به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احمد نوش کام

  • محمدرضا پورقیومی*، کمال غلامی پور فرد، احمد نوشکام
    این پژوهش به منظور امکان کاهش تناوب باردهی نارنگی کینو در منطقه دزفول در قالب دو آزمایش اجرا گردید. در آزمایش اول به منظور افزایش محصول درختان نارنگی کینو در سال کم بار، اقدام به تغذیه برگی درختان با استفاده از محلول پاشی کودهای اوره با غلظت های صفر، سه و پنج در هزار و سولفات منیزیم با غلظت های صفر، یک و سه در هزار و ترکیب سطوح اوره و سولفات منیزیم در اوایل ماه های دی، بهمن و اسفند سال پربار (1396) گردید. در آزمایش دوم جهت بررسی امکان کاهش تناوب باردهی نارنگی کینو در سال پر بار، از محلول پاشی هورمون نفتالین استیک اسید (NAA) در غلظت های صفر، 200،  300 و 400 میلی گرم در لیتر و غلظت های صفر، 700، 1200 و 1700 میلی گرم در لیتر کارباریل در مرحله 40 روز بعد از تمام گل در سال پربار (1397) استفاده شد. نتایج نشان داد بیشترین میزان عملکرد درختان در سال کم بار مربوط به محلول پاشی با کود اوره به نسبت سه در هزار + سولفات منیزیم به نسبت یک در هزار در اوایل ماه بهمن سال قبل (پربار) است و توانست تناوب باردهی را نسبت به درختان شاهد به میزان قابل قبولی کاهش بدهد (78/10 کیلوگرم افزایش محصول). نوع کود بر ویژگی های کیفی میوه تاثیر نداشت اما زمان محلول پاشی بر میزان اسید میوه تاثیر داشت به طوری که بیشترین و کمترین میزان اسید میوه به ترتیب مربوط به محلول پاشی در ماه های دی و بهمن بود. بر اساس نتایج ترکیب کارباریل قادر به کاهش تناوب باردهی در مرحله 40 روز بعد از تمام گل در درختان نارنگی کینو در منطقه دزفول نبود. در بین غلظت های مختلف NAA، محلول پاشی NAA با غلظت 200 میلی گرم در لیتر با کاهش 5/36 درصدی در میزان عملکرد به نحو متعادل تری تناوب باردهی را کاهش داد و تفاوت معنی داری با درختان شاهد داشت.
    کلید واژگان: تناوب باردهی, دزفول, کارباریل, محلول پاشی, نفتالین استیک اسید
    Mohammadreza Pourghayoumi *, Kamal Gholamipour Fard, Ahmad Nooshkam
    Introduction
    Kinnow mandarin is a high yield cultivar that has special importance due to its interesting flavor and high tolerance againts high temperature conditons (Nawaz et al., 2008). Unfortunately, it has alternate bearing habit that affecteing its economic efficiency (Safaei-Nejad et al., 2015) . Foliar application of fruit thining compounds and nutrientes in on-year could be efective to adjust alternate bearing in fruits (Rabe, 1994; Safaei-Nejad et al., 2015; Sebastian et al., 2019). This research was carried out in order to the evaluation of the possibility of alternative bearing adjustment of Kinnow mandarin using foliar application of thinning compounds and nutrients in Dezful region of Iran.
    Material and methods
    To cope with alternative bearing problem of Kinnow mandarin trees in Dezful region of Iran, two separate experiments were conducted during 2018. In the first experiment, in order to increase the yield of Kinnow mandarin trees in off-crop year, the trees were treated with foliar application of urea (0, 0.3 %, and 0.5%) and magnesium sulfate (0, 0.1%, and 0.3%) fertilizers and the mixture of them in the early of January, February and March in on-crop year. In the second experiment, trees were treated by spray application of Naphthalene acetic (NAA) (zero, 200, 300, and 400 mg/l) and Carbaryl (zero, 700, 1200, and 1700 mg/l) at 40 days after full bloom stage during on-year. At the end, yield, fruit characteristics including fruit weight, fruit length and diameter and their ratio, total soluble solids, vitamin C, total acidity and TSS/TA ratio were measured. Analysis of variance was performed by ANOVA procedures (SAS 9.1 for Windows) and significant differences were calculated according to Duncan’s multiple range tests (P < 0.05).
    Results and discussion
    according to the results, yield and fruit weight were significantly affected by the interaction of type of fertilizer × time of foliar application, while fruit length and diameter were not significantly affected by them. Also, fruit length and diameter were affected significantly by fertilizer type. Foliar application of urea (0.3%) + Magnesium sulphate (0.1%) in the early of February at on-crop year significantly increased the yield of Kinnow mandarin trees in off-year. It highlights the role of time of foliar application and ratio of nutrients on adjustment of alternative bearing of Kinnow mandarin in a special region. Results shows, total acidity of fruits was significantly affected by time of foliar application while other chemical properties of fruits were not significantly affected by time of foliar application, type of fertilizers and their interaction. The results indicated, the effects of foliar application of NAA and Carbaryl at 40 days after full bloom stage in on-year on yield and fruit length were significant while fruit weight and diameter and the ratio of fruit length to diameter were no significantly affected by these compounds. The highest and lowest yield of kinnow mandarin trees was related to the treatments of control and foliar application of NAA (400 mg/l), respectively. Regarding to the yield of Kinow mandarin trees, there were no statically significant difference between foliar application of Carbaryl and control treatment.
    Conclusion
    Overall, the highest yield of trees in off-crop year was related to the treatment of foliar application of urea (0.3%) + Magnesium sulphate (0.1%) in the early of February (on-crop year) that had significant difference with control trees and it was able to adjust alternative bearing to a satisfactory level. Based on the results, Carbaryl compound is not able to adjust alternative bearing of Kinnow mandarin trees at 40 days after full bloom stage in Dezful region. Among different concentration of NAA, NAA spraying with concentration of 200 mg/l adjust alternative bearing more appropriately and had significant difference with control trees, but the concentration of 300 and 400 mg/l NAA reduced the level of yield with a great intensity, which is not recommended.
    Keywords: Alternate bearing, Carbaryl, Dezful, Naphthalene Acetic Acid, Spray
  • سینا قنبری*، احمد نوشکام، براتعلی فاخری، نفیسه مهدی نژاد
    به منظور بررسی ارتباط برخی از صفات مورفولوژیکی مهم با عملکرد دانه در سویا، 18 ژنوتیپ سویا در آزمایشی در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که در تمام صفات مورد مطالعه بین ژنوتیپ ها اختلاف معنی داری وجود داشت. نتایج تجزیه همبستگی صفات نیز نشان داد که صفات عملکرد بیولوژیک (96/0)، شاخص برداشت (92/0) و تعداد شاخه فرعی (92/0) بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه داشتند. در نتایج تجزیه به عامل ها نیز چهار عامل مستقل از هم، مجموعا 92/99 درصد از تغییرات کل داده ها را توجیه نمودند. عامل اول با 71/96 درصد از واریانس کل را توجیه نمود که به عنوان عامل عملکرد نام گذاری شد. مدل رگرسیون چندگانه با روش تجزیه رگرسیون گام به گام، برای عملکرد دانه نیز نشان داد که صفت تعداد شاخه فرعی وارد مدل شده و در کل 20/85 درصد از تغییرات عملکرد دانه را توجیه می کند. ضریب همبستگی این صفت 92/0 می باشد که در سطح آماری یک درصد معنی دار گردید. در نتیجه این صفت می تواند به عنوان شاخص ترین صفت در برنامه های اصلاحی سویا مورد استفاده قرار گیرد. همچنین با انجام تجزیه کلاستر ارقام سویا در 3 گروه قرار گرفتند.
    کلید واژگان: تجزیه به عامل ها, تجزیه علیت, رگرسیون گام به گام, سویا, صفات مورفولوژیک
    Sina Ghanbari*, Ahmad Nooshkam, Barat Ali Fakheri, Nafiseh Mahdinezhad
    18 soybean genotypes were examined to investigate the relationships between some principal attributions of morphology with seed yield per soybean, by Random Complete Block Design (RCBD) study. This study was also carried out three replicates to gain reliable results. The results of variance analysis indicated that, there were significance differences among all soybean genotypes. Moreover, the results of correlated analysis revealed that biological yield (0.96), harvest index (0.92), and number of branches (0.92) had the uttermost correlation with seed yield. To data factor analysis, four independent variables justified 99.92 percent of all data. The first variable, seed yield, justified 96.71 percent of entire variance. Multiple-Regression Model with method Analytical Regression Model (step-by-step) was utilized to examine soybean seed yield. This model proved that number of branches entered into model and justified 85.20 percent of variation of seed yield. A correlated coefficient of considered attributions was equal 0.92 and these indexes had significant at 1% in statistical process. Therefore, these traits can be notability used in soybean breeding programs. Also, accordance to cluster analysis, the sample was divided into three groups.
    Keywords: Factor Analysis, Morphological Traits, Path Analysis, Soybean, Step-by-Step Regression
  • احمد نوش کام*، غلامعلی کلاهچی، ابراهیم برزگری
    سابقه و هدف
    یکی از جنبه های مدیریت به زراعی درکشت ذرت مانند هر محصول زراعی دیگر، تعیین رقم و دور آبیاری مناسب جهت استفاده از پتانسیل هر رقم می‏باشد. یکی از مشکلات در زراعت ذرت در منطقه شمال خوزستان، اطلاعات اندک کشاورزان از خصوصیات زراعی هیبریدهای ذرت کاشته شده در این مناطق می‏باشد و این عامل، تصمیم گیری کشاورزان را برای انتخاب هیبرید مناسب برای کشت با مشکل مواجه کرده است. از طرفی مصرف آب در زراعت ذرت بالا است بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی واکنش هیبریدهای داخلی و خارجی موجود ذرت به دورآبیاری در منطقه شمال خوزستان انجام شد.
