الهام خسروی
-
مقدمه
از بین میکروارگانیسم های تولیدکننده رنگ دانه، Monascus purpureus به دلیل تولید رنگ دانه های قرمز و نارنجی با خواص درمانی در بیماریهای سرطان، التهاب، دیابت و پیشگیری و کاهش چربی اهمیت دارد.
مواد و روش هادر این پژوهش تاثیر سه عامل جایگزینی ضایعات نشاسته سیب زمینی (100- 20 درصد)، مقدار کلریدسدیم (14-6 گرم) و زمان تنش حرارتی سوسپانسیون اسپوری (90-50 ثانیه) بر رشد قارچ M. purpureus و تولید رنگدانه های قرمز و نارنجی در شرایط دمای 30 درجه سلسیوس در کشت غوطه وری توسط طرح مرکب مرکزی در سطح اطمینان 95 درصد مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد افزایش جایگزینی ضایعات نشاسته سیب زمینی تا 50 درصد به طور معنی داری رنگدانه های قرمز و نارنجی را کاهش و تولید زیست توده را افزایش داد (05/0<p). از طرفی افزایش زمان تنش حرارتی سوسپانسیون اسپوری تا 73 ثانیه و افزایش میزان کلریدسدیم در غلظت بالای 9 گرم در لیتر تولید زیست توده و رنگدانه های قرمز و نارنجی را به طور معنی داری افزایش داد (05/0<p). در دو نقطه ی بهینه با میزان جایگزینی ضایعات نشاسته سیب زمینی (3/20 و 5/42) (درصد)، مدت زمان تنش حرارتی سوسپانسیون اسپوری (65 و 81) (ثانیه) و غلظت کلرید سدیم (12 و 6) (گرم در لیتر) به ترتیب میزان زیست توده (g/l)، رنگ دانه های قرمز و نارنجی (OD/l) در نقطه بهینه یک (24/5، 55/4 و 3/5) و در نقطه بهینه دو (55/4، 37/4 و 4/5) بدست آمد.
نتیجه گیریاز آنجایی که جایگزینی ضایعات نشاسته سیب زمینی، تولید زیست توده را افزایش اما تولید رنگدانه های قرمز و نارنجی توسط Monascus purpureus را کاهش داد، ضایعات نشاسته سیب زمینی باید در سطح بهینه در محیط کشت استفاده شود تا بهترین بهره وری تولید به دست آید.
کلید واژگان: ضایعات نشاسته سیب زمینی, کشت غوطه وری, موناسکوس پورپورئوسIntroductionAmong the pigment-producing microorganisms, Monascus purpureus is important for controlling diabetes and preventing and reducing fat due to the production of red and orange pigments with therapeutic properties such as anti-cancer, anti-inflammatory.
Materials and MethodsIn this study, the effect of replacement of potato starch waste (RPSW) (20-100%), sodium chloride (6-14 g) and thermal stress time of spore suspension (TST) (50-90 seconds) on the growth of M. purpureus and production of red and orange pigments at 30 ° C in submerge culture were studied by the central composite design at 95% confidence level.
ResultsThe results showed that increasing the RPSW by up to 50% significantly reduced red and orange pigments and increased biomass production (p <0.05). On the other hand, increasing the TST of spore suspension to 73 seconds and increasing the amount of sodium chloride at the concentrations above 9 g / l significantly increased the production of biomass and red and orange pigments (p <0.05). At the two optimal point with the RPSW (20.3, 42.5) (%), TDT spore suspension (65, 81)(s) and concentration of sodium chloride (12, 6) (g/l) respectively, the biomass (g / l), red and orange pigments (OD/l) (5.24, 4.55 and 3.5) and (4.55, 4.37 and 5.4), respectively, were obtained.
ConclusionThe results of this study showed that since the replacement of potato starch waste increased biomass production but reduced the production of red and orange pigments Monascus purpureus, its amount should be used optimally in culture to achieve the best productivity.
Keywords: Monascus purpureus, Potato starch waste, Submerge cultivation -
زمینه و هدف
آنفارکتوس حاد میوکارد به کاهش یا قطع خون عروق کرونر اشاره دارد که منجر به نکروز میوکارد می شود. BDNF درعروق آترواسکلروتیک ، عضله صاف عروق و سلولهای اندوتلیال بیان شده و در آنژیوژنز، پاسخ التهاب و آپوپتوز بازسازی میوکارد پس ازآنفارکتوس شرکت می کند. مطالعه حاضر با هدف تاثیر یک دوره بازتوانی قلبی بر تغییرات سطح BDNF و ظرفیت عملکردی در مبتلایان آنفارکتوس میوکارد حاد انجام گرفت.روش بررسی مطالعه حاضر با طرح پیش آزمون پس آزمون روی سی مرد با بیماری سندرم کرونری حاد انجام شد و نمونه ها به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت شش هفته برنامه بازتوانی قلبی را در محل پژوهشکده قلب وعروق انجام دادند. گروه کنترل در طی این مدت فعالیت فیزیکی منظمی انجام ندادند. قبل و بعد از برنامه بازتوانی سطح BDNF توسطیکت دیاپلاس آمریکا بر حسب پیکوگرم بر میل یلیتر و ظرفیت عملکردی شرکت کنندگان با آزمایش بروس اصلاحش ده اندازه گیری شد. ازآزمون تحلیل کوواریانس برای مقایسه سطح BDNF و ظرفیت عملکردی گرو ه های بازتوانی قلبی و کنترل استفاده شد.یافته ها داده ها به روش کوواریانس تحلیل شدند و نتایج نشان داد تمرین بازتوانی قلبی بر افزایش سطح BDNF و ظرفیت عملکردی(05 /P≤0) تاثیر معن اداری دارد .نتیجه گیری به طور کلی میتوان بیان کرد که برنامه تمرینی بازتوانی قلبی میتواند نقش مهمی در بهبود وضعی تهای جسمانی وفیزیولوژیکی مبتلایان آنفارکتوس میوکارد حاد به همراه داشته باشد
کلید واژگان: بازتوانی قلبی, آنفارکتوس, فاکتور نوروتروفیک مشتقBackground and ObjectivesAcute myocardial infarction refers to a reduction or amputation of coronaryartery circulation leading to myocardial necrosis. BDNF is expressed in atherosclerotic arteries, vascularsmooth muscle, and endothelial cells and is involved in angiogenesis, the inflammatory response, andapoptosis of myocardial regeneration after infarction. The aim of this study was to evaluate the effect ofa cardiac rehabilitation period on changes in BDNF levels and functional capacity in patients with acutemyocardial infarction.
Subjects and MethodsThe present study was performed on 30 men with acute coronary syndrome witha pretest-posttest design and the samples were randomly divided into experimental and control groups.The experimental group performed a cardiac rehabilitation program for 6 weeks. The control group didnot perform any training during this period. Before and after the rehabilitation program, BDNF levelswere measured by the American Diaplus Kit in terms of picograms per milliliter and participants’ functionalcapacity by a modified Bruce test. Analysis of covariance was used to compare BDNF levels andfunctional capacity of cardiac rehabilitation and control groups.
