ایوب شافعی پور
-
فصلنامه میقات حج، پیاپی 121 (پاییز 1401)، صص 85 -106آیات قرآن برای حج اهداف و مقاصدی را برشمرده اند که پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به مطالعه موردی دو هدف از اهداف حج دپیلماسی وحدت اسلامی و امنیت پرداخته است و با بررسی در آیات قرآن کریم و تفاسیر فریقین به این نتیجه رسیده است که حج و اجتماع مسلمانان در آن، امری ضروری برای حفظ و بقای وحدت اسلامی و استمرار آن بوده و مسلمانان در آن ایام و در آن مکان مقدس می توانند با تجمع و مشورت سالیانه و دیپلماسی وحدت، برای تحکیم وحدت و اخوت اسلامی تلاش کرده و در این ایام نوعی تمرین هم افزایی و همگرایی را انجام داده و کمک به فقراء و نیازمندان به وسیله قربانی هایی که در ایام حج توسط مسلمانان انجام می شود نیز یکی از مظاهر و نتایج حاصله و از مظاهر وحدت و یکپارچگی مسلمانان و حفظ اخوت اسلامی بوده و نوعی منفعت اقتصادی حاصله از حج می باشد. در بحث امنیت که یکی دیگر از اهداف و مقاصد حج به شمار می رود هم می توان گفت در قرآن کریم آیات فراوانی از برقراری امنیت حج در زمان ها و مکان های برگزاری این عبادت بزرگ خبر داده اند. خداوند مکان های و زمان های حج را امن اعلام کرده تا بعد از انجام دادن فریضه حج در امنیت کامل توسط حجاج بیت الله الحرام، این امر نوعی تمرین برای آن حاجیان از بلاد و کشورهای مختلف باشد تا بتوانند آن سوغات را به کشورهای خود برده و نتایج دپیلماسی امنیت حاصله از حج را در کشورهای خود اجرایی کنند.کلید واژگان: قرآن کریم, اهداف, مقاصد, حج, تفاسیر فریقین, دیپلماسی, وحدت اسلامی, امنیت
-
در نظام مالی اسلام، مهم ترین منابع مالی دولت زکات، خمس، جزیه، خراج و انفال محسوب می شود. در عصر حاضر با توجه به سنگین تر شدن وظایف حکومت ها، دولت ها مجبورند مالیات های غیرثابت و متغیری نیز از مردم بگیرند. سوال این است که اصولا آیا گرفتن چنین مالیات هایی از مردم توسط دولت جایز است یا خیر؟ پژوهش حاضر با تکیه بر توصیف و تحلیل گزاره های فقه مذاهب اسلامی و روش کتابخانه ای در پی پاسخگویی به پرسش مذکور برآمده و به این نتیجه رسیده است که وضع مالیات جدید و متغیر بر مردم توسط دولت به عنوان حکم ثانویه و به دلایل مهمی از جمله مصلحت و ضرورت جامعه جایز بوده و برخی آیات قرآن، روایات نبوی و عمل امامان معصوم نیز موید آن است و بیشتر فقهای مذاهب اسلامی به جواز آن فتوا داده اند.کلید واژگان: اسلامی, حکومت, دولت, فقه, مالیات, مذاهب.In Islam’s financial system, the most important financial resources of the government are zakat, khums, jizya, kharaj, and anfal. In the modern era, apart from fixed financial taxes, governments are obliged to levy non-fixed and variable taxes. The question is, whether or not it is permissible for an Islamic government to levy such taxes? The present study will attempt to answer the above-mentioned question by describing and analyzing the teachings of various schools of Islamic jurisprudence on this topic. The results of the study show that the government is permitted to levy new and variable taxes on the people as a so-called secondary rule. This is verified by significant reasons including Quranic verses, Prophet Muhammad’s sayings, and actions of the infallible Imams. Most scholars of the Islamic jurisprudential schools have issued fatwas confirming this form of taxation.Keywords: Tax, government, state, fiqh, Islamic sects.
-
یکی از مسایل اختلافی میان علمای اهل سنت که برخی آن را بدعت تلقی کرده اند، برپایی جشن به مناسبت میلاد پیامبر(ص) است. سوالی که مطرح می شود این است که حکم برپایی جشن در زادروز پیامبر(ص) چیست؟ پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی تحلیلی در پی یافتن پاسخ این پرسش در منابع مذاهب چهارگانه اهل سنت است. از بررسی منابع این نتیجه حاصل می شود که اکثر قریب به اتفاق اهل سنت قایل به جواز برپایی جشن به مناسبت میلاد پیامبر(ص) هستند و ادله عدم جواز، ضعیف و قابل رد و خدشه است. بر فرض که ادله جواز نیز قابل خدشه باشد، تنها یک دلیل برای جواز جشن میلاد کافی است و آن ضرورتی به نام وحدت امت اسلامی است که یکی از راه های محقق شدن آن، برپایی هرساله جشن میلاد پیامبر(ص) در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی است.کلید واژگان: مولودی خوانی, جشن, میلاد پیامبر(ص), سلفیه, اهل سنت, وحدت اسلامیOne of the issues of disagreement among Sunni scholars, which some have considered heresy, is the celebration of the birth anniversary of the holy prophet PBUH. The question that the present study is going to answer is that whether the holding of a celebration for the birth anniversary of the holy prophet PBUH is a canonical heresy and forbidden or not? The current research paper tries finding an answer to the foresaid question using library resources in the light of describing and analyzing the resources from all the four Sunni denominations and it will be concluded that the majority of the Sunnis grant permission to the holding of a birthday celebration of the prophet PBUH, and reasons for not allowing a birthday celebration are weak, rejectable and blemished, and reasons for permitting a birthday celebration, even if considered blemished, as well, can be summed up into a single proof that is the necessity for revoking unity between the Islamic nation one actualization way of which is holding a birthday celebration for the prophet PBUH in Islamic territories around the globe.Keywords: eulogy, Celebration, The Birth Anniversary of the Holy Prophet PBUH, Salafis, Sunnis, Islamic Unity
-
یکی از مسایل مورد بحث در فقه اسلامی، جواز یا عدم جواز تصدی مناصب ولایی، همچون رهبری حکومت توسط بانوان است. در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی تطبیقی این مسئله در فقه مذاهب اسلامی و حقوق ایران پرداخته می شود. در فقه مذاهب اسلامی جز یک فرقه (شبیبیه)، همگی قایل به عدم جواز تصدی این منصب توسط زنان می باشند. نظام حقوقی ایران به بهترین نحو بین حاکمیت قواعد شرع (اراده خداوند) و قواعد موضوعه (اراده مردم) آشتی برقرار کرده و مدیریت جامعه بر مبنای قواعد شرعی را بر عهده ولی فقیه و مدیریت بر مبنای قواعد موضوعه را بر عهده رهبر منتخب مردم قرار داده است و ممنوعیت تصدی زنان را صرفا در بعد فقهی و آن هم منصب ولایت فقیه برمی شمارد. از جهت حقوق موضوعه ممنوعیتی در این خصوص دیده نمی شود.
کلید واژگان: رهبری, ولایت, بانوان, فقه مقارن, حقوق موضوعهOne of the issues discussed in Islamic jurisprudence, is permission or the lack of permission for women to hold positions like the leadership of the government. This descriptive-analytical study paid to comparative study of this issue in Jurisprudence of Islamic Denominations and Iranian Law. In Jurisprudence of Islamic Denominations, except one sect (Shabibiyyah), all consider that women are not authorized to hold this position. In the legal system of Iran, it is best to reconcile the rule of Islamic law (the will of God) and the rule of law (the will of the people) and the management of the society that based on the rules of the Islamic jurisprudence has been placed on Wali al-Faqih and management of society that based on the rule of law has been placed on the elected leader of the people. The prohibition of leadership of women has just been put in the jurisprudential aspect, and it is the position of Wilayah al-Faqih. There are no prohibitions on the subject in this regard.
Keywords: leadership, Wilayah, Women, Comparative Jurisprudence, Statutory Law -
در نظام کیفری اسلام دوگونه مجازات وجود دارد که یکی حد و دیگری تعزیر نامیده شده است. با توجه به تفاوت هایی که در احکام و آثار مجازات حدی با مجازات تعزیری وجود دارد، ارایه ملاکی برای تشخیص و تعیین هریک از آن ها ضروری به نظر می رسد. با جستجو در منابع اصیل فقهی مذاهب اسلامی، شش نظریه دراین باره، به دست می آید. در این میان، جمهور فقها (به جز حنفیه) ملاک و مبنای خود را برای این تقسیم بندی، قرآن و روایات ذکر کرده اند، یعنی جرایمی را که در قرآن و سنت برای آن ها مجازاتی مقدر شده، تحت عنوان حد و جرایمی را که مجازاتشان تعیین نشده است، تحت عنوان تعزیر قرار داده اند. حنفیه ملاک این تقسیم بندی را قرآن و جرایم ذکر شده در روایات را با هر اوصافی تعزیری می دانند. از آنجا که منابع روایی نزد فقهای مذاهب اسلامی یکسان نیست، جرایم حدی و تعزیری نزد آنان مانند یکدیگر نبوده و تفاوت های زیادی دارد. این نوشتار با استفاده از منابع کتابخانه ای و با روش توصیفی، تحلیلی در پی پاسخگویی به این سوال است که ملاک تشخیص مجازات حدی از تعزیری چیست؟ این مقاله ضمن اشاره به اقوال مذاهب مختلف اسلامی و مقارنه بین آن ها، بر اساس گفتاری از امام علی7و نیز سایر روایات، ملاک شناخت حد از تعزیر را قرآن و سنت معرفی می کند.
کلید واژگان: ملاک, حد, تعزیر, فقه اسلامی, مذاهب اسلامی -
اهل بیت پیامبر(ص) نزد مذاهب اسلامی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و فقهای مذاهب در موارد متعدد پیش از صدور فتوا، به اقوال و افعال رسیده از آنان مراجعه می کرده اند. حضرت فاطمه(س) به عنوان بارزترین شخصیت اهل بیت پیامبر(ص)، مورد اهتمام مذاهب اسلامی قرار دارد. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی، به چگونگی و میزان اثرپذیری مذاهب اسلامی از فقه روایی ایشان پرداخته شده است. از بررسی آنها پی می بریم که مذاهب اسلامی در موضوعات عبادی و خانواده از روایات حضرت فاطمه(س) اثر پذیرفته اند، به طوری که روایات ایشان به عنوان یک قول معتبر در کنار اقوال دیگر مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله روایات حضرت فاطمه(س) که مذاهب اسلامی با استناد به آنها به صدور فتوا پرداخته اند، یا در صدور فتوای آنها اثرگذار بوده است، عبارتند از:غسل دادن زن متوفا توسط شوهرش، تعیین وقت اجابت دعا در روز جمعه، استفاده از تابوت برای میت زن، حکم انجام دادن عقیقه و تعیین کسی که بر برده زناکار اقامه حد می کند. استقاده از تابوت برای میت زن از اختصاصات فقهی حضرت فاطمه(س) می باشد که مورد استناد فقهای مذاهب اسلامی قرار گرفته است.
کلید واژگان: حضرت فاطمه(س), مذاهب فقهی, فقه روایی, فقه مقارن -
فصلنامه میقات حج، پیاپی 109 (پاییز 1398)، صص 123 -138
از میقات های پنج گانه حج و عمره، میقات ذات عرق است که به اهل عراق و مناطق شرق اختصاص دارد و مردم این مناطق در این میقات محرم می شوند؛ اما آنچه مطرح می شود این است که مشروعیت این میقات با نص (روایت نبوی) ثابت شده، یا این میقات پس از پیامبر9 و با اجتهاد برخی خلفا یا صحابه مشروعیت یافته؟ اهل سنت درباره این قضیه دو قول نقل می کنند: برخی به نص بودنش (به وسیله پیامبر9) قائل اند و برخی به اجتهادی بودن آن (به وسیله خلیفه دوم). این پژوهش با توصیف و تحلیل گزاره ها و منابع اهل سنت و روش کتابخانه ای در پی یافتن پاسخ این پرسش است و در پایان نتیجه می گیرد که پیامبر9 میقات ذات عرق را مشروعیت داده و آن را مشخص کرده است و روایات صحیحه و مستفیضه بسیاری آن را تایید می کند و همچنین می توان به گروهی که آن را اجتهاد خلیفه دوم می دانند، چنین پاسخ داد که چون خلیفه دوم مانند برخی دیگر احکام شرعی، از میقات قرار دادن این مکان توسط پیامبر9 آگاه نبوده، طبق اجتهاد خودش این مکان را میقات قرار می دهد و چون اجتهاد مقابل نص مشروعیت ندارد، دیگر نمی توان اجتهاد خلیفه دوم را در این باره مشروع دانست و گفت که مشروعیت میقات ذات عرق و مشخص شدن این مکان به عنوان میقات اهل عراق و شرق با اجتهاد او ثابت شده است، گذشته از اینکه اگر او حتی برای نخستین بار این اجتهاد را انجام می داد، بازهم میان اهل سنت درباره حجیت قول و اجتهاد صحابی اختلاف وجود دارد و برخی مذاهب اهل سنت آن را حجت نمی دانند.
کلید واژگان: حج, میقات, ذات عرق, عراق, اهل سنت, اجتهاد, نصMiqat Hajj, Volume:28 Issue: 109, 2019, PP 123 -138Zat-e-Erq is one of the five miqats (Ihram stations) for Hajj and Umrah, which belongs to Iraqis and the Easterners to enter into the state of Ihram. The question is whether this miqat obtained legitimacy based on the Text (Prophet Muhammad’s Hadiths) or on the Ijtihad of the caliphs or companions. There are two camps among Sunnis on this issue: one believes in the Textual status of the legitimacy (by the Prophet (PBUH)), and the other, in its Ijtihadi-based status (those of the Second Caliph, Umar). The present study, describing and analyzing the propositions and Sunnite references via a library research methodology, embarked on providing an answer to this question and concluded that the Prophet (PBUH) gave legitimacy to Zat-e-Erq Miqat; a conclusion that has been confirmed and attested by a plethora of thorough, authentic traditions (narratives). In answer to those believing in the Ijtihadi-based status of Zat-e-Erq, it can be said that the Second Caliph was not aware that the Prophet (PBUH) had announced this location as a miqat, as obtains for a number of other religious edicts, and therefore, he designated this place as a miqat according to his own Ijtihad. Considering that Ijtihad lose legitimacy before the Text, the Second Caliph’s Ijtihad loses legitimacy, too. In other words, the miqat status of Zat-e-Erq for Iraqis and the Easterners and its legitimacy were not determined by Umar’s Ijtihad. In addition, had Umar passed this Ijtihad for the first time, it should be noted that, there is a disagreement on the authority of the words and Ijtihad of companions among Sunnis, and a number of Sunnite sects de not recognize its legitimacy.
Keywords: Hajj, miqat, Zat-e-Erq, Iraq, Sunnite, Ijtihad, text -
نیروهای امنیتی و انتظامی که هرساله موقع حج، در سرزمین وحی مسئول برقراری امنیت و نظم هستند، در برخی مواقع حین انجام وظایف، خود نیز ممکن است حج بجا بیاورند. حال اگر آنان از سوی مافوق خود، این اجازه را یافتند که حج بجا بیاورند، کیفیت حج آنها و احکام مربوط به آن، با توجه به اشتغالاتی که در آن زمان دارند، چگونه خواهد بود؟ آیا اگر برخی از مناسک را به طور کامل بجا نیاورند، یا کامل آن را ترک کنند، حج آنها صحیح خواهد بود یا خیر؟ پژوهش حاضر که با تکیه بر توصیف و تحلیل گزاره های فقه مذاهب پنج گانه اسلامی و با استفاده از گردآوری داده های کتابخانه ای در پی جواب به سوالات مذکور برآمده است، روشن می سازد که نیروهای امنیتی و نظامی می توانند در حین انجام وظیفه حج بجا بیاورند و شرع به آنان این رخصت را داده است که به جای لباس احرام، لباس مخصوص به خود را بپوشند، عرفه را قبل از غروب آفتاب ترک کنند، از مزدلفه پس از مکث کوتاه برگردند، مبیت در منا را به کلی ترک کنند، یا فقط در قسمتی از آن حاضر شوند و رمی جمرات خود را به جز رمی جمره عقبه باهم در یک یا دو روز جمع کنند و حجشان صحیح می باشد.کلید واژگان: حج, نیروهای امنیتی, فقه مذاهب خمسه, اسلامThe security guards who are present at the annual Hajj pilgrimage in Mecca and are in charge of establishing security and order, while performing their duties, may carry out Hajj duty. Yet, the question that rises is that if they are granted the permission by their senior officials to carry out Hajj duty, how will be the quality of their Hajj duty and the related rites, given their commitments and duties at the time, and if they carry out some rites partially, or do not fulfill some of the requirements, will their Hajj duty be accurate or not? Using the description and analysis of propositions of the jurisprudence of the five Islamic Denominations, and collecting data through a library research, the present study attempted to answer the above-mentioned questions, and the findings indicated that the security guards can carry out Hajj duty while performing their job duties. The religious law permits them to wear their uniforms as an alternative to Ihram clothing, leave ‘Arafah before sunset, leave Muzdalifah after a short pause, entirely quit staying in Mina, or just be present at some parts of it, and except the final Ramy al-Jamarat, perform stoning of the devil (Ramy al-Jamarat) in one or two days. If the security guards perform these, their Hajj duty will be accurate.Keywords: Hajj, Security Guards, Jurisprudence of the Five Islamic Denominations, Islam
-
زمینه و هدف
تغییرات گسترده جوامع و تنوع نیازهای بشری از یکسو و پیشرفت های شگرف علوم پزشکی و شیمی از سوی دیگر، موجب استفاده طیف بزرگی از مردم از محصولاتی شده که مواد اولیه آن ها در فقه اسلامی نجس دانسته شده است و از جمله این مواد، صابون های ساخته شده از اجزای خوک است. حال این سوال مطرح است که آیا تغییرات ایجادشده در این مواد، موجب تغییر ماهیت آنان شده و نجاست آن ها را از بین برده است یا نه؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر با تکیه بر توصیف و تحلیل گزاره های فقه مذاهب اسلامی و روش کتابخانه ای به بررسی موضوع مورد بحث پرداخته است.
نتیجه گیریمذاهب اسلامی در پاسخ به این سوال، به جواز استحاله و در نتیجه، جواز استفاده و خرید و فروش چنین صابون هایی قائل شده اند. در مقابل، دسته ای دیگر معتقدند که استحاله مسلم نبوده و یا عدم استحاله محرز است. بنابراین نجاست کماکان باقی است. این گروه خود دو دسته شده اند که عده ای استفاده از این نوع محصولات را جایز نمی دانند، اما گروهی دیگر از آنان با وجود نجس دانستن این محصولات، استفاده از آن ها را به دلیل نیاز مردم و به منظور رفع عسر و حرج مردم جایز دانسته اند. به نظر می رسد از میان اقوال موجود، قول به استحاله و در نتیجه، جواز استفاده و خرید و فروش محصولات ساخته شده از اجزای خوک از قوت بیشتری برخوردار باشد.
کلید واژگان: خوک, نجاست, مذاهب اسلامی, صابونBackground and AimThe widespread changes in societies and the diversification of human needs on the
one hand, and the remarkable advances in medical sciences and chemistry, on the other hand, have led to the
use of a large range of people from products whose raw materials have been considered ritually impure in
Islamic jurisprudence, including soaps made including soaps made from pig components.The question now
is whether the changes made to these materials have changed their nature and eliminated their impure?Materials and MethodsThe present research is based on descriptions and the analysis of the Islamic
jurisprudential propositions and the library method to study the subject under discussion.ConclusionIn response to this question, the Islamic schools have granted permission to transformation and
therefore permit the use and sale of such soap. On the contrary, others believe that transformation is not
certain or non- transformation is established. So the ritually impure is still left. This group is divided into two
categories, some of which do not allow the use of these types of products, but others, despite the impure of
use of these products, are entitled to use them for the needs of the people and in order to obviate the distress
and constriction. It seems that among the existing narrative, the transformation and, consequently, the use
and sale of products made from pig components, is more powerful than the existing ones.Keywords: Transformation, Impure, Islamic Schools, Soap -
در مورد استحباب هدیه اختلافی وجود ندارد. اکنون این سوال مطرح است که با توجه به جایگاه حساس قاضی، آیا هدیه دادن به او نیز جایز است؟ مقاله حاضر که به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته، مشخص کرده است که فقهای مذاهب اسلامی در این باب به شرح زیر اختلاف نظر دارند: برخی از فقهای متاخر شیعه قائل به جواز مطلق آن شده اند. آنها معتقدند که روایات دال بر حرمت، ضعیفند و احتجاج پذیر نیستند. در مقابل بیشتر فقهای مالکی من باب سد ذریعه مطلقا آن را حرام دانسته اند. ابوحنیفه و شاگردانش قائل به کراهت شده اند. از نظر آنان نهی وارده در نصوص، بر کراهت دلالت دارد نه حرمت. بیشتر فقهای متقدم شیعه، اکثر شافعیه و حنابله، عده ای از حنفیه و مالکیه قائل به تفصیل شده اند و معتقدند هدیه به قاضی در حالت های مختلف، احکام مختلفی دارد. به نظر می رسد قول به تفصیل، راجح باشد و ملاک در تفصیل، نیت هدیه دهنده و قاضی، وجود رابطه قبلی میان قاضی و هدیه دهنده، وجود پرونده ای از هدیه دهنده نزد قاضی، وجود سابقه قبلی هدیه به قاضی و میزان هدیه ای است که قبل و بعد از تصدی منصب قضا، توسط هدیه دهنده به قاضی پرداخت می شود.کلید واژگان: رشوه, فقه, قاضی, مذاهب خمسه, هدیهsome of the current jurisconsults of Shia have considered an absolute authentication for it.believe that the narrations stating the forbiddance of giving gifts are weak and cannot be cited; thus, giving gifts to judges is considered solely as giving a gift. On the contrary, most Maliki jurisconsults believe it to be ultimately forbidden, so that corruption is avoided. Some other such as Abu-Hanifeh his apprentices believed it to be abominated, in their perspective, preventions stated in provisions express abomination, not forbiddance. On the side of such opinions, most leading Shiite jurisconsults, nearly all of the Shafi’i and Hanbali jurisconsults, some of Hanifa and some of Maliki’s jurisconsults have considered conditions and they believe that giving gifts to judges in different conditions have various verdicts. It seems that this opinion is superior, and the measure of conditions include the intention of the gift giver and the intention of the judge, the existence of former relationship between the judge and the gift giver, the existence of the gift giver’s case with the judge, the existence of former history of giving gifts to the judge by the gift giver, and the amount of the gift paid to the judge before and after judgeshiptenure.Keywords: gift, judge, bribe, Jurisprudence, the five sub-sects
-
نشریه قضاوت، پیاپی 93 (بهار 1397)، صص 121 -138در مورد استحباب هدیه اختلافی وجود ندارد، لکن این پرسش مطرح می شود که با توجه به جایگاه حساس قاضی، آیا هدیه دادن به او نیز جایز است؟ مقاله حاضر که به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی سامان یافته است مشخص می نماید که در قوانین موضوعه ایران ازجمله ماده 3 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام، ماده 588 قانون مجازات اسلامی(تعزیرات و مجازات های بازدارنده) مصوب 1375 و آراء محاکم و وحدت رویه ها، هرگونه دادن مال یا منفعتی به قاضی تحت هر عنوانی مانند هدیه، شیرینی، سند مالی و پرداخت (چک) مصداق بارز رشوه است و دهنده و گیرنده آن با توجه به مبلغ مورد رشوه مجازات خواهند شد. قوانین موضوعه، دادن هدیه و رشوه در حالت اضطرار و اجبار را رافع مسوولیت کیفری دانسته اند و همچنین معتقدند که در رشوه، مال ناشی از ارتشاء به عنوان تعزیر رشوه دهنده به نفع دولت ضبط خواهد شد. در پایان نیز پیشنهادهایی جهت رفع کاستی ها و اصلاح برخی مواد قانونی در این زمینه ارائه شده است.کلید واژگان: هدیه, رشوه, قاضی, قانون مجازات اسلامی, قانون تشدید مجازات, قانون جرایم نیروهای مسلحJournal of Judgment, Volume:18 Issue: 93, 2018, PP 121 -138There is no discrepancy regarding to the fact that the voluntary exchange of the gifts is recommended. However, a question is raised considering the sensitive position of the judges as to whether they can be presented with gifts or not? The present article has been carried out based on a descriptive-analytical method and takes advantage of the library research to make it clear that it is stated in Iran’s statutory provisions that presenting any property or advantage to the judges under any title like gift, gratuities, financial deeds and making any sort of payment in cash (or through cheque) is the unquestionable example of bribery and the briber and the bribee will be punished based on the amount of money being bribed. It is stipulated in the statutory provisions that coerced and urged gifting and bribing do not bring about penal liability and it is also believed that the property earned through bribery can be confiscated in favor of the government as a canonical punishment to the briber. Finally, the study provides suggestions in line with the omission and modification of some of the statutes in this regard.Keywords: gift, bribe, Judge, Islamic Penal Law, Aggravation of Punishment, Armed Forces Crimes Act
-
مسائل مربوط به بارورسازی در انسان و حیوان از گذشته تاکنون مورد بحث و مناقشه ی فقها بوده است. یکی از سوالاتی که در این باره مطرح بوده و در پژوهش حاضر نیز بدان پاسخ داده شده این بوده که آیا می توان اسپرم یا منی انسان یا حیوان را برای بارورسازی خرید و فروش کرد یا خیر؟ در مورد بیع اسپرم و منی حیوان جمهور فقهای مذاهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی بیع اسپرم حیوانات را در هر حالت و شکلی حرام دانسته اند و دلیل خود را علاوه بر ادله نقلی، نداشتن منفعت، جهل به مقدار مبیع، عدم تسلیم مبیع و عدم منفعت برای صاحب حیوان بیان کرده اند. جمهور فقهای امامیه بیع عسیب الفحل در حیوان را مکروه و بیع اسپرم خارج شده از بدن حیوان را حرام دانسته اند و به ادله ی نقلی استناد کرده اند. همه ی مذاهب اهل سنت بیع، اجاره و اهدای اسپرم توسط مرد به زن بیگانه و هم چنین اهدا یا بیع تخمک به مرد توسط زن بیگانه را حرام دانسته اند. آنان در این مورد به ادله ی نقلی و عقلی استناد جسته اند. در میان فقهای امامیه برخی قائل به کراهت و برخی قائل به جواز بیع اسپرم خارج شده و انتقال آن به بدن زن بیگانه شده اند. از نظر پژوهشگر قول راحج در مورد بیع اسپرم حیوان، جواز آن در تمامی اشکال و در مورد بیع اسپرم انسان حرمت آن است.کلید واژگان: بیع, اسپرم, منی, حیوان, انسان, فقه, مذاهب اسلامیThe issues related to fertilization in human and animal from past to now had been discussed and disputed by jurists. One of the questions which had been raised here and also answered in present study is that is it possible to buy and sell the sperm of human or animal for fertilization or not? About selling the sperm and semen of animal, the jurists of Hanafi, Maleki, Shafei and Hanbali religions know unlawful selling sperm of animals in each form and in addition to anecdotal evidence, they expressed lack of benefit, ignorance of the value of sales, lack of submission of the sales and lack of benefit for the owner of animal. Imami jurists mentioned the sale of male sperm in animal is execrable and the sale of sperm exited from the body of animal is unlawful and cited to anecdotal evidence. All Sunni religions know unlawful the sale, hire and donate the sperm by man to foreign woman and also donating or selling ovum to man by foreign woman. In this case, they cited anecdotal and rational evidences. Among Imami jurists, some attached to the abomination and some other attached to the license of exited sperm selling and its transfer to the body of foreign woman. To researcher dominating quote about selling sperm of animal is its license in all forms and about selling sperm of human is its sanctity.Keywords: Selling, Sperm, Semen, Animal, Human, Jurisprudence, Islamic religions
-
احکام مربوط به ولدالزنا همواره در فقه اسلامی، مورد بحث و مناقشه بوده است. یکی از احکام مربوط به ولدالزنا، مبحث شهادت او است. مذاهب فقهی چهارگانه اهل سنت و زیدیه به اتفاق، شهادت ولدالزنا را در همه امور اعم از مدنی و جزایی پذیرفته اند، به جز مذهب مالکی که شهادت ولدالزنا را بر زنای شخص دیگر، جایز نمی داند. جمهور مذاهب فقهی اهل سنت و زیدیه دلیل خود را عمومات و اطلاقات آیات قرآن مبنی بر پذیرش شهادت فرد عادل بیان کرده اند و معتقدند که آیات، مطلق عادل بودن را شرط دانسته و قید دیگری چون نسب را شرط ندانسته است. در مقابل، مالکیه دلیل خود را مبنی بر عدم پذیرش شهادت ولدالزنا بر زنای شخص دیگر، میل و رغبت ولدالزنا به اینکه دیگران نیز همانند او باشند و مرتکب زنا شوند، تا همتایان او بیشتر شوند و این مصیبت بر او، سبک شود، بیان، و در این مورد به برخی از ادله نقلی و عقلی استدلال کرده اند.کلید واژگان: شهادت, ولدالزنا, مذاهب اهل سنت, زیدیه, نسب, اثبات زناIn Islamic Fiqh, the regulations related to illegitimately-born individuals have always been controversial. The topic of testimony is one of the regulations related to illegitimately-born individuals. Except for the Malikiyyah sect which does not accept the testimony of an illegitimately-born individual to someone else's adultery, all the four Sunni and Zaidiyyah sects have unanimously accepted the testimony of illegitimately-born individuals in all matters. All Sunni and Zaydiyyah sects have based their argument on the Quran's generalizations and implications regarding the acceptance of an honest and just person's testimony, and believe that the only condition set by the Quran is that the person testifying must be honest and just. In contrast, the Malikiyyah sect argues that its reason for not accepting the testimony of an illegitimately-born person regarding another person's adultery is the illegitimately-born person's desire to turn other people into individuals like himself, so that the burden of his misery gets alleviated, and regarding this issue, the Malikiyyah sect has had recourse to some traditional and rational arguments.Keywords: testimony, illegitimately-born individual, Sunni schools of law, Zaidiyya, genealogy, proving adultery
-
سید محی الدین بن تاج الدین بن قتال متخلص به «محیا»، یک از شاعران پارسی گوی قرن 11 قمری و سنی مذهب است که در آثار خویش، عشق و ارادتش را به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به ویژه حضرت علی(ع) بی پرده ابراز داشته است. او در دیوان اشعارش، در کنار مدح پیامبر(ص) و خلفای راشدین، بارها و به طور خاص، از حضرت علی(ع)، در نهایت احترام، اصالت و تقدس یاد کرده است. در این نوشتار، به بیان دیدگاه های این شاعر درباره خلفای راشدین و به ویژه حضرت علی(ع) پرداخته شده است. محیا، حضرت محمد(ص) را محبوب و معشوق خود می داند و به حضرت علی(ع) عشق می ورزد و خود را از نسل حضرت علی(ع) می داند.کلید واژگان: محیا, حضرت علی(ع), خلفای راشدین, اهل بیت, فضایل و مناقبeyed Mohiddin ebn Tajeddin ebn Qattal known as Mahya is one Soni Persian poets of 11th century A.H who in his works express his passion openly to Ahlol Beit (PUT) especially Imam Ali (PUH). He in his court poetry in addition to praising Prophet Mohammad (PUH) and Rasheddins Caliphs, repeatedly and specifically, praised Imam Ali (PUH) with respect, holiness and originality. This article illustrates the poets views about Rasheddins Caliphs and especially Imam Ali (PUH). Mahya knows Prophet Mohammad (PUH) as his beloved and loved Imam Ali (PUH) and knew himself as Imam Alis (PUH) generation.Keywords: Mahya, Imam Ali (PUH), Rasheddin's Caliph, Ahlol Beit (PUT), the virtues
-
رسانه در جهان امروز، ابزاری است قدرتمند برای تبادل آرا و افکار و شناساندن آنها به مخاطبانی که با وجود بعد مسافت، به کمک رسانه زیر یک چتر قرار گرفته اند. یکی از این رسانه ها، شبکه های تلویزیونی ماهواره ای است که جهان اسلام نیز برای شناساندن، تبلیغات و عرضه دین خود، از آن استفاده می کند. برخی از شبکه های تلویزیونی ماهواره ای که با هدف تبلیغ دین اسلام راه اندازی شده اند رسالت خود را فراموش کرده و به نزاع و گفت وگو با هم کیشان خود در داخل اسلام روی آورده اند. اغلب این گفت وگوها نیز خارج از چهارچوب و قوانینی است که اسلام آنها را با عنوان «جدال احسن» معرفی کرده است. اسلام راهکارهایی را برای گفت وگو و مناظره معرفی کرده است که اگر رسانه های امروزی، به آن پایبند باشند تا حد زیادی به حل شدن برخی اختلافات کمک می کند و اگر آن اصول و قوانین نادیده گرفته شود، آن گفت وگوها نتیجه ای جز نزاع و چنددستگی نخواهد داشت. در این پژوهش نگارنده با بررسی آیات و روایات، آداب گفت وگو و جدال احسن را بررسی و با پیشنهاد دادن راهکارهایی که پژوهشگر بدان دست یافته اند، کوشیده است آن را بر مناظره ای شبکه های تلویزیونی ماهواره ای اسلامی منطبق سازد و با شیوه توصیفی تحلیلی به نقد و بررسی آن دست زند.
کلید واژگان: مناظره, گفت وگو, جدال احسن, رسانه, شبکه های ماهواره ایIn today’s world, the media constitute a powerful tool for the exchange of ideas and thoughts and conveying them to various audiences who, despite the distance, come together via the unifying nexus of the media. One of these media is satellite television which is also used by the Muslim world to introduce, promote and present Islam. Some satellite TV networks that were initially established to promote Islam have forgotten their original mission and have turned to internal Islamic de bates with their coreligionists. Most of these conversations occur outside the guide lines and laws that have been labeled as proper debate in Islam. Islam has introduced certain guidelines for dialogue and debate. If today’s media adhere to these guidelines, they greatly help to resolve some differences. However, if they are ignored, debates and discussions will lead to nothing but conflict and division. In this undertaking, the author attempted to analyze the methods of proper dialogue and debate by reference to Quranic verses and traditional Islamic narratives. The author also tried to identify and propose strategies that can be applied to satellite TV debates by evaluating and criticizing them with a descriptiveanalytical approach.Keywords: debate, dialogue, proper debate, media, satellite networks
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.