آرشیو سه‌شنبه ۹ خرداد ۱۴۰۲، شماره ۲۳۳۱۳
معارف
۸
تضییع حقوق عامه و عواقب آن (2)

قتل نفس و مصادیق آن

آیت الله سید حسن عاملی

در نخستین بخش از مطلب حاضر به نقش مخرب فضای مجازی در تکثیر گناهان اشاره شد، اینک ادامه مطلب را پی می گیریم.

قتل نفس

یکی از گناهان قتل نفس است. شخصی که مرتکب این گناه می شود در دنیا و آخرت ملعون است. در روایت نبوی آمده است:«الانسان بنیان الله،ملعون من هدم بنیانه»؛ یعنی انسان بنیان خداست(خداوند او را بنا نهاده است) پس هر کس که بنیان خدا را منهدم کند و از بین ببرد ملعون خدا خواهد بود.(تفسیر الکشاف،ج1، ص554)

باز رسول خدا(ص) فرموده است:«لزوال الدنیا اهون عندالله من قتل رجل مسلم»؛ قطعا زوال و نابودی دنیا نزد خداوند ازکشته شدن فرد مسلمان آسان تر است.(الترمذی، 1398)

زمانی آن حضرت به کعبه نگاه کرد و فرمود:«ما اطیبک واطیب ریحک وما اعظمک واعظم حرمتک! والذی نفس محمد بیده لحرمه المومن عندالله اعظم منک»؛ چقدر پاک و پاکیزه ای و چقدر بوی تو زیباست!چقدر با عظمتی و چقدر احترام داری!اما قسم به کسی که جان محمد دست اوست،حرمت مومن نزد خدا از حرمت تو بیشتر است.(الترمذی، 1395)

باز از آن حضرت روایت شده:«لو ان اهل السماء واهل الارض اشترکوا فی دم مومن لاکبهم الله فی النار»؛ اگر اهل آسمان و زمین در ریختن خون مومنی مشارکت کنند، قطعا خداوند همه آنها را به خاطر شرکت در ریختن خون مومن در آتش جهنم می افکند.(سنن ترمذی، ج2، ص427)

سلیمان ابن خالد می گوید:من از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: هرکس یک نفر را در دنیا بکشد در قیامت هزار بار کشته خواهد شد(وسایل الشیعه، ج19)!

و باز در روایت است که روز قیامت مقتول جلوی قاتل را می گیرد و می گوید: خدایا از او بپرس که چرا مرا از زندگی محروم کرد؟

قتل از جمله گناهانی است که سیل گناهان را با خود به همراه دارد. یک بخش این سیل آن است که مقتول قطعا فامیل هایی دارد از قبیل: پدر، مادر،خواهر، برادر، فرزند و... و مخصوصا فرزند خردسال که با وقوع قتل ،همه آنها در قتل عزیز خودشان در دریای غم و غصه و گاهی علاوه بر غم و غصه در دریای معضلات اقتصادی غرق می شوند و فرزند از عواطف پدری محروم می گردد. گاهی یک آه فرزند یتیم بالاتر از شعله جهنم، قاتل را می سوزاند و بلکه گاهی فرزندان قاتل نیز در آتش جنایت پدر می سوزند.

خداوند فرموده است:«کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان می ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهیزند و سخنی استوار بگویند»(نسا، آیه 9).یعنی اگر کسی فرزند خردسالی دارد،مواظب باشد که به ایتام دیگران ظلم نکند و الا فرزند خردسال او بعد از مرگ پدر گرفتار ظلم دیگران خواهد شد.

در این جا فرزند خردسال به خاطر اینکه گناهی نکرده است ماجور است، اما پدر در برزخ به خاطر ظلمی که به فرزند او می شود معذب می شود.همچنان که خود او در دنیا با ظلم به یتیم، پدر او را در برزخ معذب ساخت و این است معنی قول معروف:«کما تدین تدان» یعنی هر طور با مردم معامله کنی،با همان معامله مواجه می شوی.

گناهانی که منجر به قتل نفس می شود

متداول ترین راه برای کشتن، قتل با آلت قتاله است اما راه های خطرناک دیگر هم برای کشتن وجود دارد. از بعضی از گناهان بوی خون می آید یعنی منجر به قتل نفس می شود و در نامه عمل او نوشته می شود: «کانما قتل الناس جمیعا»؛ مانند این است که تمام انسان ها را به قتل برساند.(مائده، آیه 32)

ذیلا به بخشی از این گناهان وارد می شویم:

کوتاهی پزشکی

کوتاهی اطبا در حق مریض می تواند به قتل نفس منجر شود. گاهی چند دقیقه تاخیر پزشک یا پرستار یا بی دقتی و بی مبالاتی آنها موجب مرگ مریض می شود. با یک اشتباه ،انسان سالم بی هوش می شود و دیگر به هوش نمی آید. یک داروی اشتباهی تزریق می شود، مریض جان خود را از دست می دهد. گاهی پزشک متخصص در وقت مقرر و موظف خود در بیمارستان حاضر نمی شود و فرصت طلایی مریض از دست می رود؛ گاهی باید قبل از تزریق تست حساسیت بگیرند اما کوتاهی می کنند و بیمار بسادگی مثلا با شوک آنافیلاکسی جان خود را از دست می دهد.

اخذ امضا از مریض در عملیات های حساس نباید موجب کوچک ترین کوتاهی در حق مریض شود.درست است که مریض به خاطر دادن امضا صدایش به جایی نمی رسد، اما جای طبیب تقصیرکار در آخرت دیگی است که صدایش به جایی نمی رسد. خداوند در قرآن فرموده است: عمد ممدده؛(آتشی که) در ستون هایی دراز است.(همزه، آیه 9)

در تاریخ آمده است حضرت ابا عبدالله الحسین(ع) در آخرین لحظه های کربلا هنگام خداحافظی از فرزند ارشد خود، امام سجاد(ع) فرمود: یا بنی إیاک و ظلم من لا یجد علیک ناصرا إلا الله؛ فرزندم، از ظلم به کسی که دربرابر تو هیچ یاوری جز خداوند ندارد برحذر باش.(الکافی، ج2 ص331)

قتل از سنخ گناهانی است که سیلی از گناهان را یدک می کشد. با مرگ یک انسان بی گناه ،خانواده او داغدار می شود و ده ها مصیبت اقتصادی ،فرهنگی ،رفتاری جسمی و روحی بر آن مترتب می گردد.

مصائب کوتاهی پزشکی فقط قتل نیست، گاهی نتیجه کوتاهی، بدتر از قتل است. گاهی با بی توجهی یک پزشک یا کادر درمانی یک طفل برای یک عمر به مصیبت وحشتناک مبتلا می شود.

مثل اینکه پزشک بر اثر بی توجهی واکسن تاریخ گذشته یا داروی اشتباهی یا دارویی با دوز نامناسب را به طفل تزریق کرده و طفل برای همیشه معلول شده یا یکی از اعضای حیاتی بدن خود را از دست بدهد. مثل اینکه طفل تازه متولد تا آخر عمر کور یا کر یا فلج می شود.

حال اگر فرض شود که طفل معلول، شصت سال عمرکند، با توجه به اینکه در هر لحظه در شدیدترین عذاب ها خواهد بود، عقوبتی برای پزشک بی مبالات درست می شود که انتهای آن ناپیداست.

آیا می توان عذاب و عقوبت گرفتاری وحشتناک شصت ساله فردی بی گناه و اطرافیان او را تصور کرد؟

هرکسی از یک جایی وارد جهنم می شود. مقصران پزشکی اگر خدای نکرده کوتاهی کنند،بیمارستان محل ورود آنها به آتش غضب خداوند است.

ممکن است یک اداره مدخل کارمندی برای جهنم باشد که اگر کارمند نمی شد، از آنجا به جهنم نمی رفت. ممکن است کسی از صندلی نمایندگی مجلس وارد جهنم شود و ممکن است عالمی و خطیبی از طریق منبر و خطابه وارد جهنم شود و ممکن است اتاق ریاست و صندلی مدیریت محل ورود مدیر ناباب به جهنم باشد، همچنان که ممکن است درمغازه، تاجر متقلب و محتکر و دروغگو نداند که هر روز در محل و مدخل جهنم خود مشغول کار است.

توجه شود که اسباب نقص عضو فقط در قصورات پزشکی نیست.

گاهی صنفی دیگر چنین جنایتی را درست می کند.در یکی از شهرهای ایران با جوانی بسیار هوشمند و متدین و فهیم آشنا شدم.او در کنار تمام فضایلی که داشت زبانش الکن بود. با اینکه استعداد علمی و خطابی و اعتماد به نفس خوبی داشت،ولی لکنت زبان، او را محدود می کرد.

وقتی از علت پرسیدم گفت: در اول ابتدایی چند طفل از یک روستا عازم مدرسه شدیم، همه از شدت فقر نه لباس مدرسه داشتیم و نه کفش مناسب مدرسه.

با دمپایی و شلوار کودکانه روستایی به مدرسه آمده بودیم، برای همین معلم به شدت از ما متنفر بود. با هر بهانه ای کتک مفصلی به ما می زد. کتک های معلم را از پدرم پنهان می کردم تا اینکه زبانم لکنت پیدا کرد، پدرم همه چیز را فهمید و برای دعوا با معلم عازم مدرسه شد، معلم بعد از اطلاع از آمدن پدرم از مدرسه فرار کرد اما دیگر کار از کار گذشته بود.

سال ها گذشت. وقتی متمکن شدم، هرچه به کلاس مخصوص معالجه لکنت زبان در تهران رفتم افاقه نکرد و حالا همان معلم دنیای خود را عوض کرده و در پای محاسبه عدل الهی حاضر است و زجر و فشار هر لحظه این جوان متدین در دیوان الهی به دفتر سیئات او نوشته می شود و عقوبت او لحظه به لحظه تشدید می گردد.

هوسرانی و طلاق

گاهی خانواده ای دختر خود را مثل دسته گل تربیت و بزرگ می کند و به تزویج جوانی که بویی از انسانیت نبرده و در خانواده ای یله و افسارگسیخته بزرگ شده می دهد. مراسم عروسی برگزار می شود. همه شاد و خوشحال هستند، اما غافل از اینکه جوان شرور اهل زندگی نیست و دختر را به قتلگاه می برد.

او با هوسرانی و عیاشی یا تکبر ، تبختر و تفرعن ، دختر جوان را طلاق می دهد و پدرومادر دختر،که زندگی، آتیه و آینده بند دل خود را بر باد می بینند،در مدت کوتاهی دق می کنند.

نگارنده خود شاهد چنین صحنه هایی بوده است، چنین جوانی قطعا در ردیف قاتلان محشور خواهد شد. در چنین مواردی گاهی مقصر اصلی پدر و مادر هستند که به خاطر ثروت جوانی نوکیسه و تازه به دوران رسیده، سرنوشت سیاهی برای دخترشان رقم می زنند.

در روایت است که دست خود را به دهان مارببر، اما به کسی که«لم یکن ثم کان» است دست دراز نکن: یا علی! لان ادخل یدی فی فم التنین إلی المرفق احب إلی من ان اسال من لم یکن ثم کان؛ ای علی! اگر دستم را تا آرنج در دهان اژدها فرو برم، نزد من خوشایندتر است تا از نو کیسه ای چیزی بخواهم. (بحارالانوار، ج 74، ص 59)

مراد از شخص نوکیسه کسی است که یک شبه به ثروت بادآورده دست یافته است. او ولو در ظاهر ثروتمند است اما امعاء و احشاء او پر از فقر است و هیچ گاه به همسر خود به چشم انسانی که مظهر ظریف ترین عواطف و احساسات است نگاه نخواهد کرد.

تهمت و افترا

گاهی با یک تهمت و افترا یا جرم ساختگی، زندگی شخص به هم می خورد و جایگاه اجتماعی فرد ویران و از غصه دق مرگ می شود.

اگر فرض بر این گذاشته شود که او از غصه دق مرگ نشود، باز گناهی مثل قتل نفس بر فرد مجرم که تهمت و افترا زده یا غیبت کرده نوشته می شود،چون سلب حیات اجتماعی، بدتر از قتل نفس است. قتل نفس در یک لحظه اتفاق می افتد، اما کسی که حیات اجتماعی خود را از دست داده ، در هر لحظه در معرض قتل است.

در یکی از شهرهای ایران به فردی محترم از قشری بسیار محترم تهمت اخلاقی بسیار ناشایستی زده شد. این تهمت مثل گردش خون در رگ در کلاس های نامرئی جامعه منتشر شد و از زندگی ساقط و در مدتی اندک به بیماری سختی مبتلا شد و جان خود را از دست داد. جانسوزتر در حادثه او این بود که با مرگ او کسی از دوستان و آشنایان در مراسم تشییع و ترحیم حاضر نشد.

سخن نابجا، بی فکر و نسنجیده

گاهی انسان سخنی را بر زبان می آورد و این حرف در زبان ها مثل خون در رگها می چرخد سپس به ریختن خون فردی منجر می شود. در روایت است که به صورت عده ای در روز قیامت خون می پاشند و می گویند با قیافه خونین به محشر وارد شوید! آنها به خداوند عرض می کنند خدایا چرا چهره ما را خونین کرده اند؟ ما با این وضع در محشر، بین خلایق بی آبرو می شویم.این عقوبت چه جرمی است؟ خداوند به آنها می فرماید که شما جمله ای را در دنیا به زبان آوردید همان جمله در زبان های مردم چرخید و چرخید و در نهایت به قتل نفس منجر شد، شما همین قدر در قتل انسانی دخیل هستید! وای به حال کسی که با جرم قتل نفس و هدم بنیان خدا از دنیا خارج شود.

در روایت است که بعضی از انسان ها وارد محشر می شوند در حالی که قطره ای خون بر پیشانی آنهاست. به خداوند عرض می کند که خدایا این چه اثری است که در پیشانی من است؟ این لکه خون برای من افتضاح است! به او خطاب می شود که تو به اندازه یک قطره خون در قتل بی گناهی شرکت کرده ای! (این حدیث را شهید مدنی در خطبه های نماز جمعه بیان فرموده اند.)

از روایات مذکور استفاده می شود که انسان عاقل هنگام صحبت باید بسیار محتاط باشد و باید اول تعقل و سپس به زبان بیاورد.

قاچاق دارو

گاهی قتل نفس با دزدیدن داروهای خارجی حیاتی از مرکز دولتی توزیع داروهای خارجی است. گاهی افراد ناپاک به مرکزی که از طرف دولت، متصدی پخش داروهای خارجی بسیار حیاتی است نفوذ می کنند و به خاطر گران بودن داروها، این افراد کثیف النفس آنها را با نسخه جعلی به نام مادر یا برادر یا... یا با زد و بند می دزدند سپس، در بازار آزاد به قیمت بسیار گران می فروشند.

گاهی این جنایت در مراکز توزیع غیردولتی اتفاق می افتد و صاحب داروخانه با مخفی کردن داروی حیاتی گرانقیمت ، آن را به دست بیمار و محتاج واقعی نمی رساند و در بازار آزاد می فروشد.

در هر دو حالت گاهی بیمار بر اثر حدت و شدت بیماری به بلایی بسیار شدیدتر از مرگ مبتلا می شود. مثل اینکه بیماری عصبی دارد یا خفه می شود یا به دردهای وحشتناک مبتلا می شود یا بیماری اش پیشرفت می کند و چشم او را کور یا نخاع او را قطع می کند.

کسی که مومنی را اذیت کند روز قیامت روی پیشانی او می نویسند: «آیس من رحمه الله» (عوالی اللئالی ، ج3، ص577) باز در حدیث آمده:«إن الله تعالی یعذب یوم القیامه الذین یعذبون الناس فی الدنیا؛ یعنی خداوند کسانی را که در دنیا انسان ها را معذب می نمایند عذاب می کند.(کنزالعمال، حدیث13377)

قاچاق دارو به جد از کارهای کمرشکن است. احتکار و قاچاق دارو قطعا بازار سیاه درست می کند و اگر دارو به دست مریض مضطر نرسد، ممکن است جان خود را از دست بدهد.

در بیماری ام اس سیستم ایمنی بدن به صورت عکس عمل می کند.این بیماری قابل علاج نیست،اما با دارو می توان پیشروی آن را متوقف کرد. اگر دارو نرسد، با پیشروی مرض اعضای بدن انسان مثل چشم و گوش و نخاع از بین می رود و مریض بیچاره در مدت کوتاهی کور یا قطع نخاعی یا... می شود و در تامین نیاز خانواده خود عاجر می ماند. در نتیجه، بر قاچاقچی یا محتکر دارو گناه قتل نفس یا بدتر از قتل نفس نوشته می شود.

وای به حال کسی که حتی به مریض رحم نمی کند و نمی داند که روزی از خداوند طلب رحم خواهد کرد، اما نمی داند رحم در مقابل رحم است به تعبیر حضرت امیرالمومنین(ع): «إرحم ترحم»؛رحم کن تا رحم ببینی (بحارالانوار،ج71،ص100) کسانی که به این جنایت ها دست می زنند کار خود را با حرام شروع کرده اند و می خواهند از طریق حرام به مقاصد خود برسند، در حالی که خداوند در حرام سببیت برای گشایش آسایش و رفاه نگذاشته است؛ از این رو امام حسین(ع) فرموده است: من حاول امرا بمعصیه الله کان افوت لما یرجو واسرع لما یحذر!» یعنی کسی که بخواهد با حرام به مقصد خود برسد آنچه به آن امیدوار بود سریع تر، از دست او می رود و آنچه از آن می ترسید زودتر به سراغ او می آید.(بحارالانوار،ج75،ص120)

امیرالمومنین(ع) فرمود:و ما خیر خیر لاینال إلا بشر!؛ یعنی خیری که از راه شر به دست می آید آیا خیری در آن هست؟(نهج البلاغه، نامه 31) و فرموده است:الغالب بالشر مغلوب؛ یعنی کسی که از مسیر شر به هدف خود برسد پیروز نیست.او مغلوب و شکست خورده است.(همان، حکمت 327)

فروش داروها و غذاهای تاریخ گذشته

گاهی قتل نفس از طریق فروش داروهای تاریخ گذشته و بلکه هر طعام تاریخ گذشته است. فردی که چنین داروها را فروخته ذمه او مشغول تمام کسانی است که از این داروها استفاده کرده اند. طبعا دسترسی به تمام این افراد و اخذ حلیت از آنها به هیچ وجه مقدور نیست و شخص فروشنده با طمع خود در چاه ویل افتاده است؛ چاهی که امکان خروج از آن نیست و متصل به چاه های جهنم است.

دزدی

گاهی پول و ثروت فردی دزدیده می شود. در حالی که آن پول، تنها درآمد و مایه گذران زندگی اوست، در نتیجه فرد مزبور با تصویر آینده تاریک و وحشتناک، از شدت ناراحتی خودکشی یا سکته می کند و فرزندان او یتیم می شوند و همسر او عاجز از اینکه چگونه زندگی این ایتام را تامین کند به ذلت،خواری یا فحشاء تن می دهد. با فوت پدر، زن برای همیشه از نعمت شریک زندگی محروم می شود. در چنین عملی لحظه به لحظه به فرد خیانتکار گناه نوشته می شود.همچنین فرزندان برای همیشه از نعمت پدر محروم شده اند لذا هر لحظه گناه وحشتناک به پای فرد مجرم نوشته می.شود در این جا ظاهر قضیه فقط یک دزدی است،اما باطن آن انبوهی از گناهان سخت کیفر است.

