فهرست مطالب
مجله انوار معرفت
سال دهم شماره 1 (پیاپی 20، بهار و تابستان 1400)
- تاریخ انتشار: 1400/08/16
- تعداد عناوین: 6
-
-
صفحات 5-16
سلوک، حرکت انسان برای رسیدن به خداست و حاصل رفتارها و ملکات نفس میباشد. علم اخلاق در تلقی آیتالله مصباح، به رفتارهای ارادی و صفات اکتسابی انسان بهاعتبار میزان قرب و بعد آنها نسبتبه خدای متعال میپردازد. عرفان عملی علم منازل و مقامات نفس برای رسیدن به فناست. پس اخلاق اسلامی و عرفان عملی، در هدف تقارب دارند؛ اما تحلیل نحوه سلوک برای رسیدن به هدف، در این دو علم متفاوت است. ازاینرو سلوک در اخلاق و عرفان عملی نیازمند مقایسه است و مسئله اصلی این مقاله را تشکیل میدهد. این نوشتار ویژگیهای اخلاق و عرفان عملی را توصیف میکند و با روش مقایسهای به تحلیل جایگاه سلوک در آنها میپردازد. برخی از مهمترین یافتههای پژوهش عبارتاند از: 1. علم اخلاق در موضوع و مسایل، گستردهتر از عرفان عملی، و در هدف مساوی با آن است؛ 2. حقیقت سلوک در عرفان عملی از ابتدا کاملا هویداست؛ اما در اخلاق، سلوک بهتدریج جایگاه خود را به دست میآورد؛ 3. سلوک در نظریه اخلاقی آیتالله مصباح با سلوک عرفانی مشابهت زیادی یافته است.
کلیدواژگان: سلوک، اخلاق، عرفان عملی، مصباح یزدی -
صفحات 17-38
این مقاله، بر تبیین و اثبات تاویل عرضی در عرفان متمرکز است و از سه نوع تبیین استدلالی، روایی و تنظیری بهره گرفته است. تاویل عرضی، به معنای بازگرداندن معنای کلام الهی، به همه وجوه معنایی است که به عنوان مراد جدی خداوند، در عرض یکدیگر قرار دارند. دو استدلال عقلی، یکی از راه علم ازلی و پیشین خداوند، به همه فهمهای مختلف از کلام الهی و دیگری، از طریق حقیقت معنای الفاظ، در صورت زدودن پیرایهها و انصرافهای مزاحم، برای اثبات این نوع تاویل ارایه میشود. در بخش روایی، سه مورد از تاویلهای عرضی در روایات مورد بحث و بررسی قرار گرفت . روشن شد که فهم معانی مختلف از یک آیه یا کلمه از قرآن کریم، مورد قبول روایات بوده و به اجراء گذاشته شده است. در تبیین تنظیری، به مباحثی چون «قرینه حکمت و اطلاق»، «استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا» و «ایهام»، در دانشهای دیگر استشهاد و روشن گردید که اراده معانی مختلف از یک کلام، بهنحوی مورد پذیرش است. در پایان، به برخی از مهمترین اشکالات تاویل عرضی پرداختهایم. نتیجه این مباحث، بدل شدن تاویل عرضی، از یک مبنای ذوقی و غیرعلمی، به یک نظریه روشی قابل فهم و علمی است.
کلیدواژگان: اویل عرضی، تاویل طولی، ظاهر و باطن، قرینه حکمت، اطلاق، ایهام -
صفحات 39-56
از منظر عارفان مسلمان و برخی علمای علم اخلاق، قرب اختیاری به خداوند ماهیتی جز تخلق به اخلاقالله ندارد. در این تصویر، ابتداییترین پرسشها این خواهد بود که آیا اساسا میتوان خداوند را دارای اخلاق و متصف به صفات اخلاقی دانست؟ و آیا اساسا میتوان همان اخلاق حاکم بر مناسبات انسانی را به خداوند نیز نسبت داد؟ این پژوهش با رجوع به قواعد کلی متخذ از نصوص دینی و با عنایت به تحلیلهای عرفانی صورتگرفته از آن و نیز بررسی تعاریف لغوی و اصطلاحی اخلاق در مناسبات انسانی، به امکانسنجی ثبوت اخلاق برای خداوند پرداخته است که با مواجههای اجتهادی و رویکرد استنادی، اصطیادی و استنباطی با قواعد، آیات و احادیث ناظر به موضوع و نیز تعریف واژه اخلاق، به این سوال پاسخ داده است. با استناد به اصول هستیشناختیای چون «ثبوت و تحقق اصل و منبع هر خیر و کمالی در نزد خداوند»، خلق نیکو در میان آدمیان، منبع و مستند وجودیای جز اسماءالله نخواهد داشت. احادیث ناظر به این موضوع که مستند ادعای عارفان گشته، بر فرض ضعف سند، بر اساس همین قواعد کلی تایید میگردد. این در حالی است که واژه «اخلاق»، بهلحاظ لغوی و نیز بهلحاظ اصطلاحی، متمکن از تحمل انتساب اخلاق به خداوند است؛ بهشرط آنکه با نقب زدن به روح معنا در هر یک از قیود توضیحی تعاریف، ساحت خداوند را از محدودیتهای متبادر به ذهن بهدلیل انصرافات حاصل از غلبه استعمال تعاریف در اخلاق حاکم بر مناسبات انسانی، پیراسته کنیم.
کلیدواژگان: اخلاق، اخلاق الله، عرفان اسلامی، امکان -
صفحات 57-74
معنویت مدرن نظریهای است که طی سالیان اخیر توسط برخی از روشنفکران تجددگرا در مجامع علمی و دانشگاهی مطرح شده و در همین راستا به تضعیف و حتی انکار معنویت دینی پرداخته است. بر اساس این رهیافت، امروزه انسان مدرن از جمع میان عقلانیت و دیانت عاجز مانده و برای رهایی از این وضعیت چارهای جز این ندارد که معنویتی همسو با لوازم و اقتضایات مدرنیته و برخاسته از «عقلانیت مدرن» اختیار کند. از این نظرگاه، مهمترین عاملی که سبب رویگردانی انسان مدرن از دیانت به معنویت میشود، تعبدگرایی در دین است؛ زیرا عقلانیت مدرن با مشخصه استدلالگرایی کاملا در تضاد با مقوله تعبد است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی رابطه تعبد با عقلانیت در هر یک از رویکردهای معنویت دینی و مدرن پرداخته است. نتایج این تحقیق که با روش کتابخانهای و شیوه توصیفی تحلیلی گرد آمده است، نشان میدهد: اولا تعبدیات دین نهتنها با عقلانیت ناسازگار نیستند، بلکه بر اساس «ادله ضرورت وحی و نبوت» مبتنی بر دلایل عقلانیاند؛ ثانیا معنویت مدرن با تحلیل ناقص و نادرست، تعبدیات دینی را همچون تقلیدهای کورکورانه پنداشته و از همینرو به انکار آنها پرداخته است. البته نظریه مزبور اشکالات و ابهامات جدی دیگری نیز داشته که در پژوهش حاضر مطرح شده است.
کلیدواژگان: معنویت، معنویت دینی، معنویت مدرن، عقلانیت، عقلانیت مدرن، تعبد، پروژه عقلانیت و معنویت -
صفحات 75-88
وحدت شخصی وجود درصدد بیان این مطلب است که یک وجود واحد بسیط لایتناهی کل نظام عالم را دربرگرفته است و موجودات، مظاهر و آیات آن یک حقیقت واحداند که هر کدام بهاندازه سعه وجودی خود آن را مینمایانند ازاینرو قول به حلول و اتحاد، همهخدایی و هیچ و پوچ بودن غیر خدا، ناشی از سوءبرداشت از این مسئله است و انحراف از مسیر توحید میباشد. قرآن مجید که دریای بیکران معارف توحیدی است، این حقیقت را در آیات ناظر به توحید ذات با تعابیری همچون صمد بودن حق، آیه و نشانه بودن ماسویالله، حضور وجودی حق در مظاهر و مجالی، معیت ذاتی حق، و احاطه علمی و وجودی حق بیان میدارد؛ ازاینرو این آیات با دلالت مطابقی یا التزامی، بر این مبنای گرانسنگ توحید صمدی دلالت دارند و هرگونه وحدت عددی را از ساحت مقدس الهی نفی مینمایند.
کلیدواژگان: توحید، وحدت شخصی وجود، آیات قرآن کریم، توحید ذات، دلالت -
صفحات 89-102
دیونیسیوس آریوپاغی و عارفان مسلمان در مکتب ابن عربی در عین اینکه در برخی کلمات خود به الهیات سلبی نزدیک شدهاند و خدا را بیانناپذیر و حتی معرفتناپذیر دانستهاند، بسیار از معرفت خدا سخن گفته و بهنوعی بر الهیات ایجابی تاکید داشتهاند. از منظر ایشان، این هر دو منظر مطابق با نفسالامر است؛ به این معنا که حق در مقام ذات و با لحاظ عدم تجلی، شناختناپذیر و ازاینرو بیانناپذیر است و در موطن تجلیات، شناختپذیر و بیانپذیر میباشد. عارفان مسلمان با تفکیک چهار مرتبه تنزیه، تشبیه، جمع تشبیه و تنزیه، و مرتبه فوق تشبیه و تنزیه، توانستهاند تحلیلی غنیتر از این منظر عرفانی ارایه دهند. در این تحلیل، عارف با عبور از کثرات مادی و مثالی، به تعینات تنزیهی معرفت مییابد و با شهود مرتبه وحدت و مشاهده سریان حق در تمامی مخلوقات، به تشبیه راه میبرد. از این منظر، عارف آنگاه که به تعینات ناظر است، تنزیه مییابد و تشبیه؛ و آنگاه که به وجودی نظر میکند که در همه این تعینات تنزیهی و تشبیهی جاری است، جمع تشبیه و تنزیه مییابد؛ و البته حق فراتر از همه تجلیات و فراتر از وجود ساری در آنها را مقام تنزیه اطلاقی یا مقام فوق تنزیه و تشبیه میداند.
کلیدواژگان: الهیات سلبی، الهیات ایجابی، تنزیه، تشبیه، عرفان مسیحی، عرفان اسلامی