فهرست مطالب

Archives of Razi Institute - Volume:71 Issue: 4, Autumn 2016

Archives of Razi Institute
Volume:71 Issue: 4, Autumn 2016

  • تاریخ انتشار: 1395/10/08
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقالات پژوهشی
  • آناهیتا بهمنجه، پژواک خاکی، سهیلا مرادی بیدهندی، رسول حسین پور، مجتبی نوفلی* صفحات 219-225
    با توجه به سویه های بالینی در گردش بوردتلا پرتوزیسدر میان جمعیت هایی با پوشش واکسیناسیون بالا، نیاز به فهم و درک باکتری مولد بیماری سیاه سرفه ضرورت پیدا می کند. تکنیک های متعددی برای مطالعه بوردتلا پرتوزیس که قادر به مقایسه بین جمعیت ها را دارا می باشند موجود است. آنالیز ژنتیکی مجموع های حاوی دو سویه واکسینال بر اساس سیستم سید لات که در تولید واکسن در طی سالهای 2000 تا 2012 استفاده می شده است به همراه 10 سویه جدا شده از کلینیک و دو سویه استاندارد توسط آنالیز ژنتیکی به روش پالس فیلد انجام گردید. پروفایل ژنتیکی سویه های کاری و والد واکسن، تغییرات مشخصی در تکرارهای انگشت نگاری نشان نداد و پروفایل ها کاملا هموژن بودند. اگر چه سویه های بالینی در پروفایل ژنتیکی هتروژن بودند، سروتایپینگ با مونوکلونال آنتی بادی ها حضور آگلوتینوژن 3 را در تمامی سویه های بالینی تایید نمود.
    کلیدواژگان: سیاه سرفه، الکتروفورزیس، سویه واکسینال
  • مهدی هدایتی *، بهرام شجاع دوست، مصطفی پیغمبری، آرش غلیانچی لنگرودی صفحات 227-234
    رئو ویروس پرندگان یاARVs (Avian Reo Viruses) عامل مهم بیماری های مختلفی در مرغان می باشد که به طور ویژه در ایجاد آرتریت و تنوسینوویت و رخداد بیماری مزمن تنفسی و سندروم سوء جذب اهمیت دارد. در این مطالعه به بررسی ویروس رئو ویروس پرندگان در گله های مرغ مادر ایران به روش های مولکولی و کاراکتریزاسیون مولکولی بر روی ویروس های شناسایی شده پرداخته شده است. نواحی ژنومی S1 وS4، بر روی RNA استخراج شده از نمونه های اخذ شده از فارم های مرغ مادر به روش RT-PCR بررسی شده و در ادامه با استفاده از 5 آنزیم محدود کننده نواحی مورد نظر بر روی نواحی ژنومی S1و S4برش داده شده و بررسی شدند. در بررسی فیلوژنتیک که برای ژن های S1 و S4، به ترتیب 4 و 5 دسته تعیین شده است و در تعیین توالی نمونه ها بر اساس نواحی ژنومی S1 و S4 بر روی نمونه های مثبت انجام شده و مشخص شد که میزان تفاوت این نمونه ها با سویه های رایج ایجاد کننده تنوسینوویت کمتر از 2% بوده و دارای قرابت نوکلئوتیدی و اسید آمینه ایی بالایی با سویه S1133 در حدود 99.90 % می باشد.
    کلیدواژگان: کاراکتریزاسیون، رئو ویروس پرندگان، تنوسینوویت، مرغ مادر، ایران
  • راحله مجدانی* صفحات 235-244
    در این مطالعه 90 نمونه از اندام های داخلی طیور دارای علایم بالینی کلی باسیلوز از مرغداری های اطراف مراغه در استان آذربایجان شرقی به دست آمد. 70 جدایه باکتریایی از نمونه های اخذ شده با استفاده از تست های بیوشیمیایی استاندارد به عنوان اشریشیا کلی مورد تایید قرار گرفتند و حساسیت آنتی بیوتیکی این جدایه ها با روش انتشار از دیسک تعیین گردید. آنتی بیوتیک های مورد استفاده در این مطالعه شامل آمپی سیلین، پنی سیلین، نیتروفورانتوئین، تتراسایکلین، آموکسی سیلین، سیپروفلوکساسین، نالیدیکسیک اسید و سولفامتوکسازول بود. از بین آنتی بیوتیک های مورد استفاده، جدایه ها بیشترین حساسیت را نسبت به سیپروفلوکساسین نشان دادند درحالی که کمترین حساسیت به پنی سیلین و آموکسی سیلین مشاهده گردید. 50 % از جدایه ها حداقل نسبت به پنج آنتی بیوتیک مقاوم بودند و 10 جدایه دارای مقاومت آنتی بیوتیکی چندگانه به منظور جداسازی باکتریوفاژ با روش نقطه ای و آگار دو لایه انتخاب شدند. نمونه های آبی برای جداسازی باکتریوفاژها از رودخانه ها، فاضلاب مرغداری ها و مرکز تصفیه فاضلاب مراغه تهیه گردیدند. از 10 فاژ جداسازی شده در این مطالعه، هشت فاژ از مرکز تصفیه فاضلاب جدا شد. بعد از غنی سازی، خالص سازی و تعیین عیار محلولهای فاژی، تغلیظ آنها با استفاده از روش رسوب با پلی اتیلن گلیکول صورت گرفت. کمترین و بیشترین عیار فاژی حاصل به ترتیب 05/1*106 و 9/1*109 ارزیابی شد. طیف میزبانی فاژهای جداشده علیه جدایه های اشریشیا کلی با روش نقطه ای بررسی شد و یکی از محلول های فاژی علیه چهار جدایه از ده جدایه اشریشیا کلی اثرات ضدباکتریایی نشان داد که به عنوان فاژ دارای پتانسیل بالا جهت فاژدرمانی معرفی گردید. در تجزیه و تحلیل مورفولوژیک فاژ منتخب با استفاده از میکروسکوپ الکترونی گذاره یک فاژ با سر چند وجهی به قطر 95 نانومتر و دارای دم قابل انقباض به طول 90 نانومتر مشخص گردید که نشانگر تعلق این فاژ به خانواده میوویریده بود. بر اساس نتایج حاصل از مطالعه حاضر، باکتریوفاژها می توانند به عنوان جایگزین مناسبی برای مبارزه با سویه های اشریشیا کلی بیماری زای مقاوم به آنتی بیوتیک طیور باشند. با توجه به اثربخشی متغیر فاژها علیه جدایه های مختلف اشریشیا کلی بیماریزای خارج روده ای طیور، انجام مطالعات بیشتری در زمینه کارایی فاژهای لیتیک علیه سویه های باکتریایی مختلف جهت کنترل موثر عفونتهای خاصی در این منطقه از ایران توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: کلی باسیلوز، اشریشیاکلی، مقاومت آنتی بیوتیکی، طیور
  • طاهره محمد زاده، شهاب شمس، خدیجه خانعلیها*، محمدحسین مرحمتی زاده، عبدالرضا وفا صفحات 245-251
    مطالعه حاضر به منظور برآورد شیوع عفونت های کرمی مهم مشترک بین انسان و دام از جمله اکینوکوکوزیس، فاسیولوزیس و دیکروسلیازیس دردام های مختلف کشتار شده درکشتارگاه های کازرون و شیراز - واقع در استان فارس ایران- طی سال های 2011-2013 انجام شده است. کشتارگاه کازرون: شیوع کیست هیداتید به ترتیب در گوسفند، گاو، بز و شترهای ذبح شده 86/0، 1/2، 76/0 و 1/15 درصد تعیین شد، درحالی که میزان آلودگی ریه ها در دام های گفته شده به ترتیب 89/0، 36/2، 9/0 و 6/16 درصد بود. فاسیولوزیس در 33/0، 65/1 و 24/0 درصد کبدهای ضبط شده گوسفندان، گاوها و بزهای ذبح شده جدا سازی شد اما دیکروسلیازیس فقط در 004/0 درصد کبد بزها مشاهده شد. کشتارگاه شیراز: شیوع کیست هیداتید به ترتیب در گوسفند، گاو، بز و شترهای ذبح شده 44/3، 12/3، 94/2 و 9/2 درصد تعیین شد. همچنین 54/4، 33/4، 4 و 35/4 درصد ریه های حیوانات مذکور به کیست هیداتید آلوده بودند. میزان شیوع گونه های فاسیولا به ترتیب در گوسفندان و گاوهای ذبح شده 49/2 و 86/1 درصد و میزان آلودگی با دیکروسلیوم در گوسفند، گاو و بزهای ذبح شده به ترتیب 026/0، 91/0 و 4 درصد بود. به نظر می رسد که استان فارس در مقایسه با نواحی مختلف کشور، در میان مناطق با شیوع کم آلودگی قرار دارد.
    کلیدواژگان: زئونوزها، کرم ها، کشتارگاه، فارس، ایران
  • منصور ابراهیمی*، خضر سمیعی، دانا انوشه، محمدحسین راضی جلالی صفحات 253-258
    طیور به عنوان یکی از مهم ترین منابع غذایی انسان در سراسر جهان محسوب می گردد. پرورش طیور بومی به دلیل نگهداری آسان، سازگاری مناسب با شرایط آب و هوایی مختلف و تولید محصول قابل قبول، در میان روستاییان و برخی شهرنشینان رونق یافته است. انگل ها عوامل عفونی زای مهمی هستند که سلامت و تولیدات طیور را تهدید می کنند. مطالعه حاضر از فروردین 1393 تا شهریور 1394 با هدف بررسی گونه های انگل خارجی آلوده کننده طیور بومی در شمال غرب ایران انجام گرفت. قسمت های مختلف بدن هر پرنده از لحاظ وجود انگل بررسی شدند. انگل های خارجی، با باز کردن پر و بال پرندگان در خلاف جهت آناتومیکی بدنشان، نمایان و جمع آوری شدند. سپس انگل های جدا شده بر اساس کلیدهای تشخیصی سولزبی و وال شناسایی شدند. در مجموع، از 160 پرنده بررسی شده 110 مورد (7/68%) یک یا بیشتر از یک نوع انگل خارجی داشتند. آلودگی در طیور ماده (5/74%) بالاتر از طیور نر (56%) بود. این اختلاف معنادار نبود(05/0> P). منوپون گالینه (5/74%) فراوانترین گونه جدا شده بود و به دنبال آن منوکانتوس استرامینئوس (2/37%)، لیپروس کاپونیس (9/10%) و درمانیسوس گالینه (1/9%). این مطالعه نشان داد که آلودگی انگل های خارجی در طیور منطقه مورد مطالعه بالا است. انجام مطالعات دیگر با تمرکز روی جنبه انگل خارجی و ارزیابی تاثیر آن ها توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: انگل خارجی، طیور بومی، ایران
  • حنانه گلشاهی، رضا صیرفی، عاطفه عراقی*، محدثه ابو حسینی طبری صفحات 259-267
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثرات حاصل از تجویز چنده های مختلف سولفادیازین بر عضله سینه ای جنین جوجه بود. صد عدد تخم مرغ بارور انتخاب و به پنج گروه تقسیم شدند: 1) گروه شاهد (بدون تزریق)، 2) گروه دریافت کننده mg/kg 2 سولفادیازین 3) گروه دریافت کننده mg/kg 10 سولفادیازین 4) گروه دریافت کننده 30 mg/kg سولفادیازین 5) گروه دریافت کننده 70 mg/kg سولفادیازین. پس از خروج از تخم، بافت عضله سینه ای از جوجه های تازه تفریخ شده برای بررسی آسیب شناختی و همچنین اندازه گیری شاخص استرس اکسیداتیو برداشت شد. بررسی ریزبینی نمونه عضله سینه ای نشان داد که تغییرات آسیب شناختی تنها در چنده بسیار بالا (30 میلی گرم و 70 میلی گرم) ایجاد می شود. تغییرات آسیب شناختی عمده به دلیل سمیت ناشی از سولفادیازین شامل استحاله چند کانونی، تغییرات بافت مرده، و نفوذ یاخته های التهابی بطور عمده یاخته های تک هسته ای در سراسر تارهای عضلانی استحاله شده و بافت مرده بود. با این حال، تغییر قابل توجهی در شاخص استرس اکسیداتیو در چنده 10 میلی گرم و بالاتر شناسایی شد. با توجه به مطالعه حاصل می توان نتیجه گرفت که تزریق داخل تخم مرغ سولفادیازین تا مقدار 10 mg/kgبرای جنین مرغ ایمن است، در حالی چنده30 mg/kg و بالاتر برای جنین مرغ بسیار سمی می باشد.
    کلیدواژگان: سمیت سولفادیازین، عضله سینه ای، جنین مرغ
  • علیرضا حسین زاده اسکی، رضا مسعودی*، احمد زارع شحنه، سکینه اسدزاده، عیسی دیرنده، حسن صادقی پناه صفحات 269-279
    هدف از این پژوهش بررسی اثر تزریق هورمون های eCG، PGF2α و GnRH بر بهبود درصد باروری میشهای نژاد زندی همزمان سازی شده با سیدر در خارج فصل تولید مثل بوده است تا بتوان بازده تولید مثلی را در این دام بومی ایران افزایش داد. در این پژوهش 500 راس میش نژاد زندی که در شرایط تغذیه ای یکسان قرار داشتند در خارج تولید مثل انتخاب و برای همزمانسازی فحلی به مدت 12 روز سیدرگذاری شدند. سپس میش ها به 5 گروه مساوی (100 راسی) تقسیم شدند. به میش های گروه اول هورمونی تزریق نشد. به میش های گروه دوم همزمان با برداشت سیدر 400 واحد eCG تزریق شد. به میش های گروه سوم همزمان با برداشت سیدر 400 واحد eCG و یک میلیلیترPGF2α تزریق شد. به میش های گروه چهارم همزمان با برداشت سیدر مقدار400 واحد eCG و در روز چهاردهم یک میلیلیتر GnRH تزریق شد. به میش های گروه پنجم همزمان با برداشت سیدر مقدار400 واحد eCG، یک میلیلیترPGF2α و در روز چهاردهم یک میلیلیتر GnRH تزریق شد. تمامی میش ها 54 ساعت پس از سیدربرداری تلقیح مصنوعی شدند. نتایج نشان داد که درصد فحلی در تمامی گروه های دریافت کننده تیمارهای هورمونی از گروه کنترل بالاتر بوده است (05/0>P) ولی بین تیمارها اختلاف معنی داری وجود نداشت (05/0P). همچنین درصد آبستنی، زایش و بره زایی در گروه های دریافت کننده eCG و PGF2α نیز نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (05/0>P). در نتیجه با استفاده از تزریق eCG در هنگام سیدر برداری و GnRH در روز تلقیح مصنوعی میتوان بازده تولیدمثلی را در گوسفندان نژاد زندی در خارج فصل تولیدمثلی بهبود بخشید.
    کلیدواژگان: درصد بره زایی، میش زندی، eCG، GnRH، PGF2α
  • مقالات کوتاه
  • عبدالحسین دلیمی اصل*، غلامرضا معتمدی، محمدحسن حبل الورید، امیر عبدلی صفحات 277-281
    میمون ها مدل تجربی مهمی برای مطالعات بیماری های انسانی به شمار می آیند. هدف از این مطالعه، بررسی انگل های دستگاه گوارش میمون زرد آفریقایی (وروت) وارداتی به ایران بوده است. نمونه های مدفوع از 40 میمون وارداتی از تانزانیا به موسسه واکسن و سرم رازی جمع آوری گردید و پس از تهیه اسمیر مستقیم با روش رسوبی تلمن مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاصل از بررسی میکروسکوپی نشان داد که تمام میمونها با انگل های دستگاه گوارش مختلف (100٪) آلوده بودند. انگل تک یاخته شناسایی شده شامل یداموبا بوتچلی 85% ، آنتامبا کلی 72.5% ، انتامبا هیستولیتیکا یا دیسپار 37.5% ، کیلوماستیکس مسنیلی 12.5% ، بالانتیدیوم کلی 10% ، بلاستوسیستیس هومینیس 7.5٪ و ژیاردیا انیتستینالیس 5% بوده اند. علاوه بر این تخم تعدادی از کرم ها نیز شناسایی شدند که شامل فیزالوپترا کاکاسیکا 27.5%، تریکوسترونژیلوس 7.5%، تریکوریس تریکیورا 7.5، برتیلا 2.5% و استرونژیلوتیدس فله بورنی 2.5%. آلودگی میمونها به انگل های دستگاه گوارش بعنوان خطری برای انسان و یا نتایج تحقیقات است. بنابراین، تشخیص و درمان این انگل ها قبل از هر گونه آزمایش ضروری است.
    کلیدواژگان: میمون وروت، لوله گوارش، انگل ها، تلمن
|
  • A. Bahmanjeh, P. Khaki, S. Moradi Bidhendi, R. Hosseinpour, M. Noofeli * Pages 219-225
    Etant donnée la circulation des souches de Bordetellapertussisau sein des populations avec une couverture vaccinale élevée, une bonne compréhension de la nature de cette bactérie provoquant la coqueluche est nécessaire. Une variété de techniques ont été mises en place afin de faciliter la caractérisation des souches de Bordetellapertussisau sein des différentes populations. Une analyse génotypique a été menée sur une collection de deux souches vaccinales utilisées entre les années 2000 et 2014dans la production de vaccins inactivés de la coqueluche à l’Institut de Recherche sur les Vaccins et les Sérums Razi (Karaj, Iran). Au total, 10 isolats cliniques et 2 souches de références (Tohama 1 et 18323) ont été analysés par électrophorèse en champ pulsé (ECP). Selon nos résultats, le profil génétique de la souche-mère et des semences actives ne montre aucun changement significatif dans la fréquence des types d’empreintes observée avec les souches vaccinales. Ceci reflète donc la bonne homogénéité des profils étudiés. De plus, un sérotypage a été effectué avec des antisérums monoclonaux des agglutinogènes 2 et 3. L’analyse des fimbriae a révélé que les 10 isolats cliniques exprimaient Fim3.
    Keywords: Bordetella pertussis, Empreintes ADN, ECP, XbaI
  • M. Hedayati *, M. Shoojadost, S.M. Peighambari, A. Ghalyanchi Langeroudi Pages 227-234
    Les réovirus aviaires (ARVs) sont considérés comme une cause importante de maladies chez les volailles, particulièrement d’arthrite et de ténosynovite. Ces deux maladies sont à l’origine de boiteries chroniques chez les poules pondeuses,pouvant engendrer une réduction de la ponte et l’abattage des poules reproductrices. L’objectif de cette étude était la caractérisation moléculaire des ARVs affectant les poules pondeuses en Iran.Après l’extraction des ARN à partir des échantillons de terrain, une amplification en chaîne par polymérasetranscriptase inverse (RT-PCR) a été menée sur deux régions des ARVs, incluant les gènes S1 et S4. Les échantillons positifs ont été ensuite soumis à une analyse plus approfondie du polymorphisme de taille des fragments de restriction (PTFR) par 5 enzymes,afin de déterminer les souches impliquées. L’analyse phylogénétique des gènes S1 et S4 des isolats montre une divergence dans cinq et quatre grandes lignées, respectivement. L’analyse des séquences des gènes S1 et S4 a démontré que la majorité des échantillons positifs étaient étroitement liés aux ARVs induisant des ténosynovites (avec moins de 2% de divergence au niveau des nucléotides). De plus, ces échantillons étaient fortement homologues à la souche S1133, montrant une similitude nucléotidique et d’acides aminés de 99,90%.
    Keywords: Caractéristiques moléculaires, Réovirus aviaires, Ténosynovite, Poules pondeuse, Iran
  • R. Majdani * Pages 235-244
    Dans cette étude, 90 prélèvements d’organes internes de volailles montrant des symptômes de colibacillose ont été obtenus des exploitations avicoles de la ville de Maragheh, située dans l’Est Azerbaïdjan (Iran). Au total, 70 isolats bactériens ont été identifiés comme étant des souches d’Escherichia coli (E. coli) par des tests biochimiques standard. La sensibilité aux antibiotiques des isolats a été ensuite déterminée par la méthode de diffusion sur disque. Les antibiotiques utilisés étaient l’ampicilline, la pénicilline, la nitrofurantoine, la tétracycline, l’amoxicilline, la ciprofloxacine, l’acide nalidixique et le sulfaméthoxazole (n=8). Les isolats étudiés montraient une susceptibilité plus importante vis-à-vis de la ciprofloxacine alors que le penicilline et le amoxicilline représentaient lesdeux antibiotiques les moins performants. Parmi les isolats bactériens, 50% étaient résistants à au moins 5 antibiotiques. Dix isolats multi-résistants ont été sélectionnés pour l’isolation des bactériophages par le biais de test ponctuel (spot test) et par la méthode de double couche de gélose de recouvrement (double-layer agar overlay). Les échantillons d’eau utilisés comme sources de bactériophages provenaient des rivières, des eaux usées d’exploitations avicoles et d’une station d’épuration urbaine. Au total, 8 phages ont été isolés à partir des échantillons récoltés dans la station d’épuration urbaine. Après enrichissement, purification et titration, les phages ont été concentrés davantage par précipitation au polyéthylène glycol. Les titres les plus bas et les plus élevés de bactériophages étaient respectivement de 1.05×106 et 1.9×109 PFU/ml. La spécificité d’hôtes a été déterminée par test ponctuel et a révélé une activité antibactérienne contre 4 isolats d’E. colidans l’une des suspensions de phages analysées, démontrant, de ce fait, l’intérêt thérapeutique de cette échantillon. Nos observations morphologiques par microscopie électronique montraient que le phage d’intérêt exhibait une tête hexagonale de 95 nm de diamètre et une queue contractile d’un diamètre de 90 nm, similaire à la famille des Myoviridae. En conclusion, ces résultats montrent que les bactériophages constituent une alternative thérapeutique appropriée pour combattre les souches pathogènes multi- résistantes d’E. colichez les volailles. Etant donnée la variabilité de l’effet antibactérien des bactériophages selon les différents isolats extra-intestinaux aviaires des souches pathogènes d’E. colianalysés, des études supplémentaires sur l’efficacité des phages lytiques contre différentes souches bactériennes pathogènes provenant d’autres régions d’Iran sont nécessaires et pourraient contribuer à un control plus efficace des infections associées.
    Keywords: Bactériophage, Colibacillose, Résistance antibiotique, Escherichia coli, Volaille
  • T. Mohamadzadeh, S. Shams, K. Khanaliha *, M.H. Marhamatizadeh, A. Vafa Pages 245-251
    Les helminthes zoonotiques sont souvent transmis à l’homme par les animaux domestiques. Cette étude rétrospective menéeentre 2011 et 2013 dans les villes de Kazerun et Shiraz (région de Fars, Iran)avait pour but d’estimer la prévalence de certaines infections helminthiques importantesvisant lefoie et le poumon des animaux d’abattage,comme l’echinococcose, la fasciolose et la dicrocoeliase,. Ente mars 2011 et janvier 2013, un total de 12381 moutons, 6473 bovins, 22847 chèvres, 66 chameaux et 10 buffles provenant des abattoirs de Kazerunont suivi des analyses afin de déterminerla présence éventuelle de zoonoses comme l’hydatidose, la fasciolose et la dicrocoeliase. Les mêmes analyses ont été menées à Shiraz sur une période d’un an (à partir de mars 2012) incluant 121100 moutons, 23515 bovins, 81293 chèvres et 69 chameaux. A Kazerun, la prévalence des kystes hydatiques hépatiques détectés chez les moutons, bovins, chèvres et chameaux était respectivement de 0.86; 2.1; 0.76 et 15.1%. D’une autre part, la prévalence des kystes hydatiques pulmonaires était sensiblement plus élevée, atteignant respectivement 0.89 ; 2.36 ; 0.9 et 16.6% dans les différents groupes d’animaux mentionnés. La fasciolose affectait le foie de 0.33% des moutons, 1.65% des bovins et 0.24% des chèvres, alors que la dicrocoeliase affectait uniquement 0.004% des chèvres. Dans les abattoirs de Shiraz, la prévalence des kystes hydatiques hépatiques détectés chez les moutons, bovins, chèvres et chameaux abattus était respectivement de 3.44 ; 3.12 ; 2.94 et 2.9%. Chez les mêmes groupesanalysés et dans le même ordre, la prévalence des kystes hydatiques pulmonaires était respectivement de 4.54 ; 4.33 ; 4 et 4.35%. De plus, la fasciolose touchait respectivement 2.49 et 1.86% des moutons et bovins, alors que la prévalence des infections au D. dendriticumétait de 0.026, 0.91 et 4% chez les moutons, bovins et chèvres, respectivement. En comparaison des résultats d’études similaires menées en Iran, la région de Fars semble l’une des moins touchées par ce type d’infections.
    Keywords: Zoonoses, Helminthes, Abattoir, Fars, Iran
  • M. Ebrahimi *, K. Samiei, D. Anousheh, M.H. Razi Jalali Pages 253-258
    Les produits à base de volailles sont considérés comme l’une des sources alimentaires les plus importantes pour l’homme à travers le monde. La production de volailles indigènes gagne en popularité chez les populations rurales et urbaines en raison de la simplicité de leur maintenance, d’une adaptation adéquate aux différentes conditions climatiques et d’un rendement en produits acceptable. Les parasites figurent parmi les principaux agents pathogènes affectant la santé des volailles et la qualité de leurs produits dérivés. Cette étude a été menée dans le nord-ouest de l’Iran entre mars 2013 et décembre 2015 afin de déterminer la prévalence des différentes espèces d’ectoparasites qui infestent les poulets locaux. L’inspection d’ectoparasites a été effectuée sur différentes parties du corps des volailles. Les parasites ont été collectés en disposant le plumage des volatiles horizontalement, dans le sens contraire de son orientation anatomique. Les parasites prélevés ont été ensuite identifiés selon les lignes directrices relatives au diagnostic publiées par Soulsbyet Wall. D’après nos résultats, parmi les 160 poulets examinés, 110 (68,7%) étaient contaminés par un ou plusieurs types d’ectoparasites. La prévalence des infections s’est avérée être plus importante chez les femelles (74,5%) que chez les mâles (56%), cependant sans différence statistiquement significative(P>0.05). Menopongallinaeétait l’espèce la plus Fréquente (65.4%),suivie par Menacanthusstramineus (37,2%), Lipeuruscaponis (10,9%) et Dermanyssusgallinae (9,1%). Ce travaille montre qu’il existe une forte prévalence des infections ectoparasitaires chez les poulets de la région étudiée. Cependant, la tenue d’autres études plus approfondies sur les ectoparasites et leurs impactsest recommandée.
    Keywords: Ectoparasite, Poulets locaux, Iran
  • H. Golshahi, R. Sayrafi, A. Araghi *, M. Abouhosseini Tabari Pages 259-267
    L’objectif de cette étude était l’étude des effets générés par l’injection de différentes doses de sulfadiazine dans le muscle pectoral embryonnaire de poulet. Au total, 100 œufs fertiles ont été collectés et répartis dans 5 groupes comprenant un groupe de contrôle (sans injection) et 4 groupes pour les injections de sulfadiazine à 2, 10, 30, et 70 mg/kg. Après éclosion, les tissus du muscle pectoral des poussins ont été prélevés et soumis à des examens d’histopathologies et de mesure des paramètres de stress oxydatif. Les observations microscopiques des prélèvements de muscle pectoral ont révélé des changements dans leurs structures histologiques suite à l’administration de sulfadiazine à très fortes doses (30 et 70 mg/kg). Les effets cytotoxiques majeurs du sulfadiazine comprenaient une dégénération multifocale, des changements dans les tissus nécrotiques et l’infiltration de cellules inflammatoires (particulièrement de cellules mononuclées) au niveau des fibres musculaires dégénérés et nécrotiques. De plus, les doses de sulfadiazine de 10, 30 et 70 mg/kg provoquaient une augmentation du taux de malondialdéhyde ainsi qu’une diminution du glutathionne, du FRAP (ferric reducing antioxydant power) et du taux de caroténoïde total, signe de dommages oxydatifs au niveau des muscles squelettiques des poulets étudiés. En conclusion, l’administration dans l’œuf de jusqu’à 10 mg/kg de sulfadiazine n’entraine pas de risques pour l’embryon du poulet alors que les doses de plus de 30 mg/kg se sont avérées être fortement toxiques.
    Keywords: Toxicité du Sulfadiazine, Muscle pectoral, Embryon de poulet
  • A. Hosseinzadeh Aski, R. Masoudi *, A. Zare Shahneh, S. Asadzadeh, E. Dirandeh, H. Sadeghipanah Pages 269-279
    L’objectif de cette étude était d’étudier les performances reproductives chez les brebis Zandien dehors de la saison de reproduction après un œstrus induit par le biais d’une injection de gonadotrophine chorionique équine (eCG) combinée à un traitement de libération de prostaglandine F2α(PGF2α)et gonadotrophine (GnRH). Le cycle de l’œstrus a été synchronisé par la libération interne contrôlée de médicament (controlledinternaldrug release, CIDR). Les brebis ont été réparties au hasard dans 5 groupes (n=100 dans chaque groupe). Le premier groupe (témoin) n’a reçu aucun traitement, le second (eCG) a été traité avec 400 IU d’eCG lors de la suppression de la CIDR, le troisième (eCG㱡α) a reçu 400 IU d’eCG et 1 ml de PGF2α lors de la suppression de la CIDR, le quatrième (eCGᩴ) a été traité avec 400 IU d’eCG lors de la suppression de la CIDR et une injection d’1 ml de GnRH le jour de l’insémination. Les résultats montrent que le taux de réponse à la chaleur était plus fort dans tous les groupes ayant reçudes injections hormonales comparés au groupe témoin (P0,05). En conclusion, l’utilisation de l’eCG lors de la suppression de la CIDR et de GnRH le jour de l’insémination améliore les performances reproductives. Par conséquent, ces traitements peuvent être utilisés comme une stratégie afin d’augmenter l’agnelage chez les brebis.
    Keywords: Taux dagnelage, eCG, GnRH, PGF2?, Brebis Zandi
  • A. Dalimi *, G. Motemedi, M.H. Hablolvarid, A. Abdoli Pages 277-281
    Les singes sont utilisés comme modèle animal dans l’étude de nombreuses maladies humaines. Le but de cette étude était de déterminer les parasites affectant le tube digestif des Vervets (Cercopithecusaethiops) importés en Iran. Des prélèvements de fèces ont été recueillis à partir de 40 Vervets importés de Tanzanie par l’Institut Razi de Recherche sur les Vaccins et Sérums d’Iran. Les échantillons fécaux ont été analysés par frottis direct et par la méthode de sédimentation de Telman. Les observations microscopiques démontrent que tous les échantillons (100% des singes testés) étaient infectés par différents parasites du tube digestif. Différents parasites protozoaires ont été détectés comme l’Iodamoebabutschlii (85%), l’Entamoebacoli (72,5%), l’Entamoebahistolytica/dispar (37,5%), le Chilomastixmesnili (12,5%), le Balantidiumcoli (10%), le Blastocystishominis (7,5%) et le Giardiaintestinalis (5%). De plus, des œufs d’helminthes appartenant aux espèces Physalopteracaucasica (27,5%), Trichostrongylusspp. (7,5%), Trichuristrichiura (7,5%), Bertiellaspp. (2,5%) et Strongyloidesfulleborni (2,5%) ont été identifiés. La présence de parasites intestinaux chez les Vervets constitue un risque potentiel pour l’homme ainsi que pour la fiabilité des expérimentations. Par conséquent, le diagnostic et le traitement de ces parasites doivent être considérés avant chaque étude en laboratoire.
    Keywords: Singes Vervets, Tube digestif, Parasites, Telman