به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احمدعزتی شورگلی

  • احمد عزتی شورگلی*، نسرین حمیدی، رضا محمدپور، رضا عزتی

    در پژوهش حاضر به منظور بررسی اثرات شوک های درآمد (نفتی و مالیاتی) و مخارج دولت (جاری و عمرانی) بر تورم در شرایط مختلف تورمی، از داده های فصلی اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1369 تا 1399 و الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری رژیمی مبتنی بر لحاظ نوسانات تصادفی استفاده شده است. به ‏نحوی که با لحاظ متغیر تورم به عنوان متغیر رژیمی، مقدار تورم 21 درصد در هر فصل به عنوان مقدار آستانه برآورد گردید و سپس با استفاده از توابع پاسخ ضربه رژیمی به بررسی اثرات شوک های درآمد نفتی و مالیاتی، مخارج جاری و عمرانی، نرخ ارز، نقدینگی و رشد تولید ناخالص داخلی بر تورم پرداخته شد. نتایج حاصل از الگوی خودرگرسیون برداری رژیمی مورد استفاده در پژوهش حاضر نشان داد که اثر شوک درآمدهای دولت (نفتی و مالیاتی) و مخارج دولت (جاری و عمرانی) بر تورم در رژیم تورمی بالا (تورم بالای 21 درصد در هر فصل) به مراتب قوی تر از همان مقدار شوک در رژیم تورمی پایین (تورم پایین تر از 21 درصد در هر فصل) است، البته اثر شوک های مخارج عمرانی دولت و درآمدهای نفتی فقط در رژیم تورمی بالا معنادار است و این اثر در رژیم تورمی پایین غیرمعنادار است و شوک های مخارج جاری دولت و درآمدهای مالیاتی در هر دو رژیم تورمی، اثر مثبت و معناداری بر تورم دارند.

    کلید واژگان: مخارج جاری دولت, مخارج عمرانی, چرخشی مارکوف, رژیم های تورمی, مالیات
    Ahmad Ezzati Shourgoli*, Nasrin Hamidi, Reza Mohammadpour, Reza Ezzati

    The present study aims to examine the impact of different types of income (oil and tax) and government expenditure (current and construction) shocks on inflation under varying inflationary conditions. To achieve this objective, quarterly data from the Iranian economy from 1369 to 1399 was utilized, and a regime switching structural vector autoregression model based on stochastic volatility was employed to analyze. In this approach, inflation was considered as a regime variable, and a threshold value of 21% was estimated for each season. Subsequently, regime switching impulse response functions were employed to explore the effects of shocks in oil and tax income, current and construction expenditures, exchange rate, liquidity, and GDP growth on inflation. The findings of the STVAR-SV model employed in this study demonstrated that the impact of shocks in government revenues (oil and tax) and expenditures (current and construction) on inflation is much stronger in the high inflation regime (inflation above 21% in each season) compared to the low inflation regime (inflation below 21% in each season). Notably, the effect of shocks in government construction expenditures and oil revenues is significant solely in the high inflation regime, while being nonsignificant in the low inflation regime. Conversely, shocks in current government expenditures and tax revenues have a positive and significant effect on inflation in both inflationary regimes.

    Keywords: Current Government Expenditures, Capital Expenditures, Markov Switching, Inflationary Regimes, Taxes
  • احمد عزتی شورگلی*، داود علیرضازاده صدقیانی، رضا محمدپور، رضا عزتی
    برخی محققین و اقتصاددانان به اثرات تورمی جهانی شدن معتقد هستند و برخی دیگر نیز عکس این موضوع و یا شرایط اقتصادی کشورها را عامل مهم در اثرگذاری جهانی شدن بر تورم کشورها عنوان می کنند. در این مطالعه از الگوی داده های تابلویی ناپارامتریک زمان متغیر و از متغیرهای جهانی شدن قوانین و سیاست های تجاری و توسعه تجارت شاخص KOF استفاده شده است. لذا بررسی اثرات مختلف جهانی شدن بر تورم در کشورهای با درآمد سرانه بالا (28 کشور) و درآمد سرانه متوسط (36 کشور) با رویکرد زمان متغیر و در گروه کشورهای با درآمد سرانه بالا و متوسط هدف اصلی مطالعه حاضر می باشد. نتایج برآورد مدل نشان داد که جهانی شدن اقتصادی از جنبه قوانین و سیاست های تجاری در بیشتر سال های بررسی، تاثیر زیادی بر افزایش شاخص قیمت مصرف کننده در کشورهای با درآمد سرانه بالا نداشته است. همچنین، جهانی شدن اقتصادی از جنبه توسعه تجارت در بیشتر سال ها به کاهش قیمت ها در این کشورها منجر شده است. در مقابل، جهانی شدن اقتصادی از جنبه توسعه تجارت در دهه های 1980 و 1990 میلادی منجر به کاهش قیمت ها در کشورهای با درآمد سرانه متوسط شده است، اما این اثر کاهشی رفته رفته تا سال 2020 میلادی به تدریج کاهش یافته و تقریبا از بین رفته است. علاوه بر این، جهانی شدن اقتصادی از جنبه قوانین و سیاست های تجاری در برخی سال ها تاثیر مثبت و در برخی سال ها تاثیر منفی بر شاخص قیمت مصرف کننده این کشورها داشته است.
    کلید واژگان: تورم, باز بودن تجاری, زمان متغیر, ناپارامتریک
    Ahmad Ezzati Shouegholi *, Davod Alirezazadeh Sadagiani, Reza Mohammadpour, Reza Ezzati
    Some researchers and economists believe in the inflationary effects of globalization, while others argue the opposite or consider the economic conditions of countries as a crucial factor in how globalization impacts inflation. This study employs a time-varying nonparametric panel data model and considering the de facto and de jure effects of the KOF index. The main objective is to examine the various effects of globalization on inflation in high-income countries (28 countries) and middle-income countries (36 countries) using a time-varying approach. The model estimation results indicate that economic globalization, in terms of trade policies and regulations (de jure), has not significantly influenced the consumer price index (CPI) in high-income countries during most of the years under review. Additionally, economic globalization from aspect de facto has generally led to a reduction in prices in these countries over most years. In contrast, in middle-income countries, economic globalization in terms of trade development contributed (de facto) to a decrease in prices during the 1980s and 1990s, but this deflationary effect gradually diminished, almost disappearing by 2020. Furthermore, economic globalization in terms of trade policies and regulations (de jure) has had both positive and negative impacts on the CPI in these countries in different years.
    Keywords: Inflation, Trade Openness, Time, Varying, Non, Parametric
  • احمد عزتی شورگلی*، مهتاب زینال زاده شیخ سرمست، هیرو عیسوی

    مطالعه حاضر به پیش بینی اثر وصل شدن تراکنش دستگاه کارتخوان ها به سیستم امور مالیاتی در میزان افزایش وصولی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی در سال 1401 پرداخته است. مطالعه حاضر با پیش بینی درآمدهای مالیاتی استان آذربایجان غربی براساس آمار منتهی به اسفند سال 1400 به بررسی این موضوع پرداخته است که چنان چه درآمد های مالیاتی استان آذربایجان غربی روندی همانند روند سال های قبل را داشت و دستگاه کارتخوان ها به سیستم امور مالیاتی وصل نمی شد، مقدار وصولی این سازمان به چه میزانی می رسید، درحقیقت اختلاف این پیش بینی با مقدار واقعی آن، نشان می دهد که با وصل شدن کارتخوان ها به سیستم امور مالیاتی، مقدار وصولی این سازمان تا چه میزانی افزایش یافته است. مطالعه حاضر بدین منظور و با استفاده از داده های ماهانه درآمدهای مالیاتی استان آذربایجان غربی طی سال های 1384 الی 1401 و با به کارگیری سه الگوی فضا حالت، چرخشی مارکوف و آریما نشان داد که مالیات ستانی مبتنی بر عملکرد تراکنش دستگاه کارتخوان ها، مقدار درصد تحقق کل درآمدهای مالیاتی استان آذربایجان غربی در سال 1401 را تقریبا 32 درصد افزایش داده است. همچنین اثر این طرح بر افزایش درصد تحقق درآمد مالیات بر شرکت ها، مالیات بر درآمد اشخاص حقیقی، مالیات بر ثروت و مالیات غیر مستقیم استان آذربایجان غربی در سال 1401 به ترتیب برابر با 29، 11، 6 و 65 درصد بود است. از سویی طبق پیش بینی کل درآمدهای مالیاتی استان آذربایجان غربی در سال 1402 انتظار می رود حداقل 117 و حداکثر 130 درصد از درآمدهای مصوب، تحقق یابند.

    کلید واژگان: مالیات, کارتخوان ها, آذربایجان غربی, فضا حالت, چرخشی مارکوف
    Ahmad Ezzati Shourghouli *, Mahtab Zeinalzadeh, Heiro Isavi

    The present study predicts the effect of connecting the transaction of card readers to the tax affairs system on the increase in the collection of the tax affairs organization of West Azarbaijan province in 2022. The present study by forecasting the tax revenues of West Azarbaijan province based on the Data up to March 1400 has investigated this issue that if the tax revenues of West Azarbaijan province had the same trend as the previous years and the card readers was not connected The tax affairs system how much did this organization collect?. In fact, the difference between this forecast and its actual amount shows that by connecting the card readers to the tax affairs system, the collection amount of this organization has increased to what extent. For this purpose, the present study using the monthly data of the tax revenues of West Azarbaijan province during the years 2005 to 2022 and by applying three models of state space, Markov Switching and Arima models showed that the provincial tax based on the transaction performance of the card reader device has increased the percentage of realization of total tax revenues of West Azarbaijan province in 2022 by almost 32%. Also, the effect of this plan on increasing the percentage of corporate tax, personal income tax, wealth tax and indirect tax of West Azerbaijan province in 2022 was equal to 29, 11, 6 and 65% respectively. On the other hand, according to the forecast of the total tax revenues of West Azerbaijan province in 2023, It is expected that they will be realized Minimum 117 and maximum 130 percent of the approved income.

    Keywords: Tax, Card Readers, West Azerbaijan, State Space, Markov Switching. JEL classification: B23, K34, H2
  • احمد عزتی شورگلی*، آرام محمدی، سارا معصوم زاده، مهدی محمدی

    هر متغیر اقتصادی و مالی دارای یک سری متغیرهای بنیادی است که تاثیر بسزایی در قیمت آن دارند؛ محققان در حقیقت انحرافات قیمتی صورت گرفته در دارایی های مالی که خارج از رفتار متغیرهای بنیادی باشد را به عنوان حباب قیمت گذاری تلقی می کنند. پژوهش حاضر در همین راستا و با در نظر گرفتن دو متغیر بنیادی مهم نرخ ارز، تورم و رشد نقدینگی به بررسی حباب قیمتی در نرخ ارز در اقتصاد ایران پرداخته است؛ لذا از آزمون دیکی فولر تعمیم یافته مبتنی بر الگوی چرخشی مارکوف و داده های فصلی اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1400-1369 بهره جسته است. در این مطالعه بدین منظور ابتدا آزمون دیکی فولر تعمیم یافته در قالب الگوی چرخشی مارکوف برای متغیر نرخ ارز مورد استفاده قرار گرفت و سپس بر اساس روش مونت کارلو، ضرایب تخمینی و آماره t برای بررسی مانایی یا حباب قیمتی در نرخ ارز مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که احتمال حباب قیمتی در رژیم پرنوسان نرخ ارز وجود دارد؛ لذا برای اطمینان از این موضوع متغیرهای بنیادی نرخ ارز نیز در قالب الگوی چرخشی مارکوف تصریح شدند تا مشخص شود، نوسانات و جهش های مشاهده شده در نرخ ارز به دلیل حباب قیمتی در نرخ ارز یا به علت واکنش طبیعی به تغییرات تورم و رشد نقدینگی است. بررسی این موضوع نیز نشان داد در بیشتر فصل هایی که نرخ ارز با جهش همراه بوده، تورم و نقدینگی با افزایش شدیدی نسبت به فصل های دیگر همراه بوده است؛ لذا به جز چند فصل، در بیشتر فصل های مورد بررسی شواهدی از حباب قیمتی در نرخ ارز مشاهده نشد.

    کلید واژگان: حباب قیمتی, نرخ ارز, مونت کارلو, مارکوف
    Ahmad Ezzati Shourgoli*, Aram Mohammadi, Sara Masumzadeh, Mehdi Mohammadi

    Every economic and financial variable has a series of fundamental variables that have a significant impact on its price. In fact, researchers consider price deviations in financial assets as pricing bubbles. In this regard, the present research has investigated the price bubble in the exchange rate in Iran's economy by considering two important fundamental variables of the exchange rate, i.e. Inflation and liquidity growth. Therefore, the generalized Dickey-Fuller test based on the Markov rotation model and seasonal data of the Iranian economy has been used during the period of 1990-2021. For this purpose, first, the generalized Dickey-Fuller test was specified in the form of a Markov switching model for the exchange rate, and then, based on the Monte Carlo method, estimated coefficients and t-statistics were used to investigate the stationary or price bubble in the exchange rate. The results showed that there is a possibility of a price bubble in the regime of fluctuating exchange rates. Therefore, in order to ensure this issue, the fundamental variables of the exchange rate were specified in the form of a Markov switching model in order to determine whether the fluctuations and jumps observed in the exchange rate are due to a price bubble in the exchange rate or due to a natural reaction to changes in inflation and Liquidity growth.

    Keywords: Price bubble, exchange rate, Monte Carlo, Markov
  • احمد عزتی شورگلی*، یونس برومند

    سرمایه گذاری موتور محرکه هر اقتصادی است، بااین حال شروع هر سرمایه گذاری با هر مقدار و کیفیتی به معنای سرمایه گذاری مطلوب و موثر نیست، به نحوی که کیفیت سرمایه گذاری و اتمام به موقع آن از شروع سرمایه گذاری مهم تر است. آمار بانک جهانی نشان از آن دارد که در بین کشورهای مختلف جهان، نسبت سرمایه گذاری به تولید ناخالص داخلی در ایران در بین کشورهای جهان رقم بسیار بزرگی است به نحوی که این مقدار در ایران نسبت به متوسط کشورهای پیشرفته، متوسط جهان و کشورهای با درآمد سرانه متوسط نیز بزرگ تر است. حال معمای سرمایه گذاری در اقتصاد ایران بدین صورت مطرح می شود که کشوری با این نسبت سرمایه گذاری بالا، چرا رشد اقتصادی و رفاه بالایی ندارد؟ حل این معما می تواند درگرو بررسی رشد نامتوازن بخش های مختلف اقتصاد ایران (خدمات، مسکن، صنعت و کشاورزی) درنتیجه درآمدهای نفتی و بیماری هلندی، بررسی نحوه تخصیص تسهیلات بانکی بین بخش ها، کیفیت سرمایه گذاری، طول مدت اجرای پروژه ها و مشوق های سرمایه گذاری باشد.

    کلید واژگان: مشوق های سرمایه گذاری, معمای سرمایه گذاری, بیماری هلندی, بخش های اقتصادی
  • احمد عزتی شورگلی، تیرداد احمدی*، پریسا صحرایی، رامین رحیمی

    یکی از مهم ترین فاکتورها که دولت ها و سیاست گذاران اقتصادی با اتکا به آن دست به اعمال سیاست مالی می زنند، ضریب فزاینده سیاست مالی است. این ضریب که میزان اثربخشی سیاست مالی در تحریک تولید و تثبیت اقتصادی را نشان می دهد همواره جزء مباحث پرمناقشه بین اقتصاددانان و پژوهشگران بوده است، زیرا هیچ توافق نظری در مورد اندازه این ضریب وجود ندارد، لذا پژوهشگران متعددی سعی در برآورد تجربی ضریب فزاینده سیاست مالی پرداخته اند، این تلاش که بعد از بحران جهانی 2008-2007 به علت نقش     به سزای این ابزار سیاستی در کاهش بحران ها دوچندان شده است، موضوع و هدف اصلی مطالعه حاضر است؛ لذا این مقاله در همین راستا با استفاده از داده های فصلی اقتصاد ایران طی دوره زمانی1369:1-1396:4، با به کارگیری مدل غیرخطی خودرگرسیون برداری آستانه ای به برآورد ضریب فزاینده آنی وتجمعی (10 و 20 فصل) سیاست مالی پرداخته است. نتایج حاصل از آزمون ریشه واحد غیرخطی  و آزمون هم انباشتگی غیرخطی   نشان داد که درجه انباشتگی بعضی از متغیرهای مورد استفاده در تحقیق غیرخطی است، همچنین رابطه هم انباشتگی بین متغیرهای مورد استفاده از یک رابطه غیرخطی تبعیت می کند، همچنین تخمین مدل خودرگرسیون برداری آستانه ای و برآورد توابع واکنش ضربه غیرخطی شبیه سازی و بوت استراپ شده نشان داد که ضریب فزاینده مخارج عمرانی و جاری دولت در دوره رکود بزرگ تر از دوره رونق است این موضوع برای مالیات برعکس می باشد، همچنین بزرگ ترین ضریب فزاینده در بین سه ابزار سیاست مالی مربوط به مخارج جاری دولت است.

    کلید واژگان: ضریب فزاینده سیاست مالی, ادوار تجاری, مدل خودرگرسیون برداری آستانه ای

    Fiscal multiplier is one of the most important factors which governments and economic policymakers rely on to conduct fiscal policy. This multiplier, which shows the effectiveness of fiscal policy in stimulating domestic production and economic stabilization, has always been a contentious issue among economists and researchers, because there is no theoretical agreement on the size of this coefficient. Therefore, several researchers have tried to empirically estimate the Fiscal multiplier. This effort, which has doubled after the global crisis of 2007-2008 due to the significant role of this policy tool in reducing crises, is the main purpose of this study. This paper estimates the instantaneous and cumulative Fiscal multiplier using quarterly data of Iran economy during 1990 to 2017, using a non-linear threshold auto-regressive model. The results of TAR test and TVECM test showed that the integration of some variables used in the research is nonlinear. Similarly, the Co-integration relationship between the variables is nonlinear. Also estimation of TVAR model and simulated nonlinear impact response functions showed that the multiplier of government expenditures during the recession is greater than the boom period. This is opposite for tax. Also the largest multiplier among the three fiscal policy instruments related to current government expenditures.

    Keywords: Threshold Auto-Regression Model, Business Cycles, Fiscal Policy Multiplier
  • احمد عزتی شورگلی، حسن خداویسی*

    میزان تغییرات قیمت های داخلی در نتیجه تغییرات نرخ ارز، در ادبیات اقتصاد کلان و بین الملل، به درجه عبور نرخ ارز مشهور است. این موضوع، از آن جهت اهمیت دارد که تکانه های وارده بر اقتصاد از کانال نرخ ارز به قیمت های نسبی اقتصاد منتقل می شود. در ضمن، درجه عبور نرخ ارز تحت تاثیر متغیرهای خرد و کلان اقتصادی است که با تغییر هر یک از این متغیرها، درجه عبور نرخ ارز در اقتصاد نیز تغییر خواهد کرد. لذا در مطالعه حاضر، برای برآورد میزان تاثیر نرخ ارز بر قیمت های داخلی، از الگوی خودرگرسیون برداری ساختاری عامل افزوده با نوسانات تصادفی و پارامترهای متغیر در طی زمان (TVP-SFAVAR-SV ) و از داده های دوره زمانی فصل اول 1369 تا فصل دوم 1397 استفاده شده است. ابتدا، متغیر پنهان فعالیت های  سوداگرانه در اقتصاد ایران مدل سازی و استخراج شده و نتایج، نشان می دهد که بیشترین سوداگری در اقتصاد ایران در  دوره های  (1373 تا 1375)، (1377 تا 1378) و (1390 تا 1391) بوده، همچنین شوک متغیر پنهان سوداگری در دوره مورد بررسی، به افزایش تورم در اقتصاد ایران منجر شده است. برآورد درجه عبور نرخ ارز در ایران، نشان داد که ضریب درجه عبور نرخ ارز طی دوره مورد بررسی، ثابت نبوده و در این دوره، تغییر کرده است. تجزیه واریانس تاریخی درجه عبور نرخ ارز با حضور عوامل موثر نیز نشان داد که تقریبا اکثر نوسانات درجه عبور نرخ ارز توسط تورم و سپس نوسانات نرخ ارز و شکاف تولید، قابل تفسیر و توضیح است.

    کلید واژگان: عبور نرخ ارز, نوسانات تصادفی, مدل خودرگرسیون برداری با پارامترهای متغیر در طی زمان, تورم, تجزیه واریانس تاریخی
    Ahmad Ezzati Shourgoli, Hassan Khodavaisi*

    In the macroeconomics and international economics literature, the rate of change in domestic prices as a result of exchange rate changes is known as the degree of exchange rate pass-through. This is important because the shocks to the economy are transmitted from the exchange rate channel to the relative prices of the economy. In addition, the degree of exchange rate pass-through is affected by microeconomic and macroeconomic variables, so that the degree of exchange rate pass-through will change along with their changes. Therefore, in the present study, the impact of exchange rate on domestic prices is estimated by using the Time-varying Parameter Factor Augmented Structural VAR with Stochastic Volatility (TVP-SFAVAR-SV) and applying seasonal data from 1990 to 2018. First, the latent variable of the amount of speculative activities in the Iranian economy is modeled and estimated. The results show that the highest speculation belongs to the periods 1994 -1996, 1998-1999 and 2011- 2012. Also, the shock to the speculative activities variable in the period under study has led to an increase in inflation. The estimated exchange rate pass-through coefficient has not been constant. Historical variance decomposition analysis of exchange rate pass-through in the presence of the effective factors also shows that the almost all exchange rate fluctuations can be explained by inflation and exchange rate fluctuations, and production gaps.

    Keywords: Exchange Rate Pass Through, Stochastic Volatility, Time Varying Parameter Vector Auto-Regressive model, Inflation, Historical Variance Decomposition
  • احمد عزتی شورگلی*، حسن خداویسی
    هدف این مطالعه برآورد درجه عبور نرخ ارز در کشورهای با درآمد سرانه متوسط و بالا است. جهت نیل به این هدف از داده های 59 کشور مختلف جهان طی دوره زمانی 1980 تا 2018 استفاده شده است. نتایج حاصل از الگوی گشتاورهای تعمیم یافته نشان داد که درجه عبور نرخ ارز در کشورهای با درآمد سرانه متوسط و بالا به ترتیب برابر با 14 و 16 درصد است. به نحوی که با افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه، درجه عبور نرخ ارز افزایش مییابد. همچنین نتایج حاصل از مدل ناپارامتریک تابلویی با پارامترهای متغیر در طی زمان نیز نشان داد که درجه عبور نرخ ارز در هر دو گروه از کشورهای مورد مطالعه در طی زمان متغیر است و در دهه 1980 میلادی درجه عبور نرخ ارز در بیشترین مقدار خود رسیده است، به نحوی که در کشورهای با درآمد سرانه متوسط بعد از دهه 1980 میلادی تا سال 2005 درجه عبور نرخ ارز کاهش یافته و پس از سال 2005 درجه عبور نرخ ارز دوباره با افزایش همراه بوده است.
    کلید واژگان: ناپارامتریک, پارامترهای متغیر در طی زمان, درجه عبور نرخ ارز, قیمت های مصرف کننده, داده های تابلویی
    Ahmad Ezzati Shourgoli *, Hasan Khodavaisi
    The purpose of this study is to evaluate and assess the degree of exchange rate pass-through in countries with medium and high per capita income. To this end, data from 59 different countries (including 39 countries with average per capita income and 20 countries with high per capita income) have been used over the period 1980 to 2018. The results of the GMM model show that the degree of exchange rate pass-through in countries with medium and high per capita income is 14% and 16%, respectively. As the per capita GDP increases, the degree of exchange rate pass-through increases. Also, the results of the nonparametric panel model with time-varying parameters show that the degree of exchange rate pass-through vary over time in both groups of countries. And in the 1980s, the degree of the exchange rate pass-through was at its highest level. In such a way that in countries with medium per capita income after the 1980s, the degree of exchange rate pass-through declines until 2005, and after 2005  until 2018, the rate of exchange rate pass-through again increased. However, in countries with high per capita incomes, the rate of exchange rate pass-through during 1980 to 1993 had an increasing trend, but after1993 the rate of exchange rate pass-through has declined almost continuously until 2018.
    Keywords: Nonparametric, Time-varying Parameters, Exchange rate pass-through, consumer prices PANEL DATA
  • حسن خداویسی*، احمد عزتی شورگلی


    طی دو قرن اخیر نقش دولت و ترکیب مخارج دولت در اکثر کشورهای دنیا تغییر کرده است. از نظر تیوریک بین اقتصاد دانان در مورد اندازه دولت و میزان دخالت دولت در اقتصاد اتفاق نظر وجود ندارد. در یک طرف کلاسیک ها و طرفداران بازار آزاد معتقد به دولت کوچک و دخالت کم و در سمت و سوی دیگر سوسیالیست ها و کینز اعتقاد به دخالت زیاد و دولت بزرگ دارند. این مطالعه با استفاده از داده های دوره زمانی 1346-1396 و با به کارگیری آزمون ریشه واحد غیرخطی جانر و هانسن 2001، آزمون هم انباشتگی غیرخطی اندرس و سیکلوس 2001 و مدل رگرسیون آستانه ای هانسن و بر پایه مطالعه آنامان(2004) درصدد برآورد محدوده اندازه بهینه دولت برای اقتصاد ایران از طریق تخمین یک رگرسیون غیرخطی سه رژیمی شده است.  نتایج این مطالعه نشان می دهد که محدوده اندازه بهینه دولت از منظر مخارج جاری ( نسبت مخارج جاری دولت به تولید ناخالص داخلی ) در اقتصاد ایران در بازه 12/10 تا 25/18 درصد قرار دارد و این محدوده برای اندازه دولت از منظر مخارج عمرانی برابر با 32/4 تا 05/9 است. همچنین درجه انباشتگی و هم انباشتگی متغیرهای مورد استفاده از فرایند غیرخطی خودرگرسیون آستانه تبعیت می کند، به نحوی که اولا بعضی از متغیرهای اقتصادی در ایران متناسب با وضعیت قرارگرفته شده دارای درجه انباشتگی متفاوتی هستند، همچنین شوک های کاهشی نسبت به شوک های افزایشی، انحراف بیشتری را در مسیر بلندمدت رشد اقتصادی ایجاد می کنند.

    کلید واژگان: اندازه دولت, رگرسیون آستانه‌ای, مدل رشد نئوکلاسیک, انباشتگی و هم‌انباشتگی غیرخطی
    Hassan Khodavaisi*, Ahmad Ezzati-Shourgoli


    Over the past two centuries, the role of government and the composition of government spending have changed in most countries of the world. Theoretically, there is no consensus among economists about the size of the state and the degree of state interference in the economy. On the one hand, one can observe classics and market's proponents who believe in a small government and little interference in the economy, and on the other hand socialists and Keynes believe in a lot of interference and a large government. This study, using data during 1967-2016 and Using nonlinear unit root test of caner and Hansen 2001, the nonlinear Co-integration of Enders and Siklos 2001 and Hansen's threshold regression model and based on the study of Annaman (2004), aimed to estimate the range of government optimal size for the Iranian economy by estimating a three-regime Non-linear threshold regression model. The results of this study show that the optimal size of the government in terms of current government expenditure (the ratio of current government expenditure to GDP) in the Iranian economy ranges from 10.12 to 18.25% and the optimal size of the government in terms of capital government expenditure (the ratio of capital government expenditure to GDP) in the Iranian economy is around 9.05 to 4.32%. Also, the degree of integration and co-integration of the variables follows a nonlinear threshold autoregressive process. As such that In the first place, some of the economic variables in Iran, according to the situation, have different degree of integration. Also Shrinking shocks, in comparison with increasing shocks create further deviations in the long run trend of the economic growth.

    Keywords: Government size, Threshold regression, Neo-classical growth model, nonlinear integration, co-integration
  • حسن خداویسی*، احمد عزتی شورگلی
    با توجه به نقش سیاست مالی در کاهش بحران ها و تغییر اندازه ضریب فزاینده سیاست مالی طی ادوار تجاری، تعیین اندازه ضریب فزاینده سیاست مالی پس از بحران جهانی 2008-2007 به یکی از چالش برانگیزترین موضوعات در حوزه سیاست مالی تبدیل شد. در یک تقسیم بندی کلی، اندازه ضریب فزاینده سیاست مالی طبق دیدگاه کینزی، بزرگ تر از یک و برمبنای دیدگاه نئوکلاسیکی، کوچک تر از یک برآورد شده است. این تفاوت در اندازه ضریب فزاینده، از آنجا نشات می گیرد که اقتصاددانان معتقدند که ضریب فزاینده سیاست مالی تحت تاثیر درجه باز بودن اقتصادی، رژیم نرخ ارز، نحوه اعمال سیاست پولی و ادوار تجاری قرار می گیرد. اختلاف فکری مکاتب و اقتصاددانان در مورد اندازه ضریب فراینده سیاست مالی، علاوه بر بعد نظری، در مطالعات تجربی نیز نمایان است. این مقاله در این راستا، با استفاده از روش بلانچارد و پروتی (Blanchard & perroti, 2002) در قالب مدل خودرگرسیون برداری ساختاری و روش ارائه شده توسط هال (Hall, 2009) در قالب مدل چرخشی مارکوف با استفاده از داده های فصلی ایران طی دوره (1396:2-1369:1) به برآورد ضریب فزاینده سیاست مالی پرداخته است. نتایج حاصل از مدل خودرگرسیون برداری ساختاری، نشان داد که ضریب فزاینده آنی و تجمعی تا ده فصل و تجمعی بلندمدت تا بیست فصل برای مخارج دولت به ترتیب، برابر با 281/0، 304/0 و 445/0 است. همچنین ضریب فزاینده آنی و تجمعی آتی تا ده فصل  و تجمعی بلندمدت تا بیست فصل برای مالیات به ترتیب، برابر با 079/0-، 107/0- و 171/0- است. ازآنجاکه ضریب فزاینده سیاست مالی متناسب با  شرایط اقتصادی تغییر می کند، نتایج حاصل از مدل غیرخطی چرخشی مارکوف نشان داد که ضریب فزاینده مخارج دولت در دوره رکود برابر با 828/0 و بزرگ تر از ضریب فزاینده دوره رونق (108/0) بوده و  از سویی دیگر، ضریب فزاینده مالیات در دوره رونق (194/0-) بزرگ تر از دوره رکود (092/0-) است.
    کلید واژگان: مخارج دولت, مالیات, ضریب فزاینده سیاست مالی, مدل مارکوف سوئیچینگ, ادوار تجاری
    Hassan Khodavaisi*, Ahmad Ezatti Shourgoli
    With regard to the role of fiscal policy in reducing the financial crises, determining the magnitude of the fiscal policy multiplier after the 2007-2008 global crisis became one of the most challenging issues in the field of fiscal policy. In general, the magnitude of the fiscal policy multiplier is estimated larger than one according to the Keynesian viewpoint and smaller than one based on neoclassical viewpoint. The difference in the magnitude of the multiplier comes from the fact that economists believe that the fiscal policy multiplier is influenced by the degree of economic openness, the exchange rate regime, the way monetary policy is applied and the business cycle. Differences about the magnitude of the fiscal policy multiplier among schools of economic thought are evident in both theoretical and empirical dimensions. In this regard, this paper tries to estimate fiscal policy multiplier using structural vector autoregressive model (Blanchard and Peroti, 2002 method and Markov switching approach (Hall, 2009) using the seasonal data for Iran during the period (1990: 1-2017:3). The results of the structural vector autoregressive model showed that the instantaneous multiplier, 10-quarter cumulative multiplier, and the 20-quarter cumulative multiplier of the government expenditure were equal to 0.281, 0.304, and 0.445, respectively. In addition, the corresponding multipliers for taxes were -0. 079, - 0.107 and - 0.171, respectively. Since the fiscal policy multiplier varies based on the economic conditions, the results of the nonlinear Markov switching model showed that the government expenditure multiplier during the recession is 0.828 and it is larger than the same coefficient during the boom period (0.108), on one hand. On the other hand, the tax multiplier during the boom period (-0.194) is larger than its value during the period of recession (-0.092 ).
    Keywords: Government expenditure, Tax, Fiscal policy multiplier, Markov Switching Model, Business Cycles
  • احمد عزتی شورگلی*، حسن خداویسی

    این مطالعه با هدف بررسی تاثیر شوک های مثبت و منفی نرخ ارز به قیمت‏های داخلی و با استفاده از داده ‏های فصلی ایران طی دوره‏ی زمانی (1369:1-1396:4) و با به کارگیری الگوی خود‏رگرسیون با وقفه‏ های توزیعی غیرخطی، عبور نامتقارن نرخ ارز به قیمت‏های داخلی را با لحاظ تقویت و تضعیف ارزش پول ملی مورد بررسی قرار می‏دهد. نتایج الگو خودرگرسیون با وقفه‏ های توزیعی غیرخطی بیانگر این است که شوک های مثبت و منفی نرخ ارز اثرات نامتقارنی بر شاخص ‏های قیمت در اقتصاد ایران دارند، به نحوی که در بلندمدت شوک های منفی نرخ ارز در اثرگذاری بر هر چهار شاخص قیمت ناتوان هستند، اما شوک های مثبت نرخ ارز تاثیر مثبت و معناداری بر سه شاخص (شاخص قیمت مصرف کننده، تولیدکننده و شاخص قیمت واردات) در بلندمدت دارند اما بر شاخص قیمت صادرات اثر معناداری ندارد. همچنین در کوتاه‏ مدت شوک های مثبت نرخ ارز تاثیر مثبت و معناداری بر شاخص‏های قیمت مصرف‏کننده، واردات و صادرات دارند، اما شوک های منفی در کوتاه‏مدت تاثیر معناداری بر شاخص‏ های مذکور ندارند. شاخص قیمت تولیدکننده نیز پاسخ مثبت نسبت به هر دو شوک مثبت و منفی نرخ ارز در کوتاه‏ مدت می‏دهد اما شوک های منفی نسبت به شوک های مثبت تاثیر بزرگ تری بر شاخص قیمت تولیدکننده (در کوتاه‏ مدت) دارند.

    کلید واژگان: عبور نرخ ارز, قیمت‏های داخلی, عدم تقارن
    AHMAD EZZATI SHOURGHOLI *, hassan Khodavaisi

    The purpose of this study is to investigate the effect of positive and negative shocks of exchange rate on domestic prices using seasonal data for Iran during (1969-1396: 4) and applying the Nonlinear Auto-Regressive Distributed Lag( NARDL) model to analyze the asymmetric exchange rate pass-through to domestic prices considering the depreciation and appreciation of the national currency. The results of the NARDL model show that positive and negative exchange rate shocks have asymmetric effects on price indices in the Iranian economy, so that in the long run negative exchange rate shocks are unable to influence all four price indices, but positive exchange rate shocks have a positive and significant impact on the three indices (consumer price index, producer price index and import price index) in the long run, but it has no significant effect on export price index. Also, in the short run, positive shocks have a positive and significant impact on consumer, import and export price indices, but negative shocks in the short run have no significant effect on these indicators. The producer price index also responds positively to both positive and negative shocks in the short run, so that negative shocks have a greater impact on producer price index (in the short run) than positive shocks.

    Keywords: Exchange rate pass through, Domestic Prices, asymmetry
  • حسن خداویسی *، احمد عزتی شورگلی، سمیه نجارقابل
    قیاوازانی و پاقانو 1990 و پروتی 1999، عنوان کردند کهتاثیر سیاست مالی بر مصرف بخش خصوصی در شرایط مختلف اقتصادی، متفاوت است و از مهم ترین عوامل اثرگذار بر مصرف بخش خصوصی می توان از وضعیت اقتصاد از لحاظ رکود یا رونق و همچنین میزان بدهی دولت نام برد. پس از مطالعه مذکور، فرضیه تاثیر غیرخطی سیاست مالی بر مصرف بخش خصوصی از جهات مختلف مورد آزمون قرار گرفت. این مطالعه نیز باهدف بررسی ماهیت کینزی یا غیرکینزی سیاست مالی با استفاده از داده های فصلی اقتصاد ایران طی دوره زمانی 1369-1395به بررسی موضوع مورد مطالعه پرداخته است.به منظور بررسی موضوع مورد مطالعه از آزمون های انباشتگی و هم انباشتگی غیرخطی STAR، آزمون علیت غیرخطی (TGC)و مدل خودرگرسیون برداری نامتقارن آستانه ای استفاده شده است. نتایج آزمون های انباشتگی، هم انباشتگی و علیت غیرخطی نشان داد که رابطه هم انباشتگی و علیت متغیرهای مورد استفاده از یک فرایند غیرخطی تبعیت می کند و درجه انباشتگی بعضی از متغیرها مورداستفاده نیز دارای فرایند غیرخطی است. از سویی دیگر نتایج مدل خودرگرسیون برداری نامتقارن آستانه ای نیز نشان داد که مالیات و مخارج عمرانی دولت در اقتصاد ایران دارای ماهیت کینزی هستند؛ اما مخارج جاری دولت در دوره رکود دارای ماهیت غیرکینزی و در رونق دارای ماهیت کینزی است. همچنین با لحاظ تکانه های مثبت، منفی، کوچک و بزرگ نیز مشخص شد که عدم تقارن در نحوه تاثیرتکانه های مالی بر مصرف بخش خصوصی طی ادوار تجاری وجود دارد.
    کلید واژگان: ماهیت غیرکینزی, سیاست مالی, مصرف بخش خصوصی, ادوار تجاری
    Hassan Khodavaisi *, Ahmad Ezzati, Shourgoli, Somayeh Najarghabel
    Giavazzi and Pagano 1996 and Perotti 1999 noted that the impact of fiscal policy on the consumption of the private sector varies in different economic conditions, and the most important factors influencing the consumption of the private sector can be named as the state of the economy in terms of recession or boom, as well as the amount of government debt. After the above-mentioned studies, the hypothesis of nonlinear fiscal policy effect on the private consumption was examined in different aspects. . This study was also aimed at evaluating the subject matter of the study about the Keynesian or non-Keynesian nature of the fiscal policy using seasonal data for the Iranian economy during 1369-1395. In order to study the subject, non-linear integration and co-integration tests (STAR), nonlinear causality test (TGC) and asymmetric threshold vector autoregressive model have been used. The results of integration, co-integration and nonlinear causality tests showed that the co-integration and causality relationship of the variables follow a nonlinear process and the degree of integration of some of the variables used also has a nonlinear process. On the other hand, the results of the asymmetric threshold vector auto regression model showed that the taxes and the current government expenditures in the Iranian economy have Keynesian nature. But the government's current spending shows a non-Keynesian nature during the recession and has a Keynesian's nature during boom. Also, in terms of positive, negative, small and large shocks, it was also found that asymmetry exist in how fiscal policy shocks affect the consumption of the private sector during business cycles.
    Keywords: Non-Keynesian effect, fiscal policy, private consumption, business cycle
  • تیرداد احمدی*، احمد عزتی شورگلی، پریسا صحرایی
    هدف این مطالعه بررسی تاثیر شوک های پولی کوچک و بزرگ (با لحاظ جهت شوک) بر تولید، با استفاده از داده های فصلی طی دوره ی زمانی (1369:1-1396:4) و با به کارگیری رهیافت آزمون کرانه ها، الگوی چرخشی مارکوف و الگوی خود رگرسیون با وقفه های توزیعی است و نظریه کینزین های جدید مبنی بر نامتقارن بودن تاثیر شوک ها بر تولید مورد آزمون قرار گرفت. از این رو با بسط یک معادله مارکوف برای رشد نقدینگی، شوک های مثبت و منفی، کوچک و بزرگ برای اقتصاد ایران استخراج شدند، سپس با استفاده از الگوی خود رگرسیون با وقفه های توزیعی به بررسی نحوه تاثیر شوک های پولی بر تولید پرداخته شد. نتایج حاکی از آن است که در بلندمدت شوک های پولی کوچک و بزرگ (مثبت یا منفی) در اثرگذاری بر تولید ناتوان هستند که این به معنای خنثایی پول در بلندمدت است. اما در کوتاه مدت شوک های پولی تولید را تحت تاثیر قرار می دهند به نحوی که شوک های منفی در اثرگذاری بر شوک های مثبت قوی تر عمل می کنند و با لحاظ اندازه شوک ها، تاثیر شوک های منفی کوچک و شوک های منفی بزرگ به ترتیب بیشتر از تاثیر شوک های مثبت کوچک و شوک های مثبت بزرگ است. از سویی عدم تقارن بین شوک های کوچک و بزرگ پولی وجود دارد، زیرا شوک های کوچک مثبت و منفی به ترتیب نسیت به شوک های بزرگ مثبت و منفی، بیشتر تولید را تحت تاثیر قرار می دهند.
    کلید واژگان: شوک بزرگ, شوک کوچک, عدم تقارن, کینزین های جدید, تولید
    Tirdad Ahmadi *, Ahmad Ezzati Shourgholi, Parisa Sahraiee
    The goal of this study is analyzing the effects of the positive and negative monetary shocks on production. Therefore, by using the seasonal data during 1990-2017, and the bounds tests, Markov’s switching model, and autoregressive models with distributive lags to test the new Keynesian theory about the asymmetric effect of shocks on production. Thus, by extending a Markov equation for growth of liquidity, positive, negative, big and small shocks were extracted. Then, using an ARDL model, the effects of small and big shocks on economic growth were analyzed. The results have shown that in the long run, both Small and Large monetary shocks (whether Positive or negative) are incapable of affecting production. This means that money is neutral in the long run. But in the short run, monetary shocks affect the production, where, the impact of negative shocks is far greater than the effect of positive shocks. With considering the size of shocks, the effect of small negative shocks and large negative shocks is more than the effect of small positive shocks and large positive shocks. On the other hand, there is an asymmetry between small and big money shocks, because small positive and negative shocks have greater effects than big positive and negative shocks on production, respectively.
    Keywords: Big Shocks, Small Shocks, Asymmetry, New Keynesian
  • حسن خداویسی*، احمد عزتی شورگلی
    بارو 1990 با وارد کردن مخارج دولت به تابع رشد نشان داد که میزان فعالیت-های دولت تاثیر مثبتی بر رشد اقتصادی دارد، اما چنانچه میزان مخارج دولت بیش ازاندازه مشخصی افزایش یابد، فعالیت های دولت تاثیر منفی بر رشد اقتصادی خواهد داشت. در این زمینه، این مقاله بر مبنای مدل نظری رشد بارو و یک الگوی تجربی برای اقتصاد ایران، به بررسی رابطه اندازه دولت از منظر مخارج عمرانی و جاری با رشد تولید ناخالص داخلی ایران با به کارگیری الگوی خود رگرسیون با وقفه های توزیعی و رهیافت پارامتر متغیر با استفاده از داده-های سالانه طی دوره 1393-1346 می پردازد. ابتدا با استفاده از آزمون ریشه واحد لامزداین پاپل (1997) و آزمون های هم انباشتگی گریگوری هانسن (1996) و سایکنن لوتکیپل (2002) به ترتیب به بررسی انباشتگی و هم-انباشتگی متغیرها پرداخته شد. نتایج این بخش تحقیق نشان از وجود شکست-های ساختاری در متغیرهای تحقیق دارد که روابط بین متغیرها را تحت تاثیر قرار می دهد. سپس با استفاده از مدل خود رگرسیون با وقفه های توزیعی مقدار آستانه با لحاظ شکست های ساختاری برای مخارج جاری 2/15 درصد و برای مخارج عمرانی 2/8 درصد تولید ناخالص داخلی سرانه به دست آمد. با توجه به انتقاد لوکاس به صورت نظری و اثبات وجود شکست های ساختاری متعدد در اقتصاد ایران، از مدل حالت فضا برای بررسی رابطه رشد و اندازه دولت استفاده شد و نتایج نشان داد که ضرایب متغیرهای مورداستفاده در طی زمان ثابت نیست و این پارامترها در گذر زمان با توجه به منبع تکانه، رفتار متفاوتی را از خود نشان می دهند.
    کلید واژگان: اندازه دولت, مدل رشد بارو, انباشتگی و هم انباشتگی با لحاظ شکست ساختاری, مدل فضا- حالت
    Hassan Khodavaisi *, Ahmad Ezzati Shourgoli
    Barro (1990) by adding government spending into the growth models showed that the amount of government activities have a positive impact on economic growth, But if government spending is increased over a certain size, government activities will have a negative impact on economic growth. In this direction, this paper by using theoretical Barro growth model and an empirical model for Iranian economy tries to investigate the impact of current and capital government expenditure on output growth using ARDL approach and state-space models applying quarterly data during 1967-2014. First, using Lumsdaine-Papell (1997) unit root test and Gregory-Hansen (1996) and Saikkonen and Lutkepohl (2002) cointegration test we determine the degree of integration and cointegration of the variables. The results indicate that there are structural breaks in the variables under study and these breaks affect the relationship between variables. Then we use ARDL model, considering structural breaks, to determine threshold level for current government expenditure which is 15.2 percent and for capital government expenditure which is 8.2 percent of GDP per head. Regarding Lucas theoretical critique and empirical structural breaks in the Iranian economy, we use state space model to investigate relationship between growth and the government size and the results indicate that coefficients are not stable during time and they behave differently regarding the source of the shock.
    Keywords: government size, Barro growth model, Integration, co-integration with the structural break, state space model
  • حسن خداویسی*، سمیه نجار قابل، احمد عزتی شورگلی
    دیدگاه غالب، پیرامون رابطه ی جهانی شدن و نابرابری درآمدی در اقتصاد که تحت عنوان اجماع واشنگتن شناخته می شود، معتقد است که جهانی شدن نابرابری درآمدی را کاهش می دهد. بر مبنای تئوری هکشراوهلین، هر کشور آن کالایی را صادر می کند که با استفاده از عامل تولید فراوان خود آن را تولید کرده است. از سوی دیگر برمبنای قضیه ی استالپر- ساموئلسون کاهش تعرفه و سایر محدودیت های تجاری منجر به کاهش تفاوت پرداختی بین درآمد عوامل تولید می شود، که نتیجه ی نهایی آن کاهش نابرابری درآمد در داخل و بین کشورها می باشد. اما تحقیقات تجربی اخیر نشان داده اند که جهانی شدن علاوه بر جنبه های مثبت، می تواند منجر به ایجاد نابرابری درآمد شود. در این راستا، این مطالعه با استفاده از داده های 71 کشور مختلف جهان طی دوره ی زمانی 2002-2013، با به کارگیری رگرسیون انتقال ملایم پانلی، و با در نظر گرفتن تولید ناخالص داخلی سرانه و جهانی شدن اقتصادی به عنوان متغیرهای انتقال، به بررسی رابطه ی غیرخطی متغیرهای تحقیق و آزمون منحنی کوزنتس رشد- نابرابری درآمدی از یک سو و منحنی U شکل ارتباط جهانی شدن و نابرابری از سوی دیگر پرداخته است. نتایج مطالعه نشان می دهد که منحنی کوزنتس برای رشد- نابرابری قابل رد نیست، از سویی جهانی شدن در مراحل اولیه خود نابرابری را کاهش داده اما به تدریج نابرابری را افزایش می دهد.
    کلید واژگان: نابرابری درآمدی, جهانی شدن, شاخص KOF, انتقال ملایم پانلی, منحنی کوزنتس
    Hassan Khodavaisi *, Somaye Najari, Ahmad Ezzati
    The dominant view, regarding the relationship between globalization and economic inequality which is known as Washington Consensus, believes that globalization reduces income inequality. Heckscher-Ohlin model asserts that countries engaged in trade will export a commodity which uses their abundant factor of production. Moreover, based on Stolper-Samuelson theorem removing tariff and trade barriers will reduce pay differential between factors of production within and between countries and the final result is the reduction in income-inequality within and among countries. Recent empirical results confirm that globalization alongside its positive effects leads to the increase in income inequality. This paper tries to study the nonlinear relationship between globalization and income inequality using data from 2002 till 2013 for 71 countries and applying Panel Smooth Transition regression model by choosing GDP per capita and globalization index as transition variables to test the inverted U Kuznets curve on the one hand and to study the U curve on the other. This paper shows that if wechoose real per capita income as a transition variable then we cannotreject the inverted-U Kuznets curve but if we choose globalizationindex as a transition variable then freer world result in lessinequality initially but higher inequality appears gradually.
    Keywords: Income inequality, Globalization, KOF index, Panel Smooth, Transition, Kuznets curve
  • حسن خداویسی، احمد عزتی شورگلی
    یکی از موضوعات بسیار مهم برای سیاست گذاران اقتصادی در سطح کلان، نحوه رفتار متغیر ها در بلندمدت و کوتاه مدت در نتیجه تغییر پارامترهای سیاستی می باشد. ازجمله پارامترهای مهم سیاست گذاری، ابزارهای سیاست پولی است که این مقاله بر آن تمرکز دارد. در حقیقت یکی از موضوعات مورد بحث در ادبیات اقتصاد نظری، نحوه تاثیر سیاست پولی و شوک های پولی بر متغیرهای واقعی است. این پژوهش به بررسی آزمون خنثایی پول و عدم تقارن تکانه های پولی در ایران، با استفاده از داده های فصلی دوره زمانی (1369:1-1393:3) می پردازد. الگوی اقتصادسنجی به کارگرفته شده در این مقاله رهیافت آزمون کرانه ها، روش فیلتر هدریک-پرسکات و مدل خود رگرسیون با وقفه های توزیعی است. نتایج حاصل نشان می دهد که پول در بلندمدت در اقتصاد ایران خنثی است، ولی در کوتاه مدت، رشد نقدینگی تولید را تحت تاثیر قرار می دهد. سپس با استفاده از روش فیلتر هدریک-پرسکات، شوک های مثبت و منفی پولی و ادوار تجاری اقتصاد ایران تفکیک می شوند. نتایج حاکی از آن است که شوک های پولی تاثیر نامتقارنی بر تولید دارد. همچنین اثر شوک های پولی بر تولید طی سیکل های تجاری نامتقارن است.
    کلید واژگان: خنثایی پول, تکانه های پولی, رهیافت آزمون کرانه ها, مخارج دولت
    Hassan Khodavaisi, Ahmad Ezzati Shourgholi
    One of the main subjects for all policy-makers at the macroeconomic level is to investigate the behaviour of economic variables in the short-run and also in the long-run as a result of a change in policy parameters. Monetary policy parameters are among the main policy parameters which are studied in this paper. One of the main subjects in the literature of theoretical economics is to study the channels through which monetary policy and monetary-policy-shocks affect the real variables.
    Theoretical Framework
    There is a proposition in macroeconomics, which dates back to David Hume literature, and says money is neutral. Neutrality of money means that changing the stock of money affects only nominal variables such as prices, wages, and exchange rates while it has no effects on real variables like real GDP, and real consumption and employment. Neutrality of money implies that the central bank will not create more jobs by printing money. It also means that a change in the money supply will not affect the size of real GDP in the economy. Almost all economists around the world agree that neutrality of money holds in the long run. However, things are much more complicated in the short-run and there is no agreement on this between economists. Classical economists introduced neutrality of money based on classical dichotomy and their main focus was on long-run. Keynes (1936) rejected neutrality of money and introduced demand-side management to stabilize economy. Assuming this, Keynes believed that money is not neutral in the short-run. Monetarists led by Milton Friedman, by assuming adaptive expectation and distinguishing two versions of Philips Curve, one for the short-run and the other for the long-run, claim that money is not neutral in the short-run because economic agents confused by money illusion always respond to changes in money supply with a delay which is the source of mistake for economic agents and a base for any successful demand-side management policy in the short-run. New classical economists led by Robert Lucas, by assuming rational expectation and accepting the equal information sharing among all economic agents and removing the information advantage for the central bank, returned to the classical world of neutrality of money. However, they believe that only unexpected monetary policy will affect the real variables but central bank's ability to use countercyclical stabilizing monetary policy is limited because the central bank has no advantageous information over other economic agents, and also, it will not always be able to deceive people to achieve its goals (Maccallum, 2004). New Keynesian economists by searching microeconomic foundations for old Keynesian theories believe that monetary policy is not neutral but the impact of monetary policy during business cycles are asymmetric (see Ball & Romer, 1989, 1990; Ball & Mankiw, 1994a, 1994b; Cover, 1992; Ravn & Sola, 2004).
    Methodology
    Neutrality of money has been a main research question in the last century. This paper studies monetary neutrality and asymmetric response of the economy to monetary-shocks using quarterly data during 1990:2-2014:4 in Iran and applying Bounds testing approach (Pesaran et al., 2001) and Hodrik-Prescott filter (Hodrik & Prescott, 1997) within ARDL framework.
    Results And Discussion
    The results show that money is neutral in affecting the output growth in the long-run but it affects output growth in the short-run in the economy of Iran. Moreover, Hodrick-Prescott filter was used to separate positive and negative monetary shocks and to draw business cycles for the Iranian economy. The results confirm that the monetary-policy-shocks have asymmetric impact on output. The results also show that the monetary-policy-shocks have asymmetric impact on output during business cycles.
    Conclusion and Suggestions
    The general conclusion is that the monetarist view which says that money is neutral cannot be rejected in the long-run for the economy of Iran. Therefore, the role of money in the economy is consistent with the monetarist view. In addition, the New-Keynesian view that concentrates on asymmetric effects of monetary shocks on real GDP during business cycles cannot be rejected. Therefore, the impact of monetary policy and monetary shocks during business cycles on the GDP are asymmetric for the economy of Iran. Based on our results, we suggest that the central bank should be more aware of these asymmetric effects of monetary policy and monetary shocks on the economy of Iran and consider them in any policy package for a better and more successful monetary policy.
    Keywords: Monetary Neutrality, Monetary Shocks, Bound Test, Government Expenditure
  • حسن خداویسی *، احمد عزتی شورگلی
    برخی از اقتصاددانان معتقدند که مخارج عمرانی تاثیر مثبت و مخارج جاری تاثیر منفی برتولیدداخلی دارد و از سویی دیگر برخی نیز معتقدند که مخارج دولتی صرف نظر از نوع جاری و عمرانی آثار زیان باری در اقتصاد دارد، این مقاله در این همین راستا به بررسی رابطه مخارج عمرانی و جاری دولت با تولید ناخالص داخلی در ایران با بکارگیری الگوی خود رگرسیون با وقفه-های توزیعی با استفاده از داده های سالانه دوره (1393-1346) می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهدکه مخارج دولت چه به صورت جاری و چه به صورت عمرانی در کوتاه مدت، پس از یک دوره تاخیر تاثیر منفی و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی دارد، این در حالی است که در بلندمدت هر دو نوع مخارج، تاثیر مثبت و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی دارد. بر مبنای ضرایب برآورد شده در تحقیق، مخارج عمرانی در بلند مدت تقریبا دو برابر بزرگتر از مخارج جاری تولید ناخالص داخلی را تحت تاثیر قرار می دهد. جهت پوشش شکست های ساختاری از آزمون لامزداین پاپل استفاده شد و متغیر موهومی شوک نفتی سال 52 ( سال وقوع اولین شوک نفتی و افزایش درآمدهای نفتی که منجر به افزایش مخارج دولت و در نتیجه افزایش شدید تورم شد) به مدل اضافه گردید. بر مبنای مدل حاصل شده بعد از اعمال شکست ساختاری نشان دادیم زمانی هر دو نوع مخارج دولت اثر منفی بر تولید ناخالص داخلی دارند که افزایش شدید مخارج دولت همراه با تورم باشد.
    کلید واژگان: الگوی خودرگرسیون با وقفه های توزیعی, مخارج جاری, مخارج عمرانی, مدل رشد بارو
    Hassan Khodavaisi*, Ahmad Azzati Shourgoli
    A number of economists argue that the capital expenditure has a positive impact and the current expenditure has negative impact on output while others believe that the government expenditure, regardless of being current or capital spending, has a negative impact on the economy. In this direction, this paper tries to investigate the impact of current and capital government expenditure on output using ARDL approach with annual data for the Iranian economy during 1346-1393. The results indicate that in the short-run both current and capital expenditure, with one delay, have a significant negative impact on GDP while in the long-run both current and capital government have a significant positive impact on GDP. We also show that the size of the estimated parameter of the capital expenditure is twice larger than the size of the estimated parameter of the current expenditure. Using Lumsdaine-Papell test, we show that there is a structural break in the Iranian economy in 1352 (at that time the first oil-shock happened and the oil revenue increased and as a result both government expenditure and inflation increased). In order to accommodate this break we add a dummy variable to the model and we also show that when both current and capital spendings are accompanied by inflation will have a negative impact on output.
    Keywords: current spending, Capital spending, ARDL model, Barro growth model
  • احمد عزتی شورگلی *، مهدی علی نژاد، پریسا صحرایی
    مخارج دولت به عنوان یک ابزار قدرتمند سیاست مالی در اختیار دولت است که دولت‎ها با اتکا به آن به دنبال افزایش رشد اقتصادی هستند، اما بسیاری از اقتصاددانان و پژوهشگران معتقد هستند که سیاست مالی در وضعیت‎ها مختلف اقتصادی اثرات متفاوتی در اقتصاد ایجاد خواهند کرد که از مهم‎ترین این عوامل می‎توان به وضعیت تورمی و ادوار تجاری اشاره کرد. این مطالعه در همین راستا و با استفاده از داده‎های فصلی ایران طی دوره زمانی 96-1369، با استفاده از روش چرخشی مارکوف به بررسی رابطه غیرخطی تورم و مخارج دولت پرداخته است، به نحوی که ابتدا بر پایه مدل چرخشی مارکوف، محیط تورمی فصلی (رژیم‎های تورمی) در اقتصاد ایران استخراج شد و نتایج نشان داد که تورم فصلی در اقتصاد ایران دارای سه رژیم مختلف است. این در حالی است که رژیم صفر، رژیمی است که تورم دارای میانگین پایین، رژیم اول رژیمی است که تورم دارای میانگین متوسط و درنهایت رژیم دوم رژیمی است که تورم بیشترین مقدار را در اقتصاد ایران دارد. سپس با تصریح مدل‎ مورد استفاده و وابسته کردن مخارج جاری و عمرانی دولت به سه رژیم‎ تورمی، نتایج نشان داد که تاثیر مخارج جاری و عمرانی دولت در رژیم صفر و یک بر تورم منفی و معنی‎دار است، اما تاثیر این متغیر‎ها در رژیم دوم، مثبت و معنی‎دار است
    کلید واژگان: رژیم های تورمی, مدل چرخشی مارکوف, مخارج جاری و عمرانی دولت
    AHMAD EZATI SHOURGHOLI *, MEHDI ALINEJHAD, PARISA SAHRAIEE
    Government expenditures are powerful fiscal policy instruments for the government which might lead to economic growth.However, many economists and researchers believe that fiscal policy might have different effects on the economy in different economic situations, namely during the inflationary condition and business cycles. This study applies a Markov switching model to investigate the nonlinearity relationship between inflation and government expenditures using the seasonal data for Iran during the period 1990-2017.According to the Markov switching model, the seasonal inflationary environment (inflationary regimes) was extracted in Iranian economy which implies that seasonal inflation has three different regimes in Iranian economy while zero regime has low mean for inflation; first regime has medium mean for inflation and second regime has the highest inflation in Iranian economy. Then, we specified the research models and made the government's current and capital expenditures dependent on three inflationary regimes. The results indicate that the effect of government’s current and capital expenditures on inflation is negative and significant in zero and first regime, but the effect of these variables on second regime is positive and significant
    Keywords: inflationary regimes , Markov switching model , current, capital expenditures
  • حسن خداویسی، احمد عزتی شورگلی *
    با سرعت فعلی جهانی شدن، روابط اقتصادی میان کشور ها توجه روزافزونی پیدا کرده است. ادامه این تحول بزرگ جهانی نیازمند یک فضای پر امن و آرامش است. برای این که یک کشور بتواند رفاه مردم را تامین کند و همچنین سیستم اقتصادی یک کشور سالم کار کند، داشتن اخلاق اقتصادی یک شرط اساسی است. جامعه بشری معمولا با افراط و تفریط دست به گریبان بوده است. پیش از آن که اقتصاد به صورت یک علم مدرن امروزی در آید، مسائل اقتصادی به عنوان شعبه ای از علم اخلاق تدریس می شد. اما پس از آن به تدریج از اخلاق فاصله گرفت به گونه ای که بسیاری از صاحبنظران کوشیدند بکلی اقتصاد را از اخلاق و دین جدا نمایند که این امر زیانهای زیادی برای جامعه انسانی در برداشت. بتدریج برخی اقتصاددانان مانند کینز ، رابینسون ، سرافا ، میردال، شومپیتر و هایک جدایی اقتصاد از اخلاق را مورد انتقاد قرار دادند . از همین روست که در دهه های اخیر گرایش تازه ای به اخلاق اقتصادی در اروپا و آمریکا ایجاد شده است و این را باید به فال نیک گرفت اما این خوف وجود دارد که گرایش جدید بیشتر به سمت و سوی اخلاق سودطلبی شکل بگیرد. علت این هم روشن است، نظام لیبرال سرمایه داری و کمونیستی نمی تواند تفسیر درستی از انسان و کمالات واقعی او داشته باشد. این در حالی است که اسلام از همان ابتدا آموزه های وسیع اقتصادی خود را با ارزش های اخلاقی آمیخته است.با توجه به این که، یکی از معضلات اساسی علم اقتصاد فعلی و رایج جهان، مشکلات اخلاقی موجود در درون این نظام های اقتصادی است و با توجه به این که پایه و اساس اقتصاد اسلامی بر اخلاق و احکام و قوانین دینی استوار است، بنابراین یک ضرورت اساسی است که مشکلات اخلاقی دو نظام مذکور را در درون نظام اقتصاد اسلامی به چالش کشید. لازم به ذکر است، که روش تحقیق به کارگرفته شده در این مقاله مبتنی بر روش توصیفی است.
    کلید واژگان: اخلاق در اقتصاد, سرمایه داری, سوسیالیستی, اقتصاد اسلامی
    A. Ezati Shorgooli
    With the current speed of globalization, economic relations among countries have gained special daily attention. Continuing this great global transformation requires a safe and relaxed atmosphere. If a country aims to provide the welfare of the people and also to have a sound economic system, economic ethics is an essential condition. Human society usually has been grappling with extremism. Before the economics become like a current modern science, the economics was taught as a branch of ethics. But then gradually distanced from morality, as many experts tried to completely separate economics from morality and religion that created a great deal of loss for human society. Gradually, some economists such as Keynes, Robinson, Sraffa, Myrdal, Schumpeter and Hayek criticized the separation of economics from morality.That is why in recent decades, a new trend in Europe and America was created toward ethics and this must be good thing. But there are fears that a new orientation will be more towards profit-seeking ethics. The reason is clear, the system of liberal capitalism and communism do not have a correct interpretation of human-kind and his true perfection. While broad economic teachings of Islam is mixed with moral values from the beginning. Given that one of the main problems of the current economics in the modern world, is the ethical problems within these economic systems and considering that the foundation of Islamic economics is based on the moral and religious laws and rulings, therefore, it is essential to challenge both above-mentioned ethical problems within the Islamic economic system. It should be mentioned, that the methodology used in this article is based on applying the descriptive method.
    Keywords: Ethics in the economics, capitalist, socialist, Islamic economics
  • صمد حکمتی فرید، احمد عزتی شورگلی، رضا عزتی، علی دهقانی
    این مقاله با استفاده از داده های تابلویی به بررسی اثرات کنترل فساد و جهانی شدن بر رشد اقتصادی کشورهای با درآمد سرانه بالا، کشورهای با درآمد سرانه متوسط و کشورهای با درآمد سرانه پائین، طی دوره (2010-2002) و در بین 113 کشور مختلف جهان می پردازد. نتایج مطالعه گویای یک رابطه U معکوس بین کنترل فساد و رشد اقتصادی است. نتایج حاکی از آن است که رابطه بین جهانی شدن اقتصادی و رشد اقتصادی در کشورهای با درآمد سرانه پائین، منفی و معنی دار است، همچنین جهانی شدن اجتماعی بر رشد اقتصادی این نوع کشورها تاثیر منفی دارد، اما جهانی شدن سیاسی و شاخص کل جهانی شدن تاثیر مثبت بر رشد اقتصادی این نوع کشورها دارد، همچنین در کشورهای با درآمد سرانه بالا و کشورهای با درآمد سرانه متوسط، تاثیر هر سه شاخص جهانی شدن (اقتصادی، اجتماعی و سیاسی) و شاخص کل جهانی شدن، بر رشد اقتصادی مثبت و معنی دار است.
    کلید واژگان: رشد اقتصادی, کنترل فساد, جهانی شدن, شاخص KOF, حداقل مربعات تعمیم یافته
    Samad Hekmati Farid, Ahmad Ezzati Shoorgoli, Reza Ezzati, Ali Dehghani
    This paper examines the relationship between control of corruption and globalization (with various aspects) on economic growth in countries with high per capita income، middle per capita income، and low per capita income over the period (2002-2010) using panel data from113 different countries. According to the results of the various models، there is an inverted U relationship between control of corruption and economic growth. Moreover، the relationship between economic globalization and economic growth in countries with low per capita income is negative and significant. Also، social globalization in these countries has a negative impact on economic growth. However، overall index of globalization and political globalization has a positive impact on economic growth in these countries. Furthermore، in countries with high per capita income and middle per capita income، the impact of the three indicators of globalization (economic، social and political) and the overall index of globalization on economic growth is positive and significant.
    Keywords: Economic Growth, Control of Corruption, Globalization, KOF Index, The Generalized Least Squares
  • حسن خداویسی*، احمدعزتی شورگلی
    این مقاله به بررسی رابطه اندازه دولت با رشد اقتصادی در ایران با بکارگیری الگوی خود رگرسیون با وقفه های توزیعی و استفاده از آزمون کرانه ها طی دوره (1392 -1346) پرداخته است. برخلاف سایر مطالعات انجام شده در ایران، که بر وجود یا عدم وجود منحنی آرمی (تابع درجه دوم تبیین کننده رابطه مخارج دولت و رشد اقتصادی) در اقتصاد ایران پرداخته اند، نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهدکه مخارج دولت در اقتصاد ایران از یک تابع درجه سه تبعیت می کند. این شکل تابعی از مخارج دولت که اولین بار توسط آنامان (2004)، مطرح شد بدان معناست که در کوتاه مدت و بلندمدت در اقتصاد ایران اندازه کوچک و بزرگ دولت تاثیر منفی و معنی دار بر رشد اقتصادی دارند، اما اندازه متوسط دولت تاثیر مثبت و معنی داری بر رشد اقتصادی دارد.
    کلید واژگان: اندازه دولت, تابع درجه سه, رشد اقتصادی, مدل خودرگرسیون با وقفه های توزیعی
    Hassan Khodavaisi*, Ahmad Ezzati, Shourgoli
    This paper studies the relationship between economic growth and government size of Iran using ARDL and Bounds Test Approach during 1967-2013. Opposite to other studies which concentrate on accepting or rejecting the Army Curve (an inverted U shape or quadratic curve that relates government expenditures and GDP growth) in Iran, the results of this paper show that GDP growth and government expenditures have cubic relationship. This functional form, which has been introduced by Anaman (2004) for the first time, shows that the relation between economic growth and government size are negative for low and high level of government size both in the short-run and long-run while the relationship between economic growth and government size are positive for medium level of government expenditures both in the short-run and long-run.
    Keywords: Government Size, Cubic Curve, Economic Growth, ARDL Model
سامانه نویسندگان
  • احمد عزتی شورگلی
    احمد عزتی شورگلی
    استادیار گروه اقتصاد و مهندسی مالی و مدیریت ریسک، موسسه آموزش عالی آفاق، ارومیه، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال