اسماعیل فرزانه
-
زمینه و هدف
مسمومیت یکی از دلایل شایع مراجعه کنندگان به ویژه در گروه نوجوان و جوان جامعه به اورژانس های بیمارستانی است؛ بنابراین آگاهی از الگوی مسمومیت در شناسایی عوامل خطر و تشخیص زودرس مسمومیت کمک کننده خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژی مسمومیت حاد در بالغین مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل از سال 1396 تا سال 1398 انجام یافته است.
روش کاردر این مطالعه توصیفی- تحلیلی و گذشته نگر، 755 پرونده مربوط به مسمومین مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی اردبیل طی سال های 1396 تا 1398، بررسی شد. داده های استخراج شده شامل بخش بستری، جنسیت، سن، وضعیت تاهل، محل سکونت، وضعیت عمومی، علت مسمومیت، عامل مسمومیت و زمان مراجعه بود که در چک لیستی یادداشت گردید. داده های به دست آمده با آزمون خی دو، با نرم افزار 25spss- تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد مسمومیت دارویی، اپیوم (تریاک و مشتقات آن) و آفت کش ها رتبه های اول تا سوم بیشترین عوامل مسموم کننده را به خود اختصاص دادند. اغلب بیماران مسموم، مرد، متاهل، در گروه سنی 21 تا 30 و ساکن مناطق شهری بودند. اغلب مسمومیت ها عمدی بوده و مرگ ناشی از مسمومیت ها 33 مورد (4/4%) بود. علت مسمومیت با سن، جنس، تاهل، محل سکونت، عامل مسمومیت بیماران رابطه معنی داری داشته (0/05< p) ولی با وضعیت عمومی و زمان مراجعه بیماران رابطه معنی داری نداشت.
نتیجه گیریمسمومیت حاد یک مشکل اساسی بهداشتی در استان اردبیل است. نتایج نشان می دهد سه عامل مسمومیت دارویی، اپیوم و آفت کش ها ابزارهای اصلی مسمومیت در افرادبالغ مورد بررسی بودند. بیشترین موارد مسمومیت در گروه های جوان و بزرگسال رخ داده است و در بازه سنی 21 تا 30 سال بوده است. که مسمومیت در افراد با بازه سنی 31 تا 40 بیشتر با آمفتامین رخ داده است. مسمومیت با قرص فسفید آلومینیوم نسبت به قبل افزایش یافته بود. مصرف آلومینیم فسفید یکی از معضلات جوامع امروز بوده و یکی از علت اصلی مرگ در این پژوهش نیز بوده است، بنابراین بهتر است اقدامات لازم جهت مدیریت و آموزش های لازم جهت استفاده درست از آن ارائه شود. همچنین با محدودکردن استفاده از این عوامل و جایگزین کردن روش ها و تکنیک های دیگر می توان مسمومیت با این عوامل را کاهش داد.
کلید واژگان: مسمومیت حاد, دارو, اپیوم, آفت کش, اردبیلBackgroundPoisoning is one of the common causes of hospital emergency department referrals, especially in adolescents and young people; therefore, knowing the pattern of poisoning will be helpful in identifying risk factors and early detection of poisoning. The aim of this study was to investigate the epidemiology of acute poisoning in adults referred to Imam Khomeini Hospital in Ardabil from 2017 to 2020.
MethodsIn this descriptive-analytical and retrospective study, 755 cases related to poisoned patients referred to Imam Khomeini Hospital in Ardabil from 2017 to 2020 were reviewed. The extracted data include ward, gender, age, marital status, place of residence, general status, cause of poisoning, and time of referral, were recorded on the checklist. Obtained Data were analyzed by Chi-square test and SPSS25 software.
ResultsThe results showed that drug poisoning, opium (opium and its derivatives) and pesticides were the first to third ranks of the most poisoning agents. Most of the poisoned patients were men, married, in the age group of 21 to 30 and living in urban areas. Most of the poisonings were intentional and 33 deaths (4.4%) happened due to poisonings. The cause of poisoning had a significant relationship with age, sex, marital status, place of poisoning (p<0.05) but had no significant relationship with the general condition and time of patients' referral.
ConclusionAcute poisoning is a major health problem in Ardabil province. The results show that the three agents of drug poisoning, opium and pesticides are the main means of poisoning in adults. Most cases of poisoning occurred in young and adult groups and were in the age range of 21 to 30 years. Poisonings occurred in people aged 31 to 40 were more due to amphetamine. Poisoning with aluminum phosphide tablets had increased compared to before. Consumption of aluminum phosphide is one of the problems of today's societies and it was one of the main causes of death in this research, so it is better to provide necessary measures for management and training for its correct use. Also, by limiting the use of these agents and replacing other methods and techniques, poisoning with these agents can be reduced.
Keywords: Poisoning, Medicine, Opium, Esticide, Ardabil -
تحقیق حاضر با هدف معرفی رودخانه کرگانرود به عنوان یکی از محل های رهاسازی بچه ماهیان خاویاری انجام شد. این رودخانه در غرب استان گیلان و در شهر تالش واقع است. در مسیر رودخانه به ترتیب 3 ایستگاه نمونه برداری با شماره های 1، 2 و 3 در نظر گرفته شد. فاصله ایستگاه ها از مصب به ترتیب 2000، 1000 و 500 متر بود. نمونه برداری ها از تاریخ 26/3/1398 تا 2/4/1398 و طی دو مرحله قبل از رهاسازی بچه ماهیان انجام شد. برخی از فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب رودخانه، زی توده موجودات کفزی، میزان مواد آلی بستر و دانه بندی بافت بستر ارزیابی گردید. محدوده تغییرات اکسیژن محلول آب رودخانه 21/8 تا 87/8 میلی گرم بر لیتر، pH 9 تا 43/9، آمونیوم 023/0 تا 40/1 میلی گرم بر لیتر، نیتریت از 031/0 تا 213/0 میلی گرم بر لیتر و مقدار نیترات از 92/0 تا 95/1 میلی گرم در لیتر بود. موجودات بنتیک شامل گروه های دوبالان، سخت پوستان و لارو حشره بودند. زی توده شیرونومیده ، گاماروس و لارو حشرات در ایستگاه 3 با دو ایستگاه 1 و 2 دارای اختلاف معنی دار بود (05/0<p). میزان مواد آلی بستر در ایستگاه های 1 و 3 به شکل معنی داری بیشتر از ایستگاه 2 بود (05/0<p). 1000 عدد بچه ماهی ازون برون (Acipenser stellatus) با میانگین وزن 58/0±56/1 گرم و طول23/1± 58/8 سانتی متر در ایستگاه 3 رهاسازی شدند. طی 2 ساعت پس از رها سازی 131 عدد بچه ماهی به سمت پایین دست رودخانه حرکت کردند. 51 عدد بچه ماهی در نزدیکی مصب با استفاده از تور پرتابی صید شدند و پس از گذشت 7 ساعت از زمان رها سازی 41 عدد بچه ماهی توسط دام گوشگیر مستقر در مصب صید گردیدند. با توجه به نتایج حاصل، این رودخانه می تواند به عنوان یکی از مکان های رهاسازی بچه ماهیان خاویاری در نظر گرفته شود و ایستگاه 3 جهت رها سازی بچه ماهیان خاویاری مناسب است.
کلید واژگان: رهاسازی بچه ماهی ازون برون, رودخانه, فاکتورهای فیزیکی شیمیایی, موجودات بنتیکThe aim of this study was to introduce the Karganrood River as one of the safe routes for releasing sturgeon fry. Karganrood River is located in the west of Gilan province in Talesh city. In the river, 3 sampling stations were considered. The range of changes in dissolved oxygen was 8.21 to 8.87 mg/l. The pH value ranged from 9 to 9.43. The amount of ammonia in station 3 was highest and in station 1 was the lowest amount. The amount of nitrite and nitrate was reported the highest in station 3. Oxygen and pH at releasing time were 8.46 mg/l and 9.24, respectively. Biomass of chironomidae, Gamarus and insect larvae in station 3 were significantly more than stations 1 and 2 (P<0.005). The amount of organic matter in stations 1 and 3 was significantly more than station 2 (P<0.005). In the 3 stations, sand percent was significantly more than clay and silt (P<0.005). Study on percent of sediment granulation in 3 stations showed that there is no significant differences in clay percent among stations 1, 2 and 3 (P>0.005) and silt was present only in station 1. One thousand juveniles of Stellate sturgeon (Acipenser stellatus) with an average weight of1.56 ±0.58g and an average length of 8.58±1.23cm were released at the third station. 95 juveniles of Stellate sturgeon were tracked from releasing place up to near the estuary. After 7 hours from the releasing time, 4.1% of total released juveniles were caught by the net located in the estuary.
Keywords: Acipenser stellatus, Releasing, Karganrood, Physico-Chemical factors -
بررسی تاثیر 4 جیره غذایی فرموله شده شامل جیره های حاوی روغن گیاهی کانولا، جیره حاوی روغن گیاهی ذرت، جیره حاوی مخلوط روغن گیاهی کانولا و ذرت و جیره بدون روغن و هر یک در سه تکرار جهت تغذیه کرم N. diversicolor به مدت 2 ماه انجام شد. پس از اتمام دوره پرورش، شاخص های رشد در هر تیمار شامل افزایش زی توده کل، طول L3، ضریب رشد ویژه، افزایش وزن بدن و درصد بازماندگی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری در روند رشد کرم نرئیس تغذیه شده از جیره های حاوی روغن های مختلف با تیمار شاهد (کرم نرئیس تغذیه شده از جیره غذایی بدون روغن) مشاهده نگردید. این درحالی بودکه میزان زی توده نهایی، افزایش میزان زی توده و درصد افزایش وزن در کرم های تغذیه شده با جیره حاوی روغن های کانولا و مخلوط کانولا و ذرت نسبت به سایر تیمارها بیش تر بود. تمامی اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع در جیره های غذایی به استثناء تیمار شاهد در بدن کرم نرئیس بیش تر از میزان آن ها در جیره غذایی بود. بیش ترین میزان EPA و نسبت ⍵-3/⍵-6 در کرم نرئیس تغذیه شده با جیره حاوی روغن کانولا بیش تر از جیره غذایی حاوی روغن کانولا بود. در مجموع تیمار 1 شامل جیره غذایی حاوی روغن کانولا در افزایش میزانشاخص های رشد و اسیدهای چرب غیراشباع کرم نرئیس نسبت به تیمارهای دیگر مناسب تر بود.کلید واژگان: Nereis diversicolor, رشد, بازماندگی, روغن کانولا و ذرت, اسیدهای چرب غیراشباعThe study of effect four diets formulated containing vegetable oils including canola and corn oils and their mixture, in three replications each, was carried out to feed N. diversicolor during two months. At the end of the experiments, growth performance in each treatment included total biomass, L3 length, specific growth rate (SGR), body weight increase (BWI), and survival rate were measured. Biochemical composition including total protein, total fat and fatty acid profile of diets and worms body carcass were analyzed. The results showed that there was no significant difference in the growth performance of worm from diets containing different oils with control treatment (worms fed from diet of without oil). The results indicate that the fat in the diet has no effect on the growth of the worms, but the presence of these vegetable oils in carcass composition was important. The results of this study showed that all saturated and unsaturated fatty acids in the diet, except of the control treatment in the N. diversicolor, were higher than their dietary. In the present study, N. diversicolor, fed from diet containing of canola oil, had the highest ⍵-3 fatty acids. The highest EPA level and ratio of ⍵-3/⍵-6 in the worms fed canola oil were higher than formulated diet containing canola oil. Totally, treatment 1, including diets containing canola oil, was more suitable for increasing the growth perfoermance and unsaturated fatty acids of worm than other treatments.Keywords: Nereis diversicolor, growth, survival, Canola, corn oil, Unsaturated Fatty acids
-
با توجه به شرایط اکولوژیک، آب و هوایی و هیدرولوژیک و بسته بودن دریای خزر و همچنین زیستگاه های گونه های با ارزش و در حال انقراض ماهیان خاویاری ، ضرورت دارد قبل از هرگونه توسعه در امر پرورش ماهی در دریا، مطالعات جامع و کاملی از نظر شرایط زیست محیطی صورت پذیرد. این طرح با حمایت مالی اداره کل شیلات استان گیلان با هدف بررسی شرایط غیر زیستی در امر توسعه پرورش فیل ماهیان در قفس در دریای خزر در منطقه جفرود بندر انزلی (عمق 50 متری) به مدت یکسال توسط موسسه تحقیقات بین المللی ماهیان خاویاری انجام شد. بررسی فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی قفس بطور ماهانه انجام شد. بررسی ها در 4 ایستگاه در داخل قفس و 1 ایستگاه در خارج قفس (20 متر در مسیر خلاف جهت جریان آب در غرب) انجام شد. شرایط غیر زیستی پرورش ماهی در قفس با اندازه گیری فاکتورهای فیزیکوشیمیایی شامل اندازه گیری درجه حرارت آب و هوا، اکسیژن محلول، pH و شوری آب و همچنین فاکتورهای نیتریت، نیترات، ارتوفسفات، هدایت الکتریکی و TSS به طور ماهانه انجام گردید. همچنین میزان مواد آلی (TOM) و دانه بندی رسوبات اندازه گیری شد. در بررسی میزان رشد فیل ماهیان در قفس بر فاکتورهای فیزیکی و شیمیایی آب شامل N-NO2- ، N-NO3- ، P-PO43-، اکسیژن محلول، دمای آب ، pH، شوری آب...طی ماه های مورد بررسی ارتباط معنی دار آماری مشاهده نشد (p>0. 05) و همچنین آزمون آماری اختلاف معنی داری را در این فاکتورها بین داخل و خارج قفس نشان ندادند (p>0. 05). این در حالی است که در فاکتورهای TSS، TOM و دانه بندی رسوبات در داخل و خارج قفس از نظر آماری اختلاف معنی داری مشاهده گردید (p<0. 01). نتایج حاصل از فاکتورهای غیر زیستی ایستگاه های مورد بررسی در قفس نشان داد این فاکتورها در محدوده غلظتهای قابل قبول جهت پرورش بودند. با توجه به اینکه چنین فعالیت هایی اثرات خود را در طولانی مدت نشان می دهند و بدلیل مشکلات ایجاد شده در خصوص سازه نصب شده در دریا امکان ادامه بررسی ها فراهم نشد. استمرار چنین مطالعاتی به منظور دستیابی به یک روش استاندارد بر اساس اطلاعات زیست محیطی ضرورت دارد تا مدیران بتوانند جهت ارزیابی ظرفیت پرورش ماهی در قفس های دریایی به منظور صدور مجوز احداث قفس برای پرورش دهندگان ماهیان خاویاری اطلاعات لازم را کسب نمایند.کلید واژگان: پرورش در قفس, فیلماهی, فاکتورهای غیر زیستی, دریای خزرAccording to the climatic, ecological and hydrological conditions in the Caspian Sea and according to the Caspian Sea is an enclosed inland body of water and habitats for many valuable aquatic species and endangered sturgeons, it is necessary that comprehensive studies are conducted before any development on fish culture in the sea. This project was financially supported by the Fisheries Organization of Guilan Province and was conducted in the International Sturgeon Research Institute in order to investigate abiotic factors for sturgeon cage culture in Jafroud region of Anzali Port (depth of 50 m) for one year. Physico-chemical factors were investigated monthly. The investigations were carried out in four stations in cage and one station outside the cage (20 m in the opposite direction of water flow in the west). The abiotic conditions for fish cage culture including physico-chemical factors (temperature, dissolved oxygen concentration, pH, salinity as well as nitrite, nitrate, orthophosphate, electric conductivity and total Suspended Solids (TSS) were measured monthly. physico-chemical factors in rearing cage significantly did not affected (p<0.05) growth rate of Huso huso. Also results obtained from this study revealed that there were no significant differences between parameters inside and outside of the cage (p<0.05). However, significant effects of variations in TSS, Total Organic Matter (TOM) and grain sediments factors levels were observed in inside and outside of the cage (p<0.01).The results of abiotic factors found around the stations are in the range of the allowable concentrations of theses parameters for culture. Considering to the environmental findings, the results of this study provides the useful information for fish culture to manage well based on the water quality and hydrological foreseen. The results from this study can enable managers to obtain necessary data to evaluate the rearing capacity of fish in marine cage to issue the permits for sturgeon culturists.Keywords: cage culture, Huso huso, abiotic factors, Caspian Sea
-
در این پژوهش، کامپوزیت و نانو کامپوزیت رسانای جدید از پلی آنیلین به روش پلیمرشدن اکسایشی شیمیایی در جای آنیلین روی بستر سولفوریک اسید برپایه سیلیکا و نانوسیلیکا تهیه شد. در این فرایند آمونیوم پرسولفات به عنوان اکسنده عمل می کند و واکنش در شرایط حالت جامد (بدون حلال) درون هاون در دمای محیط انجام شد. ساختار، اندازه و شکل شناسی تمام نمونه ها با استفاده از روش های طیف سنجی زیرقرمز تبدیل فوریه (FTIR)، طیف سنجی فرابنفش- مرئی (UV-Vis)، میکروسکوپی الکترونی پویشی (SEM)، میکروسکوپی الکترونی عبوری (TEM) و میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM) معین شدند. رسانایی اندازه گیری شده کامپوزیت ها با رسانایی سنج کاونده چهارنقطه ای حدود 0.4S/cm بود که نه تنها آن ها را در گستره ترکیبات رسانا قرار می دهد، بلکه در مقایسه با سایر نمونه های مشابه در مراجع رسانایی نسبتا زیادی نیز دارند. طیف سنجی زیرقرمز تبدیل فوریه و طیف سنجی فرابنفش-مرئی سنتز کامپوزیت ها و تشکیل پلارون ها را تایید می کند. تصاویر SEM نشان داد، ذرات سیلیکا به طور کامل با پلی آنیلین پوشش یافته و تمام نمونه ها نیز بی شکل هستند. همچنین، با توجه به تصاویر TEM و AFM، اندازه ذرات برای کامپوزیت و نانوکامپوزیت به ترتیب در محدوده 5-1 میکرومتر و 35-49 نانومتر به دست آمد. نتایج و مزایای برجسته این روش، تهیه کامپوزیت و نانوکامپوزیت های رسانای جدید با ساختار پلارون، در شرایط شیمی سبز و حالت جامد با استفاده از اسیدهای جامد (سولفوریک اسید بر پایه سیلیکا و نانوسیلیکا) در نقش عامل دوپه کننده هستند.کلید واژگان: شیمی سبز, نانوکامپوزیت, پلی آنیلین, پلیمر رسانا, حالت جامد, اسید جامد دوپه کنندهThe novel conductive nanocomposite and composite from polyaniline (PANI) were prepared. The composites were synthesized by in situ oxidative chemical polymerization of aniline on silica- and nanosilica-supported sulfuric acid. The reaction was carried out in a mortar and ammonium persulfate was used as oxidant under solvent-free condition at room temperature. Structure, size and morphology of the synthesized nanocomposite and composite were determined by Fourier transform infrared (FTIR) spectroscopy, ultraviolet-visible (UV-Vis) spectroscopy, scanning electron microscopy (SEM), transmission electron microscopy (TEM) and atomic force microscopy (AFM). Conductivity was measured by four-probe technique and revealed that the samples not only had the conductivity in the range of conductive polymers (~ 0.4 S/cm) but also they showed high conductivity as composites and blends of polyaniline reported by others. Synthesis of composites (nanocomposites) and formation of polarons were confirmed by FTIR and UV-Vis. SEM images showed that silica particles were thoroughly coated by PANI and all were amorphous. According to the TEM and AFM images, particle size in composite and nanocomposite was in the range of 1-5 μm and 35-49 nm, respectively. Furthermore, the surface morphology, shape and dimensions of particles obtained by AFM strongly supported the SEM and TEM observations related to polymer deposition on the silica particles. The key benefits of the approach used in this research are the preparation of novel conductive composite and nanocomposites with the polaron structure under green chemistry condition of dopant solid acids including silica- and nanosilica-supported sulfuric acid.Keywords: green chemistry, nanocomposite, polyaniline, conductive polymer, solid, state, dopant solid acid
-
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی و شدتی از فعالیت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن اتفاق می افتد (Fatmax)، در زنان تمرین کرده و تمرین نکرده بود. 10 زن سالم تمرین نکرده (با سطح فعالیت ورزشی کمتر از سه ساعت در هفته و میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 34/0±66/2 لیتر در دقیقه) و 10 زن سالم تمرین کرده (از اعضای یک تیم بسکتبال باشگاهی با میانگین حداکثر اکسیژن مصرفی 29/0±83/2 لیتر در دقیقه) که به صورت هدفمند انتخاب شدند، نمونه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. آزمودنی ها پس از10 تا 12 ساعت ناشتایی شبانه، آزمون ورزشی فزاینده ای را روی چرخ کارسنج با مراحل سه دقیقه ای تا سر حد خستگی اجرا کردند. در طول آزمون گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه گاز آنالایزر اندازه گیری شد و میزان اکسیداسیون مواد، حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmaxمحاسبه گردید. همچنین، از آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و تی مستقل به منظور مقایسه متغیرها در سطح P<0.05 استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax در آزمودنی های تمرین کرده، به طور معناداری بالاتر از مقدار آن در آزمودنی های تمرین نکرده می باشد (P<0.05). همچنین، مقادیر اکسیداسیون چربی در شدت های بالاتر از 55درصد VO2max در افراد تمرین کرده، به طور معناداری بالاتر از افراد تمرین نکرده بود (P<0.05). به طور کلی، بالا بودن سطح آمادگی جسمانی افراد تمرین کرده سبب افزایش میزان اکسیداسیون چربی و کاهش اکسیداسیون کربوهیدرات در جریان فعالیت شده و شروع کاهش اکسیداسیون چربی در این افراد در شدت بالاتری اتفاق می افتد؛ بنابراین، دیرتر به منابع کربوهیدرات وابسته می شوند.کلید واژگان: حداکثر اکسیداسیون چربی, Fatmax, سطح آمادگی جسمانیThe aim of current study was comparison the maximal fat oxidation and the exercise intensity elicit maximal fat oxidation (Fatmax) between trained and untrained girls. 10 healthy untrained (exercising 55% VO2max (PKeywords: Maximal fat oxidation, Fatmax, Fitness status
-
مقدمهپایگاه های اطلاعاتی الکترونیکی یکی از مهم ترین منابع کسب اطلاعات عل می بوده و استفاده از این منابع در هر دانشگاه از شاخص های مهم توسعه آن دانشگاه محسوب می شود. این مطالعه با هدف تعیین سطح آگاهی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در استفاده از منابع اطلاعاتی الکترونیکی انجام شد.
روش هادر این مطالعه توصیفی - مقطعی تعداد 250 نفر از دانشجویان رشته های پزشکی، پیراپزشکی، بهداشت و پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سال 92 با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و میزان آگاهی و اطلاعات آن ها از منابع اطلاعاتی تحت وب توسط پرسشنامه محقق ساخته که روایی بر اساس اخذ نظرات افراد صاحب نظر و اساتید تخصصی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تایید گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و آمار استنباطی(آزمون کای دو) و از طریق نرم افزار آماری SPSS تجزیه و تحلیل شدند.یافته هایافته ها نشان داد که 65 درصد افراد شرکت کننده با کتابخانه دیجیتالی آشنایی نداشتند. میزان آگاهی کلی دانشجویان با منابع اطلاعاتی حدود 5/46 درصد بود. بیشترین بانک اطلاعاتی لاتین مورد استفاده EBSCO با 4/36 درصد و بیشترین بانک اطلاعاتی فارسی مورد استفاده SID با 4/26 درصد بود. بین رشته های مختلف تحصیلی از لحاظ میزان استفاده از منابع اطلاعاتی اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیرینتایج نشان داد که میزان آگاهی دانشجویان در استفاده از منابع اطلاعاتی الکترونیکی موجود در دانشگاه در سطح پایین قرار داشت. برنامه ریزی برای تشویق دانشجویان جهت استفاده بیشتر و بهتر از این منابع ضروری می باشد.
کلید واژگان: آگا هی, منابع اطلاعاتی, اینترنت, دانشگاهIntroductionElectronic databases are the most important sources of information and use of these resources in each university to be considered as key indicators of development. The aim of this study was to investigate the knowledge of Ardabil medical students in using of electronic information resources.Methodsin this descriptive cross sectional study 250 students in fields of medicine، Para medicine، health and nursing selected by classified randomly sampling method and their knowledge about information resources evaluated by a questionnaire which its validity and reliability was checked by scientific methods. Collected data analyzed by descriptive statistics (frequency، percentage، means) and analytic statistic Chi-square test through SPSS.Results65% of samples have no familiarity with digital library. The mean total rate of student’s familiarity with information resources was about 46. 5%. Latin and Persian databases that were used most by students were EBSCO (36. 4%) and SID (26. 4%) respectively. There is no significant difference among students with different filed of study in using information resources.ConclusionResults showed that the knowledge of students in using electronic information resources was in lower rate. Therefore، designing a program for encouraging students to use more and better of these resources is necessary.Keywords: Awareness, Information Resources, Internet, University -
زمینه و هدفپیشرفت علم، بهبود روش های درمانی و همچنین پیوند اعضای حیاتی از بیماران مبتلا به مرگ مغزی باعث نجات جان و بهبود کیفیت زندگی و بالا رفتن میزان امید به زندگی در بیماران مبتلا به نارسایی پیشرفته اعضاء شده است. اهدا عضو بسته به آداب، رسوم، عقاید مذهبی و فرهنگی و نیز میزان دانش وآگاهی مردم نسبت به مفاهیم مرگ مغزی واهدای عضو متفاوت می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نگرش مردم شهر اردبیل نسبت به اهدای عضو در مرگ مغزی بوده است.روش بررسیاین مطالعه توصیفی مقطعی در سال 1392 بر روی 351 نفر از مردم شهراردبیل انجام گرفت. نمونه ها به صورت کاملا تصادفی از مردم سطح شهر اردبیل به روش نمونه گیری طبقه بندی تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که پایایی و روایی آن به روش علمی سنجیده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS16 و روش های آمار توصیفی و تحلیلی استفاده گردید.یافته هابر اساس نتایج بدست آمده بیش از70% از مردم با اهدا عضو در مرگ مغزی موافق بودند و این عمل را امری خداپسندانه و نوع دوستانه می دانستند و در این میان نقش رسانه های جمعی را در فرهنگ سازی و ترغیب مردم برای اهدا عضو و دریافت کارت اهدا مهم می دانستند. همچنین رابطه آماری معنی داری بین اهدا عضو و مرگ مغزی وجود داشت (p<0.01).نتیجه گیریلازم است به منظور تشویق مردم برای اهدا عضو و تامین اعضا جهت پیوند به نیازمندان به دریافت عضو، استراتژی ها و برنامه ریزی های مناسب با توجه به ویژگی های فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی مردم در جامعه بکار گرفته شود.
کلید واژگان: نگرش, اهدا عضو, مرگ مغزی, اردبیلBackgroundAdvances in science and improved treatment and also organ transplant from patients with brain death cause the quality of life and raise the life-expanse in patients with organ failures. Organ donation varies depending on the customs, traditions, religious beliefs, cultural and knowledge of peoples about brain death. The aim of this study was to determine the attitude of Ardabil people about organ donation.MethodsThis was a cross sectional descriptive study that has been done on 351 samples who selected randomly from society by classification sampling method. Data collected by a questionnaire that validity and reliability was checked. We used descriptive and analytical statistical methods by SPSS.16 for analysis data.FindingsAccording to results more than 70 % of people agree with organ donation in brain death and considered it altruistic, and the role of media in the culture, including the people for the organ donation and donor card was important. There was a significant relation between organ donor and brain death (p<0.01)ConclusionIt was necessary that we must design proper strategic planning and programing based on cultural, beliefs and social properties of people to eencourage people to donate organs for transplantation to the needy.Keywords: Attitude, Organ Donation, Brain Death, Ardabil -
سابقه و هدفمسئله شکایات پزشکی یکی ازمسائل و مشکلات گریبان گیرحرفه ی دندانپزشکی است که بسیاری ازاین شکایات منجر به تعقیب جزایی و یا حقوقی دندان پزشکان می گردد. هدف از مطالعه حاضر بررسی فراوانی و علل شکایت از ارایه دهندگان خدمات دندانپزشکی در شهرستان اردبیل بوده است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- مقطعی، فرمهای اطلاعاتی شامل12سوال برای تعداد 51 پرونده مربوطه به شاکیان از ارائه دهند گان خدمات دندانپزشکی طی سالهای1380تا 1390، تکمیل شد. داده های بدست آمده توسط نرم افزارSPSS نسخه 17 با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی و آزمونهای کای دو و آزمون t مورد آنالیز قرار گرفتند.یافته هااز میان51 پرونده مربوط به شااکیان35 نفر (68/6%) مرد و 16 نفر (31/4%) زن بودند. میانگین سنی شاکیان 35/5 سال بود. بیشترین فراوانی شکایات در رابطه باحوزه درمانی با 18مورد(35/3%) مربوط به اندو بوده است. بیشترین فراوانی قصورات مربوط به عدم تبحربا 17مورد (33/3%) و بیشترین مکان درمان صورت گرفته مربوط به مطب های شخصی با 72/5% بوده است.نتیجه گیرینتایج نشان داد که یکی ازمهمترین علل نارضایتی بیماران و شکایت از ارائه دهندگان خدمات دندانپزشکی مشکل ارتباطی ورفتار ناشایست دندانپزشک با بیماران میباشد. و دراکثرموارد مشاجره لفظی وعدم حصول تفاهم بین آنها مشهود بود. همچنین افزایش هزینه های درمان باعث افزایش انتظارات بیماران از درمان و درنتیجه افزایش میزان شکایات شده بود.
کلید واژگان: بیمار, ارائه دهندگان خدمات دندان پزشکی, پزشکی قانونی, شکایتForensic Medicine, Volume:20 Issue: 4, 2014, PP 179 -186BackgroundThe medical complaints are one of problems which will cause the criminal or legal prosecution of dentists. One of concerns of dentists is side-effects of treatment and subsequently, the patient complaint is not an impossible issue. The aim of this study was to investigate the frequency and reasons of patients complaints against dental practitioners in Ardebil during 2001-2011.MethodIn this is descriptive- intersectional study, forms including 12 questions for 51 patients related to dental complaints were completed. Collected data was analyzed by SPSS.17 by statistical tests such as Chi-square and t-test.Findings51 cases included 35 male (68.6%) and 16 female (31.4%). The mean age of complaints was 35.5 years old, and average age of dental practitioners was 44.1. Most complaints were about endodontic procedures with 18 cases (35.3%) and dental surgery with 15 cases (29.4%) next. The highest rate of compliance related to unskilled dentists with 17 cases (33.3%). The highest rate of complaints was about private dental offices with 72.5%.ConclusionResults showed that one of the most important reasons of patient’s dissatisfaction and from dental practitioners is communicative problem and unfair behavior of dentists to patients. In many cases, their conflicts are verbal and their disagreement. Also, increase of medical costs would increase the expectations of patients from treatment and therefore, the increase of complaints.Keywords: Patient, Dental Practitioner, Complaint, Legal Medicine -
زمینه و هدفرشد روز افزون جمعیت، نیاز به تولیدات کشاورزی و مواد غذایی را روز به روز بیشتر می نماید. امروزه به دلیل عدم آشنایی کافی کاربران سموم با اصول صحیح دفع آفات کشاورزی و نحوه نگهداری سموم، آمار مسمومیت های اتفاقی یا عمدی کاربران بالا می باشد. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی اپیدمیولوژیک مسمومیت های ناشی از سموم دفع آفات کشاورزی در مراجعین به بیمارستان های شهر اردبیل در سال 1390 بود.روش کاردر این مطالعه توصیفی تعداد کل 245 نفر از بیماران بستری شده در بیمارستان های شهر اردبیل مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات شامل سن، جنس، محل سکونت، شغل، وضعیت تاهل، نوع ماده علف کش، علت مسمومیت، فصل مسمومیت، سابقه بیماری جسمی، روانی و علایم بالینی، برای بیماران توسط چک لیستی تکمیل و در نرم افزار آماری SPSS-16 با استفاده از روش های آمار توصیفی در قالب جدول، نمودار و شاخص های آماری تحلیل شدند.یافته ها162 نفر (1/66%) از بیماران زن و بقیه مرد بودند. میانگین سنی بیماران 52/30 سال و شایع ترین بازه سنی 30-20 سال با 89 مورد (3/36%) بود. فصل تابستان با 112 مراجعه کننده (7/39%) بیشترین میزان پذیرش، در 191 بیمار (95/77%) علت مسمومیت آگاهانه بود. 4/29 درصد بیماران با علامت تنفسی، 42 درصد با علامت عصبی، 8/51 درصد با علامت چشمی، 9/86 درصد با علامت گوارشی، 29 درصد با علامت قلبی عروقی و 8/7 درصد با علامت کلیوی مراجعه کرده بودند. فسفید با 86 نفر (1/35%) شایع ترین نوع آفت کش بود.نتیجه گیریبا توجه به مرگ و میر ناشی از مسمومیت ها، بار مالی و اصول اخلاقی کار لازم است که اقدامات آموزشی برای محافظت از مردم در برابر مسمومیت انجام شود.
کلید واژگان: آفت کش, مسمومیت, اپیدمیولوژی, اردبیلJournal of Health, Volume:5 Issue: 3, 2014, PP 240 -247Background and ObjectivesIncreasing population growth increases the demand for agricultural products and food. Nowadays، number of accidental or intentional poisoning among pesticide users is high due to lack of adequate familiarity with agricultural pest control and pesticide storage principles. The aim of this study was epidemiologic evaluation of poisoning due to pesticides in patients referred to Ardabil city hospitals in 2011.MethodsThis descriptive study has been conducted on 245 patients hospitalized in Ardabil city hospitals. Information on age، gender، residence place، job، marriage status، pesticide type، cause of poisoning، poisoning season، mental and physical diseases history، and clinical symptoms was collected through a checklist and analyzed by descriptive statistical methods such as table، graph and mean±SD using SPSS. 16.Results162 patients (66. 1%) were female with the rest being male. The mean age of cases was 30. 52 years and the most prevalent age group was 20-30 years with 89 cases (36. 3%). The highest number of patients was admitted in summer season with 112 cases (39. 7%) and the poisoning in 91 cases (77. 95%) was intentional. 29. 4، 42، 51. 8، 86. 9، 29، and 7. 8% of cases were admitted with respiratory، neurological، ocular، gastrointestinal، cardiovascular، and renal symptoms. Aluminium phosphide with 86 cases (35. 1%) was the dominant type of pesticide.ConclusionRegarding to pesticide poisoning mortality، financial burden، and morality; it is necessary to take educational measures to protect people against poisoning.Keywords: Pesticides, Poisoning, Epidemiology, Ardabil -
زمینه و هدفمسمومیت یکی از شایعترین علل مراجعه به اورژانس بیمارستان ها در بسیاری از کشورهاست. بروز انواع مسمومیت ها بر اساس ویژگی های فرهنگی و اقتصادی جوامع مختلف متفاوت است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اپیدمیولوژیک موارد مسمومیت حاد در اطفال بود.روش کاراین مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 336 نفر از مسمومین زیر 13 سال مراجعه کننده به بیمارستان بوعلی اردبیل طی پنج سال 90-1386 انجام شد. اطلاعات توسط چک لیستی شامل سن، جنس، محل زندگی، فصل، علت و عامل مسمومیت، علائم، مدت بستری و پیش آگهی جمع آوری گردید. داده های جمع آوری شده در نرم افزار آماری SPSS نسخه 16 با استفاده از روش های آمار توصیفی و تحلیلی در قالب جدول، نمودار و آزمون آماری کای دو آنالیز شدند.یافته هااز کل مراجعین، 197 (6/58%) پسر و 139 نفر (4/41%) دختر با میانگین سنی 1/4 سال و شایع ترین بازه سنی در 4-1 سال با 210 نفر (5/62%) بودند. میانگین مدت زمان بستری 7/1 روز با انحراف معیار 2/0، 7/77% ساکن شهر و فصل تابستان با 7/32% بیشترین مراجعه را به خود اختصاص داده بودند. شایع ترین ماده مصرفی دارو با 71/60% و در 6/86% کودکان علت مسمومیت اتفاقی بود.نتیجه گیریدر مطالعه حاضر شایع ترین عامل مسمومیت در میان کودکان همانند اکثریت مطالعات داروها و متادون شایع ترین ماده مصرفی در میان این داروها بود. از این رو دادن آموزش به والدین جهت نگهداری داروهای مصرفی دور از دسترس کودکان ضروری می باشد.
کلید واژگان: مسمومیت حاد, کودکان, اپیدمیولوژیBackground and ObjectivesPoisoning is a common cause of hospital emergency visits in many countries. Incidence of poisoning is different based on cultural and economic characteristics. The aim of this study was to investigate the epidemiology of poisoning in pediatrics.MethodsThis cross sectional study was performed on 336 patients under 13 years of age referring to Bu-Ali hospital during five years (2007-2011). Variables such as age, sex, residency place, hospitalized duration, cause of the poisoning, clinical signs, treatment and outcome were obtained by a checklist. Collected data analyzed by statistical methods in SPSS v16.ResultsAmong the subjects, 197 patients (58.6%) were male. The average age of the children was 4.1 years and the most common age range was 1 to 4 years with (210 patients, 62.5%). The mean duration of hospitalization of children was 1.7 day (SD= 0.2), 77.7 % of the children were living in the city and the summer was accounted as a common season in which the patients referred to the hospital (32.7 %). The most used materials were drugs with 60.71% and in 86.6% of patients the cause of poisoning was accidental.ConclusionResults showed that the most common cause of poisoning among children are drugs and methadone was the most commonly abused substance. It requires that parents should be trained about keeping their children away from drugs somewhere.Keywords: Acute Poisoning, Children, Epidemiology -
هدف از این پژوهش بررسی اثر مکمل گلوتامین بر شدت درد ادراک شده و تغییرات سطح آنزیم کراتین کیناز متعاقب تمرینات برونگرا در مردان تمرین نکرده می باشد. آزمودنی های این تحقیق را 18 داوطلب مرد سالم تمرین نکرده (سن 27/2±33/22 سال، وزن 78/8±41/68 کیلوگرم، قد 27/4±58/177 سانتی متر) تشکیل می دادند که به صورت تصادفی و دو سو کور به دو گروه مکمل (10 نفر) و دارو نما (8 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها مکمل و دارو نمای خود را 3 روز در هفته و برای 4 هفته مصرف کردند. هر آزمودنی قبل از ورود به مطالعه از نظر عادات غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. شرکت کنندگان 6 نوبت حرکت جلو پا تا مرز خستگی با 75 درصد یک تکرار بیشینه را با دستگاه جلو پا و با فاصله 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها اجرا می کردند. کراتین کیناز و درک درد عضلانی قبل از اجرای پروتکل و 24 و 48 ساعت پس از آن اندازه گیری شد. با توجه به اطلاعات بدست آمده هیچ نوع تفاوت معنی داری در کراتین کیناز بین دو گروه مشاهده نشد. با این وجود، مصرف مکمل 24 و 48 ساعت پس از تمرین، تاثیر معنی داری بر احساس درد در عضلات داشت (05/0 P<). نتایج نشان داد که مکمل گلوتامین اگرچه تاثیر معنی داری بر شاخص آسیب عضلانی (کراتین کیناز) بین دو گروه نداشته است، اما مصرف مکمل گلوتامین می تواند در بهبود درد عضلانی ایجاد شده بوسیله تمرینات برونگرا موثر واقع شود.
کلید واژگان: گلوتامین, کوفتگی عضلانی تاخیری, درد ادراک شده, کراتین کینازSport Physiology, Volume:5 Issue: 19, 2013, PP 97 -110The purpose of this study was to investigate the effects of glutamine supplementation on intensity of precived pain and Creatine Kinase after eccentric contraction in untrained men. Eighteen healthy men (age: 22. 35 ±2. 27 yr; body mass: 69. 91 ±9. 78 kg; height: 177. 08 ±4. 32 cm) were matched and randomized; double-blind study with subjects assigned to either an L-glutamine supplementation (n=10) or placebo (n=8) group. The subjects in two groups were asked to take three times in week for 4 weeks. Each subject was screened for dietary habits before inclusion into the study. Participants performed 6 set to exhaustion eccentric leg extensions at 75% of 1RM and rest intervals were 3 minute among sets. Creatine Kinase and perceived muscle soreness measurements were taken before exercise protocol and 24 and 48 h afterwards. There was no statistically significant difference between groups in Creatine Kinase. Nonetheless، glutamine ingestion 24 and 48 hour after the eccentric exercise، Significant decreases were observed in muscle pain (P < 0. 05). The results indicate that glutamine supplementation has no significant effect on muscle injury markers (Creatine Kinase) in between groups، but ingestion of glutamine can be effective in ameliorating muscle pain induced by eccentric exercise in between groups.Keywords: glutamine, Delayed onset muscle soreness, perceived pain, Creatine Kinase -
زمینه و هدفمسمومیت از عمده ترین مشکلات بهداشت عمومی و جزو شایعترین علل مراجعه به اورژانس ها و یکی از فوریتهای شایع پزشکی می باشد. تشخیص صحیح و زودهنگام مسمومیت و درمان مناسب آن می تواند حیاتی باشد و آگاهی از الگوی کلی مسمومیت در هر منطقه جغرافیایی کمک فراوانی به این امر می کند. هدف از مطالعه حاضر بررسی علل مسمومیت های حاد در بالغین بستری شده در بیمارستان امام خمینی شهراردبیل بود.روش کاردراین مطالعه توصیفی مقطعی گذشته نگر اطلاعات لازم از پرونده های بیماران بستری شده به علت مسمومیت های مختلف دارویی و شیمیایی در فاصله سالهای 1384 تا 1387 در بیمارستان امام خمینی شهر اردبیل جمع آوری و با استفاده از روش های آمار توصیفی در قالب جدول و نمودار در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردیدند.یافته هانتایج نشان داد که از 2852 بیمار مسموم، 106 نفر بر اثر شدت عوارض حاصله فوت کرده بودند. از این تعداد 8/56 % مرد و2/43 % زن بودند. 8/76 % موارد شهر نشین بودند. 53/66 % به علت خود کشی، 01/5 % به صورت اتفاقی و 45/ 28 % به دلایل نامشخص مسموم شده بودند. سنین 20 تا 30 سال با 3/52 % بیشترین تعداد را شامل می شدند. بیشترین سموم مصرفی به ترتیب اولویت ترامادول، بنزو دیازپین ها و استامینوفن بودند. بیشترین داروی مصرفی برای خود کشی بنزو دیازپین ها با 97/19 % بود.نتیجه گیرینتایج نشان داد که میزان مسمومیت با ترامادول و بنزو دیازپین ها بالا و همچنین میزان فوت ناشی از اپیوئیدها، فسفید آلومینیوم و ارگانوفسفره ها در استان اردبیل بالا می باشد.
کلید واژگان: مسمومیت, بیماران بستری شده, اتیولوژی, سموم, ترامادولBackground and ObjectivesPoisoning is one of the most common causes that referred to the Emergence and one of the most important Medicine immediacy. Correct and immediate diagnosis and accommodative treatment can be life saving. Knowing the overall pattern of poisoning in any geographical area would help to better manage and treat the victims.MethodsIn a cross sectional descriptive study, the required information was collected from the records of patients showing drugs and chemical poisoning who referred to Imam Khomeini hospital Collected data was statistically analyzed using SPSS software.ResultsOut of 2852 case of poisoning, 106 people passed away due to severe complication. Of these 56.8% were men and 43.2% were women. The majority of cases (76.8%) were from urban areas. Suicide was the main cause of poisoning (66.53%). Accidental poisoning was recorded for 5.01% of cases. In 28.45% of cases, the cause of poisoning was not identified. The age group 21-30 years made the highest number of cases (52.3%). Tramadol, Benzodiazepines and Aceteminophen were the most poisons used respectively. Benzodiazeine was the most taken drug is in suicide (19.97%).ConclusionResults showed that poisoning with Tramadol and Benzodiazepines is high in Ardabil Province. Opioids, Aluminum Phosphide and Organophosphores are the main causative of death in poisoned victims in the province of Ardabil.Keywords: Toxicity, Suicide, Poisons, Tramadol -
مقدمهاز آن جایی که ترامادول یک مخدر صناعی می باشد، جهت درمان علایم ناشی از مسمومیت با ترامادول مانند سایر اپیوییدها، نالوکسان در مراکز درمانی استفاده می شود. با توجه به این که تشنج از عوارض خطرناک و جدی ترامادول می باشد، این مطالعه، با هدف مقایسه ی فراوانی شیوع تشنج در افرادی که به علت مسمومیت با ترامادول، نالوکسان دریافت کرده اند با افرادی که نالوکسان دریافت نکرده اند انجام گرفت.روش هااین مطالعه به صورت مقطعی-توصیفی بود. اطلاعات مربوط به بیماران مراجعه کننده به دلیل مسمومیت با ترامادول وارد پرسشنامه ای که از قبل تعیین شده بود گردید سپس داده ها جمع آوری و تحت آنالیز قرار گرفتند.یافته هااز اول سال 1386 تا پایان سال 1389، 122بیمار دچار مسمومیت با ترامادول که به اورژانس بیمارستان امام خمینی اردبیل مراجعه کرده بودند، وارد مطالعه شدند. 109 نفر (3/89 درصد) از افراد مورد مطالعه مرد بودند و میانگین سن آن ها 2/7 ± 27 سال بود. 21 نفر (2/17 درصد) از بیماران تشنج داشتند. اختلاف معنی داری بین جنس و سن و سابقه ی اعتیاد به ترامادول یا مواد مخدر غیر از ترامادول با تشنج یافت نشد. 60 نفر از کل افراد نالوکسان دریافت کرده بودند که میزان شیوع تشنج در آن ها (3/28 درصد) بود. میزان شیوع تشنج در گروهی که نالوکسان دریافت نکرده بودند،2/11 درصد بود. بیشترین میزان شیوع تشنج ناشی از نالوکسان در 5/1 ساعت اول بعد از تزریق و کمترین دوز مرتبط با تشنج نیز 1000 میلی گرم بود.نتیجه گیریتشنج ناشی از ترامادول با سن، جنس، دوز دارو و سابقه ی اعتیاد به ترامادول و مواد مخدر دیگر ارتباطی ندارد. نالوکسان در درمان مسمومیت با ترامادول می تواند منجر به افزایش ریسک تشنج شود اگر چه در دوزهای درمانی این امر ناشایع است.
کلید واژگان: ترامادول, نالوکسان, تشنج, مسمومیتBackgroundThe most common drug poisoning in Iran، especially in Tehran، is poisoning with tramadol which is a synthetic analgesic. Like poisoning with other opioids، poisoning with tramadol is commonly treated using naloxone. As documented in poisoning references، seizure is a serious and dangerous side effect of this poisoning. The aim of this study was to compare the prevalence of seizure between patients with tramadol overdose who received or did not receive naloxone in Imam Khomeini Hospital، Ardabil، Iran.MethodsIn this cross-sectional، descriptive study during 2007-10 data about 122 patients with tramadol overdose in Imam Khomeini Hospital was collected using a questionnaire. The collected data was analyzed in SPSS.FindingsMales constituted 89. 3% of the participants (n = 109). The mean age of subjects was27. 0 ± 7. 2 years. Seizure was observed in 21 persons (17. 2%). No significant relationship existed between seizure and sex، age، and history of addiction to tramadol and other opioids (P > 0. 05). Among the 60 subjects who received naloxone، 28. 3% had seizure. The prevalence of seizure in persons who did not receive naloxone was 11. 2%. The highest prevalence of seizure caused by naloxone was seen during the first 1. 5 hours after injection. The lowest dose of naloxone that caused seizure was 1000 mg.ConclusionSeizure caused by tramadol had no relationship with sex، age، and history of addiction to tramadol or other opioids. Moreover، seizure occurrence is rare in therapeutic dosage. Using naloxone in treatment of tramadol overdose increases the risk of seizure.Keywords: Tramadol, Naloxone, Seizure, Intoxicated -
مقدمهنقش چندگانه پروتئین های غذایی و اسید آمینه های کلیدی مانند گلوتامین و لوسین سبب ایجاد کاربردهای بالقوه گوناگونی برای ورزشکاران شده است.هدفبنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثرمکمل گلوتامین بر کوفتگی عضلانی تاخیری و تغییرات الکتریکی عضله پهن خارجی (میانه فرکانس و متوسط توان فرکانس) پس از انقباض های برون گرا در مردان تمرین نکرده بود.
روش شناسی: آزمودنی های این تحقیق را 17 داوطلب مرد سالم تمرین نکرده (سن 27/2±35/22 سال، وزن 78/9±91/69 کیلوگرم، قد 32/4±08/177 سانتی متر) تشکیل داده که به صورت تصادفی و دو سو کور به دو گروه مکمل (9 نفر) و دارو نما (8 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها مکمل و دارونمای (1/0گرم/کیلوگرم وزن بدن) خود را 3 روز در هفته و برای 4 هفته مصرف کردند. هر آزمودنی قبل از ورود به مطالعه از نظر عادات غذایی مورد ارزیابی قرار گرفت. شرکت کنندگان 6 نوبت حرکت جلو ران تا مرز خستگی با 75 درصد یک تکرار بیشینه را با دستگاه جلو ران و با فاصله 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها اجرا می کردند. کراتین کیناز و فعالیت الکترومیوگرافی قبل از اجرای پروتکل و 24 و 48 ساعت پس از آن اندازه گیری شد.یافته هابا توجه به اطلاعات بدست آمده هیچ نوع تفاوت معنی داری در کراتین کیناز و فعالیت الکترومیوگرافی بین دو گروه مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج حاصله می توان چنین نتیجه گرفت که مکمل گلوتامین تاثیر معنی داری بر شاخص های آسیب عضلانی بین دو گروه نداشته است.
کلید واژگان: گلوتامین, کوفتگی عضلانی تاخیری, میانه فرکانس ها, متوسط توان فرکانسBackgroundThe multiple roles of dietary protein and key amino acids such as leucine and glutamine create a variety of potential applications for athletes. Therefore, the purpose of the present study was to examine the effect of glutamine supplementation on delayed onset muscle soreness and electromyographic activity (Mean power frequency, Median frequency) after eccentriccontraction in untrained men.Materials And MethodsSeventeen healthy men (age: 22.35 ±2.27 yr; body mass: 69.91 ±9.78 kg; height: 177.08 ±4.32 cm) were matched and randomized; double-blind study with subjects assigned to either a glutamine supplementation (n=9) or placebo (n=8) group (0.1gr.Kg-1). The subjects in two groups were asked to take three times in week for 4 weeks. Each subject was screened for dietary habits before inclusion into the study. Participants performed 6 sets to exhaustion eccentric leg extensions at 75% of 1RM and rest intervals were 3 minute among sets. Creatine kinase and EMG activity measurements were taken before exercise protocol and 24 and 48 hours afterwards.ResultsThere was no statistically significant difference between groups in creatine kinase, EMG activity, knee range of motion, perceived muscle soreness and maximal voluntary contraction (P>0.05).ConclusionThe results indicate that glutamine supplementation has no significant effect on muscle injury markers in between groups.Keywords: Delayed onset muscle soreness, Glutamine, Mean power frequency, Median frequency -
زمینه و هدفسندرم روده تحریک پذیر IBS) Irritable Bowel Syndrome) نوعی اختلال عملکردی روده ای است که شیوع بالائی در کلیه کشورهای دنیا و از جمله ایران دارد. با توجه به عدم وجود درمان مؤثر و مزمن بودن بیماری که معمولا با تشویش و اضطراب بیماران و درمانده شدن پزشک معالج همراه است، پیدا کردن راه حل درمانی مؤثرتری که بتواند علائم بیماران از جمله درد شکم و تغییرات اجابت مزاج را کنترل نماید، ضروری به نظر می رسد. هدف این مطالعه بررسی اثرات ماست پروبیوتیک در کنترل علائم بیماری IBS می باشد.روش کاردر یک کارآزمایی بالینی دوسوکور، 60 بیمار که بر اساس معیارهای RomeII با تشخیص IBS به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی درمانی امام خمینی مراجعه کرده بودند، به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شده و به مدت چهار هفته تحت درمان با ماست پروبیوتیک (31 بیمار) و ماست معمولی (29 بیمار) که توسط کارخانه کدبندی شده بود قرار گرفتند. قبل از شروع درمان، در آخر هفته دوم و چهارم درمان و نیز دو هفته بعد از اتمام درمان از نظر بهبود در علائم بررسی شدند و اطلاعات وارد پرسشنامه گردید و سپس داده ها با استفاده ازآزمون های تی مستقل و کای دو توسط نرم افزار SPSS نسخه 17 تجزیه و تحلیل شد. نتایج دو گروه مداخله و کنترل با یکدیگر مقایسه شدند.یافته هایافته ها نشان داد 36 نفر (60%) از بیماران زن و 24 نفر (40%) مرد بودند. میانگین سنی افراد شرکت کننده 9±34/1 سال بود و دو گروه مداخله و کنترل تفاوت آماری معنی دار نداشتند. از نظر مدت، زمان شروع بیماری در دو گروه تقریبا مشابه بود. میانگین زمانی شروع علائم در گروه مداخله 5/1 ±5/7 و در گروه کنترل 4/9 ± 6/5 سال بود. بعد از مداخله علائم بالینی در دو گروه مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که در گروه مداخله شدت درد و نفخ کاهش یافته است که این کاهش از نظر آماری معنی دار بود (0/05 > p)، لیکن مصرف ماست پروبیوتیک تاثیری در علائم بالینی از جمله سوزش سردل، تهوع، دفعات اجابت مزاج و قوام مدفوع نداشت (0/05 < p).نتیجه گیریافزودن ماست پروبیوتیک به رژیم غذایی بیماران می تواند در بهبودی علایم IBS خصوصا درد و نفخ شکم موثر واقع گردد. با در نظر گرفتن شیوع بالای IBS و نبود درمان های موثر، ارائه روش درمانی که حتی باعث بهبودی جزئی در علایم بیماری شود، دستاورد مهمی محسوب می شود.
Background and ObjectivesIrritable bowel syndrome (IBS) is a functional gastrointestinal disorder that is common through the world including Iran. Because of its chronic nature and lack of effective treatment, patients are always anxious and stressful and physicians are also exhausted of untreated patients. The cause of IBS is unclear and it has not effective treatment. Therefore, there is a need to find and introduce a proper method of treatment to control symptoms including abdominal pain and defecation changes. This study was aimed to determine the effectiveness of probiotic yogurt on the general relief of symptoms associated with IBS.MethodsSubjects were recruited from patients of gastroenterology clinic in Imam Khomeini Hospital, Ardabil. A total of sixty patients fulfilling the Rome II criteria took part in this study. Subjects were randomized into two groups of trial and control. Pre- and post- treatment symptoms were investigated using a questionnaire. Thirty one patients received probiotic and 29 patients normal yogurt for 4 weeks. Bottles of yoghurt were manufactured, and coded by a company. Both participants and researcher were blinded for the bottle's code. The symptoms were followed before and after two and four weeks of treatment and two weeks post- discontinuing of trial, too. Data were analyzed by SPSS (Ver. 17) and differences between groups were compared statistically using of chi-square and t-test.ResultsA total number of 60 patients were recruited in this study of whom 36 (60%) were female and 24(40%) male. The average age of participants was 34.1±9 which did not differ between two groups. The onset of symptoms did not show any difference between two groups. The trial group had a history of 5.7±5.1 years while this was 6.5±4.9 for the controls. In overall, patients who were given probiotic yogurt had shown a better response in the control of abdominal pain and flatulence than those who were treated with normal yogurt. There was not a significant difference between two groups in the response to treat for other symptoms including epigastric pain, vomiting, frequency of defecation and feces consistency.ConclusionAccording to our research, adding probiotic yogurt to the patient diet may help ease symptoms of IBS especially, abdominal pain and flatulence. Considering the high prevalence of irritable bowel syndrome and the lack of effective therapies, even a slight reduction in symptoms can have positive public health consequences. -
سابقه و هدف
تکرار عمل خودکشی یکی از مشکلات مهم و شایع در بیماران مسمومیت های دارویی و شیمیایی است و متغیرهای مختلفی می توانند در انجام خودکشی مجدد تاثیرگذار باشند. لذا به منظور تعیین نقش عوامل موثر در اقدام به خودکشی مجدد، این مطالعه بر روی مراجعین به مراکز مسمومین بیمارستان های آموزشی درمانی تهران در سال 1388 انجام گرفت.
روش بررسیدر این مطالعه مورد شاهدی، 19 بیمار با سابقه اقدام به خودکشی و 54 بیمار بدون این سابقه از بین بیمارانی که به دنبال مسمومیت با مواد دارویی در ماه های شهریور، مهر و آبان سال 1388در مراکز مسمومین بیمارستان های آموزشی درمانی تهران بستری بودند، انتخاب شدند. دو گروه از نظر سن، جنس و درجه سطح هوشیاری مشابه سازی شدند. همه آنها دارای کاهش سطح هوشیاری ناشی از مسمومیت های دارویی بودند. وضعیت دموگرافیکی، ویژگی های ماده دارویی مصرف شده، سابقه بیماری های قبلی و سابقه مصرف مواد غیرقانونی ثبت شد. برای مقایسه دو گروه از آزمون کای دو استفاده شد.
یافته هاسابقه قبلی اقدام به خودکشی با نوع ماده دارویی منجر به کاهش سطح هوشیاری، ارتباط معنی داری داشت(04/0P=). سابقه بیماری روحی- روانی (100 درصد، 01/0>P)، متوسط تعداد قرص مصرف شده (40 عدد)، فاصله زمانی بین مصرف دارو و رسیدن نیروهای اورژانس به محل (1/2±4 ساعت)، شرح حال مسمومیت عمدی توسط خود بیمار(Self Poisoning) (100 درصد، 001/0P =)، اصلاح نشدن سطح هوشیاری بعد از اقدامات اولیه اورژانس (51 درصد، 02/0P =) و نیاز به مراقبت های درمانی بعدی و پیشرفته (37 درصد، 013/0= P) در بیماران با سابقه اقدام به خودکشی قبلی در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود.
نتیجه گیریاز این مطالعه نتیجه گیری می شود که در برخورد با بیماران مسمومیت های دارویی باید به سابقه قبلی اقدام به خودکشی توجه ویژه ای شود و آن را به عنوان یک عامل خطر در نظر گرفت، چرا که در بیماران دارای خودکشی مکرر نیاز به اقدامات درمانی ویژه و پیشرفته ای در مقایسه سایرین است.
کلید واژگان: مسمومیت دارویی, خودکشی مجدد, عامل خطر, کاهش سطح هوشیاری, اقدامات درمانی ویژهBackgraound: Repeated suicidal attempts are common in patients with drug and chemical poisoning. This study was conducted at poisoning referral hospitals in Tehran to determine the role of different factors in repeated suicide attempts with drug and chemical agents.
MethodsIn this case-control study, 19 subjects with a history of previous suicidal attempts, (cases) and 54 individuals without this history, (controls) were selected from patients admitted with drug poisoning in the poisoning referral hospitals in Tehran, from August to October 2009. We matched the two groups regarding age, gender and level of consciousness. Demographics, poisoning characteristics, past medical history and substance use history of the patients were recorded. SPSS version 16, variable bit SD indicators, qualitative variables and frequency tables for the comparison between the two groups Chi-square test were used for statistical analysis..
ResultsHistory of mental illness, (100%, 0.01> P), mean of number of tablets ingested (N=40), interval between drug consumption and emergency forces to reach the place (4±2.1 h), history of deliberate self poisoning (100%, P =0.001), failed resuscitation efforts in comatose patients, (51%, P =0.02) and the need for intensive care and follow-up,(37%, P=0.013) were higher in patients with a history of previous suicide attempts compared with the control group. Also, previous history of attempted suicide with drugs was associated with decreased level of consciousness, (P =0.04).
ConclusionPatients with drug poisoning and a history of previous attempted suicide are at high risk for morbidity and mortality, needing special management strategies.
-
زمینه و هدفیکی از محدودیت ها و مشکلات در مدیریت بیماران مبتلا به کاهش سطح هوشیاری ناشی از مسمومیت های دارویی، ناتوانی در مصاحبه با بیمار است. هدف از این مطالعه مقایسه خصوصیات دو زیر گروه شامل بیماران با سابقه اقدام به خودکشی قبلی و بدون سابقه اقدام به خودکشی قبلی است.روش کاردر این مطالعه مقطعی، 19 بیمار با سابقه اقدام به خودکشی و 66 بیمار بدون این سابقه از بین بیمارانی که بدنبال مسمومیت با مواد دارویی در ماه های شهریور، مهر و آبان سال 1388 در مراکز مسمومیت بیمارستانهای آموزشی درمانی در تهران- ایران بستری بودند انتخاب شدند. همه بیماران دارای کاهش سطح هوشیاری ناشی از مسمومیت های دارویی بودند. وضعیت دمو گرافیکی، ویژگی های ماده دارویی مصرف شده، سابقه بیماری های قبلی و سابقه مصرف مواد غیرقانونی در بیماران ثبت شد. برای مقایسه بین دو گروه ازآزمون کای دو و من ویتنی استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام گردید.یافته هاسابقه اقدام به خودکشی قبلی با نوع ماده دارویی منجر به کاهش سطح هوشیاری ناشی از مسمومیت، ارتباط معنی داری داشت(04/0p =). سابقه بیماری روحی روانی (01/0 >p)، تعداد قرص مصرف شده (02/0 = p)، فاصله زمانی بین مصرف دارو و رسیدن نیروهای اورژانس به محل (021/0= p)، شرح حال مسمومیت عمدی توسط خود بیمار(Self Poisoning) (001/0p =)، درجه کاهش سطح هوشیاری (046/0= p)، اصلاح نشدن سطح هوشیاری بعد از اقدامات اولیه اورژانس (02/0p =) و نیاز برای مراقبت های درمانی بعدی و پیشرفته (013/0= p) در بیماران مبتلا به کاهش سطح هوشیاری با سابقه اقدام به خودکشی قبلی در مقایسه با گروه دیگر بیشتر بود. تفاوت معنی داری بین دو گروه از نظر سن، جنس و سابقه مصرف مواد غیرقانونی وجود نداشت.نتیجه گیریدر بیماران بدون سابقه قبلی اقدام به خودکشی شایعترین علت مسمومیت دارویی مواد غیرقانونی و در بیماران با سابقه قبلی اقدام به خودکشی داروهای قانونی و غیرمخدر بود.
Background and ObjectivesOne of the limitations in management of patients suffering from decreased level of consciousness due to drug poisoning is the inability to interview the patient. The aim of the study was to compare characteristics of the two subgroups of these patients; those who had a suicidal attempt history with others.MethodsIn this cross-sectional study, 19 patients with suicidal attempt history and 66 patients without this history were selected among patients who were admitted for drug poisoning to referral poisoning hospitals in Tehran, Iran, in August, September and October 2009. All of them had decreased level of consciousness due to unknown drug poisoning. Demographics, poisoning characteristics, past medical history and substance use history of the patients were recorded.ResultsDifferent between previous history of suicide action with drug material decreased level of consciousness caused by poisoning, was significantly (p=0.04). Mental disease (p> 0.01), number of tablets consumed (p=0.02), interval between drug consumption and emergency forces to reach the place (p=0.021), described in deliberate self poisoning patients (Self Poisoning) (p=0.001), decreased level of consciousness grade (p=0.046), U.S. fail initial level of consciousness after emergency measures (p=0.02) and the need for health care and advanced next (p= 0.013) in patients with decreased level of consciousness with a history of previous suicide compared with other group were higher. Significant difference between the two age groups (P> 0.05), gender and history of illegal drug use (P> 0.05) did not exist.ConclusionAccording to these findings, when dealing with patients suffering from decreased level of consciousness due to unknown drug poisoning, paying attention to history of suicidal attempts in these patients can help medical professionals in determining more effective treatment options for them. Medical staff should also record previous suicide as a risk factor in the risk assessment to consider the disease. -
زمینه و هدفخودکشی یک مشکل بزرگ در بهداشت و سلامت اجتماعی می باشد. این پدیده برای سیستم بهداشت و درمان کشور پرهزینه و با معیارهای ارزشی و فرهنگی کشور مغایرت دارد. شناخت برخی از عوامل پیش بینی خطر متعاقب انجام مطالعات اپیدمیولوژیکی روی اقدام کنندگان به خودکشی توانسته، راهکارهای مناسبی جهت پیشگیری برای برنامه ریزان اجتماعی، بهداشتی و درمانی ارایه دهد. این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژیکی خودکشی جهت بدست آوردن اطلاعات کافی در مورد ویژگی افراد فوت شده و ارائه راهکارهای مناسب برای سیستم بهداشتی جهت پیشگیری و درمان بهتر این افراد انجام شده است.روش کاراین مطالعه یک بررسی توصیفی- مقطعی میباشد، کلیه افراد فوت شده در اثر خودکشی از ابتدای سال 1382 تا پایان بهمن ماه 1387 که آمار مربوط به آنها در بیمارستانهای بوعلی، فاطمی، علوی و پزشکی قانونی اردبیل ثبت گردیده، مورد مطالعه قرار گرفتند. تعداد افراد فوت شده 64 نفر بود. ابزار پژوهشی بکار رفته فرم محقق ساخته از مشخصات اپیدمیولوژیکی افراد فوت شده بود. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS 13مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه بالاترین موارد خودکشی موفق در دوره سنی 24-15سال (43/8%)، در جنس مونث (62/5%)، در افراد متاهل (57/8%) و در جامعه شهری (65/6%) بود. بیشترین روش بکار رفته استفاده از داروها و سموم (90/6%) بوده است. در بین داروها و سموم به ترتیب ارگانوفسفره ها، ضد افسردگی های سه حلقه ای و فسفید آلومینیم قرار داشتند.نتیجه گیریاین بررسی نشان داد که ریسک فاکتورهای مختلفی شامل جنس، سن، وضعیت تاهل، محل سکونت و دستیابی آسان به داروها و سموم می باشد، در خودکشی موفق موثر می باشد و بهتر است آموزشهای مربوط به پیشگیری و مداخلات بهداشت روانی در دهه دوم و سوم زندگی با اختصاص وقت بیشتر برای افراد مونث بخصوص متاهلین این گروه انجام پذیرد. و در جهت آموزش، پیشگیری، تشخیص و درمان مسمومیت ها بویژه با داروها و سموم شایع تدابیر بیشتری اعمال گردد.
Background And ObjectivesSuicide is an important problem for social safety and health. This phenomenon is costly for remedy and also is against Islamic values and ethics. Recognizing some risk factors of forecasting after epidemiologic studies on people whom attempted to suicide could prepare and present outlines and proper guides for preventing by health and social planners. This research is purposed on suicide epidemiologic study to obtain full and enough data about deceased people by suicide in Ardebil province.MethodsThe subjects of this descriptive, analytic and sectional research were 64 deceased people by suicide from 2003-2008, who were registered in Bualy, Fatemu, Alavi Hospital and Forensic Medicine of Ardabil Province. The Data was gathered by a researcher designed questionnaire and analyzed using SPSS software.ResultsThe highest rate of suicide belonged to age rank of 15-24 years (43.8 %), which occurred in female (62.5 %), married people (57.8 %) urban society (65.6 %) and patient without past chronic physical illness or psychiatric history and without pre-attempt suicide. Self poisoning by drugs and toxins were the most common used method in this case (90.6 %). Orderly the most common used drugs were Organo-Phosphorate Toxins, Tricyclic Antidepressants and Aluminum Phosphid.ConclusionThis research is indicating various risk factors such as sex, age, marriage status, residing place of society and easy access to drugs and toxins. According to obtained results, it is better or proper to accomplished related education and training of preventation and interference of mental health in second and third decades of life with allocation of much time for females (especially married). We suggest paying more attention to education, preventation, diagnosis and treatment of poisoning especially poisoning by most common drugs and toxins.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.