بهرام خیری
-
در ارزش گذاری ویژه برند تنها بر اساس دارایی های ملموس یک شرکت امری منسوخ است. اگر قبول کنیم ارزش ویژه برند، چتری است که بر سر تمام اعمال و رفتار سازمان کشیده شده، تمام شرکت های برند معتبر، سعی دارند قدرت سازمانی خود را زیر چتر ارزش ویژه برند به جهانیان اعلام نمایند. در این تحقیق برند شرکت تدبیرگران فردای امید مورد بررسی قرار گرفت. هدف این تحقیق بررسی پارامترهای تعیین کننده ارزش ویژه برند و ارزش گذاری ویژه برند شرکت تدبیرگران فردای امید (سهامی خاص) است. در بخش روش شناسی تحقیق با استفاده از نرم افزار اسمارت پی .ال.اس به اعتبارسنجی مدل پرداخته شد و با استفاده از نظر متخصصان، خبرگان و صاحب نظران شرکت که با این امر، سرو کار دارند، منتج به استخراج متغیرها گردید. نمونه جامعه آماری 360 نفر به صورت تصادفی انتخاب شده اند. نتایج آزمون نشان داد که پارامترهای ارزش ویژه برند بر ابعاد تداعی برند تاثیر دارد، پارامترهای ارزش ویژه برند بر ابعاد آگاهی برند تاثیر دارد، پارامترهای ارزش ویژه برند بر ابعاد وفاداری برند تاثیر دارد و پارامترهای ارزش ویژه برند بر ابعاد کیفیت ادراک شده تاثیر دارد. بنابراین ابعاد تداعی برند، ابعاد آگاهی برند، ابعاد وفاداری برند و ابعاد کیفیت ادارک شده به صورت معناداری از ابعاد پارامترهای ارزش ویژه برند محسوب می شوند. واژه های اصلی: ارزش ویژه برند، ارزش گذاری برند، شرکت تدبیرگران فردای امید.
کلید واژگان: ارزش ویژه برند, ارزش گذاری برند, شرکت تدبیرگران فردای امید.Valuing the brand based only on the tangible assets of a company is obsolete. If we accept that the special value of the brand is an umbrella that is drawn over all the actions and behavior of the organization, all the reputable brand companies are trying to announce their organizational power to the world under the umbrella of the special value of the brand. In this research, the brand of Tadbirgaran Fardaye Omid company was investigated. The purpose of this research is to investigate the parameters that determine the special value of the brand and the special valuation of the brand of Tadbirgaran Fardaye Omid Company (Special Shares). In the methodology part of the research, the model was validated using SmartPLS software, and by using the opinion of specialists, experts and experts of the company who deal with this matter, it resulted in the extraction of variables. . The statistical population sample of 360 people was randomly selected. The results of the test showed that brand equity parameters have an effect on brand association dimensions, brand equity parameters have an effect on brand awareness dimensions, brand equity parameters have an effect on brand loyalty dimensions, and brand equity parameters have an effect on perceived quality dimensions. Therefore, dimensions of brand association, dimensions of brand awareness, dimensions of brand loyalty and dimensions of perceived quality are meaningfully considered as parameters of brand equity. Key words: brand equity, brand valuation, Tadbirgaran Farda Omid company.
Keywords: Brand Special Value, Brand Valuation, Tadbirgarane Fardaye Omid Company -
مطالعه حاضر با هدف ارایه مدل آمیخته یکپارچه بازاریابی شرکت نفت بهران با تاکید بر رفتار مشتری صنعتیIMM انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی-توسعه ای بوده و از لحاظ ماهیت و شکل اجراء در قالب یک مطالعه اکتشافی و با رویکرد آمیخته است. نمونه آماری در بخش کیفی تحقیق شامل 15 نفر از مدیران ارشد شرکت نفت بهران و در بخش کمی شامل 253 نفر از کارکنان این شرکت می باشد. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه ای شامل 24 بعد و 75 سوال استفاده شده است. در بخش کیفی تحقیق از تئوری داده بنیاد برای شناسایی مولفه های الگوی آمیخته بازاریابی صنعتی استفاده شده است. بدین ترتیب شش دسته از عوامل به همراه مقوله های فرعی مربوطه شناسایی شدند که عبارتند از : شرایط علی (مشتری مداری، تقویت سیستم CRM، و تدوین استراتژی های ارتقای برند شرکت)، شرایط زمینه ای (فناوری، بازارهای جهانی و فضای رقابتی)، شرایط مداخله گر (وضعیت مشتریان، ریسک درک شده و ویژگی های مشتریان)، مقوله های محوری (الزامات ساختاری، برندسازی مبتنی بر رفتار، درک و انتظارات مشتری از خدمات)، راهبردها (ارزیابی فرایند جایگاه یابی، ارزیابی فرایند انتخاب بازار هدف و ارزیابی کانال های توزیع) و نهایتا پیامدها (مزیت رقابتی، پاسخگویی، و تدوین استراتژی های کاربردی) می باشد.
کلید واژگان: آمیخته بازاریابی, سهم بازار, بازاریابی صنعتی, ارزش آفرینیThe present analysis was done with the aim of presenting the integrated marketing mix model of Behran Oil Company with emphasis on the behavior of the industrial customer of IMM. This research is applied-developmental in terms of its purpose, and in terms of its nature and form of implementation, it is an exploratory study with a mixed approach. The statistical sample in the qualitative part of the research includes 15 senior managers of Behran Oil Company and in the quantitative part it includes 253 employees of this company. For data collection, a semi-structured interview was used in the qualitative part and a questionnaire including 24 dimensions and 75 questions was used in the quantitative part. In the qualitative part of the research, database theory has been used to identify the components of the industrial marketing mix model. In this way, six categories of factors were identified along with the relevant subcategories, which are: causal conditions (customer orientation, strengthening the CRM system, and developing strategies to promote the company's brand), contextual conditions (technology, global markets, and competitive environment), intervening conditions (state customers, perceived risk and customer characteristics),
Keywords: Marketing Mix, Industrial Marketing, Value Creation, Market Share -
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی قابلیتهای استراتژیک بازاریابی مبتنی بر مزیت رقابتی در صنعت بانکداری برمبنای رویکرد داده بنیاد اجرا شده است. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده شد و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفت. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری بود و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند (قضاوتی) انجام شد. مطابق با الگوی نظام مند نظریه داده بنیاد، برای جامعه آماری خبرگان و مدیران با سابقه در صنعت بانکداری به تعداد15 نفر انتخاب شدند.یافته های این پژوهش حاکی از آن است که برای موفقیت اجرای الگوی استراتژیک بازاریابی مبتنی بر مزیت رقابتی می بایست مدیران صنعت بانکداری با تلاش بیشتر در زمینه فعالیت های مبتنی بر مزیت رقابتی ، درک مثبتی را از بازاریابی در خود ایجاد کنند. همچنین آنها می توانند با تاکید بر قابلیتهای استراتژیک بازاریابی در راستای توجه به الگوهای رقابتی ، تصویر بهتری از خدمات خود ارایه نموده و درجهت توسعه مزیت رقابتی گام بردارند. بعلاوه این پژوهش لزوم توجه به قابلیتهای استراتژیک بازاریابی مبتنی بر مزیت رقابتی در صنعت بانکداری را به مدیران گوشزد می کند.
کلید واژگان: مزیت رقابتی, صنعت بانکداری, قابلیت استراتژیک بازاریابیThe present study aims to provide a model of strategic marketing capabilities based on competitive advantage in the banking industry based on the foundation data approach. The research method is qualitative and based on data theory of the foundation. Semi-structured interviews were used to collect data and data analysis was performed by Strauss and Corbin method and paradigm model. Sampling was theoretical sampling method and was done using targeted (judgmental) techniques. According to the systematic model of data foundation theory, 15 people were selected for the statistical community of experts and managers with experience in the banking industry. The findings of this study indicate that for the successful implementation of a strategic marketing model based on competitive advantage Develop a positive understanding of marketing more in the field of competitive advantage activities. They can also provide a better picture of their services by emphasizing strategic marketing capabilities in order to pay attention to competitive patterns and take steps to develop a competitive advantage. In addition, this study warns managers about the need to pay attention to strategic marketing capabilities based on competitive advantage in the banking industry.
Keywords: Banking industry, Competitive Advantage, Strategic marketing capabilities -
هدف این پژوهش شناسایی عوامل تعیین کننده برندسازی محصولات سبز، الگویی برای صنعت مواد غذایی ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی- اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی، شامل 15 نفر از مدیران شرکتهای غذایی دارای برند سبز با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در حوزه مدیریت، کشاورزی و کارآفرینی و نیز اساتید رشته مدیریت بازرگانی و محیط زیست دانشگاه هستند که با استفاده از نمونه گیری قضاوتی، برای مصاحبه انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی، مصرف کنندگان محصولات سبز در صنعت مواد غذایی هستند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس، 384 نفر انتخاب شدند و به سوالهای پرسشنامه پاسخ دادند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه و پرسشنامه ساخته محقق و برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در بخش کیفی دادههای حاصل از مصاحبه ها، کدگذاری گردید و در سه مرحله اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی تحلیل شدند و در بخش کمی به منظور تجزیه وتحلیل از نرم افزار SPSS و برای معادلات ساختاری از PLS استفاده شد. نتایج در بخش کیفی نشان داد که مصاحبه های انجام شده، 214 کد باز، 85 مفهوم و 26 مقوله فرعی شناسایی و استخراج شد. نتایج در بخش کمی نشان داد که مدل دارای برازش مناسب است و میتوان از آن برای برندسازی محصولات سبز در صنعت مواد غذایی کشور استفاده کرد.
کلید واژگان: برند, بازاریابی سبز, برندسازی محصولات سبز, توسعه کشاورزی, راهبردهای بازاریابیThe purpose of this research is to identify the determining factors of green product branding, a model for Iran's food industry. The research method is applicable in terms of purpose, and mixed (qualitative-quantitative) in terms of implementation method, and survey-exploratory in terms of data collection method. The statistical population of the research in the qualitative part includes 15 managers of green brand food companies with master's and PhD educations in the field of management, agriculture and entrepreneurship, as well as professors of business management and environment at the university, who were selected for an interview by means of judgmental sampling. The statistical population in the quantitative part is the consumers of green products in the food industry; 384 people were selected using available sampling and answered the questions of the questionnaire. Interviews and questionnaires made by the researcher and taken from the qualitative section were used to collect information. In the qualitative section, the data obtained from the interviews were coded and analyzed in three main stages: open coding, axial coding, and selective coding. In the quantitative section, SPSS software was used for analysis and PLS was used for structural equations. The results in the qualitative section showed that 214 open codes, 85 concepts and 26 subcategories were identified and extracted from the conducted interviews. The results in the quantitative part showed that the model has a suitable fit and can be used for branding green products in the country's food industry.
Keywords: Green branding, Sustainable Competitive Advantage, Food Industry, comprehensive approach -
برند و ارزش ویژه آن به عنوان با ارزش ترین دارایی ناملموس هر شرکت به دلیل مزیت رقابتی که ایجاد می کند، نقش مهمی در موفقیت شرکت ها بر عهده دارد. هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل پارادایمی ارزش ویژه برند صنعتی در شرکت ماشین سازی اراک می باشد. رویکرد پژوهش کیفی و مبتنی بر روش نظریه داده بنیاد، با انجام 13مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته صورررت گرفته است. مشارکت پژوهش شامل خبرگان منتخب حاصل از نمونه گیری هدفمند برمبنای معیارهای خبرگی از زنجیره ارزش سازمانی مذکور، مشتریان و تامین کنندگان بوده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تاحصول اشباع نظری و دستیابی به مدل پارادایمی با فاکتورهای علی، زمینه ای، مداخله گر و حصول راهبردهایی با هدف ایجاد ارزش ویژه برندصنعتی می باشد. نتایج کدگذاری نشان می دهد که عوامل علی تاثیرگذار بر ارزش ویژه برند صنعتی شامل: مدیریت استراتژیک برند، ارزش برند، معماری برند، کیفیت عملکردی احساسی، عوامل بازار، عوامل ساختاری، عوامل فناوری، محصول، عوامل زیرساختی، تامین کنندگان ،مشتریان و عوامل زمینه ای شامل: عوامل ساختاری، فرآیندی، زیرساختی، نگرش و آموزش و همچنین عوامل مداخله گر شامل: اقتصاد سیاسی، تحریم ستیزی و نوسانات نرخ ارز و دستیابی به راهبردهایی شامل: راهبردی برنامه ای، ساختاری، فرآیندی، نگرشی، پلتفرم، استانداردسازی، صادرات، راهبردهای حوزه تامین کنندگان و مشتریان و راهبردهای تحریم ستیزی می باشد. پیامدهای تحقیق شامل افزایش سهم بازار، ورود به بازارهای جهانی، افزایش فروش، توانایی تحریم ستیزی و سودآوری بیشتر می باشد.
کلید واژگان: ارزش ویژه برند, ارزش ویژه برند صنعتی, نظریه داده بنیادBrand and its special value as the most valuable intangible assets of any company due to the competitive advantage it creates, plays an important role in the success of companies. The purpose of this study is to design and explain the paradigm model of industrial brand equity in Arak Machinery Company. The research approach is qualitative and is based on the grounded theory approach, with 13 in-depth and semi-structured interviews. Research participation included selected experts from purposeful sampling based on expertise criteria from the mentioned organizational value chain, customers and suppliers. The method of data analysis is through three stages of open, axial and selective coding to achieve theoretical saturation and achieve a paradigm model with causal, contextual, intervening factors and strategies to create the special value of industrial brand. Coding results show that causal factors affecting the brand equity include: strategic brand management, brand value, brand architecture, emotional performance quality, market factors, structural factors, technology factors, product, infrastructure factors, suppliers, customers and Underlying factors include: structural, process, infrastructure, attitude and education and intervening factors including: political economy, anti-sanctions and exchange rate fluctuations and achieving strategies including: strategic, structural, process, attitude, platform, standardization, export, suppliers' strategies, customers' strategies and anti-sanctions strategies. The implications of the research include increasing market share, entering global markets, increasing sales, anti-sanctions capability, and greater profitability.
Keywords: Brand Equity, Industrial Brand Equity, Grounded Theory Method (GTM) -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیامدهای مدل برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب وکارهای برخط انجام شده است. در پژوهش حاضر با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای و از طریق مصاحبه عمقی با اساتید دانشگاه و مشاورین حوزه برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی و مدیران متخصص در حوزه کسب وکارهای برخط، پیامدهای مدل برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب وکارهای برخط شناسایی شدند. مشارکت کنندگان از طریق فرایند نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافتند و در نهایت 10 مصاحبه عمقی انجام شد. جهت تحلیل داده ها، از اصول نظریه زمینه ای (کدگذاری باز و محوری و گزینشی) استفاده شده است و مفاهیم و مقولات از طریق نرم افزار تحلیل محتوای MAXQDA نسخه2020 ایجاد شده اند. نتایج کدگذاری داده ها به شناسایی 55 مفهوم منجر شد که در قالب 7 مقوله اصلی دسته بندی شدند. بر این اساس مقوله هسته ای شناسایی شده، مقوله برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع برخط است و 6 مقوله دیگر (دانش برند، نگرش، سفر مشتری در فضای برخط، تجربه مشتری در فضای برخط، ارزیابی و کنترل و عملکرد سازمان) از پیامدهای آن در نظر گرفته شده اند. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای محافل دانشگاهی در راستای ایجاد و ذخیره دانش، برای شرکت های فعال در حوزه کسب و کارهای برخط و مدیران بازاریابی مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: مدل برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع, پیامدها, کسب و کارهای برخطIntroductionThe process of changes in societies and companies shows that it is currently inevitable to pay attention to online activities from the points of view of both suppliers and customers. Many companies active in the field of online business have realized the severity of the changes, especially in the field of competition and technology. However, due to the lack of a suitable written plan and strategy, they have not been able to solve their problems, especially in market management. So, in order to solve the problems of companies, the use of holistic strategic marketing plan models seems necessary. These models are of special importance with regard to the online space, which is a dynamic space, the output of the general stages of the holistic strategic marketing plan models (compilation, implementation and evaluation), and the general results of the actions taken. From this point of view, to continue the life of the organization and its survival, it is necessary to identify the other components and consequences of holistic strategic marketing plan models which have not been considered in the previous models. Therefore, our goal in this research is to identify the results of using a holistic strategic marketing plan model in online businesses. The qualitative question of the research is ‘What are the outcomes of the holistic strategic marketing plan model in online businesses?’MethodologyThe current research was conducted with the aim of identifying the outcomes of using holistic strategic marketing plan models in online businesses. It is a type of qualitative research. Examining the existing literature and the inconsistency of the findings to solve the problems of our society necessitated the use of the grounded theory. This research also seeks to generate and expand the theory from qualitative data. To do the research, an in-depth interview method was used to collect information, and an almost unstructured interview was conducted with each person selected from the target audience. The statistical population of this research consisted of university professors and consultants in the field of strategic marketing planning and the managers specializing in online businesses who were also active in this field. The purposeful sampling strategy was used to explore the phenomenon under study. The data collection in this research continued until theoretical saturation, and a total of ten in-depth interviews were conducted. The interviews lasted from about one hour to three hours. They were fully recorded and immediately implemented without changes. The data analysis was based on the principles related to the contextual theory (open, axial and selective coding), and the concepts and categories were created through a content analysis with the MAXQDA software version 2020.Results and DiscussionThe data analysis led to the identification of 55 concepts. Finally, one main category was classified as the core category, and the other six main categories were classified as the consequences of an online holistic strategic marketing plan model. The data coding was done in the three stages of open, axial and selective coding. Regarding the open coding in this research, after implementing each interview in the software, open coding was started, and each line or paragraph containing a point related to the research question was assigned a tag of words that indicated that point. Then, the codes obtained from the interviews were compared, and the similar codes were placed next to each other. At this stage, after removing similar codes, finally, 55 concepts were identified. In the axial coding stage, the concepts obtained in the open coding stage were compared, combined and reduced, and the codes containing similar meanings were placed next to each other and under the sub-categories or directly under the main categories. Finally, the identified concepts were classified under seven main categories. As for selective coding, the core category was an online holistic strategic marketing plan, and the other main categories (namely brand knowledge, attitude, customer journey online, customer experience online, evaluation and control and organization performance) were considered as the outcomes of the online holistic strategic marketing plan model.ConclusionConsidering the cultural, economic, social and political differences between our country and the other societies in which the related research has been conducted, the current research with a localization approach has presented the results of a holistic strategic marketing plan for online businesses. The insight provided by the present research can be used in academic circles to create and store knowledge as well as by the companies active in the field of online businesses and marketing managers.Keywords: Holistic Strategic Marketing Plan, Consequences, Online Businesses
-
پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشایندهای برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب وکارهای آنلاین انجام شده است. در پژوهش حاضر با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای و از طریق مصاحبه عمقی با اساتید دانشگاه و مشاورین حوزه برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی و مدیران متخصص در حوزه کسب وکارهای آنلاین، پیشایندهای برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب و کارهای آنلاین شناسایی شدند. مشارکت کنندگان در پژوهش، از طریق فرایند نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافتند و در نهایت 10 مصاحبه عمقی انجام شد. برای تحلیل داده ها، از اصول مرتبط با نظریه زمینه ای (کدگذاری باز و محوری و گزینشی) استفاده شده است و مفاهیم و مقوله ها از طریق نرم افزار تحلیل محتوای MAXQDA ورژن 2020 ایجاد گردیده اند. نتایج کدگذاری داده ها به شناسایی 89 مفهوم منجر شد که در قالب 11 مقوله اصلی دسته بندی شدند. بر این اساس مقوله هسته ای شناسایی شده، مقوله برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع آنلاین می باشد و 10 مقوله دیگر (پارادایم ذهنی مدیران، مولفه های حرکت از برنامه ریزی آفلاین به آنلاین، تغییر، کسب و کار آنلاین، بازاریابی جامع، چشم انداز، ماموریت، ارزش ها، تفکر استراتژیک و فرهنگ سازمان) به عنوان پیشایندهای آن در نظر گرفته شده اند. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای محافل آکادمیک در راستای ایجاد و ذخیره دانش، برای سیاست گذاران، برای شرکت های فعال در حوزه کسب وکارهای آنلاین و مدیران بازاریابی و همچنین برای کاربران مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع, کسب و کارهای آنلاین, رویکرد کیفیCommercial Surveys, Volume:21 Issue: 120, 2023, PP 117 -148The present study aimed to identify the antecedents of a holistic strategic marketing plan in online businesses. In the present study, with a qualitative approach based on grounded theory and through in-depth interviews with university professors and consultants in the field of strategic marketing planning and managers in the field of online business, holistic strategic marketing plan prerequisites in online businesses were identified. Participants in the study were selected through a purpose sampling process and the interviews continued until they reached theoretical saturation and finally, 10 in-depth interviews were conducted. To analyze the data, the principles related to the grounded theory (open and axial and selective coding) have been used and the concepts and categories have been created through the content analysis software MAXQDA version 2020. The results of data coding led to the identification of 89 concepts that were classified into 11 main categories. Based on this, the identified core category is online holistic strategic marketing plan and 10 other categories (managers' mental paradigm, components of moving from offline to online planning, change, online business, holistic marketing, vision, mission, value, strategic thinking and organizational culture) are considered as its antecedents. The results of this research can be used in academic circles in order to create and save knowledge, for policy makers, for companies active in the field of online businesses and marketing managers, as well as for users.Keywords: Holistic Strategic Marketing Plan, Online Businesses, Qualitative Approach
-
مقدمه
در دو دهه اخیر، ادبیات حوزه رفتار مصرف کننده به موضوع خرید وسواس گونه توجه بسیاری نشان داده است؛ اما شکاف هایی وجود دارد.
هدفهدف پژوهش، طراحی مدل رفتار روانشناختی خریداران وسواس گونه در ارتباط با برندها براساس رویکرد کیفی بود.
روشدر پژوهش از رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد استفاده گردید. جامعه مورد مطالعه شامل ساکنین شهر تهران در سال 1400 با دامنه سنی 16 تا 50 سال که دارای اختلال خرید وسواس گونه بودند و متخصصان دکترای روانشناسی و روانپزشکی و مدیران بازاریابی شهر تهران با حداقل 10 سال سابقه است. به منظور جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه تشخیص خرید وسواس گونه ماکارون و شوفیلد (2017) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری، انتخابی، نرم افزار مکس کیودی ای نسخه 20 و SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافته هامدل بدست آمده نشان داد، شرایط زمینه ای (عوامل روانشناختی و جامعه شناختی)، همراه با شرایط مداخله گر (مفاهیم مربوط به برند، نمایش سبک زندگی، درآمد، تشدید کننده احساسات منفی)، در شکل گیری رفتار خریداران وسواس گونه در ارتباط با برندها موثر و مزایای اجتماعی و احساسی حاصل از خرید برند، علت این رفتار بودند. در این میان رفتاری که خریداران وسواس گونه در ارتباط با برندها از خود نشان می دهند (شناوری در میان برندها و گوش به زنگی نسبت به برندها) منجر به پیامدهای نامطلوبی از منظر بازاریابی می شود.
نتیجه گیریبراساس نتایج بدست آمده شکل گرفتن احساس تنفر از برند، لطمه ای جبران ناپذیر بر برند وارد می کند و با توجه به حضور شبکه های اجتماعی این احساسات در میان مصرف کنندگان، به سرعت قابل انتقال است و منجر به صدمه دیدن شهرت برند می گردد.
کلید واژگان: عوامل روانشناختی, تحقیق کیفی, شرایط زمینه ای, شرایط مداخله گرIntroductionIn the last two decades, the literature in field of consumer behavior has paid a lot of attention to the issue of compulsive buying, but there are gaps.
AimThe purpose of research was to design a model of the psychological behavior of compulsive buyers in relation to brands based on the qualitative approach.
MethodIn the research, a qualitative approach based on the foundational data theory was used. The studied population included residents of Tehran in 2021 with an age range of 16 to 50 years who had compulsive buying disorder, and specialists in psychology and psychiatry, and marketing managers from Tehran with at least 10 years of experience. In order to collect data, the semi-structured interview method and the Compulsive Buying Behavior Diagnosis Questionnaire of Maccarrone & Schofield (2017) were used. Open, central, and selective coding, with Max QDA software version 20, and SPSS version 26 were used for data analysis.
ResultsThe found model showed that contextual conditions (psychological and sociological factors), along with intervening conditions (concepts related to the brand, lifestyle display, income, intensifying negative feelings), in formation of compulsive buyers in relation to brands is effective and social and emotional benefits from buying the brand were the cause of this behavior. In the meantime, the behaviors of compulsive buyers in relation to brands (floating among brands and listening to brands) leads to adverse consequences from a marketing point of view.
ConclusionBased on results, the formation of hating feeling towards the brand causes irreparable damage to the brand, and due to the presence of social networks, these feelings can be quickly transmitted among consumers and lead to the brand's reputation damage.
Keywords: Psychological factors, Qualitative research, Contextual conditions, Intervening conditions -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، سال شصت و ششم شماره 4 (پیاپی 190، مهر و آبان 1402)، صص 895 -911
در این تحقیق به طراحی مدلی جهت تدوین برنامه ریزی استراتژیک بازارگرا در شرکت های کوچک و متوسط (SME) با مطالعه موردی شرکت های سلامت محور پرداخته شده است. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی و کمی) بوده است. در بخش کیفی تحقیق مهمترین مولفه های تشکیل دهنده مدل پارادایمی برنامه ریزی استراتژیک بازارگرا شناسایی شد. برای انجام این کار از طریق نمونه گیری هدفمند، 15 نفر از اساتید دانشگاه ،کارشناسان، متخصصان در حوزه بازاریابی و برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی بنگاه های کوچک و متوسط انتخاب شدند و با آنها مصاحبه عمیق انجام شد. در نهایت داده های مصاحبه ها با استفاده از روش داده بنیاد تجزیه و تحلیل شدند. سپس پرسشنامه تحقیق بر اساس نتایج بخش کیفی، طراحی و بین نمونه های تحقیق در بخش کمی توزیع شد. جهت تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه از روش معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی استفاده شد. با توجه به نتایج جدول فوق، فرایندهای R&D با ضریب مسیر 50/0، ارزش های عالی مالک/ مدیر با ضریب مسیر 23/0، سرمایه انسانی / استراتژیک با ضریب مسیر 27/0 و قابلیت های استراتژیک با ضریب مسیر 07/0 بر تدوین استرتژی های شرکتی تاثیر دارند. طبق آمار بدست آمده فرایندهای R&D در این بین بیشترین تاثیر را بر تدوین استرتژی های شرکتی داشته است. همچنین یافته های پژوهش نشان داد برنامه ریزی استراتژیک بازارگرا در SME ها می تواند از طریق فعالیت های بازارگرایی و بکارگیری قابلیت های پویای بازارگرایی به تبع آن افزایش اثربخشی استراتژیک و درنتیجه بالابردن تاب آوری سازمانی، منجر به بهبود عملکرد SME های شود.
کلید واژگان: برنامه ریزی استراتژیک بازارگرا, شرکت های کوچک و متوسط, حوزه سلامتthe design of a model for developing market-oriented strategic planning in small and medium enterprises (SME) was discussed with the case study of Tuan Andishan Aymansaz Fakher Company. The research methodology was based on mixed research (qualitative and quantitative). In the qualitative part of the research, the most important components of the paradigmatic model of market-oriented strategic planning were identified. To do this through targeted sampling, 15 university professors, experts, specialists in the field of marketing and strategic marketing planning of small and medium enterprises were selected and in-depth interviews were conducted with them. Finally, the data from the interviews were analyzed using Grounded Theory. Then, the research questionnaire was designed based on the results of the qualitative section and distributed among the research samples in the quantitative section. In order to analyze the questionnaire data, the method of structural equations with partial least squares approach was used. According to the results of the above table, R&D processes with a path coefficient of 0.50, excellent values of the owner/manager with a path coefficient of 0.23, human/strategic capital with a path coefficient of 0.27 and strategic capabilities with a path coefficient 0.07 have an impact on the formulation of corporate strategies. R&D processes have had the greatest impact on the formulation of corporate strategies. market-oriented strategic planning in SMEs can lead to the improvement of SMEs' performance through market-oriented activities and the use of dynamic market-oriented capabilities, as a result, increasing strategic effectiveness and, as a result, increasing organizational resilience.
Keywords: Market Oriented Strategic Planning, Small, Medium Enterprises, Health Field -
زمینهقابلیت های بازاریابی اگر در شرکت ها بالا باشد، آن ها را قادر خواهد ساخت تا اطلاعاتی را در مورد اعمال و عکس العمل های رقبا کسب نموده ، ارزش خاصی را برای مشتریانشان ایجاد کرده و موانعی را برای ورود رقبا ایجاد و از تهدیدهای آنان جلوگیری نمایند.هدفتحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عامل تاییدی قابلیت های بازاریابی برند بانک ملی ایران در استان تهران روش پژوهش : پژوهش حاضر از نظر نوع پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس مسیر از نظر نوع توصیفی ، بر اساس زمان از نوع مقطعی و بر اساس اجرا از نوع میدانی بوده است که در بانک ملی تهران انجام شده است . نوع و روش پژوهش در این تحقیق روش توصیفی است .یافتهبرای تمامی مدل ها، مقدار تقسیم آماره کای دو بر درجه آزادی کمتر از 2 و مقدار RMSEA نیز کمتر از 08,0 به دست آمد، بنابراین می توان نتیجه گرفت مدل های مذکور از برازش مناسبی برخوردار می باشند.نتیجه گیری9 عامل در نظر گرفته شده برای قابلیت های بازاریابی (شامل قابلیت ارتباط با مشتریان ، قابلیت تحقیقات بازاریابی ، قابلیت ارایه خدمت به مشتری، قابلیت بهبود کیفیت خدمات ، قابلیت توسعه خدمات جدید، قابلیت برندسازی، کیفیت تعاملات آنلاین ، کیفیت محتوای وب سایت به عنوان متغیرهایمشاهده شده آن به حساب می آیند.کلید واژگان: تحلیل عاملی اکتشافی, تحلیل عامل تاییدی, قابلیت های بازاریابی, بانک ملی ایران, استان تهرانBackgroundMarketing capabilities, if high in companies, will enable them to obtain information about competitors' actions and reactions, create special value for their customers and create barriers to the entry of competitors and prevent their threats.ObjectiveExploratory factor analysis and confirmatory factor analysis of marketing capabilities of Melli Bank of Iran brand in Tehran province.Materials and MethodsIn terms of the type of research, the research was applied and based on the path in terms of descriptive type, based on cross-sectional time and based on the implementation of the field type that was conducted in Melli Bank of Tehran. The type and method of research in this research is descriptive method.ResultsFor all models, the value of the division of kai statistics 2 to the degree of freedom less than 2 and the amount of RMSEA was less than 08.0, so it can be concluded that the mentioned models have a good fit.Keywords: Exploratory Factor Analysis, Verification Factor Analysis, Marketing capabilities, Bank Melli Iran, Tehran province
-
این پژوهش با هدف بررسی مدیریت تجربه مشتری در بازارهای B2B انجام شده است تا با شناسایی مولفه های شکل دهنده تجربه مشتری در نقاط تعامل مشتری با سازمان و پیشایندها و پیامدهای مدیریت تجربه مشتری، الگوی جامعی جهت مدیریت تجربه مشتری در شرکت های حمل ونقل دریایی ارایه گردد. برای این منظور با توجه به شکاف نظری در خصوص موضوع پژوهش، از رویکرد کیفی نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد. نمونه گیری به شیوه هدفمند و نظری انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با مدیران اجرایی شرکت های تولیدی، بازرگانی و بارفرابری که جهت حمل محمولات صادراتی و وارداتی از خط کانتینری شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی استفاده می نمایند گردآوری شد و پس از انجام 22 مصاحبه، کفایت نظری حاصل شد. جهت سنجش قابلیت اعتماد پژوهش، از شاخص های باورپذیری، اطمینان پذیری، تاییدپذیری و کاربرد پذیری استفاده گردید. نتایج کدگذاری و تحلیل داده ها، مبین آن است که مدیریت تجربه مشتری در حمل ونقل دریایی، شامل سه مرحله قبل از حمل دریایی، حین حمل دریایی و بعد از حمل دریایی است. پیشایندهای مدیریت تجربه مشتری در قالب الگویی از شرایط علی، شرایط مداخله گر و شرایط زمینه ای شناسایی و تجزیه وتحلیل شد. سپس، به منظور بهبود تجربه مشتری و ارایه الگوی نهایی، راهبردهای ارزش آفرینی برای مشتریان و ارزش آفرینی برای سازمان و پیامدهای حاصل از اجرای آن ها در صنعت حمل ونقل دریایی معرفی گردیده و موردبحث قرار گرفته است
کلید واژگان: بازار بین بنگاهی, تجربه خدمات, حمل ونقل دریایی, سفر مشتری, مدیریت تجربه مشتریThis research has been conducted with the aim of investigating customer experience management in B2B markets to identify the elements that shape customer experience at the points of customer interaction with the organization and the antecedents and consequences of customer experience management, to provide a comprehensive model for customer experience management in shipping companies. For this purpose, according to the theoretical gap regarding the subject of the research, the Qualitative research method of Grounded theory has been used. The data selected by purposive and theoretical sampling method.The data collected through in-depth semi-structured interviews with executive managers of manufacturing, trading and forwarding companies that use the container line of the Islamic Republic of Iran Shipping lines to transport export and import goods. Then, after conducting 22 interviews, theoretical adequacy was achieved. In order to measure the trustworthiness of the research, the indicators of credibility, dependability, confirmability, transformability have been used. The results of data coding and analysis show that customer experience management in Maritime transportation includes three stages: Pre-sea transport stage, sea transport and Post-sea transport stage.The antecedents of customer experience management were identified and analyzed in the form of a model of causal conditions, intervening conditions and contextual conditions. Subsequently, in order to improve the customer experience and provide the final model, value creation strategies for customers and the organization and the consequences of their implementation in the marine transportation industry have been introduced and discussed.
Keywords: B2B market, Customer experience management, Customer journey, Maritime Transportation, Service experience -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل آمیخته یکپارچه بازاریابی مبتنی بر رفتار مشتری صنعتی در بازار محصولات مشتق شده از نفت صورت پذیرفته است. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفته است. جامعهآماری خبرگان و مدیران با سابقه فعال در صنعت نفت بودند که از این میان، نمونه ای متشکل از 15 نفر انتخاب شد. نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند (قضاوتی) انجام شده است. نتایج تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به ایجاد ارایه الگوهای ارایه مدل آمیخته یکپارچه بازاریابی مبتنی بر رفتار مشتری صنعتی بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد منجر شد، که در نهایت، الگویی برای ارایه مدل آمیخته یکپارچه بازاریابی مبتنی بر رفتار مشتری صنعتی شناسایی شد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که برای موفقیت الگوهای آمیخته یکپارچه بازاریابی مبتنی بر توسعه رفتار مشتری صنعتی مدیران ، مدیران صنعتی باید به تمامی مقوله ها و زیرمقوله های شناسایی شده در این پژوهش بهدقت توجه کنند و درباره هر یک از آن ها اطلاعات لازم و کافی داشته باشند، به علاوه این پژوهش لزوم توجه به الگوهای آمیخته یکپارچه بازاریابی مبتنی بر رفتار مشتری صنعتی را نشان می دهد.
کلید واژگان: آمیخته بازاریابی, آمیخته یکپارچه بازاریابی, رفتار مشتری, رفتار مشتری صنعتیThe present study has been carried out aiming to provide an integrated marketing mix model based on industrial customer behavior in the market of petroleum-based products. The research method is qualitative and founded on grounded theory. The statistical population consisted of experts and managers with active experience in the oil industry, from which a sample of 15 people was selected. Sampling has been accomplished through theoretical sampling method utilizing purposeful techniques. For data collection semi-structured interviews were employed and data analysis was conducted by Strauss and Corbin method along with paradigm model. The results of data analysis attained from the interviews that were done via axial, selective and open coding process led to the creation of integrated marketing mix based on industrial customer behavior founded on the grounded theory, which was ultimately identified as a template for integrated marketing mix model based on industrial customer behavior. The findings of this study designate that for the success of integrated marketing mix models based on developing the behavior of industrial customer, industry managers should closely consider all categories and subcategories distinguished in this study, and have the required and adequate information about any of them. Besides, this study reveals that there is a need for paying attention to integrated marketing mix model based on industrial customers’ behavior.
Keywords: Marketing Mix, integrated marketing mix, Customer Behavior, industrial customer behavior -
مطالعه حاضر به منظور توسعه آمیخته بازاریابی یکپارچه بر اساس رفتار مشتری صنعتی در بازار فرآورده های نفتی انجام شده است. جامعه آماری متشکل از کارشناسان و مدیران صنعت نفت بود که با استفاده از تکنیک های هدفمند، نمونه ای 15 نفری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد و تجزیه و تحلیل داده ها بر اساس نظریه زمینه ای از طریق فرآیند کدگذاری محوری، انتخابی و باز انجام شد. مدل حاصل در نهایت به عنوان توسعه آمیخته بازاریابی یکپارچه بر اساس رفتار مشتری صنعتی شناسایی شد. یافته ها نشان داد که برای توسعه آمیخته بازاریابی یکپارچه مبتنی بر توسعه رفتار مشتری صنعتی، مدیران صنعت باید تمام دسته ها و زیرمجموعه های متمایز شده در این مطالعه را از نزدیک در نظر بگیرند و در مورد هر یک از آنها اطلاعات کافی به دست آورند. علاوه بر این، این مطالعه نشان می دهد که نیاز به توجه به توسعه آمیخته بازاریابی یکپارچه مبتنی بر رفتار مشتریان صنعتی وجود دارد.کلید واژگان: آمیخته بازاریابی, آمیخته یکپارچه بازاریابی, رفتار مشتری, رفتار مشتری صنعتیThe present study was conducted in order to develop an integrated marketing mix based on industrial customer behavior in the oil products market. The statistical population consisted of experts and managers of oil industry, from among which a sample of 15 people was selected using purposeful techniques. Semi-structured interviews were performed for data collection, and data analysis was based on grounded theory via axial, selective, and open coding process. The resulting model was ultimately identified as a template for integrated marketing mix model based on the industrial customer behavior. The findings showed that for the development of an integrated marketing mix based on the development of industrial customer behavior, industry managers should closely consider all categories and subcategories distinguished in this study and obtain adequate information about all of them. Besides, this study shows that there is a need to pay attention to the development of an integrated marketing mix based on the behavior of industrial customers.Keywords: customer behavior, industrial customer behavior, integrated marketing mix, Marketing Mix
-
زمینه و هدف
امروزه به منظور موفقیت در بازارها فهمیدن ارزش های مصرفی مشتریان و تاثیر آن ها بر رفتار مصرف کنندگان از موضوعات حیاتی می باشد. با توجه به تغییر ارزش های مصرفی در بازارهای امروزی و وجود بخش های مختلف مشتریان بر مبنای ارزش های مصرفی متفاوت، بازاریابان باید نسبت به نیازهای مصرفی متفاوت و رفتار انتخاب محصولات در بخش های مختلف، حساس و متوجه باشند.
روش کارپژوهش حاضر به بررسی تاثیر لذت جویی بر احساس گناه و شرم مصرف کننده، تاثیر تنوع طلبی بر احساس گناه و شرم مصرف کننده، تاثیر مادی گرایی بر احساس گناه و شرم مصرف کننده و همچنین احساس گناه و شرم مصرف کننده بر قصد خرید مجدد می پردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از جهت شیوه جمع آوری اطلاعات پیمایشی محسوب می شود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه استفاده گردید. بدین منظور در میان 384 نفر از مشتریان مراکز خرید در تهران، به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم توزیع و از طریق مدل یابی معادلات ساختاری، فرضیه ها مورد آزمون قرار گرفتند.
یافته هابر اساس یافته های تحقیق، لذت جویی، تنوع طلبی و مادی گرایی بر احساس گناه و شرم مصرف کننده تاثیر مثبت دارند. همچنین لذت جویی، تنوع طلبی و مادی گرایی بر قصد خرید مجدد موثر می باشند. از طرف دیگر، احساس گناه و شرم مصرف کننده بر قصد خرید مجدد تاثیر منفی دارد.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه تاثیر لذت جویی، تنوع طلبی و مادی گرایی بر احساس گناه و شرم مورد تایید قرار گرفت، مدیران مراکز خرید بایستی درصدد اقداماتی در جهت مدیریت و کاهش احساس گناه و شرم پس از خرید مصرف کنندگان برآیند تا به خرید مجدد در کالاهای خریداری شده منجر شود؛ زیرا در صورت عدم توجه روانشناسانه این مراکز به مصرف کنندگان ممکن است بخش قابل توجهی از خریداران خود را ازدست دهند.
کلید واژگان: مولفه های روانشناختی, لذت جویی, تنوع طلبی, مادی گرایی, احساس گناه و احساس شرمBackground & AimsCompared to the past, the competition in today's markets is wider and more diverse, and many companies are trying to provide the conditions for their growth and development by developing appropriate competitive strategies. One of these strategies is paying more attention to customers' feelings. (1). Also, in today's competitive market, the most important issue of shopping centers is the different tastes of customers, which is considered one of the important discussions of organizations. Despite the known information about shopping centers, these centers usually have the same products and goods. For example, many shopping centers have placed places as entertainment, reception and conversation centers for friends and customers. Also, some other shopping centers attract customers by placing a variety of products in shop windows and decorating them. In order to bring the best shopping experience to customers, shopping malls must offer unique and different products and services to customers compared to other stores. (2). Nowadays, the good location of shopping centers does not guarantee the success of these centers anymore. The lack of differentiation in providing goods and services to customers is currently a problem in these centers. Shopping centers often offer similar goods and services to customers. However, some of them have added a wide range of amenities to their stores to gain the satisfaction and loyalty of their customers. (3). Today, customer satisfaction is a key factor for the success of organizations. Researchers state that satisfaction is related to the evaluation of products and services and purchase values. These researchers have stated that the evaluation of products in terms of hedonic values leads to a positive effect and the feeling of positive consumption leads to the customer's intention to buy again. (4); Considering that hedonic shopping values affect the mental perceptions and perceptions of customers. (5) Also, due to the reopening of large shopping centers in Iran and stores that offer all the goods needed by the customer in one place, this issue arises that hedonic and materialistic shopping values, according to the different tastes of customers, To what extent can it lead to the intention to repurchase the customers of these shopping centers? Therefore, in this research, based on the background of previous researches and the conceptual model, the effect of hedonism on consumer guilt and consumer shame, the effect of diversification on consumer guilt and consumer shame, the effect of materialism on consumer's feelings Let's examine consumer guilt and consumer shame, consumer guilt and consumer shame on repurchase intention. In the world of shopping and consumption, impulse buying has a lot to do with inappropriate individual behavior and preferences, the negative consequences of which include personal and financial issues, post-purchase satisfaction, social reactions, and above all, individual self-esteem, but sometimes impulse buying is a behavior. It is considered normal and even with positive consequences. Instant shopping is a complex but enjoyable phenomenon. Because a person does not care about the consequences of his actions in the future. Of course, it should be mentioned that just having the feeling of buying a gift does not necessarily lead to action, but various variables can affect the relationship between buying a gift and action. This behavior is an experience, but an experience that happens very quickly. Instant buying can be likened to stealing goods rather than choosing goods, and from an individual point of view, it is more unconscious than conscious. In fact, buyers who experience impulse purchases do not give in to any stimulus or demand. There are various factors that may inform the consumer of his need and at the same time inform him what will be the result of the immediate purchase and the feeling related to it. Factors such as financial situation, time, way of looking at issues and social status and maybe even immediate purchase can be effective in creating the need and evaluating it and speed of purchase. (6) Psychologists believe that people's desire for instant purchases is different and can occur with different notions of hedonism, diversification and materialism. (7,8) Also, shopping for pleasure is always more personal and internal than value based on utility and is often the result of play and entertainment. (9) Consumers can fantasize about owning a product. Also, they may feel arousal after a pleasurable shopping experience. In this case, hedonic shopping consumes emotions such as happiness, jealousy, fear, passion, and pleasure, and these emotions and feelings are phenomena related to motivation and stimuli. (10) In addition, Hirschman and Holbrook state that emotional arousal can be the main motivation of consumers in some product categories such as books, food, games and sportswear and can lead to pleasurable purchases. Just as pleasure-seeking buyers have different motivations, these consumers also have different expectations from their purchases. Babin, Darden, and Griffin state that shopping means more than just having a product, and retailers must focus on the more pleasurable aspects of shopping in order to be successful; Because the pleasant experience of customers plays an important role in gaining a competitive advantage. Despite the fact that retailers try to differentiate themselves from competitors by providing a pleasant experience for the customer; However, limited studies have been done in the academic space on reasons and hedonic motives in the activity of consumer buying activities. (11)
MethodsThe present study examines the effect of pleasure on consumer guilt and shame, the effect of diversify on consumer guilt and shame, the effect of materialism on consumer guilt and shame, as well as consumer guilt and shame on repurchase intention. The current research is applied in terms of its purpose and is considered a survey in terms of the method of data collection. A questionnaire was used to collect information. For this purpose, among 384 customers of shopping malls in Tehran, the hypotheses were tested by stratified random method according to the volume of distribution and through structural equation modeling. The items are taken from the research of Babin et al. (1994); Lee et al. (2009); Richins and Dawson (1992); Dedeoğlu and Kazançoğlu (2012), Maclnnis and Patrick (2006) and Diallo (2012) were localized with the opinion of professors and experts. To check the validity of the content of the questionnaire, 12 copies of the questionnaire were given to the professors of business administration and the content validity ratio (CVR) was calculated for each of the items, and the value obtained was acceptable for all the items of the questionnaire.
ResultsAccording to the research findings, pleasure, diversify and materialism have a positive effect on consumers' feelings of guilt and shame. Also, pleasure, diversify and materialism are effective on repurchase intention. On the other hand, consumer guilt and shame have a negative effect on repurchase intention.
ConclusionConsidering that the effect of pleasure, diversify and materialism on guilt and shame was confirmed, shopping center managers should try to take measures to manage and reduce the guilt and shame of consumers after shopping, so that they can buy again in the goods. Purchased, because if these centers do not pay psychological attention to consumers, they may lose a significant part of their buyers. Because considering the importance of post-purchase disonance of consumers such as feelings of guilt and shame in repeat purchases, companies should be aware of the importance of post-purchase anomalies in consumers at all stages of service provision and provide solutions. Because training programs and trainings with products will work more consciously.
Keywords: Psychological components, Pleasure, Diversify, Materialism, Guilt, Shame -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل بومی ارتباطات یکپارچه بازاریابی (IMC) مبتنی بر ارتقا برند در شرکت پاکسان انجام شده است . روش پژوهش حاضر کمی به روش توصیفی - پیمایشی انجام شده است . جامعه تحقیق شامل مصرف کنندگان محصولات شرکت پاکسان می باشد . ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بوده است . روش نمونه گیری با توجه به تعداد بسیار زیاد اعضای جامعه آماری، نمونه آماری شامل 384 نفر است که به روش در دسترس انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است. تحلیل داده ها نشان داد که استفاده از افراد متخصص ، تعیین اهداف ، تعیین بودجه تبلیغات ، استراتژی های قیمت گذاری از راهبردهای پیش رو در جهت بهبود عملکرد ارتباطات یکپارچه بازاریابی می باشد . همچنین برای پیامدهای IMC می توان به برندینگ ، تقویت برند ، رضایت مشتریان ، تصویر برند اشاره کرد.
کلید واژگان: ارتباطات یکپارچه بازاریابی, برند, بازاریابیThe purpose of this study is to provide a model for integrated marketing communications ( IMC ) . The method of the research is a descriptive -survey method . The tool used to collect data is questionnaire . The research community is consumers of Paxan products . Sampling is performed by stratified random sampling method . Sampling method Due to the large number of members of the statistical community , the statistical sample includes 384 people who have been selected by available methods . SPSS and PLS software were used for data analysis . Using experts, setting goals , setting advertising budgets , pricing strategies are some of the strategies ahead to improve the performance of integrated marketing communications ( IMC ) . It should also be noted that for integrated marketing communications ( IMC ) consequences we can mention branding, brand strengthening , customer satisfaction , brand image .
Keywords: Integrated Marketing Communications, brand, Marketing -
هدف
هدف از این پژوهش ارزیابی تاثیر قابلیتهای استراتژیک بر مزیت رقابتی در صنعت بانکداری بوده است.
مواد و روش هاجامعه آماری این تحقیق را کلیه مدیران اکوسیستم های استارتاپی تشکیل می دهد. داده های لازم با پرسشنامه از 86 نفر از مدیران بانکها که به روش نمونه گیری غیراحتمالی از نوع ساده و آسان انتخاب شدند گردآوری شد. جهت آزمون مدل از روش کمترین مربعات جزیی و نرم افزار SAMARTPLS استفاده شد.
یافته هانتایج ارزیابی های نشان میدهد ارزش آفرینی بر ارتقای جهت گیری استراتژیک تاثیر دارد بعلاوه نتایج نشان داد ساختار درونی بر ارزش آفرینی تاثیر معناداری داشته است.
نتیجه گیریبا این حال نتایج نشان داد تاثیر فرایندهای استراتژیک بر ارزش آفرینی تحول سازمانی معنادار بوده است.
کلید واژگان: قابلیت های استراتژیک, مزیت رقابتی, صنعت بانکداریPurposeThe purpose of this research was to evaluate the impact of strategic capabilities on competitive advantage in the banking industry.
Materials and methodsThe statistical population of this research consists of all managers of startup ecosystems. The necessary data were collected with a questionnaire from 86 bank managers who were selected by simple and easy nonprobability sampling method. To test the model, partial least squares method and SAMARTPLS software were used.
FindingsThe results of the evaluations show that value creation has an effect on the promotion of strategic orientation, in addition, the results showed that the internal structure has a significant effect on value creation.
ConclusionHowever, the results showed that the impact of strategic processes on the value creation of organizational transformation was significant
Keywords: Strategic Capabilities, Competitive advantage, banking industry -
پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل بازاریابی اجتماعی؛ با نگاهی بین رشته ای بازاریابی- جامعه شناسی صورت پذیرفته است. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش استراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفته است. نمونه گیری به روش نظری و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند انجام و جامعه آماری مطابق با الگوی نظام مند نظریه داده بنیاد، از میان خبرگان و مدیران با سابقه فعال در حوزه سالمندان انتخاب شده اند. نتایج تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، حاکی از آن است که برای موفقیت بازاریابی اجتماعی مبتنی بر مسیولیت اجتماعی بین رشته ای بازاریابی- جامعه شناسی، مدیران بایستی به مقوله ها و زیرمقوله های شناسایی شده توجه نموده و با ژرف نگری، جهت مناسب و مسیر آینده سازمان را مشخص سازند، افراد را به مسیر تعیین شده هدایت کنند و انگیزه ایجاد تحول را در کارکنان سازمانها به وجود آورند.کلید واژگان: بازاریابی اجتماعی, مسئولیت اجتماعی, جامعه سالمندان, جامعه شناسیThe present study aims to provide a social marketing model; It is done with an interdisciplinary view of marketing-sociology. The research method is qualitative and based on data theory of the foundation. Data were collected from semi-structured interviews and analyzed by Strauss and Corbin method and paradigm model. Sampling was done theoretically and using targeted techniques and the statistical community in accordance with the systematic model of data theory, were selected from experts and managers with active experience in the field of the elderly. The results of analyzing the data obtained from the interviews during the open, pivotal and selective coding process indicate that for the success of social marketing based on interdisciplinary social responsibility marketing - sociology, managers should pay attention to the identified categories and subcategories and deeply Negri, determine the appropriate direction and future direction of the organization, guide people to the designated path and motivate change in the employees of these organizations.Keywords: Social Marketing, social responsibility, The elderly, Sociology
-
مجله مدیریت کسب و کار، پیاپی 56 (زمستان 1401)، صص 195 -209هدف این تحقیق شناسایی پارامترهای تعیین کننده ارزش نام تجاری و ارایه الگویی برای قیمت گذاری و ارزش گذاری برند شرکت تدبیرگران فردای امید (سهامی خاص) است. در بخش روش شناسی تحقیق با استفاده از روش دلفی، از نظر متخصصان، مدیران، خبرگان و صاحبنظران شرکت که با این امر، سر و کار دارند، استفاده شده است و در نهایت منجر به استخراج و شناسایی متغیرها، گردید. جامعه آماری 382 نفر بوده اند که بر اساس فرمول کوکران، در نهایت360 نفر به عنوان نمونه و به صورت تصادفی انتخاب شده اند. براساس ادبیات پژوهش و نظرات تخصصی خبرگان در مجموع 62 عامل شناسایی شده است. برای غربال شاخص ها و شناسایی شاخص های نهایی از رویکرد دلفی فازی استفاده شده است و 55 شاخص در راند اول، 51 شاخص در راند دوم و 46 شاخص در راند سوم استخراج شده است. موانع شناسایی شده در چهار بعد، کیفیت ادراک شده، آگاهی برند، وفاداری برند و تداعی برند شناسایی شده است که به ترتیب رتبه های اول تا چهارم را به خود اختصاص داده اند. اعتبارسنجی مدل نیز نشان داد مقدار شاخص GOF عددی برابر 546/0 بوده است که شاخصی قوی است و نشان از کیفیت بالای کلی مدل دارد.کلید واژگان: ارزش نام تجاری, ارزش گذاری برند, شرکت تدبیرگران فردای امیدThe purpose of this study is to identify the parameters that determine brand value and provide a model for pricing and brand valuation of Tadbirgaran Farda Omid Company (Private Joint Stock). In the research methodology section, using the Delphi method, the views of experts, managers, experts and experts of the company who deal with this matter, has been used, and finally led to the extraction and identification of variables. The statistical population was 382 people who according to Cochran's formula, finally 360 people were selected as a sample and randomly. Based on the research literature and expert opinions of experts, a total of 62 factors have been identified. The fuzzy Delphi approach was used to screen the indicators and identify the final indicators, and 55 indicators were extracted in the first round, 51 indicators in the second round and 46 indicators in the third round. Barriers identified in four dimensions: perceived quality, brand awareness, brand loyalty and brand association have been identified, which have been ranked first to fourth, respectively.Keywords: Brand Value, brand valuation, Tadbirgaran Farda Omid company
-
پژوهش های علمی شامل گامهای فلسفی،[1] رویهای[2] و اخلاقی[3] است و مطالعاتی با پیش فرض فلسفی پوزیتیویستی که مرورهای فراروش اخیر را نشان میدهند، هنوز سهمی بیش از 70 درصد مطالعات رشتههای علوم انسانی و اجتماعی را شامل می شوند. از نظرگاه قیاس گونه[4] رویکردی کمی را به محققان دیکته می کند. در این رویکرد ورود به حوزه اندازهگیری و به دنبال آن بحث شناسایی سنجه ها[5] و پیوند آن با متغیرها و یا در سطحی انتزاعیتر سازهها،[6] اگر نگوییم مهم ترین که یکی از برجسته ترین موارد است و ابهام و مکنون[7] بودن مفهومی این سازهها در این علوم، تحقق کامل اعتبار (روایی)[8] و قابلیت اطمینان (پایایی)[9] برای پژوهشگران را هر چه دشوارتر مینماید. محقق با مروری علمی و در قالبی روایتی[10] با تمرکز بر وجه پایایی و جنبه تعمیمپذیری[11] نتایج، سستی و ناتوانی شاخصهای ضعیف اما متاسفانه بسیار رایج در پژوهش های ایران را برمی شمارد و با نگاهی ارزیابانه و آسیب شناسانه، رسالت ارایه راهکاری مناسب برای برونرفت از این ضعف ساختاری رویهای را با واکاوی و معرفی جایگزینی مناسب و عملیاتی برای آن، یعنی ضریب امگای مکدونالد[WU1] [12] پیشنهاد میکند. پیشبینی میشود که نتایج مطالعه حاضر، چشمانداز پایدار و موفقی را در تغییر دیدگاه پژوهشگران علوم انسانی پدید آورد.
کلید واژگان: روش شناسی کمی علوم انسانی, سنجش پایایی و تعمیم پذیری, سنجش پایایی امگای مک دونالد, ضریب آلفای کرونباخ, محدودیت های ضرایب سنجش پایایی, اشتباهات رایج در پژوهش های کمیScientific research includes philosophical, procedural, and ethical steps, and studies with a positivist philosophical premise, which show the recent meta-method reviews, still include a share of more than 70% of studies in humanities and social sciences. From a comparative point of view, it dictates a quantitative approach to researchers. In this approach, entering the field of measurement and then discussing the identification of metrics and linking them with variables or at a more abstract level with structures is, if not the most important, one of the most prominent cases. The vagueness and conceptual immanence of these structures in these sciences makes it more and more difficult for researchers to fully realize validity and reliability. With a scientific review and in a narrative format, focusing on the reliability aspect and the generalizability aspect of the results, the researcher enumerates the weak but unfortunately very common indicators in Iran research literature. Then, with an evaluative and pathological point of view, it proposes a suitable solution to overcome this procedural structural weakness by analyzing and introducing a suitable and operational alternative for it, i.e. McDonald's Omega Coefficient. It was estimated that the results of the present study will create a stable and satisfying perspective in changing the viewpoint of researchers in related humanities fields.
Keywords: Quantitative methodology in the humanities, Measurement of reliability, generalizability, Omega McDonald's reliability test, Cronbach's Alpha coefficient, Limitations of reliability coefficients, Common mistakes in quantitative research -
در محیط فعلی کسب وکار، مشتریان تنها به عنوان خریداران محصول در نظر گرفته نمی شوند، بلکه به عنوان یک عامل موثر در خلق ارزش برند مطرح هستند. ظهور تجارت الکترونیک با فراهم آوردن بستر تعامل بین مشتریان و شرکت ها، نقش مشتریان در برندسازی را برجسته تر کرده است. درحالی که مطالعات زیادی به اهمیت مشتریان در ایجاد ارزش برند اشاره کرده اند تاکنون مدل های بومی زیادی در رابطه با عوامل موثر بر خلق ارزش برند از طریق مشارکت مشتریان معرفی نشده است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف توسعه و اعتبارسنجی الگوی هم آفرینی ارزش برند در بستر تجارت الکترونیک انجام شده است. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از متخصصان بازاریابی در صنعت گردشگری بوده و در بخش کمی نیز نمونه ای متشکل از 311 نفر از کارکنان هتل های تهران انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی و کمی به ترتیب از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است. مطابق با تیوری داده بنیاد در بخش کیفی، مدل هم آفرینی ارزش برند شامل مولفه های شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، پدیده های محوری، راهبردها و پیامدها توسعه داده شده است. برای هر یک از این مولفه ها نیز مقوله های فرعی شناسایی شده است. در بخش کمی تحقیق با انجام یک مطالعه پیمایشی نسبت به اعتبارسنجی مدل پیشنهادی حاصل از فاز کیفی اقدام شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی با تکنیک حداقل مربعات جزیی نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتبار مطلوبی برخوردار است.
کلید واژگان: برندسازی, مشارکت مشتری, هم آفرینی ارزش, تجارت الکترونیکIssue:
Customer participation in a wide range of voluntary, active and interactive business behaviors increases the perceived value of the brand. In fact, there is a great deal of empirical evidence to support a general link between customer engagement and customer perceived brand value. However, the concepts of customer engagement and brand value co-creation are significantly multifaceted issues. Therefore, there is an important research opportunity to examine the relationship between different factors affecting the creation of brand value through customer participation. Recognizing this research hypothesis, the present study seeks to identify a set of factors that affect the creation of brand value in various ways through customer participation with a precise and meticulously meticulous approach, and thus, a model for explaining co-creation. Provide brand value in the tourism industry. The lack of comprehensive and multifaceted models on the issue of brand value co-creation in the tourism industry further clarifies the theoretical importance of this paper. At the same time, since the main evidence and information of this research is provided through interviews with tourism industry stakeholders who are fully acquainted with the subject; Therefore, it can be inferred that the proposed model of this research has a good validity.
MethodThe present study is a fundamental study that has been conducted with the aim of developing and validating the pattern of brand value creation in the tourism industry. From the perspective of data type, the present study has been conducted by mixed method (quantitative-qualitative) and from the perspective of data collection period is in the category of cross-sectional research. The study population in the qualitative section, including marketing and branding specialists in the tourism industry, reached a theoretical saturation with 15 experts. And in a small part, a sample consisting of 311 employees of Tehran hotels has been selected. The main method used in the qualitative part is the data approach of the foundation (grounded theory) and using this method, the main and sub-categories of designing the pattern of creating brand value in the tourism industry have been identified. In the quantitative part, the partial least squares method is used to validate the model. MaxQDA 11 software was used for content analysis and partial minimum squares calculations were performed with Smart PLS 2 software.
Discussion and ConclusionManagers should try to adapt services in the digital context to the needs of the day and with changes, and also by increasing customers' trust in the brand, their service to the services they provide and the conditions they create in the minds of consumers. Raise the brand in the context of e-commerce. The importance of trust in the development of e-business in the service sector has already been mentioned (Das et al., 2019). In this regard, it is necessary for managers of tourism and hotel industry with appropriate activities and investments in marketing in the digital context, setting fair prices and appropriate to the level of service quality, customer participation in programs and social activities with the aim of promoting the brand name in different market segments. Promotional activities such as offering cash discounts, prizes, etc. provide the necessary platform for promoting customer engagement with the brand and managing the brand value of the hotel in the field of e-commerce.
Keywords: Branding, customer participation, Value creation, E-commerce -
پژوهش حاضر باهدف ارایه مدل تدوین برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب وکارهای آنلاین انجام شده است. در پژوهش حاضر با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای و از طریق مصاحبه عمیق با خبرگان حوزه برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی در حوزه کسب وکارهای آنلاین، مدل تدوین برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع در کسب وکارهای آنلاین ارایه گردیده است. مشارکت کنندگان از طریق فرایند نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به صورت توامان انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافتند و درنهایت 10 مصاحبه عمیق انجام شد. جهت تحلیل داده ها، از اصول مرتبط با نظریه زمینه ای (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) استفاده شده است و مفاهیم و مقولات ایجاد گردیدند. نتایج کدگذاری داده ها به شناسایی 130 مفهوم اولیه منجر شد که در قالب 15 مقوله اصلی دسته بندی شدند. درنهایت مدل مفهومی پژوهش شامل 6 بخش اصلی شرایط علی (بازاریابی جامع، مدیریت ارتباط با مشتری، مولفه های حرکت از برنامه ریزی آفلاین به آنلاین، آمیخته بازاریابی آنلاین، داده ها و اطلاعات و پارادایم ذهنی مدیران)، شرایط زمینه ای (پیش بینی تحولات محیطی آینده و ارزش ها)، شرایط مداخله گر (ویژگی های کسب وکار آنلاین و تغییر)، متغیر کانونی (برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع آنلاین)، عمل و تعامل (تعیین برنامه های عملیاتی و اجرای برنامه های عملیاتی) و پیامدها (عملکرد سازمان و ارزیابی و کنترل) استخراج گردید. نتایج پژوهش حاضر می تواند برای محافل آکادمیک در راستای ایجاد و ذخیره دانش و برای شرکت های فعال در حوزه کسب وکارهای آنلاین و مدیران بازاریابی مورداستفاده قرار گیرد..
کلید واژگان: برنامه ریزی استراتژیک بازاریابی جامع, کسب وکارهای آنلاین, نظریه زمینه ایThe present study aimed to provide a model for holistic strategic marketing plan formulation in online businesses. In this study, with a qualitative approach based on contextual theory and through in-depth interviews with experts in the field of strategic marketing planning in the field of online businesses, the model of holistic strategic marketing plan in online businesses is presented. The participants were selected through purposive and snowball sampling at the same time and the interviews continued until theoretical saturation was reached and finally, 10 in-depth interviews were conducted. In order to analyze the data, the principles related to grounded theory (open and axial and selective coding) were used and concepts and categories were created. The results of data coding led to the identification of 130 basic concepts that were classified into 15 main categories. Finally, the conceptual model of the research includes 6 main parts of causal conditions (holistic marketing, customer relationship management, components of moving from offline to online planning, online marketing mix, data and information and the mental paradigm of managers), field conditions (prediction of future environmental changes and values), intervening conditions (online business characteristics and change), focal variable (online holistic strategic marketing plan), action and interaction (determination of operational plans and implementation of operational plans) and consequences (organizational performance and evaluation and control) were extracted. The results of the present research can be used in academic circles in order to create and store knowledge and for companies active in the field of online businesses and marketing managers.
Keywords: Holistic Strategic Marketing Plan, online businesses, qualitative approach -
زمینه و هدف
به دلیل اهمیت روزافزون شناخت و درک احساسات خودآگاه ازجمله دو هیجان گناه و شرم بر نحوه زندگی روزمره مردم، به خصوص در تصمیم گیری اخلاقی و قصد خرید مجدد مصرف کنندگان، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر ناهنجاری های شناختی پس از خرید (احساس گناه و شرم) مصرف کنندگان بر قصد خرید مجدد آن ها اجرا شده است.
روش کارروش پژوهش حاضر، توصیفی- پیمایشی بوده و ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه است. جامعه آماری آن، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده مدیریت دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز هستند و نمونه آماری شامل 337 نفر از دانشجویان می شود که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. به منظور آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و PLS استفاده شده است.
یافته ها:
تحلیل داده ها نشان داد که خرید آنی بر احساس گناه و احساس شرم مصرف کننده تاثیر مثبت دارد و این در حالی است که احساس گناه مصرف کننده و احساس شرم مصرف کننده به طور مستقیم تاثیری بر قصد خرید مجدد ندارد. این نشان از قدرت بالای استراتژی های در نظر گرفته شده در مدل تحقیق جهت مقابله با احساس گناه و احساس شرم مصرف کننده در قصد خرید مجدد دارد.
نتیجه گیری:
نتایج نشان داد که ناهنجاری های شناختی پس از خرید بر استراتژی های مقابله ای تاثیرگذارند و استراتژی های برنامه ریزی برای کاهش خرید آنی، برنامه ریزی برای جبران ضرر مالی، عدم تعلق فکری، سرزنش دیگران، توجیه کردن و استراتژی پشیمان شدن بر قصد خرید مجدد تاثیر منفی دارند. این یافته ها نتایج تحقیقات گذشته را تایید می نمایند. همچنین الگوهای برانگیزاننده شرم میل به پنهان کاری و فرار دارند و الگوهای برانگیزاننده گناه نیز میل به اعتراف، عذرخواهی و جبران را در پی دارد.
کلید واژگان: احساس گناه, احساس شرم, استراتژی های مقابله ایBackground & AimsIn marketing, cognitive abnormality is defined as anxiety that emerges after shopping or making decision through a notable buying that has persuading alternatives (2). For example: consumers who bought an expensive car, when thinks about repurchasing, they likely conclude that alternative option would be a better choice, so he or she came over cognitive abnormalities (3). Abnormalities occurred when consumer have an opposite point of view (4). Cognitive abnormalities might arise after buying, as result something is purchased in comparison the others (5) provided the result was not favorite, consumer might sense psychological distress (6) that be accompanied by senses such as anxiety, unreliability, hesitation and regret (7). Also all humans might experience collection of different emotions daily. Collection of emotions that have significant effects on our relationships by self and the others is called Conscious emotions. To understand the effects of Conscious emotions on different aspects of life is important. During past decade, study and assess Conscious emotions such as shame and guilt has increased (8). Guilt and shame notably impact on people's daily life especially in ethical decision making and repurchasing (9). Shame and guilt feeling are some conscious emotions that occurred after a moral mistake and at individual and communicational levels are particularly practical. Shame and guilt are conscious emotions, because self is assessing in these feelings and are included as moral emotions due to having important role in improvement ethical behavior (10). Moral emotions are such emotions that are defined in relationship by moral affair (11) and have roots on social relations and are based on evaluations and bilateral judgments of self and the others (12) and also regulate ethical behavior and shape psychological signs. From the past, Experts have considered conceptual separation of these two constructs. Shame and guilt feeling often are used by each other, while either have a different meaning and independent structure. Guilt feeling includes Mental preoccupation, regret, but shame feeling is an embarrassed feeling due to a mistake action (13) studying guilt and shame is a significant and practical part of psychology and it is known as conscious emotion. From the point of view of psychology this conscious emotion is found in social relationships and it is increased by concerns about self, the others and performed behaviors. Fear of negative evaluation and self-behaviors are considered for guilt feeling and guilt feeling is considered as a social and ethical emotion and due to response to moral violation, moral behaviors, rules of conducts of interpersonal communication and Personal hygiene will be occurred (14). Shame feeling can be considered as an emotional state that derives of cognitive factors such as documents about self, constant documents, permanent documents and uncontrollable. Such position result to self-blame (because of constant documents, general documents, internal documents for negative events) that can provide anxiety contexts. Shame fundamentally helps to social behavior motivation and try to self-improvement. However, when shame overcome emotion can result to inconsistent results (16, 17). Shame includes defensive reactions such as anger and anger and sadness (10). Emotions have significant role in the field of consumer's ethical making decision. Researches show that the level of consumer's guilt impacts on types of decisions related to consumption such as using of recyclable product, smoking, diet and repurchasing (18). Studies about consumer's misbehavior, and also importance of shame and guilt in determining the level of consumer's moral, highlights deviation understanding. Negative effect of shopping mistake impacts on repurchasing and this feeling should be removed till shopping be continuous. Researches related to this topic is limited and exposed an emptiness. Du ring present years interest to concept of shame and guilt feelings is enhancing. For example, persons such as Yi and Baumgartner specified eight coping strategies that are usable in general concept of shopping, and also considering development of competition and diversification in shopping and products, assessing shame and guilt feeling from consumers' point of view is an important research topic. Studying this type of behavior represent an understanding of normal behavior. In spite of being practical, limited researches pay to assessing different aspects of shame and guilt feeling.. Saintives and Lunardo have investigated how guilt feeling will be moderated by changing amount of guilt feeling and emotional support and how them impacts on consumers. Past studies showed sometimes consumers feel guilt. Psychological literature show how guilt feelings and anxiety engage with emotional support. In this research shame feeling had mediator role on relationship between guilt feeling and consumer behavior's attitude. Also Yi and Baumgartner investigated the interaction effect of guilt and shame feeling on consumer's impulsive buying behavior. Based on psychological studies about guilt and shame, research show that the intensity of shame feeling on social support, consumer's reasonable behavior, regretting, resignation, lack of intellectual belonging and blaming have direct effect. Research's questionnaires were collected from 274 participants. Kabadaei et al's research was performed in Turkish youth by using quantitative method and distributing questionnaires and that states how consumer's feeling, self-controlling and perceived effectiveness impact on consumer's attitudes. This research's objective was an experimental study that direct and indirect effect of different factors on consumer's behavior were evaluated. 172 questionnaires of students were collected. This research show that perceived effectiveness has the most effect on consumer's tendency. Also consumer's guilt feeling has direct and indirect effect on shopping tendency among youth. Baker et al investigated the relationship between guilt feeling and moral judgments in a research titled religiosity, guilt feeling and moral judgments of consumer. This research's objective is recognizing moral and showing their effects on guilt feeling. The results show indirect effect of materialism on consumer's moral judgments and also its direct effect on guilt feeling. Ozhan and Kazancoglu in a research titled "consequences and backgrounds consumer's guilt feeling model" investigates relationships between regret from buying and not buying, violation of norms and hedonism in shopping on consumer's guilt. This topic can be newest in marketing. There is a complicated relationship between aspects of consumer's guilt feeling and reactions of avoidance of that. Results show regretting has the most effect on consumer's guilt feeling. . In Iran, there were not sources and research activities in the field of shame and guilt feelings. This concept that make a revolution in combination marketing and psychology and also consumer's values were hidden. So, research activities will make an insight in the field of consumer's moral values and will provide necessary context for guiding citizenships.
MethodsThe present research method is descriptive-survey and the data collection tool is a questionnaire. Its statistical population is the postgraduate students of Islamic Azad University Faculty of Management, Tehran Central Branch, and the statistical sample includes 337 students who were selected by stratified random method. In order to test the hypotheses, structural equation modeling was used, and SPSS and PLS software were used to analyze the data.
ResultsData analysis showed that instant shopping has a positive effect on consumer guilt and shame. And this is while the consumer's guilt and shame do not directly affect the intention to buy again. This shows the high power of the strategies considered in the research model to deal with the consumer's sense of guilt and shame in the intention of repurchasing.
ConclusionThe results showed that cognitive abnormalities after shopping affect coping strategies and planning strategies to reduce impulse buying, planning to compensate for financial loss, lack of intellectual belonging, blaming others, justifying, and regretting strategy have a negative effect on repurchase intention. These findings confirm the results of past research. Also, shame-inducing patterns lead to the desire to hide and escape, and guilt-inducing patterns lead to the desire to confess, apologize, and make amends.
Keywords: Guilt, Shame, Coping Strategies -
در دهه های اخیر، توسعه وگسترش فناوری های جدید ارتباطی، موجب تحولات شگرفی در تمامی زوایای حیات اجتماعی شده و روز به روز بر اثرات آن افزوده می شود.اهمیت بازاریابی دیجیتال این روزها بر کسی پوشیده نیست و این اهمیت تنها به دلیل رشد سریع آن نیست بلکه بدلیل این است که اساسا آینده کسب و کارها بستگی به بازاریابی دارد. در آینده نزدیک تمام اشکال بازاریابی سنتی در شکلی جدید و مطابق با بازاریابی دیجیتال کار خواهند کرد.در مفهوم پایهای، بازاریابی برونگرا یا سنتی از تاکتیکهای فشار و اجبار استفاده میکند، در حالی که بازاریابی درونگرا یا جاذبهای از تاکتیکهای کشش و جذب استفاده میکند. بخش بزرگی از بازاریابی درونگرا یا بازاریابی جاذبه ای متکی بر ایجاد محتوای با ارزش و جذب بازدیدکنندگان از آن است. جامعه آماری موردنظر خبرگان دانشگاهی با تخصص مدیریت بازاریابی و خبرگان فعال در عرصه بازارهای دیجیتال می باشند.تعداد نمونه آماری در مرحله کیفی جهت انجام مصاحبه 12 نفر تعیین کفایت می گردد و در مرحله کمی 161 نفر از فعالان حوزه بازاریابی دیجیتال در شرکت های فعال در زمینه بازارایابی اینترنتی انتخاب می شوند.در بعد کیفی از رویکرد نظریه داده بنیاد و در بعد کمی بمنظور اعتبار سنجی مدل از روش دلفی ، تحلیل عامل تاییدی و تکنیک سوارا جهت غربال گری و اولویت بندی عوامل موثر استفاده می شود . در پایان پس از تعیین مقولات، طبقات کلی مدل در قالب عوامل علی ،پدیده محوری،عوامل زمینه ای ،راهبردها،عوامل مداخله گر و پیامد ها مورد شناسایی قرار می گیرند.
کلید واژگان: بازایابی, بازاریابی درونگرا, بازاریابی برونگرا, بازاریابی دیجیتالIn recent decades, the development of new communication technologies has led to dramatic changes in all aspects of social life and its effects are increasing day by day. The importance of digital marketing these days is not hidden from anyone and this importance is only due to its rapid growth. It's not because the future of businesses depends on marketing. In the near future, all forms of traditional marketing will work in a new way, in line with digital marketing. Much of inbounded marketing or gravitational marketing relies on creating valuable content and attracting visitors. The present study is conducted with a mixed research approach and the statistical population is academic experts with marketing management expertise and experts active in the field of digital markets. The number of statistical samples in the qualitative stage is sufficient for 12 people to be interviewed and in the quantitative stage 161 digital marketing activists are selected in companies active in the field of internet marketing. In order to validate the model, Delphi method, confirmatory factor analysis and SWRAR technique are used for screening and prioritization of effective factors. Finally, after determining the categories, the general classes of the model are identified in the form of causal factors, pivotal phenomenon, background factors, strategies, intervening factors and consequences.
Keywords: marketing, inbounded marketing, outbounded marketing, Digital Marketing -
پژوهش حاضر باهدف بررسی عوامل موثر بر رفتار مصرف کنندگان آنلاین در فروشگاه های زنجیره ای شهروند صورت گرفته است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی و روش گردآوری داده توصیفی و از نوع پیمایشی می باشد. افراد موردمطالعه با روش نمونه گیری تصادفی مصرف کنندگان آنلاین در فروشگاه های زنجیره ای شهروند بودند و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart pls استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد آمیخته بازاریابی، عوامل اقتصادی، فرآیند بازاریابی، ویژگی صنعت بر رفتار مصرف کنندگان آنلاین فروشگاه های زنجیره ای شهروند و همچنین رفتار مصرف کنندگان بر مدیریت ارتباط با مشتری و مدیریت ارتباط با مشتری بر ساختار صنعت فروشگاه های زنجیره ای شهروند تاثیر معنادار دارند.
کلید واژگان: رفتار مصرف کنندگان, فروشگاه های زنجیره ای, بازاریابی -
مجله مدیریت کسب و کار، پیاپی 53 (بهار 1401)، صص 91 -112
هدف از انجام تحقیق حاضر کشف جنبه های رفتار مصرف کننده با تاکید بر بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا می باشد . در بخش کیفی تحقیق حاضر روش تحقیق مورد استفاده روش نظریه زمینه ای می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر در بخش کیفی را خبرگان دانشگاهی و در بخش کمی را مصرف کنندگان کالاهای زود مصرف در تهران تشکیل داده اند و نمونه آماری بخش کمی تحقیق حاضر 385 نفر در نظر گرفته شده است . در بخش کیفی تحقیق حاضر با استفاده از کدگذاری های باز، محوری و گزینشی تلاش گردید تا داده های به دست آمده در 10 مصاحبه انجام شده و به خلق مدل فرایندی تحقیق منتج شوند. در بخش کیفی نتایج تحقیق حاضر در قالب ارایه مدل های فرایندی و زمینه ای از رفتار مصرف کننده با تاکید بر بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا ارایه شده است که متشکل از مدلی ساختار یافته از متغیرهای گرایشات معناگرایانه، بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا، درگیری محتوایی و همگرایی اجتماعی تبلیغات می باشد .
کلید واژگان: هنجارهای ذهنی, بازاریابی درونگرا, بازاریابی برونگرا, همدلی اجتماعی, معناگراییThe aim of the present study is to explore aspects of consumer behavior, with an emphasis on inbound and outbound marketing. From the qualitative point of view, the grounded theory method has been used. The statistical population of the present study in the qualitative section was formed by academic experts and in the quantitative section, "Consumers of consumer goods in Tehran" and the statistical sample of the quantitative section, the current research is 385 people. In the qualitative part of the present study, using open, axial and selective coding, an attempt was made to create the data obtained in 10 interviews to create a research process model.In the qualitative section, the research results are presented in the form of process and contextual models of consumer behavior with emphasis on inbound and outbound marketing, which consists of a structured model of semantic variables, inbound and outbound marketing, content effectiveness and social convergence of advertising.
Keywords: subjective norm, Inbound marketing, Outbound Marketing, Social empathy, Meaningism
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.