فهرست مطالب
مجله دیابت و متابولیسم ایران
سال یازدهم شماره 3 (پیاپی 42، بهمن و اسفند 1390)
- 110 صفحه،
- تاریخ انتشار: 1390/11/25
- تعداد عناوین: 11
-
- مقالات پژوهشی: علوم پایه
-
صفحات 223-236مقدمه
هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ناقل های میتوکندریایی و سارکولمایی لاکتات در عضلات اسکلتی و قلبیرت های دیابتی نوع 2 بود.
روش هاتعداد 40 رت نژاد ویستار نر در سن 4 هفتگی با میانگین وزن 8/9 ± 7/93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه کنترل سالم (10n=)، کنترل دیابتی (15n=) و تمرینی دیابتی (15n=) تقسیم شدند. دیابت از طریق ترکیب تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین و مصرف غذای پر چرب ایجاد و تمرین استقامتی به مدت 7 هفته، بر گروه تمرینی دیابتی اعمال شد. جهت تایید وقوع مقاومت انسولین از مقادیر HOMA-IR استفاده گردید. 24 ساعت پس از اتمام پروتکل تمرینی رت ها تشریح و عضله نعلی، باز کننده طویل انگشتان (EDL) و قلبی استخراج شدند. اندازه گیری انسولین پلاسما به روش ELISA و میزان بیان MCT1 و MCT4 با تکنیک WesternBlotting انجام گرفت. معنی دار بودن تفاوت بین گروه ها با آزمون آماری ONE-WAYANOVA مشخص گردید.
یافته هااعمال دیابت بیان MCT1 و MCT4 در غشای پلاسمایی را به طور معنی دار کاهش داد و بر بیانMCT1 میتوکندریایی بدون تاثیر بود. در عضله اسکلتی، تمرین باعث افزایش بیان MCT1 در هر دو غشای عضلات قلبی و اسکلتی شد جایی که تاثیر تمرین بر بیان MCT1 در غشای میتوکندری نسبت به غشای پلاسمایی بیشتر بود. علی رغم این تغییرات اختلاف معنی داری در غلظت لاکتات پلاسما بین گروه های تمرین و کنترل دیابتی یافت نشد در حالی که غلظت لاکتات عضله در گروه تمرین دیابتی نسبت به کنترل دیابتی در هر سه بافت کاهش معنی دار داشت.
نتیجه گیریبه طور خلاصه نتایج تحقیق نشان داد که بیان MCT1 و MCT4 در شرایط دیابت نوع 2 نسبت به شرایط طبیعی کاهش قابل ملاحظه دارد و تمرین استقامتی می تواند این کاهش بیان را تعدیل و به سطوح طبیعی نزدیک کند و با کاهش غلظت لاکتات استراحتی در عضلات اسکلتی و قلبی به تعدیل مقاومت انسولین کمک نماید.
کلیدواژگان: ناقل های لاکتات، عضله قلبی، دیابت نوع 2، تمرین استقامتی -
صفحات 237-245مقدمه
هدف این تحقیق بررسی اثر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان اسفنگوزین-1-فسفات (S1P) پلاسمایی و بیان ژن گیرنده های S1P1،2،3 موش صحرایی نر نژاد ویستار می باشد.
روش ها24 موش صحرایی 8 هفته ای نر نژاد ویستار (190-250گرم) در این مطالعه استفاده شد. بعد از یک هفته آشناسازی حیوانات به صورت تصادفی به گروه کنترل (12N=) و تجربی (12N=) تقسیم شدند. نردبان مقاومتی یک متری با فاصله میله های 2 سانتی متری با شیب 85 درجه به عنوان وسیله تمرین مقاومتی و وزنه های متصل شده به دم حیوان به عنوان مقاومت استفاده شد. مقدار S1P در لایه کلروفرم بوسیله دستگاه HPLC اندازه گیری شد. جهت بررسی بیان ژن از تکنیک Real-Time PCR استفاده شد.
یافته هاتمرین مقاومتی محتوای S1P در پلاسما (001/0P=) را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد. به علاوه، تمرین مقاومتی باعث افزایش بیان ژن گیرنده S1P1 در عضله تاکننده بلند انگشت شست پا (FHL) (001/0=P) و عضله نعلی (SOL) (000/0=P)، S1P2 در عضله FHL (000/0=P) و SOL(603/0=P)، S1P3 در عضله FHL (021/0=P) و SOL(009/0=P) گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل شد.