اسقاط جنین

یکی از بدترین قتل نفس ها اسقاط جنین است. با توجه به ممنوعیت این عمل شنیع در کشور ما سودآوری کلانی در ارتکاب به این جنایت وجود دارد و لذا هر چند یک بار نیروی انتظامی باندهای بزرگ اسقاط جنین را کشف می کند. مرتکبان این جنایت حتی پدرها و مادرها در ردیف قاتلان محشور می شوند و در نامه عمل آنها نوشته می شود:فکانما قتل الناس جمیعا؛ چنان است که گویی همه مردم را کشته است.(مائده ، آیه 32)

اقدام کنندگان به این جنایت، دو دسته اند؛ یک دسته از طریق نامشروع باردار می شوند و برای حفظ آبرو در نزد مردم به این جنایت اقدام می کنند، اما نمی دانند بی آبرویی نزد خداوند از بی آبرویی نزد مردم بسیار بالاتر است. انگار در روز قیامت به اینها گفته می شود: عداوت و خشم خداوند نسبت به شما از عداوت و خشم خودتان نسبت به خودتان بیشتر است، چرا که به سوی ایمان دعوت می شدید، ولی انکار می کردید! (غافر، آیه 10)

دسته دوم، پدر و مادرانی هستند که ناخواسته با حمل مواجه شده اند.

اینها علاوه بر قتل نفس، گناه شدیدتر دیگری هم دارند و آن سوءظن به خداوند بر اثر ترس از فقر و نداری یا ترس از سوء تربیت است.

امیرالمومنین(ع) در این خصوص فرموده: فإن البخل و الجبن و الحرص غرائز شتی یجمعها سوء الظن بالله؛ همانا بخل و ترس و حرص، غرائز گوناگونی هستند که ریشه آنها بدگمانی به خدای بزرگ است.

(نهج البلاغه، نامه 53) مصیبت سوءظن به خدا این است که خدای متعال ظن هر بنده ای را نسبت به خود ملاحظه می کند و آن را مبنای تعامل خود با بنده قرار می دهد.

از حضرت علی بن موسی الرضا (ع) روایت است: احسن الظن بالله فإن الله عز و جل یقول انا عند ظن عبدی المومن بی ، إن خیر فخیر و إن شر فشر؛ به خدا خوش گمان باش که خداوند می فرماید من با گمان بنده مومن خود همراهم.اگر امید وگمان خوب داشته باشد خوبی خواهد دید و اگر بد باشد بدی می بیند.(الکافی، ج2،ص72)

باز در روایات آمده که شخصی از امام معصوم پرسید: من می خواهم بدانم که چه موقعیتی پیش خدا دارم و خداوند با چه چشمی به من نگاه می کند.

حضرت فرمود به خودت مراجعه کن!یعنی تو هر حرمتی که به خدا قائل باشی، خداوند در همان مرتبه از حرمت، با تو معامله می کند.تو هر نگاهی که به خدا داشته باشی خدای متعال نیز هم سنخ با آن نگاه به تو نظر خواهد کرد.

از امیرالمومنین (ع)روایت شده است: من اراد منکم ان یعلم کیف منزلته عند الله فلینظر کیف منزله الله منه عند الذنوب کذلک منزلته عند الله تبارک و تعالی؛ هر یک از شما که می خواهد بداند چه منزلتی نزد خدا دارد، بنگرد که هنگام [رو برو شدن با]گناهان چه ارزشی برای خدا قائل است؛ به همان اندازه نزد خداوند تبارک و تعالی منزلت دارد.(بحارالانوار، ج10،ص89)

روز قیامت جنین سقط شده در محضر خداوند با قاتل خود محاجه و به خداوند شکایت می کند و می گوید خدایا من قدرت دفاع از خود را نداشتم ، او با چه حقی مرا از زندگی محروم کرد؟

از گزارش های عجیب و باورنکردنی این است که دکتر متخصص می گوید: وقتی دستگاه خاص وارد رحم مادر می شود تا جنین را قطعه قطعه کند و هر عضو را جداگانه بیرون بیاورد جنین می فهمد و به تقلا می افتد.