ابراهیم درویشی
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و نهم شماره 3 (پیاپی 132، امرداد و شهریور 1403)، صص 113 -126سابقه و هدف
با توجه به وجود تعداد بالای دانشجویان، کارکنان و اساتید و همچنین بخش های متنوع آموزشی و تحقیقاتی در محیط های دانشگاهی فراهم کردن محیطی ایمن و عاری از خطر یکی از چالش های اصلی در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی است. هدف این مطالعه ارزیابی جامع و دقیق خطرات در بخش های مختلف دانشگاه علوم پزشکی کردستان بود.
مواد و روش هاپژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر بر روی ساختمان ها، آزمایشگاه ها، موتورخانه ها، کتابخانه ها و مسیرهای عبور و مرور در دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام گردید. ارزیابی ریسک حریق با نرم افزار FRAME (روش ارزیابی خطر آتش سوزی برای مهندسی) در سه حیطه دارایی، افراد و فعالیت ها انجام گردید. وضعیت ایمنی آزمایشگاه های آموزشی و تحقیقاتی با روش اختصاصی ACHiL (ارزیابی و طبقه بندی خطرات در آزمایشگاه ها) ارزیابی شد. نواقص ساختمان ها، تاسیسات موتورخانه و تابلو و تجهیزات برقی با روش FMEA (تحلیل حالت شکست و اثر) شناسایی و ارزشیابی گردید. سطح ایمنی مسیرهای تردد و حمل ونقل، پارکینگ، معابر و خیابان های مجموعه با روش ET&BA (تجزیه وتحلیل ردیابی انرژی و موانع) بررسی گردید.
یافته هاریسک حریق برای افراد و نیز دارایی و فعالیت ها در همه دانشکده ها نامطلوب (بالاتر از یک) ارزیابی گردید. در آزمایشگاه بیشترین خطرات مربوط به سیلندرهای تحت فشار با سطح ریسک 12، مواد خورنده 6 و محلول های سمی 6 بود. در ساختمان ها بالاترین عدد اولویت ریسک مرتبط با نقص در برنامه شرایط اضطراری، ارتفاع غیراستاندارد نرده راه پله ها و عرض کم پلکان ها بود همچنین در موتورخانه ها بیشتر نقص ها مرتبط با مخزن های سوخت (نشتی شیرهای تخلیه) و دیگ های آب گرم (حرارت و فشار بیش ازحد) با سطح ریسک بالاتر از 200 بود. وضعیت ایمنی برق به دلیل نقص در سیستم های حفاظتی (اتصال به زمین و کلید محافظ جان) نامناسب ارزیابی شد. انرژی شیمیایی و پتانسیل جزء مهم ترین انرژی های آسیب رسان به مسیرها و معابر بودند.
نتیجه گیریبه طور کلی وضعیت ایمنی پردیس نامطلوب بوده و شرایط در همه بخش ها و فعالیت ها هشداردهنده است. عمده ترین ریسک موجود ریسک حریق ارزیابی شد و خطرناک ترین بخش دانشگاه نیز موتورخانه ها هستند. از این رو باید برنامه ریزی موثر جهت کنترل و مدیریت ریسک های شناسایی در مجموعه پردیس به ترتیب اولویت صورت و اجرا گردد.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک, مدیریت ایمنی, ایمنی حریق, ایمنی مواد شیمیاییScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:29 Issue: 3, 2024, PP 113 -126Background and AimConsidering the increased number of students, staff and faculties and various educational and research departments in university environments, provision of a safe environment is one of the main challenges in the universities and higher education centers. The aim of this study was to perform a comprehensive and detailed assessment of risks in different departments of Kurdistan University of Medical Sciences.
Material and MethodIn this descriptive-analytical study we assessed buildings, laboratories, engine room heating systems, libraries and commuting routes at Kurdistan University of Medical Sciences. Fire risk assessment was performed in three areas of properties, people and activities by FRAME (Fire Risk Assessment Method for Engineering) software. The safety of laboratories was assessed by ACHiL (Assessment and Classification of Hazards in Laboratories) specific method. Failures in buildings, engine room heating systems, electrical panels and equipment were identified and evaluated by the FMEA (Failure Mode and Effect Analysis) method. The safety level of traffic and transportation routes, parking lots and streets were assessed by ET&BA (Energy Trace & Barrier Analysis) method.
ResultsThe fire risk level for individuals, properties and activities in all colleges was unfavorable (R˃1). In the laboratory, the main risks were related to chemicals such as pressurized cylinders (R=12), corrosive substances (R=6) and toxic solutions (R=6). In the buildings, the highest risks were related to a fault in the emergency condition plan, non standard height of the stairs case and low width of the stairs. Also, in the engine room heating systems, most of the risks were related to fuel tanks (leaks of valves) and boilers (excessive temperature and pressure) with R2˃00. The electrical safety status was assessed unsuitable due to failures in the protection systems (grounding system and life-saving switch). Chemical and potential energies were among the most important energies damaging the paths and passages.
ConclusionThe safety level of the campus is unfavorable and the safety conditions in all departments and activities are alarming. The main risk is the risk of fire and the most dangerous part is the engine room. Therefore, effective planning to control and manage the risks in the campus complex should be done on the basis of risk priority.e safety situation can help universities and academic institutions develop an effective risk management program.
Keywords: Risk, Risk Assessment, Safety Management, Chemical Safety -
استفاده از روش های مناسب برای تخمین بار رسوب از دیر باز مورد توجه متخصصین مسایل رودخانه ای قرار گرفته است. در این تحقیق با استفاده از دو روش هوش مصنوعی شامل برنامه ریزی ژنتیک (GP) مبتنی بر گراف و روش توابع پایه شعاعی (RBF) و استفاده از آمار و اطلاعات 12 ساله چهار ایستگاه هیدرومتری گوراب، سرکمر، جاده دهلران و بیات بر روی رودخانه میمه در استان ایلام، بار رسوب معلق رودخانه تخمین زده شد. در این تحقیق، پارامترهای شماره ماه و دبی رودخانه، به عنوان پارامتر ورودی و بار رسوب رودخانه، به عنوان پارامتر خروجی، بکار گرفته شد. در معادلات به دست آمده از روش برنامه ریزی ژنتیک (GP)، بیش ترین همبستگی به دست آمده مربوط به ایستگاه هیدرومتری گوراب با 18/99 درصد و کم ترین همبستگی به دست آمده مربوط به داده های تجمیع شده چهار ایستگاه هیدرومتری با 17/92 درصد می باشد. در روش توابع پایه شعاعی (RBF)، حداکثر همبستگی داده های آموزشی و آزمایشی مربوط به ایستگاه بیات به ترتیب با 100 و 20/94 درصد حاصل شد. نتایج نشان دهنده دقت بالای تخمین بار رسوب در ایستگا ه های هیدرومتری مورد مطالعه می باشد. نتایج نشان داد روش توابع پایه شعاعی (RBF) در تخمین بار رسوب معلق رودخانه میمه، عملکرد بهتری نسبت به روش برنامه ریزی ژنتیک (GP) داشته است.
کلید واژگان: بار رسوب معلق, برنامه ریزی ژنتیک, توابع پایه شعاعی, رودخانه میمه, هوش مصنوعیThe use of appropriate methods for estimating sediment load has long been considered by experts in river problems. In this study, The suspended sediment load of the river was estimated using two artificial intelligence methods, including genetic programming (GP) based on graph and radial base functions (RBF) method. The implementations use data from 12-year statistics and information from four hydrometric stations of Gourab, Sarkmar, Dehloran, and Bayat roads on Meymeh River in Ilam province. In this study, the parameters of moon number and river flow were used as inlet parameters and river sediment load as outlet parameters. In the equations obtained from genetic programming method (GP), the highest correlation In the equations obtained from genetic programming (GP) method, the highest correlation obtained was related to Gorab hydrometric station with 99.18% and the lowest correlation was obtained related to the aggregated data of four hydrometric stations with 92.17%. In the radial baseline functions (RBF) method, the maximum correlation between educational and experimental data related to Bayat station was obtained with 100% and 94.20%, respectively, and the results. The results showed that radial basis functions (RBF) had better performance than genetic programming (GP) in estimating the suspended sediment load of Meymeh River
Keywords: Artificial intelligence, Genetic programming, Meymeh River, radial basis function, Sediment load -
زمینه و هدف
با توجه به اینکه بخش اعظم زمان مردم در داخل ساختمان سپری می شود، کیفیت هوای داخل ساختمان خصوصا در محیط های درمانی از اهمیت ویژ ه ای برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان آلاینده های ذرات معلق در هوای داخل و خارج بیمارستان توحید شهر سنندج انجام گردید.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی و از نوع توصیفی است. با استفاده از دستگاه پارتیکل مس کانتر TES-5200 ساخت شرکت TES تایوان تعداد 120 نمونه از هوای داخل و خارج بیمارستان جمع آوری شدند. نمونه های ذرات معلق 9 بخش و از هر بخش 3 ایستگاه به منظور نمونه برداری از هوای داخل بیمارستان و 3 ایستگاه جهت نمونه برداری از هوای بیرون بیمارستان انتخاب شدند. نمونه برداری با دو بار تکرار انجام شد. نتایج حاصل با استفاده از نرم افزارهای Excelو SPSSتجزیه و تحلیل گردید.
یافته هاطبق نتایج این مطالعه، بیشترین و کمترین غلظت ذرات (PM2.5, PM4, PM7, PM10) به ترتیب در بخش های اورژانس و اتاق عمل مشاهده گردید. بیشترین میزان آلودگی از نظر غلظت ذرات PM1 مربوط به بخش ICU بود. مطابق آنالیز های انجام گرفته، بین دما و غلطت ذرات و همچنین رطوبت و غلظت ذرات، برای همه ی بخش های مورد مطالعه ارتباط معنی داری مشاهده نشد. در این مطالعه از نظر میزان ذرات، آلوده ترین بخش اورژانس بوده و بهترین شرایط برای بخش اتاق عمل مشاهده شده است.
نتیجه گیریرابطه بین میزان ذرات در هوای آزاد و هوای داخل بیمارستان نشان دهنده نفوذ این ذرات از محیط بیرون به داخل ساختمان است. هوای بیرون می تواند کیفیت هوای داخل ساختمان را هم تحت تاثیر قرار دهد.
کلید واژگان: بیمارستان, ذرات معلق, کیفیت هوا, آلودگی هواBackground and AimPeople spent most of their time indoors. Therfore, quality of indoor air ,especially in the therapeutic settings is of particular importance. This study aimed to determine the level of pollutants in indoor and outdoor air of Tohid Hospital in Sanandaj.
Materials and MethodsIn this cross-sectional descriptive study 120 indoor and outdoor air samples were collected by TES-5200 copper counterpart machine made by TES company in Taiwan. Particulate matter samples were collected from 9 wards and also 3 stations in every ward in the hospital. Also air samples were obtained from 3 selected stations outside the hospital. Samples were taken from the selected sites twice. The results were analyzed by Excel and SPSS software.
ResultsAccording to the results of this study, the highest and lowest concentrations of particulate matter (PM2.5, PM4, PM7, PM10) belonged to the emergency room and the operating room, respectively. The highest level of PM1 concentration was detected in the ICU ward. There was no significant relationship between temperature and particle concentration and also between moisture and particle concentration in the wards of the hospital. In regard to particulate matter, the emergency department was the most contaminated ward and the operating room had the best condition.
ConclusionThe relationship between the concentrations of particles in the outdoor and indoor air indicated the penetration of these particles from outside into the hospital building. Also, outdoor air can affect indoor air quality.
Keywords: Hospital, Particulate matter, Air quality, Air pollution -
زمینه و هدف
مواجهه با ارتعاش یکی از عوامل مخاطره زای شغلی است که عوارض سلامتی مختلفی ایجاد می کند. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین مواجهه با ارتعاش انسانی و عملکرد فیزیکی رانندگان ماشین های معدنی انجام شد.
روش کارمطالعه حاضر بر روی 65 راننده شاغل در یک معدن سنگ آهن انجام شد. پرسشنامه استاندارد ارزیابی سطح ناتوانی بازو، شانه و دست DASH تکمیل شد. مواجهه با ارتعاش انسانی با استفاده از دستگاه ارتعاش سنج شرکت Svantek مدل 106 اندازه گیری شد. عملکرد فیزیکی رانندگان بر مبنای سنجش قدرت چنگش، آزمون چابکی پگبورد و آزمون حسی انگشتان مونوفیلامنت مورد ارزیابی قرارگرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 21 تجزیه و تحلیل شد.
یافته هامیانگین شتاب ارتعاش تمام بدن و دست-بازو رانندگان به ترتیب 23/0±00/1و 68/0±46/2 متر بر مجذور ثانیه بود. بین مواجهه با ارتعاش دست-بازو و قدرت چنگش و قدرت چابکی ارتباط معنی داری وجود داشت. طبق امتیاز DASH ، 9/56 % رانندگان دارای ناتوانی خفیف و 1/43 % دارای ناتوانی متوسط در اندام فوقانی بودند. نتایج مدل رگرسیون با ضریب تعیین 207/0 نشان داد ارتعاش تمام بدن در حضور سایر متغیرهای پیشگو، اثر معنی داری بر امتیاز ناتوانی دارد (05/0>p).
نتیجه گیریدر رانندگان ماشین های معدنی سطح مواجهه با ارتعاش تمام بدن بالاتر و سطح مواجهه با ارتعاش دست-بازو پایین تر از حد مجاز کشوری قرار داشت. نتایج تایید نمود که ارتعاش تمام بدن ناشی از ماشین های معدنی، بر سطح ناتوانی رانندگان اثرگذار است.
کلید واژگان: عملکرد فیزیکی, ارتعاش انسانی, ناتوانی, ماشین های معدنی, رانندگانBackgroundExposure to vibration is one of the occupational agents that causes a variety of health effects. The aim of this study was to determine the association between exposure to human vibration and the physical performance of mining drivers.
MethodsIn the present study, 65 drivers working in one of the Iron Ore mines, were asked to complete the standard questionnaire for assessing the level of disability of the arm, shoulder and hand (DASH). Exposure to human vibration was measured using Svantek 106 vibrometer. Drivers' physical performance was assessed based on grip strength, Pegboard dexterity, and monofilament finger sensory tests. Data were analyzed using SPSS 21 software.
ResultsThe average vibration acceleration whole body (WBV) and hand-arm (HAV) were 1.00±0.23 and 2.46±0.68 m/s2 respectively. There was a significant relationship between exposure to HAV and grip strength and hand dexterity (p <0.05). According to the DASH score, 56.9% of drivers had mild and 43.1% had moderate upper limb disability. The results of the multiple regression model with a coefficient of determination of 0.207 showed that the WBV in the presence of other predictor variables had a significant effect on DASH score (p<0.05).
ConclusionIn mining truck drivers, WBV exposure was higher and HAV exposure was lower than the national exposure limits. The results confirmed that WBV caused by mining trucks is the most important risk factor affecting the level of drivers' disability.
Keywords: Physical performance, Human vibration, Disability, Mining truck, Drivers -
مقدمه
پاندمی و بحران ناشی از کرونا با به چالش کشیدن تشکیلات و تمهیدات بهداشتی و درمانی، باعث تلفات انسانی ناگواری در سطح جهان و ایران گردید. هدف این مطالعه ارزیابی بار کار ذهنی و فرسودگی شغلی کارکنان درمانی در دوران پاندمی کووید-19 در ایران می باشد.
روش کارپژوهش توصیفی تحلیلی حاضر بر روی 510 نفر از کارکنان درمانی و تشخیصی در سه شهر تهران، اصفهان و سنندج انجام شد. ارزیابی فشار روانی کار و فرسودگی شغلی به ترتیب با استفاده از نرم افزار NASA-TLX و فرسودگی شغلی ماسلاچ انجام شده است. از آزمون های آماری t-test، ANOVA و رگرسیون خطی چندمتغیره برای تجزیه وتحلیل داده ها با کمک بسته نرم افزاری STATA14 استفاده شد.
یافته هامیانگین بار کار ذهنی در کارکنان دارای ارتباط با بیماران مبتلا به کرونا،1/8 ± 7/83 و در افراد بدون ارتباط، 6/9 ±9/79 برآورد شد که از نظر آماری معنی دار بود. میانگین فرسودگی شغلی در آن ها، به ترتیب 2/16 ±6/79 و 9/16 ±7/79 بود. نتایج حاصل از رگرسیون خطی نشان داد که متاهل بودن (57/6-=coefficient، 003/0=P-value)، اشتغال به صورت طرحی (71/12-=coefficient، 002/0=P-value) رابطه معکوس و کار در بیمارستان های اصفهان (21/12=coefficient، 001/0< P-value) رابطه مستقیمی با فرسودگی شغلی داشتند. جنسیت زن (61/3=coefficient، 001/0< P-value)، داشتن ارتباط با بیماران کرونایی (9/5=coefficient، 001/0< P-value) رابطه مستقیمی با میزان کار ذهنی داشتند.
نتیجه گیریهمه گیری کووید-19 توانسته است بر ابعاد مختلف فیزیکی و روانی کاری کارکنان درمانی به ویژه زنان و کارکنان متاهل تاثیر بگذارد. از این رو انجام مداخلات روان شناختی و اقدامات حمایتی در جهت حفظ سلامتی کارکنان در طی دوران همه گیری و بعد از آن ضروری است.
کلید واژگان: کووید-19, بار کاری ذهنی, فرسودگی شغلی, کارکنان درمانیIntroductionThe pandemic and the crisis caused by the COVID-19 have challenged health care organizations around the world, causing human casualties and health concerns around the world and in Iran. The purpose of this study was to evaluate the mental workload and job burnout of medical employees during the Covid-19 pandemic in Iran.
MethodThe present descriptive-analytic research has been conducted on 510 medical and diagnostic staff in the cities of Tehran, Isfahan, and Sanandaj. The mental workload and the job burnout of staff have been evaluated using NASA-TLX software and the job burnout Maslach, respectively. Statistical tests including t-test, ANOVA, and multivariate linear regression were used to analyze the data using a STATA-14 software package.
ResultsThe mean mental workload of employees associated with patients suffering COVID-19 and those who were not associated was estimated at 83.7±8.1 and 79.9±9.6 respectively. The mean of job burnout was estimated at 79.6±16.2 and 79.7±16.9, respectively, which were not statistically significant. The results of linear regression showed that being married (coefficient = -6.57, P-value = 0.003), employment as a Tarh (coefficient = -12.71, P-value = 0.002), inverse relationship and Work in Isfahan hospitals (coefficient = 21.21, P-value <0.001) was directly related to burnout. Women (coefficient = 3.61, P-value <0.001), having a relationship with COVID-19 patients (coefficient = 5.9, P-value <0.001) had a direct relationship with the amount of mental work.
ConclusionThe mental workload and job burnout in medical employees during the Covid-19 pandemic are high and warning and the mental workload in employees who are associated with patients suffering COVID-19 is higher than other employees.
Keywords: COVID-19, Mental workload, Job burnout, Medical staff -
یکی از مهم ترین ابزارهای مدیریت تقاضای آب، تغییر تعرفه آب و انرژی می باشد. هدف از این پژوهش بررسی سطح آب زیرزمینی دشت مهران با استفاده از روش پویایی سیستم تحت سناریوهای مختلف تغییر قیمت حامل های انرژی است. پس از تدوین مدل مفهومی، فرضیه های دینامیکی تبیین و شبیه سازی انجام شد. پس از واسنجی مدل و صحت سنجی آن، 12 سناریوی ترکیبی مورد نظر با افزایش تعرفه انرژی و آب مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان داد اثر تغییر تعرفه انرژی بر تغییر حجم ذخیره آبخوان و سطح آب زیرزمینی بیش از تغییر تعرفه آب بود. همچنین نتایج نشان داد افزایش تعرفه آب و انرژی بر سطح آب زیرزمینی دشت تاثیرگذار بوده و می تواند باعث کاهش برداشت آب از سفره آب زیرزمینی شود. از طرفی افزایش تعرفه انرژی به میزان 80 درصد تعرفه فعلی و افزایش تعرفه آب سطحی به میزان 50 درصد قیمت فعلی و اعمال حق النظاره، دارای بیشترین تاثیر بر توقف کاهش سطح آب زیرزمینی بود و حتی در مقایسه با سایر سناریوها باعث افزایش قابل توجه سطح آب زیرزمینی شد.کلید واژگان: تعرفه آب و انرژی, تقاضای آب, سطح ایستابی, مدل مفهومیOne of the most important tools for water demand management is water and energy tariff changes. The aim of this effort was to study the level of groundwater in Mehran plain using the system dynamics method under different scenarios of energy carriers price changing. the conceptual model was designed, dynamic hypotheses were explained and simulation was performed. After calibration and verifying the model, the research purpose was evaluated in terms of applying 12 scenarios combining energy tariff increases and water tariff increases. According to the results the effect of changing energy tariffs on changes in aquifer volume and groundwater level was more than the change of water tariff. The results also indicated that the increase of water and energy tariffs could reduce harvest from the groundwater, and in all scenarios an increase in energy tariffs of 80 percent of the current tariff and increasing the surface water tariff of 50 percent of the current price and Performance of the Right to Supervision would have the greatest impact on the stopping of the decline in groundwater levels and its significant increaseKeywords: Conceptual model, Water, energy tariffs, Water Demand, Water Table
-
مقدمه
شاخص توانایی انجام کار فاکتور مهم در طراحی کار و انتخاب افراد مناسب برای مشاغل مختلف می باشد که متغیر های مختلفی می توانند بر روی آن اثرگذار باشند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر شدت بی خوابی بر توانایی انجام کار در کارکنان شاغل در پروژه های یک شرکت عمرانی بود.
روش بررسیپژوهش تحلیلی - توصیفی حاضر بر روی 213 نفر پرسنل شاغل در پروژه های عمرانی انجام شده است. به منظور ارزیابی شدت بی خوابی از شاخص شدت بی خوابی مورین استفاده شده است. همچنین شاخص توانایی انجام کار افراد با استفاده از پرسشنامه ارایه شده توسط موسسه بهداشت حرفه ای فنلاند ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19 صورت گرفت.
یافته هامیانگین سنی و سابقه کار افراد به ترتیب 2/36 و 27/11 سال بود. میانگین و انحراف معیار شاخص شدت بی خوابی افراد برابر با 2/5±76/6 برآورد شد. آنالیز رگرسیون خطی چند گانه نشان داد شدت بی خوابی، وضعیت تاهل، نوع استخدام و استعمال دخانیات اثر معناداری بر شاخص توانایی انجام کار دارند به طوری که متغیرهای مذکور، حدود 24% از تغییرات توانایی انجام کار را تبیین می کنند.
نتیجه گیریبه نظر می رسد که هر گونه اختلال خواب و کیفیت نامناسب خواب می تواند توانایی انجام کار در شاغلین را به شدت کاهش دهد. بنابراین به منظور افزایش توانایی انجام کار و در نتیجه افزایش بهره وری در تمامی سازمان ها توجه به برنامه های خواب- استراحت حایز اهمیت است.
کلید واژگان: توانایی انجام کار, شدت بی خوابی, اختلال خواب, پروژه های عمرانیBackgroundThe work ability index (WAI) is a very important factor in planning a job and selecting suitable people for different occupations, and it can be affected by different factors. The aim of this study was to investigate the effect of insomnia severity on the employees’ work ability in a construction project.
MethodsThis descriptive-analytical research has studied 213 employees of construction projects. Morin insomnia severity index (ISI) was used to evaluate the insomnia severity. Moreover, work ability was assessed using a questionnaire designed by the Finnish Institute of Occupational Health. Statistical data analysis was performed by SPSS19.
ResultsThe mean age and working experience of the individuals were respectively 36.2 and 11.27 years. The mean and standard deviation of the insomnia severity index was 6.76(2.5). Multiple linear regression analysis showed that insomnia severity, marital status, type of employment, and smoking had a significant effect on work ability index (WAI); so that the mentioned variables explained about 24% of the WAI variance.
ConclusionSince sleep disorders and poor sleep quality can significantly decrease the work ability of employees, it is important to pay attention to sleep-rest programs to maintain and increase work ability and productivity.
Keywords: Work ability, Insomnia severity, Sleep disorder, Construction projects -
زمینه و هدف
براساس قوانین و الزامات داخلی و بین المللی، ضروری است میزان مواجهه کارکنان با ریسک فاکتورهای ارگونومی مدیریت شود. فعالیتی که براساس آن فرد ملزم به استفاده از بدن برای حمل، بالا آوردن، پایین بردن، هل دادن، کشیدن و نگه داشتن بار باشد، وظیفه دستی نامیده می شود. هدف مطالعه حاضر، معرفی چگونگی اجرای برنامه ارگونومی مشارکتی و آشناسازی ارگونومیست ها با آن برای مشاغلی است که وظایف دستی دارند.
روش کارمطالعه حاضر در طول سال 1396 بر روی همه کارکنان شاغل در واحد شارژ راکتور یک شرکت رزین سازی که تعداد آنها 20 نفر بود انجام شد. برای انجام مطالعه از ارگونومی مشارکتی به روش پرفورم Participatory Ergonomics for Manual tasks (PErforM)M استفاده شد. با استفاده از گام های اجرایی این روش مشارکتی، پس از برگزاری جلسه های متعدد آموزشی، ریسک های ارگونومیک به کمک کارکنان و با استفاده از فرم من ترا (ManTRA)ی Manual Task Risk Assessment tool شناسایی و ارزیابی شد. سپس با استفاده از ابزار دات موکراسی (DotMocracy) مداخلات پیشنهادی کارکنان به دست آمد و برای اجرا استفاده شد. همچنین این مداخلات پیش از اجرا شبیه سازی شدند تا امکان پذیری اجرای آنها بررسی شود.
یافته هابا استفاده از ManTRA مشخص شد که هل دادن پالت های حاوی کیسه های 800 کیلوگرمی و شارژ ماشین آلات با کیسه های 25 کیلوگرمی، پرخطرترین وظایف دستی هستند. پس از اجرای مداخلات با استفاده از ارگونومی مشارکتی، شدت وظایف تکراری و اعمال نیرو در نواحی دست، شانه و پایین کمر کاهش یافتند.
نتیجه گیریپرفورم، ظرفیت بالایی برای تعدیل مواجهه کارکنان با ریسک فاکتورهای ارگونومی و کشف راه حل های کنترلی اثربخش ساده و کاربردی دارد، اما دستیابی به این هدف نیازمند ارتقای دانش ارگونومی تیم های کاری و تعهد مدیریت است.
کلید واژگان: ارگونومی مشارکتی, دات موکراسی, روش پرفورم, ریسک فاکتورهای ارگونومیBackground and ObjectivesExposure limit of employees with ergonomic risk factors should be managed based on domestic and international laws and regulations. Manual tasks are tasks due to which a person is required to use part of the body to lift, lower, push, pull, carry and hold the material. The purpose of this study was to introduce ergonomics with the implementation of the PErforM Participatory ergonomics program.
MethodsThe present study was carried out on all employees working in the Reactor Charging Unit of a resin company during the year 2017. The participatory ergonomics for manual tasks (PErforM) Method was used to manage ergonomic risks due to manual tasks. After holding several training sessions, ergonomic risks have been identified and evaluated using the ManTRA (Manual Tasks Risk Assessment) tool and also by staff. Then interventions suggested by the staff using the DotMocracy tool were eventually implemented. Also, the proposed interventions were simulated before implementation, in order to assess interventions’ implementation.
ResultsThe tasks of pushing pallets containing 800 kg bags and machines with 25 kg bags were identified as risky manual tasks using ManTRA. After the interventions using participatory ergonomics, the intensity of repetitive tasks and force in the areas of the hands, shoulders and lower back were reduced.
ConclusionGenerally, the PErforM has a high capacity to modify employee’s exposure to ergonomic risk factors, as well as to discover effective, simple, and effective control strategies. However, achieving this goal requires the promotion of ergonomic knowledge and management commitment.
Keywords: Participatory ergonomic, Dotmocracy, PErforM method, Ergonomic risk factors -
تغییر الگوی کشت و افزایش تعرفه انرژی می تواند به مدیریت منابع آب زیرزمینی کمک کند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر الگوی کشت بر آب زیرزمینی دشت مهران با استفاده از روش پویایی سیستم تحت سناریوهای مختلف تغییر قیمت انرژی است. جهت ساخت مدل، مدل مفهومی تدوین و فرضیه های دینامیکی فرمول نویسی شد. واسنجی و صحت سنجی مدل به ترتیب در یک بازه 8 و 6 ساله و شبیه سازی در یک دوره 25 ساله تا سال 1420 در قالب اعمال 9 سناریو انجام شد. نتایج نشان داد تغییر الگوی کشت از یونجه به کلزا همراه با افزایش 100 درصدی تعرفه انرژی، دارای بیشترین تاثیر مثبت بر آبخوان یعنی افزایش حدود 55 میلیون متر مکعبی حجم آبخوان معادل با افزایش حدود 8 متری سطح آب می گردد. همچنین تغییر سطح زیرکشت از یونجه به ذرت همراه با افزایش تعرفه انرژی به میزان 50درصد قیمت فعلی، تا حدودی تعادل در سطح آب زیرزمینی دشت را به دنبال دارد.کلید واژگان: الگوی کشت, پویایی سیستم, تعرفه انرژی, تقاضای آب, سطح ایستابیcropping pattern changes and increasing energy tariffs helps groundwater resources management. The aim of this investigation was to study the effect of crop pattern on groundwater level in Mehranplain using the system dynamics approach under different scenarios of energy price changes. To develop the model, a conceptual framwok was designed and the dynamic hypotheses were formulated. The calibration and validation of the model were performed for a period of 8 and 6 years, respectively, and the model simulated in a 25-year period until 1420 in nine scenarios. The results showed that changing the crop pattern from alfalfa to conola with increasing 100 percent in energy tariff would have the most positive impact on aquifer is equivalent to an increase of about 55 million cubic meters of aquifer water volume, and an increase of about 8 meters in the groundwater level. Also changing the crop pattern from alfalfa to corn with increasing 50 percent in energy tariff lead to groundwater level stability.Keywords: crop pattern, system dynamic, energy tariffs, water demand, water table
-
دشت مهران در دهه های اخیر با افت سطح آب زیرزمینی همراه بوده است. هدف از این پژوهش بررسی سطح آب زیرزمینی دشت مهران با استفاده از روش پویایی سیستم تحت سناریوهای مختلف تغییر الگوی کشت و توسعه روش های آبیاری تحت فشار است. پس از تدوین مدل مفهومی، فرضیه های دینامیکی تبیین و شبیه سازی انجام گردید. پس از صحت سنجی مدل، هدف تحقیق در قالب اعمال دوازده سناریو مرکب از سه سناریوی الگوی کشت و چهار سناریوی توسعه آبیاری تحت فشار در منطقه بررسی شد. نتایج نشان داد تغییر الگوی کشت تاثیر قابل توجهی در کاهش افت سطح آب زیرزمینی دشت داشته و از میان الگوهای کشت بررسی شده، جایگزینی کلزا بجای یونجه بهترین نتیجه را در پی دارد. همچنین نتایج نشان داد توسعه آبیاری تحت فشار با شیوه بهره برداری و راندمان فعلی نه تنها باعث بهبود افت سطح آب زیرزمینی نمی گردد، که اثرات منفی کمی هم بر سطح آب زیرزمینی دشت دارد.کلید واژگان: آبیاری تحت فشار, الگوی کشت, سطح آب زیرزمینی, شبیه سازی, مدل مفهومیMehran Plain has been accompanied by a drop in groundwater levels in recent decades.The aim of this effort was to study the level of groundwater in Mehran plain using the system dynamics method under different scenarios of crop pattern and pressurized irrigation systems development. the conceptual model was designed, dynamic hypotheses were explained and simulation was performed. After verifying the model, the research purpose was evaluated in terms of applying 12 scenarios consisting of three scenarios for crop pattern and four scenarios of pressurized irrigation systems development. Among the crop patterns scenarios, the replacement of canola instead of alfalfa in crop pattern showed the best result in groundwater level in Mehran Plain. Also, the results of this effort showed that the development pressurized irrigation systems in condition current efficiency not only does not improve the groundwater level, but also has a negative effect on the groundwater level of the plain.Keywords: Conceptual Model, Crop pattern, Pressurized Irrigation, Simulation, Water Table
-
زمینه و هدففاکتورهای سازمانی، اجتماعی و فردی بسیاری می توانند عملکرد انسان را تحت تاثیر قرار دهند. تعهد فردی به ایمنی یکی از فاکتورهایی است که در مطالعات قبلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش تعهد ایمنی در شکل دهی عملکرد ایمنی افراد می باشد.روش کارمطالعه مقطعی حاضر در میان 302 نفر شاغل در چندین شرکت تولیدی کوچک واقع در استان های مرکزی ایران انجام گرفت. داده ها با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. جهت تعیین نقش تعهد فردی به ایمنی چندین فرضیه مطرح گردید. بر اساس این فرضیات، تعهد فردی نقش میانجی کننده بین فاکتورهای سازمانی و عملکرد ایمنی می باشد. جهت آزمون این فرضیات از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد که تعهد فردی به ایمنی دارای اثر مستقیم بر روی ابعاد مختلف عملکرد ایمنی می باشد. تعهد مدیریت به ایمنی مهم ترین فاکتور سازمانی اثر گذار بر روی تعهد فردی به ایمنی می باشد (01/0>p و ضریب مسیر برابر با 257/0). محیط حمایتی دیگر فاکتور مهم در این زمینه می باشد (01/0>p و ضریب مسیر برابر با 175/0). در مقابل، آموزش های ایمنی اثر چندانی بر روی تعهد فردی ندارند (238/0=p). که نشان دهنده ناکارآمدی و عدم طراحی مناسب آنها دارد.نتیجه گیریبا ارتقای سطح متغیرهای سازمانی و اجتماعی از جمله تعهد مدیریت به ایمنی و محیط حمایتی می توان تعهد فردی به ایمنی را افزایش داد و از این طریق، عملکرد ایمنی افراد را بهبود بخشید.کلید واژگان: عملکرد ایمنی, مدل سازی, تعهد به ایمنیBackgroundMany organizational, social, and personal factors can affect safety performance of employees. Personal commitment to safety is another factor in this regard which have been paid less attentions in previous studies. The main objective of the present is to investigate the role of this factor in shaping safety performance of employees.Methodsthis cross-sectional study was conducted among 291 workers from several small manufacturing industries in several provinces located in the center of Iran, Iran. Data were collected using a self-administered questionnaire. In order to determine the role of personal commitment to safety, several hypotheses were defined. According to them, personal commitment to safety can mediate the effect of organizational factors on safety performance. Structural equation modeling (SEM) was employed for examining the hypotheses.ResultsThe model demonstrated that personal commitment to safety has significant direct effect on safety performance. Management commitment to safety is the main factor affecting personal commitment to safety (p-value<0.01, path coefficient= 0.257). Supportive environment was another important factor in this regard (p-value<0.01, path coefficient= 0.175). In contrast, safety training had no significant effect on personal commitment to safety (p-value=0.328), demonstrating its poor designing.Conclusionpersonal commitment to safety can be promoted by improving organization and social factors, such as management commitment to safety and supportive environment, which in turn would result in improvement of safety performance.Keywords: Safety Performance, Modeling, Safety Commitment.
-
سابقه و هدففعالیت ها و وظایف جابجایی دستی بار (شامل بلند کردن، حمل کردن، پایین آوردن، کشیدن و هل دادن) در محیط های کاری بسیار معمول می باشند. هدف مطالعه حاضر تعیین میزان ناراحتی های اسکلتی-عضلانی و ارزیابی مقایسه ای حمل دستی بار به روش جداول اسنوک و معادله NIOSH در کارگاه های سنگبری بود.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی- تحلیلی- مقطعی در سال 1396 بر روی 100 کارگر شاغل در کارگاه های سنگبری اجرا شد. برای تعیین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه نوردیک و از روش جداول اسنوک و معادله NIOSH برای ارزیابی وظایف حمل دستی بار استفاده شد. در نهایت این دو روش از لحاظ میزان توافق در ارزیابی ریسک با هم مقایسه گردیدند.یافته هانتایج نشان داد در مجموع 48% از کارگران در یکسال گذشته حداقل یک بار درد را تجربه کرده بودند که کمر (48%) ، آرنج (44%) و شانه (36%) دارای بیشترین فراوانی بوده اند. نتایج ارزیابی نشان داد که سطح ریسک در واحدهای مختلف بالا می باشد و با میزان شیوع ناراحتی های اسکلتی-عضلانی همبستگی معنی داری دارد. وزن بار بیشتر از حد توصیه شده وزنی مجاز بدست آمده از معادله NIOSH و حتی جداول اسنوک بود. مقایسه نتایج دو روش نشان داد که دقت دو روش در برآورد ریسک کاملا متفاوت است.نتیجه گیرینتایج نشان داد که روش NIOSH در برآورد ریسک و حدود وزنی توصیه شده از دقت بالاتر و سخت گیرانه تری نسبت به جداول اسنوک برخوردار است. به نظر می رسد که شیوع ناراحتی های اسکلتی عضلانی در کارگران بالاست و انجام اقدامات ارگونومیکی جهت بهبود شرایط کار ضروریست.کلید واژگان: اختلالات اسکلتی-عضلانی, ارزیابی ارگونومیکی, حمل دستی بار, جداول اسنوک, معادله NIOSHBackground and ObjectiveActivities and tasks of Manual Material Handling (includes lifting, carrying, lowering, pulling and pushing) are very common in work environments. The aim of this study was to determine the prevalence of musculoskeletal disorders and comparative evaluation of Manual Material Handling using of Snook Tables and NIOSH equation Methods in Stone cutting workshops.Materials & MethodsThis cross-sectional study was carried out on 100 workers in stone cutting workshops in 2017. Snook Tables and NIOSH Equation methods and general Nordic questionnaire were used for the assessment of Manual Material Handling duties and the incidence of musculoskeletal disorders, respectively. Finally, these two methods were compared in terms of agreement on risk assessment.ResultsThe results showed that the 48% of the workers had experienced pain at least once during the past year with highest frequency in the low back (48%), elbows (44%) and shoulders (36%). Loads of weight were more than the recommended weight limit (RWL) obtained from the NIOSH equation and the tables were Snook. The evaluation results of both methods showed that the risk level was high in the different workshops. Comparison of two methods showed that the accuracy of two methods for risk assessment are quite different.ConclusionThe results showed that prevalence of musculoskeletal disorders is high among workers and ergonomic measures is necessary to improve working conditions. It seems that NIOSH Equation has higher accuracy and stricter than Snook Tables in the risk and RWL estimationKeywords: Ergonomic Assessment, Manual Material Handling, Snook Tables, NIOSH Equation
-
مقدمهروشنایی بسیاری از عملکردهای غیربصری از قبیل ریتم سیرکادین، هوشیاری، دمای مرکزی بدن، ترشح هورمون ها و خواب را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا هدف مطالعه حاضر بررسی اثرات روشنایی در عملکرد روانی و شناختی در قالب یک مطالعه مروری ساختار یافته بود.مواد و روش هابه منظور دسترسی به مقالات جستجو از پایگاه های اطلاعاتی شامل ISI Web of Knowledge، Scopus، PubMed و Science Direct انجام شد. این جستجو با استفاده از کلید واژه های «Lighting» و «Illumination» با «Cognitive Performance»، «Mental Performance»، Memory«»، «Attention»، «Concentration» بر اساس عنوان، کلید واژه و چکیده مقالات منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی مذکور از سال 2010 تا 2016 صورت گرفت.یافته هاروشنایی در سه حیطه روانشناختی (شامل آسایش دیداری، ادراک بصری، تشخیص رنگ، شناسایی نمادها، توجه، حافظه کاری، یادگیری، زمان واکنش و عملکرد مغزی)، حیطه بیولوژیکی (شامل هوشیاری، خلق و خوی، شادابی و نشاط، احساس ذهنی، انگیزش و رفاه و کیفیت خواب) و حیطه بار روانی (میزان بار کاری، تنش روانی، خستگی ذهنی) بر عملکرد شناختی انسان اثرگذار است. بهترین نور در تنظیم فرآیندهای روانی، بیولوژیکی (ریتم سیرکادین) و شناختی، نور روز روشن و درخشان در ساعات صبح با طول موج کوتاه (طول موج 480-420 نانومتر) و شدت بالا (1000 لوکس)است.نتیجه گیریطراحی روشنایی باید به گونه ای صورت بگیرد که علاوه بر آسایش و نیازهای بصری، بتواند نیازهای غیر بصری و شناختی از قبیل توجه، هوشیاری، خلق و خو، کیفیت مناسب خواب و کاهش خستگی ذهنی و در نهایت رفاه را نیز تامین نماید.کلید واژگان: روشنایی, عملکرد روانی, عملکرد شناختی, مطالعه مروریIntroductionLighting affects many non-visual functions such as Circadian Rhythm, alertness, core body temperature, hormone secretion and sleep. The aim of this study was to investigate the effects of lighting on human cognitive and mental performance in the form of a systematic review.Materials And Methodsin order to access to articles, search was conducted from databases including ISI Web of Knowledge, Scopus, PubMed and Science Direct. The search were done using the keywords "Lighting" and "Illumination" and "Cognitive Performance", "Mental Performance", Memory "", "Attention", "Concentration" by title, keyword and abstracts of articles published in databases mentioned from 2010 to 2016.ResultsLighting is affecting on human performance in three areas of Psycho-cognetive (including visual comfort, visual perception, color recognition, identification of symbols, attention, working memory, learning, reaction time and brain function), Biocognitive area (including alertness, mood, vitality, subjective feelings, motivation and well-being and quality of sleep) and the Mental workload (amount of workload, psychological stress, mental fatigue) is. The best of light is bright daylight in the morning with a short wavelength (wavelength 420-480 nm) and high intensity (1000lx) in the regulation of cognitive processes, biological (circadian rhythm) and mental.ConclusionLighting design should be such that in addition to comfort and visual needs, also, it should provide the non-visual and cognitive needs such as attention, alertness, mood, sleep quality and decrease mental fatigue and eventually well-bing.Keywords: Lighting, Mental Performance, Cognitive Performance, systematic review
-
زمینه و هدفکار در معادن، به ویژه معادن زیرزمینی به دلیل اینکه با انواع حوادث و بیماری ها همراه است یکی از محیط های شغلی خطرناک و از جمله مشاغل سخت و زیان آور محسوب می گردد. هدف مطالعه حاضر کاربرد آنالیز شغل و روش ویلیام فاین در شناسایی و کنترل خطرات در یک معدن اورانیوم بود.روش کارارزیابی ریسک به روش آنالیز ایمنی شغل در 22 شغل که میزان تکرار و شدت حوادث در آنها بالا بود، انجام شد. داده های مورد نیاز برای آنالیز به روش های مشاهده و مصاحبه جمع آوری گردید. در نهایت فراوانی خطرات موجود در مشاغل مشخص گردید. همچنین به منظور ارزیابی دقیق خطرات و اتخاذ تصمیم و اولویت بندی برای اقدامات اصلاحی خطرات، از روش ویلیام فاین استفاده شد.یافته هادر نتیجه آنالیز مشاغل 182 خطر شغلی شناسایی شد. خطر پرتوگیری و خطر ریزش سنگ به ترتیب با فراوانی نسبی 42% و 18% محتمل ترین خطرات ارزیابی شدند. بر طبق نتایج روش ویلیام فاین، کمبود اکسیژن، استنشاق گاز رادون، تماس با پرتوهای یونیزان و فعالیت خدماتی به ترتیب با نمرات خطر 3600، 3000، 3000، 3000 دارای بیشترین سطح خطر و فعالیت های نجاری و اپراتور کمپرسور به ترتیب با نمره 60 و180 دارای کمترین سطح خطر ارزیابی شدند.نتیجه گیریدر عملیات معدنی اورانیوم عمده ترین خطر، پرتوگیری است. لذا باید اقدامات کنترلی شامل استفاده از کوهبری تر جهت پیشگیری از انتشار گرد و غبار اکتیو، تهویه مناسب گاز رادون در سینه کارها و تونل ها، مانیتورینگ گازها بعد از آتشباری، آموزش پرسنل و ارزیابی ریسک به صورت برنامه معمول کاری در کلیه عملیات معدنی صورت گیرد.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک, آنالیز ایمنی شغل, ویلیام فاین, معدن اورانیومJournal of Health, Volume:6 Issue: 3, 2015, PP 313 -324Background and ObjectivesWorking in the mines particularly in underground mines is one of the hard and harmful jobs due to occurring different accidents and diseases. The aim of this study was application of job analysis and William Fine to identify and control hazards in a uranium mine.MethodsThe risk assessment was conducted using job safety analysis (JSA) in 22 jobs with high accident frequency and severity rates. Data were collected for analysis using observation and interview methods and frequency of job risks was identified. William Fine method was used to evaluate health risks, make decision, and prioritize corrective measures for the hazards.Results182 risks were identified as a result of JSA. The most probable risks were identified as radiation exposure and rock falls with respective relative frequency of 42 and 18%. According to the results of William Fine, oxygen deficiency, radon gas inhalation, exposure to ionizing radiation, and serving activities had the highest level of risk with respective scores of 3600, 3000, 3000, and 3000. Carpentry operations and compressor operator had the lowest level of risk score of 60 and 180, respectively.ConclusionRadiation is the major risk in uranium mining operations. Therefore, the basic control measures including using the wet mountain cutting method (to prevent from radioactive dust dispersion), ventilation of radon gas in the tunnel, monitoring the gases after blasting process, personnel training, and the risk assessment routinely should be done for all the mining operations.Keywords: Risk Assessment, Job Safety Analysis, William Fine, Uranium Mining -
مقدمهدر صنعت فولاد گستره وسیعی از تجهیزات و ماشین آلات در فرآیند تولید مورد استفاده قرار می گیرند که از منابع صدای آزاردهنده محسوب می گردند. هدف این مطالعه ارزیابی صدای محیطی و میزان مواجهه فردی در واحدهای مختلف یک صنعت فولاد بود.روش کارپس از شناسایی منابع و ویژگی های صوتی تجهیزات در فرآیند تولید، اندازه گیری تراز صدای محیطی و میزان مواجهه فردی به ترتیب با استفاده از ترازسنج صدا مدلCell.450 بر طبق استاندارد 9612 ISO و دوزیمتر مدل TES-1345انجام گردید. توزیع تراز صدا در سطح کارگاه ها بصورت نقشه صوتی با استفاده از نرم افزار AutoCAD تهیه گردید. میزان افت شنوایی کارگران درطول سه سال متوالی 91-1389 از پرونده کارگران استخراج و نسبت به تراز صدای معادل مواجهه و دز صدای دریافتی مورد آنالیز قرار گرفت.یافته هانتایج نشان داد که در کل کارخانه حدود 2/ 11% از مجموع ایستگاه های اندازه گیری در محدوده خطر و 8/ 88% از آنها در محدوه احتیاط قرار داشت. متوسط تراز کلی فشار صوت در 4 واحد دارای صدای آزاردهنده کوره، انرژی، ریخته گری و موادرسانی به ترتیب در حدود 6/ 97، 95، 7/8 9 و 83 دسی بلA و تراز صوت در محوطه کوره بلند، سالن بلوور و سالن کولینگ تاور بیش از 90 دسی بل برآورد شد. میانگین دز صدای دریافتی کارگران در واحدهای کوره، چدن ریزی، بلوور و کولینگ تاور به ترتیب8/ 282%، 12/ 295%، 9/ 239% و 5/ 180% تعیین گردید. میانگین افت شنوایی ناشی از صدا در طول سه سال متوالی اخیر به ترتیب 4/ 12، 5/ 14 و 4/ 15 دسی بل A بود.نتیجه گیریاندازه گیری های محیطی و فردی صدا نشان داد که واحدهای کوره، انرژی و چدن ریزی دارای شرایط نامناسبی به لحاظ آلودگی صوتی می باشند بطوریکه میانگین افت شنوایی کارگران در هر سال 5/ 1 دسی بل افزایش داشته است.
کلید واژگان: آلودگی صوتی, صدا سنجی محیطی, دزیمتری, صنعت فولادBackgroundIn the steel industry, a wide range of machinery and equipment is used in the manufacturing process, are considered as sources of annoying noise. This study aimed to assess the environmental sound level and the noise exposure in the steel industry.MethodsAfter identifying the sources and characteristics of sound equipment in the production process Measurement of noise level and dosimetry was performed using sound level meter model of Cell.450 and dosimeter model TES-1345. Distribution of noise level in the investigated workshop in form of noise map was provided using AutoCAD software. The rate of hearing loss workers was extracted during three consecutive years. Hearing loss workers were analyzed to the equivalent sound level of exposure and the dose received.Findings18.5% of measurement stations were in the danger zone. The sound pressure level in the furnace, energy, costing and material workroom was 97.6, 95, 89.7 and 83 dB(A) respectively. Sound pressure level was more than 90dB (A) in the blast furnace, blower and cooling tower units. The average of noise dose in blast furnace, costing, blower, bag filter and cooling tower was 282.8%, 295.1%, 239.9%, 234% and 180.5% respectively. Average NIHL workers in three consecutive years were 12.4, 14.5 and 15.4 dBA, respectively.ConclusionNoise pollution in blast furnace, costing and blower units is high So that the mean hearing loss of workers has increased to 1.5dB per year. Therefore, appropriate control measures should be taken in these units.Keywords: Noise Pollution, Noise Level Measurement, Dosimetry, Steel Industry -
مقدمهاسترس شغلی یکی از پدیده های مهم در زندگی اجتماعی و تهدیدی جدی برای سلامتی نیروی کار می باشد که هر گاه بین نیازمندی های شغلی و توانایی های کارگر تعادلی وجود نداشته باشد ایجاد می گردد. هدف مطالعه حاضر بررسی عوامل موثر بر استرس شغلی در پرسنل آتش نشانی بود.روش کارمطالعه توصیفی- تحلیلی - مقطعی حاضر در 50 نفر از کارکنان شاغل در سازمان آتش نشانی استان کردستان انجام شد. برای بررسی عوامل مرتبط با استرس از پرسشنامه استرس شغلی موسسه بهداشت روانی آمریکا شامل 57 سوال استفاده گردید که شامل 3 بخش روابط بین فردی، شرایط فیزیکی و محیط کار فرد و علاقه مندی به کار بود که در یک طیف 5 گزینه ای لیکرت تنظیم شده است. داده های جمع آوری شده به وسیله نرم افزار SPSS16 آنالیز گردید.یافته ها43 نفر (86%) از کارکنان مورد بررسی متاهل و 7 نفر (14%) مجرد بودند. 16%کمتر از 30 سال، 52% بین 30 تا 40 سال و 32% بیشتر از 40 سال سن داشتند. 22% کمتر از 5 سال، 28% بین 5تا10 سال، 30% بین 10 تا 15 سال و 20% بیشتر از 15 سال سابقه کار داشتند. میانگین نمره کلی استرس در پرسنل مورد مطالعه 7/172 و در سطح بالا برآورد گردید. آنالیز آماری نشان داد که متغیرهای سابقه کار، نوع شغل و رضایت شغلی ارتباط معناداری با استرس شغلی دارند.نتیجه گیریبه نظر می رسد که کارکنان آتش نشانی در معرض خطر اختلال استرس شغلی قرار دارند. این امر، لزوم آموزش مهارتهای مقابله ای برای این افراد را خاطر نشان می سازد.
کلید واژگان: استرس شغلی, عوامل استرس زا, آتش نشانیBackgroundJob stress is one of the important social phenomenon’s in life and serious threat to the health workforce. Job Stress is caused when there is an imbalance between worker skills and job requirements. The purpose of this study was to Evaluation of effective factors on occupational stress in firefighting personnel.MethodsA cross-sectional and descriptive- analytical study was conducted in 50 man firefighters in sanandaj. After Basic data collection, national Institute of Mental Health job stress Questionnaire was used to assess job stress which consists of 3 sections interpersonal relationships, physical and environmental conditions and Job favorites. Collected data were analyzed by SPSS19.Findings86% of the studied personnel were married and 14% of them were single. Participants ‘ages category were 16% Less than 30 year, 52% between 30-40, 32% more than 40 year. Participants work experience category were 22% less than 5 years, 28% between 5-10, 30% between 10 15 and 20% had more than 15 years. Their mean job stress was 172.7 and was estimated high stress level and physical and environmental agent had the highest mean score of stress. Statistical analysis showed that job, work experience, and job satisfaction are significantly associated with job stress.ConclusionIt seems that firefighters were being at risk of job stress disorder and type of job and work experience is the main factors affecting it. Job stress can decrease job satisfaction.Keywords: Occupational Stress, Firefighter, Stressor Factor -
فرهنگ ایمنی هسته سیستم مدیریت ایمنی یک سازمان است که به عنوان پتانسیل حرکت سازمان برای دستیابی به استانداردهای بالاتری از ایمنی در نظر گرفته می شود. هدف این مطالعه بررسی فرهنگ ایمنی و عوامل موثر بر آن در کارگران معدن سنگ بافق بود.
مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر بر روی 223 نفر از کارگران شاغل در معدن سنگ آهن بافق در سال 1393صورت گرفته است. به منظور بررسی وضعیت فرهنگ ایمنی و عوامل موثر بر آن از پرسشنامه استاندارد فرهنگ ایمنی مشتمل بر 80 سوال استفاده شد. 75 سوال مربوط به فرهنگ ایمنی و 6 سوال مربوط به حادثه به صورت تشریحی (پرسشنامه سابقه حادثه) طراحی گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری کای دو و t مستقل آنالیز گردید. یافته ها مطالعه نشان داد که میانگین و انحراف معیار سن، سابقه کار و نمره فرهنگ ایمنی افراد مورد مطالعه به ترتیب 8/7 ± 14/34 و4/6 ± 17/12 سال و4/33 ± 6/256 بود. در مجموع، 60 نفر سابقه حادثه داشتند که شایعترین علت آنها بی احتیاطی(7/56%) بود. بین نمرات فرهنگ ایمنی سابقه کار و سابقه داشتن حادثه رابطه معنی دار وجود داشت بطوریکه درصد فرهنگ ایمنی مثبت در افراد دارای سابقه حادثه از درصد افراد بدون سابقه حادثه بیشتر بود. بین متغیرهای سن، تحصیلات و تاهل با فرهنگ ایمنی رابطه معنی داری وجود نداشت. به نظر می رسد که فرهنگ ایمنی بیشتر متاثر از سابقه حادثه بوده و رابطه معنی دار با سابقه حادثه دارد. لذا به منظور بهبود فرهنگ ایمنی باید بر روی فاکتورهایی از جمله آموزش ایمنی، استفاده از کارکنان با تجربه و آنالیز حوادث سرمایه گذاری کرد.
کلید واژگان: فرهنگ ایمنی, حادثه, معدن سنگ, عوامل موثر بر ایمنیsafety culture is considered as the core of an organization's safety management system. Safety culture is an organization's ability to achieve higher standards of safety. The aim of this study was to assess safety culture and its influencing factors in the Bafg quarry mine company. This cross-sectional study was conducted among 223 workers in the Bafg quarry mine company. In order to determine the level of safety culture in the quarry, safety culture standard questionnaire was used that included 80 questions. The Results of study showed The mean of the subject’s age, work experience and score of safety culture were 34.14±7.8, 12.17±6.4 years and 256.6±33.4, respectively. A total of 60 individuals had a history accident. The most common cause of the accidents was indiscretions (56.7%). There was a statistically significant correlation between Safety culture and accident history and work experience (P<0.05). The percentage of a positive safety culture of workers with accident history was more than the percentage of those without an experience of accident. There was not a statistically significant correlation between safety culture and age, education, and marital status. It seems that safety culture is influenced by the accident history in the Quarry and there was a significant relationship with the history of accident. So, in order to improving the safety culture in the workers should be invested on safety training, use of experienced workers and analysis of events.Keywords: Safety culture, accident, Quarry, Factors influencing -
مقدمهمواجهه با آرد یکی از مهمترین علت شیوع علائم و بیماری های تنفسی و آلرژیکی بخصوص آسم می باشد. هدف مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین ائوزینوفیلی خلط با غلظت مواجهه، علائم تنفسی، حجم ها و ظرفیت های تنفسی در کارگران شاغل در نانوایی ها بود.روش بررسیتعداد110 نمونه تصادفی از نانوائی ها و 137 نمونه بعنوان گروه غیر مواجهه از افراد شاغل در سوپرمارکت در شهر سنندج انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به غلظت مواجهه استنشاقی با آرد، علائم تنفسی و حجم های تنفسی توسط روش های استاندارد بدست آمد. روابط بین دو گروه مطالعه بر اساس آزمون های آماری مجذور خی دو، تی مستقل و رگرسیون لجستیک مورد آنالیز قرار گرفت.یافته هاغلظت مواجهه استنشاقی با آرد در گروه مواجهه 2-5 برابر حد مجاز بود، که بیشترین مقدار متعلق به دو گروه خمیرگیر و چانه گیر بود SD=3/8) 2-2/5 mg/m3). علیرغم اینکه حجم های تنفسی در هر دو گروه در حد نرمال بودند اما میانگین درصد حجمی در گروه مواجهه، بجز FVC، کاهش یافته و از نظر آماری معنادار بود. نانوائی ها بطور معناداری در مقایسه با گروه دیگر بیشتر علائم تنفسی در ارتباط با کار را داشتند. در این مطالعه بین غلظت مواجهه با گردوغبار آرد و ائوزینوفیلی رابطه آماری معنادار بود بطوریکه در شغل های چانه گیر و خمیر گیر که غلظت های بالائی از مواجهه در مقایسه با گروه های دیگر داشتند، ائوزینوفیلی بیشتری مشاهده شد.نتیجه گیریبه نظر می رسد که تست ائوزینوفیلی خلط می تواند یک معیار قابل اعتماد برای پیش بینی احتمالی بیماری آسم در فیلدهای شغلی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: گردوغبار آرد, تست ائوزینوفیلی خلط, علائم و تست های عملکرد ریوی, آسم, نانواییBackgroundOccupational flour inhalation has been a culprit in commence of several pulmonary maladies, such as asthma. The flour particle is one of the most important factors which can cause occupational chronic respiratory disorders. We examined the relationship of occupational wheat flour inhalation in bakery and supermarket employees with pulmonary function, respiratory symptoms, and sputum eosinophilia for determining hyper-responsiveness.Methods110 subjects from traditional bakeries and 137 subjects from supermarket employees were enrolled in a cross-sectional study in Iran. Flour exposure concentrations, respiratory signs, sputum analysis, and respiratory volumes and capacities were measured based on the standard methods. Independent sample t-test was applied for analyses.ResultsRespirable concentration of flour in the bakery workers was two to four-fold of ACGIH’s threshold limit value in which bread-bakers with 2.2 mg/m3 experienced maximum exposures among all job titles in the bakeries. The supermarket employees had not exposure to flour dust. The respiratory volumes in both bakery and supermarket employees were in the normal range. However, the median of voluminal percentage in bakery workers except forced vital capacity was reduced (p < 0.001). The mean respiratory volume of bread-bakers was reduced compared with supermarket employees (p < 0.05). In addition, we observed increased respiratory symptoms in the bakery workers, again more prevalent in the bread-bakers. There was a significant correlation between flour exposure concentration and sputum eosinophilia in which the percentage of eosinophilia in the bread-bakers was more than other bakery and supermarket employees. Albeit there were reductions in the respiratory volumes, results indicate no obstructive spirometric pattern.ConclusionNoteworthy, sputum eosinophilia might be a suitable screening method to detect airway hyper-responsiveness in workers exposed to known asthmogens.Keywords: sputum eosinophilia test, pulmonary function tests, wheat flour, bakery workers hyper, responsiveness -
مقدمهحمل دستی بار شایع ترین علت اختلالات اسکلتی، عضلانی مرتبط با کار است. پیشگیری از بروز این اختلالات بسیارضروری است. هدف از این مطالعه، ارزیابی مخاطرات جابه جایی دستی موکت توسط رانندگان تحویل و کارگران خرده فروش و مداخلات ارگونومی جهت کاهش ریسک اختلالات اسکلتی-عضلانی بود.روش کاراین مطالعه مداخله ای بر روی 36 نفر کارگر در 19سایت خرده فروشی وابسته به یک شرکت نساجی صورت گرفته است. ارزیابی وضعیت ارگونومی خرده فروشی ها با بهره گیری از مدل ارزیابی ریسک جامع بنیاد فرش انگلستان و ارزیابی وضعیت اختلالات اسکلتی-عضلانی کارگران با استفاده از پرسشنامه نوردیک انجام شد. پس از اجرای مداخلات ارگونومی، ارزیابی مجدد صورت گرفت.یافته هامیانگین سنی و سابقه کار افراد به ترتیب 36/28 و 16/2 سال بود. نتایج حاصل از پرسشنامه نوردیک قبل از مداخله نشان داد که درمجموع 37/8 درصد از کارگران حداقل یک بار درد را در یکی از اندام های نه گانه خود تجربه کرده اند که کمر (75%)، شانه (61%)، گردن و پشت (55%) دارای بیشترین فراوانی بودند. پس از اجرای مداخلات، درصد شیوع اختلالات به حدود 23/5% کاهش یافت. نتایج ارزیابی ریسک در خرده فروشی ها قبل و بعد از مداخله نشان داد که از 19سایت خرده فروشی ارزیابی شده، شش سایت خرده فروشی از شرایط ضعیف به شرایط متوسط و یک سایت از شرایط متوسط به خوب ارتقا یافتند.نتیجه گیریبا اجرای مداخلات ارگونومی در سایت های تحویل موکت، عوامل خطرزایی ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی ناشی از جابه جایی دستی موکت کاهش و وضعیت کیفی خرده فروش ها از لحاظ ایمنی و ارگونومی نسبت به شرایط قبل از مداخله بهبود یافت.
کلید واژگان: مداخله ارگونومیک, حمل دستی بار, خرده فروشان, موکتIntroductionManual material handling (MMH) is the most common cause of work-related Musculoskeletal Disorders (MSDs). Prevention of MSDs is highly critical. The aim of this study was to assess risk of carpets manual handling by retail workers, and to implement ergonomic interventions in order to reduce risk of MSDs.Material And MethodThis interventional study was conducted among 36 workers in 19 retailer sites of a textile corporation. Ergonomics assessment of the retailers was done using the comprehensive risk assessment model of the British Carpet Foundation. Moreover, the Nordic Musculoskeletal Questionnaire was used to determine the prevalence of workers’ MSDs. Reassessment was conducted after implementation of the ergonomics interventions.ResultThe mean age and work tenure of participants were 36.28 and 16.2 years, respectively. The results of Nordic Questionnaire before intervention showed that overall 37.8% of the workers had experienced pain at least once during the past year, with the highest frequency belonged to the lower back (75%), shoulder (61%), and neck and upper back (55%), respectively. After implementing the interventions, the prevalence of MSDs reduced to 23.5%. The results of risk assessment before and after the interventions showed that of the 19 retailer sites, six sites were improved from poor to average state, and one site showed improvement from average to good condition.ConclusionBy implementing ergonomics interventions in carpet delivery sites, the risk factors of MSDs, induced by manual carpet handling, were reduced; and safety and ergonomic conditions of the retailers were improved, compared to the previous conditions.Keywords: Ergonomics intervention, Manual Material Handling, retailers, carpet -
زمینه و هدفدر صنایع فولاد با فرآیند کار کوره بلند کارگران اغلب در معرض مواجهه با غلظت بالای ذرات گرد و غبار مواد اولیه از قبیل سنگ آهن، کک، منگنز و فیوم های فلزی از قبیل اکسید آهن، منگنز و سیلیس قرار دارند. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط بین مواجهه با انواع آلاینده های استنشاقی و شاخص های عملکرد ریوی کارگران شاغل در یک کارخانه فولاد بود.روش بررسیدر این مطالعه کوهورت تاریخی 260 نفر از کارگران شاغل در صنعت در دو گروه در معرض مواجهه با آلاینده های استنشاقی و بدون مواجهه بررسی شدند. برای ارزیابی نوع، میزان انتشار و نیز میزان مواجهه با آلاینده ها از نمونه برداری محیطی و به منظور ارزیابی مشکلات تنفسی و بررسی عملکرد ریه کارگران شاغل به ترتیب از پرسشنامه استاندارد تنفسی و اسپیرومتری مطابق با دستورالعمل ATS/ERS استفاده شد.یافته هامیانگین ذرات کلی گردوغبار اندازه گیری شده در واحدهای آلوده شامل تشکیلات گازی، کوره، موادرسانی و چدن ریزی به ترتیب 13/32، 12/015، 11/75، 10/98میلیگرم بر مترمکعب و میانگین ذرات فیوم های فلزی در واحدهای کوره و چدن ریزی به ترتیب 8/54 و 6/81 میلیگرم بر مترمکعب برآورد گردید. 37/6% کارگران دارای سابقه علائم ریوی بودند که 32/3% آنها از گروه مواجهه بودند. میانگین درصد شاخص FEV1/FVC در کارگران مواجهه یافته و بدون مواجهه با آلاینده ها معنادار بود (p<0.05). میانگین درصد شاخص های اسپیرومتری FVC، FEV1 در حالت کلی در گروه مواجهه یافته پایین تر از محدوده استاندارد ATS بود ولی رابطه معناداری مشاهده نگردید.نتیجه گیریبه نظر می رسد کارگران شاغل در واحدهای آلوده و در معرض مواجهه با آلاینده ها در خطر پیشرفت علایم ریوی و افت شاخص های اسپیرومتری قرار دارند. لذا باید اقدامات مهندسی در کنترل آلاینده ها صورت گیرد.
کلید واژگان: گردوغبار, فیوم, علایم تنفسی, اسپیرومتری, صنعت فولادScientific Journal of Kurdistan University of Medical Sciences, Volume:19 Issue: 4, 2015, PP 135 -145Background And AimIn the steel industry, workers are often exposed to high concentrations of dust particles of raw materials such as iron ore, coke, manganese, and metal fumes such as iron oxides, manganese and silicon which can affect respiratory function. The purpose of this study was to evaluate the relationship between exposure to respiratory pollutants and pulmonary function tests capacities in steel factory workers.Material And MethodsIn this historical cohort study, a total of 260 workers were divided into two groups. One group was exposed and the other group was not exposed to respiratory pollutants. Environmental sampling was used to evaluate the type, distribution and exposure rate. In order to evaluate respiratory problems and lung function of the workers we used ATS standard questionnaire and spirometry, respectively, based on ATS/ERS guidelines.ResultsThe mean total dust levels measured in bag filter, blast furnace, material supply and casting units were 13.32, 12.015, 11.75 and 10.98 mg/m3 respectively. The measured mean values for fume particles in blast furnace and casting units were 8.54 and 6.81 mg/m3 respectively. 37.6% of the workers had a history of respiratory symptoms, 32.3% of them were among the exposed group (p<0.05). Mean percentages of FEV1/FVC were significant in exposed and unexposed groups. Mean percentages of FVC and FEV1 in the exposed group were lower than those of ATS standard range, but the relationship was not significant.ConclusionIt seems that workers exposed to pollutants are at risk of developing respiratory symptoms and reduced spirometric indices. Therefore, appropriate measures should be considered to reduce the impact of pollutants.Keywords: Dust, Fume, Respiratory symptoms, Spirometry, Steel -
زمینه و هدفبار ذهنی کار، یک مفهوم کلی در ادبیات ارگونومی بوده که می تواند به صورت هزینه های تحمیلی به اپراتور جهت دستیابی به یک سطح معین از عملکرد تعریف شود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی ریسک بار ذهنی کار در ایجاد اختلالات اسکلتی - عضلانی در کارمندان بانک استان کردستان بود.روش بررسیپژوهش توصیفی – تحلیلی حاضر بر روی 200 نفر از کارمندان بانک استان کردستان انجام شده است. به منظور ارزیابی وضعیت بار ذهنی کار و میزان شیوع ناراحتی های اسکلتی- عضلانی به ترتیب از نرم افزار NASA-TLX و پرسشنامه عمومی نوردیک استفاده شده است. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS19 صورت گرفت.یافته ها78% از افراد تحت مطالعه مرد و 22% آنها زن بودند. میانگین سنی و سابقه کار افراد به ترتیب 36/28 و 14/2 سال بود. در مجموع 48% از کارمندان در یکسال گذشته حداقل یک بار درد را در یکی از اندام 9گانه خود تجربه کرده بودند که گردن (48%)، کمر (44%) و پشت (36%) دارای بیشترین فراوانی بوده اند. شاخص NASA نشان داد که کارمندان بانک مقیاس تلاش و مقیاس کارایی را به ترتیب با میانگین و انحراف معیار 25/3±72/8 و 22/6±36/0به عنوان بیشترین و کمترین مقدار در بین ابعاد مختلف بارکاری ارزیابی کرده اند. نتایج آنالیز آماری نیز نشان داد که بین تاهل، سابقه کاری و همچنین میزان شیوع و تجربه درد در اندام های 9گانه با میانگین بار ذهنی کار رابطه معنی دار وجود دارد (0/0001=P).نتیجه گیریبر طبق نتایج، میزان بار ذهنی کار و نارحتی های اسکلتی– عضلانی در کارمندان بانک به یک نسبت بالا است و در واقع به نظر می رسد که مقیاس های بار ذهنی کار علاوه بر افزایش بار ذهنی کار به عنوان ریسک فاکتور در ایجاد اختلالات اسکلتی– عضلانی نقش دارند.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک, اختلالات اسکلتی, عضلانی, بهداشت حرفه ای, استان کردستان, بانکBackground And AimSubjective workload (SWL) is a general concept in ergonomics literature. SWL is defined as the costs to the operator's health to achieve a certain level of performance. The aim of this study was to assess the risk of SWL for musculoskeletal disorders in bank employees in Kurdistan Province.Material And MethodThis analytical - descriptive study included 200 employees from the banks of Kurdistan Province. NASA-TLX software and general Nordic questionnaire were used for the assessment of subjective work load and the incidence of musculoskeletal disorders respectively. Statistical analysis was performed by means of SPSS19.Results78% of the subjects were male and 22% were female. The mean age and mean work background of the subjects were 36.28 and 14.2 years, respectively. On the whole, 48% of the staff had experienced pain at least once during the past year with highest frequency in the neck (48%), lower back (44%), and upper back (36%). The NASA Index showed that the bank staffs have scored the effort scale and efficiency scale with respective mean values and SD of 72.8±25.3 and 36.0±22.6, as the maximum and minimum values among the various aspects of workload. Data analysis revealed that mean subjective workload had statistically significant relationships with matrimony, work background, and also with prevalence and experience of pain (P=0.0001).ConclusionThe rate of subjective workload and musculoskeletal disorders in bank staff are high to the same degree and it seems that subjective workload scales not only add to the subjective workload but also act as a risk factor for musculoskeletal disorders.Keywords: Risk assessment, Musculoskeletal disorders, Occupational health, Kurdistan province, Bank -
مقدمهفرهنگ ایمنی، هسته سیستم مدیریت ایمنی یک سازمان است که به عنوان پتانسیل حرکت سازمان برای دستیابی به استانداردهای بالاتری از ایمنی در نظر گرفته می شود. هدف این مطالعه بررسی عوامل موثر بر فرهنگ ایمنی و ارتباط آن با حوادث رخداده در کارگران یک پروژه سدسازی بود.روش کارمطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر در 130 کارگر شاغل در یک پروژه سد سازی صورت گرفته است. به منظور بررسی وضعیت فرهنگ ایمنی و عوامل موثر بر آن از پرسشنامه استاندارد مشتمل بر 59 سوال استفاده شد. همچنین میزان حوادث رخداده در پروژه در طول سال نیز بر حسب ویژگی های دموگرافیک جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار 19 SPSS آنالیز گردید.یافته هامیانگین سن، سابقه کار و نمره فرهنگ ایمنی افراد مورد مطالعه به ترتیب 35/05 سال و 183/2 تعداد 27 مورد حادثه در پروژه در طول سال ثبت گردیده که شایعترین علت آنها بی احتیاطی (33/3) بود. بین فرهنگ ایمنی و سابقه داشتن حادثه و نیز حوادث رخداده رابطه معنا دار وجود داشت بطوری که درصد فرهنگ ایمنی مثبت در افراد دارای سابقه حادثه (71/8%) از درصد افراد بدون سابقه (45/1%) بیشتر بود. بین متغیرهای سن، سابقه کار، تحصیلات و تاهل با فرهنگ ایمنی رابطه معنی داری وجود نداشت.نتیجه گیریبه نظر می رسد که فرهنگ ایمنی پروژه بیشتر متاثر از سابقه حادثه بوده و با درصد حوادث رخداده نیز کاملا معنی دار است. لذا به منظور ایجاد یک فرهنگ ایمنی مثبت باید بر روی فاکتورهایی از جمله آموزش ایمنی، افزایش تجربه کاری و آنالیز حوادث سرمایه گذاری کرد.
کلید واژگان: فرهنگ ایمنی, حادثه, سد, ایمنیIntroductionSafety culture is considered as the core of an organization’s safety management system. Safety culture is an organization ability to achieve higher standards of safety. The aim of this study was to investigate safety culture and its influencing factors and relation to the accident in a dam construction project.Material And MethodThis cross-sectional study was conducted among 130 workers at a dam construction project. A standardized questionnaire included 59 questions was used to determine the level of safety culture. The accidents occurred in the project during the year were collected based on demographic characteristics. The collected data were analyzed using SPSS version 19.ResultThe mean age of the subjects, their work experience and score of safety culture were 35.05, 7.5 Years and 183.2, respectively. Twenty seven accidents were recorded during the year in project. The most common cause of the accidents was indiscretions (33.3%). There was a statistically significant correlation between safety culture to occurred accidents and history of accident (P<0.05). The percentage of a positive safety culture of workers with an experience of accident (71.8%) was more than that of those with no experience of accident (45.1%). There was not a statistically significant correlation between safety culture and age, work experience, education, and marital status.ConclusionIt seems that safety culture on the project is influenced by the experience of accident and also it was strongly significant with the occurred accidents. Consequently, in order to create a positive safety culture in the workplace many factors including safety education program, work experience and accidents analysis should be considered.Keywords: Safety culture, accident, dam, safety -
مقدمهتابش های گرمایی ناشی از سطوح داغ و ملتهب یکی از مهم ترین راه های دریافت گرما در کارگران در مواجهه محسوب می گردد. هدف از این مطالعه بررسی اثربخشی روش های کنترل گرمای تابشی در مواجهه کارگران شاغل در محوطه کوره بلند در یک صنعت فولاد بود.روش بررسیدر این مطالعه دو راهکار اصلی کنترل گرمای تابشی شامل طراحی و نصب لوله های آب جاذب حرارت در بدنه کوره و کنترل انتشار تابش گرمایی با نصب حفاظ بازتاب کننده در ایستگاه کار اعمال شد. جهت ارزیابی کارایی مداخلات، شاخص استرس حرارتی دمای ترگویسان با استفاده از دستگاه WBGT مدل Casella و توزیع محیطی دمای تابشی در محوطه کوره قبل و بعد از اجرای هر مداخله در ایستگاه های کاری اندازه گیری و ترسیم گردید. جهت ارزیابی اثر بخشی مداخلات شاخص های استرین فیزیولوژیکی بر مبنای دمای پوست، ضربان قلب قبل و بعد از اجرای هر مداخله در 20 نفر کارگر آتشکار اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل گردید.یافته هادمای تابشی و شاخص WBGT با به کارگیری جاذب های حرارتی در ایستگاه کاری، به ترتیب به میزان 20 و 9/3 درجه سانتی گراد و با در نظر گرفتن حفاظ بازتابشی در مسیر مستقیم مواجهه کارگر، به ترتیب به میزان 6/18 و 5/2 درجه سانتی گراد و در اثر به کارگیری توام اقدامات کنترلی، به ترتیب به میزان 5/26 و 2/5 درجه سانتی گراد و همچنین میانگین دمای پوست و ضربان قلب به ترتیب به میزان 6/2 درجه سانتی گراد و 6/3 ضربه در دقیقه کاهش یافت.نتیجه گیریاستفاده از جاذب های حرارتی دارای کارایی بیشتری نسبت به استفاده از حفاظ بازتاب کننده تابش کنترل در مسیر انتشار حرارت بود و به کارگیری توام اقدامات کنترلی توانست بهترین عملکرد را جهت کاهش استرس و استرین حرارتی ناشی از تابش گرمایی تامین نماید.
کلید واژگان: استرس گرمایی, گرمای تابشی, مداخلات کنترلی, کوره بلند, فولادBackgroundExposure to high temperatures is common among workers in hot environments and can lead to physiological adverse effects. Heat radiation from hot surfaces and inflamed ways to get the most important heat is the exposure ways of the workers. The aim of this study was to evaluate the effectiveness of control methods of radiant heat in workers exposed in a blast furnace steel industry.MethodsIn this study, two main solutions include reducing radiant heat to control the temperature of the hot surface of the design and installation of heat-absorbing water pipes in the body blast furnace and the control of emission radiation heat of the installation reflective shield in the work station were studied. WBGT index before and after implementation of the intervention based on standard methods for evaluating was measured the effectiveness of the interventions at the work station. Environmental radiation temperature distribution in the furnace area was drawn before and after the intervention. Environmental parameters were measured using the WBGT meter manufactured by Casella Co. Evaluation of the effectiveness of interventions based on physiological strain index to measure skin temperature, heart rate before and after the intervention was performed in 20 workers according to standard methods. Data analysis was performed using SPSS software.ResultsThe effectiveness of interventions, use of thermal absorbents in the body of the furnace and reflective shield exposed in a straight exposure line, radiation temperature and work station WBGT index was decreased 20, 3/9°C and 18.6 and 2.5°C respectively. Combination of control measures radiation temperature and work station WBGT index was decreased respectively by 26.5 and 5.2°C. After applying heat absorbing and reflective shield, mean skin temperature of workers and heart rate was declined 2.6°C and 3.6 bpm respectively.ConclusionUse of thermal absorbents in the body of blast furnace was more effective due to the intervention of the heat radiation source. However, the combination control measures have the best performance to reduce thermal stress and strain caused by thermal radiation in the blast furnace workers.Keywords: Heat stress, Radiant heat, Control interventions, Blast furnace, Steel -
زمینه و هدفدرصنعت فولاد دمنده های هوا که جهت تامین هوای فشرده مورد استفاده قرار می گیرند یکی از منابع صوتی آزاردهنده محسوب می شوند. هدف این مطالعه اتاقک سازی به منظور کنترل صدای دستگاه دمنده هوا در یک صنعت فولاد بود.روش بررسیاندازه گیری تراز صدا همراه با تجزیه فرکانسی آن با استفاده از ترازسنج مدلCASELLA-Cell.450، صورت گرفت. دزیمتری به منظور برآورد میزان مواجهه کارگران با استفاده از دزیمتر مدلTES-1345 انجام گردید. برآورد تراز توان صوت دستگاه در شبکه Lin بر اساس ایزو 3746 انجام گردید.توزیع تراز صدای انتشار یافته از منبع بصورت نقشه صوتی با استفاده از نرم افزار Surfer تهیه گردید. تحلیل آکوستیکی محیط بر مبنای ویژگی های جذب صوتی سطوح صورت گرفت. در نهایت به منظور کنترل صدا یک اتاقک با دیواره فشرده ساندویچی برای دمنده طراحی و میزان تاثیر مداخله برآورد گردید.یافته هانتایج نشان داد تراز کلی فشار صوت دمنده dB(Lin)4/95 و فرکانس غالب آن Hz2000 در شبکه خطی Lin است. علاوه بر این تراز توان صوت دستگاه دمنده در فرکانس غالبdB 9/102 تعیین گردید. میزان سطح جذب موثر صوتی سطوح داخلی سالن مذکوربرابر با 082/0 و میانگین میزان مواجهه شغلی با صدا بر مبنای دز صدای دریافتی معادل 230درصد تعیین گردید. با طراحی اتاقک با لایه عایق اصلی از نوع ورق فولادی و لایه پشم شیشه و ورق پانچ به عنوان جاذب در سطح داخلی دیواره آن، افت انتقال عملی صوت در فرکانس غالب با در نظر گرفتن 001/0 نشتی در حدود dB30 برآورد گردید.نتیجه گیریعامل اصلی ایجاد صدا در دستگاه دمنده هوا گیربکس و کمپرسور بوده که به دلیل عملکرد روتور و چرخ دنده های مارپیچی در قسمت گیربکس و ایجاد فعل و انفعال بین جریان حرکت هوا در طول پره های دوار و ثابت در داخل کمپرسور ایجاد می گردد، که با طراحی اتاقک میزان دز صدای دریافتی کارگران به کمتر از 20 درصد کاهش می یابد. کلید واژه ها: اتاقک سازی، دمنده هوا، کنترل صدا، تحلیل آکوستیکی، صنعت فولادکلید واژگان: اتاقک سازی, دمنده هوا, کنترل صدا, تحلیل آکوستیکی, صنعت فولادBackground And AimsIn the steel industry, air blowers used to supply compressed air are considered as sources of annoying noise. This study aims to design acoustic room chamber in order to noise control of air blower.MethodsMeasuring of the noise level along with frequency analysis were performed by using sound level meter model of CASELLA-Cell.450. Dosimetery in order to worker exposure was performed using the dosimeter model TES-1345. Linear sound power level of machine was calculated based on ISO 3746. Distribution of noise emission of the source was shown in form of workroom noise maps using Surfer software. Acoustic analysis of workroom was performed based on sound absorption characteristic of internal surfaces. In order to noise control, an enclosure along with condensed sandwich panels for blower was designed and finally, the effect of this intervention was estimated.ResultsThe results showed the total sound pressure level of the air blower was 95.4dB (Lin) in which the dominant frequency was 2000 Hz. Moreover, sound power level of the air blower in the dominant frequency was 102.94dB (Lin). The effective absorption surface of workroom was estimated equal to 0.082 and the average occupational noise exposure level based on noise dose was equal to 230%. The designed enclosure along with the steel and fiberglass as a primary insulation layer and punched sheet by steel layer as absorption sound on internal surfaces, actual transmission loss in the dominant frequency, by taking 0.001 opening, was estimated 30dB.Conclusiongearbox and compressor was the main cause air blower noise that is created Because of the Spiral gearing wheels spinning rotor gearbox parts and the interaction between the rotary and fixed blades move air through the compressor is caused. Enclosure design noise dose received by worker reduced to less than 20 percent. Keywords: module design, air blower, noise control, acrostic analysis, steel industry.Keywords: module design, air blower, noise control, acrostic analysis, steel industry
-
زمینه و هدفآزمایشگاه های مراکز آموزشی نظیر دانشگاه ها به دلیل دارا بودن انواع گوناگونی از مواد و تجهیزات دارای ریسک بالایی به لحاظ حریق می باشند. هدف مطالعه حاضر ارائه طرح بهبود ایمنی حریق در آزمایشگاه های یک واحد آموزش دانشگاهی مبتنی بر طراحی سامانه کشف، اعلام و اطفاء حریق خودکار بوده است.روش بررسیدر مطالعه توصیفی- تحلیلی کاربردی حاضر ارزیابی ریسک حریق با استفاده از روش ارزیابی ریسک ارتش ایالات متحده آمریکا (MIL-STD-882) صورت گرفت. برای کلیه آزمایشگاه ها سامانه کشف و اعلام حریق طراحی گردید و سپس یک سامانه اطفاء حریق ثابت خودکار طراحی گردید.یافته هابر اساس نتایج این مطالعه آزمایشگاه های شیمی آب و فاضلاب (81/25) و عوامل فیزیکی (62/5) به ترتیب بیشترین و کمترین درصد ریسک حریق را دارا بودند. بر طبق محاسبات و با در نظر گرفتن عوامل فنی، سامانه کشف مبتنی بر کاشف های دودی فتوالکتریک و حرارتی نرخ افزایشی و سامانه خاموش کننده بر مبنای CO2 در این مکان ها طراحی گردید.نتیجه گیریبا توجه به بالا بودن ریسک حریق در آزمایشگاه ها و ویژگی های خاص این واحدها بهترین راهکار کنترلی حفاظت در برابر حریق طراحی و به کارگیری سامانه کشف، اعلام و اطفا، حریق خودکار بود که مناسب ترین روش اطفاء حریق برای چنین مکان هایی سامانه مبتنی بر ماده خاموش کننده دی اکسید کربن (CO2) است.
کلید واژگان: ریسک حریق, کشف حریق, اطفاء حریق, آزمایشگاه آموزشیBackground and ObjectivesEducational and research laboratories in universities have a high risk of fire, because they have a variety of materials and equipment. The aim of this study was to provide a technical plan for safety improvement in educational and research laboratories of a university based on the design of automatic detection, alarm, and extinguishing systems.MethodsIn this study, fire risk assessment was performed based on the standard of Military Risk Assessment method (MIL-STD-882). For all laboratories, detection and fire alarm systems and optimal fixed fire extinguishing systems were designed.ResultsMaximum and minimum risks of fire were in chemical water and wastewater (81.2%) and physical agents (62.5%) laboratories, respectively. For studied laboratories, we designed fire detection systems based on heat and smoke detectors. Also in these places, fire-extinguishing systems based on CO2 were designed.ConclusionDue to high risk of fire in studied laboratories, the best control method for fire prevention and protection based on special features of these laboratories is using automatic detection, warning and fire extinguishing systems using CO2.Keywords: Fire detection, Fire extinguishing, Research laboratories
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.