امیر احمدنژاد
-
ترتیب نزول سوره های قرآن کریم در روایات متعددی از صحابه و تابعین نقل شده است. تعدد و اختلاف روایات ترتیب نزول و کیفیت نقل آن ها در منابع مختلف برای قرآن پژوهان به ویژه در مطالعات مکی مدنی، ترتیب نزولی و تفسیر تنزیلی باعث سردرگمی شده است. تعداد زیادی از این روایات از ابن عباس نقل شده است. یکی از طرق نقل ترتیب ابن عباس، طریق ابوصالح است که به دلیل ویژگی های خاص و تحریرهای گوناگون آن مورد توجه و سوال قرارگرفته است. در این تحقیق با جستجو در نسخ کهن ترین منابع موجود، تبارشناسی و مقایسه ی فهرست های روایی، فهرست های ابن عباس از طریق ابوصالح و ترتیب های ماخوذ از آن بازشناسی و بررسی می شود. خواهیم دید علاوه بر فهرست هایی که به صورت مسند از طریق ابوصالح نقل شده است، دو فهرست کلبی از ابن عباس و مقاتل بن سلیمان نیز که بدون ذکر سند و منبع در تفسیر شهرستانی آمده و فهرست های مستقلی در نظر گرفته می شوند، بنا بر شاخصه های متنی مشترک و مشایخ آن دو، به شاخه ی ابوصالح از ابن عباس ملحق می گردند. ابوصالح، کلبی و سایر راویان این شاخه کوفی هستند. تشابه زیاد و شاخصه های مشترک در متن روایات و بوم راویان این مجموعه، نشان دهنده ی ریشه ی واحد این فهرست هاست. بعضی از اختلافات جزئی در این مجموعه را می توان به حساب اشتباه در نقل یا استنساخ گذاشت؛ اما پاره ای اختلافات مانند حذف و اضافه ی سوره حمد و جابجا شدن سوره های حج، سجده و انسان میان بخش مکی و مدنی، با خطای سهوی قابل توجیه نیست و تنها می تواند ناشی از اجتهاد روایان و دخالت در فهرست پایه به دلیل ترجیح دیگر اقوال باشد.
کلید واژگان: ترتیب نزول قرآن, ابن عباس, ابوصالح, کلبی, مقاتل بن سلیمانThe order of revelation of the Surahs of the Holy Qur'an has been narrated in many traditions of the Companions and followers. The number and difference of these narrations for Quran scholars, especially in Macci-Madani studies, descending order and descending interpretation cause confusion. Many of these traditions have been narrated from Ibn-Abbas. One of the ways of narrating from Ibn-Abbas is the way of Abu-Saleh, which has been called into question due to its special features and various interpretations. In this research, by searching in the oldest available sources, genealogy and comparison of the narrative lists, the lists of Ibn-Abbas through Abu-Saleh and the orders taken from them are identified. In addition to the lists that have been quoted in the form of a Musnad by Abu-Saleh, we would also like to add two Kalbi lists by Ibn-Abbas and Muqatil-ibn-Saliman, which are included in the Shahristani Tafsir without mentioning the document or source. Abu-Saleh, Kalbi and other narrators are of the branch of Kufi. The many similarities in Matns and Isnads indicate the common origin of these lists. Some of the minor differences can be attributed to mistakes in copying. But some differences, such as the addition and deletion of Surah Hamd and the transfer of Surahs Hajj, Sajdah, and Insan between Meccan and Madani sections, cannot be explained by an accidental error and can only be caused by It is from the ijtihad of its narrators and interference in the base list because of the preference of some sayings.
Keywords: Choronological List Of Suras Of The Qur', An, Ibn Abbas, Abu Saleh, Kalbi, Muqatil Ibn Sulaiman -
سوره طه مطابق اجماع مفسران و قرآن پژوهان در مکه نازل شده است. طبق فهرست های ترتیب نزول سوره طه پس از سوره مریم نازل شده؛ در حالی که سایر روایات تاریخی و فهرست های اجتهادی و برخی قرائن تاریخی تقدم نزول سوره طه نسبت به سوره مریم را بیان می کنند. در این نوشتار پس از بررسی دیدگاه های مختلف در این حوزه و با رویکرد نقادانه نسبت به فهرست های ترتیب نزول روایی، آیات سوره طه خصوصا قصه حضرت موسی(ع) به روش تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی منابع تاریخی و رجوع به محتوای سوره به عنوان دقیق ترین ابزار در تاریخ گذاری نشان می دهد که قصه حضرت موسی(ع) و بخش مربوط به هجرت ایشان به همراه بنی اسرائیل، با هجرت مسلمانان به حبشه مرتبط بوده و خبر از نزول این سوره پیش از هجرت به حبشه می دهد. علاوه بر این، کشف ارتباط میان سوره طه و هجرت مسلمانان به حبشه در ارزیابی فهرست های ترتیب نزول نقش موثری داشته و از دستاوردهای مهم این پژوهش به شمار می رود.
کلید واژگان: سوره طه, تاریخ گذاری, فهرست های ترتیب نزول, حضرت موسی(ع), هجرت به حبشه.Surah Ṭāhā was revealed in Mecca according to the consensus of commentators and Qur’an scholars. According to the lists of the order of revelation, Surah Ṭāhā was revealed after Surah Maryam, while other historical narrations and ijtihādi lists and some historical evidences state the priority of revelation of Surah Ṭāhā compared to Surah Maryam. In this article, after examining different viewpoints in this field and with a critical approach to the lists of the order of narrative descent, the verses of Surah Ṭāhā, especially the story of Prophet Moses (as), have been analyzed using the method of content analysis. Examining the historical sources and referring to the content of the Surah as the most accurate tool in dating shows that the story of Prophet Moses (as) and the part related to his emigration with the Israelites is related to the emigration of Muslims to Habasha indicates that this surah was revealed before the emigration to Habasha. In addition, the discovery of the connection between Surah Ṭāhā and the emigration of Muslims to Habasha played an effective role in evaluating the lists of the order of descent and is considered one of the important achievements of this research.
Keywords: Surah Ṭāhā, Chronology, Lists Of The Order Of Descent, Prophet Moses (As), Emigration To Habasha. -
غالیان اولین گروه از جریان های تاویل گرا در تاریخ شیعه هستند که با وارد کردن اندیشه های غلوآمیز در متون تفسیری و حدیثی شیعه، سبب بدعت گذاری در معارف اسلامی گردیده اند. غالیان دارای دو گروه الحادی و غیر الحادی بوده که هرکدام با پیش-فرض های خاص خود، وارد تفسیر قرآن شده و آیات قرآن را به نوعی تاویل و تفسیر کرده اند. لذا شناخت مبانی و روش های تفسسیری غلات در جهت شناساندن بهتر و بیشتر غالیان اهمیت زیادی دارد.
این مقاله درصدد است روایات غالیان در تفاسیر شیعی قرآن کریم را استخراج نموده و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی- انتقادی مبانی و روش های غالیان را بررسی و با کمک ابزارهای نقد حدیث به نقد و اعتبارسنجی آن ها بپردازد. با استخراج روایات سران غالی روشن گردید که اکثریت احادیث سران غلات در تفاسیر شیعی دارای اشکالات اساسی در سند و متن احادیث اند و محتوای بسیاری از آن ها با اصول و فروع شریعت در تعارض اند.کلید واژگان: تفاسیر قرآن کریم, روایات, روش ها, مبانیThe exaggerators (Ghulāt) were the first group of interpretive currents in Shiite history to introduce heresy into Islamic teachings by incorporating their exaggerated ideas into Shi'i interpretive and hadith texts. They were divided into two groups of atheists and non-atheists, each of whom entered Quranic interpretation with their own presuppositions and interpreted the verses of the Quran according to their own methods. Therefore, it is very important to know their bases and methods of interpretation in order to recognize them better. In this article, an attempt is made to extract the exaggerations in Shi'a Quranic commentaries. Using the descriptive-analytical-critical method, their foundations and methods are examined and criticized and validated with the help of hadith criticism tools. Based on the hadiths of the great exaggerators, it is found that most of their hadiths in the Shi'ah commentaries have fundamental problems in terms of sanad and hadith text. In addition, the contents of many of these narratives are in conflict with the principles and branches of Shari'a.Keywords: Commentaries of the Holy Qur’an, Narratives, Methods, foundations -
حدیث قدسی که حکایت قول خداوند است به زبان و بیان پیامبران (ع)، بخش مغفول گنجینه پربار روایات معصومان (ع) است. احادیث قدسی منشایی الهی دارد و از این منظر با قرآن شباهت دارد؛ اما با ادبیاتی متفاوت از آن. یکی از موضوعاتی که در احادیث قدسی توجه ویژه ای به آن شده، اخلاق است، به طوری که می توان دیدگاه این دسته از احادیث را درباره گزاره های اخلاقی در قالب یک مجموعه معنادار یا نظام دار نشان داد. مقاله حاضر با به کارگیری روش تحلیل محتوا که روشی شناخته شده و رایج در پژوهش های دینی است، درصدد نمایش نظام اخلاقی احادیث قدسی است. از نتایج این پژوهش این است که احادیث قدسی اخلاقی، بیش از هر چیز به اخلاق فردی توصیه کرده و اصلاح فرد را مرکز توجه خود قرار می دهد. اخلاق فردی در این مجموعه احادیث در چارچوب ارتباط با خدا تعریف می شود. از جمله مولفه های این نظام که پربسامدترین آن هاست، می توان به مولفه های ذکر، انفاق و طاعت اشاره کرد.کلید واژگان: ارتباط با خدا, تحلیل محتوا, حدیث قدسی, نظام اخلاقیThe Qudsī hadiths are a valuable yet often overlooked source of divine wisdom that contains the teachings of Allah as conveyed through the language and expressions of the prophets. These hadiths are akin to the Quran, but they differ in literary style. The Qudsī hadiths are a treasure trove of rich narratives from the impeccable Imams (AS) that provide a unique insight into their profound wisdom and knowledge. One of the significant themes that the Qudsī hadiths speak about is ethics. The ethical propositions found within these hadiths form a meaningful collection or system that presents a strong ethical perspective. Using the content analysis methodology, a well-known and common method in religious research, the present study aims to present the ethical system of the Qudsī hadiths. The results indicated that the Qudsī hadiths, more than anything else, recommend individual ethics and focus on personal improvement. Personal ethics in this collection of hadiths is defined within the framework of the relationship with God. Among the most frequent components of this ethical system, we can mention the components of Dhikr (God’d memory), Infāq (Almsgiving), and Ṭaʻat (Obedience).
-
نخستین هجرت مسلمانان به حبشه به فرمان پیامبر، براساس منابع تاریخی در حدود سال پنجم بعثت صورت گرفت. گزارش های موجود در منابع تاریخی برای تبیین فضای حبشه در آن زمان و شناخت ساکنان آن و چیستی مذهب و معتقدات آنان، نتایج موثق و یکتایی ارائه نمی دهند. با توجه به انعکاس بخشی از احوال آن روزگار حبشه در قرآن کریم به منزله یک متن، می توان با استفاده از روش «بازسازی تاریخی» به شناخت فضای حبشه در آن سال ها پرداخت. به همین منظور سوره مریم که با تکیه بر مستندات تاریخ گذاری بیشترین پیوند را با این هجرت و جزئیات آن دارد، محور بازسازی تاریخی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این بازسازی حاکی از وجود فرقه ها و مذاهب گوناگون در حبشه است. مهم ترین این مذاهب مسیحیت، صابئه و یهود و مهم ترین فرقه های موجود در آن عصر، فرقه مسیحی «منوفیزیت» و «آریوسی» بوده است. این نتایج با اشارات منابع تاریخی و فرقه شناسی نیز هماهنگی دارد و آنها را تکمیل و تایید می کند.کلید واژگان: اهل کتاب, بازسازی تاریخی, حبشه, سوره مریم, صابئین, فرق مسیحیتAccording to historical sources, the first migration of Muslims to Abyssinia took place around the fifth year of the Prophethood. The reports in the historical sources do not provide reliable results to explain the atmosphere in Abyssinia at that time and to know the inhabitants and their religion and beliefs. Considering the fact that the Holy Quran reflects a part of the conditions in Abyssinia, it is possible to recognize the atmosphere in Abyssinia in those years by using the method of "historical reconstruction". For this purpose, Surah Maryam, which based on historical documents has the most connection with this migration and its details, has been the focus of historical reconstruction. The results of this reconstruction indicate the existence of various sects and religions in Abyssinia. The most important of these religions were Christianity, Sabaeanism and Judaism, and the most important sects in that era were the "Menophysite" and "Arian" Christian sects. These results are in harmony with the references of historical and sectarian sources and complete and confirm them.Keywords: People Of The Book, Historical Reconstruction, Abyssinia, Surah Maryam, Sabeans, Christian Sects
-
آیات مستثنا، آیاتی است که برخلاف کلیت آیات یک سوره، در مکه یا مدینه نازل شده است. براساس تحقیق پیش رو، شمارآیات مستثنا در روایات از قرن دوم تا نهم سیر صعودی داشته؛ تا جایی که سیوطی 90روایت درباره این قسم از آیات نقل کرده است. این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته، در پی بررسی چگونگی شکل گیری و تطور کمی و کیفی آیات مستثنا از منظر مفسران در طی شش قرن مزبور برآمده است. برحسب نقاط اشتراک و افتراق، رویکرد مفسران به آیات مستثنا را به سه دوره می توان تقسیم کرد. در دوره نخست (قرون2-4) معمولا مفسران آیات انگشت شماری را مستثنا نموده و در نقل این آیات از راویان خود نام نبرده و به علت مستثنا شدن آیات هم اشاره ای نکرده اند. در دوره دوم (قرون5-6) آیات بیشتری مستثنا شده و مفسران به نقل روایت در بیان مستثنا شدن آیات اهتمام فراوانی داشته اند و بعضا از چند راوی در گزارش مستثنا شدن آیات نام برده اند. در این دوره علت مستثنا شدن میزان قابل توجهی از آیات در مقدمه سوره ها بیان گردیده است. در دوره سوم (قرون7-9) حجم آیات مستثنا به اوج خود رسیده، از راویان جدیدی در نقل آیات مستثنا یاد شده و آیات مستثنای فراوانی به راویان مشهور نسبت داده شده است. در عین حال رویکرد انتقادی به این گونه آیات نیز شکل گرفته و اندکی از این آیات توسط مفسران نقد شده است. از مکی بودن بسیاری از آیات مستثنا و نقل این آیات عموما در مقدمه سوره ها هم می توان به عنوان نقاط اشتراک همه ادوار نام برد.
کلید واژگان: آیات مستثنا, تفاسیر روایی, مکی و مدنیVerses that contrary to the context of a surah is considered Makki or Madani, are exceptional. According to the present research, the exceptional verses have been increasing from the second to the ninth century; as far as Suyuti has narrated 90 narrations about this kind of verses. Based on the commonalities and differences, the commentators' approach to the exceptional verses can be divided into three periods. In the first period (2nd-4th century), the commentators usually excluded a handful of verses and did not mention their narrators and did not mention the reason for the exception of the verses. In the second period (5th-7th centuries) more verses were excluded and the commentators have taken great efforts in quoting the narration in expressing the exception of the verses and some of them mentioned some narrators in the report of the exceptional verses. In this period, the reason for the exclusion of a significant number of verses has been stated in the introduction of the suras. In the third period (7th-9th century) the volume of exceptional verses reached its peak, new narrators were mentioned and many exceptional verses were attributed to famous narrators. At the same time, a critical approach to exceptional verses has been formed and few of these verses have been criticized by commentators. One of the commonalities of all periods is that many exceptional verses are Makki (Meccan) and these verses are generally quoted in the introduction of the surahs.
Keywords: Narrative commentaries, verses, Makki, Madani -
مهم ترین علت در تعدد نظرات در رابطه با مسیله ی جمع قرآن، وجود روایات متفاوت و متناقض در این خصوص است. از این رو، این پژوهش با پرداختن به روایت «مقتل اهل الیمامه»، مشهورترین نقل مرتبط با موضوع جمع قرآن در زمان ابوبکر را از طریق یافتن روایت در کهن ترین منابع روایی و بررسی طرق مذکور در منابع، یافتن حلقه ی مشترک و بررسی سیر تطور متن و اسناد روایت، با نگاهی توامان به محتوای روایت در تمام مراحل پژوهش، تاریخ گذاری کرده و علاوه بر خاستگاه زمانی-مکانی، تفاوت محتوایی تحریرهای منسوب به هر طریق را مشخص می کند. این روایت در هفت منبع روایی پیش از صحاح سته نقل شده است و از این میان، مولفین 5 منبع روایی، اولین تحریرهای این روایت را از ابراهیم بن سعد و مکتب حدیثی بغداد نقل کرده اند. همچنین پس از رسم نمودار اسناد، در نگاه اول ابن شهاب زهری، حلقه ی مشترک اصلی این روایت به نظر می رسد، ولی پس از تامل و بررسی بیشتر، مشخص می شود که از میان 5 طریق انشعاب یافته از ابن شهاب، تنها 2 طریق آن (یونس بن یزید و ابراهیم بن سعد) طرق منفرد نیستند. با توجه به مقایسه ی فراوانی نقل از این دو راوی و ظهور اولین تحریرها در تحلیل اسناد و اسناد-متن، نقش موثر ابراهیم بن سعد با انشعاب 10 طریق، در نشر این روایت با محتوای برجسته ساختن نقش عمر، ابوبکر، زیدبن ثابت و خزیمه در موضوع جمع قرآن و در بازه ی زمانی ربع دوم یا سوم قرن دوم مشخص می شود.کلید واژگان: جمع قرآن, جنگ یمامه, تاریخ گذاری حدیث, ابراهیم بن سعد, حلقه مشترکThe issue of the collection of the Quran has been a topic of debate due to the existence of different and contradictory traditions. This research aims to shed light on this issue by examining the narration of Maghtal Ahl Al-Yamama, which is one of the narrations related to the collection of the Quran during the time of Abu Bakr. . By doing so, the time and spatial origin of this narrative were determined. This narration has been narrated in seven narrative sources before Sahah Seth, after drawing the diagram of documents; it was initially thought that Ibn Shihab Zohri was the main common link of this narration. However, after further investigation, it was discovered that only two of the five branching ways from Ibn Shihab were not single ways, namely Yunus Ibn Yazid and Ibrahim Ibn Saad. Considering the comparison of the frequency of quotations from these two narrators and the appearance of the first writings in the analysis of documents and document-texts, the effective role of Ibrahim Ibn Saad with the branching of ten ways in the publication of this narration was defined. The content of this narration highlights the role of Omar, Abu Bakr, Zayd Ibn Thabit, and Khozaima in the subject of the Quran, and it was determined that it was published in the period of the second or third quarter of the second century.Keywords: Collection of Quran, Yamama Killing, Dating the Narrations, Ibrahim Ibn Sa'ad, Commen Link
-
آیات 27 و 28 سوره نور از حق حریم خصوصی افراد در ورود به منازل شخصی سخن می گوید. قرآن کریم در آیه 27 برای مفهوم طلب اجازه برای ورود به منزل، از واژه «استیناس» استفاده کرده است. همین امر موجب تضارب آراء مفسران در باب مفهوم دقیق آن و ارتباطش با اذن ورود شده است. مساله اصلی این مقاله واکاوی مفهوم دقیق «استیناس» و حکمت به کاربردن آن به جای واژه استیذان و توجه به ابعاد اخلاق و تربیتی این دستور اسلامی با استناد به منابع تفسیری و با روش تحلیلی است. براساس یافته های این پژوهش، قرآن با استفاده از دو واژه «تستانسوا» و «تسلموا»، اذن را از حکمی قانونی و رسمی به حکمی اخلاقی تبدیل کرده که معاشرت را آسان و دلخواه کرده، دوستی و یکدلی را بین افراد جامعه رواج می دهد. این نتیجه علاوه بر آرامش و امنیتی است که اذن ورود به تنهایی برای جامعه به ارمغان می آورد.
کلید واژگان: استیناس, استیذان, اجازه ورود, سوره نور, حریم خصوصیVerses 27 and 28 of Surah Noor speak about the right to privacy of people when entering private homes. In verse 27, the Holy Quran has used the word “Estinas” for the concept of asking for permission to enter the house. This has caused the commentators to disagree about its exact meaning and its connection with the entry permit. The main issue of this article is the analysis of the exact concept of “Estinas” and the wisdom of using it instead of the word “Estizan” and paying attention to the moral and educational dimensions of this Islamic order by citing interpretative sources and using analytical methods. According to the findings of this research, by using the two words “Tastanesu” and “Tosalemu”, the Qur’an has turned permission from a legal and formal ruling into a moral ruling that makes socializing easy and desirable, and spreads friendship and solidarity among the people of society. This result is in addition to the peace and security that the single entry permit brings to the society.
Keywords: Estinas, Estizan, Entry permission, Surah Noor, privacy -
از قرون نخستین، نظر مشهور در میان اغلب علمای مذاهب اسلامی این بوده است که آب قلیل پس از برخورد با نجاست، ناپاک دانسته می شود، حتی اگر اوصاف سه گانه آن یعنی رنگ، بو و طعم آب تغییر نکند؛ اما به رغم این شهرت، نظر شماری از امامیه به ویژه در قرون متاخر و معاصر و نیز نظر مالکیه به خلاف قول مشهور بوده است. پژوهش پیش رو روایات امامیه در این حوزه را با روش «فقه الحدیث» مورد بازخوانی قرار داده و با بهره گیری از مفهوم علمی نسبت، در این خصوص به ملاک یا قاعده ای دست یافته است که نظر غیر مشهور امامیه در این حوزه را که مطابق با نظر مالکیه است، تایید می نماید. بر این اساس، ناپاک دانستن آب به مقدار آن بستگی ندارد، بلکه به نسبت میان نجاست و آب بستگی دارد. در نتیجه، آب چه قلیل باشد، چه کثیر، تنها هنگامی نجس دانسته می شود که نسبت ناپاکی در آب به حدی برسد که سبب تغییر اوصاف یا خصوصیات سه گانه آب شود.کلید واژگان: روایات امامیه, مالکیه, طهارت, تغیر آب, قاعده نسبتJournal of Comparative Studies on the Schools of Jurisprudence and its Principles, Volume:5 Issue: 2, 2023, PP 178 -198Since the early centuries, the generally accepted (mashūr) view among most of the scholars of Islamic schools of thought has been that scant (qalīl) water is considered impure after coming into contact with impure objects, even if its three qualities, i.e. the color, smell and taste of the water, do not change; but despite this accepted view, some opinions of Imāmī jurists, especially in the later and contemporary centuries, as well as Mālikīs’ opinion, have been contrary to the generally accepted view. The present research has reappraised the Imāmī traditions in this field with fiqh al-ḥadīth (science of tradition comprehension) method and by using the scientific concept of proportion in this regard has reached a criterion or rule that confirms the unpopular opinion of the Imāmīs in this area, which is in accordance with the opinion of Mālikīs. On this basis, considering water as impure does not depend on its quantity, but rather on the proportion of impurity in the water. As a result, whether the water is scant or abundant (kathīr), it is considered impure only when the proportion of impurity in the water reaches such a level that it changes the three qualities of water.Keywords: fiqh al-ḥadīth, Imāmī traditions, Mālikīs, Purity, water transformation, rule of proportion
-
جامعه حجاز پیش از نزول قرآن، قوانین متعددی داشت که نهادینه بودن آن ها نشان دهنده وجود اهرم هایی برای الزام به قانون است. با نزول قرآن و اصلاح فرهنگ جامعه، در انگاره جامعه از قانون و به تبع آن ضمانت های اجرای قانون تحول بنیادین صورت گرفت. این پژوهش به شیوه اسنادی و توصیفی تحلیلی با بررسی آیات مرتبط و کتب تاریخی، به این سوال پاسخ داده است که قرآن در روند تغییر ضمانت های اجرای قانون جامعه عصر نزول، چه روش و رویکردی داشته است. بدین منظور ابتدا از طریق بررسی شرایط اعتقادی و اجتماعی این جامعه، «امنیت خواهی»، «منفعت طلبی» و «خرافه گرایی» به عنوان اهرم های الزام قانون در جامعه جاهلی آشکار گردید. سپس روش قرآن در تغییر انگاره جامعه از قانون از طریق «رواج وحدت و برادری»، «رواج علم و عقلانیت»، «زنده کردن احساسات انسانی» و «تابوت شکنی و عدالت خواهی» به عنوان مبنای دگردیسی ضمانت های اجرایی تشریح شد. در پایان تاثیر رویکرد قرآن در اصلاح ماهیت ضمانت های اجرایی جامعه جاهلی و شکل گیری «ضمانت های درونی» و «ضمانت های عمومی» در جامعه اسلامی تبیین گردید.
کلید واژگان: قرآن کریم, قانون, انگاره قانون, الزام قانون, ضمانت اجرای قانونHijaz society had many laws before the revelation of the Qurʾan, whose institutionalization indicates the existence of levers to enforce the law. With the revelation of the Qur'an and the reform of the society's culture, a fundamental change took place in the society's perception of the law and, accordingly, the guarantees of law enforcement. This research has answered the question of what method and approach the Qurʾan had in the process of changing the guarantees of the law enforcement of the society of the revelation era, in a documentary and descriptive-analytical way by examining related verses and historical books. For this purpose, firstly, through examining the religious and social conditions of this society, "security", "utilitarianism" and "superstition" were revealed as the levers of the law in the ignorant society. Then, the Quran's method in changing the society's perception of the law through "the custom of unity and brotherhood", "the custom of science and rationality", "revitalizing human feelings" and "breaking taboos and seeking justice" was explained as the basis for the transformation of executive guarantees. At the end, the effect of the Qurʾan's approach in reforming the nature of the executive guarantees of the ignorant society and the formation of "internal guarantees" and "general guarantees" in the Islamic society were explained.
Keywords: The Holy Qurʾan, Law, Concept of Law, Law Requirement, Law Enforcement Guarantee -
در جامعه حجاز پیش از نزول، قوانینی وجود داشت که از برخی خصوصیات اعتقادی، اخلاقی و رفتاری ایشان نشات می گرفت. اما با نزول قرآن و شکل دهی قوانین اجتماعی، تحولی بنیادین در جامعه ایجاد شد. این پژوهش به شیوه اسنادی و توصیفی تحلیلی با بررسی آیات قرآنی مرتبط، به این سوال پاسخ داده است که قرآن کریم برای شکل دهی قوانین اجتماعی چه رویکردی در قبال خصوصیات جامعه پیش از نزول اتخاذ نمود که اصلاح و تغییر قوانین مورد پذیرش قرار گرفت. بدین منظور ابتدا خصوصیات موثر بر قوانین جامعه پیش از نزول مانند «حمیت»، «خرافه پرستی»، «تامین منافع» و «حاکمیت قدرت» تبیین گردیده و سپس به رویکردهای اصلاحی قرآن در قبال هر کدام از این خصوصیات همچون رواج وحدت، عقلانیت، انسانیت و عدالت پرداخته شده است. در پایان نیز، میزان التزام جامعه عصر نزول به قوانین جدید مورد بررسی و تبیین قرار گرفته است. اطلاع از این رویکرد قرآن در تغییر قوانین، می تواند مقدمه ای بر کشف الگوی قرآنی قانون گذاری در جوامع باشد.کلید واژگان: قرآن کریم, قانون, انگاره قانون, عصر نزول, تغییر قوانینIn Hejaz society before the revelation, there were laws that originated from some of their religious, moral and behavioral characteristics. But with the revelation of the Qur'an and the formation of social laws, a fundamental change took place in society. This study, by documentary and descriptive-analytical methods, by examining the related Qur'anic verses, has answered the question of what approach the Holy Qur'an took to the characteristics of society before the revelation in shaping social laws, which was accepted to amend and change the laws. For this purpose, first the characteristics affecting the laws of society before the revelation such as "protection", "superstition", "securing interests" and "rule of power" are explained and then the corrective approaches of the Qur'an to each of these characteristics such as the prevalence of unity, rationality, Humanity and justice are addressed. Finally, the degree of commitment of the society at the time of revelation to the new laws has been examined and explained. Knowing this Qur'anic approach to changing laws can be a prelude to discovering the Qur'anic pattern of legislation in societies.Keywords: The Holy Quran, the law, the idea of the law, the age of revelation, the change of laws
-
مسیله نسخ در قرآن در زمره دانش هایی است که از دیرباز در علوم مختلف اسلامی مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده و دیدگاه های متفاوت و گاه ضد و نقیضی درباره آن مطرح شده است. از آنجا که روایات، منشا بسیاری از این اختلاف دیدگاه ها در اندیشه نسخ بوده است، پژوهش حاضر به بررسی اعتبار تاریخی اسناد این دست از روایات می پردازد. بدین منظور، پس از جمع آوری روایاتی که حاکی از نسخ آیه ای از قرآن است، با استفاده از روش های تاریخ گذاری حدیث برپایه حلقه مشترک، اسناد روایات را مورد بررسی و تحلیل قرار داده، تا به این سوال اساسی پاسخ داده شود که این روایات در چه زمان و مکانی و توسط چه کسانی انتشار یافته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که قتاده، سدی، حسین بن واقد، حجاج بن محمد و ابو صالح از چهره های شاخص نسخ به شمار می آیند و مبدا گسترش روایات، قرن دوم هجری در بصره و کوفه بوده است.کلید واژگان: تاریخ گذاری حدیث, تحلیل اسناد, حلقه مشترک, روایات تفسیری, قتاده, ناسخ و منسوخ, نسخThe issue of abrogation (naskh) in the Qur'an is a knowledge that has long been considered by Muslim scholars in various Islamic sciences, so that different and sometimes contradictory views have been expressed about it. Since the narrations (hadiths) are the origin of most different opinions on abrogation, this research examines the historical validity of Asnad of the narrations. Accordingly, collecting the narrations that indicate the abrogation of a Qur’anic verse and using the method of dating hadith based on the common link, it analyzed the Asnad of these narrations to answer the main question of research that “when, where, and by whom were these narrations spread?” The result shows that Qatāda, Suddī, Ḥussein b. Wāqid, Ḥajjāj bin Muhammad, and Abū Sāliḥ are among the key figures of naskh who are remarked as the origin of the spread of narrations in the second century AH in Basra and Kūfa.Keywords: Dating Hadith, Sanad Analysis, Common Link, Exegetical Narrations, Qatāda, Abrogating, Abrogated, abrogation
-
«ما یسجد علیه» به معنای آنچه که سجده بر آن جایز است، بخش مهمی از ابواب سجود را در جوامع روایی و کتب فقهی امامیه به خود اختصاص داده است و علمای امامیه کوشیده اند تا در ذیل این مبحث، به تبیین قاعده «ما یسجد علیه» و تعیین برخی از مصادیق متعارف آن اقدام نمایند. از گذشته، عبارت «زمین و هر آن چه که از زمین بروید و خوردنی و پوشیدنی نباشد» که برگرفته از تنها چند روایت از روایات امامیه در ابواب سجود بوده است؛ کم و بیش، بسان قاعده ای برای تعیین مصادیق «ما یسجد علیه» رواج یافته و همواره مورد توجه امامیه بوده است. اما بررسی های فقه الحدیثی این پژوهش نشان می دهد که برخی از روایات مغفول امامیه نیز می توانند الهام بخش قاعده ای در این حوزه باشند. بر اساس این قاعده که در پژوهش پیش رو «قاعده اوثان» نام گرفت، «سجده بر معبود اهل دنیا و هر آن چه که شایبه پرستش غیر خدا در آن باشد، روا نیست». در این صورت، ذکر عبارت «زمین و روییدنی های آن» در روایات، تنها به منزله تبیین مصادیقی برای قاعده اخیر بوده است. از سوی دیگر، بر اساس این قاعده، تعارضات شمار زیادی از روایات ابواب ما یسجد علیه، بدون نیاز به روش هایی همچون حمل بر تقیه، اطلاق و تقیید و... رفع می شود.کلید واژگان: سجده, مسجود, ما یسجد علیه, نبات ارض, قاعده اوثانThe phrase “mā yusjadu ‘alayh,” meaning “what is permissible for prostration”, allocates an important part of the chapters of sujūd (prostration) in the Imāmī narrative collections and jurisprudential books. Imāmī scholars then went to explain the rule of “mā yusjadu ‘alayh” and determine some of its conventional examples. The examples of “the earth and everything that comes from it, that is neither edible nor wearable” taken from only a few Imāmī narrations in the chapters of prostration, have been considered and nearly become popular for scholars as a rule to determine the examples of “mā yusjadu ‘alayh”. Based on the analytical descriptive method, this study seeks to detect another examples of the phrase. Through fiq al-hadith ways, it proves that some of the Imāmī neglected traditions may also inspire a rule in this field. According to this rule, named as “uwthān (idols) rule” by this research, “prostrating on the worldly deities and anything that is suspected of worshiping other than God is not permissible.” In this case, the phrase of “the earth and everything that comes from it” in the traditions is only served as explaining some examples of the latter rule. Additionally, based on this rule, the conflicts of a large number of narrations of “mā yusjadu ‘alayh” chapters will be resolved with no need for methods such as taqīyah, itlāq, taqyīd, etc.Keywords: prostration, What Is Prostrated on, What Is Permissible for Prostration, The Earth’s Plants, The Idols Rule
-
نشریه رهیافت های نوین مدیریت جهادی و حکمرانی اسلامی، سال دوم شماره 3 (پیاپی 7، پاییز 1401)، صص 20 -37
مدیریت بحران، از مباحث مهم در علوم سیاسی و مدیریتی است. پس از هجرت پیامبر اکرم به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، تهدید کفار و مشرکان مکه بر علیه مسلمانان همچنان ادامه داشت و همین زمینه ساز چند جنگ بزرگ شد. بررسی آیات قرآن حاکی از آن است که خداوند در هنگام مواجهه مسلمانان با این بحرانها، به گونه های متفاوت، از سپاه اسلام حمایت کرده است. پژوهش حاضر بر اساس مطالعه ادبیات موضوع و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، مهمترین اصول مدیریت بحران در جنگهای صدر اسلام را با تاکید بر سوره های آل عمران و انفال و بر اساس تقسیم بندی مراحل معروف سه گانه در مدیریت بحران دسته بندی نموده و این مدل تحلیل را می توان از دستاوردهای نوشتار حاضر برشمرد. برآیند تحلیل آیات مرتبط، نموداری است که نقاط برجسته آن را می توان در تلاش برای برقراری صلح و امنیت پایدار، رعایت عدالت حتی در بحبوحه جنگ و همچنین پذیرش توبه نادمان خلاصه کرد.
کلید واژگان: مدیریت بحران, قرآن, جنگ, کفار, مشرکانcrisis management is one of the most important issues in political and managerial sciences. After the departure of the Holy Prophet (PBUH) to Medina and forming an Islamic state, the infidels and pagans of Mecca continued to threaten the Muslims and caused several great wars. Scrutiny in the verses of the koran indicates that God has supported the islamic corps during the confrontation of muslims with these crises.In the present study, based on the study of the subject literature and with a descriptive, analytical approach and focusing on medenian surahs of the Quran (Al Imran and Anfal) and based on the division of The famous triple stages in crisis management, the most important principles of crisis management in the early Islamic wars are examined And this analysis model can be counted among the achievements of the present article.The result of the analysis of the related verses is a graph whose salient points can be summarized in an effort to establish peace, Observance of justice, even in the midst of war and acceptance of Repentant Of remorses.
Keywords: crisis management, Quran, war, infidels, polytheists -
وجود برخی ویژگی های مشترک تفسیری فریقین در التبیان نشان از انگیزه مولف در نگارش یک تفسیر تقریبی دارد. این امر در روش نقل روایات تفسیری به ویژه روایات اهل بیت (ع) اثرگذار بوده است. در سده های بعد روش تفسیری التبیان در برخی تفاسیر شیعه به ویژه مجمع البیان استفاده شده است. از سویی برخی پژوهشگران اهل سنت، روش اعتدال گرای طبرسی در مجمع البیان را ستوده و در نتیجه؛ این تفسیر تقریبی شناخته می شود، اما با توجه به قدمت التبیان و استفاده طبرسی از روش تفسیری طوسی؛ این رویکرد را ابتدا باید در التبیان جستجوکرد. این پژوهش با روش کتابخانه ای و تحلیل متن به بررسی ویژگی های تقریبی روایی در این دو تفسیر پرداخته است. توجه به منابع غیر شیعی، نقل بسیاری از روایات پیامبر و حضرت علی (ع) از منابع اهل سنت، خودداری از نقل روایات فضایل اهل بیت (ع) و مذمت خلفاء و عدم نقل معارف شیعی به صورت صریح از جمله ویژگی های تقریبی این دو تفسیر می باشد استفاده ازمنابع بیشتر، نام بردن مصادر فریقین به ویژه شیعه، فراوانی روایات شیعی ذیل آیات به ویژه روایات فضایل، از جمله تفاوتهای مجمع البیان با التبیان است.
کلید واژگان: التبیان فی تفسیر القرآن, شیخ طوسی, مجمع البیان, طبرسی, تفسیر تقریبیThe existence of some common features of the interpretation of the Shia and Sunni in Al-Tibbyan shows author's motivation to write an approximate interpretation.This has been influential in the way of the quoting Interpretative traditions,especially the traditions of ahlul-Bait.In the following centuries, interpretive method of Al-Tibbyan wasused insome Shiite interpretations, especially the MajmaaAl-Bayan.On the other hand, some Sunni scholars praise the moderate method of Tabarsi and as a result, MajmaaAl-Bayan is known an approximate interpretation, According to the age Al-Tibbyan and use of the Tusi interpretive method by Tabarsi,this approach must be searched in al-Tibbyan.This study, by using the library method and text analysis, explores the approximate features of Quoting in these interpretations.Attention to non-Shi'a sources, the quoting of many traditions of Prophet and Imam Ali from Sunni sources, the restraint to the quoting of the primacy traditions of Ahlul-Bayt and the blaming Caliphs, and the Lack of quotation of the Shi'i teachings explicitly are among the approximate attributes of two interpretations. use of more resources, mentioning of the Shia and Sunni resources, especially the Shia, abundance of the Shiite traditions Below the verses, especially the traditions of superiority , including the differences of Majmaa Al-Bayan with al-Tibbyan.
Keywords: Al-Tebayan fi Tafsir al-Quran, Sheikh Tusi, Majmaa Al-Bayan, Tabrasi, Approximate interpretation -
مقاتل بن سلیمان، متوفی در قرن دوم هجری، قدیمی ترین مفسری است که به صورت بسیار گسترده به بیان آیات مستثنا پرداخته؛ تا حدی که در قرون بعدی به عنوان یکی از راویان اصلی آیات مستثنا شهرت داشته است. او هیچ گاه نامی از مشایخ تفسیری اش به میان نیاورده و در شهرهای مختلف از جمله مرو و بصره زیسته است. از این رو بوم تفسیری، مشایخ و روش فراگیری او مبهم است. اما این پژوهش با تکیه بر قراین گوناگون، نخست، اثبات کرده که بوم تفسیری او عراق و به ویژه بصره است. دوم، او به روش غیرسماعی از اساتید مختلف تفسیر آموخته و به همین جهت نامی از آن ها نبرده است. سوم، در میان اساتید عراقی و حجازی، او در تفسیر بیش از همه تحت تاثیر قتاده و سپس کلبی بوده و اندیشه مستثنا ساختن آیات را نیز از آنان وام گرفته است. کاوش در روش مقاتل نشانگر آن است که او همواره با تکیه بر قراین خارجی، به ویژه اسباب نزول که اعتماد فراوانی به آن ها داشته و پیش فرض های نادرست تاریخی، به مستثنا بودن بسیاری از آیات حکم کرده است. چنان که با توجه به قراین، اندیشه نفی هرگونه ارتباط پیامبر با اهل کتاب در دوران مکه یا هجرت پیامبر پیش از مسلمانان به مدینه یا وقوع جهاد فقط در مدینه و رفتار تسامح آمیز با مشرکان فقط در دوران قبل از هجرت، مهمترین فرضیه های مقاتل بوده که آیات بسیاری را به سبب آن ها مستثنا کرده است.کلید واژگان: : آیات مستثنا, اهل کتاب, بصره, قتاده, کلبی, مقاتل بن سلیمانMuqātil ibn Sulaymān (d. 2nd century AH) is the oldest commentator who extensively quoted exceptional verses, so that he became known as one of the main narrators of such verses in next centuries. He did not mention his exegetical masters while living in different cities such as Marv and Basra. As a result, his interpretive school, masters, and method of learning are ambiguous. Based on various evidence, this research proves that his original interpretive school was in Iraq, especially Basra. Moreover, he did not learn interpretations from his masters in an auricular way; therefore, he did not mention their names. In addition, among the Iraqi and Hejazi masters, he mostly was influenced by Qatada and then Kalbī in his commentary, and so he received the idea of excepting verses from them. The discovery of Muqātil’s method shows that he always issued fatwā on the exception of many verses, relying on external evidence, especially the causes of revelation in which he had great confidence, and incorrect historical presuppositions. According to the evidence, the idea of denying any connection between the Prophet (PBUH) and the People of the Book during Mecca era, the migration of the Prophet (PBUH) to Medina before Muslims, the occurrence of jihad only in Medina, and the tolerant dealing with polytheists only before the migration were the most important hypotheses of Muqātil, through which he excepted many verses.Keywords: Muqātil ibn Sulaymān, Exceptional Verses, Basra, Qatada, Kalbī, People of the Book
-
مجله کتاب قیم، پیاپی 26 (بهار و تابستان 1401)، صص 173 -191
نسخ از جمله مسایل مهم در علوم قرآنی و تفسیر است که همواره دانشمندان اسلامی به آن توجه نشان داده اند. قریب به اتفاق دانشمندان با وجود اختلاف نظر در تعداد و نوع آیات ناسخ و منسوخ اصل وجود نسخ را پذیرفته اند. ابن کثیر از مفسرانی است که در تفسیر خود به مسئله نسخ توجه ویژه ای نشان داده است. در این مقاله با روش تحلیلی - توصیفی ابتدا به موضوع نسخ در تفسیر ابن کثیر پرداخته شده و سپس مبانی وی در نسخ و نوع مواجهه وی با مسئله نسخ بررسی خواهد شد. او از میان 45 مورد نسخی که ذیل آیات، مورد بحث قرار داده به طور روشمند و بر اساس مبانی تعیین شده 10 مورد را پذیرفته است. اعتقاد به گسستگی نزول در سوره های مدنی و تقدم و تاخر سوره ها و توجه به سیاق آیات از جمله این مبانی است. این مفسر در مواجهه با ناسخ و منسوخ نیز توجه ویژه ای به آیات و سنت پیامبر (ص) همچنین استناد به اقوال صحابه و تابعین و مفسران دارد. ابن کثیر در مواردی نیز معتقد است میان حکم آیه ناسخ و آیه منسوخ ارتباطی وجود ندارد و در مواردی تخصیص و استثناء در آیات را به جای نسخ پذیرفته است.
کلید واژگان: قرآن, ابن کثیر, تفسیرالقرآن العظیم, ناسخو منسوخ, مبانی نسخقرآن -
مجله کتاب قیم، پیاپی 24 (بهار و تابستان 1400)، صص 323 -341
یکی از ویژگی های های تفسیر «التبیان فی تفسیر القرآن» اثر شیخ طوسی، نقل روایات و اقوال تفسیری فریقین است. مولف در عمل به این ویژگی به یک روش عمل نکرده و در نقل روایات اهل بیت (ع) با تغییر یا حذف برخی واژگان روایت، بیشتر به موضوع اصلی آنها اشاره می کند. در نتیجه، روایات دچار آسیب هایی نظیر نقل به معنا، تقطیع و اختصار شده است. از سویی، نقش مرجع بودن این تفسیر در انتقال بسیاری از روایات به تفسیر «مجمع البیان» طبرسی و از آن به تفاسیر بعدی شیعه، بویژه تفاسیر روایی بر اهمیت این مساله افزوده است. نوشتارحاضر، ضمن اشاره به دسته بندی نقل به معنا از نگاه پژوهشگران، به بررسی ابعاد و گونه های آن در تفسیر «التبیان» پرداخته و نشان داده است که برخی روایات در «التبیان» دچار نقل به معنا شده است. گونه های متنوعی از نوع جایگزینی، حذف و اضافه و جابجایی در سطح واژگان و جملات و گاه، ترکیب آنها با دیگر عوارض حدیثی مشاهده می شود و فهم معنای روایت را بدون توجه به اصل روایات در مصادر دشوار ساخته است. نقل به معنا در برخی موارد، بویژه در روایاتی که مصادر آنها موجود نیست، موجب سلب اعتماد به آنها شده است.
کلید واژگان: روایت, شیخ طوسی, تفسیر, نقل به معنا, «التبیان» فی تفسیر القرآنOne of the characteristics of the interpretation Al-Tibyan Fi Tafsir al-Qur’an, authored by Sheikh Tousi, is the inclusion of interpretive statements and quotations from both Shia and Sunni scholars. This inclusion has not been done in just one way; for the statements quoted from Imams (peace be upon them), the author has just conveyed the gist or the main idea of every statement by omitting certain words from it. What is quoted in his book, therefore, suffers from being manipulated and unduly shortened or curtailed. What makes the problem even worse is that Sheikh Tousi’s interpretation has served as a reference or a source from which Tabarsi’s Majma’ ul-Bayan Interpretation and the subsequent interpretive works, especially those based on Hadiths, have derived a lot. The present study firstly refers to the clarification of conceptual quotations generally put forth in the literature and then introduces the types of such quotations actually used in the Al-Tibyan Interpretation. It is shown that the original forms of some Hadiths have not been reported in the book; rather, it is just the core concepts that are quoted by the author. Those Hadiths are beset with a variety of distortions including lexical substitution, addition, substitution and displacement of words and structures as well as alteration in the sequence or combination of words and sentences. This has made it hard to understand the true meanings of Hadiths in the absence of their original forms. As a matter of fact, quoting a concept with no care for its linguistic and contextual features leads to distrust in both the quoted subject and the quoting author.
Keywords: Hadith, Sheikh Tousi, Interpretation, Quotation of main ideas, Al-Tibyan Fi Tafsir al-Qur’an -
نشریه مطالعات قرآنی، پیاپی 46 (تابستان 1400)، صص 529 -555
«التبیان فی تفسیر القرآن»، تالیف شیخ طوسی، اولین تفسیر جامع و اجتهادی قرآن در شیعه است. در این تفسیر که بخش قابل توجهی از آن را روایات و اقوال تفسیری تشکیل داده، نقل روایات اهل بیت(ع) شیوه متفاوتی از دوره پیش و پس از خود دارد. این موضوع با توجه به جایگاه شیخ طوسی در حدیث شیعه به عنوان مولف دو کتاب از کتب اربعه حدیثی، اهمیت بیش تری پیدا می کند. بیش تر روایات نقل شده در این تفسیر به شیوه مرسوم نقل روایات و به طور صریح، در تفسیر منعکس نشده و اصل حاکم بر نقل روایات اهل بیت(ع) در «التبیان»، اشاره به وجود روایت در موضوع مورد بحث آیات و پرهیز از نقل مستقیم روایات است. مولف همچنین از روش های متفاوتی نظیر اشاره به موضوع روایت، ذکر واژگان کلیدی روایت، استفاده از واژگان دال بر روایات شیعه و الفاظ مجهول استفاده کرده است. می توان گفت که انگیزه و شرایط زمانی و مکانی تالیف(فضای گفتمان) این تفسیر در کمیت و کیفیت نقل روایات اهل بیت(ع) نقش موثری داشته و مولف سعی در تالیف تفسیر تقریبی داشته است.
کلید واژگان: تفسیر, روش نقل, روایت, شیعه, اهل بیت(ع)"Al-Tabyan Fi Tafsir Al-Quran", written by Sheikh Tusi, is the first comprehensive and ijtihad interpretation of the Quran in Shia. In this interpretation that a significant part of it consist narrations and interpretive sayings, quoting the narrations of the Ahl al-Bayt (AS) has a different method from the period before and after it. This issue becomes more important due to the position of Sheikh Tusi in Shiite hadith as the author of two books of four hadith books. Most of the narrations narrated in this commentary are not reflected in the traditional way of narrating narrations explicitly in narrations and the principle ruling quoting narrations of Ahl-Albayt in "Al-Tabyan" refers to the narration in the issue of verses and avoiding direct quoting narrations. The author has also used different methods such as referring to the subject of the narration, mentioning the key words of the narration, using words indicating Shiite narrations and unknown words. It can be said that the motivation and temporal and spatial conditions of the author (discourse space) of this commentary have played an effective role in the quantity and quality of the narrations of the Ahl al-Bayt (AS) and the author has tried to write an approximate commentary.
Keywords: interpretation, method of narration, Narration, Shiite, Ahl al-Bayt (AS) -
نشریه مطالعات قرآنی، پیاپی 45 (بهار 1400)، صص 283 -311
مدیریت بحران به عنوان موضوعی بین رشته ای در حوزه های مختلف مدیریت سیاسی، اجتماعی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بنابراین رویکرد قرآن کریم به این موضوع، قابل توجه است. مطالعه آیات مدنی نشان می دهد که پیامبر اکرم(ص) در دوران حکومت مدینه، با بحران های گوناگونی مواجه بوده است. یکی از پیچیده ترین این بحران ها، اقدامات مخرب جریان نفاق در برابر پیامبر(ص) است. با توجه به جایگاه خاص پیامبر(ص) در دریافت وحی، واکنش های ایشان در برابر منافقان می تواند به عنوان الگویی مطمین برای مدیریت بحران در جهان اسلام و جامعه بشری مورد بهره برداری قرار گیرد. مدیریت پیامبر(ص) در بحران های ایجاد شده توسط منافقان را می توان در سه مرحله کلی شامل مدیریت قبل از بحران، حین بحران و بعد از بحران ارزیابی کرد. این پژوهش بر آن است تا بر اساس مطالعه ادبیات موضوع و با رویکرد توصیفی-تحلیلی، مهم ترین بخش های این مدیریت که شامل بیان روش ها و اقدامات تنش زای منافقان و واکنش های متناسب قرآن همراه با اعلام سیاست ها و تدابیر پیامبر(ص) است را بررسی نماید. راهبردهای شش گانه به دست آمده در پژوهش حاضر، از دستاوردهای این نوشتار است.
کلید واژگان: حکومت, تدبیر, آیات مدنی, مدیریت پیامبر(ص), منافقانCrisis management is of particular importance as an interdisciplinary topic in various areas of political and social management. Therefore, the approach of the Holy Quran to this issue is remarkable. The study of Medina verses shows that the Holy Prophet faced various crises during the rule of Medina. One of the most complex of these crises is the destructive actions of the current of dissension against the Prophet. Given the special place of the Prophet in receiving revelation, his reactions to the hypocrites can be used as a reliable model for managing the crisis in the Islamic world and human society. The management of the Prophet in crises caused by dissension can be evaluated in three general stages, including pre-crisis, during-crisis and post-crisis management. This research intends to study the subject literature and with a descriptive-analytical approach, the most important parts of this management, which include expressing the methods and actions of the dissension and the appropriate reactions of the Qur'an along with announcing the policies and measures of the Prophet Check. The six strategies obtained in the present study are among the achievements of this paper.
Keywords: governance, expediency, Madani Verses, Prophet’s Management, dissenter -
مجله کتاب قیم، پیاپی 22 (بهار و تابستان 1399)، صص 139 -158طبق آیات قرآن کریم، بهشت سرای سرسبز و خرمی است که درختان مختلفی را در خود جای داده است. یکی از این درختان، «طلح» است. توصیف این درخت در قرآن کریم با واژه «منضود» از یک سو و هم نشینی آن با درخت «سدر» از سوی دیگر، سبب شده که مترجمان و مفسران در معنای واژه «طلح»، اختلاف نظر داشته باشند. برخی آن را درخت سنط یا اقاقیا، برخی دیگر شکوفه خرما و دیدگاه غالب آن را درخت موز دانسته است. این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، به بررسی لغوی، تفسیری و گیاه شناسی واژه «طلح» پرداخته و مطابقت این واژه را با درخت اقاقیا و موز مورد ارزیابی قرار داده است. بررسی های واژه شناسی و تفسیری و همچنین نیازمند ی های محیطی این دو درخت نشان می دهد که سنط یا اقاقیا، بیشترین مطابقت را با واژه «طلح» دارد.کلید واژگان: طلح, موز, اقاقیا, گیاهان قرآنی, تفسیر
-
بنابر نظر مشهور، مقدار آب کر در روایات امامیه با دو روش حجمی و وزنی بیان شده است و با استفاده از مقیاسهای ذکر شده در روایات، میتوان مقدار آب کر را به طور دقیق به دست آورد. همچنین، رطل یک مقیاس وزنی دانسته شده و برای محاسبه مقدار کر، از مقدار معادل رطل به مثقال بهره گرفته شده است.
در پژوهش پیشرو، برای بررسی واژههای کر و رطل، به محدوده روایات ابواب کر، اکتفا نشده و این واژهها از سه منظر لغوی، روایی و کاربرد آنها در مذاهب اسلامی با رویکرد فقه حدیث، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافتههای این پژوهش، در روایات امامیه مقدار آب کر با سه روش ابعادی، ظروف و رطل بیان شده است. اما روشهای ابعادی و ظروف در ذات خود غیر دقیق است و حداکثر میتواند تقریبهایی برای رسیدن به حدود آب کر باشد. همچنین در روش رطل، بهترین شیوه برای رسیدن به مقدار کر بر حسب معیارهای امروزی، بهرهگیری از مقادیر معادل رطل به درهم است، که در این صورت، مقدار به دست آمده برای آب کر با مقدار مشهور، تفاوت چشمگیری پیدا میکند.
از سوی دیگر، ادعای محاسبه دقیق مقدار کر (به هریک از سه روش)، ادعای درستی نیست و به نظر میرسد که اصطلاح کر در روایات امامیه یک معیار تقریبی برای بیان حداقل مقدار آب یک آبگیر یا معادل آن است که در ملاقات با نجاست، مشروط به عدم تغیر، پاک خواهد ماند. از این رو، برای پی بردن به مفهوم آب کر نباید در سودای محاسبات دقیق گرفتار آمد.کلید واژگان: کر, رطل, آب کر, درهم -
سوره ماعون بنابر دیدگاه اغلب مفسران، سوره ای مکی است. همه جداول ترتیب نزول نیز آن را در زمره نخسین سور مکی قرار داده اند؛ چنانکه طول، لحن و مسجع بودن این سوره نیز آن ها را تایید می کند. لیکن در حوزه محتوا، آیات ابتدایی این سوره در مذمت تکذیب گران قیامت، و آیات میانی در مذمت مصلین ریاکار نازل شده که همین موجب گردیده تا برخی این سوره را دارای نزول گسسته در مکه و مدینه و برخی نیز آن را کاملا مدنی تلقی نمایند. چنانکه گزارش متقدمان از مدنی یا مکی-مدنی بودن این سوره نیز موید این اقوال است. درحالیکه برحسب یافته های این پژوهش، ارتباط معنایی و لفظی آیات میانی این سوره با ابتدای آن، نزول پیوسته و دفعی آن را ثابت کرده است. از دیگر سو سیاق سوره ماعون و شباهت آن به دیگر سور مکی اولیه، جایگاه آن در جداول ترتیب نزول را تایید می نماید. درنهایت با توجه به تاریخ گذاری این سوره در سال های ابتدایی مکه و عدم وجود پدیده نفاق در آن دوران از یک سو، و فقرات مختلف وحی که از یک عمل عبادی به عنوان صلاه در میان مشرکان و مردمان دیگر ادیان سخن می گوید، از دیگرسو، می توان به مخاطب بودن مشرکان در سراسر سوره ماعون حکم کرد.
کلید واژگان: سوره ماعون, مدنی, مکی, نزول پیوسته, نزول گسسته, تاریخ گذاریAccording to most Quranic commentators, Surah Al-Ma'un was revealed in Mecca. Based on its chronological order of revelation, it is also classified as one of the first Meccan surahs, which is in keeping with the length, tone, and rhyme of this surah. As for the content, the first verses of this surah were revealed in the denunciation of disbelievers of the Hereafter, and the middle verses in the censure of deceitful observers of prayer. As a result, some argue that this surah has been discontinuously reveled in Mecca and Medina, and some contend that it has been thoroughly revealed in Median.
The earlier accounts regarding the revelation of this surah in Mecca or Median also lend credit to this claim. However, according to the findings of this study, the semantic and literal link between the middle verses of this surah and its early content demonstrates its continuous revelation. On the other hand, the style of the Surah al- Ma'un and its resemblance to other early Meccan Surahs corroborates its position in the chronological orders of revelations. Finally, given that this surah was revealed in the early years of Mecca and hypocrisy was not at an issue at that time, and based on various types of revelation that spoke of an act of worship called salah among the polytheists and followers of other religions, it is evident that Surah al- Ma'un is directed at polytheists as its main audience.Keywords: Surah al- Ma'un, Medinan surah, Meccan surah, discontinuity of revelation, determining the date -
نشریه مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، سال بیست و پنجم شماره 1 (پیاپی 65، بهار و تابستان 1398)، صص 11 -32مطالعه تحول معنایی واژگان قرآن از عصر پیش از نزول تا ادوار بعد یک ضرورت است و فهم صحیح معنای آیات بدون آن میسر نیست. از جمله مولفه های تاثیرگذار در معنای واژگان، روابط آنها با همدیگر در متن، به ویژه رابطه هم نشینی کلمات است. در این مطالعه به تبیین محور های هم نشینی «اهل» و مولفه های معنایی آن از دوره پیش از اسلام تا عصر نزول می پردازیم و می کوشیم نشان دهیم رابطه هم نشینی اهل و کاربست آن با ضمائر که در دوره پیش از اسلام مشاهده می شود به قرآن راه یافته، و همنشین های جدیدی نیز در عصر نزول به اهل افزوده شده که به توسعه کاربست های زبانی آن انجامیده است. واژه اهل فقط در قالب ترکیب اضافی در قرآن به کار رفته، و به لحاظ ساختار نحوی با اسم ظاهر و ضمیر هم نشین شده است. در میان اسم های ظاهر، واژه الکتاب و اسامی مکان بیش ترین هم نشینی را با اهل دارد؛ همچنان که اسامی پیامبران نیز، بیش ترین هم نشینی را همچون مرجع ضمائر متصل به اهل دارا است. همچنین، معنای اختصاص، تعلق و انس را در همه این همنشین ها می توان دید.کلید واژگان: اهل, آل, ترجمه قرآن, اهل کتاب, اهل الذکر, اهل بیتThe study of the Qur'anic words based on new scientific methods in its linguistics, including its branches of semantics, plays an effective role in understanding the meaning of the Almighty God and attaining the semantic layers of the Quranic verses of the Quran. Among the influential components of the meaning of the vocabulary of relations Vocabulary with each other in the text, including these relationships, is the synthagmatic ralation of words together. In this research, the focus of the "Ahl synthesis has been discussed. The "Ahl" syntheses are used only in the form of additional combinations in the Qur'an and, in terms of syntactic structure, have been synthesized with the appearance and the pronoun. Among the names of appearances, the term " Alktab " and the names of the places are most synthesized. Also, the names of the Prophets have the most synthesis as the reference to the pronouns associated with the Ahl. According to the Syntagmatic Relation of the meaning of "Ahl" in the four categories of categories, as well as the relation between "Ahl" and "Al". This research focuses on one of the components of semantics to explain the concept of the word "Ahl" and its semantic domain in the Qur'an.Keywords: Quran, Allah, Al, semantics, Syntagmatic Relation
-
در تفاسیر قرآن رویکردهای مختلفی درباره ی میزان و نحوه ی بهره گیری از حدیث مشاهده می شود. در تفسیرهای عرفانی این امر از جنبه های مختلفی مانند میزان تاثیر گرایش مفسر در گزینش و فهم روایات تفسیری، اهمیت بیش تری دارد. به همین جهت، تعیین جایگاه و کارکرد حدیث در این تفاسیر می تواند به عنوان سنجه ای برای تعیین میزان اعتبار آن ها درنظر گرفته شود. در این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی گردآوری شده، جایگاه و کارکرد حدیث در تفسیر بیان-السعاده که اولین تفسیر عرفانی کامل و موجود شیعی به شمار می رود، بررسی شده است. باتوجه به این که گنابادی حدیث را به عنوان منبعی مهم برای آشنایی با تنزیل و تاویل آیات و وجوه مختلف معنایی و مصداقی معرفی کرده و نیز بیش از 2200 روایت در تفسیر خود استفاده نموده، جایگاه ویژه ی آن مشخص می گردد. مهم ترین کاکردهای حدیث در این تفسیر نیز براساس میزان فراوانی، شامل تبیین مفهوم، بیان مصداق و موید دیدگاه مفسر می شوند.کلید واژگان: تفسیر بیان السعاده, جایگاه حدیث, کارکرد حدیثThere are different approaches in Qur’anic interpretations about the level and the mechanism of utilization of Hadith. In mystic exegeses this issue seems more important from different aspects such as the amount of effect of the interpreter’s tendency in selecting and understanding the interpretative narratives. The position and function of hadith therefore may as a criterion assist to evaluate the validity of these books. Based on the descriptive-analytical method, the present paper has surveyed the position and function of hadith in the commentary of Bayān al-Sa'ādah, the first Shiite available complete mystical interpretation. The Author introduces hadith as an important source for learning tanzīl and ta’wīl of verses and their different aspects of meaning and example. He used more than 2200 hadiths in his work. Additionally, based on the abundance, the most importance usage of Hadith includes explanation of the concept, presentation of examples and confirmation of the interpreter's views.Keywords: The Commentary of Bayān al-Sa'ādah, Position of Hadith, Function of Hadith
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.