امیر مقدم احمدی
-
مقدمه
مولتیپل اسکلروزیس از مهم ترین بیماری های تغییردهنده زندگی فرد، به ویژه در سنین جوانی می باشد که باعث افت شدید سطح کیفیت زندگی شده و افراد را به سمت ناتوانی پیش خواهد برد. هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش کنترل استرس بر کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل در سال 1396 است. 60 بیمار زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. گروه مداخله، در 10 جلسه 2 ساعته آموزش کنترل استرس شرکت کردند. گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و t زوجی تحلیل شدند.
یافته هامیانگین نمره کیفیت زندگی قبل از مداخله در گروه مداخله و گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معنی داری نداشتند (672/0=p). در پس آزمون، میانگین نمره کیفیت زندگی، سلامت جسمی و سلامت روانی در گروه مداخله به طور معنی داری از گروه کنترل بیشتر بود (001/0>p). نتایج آزمون تی مستقل نشان داد تفاوت معنی داری بین اختلاف میانگین نمرات کیفیت زندگی و ابعاد آن قبل با بعد از مداخله بین دو گروه وجود داشت (001/0>p).
نتیجه گیریبرنامه مدیریت کنترل استرس می تواند به بیماران MS برای مدیریت بیماری و مشکلات مرتبط با زندگی خود کمک کند. از آنجایی که این برنامه آموزشی کارآمد و کم هزینه است، می توان آن را در مداخلات بهداشتی برای بیماران MS گنجاند.
کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, استرس, کیفیت زندگی, آموزشIntroductionMultiple sclerosis is one of the most important diseases that change a person's life, especially at a young age, causing a sharp drop in the quality of life and leading to disability. This research aimed to determine the effectiveness of stress control training on the quality of life of female patients with multiple sclerosis.
Materials and MethodsThe current research is semi-experimental with a pre-test, post-test, and control group in 2017. Sixty female patients with multiple sclerosis were selected as available and randomly divided into two intervention and control groups. The research tool was the quality of life questionnaire of multiple sclerosis patients. The intervention group participated in 10 stress control training sessions for 2 hours. The control group did not receive training. Data were analyzed using independent-t and paired-t statistical tests.
ResultsThe average score of quality of life before the intervention in the intervention group and the control group had no statistically significant difference (p=0.672). In the post-test, the average score of quality of life, physical health, and mental health in the intervention group was significantly higher than the control group (p<0.001). The independent t-test results showed a significant difference between the average scores of the quality of life and its dimensions before and after the intervention between the intervention and control groups (p<0.001).
ConclusionA stress control management program can help MS patients to manage their disease and problems related to their lives. Since this educational program is efficient and low-cost, it can be included in health interventions for MS patients.
Keywords: Multiple Sclerosis, Stress, Quality of Life, Education -
مقدمه و هدف
سکته مغزی یکی از کشنده ترین بیماری های نورولوژیکی و مهم ترین عامل ناتوانی افراد بالای 65 سال می باشد. شاید بتوان با استفاده از مواد آنتی اکسیدان و به دنبال آن مهار مکانیسم های اکسیداتیو و التهاب زا، از وقوع عوارض ایسکمی مغزی کم کرد. تروگزروتین یک ماده با خواص آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی است که تاکنون اثرات محافظت کننده عصبی آن مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مطالعه به بررسی اثر تروگزروتین بر آسیب مغزی ایسکمیک در موش های سوری نر پرداخته است.
روش کاردر این مطالعه تجربی از 39 سر موش سوری نر (30-25 گرم) استفاده شد. حیوانات به سه گروه شامل: 1. گروه شم 2. گروه ایسکمی مغزی 3. گروه ایسکمی مغزی با دریافت داروی تروگزروتین تقسیم شدند. در ابتدا در حیوانات گروه دوم و سوم ایسکمی مغزی ایجاد شد. 5 ساعت پس از آن، گروه 3 تروگزروتین به میزان mg/kg 300 به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. سپس 24 و 48 ساعت بعد اثر تروگزروتین بر اختلالات نورولوژیک حسی و حرکتی، ادم مغزی، حجم انفارکتوس، مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز آماری توسط نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون واریانس یک طرفه و دو طرفه انجام شد.
یافته هانتایج این مطالعه نشان داد تروگزروتین باعث کاهش حجم سکته (0/05>p) و ادم مغزی (0/05>p) در مقایسه با گروه کنترل شد. همچنین تروگزروتین عملکرد حسی_حرکتی (0/0001>p) و عملکرد تعادلی و توان عضلانی (0/05>p) را بهبود بخشید.
نتیجه گیریدرمان با تروگزروتین می تواند اثرات مفیدی بر روی عوارض و اختلالات ناشی از ایسکمی مغزی داشته باشد.
کلید واژگان: ایسکمی مغزی, تروگزروتین, آنتی اکسیدانIntroductionStroke is a neurological disease and one of the leading causes of death all over the world. It is also an important cause of disability in people over age over 65. It may be possible to reduce the incidence of cerebral ischemia using antioxidants, followed by inhibition of oxidative and inflammatory mechanisms. Troxerutin is a natural bioflavonoid with antioxidant and anti-inflammatory properties. However, its neuroprotective effects have not yet been studied. The present study aimed to investigate the effect of troxerutin on ischemic brain damage in male mice.
Materials and MethodsIn this experimental study, 39 male mice (30-25 grams) were used. The animals were divided into three groups: 1. Sham group 2. Ischemic brain group 3. The ischemic brain group, receiving troxerutin drug. Cerebral ischemia was induced in the second and third groups of mice. Five hours later, group 3 received 300 mg/kg troxerutin intraperitoneal injection. After 24 and 48 hours, the effect of troxerutin on sensory and motor neurological disorders, cerebral edema, and infarct volume was investigated. Analysis of variance test was performed by SPSS software (21) using one-way and two-way.
ResultsThe results indicated that troxerutin reduced stroke volume (p=0.05) and cerebral edema (p=0.05) compared with the control group. Troxerutin also improved sensory-motor function (p<0.0001) and balance function and muscle strength (p<0.05)
ConclusionTreatment with troxerutin can have beneficial effects on complications and disorders caused by cerebral ischemia.
Keywords: Cerebral ischemia, Troxerutin, Antioxidant -
زمینه و هدف
سکته مغزی سومین علت ناتوانی و مرگ و میر در جهان محسوب می شود. بنابراین، یافتن درمان جدیدی جهت افزایش توان بخشی معلولیت بعد از سکته مغزی مهم است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر تحریک الکتریکی عملکردی و ورزش درمانی عملکردی در درمان سکته مغزی ایسکمی بود.
مواد و روش هااین کارآزمایی بالینی تصادفی شده، در کلینیک فیزیوتراپی فاطمیه(س) رفسنجان در سال 1397 انجام شد. تعداد 33 بیمار مبتلا به سکته مغزی ایسکمی، به طور تصادفی به سه گروه مساوی تقسیم شدند که به ترتیب تحریک الکتریکی عملکردی، ورزش درمانی عملکردی و درمان رایج فیزیوتراپی طی 10 جلسه دریافت کردند. قدرت مشت کردن، شدت اسپاستیسیتی، توانایی راه رفتن و ارزیابی سطح معلولیت در طی جلسات اول، دهم و یک ماه بعد از درمان بررسی شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه، دوطرفه با اندازه گیری های مکرر به همراه آزمون مقایسات چندگانه Tukey و مجذور کای تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هایافته های این مطالعه نشان داد که 10 جلسه تحریک الکتریکی از ورزش درمانی عملکردی و درمان رایج فیزیوتراپی در کاهش اسپاستیسیتی، افزایش توانایی راه رفتن و کاهش سطح معلولیت سکته مغزی ایسکمی موثرتر بوده است (001/0˂p). اما این سه روش در افزایش قدرت مشت کردن با هم تفاوت معنی داری نداشتند (070/0=p).
نتیجه گیریبراساس یافته های این مطالعه پیشنهاد می شود که تحریک الکتریکی عملکردی در درمان عوارض سکته مغزی نظیر اسپاستیسیتی، مشکل راه رفتن و کاهش معلولیت استفاده شود.
کلید واژگان: سکته مغزی ایسکمی, تحریک الکتریکی عملکردی, ورزش درمانی عملکردی, درمان رایج فیزیوتراپیBackground and ObjectivesStroke is considered as the third common cause of disability and mortality in the world. Therefore, it is important to find a new treatment for increasing the rehabilitation of disability after stroke. The aim of this study was comparing the effect of functional electrical stimulation (FES) and functional exercise therapy (FET) on the treatment of ischemic stroke (IS).
Materials and MethodsThis randomized clinical trial was performed in Fatemieh Physiotherapy Clinic of Rafsanjan, Iran in 2019. Thirty-three patients affected by IS were randomly assigned into three equal groups including that received FES, FET and conventional physiotherapy (CP), respectively during 10 sessions. Strength of grasping, intensity of spasticity, ability of walking and assessing of disability levels were evaluated during the first and tenth sessions and one month later. Data was analyzed using one-way ANOVA and two-way repeated measures ANOVA followed by Tukey’s multiple comparisons test and chi-square test.
ResultsThe finding of this study showed that 10 sessions of FES was more effective than FET and CP in reducing spasticity, increasing walking ability and decreasing levels of disability in IS (p˂0.001), but the three methods did not significantly differ in increasing the strength of grasping (p=0.070).
ConclusionAccording to this study, it is recommended that FES be used in treating the complications of IS such as spasticity, problem of walking and decreasing disability.
Keywords: Ischemic stroke, Functional electrical stimulation, Functional exercise therapy, Conventional physiotherapy -
زمینه و هدف
بیماری آلزایمر یک اختلال تحلیل برنده نورونی است که موجب اختلال حافظه، تغییرات شخصیتی و رفتارهای غیر معمول می گردد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اثر آمپاکین فارامپاتور (Farampator) بر نقص حافظه کاری در موش های صحرایی آلزایمری بود.
روش هادر این مطالعه از 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (250 تا 300 گرم) استفاده شد که به 5 گروه آزمایشی تقسیم شدند: (1) گروه شم/کنترل (تزریق درون هیپوکمپ بافر فسفات lµ 1/PBS)، (2) گروه موشهای دارای آلزایمر (تزریق درون هیپوکمپ آمیلویید بتا/PBS l4µg/1µ)، (3 و 4) گروه موشهای دارای آلزایمر + تیمار با فارامپاتور (µg/kg 300 و 30 / خوراکی/ دوبار در روز) و (5) گروه موشهای دارای آلزایمر + تیمار با حلال فارامپاتور (سالین/ خوراکی/ دوبار در روز). جهت بررسی حافظه کاری از آزمون اندازه گیری رفتار تناوبی در ماز Y-شکل استفاده شد.
یافته هاتزریق درون هیپوکمپ آمیلویید بتا 42-1 باعث بروز نقص حافظه کاری در گروه موشهای دارای آلزایمر در مقایسه با گروه شم/کنترل گردید (0/01 >p). تجویز خوراکی آمپاکین فارامپاتور با دوز µg/kg 300 بطور معناداری باعث بهبود عمکرد حافظه کاری در موشهای دارای آلزایمر شد (0/05 > p). تجویز خوراکی µg/kg 30 فارامپاتور تاثیر معناداری در بهبود عملکرد حافظه کاری در موشهای دارای آلزایمر نداشت.
نتیجه گیریآمپاکین فارامپاتور می تواند باعث بهبود نقص حافظه کاری در مدل آزمایشگاهی آلزایمر در موش هایی صحرایی شود.
کلید واژگان: آمپاکین فارامپاتور, آمیلوئید بتا 42-1, بیماری آلزایمر, حافظه کاری, موش صحراییBackground and aimAlzheimer’s disease (AD) is a neurodegenerative disorder that can cause memory loss, personality changes and unusual behavior. The purpose of this study was to investigate the effect of ampakine Farampator on impairment of working memory in rat model of Alzheimer's disease.
MethodsForty male Wistar rat (250-300g) were randomly divided into five experimental groups including: Group 1: Sham/control (intra-hippocampal microinjection of phosphate buffer solution (PBS)/1μl); Group 2: Rat model of Alzheimer's disease (intra-hippocampal microinjection of 4μg/1μl amyloid beta 1-42), Groups 3 & 4: Rat model of Alzheimer's disease + Farampator (30 and 300 µg/kg/by oral gavage/ twice per day); Group 5: Rat model of Alzheimer's disease + Farampator vehicle (saline/ by oral gavage / twice per day). Y-maze spontaneous alternation test was used to evaluate the working memory.
ResultsIntra-hippocampal injection of amyloid beta 1-42 caused significant defects in working memory in rat model of Alzheimer's disease (p < 0.01). Farampator 300 µg/kg significantly improved working memory task in rat model of Alzheimer's disease (p < 0.05). Farampator 30 µg/kg had no significant effect on working memory impairment in rat model of Alzheimer's disease.
ConclusionAmpakine farampator can improve the working memory defect in rat model of Alzheimer's disease.
Keywords: Alzheimer's disease, Ampakine farampator, Amyloid beta 1-42, Rat, Working memory -
سابقه و هدفعلایم سندرم تونل کارپ شامل درد و پارستزی شبانه است. همراهی افسردگی با درد نوروپاتیک و بی خوابی (به علت رخ دادن درد در شب) بر کیفیت زندگی و پاسخ به درمان بیماران اثر دارد. لذا این مطالعه با هدف بررسی هم زمانی این دو اختلال صورت پذیرفت.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی_مقطعی، 79 بیمار مبتلا به سندرم تونل کارپ مراجعه کننده به بخش الکترودیاگنوستیک بیمارستان علی بن ابیطالب (ع) رفسنجان در سال 1393 وارد مطالعه شدند. یافته های دموگرافیک از طریق چک لیست و میزان افسردگی و اضطراب از طریق پرسش نامه های افسردگی و اضطراب بک جمع آوری شدند. جهت آنالیز داده ها از نرم افزار آماری SPSS نسخه 21 استفاده شد. سطح معنی داری در آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد.یافته هادر افراد مورد بررسی 11 نفر (9/13 درصد) مبتلا به افسردگی متوسط و 17 نفر (5/21 درصد) مبتلا به افسردگی شدید بودند. 26 نفر (9/32 درصد) از بیماران دارای اضطراب متوسط و 17 نفر (5/21 درصد) دارای اضطراب شدید بودند. بین میزان افسردگی و اضطراب با شدت بیماری ارتباط معنی داری یافت نشد، در حالی که میزان افسردگی و اضطراب در بیماران کارمند نسبت به سایر مشاغل مورد بررسی و هم چنین افراد دارای تحصیلات دانشگاهی به صورت معنی داری کم تر بود.
استنتاج: طبق نتایج حاصل از مطالعه اخیر، میزان افسردگی و اضطراب در بیماران مبتلا به سندرم تونل کارپ بیش تر از میزان های گزارش شده در جمعیت عمومی است.کلید واژگان: سندرم تونل کارپ, افسردگی, اضطرابBackground andPurposeNight time pain and paresthesia are the most common symptoms of carpal tunnel syndrome (CTS). Neuropathic pain and insomnia (due to night pain) accompanied by depression influence the quality of life, and response to treatment. So, this study aimed at evaluating concurrency of these disorders.Materials And MethodsA descriptive cross-sectional study was done in 75 patients with CTS, referring for electrodiagnosis in Rafsanjan Ali-Ibn-Abitaleb Hospital, Iran. Demographic information was obtained and Beck Anxiety and Depression Inventories were administered. The findings were analyzed in SPSS V21. P valuesResultsAccording to the findings, 11 (13.9%) patients with CTS had moderate depression while 17(21.5%) suffered from severe depression. Twenty six (32.9%) patients had moderate anxiety and 17 (21.5%) had severe anxiety. There was no significant association between the levels of depression and anxiety and disease severity. The levels of both depression and anxiety were significantly lower in patients who were employed and those with higher education.ConclusionThe prevalence of depression and anxiety in patients with CTS was higher than general population.Keywords: carpal tunnel syndrome, depression, anxiety -
زمینه و هدفلنفوتروپیک انسانی تیپ 1HTLV1 اولین رتروویروس شناخته شده است که می تواند در افراد مبتلائ بیماری های خطرناکی مانند لوکمی لنفومای سلول T بالغین(ATL) و پاراپارزی اسپاستیک تروپیکال گرمسیری(TSP) را ایجاد کند. از طرفی با توجه به شباهت علایم بیماران مبتلا به این ویروس با علایم مبتلایان به بیماری مولتیپل اسکلروزیس و شناخته شدن استان خراسان به عنوان تنها منطقه اندمیک این ویروس در ایران، شناخت دقیق این ویروس و بیماری های حاصل از آن ضروری می باشد. هدف از این مطالعه یک مورد ابتلا به ویروس HTLV1 با علایمی مشابه به مولتیپل اسکلروزیس در یک منطقه غیراندمیک بود.
معرفی بیمار: این مطالعه از نوع گزارش موردی است. بیمار خانم 56 ساله ای می باشد که در ابتدا بیماری ایشان MS(multiple sclerosis) تشخیص داده شد، ولی هیچ بهبودی در طی دوره درمان مشاهده نشد و سپس با توجه به محدود بودن علایم به اندام های تحتانی و اختلال اسفنکتری، سرم و مایع مغزی نخاعی ایشان از نظر وجود آنتی بادی های ضد HTLV1مورد بررسی قرار گرفت. مثبت بودن تست به همراه علایم بالینی، سبب تشخیص این ویروس در این بیمار شد.نتیجه گیریاین بیمار با علایم پاراپارزی اسپاتیک پیشرونده مراجعه کرد و در ابتدا به اشتباه بیماری ایشانMS تشخیص داده شد. عدم پاسخ به درمان پس از دوسال، وجود علایم بالینی آتیپیک برای MS و منسوب بودن بیمار به استان خراسان سبب تشخیص بیماری HTLV1 شد، لذا پیشنهاد می شود در مناطق اندمیک به تشخیص های افتراقی MS در مناطق جغرافیایی خاص، نظیر عفونت HTLV1 توجه شود.کلید واژگان: HTLV1, مولتیپل اسکلروزیس, پاراپارزی اسپاتیکArmaghane-danesh, Volume:21 Issue: 5, 2016, PP 513 -520Background and AimHuman lymphotropic retrovirus type 1( HTLV1) is the first known virus which could cause serious diseases such as adult leukemia- lymphoma T-cell lymphoma (ATL) and Tropical Spastic (TSP). On the other hand, due to the HTLV1 similarity symptoms in patients with multiple sclerosis symptoms in Khorasan as the region's endemic, knowledge and understanding of the virus and the disease is necessary in other areas as well. The aim of the present case report study was to investigate the HTLV1 infected virus with similar multiple sclerosis symptoms in a Non-endemic area.Case PresentationThe patient in the present case report study was a 56 years old women which her illness was early diagnosed as MS (multiple sclerosis). No sign of improvement in therapy period was observed. Therefore, due to limited symptoms in lower extremities and sphincter dysfunction, her serum and cerebrospinal fluid for the presence of antibodies anti HTLV1 was evaluated. The presence of Abs with clinical symptoms, cause diagnosis of the virus in the patient.ConclusionThis patient was referred with symptoms of progressive paraparesis spatic and at first her disease was mistakenly diagnosed as MS. Due to lack of response to treatment and atypical clinical symptoms related to MS and Khorasan province after two years the patient was diagnosis as HTLV1. It is recommended to apply differential diagnosis of MS in specific geographic regions, such infection as HTLV1 especially in endemic areas should be considered.Keywords: HTLV1, Multiple Sclerosis, Spastic Paresis -
زمینه و هدفاسترس های اکسیداتیو در تخریب نورون های واقع در جسم سیاه و ایجاد پارکینسون دخالت دارند. گزارش شده گیاه بومادران دارای اثرات آنتی اکسیدانی و محافظت نورونی است. در این مطالعه، اثر محافظتی عصاره ی آبی گیاه بومادران بر ضایعه ی القاء شده توسط تزریق داخل بطنی 6-هیدروکسی دوپامین (6-OHDA) در موش های صحرایی نر بررسی شد.مواد و روش هادر این مطالعه ی تجربی، 60 سر موش های صحرایی نر به صورت تصادفی به 6 گروه کنترل، پارکینسونی، و گروه های پارکینسونی تحت تیمار با عصاره تقسیم شدند. القاء پارکینسون با تزیق داخل بطنی تک دوز 6-OHDA انجام شد. عصاره ی آبی بومادران با دوزهای 4/1 و 8/2 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم به دو روش مکرر (روزانه و به مدت 14 روز قبل و 14 روز پس از تزریق 6-OHDA) و یا حاد (روز 13 پس از تزریق 6-OHDA) گاواژشد. ارزیابی پارکینسون با استفاده از تست روتارود و Wire grasping چهارده روز پس از تزریق 6-OHDA انجام شد.یافته هایافته های این مطالعه نشان داد که گاواژ مکرر دوزهای 4/1 و 8/2 میلی گرم عصاره ی بومادران فعالیت های حرکتی و قدرت عضلانی را متعاقب تزریق 6-OHDA در موش صحرایی بهبود بخشیده است (p<0.05).نتیجه گیریبر اساس یافته های این مطالعه، می توان گفت که مصرف مزمن عصاره ی بومادران، ممکن است باعث بهبود اختلالات حرکتی و قدرت عضلانی در موش های صحرایی نر مبتلا به پارکینسون شود.
کلید واژگان: پارکینسون, بومادران, 6, هیدروکسی دوپامینBackgroundOxidative stresses have some role in neuronal pathogenesis in Substantia nigra and induction of Parkinson's disease. It has been reported that Achillea millefolium has antioxidant and nuoropropective effects. In this study, we investigated the effects of Aqueous extract of Achillea millefolium in a Parkinson’s diseases model induced by ICV injection of 6-hydroxydopamin in male rats.Materials And MethodsIn this experimental study, 60 male rats were allocated into 6 groups including Control, Parkinson’s and Parkinson’s groups which treated by different doses of extract. Parkinson’s was induced by i.c.v injection of 6-OHDA. Aqueous extract of Achillea millefolium (1.4 and 2.8 mg/kg) was gavaged by two ways including repeated gavage (14 days before and for 14 days after 6-OHDA injection) and acute gavage (once in day 13 after 6-OHDA injection). Parkinson’s was evaluated using Rotarod and Wire grasping tests on day 14 after 6-OHDA injection.ResultsThe result of this study demonstrated that repeated gavage of Achillea millefolium extract improved motility and muscle tone following administration of 6-OHDA in rats (p<0.05).ConclusionThe results of this study demonstrated that chronic administration of Achillea millefolium extract may improve motility and muscle tone in Parkinson’s model in male rats.Keywords: Parkinson, Achillea millefolium, 6, hydroxy, dopamine -
مقدمهسردرد به عنوان یکی از شکایت های شایع بشر امروزی مطرح است،90 درصد افراد حداقل یک بار در سال دچار سردرد می شوند. سردرد را می توان یکی ازعوامل اصلی کاهش بازده کاری و انجام اقدامات تشخیصی دانست. با توجه به اینکه کارمندان پایه و اساس سازمان های دولتی می باشند و درصد بالایی از آن ها دچار سردردهای شدیدی هستند؛ این پژوهش با هدف بررسی میزان شیوع سردرد و ناتوانی های ناشی از آن در کارمندان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان شکل گرفت.
در این مطالعه 600 نفر از کارمندان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. در این پژوهش از فرم بتای پرسش نامه سنجش ناتوانی ناشی از سردرد و پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک استفاده شد. داده ها توسط نرم افزار SPSS19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و سطح معنی داری 05/0? p در نظر گرفته شد.
با توجه به نتایج به دست آمده در جنس مونث و افراد با سطح درآمد زیر 300 هزار تومان سردرد و آسیب ناشی از آن به طور معنی داری بیش تر بود. هم چنین با کاهش سن و کاهش سطح تحصیلات سردرد بیشتر می شد، که با آسیب های ناشی از سردرد از لحاظ عاطفی و کارکردی مرتبط بوده است.کلید واژگان: سردرد, شیوع, ناتوانی, کارIntroductionHeadache has become one of the common complaints by general population in recent days. 90 % of people experience at least one episodes of headache in a year¡and one of the major causes for reduction of emotional and functional effectiveness of community and therefore increase in diagnostic evaluations by doctors. Because of the major role of staff in government bureaus and also because of high prevalence of headache in this group research on different aspects of headache in this subgroup of general population seems to be rescannable.Purpose of this study was to investigate the prevalence of headache and measuring disability of the employees Rafsanjan university of medical sciences in 2012.MethodsIn this study beta version of Headache disability Index (HDI) questionnaire were applied. This questionnaire consists of one demographic data section and another section for characteristic aspects of headache. After explaining different aspect of this research and questionnaire, then collected data were entered to SPSS-19. P valuesResultsHeadache was more common between female groups than male groups significantly. According to this study headache and its complications were significantly higher in female sex and income less than 300000 Tomans. Also prevalence of headache in younger population and less educated people was higher than other subgroups, which caused more impairment in functional and emotional capacity of population.ConclusionThe study findings suggest that the headache has high prevalence in employees of Rafsanjan University of medical sciences. Pain and disability resulting from it can have a negative impact on employees work efficiency.Keywords: Headache, Disability, Work
مواد و
یافته ها: دقت تشخیصی آفازی بروکاو آفازی ورنیکه برای لوکالیزاسیون ضایعه مغزی درمناطق شناخته شده بروکا و ورنیکه در نیمکره چپ 94 ٪ می باشد. دقت تشخیصی همی پارزی برای لوکالیزاسیون ضایعه مغزی در نیمکره مقابل95٪ است. دقت تشخیصی آفازی و همی هیپوستزی برای لوکالیزاسیون ضایعه مغزی به ترتیب در نیمکره چپ و نیمکره مقابل 100 ٪ می باشد.
بحث و نتیجه گیری: با استفاده از مهارت های بالینی و انجام معاینه عصبی دقیق جهت مشخص نمودن نشانگان بالینی عصبی، می توان توپوگرافی ضایعات عروقی علامتدار مغز را با دقت بالا تعیین نمود.
مواد و
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.