به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ابوالفضل دانایی

  • فرزانه حسام، احتشام رشیدی*، ابوالفضل دانایی
    یکی از راه های شناخت و درک هنجارهای هر جامعه، رجوع به بازتاب آنها در رسانه هاست. البته تصاویر قالبی و کلیشه ای که رسانه ها از افراد، گروه ها، نقش های اجتماعی، جوامع و فرهنگ ها ارائه می دهند؛ نحوه برخورد و رفتار مخاطبان با این افراد و گروه ها را در موقعیت های واقعی و رخ به رخ تحت تاثیر قرار می دهند. در این پژوهش بر اساس مدل سلبی و کاودری و با استفاده از روش نشانه شناسی به نحوه بازنمایی یکی از نقش های مادری یعنی «مادرشوهر» در دو سریال خانوادگی و پربیننده پخش شده در دو دهه اول بعد از انقلاب یعنی «پائیز صحرا» و «پدر سالار» که به صورت هدفمند انتخاب شده اند؛ پرداخته شد. نتایج بررسی ها نشان داد که تلویزیون در این دو سریال، رویکرد متفاوتی در به تصویر کشیدن مادر شوهر اتخاذ کرده است. در سریال اول، مادرشوهر فردی متمدن و شهری با جایگاه بالای اجتماعی و کاملا کلیشه ای و با صفات منفی چون مستبد، خودخواه، فتنه انگیز، خشن، عصبی، بدعنق و عبوس، بدگو و بد زبان، پر توقع، بهانه جو، ظالم، تفرقه انداز، سلطه گر و آزاردهنده و منفور بازنمایی شده است. در حالی که در سریال دوم، تلاش شده با اتخاذ رویکرد ضد کلیشه ای، تصویری متفاوت ارائه شود. به طوری که مادرشوهر فردی متواضع و فروتن، خوشبین، آرام و مهربان، متبسم و گشاده رو، قانع و کم توقع، مودب و خوش زبان، با احساس و با عطوفت و واقع گرا و در نهایت محبوب به تصویر کشیده شده است.
    کلید واژگان: بازنمایی, نشانه شناسی, تحلیل محتوای کیفی, سریال تلویزیونی, مادرشوهر
    Farzaneh Hesam, Ehtesham Rashidi *, Abolfazl Danaei
    One of the ways to know and understand the norms of any society is to refer to their reflection in the media. Of course, stereotypes presented by the media about individuals, groups, social roles, communities and cultures, also affect the way the audience treats these individuals and groups in real and face-to-face situations. In this research, based on the Selby & Cowdery model and using the semiotic method to represent one of the mother roles, namely "Mother-in-Law" in two popular family series broadcast in the first two decades of the revolution, namely "Paeiz-e Sahra" and "Pedar Salar", Which were purposefully selected. In the first series, despite of the mother-in-law is a civilized and urban person with a high social status, but completely stereotypical and with negative traits such as authoritarian, selfish, seditionist, violent, nervous, grumpy and gloomy, slanderous and abusive, theologian, divisive, excuses, full Expectations, oppressors, domineering, annoying and hated are represented. While in the second series, by adopting an anti-stereotype approach, a different image was presented from what is in the minds. In this series, the mother-in-law is portrayed as a humble person, optimistic, calm and kind, smiling and open-minded, satisfied and low-expectation, Godly, polite and eloquent, with emotion and with compassion, realism and love.
    Keywords: Representation, Semiotics, Mother-In-Law, TV Series, Qualitative Content Analysis
  • وحید قدم خیر، علی اکبر فرهنگی*، ابوالفضل دانایی، محمدتقی شاکری
    زمینه و هدف

    کارکنان به عنوان مشتریان داخلی سازمان در نظر گرفته می شوند و امروزه تجربه کارمند به یک موضوع برجسته در حوزه منابع انسانی تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف مدل سازی ساختاری تفسیری فازی عوامل موثر بر مدیریت تجربه کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است.

    روش پژوهش:

     مطالعه کاربردی حاضر، از نوع  توصیفی- تحلیلی بوده و در  سال 1402 انجام شد. 10 نفر از اعضای هیات علمی، مدیران و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی مشهد به روش هدفمند انتخاب شدند. سپس پرسشنامه  Interpretive Structural Modeling (ISM) که متشکل از یک ماتریس  7 در 7 بود در اختیار آن ها قرار گرفت و از آن ها خواسته شد تا براساس مقیاس زوجی متغیرها رابطه زمینه ای میان آن ها را پیدا کنند. در بخش تحلیل، به منظور ساختاردهی و تحلیل وضعیت عوامل از مدل سازی ساختاری_تفسیری فازی و تحلیل میک مک استفاده گردید.

    یافته ها

    7 مضمون سازمان یافته (عوامل سازمانی، عوامل محیط فیزیکی، عوامل فناوری، عوامل شغلی، عوامل مدیریتی، عوامل فرهنگی و عوامل فردی) برای تجربه کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی مشهد شناسایی شد. یافته ها نشان داد عوامل فرهنگی و مدیریتی در پایین ترین سطح ساختار قرار دارند و از قدرت نفوذ بیشتر و وابستگی کمتری برخوردارند. به عبارت دیگر، این عوامل تاثیرگذارترین عوامل بر تجربه کارکنان هستند. در سطح دوم عوامل شغلی، فناوری و سازمانی قرار گرفتند. در مقابل، عوامل فردی و فیزیکی در بالاترین سطح ساختار قرار گرفته و از قدرت نفوذ کمتر و وابستگی بیشتری به سایر عوامل برخوردارند.   

    نتیجه گیری

    یافته ها حاکی از آن است که دانشگاه علوم پزشکی مشهد برای ارتقای تجربه کارکنان خود، باید بر تقویت و بهبود عوامل فرهنگی و مدیریتی تمرکز ویژه داشته باشد. همچنین، توجه به عوامل شغلی، فناوری و سازمانی و رفع نیازهای فردی کارکنان و فراهم آوردن محیط فیزیکی مطلوب، از دیگر الزامات مدیریت اثربخش تجربه کارکنان در این دانشگاه به شمار می رود. این پژوهش با ارائه یک مدل جامع از عوامل موثر بر تجربه کارکنان، به دانشگاه ها و سایر سازمان ها در درک عمیق تر این مفهوم و تدوین استراتژی های اثربخش برای ارتقای آن یاری می رساند.

    کلید واژگان: تجربه کارکنان, مدل ساختاری تفسیری- فازی, عوامل سازمانی, عوامل محیطی, عوامل فرهنگی
    Vahid Ghadam Kheyr, Aliakbar Farhangi*, Abolfazl Danaee, Mohammadtaghi Shakeri
    Background

    Employees are considered internal customers of the organization, and today, employee’s experience has become a prominent topic in the field of human resources. This study aims to model the factors affecting employees’ experience management in Mashhad University of Medical Sciences using fuzzy interpretive structural modeling.

    Methods

    This applied study was descriptive-analytical conducted in 2023. 10 faculty members, managers, and staff of Mashhad University of Medical Sciences were selected using a purposive sampling method. Interpretive Structural Modeling (ISM) questionnaire consisting of a 7x7 matrix was then given to them, and they were asked to find the contextual relationship between the variables based on the pairwise comparison scale. In the analysis section, fuzzy interpretive structural modeling and MICMAC analysis were used to structure and analyze the status of the factors.

    Results

    7 organized themes (organizational, physical environment, technological, job, managerial, cultural, and individual factors) were identified for employees’ experience in Mashhad University of Medical Sciences. Findings showed that cultural and managerial factors are at the lowest level of the structure and have more influence and less dependence. In other words, these are the most influential factors on employees’ experience. Job, technology, and organizational factors were placed at the second level. In contrast, individual and physical factors were at the highest level of the structure and had less influence and more dependence on other factors.

    Conclusion

    The findings indicate that Mashhad University of Medical Sciences should focus on strengthening and improving cultural and managerial factors to improve employees’ experience. Additionally, attention to job, technology, and organizational factors, along with addressing individual employee’s needs and providing a favorable physical environment, are essential for employees’ effective experience management at the university. This study, by providing a comprehensive model of factors influencing employees’ experience, assists universities and other organizations in gaining a deeper understanding of this concept and developing effective strategies for its enhancement.

    Keywords: Employees’ Experience, Fuzzy Interpretive Structural Modeling (FISM), Organizational Factors, Environmental Factors, Cultural Factors
  • ابوالفضل دانایی*

    پیشرفت های جدید دنیای تکنولوژی رسانه های هوشمند را به منزله شیوه ای جهت برقراری ارتباط میان افراد قرار داده است. به رغم وجود مزایای شبکه های هوشمند، اعتیاد در استفاده از این تکنولوژی می تواند منجر به آسیب های فردی، اجتماعی و فرهنگی فراوانی گردد. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی تاثیر فرهنگ بر اعتیاد به رسانه های اجتماعی با تمرکز به رسانه اجتماعی تلگرام در میان دانشجویان انجام یافته است. تحقیق حاضر ازنظر روش، توصیفی و پیمایشی است. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان است که از تلگرام استفاده می نمایند. از تعداد 430 پرسشنامه پخش شده تعداد 400 پرسشنامه معتبر و قابل سنجش جمع آوری گردید و درنهایت با روش معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحقیق مشخص گردید که ابعاد فرهنگ هافستد (دوری از عدم قطعیت، فاصله قدرت، مردگرایی/ زن گرایی، فردگرایی، جمع گرایی) و اعتماد و سودمندی ادراک شده با اعتیاد به رسانه تلگرام رابطه مستقیم دارد.

    کلید واژگان: فرهنگ هافستد, رسانه های اجتماعی, تلگرام, مدل یابی معادلات ساختاری
    Abolfazl Danaei *

    Recent advancements in technology have facilitated the use of social media as a means of interpersonal communication. However, it is important to acknowledge that over-reliance on these smart networks can result in many adverse consequences at the individual, societal, and cultural levels. This study was done to examine the influence of culture on social media addiction, specifically focused on the usage of Telegram as a social medium among students. The goal of this research is applied and its method is descriptive and survey methodologies. A standardized questionnaire was the primary data collection tool. The statistical population consists of the students enrolled at the Semnan campus of Islamic Azad University who actively utilize Telegram. A total of 430 questionnaires were provided, of which 400 questionnaires were deemed valid and quantifiable. The opinions of academic and executive experts in the area of culture, communications, and media verified the content validity of the questionnaire. Cornbach alpha was used as well for measuring and verifying the reliability of the questionnaire. The questionnaires were further analyzed using the structural equation approach. The findings of this study indicated a significant correlation between Hofstede's cultural dimensions (uncertainty avoidance, power distance, masculinity/femininity, individualism, and collectivism), perceived trust and utility, and the addiction to Telegram. Therefore, since most of the cyberspace users are adolescents and youths, it is suggested that officials focus on the related cultural issues, considering their important charecteristics that make them susceptible to be addicted to the medium.

    Keywords: Hofstede's Cultural Dimensions Theory, Social Media, Telegram, Structural Equation Modeling
  • مصطفی بابایی سارویی، ابوالفضل دانایی*، سید محمد زرگر

    یکی از مدرن ترین فناوری های تجسم اطلاعات که امروزه در تمامی عرصه ها کاربرد پیدا کرده فناوری واقعیت افزوده است که در حوزه های بسیاری همچون کسب وکار، بازاریابی، فروش محصولات وغیره جذابیت خاص خود را دارد. با توجه به سرعت فراگیری این فناوری، اهمیت تدوین مدلی بومی اهمیت دارد. در این راستا، مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این سوال اساسی است که مدل پارادایمی تاثیر سرمایه اجتماعی بر پذیرش فناوری های نوین رسانه ای با تاکید بر فناوری واقعیت افزوده در ایران کدام است و آیا از اعتبار مناسبی برخوردار است؟ در کلیت پژوهش تلاش شده تا ارتباط سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از زیرعناوین هویت در پذیرش فناوری های نوین رسانه ای تبیین گردد. روش تحقیق پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده که در آن براساس روش تحقیق آمیخته در بخش کیفی با مطالعه اسناد، کتب و مقالات موجود در این زمینه به شناسایی سنجه ها پرداخته و بعد با مصاحبه با یازده نفر از افراد صاحب نظر در حوزه های مطالعات اجتماعی، رسانه و ارتباطات، میزان سرمایه اجتماعی افراد و تاثیر آن بر پذیرش فناوری مورد بررسی قرار گرفت. درمجموع، نتایج تحلیل داده ها نشان داد هر سه عامل هنجار، اعتماد و شبکه به عنوان مضامین سرمایه اجتماعی نقش مهمی در پذیرش فناوری دارند؛ اما در همه این مضامین، عامل اعتماد بیش از بقیه موارد مورد تاکید مصاحبه شوندگان قرار گرفته است.

