به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احد ستوده

  • جلیل سرهنگ زاده*، احد ستوده
    هرچند خرس قهوه ای (Ursus arctos) در طبقه بندی اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی در طبقه کم ترین نگرانی قرار دارد، اما جمعیت و دامنه انتشار آن به عنوان بزرگ جثه ترین گوشت خوار کشور، کاهش یافته و حفاظت از زیستگاه های آن، حائز اهمیت است. در این پژوهش، مطلوبیت زیستگاه خرس قهوه ای در ذخیره گاه زیست کره ارسباران (یکی از مهم ترین زیستگاه های گونه در شمال غربی کشور) با استفاده از تحلیل عامل آشیان اکولوژیکی و نقاط حضور گونه بررسی شد. نتایج نشان داد که 6/23 درصد (20245 هکتار) از وسعت ذخیره گاه زیست کره ارسباران، زیستگاه مطلوبی برای خرس قهوه ای است. هم چنین، براساس نقشه مطلوبیت زیستگاه، خرس قهوه ای بیش تر در ارتفاع 900 تا 2400 متر از سطح دریا و شیب 30 تا 70 درصد حضور دارد. به علاوه متغیرهای مناطق جنگلی با تاج پوشش 100-75 درصد، مناطق با اقلیم نیمه مرطوب، مناطق با ارتفاع 2000-1500 متر از سطح دریا، دامنه های شمالی، مناطق با شیب 70-45 درصد، مناطق با اقلیم مرطوب، رودخانه های دایمی، مناطق جنگلی با تاج پوشش 75-50 درصد بیش ترین تاثیر مثبت را در انتخاب زیستگاه گونه دارند. زیستگاه های بسیار مطلوب خرس قهوه ای در مناطق اسکلو، مکیدی، هجراندوست، علی آباد، ناپشته، بالاسنگ، ایلانکش، عباس آباد و خریل قرار دارند. جلوگیری از توسعه گردشگری در محدوده زیستگاه های مطلوب خرس قهوه ای و انجام مطالعات تکمیلی تعیین کریدورهای جابه جایی خرس قهوه ای به مناطق همجوار از پیشنهادات این پژوهش است.
    کلید واژگان: خرس قهوه ای, مدل سازی, مطلوبیت زیستگاه, گوشتخوار, ارسباران
    Jalil Sarhangzadeh *, Ahad Sotoudeh
    Brown bear (Ursus arctos) is classified as a Least Concern (LC) species of the International Union for Conservation of Nature (IUCN), but its distribution have decreased as the largest carnivore in the country during last decades, and hence it is important to protect its habitats. In this research, the habitat suitability of brown bear in Arasbaran biosphere reserve, as one of the most important habitats of this species in the northwest of Iran, was considered. For the habitat suitability modeling of this species, Ecological Niche Factor Analysis (ENFA) method and ENFA software were used. Results showed that 23.6% (20245ha) of Arasbaran biosphere reserve were suitable for species. The suitable habitats were recognized to be in areas with elevation range of 900 to 2400 meters above sea level, 30 to 70 percent of slope. In addition, the variables of forest with 75-100% canopy cover, semi-humid climate, elevation range of 1500-2000 meters above sea level, Northern hillsides, 45 to 70 percent of slope, humid climate, permanent rivers, forest with 50-75% canopy cover have the most effect on the selection of the species habitat. The suitable habitats for brown bear are generally distributed in the Oskuloo, Makidi, Hejrandost, Aliabad, Naposhteh, Balasang, Ilankesh, Abasabad and Khril. Prevention of development (Tourism) in the suitable habitats of brown bear, and, determination of corridors and movement routs of the species outside of the Arasbaran Biosphere Reserve in future studies were suggested in the route of this research.
    Keywords: Brown Bear, Habitat Suitability, Carnivore, Arasbaran.‎
  • علی رضا تیموری، پرستو پریور*، احد ستوده، محمدرضا علمی، سید رضا جوادیان
    در مطالعه حاضر، با توجه به اهمیت مشارکت مردمی در به ثمر رسیدن اهداف طرح های توسعه شهری، جایگاه مشارکت مردمی در باغ بزرگ شهر یزد ارزیابی شده است. در مرحله اول، بر اساس روش تحلیل کیفی از طریق مصاحبه با افراد محلی، جایگاه مشارکت مردمی در مراحل تصویب و اجرای طرح باغ بزرگ شهر یزد، آسیب شناسی شد. در این مرحله متن مصاحبه در چند مرحله به سه بخش گزاره، مفهوم و مقولات تیدیل شد و روابط علت و معلولی مقولات اصلی مشخص شد. نتایج نشان می دهد که افراد محلی از عدم شفاف سازی و اطلاع رسانی از سوی شهرداری به شدت ناراضی هستند. بطوریکه اقدامات انجام شده از سوی شهرداری را بدون پشتوانه علمی و اجرایی می دانند و چون این اقدامات بر پایه تجربه افراد محلی نبوده، هیچ حمایتی از این اقدامات نمی کنند. در مرحله دوم، روند تغییر ساختار سرزمین شهری در منطقه مورد مطالعه (از سال 1380 تا سال 1399) با استفاده از متریک های سیمای سرزمین ارزیابی شد. نتایج این ارزیابی نشان داد که طی این مدت ساخت و ساز های زیادی انجام شده و لکه های باغات از بین رفته اند بطوریکه، اندازه لکه های ساخته شده 196 درصد و لکه های بایر 283 درصد افزایش و اندازه لکه های باغی وکشاورزی 80 درصد کاهش داشته است. نتایج نشان می دهد، علی رغم اهداف طرح مذکور مبنی بر حفاظت باغات، مساحت و پیوستگی لکه های باغی و کشاورزی کم شده و خردانگی در آنها ایجاد شده است. این در حالی است که اگر شهرداری در مراحل تصویب و اجرا از مشارکت مردمی استفاده می کرد و بطور شفاف اطلاع رسانی انجام می داد، اهداف طرح محقق شده و می توانست از باغداران محلی به عنوان بازوان اجرایی طرح استفاده کند.
    کلید واژگان: باغات شهری, مشارکت مردمی, تحلیل کیفی, تحلیل تغییرات سیمای سرزمین, متریک های سیمای سرزمین, یزد
    Alireza Teymoori, Parastoo Parivar *, Ahad Sotoudeh, Mohammadreza Elmi, Seyed Reza Javadian
    In the present research the position of public participation in Yazd Great Garden plan has been evaluated. In the first stage, based on the method of qualitative analysis, through interviews with local people, the position of public participation in the stages of approval and implementation of the plan was pathologically evaluated. The results of the studies show that local people are very dissatisfied with the lack of transparency and information by the municipality during the approval and implementation of the plan. In the second phase of this study, the trend of changes in the urban landscape in the study area (from 2001 to 2020) was evaluated using landscape metrics in FRAGSTATS software. The results of this evaluation showed that, during this period, many constructions have been done in this area. The size of barren patches has increased by 283%. The size of garden-agricultural patches has decreased by 80% and the size patches of construction has increased by 196%. In general, in spite of the goals of the mentioned plan to protect the gardens, the area and connectivity of garden and agricultural patches has been reduced and fragmentation is increased. Summarizing the results shows that if public participation was used in the approval and implementation process and information was provided in a transparent manner, the goals of the project were achieved, and local gardeners acted as the supporter of the municipality in the project.
    Keywords: urban gardens, Public Participation, Qualitative analysis, Landscape change analysis, Landscape metrics, Yazd
  • سمیه اراضی*، محمدحسین ایران نژاد پاریزی، احد ستوده، بهمن کیانی
    لکه یک واحد از ساختار سیمای سرزمین و یا قسمت تقریبا همگنی از سرزمین می باشد که از یک ساختار سلسله مراتبی برخوردار است و به عنوان اکوسیستمی همگن و قابل تشخیص که با محیط اطراف خودش کاملا متمایز است در نظر گرفته می شود. دو پارامتر اندازه و شکل لکه های زیستگاهی بر انواع و تعداد جانوران درون آن تاثیر می گذارد. این دو پارامتر، از مولفه های مهم در طراحی و برنامه ریزی مناطق جهت حفاظت از گونه ها هستند. به همین جهت، این پژوهش به مطالعه رابطه دو پارامتر اندازه و شکل لکه های زیستگاهی در حوضه آبخیز آدرشک پرداخته است. در طول فصل های بهار و تابستان سال 1398 به شناسایی جانوران آدرشک پرداخته شد. در مجموع تعداد 14 گونه پستاندار و 26 گونه پرنده در آدرشک شناسایی شد. بیش ترین مقدار غنا، تنوع و یکنواختی گونه ای در لکه درختچه و کم ترین مقدار در لکه بوته زار و علفزار با تراکم بالا مشاهده شد. از نرم افزار FRAGSTATS 4,2 برای محاسبه متریک های مورد استفاده در پژوهش بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی اسپیرمن و مقادیر تنوع گونه ای از شاخص های شانون-وینر، سیمپسون، هیل، بریلویین و مک آرتور، مقدار غنای گونه ای با شاخص های غنای مارگالف و من-هینیک محاسبه شد. نتایج نشان داد که بین شاخص تنوع سیمپسون و بریلویین و شاخص های غنای مارگالف و من-هینیک با دو سنجه AREA و PARA رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین، بین شاخص های تنوع زیستی و پارامترهای فیزیکی لکه ها ارتباط معنی دار در سطح یک درصد مشاهده شد و در طراحی و مدیریت زیستگاه برای جانوران، لکه های کوچک ارجحیت دارند.
    کلید واژگان: آدرشک, همبستگی, شاخص های تنوع زیستی, سنجه, یزد
    Somayeh Arazi *, Mohammadhosein Irannezhadparizi, Ahad Sotoudeh, Bahman Kiani
    A patch is a unit of the structure of the land or almost homogeneous part of the land that has a hierarchical structure and is considered as a homogeneous and recognizable ecosystem that is completely different from its surroundings. Two parameters of size and shape of habitat patchs affect the types and number of animals in it. These two parameters are important components in the design and planning of areas for species protection. Therefore, this study has studied the relationship between two parameters of size and shape of habitat patchs in Adoroshk watershed. During the spring and summer seasons of 2019, Adoroshk animals were identified. A total of 14 species of mammals and 26 species of birds were identified in Adoroshk. The highest amount of richness, diversity and uniformity of species was observed in shrub patch and the lowest amount was observed in high density shrub and grassland spots. FRAGSTATS 4.2 software was used to calculate the metrics used in the research. Data analysis using Spearman correlation and values of species diversity from Shannon-Wiener, Simpson, Hill, Brillouin and McArthur indices, species richness with Margalf and Mann-Henick indices Calculated. The results showed that there was a significant relationship between Simpson and Brillouin diversity index and Margalf and Mann-Henick richness indices with AREA and PARA criteria. Also, a significant relationship was observed between biodiversity indicators and physical parameters of patchs at the level of one percent, and small patchs are preferred in habitat design and management for animals.
    Keywords: Adoroshk, Correlation, Biodiversity indices, Sanjeh, Yazd
  • سمیه اراضی، محمدحسین ایران نژاد پاریزی*، احد ستوده، بهمن کیانی

    توجه به حفظ پوشش گیاهی یکی از ارکان طراحی و مدیریت مناطق است. بدین منظور در این پژوهش، به مطالعه بررسی غنا، تنوع و یکنواختی گیاهان در پهنه های ژیومورفولوژیک حوزه آبخیز آدرشک پرداخته شد. در محیط نرم افزار Arc GIS، با استفاده از نقشه توپوگرافی ژیورفرنس شده، مرز منطقه طبق اصول کارتوگرافی ترسیم شد. پهنه های ژیومورفولوژیک زیستگاه از طریق تفسیر چشمی تصاویر نرم افزار Google Earth شناسایی و در نرم افزار  Arc GISنقشه آن تهیه شد. در طول فصل های بهار و تابستان سال 1398 به شناسایی گیاهان آدرشک پرداخته شد. در مجموع میزان پوشش گیاهی منطقه 16/56درصد محاسبه شد. برای محاسبه غنا، تنوع و یکنواختی گیاهان از شاخص های تنوع زیستی و از آزمون کروسکال- والیس برای مقایسه شاخص های تنوع زیستی در پهنه های ژیومورفولوژیک استفاده شد و در صورت معنی دار بودن اختلاف ها، گروه ها دو به دو با آزمون من-ویتنی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج آزمون کروسکال-والیس نشان داد که اختلاف پهنه های ژیومورفولوژیک از نظر تمام شاخص ها در سطح یک درصد معنی دار است. نتایج آزمون من-ویتنی نشان داد که مناطق واریزه ای از نظر غنا، بالاتر از مناطق صخره ای و آبرفتی هستند.

    کلید واژگان: آدرشک, پهنه ژئومورفولوژیک, شاخص های تنوع زیستی, کروسکال-والیس, من ویتنی
    Somayeh Arazi, MohammadHosein Irannezhadparizi *, Ahad Sotoudeh, Bahman Kiani

    Paying attention to vegetation preservation is one of the pillars of design and management of areas. For this purpose, in this study, the study of richness, diversity and uniformity of plants in the geomorphological zones of Adoroshk watershed was studied. In Arc GIS software environment, using georeferenced topographic map, the boundary of the area was drawn according to cartographic principles. Habitat geomorphological zones were identified by visual interpretation of Google Earth software images and mapped in Arc GIS software. During the spring and summer of 2019, Adoroshk plants were identified. In total, the amount of vegetation in the area was 16.56%. Biodiversity indices were used to calculate the richness, diversity and uniformity of plants and Kruskal-Wallis test was used to compare biodiversity indices in geomorphological zones. If the differences were significant, the groups were divided into two. The two were compared by Mann-Whitney test. The results of the Kruskal-Wallis test showed that the difference of geomorphological zones in terms of all indicators is significant at the level of one percent.  The Mann-Whitney test showed that the deposit areas are richer in terms of richness than the rocky and alluvial areas.

    Keywords: Adoroshk, Geomorphological zone, Biodiversity indicators, Kruskal-Wallis, Mann-Whitney
  • سجاد بهرامی*، احد ستوده، ناصر جمشیدی، محمدرضا علمی، محمدسعید پورسلیمان
    مقدمه

    صنایع شیمیایی به دلیل استفاده از تاسیسات و فرایندهای پیچیده همواره ریسک هایی برای محیط زیست و جوامع به همراه دارند. در مخازن آمونیاک نیز ریسک انفجار به دلیل برخی ویژگی های آمونیاک می تواند بسیار محتمل باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی ریسک انفجار در مخزن آمونیاک در مجتمع پتروشیمی کرمانشاه است. 

    روش کار

    به این منظور از روش درخت خطای فازی برای برآورد احتمال قابلیت اطمینان در رویدادهای پایه استفاده شده است. در این مطالعه پس از ترسیم درخت خطا برای شناسایی رویدادهای پایه، با استفاده از نظرات کارشناسان به ارزیابی احتمال وقوع رویدادهای پایه پرداخته شد و احتمال برش های حداقل نیز از طریق دروازه های منطق بولین محاسبه گردید.   

    یافته ها

    طبق نتایج به دست آمده احتمال وقوع رویداد اصلی برابر با 054997/0 به دست آمده و در اولویت بندی برش های حداقل نیز عمل نکردن شیرهای اطمینان فشار به عنوان موثرترین عامل در وقوع رویداد اصلی و پس ازآن عمل نکردن شیرهای کنترلی و خطاهای انسانی شناسایی گردید.

    نتیجه گیری

    بر طبق نتایج می توان با استفاده از نظرات کارشناسان، در قالب روش درخت خطای فازی به ارزیابی ریسک سناریوهای مختلف در صنایع اقدام نمود. به طورکلی در ارزیابی ریسک سناریوی انفجار در مخزن آمونیاک مشخص شد که برخی نقص های کوچک و جزیی و حتی خطاهای سهوی انسانی، می توانند به عنوان یک عامل مهم در وقوع انفجار موثر باشند.

    کلید واژگان: ارزیابی ریسک, انفجار, آنالیز درخت خطا فازی
    Sajad Bahrami*, Ahad Sotoudeh, Naser Jamshidi, Mohammad Reza Elmi, Mohammad Saeid Poorsoleiman
    Introduction

    Chemical industries often have risks for the environment and communities, due to the use of complex facilities and processes. Also, in the ammonia tanks, the probability of risk of explosion is high, owing to their specific characteristics. The aim of this study is to evaluate the risks of explosion scenario at the ammonia tank in the Kermanshah petrochemical complex

    Material and Methods

    To achieve the purpose of this study, the Fuzzy Fault Tree Analysis (FTA) method was used to estimate the probability of reliability in the basic events. In this study, after drawing Fault Tree for identifying basic events, the probability of basic events was estimated by means of expert’s elicitation, and the probability of minimal cut sets was computed through Boolean logic gates.

    Results

    According to the results, the probability of occurrence of the top event was obtained equal to 0/054997. In the minimal cut set prioritizing, the failing of pressure safety valves identified as the most effective factor in the top event occurrence, and afterward failing the control valves and human errors were identified.

    Conclusion

    This study indicates that, based on expert elicitation, a fuzzy error tree method can be used to assess the risk of various scenarios in the industry. Overall, in assessing the risk of the explosion scenario in the ammonia reservoir, it was found that some minor defects, and even human error, could be considered as a major contributor to the explosion.

    Keywords: Risk assessment, Explosion, Fuzzy Fault Tree Analysis
  • غلامحسین مرادی*، مریم زیلابی، محمدحسین مختاری، احد ستوده

    نوسانات آب و هوایی از عوامل مهم تاثیرگذار بر پوشش گیاهی می باشد. از این رو این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات عناصر آب و هوایی شامل دما و بارش و اثر آن بر تغییرات پوشش گیاهی منطقه حفاظت شده سفیدکوه واقع در استان لرستان با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست انجام شده است. به این منظور ابتدا آب و هوا براساس شاخص اقلیمی دومارتن و با استفاده از داده های دما و بارش مربوط به 9 ایستگاه سینوپتیک استان لرستان طی دوره 17 ساله از سال 2000 تا 2017 تعیین و پهنه بندی شد. سپس شاخص پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر سنجنده ETM+  ماهواره ای لندست 7 برای سال 2004 و تصاویر سنجنده OLI لندست 8 برای سال 2017 در منطقه حفاظت شده سفیدکوه لرستان محاسبه و پهنه بندی گردید و در نهایت ارتباط تغییرات آب و هوا و پوشش گیاهی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج این پژوهش و براساس شاخص اقلیمی دومارتن، در سال 2004 بیشترین سطح منطقه (8/7737 هکتار) مربوط به کلاسه نیمه خشک با پوشش خوب بوده است. از طرفی کمترین سطح منطقه مربوط به کلاسه بسیار مرطوب ضعیف (7/0 هکتار) و کلاسه بسیار مرطوب عالی (5/4 هکتار) بوده است. این در حالی است که در سال 2017 این کلاسه ها تغییر یافته است و کمترین سطح مربوط به کلاسه نیمه خشک با پوشش عالی (4/4169 هکتار) است. در واقع سطح پوشش گیاهی عالی و خوب در سال 2017 حدود 37000 هکتار بوده و این سطح در سال  2004 به حدود 14000 هکتار کاهش یافته است و اقلیم منطقه به سمت نیمه خشک رفته است.

    کلید واژگان: اقلیم, جنگل های غرب ایران, دومارتن, شاخص پوشش گیاهی, ماهواره لندست
    Gholamhosein Moradi*, Maryam Zeilabi, Mohammad Hossein Mokhtari, Ahad Sotodeh

    The weather fluctuations are important influential factors on vegetation cover. Therefore, this study was conducted to identify elements of climate changes including temperature and precipitation, and its effect on vegetation changes in Sefidkuh protected area located in Lorestan province using Landsat satellite images. So, at first the climate was determined and zoned based on de Martonne climatic index using temperature and rainfall data of 9 synoptic stations in the Lorestan province for a term of 17 years from 2000 to 2017. Then, vegetation index was computed and zoned using ETM+ images of Landsat 7 satellite in 2004 and OLI images of Landsat 8 in 2017 and finally, the relationship between climate change and vegetation was investigated. According to the results of this study and based on the de Martonne climatic index, the highest level of the area (7737.8 ha) was related to semiarid class with good cover in 2004. On the other hand, the lowest level was related to very humid class with weak cover (0.7 ha) and very humid class with excellent cover (4.5 hectare). But, these classifications have been changed, and the lowest level is related to the excellent cover (4,4169 hectares). In fact, the area of vegetation with good and excellent cover has decreased from 2017 to 2004 (from approximately 37000 to 14000 ha), and the climate of study area has changed to semi-dry.

    Keywords: Climate, Western forests of Iran, de Martonne, Vegetation Index, Landsat
  • مهدیه ابوالحسنی، احد ستوده*، پرستو پریور
    پیشینه و هدف

    رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی سبب تغییرات زیاد پوشش و کاربری اراضی شده که به طور گسترده ای بر ساختار، عملکرد و خدمات اکوسیستم تاثیر می گذارد. از سال 2008 بیش از نیمی از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی می کنند که طبق پیش بینی سازمان ملل تا سال 2050، 80 درصد جمعیت جهانی شهری خواهد شد و این افزایش مداوم موجب گسترش سریع مناطق شهری می شود. اکثر این شهرها در کشورهای درحال توسعه، به ویژه در آسیا و آفریقا واقع شده اند که بخش قابل توجهی از آن ها، کشورهای خشک و نیمه خشک هستند. برآوردها نشان می دهد که 85 درصد از کل اراضی ایران تحت تاثیر شرایط خشک و نیمه خشک هستند. مناطق خشک با اقلیم خشک، پوشش گیاهی تنک، کمبود آب، بارش محدود و محیط زیست بسیار شکننده مشخص می شوند. این ویژگی ها باعث شکننده شدن اکوسیستم های شهری می شوند. با توجه به اینکه عملکرد و کارکردهای محیطی به ترکیب و توزیع عناصر ساختاری آن ها بستگی دارد، برای درک بهتر پویایی سیمای سرزمین، بررسی تغییرات الگوهای مکانی ضروری است. اطلاعات تغییرات کاربری ها درگذر زمان می تواند تغییرات آتی را پیش بینی کرده و همچنین در شناخت توان و استعداد اراضی کاربرد دارند که می تواند در دستیابی به برنامه ریزی و طراحی اصولی و پایدار کمک کرده و روند نامناسب تغییرات اراضی را تعیین و از گسترش آن جلوگیری کرد. برای شناسایی این الگوی مکانی و تغییرات آن از سنجه های سیمای سرزمین می توان استفاده کرد. کمی سازی تغییرات در سیمای سرزمین با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین صورت می پذیرد و برای تحلیل و برنامه ریزی کاربری ها مورداستفاده قرار می گیرد. سنجه ها ابزار مناسبی برای طراحی و یافتن ارتباط دقیق بین ساختار و عملکرد کاربری های سیمای سرزمین هستند. بر همین اساس در این پژوهش سعی شده است تا با بررسی و اندازه گیری تغییرات ساختار سرزمین شهری شهر یزد با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در طی سه دهه در این منطقه از تخریب و تکه تکه شدن الگوهای طبیعی جلوگیری شود و به برنامه ریزان و سیاست گذاران برای جهت گیری توسعه پایدار شهری کمک کند. هدف این مطالعه کمی سازی و اندازه گیری تغییرات الگوهای مکانی پوشش اراضی شهر یزد با استفاده از سنجه های سیمای سرزمین در دو سطح طبقه و سیمای سرزمین در طی دوره 27 سال است. همچنین توزیع و ترکیب الگوی فضایی پوشش اراضی در دو سطح لکه های سبز و ساخته شده که نقش عمده ای بر کارکرد اکوسیستم دارند، موردبررسی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای لندست 5 به تاریخ 1371 و لندست 8 به تاریخ 1397 استفاده شد. پس از انجام تصحیحات لازم بر روی تصاویر ماهواره ای، طبقه بندی نظارت شده به روش حداکثر احتمال انجام شد. با توجه به تنوع پوشش های موجود در منطقه، سه طبقه شامل اراضی بایر، پوشش گیاهی و شهری مورد شناسایی و طبقه بندی قرار گرفت. به منظور بررسی دقت طبقه بندی تصاویر، از ماتریس خطا و محاسبه پارامترهای آماری ضریب کاپا و صحت کلی استفاده شد. ضریب کاپا و صحت کلی تصاویر طبقه بندی شده سال 1370 و 1397 به ترتیب 0.83، 96 درصد و 0.81، 90 درصد به دست آمد. با استفاده از نرم افزار فرگاستات Fragstats  برای محاسبه ی سنجه های سیمای سرزمین استفاده شد. در مطالعه حاضر با توجه به هدف تحقیق، سنجه های مساحت لکه (CA)، تعداد لکه (NP)، درصد مساحت لکه (PLAND)، میانگین اندازه لکه (AREA)، فشردگی لکه (GYRATE)، نزدیک ترین فاصله اقلیدسی (ENN)، و پیوستگی (CONTAGE) در سطح کلاس و سیمای سرزمین انتخاب و مورداندازه گیری قرار گرفتند.

    نتایج و بحث 

    در این مطالعه با بررسی سنجه های مختلف در دو مقیاس کلاس و سیمای سرزمین استنباط شد که سیمای سرزمین در طبقه اراضی بایر و پوشش گیاهی در حال خرد شدن و گسستگی بیشتر در طی دوره زمانی موردبررسی است. درحالی که پوشش شهری در طی این مدت یکپارچه تر و مساحت بیشتری را در برگرفته است که نشان دهنده آثار مخرب فعالیت های انسانی بر محیط زیست است. طی دوره موردمطالعه بیشترین افزایش مساحت نسبت به سایر طبقه ها، متعلق به طبقه پوشش شهری است، در این مطالعه بیشترین تعداد لکه نسبت به سایر طبقه ها را طبقه پوشش گیاهی داشته است. تعداد لکه های پوشش گیاهی طی دوره مطالعه افزایش و تعداد لکه های اراضی بایر و پوشش شهری کاهش یافته است. نتایج حاصل از این سنجه در کنار سنجه مساحت، نشان دهنده پدیده خرد دانه شدن پوشش گیاهی در شهر یزد است. تغییر کاربری های کشاورزی و باغداری به مناطق مسکونی باعث ازهم گسیختگی لکه های پوشش گیاهی شده است. متوسط اندازه لکه در کلاس پوشش شهری افزایش و در دوطبقه پوشش گیاهی و اراضی بایر کاهش یافته که نشان می دهد سطح نفوذناپذیر در شهر موردمطالعه افزایش یافته و سطح به هم پیوست ه ای را به وجود آورده اند. سنجه میانگین فاصله هر سلول در لکه با مرکز ثقل در دو کلاس اراضی بایر و پوشش گیاهی کاهش یافته و بیشترین کاهش مربوط به کلاس پوشش گیاهی است که نشان دهنده کاهش فشردگی این لکه ها است. سنجه نزدیک ترین فاصله اقلیدسی لکه ها در تمامی کاربری ها افزایش یافته است که بیشترین میزان مربوط به اراضی بایر است.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل از بررسی تغییرات سنجه مساحت کلاس نشان دهنده این است که مساحت کاربری اراضی شهری طی دوره موردبررسی به میزان 4346.82 هکتار افزایش یافته است. دلیل این امر، افزایش جمعیت شهر یزد است. در سال 1370 جمعیت این شهر 275298 نفر بوده و در سال 1397 به 529673 نفر رسیده است؛ یعنی به میزان 254375 نفر افزایش جمعیت داشته است؛ بنابراین به فضای بیشتری جهت رشد و گسترش شهر نیاز است که سبب توسعه فیزیکی کاربری ساخت وساز می شود. در اثر گسترش فضایی شهر، حدود 1667.61 هکتار از اراضی کشاورزی و باغات موجود در شهر یزد از بین رفته و در محدوده خدماتی شهر ادغام شده و به زیرساخت های شهری تبدیل شده است. افزایش زیرساخت و فعالیت های انسانی بدون توجه به ظرفیت و توان اکولوژیکی این منطقه، می تواند مشکلات زیست محیطی بسیاری را به دنبال داشته باشد. ازاین رو برای جلوگیری از تخریب بیشتر محیط زیست و کاهش کیفیت آن لازم است برنامه های پایش و ارزیابی الگوهای پراکنش کاربری اراضی به طور مداوم اندازه گیری شود تا بتوانند به عنوان راهنمایی برای ارزیابی وضعیت موجود اکوسیستم شهری کاربردی باشند.

    کلید واژگان: سیمای سرزمین, سنجه های سیمای سرزمین, تجزیه وتحلیل مکانی, مناطق خشک
    Mahdieh Abolhassani, Ahad Sotoudeh *, Parasto Parivar
    Background and Objective

    Population growth and urbanization have caused many changes in land use and land cover that has been greatly affected by the structure, function and service of the ecosystem. Since 2008, more than half of the world's population has lived in urban areas, which, according to the United Nations, 80 percent of the world's population will be urban by 2050, and this continuous increase will lead to the rapid expansion of urban areas. Most of these cities are located in developing countries, especially in Asia and Africa, where a considerable part of them are arid and semi-arid countries. Estimates show that 85 percent of total Iran's lands are under arid and semiarid conditions climate. Arid areas with dry climate, poor vegetation, lack of water, limited rainfall and very fragile environment are identified. These characteristics cause the vulnerability of urban ecosystems. Considering that the function and performance of the environment depended on the composition and distribution of their structural elements, to better understand the dynamics of land, it is necessary to study the changes in spatial patterns. Information on land use changes over time can predict future changes and also be used to identify land a principled and sustainable design and planning,  also to determine the improper process of land change and prevent its spread. Landscape metrics can be used to identify this spatial pattern and it's change.  Applicability of landscape metrics is for the Quantifying of the landscape change and also it's used for analysis and planning of land uses. Metrics is a useful tool for designing and finding exact relationships between the structure and function of landscape functions. Accordingly, this study has tried to study and measure changes in landscape structure of Yazd city by using landscape metrics for three decades in this region from destruction and fragmentation of natural patterns and help planners and policymakers for the orientation of sustainable urban development. The aim of this study is to quantify and measure changes in spatial patterns of land use in Yazd city by using landscape metrics in two levels of class and landscape during the period of 27 years. Also, the distribution and composition of spatial patterns of land use have been investigated in two levels of green and built-up patches that have a major role in ecosystem function.

    Materials and Methods

    In this study, Landsat 5 at 1991 and Landsat 8 at 2017 satellite images have been used. After performing the necessary corrections on the satellite images, the classification was done using the maximum likelihood method. according to the diversity of vegetation in the area, three categories including bare land, vegetation and built-up were identified and classified. In order to investigate the accuracy of classification, error matrix and statistical parameters of the kappa coefficient and overall accuracy were used. The kappa coefficient and overall accuracy of the classification images for 2017  and 1991 are 0.81, 90%, 0.83 96%, respectively. The Fragstats 4.1 software was used to calculate the landscape metrics. In the present study, according to the aim of the study, Class Area (CA), Number of patches (NP), Percentage of Landscape (PLAND), AREA, Radius of Gyration (GYRATE), Euclidean Nearest Neighbor Distance (ENN), and Contagion landscape metrics (CONTAGE) were selected and evaluated at the class and landscape level.

    Results and Discussion

    In this research, by studying different metrics in the two scales of class and landscape, it was inferred that the landscape in open land and green spaces are being crushed and discrete over a period. While built-up has become more integrated and more expansive over the period, it shows the destructive effects of human activities on the environment. During the studied period, the highest increase in area to other classes belongs to the built-up class. In this study, the maximum number of patches is related to other classes of a green space class. The number of vegetation patches increased and the number of patches opens land and urban class decreased. The results of this metric along with area metrics show the phenomenon of fragmented in Yazd city. Changes in agricultural and gardening land use to residential areas cause disintegration of vegetation patches. The mean patch size of the built-up class has increased and in two vegetation and open land decreased. It shows that the impervious area in the studied city has increased. The average distance metric of each cell in the patches with the center of gravity in two classes of open land and vegetation decreased and the largest reduction is in the green space class. The Euclidean nearest-neighbour distance metric of patches in all uses has been increased which is related to open land.

    Conclusion

    The results of the study of metrics changes in the class area show that the built-up has increased by 4346.82 ha in the studied period. The reason for this is the increase in the population of Yazd city, which in 1991 and 2017 were 275298 and 529673  respectively. Therefore, more space is needed for the growth and expansion of the city, which causes the physical development of the construction. Due to the spatial expansion of the city, about 1667.61 ha of the agricultural lands and gardens in Yazd city has been destroyed and integrated into urban infrastructures. Increasing human infrastructure and activities without considering the capacity and ecological capability of this area can cause many environmental problems. Therefore, in order to prevent further degradation of the environment and reduce its quality. Monitoring and evaluation of land use patterns should be measured continuously so that they can be used as a guide to assess the current status of the urban ecosystem.

    Keywords: Landscape, Landscape metrics, Spatial analysis, Dry regions
  • مریم جعفری نجف آبادی، محمدرضا علمی*، احد ستوده، حمید سودائی زاده

    تحقیق حاضر با هدف شناسایی عوامل درونی (نقاط قوت و فرصت)، عوامل بیرونی (نقاط ضعف و تهدیدها) و تدوین استراتژی برای ظرفیت سنجی ارزیابی راهبردی محیط زیستی در بخش منابع آب کشور انجام گرفته است. بدین منظور با مصاحبه از خبرگان و مطالعات گسترده شاخص های اثرگذار در سه سطح سیستمی، سازمانی و فردی مشخص شد و برای تدوین استراتژی های مدیریتی کارامد به کار گرفته شد. سپس با وزن گذاری عوامل قوت، فرصت، ضعف و تهدید در سه سطح (سیستمی، سازمانی و فردی) در قالب ماتریس ارزیابی عوامل درونی و ماتریس ارزیابی عوامل بیرونی، با استفاده از ماتریس SWOT استراتژی های مناسب تدوین شد و نهایتا با استفاده از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی استراتژی ها نمره دهی شد. با توجه به اهمیت مدیریت بهینه منابع آب و حفاظت از منابع آبی در شرایط نامناسب کنونی و همچنین با توجه به مهمترین ضعف ها و تهدیدهای اصلی ارزیابی راهبردی محیط زیستی در زمینه منابع آبی و نتایج حاصل از ماتریس SWOT و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی پیشنهاد می شود که با به کارگیری تمام ظرفیت های موجود در جامعه برای اجرای فزاینده ارزیابی های محیط زیستی از نگرش های غیرتخصصی و تک بعدی افراد ناآگاه به مسایل محیط زیستی در تصمیمات اجرایی کشور در بخش منابع آب پرهیز شود و نهایتا با در نظر گرفتن زیرساخت ها و ظرفیت های موجود برای اجرایی شدن ارزیابی راهبردی محیط زیستی در متن برنامه های ملی توسعه در بخش منابع آب تمهیداتی صورت گیرد و نیل به توسعه پایدار هموارتر شود.

    کلید واژگان: ارزیابی راهبردی محیط زیستی, منابع آب, ماتریس SWOT, توسعه پایدار, ماتریس QSPM
    Maryam Jafari Najafabadi, MahammadReza Elmi *, Ahad Setoudeh, Hamid Sodaee Zadeh

    The purpose of this study is to identify internal factors (strengths and opportunities), external factors (weaknesses and threats) and strategies for capacity evaluation of environmental strategic assessment in water resources of Iran. For this purpose, interviews with experts and extensive studies of effective indicators at three levels of individuals, system, and organization were identified and used to develop effective management strategies. Using strengths, opportunities, weaknesses and threats at three levels (individuals, system and organization) in the form of Internal and External Factors Evaluation matrices, SWOT analysis was applied. Finally, strategies were scored using Quantitative Strategic Planning Matrix. Considering the importance of optimizing and protecting water resources in the current unsatisfactory conditions, and the results of SWOT and QSPM matrices, it is suggested that all existing capacities in the community be employed to carry out an ever-increasing environmental assessment to curb impacts of non-experts and short-sighted views in the executive level in water resources sector. We also suggest consideration of the infrastructure and capacities available for the implementation of the strategic environmental assessment in the context of national development programs in water resources to pave way for achieving a smoother sustainable development.

    Keywords: Strategic Environment Assessment, Water resources, SWOT, sustainable development, QSPM
  • پرستو پریور، آیدا احمدی*، فرانه وکیلی، احد ستوده
    زمینه و هدف

    امروزه ارزیابی راهبردی محیط زیستی به عنوان ابزاری برای وارد کردن ملاحظات محیط زیستی در مراحل اولیه تصمیم گیری مورد توجه برنامه ریزان قرار گرفته است. اندیشمندان مشخصه هایی مانند توجه به ارتباط بین لایه های مختلف تصمیم گیری از سطح سیاست تا اجرا، توجه به بستر فرهنگی- سیاسی و ساختار سازمانی توسعه و نیز در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی- اجتماعی را به ارزیابی راهبردی محیط زیستی نسبت داده اند.

    روش بررسی

    علی رغم برشماری این خصوصیات، فرایند معمول ارزیابی راهبردی محیط زیستی، توانایی ارزیابی جامع اثرات در بستر فرهنگی، اجتماعی و اکولوژیکی را ندارد. همچنین برای سنجش پایداری انواع توسعه، از معیارهایی استفاده می شود که نتیجه شفافی را در اختیار تصمیم گیران قرار نمی دهد. به همین دلیل در این مطالعه فرایند و ساختار ارزیابی راهبردی محیط زیستی بر اساس مبانی نظری رویکرد تاب آوری ارتقاء یافته است. بر اساس رویکرد تاب آوری، عدم قطعیت ها و اختلالات در سیستم های اجتماعی-اکولوژیکی قابل تحلیل است. همچنین با استناد به رویکرد تاب آوری مفهوم چند مقیاسی در فرایند ارزیابی وارد می شود.

    یافته ها

    در این مطالعه فرایند سه مرحله ای برای ارزیابی راهبردی محیط زیستی پیشنهاد شده است. هر یک از مراحل بر اساس مفاهیم اصلی رویکرد تاب آوری تنظیم شده است.

    بحث و نتیجه گیری

    مجموع این خصوصیات ارزیابی های محیط زیستی را بر اساس آینده غیر قابل پیش بینی، اجتناب ناپذیر بودن تغییر و آسیب پذیری سیستم های اکولوژیکی امکان پذیر می سازد.

    کلید واژگان: ارزیابی راهبردی محیط زیستی, تفکر تاب آوری, سیستم اجتماعی-اکولوژیکی, توسعه پایدار
    Parastoo Parivar, Aida Ahmadi *, Farane Vakili, Ahad Sotoudeh
    Background and purpose

    Nowadays environmental strategic assessment as a tool for incorporating environmental considerations into the early stages of decision making has attracted the attention of planners. Scholars have attributed characteristics such as attention to the relationship between different layers of decision-making from policy making to implementation, consideration of cultural- political context and organizational structure of development as well as reflection of socio-economic considerations to environmental strategic assessment.

    Method

    Despite these characteristics, the usual process of strategic environmental assessment does not have the ability to comprehensively assess the effects of cultural, social and ecological contexts. Criteria that do not provide clear results to decision makers are also used to measure the sustainability of development types. For this reason, in this study, the process and structure of the strategic environmental assessment based on the theoretical foundations of the resilience approach has been improved. Based on the resiliency approach, uncertainties and disturbances in socio-ecological systems can be analyzed. It is also incorporated into the evaluation process by reference to the multi-scale concept resiliency approach.

    Findings

    In this study a three-step process for strategic environmental assessment is proposed. Each step is based on the basic concepts of the resiliency approach.

    Discussion and Conclusions

    The sum of these characteristics makes environmental assessments possible on the basis of the unpredictable future, the inevitability of change, and the vulnerability of ecological systems.

    Keywords: membrane Strategic Environmental Assessment, Resilience Thinking, Socio-Ecological System, Sustainable development
  • زهرا عباسی *، حمیدرضا عظیم زاده، علی طالبی، احد ستوده
    ارزیابی کیفی منابع آب زیرزمینی از نظر تامین آب شرب، اهمیت شایانی دارد. منابع آب زیرزمینی دشت عجب شیر واقع در حاشیه دریاچه ارومیه به دلیل برداشت بی رویه با افت سطح آب و نفوذ آب شور به سفره آب شیرین مواجه شده است. هدف این مطالعه، پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی دشت با استفاده از شاخص کیفی آب زیرزمینی و سامانه اطلاعات جغرافیایی است. در این مطالعه، از نتایج آنالیز 10 پارامتر شیمیایی کلسیم، سدیم، منیزیم، پتاسیم، سولفات، بی کربنات، کلراید، هدایت الکتریکی، کل جامدات محلول و سختی کل در 15 حلقه چاه استفاده شد. ابتدا نقشه غلظت مولفه ها به روش کریجینگ ترسیم شد. سپس بر اساس استاندارد شرب سازمان بهداشت جهانی، نقشه نرمال و رتبه تهیه و با استخراج وزن هر مولفه از نقشه رتبه، نقشه شاخص کیفی تهیه شد. نتایج نشان داد که مقدار شاخص کیفی بین 61 تا 81 در رده های متوسط تا قابل قبول است. تحلیل حساسیت مدل به روش حدف تک نقشه نشان داد که شاخص کیفی نسبت به پتاسیم حساس‏تر است. به طورکلی، شاخص کیفیت آب در شمال شرقی به جنوب غربی دشت و سایر مناطق آن به ترتیب در رده قابل قبول و رده متوسط قرار می گیرد.
    کلید واژگان: آبخوان عجب شیر, آنالیز حساسیت, سامانه اطلاعات جغرافیایی, شاخص کیفی آب زیرزمینی
    Z. Abbasi *, H. Azimzadeh, A. Talebi, A. Sotoudeh
    Groundwater quality evaluation is very necessary to provide drinking water. Groundwater excessive consumption can cause subsidence and penetration of saline groundwater into freshwater aquifers in Ajabshir Plain, on the Urmia lake margin. The main goal of the current project was to evaluate the groundwater quality by employing the qualitative indices of groundwater and GIS. Ten parameters of 15 wells including EC, TDS, total hardness as well as the concentration of Ca++, Na+, Mg++, K+, SO4--, HCO3- and Cl- were analyzed. At first, the maps of parameters concentration were prepared by the kiriging method. Then based on WHO drinking water standards, the maps were standardized and ranked for drawing the maps of quality indices. The results showed that quality index changes were in the range of moderate (61) to acceptable (81). Removing the single map method of sensitivity analysis detected the quality index was more sensitive to the K+ parameter. Finally, the quality index from the eastern north to the western south of Ajabshir Plain and the other areas was ranked in the acceptable and moderate classes, respectively.
    Keywords: Ajabshir aquifer, Sensitivity analysis, GIS, Groundwater quality index
  • سجاد بهرامی *، احد ستوده، ناصر جمشیدی، محمدرضا علمی
    سابقه و هدف
    با گسترش صنعت های مختلف، باوجود ایجاد رفاه برای انسان، خطر ها و ریسک های نهفته جدیدی نیز برای وی به وجود آمده است. صنعت پتروشیمی با توجه به گستردگی و حجم فعالیت ها و توانایی ایجاد خطر هم برای انسان و هم برای محیط زیست جزء صنعت های با ریسک بالا محسوب می شود. هدف از این تحقیق، ارزیابی و رتبه بندی ریسک های منتج از فعالیت های فرآیندی در مجتمع پتروشیمی کرمانشاه است. مواد و روش‎ها: تحقیق حاضر یک پژوهش تحلیلی- میدانی است که در یک بازه زمانی حدود10 ماه در مجتمع پتروشیمی کرمانشاه انجام گرفت. در این تحقیق ضمن بررسی خط های تولید محصول ها (اوره و آمونیاک) ، تیمی 5 نفره از کارشناسان و خبرگان تشکیل شد. سپس به تهیه ی لیستی ابتدایی از مهم ترین ریسک ها و خطر ها در حوزه ی محیط زیست اقدام و در مرحله ی بعد با استفاده از روش طوفان فکری و تکنیک دلفی اقدام به اصلاح لیست ابتدایی خطر ها و ریسک های محیط زیستی شد و در قالب روش FMEA سنتی و فازی به ارزیابی ریسک محیط زیستی پرداخته شد. نتایج و بحث: بنابر نتایج به دست آمده از تعداد 38 ریسک شناسایی شده با روش FMEA سنتی، بالاترین رتبه مربوط به ریسک انتشار گازهای هیدروژن و آمونیاک در زمان از سرویس خارج شدن واحد آمونیاک و کمترین رتبه متعلق به ریسک پساب های آمونیاکی است. همچنین بیشترین فراوانی تاثیر ریسک ها مربوط به آلودگی هوا و نیز بیشترین دلیل ریسک ها مربوط به نقص در شبکه و اتصال ها هستند. نتایج فازی سازی ورودی ها و خروجی روش FMEA نشان می دهد که از مجموع 15 ریسک که به صورت کلی در مجتمع پتروشیمی با نظر های خبرگان شناسایی شده بیشترین عدد اولویت فازی در بخش بهداشتی مربوط به آلودگی صوتی (75/0) ، در بخش ایمنی مربوط به سقوط از ارتفاع (75/0) و در بخش محیط زیست مربوط به کاهش منابع اکولوژیکی (613/0) طبق جدول 9 است.
    نتیجه گیری
    طبق نتایج این تحقیق، رویکرد FMEA فازی می تواند به عنوان جایگزین مناسبی برای رویکرد سنتی FMEA در زمان نیاز به بیان نتایج، با دقت بیشتر باشد.
    کلید واژگان: ارزیابی ریسک, محیط زیست, FMEA, فازی, پتروشیمی کرمانشاه
    Sajjad Bahrami*, Ahad Sotoudeh, Naser Jamshidi, Mohammad Reza Elmi
    Introduction
    Development of various industries, despite providing human welfare, has potential risks for mankind. Due to its extensive operations and activity and also the potential risk for humans and the environment, the petrochemical industry is considered a high-risk industry. The purpose of this study was to assess and prioritize the risks resulting from process activities in Kermanshah petrochemical complex using two approaches (i.e., the traditional and fuzzy FMEA method). Material and methods: The present study was an analytical-field research that has been conducted in Kermanshah petrochemical complex for 10 months. In this study, the product lines (urea and ammonia) were investigated and also a team of five experts was formed. In addition, an initial list of the most important risks and hazards in the environmental field was prepared and then, by using Brainstorming and Delphi Technique, the list was corrected. Finally, environmental risk assessment in the form of traditional and fuzzy FMEA methods was evaluated.
    Results and discussion
    According to the results, 38 risks were identified by traditional FMEA. The highest priority risk was related to hydrogen and ammonia gas emissions when the ammonia unit was out of service by RPN number of 491. The lowest priority risk belonged to ammonia effluents by RPN number of 28. Also, the highest risks to air pollution, as well as the causes of the risks were related to defects in the system and connections. The results of input fuzzification and output FMEA method showed that among the 15 identified risks in the petrochemical complex, the highest number of fuzzy priority in the health section was related to noise pollution (0.75), in the safety section was falling from the heights (0.75), and in the environmental sector for the reduction of ecological resources (0.613).
    Conclusion
    Comparing these two approaches suggest that the traditional FMEA is powerful in the early stages of risk assessment process, and on the other hand, the fuzzy approach is more flexible and user-friendly in the stage of prioritizing the risks.
    Keywords: Risk assessment, Environment, fuzzy- FMEA, Kermanshah Petrochemical
  • حسان اخوان، سولماز عموشاهی*، احد ستوده
    کوهستان شیرکوه در استان یزد به وسیله نواحی گرم و خشک احاطه شده است. این کوهستان سردترین مناطق استان را به خود اختصاص داده است. موقعیت جغرافیایی این منطقه سبب شده که اکوسیستم آن بسیار حساس بوده و پوشش گیاهی نقش به سزایی در آب و هوا و معیشت مردم داشته باشد.
    در مطالعه حاضر جهت بررسی تغییرات اقلیمی از تصاویر ماهواره ای، تکنولوژی سنجش از دور و سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. در این راستا با استفاده از نمونه گیری ها، داده های اقلیمی و داده های ماهواره ای رابطه ی میان تغییرات دما( به عنوان شاخص اقلیم) و تغییرات میزان پوشش گیاهی در دو ماه گرم و سرد به دست آمد.
    نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که در ماه آوریل از دمای کم به دمای زیاد میزان NDVI افزایش می یابد و در ماه ژوئن تا دمای 11 درجه با افزایش دما، میزان NDVI افزایش و پس از آن کاهش می یابد.
    NDVI تیپ های گیاهی یکسان در طبقات مختلف دمایی منطقه دارای اختلاف بود و این اختلاف در شاخص NDVI در طبقات دمایی مختلف در ماه گرم تر مثل ژوئن کم تر و در ماه سرد مثل آوریل بیش تر می باشد. از نتایج این مطالعه می توان این گونه استنباط کرد که تغییرات NDVI تیپ های گیاهی یکسان در ماه های مختلف سال با افزایش ارتفاع و تغییر طبقات دمایی بین رویشگاه های سرد و گرم در یک منطقه ی کوهستانی می تواند تحت تاثیر افزایش دمای محیط کم تر شود. بنابراین این عامل می تواند به عنوان شاخص مناسبی برای ارزیابی تغییرات اقلیم به کار رود.
    کلید واژگان: کوهستان شیرکوه, NDVI, تغییر دما, تغییر اقلیم
    Hesan Akhavan, Solmaz Amoushahi *, Ahad Setudeh
    Shirkouh mountain is located in Yazd province and is surrounded by arid and semi- arid regions. In fact, it means that this area is the coldest part of Yazd province. The geographic location of this mountain made it a very sensitive ecosystem. Due to these reasons, its vegetation cover plays a very important role in weather conditions and welfare of people living around.
    In present study some elements such as satellite images, Remote Sensing technology and Geographic Information System (GIS) were used for surveying climate changes. In this regard, the relationship between climate and temperature changes (as an indicator of climate) and changes in the amount of vegetation in two hot and cold months were obtained using the sampling and satellite data.
    The results showed that in April from low temperature to the high temperature NDVI index increased but in Jun, NDVI will increased before 11°and after that this amount will decreased.
    The NDVI in same type of plant was different in various classes of temperature ranges. This NDVI difference in various temperature classes in April (Colder period) was more visible than Jun (Warmer period). So it can be inferred that NDVI changes in the same vegetation type in different periods of the year is not change regularly because of elevation and temperature changes. The difference between the hot and cold habitats in a mountainous area can be reduced by increasing the ambient temperature, which is an appropriate indicator to assess the effects of climate change.
    Keywords: Shirkouh Mountain, NDVI, Tempreture Changes, Climate Changes
  • الهام یوسف زاده *، احد ستوده، پرستو پریور، محمدرضا رضایی، حمید سودایی زاده
    یکی از سطوح مدیریت شهری، مدیریت محیط زیست شهری است که نیازمند استفاده از رویکردهای نوینی مانند تفکر تاب آوری برای دستیابی به شهرهایی با خدمات اکوسیستمی انعطاف پذیربرای تضمین قابلیت زیستن و شهرهایی پایدارتر در برابر تغییرات محیط زیستی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی تاب آور بودن خدمات اکوسیستمی شهر یزد با استفاده از فرایند ارزیابی تاب آوری خدمات اکوسیستمی است. فرایند ارزیابی تاب آوری خدمات اکوسیستمی شامل سه مرحله اصلی، مرحله اول شامل انتخاب معیارهای تعیین وضعیت خدمات اکوسیستمی با توجه به شرایط اکولوژیکی و دسترسی به داده، مرحله دوم شامل برآورد و ارزیابی وضعیت تاب آوری معیارهای نهایی خدمات اکوسیستمی و مرحله سوم ارزیابی کلی شرایط تاب آوری خدمات اکوسیستمی است. نتایج حاصل از ارزیابی کلی تاب آوری نشان داد شهر یزد از رنج تاب آوری عدد 641/25 به خود اختصاص می دهد که وضعیت خدمات اکوسیستمی شهر یزد را در محدوده عدم تاب آوری قرار داده است. بنابراین، اندازه گیری روند پایداری و تاب آور بودن شهر با تمرکز بر توصیف وضعیت فعلی خدمات اکوسیستم شهری می تواند به برنامه ریزان برای اتخاذ تصمیماتی جهت حفظ و ارتقاء کیفیت خدمات اکوسیستمی و در نتیجه بهبود وضعیت محیط زیست شهر کمک کند. نتیجه این مطالعه بسط یک رویه ارزیابی تاب آوری شهری بر اساس خدمات اکوسیستمی است.
    کلید واژگان: دامنه تاب آوری, شهرهای پایدار, کیفیت خدمات اکوسیستمی, مدیریت محیط زیست شهری, یزد
    Yousefzadeh E. *, Setoodeh A., Parivarp., Rezaei M. R., Sodaeizadeh H
    One of urban management levels is urban environmental management, based on the use of modern approaches such as resilience thinking in order to have cities with flexible ecosystem services to ensure viability and more sustainability and to provide natural dynamism for the reactions of urban systems to environmental changes. The purpose of this study was to investigate the resilience of ecosystem services in Yazd to introduce a framework for evaluation of such services. The process of evaluating the resilience of ecosystem services is been presented in three steps, the first, includes the selection of ecosystem services status determination criteria with respect to ecological conditions and data access in Yazd. The second step was to estimate the current status of selected criteria for testing the resilience of ecosystem services in Yazd. The third step was to evaluate the city in terms of such services. The overall evaluation results of resilience showed Yazd 25,641 in resilience suffering. It indicates that Yazd is in the range of resilience; therefore, measuring the trend in city’s sustainability and resilience along with concentrating on the description of the current status of urban ecosystem services can help develop plans to make decisions to maintain and promote the quality of ecosystem services and to improve environmental conditions as a result. The current study is the extension of relationship between urban resilience and ecosystem services.
    Keywords: Resilience tolerance, Resilient cities, Ecosystem services quality, Urban environmental management, Yazd
  • مریم حاتمی، احد ستوده*، محمدحسین مختاری، بهمن کیانی
    فضای سبز شهری در زمره زیر ساخت های اجتماعی است و از جمله امتیازات آن کاهش آلودگی هوا، جذب ذرات معلق، تعدیل دما، افزایش رطوبت نسبی و کاهش اثرات طوفان ها به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. شهر مشهد با جمعیت حدود 8/2 میلیون نفر، دومین شهر پرجمعیت ایران پس از تهران است. با توجه به توسعه فیزیکی این شهر، تخریب گسترده ای از فضای سبز رخ داده است که با الگوی توسعه سازگار با محیط زیست در تضاد است. این پژوهش به بررسی چگونگی ترکیب و پراکنش مکانی فضاهای سبز شهر مشهد و روند تغییر آن ها طی سال های 1363 و 1392 می پردازد. برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست 4 و 8 که توسط سنجنده TM و OLI با توان تفکیک 30 متر برداشت شده بود استفاده شد، سپس 4 سنجه سیمای سرزمین PLAND ، AREA ، ENN ، PD برای مناطق مختلف شهر مشهد محاسبه گردید. نتایج نشان داد در طی دوره مورد مطالعه تخریب شدیدی از نظر وسعت و ترکیب و توزیع مکانی فضاهای سبز در این شهر رخ داده است. در حال حاضر شبکه موزاییک فضاهای سبز شهر مشهد از وسعت و پیوستگی لازم برای ارائه خدمات اکولوژیکی جهت بهبود کیفیت محیط زیست این شهر برخوردار نیست.
    کلید واژگان: اکولوژی سیمای سرزمین, مناطق نیمه خشک, سنجش از دور, فضای سبز, ایران
    M. Hatami, A. Sotoudeh *, M.H. Mokhtari, B. Kiani
    Urban green spaces as social infrastructures, reduce air pollution, absorb aerosols, adjust temperature, increase relative humidity and mitigate the storms effects, especially in arid and semi-arid areas. Mashhad, with a population of 2,807,464, is the second populous city in Iran. Because of physical development in this city, a vast green space destruction has occurred, which is the opposite of sustainable development model. This study examines the composition and spatial distribution of green spaces and its changes in Mashhad between 1984 and 2013. For this purpose, satellite images of Landsat TM (Landsat 4) and OLI sensors (landsat8) were used. Then, four landscape metrics such as PLAND, AREA, ENN and PD were calculated for different zone of Mashhad. Results showed that during the time period severe destruction were occurred in size and spatial composition and configuration of urban green space in the city. For the meantime, the current urban green space mosaic network has not appropriate extent and unity to provide necessary ecological services to support and improve environmental quality of the city.
    Keywords: Land scape, Semi-Arid Area, Remote Sensing, Green space, Iran
  • علی حقانی*، منصور علی آبادیان، جلیل سرهنگ زاده، احد ستوده
    هوبره آسیایی (macqeeniiChlamydotis) از خانواده Otididae و متعلق به راسته درناسانان است. این گونه توسط اتحادیه بین المللی حفاظت از طبیعت و منابع طبیعی، به عنوان گونه ای آسیپ پذیر طبقه بندی شده است. در دهه اخیر جمعیت هوبره در اکثر مناطق پراکنش آن کاهش یافته است. نبود اطلاعات کافی از وضعیت پراکنش دقیق هوبره در منطقه دق پترگان از یک سو و عدم مطالعه جامع بر روی این گونه، اهمیت انجام این مطالعه را آشکار می سازد. در این پژوهش، مدل سازی مطلوبیت زیستگاه تابستان گذرانه هوبره و عوامل موثر بر پراکنش این گونه با استفاده از روشحداکثر آنتروپی در منطقه حفاظت شده دق پترگان استان خراسان جنوبی انجام گرفت. داده های حضور در این منطقه جمع آوری و به صورت مختصات جغرافیایی وارد نرم افزار MaxEnt شد. سپس ارتباط آن با نقشه های رقومی شده 36 متغیر محیط زیستی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد مدل به دست آمده دارای کارایی پیش بینی خوب بوده است (AUC= 87). همچنین آزمون جک نایف نشان داد متغیرهای متوسط دمای گرم ترین فصل، فاصله از مزارع دیم و فاصله از درمنه کوهی بیشترین نقش را در مدل داشته اند. به طوری که با افزایش فاصله از مزارع دیم و نیز درمنه کوهی میزان مطلوبیت زیستگاه برای هوبره کاهش می یابد و با افزایش متوسط دمای گرم ترین فصل تا دمای C° 31 میزان مطوبیت زیستگاه افزایش می یابد. ضمن این که هوبره در این فصل مناطق دشتی را بیشتر می پسندد.
    کلید واژگان: هوبره, حداکثرآنتروپی, منطقه حفاظت شده دق پترگان
  • سامان موسوی*، احد ستوده، حمیدرضا عظیم زاده، بهمن کیانی
    زمینه و هدف
    سیستم مدیریت زیست محیطی به دنبال ایجاد الزاماتی برای سازمان هاست تا کمترین آسیب را به محیط اطرافشان وارد کنند. یکی از مهم ترین جنبه های محیط زیستی نیروگاه های حرارتی، تاثیر بر روی منابع آبی است، زیرا علاوه بر مصرف بالای نیروگاه ها، پساب خروجی از نیروگاه ها نیز در طی فرآیند تولید، به انواع آلاینده ها آلوده می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی کمی و کیفی جنبه های نافذ بر منابع آب مصرفی نیروگاه حرارتی و ارائه راهکارهای مدیریتی آن انجام شد.
    مواد و روش ها
    پارامترهای کیفی پساب صنعتی نیروگاه در طول سال 1394 پایش شد تا در صورت عدم تطابق در غلظت آلاینده ها با استاندارد، ارزیابی های لازم صورت گیرد. بدین منظور، از نمونه های پساب صنعتی که پس از خنثی شدن به حوضچه تبخیر تخلیه می شود، اندازه گیری صورت گرفت. از آزمون Kolmogorov-Smirnov برای مقایسه آلاینده های پساب صنعتی با استاندارد محیط زیست استفاده شد. جنبه های نافذ بر اتلاف و آلوده سازی منابع آبی مصرفی نیروگاه با تکیه بر روش ارزیابی ریسک آنالیز مقدماتی خطر و ویلیام فاین شناسایی و اقدامات موثر جهت کاهش و پایش جنبه های شناسایی شده صورت گرفت.
    یافته ها
    بر اساس نتایج مطالعه، پساب صنعتی با سطح اطمینان 99 درصد با لحاظ استاندارد محیط زیستی، فاقد آلودگی به عناصر سنگین است. از میان ریسک های تاثیرگذار بر منابع آبی، 77 ریسک با اولویت پایین، 60 ریسک با اولویت متوسط و 13 ریسک با اولویت بالا شناسایی شدند. بخش تصفیه خانه شیمی و واحد بخار، بیشترین تعداد ریسک های شناسایی شده را شامل شدند. از میان استراتژی های کنترل ریسک، کاهش شدت ریسک با 73 درصد موثرترین استراتژی انتخابی است. 14 درصد استراتژی ها مربوط به حذف، 10 درصد مربوط به انتقال و 3 درصد مربوط به پذیرش ریسک بود.
    نتیجه گیری
    تلفیق روش های ارزیابی ریسک و اندازه گیری غلظت آلاینده های محیط زیستی با نظام مند ساختن فرآیند شناسایی جنبه ها، می توانند موجب افزایش دقت و صحت نتایج برآورد ریسک شوند.
    کلید واژگان: ارزیابی ریسک محیط زیستی, پساب, نیروگاه سیکل ترکیبی, ویلیام فاین
    Saman Mousavi *, Ahad Sotoudeh, Hamidreza Azimzade, Bahman Kiani
    Background And Objectives
    Environmental management system attempts to create and pursue requirements for the organizations to prevent catastrophic damages causing to their surroundings. One of the most important environmental aspects of thermal power plants is the impact on water resources. Moreover to high level consumption, the produced wastewaters will added to other pollutants.
    Methods
    The produced wastewater from the combined cycle power plant was monitored during one year. To compare pollutants from industrial wastewater with environmental standards, Kolmogorov–Smirnov’s test was employed. The main aspects of wasting and contaminating consumed water resources of power plant has been studied by using Preliminary Hazard Analysis and William fine techniques. Also the effective actions were performed to decrease and monitor the determined aspects.
    Results
    The results have been showed that industrial wastewater has not any heavy elements contamination with 99 percent of certainty. Among the effective risks on water resources, 77 risks with low priority, 60 risks with medium priority and 12 risks with high priority has been identified. The chemistry refinery’s section and steam’s unit had the most identified risks. Among the risk controlling strategies, reducing risk’s intensity with 73 percent is the most effective strategy. Also, 14 percent of strategies refer to exclusion, 10 percent to transfer and three percent to acceptance of risk
    Conclusion
    Combining risk assessment methods and environmental pollutants concentration measurements could increased the accuracy and validity of the results by systemizing the identification process.
    Keywords: Environmental Risk Assessment, Combined Cycle Power Plant, William Fine, Wastewater
  • مهین شجاعی، بهمن کیانی*، احد ستوده، حمیدرضا عظیم زاده
    به منظور بررسی رابطه متغیرهای شیب، جهت و ارتفاع در پیش بینی مکانی گونه های درختی و درختچ های در جنگل های خشک جنوب استان یزد، تعداد 125 قطعه نمونه به صورت تصادفی بلوکی در پنج زیرحوضه منطقه مورد مطالعه برداشت شد. ضمن ثبت متغیرهای توپوگرافی، حضور یا عدم حضور گونه های مختلف به همراه فراوانی آنها بررسی شد. تحلیل رگرسیون لجستیک در مورد داده ها انجام و در مواردی که مدل معنی دار بود، معادله مناسب معرفی گردید. بر اساس احتمالات به دست آمده از رگرسیون لجستیک، نقشه توزیع مکانی برای گونه های مختلف ترسیم و با مشاهدات میدانی مقایسه گردید. برای بررسی صحت نقشه ها از 20 درصد داده ها که به همین منظور کنار گذاشته شده بودند استفاده شد. بر این اساس، صحت برای گونه های مورد بررسی متفاوت بوده و در بازه 90-85 درصد به دست آمد. در آخر روابط میان متغیرهای توپوگرافی و حضور گونه ها تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که ارتفاع از سطح دریا مهم ترین عامل در پیش بینی مکانی گونه های گیاهی در منطقه است و بین 16 تا 46 درصد تغییرات حضور گونه ها را پیش بینی می کند، هرچند شیب و جهت برای حضور در مدل ها مناسب نبودند. باتوجه به آستانه های مشخص شده، گونه های کیکم و ارژن برای کاشت در ارتفاعات بالاتر و گونه تنگرس برای کاشت در ارتفاعات پایین منطقه می توانند مدنظر قرار گیرند.
    کلید واژگان: ایران- تورانی, پیش بینی, توزیع مکانی, توپوگرافی, نمونه برداری
    M. Shojaee, B. Kiani *, A. Setoodeh, H.R. Azimzadeh
    To investigate relation of slope, aspect and elevation in predicting spatial distribution of tree and shrub species in arid forests of south Yazd, 125 sampling plots were selected in randomized block pattern in five sub-district of study area. In addition to topographic factors, presence of plant species and their frequency were measured and recorded. Logistic regression was conducted and in the case of significance, suitable model was provided. Distribution map of species was drawn according to probabilities derived from logistic regression analysis. To determine accuracy of maps we used 20 percent of primary data. According to these data the rate of accuracy was in range of 90-75 percent. Finally relations between topographic factors and presence of species were interpreted. Results found that elevation is the most important factor for predicting spatial distribution of plant species in study area and predicts from 16 to 46 percents of variations in presence. But slope and aspect were not suitable to be included in the models. According to thresholds determined in the results it can be said that Acer cinerascens and Amygdalus eleagnifolia can be regarded for planting in higher elevations but Amygdalus lycioides is suitable for planting in lower elevations.
    Keywords: Iran-Touran, Prediction, Sampling, Spatial Distribution, Topography
  • سمیرا سرباز *، احد ستوده، مهدی رحیمی
    پژوهش حاضر با هدف «بررسی تاثیر آموزش محیط زیست بر بر بهبود نگرش دانش آموزان ابتدایی نسبت به حقوق حیوانات » به روش نیمه تجربی انجام شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان ابتدایی دختر و پسر یک مدرسه دولتی در شهرستان بردسکن بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 60 نفر دختر و 60 نفر پسر از پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی به صورت قرعه کشی انتخاب شدند، سپس این حجم نمونه انتخاب شده پسر و دختر به دو گروه 30 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شد و ابتدا از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون گرفته شد. پس از دو هفته از اجرای پیش آزمون، در پایان جلسات آموزشی از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون گرفته شد. برای گردآوری داده های مربوط به پیش آزمون و پس آزمون، از یک پرسشنامه نگرش نسبت به حقوق حیوانات استفاده گردید. ضریب پایایی این پرسشنامه، از طریق آلفای کرونباخ 64/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس (Ancova) استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که ارائه آموزش های هدفمند و فعال به دانش آموزان تاثیر به سزایی در ارتقاء نگرش دانش آموزان نسبت به حقوق حیوانات دارد و همچنین اینکه اختلاف معنی داری بین پاسخ دانش آموزان دختر و پسر وجود ندارد (sig=0.38).
    کلید واژگان: آموزش محیط زیست, حقوق حیوانات, دانش آموزان ابتدایی
    S. Sarbaz *, A. Setoodeh, M. Rahimi
    This research is done to investigate the effect of environmental education on improvement of elementary school students’ attitude about animal rights by Semi experimental method. The statistical population was including the elementary school students, boys and girls of a public school in the city Bardaskan.Sixty girls and sixty boys from fourth, fifth and sixth grades were selected through a simple random method, then the selected samples were divided into two experimental and control groups of 30 students. At first a pretest was given to both groups. After two weeks of pretest, at the end of the training sessions of both experimental and control groups a post test was applied. The related data of pretest and posttest were collected by a questionnaire based on attitude towards animal rights. The reliability coefficient of the questionnaire was calculated through Cronbach alpha (0/64). The Ancova covariance analysis test was used for analyzing the information. The test results showed that presenting active and purposeful education to students has a significant effect on students attitude improvement towards animal rights and also there is no significant difference between male and female student's responses (sig = 0.38).
    Keywords: Environmental education, animal rights, Elementary students
  • احمد نجفی، محمدحسین ایران نژاد، احد ستوده، محمدحسین مختاری، بهمن کیانی
    باغ شادی یکی از مناطق جنگلی استان یزد بوده که بیشترین آمار آتش سوزی های استان در آن رخ داده است. هدف از این مطالعه مدل سازی و تهیه نقشه پهنه بندی خطر آتش سوزی به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور است. در این مطالعه از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شد و معیارهایی از قبیل فیزیوگرافی شامل سه زیرمعیار ارتفاع، شیب و جهت شیب، اقلیم شامل دو زیرمعیار دما و بارش، عوامل انسانی شامل دو زیرمعیار فاصله از جاده و فاصله از مناطق مسکونی و معیار گیاهی شامل زیرمعیار تراکم پوشش بود. میزان تراکم پوشش منطقه با استفاده از شاخص گیاهی نرمال شده (NDVI) از تصاویرسنجنده OLI ماهواره ای لندست 8 به دست آمد. برای وزن دهی عوامل انتخابی از تعدادی آتش سوزی های به وقوع پیوسته و پرسشنامه های تکمیل شده توسط متخصصین استفاده و وزن هر یک از عوامل ارتفاع، شیب و جهت شیب، دما، بارش، فاصله از جاده، فاصله از مناطق مسکونی و تراکم پوشش گیاهی از طریق مدل تصمیم گیری با معیارهای چندگانه به دست آمد و سپس با تلفیق وزن عوامل در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه خطر وقوع آتش سوزی در پنج طبقه تهیه شد. نتایج نشان داد که مهم ترین عوامل موثر در وقوع آتش سوزی به ترتیب معیار گیاهی با وزن 569/0 و سپس انسانی با وزن 204/0 بود. برای صحت سنجی مدل از تطابق نقشه ساخته شده با پهنه های آتش گرفته گذشته استفاده شد که طبقات پرخطر و خطرناک هم پوشانی بالایی با نقاط آتش گرفته گذشته داشت. هم چنین تست مدل توسط منحنی مشخصه عملکرد سیستم ROC نشان از دقت بالای مدل تولیدی(88/0) داشت.
    کلید واژگان: تحلیل سلسله مراتبی, خطر وقوع آتش سوزی, سنجش از دور, سیستم اطلاعات جغرافیایی
    A. Najafi, M. H. Irannezhad, A. Sotoudeh, M. H. Mokhtari, B. Kiani
    Baghe-shadi in Yazd province is one the forests which is reported to be an area with high rate fire occurrence. The aim of this study was to model and map the fire risk area using geographic information system and remote sensing. In this study Analytical Hierarchy Process (AHP) with human related factors (distance from road, distance from settlements, and distance from vegetation), climatic related factors (air temperature and rainfall), and physiographic related factors (elevation, slope, aspect) were selected. Vegetation cover was estimated using Landsat OLI Normalized Difference Vegetation Index (NDVI). Weights were determined from specialists through questionnaire. Weight of each factor, elevation, slope and aspect, temperature, precipitation, distance from roads, distance from settlements and vegetation cover was achieved through multiple criteria decision making model, then areas with five susceptible classes were determined using GIS. Results showed that vegetation related factor and human related factor with weights of 0.569 and 0.204 are the most important factors respectively. In order to assess the accuracy of developed model, fire susceptibility map of was compared with the previously fired area. Result of comparison showed very high and high risk areas are corresponding to the controls area. Receiver operating charasteristic (ROC) test confirmed the high level (0.88) of accuracy of presented model.
    Keywords: Analytical Hierarchy Process, Forest Fire Risk, Geographic Information System, Remote Sensing
  • سجاد بهرامی، احد ستوده، محمدرضا علمی، علیرضا احسان زاده
    ارزیابی اثرات محیط زیستی یکی از روش های مناسب برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار است و می تواند به عنوان یک ابزار برنامه ریزی در دسترس مدیران و تصمیم گیران قرار گیرد. در این پژوهش، تاثیرات محیط زیستی معدن سنگ آهن آنومالی بررسی شده است. بدین منظور با تهیه چک لیستی از نظر کارشناسان و خبرگان، مهم ترین فاکتورهای محیط زیستی و اقتصادی- اجتماعی که از پروژه متاثر می شوند، شناسایی شدند و در ادامه با استفاده از روش ماتریس پاستاکیا، ارزیابی اثرات محیط زیستی پروژه در دو مرحله ساختمانی و بهره برداری انجام شد. نتایج نشان می دهد که در مرحله ساختمانی طرح، 2 اثر مثبت متوسط، 1 اثر مثبت کم، 4 اثر مثبت ناچیز، 7 اثر منفی ناچیز، 2 اثر منفی کم و 3 اثر منفی متوسط و در مرحله بهره برداری طرح نیز 2 اثر مثبت متوسط، 3 اثر مثبت کم، 3 اثر مثبت ناچیز، 5 اثر منفی ناچیز، 2 اثر منفی کم و 3 اثر منفی متوسط در محیط ایجاد می شود. همچنین برنامه مدیریت و پایش محیط زیستی برای هرکدام از بخش ها ارائه گردیده که در بخش فیزیکی باید پارامترهای هوا، خاک و صوت دائما نمونه برداری شود؛ در بخش بیولوژیکی، تنوع و تراکم و زادآوری، مهاجرت حیات وحش و گیاهان به صورت فصلی کنترل گردد؛ نشت و انتشار پساب ها، پسماندها و غبارات دائما پایش گردد. در مورد حوادث طبیعی باید بحث مدیریت بحران و ارزیابی ریسک به صورت فصلی صورت گیرد. همچنین مشارکت مردمی و جلب رضایت جوامع و اطلاع رسانی به صورت پیوسته انجام گردد و نیز سطح آگاهی محیط زیستی پرسنل ارتقاء داده شود.
    کلید واژگان: اثرات محیط زیستی, بافق, پاستاکیا, معدن سنگ آهن
    Sajjad Bahrami, Ahad Sotoudeh, Mohammad Reza Elmi, Alireza Ehsanzadeh
    Evaluating the environmental effects is one of the appropriate ways to achieve the sustainable development that can be considered as a planning tool for managers and programmers. The environmental impacts of Bafgh Anomaly Iron ore have been studied. In this regard, the most important environmental and economical-social factors that are influenced by project were identified by preparing the checklist from experts and proficient’s opinions. Subsequently, based on the Pastakia matrix method, the environmental impact assessment of project was carried out in both construction and exploitation steps. Results show that 2 positive medium effects, 1 positive low effect, 4 positive negligible effects, 7 negative negligible effects, 2 negative low effects and 3 negative medium effects are observed in environments in structural step, while 2 positive medium effects, 2 positive low effects, 3 positive negligible effects, 5 negative negligible effects, 2 negative low effects and 3 negative medium effects exist in exploitation step. Also, the environmental management and monitoring was prepared for all divisions, so that, in physical division, the air, soil and sound parameters should be continuously measured, in biological division, diversity, density, regeneration and migration of and fauna and flora should be controlled seasonally, and also the leakage and dispersion of sewages and wastes and dusts should be continuously monitored. About natural events, crisis management and risk evaluation should be done seasonally. Also, Public contribution and attaining satisfaction of society and their continuous notification and increasing the environmental knowledge of staff should be performed.
    Keywords: environmental effects, iron ore, Pastakia, Bafgh
  • سجاد بهرامی*، حمید سودایی زاده، محمدحسین ایران نژاد پاریزی، احد ستوده
    افزایش جمعیت شکاف بین عرضه و تقاضای آب را افزایش داده و حتی در برخی بخش ها به سطح هشدار نیز رسیده است. در ایران که یکی از کشورهای در حال توسعه و با کاهش منابع آب تجدید شونده محسوب می شود، به عنوان یکی از سیاست های اقتصادی اجتماعی بر استفاده بهینه از منابع تجدید پذیر، به ویژه استفاده مجدد از فاضلاب ها تاکید شده است. این نوع استفاده ها می تواند ریسک هایی را در زمینه ایمنی، بهداشت و محیط زیست نیز به همراه داشته باشد. در همین راستا در پژوهش حاضر به امکان سنجی استفاده از فاضلاب تصفیه شده تصفیه خانه فاضلاب شهر یزد در کشاورزی پرداخته و مهم ترین ریسک های بالقوه در این زمینه شناسایی و ارزیابی گردیدند. بدین منظور تعداد 19 پارامتر مهم و اصلی برای مقایسه با استاندارد استفاده از پساب در کشاورزی و آبیاری، انتخاب و نتایج حاصل با شش استاندارد EPA، WHO، FAO، ترکیه، اردن و سازمان حفاظت محیط زیست ایران مقایسه شد. نتایج نشان می دهد که به جز در مورد پارامتر های سدیم، کل املاح محلول، کلیفرم کل و کلیفرم گوارشی، که بالاتر از حد مجاز برای استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران بودند، تمامی پارامترهای دیگر پایین تر از حد مجاز در استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست ایران بودند. همچنین با استفاده از روش آنالیز مقدماتی خطر، تعداد 15 ریسک ایمنی، بهداشتی و محیط زیستی شناسایی و با استفاده از ماتریس ارزیابی ریسک اولویت بندی گردیدند که طبق نتایج پنج ریسک در محدوده غیر قابل قبول چهار ریسک در محدوده لزوم اقدام برای کاهش ریسک و شش ریسک نیز در محدوده بهبود مستمر قرار دارند.
    کلید واژگان: فاضلاب, کشاورزی, استاندارد کیفی, ریسک محیط زیستی, یزد
  • مهین شجاعی، بهمن کیانی *، احد ستوده، حمیدرضا عظیم زاده
    جهت بررسی رابطه متغیرهای شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا با مشخصات کمی گونه ها، تعداد 125 قطعه نمونه 10 آری به صورت تصادفی بلوکی مشخص و در قطعات نمونه حضور، تعداد، ارتفاع و قطر برابر سینه (برای گونه های درختی) و قطر یقه (برای گونه های درختچه ای) ثبت شد. هم چنین در هر قطعه نمونه، تیپ گیاهی بر اساس سهم گونه ها مشخص شد. بر اساس مقیاس متغیرها، تحلیل همبستگی با آزمون های پیرسون، اسپیرمن، فی و کرامر و مجذور اتا انجام شد. نتایج نشان دادند که ارتفاع از سطح دریا مهم ترین عامل تاثیرگذار در حضور و فراوانی گونه ها و هم چنین تیپ های گیاهی است. به طور کلی گونه های بادام کوهی (Amygdalus scoparia Spach.) و بنه (Pistacia atlantica F. & M) در ارتفاعات پایین و گونه های تنگرس (Amygdalus lycioedes Spach.)، ارژن (Amygdalus elaefnifolia Spach.) و کیکم (Acer cinerascens L.) در ارتفاعات بالاتر وضعیت بهتری داشتند. شیب همبستگی منفی با حضور گونه های افدرا (Ephedra spp) و بادام کوهی و همبستگی مثبت با حضور سایر گونه ها داشت. هم چنین درختان بنه بیشتر متمایل به حضور در جهات جنوبی بوده و در این جهات حجم و سطح مقطع بیشتری داشتند. اطلاعات حاصل از این تحقیق در شناسایی مکان های مناسب برای توسعه گونه ها می تواند مورد استفاده قرار گیرد. تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها فراوانی بادام و افدرا و ارتفاع متوسط بنه و بادام بر اساس متغیرهای شیب و ارتفاع از سطح دریا قابل پیش بینی بودند که البته ضریب تعیین در همه موارد ناچیز بود.
    کلید واژگان: تراکم, رگرسیون, فیزیوگرافی, گونه های جنگلی, همبستگی
    M. Shojaee, B. Kiani *, A. Sotoodeh, H. Azimzadeh
    To investigate the relationship between slope، aspect and elevation and quantitative characteristics of plant species، totally 125 sampling plots were selected in a block systematic design. In each sampling، plot presence، number، height، diameter at breast height (for trees) or root collar (for shrubs) and crown diameters were measured and recorded. Also، we recorded vegetation type according to the portion of species in the plot. Correlation analysis was conducted according to the scale of variables using Pierson، Spearman، Phi and Cramer and Eta coefficients. Results found that elevation is the most important factor affecting presence and density and also type in the study area. Altogether، Atlas Pistach (P. atlantica F. & M) and Wild Almond (A. scoparia Spach.) in low elevations and Maple (A. cinerascens L.)، Marsh-arrow-grass (A. lycioedes Spach.) and mountain almond (A. elaefnifolia Spach.) in higher elevations had better conditions. Slope had a negative correlation with presence of Wild Almond and Send Cherry (Ephedra spp)، and positive correlation with the presence of other species. Also، Wild Pistach trees present in southern aspects showed more basal area and volume in these aspects. Results of this research can be used in the detection of suitable points for development of plant species. Regression analysis showed that frequency of almond and Send Cherry and average height of almond and wild Pistach were predictable according to elevation and slope. Of course، coefficient of determination was low in all cases.
    Keywords: Correlation, Density, Forest Species, Physiography, Regression
  • محمدصالح علی طالشی*، احد ستوده، مرتضی صبوحی، یعقوب نیازی
    جهان امروزه جریان بی سابقه ای از شهری شدن را تجربه می نماید. رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی یکی از عوامل موثر بر افزایش دمای هوا در نواحی شهری است که موجب ایجاد جزیره حرارتی بر روی این مناطق در مقایسه با محیط اطراف می شود و اثرات ناشی از آن می تواند نقشی اساسی و مهم در کیفیت هوا و به تبع آن سلامت عمومی ایفا نماید. در این مطالعه اطلاعات سنجنده TM ماهواره لندست 5 در سال 2009 به صورت موردی در کلان شهر تهران مورد بررسی قرار گرفته و از خوارزمیک تک باند برای بازیابی توزیع دمای سطح زمین و تعیین اثرات محلی جزیره حرارتی استفاده شد. به علاوه، همبستگی بین دمای سطح زمین و شاخص پوشش گیاهی، ساختمانی، زمین لخت و آبی تفاضل نرمال شده برای تعیین اثرات زمین سبز، لخت، آبی و مسکونی بر روی جزیره حرارتی به دست آمد. نتایج نشان داد که اثر جزیره حرارت شهری در تهران اساسا در مناطق صنعتی غرب و کوهستانی شرق و جنوب شرق واقع شده است. همچنین همبستگی منفی بین دمای سطح زمین و شاخص پوشش گیاهی و آبی تفاضل نرمال شده نشان داد که زمین سبز و مناطق پوشیده از آب می تواند اثر جزیره حرارتی را تضعیف کرده، درحالی که همبستگی مثبت بین دمای سطح زمین و شاخص ساختمانی و زمین لخت تفاضل نرمال شده می تواند اثر جزیره حرارتی را در منطقه مورد مطالعه افزایش دهد.
    کلید واژگان: لندست, دمای سطح زمین, جزیره حرارت شهری, خوارزمی تک باند, تهران
    Ali Taleshi *, Setoodeha., Sabohim., Niazi, Y
    Today the world is experiencing an unprecedented urbanization. Population growth and urbanization are effective factors on increasing the air temperature in urban areas which cause heat island on these areas than surrounding and the resulted effects from that can play an important and major role in air quality and consequently public health. In this study, Landsat 5 TM data in 2009 as a case study in Tehran metropolis was studied and mono-window algorithm was used for retrieving the distribution of land surface temperature and determination of local heat island effects. In addition, the correlation between LST and the normalized difference vegetation index (NDVI), the normalized difference build-up index (NDBI), the normalized difference bare land index (NDBaI), the normalized difference water index (NDWI), were analyzed to explore the impacts of the green and bare land and the water and build-up land on the urban heat island. The results indicate that the effect of urban heat island in Tehran is mainly located in west industrial and east and southeast Mountain regions. The correlation between LST and NDVI, NDBI, NDWI, NDBaI also indicates that the negative correlation of LST and NDVI and NDWI suggests that the green and water land could weaken the effect on urban heat island, while the positive correlation between LST and NDBI and NDBaI means that the built-up and Bare land can strengthen the effect of urban heat island in our case study.
    Keywords: Landsat, Land surface temperature, Urban Heat Island, Mono, Window Algorithm, Tehran
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر احد ستوده
    دکتر احد ستوده
    استادیار گروه محیط زیست دانشکده منابع طبیعی و کویرشناسی، دانشگاه یزد، یزد، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال