جواد حسین زاد
-
برنج یکی از محصولات مهم کشاورزی بوده که بهبود بهره وری عوامل آن پیش شرط اساسی افزایش تولید این محصول است. هدف مطالعه حاضر تجزیه رشد بهره وری کل عوامل تولید محصول برنج در ایران است. داده های موردنیاز برای استان های مختلف و مربوط به دوره زمانی 1399-1379 از وزارت جهاد کشاورزی و مرکز آمار ایران تهیه گردید. با بکارگیری رهیافت پارامتریک (رهیافت مرزی تصادفی)، رشد بهره وری و مولفه های اثرگذار آن ازجمله تغییرات مقیاس و تکنولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند. با برآورد تابع هزینه ترانسلوگ، میانگین رشد سال های مورد مطالعه بهره وری کل عوامل 1/2 درصد محاسبه شد. بر طبق یافته ها، رشد بهره وری عوامل تولید در کشور مثبت بوده است وعمده این تغییرات ناشی از بهبود تکنولوژی های مورد استفاده بوده است. از آنجائی که تغییر تکنولوژی سهم قابل ملاحظه ای در ارتقای بهره وری عوامل در این رهیافت دارا است لذا توصیه می شود که در فرآیند تولید محصول برنج از نمادهای فناوری شامل بذر اصلاح شده، ماشین های مناسب، کودها و محلول های تغذیه ای بهره گرفته شود. نتایج حاصله از اطمینان کافی برخوردار بوده و پیشنهاد می شود در مطالعات آتی نیز حتی الامکان از رویکرد پارامتری استفاده به عمل آید.
کلید واژگان: برنج, تحلیل مرزی تصادفی, تغییرات تکنولوژی, رشد بهره وری, ایرانRice is a crucial agricultural product, and enhancing its productivity is essential for increasing production. This study aims to analyze the total factor productivity growth of rice production in Iran from 2000 to 2020. Using parametric (stochastic frontier analysis) approaches, the research evaluated the rice productivity growth and its components, including scale and technological changes. Based on the estimated Translog Cost Function, the annual total factor productivity growth was 2.1%, with positive technological change as the primary driver of these improvements. To further enhance productivity, the study recommends utilizing improved seeds, modern machinery, fertilizers, and nutritional solutions during rice cultivation. Additionally, the research suggests the application of parametric approaches in future studies to assess the impact of technological changes on crop yields.
Keywords: Iran, Productivity Growth, Rice, SFA, Technological Changes -
زمینه مطالعاتی:
رشد فزاینده جمعیت و افزایش تقاضا برای فراورده های کشاورزی منجمله محصولات پروتئینی نظیر گوشت مرغ از طرفی و محدودیت منابع تولید، ارتقاء بهرهوری عوامل تولید را به صورت یک ضرورت درآورده است.
هدفاز آنجایی که تغییر تکنولوژی یکی از مولفه های اساسی تغییر بهرهوری محسوب می شود مطالعه حاضر با هدف ارزیابی روند و ماهیت تغییر تکنولوژی در صنعت طیور گوشتی ایران صورت گرفت.
روش کاربدین منظور دادههای مورد نیاز مربوط به 27 استان در طی دورهی زمانی 96-1375 از نتایج سرشماری واحدهای مرغداری گوشتی جمعآوری گردید. از همین رو تابع هزینه ترانسلوگ به همراه سیستم معادلات سهم هزینه با استفاده از دادههای پانلی به روش سیستم معادلات به ظاهر نامرتبط (SURE) برآورد گردید.
نتایجیافته ها نشان داد که به طور متوسط مقدار تغییر تکنولوژی خنثی و غیر خنثی به ترتیب معادل 93/0 و 26/0- و تغییر تکنولوژی ناشی از مقیاس برابر 28/2- بدست آمد. همچنین نرخ تغییر تکنولوژی در واحدهای مرغداری کشور 61/1- درصد است، یعنی تغییر تکنولوژی در طول زمان باعث کاهش هزینه تولید محصول گوشت مرغ گردیده است. از آنجایی که کشش هزینه کوچکتر از یک (معادل 37/0) بدست آمد، بنابراین تولید محصول با پدیده بازده صعودی نسبت به مقیاس و لذا وجود صرفه اقتصادی روبرو می-باشد.
نتیجه گیری نهایی:
بنابر نتایج این تحقیق تغییر تکنولوژی در جهت استفاده بیشتر از دان طیور بوده است؛ بهعبارت دیگر تغییر تکنولوژی در صنعت مرغداری گوشتی ایران، انرژیاندوز و کاراندوز میباشد. بهره مندی صنعت طیور از نمادهای نوین تکنولوژی و اتخاذ تدابیر برای افزایش مقیاس تولید در واحدهای مرغداری گوشتی استان های مختلف کشور پیشنهاد میشود.
کلید واژگان: بهره وری, تابع هزینه ترانسلوگ, تغییر تکنولوژی, کشش هزینه, مرغداری گوشتیIntroductionThe growing population and increasing demand for agricultural products, including protein products such as chicken meat due to limited resources, have made it necessary to improve the productivity of inputs. Since the technological change is one of the significant components of productivity change, therefor, the present study was conducted to evaluate the trend and nature of technological change in the Iranian poultry industry.
Material and methodsFor this purpose, required data were collected from 27 provinces during the period 1996-2017. In the present study, a cost function approach is used as a basis for estimating technological change using panel data. Technological change may be neutral or biased, depending on how the relationship between inputs is affected. The estimation is based on an output and multi-input Translog cost function. The Translog function has the advantage of being a flexible functional form. The parameters of the cost function were estimated on the basis of the model system including the cost function and four of the five share equations using Seemingly Unrelated Regression (SURE). The estimation was performed imposing the normal symmetry conditions. The F-Limer test is used to measure whether the data are panel or pooled. Then the Hausman test is then used to determine the use of the fixed or random effects model. In order to estimating the system of equations, one of the equations of input cost share is eliminated and all cost function equations and share of input demand are estimated simultaneously. In the model used, the price of all inputs was divided by the price of one-day-old chickens.
Results and discussionThe estimation of the models performed relatively well. There was a very high degree of explanation, and most of the parameters had the expected sign. The estimation gave a very high degree of explanation, so that the value of R2 was equal to 0.96. The rate of technological change in some provinces that used the latest technology was above the national average. A negative sign in technological change indicates a decrease in the growth of production costs over time. Thus, it can be seen that the improvement of technology, the use of new production methods as symbols of technology, has reduced the cost of the poultry industry. Using the original breed of day-old chickens, poultry feed and high-quality materials, benefiting from efficient heating and cooling system are among the symbols of technological change. This shows that by using different forms of technology, poultry units have been able to increase the amount of chicken meat production. The rate of technology change has been declining until 2014 and reached its minimum in that year. That is, in 2014, compared to other years, the cost of producing each unit of chicken meat in poultry farms in different provinces of the country has decreased. The results of pure technological change showed that in all years under review, the amount of neutral technological change was positive and its average was 0.93. In general, it can be said that the process of changing pure technology over time has increased the production cost. The results of changing the input biased technological change showed that its average values were -0.26. Thus, it can be said that in the production of broiler chicken, technological developments have led to savings in production factors. the average rate of technology change was -1.61 percent over the mentioned time period, which means that in the study period the rate of cost change of production units has been decreased. Since cost elasticity was less than one (0.37), so the production is faced with the increasing return to scale. Therefore, the reduction in the cost causes economic savings in the production process.
ConclusionAccording to the results of this research, the technology has changed in order to use more poultry feed; In other words, the technological change in the Iranian poultry industry is energy and labor saving. The results of cost elasticity, which was less than one, showed that product production in these units has an upward return to scale, so it confirms the existence of economies of scale in the poultry industry. Finally, it is suggested that the poultry industry utilizes the new technology and increases the production scale in order to access comparative advantage.
Keywords: Cost elasticity, Poultry farm Productivity, Technological change, Translog cost function -
زمینه مطالعاتی:
بهبود کارایی یکی از مناسب ترین شیوه های افزایش تولید در بخش کشاورزی می باشد. در این راستا وجود بازارهای کارای رقابتی می تواند از جمله عوامل موثر بر بهبود کیفیت و کمیت تولید و ارتقای کارایی باشد.
هدفمطالعه حاضر در پی تعیین ساختار بازار عسل در استان های تولیدکننده این محصول و تاثیر آن بر میزان کارایی فنی عسل می باشد.
روش کاراین پژوهش با استفاده از شاخص هرفیندال-هیرشمن و با درنظر گرفتن دو سناریو به محاسبه ساختار بازار استان های تولیدکننده عسل می پردازد. در سناریوی اول شاخص مزبور بر اساس سهم تولید شهرستان ها از کل مقدار عسل تولید شده در هر استان و در سناریوی دوم بر اساس سهم زنبورستان های موجود در شهرستان ها از کل زنبورستان-های موجود در استان، محاسبه می گردد. نهایتا تابع کاب-داگلاس مرزی به همراه تابع عدم کارایی که مقادیر محاسبه شده شاخص هرفیندال-هیرشمن در آن جایگذاری شده است به روش حداکثر درستنمایی برآورد گردیده و مقادیر کارایی فنی استان ها محاسبه می شود. داده های مورد استفاده در پژوهش حاضر برای دوره ی زمانی سال های 98-1397 از نتایج سرشماری زنبورستان های کشور توسط وزارت جهاد کشاورزی، اخذ گردیده است.
نتایجبر اساس یافته های پژوهش میانگین شاخص هرفیندال-هیرشمن مبتنی بر سناریوی اول در سال 1397 برابر با 23/0 و در سال 1398 برابر با 24/0 بود و بازار عسل کشور طی سال های مورد بررسی بر اساس سناریوی اول، بصورت انحصار چندجانبه ارزیابی شد. همچنین میانگین شاخص هرفیندال-هیرشمن طبق سناریوی دوم برای سال های 1397 و 1398 به ترتیب معادل 16/0 و 17/0 حساب شد که حاکی از رقابتی بودن بازار عسل کشور طی سال های مورد بررسی بود. مطابق نتایج حاصل از برآورد تابع مرزی تصادفی، نهاده های زنبورستان، نیروی کار و کندو تاثیر مثبت بر میزان تولید عسل دارند. میانگین کارایی طی سال های 98-1397 مطابق سناریوی اول برابر با 2/61 درصد و طبق سناریوی دوم معادل 2/64 درصد اندازه گیری گردید. همچنین نتایج تابع عدم کارایی موید آن بود که افزایش مقدار شاخص هرفیندال-هیرشمن یعنی افزایش درجه انحصار و فاصله گرفتن از بازار رقابتی دارای تاثیر مثبت بر عدم کارایی (تاثیر منفی بر کارایی) می باشد.
نتیجه گیری نهایی:
بررسی ساختار بازار عسل استان ها نشان می دهد که این بازار در سال های اخیر به سمت انحصار پیش رفته است و این روند موجب کاهش کارایی در زنبورستان های کشور شده است. بنابراین می توان با رقابتی تر کردن بازار عسل، کارایی زنبورستان های کشور را بهبود بخشید. در این راستا با ایجاد انگیزه برای مشارکت بیشتر علاقه مندان برای سرمایه گذاری در تولید عسل و صنایع مربوطه و همچنین رعایت شاخص های مدیریتی و کیفیت تولید عسل می توان زمینه ایجاد بازار رقابتی عسل در کشور را فراهم آورد.
کلید واژگان: تابع مرزی تصادفی, ساختار بازار, کارایی فنی, عسلIntroductionHoney is a healthy, nutritious and natural food that contains minerals, enzymes, and vitamins that give a person nutritious and organoleptic properties. It is produced on all five continents and its consumption varies from country to country due to cultural reasons and eating habits (FAO, 2022). Honey production in the world has increased from 771,114 tons in 1971 to 1,770,119 tons in 2020, with an annual growth rate of 1.84 percent (Knoema, 2022). Honey plays an effective role in ensuring global food security, and its market structure is dictated by its production efficiency. Given the limited resources of the agricultural sector, the optimal use of natural resources by improving technological efficiency in honey production would help ensure sufficient food for the increasingly growing world population (kavand et all., 2014; Hosseinzad & Koopahi, 1999). One of the factors affecting the efficiency of honey production is competitive and efficient markets. Therefore, the main objective of the present study is to determine the structure of the honey market in the provinces that produce this product and its relation to the technical efficiency of the producers.
Material and methodsThis study uses the Herfindahl-Hirschman index (HHI) to study the market structure of honey-producing provinces in Iran. The Herfindahl-Hirschman index is calculated by squaring the market share of each competing production unit in the industry and then summing the resulting numbers. For this purpose, two different scenarios are considered. In the first scenario, the HHI was calculated based on the share of production of the counties and in the second scenario, it was calculated based on the number of apiaries in each county. To estimate the technical efficiency, the stochastic frontier Cobb-Douglas production function was used. For this purpose, first, the HHI values were considered as inefficient function variables and then the inefficiency function along with the Cobb-Douglas frontier function using maximum likelihood method was estimated and the technical efficiency values of the provinces were calculated. The data used in this study for 2019-20 have been obtained from the results of the census of Iranian apiaries. Excel2013 software was used to calculate Herfindahl-Hirschman index values and Stata15 software was used to estimate the Cobb-Douglas stochastic frontier production function.
Results and discussionOur findings show that the mean value of the Herfindahl-Hirschman index based on the first scenario in 2019 is 0.23 and in 2020 is 0.24. Therefore, Iran’s honey market during the studied years turns out to be monopolistic competition. The mean value of the Herfindahl-Hirschman index according to the second scenario for 2019 and 2020 was calculated as 0.16 and 0.17, respectively, which indicates that the country's honey market was competitive during the years under review. According to the results of Cobb-Douglas Stochastic frontier production function, inputs including; apiary, labor and hive have a positive and significant impact on honey production. The average efficiency during 2019-20 according to the first scenario is 61.2% and according to the second scenario is 64.2%. According to the first and second scenarios, it is possible to increase the efficiency by 38.8% and 35.5%, respectively. The results of the inefficiency function also confirmed that increasing the value of the Herfindahl-Hirschman index (i.e. increasing the degree of monopoly and distance from the competitive market) has a positive effect on inefficiency (negative effect on efficiency).
ConclusionIn conclusion, the results indicated that Iran’s honey market in recently years was has changed to monopolistic situation. This event has caused to decrease the efficiency of apiaries. So it can be possible to increase the efficiency of apiaries through stablishing competitive structure in honey market. In this case motivating for investment in modern production technologies and related industries can help to competitive circumstances in the honey market. market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency market structure and technical efficiency