نتیجه گیریمی توان نتیجه گرفت که تمرین مقاومتی به طور قابل ملاحظه ای بر میزانS1P پلاسمای موش صحرایی اثر می گذارد. با توجه به نقش ساختاری و عملکردی این اسفنگولیپید و از آنجا که این فاکتور و گیرنده های سطح سلولی آن بدنبال یک دوره تمرین مقاومتی افزایش می یابد، شاید یکی از فاکتورهای رشدی و مسیرهای سیگنال دهی در سازگاری عضلانی باشد.
کلیدواژگان: تمرین مقاومتی، S1P، گیرنده هایS1P، عضله تند و کند انقباض - مقالات پژوهشی: علوم بالینی
-
صفحات 246-254مقدمه
کمبود ویتامین D با بروز بیماری های قلبی عروقی در ارتباط است و این در حالی است که بیماری های قلبی عروقی یکی از علل مهم مرگ و میر در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد. بر طبق تحقیقات انجام گرفته، کمبود ویتامینD، بیماری های قلبی عروقی و اختلال در پروفایل لیپدی در بیماران دیابتی نوع 2 در مقایسه با افراد سالم از شیوع بالایی برخوردار است. پیشنهاد شده که ویتامین D می تواند اثرات بالقوه مفیدی روی پروفایل لیپیدی داشته باشد و از این طریق در پیشگیری از بیماری های قلبی عروقی موثر باشد.
روش هااین مطالعه مورد- شاهدی بر روی 180 نفر شامل 95 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 و 85 فرد سالم انجام گرفت. بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 از بین مراجعه کنندگان به انجمن دیابت ایران و براساس معیارهای مطالعه، به طور تصادفی انتخاب شدند. دو گروه از نظر سن و جنس با یکدیگر تطابق داشتند. سطح سرمی کلسیم، فسفر، ویتامین D، هورمون پاراتیروئید و پروفیل لیپیدی شامل سطح سرمی ناشنای کلسترول تام، تری گلیسرید، کلسترول LDL و HDL اندازه گیری شدند.
یافته هاسطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامینD و پاراتورمون به طور معنی داری در بیماران دیابتی به ترتیب پایین تر و بالاتر از افراد سالم بود. همان طور که انتظار می رفت سطح سرمی کلسترول تام، تری گلیسیرید و LDL در بیماران دیابتی بالاتر و سطح سرمی HDL پایین تر از افراد گروه کنترل بود که این اختلاف در مورد تری گلیسیرید معنی دار بود. سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامینD در بیماران دیابتی با میانگین سطح سرمی TG و LDL/HDL ارتباط منفی داشت. در گروه کنترل سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D با تمام اجزای پروفایل لیپیدی ارتباط معکوس و با ارتباط مستقیم داشت.
نتیجه گیریدر هر دو گروه ارتباط معکوسی میان سطح سرمی 25 هیدروکسی ویتامین D با TG و LDL/HDL و ارتبتط مسقیمی با HDL کلسترول مشاهده شد. نتایج مطالعه حاضر با سایر مطالعات محدودی که در این زمینه انجام گرفته مشابه بود. جهت اعلام نتیجه قطعی در این زمینه مطالعات بیشتری از جمله مطالعات مداخله ای لازم است.
کلیدواژگان: دیابت نوع 2، پروفایل لیپیدی، ویتامین D -
صفحات 255-261مقدمه
با توجه به روش خاص تغذیه در طی روزه داری، بررسی وضعیت متابولیسم پایه بدن در بیماران دیابتی از نظر توصیه های برنامه غذایی حائز اهمیت است. هدف از این مطالعه، بررسی تغییرات انرژی مصرفی در حال استراحت در بیماران دیابتی در ماه رمضان می باشد.
روش هااین مطالعه مورد- شاهدی بر روی 31 بیمار دیابتی نوع 2 (13 بیمار که در ماه رمضان روزه گرفتند و 18 بیمار که روزه نگرفتند) و 15 فرد غیر دیابتی که در ماه رمضان روزه گرفتند، انجام گرفت. انرژی مصرفی در حال استراحت (REE)، نمایه توده بدنی (BMI) و فروکتوز آمین در هر 3 گروه در زمان های هفته اول ماه رمضان، هفته آخر ماه رمضان و یک هفته بعد از ماه رمضان اندازه گیری شود. HbA1C نیز درهفته اول و یک هفته بعد از ماه رمضان اندازه گیری شد.
یافته هاانرژی مصرفی در حال استراحت بین هفته اول و یک هفته پس از ماه رمضان در هر 3 گروه به طور معنی داری کاهش داشت. این کاهش در بیماران دیابتی روزه گیر 5/13% (002/0=P)، در بیماران دیابتی که روزه نگرفتند 2/10% (007/0=P) و در افراد غیر دیابتی که روزه گرفتند 5/9% (007/0=P) بوده است. HbA1C تنها در بیماران دیابتی که روزه نگرفتند، به طور معناداری کاهش یافت (008/0=P). تغییرات BMI در طول مطالعه در هیچ یک از گروه ها معنا دار نبود (9/0 =P).
نتیجه گیریبا توجه به این مطالعه،کاهش REE در بیماران دیابتی و افراد غیر دیابتی روزه گیر، مستقل از اثر BMI وHbA1C بوده و احتمالا به دلیل روزه داری می باشد. کاهش REE در بیماران دیابتی که روزه نگرفتند، می تواند ناشی از کاهش HbA1C در آنها باشد. با توجه به کاهش REE در طول ماه رمضان، تنظیم برنامه غذایی در طول ماه رمضان و بعد از آن ضروری است.
کلیدواژگان: دیابت ملیتوس، انرژی مصرفی در حال استراحت، روزه داری -
صفحات 262-268مقدمه
هدف از انجام این مطالعه بررسی اولیه ویژگی های روان سنجی ویرایش سوم مقیاس نگرش به دیابت (DAS- 3) می باشد.
روش هابرای انجام مطالعه، 100 بیمار مراجعه کننده به مرکز دیابت و بیماری های متابولیک بیمارستان شریعتی، که مبتلا به دیابت نوع دو بودند به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه ترجمه شده DAS- 3 را دو بار، با فاصله زمانی یک ماه تکمیل کردند. روایی پرسشنامه با روش روایی همزمان و ملاک، و پایایی آن به کمک روش آزمون - بازآزمون، همسانی درونی و دو نیمه کردن مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هاپایایی آزمون- بازآزمون و همسانی درونی نسخه ایرانی پرسشنامه DAS- 3 قابل قبول می باشد (85/0 =α، 68/0 =α). نمره کلی پرسشنامه و نمرات خرده مقیاس های این ابزار با نمرات HbA1c بیماران همبسته است، این موضوع، روایی همزمان پرسشنامه را تایید می کند.
نتیجه گیریویژگی های روان سنجی پرسشنامه DAS- 3 قابل قبول می باشد و این مقیاس ابزار مناسبی جهت سنجش نگرش بیماران دیابتی نسبت به دیابت می باشد.
کلیدواژگان: دیابت، دیابت نوع 2، مقیاس نگرش به دیابت، روایی، پایایی -
صفحات 269-281مقدمه
میزان آگاهی، گرایش مثبت و تداوم عملکرد مناسب و خودکارآمدی در کنترل بیماری های مزمن از جمله دیابت موثر می باشد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت نیازهای آموزشی بیماران دیابتی نوع دو شهر کرج از طریق تعیین میزان آگاهی، نگرش، عملکرد و خودکارآمدی آنها نسبت به بیماری دیابت و ارتباط عوامل مذکور با یکدیگر انجام شد.
روش هادر این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده که نمونه ی آماری آن 200 نفر بودند و با روش نمونه گیری تصادفی از میان بیماران داوطلب مبتلا به دیابت نوع دو مراجعه کننده به انجمن دیابت شهر کرج، انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل پرسشنامه آگاهی، نگرش و عملکرد، پرسشنامه خودکارآمدی و برگه ثبت متغیرهای فیزیولوژیک بود که روایی و پایایی پرسشنامه ها، مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات، با استفاده از نرم افزار SPSS17 ودر سطح معنی داری5% و استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، اسپیرمن، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس با آزمون تعقیبی دانکن وآزمون ناپارامتری کروسکال والیس انجام شد.
یافته هامیانگین نمره آگاهی بیماران نسبت به بیماری دیابت، 25/8)26/2 (SD= بود که در سطح متوسط می باشد. نمره نگرش بیماران 62/17)94/2(SD= و در سطح خوب مشاهده شد. امتیاز عملکرد بیماران82/3)11/1 SD= (و در سطح متوسط بود و امتیاز خودکارآمدی بیماران،44/15)47/2 (SD= و در سطح متوسط گزارش گردید؛ همچنین رابطه بین آگاهی و نگرش با خودکارآمدی معنی دار بود(05/0>P).
نتیجه گیرییافته های این پژوهش نشان داد که میزان آگاهی، عملکرد و خودکارآمدی بیماران نسبت به بیماری دیابت نوع دو، در حد متوسط می باشد و با افزایش سطح آگاهی و بهبود نگرش، خودکارآمدی بیماران نیز افزایش می یابد که این خود در پیشگیری از عوارض و کنترل بیماری اهمیت دارد؛ بنابراین با توجه به مطالعاتی که به نقش مثبت آموزش بر افزایش آگاهی، نگرش، عملکرد و نهایتا کنترل قند خون تاکید کرده اند، برنامه ریزی برای به کارگیری روش های نوین می تواند به رفع نیازهای آموزشی بیماران در کشورمان منجر گردد.
کلیدواژگان: آگاهی، نگرش، عملکرد، خودکارآمدی، دیابت نوع دو، آموزش از دور، سلامت الکترونیک -
صفحات 282-291مقدمه
براساس مطالعات صورت گرفته، گام نخست در کنترل و درمان دیابت نوع 2، برنامه غذایی مناسب می باشد. شیوه های متعددی جهت تعیین برنامه غذایی مناسب برای بیماران دیابتی وجود دارد که با درنظرگرفتن مصرف متعادل پروتئین و کربوهیدرات ها و همچنین مصرف کم قندهای ساده و چربی ایجاد می شوند. هدف این تحقیق، تعیین برنامه بهینه غذایی با استفاده از مدل سازی برنامه ریزی خطی ریاضی، با هدف کمینه سازی چربی های اشباع و قندهای ساده دریافتی از مواد غذایی است.
روش هابه عنوان نمونه، یک زن 55 ساله، کم تحرک، با نمایه توده بدنی (BMI) kg/m2 25 و مبتلا به دیابت نوع 2 درنظر گرفته شد. با استفاده از منابع کتابخانه ای، میزان مورد نیاز روزانه وهمچنین حداکثر میزان مجاز دریافت روزانه(Tolerable upper intake levels) از مواد مغذی برای این فرد، مشخص گردید. کمینه سازی چربی های اشباع و قندهای ساده به عنوان اهداف مدل برنامه ریزی خطی ریاضی و حداقل و حداکثر میزان مجاز دریافت از مواد مغذی به عنوان قیدهای مساله درنظرگرفته شد. سپس برای حل این مدل از نرم افزار محاسباتی متلب (MATLAB) استفاده گردید.
یافته هاباتوجه به توابع هدف، محدودیت های مساله و تنوع غذایی در وعده ها و میان وعده ها، اعداد مربوط به میزان مصرف مواد موجود در برنامه غذایی بهینه که درآن کمترین میزان چربی های اشباع و قندهای ساده مشاهده می شد، به دست آمدند. همچنین میزان دریافت روزانه انواع مغذی ها در این برنامه غذایی، به گونه ای مناسب حاصل شدند.
نتیجه گیریاستفاده از مدل برنامه ریزی خطی ریاضی می تواند در بهینه سازی برنامه غذایی بیماران دیابتی نوع 2 با اهداف کمینه سازی چربی های اشباع و قندهای ساده، موثر باشد. در برنامه حاصل از پیاده سازی مدل ریاضی، ضمن برخورداری از تمامی گروه های غذایی، شاهد کمترین میزان چربی های اشباع و قندهای ساده خواهیم بود.
کلیدواژگان: تغذیه بهینه، دیابت نوع 2، برنامه ریزی خطی ریاضی -
صفحات 292-300مقدمه
دیابت یک بیماری مزمن با عوارض متعددی است که بار زیادی به اقتصاد و سلامت جامعه تحمیل می کند. توجه به شیوع بالای آن، بررسی وضعیت عوامل خطر، اولویت بندی و طراحی های مداخله ای مناسب جهت کاهش بروز آن ضروری می باشد. هدف از این مطالعه سنجش میزان بالقوه کاهش بروز دیابت به دنبال تعدیل هر یک از عوامل خطر به میزان ممکن (feasible) است.
روش هامیزان بار قابل اجتناب دیابت با استفاده از مدل «تحلیل مقابل واقع» محاسبه شد. در این مدل، شاخص «سهم تاثیر بالقوه» (PIF) با استفاده از اطلاعات شیوع فعلی، قدرت اثر و شیوع مقابل واقع برای هر عامل خطر محاسبه گردید. برای دستیابی به این اطلاعات از مرور مطالعات با اولویت موارد داخلی و سپس بین المللی استفاده شده است.
یافته هاشاخص سهم تاثیر بالقوه بر مبنای «حالت مقابل واقع امکان پذیر» برای عوامل «قند ناشتای مختل» (IFG)، «تحمل قند مختل» (IGT)، «ترکیب IFG و IGT»، «HDL پایین»، «هیپرتری گلیسریدمی»، «هیپرکلسترولمی»، «پرفشاری خون»، «چاقی عمومی»، «چاقی شکمی» و «کمبود فعالیت بدنی» به ترتیب برابر 13/0، 10/0، 18/0، 01/0، 12/0، 03/0، 13/0، 03/0، 02/0 و 10/0 محاسبه گردید.
نتیجه گیریهر چند عامل ترکیبی IFG و IGT به عنوان مهمترین عامل بالقوه در پیشگیری از دیابت و کاهش بار آن نیازمند بیشترین توجه می باشد. اما در میان سایر عوامل خطر، تعدیل فشارخون بالا، هیپرتری گلیسریدمی و کمبود فعالیت بدنی می تواند تاثیر بیشتری داشته باشند.
کلیدواژگان: ایران، بار دیابت شیرین نوع 2، مرور نظام مند، سهم تاثیر بالقوه -
صفحات 301-308مقدمه
سطوح اسیدهای آمینه از جمله ال- آرژنین در بیماران دیابتی تغییر می یابد. نتایج مفیدی از مکمل یاری ال- آرژنین روی اندازه های تن سنجی در مطالعات پیشین نشان داده شده است. همچنین مکمل ال- آرژنین ممکن است باعث افزایش هورمون رشد شود. ولی در افراد مبتلا به پیش دیابت هنوز مطالعه ای صورت نگرفته است. بنابراین مطالعه حاضر به منظور تعیین اثرات ال- آرژنین بر وزن، نمایه توده بدن، دیگر نمایه های تن سنجی، ترکیب بدن و سطح سرمی هورمون رشد افراد مبتلا به پیش دیابت دارای اضافه وزن انجام شد.
روش هاافراد مورد بررسی در این مطالعه 42 فرد مبتلا به پیش دیابت با نمایه توده بدن 25 تا 9/29 کیلوگرم بر متر مربع بودند. افراد به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه دریافت کننده مکمل آرژنین روزانه 3 گرم قرص ال- آرژنین و گروه دریافت کننده دارونما معادل آن قرص دارونما به مدت 8 هفته دریافت نمودند. در ابتدا و انتهای دوره از هر دو گروه به صورت ناشتا نمونه گیری خون انجام شد و هورمون رشد سرم اندازه گیری گردید. همچنین، وزن، نمایه توده بدن، دور کمر، دور باسن، درصد توده چربی و توده بدون چربی بدن اندازه گیری شد.
یافته هادر انتهای مطالعه گروه دریافت کننده آرژنین در مقایسه با گروه دارونما در میزان سرمی هورمون رشد، وزن، نمایه توده بدن، دور کمر، نسبت دور کمر به دور باسن، درصد توده چربی و توده بدون چربی بدن اختلاف آماری معنی داری را نشان نداد.
نتیجه گیریمصرف روازنه مکمل ال-آرژنین به مدت دو ماه سبب بهبود وضعیت وزن، سایر نمایه های تن سنجی و ترکیب بدن در افراد مبتلا به پیش دیابت نمی شود و همچنین باعث تغییرات معنی داری در سطح هورمون رشد نمی گردد.
کلیدواژگان: ال، آرژنین، پیش دیابت، هومون رشد، توده چربی بدن، وزن -
صفحات 309-320مقدمه
ترکیب برنامه غذایی اثر مهمی بر فعالیت انسولین در طی بارداری دارد. با این حال بیشتر مطالعات به نقش هر یک از مواد مغذی در دیابت بارداری پرداخته اند. لذا این مطالعه با هدف بررسی ارتباط دیابت بارداری با الگوهای غذایی قبل از بارداری انجام شد.
روش هادر این مطالعه 123 مادر باردار مبتلا به دیابت بارداری در گروه مورد و 269 مادر باردار سالم در گروه شاهد بررسی شدند. اطلاعات برنامه غذایی یک سال قبل بارداری این افراد از طریق تکمیل پرسشنامه بسامد خوراک جمع آوری شد.
یافته هاتوسط روش آنالیز عاملی، دو الگوی غذایی به دست آمد. الگوی غذایی سالم با مصرف بالاتر روغن های مایع، حبوبات، مغزها، میوه ها، مرغ و ماهی، غلات کامل و غلات تصفیه و الگوی غذایی غربی با مصرف بالای شیرینی ها، مربا و کمپوت، مایونز، نوشابه ها، میان وعده های شور، چربی های جامد، لبنیات پرچرب، سیب زمینی، اعماء و احشا، تخم مرغ، گوشت قرمز، غذاهای آماده، چای و قهوه شناسایی شد. امتیاز حاصله در هر الگو بر اساس میانه تقسیم بندی شد. امتیاز بالاتر در الگوی غذایی غربی (دسته بالاتر از میانه) با افزایش خطر ابتلا به دیابت بارداری ارتباط مثبت نشان داد (04/3-27/1 CI: 95%، 97/1OR:). این نسبت پس از تعدیل اثر عوامل مخدوشگر همچنان معنادار بود (72/2-40/1CI: 95%، 68/1OR:).
نتیجه گیریدر این مطالعه ارتباط مثبت الگوی غذایی غربی با افزایش خطر دیابت بارداری مشاهده شد. به نظر می رسد با تغییر در الگوهای غذایی بتوان خطر دیابت بارداری را به ویژه در زنانی که الگوی غذایی غربی مصرف می کنند، کاهش داد.
کلیدواژگان: دیابت بارداری، الگوی غذایی، تحلیل عاملی، تغذیه -
صفحات 321-329مقدمه
برای حفظ وزن بدن، تعادل بین دریافت و مصرف انرژی روزانه ضروری می باشد. میزان سوخت و ساز پایین بدن یا به عبارتی مصرف انرژی کمتر توسط بدن می تواند عاملی برای چاقی محسوب شود در حالیکه ارتباط بین میزان متابولیسم استراحت (RMR) پایین و چاقی در مطالعات به وضوح مشخص نشده است و نتایج متناقضی در این رابطه وجود دارد. هدف این پژوهش، پی بردن به مقدار RMR در افراد چاق و افراد با وزن طبیعی و مقایسه بین این دو گروه و همچنین بررسی ارتباط بین RMR و اجزای ترکیب بدن می باشد.
روش هاافراد شرکت کننده در این مطالعه مورد-شاهدی شامل 99 نفر افراد سالم غیر سیگاری (52 فرد چاق به عنوان گروه مورد و 47 نفر با وزن طبیعی به عنوان گروه شاهد) بودند. اطلاعات آنتروپومتری (وزن، قد، دور کمر، دور باسن، نسبت دور کمر به باسن و میانگین نمایه توده بدنی)، ترکیب بدن (توسط دستگاه امپدانس بیوالکتریک) و RMR (توسط کالریمتری غیر مستقیم) در دو گروه اندازه گیری شد. کلیه اندازه گیری ها در صبح و به صورت ناشتا صورت گرفت.
یافته هامیانگین نمایه توده بدنی (BMI) در گروه مورد بطور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود. مقدار RMR در گروه مورد بالاتر از گروه شاهد بود (001/0=P)، ولی پس از تعدیل RMR برای توده چربی بدن ((FM و توده بدون چربی بدن (FFM) اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود نداشت (484/0 P=). پس از انجام آنالیز رگرسیون، FFM در کنار سایر متغیرها ارتباط مستقیم و معنی دار (001/0>P، 778/0r=) و دور کمر ارتباط معکوس و معنی دار (028/0P=، 27/0-r=) با RMR داشتند.
نتیجه گیریدر این مطالعه تفاوتی در RMR افراد چاق و افراد با وزن طبیعی دیده نشد. در کنار سایر متغیرهای تاثیرگذار، FFM و دور کمر بیشترین ارتباط را با RMR داشتند.
کلیدواژگان: مقدار متابولیسم استراحت، ترکیب بدن، کالریمتری غیر مستقیم، اضافه وزن