ResultsData were analyzed by covariance. the results showed that cardiac rehabilitation training had asignificant effect on increasing BDNF levels and functional capacity (P≤0.05).
ConclusionBased on this study, it can be said that cardiac rehabilitation exercise program can play animportant role in improving the physical and physiological condition of patients with acute myocardialinfarction. Data were analyzed by covariance and the results showed that cardiac rehabilitation traininghad a significant effect on increasing BDNF levels and functional capacity (P≤0.05). In general, it can besaid that cardiac rehabilitation exercise program can play an important role in improving the physical andphysiological condition of patients with acute myocardial infarction.
Keywords: Cardiac Rehabilitation, infarction, BDNF protein -
ژله رویال از دیرباز دارای نقش درمانی برای بیماری ها به ویژه عفونت ها بوده است. دراین مطالعه میزان فعالیت آنتی اکسیدانی و اثر ضد میکروبی ژله رویال بر باکتری های دهانی شامل: استرپتوکوک (موتانس، اپیدرمیدیس)، استافیلوکوک اوریوس و باکتری های معده - روده ای (استرپتوکوک سالیواریوس، اشریشیا کلی) مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا تاثیر دو حلال آبی و بافر فسفات بر میزان استحصال ترکیبات فنولی و فعالیت آنتی اکسیدانی عصاره استخراج شده از 2 نمونه ژله رویال (تازه ایرانی، خشک تصعیدی ایرانی) بررسی شد. خواص ضد میکروبی عصاره ها در دو حلال آبی و بافر فسفات در غلظت های10، 15، 20 ، 25 و 30% به روش میکروبراث دیلوشن(شاخص حداقل غلظت بازدارندگی رشد) و انتشار دیسک(قطر هاله عدم رشد) اندازه گیری شد. نتایج نشان داد، بیشترین میزان ترکیبات فنولی مربوط به ژله رویال خشک تصعیدی ایرانی با 56/146 میکروگرم گالیک اسید در میلی لیتر ژله رویال بود. در ارتباط با خاصیت آنتی اکسیدانی نمونه ها، بیشترین خاصیت آنتی اکسیدانی مربوط به ژله رویال خشک تصعیدی با4/73% و کمترین مربوط به ژله رویال تازه ایرانی با 3/6% بود. در بررسی خاصیت ضد میکروبی نمونه ها، تاثیر پذیرترین باکتری نسبت به غلظت های مختلف آبی و بافری ژله رویال، استرپتوکوک موتانس و مقاوم ترین، اشریشیا کلی مشاهده شد. در ارتباط با غلظت های بافری نمونه ها، نتایج مشابهی با غلظت های آبی مشاهده گردید. در مورد میزان حداقل غلظت مهارکنندگی(MIC)، بیشترین درصد برای اشریشیا کلی در عصاره بافری گزارش شد. به این ترتیب می توان ژله رویال را به عنوان منبعی از آنتی اکسیدان طبیعی معرفی نمود که ناشی از حضور ترکیبات فنولی موجود دراین ماده است.
کلید واژگان: ژله رویال, خواص آنتی اکسیدانی- آنتی باکتریایی, ترکیبات فنولی, حداقل غلظت بازدارندگی, قطر هاله عدم رشدRoyal Jelly (RJ) has long been used to treat diseases and, particularly, infections. In the present study, attempts have been made to measure the antioxidative and antimicrobial effects of Royal Jelly on oral bacteria, including Streptococcus (mutans, epidermidis), Staphylococcus aureus, and gastro-intestinal bacteria (Streptococcus salivarius, Escherichia coli). At first, the researchers investigated the effect of a water and phosphate buffer-based solvent for the extraction of phenolic compounds and antioxidative extracts obtained from two different samples of Royal Jelly (Fresh Iranian RJ, Freeze-dried Iranian RJ). The antimicrobial properties of the 10, 15, 20, 25 and 30 % water and phosphate buffer -based solvent were measured using micro broth dilution test for assessing of (Minimum Inhibitory Concentration) and Disk Diffusion test for assessing of diameter of inhibition zone. The results showed that the highest amounts of phenolic compounds were related to the Freeze-dried Iranian RJ sample. Comparing the scavenging property of the antioxidants in the samples revealed that the highest and the lowest values of this property at all investigated concentration levels were to freeze- dried RJ and Fresh Iranian RJ, respectively. The investigation of the antimicrobial properties of the samples also showed that the most affected bacterium at different concentrations of water and phosphate buffer-based extract RJ was Streptococcus mutans and the most resistant was E. coli. Regarding the buffer concentrations of the samples, the obtained results were similar to those of water-extract samples. The highest MIC value was obtained for E. coli. Therefore, RJ can be regarded as a natural source of antioxidants due to the presence of phenolic compounds in it.
Keywords: Royal Jelly, Antioxidant - Antibacterial Properties, Phenolic Compounds, MinimumInhibitory Concentration, Diameter of Inhibition Zone -
تلاش برای کاهش ضایعات غذایی اولویت صنعت غذاست. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر اسانس لعل کوهستان و کیتوزان بر ویژگی های فیزیکوشیمیایی و میکروبی هویج رنده شده در طول انبارداری بود. هویج های رنده شده (شاهد و پوشش دهی شده) پس از توزین تحت اتمسفر اصلاح شده در بسته های پلی پروپیلنی بسته بندی و به مدت 12 روز در دمای 4 درجه سانتی گراد نگهداری شد. به این منظور، آزمون های رنگ، اسید آسکوربیک و مواد جامد محلول کل، اسیدیته، pH، دی اکسیدکربن، افت وزن و کاروتنویید (3 تکرار) و شمارش کلی و کپک مخمر (2 تکرار) در قالب طرح کاملا تصادفی با آرایش فاکتوریل با 6 تیمار (نمونه شاهد، کیتوزان 1/5 درصد، اسانس لعل کوهستان 150 میکرولیتر، اسانس لعل کوهستان 250 میکرولیتر، کیتوزان 1/5 درصد و اسانس لعل 150 میکرولیتر، کیتوزان 1/5 درصد و اسانس لعل 250 میکرولیتر) و 5 سطح فاکتور زمان (روزهای 1، 3، 6، 9 و 12) انجام شد. نتایج نشان داد میزان اسیدیته، کاروتنویید و اسید آسکوربیک، مقدار *L و ویژگی های حسی (رنگ، مقبولیت، عطروطعم) باتوجه به گذشت زمان کاهش و میزان pH، افت وزن، مقادیر*a* ،b، گاز دی اکسیدکربن و مواد جامد محلول کل افزایش یافت. شمارش کلی، باتوجه به گذشت زمان افزایش یافت (0/05>P). نتایج حاصل از شمارش کپک و مخمر نمونه ها هیچ گونه رشدی از کپک و مخمر تا روز 12 را نشان نداد. در مجموع اسانس لعل کوهستان و کیتوزان بر بهبود ویژگی های هویج رنده شده تحت اتمسفر اصلاح شده در طول انبارداری موثر بود.
کلید واژگان: اتمسفر اصلاح شده, اسانس لعل کوهستان, پلی پروپیلن, کیتوزانReduction of food waste is the top priority for the food industry. The purpose of this study was to evaluate the effect of oliveria decumbens essential oils (EOs) and chitosan on physicochemical and microbial characteristics of grated carrots during storage. Grated carrots (control and coated) weighed and packed in polypropylene packages under the modified atmosphere and stored at 4 °C for 12 days. Color, acid ascorbic and TSS, acidity, pH, CO2 (in 3 replications) and the total counts, mold, yeast (in 2 replications) were determined in a factorial experiment using a completely randomized design. The treatments included: control, 1.5% chitosan, 150 µL oliveria decumbens (EOs), 250 µL oliveria decumbens, 1.5% chitosan and 150 µL oliveria decumbens (EOs), 1.5% chitosan and 250 µL oliveria decumbens (EOs). Experiments were performed on days 1, 3, 6, 9 and 12. The results showed the level of acidity, carotenoid and acid ascorbic, the amount of L* and sensory (color, quality, flavor, odor) scores reduced during the time. By contrast, the level of pH, weight loss, the amount of a*, b*, CO2 and TSS increased. The level of total counts increased (P<0.05) but no evidence of yeast and mold growth was observed. Therefore, oliveria decumbens essential oil and chitosan had a significant effect on improving the properties of grated carrots under modified atmosphere during cold storage.
Keywords: Chitosan, Modified atmosphere, Oliveria decumbens essential oil, polypropylene -
بره موم به دلیل داشتن ترکیباتی با منشاء گیاهی مانند پلی فنول ها و پروتئین هایی مانند 10-HDA نقش ضد باکتریایی، ضد قارچی، ضد انگلی، آنتی اکسیدانی، ضد التهابی، ضد پوسیدگی دندان ایفاء می کند. از دیرباز دارای نقش درمانی برای بیماری ها به ویژه عفونت ها بوده است. در این تحقیق فعالیت ضد میکروبی عصاره الکلی، آبی و بافری بره موم بر باکتری های دهانی شامل: استرپتوکوکوس موتانس، استرپتوکوکوس اپیدرمیدیس، استافیلوکوکوس اوریوس و باکتری های معده - روده ای شامل: استرپتوکوکوس سالیواریوس و اشریشیا کلی با استفاده از روش حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) در محیط کشت مایع (TSB) و روش انتشار دیسک (قطر هاله عدم رشد) مورد بررسی قرار گرفت. حداقل غلظت مهارکنندگی بین سه عصاره الکلی، آبی و بافری تفاوت معنی داری نداشت یعنی اثر حلال ها بر حلالیت ترکیبات ضدباکتریایی بره موم تقریبا یکسان است. مقاومترین باکتری گرم مثبت نسبت به عصاره الکلی و بافری بره موم، استرپتوکوکس موتانس و مقاوم ترین باکتری نسبت به همه عصاره ها، اشریشیا کلای گزارش شد. در ارتباط با عصاره آبی بره موم، تفاوت معنی داری بین مقاومت باکتریها دیده نشد (P>0.05). در آزمون انتشار دیسک، میزان افزایش غلظت عصاره ها تاثیر به سزایی در میزان کشندگی باکتری ها داشت و حساس ترین باکتری نسبت به عصاره ها باکتری استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس و مقاوم ترین باکتری استافیلوکوکوس اوریوس شناخته شد. هم چنین باکتری ها نسبت به عصاره بافری بیشترین حساسیت را از خود نشان دادند.
کلید واژگان: عصاره بره موم, فعالیت ضد میکروبی, حداقل غلظت مهارکنندگی, انتشار دیسکPropolis plays an antibacterial, anti-fungal, anti-parasitic, antioxidant, anti-inflammatory, anti-caries role due to its plant-derived compounds such as polyphenols and proteins such as 10-HDA. It has long been a therapeutic role for diseases, especially infections. In this study antimicrobial activity of alcoholic, aqueous and buffer extract of propolis, on oral bacteria including Streptococcus mutans, Streptococcus epidermidis, Staphylococcus aureus, and gastro-intestinal bacteria including Streptococcus salivarius and Escherichia coli measured using micro broth dilution test for assessing of minimum inhibitory concentration (MIC) and disk diffusion test for assessing of diameter of inhibition zone. The MIC did not differ significantly between the three alcoholic, aqueous and buffer extracts, i.e., the effect of the solvents on the solubility of the antibacterial compounds was approximately the same (P > 0.05). The most resistant gram-positive bacterium to alcoholic and buffer extract, Streptococcus mutans and the most resistant to all extracts, Escherichia coli, were reported. There was no significant difference between the bacterial resistance in the aqueous extract of propolis (P> 0.05). In the disk diffusion test, increasing the concentration of extracts had a significant effect on the bacterial killing rate and was identified as the most susceptible bacterium to the extracts Staphylococcus epidermidis and the most resistant bacterium Staphylococcus aureus. The bacteria were also more sensitive to buffer extract.
Keywords: Propolis extract, Antimicrobial properties, Minimum inhibitory concentration, Disc diffusion -
عسل یک ماده شیرین و طبیعی است که به وسیله زنبور های عسل از شهد گل ها و ترشحات بخش های زنده گیاهان تولید می شود. از آن جایی که گزارشات زیادی در تایید قدرت ضداکسایشی عسل وجود دارد بنابراین لازم است ترکیبات و خواص انواع عسل به خوبی شناسایی شوند. این تحقیق در راستای تعیین ترکیبات و بررسی خواص فیزیکوشیمیایی 8 نمونه عسل (رازیانه، اوکالیپتوس، کنار، آویشن، شوید، یونجه، گشنیز و پنبه) جمع آوری شده از مناطق مختلف ایران انجام گردید. بدین منظور آزمون های فیزیکوشیمیایی مانند رطوبت، اسیدیته، pH، رنگ سنجی و ویسکوزیته بر روی نمونه های عسل انجام شد. همچنین مقدار کل ترکیبات فنولیک با استفاده از روش فولین سیوکالته و فعالیت ضداکسایشی با روش DPPH ارزیابی شد. بررسی نتایج نشان داد که عسل اوکالیپتوس به دلیل داشتن کمترین مقدار رطوبت در بین نمونه های عسل، ویسکوزترین عسل محسوب می شود، بنابراین نسبت به سایر نمونه ها مدت ماندگاری بیشتری در طول انبارداری دارد. بالاترین فعالیت ضداکسایشی در عسل کنار (95/85) و پایین ترین فعالیت ضداکسایشی در عسل یونجه (71/48) مشاهده شد. بیشترین و کمترین میزان ترکیبات فنولیک به ترتیب در عسل های شوید و یونجه دیده شد. از نظر رنگ تیره ترین عسل، عسل شوید و روشن ترین عسل، عسل پنبه بود. ضریب همبستگی بالا بین میزان ترکیبات فنولیک و فعالیت ضداکسایشی نشان دهنده این است که این ترکیبات مسئول اصلی رفتار ضداکسایشی عسل می باشند و همچنین ارتباط بین رنگ عسل و خواص ضداکسایشی در این مطالعه می تواند، راهنمای خوبی برای مصرف کنندگان باشد، زمانی که به دنبال محصولی با بالاترین قدرت ضداکسایشی هستند.کلید واژگان: ترکیبات فنولیک, عسل, فعالیت ضداکسایشی, رنگHoney is a sweet and natural food that is produced by honeybees using flower nectars. Many studies have reported the powerful Antioxidant properties of honey. Therefore, it is essential to identify the constitutive ingredients and characteristics of various honeys. This report investigated some selected components, physicochemical properties of eight types of honeys according to the plant species’nectars fed by honeybees (i.e. fennel, eucalyptus, ziziphus, garden thyme, dill, alfalfa, coriander and gossypium) from different regions of Iran. The moisture, acidity, pH, colorimetric and viscosity indices of honeys were analyzed. The total phenolic content and anti-oxidant activity were analyzed by Folin–Ciocalteu and DPPH methods, respectively. The analysis revealed that the eucalyptus honey had the lowest humidity and highest viscosity index among all samples, consequently, had the highest shelf life. The ziziphus and alfalfa honeys showed the highest (85/95) and lowest (48/71) anti-oxidant activities, respectively. The dill honey had the highest phenolic content, and alfalfa honey had the lowest phenolic content. The colorimetric index showed that the dill honey was the darker and Gossypium madethe lighter honey. The high correlation coefficient between the phenolic content and antioxidant activity suggested that they could be the main effector molecules for anti-oxidative effects of the honey. There was a correlation between the honey’ color and its antioxidative effect that might be used as a visual guide for none-professional consumers who seek for honeys with higher anti-oxidative power.Keywords: Phenolic Compounds, Honey, Anti-Oxidant Activity, Color
-
«سیستم خبره آزمون وکسلر»، سیستمی است که نقش ایفاد شده توسط روانشناس یا مشاور کارشناسروان سنجی برای ارائه و انجام تست هوشی و روان سنجی مجازی را انجام می دهد. مشاور آزمون وکسلر را به طور دستی برای تعیین سطح نمره هوشی و دیگر المانهای مطرح شده در آن، استفاده می کند، اما سیستم خبره با استخراج داده هابر اساس الگوهای استاندارد دستی موجود و مرتبط کردن آن هابا تست اصلی برای تعین سطح هوشی و دیگر سطوح آن صورت می گیرد.
نتیجه ی تست وکسلر طراحی شده توسط سیستم خبره، این است که کلیه ی استاندارهای اجرایی و نمره گذاری درانجام آزمون هوشی وکسلر کودکان را، رعایت کرده و با ضریب اطمینان به تعیین سطح هوشی کودک در زمینه های مطرح شده می پردازد.
پژوهش حاضر به بررسی کاربرد سیستم خبره در سنجش هوش توسط آزمون هوشی وکسلر تجدید نظر شده وکسلر کودکان می پردازد.
این پروژه در دو فاز انجام گرفت فاز اول مربوط به سیستم خبره نمودن آزمون هوشی وکسلر کودکان بود و فاز دوم بررسی و مقایسه نتایج به دست آمده از روش تست وکسلر کاغذ قلمی و سیستم خبره بود. که فاز اول آن در حیطه کامل این پژوهش بوده و فاز دوم به صورت پیشنهاد پژوهشی در قسمت پیشنهادات و محدودیت هاعنوان گردیده است .
موفقیت اجرا و توسعه این پروژه به «کاهش زمان صرف شده و نیروی انسانی» در تعیین بهترین سبک سنجش هوش کودک با «ضریب خطای پایین تر» و نیز «باسوگیری کمتر مشاوره» در راستای اجرای کمک می کند.
هدف پژوهش حاضر تعیین سطح هوش کودکان با المانهای مطرح شده، به صورت به روز و مبتنی بر علم و تکنولوژی جدید و نیز کاهش نیاز به حضور کاملا فعال مشاور فوق تخصص و بالا بردن سطح ضریب اطمینان و کاهش ضریب خطا می باشد. چرا که با استفاده از این سیستم می توان چنین آزمون تخصصی را صرفا با حضور کارشناس آگاه به آزمون، انجام داد و نیازی به حضور متخصص نمی باشد.
از این منظر جامعه آماری شامل ، کلیه ی کودکان سنین 6 تا 13 سال در دبستانهای شهر تهران بوده که نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ایی به تعداد 5 دبستان و از مناطق 22 گانه شهر تهران و تعداد 100 دانش آموز می باشد.برای سنجش هوش از آزمون هوشی وکسلر کودکان با توجه به اطلاعات فرم تجدید نظر شده آن که توسط کرمی،1386 گردآوری و تالیف شده است مورد استفاده قرار گرفته است.
نتایج نشان داد که سیستم خبره می تواند همتراز نیروی متخصص انسانی و با ضریب خطای کمتر (آلفا کمتر از 0.3) آزمون وکسلر را اجرا و نمره گذاری نماید.کلید واژگان: هوش, آزمون هوشی وکسلر, سیستم خبره -
مقدمهبه دلیل فعالیت آنتیاکسیدانی شناخته شده ترکیبات گیاهی و مشتقات آن ها، افزودن آن ها به سامانه های غذایی بسیار مورد توجه واقع شده است. هدف از این پژوهش بررسی اثر آنتی اکسیدانی گیاه بیلهر و همچنین کاربرد عصاره اتانولی آن در میزان به تاخیراندازی اکسیداسیون روغن سویا می باشد. مواد و روش % بر راندمان استخراج، ترکیبات فنولیک و فلاونوئیدی، به دام اندازی رادیکال 96 ها: در ابتدا تاثیر دو حلال آب و اتانول و قدرت احیاء DPPH ) و 2000ppm و 1000 ،500 ،200( کنندگی آهن بررسی شد و در ادامه عصاره اتانولی در چهار سطح آنتی اکسیدان ) به روغن سویای بدون آنتی 200 ppm( در محدوده مجازشان TBHQ و BHA های سنتزی اکسیدان اضافه و اندیس پراکسید و اندیس تیوباربیتوریک اسید اندازه گیری شد.یافته هانتایج نشان داد که عصاره آبی بیشترین بازده استخراج را نسبت به عصاره اتانولی دارد ولی بیشترین میزان ترکیبات فنولیک میلی 21/73±0/89( میلی 14/99±0/60( گرم گالیک اسید در گرم بیلهر)، فلاونوئیدی IC گرم کوئرستین در گرم بیلهر) و کمترین در 50 میلی2/05( DPPH آزمون گرم عصاره در میلی ) و نیز بیشترین قدرت احیاء DPPH گرم میلی14/13±0/06( کنندگی آهن ) در II( مول آهن میلی به خوبی 2000ppm و 1000 گرم نمونه) مربوط به عصاره اتانولی بود. نتایج آزمون آون نیز نشان داد که عصاره اتانولی در سطوح توانسته اندیس پراکسید و اسید تیوباربیتوریک را کنترل کند.نتیجه گیریبر اساس یافته های این بررسی عصاره اتانولی بیلهر می تواند به عنوان جایگزین آنتی ppm در سطح BHA اکسیدان سنتزی استفاده شوند و به این ترتیب می 200 توان گیاه بیلهر را به عنوان منبعی از آنتی اکسیدان های طبیعی معرفی نمود که این اثر ناشی از حضور ترکیبات فنولیک موجود در گیاه است.کلید واژگان: آزمون آون, ترکیبات فنولیک, روغن سویا, عصاره گیاه بیلهر, فعالیت آنتی اکسیدانIntroductionDue to the recognized antioxidant activities of compounds present in herbs and spices, there has been considerable interests concerned with this subject and the biological systems. This research work has been carried out in order to investigate the antioxidant activity of Dorema Aucheri plant and also the application of its ethanolic extract to refined bleached and deodorized soyabean oil to retard the rate of oxidation.Materials And MethodsThe effects of water and 96% ethanol as solvents on extracting efficiencies of phenolic compounds and flavonoids of the sample were investigated. The antioxidant activities of the samples with different added concentrations of the extract using DPPH radical scavenging and Ferric-reducing power were determined and evaluated.ResultsThe results showed that the aqueous extract has the highest extraction rate as compared to the ethanolic extract, however the highest concentrations of phenolic compounds (21.73 ± 0.89 mg GAE/g) and flavonoid (14.99 ± 0.60 mg QE/g sample), and the lowest IC50 concerned with DPPH (2.05 mg extract/ mg DPPH) and the highest rate of Ferric reducing power (14.13 ± 0.06 mM Fe�) were related to the ethanolic extract. The results of oven test also indicated that the ethanolic extract at certain concentrations could control the rate of oxidation.ConclusionThe results of this investigation suggested that the Dorema Aucheri ethanolic extract might be employed as an antioxidant. Therefor one might introduce Dorema aucheri as a good source of natural antioxidant due to the presence of phenolic compounds.Keywords: Antioxidant Activity, Dorema Aucheri Extract, Oven Test, Phenolic Compounds, Soybean Oil
-
مقدمهبررسی محیط و انسان و روابط متقابل بین این دو با یکدیگر، سخن از سلامت انسان می گوید. از این رو، بررسی برخی از عوامل محیطی و شناسایی آن ها و این که این عوامل چگونه بر سلامت محیط و در نهایت انسان اثر می گذارد و نیز تعیین محل این عوامل بر عهده ی متخصصین علوم محیطی مانند خاک شناسان، جغرافی دانان پزشکی و محیط شناسان است. بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS یا Multiple sclerosis) بیماری ناتوان کننده ای است که هنوز علت مشخصی برای بروز آن به دست نیامده است. این تحقیق با هدف کشف ارتباط احتمالی بین این بیماری و عوامل محیطی، با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS یا Geographic information system) انجام شد.روش هادر این پژوهش چندین نمونه از خاک مناطق مورد مطالعه ی شهرستان های نجف آباد، مبارکه و لنجان که از شهرستان های غرب استان اصفهان هستند، برداشت شد و برای اندازه گیری فلز کادمیم و انجام آنالیز مورد نظر، به آزمایشگاه انتقال داده شد. غلظت فلز انتخابی با اسپکتروفتومتری جذب اتمی مدل Pye Unicam، SPQ اندازه گیری گردید. همچنین آمار بیماری مولتیپل اسکلروزیس در سال 1391 از مرکز بهداشت استان اصفهان تهیه گردید و خون 15 نفر از بیماران مورد آزمایش فلزات سنگین قرار گرفت. سپس به کمک نرم افزار GIS، نقشه های پراکندگی کادمیم و بیماری ترسیم شد.یافته هابخش مهمی از بیماری مولتیپل اسکلروزیس منطبق با پراکندگی کادمیم خاک در مناطق مورد مطالعه بود.نتیجه گیریترسیم نقشه ی بیماری مولتیپل اسکلروزیس نشان داد که مناطق با شیوع بالای بیماری، منطبق با بالا بودن آلودگی هایی نظیر کادمیم است و این انطباق، ارتباط بیماری با عوامل و آلودگی های محیطی را تبیین می نماید.
کلید واژگان: بیماری مولتیپل اسکلروزیس, کادمیم خاک, فلز سنگینBackgroundSurveying the interrelationships between the environment and human health says about the human health. So، surveying how environmental factors affect the environment and ultimately human health is the concern of geologists and medical ecologists. Multiple sclerosis (MS) is a debilitating disease which cause is unknown yet. This research aimed to to use geographic information systems (GIS) to explore a possible link between the disease and environmental factors.MethodsIn this study، several soil samples were taken from Najaf Abad، Mobarake and Lenjan Counties (West of Isfahan، Iran). The level of cadmium concentration was measured via atomic absorption spectrophotometer model “Pye Unicam، SPQ«. In addition، the epidemiology of multiple sclerosis (MS) in 2012 was obtained from Isfahan Health Center and the blood samples of 15 patients were tested for heavy metals. Finally، using Geographic Information System software، the distribution map of cadmium and the disease was drawn.FindingsA significant portion of multiple sclerosis was consistent with soil cadmium distribution in the study areas.ConclusionThe mapping showed that areas with a high prevalence of multiple sclerosis are highly consistent with contaminations such as cadmium. This adaptation shows the disease association with environmental factors and contaminations.Keywords: Multiple sclerosis, Soil cadmium, Heavy metal -
بررسی ارتباط بین غلظت فلزات سنگین سرب و روی در خاک برخی اراضی استان اصفهان با بیماری مولتیپل اسکلروزمقدمهبیماری مولتیپل اسکلروز (MS یا Multiple sclerosis) یکی از شایع ترین بیماری های مغز و اعصاب است و اغلب در بالغین جوان بروز می کند. این بیماری از نظر بالینی با درگیری قسمت های مختلف سیستم اعصاب مرکزی در زمان های مختلف مشخص می گردد. هنوز علت مشخصی برای بروز این بیماری به دست نیامده است. این تحقیق با هدف کشف ارتباط احتمالی بین این بیماری و عوامل محیطی با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS یا Geographic information system) انجام شد.روش هادر این تحقیق مناطق مورد مطالعه چند شهرستان از غرب استان اصفهان (نجف آباد، مبارکه و لنجان) بودند. چندین نمونه از خاک هر منطقه برداشت شد و برای اندازه گیری عناصر سرب و روی و انجام آنالیز مورد نظر به آزمایشگاه انتقال داده شد. غلظت فلزات انتخابی با اسپکتروفتومتری جذب اتمی مدل Pye unicam spq)) اندازه گیری شد. همچنین آمار بیماری MS طی سال های 91-1387 از مرکز بهداشت استان اصفهان تهیه گردید و و خون 15 نفر از بیماران مورد آزمایش فلزات سنگین قرار گرفت، سپس به کمک نرم افزار GIS نقشه های پراکندگی مواد و بیماری ترسیم شد.یافته هابخش مهمی از بیماری MS منطبق با پراکندگی سرب در مناطق مورد مطالعه بود؛ اما بیماری ارتباط چندانی با پراکندگی روی نداشت.نتیجه گیریترسیم نقشه ی بیماری MS نشان داد که مناطق با شیوع بالای بیماری منطبق با بالا بودن آلودگی هایی نظیر سرب است و این انطباق، ارتباط بیماری با عوامل و آلودگی های محیطی را تبیین می نماید.
کلید واژگان: بیماری مولتیپل اسکلروز, آلودگی های محیطی, شیوعThe Relationship of Concentrations of Lead and Zinc and Multiple Sclerosis in Isfahan Province, IranBackgroundMultiple sclerosis (MS) is one of the most common diseases in neurology and mostly occurs in young adults. The disease is clinically characterized by the involvement of different parts of the central nervous system at different times. Not a cause for the disease has been obtained, and this study aimed to intend benefiting from geographical information system (GIS) to explore a possible link between the disease and environmental factors.MethodsIn this research, regions of cities of Najaf Abad, Isfahan, and Mobarake in the west of Isfahan Province were studied. Several soil samples were taken from each area and to measure the lead (Pb) and zinc (Zn) concentrations, atomic absorption spectrophotometer model (Pye Unicam, SPQ) was used. The epidemiology of multiple sclerosis during 2008-2012 was obtained from Isfahan Health Center and the GIS maps of material dispersion and the disease were traced.FindingsA significant portion of multiple sclerosis was consistent with the distribution of lead in the study areas; but the disease had little to do with the distribution of zing.ConclusionThe mapping showed that areas with a high prevalence of multiple sclerosis are consistent with the high contaminants such as lead; this adaptation can explain the association of the disease and environmental factors.Keywords: Multiple sclerosis, Environmental pollution, Prevalence -
زمینه و هدفحافظه یکی از جنبه های عملکرد شناختی است که با افزایش سن دچار کاهش و یا اختلال عملکرد می شود. با توجه به تاثیرات متفاوت سالمندی بر انواع مختلف حافظه و همچنین مطالعات بسیار اندک انجام شده با استفاده از روش دایکوتیک در بررسی حافظه شنوایی کلامی سالمندان، پژوهش حاضر با هدف بررسی عملکرد این نوع حافظه در سالمندان با استفاده از نسخه فارسی آزمون دایکوتیک حافظه شنوایی کلامی صورت گرفته است.روش بررسیدر مطالعه مقطعی حاضر، نسخه فارسی آزمون دایکوتیک حافظه شنوایی کلامی روی 23 فرد سالمند با محدوده سنی 80-60 سال و 30 بزرگسال جوان با محدوده سنی 30-20 سال با شنوایی هنجار و قرینه در دو گوش، اجرا شد و امتیازهای دو گروه با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت.یافته هامیانگین امتیاز آزمون دایکوتیک حافظه شنوایی کلامی در گروه جوانان 36/6 با انحراف معیار 32/0 و در گروه سالمندان 58/4 با انحراف معیار 74/0 به دست آمد که از نظر آماری معنی دار بود(001/0=p). آزمون همبستگی در گروه سالمندان، بین میانگین امتیاز آزمون و سن، همبستگی منفی نشان داد(r=-0/36). بین گروه افراد سالمند و جوان، در یادآوری کلمات در هر سه جایگاه ابتدایی، میانی و انتهایی تفاوت معنی دار مشاهده شد (به ترتیب p=0/037، p=0/034 و p=0/041).نتیجه گیریبراساس نتایج به دست آمده، عملکرد حافظه شنوایی کلامی دایکوتیک در سالمندان به میزان قابل توجهی کاهش نشان داد و نسخه فارسی آزمون حافظه شنوایی کلامی همانند اکثر آزمون های حافظه شنوایی کلامی، اثر سالمندی را نشان داد.
کلید واژگان: سالمندی, حافظه شنوایی, کلامی, دایکوتیک, اثر سریالBackground And AimMemory is one of the aspects of cognitive function which is widely affected among aged people. Since aging has different effects on different memorial systems and little studies have investigated auditory-verbal memory function in older adults using dichotic listening techniques، the purpose of this study was to evaluate the auditory-verbal memory function among old people using Persian version of dichotic auditory-verbal memory test.MethodsThe Persian version of dichotic auditory-verbal memory test was administered to 23 old people ranging 60-80 years and 30 young people aging 20-30 years، with normal and symmetric hearing in both ears. The performance of the two groups was compared.ResultsThe mean score of young (6. 36±0. 43) and old (4. 58±0. 74) adults on dichotic auditory-verbal memory test were significantly difference (p=0. 001). The correlation test showed a negative correlation between age and the memory scores in aged people (r=0. 36). A significant difference in recall of early (p=0. 034)، middle (p=0. 037)، and final (p=0. 041) words was seen between aged and young people.ConclusionBased on the obtained results، significant reduction in auditory memory was seen in aged group and the Persian version of dichotic auditory-verbal memory test، like many other auditory verbal memory tests، showed the aging effects on auditory verbal memory performance.Keywords: Aging, auditory, verbal memory, dichotic, serial effect -
زمینه و هدفافت شنوایی یکی از شایع ترین مشکلات سالخوردگان بشمار می آید. کاهش شنوایی می تواند منجر به افسردگی، انزوا و عملکرد ضعیف سالمندان به ویژه آنهایی شود که تحت ارزیابی و درمان کم شنوایی قرار نگرفته اند. این مطالعه با هدف غربالگری شنوایی و بررسی نیاز به سمعک در سالمندان صورت گرفت.روش بررسیاین پژوهش مقطعی تحلیلی روی 52 سالمند 51 تا 97 ساله مطابق با برنامه ی غربالگری شنوایی انجمن گفتار و شنوایی امریکا(1997) صورت گرفت تا شیوع اختلال شنوایی و نیاز به سمعک در آنها بررسی شود. به منظور بررسی ناتوانی شنیداری از خودارزیاب معلولیت شنوایی سالمندان نسخه غربالگری استفاده شد.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که بالغ بر 86 درصد افراد مورد مطالعه دچار درجات مختلفی از کم شنوایی هستند. همبستگی معنی داری بین میانگین آستانه های 5/0، 1و2 کیلوهرتز < 26 در گوش بهتر و امتیاز پرسشنامه < 10 مشاهده شد. براساس این دو معیار 2/21 درصد افراد نیاز به سمعک داشتند در حالی که فقط 18 درصد افراد نیازمند، این وسیله را در اختیار داشتند.نتیجه گیرییافته های این پژوهش حاکی از شیوع بالای کم شنوایی در سالمندان است. از این رو بررسی نیاز به سمعک در این جامعه رو به رشد امری ضروری به نظر می رسد. از بین معیارهای مختلف کاندیداتوری سمعک بیشترین همبستگی بین میانگین آستانه های 5/0، 1و2 کیلوهرتز < 26 در گوش بهتر و امتیاز پرسشنامه < 10 مشاهده شد. بنابراین مناسب ترین معیار برای کاندیداتوری سمعک استفاده توام از این دو است.
کلید واژگان: غربالگری شنوایی سالمندان, سمعک, خودارزیاب معلولیت شنوایی سالمندان, نسخه غربالگریBackground And AimHearing loss is one of the most prevalent chronic conditions affecting the elderly. The impacts of hearing loss are depression, social isolation, and functional disability, particularly for those who have not yet been evaluated or treated for hearing loss. The aim of this study was audiologic screening and assessing candidacy for hearing aid in the elderly people.Materials And MethodsThis analytic-cross sectional study was performed on 52 older adults aged from 51 to 97. Subjects were evaluated according to ASHA guidelines for audiologic screening in adults (1997). Using HHIE-S as hearing disability screening instrument, the need for hearing aid use was evaluated.ResultsAbout 86 percent of subjects had some degree of hearing loss. There were significant correlation between PTA(0.5, 1, 2) KHz>26 and HHIE-S>10. According to these two factors 21.2 percent of subjects needed to use hearing aid while 18 percent of this group had hearing aids.ConclusionThere is high prevalence of hearing loss among older adults, thus it's necessary to evaluate the need for hearing aid in this rapidly growing population. Among different factors affecting hearing aid candidacy the most correlated were PTA(0.5, 1, 2)KHz>26 and HHIE-S>10. Therefore according to this study by combination of these two evaluation of hearing aid candidacy would be more appropriate. -
مقدمهرادیکال های آزاد به خصوص گونه های اکسیژن فعال با ایجاد آسیب به بیومولکول هایی همچون DNA، پروتئین ها، آنزیم ها و یا چربی های غشایی می توانند اختلالاتی را ایجاد کنند. پراکسیداسیون لیپیدها در ذره LDL و دیواره سلو ل های کبدی در تشکیل آترواسکلروز و بیماری کبدی و همچنین قندی شدن غیرآنزیمی پروتئین ها در وخیم شدن اوضاع دیابت نقش دارند. عدم تعادل سیستم آنتی اکسیدانی و اکسیدانی می تواند باعث بروز اثرات مخرب رادیکال های آزاد در طولانی مدت گردد. در این مطالعه اثرات آنتی اکسیدانی یکی از چاشنی های غذایی به نام فلفل سیاه بر واکنش های ذکر شده، بررسی گردید.روش کارابتدا عصاره فلفل سیاه تهیه و شناسایی گردید. هپاتوسیت های موش تهیه و در مجاورت ترشیوبوتیل هیدروپرکساید mμ 5/1 قرار گرفت و میزان مالون دی آلدئید حاصل از پراکسیداسیون لیپیدی در حضور و غیاب عصاره و میزان آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) آزاد شده ناشی از پراکسیداسیون لیپیدهای غشایی اندازه گیری شد. تغییرات گلیکوزیلاسیون هموگلوبین و اکسیداسیون LDL نیز در حضور و غیاب عصاره فلفل بررسی و میزان درصد مهار اکسیداسیون نسبت به کنترل محاسبه گردید.یافته هانتایج این مطالعه نشان داد که فلفل سیاه در غلظت μg/ml 10، میزان مالون دی آلدئید را 78/17%، رهاسازی AST از سلول های کبدی را 3/33% و میزان قندی شدن هموگلوبین را در غلظت μg / ml 25/0 به میزان 35/17% مهار می کند. اثر فلفل سیاه بر مهار اکسیداسیون LDL در غلظت μg / ml 1 بسیار چشمگیر بود.نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که فلفل سیاه در غلظت های به کار برده شده از خاصیت آنتی اکسیدانی بالایی برخوردار است و احتمالا می توان از آن به عنوان آنتی اکسیدان و مکمل غذایی برای بیماران دیابتیک، کبدی و افراد مستعد به آترواسکلروز استفاده نمود.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان ها, فلفل سیاه, LDL, سلول کبدی, هموگلوبینIntroductionFree radicals especially reactive oxygen species can produce some disorders by damaging biomolecules like Deoxyribonucleic Acid (DNA), proteins, and membrane lipids. Lipid peroxidation in Low-Density Lipoprotein (LDL) particles and membranes of hepatocytes are involved in atherosclerosis and liver disease respectively. Non-enzymatic glycosylation of proteins is involved in complications of diabetes. Antioxidant-oxidant system imbalance can result in emergence of free radicals’ destructive effects in long term. We studied the antioxidant effects of a food spice, namely Piper nigrum, on the above-mentioned reactions.MethodsTotal extracts of the black pepper were obtained and identified. Hepatocytes of rat were exposed to tert-butyl hydroeroxide (TBH) (1.5 m µ) and amount of malondialdehyde (MDA) resulting from lipid peroxidation was measured in presence and absence of the plant extract. Alanine Aspartate Aminotransferase (AST) released from membrane lipid peroxidation was also measured. Glycosylation changes of hemoglobin and LDL oxidation were measured in the presence and absence of the extract and percent of oxidation inhibition was compared with that in control subjects.ResultsThe results showed that Piper nigrum decreased MDA formation by 17.78% and AST release from hepatocytes by 33.3% at a concentration of 10 µg/ml, and decreased hemoglobin glycosylation by 17.35% and at a concentration of 0.25 µg/ml. The antioxidant effect was very remarkable at the concentration of 1 µg/ml.ConclusionThis study showed that Piper nigrum has a very strong antioxidant effect at applied doses and it can be probably used as an antioxidant and food supplement in diabetic and liver disease patients, and in persons susceptible to atherosclerosis. -
مقدمهپژوهش های زیادی ارتباط کلامیدیاپنومونیه و آترواسکلروز و در نتیجه بروز استروک ایسکمیک را مطرح کرده اند ولی هنوز نتایج آن ها: متضاد است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین عفونت کلامیدیاپنومونیه و استروک در بیماران ایرانی طراحی و اجرا شده است.روش هاآنتی بادی های ضد کلامیدیاپنومونیه (C Pneumoniae IgA، AgG) در 81 بیمار مبتلا به استروک و 43 نفر به عنوان گروه کنترل سنجیده و مقایسه شد و میزان آنتی بادی بیش از 1.1 (ISR) Immune Status Response به عنوان مثبت در نظر گرفته شد.یافته هادر مجموع در 13.6% بیماران دچار استروک و 9.3% از گروه کنترل CPIgA مثبت گزارش شد ولی این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود.
میانگین تیتر C Pneumonia IgA با تفاوت معنی داری در گروه مورد بیش از گروه شاهد بود (به ترتیب 0.3±0.6 در برابر ISR 0.47±0.3، (p=0.03. ولی این تفاوت در مورد تیتر IgG معنی دار نبود.نتیجه گیریبالاتر بودن تیتر آنتی بادی IgA کلامیدیاپنومونیه در بیماران مبتلا به استروک ایسکمیک نسبت به گروه کنترل می تواند حاکی از همراهی این عفونت با استروک های ایسکمیک باشد. بررسی این ارتباط مستلزم انجام مطالعات آینده نگر می باشد.
کلید واژگان: سکته مغزی ایسکمیک, کلامید یا پنومونیه, آنتی بادی سرمیBackgroundSeveral studies have assessed the association between chlamydia pneumoniae infection and thrombotic ischemic strokes. This study was designed to investigate the association between this organism and ischemic strokes in Iranian patients.MethodsAntibodies to Chlamydia pneumoniae(CP IgA and IgG) were measured in 81 patients with stroke and 43 controls. CP IgG and CP IgA titers more than 1.1 Immune Status Response (ISR) were considered as positive.FindingsWe found that 9.3% of controls and 13.6% of cases were CP IgA seropositive. Although the difference between these two groups was prominent but it was not statistically significant (p=0.25). The mean CP IgA titer was significantly higher in the case than in the control group (0.6 ± 0.3 vs. 0.47 ± 0.3 ISR, respectively, p=0.03). This difference was not significant for CP IgG titer.ConclusionThe higher titer of CP IgA in patients with ischemic stroke than in controls might suggest the co-existence of this infection with ischemic stroke. Assessment of this association needs longitudinal studies. -
نشریه علوم آب و خاک (علوم و فنون کشاورزی و منابع طبیعی)، سال نهم شماره 3 (پیاپی 33، پاییز 1384)، ص 217
فرآورده های گوشتی یکی از پر مصرف ترین محصولات غذایی می باشند. یکی از مشکلاتی که در این نوع مواد غذایی ممکن است مطرح شود، تغییر خواص فیزیکی و شیمیایی آن، خصوصا افزایش میزان اکسیداسیون چربی ها طی نگه داری طولانی مدت است. محدودیت مصرف ضد اکسیدان های مصنوعی در مواد غذایی موجب شده که تحقیقات وسیعی به منظور تعیین میزان تاثیر ضد اکسیدان های طبیعی و جایگزینی ضد اکسیدان های مصنوعی با آنها انجام گیرد. در این پژوهش تاثیر دو ضد اکسیدان آلفا توکوفرول و پروپیل گالات بر روی سوسیس مورد بررسی قرار گرفت. چهار تیمار سوسیس آلمانی هر یک به وزن 30 کیلوگرم تهیه شد که تیمارها به ترتیب نمونه شاهد بدون ضد اکسیدان، سوسیس با افزودن 200 و یا 500 ppm آلفا توکوفرول و تیمار چهارم نیز سوسیس دارای 200 ppm پروپیل گالات بود. از هر تیمار 12 کیلوگرم در پوشش های سلولزی و 18 کیلوگرم در پوشش های پلی آمیدی بسته بندی شده و پخته شدند و از هر یک از این نمونه ها نیز 1/3 در دمای 4 درجه سانتی گراد به مدت 10 روز و بقیه در دمای -18 درجه سانتی گراد به مدت 6 ماه انبار شدند. برای سنجش میزان پیشرفت اکسیداسیون نمونه ها، از روش تعیین عدد پراکسید و تست اسید تیو باربیتوریک استفاده شد. در طی مدت انبارمانی بیشترین میزان اکسیداسیون در نمونه شاهد مشاهده شد. پروپیل گالات در به تعویق انداختن اکسیداسیون چربی ها موثرتر از هر دو غلظت آلفا توکوفرول بود. غلظت 500 ppm آلفا توکوفرول در به تعویق انداختن اکسیداسیون چربی موثرتر از غلظت 200 ppm بود. تفاوت بین تیمارها در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بود. در بررسی مقاومت برشی بافت سوسیس های نگه داری شده در دمای 4 درجه سانتی گراد به مدت 10 روز مشخص شد که بیشترین مقاومت برشی بافت در نمونه های بسته بندی شده در پوشش های سلولزی دیده می شود. نتایج مشابهی در مورد نمونه های نگه داری شده در دمای -18 درجه سانتی گراد به مدت 6 ماه به دست آمد.
کلید واژگان: سوسیس, اکیسداسیون خود به خودی چربی, آلفا توکوفرول, پروپیل گالات, ضد اکسیدانThe meat productions are the most popular among different food products. On of the serious problems of this kind of products may be the change of the physical and chemical properties. The Restriction of the use of synthetic antioxidants have prompted the extensive research on the effect of the natural antioxidant and replacement of synthetic antioxidant with the natural ones. In this study, the effect of α-tochopherol (vitamin E) and propyl gallate on German sausage was evaluated. Four different German sausages were formulated and prepared in 30 Kg batches as follows: control without antioxidant, sausages plus α- tochopherol (200 or 500 ppm) and sausages plus propyl gallate (200 ppm). Twelve Kg of the samples were filled into cellulosic casings and the other 18 Kg in polyamidic casings. All samples were cooked. One third of the packed samples were stored at (4˚C ± 1) for 10 days and the rest were stored at (– 18 ˚C ± 1) for 6 months. The extent of autoxidation for samples were determind by peroxid and TBA values. During the storage period, autoxidation rates of control samples were more than other treatments. Propyl gallate was more effective in reduction of autoxidation than α- tochopherol treatments. Addition of 500 ppm vitamin E was more effective than 200 ppm. Significant differences were observed among treatments (P< 0.05). The study of the shear strength of the stored susages at the (4 ºC ±1) for the 10 days indicated that the most shear strength is seen in the cellulosic casing samples. The same results obtained for the stored samples at the (-18 ºC ±1) for the 6 months.
Keywords: Sausage, Autoxidation of fat, α- tochopherol, Propyl gallate, Antioxidant -
مقدمه و هدفچاقی بطور متوسط از عوامل خطرساز مستقل برای بیماری های قلبی- عروقی می باشد. مطالعات بالینی زیادی نشان داده اند که همراه با کاهش وزن بدن فشارخون نیز به طور معنی داری کاهش می یابد. هدف از این مطالعه بررسی چگونگی روند پرفشاری خون و نیز روند چاقی برحسب شاخص توده بدنی در طی 3 مطالعه توصیفی- مقطعی انجام شده در طی 10 سال اخیر در شهر اصفهان می باشد.مواد و روش کاراین مطالعه شامل سه پژوهش مقطعی انجام شده در سالهای 71-1370، 75-1374 و 80-1379 در جمعیت بالای 25 سال شهر اصفهان می باشد که به ترتیب 2438 نفر، 3234 نفر و 2015 نفر تحت بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی بوده است که افراد در دو نوبت به فاصله یک هفته از نظر تعیین میزان فشارخون تحت بررسی قرار داشتند. روش اندازه گیری فشارخون پروتکل سازمان جهانی بهداشت و به وسیله حداکثر دو پرستار کار آزموده انجام گرفته است. اطلاعات خام بعد از جمع آوری وارد رایانه شد و در نرم افزار آماری SPSS و آزمونهای آماری تی و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هامیانگین فشارخون سیستولیک در همه گروه ها به طور معنی دار کاهش داشته است (p<0.05)، ولی فشارخون دیاستولیک فقط در کسانی که تحت درمان دارویی بودند هم در مردان و هم در زنان تفاوت معنی داری داشت (p<0.05)، همچنین در همه گروه های تحت مطالعه پرفشاری خون و هم در گروه سالم، شاخص توده بدنی افزایش داشت که این افزایش به طور کلی در گروه های پرفشاری خون نسبت به افراد سالم روند بیشتری داشته است. همچنین شیوه چاقی در بیماران با پرفشاری خون از میزان بالاتری نسبت به گروه سالم درطی 10 سال اخیر برخوردار بود است.نتیجه گیریشیوع چاقی در جمعیت اصفهان درطی ده سال اخیر در افراد مبتلا به پرفشاری خون و افراد سالم روند رو به افزایش داشته که با توجه به اهمیت زیاد در کنترل چاقی در افرادی که پرفشاری خون دارند این اصل به عنوان یک مهم در پیشگیری اولیه توصیه می شود.
کلید واژگان: روند, پرفشاری خون, چاقی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.