    مواد و روش ها
    آزمایش به صورت اسپلیت پلات (کرت های خردشده) در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار در سال 1394 انجام شد. عامل اصلی دور‏ آبیاری در سه سطح شامل 7، 14 و 21 روز یک بار که در مرحله گل دهی (ظهور گل تاجی یا تاسل) روی گیاه اعمال گردید و عامل فرعی هیبریدهای موجود در منطقه در 9 سطح شامل مغان 704، جوین 704، مبین 616، کارون 701، AS71، BC678، BC582، Simon، NS770 بودند. صفات اندازه گیری شده شامل عملکرد دانه، اجزای عملکرد دانه (تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن 1000 دانه)، ارتفاع بوته، تعداد برگ در بوته، قطر بوته، طول بلال، طول و عرض برگ بلال بودند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اثر دور آبیاری، هیبرید و اثر متقابل هیبرید × دور آبیاری بر عملکرد دانه، وزن 1000 دانه، تعداد دانه در ردیف بلال و طول بلال معنی دار شد. اثر هیبرید و اثر متقابل هیبرید × دور آبیاری بر تعداد ردیف دانه در بلال معنی دار بود. مقایسه میانگین اثر متقابل آبیاری و هیبرید بر عملکرد دانه نشان داد که هیبریدهای مغان 704 در دور آبیاری 7 روز (18/1 کیلوگرم در مترمربع) و دور آبیاری 14 روز (14/1 کیلوگرم در مترمربع)، هیبرید جوین 704 در دور آبیاری 7 روز (23/1 کیلوگرم در مترمربع)، هیبرید NS770 در دور آبیاری 7 روز (2/1 کیلوگرم در مترمربع) و دور آبیاری 14 روز (27/1 کیلوگرم در مترمربع)، هیبرید Simon در دور آبیاری 7 روز(15/1 کیلوگرم در متر مربع) و دور آبیاری 14 روز(2/1 کیلوگرم در متر مربع) دارای بیش ترین مقدار و هیبرید مبین در دور آبیاری 21 روز (54/0 کیلوگرم در مترمربع) و کارون 701 در دور آبیاری 21 روز(62/0 کیلوگرم در متر مربع) دارای کم ترین مقدار عملکرد دانه بودند. هیبرید مبین در دور آبیاری 7 روز دارای بیشترین تعداد ردیف دانه (9/14) و هیبرید simon در دور آبیاری 21 روز دارای کمترین مقدار (4/12) بود. هیبرید NS770 دارای بیشترین مقدار تعداد دانه در ردیف در دور آبیاری 14 روز (9/43) و 7 روز (6/42) و هیبرید مبین در دور آبیاری 21 روز (06/28) دارای کمترین مقدار بودند. هیبرید BC582 در دور آبیاری 14 و 21 روز دارای بیشترین طول بلال (به ترتیب 9/21 و 06/22 سانتیمتر) و هیبرید مبین در دور آبیاری 21 روز دارای کمترین مقدار (5/15سانتیمتر) بود. هیبرید Simon دارای بیشترین ارتفاع 16/260 سانتی‏متر، هیبرید مبین 616 دارای بیشترین تعداد برگ (6/15)، هیبرید Simon دارای بیشترین طول برگ (3/89 سانتی‏متر)، هیبرید BC678 دارای بیشترین عرض برگ (9 سانتی‏متر) بودند.
    نتیجه گیری
    می توان دورهای آبیاری بین 7 تا 14 روز را بعد از تاسل هی ذرت اعمال کرد و عملکرد دانه مشابه با دور آبیاری 7 روز به دست آورد ولی دور آبیاری بیش از 14 روز توصیه نمی گردد زیرا باعث کاهش معنی داری در عملکرد دانه می شود.
    کلید واژگان: دور آبیاری, ذرت, هیبریدهای داخلی و خارجی, عملکرد دانه
    Ahmad Nooshkam *
    Background And Objectives
    one of the aspects of managing the maize, like any other crops, is determine the plant cultivar and irrigation interval for using the cultivar potential. one of the most important problems in corn cultivation in the northern region of Khuzestan is low information of farmers about grain yield and some agronomic characteristics of domestic and foreign corn hybrids in this region and this factor lead to difficulties in the decision of farmers to select suitable hybrids for cultivation. also water consumption is high in corn, thus this study was carried out to evaluate the reaction of domestic and foreign corn hybrids available in response to difefrent irrigation intervals.
    Materials And Methods
    This experiment was carried out on the basis of split-plot design in completely randomized block design with three replicates in 2015. Irrigation treatments in three levels includes 7, 14 and 21 day’s interval) as main-plot that applied in flowering(tassel emergence) and available hybrids in region in nine levels includes Moghan704, Jovin704, Mobin 616, Karoon 701, NS770, Simon, BC582, BC678 and AS71 as sub-plot were carried out. The characteristics measured were yield and grain yield components (number of kernel rows, number of kernels per row, 1000-kernel weight), plant height, number of leaves per plant, plant diameter, length and width of ear leaf, ear length.
    Results
    Results showed that the effect of irrigation treatments, hybrid and irrigation×hybrid interactions on grain yield, 1000-kernel weight, ear length and number of kernels per row was significant. The effect of hybrid and irrigation×hybrid interaction on number of kernel rows was significant. Mean comparison of irrigation×hybrid interactions on grain yield showed that the highest amount of grain yield was observed in Moghan704 in 7 day (1.18 kg/m2) and 14 day (1.14 kg/m2) intervals, Jovin 704(1.23 kg/m2) in 7 day intervals, Simon in 7day (1.15 kg/m2) and 14 day(1.2 kg/m2) and NS770 in 7 (1.2 kg/m2)and 14(1.27 kg/m2) day interval and the lowest amount of grain yield was observed in Mobin 616 in 21 day interval(0.54 kg/m2) and Karoon 701 in 21 day intervals(0.62 kg/m2). Mobin616 hybrid had the highest number of kernel rows in 7 day intervals (14.9) and Simon had the lowest amount in 21 day interval (12.4). NS770 had the highest number of kernels per row in 14 day intervals (43.9)) and Mobin616 had the lowest amount in 21 day interval (28.06). BC582 hybrid had the highest ear length in 14 (21.9) and 21 day intervals (22.06) and Mobin616 had the lowest amount in 21 day interval (15.5). Simon had the highest plant height (260.16 cm). Mobin hybrid had the highest leaf number (15.6). Simon hybrid had the highest leaf length (89.3 cm). In terms of leaf width, BC678 had the highest amount (9 cm).
    Conclusions
    7-14 days irrigation interval can be applied after corn tasseling and achieved grain yield similar to 7 days. But irrigation interval more than 14 days is not recommended because cause a significant decrease in the grain yield.
    Keywords: Corn, Irrigation interval, domestic, foreign hybrid, grain yield
  • احمد نوش کام، ناصر مجنون حسینی، جواد هادیان، محمدرضا جهان سوز، کاظم خاوازی، علی نظر صالح نیا، سمیرا هدایت پور
    به منظور ارزیابی عملکرد کمی و کیفی دو گونه مرزه خوزستانی و رشینگری در دورهای مختلف آبیاری، آزمایشی به صورت کرت های خردشده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در منطقه غرب لرستان(کشکان) درسال زراعی 92-1391 انجام شد. تیمارهای فواصل آبیاری(15 روزیک بار، 30 روزیک بار و دیم) در کرت های اصلی و گونه مرزه (خوزستانی و رشینگری) در کرت های فرعی قرار گرفتند. صفات اندازه گیری شده شامل وزن برگ و سرشاخه گلدار، بازده و عملکرد اسانس، ترکیبات اسانس، شاخص سطح برگ و ارتفاع بوته بودند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که اثر دور آبیاری بر همه صفات اندازه گیری شده به جزء ترکیبات اسانس معنی دار بوده و اثر گونه تنها بر بازده و عملکرد اسانس مرزه معنی دار شد. به طورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که در هر دو گونه مرزه، با افزایش فواصل آبیاری و کشت دیم، وزن برگ و سرشاخه گلدار، بازده و عملکرد اسانس، شاخص سطح برگ و ارتفاع بوته به ترتیب به میزان 73، 23، 78، 80 و 33 درصد در مقایسه با شاهد (آبیاری 15 روز) کاهش نشان دادند. در بین گونه ها نیز گونه رشینگری ازلحاظ بازده اسانس (7/3 درصد) و عملکرد اسانس (26/100کیلوگرم در هکتار) بر گونه خوزستانی با بازده اسانس (03/2) و عملکرد اسانس (25/62 کیلوگرم در هکتار) برتر بود.
    کلید واژگان: بازده اسانس, شاخص سطح برگ, عملکرد اسانس, وزن برگ و سرشاخه گلدار
    Background And Objectives
    Satureja khuzestanica and satureja rechingeri are two valuable and endemic medicinal species that grow widely in southwest parts of Iran. These species are rich in phenolic compound caracole; therefore, they have considerable biological activities. In order to evaluate the quantitative and qualitative yields of two savory species (Satureja khuzestanica and S. rechingeri) in different irrigation intervals, an experiment was carried out in the west of Lorestan (Kashkan) during the growing season of 2012-2013.
    Materials And Methods
    The Experiment was conducted on the basis of split-plot design in completely randomized block design with three replicates. Irrigation treatments (15 and 30 days interval and rainfed) as the main-plot and species in two levels (Satureja khuzestanica and satureja rechingeri)as the sub-plot were carried out. The characteristics measured were leaf and flower yield, essential oil content, essential oil yield, essential oil compositions, leaf area index and plant height.
    Results
    Results showed that the effect of irrigation treatments on all traits except for essential oil compositions was significant. The effect of species on essential oil content and essential oil yield was significant. Mean comparison of traits showed that by increasing in irrigation intervals, leaf and flower yield, essential oil content, essential oil yield, leaf area index and plant height of both summer savory species were decreased amount of by 73, 23, 78, 80 and 33%, respectively compared to control (Irrigation interval of 15 days). Between species, essential oil content (3/7%) and essential oil yield (100/2 kg.ha-1) of rechingeri species were more than essential oil content (2/03%) and essential oil yield (62/2 kg.ha-1) of khuzestanica species.
    Discussion
    The leaf and flower yield, essential oil content, essential oil yield, leaf area index of both summer savory species were decreased by increasing irrigation intervals and rainfed cultivation. Trend of changes in essential oil yield was similar to leaf and flower yield, In other words, the essential oil yield was further affected by the herb yield (leaf and flower yield).
    Keywords: Essential oil content, Essential oil yield, Leaf area index, leaf, flower yield
  • احمد نوش کام*، ناصر مجنون حسینی، جواد هادیان، محمدرضا جهانسوز، کاظم خاوازی، علی نظر صالح نیا، سمیرا هدایت پور
    سابقه و هدف
    مرزه خوزستانی یک گیاه دارویی با ارزش و بومی بوده که در جنوب غرب ایران به صورت وحشی رشد می کنند و غنی از ترکیبات فنولی کارواکرول در اسانس بوده و به همین جهت از فعالیت بیولوژیکی قابل توجهی برخوردار می باشد. مرزه خوزستانی به عنوان گیاه دارویی جدید در ایران مطرح است و تحقیقات اندکی روی این گیاه انجام شده است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی واکنش گیاه دارویی مرزه خوزستانی به کاربرد کود های زیستی و شیمیایی انجام شد.
    مواد و روش ها
    آزمایشی گلدانی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در شرایط مزرعه در شمال استان خوزستان( اندیمشک) در سال زراعی 92-1391 انجام شد. فاکتور اول شامل کودهای زیستی در چهار سطح(عدم تلقیح، قارچ میکوریزا، مخلوط سه جنس باکتری ازتوباکتر، سودوموناس و آزوسپریلوم، مخلوط قارچ میکوریزا و سه جنس باکتری) و فاکتور دوم شامل کود شیمیایی نیتروژن و فسفر در سه سطح(0، 30-50 و 60-100 کیلوگرم در هکتار N-P) بود. صفات اندازه گیری شده شامل : وزن خشک، ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، نسبت برگ به ساقه، درصد و عملکرد اسانس و ترکیبات اسانس بودند. درصد اسانس به روش تقطیر با آب با دستگاه کلونجر، مقدار ترکیبات اسانس با دستگاه کروماتوگرافی گازی(GC) و نوع ترکیبات اسانس با دستگاه کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی(GC-MS) اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SAS(9.1) و مقایسه میانگین تیمارها نیز با آزمون LSD در سطح احتمال 05/0 درصد انجام شد.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که اثر کود زیستی، کود شیمیایی و اثر متقابل کود زیستی و شیمیایی بر وزن خشک و عملکرد اسانس مرزه معنی دار گردید ولی بر اجزای اسانس معنی دار نشد. همچنین اثر کود شیمیایی بر درصد اسانس معنی دار بود. تیمار مخلوط قارچ+باکتری دارای بالاترین وزن خشک(4/8 گرم در بوته)و تیمار شاهد (سطح صفر کود شیمیایی + عدم تلقیح) دارای کمترین وزن خشک(05/4 گرم در بوته) بودند. سطح اول کود شیمیایی(30-50 کیلوگرم در هکتار N-P) دارای بالاترین درصد اسانس(58/2 درصد) و عملکرد اسانس(25/0 گرم در بوته) و سطح دوم کود شیمیایی(60-100 کیلوگرم در هکتار N-P) دارای کمترین درصداسانس(76/1درصد)و عملکرد اسانس (1/0 گرم در بوته) بود.
    نتیجه گیری
    به طور کلی نتایج این تحقیق نشان داد که عکس العمل گیاه به کاربرد قارچ میکوریزا مثبت بود و بیشترین وزن خشک بوته در گلدان حاوی تیمار قارچ میکوریزا مشاهده گردید. کاربرد کود شیمیایی N-P تا مقدار 30-50 کیلوگرم در هکتار باعث افزایش درصد اسانس، وزن خشک بوته و در نهایت افزایش عملکرد اسانس شد.
    کلید واژگان: درصد اسانس, عملکرد اسانس, مرزه خوزستانی, ترکیبات اسانس
    Ahmad Nooshkam
    Background And Objectives
    Satureja khuzestanica is valuable and endemic medicinal specie that growing widely in southwest parts of Iran. This specie is rich of phenolic compound carvacrol, therefore have considerable biological activities. Satureja khuzestanica is a new medicinal plant in Iran, and little research has been done on. Thus, the present study with the aim of evaluating the response of plant to the application of biological and chemical manure was carried out.
    Materials And Methods
    Pot experiment was carried out in field conditions as factorial layout based on a completely randomized design with three replications in Andimeshk during 2013. Biological fertilizer as first factor in four levels (1: control, 2: mycorrhiza, 3: mixture of Azotobacter, Pseudomonas and Azospirillum, 4: mixture of mycorrizha, Azotobacter, Pseudomonas and Azospirillum), and chemical fertilizer as second factor in three levels (1: control, 2:50-30 kg/ha N-P, 3: 100-60 kg/ha N-P) was applied. The characteristics measured were dry weight, plant height, number of branches, leaf and stem ratio, essential oil content, essential oil yield, essential oil compositions.the essential oil content was extracted using Clevenger apparatus(Water distillation). The amount and type of oil compositions were measured by gas chromatography (GC) and gas chromatography connected to a mass spectrometer (GC-MS) respectively. Analysis of variance was performed by software SAS (9.1). For comparison of means, least significant difference (LSD) test (At the level of 5% probability) were used.
    Results
    Analysis of variance showed that the effects of biological and chemical fertilizers and biological×chemical interaction on dry weight, oil yield were significant but the effect of biological and chemical fertilizers on essential oil composition was not significant. The effect of chemical fertilizer on essential oil content was significant. Mean comparison of traits showed that the mixtures of mycorrizha涧⵺뢚 had a highest dry weight (8.4 g/plant) and control has a least dry weight (4.05 g/plant).The highest and least essential oil content (2.58, 1.76 %) and oil yield (0.25, 0.1 g/plant) were observed in first (50-30 kg.ha-1 N-P) and second (100-60 kg.ha-1 N-P) levels of chemical fertilizers, respectively.
    Conclusions
    In general, results of this study showed that plant response to use of of mycorrhizal fungi was positive. The highest dry weight was observed in pots which treated with mycorrhizal fungi. The essential oil content, dry weight and the essential oil yield were increased by Application of fertilizers up to 50-30 kg.ha-1 N-P.
    Keywords: Dry weight, Essential oil composition, Essential oil content, Essential oil yield
  • احمد نوش کام، ناصر مجنون حسینی، جواد هادیان، محمدرضا جهانسوز، کاظم خاوازی
    مرزه خوزستانی و رشینگری، دو گونه دارویی باارزش و بومی ایران هستند که در جنوب غرب ایران به صورت وحشی رشد می کنند. این گونه ها غنی از ترکیبات فنولی کارواکرول در اسانس بوده و به همین جهت از فعالیت بیولوژیکی قابل توجهی برخوردار می باشند. به منظور بررسی اثر اقلیم و منطقه کاشت بر عملکرد پیکر رویشی و عملکرد اسانس دو گونه مرزه، آزمایشی در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در دو منطقه اندیمشک(شمال خوزستان) و منطقه کشکان(غرب لرستان) در سال 1391 انجام شد. صفات اندازه گیری شده شامل عملکرد تر و خشک، درصد و عملکرد اسانس، نسبت برگ به ساقه و ارتفاع بوته بودند. نتایج نشان داد که عملکرد تر و خشک دو گونه مرزه در منطقه لرستان(87/3 و 68/1 تن در هکتار) بیشتر از منطقه خوزستان(19/3 و 3/1 تن در هکتار) بود و عملکرد تر و خشک مرزه خوزستانی(8/3 و 59/1 تن در هکتار) در هر دو منطقه بیشتر از مرزه رشینگری(24/3 و 38/1 تن در هکتار) بود. علاوه بر این، درصد اسانس مرزه رشینگری(9/4 درصد) در هر دو منطقه بالاتر از مرزه خوزستانی(8/1 درصد) بود. درصد اسانس دو گونه مرزه در منطقه خوزستان(83/3 درصد) بیشتر از منطقه لرستان(95/2درصد) بود. همچنین گیاهان در منطقه لرستان دارای ارتفاع و نسبت برگ به ساقه بالاتری بودند. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که دو گونه مرزه در منطقه خنک تر(کشکان) دارای عملکرد پیکر رویشی بالاتر و در منطقه گرم تر (اندیمشک) دارای درصد اسانس بیشتری بودند که این می تواند به دلیل شرایط اقلیمی و خاکی متفاوت مناطق کشت باشد.
    کلید واژگان: اقلیم, درصد اسانس, عملکرد پیکر رویشی, مرزه خوزستانی, مرزه رشینگری
  • احمد نوش کام
    به منظور مقایسه خصوصیات رشدی و عملکرد کمی و کیفی دو گونه دارویی مرزه خوزستانی و رشینگری در واکنش به شرایط فاریاب و دیم، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در شمال خوزستان(شهرستان اندیمشک، روستای ادریسی سفلی) در سال زراعی 92-1391 انجام شد. تیمارهای آبیاری(15 روز یک بار، 30 روز یک بار و دیم) در کرت های اصلی و گونه مرزه خوزستانی و رشینگری در کرت های فرعی قرار گرفتند. صفات اندازه گیری شده شامل عملکرد تر و خشک، عملکرد برگ و سرشاخه گلدار، درصد و عملکرد اسانس، شاخص سطح برگ و ارتفاع بوته بودند. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که اثر تیمارهای آبیاری بر همه صفات اندازه گیری شده به جزء درصد اسانس و ارتفاع بوته مرزه معنی دار بود. مقایسه میانگین صفات نشان داد که در هر دو گونه مرزه، با افزایش فواصل آبیاری و کشت دیم، عملکرد تر، عملکرد خشک، عملکرد برگ و سرشاخه گلدار، عملکرد اسانس و شاخص سطح برگ به ترتیب به میزان 54، 44، 55، 53 و 37 درصد در مقایسه با شاهد (آبیاری 15 روز) کاهش نشان دادند ولی به محتوای اسانس به میزان 6 درصد افزوده شد. در بین گونه ها نیز گونه خوزستانی از نظر عملکرد تر(14/3 تن در هکتار)، عملکرد خشک(82/1تن در هکتار)، عملکرد برگ و سرشاخه گلدار(08/1 تن در هکتار) و شاخص سطح برگ (43/0) بر گونه رشینگری برتری داشت ولی گونه رشینگری از لحاظ درصد اسانس(7/3 درصد) وعملکرد اسانس(86/33کیلوگرم در هکتار) بر گونه خوزستانی برتر بود.
    کلید واژگان: درصد اسانس, شاخص سطح برگ, عملکرد اسانس, عملکرد خشک
    Ahmad Nooshkam
    For comparison the growth characteristics and quantitative and qualitative yield of two summer savory species (such as Satureja khuzestanica and S. rechingeri) in response to rainfed and irrigated conditions، an experiment was carried out on the basis of split-plot design in completely randomized block design with three replicates in north of Khuzestan during growing season of 2012-2013. Irrigation treatments (15 and 30 days interval and rainfed) as main-plot and species in two levels (Satureja khuzestanica and satureja rechingeri) as sub-plot was carried out. The characteristics measured were fresh and dry yield، leaf and flower yield، essential oil content، oil yield، leaf area index and plant height. Results of variance analysis of traits showed that the effect of irrigation treatments on all traits except essential oil content and plant height was significant. Mean comparison of traits showed that in rainfed cultivation and by increasing in irrigation intervals، fresh and dry yield، leaf and flower yield، oil yield and leaf area index of both summer savory species were decreased amount of 54، 44، 55، 53 and 37%، respectively compared to control (Irrigation interval of 15 days)، but the essential oil content was increased by 6 percent. Fresh yield (3/14t/ha)، dry yield (1/82 t/ha)، leaf and flower yield (1/08 t/ha) and leaf area index (0/43) of specie of khuzestanica were higher than rechingeri specie، but essential oil content (3/7%) and essential oil yield (33/86 kg/ha) of Satureja rechingeri were more than Satureja khuzestanica.
    Keywords: dry yield, essential oil content, essential oil yield, leaf area index
  • حسن مومیوند، احمد نوش کام، امیر محسنی، مصباح بابالار
    به منظور بررسی اثر کود نیتروژن و کربنات کلسیم بر تجمع نیتروژن کل و نیترات در اندام هوایی، غلظت کلسیم در برگ و عملکرد برگ و سرشاخه جوان مرزه، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال 1388 در کرج اجرا گردید. کود نیتروژن در 4 سطح 0، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار و کربنات کلسیم در سه سطح 0، 5 و 10 تن در هکتار آهک، استفاده شدند. صفات اندازه گیری شده در این آزمایش شامل نیتروژن کل و نیترات برگ، غلظت کلسیم و وزن خشک برگ و سرشاخه های جوان بودند. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که اثر کربنات کلسیم برتجمع نیتروژن و غلظت کلسیم (01/0P<) و نیترات برگ(05/0P<)معنی دار بود، در حالی که تاثیر معنی داری بر وزن خشک برگ و سرشاخه گلدار نداشت. همچنین اثر کود نیتروژن بر تجمع نیتروژن، نیترات و وزن خشک برگ و سرشاخه گلدار معنی دار شد(01/0P<). مقایسه میانگین صفات نشان داد که باافزایش سطوح کربنات کلسیم و کود نیتروژن، تجمعنیتروژن و نیترات در برگ به ترتیب کاهش و افزایش یافت. همچنین وزن خشک برگ و سرشاخه گلدار مرزه نیز با افزایش سطوح کود نیتروژن، افزایش نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش، ترکیب تیمار کودی 5 تن در هکتارکربنات کلسیم (آهک) و 100 کیلوگرم در هکتار نیترات آمونیوم از نظر کاهش تجمع نیترات، افزایش عملکرد مرزه و صرفه اقتصادی، قابل توصیه می باشند.
    کلید واژگان: کربنات کلسیم, تجمع نیترات, کودهای نیتروژن, مرزه تابستانه
    H. Mumivand, A. Nooshkam, A. Moseni, M. Babalar
    For finding out the effect of nitrogen and calcium carbonate fertilizers on nitrate and nitrogen accumulation in aboveground biomass, calcium concentration and dry weight of leaves of saturja hortensis L., a factorial experiment was carried out on the basis of randomized complete block design with three replicates in Karaj in 2008. The nitrogen fertilizer in four levels (0, 50, 100 and 150 Kg.ha-1) and calcium carbonate (lime) fertilizer in three levels (0, 5 and 10 t.ha-1) was used. Accumulation of nitrate and nitrogen, calcium concentration and dry weight of leaves were measured. The results showed that calcium carbonate had significant effects on nitrogen (p<0.01) and nitrate accumulation (p<0.05) and calcium concentration (p<0.01) but it had not significant effect on dry weight of leaves. Also the effect of nitrogen fertilizer on nitrate and nitrogen accumulation and dry weight of leaves was significant (p<0.01). Results of means comparison of traits showed that by increasing of nitrogen fertilizer and calcium carbonate application, nitrate and nitrogen accumulation in leaves increased and decreased, respectively. In addition, by increasing of nitrogen fertilizer levels, dry weight of Savory leaves increased. In this study, due to reduction of nitrate accumulation, increased yield of savory and economical advantage, the treatment of 5 t.ha-1 calcium carbonate (lime) × 100 kg.ha-1 ammonium nitrate is recommended.
    Keywords: calcium carbonate, nitrate accumulation, nitrogen fertilizers, summer Savory
  • سالار منجم، احمد نوشکام، خالد سلیمی، عنایت رضوانی

    یکی از مشکلات عمده در تکثیر ریز غده های سیب زمینی، جوانه زنی کم به خاطر دوره خواب است که منجر به کاهش درصد سبز، بنیه و فاسد شدن غده های کاشته شده می شود. به همین منظور آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی تحت عنوان تاثیر کاربرد رایندیت در غلظت های (صفر، 2/0، 4/0 و 6/0 میلی لیتر در لیتر) و مدت زمان های مختلف (24، 48 و 72 ساعت) بر روی شکستن خواب ریزغده های سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) رقم مارفونا در دو سن مختلف (بلافاصله و یک هفته پس از برداشت)، انجام شد. نتایج نشان داد که در مقایسه با شاهد، ریزغده های تیمار شده با رایندیت به طور معنی داری دارای دوره خواب کمتری بودند، به ویژه زمانی که ریزغده ها یک هفته پس از برداشت تیمار شدند. اثر متقابل بین غلظت، مدت و زمان مصرف رایندیت معنی دار بود به این صورت که بهترین تاثیر در غلظت 2/0 میلی لیتر به مدت 48 ساعت و 4/0 میلی لیتر به مدت 24 ساعت در یک هفته پس از برداشت مشاهده شد. ریزغده های تیمار شده با رایندیت جوانه های فعال بیشتری (58/2 جوانه در ریزغده) نسبت به شاهد تولید کردند اما اختلاف معنی داری بین غلظت ها و مدت های مختلف دیده نشد. رایندیت تاثیر معنی داری بر افزایش طول جوانه داشت. همچنین اثر متقابل بین غلظت و مدت تیمار بر طول جوانه معنی دار بود. به طوری که در غلظت 2/0 میلی لیتر در لیتر همبستگی مثبت و معنی داری بین طول جوانه و افزایش مدت تیمار وجود داشت. افزایش غلظت یا مدت تیمار باعث افزایش پوسیدگی در ریزغده ها شد.

    کلید واژگان: ریزغده سیب زمینی, طول دوره خواب, تعداد جوانه, طول جوانه
    S. Monajjem, A. Noshkam, Kh. Salimi, E. Rezvani

    In this study the effects of post-harvest application of Rindite in various concentrations (0, 0.2, 0.4 and 0.6 ml L-1) and with different exposure duration (24, 48 and 72 h) on breaking of dormancy and sprouting of potato (Solanum tuberosum L., cv. Marfona) minitubers of two ages (freshly harvested and one week after harvest) was investigated. In comparison with the control minitubers, Rindite treated minitubers showed significantly shorter dormancy, especially when minitubers were treated one week after harvest. Three-way interactions effect of concentration, duration and minitubers age on the minituber sprouting were statistically significant and application of Rindite by fumigation with 0.2 ml L-1 for 48 h or 0.4 ml L-1 for 24 h effectively reduced the dormancy period of one week old minitubers. The number of sprouts per minituber was significantly enhanced by treating minitubers with Rindite where compared with the untreated control minitubers, however, there were no differences among concentrations or exposure durations. The length of sprouts per minituber was significantly increased by treating minitubers with Rindite. There were also strong interaction between concentration and duration, in concentration of 0.2 ml L-1, the length of sprout showed a positive correlation with exposure duration, but in 0.6 ml L-1, this correlation was negative. In concentration of 0.4 ml L-1, with increase in duration until 48 h the sprout length increased, but further increase in duration led to decrease in sprout length. When longer duration was accompanied with higher concentration, treatment with Rindite led to rotting of minitubers.

    Keywords: Dormancy period, Minitubers, Number of sprout, Sprout length
  • احمد نوش کام، داریوش مظاهری، محمد باقر حسینی، مجتبی میراب زاده
    به منظور بررسی اثر تراکم بوته و زمان کاشت بر عملکرد کمی و کیفی علوفه و عملکرد بذر شبدر مصری، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 87- 1386 در کرج اجرا شد. زمان کاشت بر اساس دمای خاک در چهار سطح (4/14، 7/17، 4/22 و 7/24 درجه سانتی گراد) در کرت های اصلی و تراکم بوته در چهار سطح (350، 500، 700 و 850 بوته در متر مربع) در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس صفات نشان داد که اثر تراکم بوته و زمان کشت بر عملکرد علوفه تر، عملکرد علوفه خشک، عملکرد بذر، درصد فیبر علوفه و ارتفاع بوته معنی دار بود ولی اثر تراکم بوته بر درصد پروتئین علوفه معنی دار نبود. مقایسه میانگین صفات نشان داد که با افزایش تراکم بوته، درصد فیبر خام علوفه کاهش یافت. با افزایش تراکم تا 700 بوته در متر مربع، عملکرد علوفه تر و خشک افزایش یافت و در تراکم های بالاتر، عملکرد علوفه کاهش معنی داری را نشان داد، در حالی که عملکرد بذر تا تراکم 850 بوته در متر مربع افزایش داشت. نتایج نشان داد که با تاخیر در زمان کاشت (کشت در درجه حرارت های بالا)، عملکرد علوفه تر، عملکرد علوفه خشک، عملکرد بذر، ارتفاع بوته و درصد پروتئین علوفه کاهش ولی درصد فیبر علوفه افزایش یافت.
    کلید واژگان: درجه حرارت خاک, عملکرد بذر, عملکرد علوفه, فیبر خام و پروتئین خام علوفه
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال