به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب آزاده معارفی

  • محمدآزاد احمدی*، آزاده معارفی، امیر طیبی، کوروش مومنی
    در پژوهش حاضر بر اساس یکی از نظریه های موجود در زمینه سبک های یادگیری که متعلق به «فلدر و سیلورمن» است به رابطه میان سبک های یادگیری و عملکرد دانشجویان در دروس نظری و کارگاه طراحی معماری پرداخته می شود. مبنای نظری نظریه ی فلدر- سیلورمن در اصل بر دوگانه بودن ساختار پردازش مغز که از نیمکره های چپ و راست تشکیل شده است، می باشد. آن ها از یک مقیاس پنج بعدی دوقطبی استفاده کرده اند که شامل بعد ادراک (حسی- شهودی)، بعد پردازش (فعال- تاملی)، بعد درون داد (بصری- کلامی)، بعد سازماندهی (استقرایی- قیاسی) و در نهایت بعد فهم یا اندریافت (متوالی- کل نگر) می شود. جهت بررسی رابطه میان عملکرد و سبک های یادگیری، دو نوع آزمون در نظر گرفته شده است که اولی به دسته بندی دانشجویان در سبک های یادگیری بر اساس پرسش نامه «فلدر- سولومان» پرداخته و در دومی، عملکرد دانشجویان در کارگاه طراحی معماری و کلاس دروس نظری مورد بررسی و مقایسه تطبیقی قرار می گیرد. مشارکت کنندگان از دانشجویان سال اول و دانشجویان سال آخر (چهارم) انتخاب گردیده اند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تعداد دانشجویان سال چهارم نسبت به دانشجویان سال اول در سبک های شهودی، بصری و کل نگر افزایش معنی داری دارند. با ارزیابی عملکرد دانشجویان مشخص شد که دانشجویان سال اول در درس مقدمات طراحی معماری 1 با سبک های تاملی و بصری و دانشجویان سال آخر در درس طرح معماری 4 با سبک های کل نگر، بصری و تاملی دارای بهترین عملکرد بوده اند. همچنین دانشجویان سال اول در درس مصالح ساختمانی -که عمدتا به صورت متنی و نوشتاری و استفاده از جزوه بوده است- با سبک های کلامی و تاملی و دانشجویان سال آخر در درس آشنایی با معماری اسلامی 2 -که عمدتا به صورت توصیفی و ارائه پاورپوینت تدریس شده است- با سبک های بصری و حسی بهترین عملکرد را داشته اند.
    کلید واژگان: آموزش طراحی معماری, آموزش دروس نظری, سبک های یادگیری فلدر- سیلورمن, عملکرد دانشجویان}
    Mohammad Azad Ahmadi *, Azadeh Maarefi, Amir Tayyebi, Kourosh Momeni
    In this study the relationship between learning styles and academic performance of the students in theoretical courses and architectural design workshop is addressed based on one of the existing theories in learning styles that belongs to "Felder-Silverman". Theoretical basis of Felder-Silverman theory is based on the duality structure (lateralization) of brain processing which composed of left and right hemispheres. They used a five dimensional dichotomies including the perception (Sensory-Intuition), processing (Active-Reflective), input (Verbal-Visual) organizing (Inductive-Deductive) and understanding or apperception (Sequential-Wholistic) dimensions. In order to study the relationship between the academic performance and learning styles two types of tests were selected that the first one classified students in learning styles based on "Felder - Solomon" questionnaire and the second one analyzed and integrated academic performance of the students in architectural design workshop and theoretical courses. The results of this study showed that the number of 4th year students compared to 1st year students in intuitive, visual and wholistic styles was significantly higher. The assessment of student performance indicated that the first year students had the best performance in introduction to architectural design I course with reflective and visual styles and the 4th year students had the best performance in architectural design IV with wholistic, visual and reflective styles. Also the first year students had the best performance in construction materials (which is a theoretical course using written material) with verbal and reflective styles and the final year students had the best performance in Introduction to Islamic architecture II (presented descriptively using PowerPoint) with visual and sensory styles.
    Keywords: Architectural Design Education, Theoretical Education, Felder–Silverman Learning Styles, Academic Performance}
  • آزاده معارفی، کتایون تقی زاده*، قادر بایزیدی، سهیلا حسین پور
    اهداف

    مدل سازی داده ای ساخت یک فرآیند مبتنی بر مدل سه بعدی است که بینش و ابزارهایی را جهت تغییر رویکرد آموزشی مهیا نموده است. هدف از این تحقیق، آزمون یک ساختار آموزشی فعال و سازنده گرا با محوریت رویکرد مدل سازی داده ای ساخت و کاربرد این شیوه در ارتقای خلاقیت دانشجویان معماری در دروس فن ساختمان است.

    روش ها

    آزمون تحقیق به شیوه شبه آزمایشی با گروه های آزمایشی و کنترل، و با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون انجام گرفت. پیش آزمون با انجام آزمون خلاقیت تورنس و انجام دو تکلیف طراحی، و برای پس آزمون از آزمون آماری یو من-ویتنی استفاده شد.

    یافته ها

    یافته ها تفاوت معناداری بین دو گروه نشان نداد و این دو گروه از نظر خلاقیت و عملکرد با هم مشابهت داشتند. اما با انجام پس آزمون، گروه آزمایشی در شاخص های فنی بودن کانسپت، هماهنگی عملکردها و مسایل اجرایی، طرح فنی سایت، کمیت و کیفیت و صحت نقشه های فاز دو، مصالح و جزییات اجرایی، ارایه نقشه ها و نمره کلی، برتری معناداری نسبت به گروه کنترل داشت.

    نتیجه گیری

    به کارگیری روش آموزشی پیشنهادی با محوریت مدل سازی داده ای ساخت، در ارتقای عملکرد کلی دانشجویان گروه آزمایشی تاثیرگذار بوده و برتری معناداری داشت. در خصوص ارتقای خلاقیت دانشجویان تفاوت و برتری معناداری بین دو گروه مشاهده نشد، اما میانگین رتبه های دانشجویان گروه آزمایشی به شکل محسوسی بهتر از گروه کنترل بود. لذا نتایج تحقیق موید افزایش میزان یادگیری دانشجویان با استفاده از این رویکرد آموزشی می باشد.

    کلید واژگان: فناوری, معماری, فن ساختمان, سامانه های هوشمند, مدل سازی داده ای ساخت (BIM)}
    Azadeh Maarefi, Katayun Taghizadeh*, Qader Bayzidi, Soheila Hossainpour
    Aims 

    Building information modeling (BIM) is a process based on three-dimensional model that has provided tools to change the educational and professional approach. The purpose of this study is to test an active and constructive educational structure with a focus on the BIM approach and the application of this method in promoting the performance and creativity of architecture students in building technology courses.

    Methods

    The research test was performed by quasi-experimental method with experimental and control groups using pretest and posttest. Pre-test was performed by Torrance creativity test and two design tasks and Mann-Whitney U test was used for post-test.

    Findings 

    The findings of the analysis of pre-test results did not show a significant difference between the two groups. But by conducting a post-test, the experimental group in the indicators of concept technicality, coordination of executive issues, site technical plan, quantity and quality of phase two plans, executive details, presentation of design and overall score had a significant advantage over the control group.

    Conclusion

    The results show that the use of the proposed educational method was effective in improving the overall performance of students in the experimental group and had a significant advantage over the performance of the control group. Regarding the promotion of students creativity, no significant difference and superiority was observed between the two groups, but the average ranks of students in the experimental group were significantly better than the control group. Therefore, the research results confirm the increase in students learning using this educational approach.

    Keywords: Technology, Architecture, Building Technology, Intelligent System, Building Information Modeling (BIM)}
  • محمدآزاد احمدی*، جاهده تکیه خواه، آزاده معارفی
    شهر سنندج به عنوان مرکز استان کردستان از جایگاهی ویژه در سطح استان برخوردار بوده و رشد و توسعه کالبدی آن در سال های اخیر چشمگیر بوده است. اما سیر رشد جمعیتی شهر سریع تر از سیر توسعه هماهنگ و پایدار آن روی داده است و ماحصل این اتفاق ازدیاد حاشیه نشینی، ازدحام و تراکم جمعیت، مشکلات ترافیک شهری و خصوصا معضلات زیست محیطی می باشد. یکی از مولفه هایی که می تواند تعادل را به وضعیت توسعه شهری بازگرداند توسعه پارک ها و فضاهای سبز شهری می باشد که یکی از اصلی ترین فاکتورهای توسعه پایدار به شمار می رود. از این رهگذر این مقاله بر آن است تا ابتدا به بررسی وضع موجود پارک ها و فضای سبز شهر سنندج پرداخته و به مقایسه آن با استانداردهای موجود بپردازد، سپس با تجزیه و تحلیل اطلاعات گردآوری شده و مقایسه آن با وضعیت مطلوب و ایده آل به تبیین تهدیدها و فرصت های عمده و راهکارهای پیشنهادی با استفاده از مدل SWOT  جهت توسعه پارک ها و فضاهای سبز بپردازد. نتایج این تحقیق نشان داد که پتانسیل های فضای سبز موجود در این منطقه یک فرصت بسیار مناسب بوده و شرایط بیرونی هم برای استفاده از این فرصت ها فراهم می باشد. نمره نهایی محاسبه شده در مدل راهبردی نشان می دهد که قوت ها و ضعف های مشخص شده برابر با 3.4 بوده و برای فرصت ها و تهدیدها برابر با 2.6 می باشد. بنابراین از دیدگاه شهروندان شهر سنندج به لحاظ بسترها و توانمندی های درونی توسعه فضای سبز قوی تر از فرصت های بیرونی است که این امر در جهت گیری توسعه فضای سبز از دیدگاه شهروندان به سمت راهبرد تهاجمی میل م ی کند. لذا پیاده سازی استراتژی تهاجمی در مقطع کنونی مناسب ترین راهبرد جهت توسعه فضاهای سبز شهر سنندج می باشد.
    کلید واژگان: توسعه پایدار, فضاهای سبز شهری و پارک ها, برنامه ریزی و راهبردها, SWOT, سنندج}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال