به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

اعظم راودراد

  • فاطمه ملک خانی*، اعظم راود راد، علی اصغر اسلامی تنها، سید محمد علی غمامی
    آگهی های بازرگانی از یک سو بازتابنده ارزش های موجود در جامعه خویش و از دیگر سو بر سازنده محیط فرهنگی و اجتماعی مخاطبان خود هستند. بازنمایی مداوم روابط خانوادگی در موقعیت های مختلف توسط این آگهی ها تاثیر به سزایی در تثبیت یا تغییر الگوهای فرهنگی درون خانواده دارد. پژوهش پیش رو به منظور شناخت تغییرات الگوی نقشی بازنمایی شده توسط آگهی های بازرگانی در طی دهه نود با روش نشانه شناسی ترکیبی ژیلین رز به مطالعه چهار آگهی «ماکارونی تبرک»، «مایع ظرف شویی پریل»، «کیسه پلاستیک آیری پلاست» و «زعفران گوهر ناز» پرداخته است. برای تحلیل یافته ها نیز از نظریه «نمایش جنسیت» اروینگ گافمن استفاده شده است. به طور کلی الگوهای موجود در حوزه نقش های خانوادگی زن و مرد یا مبتنی بر پذیرش تفاوت های جنسیتی و یا مبتنی بر تساوی جنسیتی هستند. از گذشته تا کنون جریان غالب آگهی های بازرگانی در ایران و جهان از الگوی سنتی تقسیم نقش های زن و مرد که به نوعی مبتنی بر پذیرش تفاوت جنسیتی است تبعیت کرده اند. نتایج نشان می دهد بازنمایی نقش های خانوادگی در این چهار آگهی و آگهی های مشابه در یک روند آرام و تدریجی نه به سمت برابری جنسیتی بلکه به سوی وارونگی نقش های سنتی زن و مرد حرکت کرده است. بی فرزندی یا تک فرزندی و روند تدریجی کمرنگ شدن تعامل با خانواده گسترده، تمایل به حضور در جمع های دوستانه و در نهایت انزوای خانواده هسته ای از دیگر ویژگی های این آگهی هاست.
    کلید واژگان: آگهی های بازرگانی, نقش های خانوادگی, زنان, سرمایه داری, وارونگی نقش
    Fateme Malekkhani *, Azam Ravadrad, Aliasghar Islamitanha, Mohamahali Ghamami
    On the one hand, commercial advertisements are a reflection of the values ​​in their society and on the other hand, they are a creator of the cultural and social environment of their audience. The constant representation of family relationships in different situations by these advertisements has a significant effect on stabilizing or changing cultural patterns within the family. The upcoming research in order to understand the role pattern changes represented by commercial advertisements during the nineties with the combined semiotics method of Jilin Rose to study four advertisements "Tabarak Pasta", "Prill dishwashing liquid", "Airy Plast plastic bag" and "Zafran Gohar" Naz" has paid. Irving Goffman's "gender representation" theory was also used to analyze the findings. In general, the existing models in the field of family roles of men and women are either based on the acceptance of gender differences or based on gender equality. the results show that the representation of family roles in these four ads and similar ads is in a slow and gradual process, not towards gender equality, but towards inversion. The traditional roles of men and women have changed. Childlessness or only child and the gradual process of diminishing interaction with the extended family, the desire to be in friendly groups and finally the isolation of the nuclear family are other features of these advertisements.
    Keywords: Commercials, Family Roles, Women, Capitalism, Role Reversal
  • زهرا مجدی زاده، اعظم راودراد*
    در اینستاگرام، بخش بزرگی از معنای برساخت شده با تصاویر و ویژ گی های بصری به مخاطب منتقل می شود و به همین دلیل نیاز است که متون اینستاگرامی با رویکردی چندوجهی تحلیل شوند. روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی، همچون سایر انواع تحلیل گفتمان انتقادی به مفاهیم قدرت و ایدئولوژی و نیز به بافت و زمینه دخیل در امر تولید متن توجه دارد و در عین حال، به دلیل توجه بر چندوجهی بودن و استفاده از رویکرد نشانه شناسی اجتماعی به منظور تحلیل وجه تصویر، برای تحلیل متون اینستاگرامی مناسب است. هدف مقاله حاضر، معرفی روش تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و بیان چگونگی کاربست آن به عنوان روشی مناسب برای انجام تحلیل گفتمان در اینستاگرام است. ساخت هویت، یک حوزه اصلی موردعلاقه برای مطالعات گفتمان انتقادی به شمار می رود. از طرفی، رسانه های اجتماعی مبتنی بر تصویر همچون اینستاگرام، توانایی تصویر برای برساخت هویت و انتقال آن به دیگران را ارتقا داده اند. به همین دلیل، مطالعه برساخت هویت کودکی، مادری و پدری در صفحات کودک محور اینستاگرامی برای مطالعه موردی انتخاب شد. برای این منظور، ابتدا الگوی تحلیلی کرس و ون لیوون در تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی و چگونگی تحلیل هر یک از فرانقش های اندیشگانی، بین فردی و ترکیبی شرح داده شد. سپس تنها صفحه کودک محور خواهربرادری که در دسته اینفلوئنسرهای سطح بالای اینستاگرام ایرانی قرار دارد، با استفاده از این روش تحلیل شد. یافته ها به تفکیک تحلیل متنی و تحلیل پیکره ای بیان شد که به دنبال آن، دو گفتمان مردسالاری و سرمایه داری در این صفحه شناسایی شدند. در ادامه، ارتباط این دو گفتمان با زمینه های اجتماعی و صنعتی شرح داده شد. یافته ها همچنین سیال شدن و هم زمانی شدن هویت ها، متاثر از ظهور رسانه های اجتماعی را نشان داد.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی چندوجهی, نشانه شناسی اجتماعی, هویت, اینستاگرام, صفحات کودک محور
    Z. Majdizade, A. Ravadrad *
    Instagram texts need to be analyzed from a multimodal perspective because a large part of it on this social media platform is conveyed to the audience through images. The multimodal critical discourse analysis approach, like others, focuses on power and ideology concepts, as well as the context involved in text production and at the same time, due to attention to multifacetedness and using the social semiotics approach, it is suitable for analyzing Instagram texts. The study of childhood, motherly and fatherly identity construction on child-centered Instagram pages was chosen as a case study. For this purpose, first the analytical framework of Kress and Leeuwen was explained with the focus on how to analyze each of the intellectual, interpersonal, and hybrid meta-roles. Then only the child-centered page of fraternity that is among the top-ranked Iranian Instagram influencer pages was analyzed using the same method. Findings were analyzed by separating texts as corpus. Following that, the discourses of patriarchy and capitalism were identified and their connection to social and industrial context was described. Findings also demonstrated the fluidity and simultaneity of identities influenced by the emergence of social media.
    Keywords: Instagram, Multimodal Critical Discourse Analysis, Child-Centered Pages, Social Semiotics, Identity
  • هوشنگ زمانی عظیم*، اعظم راودراد، مهناز رونقی نوتاش

    در این مقاله سعی بر این بوده با مطالعه جامعه شناختی سیاست گذاری های فرهنگی هنری گفتمان اصلاحات و تاثیر آن در تولیدات سینمایی و با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی،آثار تولید شده سینمایی مورد بررسی قرار گیرد. در نظام فکری مقاله از سه جز تحلیل گفتمان"لاکله و موفه"،تحلیل گفتمان انتقادی"فرکلاف"و نظریه گفتمان"میشل فوکو" استفاده و در روش تحقیق از تحلیل گفتمان بر اساس تلفیق دو رویکرد"لاکله و موفه"،"فرکلاف و وان دایک"و با مطالعه تولیدات سینمایی گفتمان اصلاحات بهره گرفته شده است. در همین راستا فیلم"متولد ماه مهر"با توجه به ارایه دو قاب متفاوت از دوره گفتمان قبل و بعد به عنوان نمونه تحلیل انتخاب شد.در ادامه با جمع بندی سیاستگذاری های فرهنگی هنری گفتمان مسلط می توان به این نتیجه رسید که با تغییر تدریجی و نه بنیادی در دلالت دال مرکزی،تاثیر قابل توجه ای در حوزه فرهنگ و هنر ایجاد شد،این روند به قدری از سوی مخاطبان هنر مثبت ارزیابی شدکه تولیدات سینمایی در گفتمان های بعدی نیز تا حد زیادی تحت تاثیر آن قرار گرفتند.

    کلید واژگان: گفتمان, فیلم, سیاست فرهنگی, سینما, اصلاحات
    Houshang Zamaniazim *, Azam Ravadrad, Mahnaz Ronaghi Noutash

    In this article, an attempt has been made to study the sociological policies of the cultural-artistic reform discourse and its effect on film productions, and by using the method of critical discourse analysis, the works of film production have been investigated. The intellectual system of the article consists of three analysis components.The discourse of"Lakele and Mouffe",critical discourse analysis of "Fairclough"and discourse theory of "Michel Foucault" and the use of discourse analysis in the research method based on the combination of the two approaches of "Lakele and Mouffe","Fairclough and Van Dijk" and by studying film productions Reform discourse was used. In this regard, the film"Born in the month of Mehr"was chosen as an example of analysis due to the presentation of two different frames from the discourse period before and after. In the following, by summarizing the cultural-artistic policies of the dominant discourse, it can be concluded that with the change Gradually and not fundamentally in the meaning of the central signifier, a significant effect was created in the field of culture and art, this process was so positively evaluated by the audience of art that the cinematographic productions in the subsequent discourses were also greatly influenced by it

    Keywords: Discourse, Film, Cultural Policy, Cinema, Reforms
  • اعظم راودراد*، فاطمه حاصلی

    هدف این مقاله، مطالعه نحوه بازنمایی زنان خانه دار در سینمای دهه نود ایران است. روند افزایش میزان تحصیلات زنان به طورکلی و ثابت ماندن تقریبی میزان اشتغال آنان نشان می دهد امروزه بسیاری از زنان خانه دار، دارای تحصیلات عالی دانشگاهی هستند که موجب ارتقای کیفیت زندگی آن ها شده است. مسئله این مقاله، کشف رابطه ای است که میان زندگی واقعی زنان خانه دار و نحوه بازنمایی آن در سینما وجود دارد. در این پژوهش از روش تحلیل متن و تکنیک نشانه شناسی سوسوری در هردو حالت تحلیل همنشینی و تحلیل جانشینی، برای کشف معانی آشکار و پنهان متن، استفاده شده است. شش فیلم ساخته شده در دهه 1390 تحلیل شده که معیار انتخاب آن ها این بوده که زن خانه دار نقش اصلی را داشته یا موضوع آن مرتبط با خانه داری بوده است. مهم ترین یافته های تحقیق این است که اولا داده های آماری نشان دهنده افزایش میزان تحصیلات عالی در میان زنان خانه دار ایران است. دوم آنکه این زنان در واقعیت بر وضعیت ناعادلانه خود در خانواده آگاه، معترض و خواستار داشتن منبع مالی مستقل و همکاری مردان خانواده هستند. سوم آنکه بازنمایی زنان خانه دار در فیلم های تحلیل شده به صورت کلیشه ای و فرودست است. نتیجه نهایی اینکه علی رغم تغییرات رخ داده شده در کیفیت زندگی زنان خانه دار به دنبال افزایش میزان تحصیلات آنان، این تغییرات تاثیر چندانی در نحوه بازنمایی زنان خانه دار در سینما نگذاشته است.

    کلید واژگان: اشتغال, بازنمایی, تحصیلات, زن خانه دار, سینما
    Azam Ravadrad *, Fatemeh Haseli

    The purpose of this article is to show how housewives are represented in Iranian cinema in comparison with their real situation. The trend of increasing literacy and higher education among women and the relative stability of women's employment indicate that a significant number of housewives possess higher university degrees. Therefore, the quality of life of these women has been enhanced. The fundamental issue of this article is the discrepancy between actuality and its depiction in cinema. Saussure’s semiotic technique and the textual analysis method were employed in this study to identify the explicit and implicit meanings of the text through paradigmatic and syntagmatic analysis techniques. The number of six films produced in the 2020s was analyzed. The primary character in these films was either a housewife or the film’s subject matter was related to household. The first and most significant findings of the study are that the quality of life of Iranian households has been enhanced by an increase in higher education as evidenced by statistical data. Secondly, Iranian housewives are in fact facing a challenging situation due to the unjust circumstances within their families. They desire an independent financial source and the participation of men in household chores. Despite the fact that the quality of housewives’ lives has improved as a result of their increased education, the representation of these women in the analyzed movies remains stereotypical and inferior.

    Keywords: Education, Employment, Housewife, Cinema, Representation
  • اعظم راودراد*، سید احمد عسکری

    این نوشتار با اتخاذ «رویکرد مخاطب فعال» و با بکارگیری «نظریه مقاومت مصرف کننده»، دریافت تصویری کاربران ایرانی از نظام گفتمانی تحریم را مطالعه می کند. پرسشی که این پژوهش دنبال می کند این است که کاربران ایرانی چگونه با زبان تصویر به تحریم تیم فوتبال ایران توسط شرکت نایک در جام جهانی 2018 واکنش نشان دادند و به خوانشی غیرمرجح از نظم گفتمانی نظام تحریم پرداختند؟ نظام تحریم، نظامی مبتنی بر هژمونی گفتمانی است که گستره نفوذ و تاثیر آن، ورای حوزه های نظامی، امنیتی، سیاسی و مقولاتی مانند فناوری های هسته ای، به عرصه های زیست فرهنگی و اجتماعی شهروندان نیز سرایت کرده است و با سیاسی سازی بخش های مختلف زندگی اعضای جامعه، وجوه هویت بخش و همبسته ساز اجتماعی مانند ورزش و سلامت را نیز متاثر ساخته است. پژوهش به روش نشانه شناسی تصویری با اولویت دادن به عوامل غیرزبانی در به تصویر کشیدن ایدیولوژی تحریم، به مشاهده کاربران در اینستاگرام، توییتر و سایر شبکه های اجتماعی می پردازد و با تحلیل نشانه شناختی تصاویر فضای مجازی به این نتیجه دست یافت که ورود تحریم به گسترده زیست فرهنگی- اجتماعی شهروندان نوعی نظم و انضباط جدید گفتمانی و «خشونت نمادینی» است که سعی دارد زندگی شهروندان را به ابژه قدرت تبدیل کند. در جریان تحریم، قدرت و مقاومت و هژمونی و ضدهژمونی همزمان عمل می کند به گونه ای که کاربران ایرانی با توسل به مازادنشانه شناختی و از مسیر «مقاومت نشانه شناسی» به رمزگشایی متضاد و خوانش غیرمرجح و با «مقاومت گریز» به لذت ناشی از فراغتی کردن امر سیاسی دست می یابند.

    کلید واژگان: ارتباطات تصویری, تحریم, قدرت و مقاومت, هژمونی و ضدهژمونی, شبکه های اجتماعی
    Azam Ravadrad *, Seyed Ahmad Askari

    he Iranian users’ conception of the discursive system of sanctions. The question that follows is how the Iranian users in virtual space responded to the Nike’s sanction on Iran football team in 2018 World Cup by the language of picture and gave an unbiased reading of sanction system order. The sanction system is a discourse-based hegemonic system whose scope and influence goes beyond the military, security, political spheres and related fields such as nuclear technology and spreads also to the social and cultural life of citizens, and also affects the social identity-maker and integrity-maker aspects such as sport and health through the politicization of the various parts of the citizens’ life. Using visual semiotics, prioritizing non-linguistic factors in portraying the ideology of sanctions, this research investigated the activity of users on Instagram, Twitter and other social networks, and through semiotic analysis of related pictures in virtual space achieved the result that the importation of sanctions into social and cultural life of citizens is a kind of new disciplinary discourse and ‘symbolic violence’ that seeks to make citizens’ life an object of power. In the course of sanctions, the power and resistance and hegemony and anti- hegemony act simultaneously, so that the Iranian users, resorting to semiotic excess and the path of ‘semiotic resistance’, attains the enjoy of political affair leisurization. 

    Introduction

    According to Foucault, discourse works through the law of penal systems. The sanctions regime is also a discourse order that advances its mechanism in a hegemonic and ideological context. The sanction system is a discourse-based hegemonic system whose scope and influence goes beyond the military, security, political spheres and related fields such as nuclear technology and spreads also to the social and cultural life of citizens, and also affects the social identity-maker and integrity-maker aspects such as sport and health through the politicization of the various parts of the citizens’ life. This article emphasizes that the embargo regime serves the hegemony of the neo-emperor by using discursive tools. One of the signs of the inhumanity and immorality of this new system of domination is not excluding the fields of medicine and health, sports, passenger airlines and other "non-political parts of daily life" that are directly linked to the health and psychological security of citizens' lives. By studying the visual reaction of Iranian users to the boycott of the Iranian football team by Nike in the 2018 World Cup under the pretext of international sanctions against the Iranian government, the present study deals with the visual signs of users' resistance to the sanctions system. The visual reaction of the Iranian people to the boycott of their country's football team by Nike is studied as politics as a form of popular culture. 

    Methodology

    In our project, we employed a qualitative research method , it uses semiotics as a "qualitative interpretive" method to reread the images of users against the preferred meaning of the sanctions system. This case study analyzes the visual language of users in virtual space against the boycott of the Iranian football team by Nike in the World Cup. By viewing Instagram pages, Telegram messenger channels and Twitter pages during the 2018 World Cup with online search tools and targeted sampling techniques, this article has extracted images related to the sanction of the Iranian football team in 100 pages in these three virtual platforms.

    Findings

    The results of this study show that the  most important Binary opposition in coded image texts are "Iranian team against Spanish team", "Amiri against Pique", "Nike shoes against Adidas shoes", "Nike shoes against national shoes". For example, Iranian users have shown a kind of humorous reaction in contrasting images, referring to Pique who used Nike products. Nike's slogan, "Just do it" has a meaningful connection with the scene of Nutmeg to Pique by one of the players of the Iranian football team. Iranian users have described Nike's products as not suitable for "success" but for "disgusting" in order to criticize Nike's actions regarding the sanctions of Iran's football team. With semiotic resistance against the sanctions regime, Iranian users are trying to remove themselves from being a subject against the sanctions regime and are resisting the "action of calling" ideology and accepting the status of subject. Users of virtual networks not only resist preferred meanings with the help of conflicting coding, but also produce new and different texts themselves. One of the ways of users' resistance is " Semiotic excess" proposed by Fisk.

    Conclusion

    This article, in the context of cultural and media studies and with a critical view, has dealt with the dimension of resistance of Iranian cyberspace users in confronting the spread of the sanctions structure from the political sphere to the public sphere. "Sanction Regime" is a type of modern repression system that uses the structure of symbolic and hegemonic violence in contrast to the modern and democratic image it presents and clearly does not separates the political from the civil spheres such as sports, health and education. Nike's announcement that the Iranian football team's players are prohibited from using the company's shoes and other sports equipment in the 2018 World Cup in Russia due to the implementation of US sanctions against Iran is a proof of the sanctions regime spreading to non-political sectors such as sports and other categories of daily life. The research came to the conclusion that Iranian users, with semiotic resistance against the sanctions of their country's football team, actively use the language of images to resist it. As sanctions the sanctions regime acts in a hegemonic way, the audience also engages in anti-hegemonic behavior against this discourse order with its own opportunities and methods, and from the power of resistance and the possibility of "opposite decoding" In the face of sanctions.

    Keywords: Visual Communication, sanctions, Strength, resistance, Hegemony, Anti-Hegemony, Social Media
  • هوشنگ زمانی، اعظم راودراد*، مهناز رونقی نوتاش

    از دیرباز تاثیرگذاری گرایشات طبقه حاکم بر آثار و دست آوردهای مختلف افراد در جوامع وجود داشته است، سینما به عنوان یکی از دست آورد های فردی و جمعی نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. در کشور ایران که با رخ دادن یکی از بزرگترین انقلاب های قرن، تغییرات گفتمانی شگرفی را تجربه کرد، بررسی جامعه شناختی این تغییر گفتمان و تاثیر آن بر آثار و تولیدات هنری شایان توجه و مطالعه بوده است، لذا مطالعه رویکردهای حاکم در عرصه برنامه ریزی و تعیین خط مشی های هنری فرهنگی در سال های اول انقلاب اسلامی از عناصر تشکیل دهنده این مقاله است. سیوال این است که دست اندرکاران ساخت و تهیه یک فیلم در کشور تا چه اندازه به این سیاست گذاری ها توجه داشته اند؟ به عبارت دیگر روابط گفتمانی نظام سیاسی حاکم بر جامعه تا چه میزان در آثار سینمایی کشور رخنه کرده و میزان موفقیت و یا عدم موفقیت این گفتمان تا چه اندازه ای بوده است؟بنابراین با تحلیل و تفسیر سیاست گذاری های فرهنگی و نقش آن ها در شکل گیری آثار هنری با روش تحلیل گفتمان انتقادی مورد مطالعه قرار گرفته است.

    کلید واژگان: گفتمان, ساختار, سیاستگذاری فرهنگی, تولیدات هنری, فیلم
    Houshang Zamaniazim, Azam Ravadrad *, Mahnaz Ronaghi Noutash

    Since a long time there has been the influence of the ruling class's tendencies on the works and achievements of different people in the societies,cinema as one of the individual and collective achievements has not been exempted from this rule. In the country of Iran, which experienced tremendous discourse changes with the occurrence of one of the biggest revolutions of the century,the sociological investigation of this discourse change and its effect on artistic works and productions has been worthy of attention and study. Therefore, the study of the prevailing approaches in the field of planning and determining artistic-cultural policies in the first years of the Islamic Revolution is one of the constituent elements of this article.The question is,to what extent have those involved in the production and production of a film in the country paid attention to these policies? In other words,to what extent have the discourse relations of the political system ruling the society penetrated into the country's cinematographic works,and to what extent has the success or failure of this discourse been? Therefore,by analyzing and interpreting cultural policies and their role It has been studied in the formation of works of art with the method of critical discourse analysis

    Keywords: Discourse, structure, Cultural Policy, Artistic productions, film
  • اعظم راودراد*، سید میلاد موسوی حق شناس، مهشید لطف ملایری
    در عصر کنونی رسانه ها به عنوان یکی از منابع اصلی شناخت و کسب اطلاعات قلمداد می شوند و ابزاری برای انتقال نگرش ها و دیدگاه ها نسبت به انواع گروه های اجتماعی هستند. در پژوهش حاضر، فیلم های سینمایی و گروه اجتماعی معلولین مورد مطالعه قرار گرفته اند. فیلم به عنوان یکی از منابع شناخت در درک و همچنین تعامل با شرایط و ویژگی های افراد دارای معلولیت از ارزش ویژه ای برخوردار است. سه فیلم سینمایی ایرانی «حوض نقاشی»، «اینجا بدون من»، «بچه های ابدی»، و سه فیلم سینمایی هالیوودی «من پیش از تو»، «من سم هستم» و «مرد بارانی» برای پاسخ به پرسش اصلی مبنی بر چگونگی برساخت معلولیت در سینما و کلیشه های موجود در تصاویر بازنمایی شده از افراد دارای معلولیت، انتخاب شدند. به این منظور از رویکرد بازنمایی استورات هال و مفهوم داغ ننگ گافمن بهره بردیم و با کمک روش تحلیل روایت گریماس، فیلم های منتخب را مورد ارزیابی قرار دادیم. یافته های پژوهش نشان داد که به طور کلی کلیشه های منفی از افراد دارای معلولیت، همچنان درونمایه اساسی پرداختن به این گروه در سینما به شمار می رود. اگرچه فیلم های هالیوودی رویکرد انتقادی تری اتخاذ کرده اند اما همچنان شاهد کلیشه هایی مانند: ترحم برانگیز، بار اضافی و تحمیل به جامعه، ترس از معلولان و پیامدهای آن و انزواگرایی در شخصیت پردازی معلولان هستیم. در مجموع، تحلیل کارکرد کنش نشان داد که معلولان به تصویر کشیده شده، کارکرد مخالف را در روایت دارند؛ از این مساله می توان نتیجه گرفت که نگاه به معلولان، اغلب مانند سد و مانعی در رسیدن فاعل یا قهرمان به خواسته و آرزوی ش بازنمایی شده است.
    کلید واژگان: معلولیت, سینمای ایران, هالیوود, الگوی کنش گریماس, داغ ننگ, سینما, برساخت اجتماعی
    Azam Ravadrad *, Seyed Milad Mousavi Haghshenas, Mahshid Malayeri
    In the present paper, some Iranian and Hollywood made movies and a sample of disabled individual have been studied. It seems this kind of study does help to understanding the social conditions and characteristics of disabled people.In order to address the issue of social construction of disability in some Iranian made movies and the stereotypical images of people with disabilities, three Iranian films titled "Painting Pool", "Here Without Me", "Eternal Children", and three Hollywood made titled "Me Before You", "I am Sam" and "Rain Man" were selected to analysis. Conceptually, In addition of Stuart Hall's concept of representation and Goffman's concept of stigma we tried to analysis the selected films based on Grimas’s narrative theory.Our findings indicate that, in general, negative stereotypes of people with disabilities are still the main theme of narrating disabled people in the analyzed Iranian movies. Although Hollywood films have adopted a more critical approach, but we still see some stereotypes such as pathetic, additional burden and imposition on society, fear of the disabled and its consequences, and isolationism in characterizing the disabled people. In sum, the analysis of the action function showed that the depicted disabled people have the opposite function in the cinematic narration. In this regard, we can conclude that disability is often represented as an obstacle in achievement of hero’s wishes.
    Keywords: Disability, Hollywood, Iranian Movies, grimace action pattern, Shame
  • اعظم راودراد، سید میلاد موسوی حق شناس

    چه رابطه ای میان نهاد قدرت و نهاد موزه وجود دارد؟ آیا در ایران امروز، موزه هایی با تمرکز بر موضوعات و دوران های مختلف تاریخی، از نظر مواد و مصالح، نحوه تنظیم و مراقبت از آن ها و رابطه با مخاطبان، به یک اندازه مورد توجه نهاد قدرت قرار گرفته اند؟ برای پاسخ به این سوال از نظریه و روش تحلیل گفتمان با تاکید بر نظریه فوکو و نیز شرح ژیلیان رز بر این نظریه استفاده شده است. این مقاله، مطالعه ای درباره آپاراتوس ها و تکنولوژی های نهادی سه موزه «ایران باستان»، «دوران اسلامی» و «انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» با رویکرد تحلیل گفتمان نوع دوم است. تحلیل گفتمان نوع دوم بیشتر به نهادها، رویه های مربوط به آنها و نحوه تولید مطالب می پردازد. پس از بازدید میدانی از هر سه موزه، یافته ها حاکی از تفاوت های قابل توجه در آپاراتوس و تکنولوژی های نهادی به کار رفته در آن هاست. نتایج نشان داد موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به منظور مفصل بندی گفتمان مطلوب متولیان خود یعنی استکبارستیزی، مقاومت و پیشرفت در مقایسه با دو موزه دیگر به متنوع ترین، پیشرفته ترین و جذاب ترین طرح ها، فضاسازی ها، تکنولوژی های نمایش، امکانات و فناوری های نوین تجهیز شده است. با فاصله ای قابل توجه موزه دوران اسلامی قرار دارد که علت آن می تواند اهمیت مضاعف تاریخ ایران پس از اسلام و مظاهر فرهنگی آن در مقایسه با ایران باستان برای متولیان و صاحبان قدرت باشد.

    کلید واژگان: موزه, گفتمان, آپاراتوس, تکنولوژی‍های نهادی, فناوری‍های نوین
    A. Ravadrad, M. Mousavi Haghshenas

    With a comparative discourse analysis of three important museums, this article tries to show the relationship between the institution of power and the institution of museum in Iran. The research question is whether or not Iranian museums on different historical topics and periods receive equal attention from the power institution, today. The method of discourse analysis is based on Foucault’s concept of power as well as a description of Gillian Rose on this theory. This research is about power apparatuses and institutional technologies in three important museums i.e., The Museum of Ancient Iran, The Islamic Museum, and The National Museum of the Islamic Revolution and Holy Defense Museum. For that matter, a second type of the discourse analysis has been used that focuses more on institutions, their related procedures, and how content is produced. Findings from field surveys of museums indicate significant differences in the apparatus and institutional technologies being used there. The results show that The National Museum of the Islamic Revolution and Holy Defense Museum articulates the discourse of its trustees such as anti-arrogance, resistance, and progress in comparison with others that are equipped with the most diverse, advanced, and attractive designs, space, displaying technologies, and facilities. The Islamic Museum, by the way has its own importance for authorities because of its post-Islamic Iran cultural manifestations compared to The Museum of Ancient Iran.

    Keywords: museum, discourse, apparatus, institutional technologies, new technologies
  • علیرضا دهقان، اعظم راودراد، مهسا بدری*
    هدف

    در این مطالعه، نحوه بازتاب کودک آزاری جنسی در سایت های خبری فارسی زبان مورد مطالعه قرار گرفته است. هدف آن است که دریابیم آیا عملکرد این سایت ها در بازتاب کودک آزاری آگاهی بخش است یا در  استای ایجاد  تصویر قالبی از کودک آزاری قرار دارد؟  

    مواد و روش ها

    در این پژوهش دو کودک آزاری «ندا علیزاده» و «محمدحسین اعمی ازغدی» که کودک آزاری آنها در بهار سال 1397 توجه رسانه ها را به خود جلب کرد، با استفاده از تحلیل محتوا مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق دربرگیرنده 24 خبر در خصوص ندا و 14 خبر در مورد محمدحسین در سایت های اینترنتی فارسی زبان بود  که با توجه به محدودیت شمار اخبار مرتبط، کل جامعه آماری مورد تحلیل قرار گرفته است.

    یافته ها

    سایت های اینترنتی فارسی زبان کودک آزاری های مورد مطالعه را بسیار محدود پوشش داده اند که با خبر اعدام به پایان می رسد. سه مقوله اصلی در اخبار شامل «جزئیات رویداد» «معرفی فرد آزاررسان» و «معرفی کودک قربانی» است. رویکرد اصلی این سایت ها ارائه داستانی دراماتیک با استفاده از صفات و جزئیات خاص در این سه مقوله است و نه تحلیل و ریشه یابی!

    نتیجه گیری

    کودک آزاری های موردمطالعه مبتن  بر ایجاد هراس اخلاقی نسبت به فرد آزاررسان است؛ رویکردی که آگاهی بخش و آموزشی نیست و صرفا با تحریک احساسات نسبت به  کودک آزاری و به ویژه  فرد کودک آزار تفکر قالبی ایجاد نموده و قادر نیست با شناسایی عوامل  ایجادکننده شرایط کودک آزاری، راهکارهایی  برای جلوگیری از وقوع آن در کشور به منظور  ارتقای  سلامت اجتماعی در جامعه ارائه نماید.

    کلید واژگان: هراس اخلاقی, کودک آزاری جنسی, بازتاب, سلامت اجتماعی, پوشش خبری, سایت های اینترنتی
    Alireza Dehghan, Azam Ravadrad, Mahsa Badri *
    purpose

    This study aimed to investigate how child sexual abuse is reflected in Persian-language news websites. The goal was to determine whether these websites effectively raise awareness about child sexual abuse or simply create a stereotypical image of it.

    Materials and Methods

    In this research, two cases of child sexual abuse, Neda Alizadeh and Mohammad Hossein A'mi Azghadi, who garnered media attention in the spring of 2018, were analyzed using content analysis. The statistical population of this study included 24 news articles about Neda and 14 about Mohammad Hossein on Persian-language websites, which all of them have been analyzed due to the limited number of related news articles.

    Findings

    Persian-language news websites provided very limited coverage of the studied cases of child sexual abuse, with most articles ending with news of the perpetrator's execution. The main elements of the news articles were "event details," "introduction of the perpetrator," and "introduction of the child." The main approach of these websites was to present a dramatic story using specific adjectives and details in these three elements, rather than providing analysis and root cause identification.

    Conclusion

    The studied cases of child sexual abuse were focused on creating moral panic towards the perpetrator, rather than providing informative and educational content. This approach creates a stereotypical way of thinking about child sexual abuse and especially the perpetrator, and is unable to offer solutions to prevent it by identifying the underlying causes, which is necessary to provide effective measures to prevent child sexual abuse and promote social health in the community.

    Keywords: Moral Panic, Child Sexual Abuse, Representation, Social Health, news coverage, News Websites
  • اعظم راودراد*، میترا شمسی
    این پژوهش به جستجوی رد پای «فمینیسم عامه پسند» در محتواهای به‎اشتراک‎گذاشته‎شده از سوی کنشگران ایرانی حوزه زنان در بستر رسانه های اجتماعی می پردازد. به این منظور، به تحلیل کیفی محتوای نمونه های استخراج ‎شده از حساب‎ کاربری پربازدید چهار کنشگر حوزه زنان در اینستاگرام پرداخته، و کوشیده‎ایم با شناسایی مسایل پربسامد و برجسته‎شده حوزه زنان و جنسیت در این محتواها، چگونگی پرداختن به این مسایل، و راهکارهای پیشنهادشده برای آنها، به این پرسش پاسخ دهیم که آیا این متون نشان دهنده وجود گرایش به فمینیسم عامه پسند نزد کنش‎گران ایرانی فعال در حوزه زنان هستند یا خیر. بر اساس یافته‏های پژوهش، محتواهای به اشتراک‏گذاشته‎شده و کنش گری کنش‎گران مورد مطالعه، دارای ویژگی‎هایی چون درگیری در حلقه بازخوردها، تمرکز افراطی بر بدن زنان، ارایه نسخه‏ ای زیبایی سازی شده از فمینیسم، و گاه پیشنهاد راهکارهای ساده‏ سازی شده و فردگرایانه برای حل نابرابری های مبتنی بر جنسیت هستند. همچنین نشان داده شده است که گرچه کنش گری دیجیتال فعالان مورد مطالعه می‏ تواند به مشاهده‏ پذیری مسایل به حاشیه رانده ‎شده زنان ایرانی کمک کند، این کنش گری بیش از همه در راستای ایجاد سرمایه اجتماعی برای کنشگران بوده است. به علاوه، نتیجه مطالعه نشان می‏دهد که برخی پویش ها و کنشگری های فعالان مورد مطالعه را می‏ توان ذیل فرایند قدرت‏گرفتن فمینیسم عامه ‏پسند و محبوبیت آن در مباحثات عمومی ساخته‏ شده در فضای مجازی ایران حول مسایل زنان به شمار آورد.
    کلید واژگان: فمینیسم عامه پسند, کنشگری دیجیتال, زنان ایرانی, رسانه های اجتماعی, اینستاگرام
    Azam Ravadrad *, Mitra Shamsi
    The study investigates the manifestation of “Popular Feminism” in the content created and shared by Iranian Women’s rights activists on social media platforms. To do so, it is studied how women’s issues and claims are represented in these digital materials and which solutions are proposed by the activists for the gender inequality. This work is based on qualitative content analysis of sample posts extracted from four popular Instagram accounts which are run by women’s rights activists. Besides identifying the most frequent themes in these accounts, we criticised the content as being involved in feedback loops, emphasizing women’s bodies, presenting an aestheticised version of feminism and proposing simplified individualist solutions for gender inequalities.We also argued that however this sort of digital activism make women’s suppressed and marginalised issues and claims visible on the digital space, it is mainly a way for activists’ self-branding and it could be considered as part of a process in which popular feminist discourse is regenerated and reinforced in the Iranian digital space.
    Keywords: Popular Feminism, Digital Activism, Iranian women, Social Media Platforms, Instagram
  • زهرا مجدی زاده، اعظم راودراد*، منصوره حجاری
    نقش رسانه ها، در تاثیر بر افکار عمومی و وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ها نمایش داده می شود، موجب شده تلاش های گسترده ای برای توصیف، تبیین و ارزیابی نحوه بازنمایی پدیده ها و گروه های خاص در رسانه های مختلف، صورت پذیرد؛ این امر، یکی از موضوع های اساسی در تحلیل محتوای رسانه ها به شمار می رود. شرق شناسی ادوارد سعید و به دنبال آن پژوهش های متعددی که به منظور ارزیابی نحوه بازنمایی شرق در متون و رسانه های غربی، انجام شده، نشان می دهد در این رسانه ها، شرق، دیگری فرودست غرب به نمایش درآمده است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل بازنمایی شرق و غرب در تصاویر روی جلد مجله نشنال جیوگرافیک از نخستین شماره آن تا پایان سال 2000 بود و در این راستا، تمام شماره های این نشریه، در طول این 112 سال که دارای تصویر روی جلد بود، مورد تحلیل قرار گرفته اند. یافته های تحقیق بیانگر آن است که در این نشریه، شرق با موجودیت زنانه، کودکی و سالمندی، احساسات و خرافات، فقر، سنت و فعالیت های آیینی و اقتصادی سطح پایین، همراه شده، این در حالی است که غرب با موجودیت مردانه، جوانی، منطق، فناوری، ثروت، مدرن و فعالیت های تفریحی و علمی، به تصویر کشیده شده است. بر اساس مضامین غالب حاصل از این یافته ها، این غرب ساخت یافته و رشدیافته است که شرق بی هدف، خسته و رشدنایافته را کنترل می کند. با وجود این و اگرچه نتایج نشان می دهد که رویکرد اساسی این نشریه همچنان شرق شناسی است؛ اما مقایسه تصاویر در دوره های مختلف آن، نشان دهنده رخ دادن تغییراتی در نحوه بازنمایی شرق در این مجله است. به این ترتیب که مشروعیت بخشی به تسلط غرب بر شرق در دوره های نخست، با نمایش برتری ذاتی و ماهوی غرب همراه بوده که در دوره های بعدی به پذیرش امکان تحول و توسعه در شرق به شرط انتقال فرهنگ و فناوری از غرب، تبدیل شده است.
    کلید واژگان: بازنمایی, دیگریسازی, شرق شناسی, کلیشه, نشنال جئوگرافیک
    Zahra Majdizade, Azam Ravadrad *, Mansoure Hajjari
    The purpose of this study was to analyze the representation of East and West in the cover images of National Geographic Magazine from its first issue until the end of 2000, and in this regard, all editions of this journal, during these 112 years that have had a cover image, have been analyzed and a total of 501 images have been analyzed by qualitative content analysis. The results of the research indicate that the main approach of this magazine has been to emphasize the progress and civilization of the West against the backwardness of the East. Also in this magazine, the East is associated with history, the femininity, childhood and old age, emotions, spirituality, poverty, tradition, and low-level ritual and economic activities, while the West is associated with civilization, masculinity, youth, logic, technology, wealth, modern and recreational and scientific activities. The results show that the Orientalist background of this journal has not disappeared over time. Rather, these stereotypes have been revived and strengthened in a new way.Today, the same colonial views of the past are seen with a more ornate appearance in which some old elements have been removed and new elements have been added. Thus, the legitimation of Western domination of the East in the earlier periods, with the demonstration of the inherent and essential superiority of the West, and in later periods by accepting the possibility of change and development in the East, provided the transfer of culture and technology from the West
    Keywords: Representation, Othering, Orientalism, Stereotype, National Geographic
  • اعظم راودراد*
    هدف از نوشتن این مقاله معرفی و تحلیل مسایل اجتماعی ایران به گونه ای است که در سینمای ایران به تصویر کشیده شده است. رویکرد نظری برای تشریح این مسایل عبارت است از رویکرد بازتاب با تاکید بر نظریه آینه پی یر سورلن. کاربرد این نظریه در سینما منجر به توجه به تصویر جامعه و موضوعات اجتماعی در سینما می شود. در این مقاله، مقالاتی که در طول چهار دهه گذشته در ایران به مطالعه مسایل اجتماعی در سینما پرداخته اند گردآوری شده است. سپس با استفاده از روش تحلیل فراترکیب، مهم ترین یافته های این مقالات در یک سازمان دهی مجدد، جمع بندی، دسته بندی و تجزیه و تحلیل شده است. در مرحله بعد یافته های فراترکیب با یافته های پژوهش های مهمی که در حوزه جامعه شناسی مسایل اجتماعی ایران انجام شده بود مقایسه شد. سرانجام مشخص شد که تصویر سینمای ایران از مجموعه مسایل اجتماعی که در ایران وجود دارد، تصویری متناسب با واقعیت اجتماعی است. اگرچه به طور کلی، برخی از مسایل در سینما نسبت به واقعیت جامعه برجسته تر شده و برخی دیگر نادیده گرفته شده است، اما مهم ترین مسایل اجتماعی یافت شده در تحقیقات اجتماعی، در سینمای ایران نیز نمود یافته است. نتیجه نهایی این است که سینمای ایران رسانه نسبتا مناسبی برای شناخت مسایل اجتماعی مهم ایران است.
    کلید واژگان: سینما, رویکرد بازتاب, ایران, مسائل اجتماعی
    Azam Ravadrad *
    The aim of this article is to introduce and analyze social problems in Iran as reflected in the Iranian cinema. The theoretical approach used to explain these issues is the theory of reflection with emphasis on Pierre Sorlin’s mirror theory. The application of this theory in the cinema leads us to the image of society and its social problems in the cinema. The main sources of this study include articles published in scientific journals in the field. These sources are valuable and trustable because they are scientific and research-based sources. Most of these studies are conducted using qualitative methods and techniques.Here, those articles that show studies of social problems in the cinema during the last four decades in Iran are collected. Then, using the method of meta-analysis and systematic review, the most important findings of these articles are summarized, categorized and analyzed.Finally, it was found that the image that Iranian cinema produces of social problems of Iran is an image appropriate to social reality. Although in general, some issues in cinema have become more prominent than reality and others have been ignored, the most important social issues found in social research have also been reflected in the Iranian cinema. Therefore, we could say that Iranian cinema is an approppriate media for understanding important social problems in Iran.
    Keywords: Cinema, Representation approach, Iran, social problems
  • اعظم راودراد*
    هدف از نوشتن این مقاله مطالعه مشکلات موجود در سینمای ایران از منظر رابطه با مخاطب است. سینما نیازمند یافتن روش هایی برای جذب مخاطب است که بر تحلیل های درست از وضعیت فعلی مخاطبان، خصوصیات و ویژگی های آنها، علایق و نیازهایشان متکی باشد. در این مقاله ابتدا در بخش پیشینه تحقیق، به دلایل رویگردانی مخاطبان از سینمای ایران پرداخته شده است. پس از آن مبانی نظری در رابطه با مطالعه مصرف فرهنگی مخاطبان، با هدف شناخت بهتر مخاطبان و نیازهای آنها توضیح داده شده است. سپس با استفاده از روش تحلیل ثانویه، به تحلیل داده های گزارش موج سوم پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی در رابطه با مصرف سینما پرداخته شده است. موضوعاتی چون نسبت مخاطبان سینما به نامخاطبان، رابطه عوامل فردی و اجتماعی مخاطبان با چگونگی مصرف سینما، مقایسه داده های موج اول و دوم پیمایش مصرف فرهنگی با داده های موج سوم، مقایسه نحوه استفاده مخاطبان از رقبای سینما مانند تلویزیون و فیلم و سریال خارجی و دلایل نامخاطبان برای نرفتن به سینما در این مقاله تشریح شده است. نتایج کلی به این ترتیب است که مخاطبان سینما نسبت به نامخاطبان بسیار کمتر هستند، اما اغلب کسانی که به سینما نمی روند، به شیوه های دیگر و با استفاده از ابزارهای دیگری فیلم تماشا می کنند. همچنین مهم ترین دلیل سینما نرفتن این مخاطبان در یک جمله این است که سینمای ایران پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی مخاطبان خود نیست.
    کلید واژگان: سینما, مخاطبان, نامخاطبان, مصرف فرهنگی, عوامل اجتماعی
    Azam Ravadrad *
    The purpose of writing this article is to study the problems that Iranian cinema encounters in its relationship with the audience. In this article, first, in the part of reviewing the previous investigations, the reasons for decreasing the ratio of audience’s attendance to movie halls and watching Iranian movies are discussed. Then the theoretical foundations of the study is stablished based on concepts of the cultural consumption of audience, aiming to a better understanding of the audience and their needs in relation to cinema. This is followed by doing a secondary analysis on the data gathered previously through a survey named the National Survey on the Consumption of Cultural Goods; the third wave. The data of this report were re-analyzed in relation to the consumption of cinema and other means for viewing movies. The ratio of cinema audiences comparing to non-audiences is examined in this article. In addition, relationship of personal and social factors of audience with kind of their cinema consumption is analyzed. A comparison of first and second wave data of cultural consumption survey with the data gathered in the third wave is also presented. Moreover, the audience use of cinema is compared with their use of cinema’s competitors such as TV, foreign film and series. Finally, reasons of people for not going to the cinema are explained. The overall result is that cinema audiences are much smaller than non-audiences are, but most people who do not go to the cinema, watch movies in other ways using other available devices. In addition, the most important reason why these audiences do not go to the cinema in one sentence is that Iranian cinema does not meet the individual and social needs of the audience.
    Keywords: Cinema, Audiences, Non-audiences, Cultural Consumption, social factors
  • فرزانه فخریان لنگرودی*، اعظم راودراد
    مقاله حاضر با هدف مطالعه چگونگی بازتاب نقش و کارکرد رسانه های ارتباط جمعی در تفسیر یا تغییر جهان پیرامون در متن ادبیات داستانی معاصر فارسی در ایران نوشته شده است. هدف این بوده که معلوم شود رسانه که بازتاب دهنده جامعه است، چگونه در رمان به صحنه بازتاب کشانده شده است. همچنین، سعی شده تصویری از توصیف و تصدیق حضور همه گیر رسانه های ارتباط جمعی در اجتماع واقعی و ملموس، با تحلیل رمان ارایه شود، تا کارکرد و نقش اجتماعی رسانه در دنیای واقعی را بر اساس قدرت و نفوذ رسانه در متن رمان فارسی معاصر ایران بتوان تحلیل کرد. ازاین رو، 12 رمان واقع گرای معاصر فارسی که هم در جمهوری اسلامی ایران منتشر شده اند و هم نویسندگان آن ساکن ایران هستند، با روش انتخاب هدفمند نمونه برای تحلیل کیفی انتخاب شدند. سپس همه عبارات مربوط به رسانه های خبری سنتی، یعنی رادیو، تلویزیون، روزنامه و مجله، از این متون استخراج شد و روی محتوا و معنا و نیز ساختار آن ها بر مبنای نظریات نقد ادبی و جامعه شناسی ادبیات مطالعه شد. سرانجام، یافته ها حاکی از تصویر شدن رسانه به عنوان وسیله ضروری در زندگی روزمره، ابزار اطلاع رسانی، ابزار سرگرمی و ابزار قدرت و مقاومت و نیز ابزار آگاهی بخش و نقد در جهان رمان فارسی بوده است. تفاوت آشکار بین رسانه های مکتوب و رسانه های شنیداری و دیداری در نقش یابی اجتماعی و تاکید بر فرهنگ شفاهی، نقش پذیری تلویزیون و رادیو به عنوان اصلی ترین دروازه دریافت اطلاعات و کسب آگاهی، در مقابل نقش گزینش شده روزنامه در زندگی روزمره، و از آن کم رنگ تر نشریات و مجلات غیرروزانه که نشان دهنده انتخاب غیرفعال مخاطب است، ضعف رسانه ای و نبود جایگاه مشخص و مستحکم برای رسانه های ارتباط جمعی در میان عموم مردم، مصرف مکتوبات رسانه ای به مثابه مولفه زندگی خواص و بی توجهی به مخاطب عام، و نبود درک متناسب از فعالیت و ویژگی های اهالی رسانه در فضای جامعه، نتایجی هستند که از تحلیل رمان ها به دست آمده است.
    کلید واژگان: بازتاب, رسانه ارتباط جمعی, زندگی روزمره, رمان فارسی, ادبیات داستانی, تحلیل متن
    Farzaneh Fakhrian Langroudi *, Azam Ravadrad
    This article is to study how mass media role and function in interpreting or changing surrounding world is reflected in Iranian contemporary fiction. The purpose is determining that mass media which leads every other phenomenon to being reflected, how is dragged to the scene of reflection itself. This is also proposed to give a picture of explanation and acknowledgement of media epidemic presence in real society in order to analyze the relation between power and prevalence of mass media in Persian novel and its social role and function in real world. Therefore 12 Persian realistic novels whose authors live in Iran and also are published in I. R. IRAN are chosen by targeted sampling method for qualitative research. All phrases about traditional mass media as radio, TV, newspaper and magazine are derived from these texts and are analyzed on basis of theories of media power, reflection, literary Criticism and sociology of literature, in accordance with cultural studies requirements for understanding media.Findings revealed that mass media is reflected as “power and trigger tool”, “awareness tool”, “negligence tool”, “routine thing”, “informative tool”, “Hobby tool”, “Contradictive phenomenon/tool”, “secondhand thing”, “Criticism tool” and “presenter phenomenon” in the world of Persian novel. Obvious difference between written media and visual and audio media in social role finding (oral culture), TV and radio roleplaying as the most main gate of being informed, in contrary with picked role of newspapers in everyday life and weaker than them, not-daily print magazines (inactive choice), lack of specified and strong place for news media among public (media weakness), printed media consume as a factor of the elite lifestyle (neglecting public audience), and lack of understood identity of activities and characteristics of media people (threat in meaning of media job), are categories that finding of this research are explained within.
    Keywords: Reflection, Mass Media, popular life, Persian Novel, Fiction, Text Analysis
  • میترا شمسی، اعظم راودراد*

    پژوهش حاضر به واکاوی پیام‎های بصری‎ای می‎پردازد که زنان ایرانی در شبکه اجتماعی اینستاگرام به اشتراک گذاشته‎اند، با این هدف که دریابیم آنها چگونه خود را در این شبکه بازنمایی می‎کنند. این واکاوی، بر اساس تحلیل ایدیولوژیک «جان برجر» صورت گرفته است و در آن، هر تصویر، گزارشی از این موضوع نگریسته شده که یک زن هویت فردی و اجتماعی خود را چگونه می‏ بیند، تعریف می‏کند و نشان می‏ دهد. در این پژوهش، پس از معرفی کاربران و ارزیابی فضای کلی تصاویرشان، چند نمونه عکس هر کاربر تحلیل شده است. در جمع‏ بندی تصاویر کاربران کوشیده ایم رابطه تصاویر با گفتما‎ن‎های موجود درباره زنان مشخص شود. بر اساس یافته‎های پژوهش، برخی از تصاویر زنان بر نوعی مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی تبدیل شدن به زنی هنجارمند دلالت دارد که آن را می‎توان نشانی از بازاندیشی در هویت تعریف شده زن و ساخت و بازنمایی هویت بر اساس انتخاب کاربران دانست. تحلیل بیشتر تصاویر نشان می‎دهد زنان در روایت بصری زندگی خود، با بازنمایی خود بر اساس هنجارها و ارزش‎های رایج جامعه، به تقویت ارزش‏های هژمونیک نظام فرهنگی‎ مردسالارانه ای می‎پردازند که در آن بالیده‏اند. آنها دست به کنش‎‏های روایی بصری می‎زنند که موقعیت زنانگی را آن طور تعریف می‏کند که جامعه مطلوب می داند!

    کلید واژگان: زنان, بازنمایی بصری, شبکه اجتماعی, اینستاگرام, تحلیل ایدئولوژیک
    Mitra Shamsi, Azam Ravadrad *

    This study examines the visual messages Iranian women shares on Instagram in order to perceive how they are represented on the social network. The research applies John Berger’s Ideological approach, and considers every single picture as a report on the users’ view about their personal and social identity. After an introduction about the investigated users, and a general and brief evaluation of their posts, some selected pictures is analyzed based on the ideological approach. Moreover, in the conclusion, we try to connect the research findings to the existing discourses about the women’s role and position in the Iranian society. Based on the Research findings, some pictures indicate a part of female users’ resistance against social pressures to be a normative woman. In return, other pictures show that some users represent themselves consonant with the common social norms and values in their visual narrative about their everyday life, and consequently reproduce and reinforce the hegemonic values of the Patriarchal system they have grown up in.

    Keywords: women, visual Representation, Social Media, Instagram, Ideological approach
  • اعظم راودراد*، امیرحسین چیت سازان، اعظم جلولی

    در این مقاله تلاش شده است که با استفاده از نظریه دنیای هنر هوارد بکر، دنیای هنر فرش اراک شناسایی و تحلیل شود. بکر معتقد است برای فهم جامعه شناسانه هنر، باید هنر را فعالیتی جمعی ببینیم. در این مقاله موضوع جمعی بودن فعالیت هنری، در مورد هنر فرش منطقه اراک مورد مطالعه قرار گرفته است. روش تحقیق کیفی بوده و گردآوری اطلاعات در آن به روش میدانی و اسنادی انجام شده است. به منظور گرد آوری تصاویر قدیمی فرش و سایر داده های اطلاعاتی، از کتاب های تخصصی، گزارش ها، منابع مکتوب و پایگاه های اطلاعاتی معتبر استفاده شد. در بخش میدانی، طی چندین سفر به کانون های مهم بافت در منطقه، گفتگوهایی با طراحان، بافندگان، فروشندگان و کارشناسان فرش اراک، پیرامون ویژگی های هنری و فنی بافت، معانی نقوش و همین طور باورها و مناسک و روابط اجتماعی مرتبط با فرش در جامعه و فرهنگ انجام شد.مطالعه بر روی سه حوزه تولید، توزیع و مصرف هنر فرش اراک و روابط میان آنها، نشان داد که نه تنها تولید فرش، یک فعالیت هنری جمعی است، بلکه هر یک از مشارکت کنندگان در این دنیای هنر به اندازه سهم خود بر روی محصول نهایی که همان فرش است، اثر گذاشته و شکل و معناهای نهفته در آن را تعیین می کنند. همچنین، این هنر نه تنها در دل جامعه بوجود آمده و بنابراین از آن متاثر است، بلکه به واسطه رابطه تعاملی و متقابل تنگاتنگی که با جامعه دارد، بر آن تاثیر هم می گذارد.

    کلید واژگان: دنیای هنر, فرش اراک, تولید هنر, توزیع هنر, مصرف هنر
    Azam Ravadrad *, Amir Hossein Chit Sazian, Azam Jaluli

    In this article, an attempt has been made to identify and analyze the world of Arak carpet art using Howard Becker’s theory of art world. Becker argues that to understand sociology of art, we must see art as a collective activity. In this article, the issue of collective artistic activity about the art of carpet in Arak region is studied. A qualitative research method was applied using techniques of documentary field studies. Data collection has been done through gathering related documents such as books, and other sources. This was completed using field study including active observation, talking with people active in this field and taking notes. Having several trips to important centers of weaving in the region, we talked to designers, weavers, sellers add experts of Arak carpet. The question asked included subjects such as technical characteristics of weaving, the meanings of patterns as well as beliefs, rituals and social relations in the carpet art world. All these were considered relating to the society and its culture. Study on the three areas of production, distribution and consumption of Arak carpet art world showed that not only carpet production is a collective art activity, but also each of the participants in this art world influences the final product, which is the carpet, and determines its shape and hidden meanings. In addition, this art is not only produced in the society and is therefore affected by it, but also affects it due to its close interaction and close relationship with society.

    Keywords: Art world, Arak carpet, Production of art, Distribution of art, Consumption of art
  • اعظم راود راد*، منصوره حجاری، زهرا مجدی زاده
    رسانه های اجتماعی، فرصتی را در اختیار گروه های مختلف مردم قرار داده که بتوانند تجربه زندگی روزمره خود را بصری کنند. این بصری سازی زندگی روزمره توسط زنان اینفلیونسر در شبکه اجتماعی تصویرمحور اینستاگرام انجام می شود، در این مقاله، گفتمان غالب بازتولیدشده توسط این کاربران، موردمطالعه قرار گرفته است. با به کارگیری چارچوب مفهومی متشکل از نظریه تحلیل گفتمان فوکو، بازنمایی جنسیت باتلر و فرهنگ تصویری میروزیف، می توان با مطالعه تصاویر نمایش داده شده زنان توسط خودشان در اینستاگرام، به این سوال پاسخ داد که آیا این تصاویر، برساخت و گفتمان متفاوتی از جنسیت ایجاد کرده است یا در چارچوب همان گفتمان های غالب گذشته قرار می گیرند؟ به این منظور، 27 صفحه اینستاگرامی زنان اینفلیونسر با دنبال کنندگان بالای 500 هزار نفر، انتخاب شد. در مجموع، 315 پست (تصویر و متن) نیز به عنوان نمونه، مورد استفاده قرار گرفت و با روش تحلیل گفتمان بصری، مضامین اصلی و فرعی گفتمان استخراج شد. تحلیل یافته ها نشان می دهد گفتمانی که توسط زنان اینفلیونسر بازتولید می شود، شامل گفتمان های مردسالاری و سرمایه داری است.
    کلید واژگان: فرهنگ دیداری, زندگی روزمره, زنان, تحلیل گفتمان بصری, اینستاگرام
    Azam Ravadrad *, Mansoureh Hajjari, Zahra Majdizade
    Social media has provided an opportunity for various groups of people to visualize their everyday life. This visualization of everyday life is done by female influencers on the Instagram image-based social network. In this article, the dominant discourse reproduced by these users has been studied. Using a conceptual framework consisting of Foucault's theory of discourse analysis, Butler's ‘gender representation’, and Mirzoeff 's ‘visual culture’, the question of whether these images create a different discourse of gender or they fall within the same dominant discourses can be answered through studying the images of females as shown by themselves. For this purpose, the Instagram pages of 27 female influencers with more than 500,000 followers were selected. Overall, a total of 315 posts (image and text) were also selected as a sample out of which the main themes and sub-themes of the discourse were extracted by visual discourse analysis method. The discourse analysis of the findings shows that the discourse reproduced by female influencers includes both discourses of patriarchy and capitalism.
    Keywords: Visual Culture, everyday life, Females, visual Discourse Analysis, Instagram
  • مرتضی شمس، اعظم راودراد*

    این پژوهش توصیفی-تحلیلی، به دنبال پاسخ به این سوال است که «خبرگزاری های کشور در صفحات علم و فناوری خود، چگونه و به چه میزان از پیام های تصویری جهت انتقال بهتر و قابل درک پیام به مخاطبانشان، استفاده می کنند؟». در انجام پژوهش از روش کیفی «تفسیر ترکیب محور» و «تحلیل محتوای کمی» استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، اخبار علم و فناوری خبرگزاری های رسمی کشور است که با روش نمونه گیری هدفمند، اخبار بهار سال 1398در خبرگزاری های «فارس»، «ایسنا» و «مهر» به عنوان چارچوب نمونه گیری انتخاب شد. از میان چارچوب نمونه گیری و با روش تصادفی ساده، یک هفته آماری انتخاب و تصاویر هر یک از اخبار در آن، به عنوان واحد مشاهده و تحلیل، مطالعه گردید. بر اساس نتایج، خبرگزاری ایسنا، استفاده مناسب تری از پیام های تصویری جهت انتقال بهتر و قابل درک پیام به مخاطبانش داشته است و خبرگزاری «فارس» و «مهر» در رتبه های بعدی قرار دارند. پژوهش نشان می دهد استفاده از ظرفیت پیام های تصویری در اخبار علم و فناوری خبرگزاری ها پایین است و در کمتر از نیمی از این اخبار، استفاده مناسبی از پیام های تصویری در جذابیت، ارایه اطلاعات خبری و خوانش آسان و قابل درک اخبار علمی شده است. استفاده بیشتر از تصاویر اختصاصی با عناصر و ارزش های خبری مناسب، شرح تصاویر و ارجاع به آنها در متن، استقاده از پیام هایی تصویری در قاب های چندگانه و عدم استفاده از تصاویر آرشیوی نامرتبط به موضوع اصلی خبر، از مهمترین پیشنهادات به خبرگزاری های کشور در استفاده بهتر از پیام های تصویری در جهت جذابیت، ساده سازی و قابل فهم تر نمودن اخبار علمی به مخاطبان است.

    کلید واژگان: روزنامه نگاری علم, اخبار علم و فناوری, پیام های تصویری, خبرگزاری, تحلیل تصویر
    Morteza Shams, Azam Rravadrad *

    This is a descriptive-analytical research seeks to answer that question "How do news agencies in their science and technology pages’ use image messaging to better convey the message to their audiences?". Qualitative method of "compound-based interpretation" and "quantitative content analysis" have been used for conducting the research. The statistical population of the study is the science and technology news of the official news agencies of the country that by purposeful sampling method, the news of spring 1398 in FARS, ISNA and MEHR news agencies was selected as the sampling frame. From the sampling frame and using simple random sampling, a statistical week was selected and the images of each news item as a unit of observation and analysis were studied. According to the results, ISNA has used Visual messages to better convey its message to its audiences and Fars and MEHR are next in line. Research shows low utilization of Visual messages capacity in news science and technology news agencies and in less than half of this news, the good use of video messaging has become attractive, presentation of news information, and the easy-to-read scientific news. Use the most of proprietary images with relevant news elements and values, describing images and referring to them in the text, using visual messages in multiple frames and not using archival images unrelated to the main topic of the news, the most important suggestions to News agencies are making better use of visual messaging to attract, simplify, and make science news accessible to audiences.

    Keywords: Science Journalism, Science, Technology News, Visual messages, news agency, Image Analysis
  • اعظم راود راد، عبدالله بیچرانلو*، فاطمه مهری خواه
    این پژوهش به منظور مطالعه عوامل موثر بر مصرف موسیقی رادیو پیام و رادیو آوا و نیز شناخت دریافت های مخاطبان از موسیقی این دو رادیو صورت گرفته است. مصرف چندخوارگی پیترسون، مفهوم ذایقه و نظریه سبک زندگی برگرفته از رویکرد بوردیو در حوزه مصرف فرهنگی و نظریه دریافت، با تمرکز بر رویکرد هال، مبانی نظری پژوهش را تشکیل داده اند. برای اجرای پژوهش با 23 نفر از مخاطبان تهرانی دو شبکه رادیویی «پیام» و «آوا» مصاحبه عمیق صورت گرفته و برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. یافته های پژوهش در قالب 3 مضمون اصلی و 16 خرده مضمون استخراج شده اند. نتایج نشان می دهد که نمونه های مطالعه شده، ذایقه ای چندخواره دارند و رادیو برایشان در ردیف دوم منابع دسترسی به موسیقی قرار دارد. بر اساس نظریه دریافت، جایگاه اجتماعی افراد مهم ترین عامل موثر بر معنای دریافتی آنان از موسیقی رادیو است و هرکدام از این مخاطبان بر اساس جایگاه اجتماعی خود، تجربه های شخصی، ارزش ها، باورها و فرایندهای اجتماعی و سیاسی معنای مورد نظر خود را از موسیقی رادیو پیام و رادیو آوا دریافت می کنند. همچنین نتایج حاکی از آن است که مخاطبان، با توجه به وضعیت اجتماعی خود و فضای سیاسی حاکم بر جامعه، ایدیولوژی موجود در محتوای موسیقی های پخش شده از رادیو را در قالب خوانش های توافقی، تقابلی و انتقادی تفسیر می کنند.
    کلید واژگان: مصرف, دریافت, موسیقی, مخاطب, رادیو پیام, رادیو آوا
    Azam Ravadrad, Abdollah Bicharenlou *, Fatemeh Mohrikhah
    This research was conducted to study the factors affecting the music consumption of Radio Payam and Radio Ava, and also identify the audience's perceptions of the music of these two radios. The research was on the peterson's plural readings consumption, the concept of taste and lifestyle theory derived from Bourdieu's approach to cultural consumption and perception theory, with a focus on Hall's approach. To do the research, in-depth interviews were conducted with 23 Tehranian audiences on the two radio channels "Payam" and "Ava", and the theme analysis method was used to analyze the data. The research findings were extracted in the form of 3 main themes and 16 sub-themes. The results showed that the studied samples have a plural readings taste and radio is the second source of access to music for them. According to the theory of rception, the social position of people is the most important factor influencing the meaning they receive from radio music, and each of them based on their social position, personal experiences, values, beliefs and social and political processes, perceive their own meaning from the radios’ musics. Also, the audience interprets the ideology of the content of the music broadcasted on the radio as negotiated, preferred and critical readings, according to their social status and the political atmosphere in the society.
    Keywords: Consumption, reception, music, audience, Radio Payam, Radio Ava
  • اعظم راودراد*، زهرا مجدی زاده

    نحوه بازنمایی زنان شاغل در رسانه‏ ها‏ از عوامل فرهنگی اجتماعی تاثیرگذار بر رد یا تایید کلیشه ‏های جنسیتی سنتی مربوط به زنان و اشتغال آن‏ها به شمار می‏رود و می‏تواند در تغییر باورهای فرهنگی مربوط به اشتغال زنان موثر واقع شود. هدف این مقاله، مطالعه بازنمایی زنان شاغل در سینمای ایران پس از انقلاب است. در بخش نظری تحقیق، از نظریه بازنمایی هال استفاده شده است. روش تحقیق نیز برمبنای الگوی نشانه ‏شناسی جان فیسک بوده است. نتایج حاصل از مطالعه بازنمایی زنان شاغل در سینمای ایران نشان می‏دهد که زنان شاغل مدرن، برخلاف کلیشه زن سنتی، دارای قدرت،‏ توانمندی و استقلال بیشتری در زندگی خود بوده و تابع مردان نیستند. در بیشتر آثار‏ ساخته‏ شده با محوریت زنان شاغل، سعی شده است ضمن نقد ایدیولوژی مردسالاری، از برابری طلبی و شایسته‏ سالاری در اشتغال دفاع شود. به رغم تلاش برای دوری از نگاه مردسالارانه،‏ شاهد طبیعی سازی نقش خانه ‏داری برای زنان هستیم.

    کلید واژگان: اشتغال زنان, ایدئولوژی, بازنمایی, کلیشه ‏های جنسیتی, نشانه‏ شناسی
    Azam Ravadrad *, Zahra Majdizade

    The way of representation of employed women in Iranian media, is one of the social and cultural factors affecting the traditional gender stereotypes about women and their employment. This, can be effective in changing the cultural beliefs about women's employment. The main purpose of this Research is to study the representation of employed women, in the cinema of Iran after the revolution (in 1979) and presenting a comparison in different political periods of post-revolution, respectively. To achieve this goal, prominent films produced in each course (focused on women's employment), had been selected and analyzed. The theoretical section of this study, utilizes the representation theory of Stuart Hall. The research methodology is based on the semiotics of John Fiske. The results of the study represented that the modern employed women, unlike traditional female stereotypes, have the power and are more independent from their husbands. In most films that focus on employed women, the director have tried to criticize the patriarchal ideology, alongside defending the ideology of egalitarianism and meritocracy in employment. Although social conditions of each political period, had been effective in the way of representation of employed women and the ideology of the film. Nevertheless, despite trying to avoid patriarchal ideology, in these works, the naturalization of housework for women can be seen as well.

    Keywords: Representation, Women's employment, Cinema, gender stereotypes, Ideology
  • اعظم راودراد*، مرضیه خلقتی

    گونه شناسی متناسب با تحول رسانه ها همواره مورد توجه بوده است. ظهور اینترنت و به طور خاص تر شکل گیری رسانه های اجتماعی، زمینه توجه به گونه های جدیدی را فراهم کرده است. با توجه به اینکه یکی از قابلیت های رسانه های اجتماعی ایجاد محملی برای انتشار اخبار و اطلاعات مختلف اعم از درست و نادرست است، در این مقاله تلاش شد گامی برای دسته بندی آرتیفکت های نادرست منتشرشده در رسانه های اجتماعی از جنبه گونه شناسی برداشته شود. سوال های مقاله این است که آیا مجموعه ای از آرتیفکت های نادرست منتشرشده در رسانه های اجتماعی می تواند گونه خاصی را به وجود آورد؟ اگر چنین گونه ای شکل گرفت چه مشخصه هایی دارد؟ آیا می توان برای این گونه " زیرگونه" نیز شناسایی کرد؟ برای پاسخ به این سوال ها، محتواهای نادرست (متنی ویدیویی) منتشرشده در رسانه های اجتماعی بین سال های 95 تا 98 که تارنمای صحت سنجی ویکی هواکس نادرستی آن ها را تایید کرده بود (داده های تحقیق)، با روش نقد رتوریک تحلیل شدند. نتایج این تحلیل، گونه جدیدی را تحت عنوان " ناواقعیت" با مشخصه های سبکی و ذاتی پیشنهاد می دهد. مشخصه های سبکی این گونه، بر اساس نمونه تحقیق، کوتاه بودن، روایت میانه رخداد، دارای متن و ویدیوی جداگانه با رابطه متقابل و مشخصه های ذاتی این گونه، فقدان صحت در عین درست نمایی، فقدان راه صحت سنجی در مواجهه اول، برانگیزاننده احساس و آسیب رسانی در معنای موسع هستند. همچنین چهار زیرگونه ناواقعیت، ناواقعیت خبری، ناواقعیت سرگرم کننده، ناواقعیت هنری و ناواقعیت ماورایی شناسایی شده اند.

    کلید واژگان: گونه ناواقعیت, اطلاعات غلط, اخبار جعلی, نقد رتوریک
    Azam Ravadrad *, Marzieh Khelghati

    Typology, alongside media developments, has always been taken into consideration. The advent of the Internet, and in particular the formation of social media, has paved the way for paying further attention to new forms. Given that one of the potentials of social media is to create a platform for dissemination of news and information, both true and false, this paper is an effort to take a step to classify the false artifacts published on social media from a typological perspective. The questions brought up in this writing are whether a collection of false artifacts published on social media can create a particular species? What are the characteristics if such a species is formed? Is it possible to identify such "subspecies" as well? To answer these questions, the research data, which were false (text-video) content published on social media during the period of 2016-19 and confirmed by the WikiHooks authentication website, were analyzed, using rhetorical critique. Findings of this analysis suggest a new species called "unreality" with stylistic and intrinsic characteristics. The stylistic characteristics of this species, based on the sample of research, broadly speaking are shortness, intermediate narration of the event, have a separate text and video with the interrelationship and intrinsic characteristics of this species, lack of accuracy despite their apparent correctness, lack of validation technique at the first encounter. Also, four sub-types of unreality, Unreal news, Unreal entertaining, Unreal art and Unreal transcendent have been identified for this main species.

    Keywords: Type of Unreality, fabricated Information, Fake News, rhetorical criticism
  • سمیه نوری نژاد، فریده طالب پور*، اعظم راودراد

    یکی از شاخص ترین فعالیت های هنری در ایران، تولید منسوجات است که در دوره صفوی به شکوفایی رسید. این هنر مانند دیگر هنرها تحت تاثیر عوامل بسیاری، همچون سیاست های حاکمان آن دوره قرار گرفت. نوآوری و توسعه در تولید منسوجات از خصوصیات این دوره است که باید سیر تولید و شکوفایی آن در جامعه و هنر ایران بررسی شود.مطالعه و بررسی زوایای مختلف نظام تولید منسوجات صفوی نقش مهمی در بازشناسی وضعیت این صنعد رد این دوره تاریخی دارد. پژوهش حاضر به صورت کیفی (توصیفی-تحلیلی) صورت گرفته است. چارچوب نظری تحقیق بر اساس رویکرد دنیاهای هنر هوارد بکر شکل گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد شکل بندی اجتماعی ایران دوره صفوی، بر ارایه خدمت (سیاسی، اجتماعی) استوار بوده و هنرمندان طراح و بافنده مطرح، در کارگاه هایی فعالیت می کردند که مستقیم تحت حمایت درباریان بودند. ثبات اقتصادی و سیاسی، حمایت رجال درباری موجب گردید تا نظام تولید منسوجات، نسل نواندیشی از هنرمندان و طراحان پارچه را به جامعه معرفی نماید که به واسطه نظام های تشویقی و پاداش های مالی، تولیدکننده منسوجات زیبا در این مقطع زمانی باشند.

    اهداف پژوهش:

    1.شناخت وجهه هنری و نظام صنفی طراحان و بافندگان در وجه شکل دهی تولید در دنیای هنر منسوجات صفوی.2.بررسی عوامل شاخص تولید در معرفی منسوجات درباری دوره صفوی به عنوان آثار هنری.

    سوالات پژوهش:

    1.آیا منسوجات تولید شده در دوره صفوی به عنوان یکی از آثار هنری آن دوره شناخته می شدند؟2.نظام تولید منسوجات صفوی از چه عواملی تشکیل می شده است؟

    کلید واژگان: صفویان, منسوجات, نظام تولید, هوراد اس. بکر
    Somaye Noorinejad, Farideh Talebpour *, Azam Ravadrad

    One of the most significant artistic activities in Iran is the production of textiles, which flourished during the Safavid period. This art, like other arts, was influenced by many factors including the policies of the rulers and monarchs. Innovation and development in the production of textiles is one of the characteristics of this period that the course of its production and prosperity in Iranian society and art should be examined. Studying and inspecting the different angles of the Safavid textile production system has an important role in recognizing the status of this industry in rejecting this historical period. The present research is accomplished qualitatively (descriptive-analytical). The theoretical framework of the research is based on the approach of Howard Becker's art worlds. The research findings show that the social formation of Safavid Iran was based on providing services (political, social) and prominent designers and weavers worked in workshops that were directly supported by courtiers. Economic and political stability and the constant support of courtiers aided the textile production system to introduce a new generation of artists and textile designers to create eye-catching textiles at this time due to incentive systems and financial rewards.

    Research aims

    Recognition of the artistic image and the guild system of designers and weavers in creating textile productions in Safavid art.Examining the factors of production in introducing Safavid court textiles as works of art.

    Research questions:

    Were the textiles of the Safavid era considered as a work of art?What are the factors that contribute to the Safavid textile production system?

    Keywords: Safavid Era, Textiles, Production System, Howard Becker
  • اعظم راودراد*، زهره علیخانی
    موضوع شادی و کنش های شاد در حوزه عمومی ایرانی همواره مورد بحث قرار گرفته است. گذشته از انطباق مصادیق شادی مصطلح میان فقها،با پروبلماتیک شادی در ادبیات جامعه شناسان ایرانی و عامه مردم،در حوزه عمومی ایرانی تشیع به دلیل خاستگاه تاریخی و هویتی در بسیاری از موارد به عنوان شکل دهنده کنترل بر شادی دانسته شده است. پنج دال اساسی گفتمان فقهی که در اشتراک با کنش های شاد و جشنی است موسیقی،رقص،نوشخواری،اختلاط زن و مرد،و بازی و شرط بندی هستند. از آن جا تلویزیون ایران وضعیتی ویژه در روابط سه جانبه میان دین،دولت و وسایل ارتباط جمعی دارد،نگاهی گفتمانی به وضعیت شادی در برنامه های اعیاد می تواند نسبت گفتمانی شادی با حوزه های اجتماعی را روشن سازد. در ابتدا و برای مشخص شدن ساختار کلی توزیع برنامه ها در تلویزیون می توان این پرسش را مطرح کرد که در ایامی که فرهنگ رسمی به عنوان موسم شادی کردن معرفی می کند توزیع برنامه ها به لحاظ کمی چه ساختاری دارد.این تحلیل گونه شناسی برنامه های ایام شاد در تلویزیون را به دست می دهد و علاوه بر این به نحو آشکاری بیانگر تنوعی ویژه در زیرگروه های موضوعی مرتبط با امور عمومی و مذهب است. از دیگر ویژگی های مهم این کنداکتور درهم امیزی موضوع مذهب با موسیقی است. بلحاظ توزیع عمومی/تجاری،تلویزیون در مجموع دوشبکه کنداکتوری به شدت قطبی شده دارد. رقیب برنامه هایی که در خوشه مربوط به شادی های عرفی قرار می گیرند بیش از همه برنامه های مربوط به امور عمومی و سیاسی است.این تحلیل همچنین می تواند تا حدودی نشان دهد که در مورد برخی دال های شادی کنترل و حذف سیستماتیک اتفاق افتاده است.
    کلید واژگان: سیاست شادی, تلویزیون, تحلیل توزیع
    Azam Ravadrad *, ZOHRE ALIKHANI
    The issue of happiness and happy actions in the field of Iranian society has always been discussed. The five basic signs of the Shiite jurisprudential discourse that are associated with happy and festive actions are music, dance,drinking,men-women relationship,and game and gambling.Since Iranian television has a special status in the tripartite relationship among religion, government,and the media,a discursive look at the state of happiness in holiday programs can shed light on the relationship between the discourse of happiness and the social sphere.First, to determine the general structure of the distribution of programs on television, the question arises:during the days when official culture introduces as a time of happiness, what is the quantitative structure of the distribution of television programs and how does television happiness occur?Using this analysis, the typology of happy day programs on television is determined and, in addition,it clearly shows the specific diversity of the subgroups of public affairs and religion.An important feature of this TV program arrangement is the connection between the subject of religion and music.If televisions are divided into commercial and non-commercial types, the arrangement of Iranian television programs during the holidays is highly polarized. Public affair programs and political programs are more competitive with traditional happiness programs than any other.This analysis also to some extent shows that some signs of happiness in television programs are controlled and then systematically eliminated.
    Keywords: politics of fun, Programming, television
  • نیلوفرزارع، اعظم راودراد

    از نظر لوسین گلدمن قصه نه بازتاب ساده‌ی اجتماعی، بلکه شکل هنری همان مسایل اجتماعی است. اثر هنری در پیوند با مسایل اجتماعی و سیاسی از فردیت هنرمند فراتر می رود و او را در ساختار کلی جامعه ای قرار می دهد که در آن زیست و معنایش را از آن اخذ می کند. روش گلدمن که ساختگرایی تکوینی نام دارد به بررسی منش تاریخی- اجتماعی دلالت‌های اثر هنری می پردازد تا سویه های اجتماعی و سیاسی اثر هنری برای خواننده آشکار می گردد. رویکرد اصلی پژوهش بر مبنای نقد ساختگرایی تکوینی نمایشنامه ی آهسته با گل سرخ  است و فرضیه ی مقاله این است که از طریق ساختارگرایی تکوینی می توان به ابعاد اجتماعی و سیاسی اثر هنری پی برد و درام را با حوزه های دیگر دانش اجتماعی و سیاسی پیوند زد. از همین رو آنچه که در این مقاله به عنوان مسئله و به تبع آن پرسش تحقیق، مطرح می شود این است که اگر اثر هنری را در متن اجتماعی و سیاسی ای که در آن پدید آمده مورد خوانش قرار دهیم، آیا ابعاد اجتماعی و سیاسی آن و همچنین کارکرد نمادین شخصیت ها می تواند برای خواننده آشکار شود؟ بررسی ابعاد اجتماعی و سیاسی اثر هنری می تواند خواننده و نیز هنرمندانی که در تلاش برای اجرایی کردن نمایشنامه هستند را به سوی لایه های غیردراماتیک اثر هنری هدایت سازد و همچنین می تواند برای بازنویسی و روزآمد کردن اثر هنری راهگشا باشد و در حیطه‌ی اجرا نیز کمک کننده باشد تا لایه‌های پنهان اجتماعی و سیاسی اثر و بعد دیگری از درام سیاسی ایران آشکار گردد. این مقاله می خواهد راهکاری برای فهم وجوه اجتماعی و سیاسی درام ایران را ارایه دهد و از همین رو توجه به نظریه ی ساختارگرایی تکوینی گلدمن را برای گشایش این راه، راهگشا می داند.

    کلید واژگان: لوسین گلدمن, ساختگرایی تکوینی, اکبررادی, آهسته با گل سرخ
    Niloofar zare, Azam ravadrad

    tales are not the simple reflections of the society, but the artistic representations of the same social issues, according to Lucien Goldmann. In relation to socio-political issues, the artwork goes beyond the artist, as an individual, and puts him/her in the structure of a society in which his/her meaning and existence are defined. Goldmann’s “genetic structuralism” focuses on the socio-historical implications of an artwork in order to reveal its socio-political aspects for the audience. This paper adopts genetic structuralism [as a method] to analyse the Play Tender with the Red Rose. The study’s hypothesis is that genetic structuralism can help us understand the socio-political aspects of an artwork and connect drama with the realms of Sociology and Political Studies. Hence, here is the research problem, and consequently the research question: if we read an artwork in relation to its socio-political context that has given birth to it, can this help us reveal its socio-political features and the symbolic function of its characters for the audience? The study of the socio-political aspects of a play can lead the reader and theatre practitioners to [discover] the non-dramatic layers of the work. It can, moreover, help us re-write the play in accordance with the [society’s] current circumstances and improve its performance in order to reveal hidden socio-political layers of the play and show another dimension of political drama in Iran. This paper aims to provide a [new] approach for understanding the socio-political aspects of Iranian drama. It, therefore, suggests Lucien Goldmann’s genetic structuralism as a useful method.

    Keywords: Lucien Goldmann, genetic structuralism, Akbar Radi, Tender with the Red Rose
  • محمدرشید صوفی، اعظم راودراد*

    علیرغم وجود حجم زیاد مباحث نظری در خصوص فرهنگ تصویری، کمابیش با کمبود در روش های تحقیق و تحلیل متون تصویری به ویژه از نوع شهری آن مواجه هستیم. در مقاله حاضر روش تحقیق ترکیبی برای تحلیل، خوانش و تفسیر متون فرهنگ تصویری شهری معرفی شده است. برای دقیق ترشدن این معرفی، یکی از نقاشی های دیواری برجسته در شهر تهران، در قالب یک مطالعه موردی انتخاب و تحلیل شده است. تحلیل در دو سطح تحلیل نشانه شناختی و تحلیل گفتمان انجام گرفت: در سطح اول، از روش نشانه شناسی اتول، و در سطح دوم، از نظریه گفتمان لاکلو و موف استفاده شد. یافته های این روش ترکیبی نشان داد که نخست در سطح خرد در این نقاشی دال هایی نظیر طبیعت، شهر، مرد و زن به عنوان گره گاه های متن شناسایی و روابط تقابلی آنها به شکل دوگانه های طبیعت (روستا)/شهر و مرد/زن را برجسته کرده است؛ دوم، گفتمان های اصلی و رقیب شناسایی شده در متن عبارتنداز گفتمان حفاظت از محیط زیست در برابر گفتمان رشد شهری و گفتمان مردسالاری در برابر گفتمان برابری طلبی جنسیتی (فمنیسم) که از طریق دال های ویژه خود در حال نزاع و تخاصم و اعمال هژمونی بر یکدیگر هستند. گفتمان حفاظت از محیط زیست و گفتمان مردسالاری به کمک بازنمایی مثبت دال های کلیدی شان، نقش گفتمان های مسلط و غالب را در این متن بازی می کنند.

    کلید واژگان: نشانه شناسی, تحلیل گفتمان, فرهنگ تصویری, شهر, نقاشی دیواری, تهران
    MohammadRashid Soofi, A. Ravadrad *

    This paper aims to introduce a mixed research method for the analysis, reading, and interpretation of urban visual culture texts. To reach this goal, mural have been chosen as the most outstanding urban visual text. In order to do a case study, one of the outstanding wall-paintings located in Tehran`s Vanak square, has been selected to be analyzed by a mixed method. The analysis of the visual text has been done in two stages including semiology and discourse analysis. For the first stage, we used O`Toole`s semiotic method suitable for analyzing urban murals, and for the second stage, we employed Laclau and Mouffe`s discourse theory. Findings of the case study for the micro level showed that, key signifiers - as nodal points - of the text have been recognized as nature, city, man, and woman and the relationship and interaction between them have been distinguished in the form of binary oppositions such as nature (village)/city and man/woman. At the macro level, the main competitive discourses identified in the text, are Environmental Protection vs. Urban Sprawl and Masculism vs. Feminism, that are lively and actively in an antagonistic situation using their key signifiers. Finally, the dominant and hegemonic discourses through positive representation of their key signifiers can be considered as Environmental Protection and Masculism.

    Keywords: Semiotics, Discourse Analysis, visual culture, City, mural, Tehran
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر اعظم راودراد
    دکتر اعظم راودراد
    استاد تمام علوم ارتباطات اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال