احمد سرلک
-
در این مطالعه تاثیر اجزای نظام راهبری شرکتی بر سلامت مالی 12 بانک در ایران طی دوره 1385-1402 با استفاده از روش داده های تابلویی نامتوازن و اثرات ثابت مورد بررسی قرار گرفت. در مطالعه حاضر از شاخص ترکیبی کملز به عنوان نماینده شاخص سلامت بانکی استفاده شده است. نتایج بررسی نشان داده است که از میان مولفه های نظام راهبری شرکتی تنها متغیر مدیران مستقل تاثیر مثبت بر سلامت بانکی دارد. در مقابل اندازه هیات مدیره، تعداد جلسات هیئت مدیره، تعداد جلسات کمیته حسابرسی، دوگانگی مدیرعامل، تعداد جلسات کمیته پایش ریسک تاثیر منفی بر سلامت مالی بانک ها داشته است. به طور کلی، می توان بیان کرد که نظام راهبری شرکتی، تاثیر مطلوبی بر سلامت مالی بانک های مورد مطالعه در ایران ندارد که می تواند ناشی از عدم استقرار واقعی نظام راهبری شرکتی در سیستم بانکی کشور به خصوص بانک های خصوصی و خصوصی شده، عدم وجود راهبرد و استراتژی صحیح حاکمیت شرکتی، نبود مکانیزم های نظارتی، عدم شفافیت صحیح و مسئولیت پذیری موثر در خصوص افشای اطلاعات، مدیریت ضعیف دارایی ها و بدهی ها و... دانست.
کلید واژگان: سلامت مالی, راهبری شرکتی, دارایی- بدهی, کملز, داده های تابلوییIn this study, the effect of the components of the corporate governance system on the financial soundness of 12 banks in Iran during the period 2006-2023 was investigated using unbalanced panel data and fixed effects. In the present study, the CAMELS composite index has been used as a representative of the banking soundness index. The survey results have shown that among the corporate governance system's components, only the independent directors variable has a positive effect on the financial soundness. In contrast, the size of the board of directors, the number of meetings of the board of directors, the number of meetings of the audit committee, the duality of the CEO, and the number of meetings of the risk monitoring committee have a negative impact on the financial soundness of banks. In general, it can be expressed that the corporate governance system does not have a desirable effect on the financial soundness of the studied banks in Iran, which can be caused by the lack of real establishment of the corporate governance system in the country's banking system, especially in private and privatized banks, the absence of a correct strategy, corporate governance, lack of monitoring mechanisms, lack of proper transparency and effective accountability regarding information disclosure, poor management of assets and liabilities, etc.
Keywords: Financial Soundness, Corporate Governance, Asset-Liability, CAMELS, Panel Data -
زمینه و هدف
امروزه آلودگی به یکی از چالش های اصلی مدیریتی کشورها تبدیل شده است؛ به گونه ای که کشورها علاوه بر سیاست ها و اقدامات درون مرزهای خود، سامان دهی آلودگی را در حوزه بین المللی نیز دنبال می کنند. بدون شک، تولید و انتشار انتشار دی اکسید کربن، تابعی از فرایند رشد اقتصادی کشورهاست. در این راستا، هدف اصلی این پژوهش بررسی رابطه علی بین انتشار دی اکسید کربن، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی در کشورهای حوزه خلیج فارس با استفاده از مدل PVAR در بازده زمانی 2019-1980 می باشد.
روش بررسیتحقیق حاضر، از نوع تحقیق کاربردی و روش تحقیق همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کشورهای حوزه خلیج فارس است. داده های مورد نیاز متغیرهای مدل در بازده زمانی 2019-1980 از سایت بانک جهانی و سایت های اقتصادی کشور های مورد مطالعه گردآوری شده است. پارامترهای مدل توسط نرم افزارهای Eviews9 برآورد شد.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد که رابطه علیت دوطرفه بین انتشار دی اکسید کربن و رشد اقتصادی در کشورهای حوزه خلیج فارس وجود ندارد. همچنین رابطه علیت دو طرفه بین انتشار دی اکسید کربن و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای حوزه خلیج فارس وجود ندارد. در نهایت مشخص شد که رابطه علیت دو طرفه بین رشد اقتصادی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی در کشورهای حوزه خلیج فارس وجود ندارد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به این که کشورهای مورد مطالعه در مسیر حرکت به سمت توسعه هستند، فرآیند صنعتی شان، تمرکز صنایع در شهرها، روند شهرنشینی و مصرف سوخت های فسیلی و آلودگی ناشی از آن رو به رشد بوده است. بنابراین پیشنهاد می شود به منظور حرکت در جهت توسعه ی پایدار می بایست سیاست هایی که به حفاظت محیط زیست کمک می کند به طور جدی در این کشورها پیگیری شود.
کلید واژگان: رشد اقتصادی, انتشار دی اکسید کربن, رشد سرمایه گذاری خارجی, کشورهای حوزه خلیج فارس.Background and ObjectivesToday, pollution has become one of the main management challenges of countries; In such a way that countries, in addition to policies and actions within their borders, also pursue the organization of pollution in the international arena. Undoubtedly, the production and Carbon dioxide emissions is a function of the economic growth process of countries. In this regard, the main purpose of this study is to investigate the causal relationship between Carbon dioxide emissions, foreign direct investment and economic growth in the Persian Gulf countries using PVAR model in 2019 -1980.
Material and MethodologyThe present study is an applied research and correlational research method. The statistical population of this study is the countries of the Persian Gulf that the required data of the model variables have been collected from the World Bank and economic sites of the studied countries. Model parameters were estimated by Eviews9 software.
FindingThe findings of this study showed that there is no two-way causal relationship between Carbon dioxide emissions and economic growth in the Persian Gulf countries. Also, there is no two-way causal relationship between Carbon dioxide emissions and foreign direct investment in the Persian Gulf countries. Finally, it was found that there is no two-way causal relationship between economic growth and foreign direct investment in the Persian Gulf countries.
Discussion and conclusionGiven that the countries under study are on the path to development, their industrial process, the concentration of industries in cities, the urbanization process and the consumption of fossil fuels and the resulting pollution have been growing. It is therefore suggested that in order to move towards sustainable development, policies that help protect the environment should be seriously pursued in these countries.
Keywords: Economic Growth, Carbon Dioxide Emissions, Foreign Investment Growth, Persian Gulf Countries -
در این مقاله اثر افزایش حقوق بازنشستگی در رشد اقتصادی با مدل قابل محاسبه با نسل های هم پوشان (OLG) دیاموند تعمیم یافته در اقتصاد بسته که در آن عنصر سرمایه انسانی به صورت درون زا شکل گرفته، برای دوره پنجاه ساله شبیه سازی شده است. نتایج مدل نشان داد که سیاست های عمومی دولت درجهت افزایش سرمایه انسانی سهم نیروی کار ماهر (نیروی کار موثر) را افزایش می دهد؛ بنابراین، اثر رشد دارد. در مقادیر بالای سناریوی پایه (وضعیت کشورهای صنعتی) اثر بهره وری بر سالمندی غلبه می کند و رشد بلندمدت افزایش می یابد. به علاوه، نتایج نشان داد که افزایش نسبت حقوق بازنشستگی به سطح کشورهای پیشرفته، رشد اقتصادی مبتنی بر سمت تقاضا را ترغیب می کند، ولی اثر سطح دارد و رشد بلندمدت را تغییر نمی دهد. نتایج نشان می دهد که افزایش سالمندی اگر همراه با سیاست های عمومی دولت درجهت ارتقای سرمایه انسانی باشد، می تواند به طور بالقوه اثر منفی سالمندی در رشد را جبران کند.
کلید واژگان: رشد اقتصادی, سالمندی جمعیت, حقوق بازنشستگی, مدل نسل های هم پوشانIn this article, population aging in a closed economy with a computable generalized Diamond overlapping generations (OLG) model has been investigated in which the element of human capital has been endogenously formed. In this study, the effect of population aging in a closed economy with 8 overlapping generations based on the Diamond model, capable of simulating the intergenerational differences has been designed for the Iranian economy across 50 years from 1400 to 1450. The research model includes 3 economic agents of household, firm, and government, whose behavior and decision-making are interdependent. First, the impact of aging on the dynamics of the macroeconomic variables, in the scenario of the current situation of Iran's pensions and benefits has been simulated, and then, the impact of implementing policies to increase pensions and benefits under different scenarios on economic growth has been simulated. The results show that because increasing pensions is a cost to the government on the one hand and increases government spending and the government budget deficit, on the other hand, consumption and savings increase as the income of the elderly increases. Increasing retirement savings leads to larger capital markets and lower interest rates, resulting in increased investment. In addition, this policy indirectly has a double effect on growth through the effect of redistribution and improved income distribution. Hence, policy to increase pensions encourages demand-side economic growth. If this policy is based on the growth of human capital, it can neutralize the adverse effects of aging on economic growth.
-
نوآوری از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر رشد وتوسعه اقتصادی کشورها محسوب می شود. از طرفی فساد در اقتصاد، سابقه طولانی دارد که بر متغیرهای مهم اقتصادی از جمله نوآوری تاثیر گذار است که این تاثیر با توجه به شرایط اقتصادی کشورها می تواند مثبت و منفی باشد. هدف این مقاله بررسی تاثیر فساد بر نوآوری در کشورهای با فساد بالا و پایین آسیایی در دوره زمانی2022-2008 و مقایسه نتایج، با استفاده از روش رگرسیونی پانل دیتا می باشد. نتایج نشان می دهد که اثر فساد بر نوآوری در کشورهای آسیایی با فساد بالا مثبت و برای کشورهای آسیایی با فساد پایین منفی است. در کشورهای با فساد بالا بدلیل طولانی بودن وپیچده گی فرایند ها و کیفت پایین نهادی، فساد منجر به سرعت بخشیدن به انجام فعالیت های نوآورانه شده است. فساد در این کشورها به حذف موانع سخت برای سرمایه گذاری و تقویت نوآوری کمک نموده و توانسته چرخ اقتصادی را روغنکاری کند. لیکن در کشورهای با درجه فساد پایین از طریق تخصیص نادرست منابع، انگیزه ها نوآوری و زمینه های رقابت فعالیت های نوآور را کاهش داده و بر آن اثر منفی دارد. سیاست های کاهش فساد و اصلاح شرایط سخت بازار، کاهش بوروکراسی های اداری طولانی و همسویی قوانین با حمایت از فعالیت های نوآور، می تواند در بهبود نوآوری موثر باشد.
کلید واژگان: فساد, نوآوری, پانل دیتا, کشورهای آسیاییPurposeInnovation is one of the most important factors affecting economic growth. On the other hand, economic corruption affects important changes, including innovation, which can be positive or negative depending on the economic conditions of the government. The purpose of this article is to investigate the impact of corruption on innovation in Asia with high and low corruption for the period of 2008-2022. During the review period based on the classification of Transparency International, 15 countries Singapore, Hong Kong, Japan, Bhutan, Taiwan, United Arab Emirates, occupied Palestine, South Korea, Brunei, Qatar, Georgia, Saudi Arabia, Jordan, Malaysia and Armenia are classified as less corrupt and other Asians as more corrupt. The results of some studies state that corruption is an obstacle to growth and innovation, while others consider it as a booster of innovation, and corruption has a positive relationship with innovation, which can remove hard obstacles for capital. Help to establish and strengthen innovation. Therefore, it can be important to investigate whether corruption leads to improved innovation in Asian countries with high and low corruption. This study tests the hypothesis that corruption enhances innovation or that it slows down innovation.
MethodologyAccording to the theoretical foundations, in order to investigate the impact of corruption on innovation, the following model, which is taken from the studies of Al-Balushi (2020), Zakari, Vincent Tavi and Raphael (2022), has been used.IN indicates the number of patents registered as a substitute for innovation, the information of which is collected from the intellectual property organization (Yolka, 2004). Corp represents corruption. pop the population of the country(indicating the size of the country), gdp indicating the gross domestic product (at constant 2015 prices), 𝑡𝑟𝑎𝑑𝑒 indicating the openness of trade, nat indicating the rent of natural resources, hc the human capital index (number of university graduates) required information The research was extracted from the World Bank and Transparency International.
FindingTo check the significance of the variables. Due to the cross-sectional dependence between them, the mean test of boys was used, and the results show that the variables are maximum in the first order difference. Also, according to the results of the Kao test, the co-accumulation between the variables is confirmed and the model can be estimated without worrying about false regression. The results of the fixed effects test show that it is not possible to reject the hypothesis that the coefficients for all years are equal to zero, so there is no need for time fixed effects in this research and the Chow test is performed only with spatial effects. accepted According to the results of Limer and Hausman's F test, estimating the model in the form of panel data and using the fixed effects method will have a more appropriate fit.The findings show that corruption has a negative effect on innovation in countries with low corruption (coefficient -0.4417) and a slight positive effect on innovation (coefficient 0.0391) in countries with high corruption. The negative impact of corruption on innovation in countries with low corruption can be expressed through the misallocation of resources. Reducing corruption in countries with low levels of corruption leads to the improvement of innovation in these countries. Gross domestic product has a positive and significant effect on innovation in both groups of countries, but the intensity of its effect on innovation is greater in countries with low corruption than in countries with high corruption. The effect of population on corruption is positive in countries with less corruption and negative in countries with more corruption. The existence of a larger population provides the necessary potential for creating creativity and innovation, but its quality and capabilities, as well as creating a context for the flourishing of talents, are important. The results indicate the positive and significant impact of the abundance of natural resources on innovation in both groups of countries, but the intensity of its impact is greater in countries with less corruption. In these countries, suitable fields have been provided with more of these resources.The intensity of the impact of trade liberalization on innovation in countries with less corruption with a coefficient of 0.2416 is greater than this effect in countries with high corruption with a coefficient of 0.1915. Commercial liberalization in countries with less corruption has made innovative entrepreneurs in these countries have more opportunities to invest and expand the market and sell more products.According to the findings of the model, human capital has an impact on innovation, which, like most of the research variables, the intensity of its influence in countries with less corruption (coefficient 0.2691), is greater than the intensity of influence in countries with more corruption (0.0124). is Due to the higher quality of human resources in countries with less corruption and the availability of more competition in these countries, the impact of human capital on innovation is greater than in countries with more corruption.
ConclusionThe results of the research showed that corruption has increased the possibility of innovation in countries with high corruption, and the main reason for its positive effect is the lack of infrastructure suitable for innovation, the complexity and length of the bureaucratic process in these countries, and in other words Another is the low institutional quality of market operators in this field. Therefore, in line with the reduction of corruption, governments should consider effective policies to correct the harsh conditions of the market, which, in addition to aligning the laws with the support of these activities, will also reduce long administrative bureaucracies and provide the necessary legal support for entrepreneurship and innovation. can be done. It seems that in countries with a high degree of corruption, due to the quality of official and informal institutions in them and the lack of necessary legal and support infrastructures, paying bribes and circumventing many laws still slows down innovation-related activities.
Keywords: Corruption, Innovation, Panel Data, Asian Countries -
در سال های اخیر، فرآیندهای با حافظه بلندمدت، نقش مهمی در تجزیه و تحلیل سری های زمانی ایفا نموده اند. وجود حافظه بلندمدت در بازده دارایی ها، کاربردهای مهمی در بررسی کارایی بازار، منطق رفتاری سرمایه گذاران، قیمت گذاری و انتخاب پرتفوی دارایی دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از مدل میانگین متحرک خودهمبسته با انباشتگی جزئی (ARFIMA) و مدل های واریانس شرطی خودهمبسته با انباشتگی جزئی (FIGARCH) و واریانس شرطی خودهمبسته هیپربولیک (HYGARCH) به بررسی وجود حافظه بلندمدت در شاخص کل بورس تهران و نرخ ارز (دلار آمریکا) در بازار آزاد با استفاده از داده های روزانه طی دوره زمانی اول آذر ماه 1390 لغایت انتهای تیر ماه 1402 پرداخته شده است. نتایج حاکی از آن است که وجود حافظه بلندمدت در شاخص کل بورس تهران و نرخ ارز (دلار آمریکا) در بازار آزاد در مدل ARFIMA در هر دو حالت ML و GLS و در مدل های خانواده GARCH در هر دو مدل FIGARCH و HYGARCH تایید می شود. با توجه به این نتایج می توان گفت رفتار قیمتی در هر دو سری زمانی یاد شده تابعی از گذشته بوده و انگیزه های معاملاتی سوداگرانه بر بازار آن ها حاکم است.
کلید واژگان: شاخص بورس اوراق بهادار, حافظه بلندمدت, میانگین متحرک خودهمبسته با انباشتگی جزئی, واریانس ناهمسانی شرطی خودهمبسته با انباشتگی جزئیIn recent years, processes with long-term memory have played substantial role in time series analysis. The existence of long-term memory in assets return time series has momentous applications in examining market efficiency, investor’s behavioral logics, pricing, and asset portfolio selection. In present study, using the AutoRegressive Fractionally Integrated Moving Average model (ARFIMA) and the Fractionally integrated generalized autoregressive conditional (FIGARCH) and hyperbolic GARCH (HYGARCH) models to investigate the existence of long-term memory in the Tehran Stock Exchange's main index (TEPIX) and exchange rate ( US dollars) in using daily data during the period Novamber, 2011 to July, 2023. The results indicate the existence of long-term memory in TEPIX and exchange rate (US dollar) is confirmed in ARFIMA model in both ML and GLS approaches and in GARCH family models in both FIGARCH and HYGARCH models. According to these results, price behavior in each of the mentioned time series is a function of the past amounts.
Keywords: TEPIX, Long Memory, Fractional Integration, GARCH Type Models -
إن التغییر فی اشکال وطرق عمل المصارف والدخول إلی اسواق جدیده وتغییر طبیعه الانظمه المصرفیه من التقلیدیه والکلاسیکیه إلی المصارف الإلکترونیه، وکذلک ظهور التکنولوجیا المالیه والشرکات المبتدئه فی صناعه المصارف من جانب، وفقدان رویه شامله وجامعه فی مجال تحدید والسیطره علی المخاطر من جانب آخر زادت من قلق البنوک ومخاوفها من الازمات الاقتصادیه وما قد ینجم عن فقدان الرویه الواضحه من المستقبل. وما هو واضح وجلی إن حجم التغییرات والتطورات فی هذا المجال لا تنم عن مستقبل هادئ ومطمئن بالنسبه للمصارف والبنوک، علی هذا الاساس فإن البنوک یجب ان تزید جهودها ومساعیها من اجل مواجهه هذا المستقبل غیر الهادئ. یحاول البحث الراهن تقدیم تصنیف جامع من انواع المخاطر فی صناعه المصارف فی إیران. عینه البحث تتکون من مراجعه 30 شخصا من الخبراء والمتخصصین فی مجال صناعه المصارف فی إیران وفق طریقه اخذ العینات علی اساس الاستبعاد المنهجی. تم الحصول علی عشرین موشرا نهائیا لتصنیف المخاطر فی الصناعه المصرفیه من 68 مکونا مستخرجا من مراجعه الادب النظری للبحث، عن طریق تکرار طریقه دلفی ثلاث مرات فی الفتره 1399-1400. ووفق النتائج التی توصلنا إلیها فإن التصنیف المقترح شمل المخاطر المالیه، والمخاطر التشغیلیه، والمخاطر الاقتصادیه، والمخاطر السیاسیه - الاجتماعیه، والمخاطر التطبیقیه، والمخاطر المعرفیه والتکنولوجیه. اظهرت نتائج التحقق من الصدق وفق طریق دلفی ان معامل الفا کرونباخ للمرحله الثالثه کان یساوی 0.899 ودل ذلک علی ان جمیع الموشرات کانت داله وصحیحه، کما دل علی وجود مستوی عال من الإجماع بین خبراء الصناعه المصرفیه حول هذه المخاطر.
کلید واژگان: مخاطر کفایه الاستثمار, المخاطر الاعتباریه, مخاطر النقد, مخاطر السوق, طریقه دلفیChanges in banking business model, entering new markets, switching traditional and classical systems' nature to electronic banking and entering digital banking, as well as the emergence of FinTechs and startups in the banking industry on the one hand and the lack of a comprehensive view and inclusive in the field of risk identification and control, on the other hand, increased the concern and risk of banks. What is certain is that the process and manner of change do not indicate a secure future. Therefore, the present study aims to provide a comprehensive classification of types of risks in the Iranian banking industry. The statistical sample includes the number of thirty selected experts and risk experts in the banking industry who selected by sampling method based on systematic elimination. Twenty final indicators determined for risk classification in the banking industry from among 68 extractive components obtained from literature review, obtained by repeating the Delphi method three times in 1399-1400 period. The results showed that the proposed classification of banking risk includes financial risk, operational risk, economic risk, socio-political risk, compliance risk, and knowledge and technology risk. The validating results through the Delphi technique showed that Cronbach's alpha coefficient for the third round was equal to 0.899 and indicated that all indicators were significant and valid and there was a high level of consensus among experts.
Keywords: Capital Adequacy Risk, Credit Risk, Liquidity Risk, Market Risk, Delphi Technique -
مجله مدیریت کسب و کار، پیاپی 62 (تابستان 1403)، صص 167 -191
برای کاهش انتشار گازهای گلخانه ای ایجاد مالیات کربن مورد توجه کشورهای متعدد قرار گرفته و نتایج منشره حاکی از اثرات مثبت این مالیات بر کاهش آلاینده ها و توسعه تکنولوژی هاست. صنایع خودروسازی با زنجیره تامین گسترده نقش مهمی در انتشار آلاینده ها دارند. برای کاهش انتشار کربن در این صنعت نیاز به یک طرح مناسب است. هدف مقاله ارائه طرح مالیات کربن برای صنعت خودروسازی ایران است. روش تحقیق توصیفی وگردآوری داده ها، میدانی است، جامعه آماری دو گروه است. گروه اول خبرگان اقتصادی برای پیشنهاد طرح های ممکن، تعیین شاخص های ارزیابی و انتخاب طرح مناسب است. گروه دوم متخصصین شرکت های خودروسازی برای انتخاب طرح مناسب است. با روش مصاحبه تخصصی با خبرگان، میانگین فازی اثر عوامل در مالیات کربن مشخص شد و تعداد شش طرح پیشنهادی از ترکیب عوامل موثر بر مالیات کربن تعیین شد. با استفاده از ای ان پی فازی و ویکور شش طرح پیشنهادی رتبه بندی شدند. نتایج نشان داد که خبرگان اقتصادی طرح های اخذ مالیات کربن را مورد توجه قرار داده و از بین آنها طرحی که انرژی سوخت های نفتی و گاز را پوشش می دهد انتخاب کرده و متخصصین طرح های دارای معافیت مالیاتی را مدنظر داشته و از بین آنها طرحی که فقط سوخت های نفتی را پوشش می دهد انتخاب کرده اند.
کلید واژگان: صنعت خودرو, انتشار کربن, مالیات کربن, طرح مالیاتIn order to reduce greenhouse gas emissions, carbon tax is considered by many countries and the results show this tax has positive effects on reduction of pollutants and technology development. Automotive industry has an important role in emission of pollutants. A carbon tax plan is needed to reduce carbon emissions in this industry. The purpose of this paper is to present a carbon tax plan for Iran automotive industry. The research method is descriptive and data collection is survey, Samples consists two groups. The first group are experts for proposing possible plan and determining evaluation indices and selecting the appropriate plan. The second group are managers in the automotive company for choose an appropriate plan. Effect of factors on carbon tax was determined by experts’ interviews and fuzzy mean, and six proposals were determined from the combination of factors affecting carbon tax. Six plans were ranked using fuzzy and VIKOR technique. The results showed the experts have considered the carbon tax payers and among them the design which covers the energy of oil and gas and managers have selected tax exemptions which covers only oil fuel.
Keywords: Automotive Industries, Carbon Tax, Carbon Emission, Tax Plan -
مقدمه
با توجه به تهدید کووید-19 برای سلامت عمومی جهان، سازمان بهداشت جهانی برای نشان دادن علاقه بین المللی به هماهنگی واکنش های بین المللی به این بیماری، وضعیت اضطراری بهداشت عمومی را مطرح و پس از آن، مسئله کووید-19 جهانی اعلام گردید. در جهانی به شدت بهم پیوسته با پیوندهای قوی بین کشورها، اثرات شیوع بیماری فراتر از مرگ و میر و عوارض ناشی از بیماری دیده می شود. زیرا با کاهش فعالیت های اقتصادی عملکرد زنجیره تامین جهانی نیز مختل خواهد شد. با توجه به اهمیت این موضوع و پیامدهای مخرب شیوع این ویروس بر اقتصاد جهانی، لازم است که در جهت کاهش این مشکل گامی برداشته شود. بنابراین هدف این مطالعه بررسی و تحلیل اثرات بلند مدت شاخص توسعه انسانی و مولفه های آن (امید به زندگی، سواد، درآمد سرانه، شهرنشینی و اشتغال) بر مرگ و میر ناشی از کرونا در کشورهای در حال توسعه منتخب (30 کشور در حال توسعه با شاخص توسعه انسانی نسبتا بالا) در دوره زمانی 2022-2019 است.
روش پژوهش:
بدین منظور از روش های FMOLS و DOLS بهره گرفته شده است.
یافته هانتایج حاکی از این است که شاخص توسعه انسانی و مولفه های آن (امید به زندگی، سواد، درآمد سرانه، شهرنشینی و اشتغال) در بلند مدت تاثیر منفی و معناداری بر میزان مرگ و میر کرونا در کشورهای در حال توسعه منتخب دارد.
نتیجه گیریاز آنجایی که شاخص توسعه انسانی بر مرگ و میر کرونا در کشورهای در حال توسعه منتخب در بلند مدت اثر منفی و معنادار دارد، پس بهبود شاخص های سلامتی، اجتماعی و اقتصادی می تواند موجب کاهش میزان میرایی کرونا در جوامع گردد. بنابراین، لازم است دولت ها در بخشهای جامعه به ویژه اقتصاد، آموزش و امنیت نیز مداخلاتی انجام دهند تا تقویت کننده اصلاحات بخش سلامت باشند.
کلید واژگان: &Quot, شاخص توسعه انسانی&Quot, مرگ و میرکوید 19&Quot, کشورهای در حال توسعه&Quot, پانل همجمعی&QuotIntroductionDue to the threat of Covid-19 to the public health of the world, the World Health Organization, in order to show international interest in coordinating international responses to this disease, raised the public health emergency and after that, the global issue of Covid-19 was declared. In a highly interconnected world with strong ties between countries, the effects of disease outbreaks go beyond mortality and morbidity. Because with the reduction of economic activities, the performance of the global supply chain will also be disrupted. Considering the importance of this issue and the destructive consequences of the spread of this virus on the global economy, it is necessary to take a step to reduce this problem. Therefore, the purpose of this study is to investigate and analyze the long-term effects of the human development index and its components (life expectancy, literacy, per capita income, urbanization and employment) on deaths caused by Corona in selected developing countries (30 developing countries). with a relatively high human development index) in the period of 2019-2022.
MethodsFor this purpose, FMOLS and DOLS methods have been used.
ResultsThe results indicate that the human development index and its components (life expectancy, literacy, per capita income, urbanization and employment) have a negative and significant effect on the death rate of Corona in selected developing countries in the long term.
ConclusionSince the human development index has a negative and significant effect on corona deaths in selected developing countries in the long term, Therefore, the improvement of health, social and economic indicators can reduce the attenuation of Corona in societies. Therefore, it is necessary for governments to make interventions in the sectors of society, especially economy, education and security, in order to strengthen reforms in the health sector.
Keywords: Human Development Index, COVID19 Deaths, Developing Countries, Panel Co-Integration -
انرژی اهمیت فراوانی در رشد و پیشرفت کشورها دارد. اما باید درنظر داشت افزایش مصرف انرژی، آسیب های محیط زیستی زیادی بدنبال داشته است. به همین دلیل استفاده از منابع انرژی های تجدیدپذیر به عنوان یک ضرورت مطرح می باشد. لازم به ذکر است مولفه های متعددی بر استفاده از این نوع انرژی تاثیرگذار است که سرمایه اجتماعی از جمله مهمترین آنها می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر مصرف انرژی های تجدیدپذیر در کشورهای منتخب اسلامی در دوره زمانی 2022-2008 با استفاده از رهیافت روش اثرات همبسته مشترک پویا انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که سرمایه اجتماعی در هر دو دوره کوتاه مدت و بلندمدت تاثیر مثبت بر مصرف انرژی های تجدید پذیر در کشورهای منتخب اسلامی دارد. بنابراین پیشنهاد می شود توجه به تقویت سرمایه اجتماعی در کشورهای منتخب اسلامی مدنظر سیاست گذاران قرار گیرد. تا از این طریق زمینه گذر به سمت مصرف انرژی تجدیدپذیر تسریع گردد.
کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, انرژی های تجدیدپذیر, کشورهای منتخب اسلامی, اثرات همبسته مشترک پویاEnergy is very important in the growth and development of countries. But the increase in energy consumption has caused environmental damage. Therefore, the use of renewable energy sources is a necessity. In the meantime, several components affect the use of this type of energy, of which social capital is one of the most important. In this regard, the present study was conducted with the aim of investigating the effect of social capital on the consumption of renewable energy in selected Islamic countries in the period of 2015-2022 and using the method of Dynamic common correlated effects. The results indicate that social capital has a positive effect on the consumption of renewable energy in selected Islamic countries in both short-term and long-term periods. Therefore, it is suggested that policymakers pay attention to the strengthening of social capital in selected Islamic countries. In this way, to speed up the transition to a revised energy consumption.
Keywords: Social capital, renewable energies, selected Islamic countries, Dynamic common correlated effects -
نشریه فضای گردشگری، پیاپی 49 (زمستان 1402)، صص 111 -132
شاخصهای رشد و توسعه ، دلالت بر فاصله عمیق تر کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه داشته ورویکرد رشد درون زا و استفاده ظرفیت های داخلی و منابع پایدار تقویت شده است . طی دو دهه گذشته صنعت گردشگری بعنوان منبع پویای رشد و توسعه مورد توجه کشورهای بویژه توسعه یافته قرار گرفته است . کشورهای اسلامی با انبوه جاذبه های خاص فرهنگی، تاریخی و طبیعی می توانند با ایجاد بسترهای لازم از این ظرفیت به نحو بهینه استفاده نمایند . در این پژوهش تطبیقی ، یه بررسی عوامل موثر بر گردشگری با تاکید بر شاخص تنش در دو گروه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی و کشورهای توسعه یافته طی سال های 2005 تا 2019 پرداخته ایم . یافته های تحقیق به تاثیر مثبت و معنادار متغییرهای تنش ، میزان گردشگران دوره قبل، درجه بازبودن اقتصاد و زیرساخت های حمل ونقل بر گردشگری خارجی دلالت دارد . البته ضریب تخمینی شاخص تنش در کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی بزرگتر است . همچنین ضریب برآوردی هزینه های عمومی درآموزش در کشورهای توسعه یافته ، مثبت ومعنی دار بوده و در خصوص تاثیر شاخص قیمت مصرف کننده بر گردشگری خارجی ، ضرایب برآوردی دو گروه کشورها بواسطه نقش قدرت خرید ارز ، با یکدیگر متناقض (درکشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی مثبت اما در کشورهای توسعه یافته منفی) می باشد .
کلید واژگان: گردشگری, تنش, نهادگرایی, روش GMMIn recent years, global growth and development indicators have underscored a widening gap between developed and developing countries, including Islamic nations, prompting a shift towards endogenous growth strategies and the utilization of domestic capacities and sustainable resources. The tourism industry has emerged as a dynamic driver of growth and development, particularly in developed countries, over the past two decades. Islamic countries, rich in cultural, historical, and natural attractions, have the potential to optimize this capacity by establishing necessary platforms. This comparative research investigates the factors influencing tourism, with a specific emphasis on the tension index, across two groups: member countries of the Organization of the Islamic Conference and developed countries from 2005 to 2019. The findings reveal a positive and significant impact of tension variables, previous period tourist numbers, economic openness, and transportation infrastructure on foreign tourism. Notably, the estimated coefficient of the tension index is larger in member countries of the Organization of the Islamic Conference. Furthermore, the study identifies a positive and significant relationship between public spending on education and tourism in developed countries. Contradictory trends in the effect of the consumer price index on foreign tourism between the two groups highlight differences in purchasing power dynamics.
Keywords: tourism, tension, characterization, GMM method -
نشریه اقتصاد مالی، پیاپی 66 (بهار 1403)، صص 69 -102
با توجه به اینکه مدیران به دلیل تصمیم گیری و ذینفعان بخصوص سرمایه گذاران تمایل دارند تا حدودی بروز یا عدم بروز بحران مالی را در سازمان تحت مدیریت خود پیش بینی نمایند، لذا هدف پژوهش حاضر این است که مدلی برای پیش بینی این بحران ارایه کند. برای نیل به هدف پژوهش، از مدل های وب هوشمند شامل الگوریتم های گرگ خاکستری، مورچگان، تجمع ذرات و ژنتیک استفاده شد. برای این منظور از داده های حاصل از پرسشنامه تکمیل شده توسط 20 خبره در بخش کیفی و داده های حاصل از 173 شرکت از سال 1388 تا 1398 پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شد. با استفاده از مرور مبانی نظری 38 شاخص از طبقه های شاخص های کلان اقتصادی، عوامل صنعت، ویژگی شرکت ها، وقایع سیاسی، فرهنگی، رفتاری شناسایی شد. سپس، با استفاده از نظرخواهی از خبرگان و تحلیل میک مک تعداد 25 شاخص که می توانند تاثیر بیشتری بر بحران مالی داشته باشند، انتخاب شد. در ادامه با استفاده از بررسی صورت های مالی 173 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و استفاده از نرم افزار رهاورد نوین داده های 25 شاخص انتخاب شده جمع آوری و تاثیر آن بر بحران مالی با بکارگیری الگوریتم های گرگ خاکستری، مورچگان، تجمع ذرات و ژنتیک بررسی شد تا الگوی نهایی پژوهش مشخص شود. یافته ها نشان داد که می توان با استفاده از مدل های وب هوشمند، بحران مالی بازار سرمایه ایران را پیش بینی نمود و از نظر کارایی، روش بهینه سازی مورچگان بیشترین کارایی و روش گرگ خاکستری کمترین کارایی را در مسیله پیش بینی بحران مالی دارد.
کلید واژگان: وب هوشمند, بحران مالی, بازار سرمایه و متغیرهای کلان اقتصادیAs the managers due to decision-making and stakeholders, namely investors, tend to predict the occurrence or non-occurrence of financial crisis in the organization under their management, so the present study is aimed to provide a model for predicting this crisis. To achieve the research purpose, smart web models including grey wolf, ant colony optimization, particle swarm optimization and genetics algorithms were used. For this purpose, the data obtained from the questionnaire completed by 20 experts in the quality section and the data obtained from 173 companies from 2009 to 2019 listed in the Tehran Stock Exchange (TSE) were used. 38 indices from the categories of macroeconomic indicators, industry factors, corporate characteristics, political, cultural and behavioral events were identified using the review of the theoretical basics. Then, 25 indicators with high impact on the financial crisis were selected using expert opinion and MICMAC analysis. Then, by reviewing the financial statements of 173 companies listed on the Tehran Stock Exchange (TSE) and using Rahavard Novin software, the data were collected from 25 selected indicators and their impact on the financial crisis was examined using gray wolf, ant colony, particle swarm and genetics algorithm to determine the final model of the research. It was found that in terms of efficiency, the ant colony optimization method is the most efficient and the gray wolf method is the least efficient in predicting the financial crisis.
Keywords: Financial Crisis, Smart Web, Capital Market, Macroeconomic Variables -
هدف
این مطالعه با هدف بررسی پیامد حکمرانی خوب در تعدیل اثر مخارج بهداشتی بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب آسیایی که از کیفیت حکمرانی مشابه برخوردارند، انجام شده است.
روش پژوهش:
جهت رسیدن به هدف تحقیق، از روش میانگین گروهی تلفیقی در دوره 2022-2015 برآوردهای لازم انجام شده است. هزینه های بهداشتی و شاخص حکمرانی خوب به عنوان متغیرهای اصلی توضیحی در کنار سایر متغیرهای تاثیر گذار بر رشد اقتصادی، با استفاده از ایده تابع تولید کاب_داگلاس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.
یافته هانتایج نشان می دهد تخصیص هزینه بیشتر بهداشتی جهت افزایش رشد اقتصادی به تنهایی کافی نیست و لگاریتم مخارج بهداشتی در کوتاهمدت و بلندمدت با ضریب نسبتا" پایینی بر رشد اقتصادی تاثیر گذار است، لیکن با در نظر گرفتن اثر حکمرانی خوب، اندازه این ضریب در هردو دوره تقویت می شود که به نظر می رسد بازده پایین مخارج بهداشتی به دلیل کیفیت پایین حکمرانی مرتبط بامخارج بهداشتی در کشورهای مورد بررسی می باشد. این مطالعه بیان کننده نقش موثر از چگونگی تاثیر حاکمیت بر اثربخشی است
نتیجه گیریاگر افزایش هزینه های بهداشتی با کیفیت خوب حکمرانی همراه باشد، رشد اقتصادی بیشتری را نتیجه خواهد داد. به عبارتی مقدار هزینه های بهداشتی مهم است، اما مهم تر از آن کیفیت هزینه است. تمرکز بر کیفیت هزینه ها باعث افزایش رشد اقتصادی می شود.
کلید واژگان: مخارج بهداشتی, حکمرانی خوب, تابع تولیدکاب داگلاس, روش میانگین گروهی تلفیقیObjectiveThis study was conducted with the aim of investigating the effect of good governance in moderating the effect of health expenditures on the economic growth of selected Asian countries that have similar governance quality.
MethodsIn order to achieve the goal of the research, the necessary estimates have been made using the Pooled Mean Group method.in the period of 2015-2022. Health costs and good governance index have been analyzed as the main explanatory variables along with other variables affecting economic growth, using the idea of the Cobb-Douglas production function.
ResultsThe results show that allocating more health expenditure alone is not enough to increase economic growth, and the logarithm of health expenditure in the short and long term has a relatively low coefficient on economic growth But considering the effect of good governance, the size of this coefficient is strengthened in both periods, which seems to be the low efficiency of health expenditures due to the low quality of governance related to health expenditures in the countries under review. This study shows the effective role of how governance affects effectiveness.
ConclusionsIf the increase in health expenses is accompanied by good quality of governance, it will result in more economic growth. In other words, the quantity of healthcare costs is important, but the quality of the costs is more important. Focusing on the quality of spending increases economic growth.
Keywords: Health Costs, Good Governance, Cobb-Douglas Production Function, Pooled Mean Group method -
صحت و سلامت عملکرد نظام بانکی برای حفظ ثبات اقتصاد جامعه، نظام پولی، منافع سپرده گذاران و حفظ اعتماد عمومی نسبت به کل شبکه بانکی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. علاوه بر این، از آنجا که سیستم بانکی سالم و با ثبات، به گونه بهتری می تواند در مقابل شوک ها مقاومت و نقش پررنگ تری در پایداری و ثبات سیستم مالی ایفا نماید، شناسایی متغیرها و مولفه های موثر و چگونگی تاثیرگذاری آن ها بر بازیابی و احیای سلامت مالی بانک ها ضروری به نظر می رسد. عوامل متعددی بر سلامت مالی بانک ها تاثیر می گذارد. برخی از این عوامل درون بانکی و تحت کنترل مدیریت بانک هستند و براساس تاثیر خاص آن ها بر سلامت بانک، می توان آن ها را مثبت یا منفی دانست. با توجه به این موضوع، در این مطالعه عوامل درون بانکی موثر بر بازیابی و احیای سلامت مالی بانک های خصوصی منتخب در جمهوری اسلامی ایران طی دوره 1400-1390 با استفاده از روش داده های تابلویی و اثرات ثابت مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داد که حاکمیت شرکتی، نقدینگی، سن بانک، مدل کسب و کار تاثیر مثبت و معنی داری بر شاخص سلامت بانکی دارند. در مقابل، اندازه بانک، اهرم مالی، دارایی بدون بهره و ریسک مالی تاثیر منفی و معنی داری بر شاخص سلامت بانکی دارند.
کلید واژگان: سلامت مالی, عوامل درون بانکی, ثبات اقتصادی, داده های تابلوییThe health of the banking system is extremely important for maintaining the stability of a society's economy, the monetary system, the interests of depositors, and public trust in the entire banking network. In addition, since a healthy and stable banking system can better resist shocks and play a stronger role in the stability of the financial system, it is necessary to identify effective variables and components and determine how they affect the recovery and restoration of the financial health of banks. Several factors affect the financial health of banks. Some of these factors are internal and under the control of the bank management, and based on their specific impact on the health of the bank, they can be considered positive or negative. With respect to this fact, in this study, the internal bank factors affecting the recovery and restoration of the financial health of some selected private banks in the Islamic Republic of Iran during the period of 2011-2021 were investigated using the panel data method and fixed effects. The results indicated that corporate governance, liquidity, age of the bank, and business model have a significant positive effect on the banking health index. On the other hand, bank size, financial leverage, interest-free assets, and financial risk have a significant negative effect on the banking health index.
Keywords: Financial Soundness, Internal Bank Factors, economic stability, panel data -
سلامت نظام بانکی برای حفظ ثبات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و تضمین توسعه پایدار در سطح ملی و بین المللی اهمیت زیادی دارد. بنابراین، آشکارسازی عوامل موثر بر سلامت بانک ها و در نظر گرفتن این عوامل در طراحی سیاست های اقتصادی حایز اهمیت است. عوامل متعددی بر سلامت مالی نظام بانکی در سطح شرکت و سطح کشور تاثیر می گذارد. که بسته به نوع و ماهیت دارای اثری متفاوت هستند. در این خصوص بررسی ها نشان می دهد که عملکرد و سلامت نظام بانکی تا اندازه زیادی وابسته به شرایط محیطی اقتصاد کلان با تاثیر پذیری متناقض است. با توجه به این موضوع در این مطالعه تاثیر نامعینی متغیرهای کلان اقتصادی و عوامل خاص بانکی بر سلامت نظام بانکی جمهوری اسلامی ایران طی دوره 1385-1400 با استفاده از روش داده های تابلویی و اثرات ثابت و با بهره مندی از نرم افزار Eviews مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی نشان داده است که حاکمیت شرکتی، رشد اقتصادی، اندازه بانک و کیفیت قانون گذاری تاثیر منفی و معنی داری بر شاخص سلامت مالی نظام بانکی دارند. در مقابل نااطمینانی متغیرهای کلان اقتصادی و رقابت بانکی تاثیر مثبت و معنی داری بر شاخص سلامت مالی نظام بانکی دارند.
کلید واژگان: سلامت مالی, کلان اقتصادی, نامعینی, نظام بانکی, داده های تابلوییThe banking system Soundness is very important for maintaining economic, social and political stability and ensuring sustainable development at the national and international levels. Therefore, revealing the factors affecting the health of banks and considering these factors in the design of economic policies is important. Several factors affect the financial health of the banking system at the company level and the country level. which have a different effect depending on the type and nature. In this regard, studies show that the performance and banking system Soundness is largely dependent on the environmental conditions of the macroeconomic environment with contradictory influence. According to this issue, in this study, the uncertain effect of macroeconomic variables and bank-specific factors on the health of the banking system of the Islamic Republic of Iran during the period 2001-2021 was investigated using the panel data method and fixed effects And with the benefit of Eviews software.The results of the survey have shown that corporate governance, economic growth, bank size and quality of supervision have a negative and significant effect on the financial Soundness index of the banking system. In contrast, the uncertainty of macroeconomic variables and banking competition have a positive and significant effect on the financial Soundness index of the banking system.
Keywords: Financial Soundness, Macroeconomics, Uncertainty, Banking system, Panel data -
پرداخت یارانه انرژی در ایران، با توجه به وجود ذخایر نفت و گاز و سیاست های تثبیت قیمت حامل های انرژی، حائز اهمیت و ازآنجایی که یارانه انرژی در اقتصاد دارای پیامدهای مثبت و منفی است، بررسی آثار آن به اتخاذ سیاست های مناسب کمک می کند. موضوع این مطالعه بررسی میزان تاثیرگذاری یارانه ی انرژی بر قدرت بازار است. در این راستا با استفاده از مدل یو و وانگ و روش پانل دیتا، برای سال های 1381-1398 در سطح کدهای چهار رقمی ایسیک صنایع، ابتدا متغیرهای موردنیاز نظیر موجودی سرمایه، شاخص لرنر، شاخص هرفیندال، بهره وری عوامل تولید و یارانه انرژی محاسبه و برآورد شد. موجودی سرمایه از روش نمایی و رابطه کلاین برای 122 کد چهاررقمیISIC در دوره 1381-1398 محاسبه و سپس شاخص لرنر از روش تابع تولید ترانسلوگ و با استفاده از رویکرد ساختاری برآورد شد. برای متغیر شاخص هرفیندال از اطلاعات مرکز آمار برای بنگاه های 10 کارکن به بالای کشور و برای محاسبه بهره وری عوامل تولید از شاخص ترنکویست استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد، که رابطه بین یارانه انرژی و شاخص لرنر (قدرت بازار) منفی و رابطه بین بهره وری عوامل تولید، سرانه موجودی سرمایه، هزینه جبران خدمات و شاخص هرفیندال باقدرت بازار مثبت است.
کلید واژگان: یارانه انرژی, شاخص هرفیندال, شاخص لرنر, قدرت بازارPurposeIran has the second largest gas reserves in the world, after Russia, and the fourth oil reserves in the world, after Venezuela, Saudi Arabia, and Canada, and it is possible for the country to access energy for households and the economic activities (Energy Balance Sheet, 2019). Price stabilization policies have always been applied, which has caused the government to spend a huge annual subsidy on energy consumption in different sectors of Iran; in 2021, according to the report of the International Energy Agency of Iran, it would amount to 58 billion dollars (that of the world is 531 billion dollars). It has paid subsidies to all types of energy carriers, which ranks Iran second after Russia in terms of the share of subsidies in the world's total energy subsidies (11%). The rate of Iran's energy consumption was on the rise during the years 2011-2012, and this indicator was higher in the industry sector than in the whole economy. From 2011 to 2012, the energy coefficient for the whole economy was 2.3 and for the industry sector was 1.7. This was less than one for advanced countries. Therefore, in total, this volume of subsidies and energy consumption in the economy and especially the industry sector has led to development. It has not been economical and the efficiency of energy use decreases in Iran every year. Subsidies affect macroeconomic and social variables such as inflation, budget deficit, market power, business environment, and class gap. Due to its high volume, examining the economic and social effects of subsidies is of great importance. Since it is not possible to refer to all its dimensions in one study, this article only aims at the effect of energy subsidies on market power in the industrial sector. The impact of subsidies on market power may lead to a positive or negative correlation between subsidies and market power, and there are different views on this issue. Some believe that subsidies increase market power because subsidies provide companies with more finance or lead to cost reduction, so there is a positive relationship between subsidy and market power. To estimate the subsidy impact, panel data models were used. The study period is 2002-2019 at the level of four-digit ISIC codes of industries with 10 workers and more. The current research seeks to answer the following key questions: Do energy subsidies have a positive or negative effect on the market power of the country's industries? What is the impact of energy subsidies on the country's industries?
MethodologyExternal resources (i.e. government subsidies) increase access to internal resources. In this case, a firm can protect itself from uncertainty and adverse environmental risks or reduce financial barriers, thus creating an advantage. It improves the performance of the company. In this regard, the first hypothesis is ‘government subsidies have a positive relationship with company performance’.However, inefficient allocation of resources reduces or even reverses the positive outcomes of resource accumulation. One of the major potential costs of government subsidies is the elimination of their positive effects. Research has found that government subsidies lead to overinvestment by firms, thereby harming firm performance. It is also shown that government subsidies provide firms with excess resources, leading to inefficient and complacent management, waste of resources, and stagnation in financial performance. The second hypothesis is ‘government subsidies have a negative relationship with company performance’.
Results and discussionIran is one of the countries with the highest energy subsidy payments in the world, and subsidies have impacts on all the economic and social aspects of the society. The studies conducted by Dai Li, Chu and Wang, and Chen and Yu showed that the effect of subsidy on market power is negative. Also, in Akhani's study, the relationship between subsidy and market power was negative. This study uses the panel data method and productivity variables, the Herfindahl index, wages, and capital stock as independent variables and the Lerner index as market power (2002-2019). The estimated model is Yu and Wang's model. The results show that the relationship between subsidy and market power is negative, which is consistent with previous studies. One of the reasons for the negative relationship between subsidy and market power is the lack of innovation and creativity by companies due to cheap access to funds. They are not willing to try to gain the energy market, and there is a kind of laziness that prevails in the companies. The statistics on the intensity of energy consumption confirm this issue. In general, the energy subsidy in Iran in the industry sector did not lead to the creation of market power but increased inefficiency. Moreover, industries are not inclined to modernize and use old and energy-consuming technology.
Conclusions and policy implications:
Considering the positive impact of productivity and market power, the government should provide appropriate policies to support the increase of productivity in companies. Due to the influence of the market share and market power of the government through anti-trust policies, monopolies should be prevented. This study showed that subsidies have a negative effect on market power. This is because the fair distribution of energy subsidies in the country would deter the easy access of companies to subsidies. So, if the government likes subsidies not to lead to monopoly or to the increase of the power of companies, it should provide conditions for the accessibility of subsidies for all companies.
Keywords: Energy subsidy, Herfindahl index, Lorenz index, Market Power -
نشریه اقتصاد مالی، پیاپی 65 (زمستان 1402)، صص 333 -356
هدف از این تحقیق بررسی اثرات نامتقارن معاملات پربسامد بر بازدهی شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از مدل MS-EGARCH است. بدین منظور از داده های 5 دقیقه ای بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی1401-1400 استفاده شده است. براساس نتایج تحقیق مشخص گردید که روند متغیر تغییرات بازدهی بورس در حالت غیر خطی (تفکیک طول دوره به رژیم های بالا و پایین) بر حالت خطی، ارجحیت دارد و زمانی که نوسانات معاملات سهام؛ کوچک است میانگین بازدهی بورس دچار تغییر می شود اما بر واریانس بازدهی بورس تاثیر معنی داری ندارد. همچنین نتایج نشان دهنده ی اثرات نامتقارن تاثیر معاملات سهام، بر روی تغییرات بازدهی بورس در رژیم رونق می باشد و نوسانات معاملات سهام در رژیم میانگین و واریانس بالا، در حالت افزایش و کاهش معاملات سهام تاثیر متفاوتی بر تغییرات بازدهی بورس خواهد گذاشت و عموما تاثیر مثبت آن کوچکتر از تاثیرات منفی آن است. در نتیجه پیشنهاد می گردد که سیاست گذاران در اجرای سیاست های مرتبط با بازار سرمایه متناسب با اینکه بازار سرمایه در کدام رژیم قرار دارد، سیاست های متفاوت و حتی در صورت یکسان بودن سیاست ها، شدت اجرای آن ها باید در هر رژیم، متناسب با خصوصیات آن رژیم باشد.
کلید واژگان: اثرات نا متقارن, معاملات پربسامد, MS-EGARCHThe purpose of this research is to investigate the asymmetric evaluation of the high-frequency valuation of the company listed on the Tehran Stock Exchange using the MS-EGARCH model. For this purpose, the 5-minute data of Tehran Stock Exchange was used in the period of 2021-2022. Based on the results of the research, it was determined that the variable trend of stock exchange returns in non-linear mode (separation of period length into high and low regimes) is preferable to linear mode, and when the volatility of stock trading is small, the average return of the stock market changes, but the variance of the return changes. The stock market has no significant effect. Also, the results show the asymmetric effects of the effect of stock trading on the changes in stock exchange returns in the boom regime, and the fluctuations of stock trading in the average and high variance regime, in the state of increasing and decreasing stock trading, will have a different effect on the changes in stock exchange returns, and generally its positive effect It is smaller than its negative effects. As a result, it is suggested that the policy makers in the implementation of policies related to the capital market should be proportional to the regime in which the capital market is located, different policies and even if the policies are the same, the intensity of their implementation should be proportional to the characteristics of that regime in each regime.
Keywords: Asymmetric effects, high frequency transactions, MS-EGARCH -
مدیران و سرمایه گذاران همواره تمایل دارند نتایج تصمیمات و سرمایه گذاری های خود را بر اساس شرایط موجود و انتظارات پیش بینی کنند و از وقوع بحران های مالی در آینده آگاه شوند. بدون شک برای این کار، نیازمند تحلیلی درست از وضع موجود و پیش بینی رخدادهای آتی می باشند. لذا هدف پژوهش حاضر ارایه مدلی پویا برای پیش بینی بحران های مالی احتمالی است. برای نیل به هدف پژوهش، ابتدا با استفاده از تحلیل مضمون 25 شاخص از طبقه های شاخص های کلان اقتصادی، عوامل صنعت، ویژگی شرکت ها، وقایع سیاسی، فرهنگی، رفتاری شناسایی شد. سپس، با بکارگیری الگوریتم رگرسیون چندمتغیره، الگوریتم های هوشمند مورچگان و بهینه سازی ازدحام ذرات و با استفاده از داده های ترکیبی 173 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1388 تا 1398 ، مدل پیشنهادی آزمون شد. یافته ها بر اساس روش رگرسیون نشان داد که برخی از معیارهای درون و برون شرکتی، تاثیر معناداری بر بحران مالی شرکت ها داشته است. از طرف دیگر، یافته ها نشان داد که از نظر کارایی، روش بهینه سازی مورچگان بیشترین کارایی را در مسیله پیش بینی بحران مالی دارد. در نهایت نیز مشخص شد که اطلاعات متغیرهای مستقل مورد بررسی می تواند بحران مالی شرکت ها را پیش بینی کند. یافته های تحقیق همچنین نشان می دهد که تا پنج سال قبل از بحران مالی می توان با دقت نسبتا بالایی بحران مالی را در شرکت ها را پیش بینی کرد اما با کاهش بحران مالی، به دلیل کاهش وضوح و دقت شاخص های پیش بینی بخش مالی، توانایی پیش بینی مدل نیز کاهش می یابد.کلید واژگان: بحران مالی, درماندگی مالی, شاخص های درون و برون سازمانیManagers and investors always tend to predict the results of their decisions and investments based on expectations and existing conditions. Undoubtedly, for this purpose, they need a correct analysis of the current situation and predict future events. Therefore, the aim of the current research is to provide a dynamic model for predicting possible financial crises. In order to achieve the purpose of the research, first, by using the content analysis, 25 indicators were identified from the categories of macroeconomic indicators, industry factors, company characteristics, political, cultural, and behavioral events. Then, by using multivariable regression algorithm, smart ant colony algorithms and particle swarm optimization, and using the combined data of 173 companies accepted in Tehran Stock Exchange from 2010 to 2020, the proposed model was tested. The findings based on the regression method showed that some internal and external criteria had a significant impact on the financial crisis of companies. the findings showed that in terms of efficiency, the optimization method of ants is the most efficient in the problem of predicting the financial crisis. Finally, it was found that the information of independent variables can predict the financial crisis of companies. The findings of the research also show that up to five years before the financial crisis, it is possible to predict the financial crisis in companies with relatively high accuracy, but as the financial crisis subsides, due to the decrease in the clarity and accuracy of the financial sector forecasting indicators, the predictive ability of the model also decreases.Keywords: Financial Crisis, Financial Distress, Organization Internal, External Indicators
-
حکمرانی خوب به بهبود کیفیت نهادها و موسسههای اقتصادی منجر میشود و این بهبود کیفیت ازجمله درزمینه بهداشت بر چگونگی رشد و توسعه تاثیرگذار است. وجود مشکلات نهادی و ساختاری نهادها که ناشی از حکمرانی ضعیف است، تاثیر منفی بر عملکرد و اثربخشی نهادها و موسسات مرتبط با هزینه های بهداشتی دارد. ازاین رو هدف اصلی این مقاله، یافتن پاسخی برای چگونگی تاثیر کیفیت نهادی فعالان اقتصادی درزمینه هزینه های سلامت بر رشد اقتصادی کشورهای منتخب اسلامی است. دراین راستا از شاخص حکمرانی خوب به عنوان جایگزین کیفیت نهادی استفاده شده و از ایده تابع تولید کاب−داگلاس، با استفاده از الگوی داده های تابلویی پویای ناهمگن به روش میانگین گروهی تلفیقی در دوره زمانی 2008−2022 مدل تحقیق برآورد شده است. نتایج نشان میدهد مخارج بهداشتی در کوتاهمدت و بلندمدت با ضریب نسبتا پایینی بر رشد اقتصادی تاثیرگذار است. با درنظرگرفتن اثر تعاملی کیفیت نهادی و مخارج بهداشتی، اندازه این ضریب در هردو دوره مثبت است و بیان کننده آن است که بهبود کیفیت نهادهای مرتبط با هزینههای سلامت تاثیر این هزینه بر رشد اقتصادی را تقویت میکند. بنابراین، اگر افزایش هزینه های بهداشتی با کیفیت خوب نهادی همراه باشد، رشد اقتصادی بیشتری را نتیجه خواهد داد. به عبارتی مقدار هزینه های بهداشتی اگرچه مهم است، اما مهمتر از آن کیفیت هزینه است. تمرکز بر کیفیت انجام هزینهها باعث افزایش رشد اقتصادی بیشتر میشود.
کلید واژگان: هزینههای سلامت, کیفیت نهادی, تابع تولید کاب - داگلاس, روش میانگینGood governance leads to the improvement of the quality of economic institutions and institutions, and this quality improvement, including in the field of health, affects the way of growth and development. The existence of institutional and structural problems of institutions, which is caused by weak governance, has a negative effect on the performance and effectiveness of institutions and institutions related to health costs. Therefore, the main goal of this article is to find an answer for how the institutional quality of economic actors affects the economic growth of selected Islamic countries in the field of health expenses. In this regard, the good governance index has been used as a substitute for institutional quality, and the idea of the Cobb-Douglas production function has been used to estimate the research model using the heterogeneous dynamic panel data model by the pooled group average method in the time period of 2008-2022. The results show that health expenses have a relatively low impact on economic growth in the short and long term. Considering the interactive effect of institutional quality and health expenditures, the size of this coefficient is positive in both periods and it indicates that improving the quality of institutions related to health expenditures strengthens the effect of this expenditure on economic growth. Therefore, if increased health spending is accompanied by good institutional quality, it will result in greater economic growth. In other words, although the quantity of healthcare costs is important, the quality of the cost is more important. Focusing on the quality of spending increases economic growth.
Keywords: Health Costs, Institutional Quality, Cobb-Douglas Production Function, Combined Group Average Method -
پایداری رشد و توسعه اقتصادی از طریق به حداقل رساندن اثرات منفی فعالیت های اقتصادی بر محیط زیست و منابع طبیعی یکی از موضوعات مهم تحقیقات اقتصادی در دهه های اخیر است. انتشار دی اکسید کربن ناشی از سوخت های فسیلی در بخش های مختلف صنایع، نیروگاه ها، حمل و نقل و حتی بخش خانگی بعنوان یکی از محصولات جانبی فعالیت های اقتصادی، امروزه بعنوان عامل اصلی تخریب محیط زیست شناخته شده است.این تحقیق با بسط مدل فضایی سولوی سبز و با استفاده از مدل پانل فضایی پویا (DSM) تاثیر عوامل جمعیت، شهرنشینی، سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی، درجه باز بودن تجاری، دموکراسی و سرمایه گذاری فیزیکی برانتشار گاز دی اکسید کربن در کشورهای منا ، طی سال های 2004 تا2020 را بررسی می کند. نتایج برآوردها حاکی است که رشد جمعیت، رشد شهرنشینی، سهم صنعت در تولید ناخالص داخلی و درجه باز بودن تجاری بر انتشار دی اکسید کربن تاثیر مثبت و معنی داری دارند. اما بین دو متغیر دموکراسی و سرمایه گزاری فیزیکی با انتشار دی اکسید کربن ،در کشورهای هدف، ارتباط معنی داری یافت نشد. از طرفی همبستگی فضایی بین مقاطع مورد تایید قرار گرفت. همچنین همگرایی عوامل موثر بر انتشار دی اکسید کربن در دوره مورد بررسی تایید شد یعنی کشورها در جهت کاهش انتشار دی اکسید کربن در دوره تحقیق حرکت نموده اند.کلید واژگان: پانل فضایی پویا, مدل سولوی سبز, انتشار دی اکسید کربنSustainable development through minimizing the negative externalities on the environment is one of the important topics of economic research in recent decades. The emission of carbon dioxide resulting from the combustion of fossil fuels in diverse sectors of the economy, which include industries, power stations, transportation, and even the household sector, as one of the externalities of human activities today, is known to be the cause of environmental destruction. This paper analyzes elements which affect the emission of carbon dioxide in MENA region countries, during 2004 to 2020 by expanding the spatial Green Solow model and using the dynamic spatial panel model (DSM). The results of the estimates imply that population growth, urbanization growth, the share of industry in the GDP and the degree of trade openness have a positive and significant effect on carbon dioxide emissions. However, no significant relationship was discovered between the two variables of democracy and physical investment with carbon dioxide emissions in the goal nation. On the other hand, the spatial correlation among sections was confirmed. In addition, the convergence of the factors affecting carbon dioxide emissions was confirmed in the investigation period, which means that nations have tried to reduce carbon dioxide emissions in the duration.Keywords: Dynamic Spatial Panel Model, Green Solow Model, carbon dioxide emission
-
پدیده گرم شدن زمین و اثر گلخانه ای ناشی از انتشار آلاینده های جوی و به دنبال آن تهدید حیات بر روی کره زمین امروزه به یکی از چالش های مهم پیش روی حکومت ها و تصمیم سازان اقتصادی آنها تبدیل شده است. انتشار دی اکسید کربن حاصل از سوخت های فسیلی در صنایع نقش قابل توجهی در این آلودگی دارد. حال در کشورهایی که پناهگاه صنایع فرسوده کشورهای توسعه یافته شده اند انتشار گاز دی اکسید کربن ناشی از سوخت های مورد استفاده در صنعت، زیرساخت های نامناسب صنعتی و مصرف زیاد انرژی از دلایل عمده ای است که شرایط زیست محیطی این کشورها را با مخاطره مواجه نموده است. تحقیق حاضر اثر تبادلات ناشی از باز بودن تجاری بر انتشار دی اکسید کربن در کشورهای منطقه منا را طی دوره 2004 تا 2020 بررسی نموده است. و در حین حال با بکارگیری تکنیک های اقتصاد سنجی فضایی اثر متقابل کشورها بر هم در فرایند تولید گاز دی اکسید کربن را مورد توجه قرار داده است. نتایج حاکی از تایید اثر مجاورت فضایی و تاثیر مثبت درجه باز بودن تجاری بر انتشار دی اکسید کربن در کشورهای مورد مطالعه می باشد.
کلید واژگان: انتشار دی اکسید کربن, درجه باز بودن تجاری, اقتصاد سنجی فضاییglobal warming and the greenhouse effect caused by the release of atmospheric pollutants and the subsequent threat to life on the planet have become one of the most important challenges facing governments and their economic decision makers. Emission of carbon dioxide from fossil fuels in industries plays a significant role in this pollution. Furthermore , in the countries that have sheltered the worn-out industries of the developed countries, the emission of carbon dioxide gas caused by the fuels used in the industry, inappropriate industrial infrastructure and high energy consumption are the main reasons that endanger the environmental conditions of these countries
this study has examined the effect of exchanges resulting from trade openness on carbon dioxide emissions in MENA countries during the period from 2004 to 2020. Meanwhile, by using spatial econometric techniques, it has paid attention to the mutual effect of countries on each other in the process of producing carbon dioxide gas. The results indicate the confirmation of the effect of spatial proximity and the positive effect of the degree of commercial openness on the emission of carbon dioxide in the studied countries.Keywords: carbon dioxide emissions, degree of trade openness, spatial econometrics -
این پژوهش با استفاده از داده هایی با تواتر متفاوت، در پی شناسایی آثار نامتقارن نوسانات نرخ ارز ماهانه در تولید ناخالص داخلی فصلی ایران طی دوره 1397:4-1380:1 است. بدین منظور، از الگوی رگرسیون داده های ترکیبی با تواتر متفاوت نامتقارن (الگوی میداس AMIDAS) استفاده می شود که این امکان را فراهم می آورد تا متغیرهای سری زمانی با تواترهای متفاوت (برای مثال روزانه، هفتگی، و ماهانه) در کنار هم در یک رگرسیون قرار گیرند. نتایج نشان داد که رویکرد داده های ترکیبی با تواتر متفاوت در مقایسه با مدل تواتر یکسان این متغیرها از لحاظ آماری قوی تر است و برازش بهتری را ارایه می دهد؛ همچنین، نوسانات نرخ ارز آثار نامتقارنی در تولید ناخالص داخلی ایران دارد و بسته به تعداد وقفه بهینه و منابع تغییرات، تولید به تکانه های مختلف مثبت و منفی پاسخ های متفاوتی می دهد؛ به طوری که تولید ناخالص داخلی ایران در واکنش به تکانه منفی نرخ ارز، واکنش آنی شدیدتری نشان داده و تاثیرات ماندگارتری از خود بروز می دهد. به دلیل وجود آثار نامتقارن تکانه های ارزی در تولید، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران در تنظیم سیاست های ارزی جهت پیشبرد اهداف کلان اقتصادی، نباید قدر مطلق اثرات سیاست های ارزی مثبت و منفی را یکسان تلقی کنند.
کلید واژگان: نرخ ارز, تولید ناخالص داخلی, الگوی داده های ترکیبی با تواتر متفاوت نامتقارن (AMIDAS)This study goes beyond the the prevailing use of averaged data to investigate the hidden evidence of asymmetry due to the effect of monthly exchange rate fluctuations on Iran's quarterly GDP during the period 1380:1-1397-4. For this purpose, the regression model of Mixed Data with different asymmetric frequency (MIDAS model) is use, which allows time series variables with different frequencies (eg daily, weekly and monthly) to be put together in a regression.The results showed that the Mixed Data with different frequency Approach compared to the same frequency model of these changes is statistically stronger and provides a better fit, and also the Exchange rate fluctuations have asymmetric effects on Iran's GDP, And depending on the number of optimal lags and the sources of changes, production gives different responses to different positive and negative shocks, So that Iran's gdp In response to the negative fluctuations of the exchange rate showing a stronger immediate reaction and more lasting effects. ue to the existence of asymmetric effects of currency shocks on production, it is suggested that policy makers should not consider the absolute value of the effects of positive and negative currency policies to be the same in regulating currency policies in order to advance macroeconomic goals.
Keywords: exchange rate, GDP, asymmetric effects, approach of mixed data with different frequencies (AMIDAS) -
گسترده معرفی:
تحریم های اقتصادی به عنوان یک راهکار جایگزین برای برخوردهای نظامی به منظور اعمال فشار اقتصادی بر کشورهای هدف و الزام آنها برای تغییر رفتار است که به خصوص از زمان پایان جنگ سرد، به طور فزاینده ای مورد استفاده قرار گرفته است. در همین راستا، یافته های پژوهش های تجربی عمدتا حاکی از آن است که تحریم های اقتصادی، اقتصاد کشور هدف را از جنبه های مختلف تحت تاثیر قرار داده است. در این مطالعات، با استفاده از رهیافت های مختلف، اثرات نامطلوب چنین تحریم هایی بر متغیرهای اقتصادی نظیر تولید ناخالص داخلی، هزینه های تولید، تشکیل سرمایه، تجارت، مخارج دولت، نرخ ارز، مخارج خصوصی و نیز رفاه خانوارها نشان داده می شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تحریم های اقتصادی گسترده ای علیه ایران اعمال شده و این تحریم ها طی سال های اخیر شدت بیشتری گرفته است. با توجه به ساختار وابسته اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی، بخش نفت یکی از حوزه های اصلی این تحریم ها به شمار می آید و کشورهای تحریم کننده در جهت نشانه روی نقاط آسیب پذیر اقتصاد ایران، این بخش را هدف قرار داده اند. همچنین تحریم های بانکی نیز تلاشی برای عدم امکان انتقال درآمدهای نفتی به کشور است که در گروه تحریم های هوشمند علیه ایران انجام شده است. بنابراین، تحریم های اعمال شده بر صادرات نفت ایران، با کاهش درآمدهای ارزی و ایجاد محدودیت دسترسی به کالاهای سرمایه ای و واسطه ای می تواند نوسانات متغیرهای کلان اقتصادی را شدت بخشیده و با اثرگذاری بر قیمت های نسبی و نیز درآمد و مخارج خانوارها، رفاه خانوارها را تحت تاثیر قرار دهد. از این رو، این مقاله به بررسی تاثیر تحریم صادرات نفت بر رفاه خانوارها در ایران از طریق معیار تغییرات معادل (EV) می پردازد. بدین منظور، با توجه به قابلیت های مدل تعادل عمومی قابل محاسبه (CGE) نسبت به مدل های تک معادله ای، از یک مدل CGE پویای بازگشتی بر مبنای داده های ماتریس حسابداری اجتماعی (SAM) تهیه شده برای سال 1395 استفاده شده است. به منظور بررسی و مقایسه تغییرات رفاه گروه های مختلف خانوارهای شهری و روستایی، کاهش 70 درصدی صادرات نفت برای تمام دوره مورد بررسی شبیه سازی شده است.
متدولوژی:
در این مطالعه از چارچوب مدل CGE پویای بازگشتی PEP-1-t دکالووه و همکاران (2013) جهت بررسی اثرات رفاهی کاهش صادرات نفت استفاده شده است. این مدل نتیجه تلاش مشترک بین گروه مشارکت برای سیاست های اقتصادی (PEP) و موسسه بین المللی تحقیقات سیاست غذایی (IFPRI) در زمینه پروژه کنسرسیوم مدل سازی رشد و توسعه آفریقا (AGRODEP) است. مدل تعادل عمومی قابل محاسبه PEP-1-t، مدلی با چارچوب پویای بازگشتی، چند بخشی، یک کشوری، حاوی بسیاری از ابزارهای مالیاتی و دارای دسته بندی های چندگانه برای عوامل کار و سرمایه است. این مدل با ماتریس های حسابداری اجتماعی که حساب های مورد نیاز برای دسته بندی های اصلی را داشته باشند سازگار بوده و نیز دارای فروض استاندارد می باشد. در این مدل، نیروی کار، سرمایه و نهاده های واسطه ای در فرایند تولید مورد استفاده قرار می گیرند. در بالاترین سطح تولید، تابع تولید لیونتیف در نظر گرفته می شود که نهاده های واسطه ای را با ارزش افزوده ترکیب می کند تا سطح فعالیت مشخص شود. عوامل تولید کار و سرمایه نیز بر مبنای تابع با کشش جانشینی ثابت (CES) با یکدیگر ترکیب می شوند. هر فعالیتی یک یا چندین کالا تولید می کند. سپس کالای تولید شده با استفاده از تابع با کشش تبدیل ثابت (CET) به کالای صادراتی و کالای بازاری تبدیل می گردد. مصرف کنندگان کالای مرکب را خریداری می کنند. این کالاهای مرکب یا از خارج وارد شده و یا در داخل تولید می شوند. ترکیب واردات و تولید داخلی، توسط یک تابع تولید با کشش جانشینی ثابت که به تابع آرمینگتون معروف است مشخص می گردد. کشور مورد نظر یک «کشور کوچک» است که گیرنده قیمت های جهانی صادرات و واردات در سطح ثابتی است. با برقراری تعادل در سیستم، شامل تعادل در بازار عوامل تولید، تعادل در بازار کالا، تعادل پس انداز-سرمایه گذاری، تعادل بازار داخلی و تعادل بازار صادرات، تعادل در کل سیستم برقرار می گردد. این مدل دارای مجموعه ای از معادلات همزمان است که بسیاری از این معادلات غیرخطی هستند. روش مورد استفاده برای شبیه سازی اثر تحریم صادرات نفت در مقاله حاضر، مطابق با روش استفاده شده در مطالعه فرزانگان و همکاران (2015) می باشد. همچنین، برای بررسی رفتار مصرف کننده و محاسبه تغییرات رفاه بر مبنای معیار EV، از سیستم مخارج خطی (LES) و تابع مطلوبیت استون-گری استفاده شده و کدهای محاسبه معیار EV به مدل افزوده شده است. با توجه به اینکه ساختار SAM مورد استفاده به عنوان پایگاه داده مورد نیاز باید مطابق با مدل تعادل عمومی مورد استفاده باشد، از این رو اقدام به تهیه SAM برای سال 1395 گردیده است. همچنین، علاوه بر SAM، از تعدادی پارامتر رفتاری نیز که از مطالعات دیگر به دست آمده اند، برای حل مدل استفاده شده است. به منظور کالیبره کردن و شبیه سازی از نرم افزار گمز (GAMS) استفاده گردیده است.
یافته هانتایج به دست آمده در خصوص تاثیر تحریم صادرات نفت بر برخی متغیرهای کلان اقتصادی نشان می دهد که کاهش صادرات نفت، منجر به افزایش نرخ ارز و صادرات غیر نفتی و نیز کاهش جذب داخلی، صادرات و واردات کل و تولید ناخالص داخلی می گردد. در زمینه تاثیر کاهش صادرات نفت بر متغیرهای کلان اقتصادی مذکور، نتایج مشابهی در مطالعات غریب نواز و واشیک (2017)، فرزانگان و همکاران (2015)، محمدی خبازان و همکاران (2015)، حقیقی و بهالو (2013) و حقیقی و بهادر (1394) با رهیافت مدل CGE حاصل شده است. همچنین در مطالعات دیگری نظیر نخلی و همکاران (2020)، کشاورز حداد و همکاران (1399)، کیومرثی و همکاران (1398)، توزاوا و کایوم (2016)، مرزبان و استادزاد (1394) و صدیق (2011)، اثرات نامطلوب تحریم های اقتصادی بر متغیرهای اصلی اقتصاد کلان کشور هدف نشان داده شده است. با کاهش صادرات نفت، درآمد و مخارج مصرفی خانوارهای شهری و روستایی در طول دوره کاهش می یابد. کاهش در درآمد و مخارج مصرفی گروه های مختلف خانوارهای شهری و روستایی روند افزایشی دارد. همچنین دهک های بالاتر خانوارهای شهری و روستایی، کاهش بیشتری در درآمد و مخارج خود دارند. به علاوه، درآمد و مخارج خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری تحت تاثیر قرار می گیرد. محاسبه تغییرات معادل به عنوان شاخص رفاه خانوار در دوره مورد بررسی نشان می دهد که رفاه خانوارهای شهری و روستایی در تمام گروه ها کاهش می یابد و دهک های بالایی کاهش رفاه بیشتری دارند. همچنین کاهش رفاه تمام گروه های خانوارهای روستایی در طول دوره همواره بیش از خانوارهای شهری می باشد. به علاوه، با ادامه روند تحریم صادرات نفت، از شکاف موجود میان کاهش رفاه خانوارهای روستایی و شهری کاسته می شود. در خصوص اثرات رفاهی نامطلوب تحریم صادرات نفت ایران نتایج مشابهی در مطالعات فرزانگان و همکاران (2015) و محمدی خبازان و همکاران (2015) با رهیافت مدل CGE ایستا حاصل شده است در حالی که مطالعه غریب نواز و واشیک (2017) با همین رهیافت اثرات محدودتری را نشان داده است. مرزبان و استادزاد (1394) نیز با بسط یک الگوی رشد تعمیم یافته تصادفی، اثر محسوس اعمال تحریم های نفتی بر رفاه اجتماعی را نشان داده اند. در مطالعه چپتا و گایگن (2020) و صدیق (2011) نیز اثرات منفی تحریم های اقتصادی بر رفاه خانوارها در کشور هدف نشان داده شده است. در نهایت، تحلیل حساسیت نسبت به کشش های کلیدی مدل نشان می دهد که با تغییر کشش های اولیه به صورت انفرادی و ترکیبی، تغییر قابل توجهی در نتایج به وجود نیامده و بنابراین اعتبار نتایج اصلی تایید می گردد.
نتیجهاین مقاله، به بررسی تاثیر تحریم صادرات نفت بر رفاه خانوارهای شهری و روستایی می پردازد. برای تحقق این امر از مدل CGE پویای بازگشتی PEP-1-t دکالووه و همکاران (2013) بر مبنای داده های SAM تهیه شده برای سال 1395 استفاده شده است. در این چارچوب، به منظور بررسی تغییرات رفاه گروه های مختلف خانوارهای شهری و روستایی از معیار EV استفاده شده است. طی سال های 2012 تا 2019، میزان صادرات نفت خام ایران کاهش حدود 70 درصدی داشته است. بنابراین، به منظور شبیه سازی سناریوی تحریم صادرات نفت، یک حالت با میزان کاهش 70 درصدی، برای تمام دوره ها در مدل اعمال شده است. نتایج بررسی با استفاده از مدل CGE پویای بازگشتی نشان می دهد که کاهش صادرات نفت، منجر به افزایش نرخ ارز و صادرات غیر نفتی و نیز کاهش جذب داخلی، صادرات و واردات کل و تولید ناخالص داخلی شده است. نتایج نشان می دهد که با کاهش صادرات نفت، درآمد، مخارج مصرفی و رفاه خانوارهای شهری و روستایی کاهش می یابد و این تغییرات در طول دوره مورد بررسی روندی فزاینده دارد. همچنین هم در خانوارهای شهری و هم خانوارهای روستایی، دهک های بالاتر، کاهش در درآمد، مخارج مصرفی و رفاه بیشتری را تجربه می کنند. به علاوه، با بروز شوک کاهش صادرات نفت، درآمد، مخارج مصرفی و رفاه خانوارهای روستایی بیش از خانوارهای شهری تحت تاثیر قرار می گیرد. نتایج همچنین نشان می دهد که با این که رفاه از دست رفته تمام گروه های خانوارهای روستایی در طول دوره همواره بیش از خانوارهای شهری است، اما با ادامه روند تحریم صادرات نفت، شکاف موجود میان کاهش رفاه خانوارهای روستایی و شهری کاهش می یابد. تحلیل حساسیت نسبت به کشش های کلیدی موید اعتبار نتایج اصلی است.
کلید واژگان: تحریم, نفت, مدل تعادل عمومی قابل محاسبه, رفاه خانوارهاINTRODUCTIONEspecially since the end of the Cold War, economic sanctions have been increasingly used as an alternative to military action to exert economic pressure on countries for a broad range of objectives. Empirical evidence suggests that sanctions affect the economy of the target countries in various ways. These studies use different approaches examine the adverse effects of sanctions on economic variables such as GDP, production costs, capital formation, trade, government expenditures, exchange rate, private expenditures, and household welfare. Following the 1979 Islamic Revolution, Iran became subject to extensive economic sanctions, which have intensified in recent years. Given the dependence of Iranian economy on oil revenues, the oil sector has been one of the main targets of these sanctions. Banking sanctions have also been used as an attempt to prevent the transfer of oil revenues to Iran as part of “smart sanctions” against the country. Sanctions imposed on Iran’s oil exports can intensify fluctuations in macroeconomic variables by reducing foreign exchange earnings and restricting access to capital and intermediate goods, and impact household welfare by affecting relative prices as well as household income and consumption expenditure. Therefore, the present article examines the impact of oil export sanction on the welfare of households in Iran using Equivalent Variation (EV) criterion. Due to the capabilities of Computable General Equilibrium (CGE) models compared to single-equation models, a recursive dynamic CGE model has been used based on the Social Accounting Matrix (SAM) data of 2016. In order to study and compare welfare changes in different groups of urban and rural households, 70 percent reduction in oil exports has been simulated for the entire period under study.
METHODOLOGYIn this study, PEP-1-t, a recursive dynamic CGE model developed by Decaluwe et al. (2013), has been used to investigate the welfare effects of reduction in oil exports. This model is the result of the joint effort between the Partnership for Economic Policy (PEP) and the International Food Policy Research Institute (IFPRI) in the context of the African Growth and Development Policy Modeling Consortium (AGRODEP) project. PEP-1-t is a recursive dynamic model with a multi-sector, single-country framework containing a broad set of tax instruments and several categories of workers and capital. It is compatible with social accounting matrices that have the accounts required for the main categories and also has standard assumptions. In this model, labor, capital, and intermediate inputs are used in the production process. At the highest level of production, a Leontief production function is considered which combines intermediate inputs and added value to determine the level of activity. Labor and capital are also combined in a production function with Constant Elasticity of Substitution (CES). Each activity produces one or more commodities. The product is then converted into an export commodity and a market commodity using a Constant Elasticity of Transformation (CET) function. Consumers buy composite goods, which are either imported or produced domestically. The composite of imports and domestic production is determined by the Armington function, which is a CES function. The country in question is a “small country” that receives global export and import prices at a fixed level. By establishing factor market equilibrium, commodity market equilibrium, savings-investment equilibrium, domestic market equilibrium, and export market equilibrium, equilibrium is established in the whole system. This model has a set of simultaneous equations, many of which are nonlinear. In the present article, the impact of oil export sanction has been simulated following Farzanegan et al. (2015). Moreover, to study consumer behavior and calculate welfare changes based on the EV criterion, the Linear Expenditure System (LES) and the Stone-Geary utility function have been used, and EV criterion calculation codes have been incorporated into the model. Since the structure of the SAM as the database of this article should be consistent with the general equilibrium model used, a SAM has been developed for the year 2016. In addition to SAM, a number of behavioral parameters adopted from other studies have been used to solve the model. GAMS software has been used for calibration and simulation.
FINDINGSRegarding the impact of oil export sanction on some macroeconomic variables, the results show that a decrease in oil exports leads to an increase in exchange rate and non-oil exports, as well as a decrease in domestic absorption, total imports and exports, and GDP. Regarding the impact of reduced oil exports on these macroeconomic variables, the results are consistent with Gharibnavaz and Waschik (2017), Farzanegan et al. (2015), Mohammadikhabbazan et al. (2015), Haqiqi and Bahalou (2013), and Haqiqi and Bahador (2015) who also used a CGE modeling approach. In addition, other studies such as Nakhli et al. (2020), Keshavarz Haddad et al. (2020), Kiumarthi et al. (2019), Tuzova and Qayum (2016), Marzban and Ostadzad (2015) and Siddig (2011) have shown the adverse effects of economic sanctions on key macroeconomic variables. As oil exports decrease, the income and consumption expenditures of urban and rural households decline over this period. The decrease in income and consumption expenditures of different groups of urban and rural households has an increasing trend. Also, the upper deciles of urban and rural households experience more decline in their income and expenditures. In addition, the income and expenditures of rural households are more affected than urban households. Calculating the EV as an indicator of household welfare in the studied period shows that the welfare of urban and rural households declines in all groups and the upper deciles experience more decline in welfare. Also, the decline in welfare of all rural household groups during the period is always more than urban households. In addition, with the continuation of the oil export sanction, the gap between the welfare decreasing of rural and urban households declines. Regarding the adverse welfare effects of oil export sanction, similar results have been reported in Farzanegan et al. (2015) and Mohammadikhabbazan et al. (2015) using a static CGE modeling approach, while more limited effects have been reported in Gharibnavaz and Waschik (2017) using the same approach. Marzban and Ostadzad (2015) have also shown the tangible effect of oil sanctions on social welfare by developing a generalized stochastic growth model. Cheptea and Gaigné (2020) and Siddig (2011) have also shown the negative effects of economic sanctions on the welfare of households in the target country. Eventually, sensitivity analysis to the key elasticities of the model demonstrates that by changing the initial elasticities individually and in combination, no significant change is observed, therefore, it confirms that the main results are robust.
CONCLUSIONThis article investigates the impact of oil export sanction on the welfare of urban and rural households in Iran. To this end, PEP-1-t, which is a recursive dynamic CGE model developed by Decaluwe et al. (2013), has been used based on the SAM data of 2016. Also, the EV criterion has been used to examine welfare changes in different groups of urban and rural households. Between 2012 and 2019, Iran’s crude oil exports have dropped by about 70 percent. Therefore, 70 percent reduction in oil exports has been applied to all periods in the model to simulate the sanction scenario. The results reveal that the reduction in oil exports leads to an increase in exchange rate and non-oil exports, as well as a decrease in domestic absorption, total imports and exports, and GDP. Our results show that with a reduction in oil exports, the income, consumption expenditures, and welfare of urban and rural households decrease, and this downward trend continues over the studied period. Moreover, in both urban and rural households, upper deciles experience more reduction in income, consumption expenditures, and welfare. In addition, the shock of reduced oil exports affects the income, consumption expenditures, and welfare of rural households more strongly than urban households. The results also indicate that although the welfare loss of all rural household groups is always higher than urban households during this period, the welfare gap between rural and urban households decreases as oil export sanction continues. Sensitivity analysis to the key elasticities confirms the robustness of the main results.
Keywords: Sanction, Oil, Computable General Equilibrium (CGE) Model, Welfare of Households -
نشریه اقتصاد مالی، پیاپی 62 (بهار 1402)، صص 161 -184
تحقیق حاضر قصد دارد با استفاده از رویکرد اقتصاد سنجی رگرسیون داده های ترکیبی با تواتر متفاوت (میداس) به بررسی اثرگذاری تغییرات نرخ ارز بر متغیر تولید واقعی در کشور ایران طی دوره ی 1397:4-1380:1 بپردازد که اجرای مدلی انعطاف پذیر، با قدرت توضیح دهندگی بالا شامل متغیرهای با تواتر مختلف (برای مثال روزانه، هفتگی و ماهانه) در کنار هم در یک رگرسیون را فراهم می آورد.نتایج این تحقیق نشان می دهد که مدل میداس در شناسایی آثار پویای نامتقارن متغیر مستقل با تواتر بالاتر (تغییرات نرخ ارز) بر متغیر وابسته با تواتر پایین تر (تولید ناخالص داخلی) در مقایسه با مدل تواتر یکسان این متغیرها از لحاظ آماری قوی تر است و عدم تقارن را به صورت کاملا واضح تر نمایش می دهد. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده، شدت اثرگذاری تکانه ها و ماندگاری هر تکانه نیز متفاوت است، به طوری که تکانه منفی نرخ ارز اثرات با شدت تاثیر و ماندگاری بیشتری بر تولید ناخالص داخلی ایران دارد.
کلید واژگان: نرخ ارز, تولید ناخالص داخلی, آثار نامتقارن, الگوی داده های ترکیبی با تواتر متفاوتThe present study intends to use the Mixed Data Sampling model (MIDAS) to investigate the effect of exchange rate changes on the variable of real production in Iran during the period 1397:1 to1380:4 that Provides implement a flexibility model whit high descriptive power, including variables of varying frequency (eg daily, weekly and monthly) together in a regression.The results of this study show that the MIDAS model is statistically strong in identifying the asymmetric dynamic effects of the independent variable with higher freuency (exchange rate changes) on the dependent variable with lower frequency (GDP) compared to the same frequency model of these variables and shows asymmetry better.Also, based on the obtained results, the intensity of the impact of the momentum and the persistence of each momentum are different, so that the negative momentum of the exchange rate has more intense and lasting effects on Iran's GDP.
Keywords: Exchange Rate, GDP, asymmetric effects, Mixed Data Sampling model -
یکی از سوالات مهم سیاست گذاری مالی دولت، بررسی میزان اثرگذاری مخارج عمومی دولت، بر روی عملکرد دولت است. با جمع آوری داده های میزان اختصاص و هزینه کرد منابع عمومی دولت، در امور و فصول مختلف، و همچنین خروجی عملکرد دولت، به تفکیک فصول، از سال 1368 تا 1398، در قالب یک مدل اقتصادسنجی تابلویی پویا، به این سوال پاسخ داده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میزان اثرگذاری، در طول زمان، متفاوت بوده است و شاهد نوعی وقفه در عملکرد، نسبت به تغییرات در هزینه کرد هستیم. با لحاظ وقفه خروجی، به عنوان متغیر مستقل در یک مدل تابلویی پویا، و با استفاده از روش های آرلانو باند و بلاندل باند مشاهده شد که اثرات تاخیری مخارج، عمدتا از مسیر تغییر در خروجی سنوات قبل، در سال بعدی منعکس می شوند. درعین حال، همچنان میزان اثرگذاری هم زمان مخارج بر خروجی، بین 0٫01 تا 0٫03 درصد، تاثیرگذار است. این تحقیق نشان می دهد، برای حصول خروجی مناسب در عملکرد دولت، تنظیم برنامه های میان مدت و برنامه ریزی برای اعطای اعتبارات، در قالب یک برنامه میان مدت، ضروری است و باید از اختصاص بودجه به صورت صلاحدیدی و خارج از برنامه اجتناب کرد.
کلید واژگان: مخارج عمومی دولت, خروجی عملکرد دولت, برنامه میان مدت, تخصیص بودجه عمومیOne of the most problematic issues in policymaking is the impact of government spending on its outcome. This paper collects extensive and unique data on government outlays and outcomes for various affairs for the period 1989-2019. Then this unique dataset is put to use to study the relationship between spending and outcome in panel data analyses. The fixed effect regression reveals that a one percent increase in spending on a chapter improves associated outcomes by 0,06 percent, however, the impact of two years lag is significant and about double the spontaneous effects. Nevertheless, the dynamic panel regression, by both Arrellano-Bond and Blundell-Bond approaches, shows that the lag in outcome is large, and it explains a large portion of dynamics. Moreover, the spontaneous impact of spending on the outcome is 0.01-0,03 percent. Therefore, to improve the outcome of spending, the government must plan for long-term expenditure instead of discretionary outlays.
Keywords: Government spending, Public Outcomes, midterm plan, Allocation of public budget -
بی ثباتی مالی، می تواند به شکست در عملکرد بازارهای مالی منجر شود و هزینه های کلان اقتصادی ایجاد نماید و بنابراین، با بررسی این رویداد آسیب زا، می توان در جهت حصول شرایط ثبات و اطمینان اقتصادی پیش رفت. هدف اصلی این تحقیق، بررسی بی ثباتی مالی کشورهای خاورمیانه طی سال های 2000 تا 2019 در یک برآورد پویا و از طریق روش دو مرحله ای گشتاورهای تعمیم یافته سیستمی می باشد. برای دستیابی به این هدف، شاخص بی ثباتی و توسعه مالی براساس متغیرهای تاثیرگذار بخش بانکی و بازار سهام در دو گروه کشورهای صادرکننده نفت و کشورهای بدون صادرات نفت منطقه، ایجاد گردید. اکثر کشورهای منطقه صادرکننده نفت بوده و نتایج حاصل از برآورد، تایید کننده تاثیر منفی و معنا دار توسعه مالی و رشد اقتصادی بر بی ثباتی مالی می باشد. همچنین به منظور ایجاد نگاه جامع تر، از متغیرهای کنترل رابطه مبادله و مخارج دولت و تورم نیز در مدل استفاده گردیده است. وقفه اول بی ثباتی مالی و متغیر تورم و مخارج دولت، تاثیر مثبت و معنادار و رابطه مبادله، تاثیر منفی و معنادار بر بی ثباتی مالی دارد. در کشورهایی که صادرکننده نفت نیستند، به دلیل بی ثباتی مالی کمتر نسبت به کشورهای صادرکننده ، ارتباط تعدادی از متغیرها با بی ثباتی مالی معنادار نشد و نتایج متفاوتی حاصل گردید. توصیه می گردد که سیاستگذاران با کنترل قیمت ها و هدایت نقدینگی و اعتبارات به سمت تولید، اصلاح سطح و ترکیب مخارج دولت و بهبود در روابط تجاری، بتوانند در جهت کاهش بی ثباتی مالی اقدام نمایند.
کلید واژگان: توسعه مالی, بی ثباتی مالی, رشد اقتصادی, گشتاور تعمیم یافته سیستمی, خاورمیانهFinancial instability can lead to failure in financial markets and create macroeconomic costs. Therefore, by examining this harmful event, we can achieve conditions of economic stability and security. The main purpose of this study is to investigate the financial instability of Middle Eastern countries during the years 2000 to 2019 in a dynamic model and using a two-stage system of Generalized Method of Moments (GMM). To reach this goal, the index of instability and financial development was created on the basis of the influential variables of the banking sector and the stock market in two groups of oil exporting and non-exporting countries in the region. The estimation results show the different effects of variables on financial instability in exporting and non-exporting countries. Most countries in the region are oil exporters and the results of the estimate confirm the negative and significant impact of financial development and economic growth on financial instability. Also, in order to create a more comprehensive view, the control variables of the terms of trade, government spending and inflation have been used in the model. The first lag of financial instability and inflation variable have positive and significant effects and the terms of trade and government spending have negative and significant effects on financial instability. In oil non-exporting countries, due to less financial instability than exporting countries, the relationship between a number of variables and financial instability was not significant and different results were obtained. It is recommended that policy makers reduce financial instability by controlling prices and directing liquidity and credits to production, reforming the level and composition of government spending, and improving trade relations.
Keywords: Financial Development, Financial Instability, Economic Growth, Systematic Generalized Method of Moment, Middle East
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.