    کلید واژگان: الگوی پارادایمی, فناوری رسانه ای, فناوری واقعیت افزوده, هویت اجتماعی
    Mostafa Babaei Sarouei, Abolfazl Danayi *, Seyed Mohammad Zargar

    One of the most modern visualization technologies that today has been used in all fields is Augmented Reality (AR) technology, which has its own specific attractions in many areas such as business, marketing, sales of products, etc. Considering the speed of learning this technology, the importance of developing a local model is important. In this regard this article seeks to answer this basic question that what is the paradigmatic model of the influence of social capital on the adoption of new media technology with an emphasis on augmented reality technology in Iran and whether it has an appropriate credit? Generally, this research attempts to explain the relationship of social capital as one of the subheadings of identity in accepting new media technologies. The research method of present study is of an applied type, in which based on the mixed research method in the qualitative part, by studying the document, books and articles available in this field, parameters are identified and then by interviewing eleven people expert in the fields of social studies, media and communication, amount of people’s social capital and its effect on accepting technology were studied. Overall, the results of data analysis showed that all three factors of norm, trust and network as sub themes of social capital play an important role in technology acceptance; but in all these sub themes, the factor of trust has been emphasized by the interviewees more than other others.

    Keywords: Paradigm model, media technology, Augmented reality, Social Identity
  • سیامک یاسمین، داود نعمتی انارکی، ابوالفضل دانایی*، احتشام رشیدی

    پژوهش حاضر در نظر داردبه این سوال پاسخ دهدکه عوامل موثربرنتیجه بخشی مدیریت عملکرد در رسانه ملی درزمان همه گیری بیماری(مطالعه موردی بیماری کرونا) چیست؟درواقع این تحقیق قصد داردبه اکتشاف مولفه های مدیریت عملکرد رسانه ملی درزمان همه گیری بیماری کرونابپردازد.پژوهشی آمیخته اکتشافی که در آن ازروش کیفی گراندد تئوری وکمی پیمایش برای دستیابی به الگوی مدیریت اثربخش عملکردرسانه درشرایط همه گیری بیماری کرونا استفاده شده است.جامعه آماری روش کیفی را30 نفر ازصاحب نظران آشناباموضوع تشکیل می دهد ومصاحبه با آنهابرای استخراج الگو انجام شده است.جامعه آماری پیمایش رانیز کارشناسان ومدیران رسانه ملی تشکیل می دهند که ازبین آنها 368 نفر به عنوان نمونه نهایی انتخاب شده اندتا میزان تایید مولفه هایی که از روش گرندد تئوری استخراج شدند،تعیین شود. نتایج نشان می دهد در مجموع 27 مولفه که تایید خبرگان و کارشناسان رسانه را داشت به عنوان عوامل علی یا پیش شرط (6 مولفه)، مقوله محوری (4 مولفه)، عوامل مداخله گر (5 مولفه)،عوامل بسترساز (4 مولفه)،راهبردها (3 مولفه) و پیامدها (5 مولفه) شناسایی شدند.برخی از این مولفه ها عبارتند از؛ضرورت توجه ویژه به وظایف رسانه ملی با نگاه سلامت محور، توجه مستمر به آموزش سلامت محور آگاهی بخش، تقویت شبکه ها و برنامه های مرتبط با عملکرد سلامت محور رسانه، بکارگیری شیوه های موثر آموزش سلامت محور، پرهیز از امنیتی کردن بحران هایی مانند همه گیری کرونا، تولید محتوای متناسب با دستورالعمل های خاص شرایط بحران، ارتقای آموزش های رسانه ای با استانداردهای جهانی، ارتقای سبک ها و شیوه های آموزشی با هدف جلب توجه مخاطب، باورپذیری در مخاطب نسبت به اطلاعات بهداشتی و توجه به نیازهای بهداشتی و معیشتی مردم در شرایط بحران.

    کلید واژگان: مدیریت عملکرد, سازمان های رسانه ای, همه گیری بیماری, رسانه ملی, مدل کیفی
    Siamak Yasamin, Davood Nematianaraki, Abolfazl Danaei *, Ehtesham Rashidi

    The current research intends to answer the question that what are the factors affecting the effectiveness of performance management in the national media during the epidemic of the disease?A mixed exploratory research in which the qualitative method of grounded theory and quantitative survey were used to achieve an effective management model media performance in the conditions of the corona disease epidemic.The statistical community of the qualitative method consists 30 experts familiar with the subject, and interviews were conducted with them to extract the pattern.The statistical community of survey is also made up of national media experts and managers, among whom368people were selected as the final sample to determine the level of approval of the components that were extracted from the ground theory method.The results show a total of27components that were approved by experts and media experts as causal factors or preconditions (6components),central categories    (4components) intervening factors (5components),   foundational factors(4components),strategies(3components)and consequences(5components)were identified.Some of these components include;The necessity of paying special attention to the duties of the national media with a health-oriented perspective, continuous attention to health-oriented education, strengthening networks and programs related to the health-oriented performance of the media,using effective methods of health-oriented education,avoiding the securitization of crises such as the Corona epidemic, content production In accordance with the specific guidelines of crisis conditions, promotion of media training with global standards,promotion of educational styles and methods with the aim of attracting the attention of the audience,credibility in the audience towards health information and attention to the health and livelihood needs of people in crisis conditions.

    Keywords: Performance Management, Media Organizations, Disease Epidemic, National Media, Qualitative Model
  • ابوالفضل دانایی*، شیلا معینی رستگار، غلامحسین مقیمی
    استفاده از اینفلوینسرها برای بازاریابی یک استراتژی مناسب است، زیرا به این ترتیب برندها نه تنها مشتریان فعلی خود را حفظ می کنند، بلکه مشتریان جدید بالقوه را نیز جذب می کنند. حال، از آنجایی که اخلاق بازاریابی می تواند یکی از عوامل موفقیت بازاریابی آنلاین برای اکثر محصولات از جمله کالاهای دیجیتال باشد، بنابراین مهم است که اینفلوینسرها نیز از این اخلاق بازاریابی که در واقع یک استانداردی از نگرش ها و تصمیمات اخلاقی است که در شیوه های بازاریابی اعمال می شود، آگاه شوند. در این پژوهش الگوی حاکم بر تاثیری که اخلاق بازاریابی زنان اینفلوینسر آنلاین می تواند بر فروش کالاهای دیجیتال داشته باشند بررسی شد. الگویی جامع و کاربردی که در هیچکدام از تحقیقات پیشین مشاهده نشده است. پژوهش از نوع اکتشافی بوده و گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت آمیخته (ترکیبی) صورت گرفته است. در قسمت کیفی، روش پژوهش مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام پذیرفت و با 10 نفر از مدیران و مشاوران بازاریابی در حوزه فروش آنلاین کالاهای دیجیتال در تهران مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. در بخش کمی نیز طی جمع آوری پرسشنامه ای از 380 نفر افراد شاغل در حوزه بازاریابی و با استفاده از معادلات ساختاری (نرم افزار PLS) روایی و پایایی تحقیق مورد تایید قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، الگویی از مقوله های مربوط به اخلاق بازاریابی اینفلوینسرهای آنلاین زن که بیشترین تاثیر را بر فروش کالاهای دیجیتال دارند به دست آمد.
    کلید واژگان: اخلاق بازاریابی, اینفلوئنسر آنلاین زن, کالای دیجیتال
    Abolfazl Danaei *, Sheila Moeini Rastegar, Gholam-Hossein Moghimi
    Using influencers for marketing is a good strategy because, in this way, brands not only retain their current customers but also attract new potential customers. Now, since marketing ethics can be one of the success factors of online marketing for most products, including digital goods, it is important that influencers are also aware of this standard of attitudes and ethical decisions that are applied in marketing practices. In this research, using the dominant model, the effect that the marketing ethics of female online influencers can have on the sale of digital goods was investigated. The proposed comprehensive and practical model has not been addressed in any of the previous researches. The research is exploratory, and data collection and analysis were done in a mixed manner. In the qualitative part, the research method was based on the Grounded theory, and semi-structured interviews were conducted with 10 marketing managers and consultants in the field of online selling of digital goods in Tehran. In the quantitative part, the validity and reliability of the research was confirmed by collecting a questionnaire from 380 people working in the field of marketing and using structural equations (PLS software). Based on the findings, a model of the categories related to the marketing ethics of female online influencers, which have the greatest impact on the sale of digital goods, was obtained.
    Keywords: Digital Product, Marketing Ethics, Online Female Influencer
  • زهرا رعیتی بنادکوکی*، ابوالفضل دانایی

    هدف از مقاله حاضر, مطالعه نقش تجربه مشتری و فعالیت های بازاریابی رسانه اجتماعی بر نیات مشتری با میانجی گری کیفیت رابطه است. جامعه آماری این پژوهش را مشتریان یک فروشگاه لباس زنانه در شبکه اینستاگرام تشکیل می دهد (حدودا 450 نفر) و حجم نمونه برابر با 207 نفر است که به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه الکترونیکی بوده که از روایی محتوا و سازه و نیز پایایی مناسب برخوردار است. جهت آزمون فرضیه ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار Amos بهره گیری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد دو عامل تجربه مشتری و فعالیت بازاریابی رسانه اجتماعی بر کیفیت رابطه و نیات مشتری تاثیرگذار هستند. همچنین کیفیت رابطه بر نیات مشتری تاثیرگذار است. بدین ترتیب نقش میانجی کیفیت رابطه بین دو عامل فعالیت های بازاریابی رسانه اجتماعی و تجربه مشتری از یک سو و نیات مشتری از سوی دیگر با استفاده از آزمون سوبل مورد تایید قرار گرفت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که حساسیت قیمت با نقش تعدیلگر، تاثیر کیفیت رابطه بر نیات مشتری را تحت تاثیر قرار می دهد. لذا, به منظور افزایش سطح نیات مشتری، می بایست بر نقشی که بهبود تجربه مشتری، فعالیت های بازاریابی رسانه اجتماعی و کیفیت رابطه در شرایطی که مشتریان به قیمت حساسیت نشان می دهند، توجه نمود.

    کلید واژگان: تجربه مشتری, حساسیت به قیمت, فعالیت های بازاریابی رسانه اجتماعی, کیفیت رابطه, نیات مشتری
    Zahra Rayati Banadkoki *, Abolfazl Danaei
    Introduction

    The challenge that the stores in social networks face today is that, after receiving products, customers give their feedbacks to the store and on the social network. However, it is not clear whether this requires strengthening the quality of the relationship between the store and the customers. It is expected that the customers who have a favorable relationship with the store will be willing to support the store. If they see any defects in the service or have a suggestion for improvement, they will discuss it with the store. Also, it is not clear whether customers' price sensitivity changes the effect of relationship quality on their behavioral intentions or not. If there is sensitivity to the price, the stores should pay attention to the cost-effectiveness of the purchase, instead of increasing the cost for the customer. This research proposes a framework in which social media marketing activities and customer experience are considered as a prerequisite for relationship quality. In addition, the perceived relationship quality affects the responses and intentions of customers, which is moderated by the prices offered by the store.

    Methodology

    This research is an applied and correlational study. The statistical population consists of the customers of a women's clothing store on the Instagram (about 450 people), and the sample size is 207 individuals selected by a simple random method. The data collection tool is an electronic questionnaire with confirmed content and structure validity as well as adequate reliability. All the variables have composite reliability and Cronbach's alpha coefficients above 0.7. Also, the AVE coefficients for customer experience and relationship quality are more than 0.5. For other variables, it has a slight difference with 0.5; thus, the convergent validity is acceptable. The square root of AVE for all the variables is greater than the correlation of that variable with the others, which confirms its divergent validity. Finally, the value of the factor loading for all the items is significant. In order to check the hypotheses, the structural equation modeling method is used with the Amos software.

    Results and discussion

    The results show that the customer experience and social media marketing activity have impacts on both relationship quality and customer intentions. Also, relationship quality affects customer intentions; as a result, relationship quality plays a mediating role between social media marketing activities and customer experience with customer intentions. In addition, the role of price sensitivity as a moderating variable in how relationship quality affects customer intentions was confirmed. In details, the path coefficient of social media marketing activity for the relationship quality is equal to 0.296, and the t-statistic is 4.413. Therefore, the hypothesis is confirmed. The path coefficient of the influence of social media marketing activity on customer intentions is 0.242, and the t-statistic is 2.97. Therefore, the hypothesis is confirmed. The path coefficient of the effect of customer experience on relationship quality is 0.726, and the t-statistic is 6.554. Therefore, the hypothesis is confirmed. The path coefficient of the effect of customer experience on customer intentions is 0.286, and the t-statistic is 2.142. Therefore, the hypothesis is confirmed. The path coefficient of the effect of relationship quality on customer intentions is 0.333, and the t-statistic is 2.457, so the hypothesis is confirmed. The path coefficient of the mediating role of relationship quality in how customer experience affects customer intentions based on the Sobel test is 0.241, and the t-statistic is 2.99. The hypothesis is thus confirmed. The path coefficient of the mediating role of relationship quality in the effect of social media marketing activities on customer intentions based on the Sobel test is 0.098, and the t-statistic is 2.83; therefore, the hypothesis is confirmed. Finally, the path coefficient of the moderating role of price sensitivity in how relationship quality affects customer intentions is 0.265 and negative. Also, the t-statistic is -4.78, which means that the hypothesis is confirmed.

    Conclusion

    Customer intention is often interpreted as the purchase intention or the reason for the customer's move towards buying. However, it can be much more than the reason for a call or a chat or purchase; it includes engagement intention, loyalty intention, and purchase intention. In this regard, social media can encourage people to buy and participate by providing appropriate marketing activities. In addition, social media is an important aspect of sustainable marketing strategies to support positive customer behavior. Therefore, creating marketing content in social media is a challenge for companies because they must be able to adjust the marketing content to the personal preferences of the customer or the preferences of the target community in order to improve the quality of the relationship with the store. Considering that price sensitivity is the extent to which the price of goods and services affects the customers' willingness to buy them, the fairness of the price affects the price sensitivity. Of course, higher prices are necessary to maximize profits, but it can negatively affect price-sensitive customers, resulting in reduced sales.

    Keywords: Customer experience, price sensitivity, social media marketing activities, Relationship Quality, customer intentions
  • زهرا آملی دیوا، ابوالفضل دانایی*، محمد زرگر
    به کارگیری رسانه های دیجیتال در امر بازاریابی مفهومی است که با گسترش استفاده از اینترنت و امکانات ارتباطی دیجیتال، به امری غیرقابل اجتناب تبدیل شده است ، لذا هدف از اجرای این تحقیق شناسایی عوامل موثر بر بازاریابی دیجیتال در صنایع دریایی با تکنیک فرا ترکیب از انواع روش های فرا مطالعه است. در پژوهش حاضر با به کارگیری رویکرد مرور سیستماتیک و فراترکیب کیفی، به تحلیل نتایج و یافته های محققین قبلی پرداخته و با انجام گام های هفت گانه روش ساندلوسکی و باروسو، مدل مفهومی عوامل موثر بر بازاریابی دیجیتال در صنایع دریایی دسته بندی شده است. بر اساس کدگذاری سه مرحله ای این عوامل در 13 مقوله اصلی و 43 کد محوری تحلیل و دسته بندی شدند. به منظور سنجش پایایی و کنترل کیفیت مطالعه حاضر از روش کاپا استفاده شد. ضریب کاپای محاسبه شده برابر با 77/0 بوده که در سطح توافق معتبر قرارگرفته است. نتایج نشان دادند عوامل موثر بر بازاریابی دیجیتال در صنایع دریایی شامل؛ فناوری، سیاست، مالی، اجتماعی، فرهنگ، انسانی، زیرساخت، بازارمحوری، ارزش محوری، نوآوری محوری، مشتری محوری، سطح کسب وکار و سطح شرکت بودند. یافتن الگوی مناسب بازاریابی به ویژه بازاریابی دیجیتال که محصول عصر حاضر می باشد، به معنی ایجاد گام هایی روبه جلو برای پیمودن مسیر بازاریابی خدمات ارائه شده از طرف صنعت دریایی کشور به سایر کشورها می باشد.
    کلید واژگان: بازاریابی دیجیتال, صنایع دریایی, فرا ترکیب
    Zahra Amoli Diva, Abolfazl Danaei *, Mohammad Zargar
    The use of digital media in marketing has become inevitable with the growth of the Internet and digital communication facilities. The purpose of the current study is to identify the factors affecting digital marketing in the marine industry by Meta-synthesis of various methods of meta-study. In the present research, a systematic review approach and qualitative meta-synthesis have been used on the results and findings of other researches. A conceptual model of factors affecting digital marketing in the marine industry is categorized according to the seven steps of the Sandloski and Barroso method. The mentioned factors were then analyzed and categorized into 13 main categories and 43 core codes based on three-stage coding. The Kappa method was used to measure the reliability and quality control of the present study. The calculated kappa coefficient was equal to 0.77, which is in the valid range. The results showed that the factors affecting digital marketing in the marine industry include; Technology, politics, finance, social, culture, human, infrastructure, market-oriented, value-oriented, innovation-oriented, customer-centric, business-level, and company-level. Finding the right marketing model, especially digital marketing which is a product of the present era, means taking steps toward a marketing path to provide other countries with the services of the maritime industry.
    Keywords: Digital Marketing, Marine industries, Meta-synthesis
  • لیلا علیائی، هادی همتیان*، ابوالفضل دانایی، غلامعباس شکاری
    زمینه و هدف

    در عصر حاضر، سازمان هایی می توانند در عرصه رقابت به بقاء ادامه دهند که به طور مستمر برای بهبود عملکرد خود تلاش نمایند و این امر مستلزم ایجاد یک ساختار مدیریت عملکرد جامع است. این پژوهش با هدف ارایه مدل مدیریت عملکرد سازمانی با رویکرد کارت امتیازی متوازن در شرکت برق منطقه ای خراسان انجام گرفت.

    روش شناسی:

     در این راستا از استراتژی تحلیل مضمون به عنوان یکی از روش های بنیادین تحلیل کیفی جهت طراحی مدل استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که با 13 نفر خبره منتخب به روش نمونه گیری قضاوتی تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت.

    یافته ها

    بر طبق نتایج تحقیق، مدل مدیریت عملکرد سازمانی با رویکرد کارت امتیازی متوازن در چهارعنصر شناسایی و تایید گردید: عوامل تاثیرگذار بر عملکرد سازمانی (شرایط علی، عوامل تسهیلگر، شرایط محیطی)، ابعاد و معیارهای عملکرد سازمانی با رویکرد کارت امتیازی متوازن، راهبردهای مدیریت عملکرد سازمانی که منجر به پیامدهای درونی و بیرونی مدیریت عملکرد سازمانی نظیر بهبود در ارایه خدمات و جلب رضایت ذی نفعان می گردد.

    نتایج

    این مطالعه ضمن ارایه یک تجربه عملی برای پیاده سازی کارت امتیازی متوازن می تواند نقش موثری را در فراهم نمودن یک چهارچوب مناسب مدیریت عملکرد و مدل مفهومی مفید برای تحقیقات آتی نیز ایفا نماید.

    کلید واژگان: مدیریت عملکرد سازمانی, کارت امتیازی متوازن, تحلیل مضمون, شرکت برق منطقه ای خراسان
    Leila Oliaee, Hadi Hematian *, Abolfazl Danaei, QolamAbbas Shekary
    Background and Aim

    In the present age, organizations can survive in the field of competition that continuously strive to improve their performance and this requires the creation of a comprehensive performance management structure. This study has aimed to design an organizational performance management model with a balanced scorecard approach for Khorasan Regional Electricity Company (KREC).

    Methodology

    Thematic Analysis strategy has been used as one of the basic methods of qualitative analysis to design the model. The data collection tool was a semi-structured interview including 13 selected experts using Judgmental Sampling that continued until theoretical saturation.

    Results

    Based on the findings, the organizational performance management model with a balanced scorecard approach was identified and confirmed in four elements including influencing factors on organizational performance (causal conditions, facilitating factors, environmental conditions), dimensions and criteria of organizational performance with a balanced scorecard approach, strategies of the organizational performance management, which lead to internal and external consequences of the organizational performance management such as service improvement and stakeholder satisfaction.

    Conclusion

    The study can play an effective role in designing a suitable framework for performance management and a useful conceptual model for future investigations while providing practical experience for the implementation of the balanced scorecard.

    Keywords: Organizational Performance Management, Balanced Scorecard, Thematic Analysis, Khorasan Regional Electricity Company
  • سعید هوشیار، ابوالفضل دانایی*، احتشام رشیدی
    بانکداری اجتماعی حوزه ای نوین در صنعت بانکداری و در بستر رسانه است و به مثابه بانک های پاسخگو و با مسیولیت اجتماعی محسوب می شوند که پایبند به اصول مالی اسلامی هستند. هدف اصلی پژوهش ارایه الگوی بومی و ایرانی اسلامی بانکداری اجتماعی در بانک سپه است. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی متوالی است که ترکیبی از روش کیفی داده بنیاد به شیوه هم ساخت گرایی چارمز روی 13 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند و با ابزار مصاحبه ساختارنیافته و روش کمی در بین 289 نفر از خبرگان مرتبط برای آزمون فرضیه ها و مدل استفاده شده است. نتایج بخش کیفی پژوهش نشان داد برنامه ریزی بانک سپه در خصوص نحوه جلب مشارکت مردمی و اعتمادسازی در نظام بانکی به صورت تعامل دوسویه بایستی با بازنگری در نظام اطلاع رسانی و ارتقای روابط عمومی همسو شود. ضمنا تدوین برنامه ای در خصوص نحوه حمایت های مالی و تسهیل گری حاکمیت به همراه بازنگری در قوانین و سیاست های بانکداری اجتماعی خواهد توانست بانکداری اجتماعی را با رویکرد فرهنگ محور توامان سازد. از طرفی، بازنگری در سیاست های اجتماعی و فرهنگی در راستای استقرار هم آفرینی ارزش، خلق ارزش افزوده اجتماعی و بهره گیری از راهبردهای مبتنی بر نظام مندسازی بوروکراسی بانکداری سپه سبب خواهد شد با بهره گیری از عقلایی سازی نظام گزینش نیروی انسانی، نظام مندی دستگاه اداری و دیوانی بانک و فضای سازمانی چابک به همراه هوشمندسازی نظام بانکداری در بستر شبکه های اجتماعی در وضعیت بانکداری اجتماعی تحول ایجاد کند. نتایج آزمون فرضیه ها در مدلسازی معادلات ساختاری و نتایج تحلیل مسیر اثر عوامل مذکور را معنادار نشان داده است.
    کلید واژگان: بانکداری اجتماعی, بانکداری اسلامی, الگوی بومی, نظریه داده بنیاد, هم ساخت گرایی, روش آمیخته
    Saeed Houshyar, Abolfazl Danaei *, Ehtesham Rashidi
    Social banking is a new field in the banking industry and in the context of media, and they are considered as responsive and socially responsible banks that adhere to Islamic financial principles. The main aim of the research is to present the local model of social banking in Sepeh Bank. The research method is a sequential exploratory mix; A combination of the qualitative grounded theory method in the form of constructivism of Charmaz was used on 13 people in the method of purposeful sampling and unstructured interview tool and the quantitative method was used among 289 related experts to test the hypotheses and model. The results of the qualitative part of the research showed that Sepeh Bank's planning on how to attract people's participation and trust-building in the banking system in the form of two-way interaction should be aligned with the revision of the information system and promotion of public relations. In addition, developing a plan regarding financial support and governance facilitation along with revision of social banking laws and policies will be able to combine social banking with a culture-oriented approach. On the other hand, revising social and cultural policies in line with the establishment of co-creation of value, creation of social added value and using strategies based on the systematization of Sepah banking bureaucracy will lead to rationalization of the human resources selection system, the systematization of the administrative and bureaucracy system of the bank and the environment an agile organization along with the intelligentization of the banking system in the context of social networks will create changes in the state of social banking. The results of the hypothesis test in structural equation modeling and the path analysis results show the effect of the mentioned factors to be significant
    Keywords: Social banking, Islamic Banking, Native Model, grounded theory, Constructivism, mixed method
  • معصومه بابایی، ابوالفضل دانایی*، فرشاد فائزی رازی

    پژوهش حاضر با نگاهی نو به طراحی یک مدل کاربردی در حوزه رسانه های اجتماعی با تمرکز بر نقطه تحول در منابع انسانی نگارش شده است. رویکرد پژوهش استفاده از یک مدل ترکیبی و تایید آن در طراحی مدل است. پژوهش در سه فاز انجام شده است. رویکرد فراترکیب در شناسایی شاخص های تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی به شناسایی 98 پژوهش مرتبط با موضوع از سال 1975 تا 2021 و 34 شاخص انجامیده است. در فاز غربالگری محقق با رویکرد دلفی فازی و نظرات خبرگان تعداد 9 شاخص را در طراحی مدل تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی ضروری دانستند. در همین فاز محقق با استفاده از رویکرد مدلیابی ساختاری- تفسیری، مدل پژوهش را طراحی کرده است. شاخص های حریم خصوصی، رسانه های تعاملی و اعتماد سازی بعنوان سنگ بنای مدل و تاثیرگذارترین شاخص ها شناسایی شدند. همچنین شاخص های تحول دیجیتال، مشارکت اجتماعی و ارتباطات نسلی در تحلیل MICMAC در ناحیه رابط قرار گرفته اند. نهایتا در فاز سوم محقق با استفاده از رویکرد اهمیت- عملکرد شکاف عمیقی را بین وضعیت موجود و مطلوب شناسایی کرده است. همچنین نتایج پژوهش به شناسایی چهار دوره مجزا در تحول رسانه های اجتماعی در منابع انسانی انجامیده است.

    کلید واژگان: رسانه اجتماعی, تحول, فراترکیب, مدلسازی ساختاری-تفسیری
    Masoumeh Babaei, Abolfazl Danaei *, Farshad Faezi Razi

    The present study is written with a new look at the design of an applied model in the field of social media with a focus on the turning point in human resources. The research approach is to use a hybrid model and validate it in model design. The research was conducted in three phases. The meta-combined approach in identifying indicators of social media evolution in human resources has led to the identification of 98 research-related studies from 1975 to 2021 and 34 indicators. In the screening phase, the researcher with the fuzzy Delphi approach and the opinions of experts considered 9 indicators necessary in designing the model of social media transformation in human resources. In this phase, the researcher has designed the research model using a structural-interpretive modeling approach. Privacy, interactive media and trust building indicators were identified as the cornerstone of the model and the most effective indicators. Indicators of digital transformation, social participation and generational communication are also included in the MICMAC analysis in the interface area. Finally, in the third phase, the researcher has identified a deep gap between the current and the desired situation using the importance-performance approach. The results of the study also identified four distinct periods in the evolution of social media in human resources.

    Keywords: Social Media, Transformation, meta-composition, structural-interpretive modeling
  • عالمه رزدان، فرشاد فائزی رازی، ابوالفضل دانایی*، یونس وکیل الرعایا
    زمینه و هدف

    رسانه های اجتماعی به عنوان سرآمد وب و کسب وکارهای تحت آن به شمار می روند و توانسته اند بیشترین نفوذ را در بین کاربران اینترنت داشته باشند و با شیوع کرونا زندگی بشر و سیستم بهداشتی جهان تحت تاثیر قرار گرفته به نحوی که اثرات منفی آن بر روی سیستم های بهداشتی جهانی کاملا مشهود است؛ لذا هدف این مطالعه تعیین عوامل علی تاثیرگذار بر بازاریابی شبکه های اجتماعی در جهت ارتقا سلامت عمومی آحاد جامعه با محوریت خرید تجهیزات پزشکی در شرایط کووید-19 بود.

    روش کار

    جامعه آماری این مطالعه کیفی شامل تمام صاحب نظران دانشگاهی و خبرگان حوزه بازاریابی بود که اغلب عضو هیئت علمی دانشگاه های کشور و نیز افراد مجرب در حیطه بازاریابی به ویژه بازاریابی محصولات و تجهیزات پزشکی بودند. حجم نمونه ی آماری 25 نفر تا رسیدن به اشباع نظری از طریق مصاحبه های دلفی نیمه ساختاریافته بود. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی تمامی مشتریان و فروشندگان فروشگاه های تجهیزات پزشکی در کشور که مجموعا بیش از 4048 نفر بودند، بنابراین طبق جدول نمونه گیری جرسی- مورگان تعداد (384) نفر از این جامعه به صورت تصادفی در دسترس از سراسر کشور به عنوان نمونه انتخاب و به پرسشنامه مستخرج از بخش کیفی پاسخ دادند. از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی برای تجزیه و تحلیل داده ها با کمک نرم افزارهای آماری SPSS و Smart PLS استفاده گردید.

    یافته ها

    به طور کلی در نتایج کمی پژوهش ارتباط معنی دار 8 مقوله آن (وابستگی روانی افراد جامعه به رسانه های اجتماعی، نقش برند ها در بازاریابی رسانه های اجتماعی، مدیریت بهینه هزینه و زمان افراد در بازاریابی، عوامل شخصی (مشتری و فروشنده)، قابلیت های رسانه های اجتماعی در بازاریابی، دلایل حضور در رسانه های اجتماعی، عوامل قانونی و حقوقی بازاریابی رسانه های اجتماعی و عوامل زیرساختی بازاریابی رسانه های اجتماعی) با شرایط علی  موثر در توسعه بازاریابی رسانه های اجتماعی در خرید تجهیزات پزشکی... تایید گردید.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج می توان اذعان داشت که مولفه های تعیین شده در توسعه بازاریابی رسانه های اجتماعی در خرید تجهیزات پزشکی تاثیرگذار هستند.

    کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, بازاریابی, خرید تجهیزات پزشکی, کووید19, سلامت عمومی
    Alemeh Razdan, Farshad Faezy Razi, Abolfazl Danaei*, Younes Vakil Alroaia

    Background &

    Aims

    Social media are considered as the leader of the web and the businesses under it and have been able to have the most influence among internet users, and with the spread of corona, human life and the world's health system have been affected in such a way that its negative effects on the systems Global health is quite evident; Therefore, the purpose of this study was to determine the causal factors affecting the marketing of social networks in order to improve the general health of the society, focusing on the purchase of medical equipment in the conditions of Covid-19.

    Methods

    The statistical population of this qualitative study included all academic experts and experts in the field of marketing, most of whom were members of the faculty of universities in the country, as well as experienced people in the field of marketing, especially marketing of medical products and equipment. The statistical sample size was 25 people until reaching theoretical saturation through semi-structured Delphi interviews. The statistical population of the quantitative part includes all the customers and sellers of medical equipment stores in the country, which were more than 4048 people in total, so according to the Jersey-Morgan sampling table, the number of (384) people from this population was randomly available from all over the country as The sample was selected and answered the questionnaire extracted from the qualitative section. Exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis were used for data analysis with the help of SPSS and Smart PLS statistical software.

    Results

    In general, in the quantitative results of the research, there is a significant relationship between its 8 categories (psychological dependence of community members on social media, the role of brands in social media marketing, optimal cost and time management of people in marketing, personal factors (customers and sellers), social media capabilities. In marketing, the reasons for being on social media, the legal and legal factors of social media marketing and the infrastructural factors of social media marketing) were confirmed with effective causal conditions in the development of social media marketing in the purchase of medical equipment.

    Conclusion

    According to the results, it can be acknowledged that the determined components in the development of social media marketing are effective in the purchase of medical equipment. Different governments have implemented various strategies such as border closures, travel restrictions, and quarantines even in the countries that make up the world's largest economies, raising fears of an impending economic crisis and economic stagnation. Its pandemic had a significant impact on world economic growth, and estimates so far show that the virus could reduce global economic growth if current conditions continue and increase the risk of global economic recession by approximately 2% per month, similar to what will happen during the Great Depression of the 1930s. Therefore, it is important to identify the appropriate solutions for the market to be active and the economy wheel to move, so that these solutions can play an effective role in dealing with the spread of the coronavirus and increasing the public health of society while increasing the economic cycle. The present age is the age of communication and information. In this era, the use of the Internet is expanding and it forms an important part of people's lives. Nowadays, people use the Internet and virtual space for shopping, collecting information, having conversations, and many other activities. Meanwhile, social media are the most popular parts of virtual space for public use. Social media are a group of Internet-based tools that are based on the ideological foundation and web technology and allow users to create content and exchange it. Unlike traditional media that send a one-way message to customers, social media is an ideal tool for continuous and two-way conversations with customers. Social media marketing forces organizations to use social media applications to complement traditional business methods and offers them a new way of relational evaluation. Give It seems that due to the ambiguities and limitations in the field of social media marketing, medical equipment sellers do not take much advantage of this marketing tool in the conditions of the corona disease.  Social media have several features in common. One of the most important features is that most of these sites rely heavily on user- generated content, where it is the users who largely determine the product offered by the company. Do The large customer base has made social media very popular not only among users but also among companies that use social media as a marketing communication medium. Marketing programs based on social media are usually focused on creating content that can attract the attention of users of social sites and encourage them to share the desired content on social media. In this way, the message of the desired company/person/organization is transferred from one user to another in the form of a chain.

    Keywords: Social Media, Marketing, Purchase Of Medical Equipment, Covid-19, Public Health
  • حسین اسمعیلی، احتشام رشیدی*، ابوالفضل دانایی
    «تروریسم رسانه ای» به پوشش رسانه ای فعالیت ها و اقدامات تروریستی در شبکه های اجتماعی اشاره دارد و گونه ای نوظهور از تروریسم است که با بهره گیری از ابزار رسانه ای و استفاده افراطی از فضای مجازی، به ایجاد هراس جمعی، وحشت و رعب اقدام می کند. یکی از موضوعات مهم در مهار و تشویق تروریسم، اندازه گیری سرمایه اجتماعی است که در تقویت همکاری و ایجاد هنجارها در جامعه نقش دارد. هدف این پژوهش، ارایه الگوی راهبردی مقابله با تروریسم رسانه ای با رویکرد سرمایه اجتماعی است. روش پژوهش، آمیخته اکتشافی متوالی است. ابتدا از روش کیفی به شیوه تحلیل مضمون در میان 14 نفر از خبرگان دارای سوابق علمی، پژوهشی، مدیریتی و شغلی با نمونه گیری هدفمند، گلوله برفی و ابزار مصاحبه ساختارنیافته استفاده شده است. در ادامه، از روش کمی در میان 298 نفر از کارشناسان حوزه رسانه، سرمایه اجتماعی، تروریسم رسانه ای و شبکه های اجتماعی سطح کشور برای آزمون فرضیه ها بهره گرفته شده. براساس نتایج بخش کیفی، مقوله «هویت یابی تاریخی و شرایط ساختاری» به عنوان زمینه ها و بسترها، «مزایا و کارکردهای رسانه ای» به عنوان شرط علی، «چالش های سرمایه اجتماعی ظهور تروریسم رسانه ای» به عنوان یکی از عوامل چالش ساز و «مداخلات، شبکه سازی منطقه ای، فرامنطقه ای و بین المللی» در انتخاب راهبرد حکمرانی رسانه ای در مواجهه با تروریسم رسانه ای نقش اثرگذاری داشته اند. به منظور مقابله با تروریسم رسانه ای، لازم است عوامل علی، زمینه ای، بین المللی و چالشی مرتبط با تروریسم رسانه ای موردتوجه و شناسایی قرار گیرند تا امکان مدیریت سطح خشونت با فراواقعی سازی در رسانه، ازدیاد زمینه های خشونت زایی با پوشش رسانه ای و جنگ روانی و شگردهای آن در بستر رسانه وجود داشته باشد.
    کلید واژگان: تروریسم رسانه ای, سرمایه اجتماعی, شبکه اجتماعی, الگوی راهبردی
    Hossein Esmaili, Ehtesham Rashidi *, Abolfazl Danaei
    Media terrorism refers to the media coverage of terrorist activities and actions in social networks and is an emerging type of terrorism that creates mass panic and terror by using media tools and excessive use of cyberspace. One of the important issues in curbing and encouraging terrorism is measuring the amount of social capital in a society, which plays a role in strengthening cooperation and creating norms in society. The aim of this research is to provide a strategic model for coping with media terrorism with a social capital approach. The research method was sequential exploratory mixed. First, the qualitative method of thematic analysis was applied among 14 experts (with scientific, research, managerial, and occupational backgrounds) with purposive snowball sampling and unstructured interviews. Then, the quantitative method was used among 298 experts in the fields of media, social capital, media terrorism, and social networks across the country to test the hypotheses. The results of the qualitative part of the study showed the category of "historical identification and structural conditions" as contexts and platforms, "media benefits and functions" as a causal condition, “social capital challenges of the emergence of media terrorism” as one of the challenging factors, and “interventions, regional, extra-regional and international networking” have played effective roles in choosing the strategy of media governance in the face of media terrorism. In order to deal with media terrorism, it is necessary to pay attention and identify the causal, contextual, international and challenging factors related to media terrorism so that managing the level of violence with hyper-realization in the media, proliferation of the grounds of violence with media coverage and psychological warfare and its methods in the media can be feasible.
    Keywords: Media Terrorism, Social Capital, social network, Strategic model
  • سیامک یاسمین، داود نعمتی انارکی*، ابوالفضل دانایی، احتشام رشیدی

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر مدیریت عملکرد در سازمان های رسانه ای در زمان اپیدمی بیماری کرونا بوده است. در این پژوهش از ترکیب روش های پیمایش، مصاحبه و نظریه زمینه ای استفاده شده است. جامعه آماری بخش پیمایش، کارشناسان و مدیران رسانه ملی، با حجم نمونه 368  نفر بوده اند. مصاحبه نیز با استادان دانشگاه و کارشناسان رسانه انجام گرفته و با آزمون دلفی فازی، تجزیه و‎تحلیل شده است. اثرگذاری عوامل شناسایی شده در مرحله اول با معادلات ساختاری انجام گرفته و در نهایت، یافته های به دست آمده در الگوی حاصل از نظریه زمینه ای ترسیم شده است. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده است. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ها بالای 7/0 محاسبه شد، برای آزمون روایی سوالات، از اعتبار محتوا و به این منظور، از نظر متخصصان، استادان دانشگاه و کارشناسان خبره استفاده شده است. شاخص کفایت تعداد مصاحبه ها، اشباع نظری  بوده به این‎ترتیب که بر اساس آن، پژوهشگر به این نتیجه رسیده است که مصاحبه های بیشتر، اطلاعات بیشتری به اندوخته های فعلی  اضافه نخواهد کرد. در نهایت بر اساس نتایج پژوهش، پنج عامل شرایط علی (توجه به وظایف رسانه و...) ، شرایط مداخله گر(مخاطب، رقابت، سیاسی و...) ، شرایط بسترساز (ویژگی های درون سازمانی و...) ، راهبردها (مدیریت چالش های داخلی و خارجی و...) و پیامدها  (تحقیق اهداف فرهنگی رسانه ملی و...) شناسایی شده اند.

    کلید واژگان: مدیریت عملکرد, سازمان های رسانه ای, اپیدمی بیماری, کرونا, رسانه ملی
    Siamak Yasamin, Davoud Nemati Anarki *, Abolfazl Danei, Ehtsham Rashidi

    The aim of the research is to identify the effective factors on operational management in media organizations during the Corona epidemic. The research was Conducted by survey, interview, and grounded theory techniques. The statistical population of the survey part was experts and managers of the national media, with a sample size of 368 people. Interviews with university professors and media experts have been Conducted and analyzed with fuzzy Delphi test. In the first Stage the impact of the factors was identified with structural equations. and finally, the findings are drawn in the model resulting from the grounded theory. Data was Collected by a questionnaire. The Cronbach's alpha coefficient of the questionnaires was Calculated above 0.7, to test the validity of the questions, the validity of the content was used, and for this purpose, the opinions of experts, university professors and experts were used. The index of the adequacy of the number of interviews was theoretical saturation. Based on the results of the research, five factors for causal conditions (attention to media tasks, etc.), intervening conditions (audience, competition, politics, etc.), background conditions (internal organizational characteristics, etc.), strategies (management internal and external challenges, etc.) and consequences (studying the cultural goals of the national media, etc.) Have been Identified.

    Keywords: Operationa Management, Media Organizations, Disease Epidemic, CORONA, National Media
  • سعید هوشیار، ابوالفضل دانایی*، احتشام رشیدی

    این پژوهش با هدف مفهوم پردازی بانکداری اجتماعی در اکوسیستم بانک سپه و به روش کیفی نظریه داده بنیاد هم ساخت گرایی چارمز انجام گرفته است. مشارکت کنندگان شامل خبرگان بدنه نظام بانکی و دانشگاهی به روش نمونه گیری هدفمند متوالی (نمونه گیری گلوله برفی و نظری) و با رعایت حداکثر تنوع به تعداد 13 نفر بودند که با تکنیک مصاحبه ساختارنیافته، داده ها در سه مرحله کدگذاری اولیه، متمرکز و نظری در نرم افزار مکس کیودا 2020 تحلیل شدند. نتایج ارزیابی کیفیت نشان داد 85 درصد تطابق پاسخ ها یا مفاهیم موجود در ذهن مصاحبه شوندگان با مفاهیم مدنظر محققان وجود دارد. یافته ها نشان داد می توان فرآیند استقرار بانکداری اجتماعی را با دو بعد مسیولیت و تکالیف اجتماعی به همراه بانکداری مردم مدار در خوشه های معنایی تسهیل کننده ها (نظام اطلاع رسانی و روابط عمومی کارآمد، سرمایه اجتماعی و سیاست های حاکمیتی و دولتی)، عوامل شکل دهنده (قوانین و سیاست های بانکی، نظام پاسخ گویی در حکمرانی مطلوب، بانکداری فرهنگ محور)، عوامل مداخله گر در انتخاب راهبرد (بانکداری مبتنی بر سود، هم آفرینی ارزش و مدیریت مبتنی بر ارزیابی عملکرد و بازاریابی)، راهبردهای مواجهه با پدیده بانکداری اجتماعی (بانکداری دیجیتال و نظام بوروکراسی عقلانی) و پیآمدها و پسآیندهای ناشی از ظهور بانکداری اجتماعی تبیین و تلخیص کرد. بنابراین، بانک سپه می تواند با برنامه ریزی روی اهداف اجتماعی، به بازطراحی ساختار سازمانی خود متناسب با مشکلات اجتماعی اقدام کند تا امکان تحکیم سرمایه اجتماعی، استقرار حکمرانی پاسخ گو با بهره گیری از فنآوری های نوین فراهم شود.

    کلید واژگان: اکوسیستم, بانکداری اجتماعی, هم ساخت گرایی
    Saeed Houshyar, Abolfazl Danaei *, Ehtesham Rashidi

    The purpose of the research is to conceptualize social banking in the Sepeh Bank ecosystem using the qualitative method of the grounded theory of charms constructivism. The participants included the key experts of the banking system and universities related to the subject by means of sequential targeted sampling (snowball and theoretical sampling) and with maximum diversity in the number of 13 people who, with the unstructured interview technique, collected the data in three stages of initial, centralized and theoretical coding in MAXQDA 2020 software was analyzed. The findings showed that social banking with establishment in two dimensions of responsibility and social tasks and public social banking has been affected by facilitators (effective information and public relations system, social capital and governance and government policies in the bank), shaping factors (laws and banking policies, accountability system in optimal governance, culture-oriented banking), intervening factors in the choice of strategy (profit-based banking, value co-creation and management based on performance evaluation and marketing), strategies of facing the phenomenon of social banking (digital banking and rational bureaucracy system) and the results and consequences by arising of the emergence of social banking in Sepah banking system (organizational brand foresight and customer-oriented banking). Policy solutions are related to adopting a community-oriented approach, adapting the organizational structure to social problems, consolidating social capital, responsive governance, using new technologies and digitalization in social networks.

    Keywords: Ecosystem, social banking, database theory, Constructivism, Sepeh Bank
  • هادی حاجیان، ابوالفضل دانایی*
    هدف
    پرورش قابلیت های منابع انسانی و مدیریت استعدادهای سازمانی به عنوان بخش لاینفک راهبرد و چشم انداز سازمان های مختلف به شمار می رود. با توجه به تصدی گری دولت در دانشگاه های دولتی، این نقش برای دانشگاه های دولتی و کارکنان آن از اهمیت دوچندان برخوردار است. لذا هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل ساختاری مدیریت استعداد کارکنان در دانشگاه های دولتی است.
    روش
    پژوهش جاری بر مبنای هدف ازنوع پژوهش های کاربردی و بر اساس گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه ی آماری پژوهش روساء و کارشناسان ارشد توسعه منابع انسانی دانشگاه های دولتی در شهر تهران هستند و 147 نفر به روش غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته است. برای بررسی روایی در این پژوهش از روایی محتوا و روایی سازه و برای بررسی پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه ی 22 و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه ی 3 استفاده شده است.
    یافته ها
    مکانیزم های جذب استعداد بر مکانیزم های توسعه و توانمندی استعداد، بهره برداری، اکتشاف، حفظ استعداد تاثیر مثبت دارد. مکانیزم های توسعه و توانمندی استعداد بر بهره برداری تاثیر مثبت دارد. همچنین در مدل پژوهش بیشترین تاثیر مربوط به تاثیر مکانیزم های توسعه و توانمندی استعداد بر مکانیزم های حفظ استعداد است که مقدار آن 0.639 بدست آمده است.
    نتیجه گیری
    مکانیزم های توسعه و توانمندی استعداد بر مکانیزم های حفظ استعداد نقش موثری دارد زیرا در تحلیل مدل این رابطه دارای قوی ترین ضریب تاثیر است و می تواند به حفظ استعداد دانشگاه های دولتی کمک شایان توجه ای نماید.
    کلید واژگان: مدیریت منابع انسانی, مدیریت استعداد, مدل ساختاری, دانشگاه های دولتی
    Hadi Hajiyan, Abolfazl Danaei *
    Purpose
    Considering the tenure of the government in public universities, this role is doubly important for public universities and their employees. Therefore, the main goal of this research is to design a structural model of staff talent management in public universities.
    Method
    The statistical population of the research is the heads and senior experts of human resource development of public universities in Tehran, and 147 people were selected by a non-probability method. The tool of data collection in this research is a researcher-made questionnaire. SPSS version 22 and Smart PLS version 3 software were used for data analysis.         
    Findings
    Talent attraction mechanisms have a positive effect on talent retention mechanisms, talent development and capability mechanisms, exploitation and exploration. Talent development and capability mechanisms have a positive effect on talent retention and exploitation mechanisms. Also, in the research model, the greatest impact is related to the impact of talent development and empowerment mechanisms on talent retention mechanisms, the value of which is 0.639.             
    Conclusion
    It is suggested to pay special attention to the role of talent development and empowerment mechanisms on talent retention mechanisms, because in the analysis of the model, as shown, this relationship has the strongest coefficient of influence and can help to preserve the talent of public universities.
    Keywords: human resource management, talent management, partial least squares, public universities
  • عالمه رزدان، فرشاد فائزی رازی*، ابوالفضل دانایی، یونس وکیل الرعایا
    زمینه و هدف

    شیوع COVID-19 یک اثر مخرب بر روی سیستم های بهداشتی جهانی با تاثیر موج دار بر همه جنبه های زندگی بشری داشته است؛ لذا هدف این مطالعه تدوین مدل کیفی بازاریابی رسانه های اجتماعی در خرید تجهیزات پزشکی در شرایط بیماری کرونا جهت ارتقا سلامت عمومی افراد جامعه بود.

    روش کار

    جامعه آماری این مطالعه کیفی شامل تمام صاحب نظران دانشگاهی و خبرگان حوزه بازاریابی بود که اغلب عضو هییت علمی دانشگاه های کشور و نیز افراد مجرب در حیطه بازاریابی به ویژه بازاریابی محصولات و تجهیزات پزشکی بودند. حجم نمونه ی آماری 25 نفر تا رسیدن به اشباع نظری از طریق مصاحبه های دلفی نیمه ساختاریافته بود.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که مقوله ها در قالب 41 مقوله، 136 کد مفهومی و 256 گویه (سنجه) مشخص شد و در دل سازه های 6 گانه الگوی پارادایمی به صورت شرایط علی (8 مقوله، 49 گویه و 28 مفهوم)، پدیده اصلی و مرکزی: بازاریابی رسانه های اجتماعی در خرید تجهیزات پزشکی، (3 مقوله، 40 گویه و 13 مفهوم)، راهبردها (5 مقوله، 46 گویه و 19 مفهوم)، شرایط زمینه ای (8 مقوله، 49 گویه و 32 مفهوم)، شرایط مداخله گر یا میانجی (8 مقوله، 37 گویه و 29 مفهوم)، و پیامدها (4 مقوله، 35 گویه و 15 مفهوم) جای گرفتند.

    نتیجه گیری

    به طور کلی می توان اینگونه بیان داشت که توجه به مدل کیفی مدل توسعه ی بازاریابی رسانه های اجتماعی در خرید تجهیزات پزشکی در شرایط بحرانی ویروسی می تواند زمینه ای مبنایی و ضرورتی تام و تمام برای پرداختن به حوزه ی بازاریابی رسانه های اجتماعی در شرایط بحرانی ویروسی در بازار باشد.

    کلید واژگان: بازاریابی رسانه های اجتماعی, تجهیزات پزشکی, بیماری کرونا, سلامت
    Alemeh Razdan, Farshad Faezy Razi*, Abolfazl Danaei, Younos Vakil Alroaia
    Background & Aims

    The outbreak of COVID-19 has had a devastating effect on global health systems with a ripple effect on all aspects of human life, and the outbreak of this disease began as an acute global emergency on January 30, 2020. Different governments have implemented various strategies such as border closures, travel restrictions, and quarantines even in the countries that make up the world's largest economies, raising fears of an impending economic crisis and economic stagnation. Its pandemic had a significant impact on world economic growth, and estimates so far show that the virus could reduce global economic growth if current conditions continue and increase the risk of global economic recession by approximately 2% per month, similar to what will happen during the Great Depression of the 1930s. Therefore, it is important to identify the appropriate solutions for the market to be active and the economy wheel to move, so that these solutions can play an effective role in dealing with the spread of the coronavirus and increasing the public health of society while increasing the economic cycle. The present age is the age of communication and information. In this era, the use of the Internet is expanding and it forms an important part of people's lives. Nowadays, people use the Internet and virtual space for shopping, collecting information, having conversations, and many other activities. Meanwhile, social media are the most popular parts of virtual space for public use. Social media are a group of Internet-based tools that are based on the ideological foundation and web technology and allow users to create content and exchange it. Unlike traditional media that send a one-way message to customers, social media is an ideal tool for continuous and two-way conversations with customers. Social media marketing forces organizations to use social media applications to complement traditional business methods and offers them a new way of relational evaluation. Give It seems that due to the ambiguities and limitations in the field of social media marketing, medical equipment sellers do not take much advantage of this marketing tool in the conditions of the corona disease. At the same time, all the market players need to use new methods of income generation to face threats such as many consumers and buyers not visiting in person due to the fear of corona disease. In addition, despite conducting numerous types of research in the field of social media abroad, this important field of science in the market of medical equipment has been less investigated in the current conditions of the market and especially its corona conditions. . It seems that considering the internet penetration rate of 82.12% in Iran, it is necessary to investigate and solve the issue of social media marketing in the purchase of medical equipment in the conditions of corona disease, considering the existing foundations of the society; Based on this, this research aims to clarify the role of social media marketing in the purchase of medical equipment in the conditions of the corona disease with the foundation's data theorizing approach. With this method, the researcher intends to produce a theory that has a deep connection with the data. As a result of this research, with the aim of identifying, categorizing, and designing the development model of social media marketing in the purchase of medical equipment in the conditions of corona disease, with the approach of data theorizing, the foundation, with an emphasis on qualitative and quantitative evaluation, developed the development model of social media marketing in the purchase of equipment. Medicine deals with the corona disease, which is a basic and absolutely necessary field to deal with the field of social media marketing in the current market conditions. Therefore, the researcher seeks to design the development model of social media marketing in the purchase of medical equipment in the conditions of corona disease in order to improve the general health of the people of the society with two qualitative and quantitative approaches and to answer this question: the qualitative paradigm model of social media marketing in How is the purchase of medical equipment in the conditions of corona disease to improve the public health of the society?

    Methods

    The statistical population of this qualitative study included all academic experts and experts in the field of marketing, most of whom were members of the faculty of universities in the country, as well as experienced people in the field of marketing, especially the marketing of medical products and equipment. The statistical sample size was 25 people until reaching theoretical saturation through semi-structured Delphi interviews.

    Results

    The results showed that the categories were identified in the form of 41 categories, 136 conceptual codes and 256 items (measures) and in the heart of the 6 structures of the paradigm model in the form of causal conditions (8 categories, 49 items, and 28 concepts), the main phenomenon and central: social media marketing in the purchase of medical equipment, (3 categories, 40 items, and 13 concepts), strategies (5 categories, 46 items, and 19 concepts), background conditions (8 categories, 49 items, and 32 concepts), conditions Intervenor or mediator (8 categories, 37 items, and 29 concepts), and consequences (4 categories, 35 items, and 15 concepts) were placed.

    Conclusion

    In general, it can be said that paying attention to the qualitative model of the development model of social media marketing in the purchase of medical equipment in viral crisis conditions can be a fundamental and necessary basis for dealing with the field of social media marketing in viral crisis conditions. Be in the market the use of social media has become a big social phenomenon as group applications, online tools, and technologies that encourage and enable participation, dialogue, free-thinking, creation, and socialization in a group of users. . Social media have several features in common. One of the most important features is that most of these sites rely heavily on user-generated content, where it is the users who largely determine the product offered by the company. Do The large customer base has made social media very popular not only among users but also among companies that use social media as a marketing communication medium. Marketing programs based on social media are usually focused on creating content that can attract the attention of users of social sites and encourage them to share the desired content on social media. In this way, the message of the desired company/person/organization is transferred from one user to another in the form of a chain.

    Keywords: Social Media Marketing, Medical Equipment, Corona Disease, Health
  • علیرضا محمدی٭، ابوالفضل دانایی

    امروزه با پیشرفت و گسترش فناوری‌های ارتباطی، شاهد افزایش روزافزون استفاده اقشار جامعه از رسانه‌های ارتباطی و رسانه‌های جمعی هستیم و دولت‌ها با مغتنم شمردن این فرصت و بستر مناسب، سعی در گسترش قلمرو خود در حوزه رسانه دارند. زیرا موفقیت در میدان جنگ رسانه‌ای، به معنای حفظ هویت، فرهنگ و اقتدار کشور است که درنهایت موجب حفظ امنیت ملی می‌شود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد مختلف پدافند غیرعامل بر بستر رسانه است که از نوع توصیفی- کاربردی بوده و با استفاده از روش داده‌بنیاد، پس از مطالعات کتابخانه‌ای، استخراج و کدگذاری داده‌ها و همچنین مصاحبه عمیق و تخصصی با خبرگان، به منظور ارایه یک الگوی راهبردی از پدافند غیرعامل رسانه‌ای انجام شده است. جامعه آماری شامل ده نفر از کارشناسان خبره سازمان‌های نظامی و رسانه‌ای و متخصص در حوزه جنگ نرم و رسانه بوده است که در فرایندهای کدگذاری، طبقه‌بندی مفاهیم، شناسایی مولفه‌ها و ابعاد و استخراج الگوی اولیه مشارکت داشته‌اند. الگوی پدافند غیرعامل بر بستر رسانه، بر اساس یافته‌های این تحقیق در سه بعد اصلی و نه مولفه اصلی، استخراج و جمع‌بندی شد. ابعاد اصلی شامل: زمان اجرای اقدام‌ها، مجریان و نوع اقدام‌ها است، که کارآمدترین و کم‌هزینه‌ترین، درعین‌حال موثرترین نوع دفاع در حفظ امنیت ملی یک کشور در برابر تهدیدهای عملیات روانی رسانه‌ای دشمن است. الگوی استخراج شده می‌تواند مورد توجه محققان و مجریان برنامه حوزه دفاع نرم‌ رسانه‌ای قرار گیرد.

    کلید واژگان: جنگ نرم, پدافند غیرعامل, جنگ رسانه ای, پدافند غیرعامل رسانه ای, داده بنیاد
    Abolfazl Danaei, Alireza Mohammadi

    Today, with the development and expansion of communication technologies, we are witnessing an increasing use of communication media and mass media by all sections of society, and governments, are trying to expand their territory in the field of media by seizing this opportunity and this suitable platform. As we know, success in the media battlefield means preserving the country's identity, culture, and authority, which ultimately preserves national security. The aim of the current research is to identify the different aspects of passive defense on the media platform, which is descriptive and practical, and using the Grounded Theory method, after library studies, data extraction and coding, as well as deep and specialized interviews with experts, in order to present a strategic model of passive defense belonging to the media in Iran. The statistical community included ten experts from military and media organizations and experts in the field of soft warfare and media, who participated in the processes of coding, classifying concepts, identifying components and dimensions, and extracting the initial pattern. Based on the findings of this research, the pattern of passive defense on the media platform was extracted and summarized in three main dimensions and nine main components. The main dimensions include the time of execution of actions, performers and the type of actions, which is the most efficient and least expensive and of course the most effective type of defense in maintaining the national security of a country against the threats of psychological operations of the enemy media and can be of interest to researchers and performers of the soft media defense program.

    Keywords: Soft Warfare, Passive Defense, Media Warfare, Passive Defensebelonging to the Media, Grounded Theory
  • لیلا شعرباف علیائی، هادی همتیان*، ابوالفضل دانایی
    توانایی برای بقا در شرایط کنونی تحولات شدید محیطی، از طریق گسترش تاب آوری سازمانی که نقش بسزایی در بهبود عملکرد سازمانی ایفا می کند، قابل دستیابی است. این پژوهش با هدف شناسایی ابعاد و معیارهای عملکرد سازمانی برق منطقه ای خراسان با رویکرد تاب آوری سازمانی و بهره گیری از تیوری نقاط مرجع استراتژیک انجام گرفت. در این راستا از استراتژی تحلیل مضمون استفاده شد. نمونه تحقیق، 13 نفر خبره به روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی بودند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته تا مرحله اشباع نظری بود. برطبق نتایج، ابعاد و معیارهای عملکرد با رویکرد تاب آوری سازمانی در 9 بعد و 30 معیار اعم از بعد ارتباط با ذی نفعان شامل «تعامل با شرکت های توانیر و مدیریت شبکه برق ایران، مدیریت تولید و توزیع نیروی برق، پیمانکاران و تامین کنندگان، مشترکین، سازمان ها و نهادهای استانی»، بعد قابلیت های منابع انسانی، فنی و مالی شامل «انگیزه کارکنان، توسعه و توانمندسازی کارکنان، پذیرش تغییر، ظرفیت منابع فنی و مالی»، بعد رهبری و مدیریت شامل «شایستگی مدیریت، حمایت و تعهد مدیران ارشد، سبک رهبری و روش های مدیریتی»، بعد قابلیت تطابق پذیری شامل «مدیریت ریسک، بحران، و امنیت»، بعد ظرفیت زیرساختی و تکنولوژیک شامل «زیرساخت، فناوری اطلاعات»، بعد آمادگی سرمایه سازمانی شامل «فرایندهای سازمانی، فرهنگ سازمانی، سلامت اداری، ساختار سازمانی»، بعد نوآوری شامل «ظرفیت خلاقیت و جذب نوآوری، به کارگیری نوآوری»، بعد قابلیت های دانش شامل «خلق و اکتساب دانش، به اشتراک گذاری دانش، نگهداری دانش» و بعد رویکرد استراتژیک شامل «رویکرد سیستمی، برنامه ریزی سناریو، تدوین برنامه بلندمدت، پایش و تحلیل محیطی» شناسایی شد که خبرگان برمبنای دو نقطه مرجع استراتژیک «کانون توجه به داخل-خارج و کنترل بازده-فرایند» طبقه بندی کردند.
    کلید واژگان: عملکرد سازمانی, تاب آوری سازمانی, نقاط مرجع استراتژیک, تحلیل مضمون
    Leila Sherbaf Oliaee, Hadi Hematian *, Abolfazl Danaei
    Surviving the current conditions of severe environmental changes is achievable through expanding organizational resilience, which has a significant role in the organizational performance improvement. This study aimed to identify dimensions and criteria of performance in organizational level, using organizational resilience approach and the theory of strategic reference points for Khorasan Regional Electricity Company. Accordingly, thematic analysis method was used. The sample of the research encompasses 13 experts using purposive sampling. Data gathering tool was semi-structured interview, continued to theoretical saturation. According to findings, dimensions and criteria of performance with organizational resilience approach were identified in 9 dimensions and 30 criteria. They involve communication with stakeholders dimension including “interaction with Tavanir and Iran Grid Management companies (IGMC), Electric Energy Generation and Distribution companies, contractors and suppliers, subscribers, provincial organizations and institutions”, the dimension of human, technical and financial resources capabilities including “employee motivation, staff development and empowerment, acceptance of change, technical and financial resources capacity”, leadership and management dimension including “management competency, support and commitment of senior managers, leadership style and management methods”, adaptability dimension including “risk, crisis and security management”, infrastructure and technological capacity dimension including “infrastructure, information technology”, organizational capital readiness dimension including “organizational processes, organizational culture, administrative health, organizational structure”, innovation dimension including “creativity and absorption of innovation capacity, applying innovation”, knowledge capabilities dimension including “knowledge creation and acquisition, knowledge sharing, knowledge retention” and finally, the strategic approach dimension including “systems approach, scenario planning, long-term planning, environmental monitoring and analysis” which were categorized by experts based on two strategic reference points including inner-outer consideration focus as well as outcome-process control.
    Keywords: Organizational performance, organizational resilience, Strategic Reference Points, Thematic Analysis
  • حسین اسمعیلی، احتشام رشیدی*، ابوالفضل دانایی

    تروریسم رسانه ای، گونه ای نوظهور از تروریسم است که از طریق گفتمان سازی، عملیات روانی و جذب نیرو، نسبت به نفوذ، جلب حمایت و مشارکت گروه های مختلف اقدام کرده و با فعالیت در شبکه های اجتماعی خاصه توییتر و فیس بوک به استفاده جنون آمیز از فضای مجازی، ایجاد هراس جمعی و رعب و وحشت اقدام می کنند. هدف پژوهش روی تبیین تروریسم رسانه ای گروه داعش در فضای شبکه های اجتماعی با رویکرد فراترکیب متمرکز است. 135 پژوهش در پایگاه های علمی Emerald، Wiley، Science Direct، SID، Sage، Google Scholar، Springer، Taylor & Francis Group، Magiran، Iran.doc و Noormags به عنوان نمونه اولیه در بازه زمانی سال های 2010 تا 2020 وارسی شدند. پس از غربال گری، 36 مطالعه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و نتایج با استفاده از نرم افزار اطلس تی آی با هم ترکیب شدند. نتایج فراترکیب به شناسایی 6 مقوله اصلی، 25 مفهوم و 129 شاخص منتهی شد که مداخلات خارجی و منطقه ای، تنش های قومی و حمایت های منطقه ای و فرامنطقه ای، تبلیغات و بسیج اجتماعی، گمنامی، تامین منابع مالی، ترفندهای رسانه ای، فرهنگ سازی خشونت و مواجهه کشورهای جهان از عناصر محوری مدل بودند. مدیریت تحلیل محتوا، بازنگری در سیاست گذاری های حوزه شبکه های اجتماعی، واکاوی جوانب امنیتی ابعاد مختلف تروریسم در رسانه های اجتماعی و بازبینی سیاست دروازه بانی اطلاعات از توصیه های سیاستی مطالعه است.

    کلید واژگان: تروریسم رسانه ای, شبکه های اجتماعی, توئیتر, فیس بوک, داعش, رویکرد فراترکیب
    Hossein Esmaili, Ehtesham Rashidi *, Abolfaz Danaei

    Media terrorism is an emerging form of terrorism that through discourse-building, psychological operations, and recruitment, it has acted to influence, attract support and engage with various groups and by working on social networks, especially Twitter and Facebook, they use cyberspace frantically to create mass fear and panic. The aim of research was explaining the media terrorism of the ISIL group in social networks with a meta-synthesis approach. As per, 135 research were reviewed as a preliminary sample in databases of Emerald, Wiley, Science Direct, SID, Sage, Google Scholar, Springer, Taylor & Francis, Magiran, Iran.doc and Noormags in the period from 2010 to 2020. After screening 36 studies were selected by purposive sampling method and results were combined using Atlas.ti software. The results led to the identification of 6 main categories, 25 concepts and 129 indicators that the central elements of the model were include foreign and regional intervention, ethnic tensions, and regional and trans-regional supports, propaganda and social mobilization, anonymity, funding, media tricks, culture building of violence, and the confrontation of the countries of the world. Managing content analysis, reviewing in policy making of social networks, exploring security aspects of various dimensions of terrorism on social media, and reviewing information gateway policy are some of the policy recommendations.

    Keywords: Media Terrorism, Social Networks, Twitter, Facebook, ISIL, Meta-Synthesis Approach
  • بهناز رهبر مهرپو*، احتشام رشیدی، ابوالفضل دانایی
    یکی از اساسی ترین مسایلی که جوامع امروزی با آن مواجه اند، هویت اجتماعی است که با ورود شبکه های مجازی دچار تغییر و تحولات عمده شده است. جهان مجازی با خصیصه هایی مثل بی مکانی، فرازمانی، تکثر، سهولت دسترسی، هم زمانی و... به طور نسبی از جهان واقعی جدا می شود. عامل بنیادین در شکل گیری هویت های اجتماعی تعاملات انسانی است. درواقع فرد هنگامی که به تعامل با فرد دیگری می پردازد هویت خویشتن را به عنوان یک عضو جامعه پیدا می کند. هویت در بستر تعاملات اجتماعی تعریف می شود. در جامعه ایران، هویت ها شکلی سیال و متغیر یافته اند. به تدریج هویت های سنتی مورد پرسش قرارگرفته و هویت های جدیدی سر برآورده است که از یکپارچگی و ثبات پیشین برخوردار نیستند. یکی از منابع مهم تغییر هویت ها در جامعه امروزی، ازجمله در عرصه زندگی زنان، رسانه های جمعی هستند. استفاده از وسایل ارتباطی شامل آفرینش انواع جدید روابط اجتماعی و راه های تازه رابطه خود با دیگران است. ازاین رو، پژوهش حاضر به بررسی بازتعریف هویت اجتماعی زنان تهرانی در فضای اجتماعی می پردازد. روش پژوهش کمی بوده و داده های موردنیاز با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که تمامی ابعاد هویت اجتماعی زنان تهرانی (خانوادگی، ملی، قومی و مذهبی) تضعیف شده است. بعلاوه نتایج بیانگر آن است بیشترین تغییر در هویت دینی زنان شهر تهران مشاهده می شود. همچنین تمامی فرضیه هایی که بیانگر ارتباط معنادار بین شبکه های و ابعاد مختلف هویت اجتماعی است تایید شده است.
    کلید واژگان: شبکه های اجتماعی موبایلی, هویت زنان, هویت خانوادگی, هویت ملی, هویت قومی, هویت دینی
    Behnaz Rahbarmehrpo *, Ehtesham Rashidi, Abolfazl Danaei
    One of the most fundamental issues facing today's societies is the social identity that has undergone major changes with the advent of virtual networks. The virtual world is relatively separated from the real world with features such as inability, transcendence, multiplicity, accessibility, synchronization, and so on. Fundamental to the formation of social identities is human interaction. In fact, when one interacts with another, one finds his/her identity as a member of society. Identity is defined in the context of social interaction. In Iranian society, identities have become fluid and changeable. Traditional identities are gradually being questioned and new identities emerging that do not have previous integration and stability. Mass media is one of the most important sources of identity change in today's society, including in the area of women's lives. The research method was quantitative and data were collected using a researcher-made questionnaire. The statistical population of this study is women in Tehran. The results show that all aspects of Tehranian women's social identity (family, national, ethnic, and religious) are weakened.
    Keywords: Mobile Social Networks, women's identity, Family, national, Ethnic, religious
  • مرتضی نوروزی*، ابوالفضل دانایی

    گل آسیاب یکی از محصولات جانبی است که در حجم قابل توجهی تولید می شود. غالبا گل آسیاب با خاکستر آسیاب حاصل از پخت باگاس مخلوط می شود که با هم قسمت عمده ای از ضایعات آسیاب را در کارخانه های شکر تشکیل می دهد که برای دفع است. سطح کم مواد مغذی و رطوبت بالا باعث می شود گل آسیاب به منبع رقیق مواد مغذی تبدیل شود و تقاضای خرید گل آسیاب بعنوان ماده ای با ارزش از سوی کشاورزان و شرکت بیوتکنولوژی  بیشتر است که منجر به انباشت گل آسیاب در اکثر کارخانه ها می شود. استفاده های بارز از گل آسیاب بکارگیری آن در مزارع کشت نیشکر می باشد. به موجب آن، استفاده مداوم از گل و خاکستر آسیاب با نرخ های بالا، بدون شناخت مناسب از شرایط خاک و نیازهای محصول، نگرانی های زیادی را در سال های اخیر ایجاد کرده است. خطر کود دهی بیش از حد و آلودگی فلزات سنگین در مزارع نیشکر  و نگرانی های مربوط به اثرات خارج از محل از نشت به آبراه ها، سوالاتی را در مورد استفاده بی رویه از گل آسیاب در صنعت ایجاد کرده است. در این راستا  این مطالعه مسایل مربوط به مدیریت مسیولانه گل آسیاب تولیدی در کارخانجات شکر یا ساکارز از نیشکر (مطالعه موردی کارخانه های نیشکر مناطق جنوب ایران) را بررسی می کند و مقرون به صرفه بودن کاربرد آن را در طیف وسیع تری از مزارع دورتر از آسیاب ها به عنوان وسیله ای برای به حداقل رساندن خطرات زیست محیطی گزارش می کند. به طوریکه، اندازه تخمینی منابع غذایی در گل آسیاب تولید شده توسط شرکت های کشت و صنعت نیشکر فارابی و دهخدا 7300 تن نیتروژن و 4500 تن فسفر در سال است. این نشان دهنده 60 درصد از 7700 تن فسفر تخمین زده شده به عنوان کود در مزارع نیشکر در سال 1400 است.

    کلید واژگان: مدیریت ضایعات, مدیریت کارآیی گل آسیاب, فلزات سنگین, ترکیبات مغذی نیشکر
    Morteza Norozi*, Abolfazl Danayi

    Mill flower is one of the by-products that is produced in significant volumes. Mill flour is often mixed with mill ash from bagasse baking, which together forms the bulk of mill waste in sugar factories for disposal. Low levels of nutrients and high humidity make mill flour a dilute source of nutrients, and the demand for mill flour as a valuable material is higher from farmers and biotechnology companies, which leads to the accumulation of mill mud in most factories. The obvious use of mill mud is its use in sugarcane fields. As a result, the continued use of high-rate mill mud and ash, without proper knowledge of soil conditions and crop needs, has caused much concern in recent years. The risk of over-fertilization and heavy metal contamination on sugarcane fields and concerns about the off-site effects of leakage into waterways have raised questions about the excessive use of mill mud in industry. In this regard, this study examines the issues related to the responsible management of mill flowers produced in sugar or sucrose factories from sugarcane (a case study of sugarcane factories in southern Iran) and its cost-effectiveness in a wider range of farms away from mills. Reported as a means to minimize environmental hazards. Thus, the estimated size of food resources in the mill produced by Farabi and Dehkhoda sugarcane companies is 7300 tons of nitrogen and 4500 tons of phosphorus per year. This represents 60% of the 7700 tonnes of phosphorus estimated as fertilizer on sugarcane fields in 1400.

    Keywords: Waste Management, Milling Efficiency Management, Heavy Metals, Sugarcane Nutrients
  • زهرا آملی دیوا، ابوالفضل دانایی*، سید محمد زرگر
    در عصر رقابت و ظهور فناوری، بازاریابی دیجیتالی نه تنها نقش مهمی را ایفا می کند بلکه حوزه ی عملکرد و به کارگیری آن بسیار گسترده تر شده است. با توجه به پیشرفت های زیاد بازاریابی، در حال حاضر این نام به عنوان یک دانش و تخصص مستقل موردتوجه قرار می گیرد. صنایع دریایی شاخه ای از صنایع هستند که به فرآوری و تولید شناورهای گوناگون و همه ابزار و نیازمندی های پیوند دار با شناور، ناوبری، دریانوردی،خدمات بندری و ماهیگیری می پردازند و از دیدگاه اقتصادی از حوزه های حایز اهمیت است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- کاربردی بوده که با استفاده از روش داده بنیاد پس از مطالعات کتابخانه ای، استخراج و کدگذاری داده ها و همچنین مصاحبه عمیق و تخصصی با خبرگان به منظور ارایه یک الگوی راهبردی انجام شده است. جامعه آماری شامل 10 نفر از کارشناسان خبره بازاریابی دیجیتالی و فعالان حوزه تجارت دریایی بوده است که در فرآیندهای کدگذاری، طبقه بندی مفاهیم، شناسایی مولفه ها و ابعاد و استخراج الگوی اولیه مشارکت داشته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که سه گروه اصلی از عوامل بر بازاریابی دیجیتالی در این صنعت اثرگذار است که شامل شرایط حاکم بر کسب وکار، ابزارها و استراتژی های مورداستفاده است و در این میان قدرت تاثیرگذاری صنایع دریایی در شرایط حاکم بر کسب وکار کمتر است و اما دو مورد دیگر که شامل استراتژی های مورداستفاده و ابزارهای مورداستفاده سازمان در بازاریابی دیجیتال کاملا تحت اختیار سازمان است و لازم است نسبت به این دو عامل توجه بیشتری شود.
    کلید واژگان: بازاریابی, بازاریابی دیجیتال, صنایع دریایی, داده بنیاد
    Zahra Amoli Diva, Abolfazl Danaei *, Seyed Mohammad Zargar
    In the era of competition and the emergence of technology, digital marketing not only plays an important role, but the scope of its performance and application has become much wider. Due to the many advances in marketing, this name is now considered as an independent knowledge and expertise. Maritime industries are a branch of industries that deal with the processing and production of various vessels and all tools and requirements related to vessels, navigation, seafaring, port services and fishing, and from an economic point of view, it is one of the important areas. The current study is descriptive-applied, which was conducted using the Foundation's data method after library studies, data extraction and coding, as well as deep and specialized interviews with experts in order to provide a strategic model. The statistical population included 10 digital marketing experts and maritime trade activists who participated in the processes of coding, classifying concepts, identifying components and dimensions, and extracting the initial pattern. The findings indicate that three main groups of factors affect digital marketing in this industry, which include the conditions governing the business, the tools and strategies used, and among them, the influence of marine industries is less in the conditions governing the business. The other two items, which include the strategies used and the tools used by the organization in digital marketing, are completely under the authority of the organization, and it is necessary to pay more attention to these two factors.
    Keywords: Marketing, Digital Marketing, Maritime Industry, foundation data
  • ابوالفضل دانایی، ابوالفضل قطب الدینی، سید محمد زرگر، فرشاد فائزی رازی

    زمینه و هدف:

    تهدیدهای امنیتی در فضای مجازی برای جمهوری اسلامی ایران واقعیتی انکارناپذیر است. موضوعی که اکنون اکثر افراد جامعه به آن اذعان دارند و نه تنها از سوی تحلیل گران داخلی بیان می شود بلکه طراحان و مجریان خارجی به طور آشکار آن را اعلام و در جهت اجرایی کردن آن، برنامه وبودجه های زیادی صرف می نمایند. هدف از انجام این پژوهش ارایه الگوی تهدیدهای امنیتی در فضای مجازی با تاکید بر پیام رسان ها در ج.ا.ایران است.

    روش:

    در این پژوهش از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای برای عملیات پژوهش و تحلیل داده ها استفاده شده است. بنابراین پژوهش حاضر به لحاظ روش، ترکیبی (کیفی _ کمی) است که در آن از 35 نفر از گروه خبرگان شامل متخصصان حوزه فضای مجازی در پلیس های تخصصی ناجا و اساتید دانشگاهی که با روش هدفمند انتخاب شده اند مصاحبه های عمیق انجام شده است.

    یافته ها:

    بر این اساس ابعاد مختلفی به دست آمد که بخش های اصلی آن عبارت اند از: شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و نتیجه ها؛ همچنین، پدیده مرکزی نیز یعنی تکامل یافتن امنیت در پیام رسان ها که در میانه الگو قرارگرفته است که فعالیت ها و جریان فرایندها حول آن شکل می گیرد.

    نتیجه گیری:

    بعد از انجام کدگذاری باز، محوری و گزینشی چهار زمینه اصلی به صورت الگوواره ارایه شده است. زمینه های اصلی عبارت اند از: دوگانگی سود و زیان مجازی، دگرگونی فرهنگی_هویتی، مسئله مداخله های دولت در فضای مجازی، وابستگی بحث دسترسی_قانون که به شکل یک الگوواره شامل شرایط راهبردی و نتیجه ها ارایه شده است.

    کلید واژگان: الگو, پیام رسان, تهدید امنیتی, فضای مجازی
    abolfazl danaei, abolfazl Ghotbaddini, Seyed Mohammad zargar, Farshad Faezi Razi
    Background and Aim

    Security threats in cyberspace are an undeniable fact for the Islamic Republic of Iran. This is an issue that is now acknowledged by most people in the society and is not only stated by domestic analysts, but also by foreign designers and executives, who openly announce it and spend a lot of money and programs to implement it. The purpose of this study is to provide a model of security threats in cyberspace with emphasis on messengers in the Islamic Republic of Iran.

    Methodology

    In this research, a qualitative approach and a theoretical background method for research operations and data analysis have been used. Therefore, in terms of method, the present study is a combination (qualitative-quantitative) in which in-depth interviews were conducted with 35 members of the expert group, including cyberspace experts in NAJA specialized police and university professors who were selected by a purposeful method.

    Results

    Based on this, different dimensions were obtained, the main parts of which are: causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, strategies and results; Also, the central phenomenon is the evolution of security in messengers, which is located in the middle of the pattern around which activities and process flows are formed.

    Conclusion

    After open, coded and selective coding, the four main fields are presented as a model. The main areas are: the dichotomy of virtual profit and loss, cultural-identity change, the issue of government interventions in cyberspace, the dependence of the access-law debate, which is presented in the form of a model including strategic conditions and results.

    Keywords: Template, messengers, Security threats, ‌ cyberspace
  • لیلا شعرباف علیایی، هادی همتیان*، ابوالفضل دانایی

    دستیابی به موفقیت پایدار و بقاء در شرایط چالشی کسب و کار امروزی بستگی به توانایی کارکنان و سازمان ها در مواجهه با بحران ها و بازگشت به شرایط عادی دارد. ایجاد انگیزه و رفع بی تفاوتی کارکنان یکی از وظایف مهم سازمان ها در مسیر تاب آور ساختن کارکنان و متعاقبا" سازمان است. پژوهش حاضر با هدف ارایه مدلی برای بی تفاوتی سازمانی کارکنان به عنوان مانعی اساسی در این مسیر به روش آمیخته اکتشافی انجام گرفت. در این راستا، در مرحله کیفی تحقیق از تکنیک دلفی و در مرحله کمی از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. نمونه آماری تحقیق شامل 18 نفر خبره با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی قضاوتی در بخش کیفی و 211 نفر از کارکنان برق منطقه ای خراسان به روش نمونه گیری تصادفی ساده در بخش کمی می باشد. برطبق نتایج تحقیق، چهار عامل اصلی و20 عامل فرعی بی تفاوتی سازمانی بر مبنای نظر خبرگان شناسایی گردید که پس از اعتبار سنجی مدل بدست آمده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در چهار عامل اصلی و 19 عامل فرعی مورد تایید قرار گرفت. همچنین نتایج حاکی از این بود که عامل سازمانی دارای بیشترین تاثیر بر بی تفاوتی کارکنان بوده و عوامل شغلی، فردی، و مدیریتی در جایگاه های بعدی قراردارند. سایر نتایج نشان داد که ضعف و ناکارآمدی سیستم ارزشیابی عملکرد، ادراک بی عدالتی و ضعف در مهارتهای ارتباطی مدیران مهمترین عوامل فرعی در بروز این پدیده از دیدگاه کارکنان محسوب می شوند.

    کلید واژگان: تاب آوری سازمانی, بی تفاوتی سازمانی, ناکارآمدی سیستم ارزشیابی عملکرد
    Leila Oliaee, Hadi Hematian *, Abolfazl Danaei

    Achieving sustainable success and survival in today's challenging business conditions depends on the ability of employees and organizations to cope with crises and return to normal. Motivating and eliminating employees' indifference is one of the important duties of organizations in order to make employees' resilience, in turn, leads to organizational Resilience. This study aims to design the model of employees' organizational indifference as a major obstacle to achieve resilience. The exploratory mixed method has been used. In the qualitative step of the research, Delphi method & in the quantitative step, Structural Equation Modeling was used. In the quantitative step, the statistical sample of the research encompasses 18 experts using Judgmental Sampling and in the quantative step, it includes 211 employees of Khorasan Regional Electricity Company using Simple Random Sampling. Based on the findings, four main factors and 20 sub-factors of organizational indifference were identified from the experts’ point of view. Then, four main factors and 19 sub-factors were confirmed after testing and validating the obtained model by Structural Equation Modeling (SEM). Also, the results showed that the organizational main factor has the most effect on organizational indifference. After that, the job, individual and managerial main factors are considered respectively. Other results showed that the weakness & inefficiency of performance evaluation system, perception of injustice and the weakness in managers' communication skills are respectively the most important sub-factors of organizational indifference from the employees' point of view.

    Keywords: organizational resilience, Organizational Indifference, Inefficiency of Performance Evaluation System
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر ابوالفضل دانایی
    دکتر ابوالفضل دانایی
    دانشیار گروه مدیریت رسانه،، واحد سمنان، دانشگاه آزاد اسلامی، سمنان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال