فهرست مطالب

Archives of Razi Institute - Volume:72 Issue: 1, Winter 2017

Archives of Razi Institute
Volume:72 Issue: 1, Winter 2017

  • تاریخ انتشار: 1396/01/15
  • تعداد عناوین: 8
|
  • مقالات پژوهشی
  • بهرام حسنی، منصور بنانی، عباس نوری، حسین گودرزی، محسن محمودزاده اخیجهانی صفحات 1-8
    کلی باسیلوز که بر اثر اشریشیا کولی ایجاد می شود، یکی از رایج ترین بیماری های ماکیان تجاری است و خسارات اقتصادی شدید ناشی از بیماری، تلفات و هزینه های مصرف بی رویه داروها به صنعت طیور وارد می کند. این بیماری اغلب به شکل ثانویه یا فرصت طلب بروز می کند ولی برخی سویه ها که واجد عوامل حدت ویژه ای هستند، قادرند حتی به شکل عامل اولیه نیز بیماریزا باشند. هدف از این مطالعه، جستجوی سه ژن حدت irp2 papC ، و tsh و تعیین مقاومت دارویی در باکتری های ای کولی جدا شده از ماکیان گوشتی تجاری تبریز مبتلا به کلی باسیلوز، به ترتیب با دو روش مولتی پلکسPCR و انتشار از دیسک بود. به ترتیب، 38 (53.5%) ، 25 (35.2%) و 35 ( 49.3%) جدایه، از مجموع 71 جدایه، حاوی ژن های irp2 papC ، و tsh بودند. 16 جدایه فقط دارای ژن irp2 ، 8 جدایه فقط papC ، 13 جدایه فقط ژن tsh و 12 جدایه فاقد هر سه ژن بودند. در 39 جدایه 2 یا 3 ژن، همزمان ردیابی شدند. در این مطالعه، بیشتر جدایه ها در برابر انروفلوکساسین، داکسی سیکلین، سولتریم، اریترومایسین و دانوفلوکساسین مقاوم و اغلب آنها نسبت به کلیستین حساس بودند. درصد جدایه های حساس در مقابل فسفومایسین، نئومایسین و فلورفنیکل، به ترتیب 45.9، 45.2 و 48.3 درصد بودند. میزان بالای مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک ها و شیوع برخی ژن های حدت مهم در ای کولی های بیماریزای پرندگان (APEC)، ممکن است تهدیدی جدی برای صنعت طیور و بهداشت عمومی جامعه باشد.
    کلیدواژگان: ژن های حدت اشریشیا کولی، جوجه گوشتی ماکیان، کلی باسیلوز، مقاومت آنتی بیوتیکی، ایران
  • شاهین فکور، ایرج نوروزیان صفحات 9-14
    هدف از این مطالعه بررسی باکتری شناسی گوساله های مبتلا به عفونت های تنفسی است. و از سوی دیگر اثر درمانی فلورفنیکل 30% ساخت شرکت رویان دارو در بیماری تنفسی گوساله ها با داروی مشابه مربوط به شرکت ابوریحان مقایسه می گردد. نمونه برداری در دو دامپروری با میزان شیوع اختلالات تنفسی بین 30 تا 55% در میان گوساله های 2 تا 4 ماه و به رروی مجموعا30 راس صورت پذیرفت .در هر یک از گوساله ها در روز صفر نمونه برداری بینی و حلق جهت کشت میکروبی، واکنش های بیوشیمیایی و تست آنتی بیوگرام صورت پذیرفت. گوساله ها به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (15 راس) (mg/kg 20 فلورفنیکل 30% ساخت شرکت رویان دارو به صورت IM در عضله گردن و تکرار بعد از 48 ساعت) و گروه شاهد ( 15 راس) (تزریق فلورفنیکل 30% شرکت ابوریحان به صورت مشابه قرار داده شدند. تمام گوساله ها از نظر بالینی در روز صفر مورد معاینه قرار گرفته و در هر معاینه سنجش بار ارزشی و رتبه بندی شاخص بالینی ثبت گردید. این عمل در روزهای دوم، چهارم و هفتم بعد از شروع درمان ادامه یافت. نتایج کشت و تکنیک های معمول باکتریولوژیک پاستورلا مولتی سیدا و منهمیا همولیتکا را به عنوان اجرام غالب و تیز حساس به آنتی بیوتیک نشان دادند. در دو گروه شاهد و آزمایش بین کاهش میانه جمع بار ارزشی در قبل و بعد از درمان تفاوت معنی داری مشاهده می شود (P≤0.05). اما تغییر جمع بار ارزشی قبل و بعد از درمان بین دو گروه آزمایش و شاهد تفاوت معنی داری نشان نداد (P≥0.05). این بدان معنا است که فلورفنیکل 30% شرکت رویان داروبر کاهش نشانه های بالینی عمل کرده و دو داروی فلورفنیکل 30% شرکت های رویان دارو و ابوریحان به شکلی یکسان بر درمان بیماری تاثیر داشته اند.
    کلیدواژگان: منهیمیا همولیتیکا، پاستورلا، فلورفنیکل، رویان دارو، بیماری تنفسی گوساله
  • وحید نعمان، محمد عبدی گودرزی، عبدالرضا نبی نژاد صفحات 15-21
    هدف از این مطالعه بررسی تنوع، تغییرات فصلی و فراوانی کنه های گاو در منطقه اصفهان بود. این مطالعه در سه گاوداری سنتی انجام شد. در گاوداری های انتخاب شده هیچگونه سم ضد کنه بر روی گاوها استفاده نمی شد. در هر ماه دو بار کنه های بالغ از قسمت های مختلف بدن گاو جمع آوری شد. در هر نمونه برداری اطلاعات محیطی، از جمله اطلاعات رطوبت، دما و بارش نسبی ثبت شد. در مجموع 1206 کنه (56٪ نر و 44٪ ماده) در گاوداری های انتخابی نمونه برداری شد که هیالوما آناتولیکوم آناتولیکوم فراوان ترین گونه (85.5٪) و پس از آن هیالوما مارژیناتوم مارژیناتوم (8.7٪) و ریپی سفالوس سانگوئینوس(6.5%) به ترتیب بیشترین فراوانی را داشتند. فراوانی کنه های سخت افزایش چشمگیری در طول فصل بهار نشان داد (فروردین، اردیبهشت و خرداد) که عمدتا به دلیل فعالیت هیالوما آناتولیکوم آناتولیکوم بود. بیشترین تعداد هیالوما مارژیناتوم مارژیناتوم مربوط به به پایان فصل بهار، و اوایل فصل تابستان بود. ریپی سفالوس سانگوئینوس تنها در ماه اسفند (پایان زمستان) و خرداد (پایان فصل بهار) جمع آوری شد. حداکثر تراکم کنه های سخت جمع آوری شده مربوط به بهار (68.4٪) بود. تقریبا 27.1٪، 3.5٪ و 1٪ از نمونه های کنه جمع آوری شده به ترتیب در فصل تابستان، پاییز و زمستان جمع آوری شد. از مجموعه کل کنه های جمع آوری شده از نقاط مختلف بدن حیوان، حداکثر تعداد کنه از پستان (63.2٪) ، در مرحله بعد 36.1٪ از زیر دم و 0.7٪ کنه از بین پاهای جمع آوری شد، در حالی که هیچ کنه از بخش های دیگر بدن حیوان جدا نشد. ارتباط معنی داری بین تعداد کنه و متوسط درجه حرارت مشاهده شد (P <0.05).
    کلیدواژگان: کنه های سخت، گاو، فراوانی، تنوع، تغییرات فصلی
  • محمد خسروی، منصور میاحی، سیده میثاق جلالی، آناهیتا رضایی، احمد تقوی مقدم، زهره حسینی، سمیه آزادمنش صفحات 23-31
    این مطالعه اثرات بالینی، هماتولوژی و پاتولوژی زهر عقرب مزوبتوس اپئوس در ماکیان را بررسی نموده است. پنج دوز از زهر مزوبتوس اپئوس (5/0، 2، 5، 10 و 20 mg/kg) به صورت زیر پوستی به ماکیان بالغ، شامل چهار قطعه در هر گروه تزریق شد. در زمان مطالعه علائم بالینی ثبت شد: نمونه خون جهت بررسی هماتولوژی اخذ شد و کالبد گشایی کامل انجام شد. سه روز پس تزریق سم، ارزیابی ظاهری انجام شد و نمونه های بافتی از کبد، کلیه، قلب، ریه، روده و مغز اخذ شد. میزان کشندگی در تجویز داخل وریدی 15 mg/kg بود. نخستین علائم بالینی، پاتولوژی و هماتولوژی به ترتیب در مقادیر 2، 5 و 5/0 mg/kg مشاهده شد. ارزیابی هماتولوژی پس از گزش تجربی بیانگر کاهش میزان لنفوسیت ها پس از گزش تجربی و تقریبا بازگشت به میزان طبیعی در همه گروه ها بود، درحالیکه میزان هتروفیل ها طی زمان آزمایش افزایش یافته بود. علاوه بر این تعداد گلبول های سفید و هماتوکریت در همه فواصل نمونه گیری ثابت بود. بررسی پاتولوژیک نمایانگر خونریزی شدید ریوی، ادم ریوی و مغزی، نکروز لوله های کلیوی، خونریزی از کلیه و قلب، ترومبوز هیالینی و احتقان کبد بود. با توجه نتایج ماکیان تقریبا نسبت به اثرات سمی زهر مقاوم می باشند.
    کلیدواژگان: مزوبتوس اپئوس، زهر، ماکیان، هماتولوژی، پاتولوژی
  • افشین سیفی جمادی، رضا مسعودی، علیرضا حسین زاده اسکی، حمید کهرام، محسن شرفی، سید دانیال معین آل داوود، حسن صادقی پناه صفحات 33-41
    در این مطالعه از میش های سه تا چهار ساله با میانگین وزنی 5/2± 47 کیلوگرم استفاده شد. در آزمایش اول میش ها به دو گروه مساوی (n=120) تقسیم شده و به ترتیب به آن ها مقدار 100 و 200 میکرولیتر استرادیول تزریق شد. 12 ساعت پس از تزریق استرادیول میش های هر گروه به شش زیر گروه مساوی (n=20) تقسیم شدند و مقدار 50 ، 100 و 150 واحد اکسی توسین را به صورت درون وریدی یا درون عضلانی دریافت نمودند. میزان نفوذ به سرویکس قبل از تزریق، 15 دقیقه و 12 ساعت پس از تزریق استرادیول (قبل از تزریق اکسی توسین) و همچنین 20 دقیقه پس از تزریق اکسی توسین با پیپت مدرج تلقیح مصنوعی اندازه گیری شد. آزمایش دوم مانند آزمایش اول بود با این تفاوت که به میش ها استرادیول تزریق نشد و فقط اثر اکسی توسین بر باز شدن سرویکس تعیین شد. در آزمایش سوم میش ها (n=120) برای همزمانی فحلی به مدت 12 روز سیدرگذاری شدند و در هنگام سیدربرداری به همه میش ها مقدار 550 واحد هورمون eCG تزریق شد. قبل از تلقیح مصنوعی میشها به سه گروه مساوی تقسیم شدند. گروه اول به عنوان گروه شاهد انتخاب شد و هورمون اکسی توسین دریافت نکرد. دو گروه دیگر به دو دسته تزریق درون عضلانی و تزریق درون وریدی تقسیم شدند و 100 واحد هورمون اکسی توسین را دریافت کردند. تمام میش ها 54 ساعت. استرادیول به تنهایی اثری بر باز شدن سرویکس نداشت (05/0P<) ولی تزریق عضلانی و یا وریدی اکسی توسین با دوزهای 100 و 150 واحد در حضور و یا عدم حضور استرادیول باعث بازشدن سرویکس در میش های زل شد(05/0P>).
    کلیدواژگان: اتساع سرویکس، استرادیول، اکسی توسین، درصد آبستنی
  • مقالات کوتاه
  • بهروز راعی جدیدی، حمید عرفان نیا، علی آمقی صفحات 43-49
    بیماری آنفلوانزای طیور یکی از مهم ترین بیماری ها در صنعت طیور بوده که حتی می تواند جمعیت انسانی را نیز تهدید کند. جهت پیشگیری از این بیماری ویروسی، واکسیناسیون امری موثر می باشد. واکسن مورد نظر در این تحقیق، واکسن کشته آنفلوانزای طیور بر پایه ویروس H9N2 بوده و عامل مورد استفاده جهت غیر فعال سازی ویروس، محلول فرمالین می باشد و بررسی تاثیر عوامل مختلف مانند غلظت فرمالین، دمای انکوباسیون و مدت زمان انکوباسیون در فرایند غیرفعال سازی امری ضروری می باشد. بدین منظور بعد از تهیه و تیترسنجی ویروس سویه واکسینال آنفلوانزای طیور، 27 نمونه آزمایشی با استفاده از غلظت های 0/1، 0/05 و 0/025 درصد فرمالین و در دماهای 4، 25 و 37 درجه سانتیگراد و در زمان های انکوبه 12، 18 و 24 ساعت تقسیم نموده و سه گروه شاهد در سه دمای مورد آزمایش بدون اضافه کردن فرمالین در نظر گرفته شد. نمونه های اخذ شده از همه گروه ها توسط تست های غیرفعال شدگی، هماگلوتیناسیون و اندازه گیری فرمالدئید آزاد ارزیابی گردیدند. کلیه آزمایشات در سه دوره متوالی تکرار شدند. بر اساس نتایج اخذ شده و همچنین با توجه به اثرات تخریبی زمان های انکوباسیون طولانی دمای 37 درجه بر روی آنتی ژن، دمای 25 درجه مناسب تر بوده و با توجه به مقادیر فرمالدئید آزاد در غلظت های مختلف این دما که در مقایسه با دمای 37 درجه تفاوت بسیار اندکی وجود دارد، لذا غلظت 0/1 درصد فرمالین در دمای 25 درجه سانتیگراد و در مدت زمان 24 ساعت، ویروس را بطور کامل غیر فعال کرده و به عنوان شرایط بهینه پیشنهاد شد.
    کلیدواژگان: غیرفعال سازی، فرمالین، ویروس آنفلوانزای H9N2، واکسن آنفلوانزای طیور
  • سیامک کاکه خانی، صادق رهبری، رسول مدنی، سعید بکایی صفحات 51-55
    پیروپلاسموزیس تک سمی ها یک بیماری است که توسط تک یاخته های داخل سلولی تیلریا اکویی و بابزیا کابالیایجاد می شود. هدف از این مطالعه تعیین آلودگی اسب های استان کردستان به تیلریا اکویی و بابزیا کابالی با استفاده از روش های میکروسکوپی و مولکولی بود. در این مطالعه 186 نمونه خونی بصورت تصادفی از پنج منطقه استان کردستان جمع آوری گردید. گسترش های خونی با گیمسا رنگ آمیزی و مورد بررسی قرار گرفتند. پرایمرهای Tbs-S ،Tbs-A در واکنش زنجیره ای پلی مراز مورد استفاده قرار گرفتند. در بررسی میکروسکوپی گسترش های خونی رنگ آمیزی شده با گیمسا از 186 نمونهٰ 3 نمونه مثبت بودند. نتایج حاصل از واکنش زنجیره ای پلی مراز نشان داد که تنها یک نمونه بر روی ژل آگارز 5/1 ٪ الکتروفورز ایجاد باند کرد. مقایسه توالی نوکلئوتیدهای مربوط به نمونه با توالی ژن های r‏RNA S18 تیلریا اکویی در بانک ژن نشان داد که 100٪ با یکدیگر مشابهت دارند. بنابراین نتایج نشان داد که یکی از 186 نمونه خونی آلوده به تیلریا اکویی بود و هیچ یک از نمونه ها به بابزیا کابالی آلوده نبودند.
    کلیدواژگان: تیلریا اکویی، بابزیا کابالی، واکنش زنجیره ای پلی مراز، اسب، ایران
  • مهدی بزرگی، حامی کابوسی، سعید شیرعلی صفحات 57-62
    هلیکوباکتر پیلوری در ارتباط با آنمی فقر آهن (IDA) بوده و پاسخ های التهابی موجب زخم و سرطان معده و روده می شوند. به علاوه این باکتری موجب کمبود فاکتورهای مرتبط با جذب و انتقال آهن می شود. در این مطالعه نقش این باکتری در آنمی و چند فاکتور مرتبط شامل TIBC، فریتین و ترانسفرین و همچنین اینترلوکین-17 در بین دو گروه از کودکان با سنین 3 تا 14 سال مقایسه شد. برای ارزیابی هلیکوباکتر پیلوری، کیتEuroimmune (آلمان) برای آزمایش الیزا مطابق با دستورالعمل تولید کننده استفاده شد. به علاوه، برای اندازه گیری سطح اینترلوکین 17 از آزمایش الیزا (کیت IBL تجاری آلمان) استفاده شد. جمعیت کودکان شامل 100 نفر، دو گروه 50 نفری دچار عفونت و کنترل سالم بود. در کودکان دچار عفونت، سطح سرمی آهن، فریتین و ترانسفرین به طور معناداری پایین تر بود، اما TIBC تفاوتی نداشت. به علاوه سطح اینترلوکین 17 به طور معنا داری در گروه دچار عفونت بالاتر بود. هلیکوباکتر پیلوری می تواند در آنمی و تحریک پاسخ های التهابی نقش داشته باشد که با کاهش در سطح پارامترهای مرتبط با آهن و افزایش معنادار سطح اینترلوکین 17 در کودکان دچار عفونت همراه است.
    کلیدواژگان: هلیکوباکتر پیلوری، آنمی، التهاب، اینترلوکین17
|
  • Bahram Hasani, Mansour Banani, Abbas Nouri, Hossein Goudarzi, Mohsen Akhijahani Pages 1-8
    La colibacillose causée par l’Escherichia coli est l’une des maladies les plus répandues chez les poulets de chair commerciaux et engendre des pertes financières considérables dans l’industrie avicole. Ces pertes sont principalement générées par les taux élevés de morbidité, de mortalité et de consommation d’antibiotiques liés à cette infection. Les maladies causées par l’E. colisont souvent induites par desagents pathogènes secondaires ou opportunistes, alors que certaines souches virulentes de cette bactérie peuvent agir comme pathogènes primaires. L’objectif de cette étude était de déterminer la présence des trois gènes de virulence et les profils de résistance aux antibiotiques des isolats d’E. coliprélevés à partir de poulets de chair affectés par la colibacillose à Tabriz (Iran). A cet effet, une méthode de réaction en chaîne de la polymérase (PCR) multiplex et des antibiogrammes standards par diffusion ont été respectivement utilisés. Selon nos résultats, parmi les 71 isolats bactériens analysés, 38 (53,5%), 25 (35,2%) et 35 (49,3%) cas comprenaient respectivement les gènes irp2 (iron-repressibleprotein), papC (pyelonephritis-associatedpili) et tsh (temperature-sensitive hemagglutinin). De plus, 16 isolats contenaient uniquement le gène irp2, 8 isolats présentaient seulement le gène papC, 13 isolats incluaient exclusivement le gène tsh, alors que 12 isolats ne portaient aucun des trois gènes. Enfin, dans 39 isolats, 2 à 3 gènes étaient simultanément présents. La plupart des isolats étaient résistants aux antibiotiques enrofloxacine, doxycycline, sultrim, erythromycine et danofloxacine et montraient une sensibilité à la colistine. Les fréquences respectives de susceptibilité des isolats à la fosfomycine, la néomycine et au florfénicol étaient de 45,9%, 45,2% et 48,3%. Par conséquent, le taux important de résistance aux antibiotiques observés dans cette étude et la prévalence de certains gènes de virulence chez les isolats de l’E. colipathogénique aviaire, peuvent constituer un risque sérieux pour l’industrie avicole et la santé publique.
    Keywords: Escherichia coli, Gènes de virulence, Poulet de chair, Colibacillose, Résistance antibiotique, Iran
  • Shahin Fakour, Iraj Norouzian Pages 9-14
    Cette étude bactériologique avait pour but la détection des infections respiratoires bovines ainsi que la comparaison de l’efficacité de deux traitements antibiotiques à base de florfenicol 30 µg produits par les compagnies Rooyan Darou (groupe d’essai) et Aboraihan (groupe control). Les prélèvements ont été effectués sur 30 veaux originaires de deux élevages différents avec des taux d’incidence des troubles respiratoires allant de 30 à 55%. Des prélèvements nasopharyngés ont été effectués avant le traitement sur tous les veaux afin de mener des tests de culture, d’activité biochimique et d’antibiogrammes. Les veaux constituant le groupe d’essai ont reçu du florfenicol 30 µg (20 mg/kg, deux injections intramusculaires [IM] à 48 h d’intervalle). Réciproquement, le groupe control a reçu une dose similaire de cette antibiotiqueproduit par une autre compagnie (Aboraihan Co.). Tous les veaux ont été soumis à des examens cliniques juste avant le traitement et un indice de scores cliniques a était établi à partir des observations répertoriées aux deuxièmes, quatrièmes et septièmes jours suivant le traitement. Les résultats des tests de culture et des techniques d’identification bactériologique conventionnelles ont démontré que Mannheimia haemolytica et Pasteurella multocida constituaient la majorité des isolats bactériens. Les analyses antibiogrammes ontainsi révélé une bonne sensibilité des bactéries isolées vis-à-vis du florfenicol 30 µg. De plus, une réduction significative dans la valeur moyenne de l’index des symptômes a été observéeaprès traitement (P≤0,05), sans différence significative entre les deux groupes (P≥0.05). Ceci indiquait donc que les deux antibiotiques montraient un effet similaire dans le traitement des signes cliniques des infections respiratoires bovines.
    Keywords: Maladie respiratoire bovine, Florfenicol, Rooyan Darou, M. haemolytica, P. multocida
  • Vahid Noaman, Mohammad Abdigoudarzi, Abdol Reza Nabinejad Pages 15-21
    Cette étude a été menée dans trois élevages bovins traditionnels de la région d’Ispahan (Iran) et avait pour objectifs l’évaluation de la diversité, dynamique saisonnière et abondance des tiques infestant les bovins. Au cours de cette étude, aucun acaricide n’a été administré et les tiques adultes ont été prélevées deux fois par mois à partir de différents endroits du corps des bovins. Les informations environnementales comme l’humidité et la température ambiante ainsi que la pluviométrie ont également été enregistrées lors de chaque prélèvement. Un total de 1206 tiques (56% de males et 44% de femelles) ont été prélevées des élevages sélectionnés. L’ Hyalomma anatolicumanatolicum représentait l’espèce la plus abondante et été suivie respectivement de l’ Hyalomma marginatummarginatum (8,7%) et de Rhipicephalus sanguinus (6,5%). L’abondance des tiques de la famille des Ixodidae montrait une nette augmentation, atteignant un pic important au printemps (Avril, Mai et Juin) en raison d’une activité accrue de l’H. anatolicumanatolicum. Cette espèce proliférait fortement en fin de saison printanière et au début de l’été. L’espèce R. sanguinusa été prélevée au mois de Mars (fin de l’hiver) ainsi qu’en juin (fin printemps). La plus forte concentration de tiques dures a été enregistrée au printemps alors qu’environ 27,1%, 3,5% et 1 % des tiques ont été respectivement collectées en été, automne et hiver. La majorité des tiques récoltées étaient localisées au niveau des mamelles (63,2%), suivies par la queue (36,1%) et les entrejambes (0,7%) alors qu’aucune tique n’a été détectée sur les autres parties du corps des bovins. Une corrélation significative a été observée entre l’abondance des tiques et la température ambiante moyenne(P
    Keywords: Tiques dures, Bovins, Abondance, Diversité, Dynamique saisonnière, Ispahan, Iran
  • Mohammad Khosravi, Mansour Mayahi, Seyedeh Missagh Jalali, Anahita Rezaie, Ahmad Taghavi Moghadam, Zohreh Hosseini, Seyedeh Kolsum Barzegar, Somayeh Azadmanesh Pages 23-31
    Cette étude avait pour but d’évaluer les effets cliniques, histopathologiques et hématologiques du venin de Mesobuthus eupeus sur les organes du poulet.Cinq doses de venin de M. eupeus (0,5, 2, 5, 10 and 20 mg/kg) ont été injectées par voie sous-cutanée aux poulets (chaque dose injectée à un groupe de 4 poulets). Les symptômes ont été enregistrés au cours de chaque expérience et des prélèvements sanguins ont été soumis à des analyses hématologiques. De plus, une nécropsie complète a été menée. Après examen macroscopique, des prélèvements du foie, des reins, du cœur, des poumons, des intestins et cerveau ont été effectués trois jours après l’administration du venin. La dose létale de venin par injection intraveineuse a été déterminée à 15 mg/kg. Les premiers symptômes cliniques, pathologiques et hématologiques d’envenimation au M. eupeus ont été respectivement observés à des doses de venins de 2, 5 et 0,5 mg/kg. Les examens histopathologiques ont révélés une réduction des lymphocytes juste après l’envenimation avec un retour aux taux pré-expérimentaux dans presque tous les cas analysés. D’une autre part, une augmentation dans la numération d’hétérophile a été observée alors que les taux d’érythrocytes et d’hématocrites restaient stables aux différents intervalles analysés. L’examen pathologique indiquait de sévères hémorragies pulmonaires, des œdèmes pulmonaires et cérébraux, une nécrose tubulaire des reins, des hémorragies rénales et cardiaques, des thromboses hyalines et une congestion du foie. Selon nos résultats, les volailles montrent une résistance aux effets toxiques du venin de M. eupeus.
    Keywords: Mesobuthus eupeus, Venin, Poulet, Pathologie, Hématologie
  • Afshin Seifi, Jamadi, Reza Masoudi, A.R. Hosseinzadeh Aski, Hamid Kohram, Mohsen Sharafi, Seyed Danial Moein Aledavoud, Hassan Sadeghipanah Pages 33-41
    Dans l’industrie ovine, l’insémination artificielle (IA) engendre une diminution du taux de grossesse en raison de l’anatomie complexe du col de l’utérus chez la brebis. Ce facteur peut ainsi fortement entraver l’insémination intra-utérine. Durant le cycle œstral des brebis, la relaxation du col de l’utérus survient à différents niveaux et est principalement régie par les changements du taux d’hormones reproductrices. Cette étude avait pour objectif d’évaluer les effets de l’estradiol et de l’injection intraveineuse (IV) ou intramusculaire (IM) d’ocytocine (à différentes doses), sur l’ouverture du col et le taux de grossesse chez les brebis Zel iraniennes lors de la saison de reproduction. A cet effet, 3 expériences ont été menées sur 120 brebis âgées de 3 à 4 ans et pesant 47 ± 2,5 kg. Dans un premier temps, les brebis ont été reparties équitablement entre deux groupes avant de recevoir chacune 100 à 200 µg d’estradiol. Après 12 heures, chaque groupe a été divisé en 3 groupes de 20 brebis afin d’évaluer l’effet de l’injection IV ou IM d’ocytocine à 3 doses différentes (50, 100 et 150 IU). Le niveau d’ouverture du col de l’utérus a été mesuré avant l’injection ainsi que 15 mn et 12 h après l’injection d’ocytocine. Dans la deuxième expérience, l’effet d’une administration exclusive d’ocytocine sur l’ouverture du col de l’utérus a été évalué. Enfin, pour la troisième expérience, uneméthode de libération contrôlée de médicament (controlled internal drug release ou CIDR) a été utilisée sur 12 jours afin de synchroniser le cycle œstral. Ensuite, les brebis ont reçu 550 IU de gonadotrophine chorionique équine en injection intra-utérine durant la suppression du CIDR. Avant l’IA, les brebis ont été réparties équitablement entre 3 groupes (n=40), un groupe témoin et deux groupes d’essai recevant 100 IU d’ocytocine par injection IM ou IV. Les brebis ont reçu une insémination transcervicale avec une dilution de sperme frais 54 h après la suppression du CIDR. Afin de détecter les grossesses, des ultrasons ont été utilisés 50 jours après insémination les taux d’agnelage et de de naissance gémellaire ont été mesurés après parturition. Les résultats des deux premières expériences montrent que l’injection estradiol n’a pas d’effet sur l’ouverture du col de l’utérus (P>0,05), alors que l’administration de 100 et 150 IU d’ocytocine peut induire la dilatation du col avec ou sans estradiol (P>0,05). De plus, l’administration de 100 IU d’ocytocine (IV ou IM) lors de la troisième expérience, augmente les taux de grossesse et d’agnelage comparativement au groupe témoin (P>0,05). Cependant le taux de naissance gémellaire restait inchangé chez les brebis traitées (P>0,05). En résumé, nos résultats indiquent qu’une injection IV ou IM d’ocytocine peut améliorer le taux de naissance des brebis Zel iraniennes en provoquant la dilatation du canal cervical. L’application de cette méthode est donc recommandée pour augmenter le taux de grossesse des brebis lors de la saison de reproduction.
    Keywords: Dilation cervicale, Estradiol, Ocytocine, Taux de grossesse, insémination artificielle
  • Behrooz Raie Jadidi, Hamid Erfan, Niya, Ali Ameghi Pages 43-49
    L’influenza aviaire est l’une des maladies les plus importantes touchant l’industrie avicole, qui menace également la santé des populations humaines. La vaccination est donc nécessaire pour le contrôle de cette maladie. Afin d’optimiser la procédure d’inactivation du sous-type H9N2 du virus de l’influenza aviaire, les effets de facteurs variés, comme la concentration de formaline ainsi que les durées et températures optimales d’incubation ont été étudiés. A cet effet, après la préparation et l’évaluation des titres d’anticorps induits par les souches vaccinales de l’influenza aviaire, 27 échantillons expérimentaux du sous-type H9N2 du virus de l’influenza aviaire ont été préparés à différentes concentrations de formaline (0,1%, 0,05%, et 0,025%) ainsi qu’à différentes températures (4 °C, 25 °C et 37 °C) et durées (12 h, 18 h, et 24 h) d’incubation. De plus, 3 échantillons préparés à trois températures différentes et sans formaline ont été utilisés comme témoins. Tous les échantillons ont été ensuite soumis à des tests d’inactivation et d’hémagglutination ainsi qu’à une évaluation du taux de formaldéhyde libre. Toutes ces analyses ont été répétées trois fois. Nos De plus, 3 échantillons préparés à trois températures différentes et sans formaline ont été utilisés comme témoins. Tous les échantillons ont été ensuite soumis à des tests d’inactivation et d’hémagglutination ainsi qu’à une évaluation du taux de formaldéhyde libre. Toutes ces analyses ont été répétées trois fois. Nos résultats ont révélé l’effet délétère d’une incubation prolongée à 37 °C sur les antigènes d’intérêts alors qu’une incubation à 25 °C s’est avérée être plus appropriée. D’autant plus que la formation de formaldéhyde libre différait sensiblement lors des incubations à 25 °C et 37 °C. En résumé, une incubation de 24 h en présence de formaline 0,1% à 25 °C été capable d’inactiver complétement le virus et représente donc la condition optimale proposée dans cette étude.
    Keywords: Inactivation, Formaline, Influenza virus H9N2, Vaccin influenza aviaire
  • Siyamak Kakekhani, Sadegh Rahbari, Rasool Madani, Saeed Bokaei Pages 51-55
    La piroplasmose équine est une maladie transmise par les tiques et causée par les protozoaires intra-érythrocytaires Theileria equi et Babesia caballi. L’objectif de cette étude était de détecter les piroplasmoses affectant les chevaux de la province du Kurdistan iranien par une approche moléculaire et à l’aide d’analyses microscopiques. A cet effet, 180 échantillons sanguins ont été prélevés de façon aléatoire à partir de chevaux originaires de cinq régions de la province du Kurdistan. La série d’amorce Tbs-S/Tbs-A a été utilisée pour l’amplification en chaine par polymérase de l’ADN de T. equi et B. caballi. De plus, des frottis de chaque échantillon sanguin ont été analysés après coloration au Giemsa. Parmi les 186 frottis examinés au microscope, 3 étaient atteints d’une piroplasmose (1,61%). Les échantillons positifs ont été ensuite soumis à une analyse électrophorétique sur gel d’agarose (1,5%). Une recherche BLAST sur les séquences des fragments obtenus a révélé 100 % de similarité entre un fragment d’une taille de 426-430 bp issu de l’un des échantillons avec la séquence ARNr 18S de T. equi répertoriée dans GenBank. Ces résultats montrent que parmi les 186 échantillons sanguins analysés, un seul était positif au Theileria equi alors qu’aucune contamination au Babesia caballi n’a été détectée.
    Keywords: Theileria equi, Babesia cabali, PCR, Cheval, Iran
  • Mehdi Bozorgi Mazandarani, Hami Kaboosi, Saeed Shir Ali Pages 57-62
    L’Helicobacter pyloriest responsable d’anémies ferriprives et de réponses inflammatoires à l’origine d’ulcères gastriques ou duodénales et de carcinomes. De plus, cette infection peut également être associée à des déficiences dans l’absorption et le transfert ferriques. Dans cette étude, 100 enfants (50 infectés et 50 non-infectés par l’ H. pylori) âgés de 3 à 14 ans ont été sélectionnés (40% de garçons pour 60%de filles) afin d’évaluer l’effet de l’H. pylorisur l’anémie et ses facteurs associés (total iron binding capacity [TIBC], ferritine et transferrine) ainsi que sur le taux d’expression de l’IL-17. La présence d’H. pylori a été évaluée par le kit ELISA Euroimmune (Allemagne) selon les instructions du fabricant. Un test ELISA commercial (IBL commercial specific kit, Allemagne) a été employé pour l’évaluation du taux d’IL-17. Le niveau moyen de fer sérique variait de façon significative entre les deux groupes témoin et infecté (P=0,007) et tombait de 81.5 mg/dl à 43 mg/dl. Le niveau moyen de transferrine des groupes témoins et infectés s’élevait respectivement à 291 mg/dl et 249 mg/dl et montrait une différence significative (P=0.008). De plus, le taux de ferritine diminuait également dans le groupe infecté (14 ng/dl) comparé au groupe témoin (64.5 ng/dl). Le taux de TIBC des groupes témoin et infecté était respectivement de 329 mg/dl et 301 mg/dl (P=0.86). Une augmentation significative (P=0.002) du taux moyen d’IL-17 a été observée dans le groupe infecté (8.887±1.46 pg/ml) comparé au groupe témoin (3.93±0.93 pg/ml). Nos résulats ont donc révélé que l’ H. pylori peut être à l’origine d’anémie et de réponses inflammatoires en réduisant paramètres ferriques et en augmentant de façon significative le taux d’expression d’IL-17 chez les enfants infectés.
    Keywords: Helicobacter pylori, Anémie, Inflammation, IL, 17