Keywords: Honey, Market structure, Stochastic Frontier Function, Technical Efficiency -
برداشت بی رویه و نامطلوب منابع آب در بسیاری از مناطق کشاورزی ایران به ویژه دشت مرند به عنوان یکی از قطب های کشاورزی استان آذربایجان شرقی، لزوم تخصیص بهینه منابع محدود آب و نیز ضرورت لحاظ راهبردهای مختلف آبیاری برای هر محصول را نمایان کرده است. بر این اساس، هدف مطالعه حاضر تعیین الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با تاکید بر محدودیت منابع آب در دشت مرند بود. بدین منظور، از رهیافت برنامه ریزی ریاضی یعنی، الگوی برنامه ریزی کسری با اهداف چندگانه با بهره گیری از رویکرد فازی استفاده شد. گردآوری داده های مورد نیاز نیز از طریق تکمیل پرسشنامه از 321 کشاورز منطقه صورت گرفت. نتایج نشان داد که الگوی بهینه کشت پایدار پیشنهادی حاصل از مدل یادشده، در مقایسه با مدل برنامه ریزی خطی، باعث کاهش درآمد ناخالص بهره برداران در کوتاه مدت می شود. همچنین، بر اساس یافته های حاصل از الگوی برنامه ریزی کسری، مصرف آب به گونه ای صورت خواهد گرفت که عمدتا در ماه های مختلف، کمبودی از این حیث در منطقه وجود نداشته باشد؛ افزون بر این، مصرف کودهای شیمیایی و سموم در حداقل خود بوده و محصولات زراعی که نسبت به آب مصرفی سود ناخالص کمتری را حاصل می کنند، از الگوی کشت فعلی حذف و محصولات با صرفه اقتصادی بالا و نیاز آبی کم مانند زعفران که سازگار با اقلیم منطقه باشد، در الگوی کشت جایگزین می شوند. بر این اساس، ترویج روش های نوین آبیاری، توسعه کشت محصولات کم آب بر و استفاده از آب صرفه جویی شده در محصولات با بازده بالاتر در راستای بهره برداری پایدار از منابع آب توصیه می شود.کلید واژگان: الگوی کشت, برنامه ریزی کسری, دشت مرند, محصولات زراعی, منابع آبExcessive and undesirable extraction of water resources in many agricultural areas of Iran, especially Marand Plain as one of the agricultural poles of East Azerbaijan province, has revealed the necessity of optimal allocation of limited water resources and the necessity of different irrigation strategies for each crop. Accordingly, this study aimed at determining the optimal cropping pattern of crops with emphasis on water resources limitation in Marand Plain. For this purpose, a fractional programming model with multiple objectives was used to evaluate the relative efficiency of agricultural sustainability. According to the study results, the optimal pattern of sustainable cultivation of the proposed model would reduce the gross income of farmers in the short run, compared with that of the linear programming model; also , based on the results of the model, the water consumption deficit programming model would be done so that there might be no shortage of water in different months while the consumption of harmful chemicals such as chemical fertilizers and pesticides would be at its minimum aa well as eliminating the crops which produce less gross profit than that of the water use pattern from the current cropping pattern and including the crops with low economic cost and low water requirement such as saffron which are compatible with the region's climate. Accordingly, the role of agricultural extension in training modern methods of irrigation, education of scientific agricultural production methods and the role of agriculture in the appropriate use of water saving technologies, the use of saved water in products with higher returns while increasing the area under cultivation such as saffron are more evident to achieve the sustainable agriculture.Keywords: Cropping pattern, Crop Products, Fractinal Programming, Marand Plain, Water resources
-
یکی از عوامل اصلی در استخراج آب از منابع زیرزمینی، نهاده انرژی می باشد. لذا سیاست های قیمتی مربوط به حامل های انرژی روی هزینه استخراج آب و به تبع آن در میزان برداشت آب تاثیر خواهد گذاشت. یکی از دلایلی که در سال های گذشته موجب شده است، فشار بیشتری بر منابع آب زیرزمینی وارد شود سیاست های یارانه ای نامناسب در رابطه با قیمتهای حامل های انرژی می باشد. با توجه به ارتباط تنگاتنگ بین قیمت حامل های انرژی و هزینه های استخراج آب زیرزمینی در مطالعه حاضر سعی شده است تا با استفاده از الگوی برنامه ریزی پویا اثر کاهش یارانه حامل های انرژی بر میزان استخراج و مصرف منابع آب زیرزمینی، الگوی کشت و درآمد کشاورزان دشت شبستر که از مناطق بحرانی کشور از لحاظ منابع آب زیرزمینی محسوب می شود، مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان داد که با کاهش یارانه حامل های انرژی، میزان برداشت آب از منابع زیرزمینی کاهش می یابد. مثلا کاهش 25 و 50 درصدی در یارانه حامل های انرژی به ترتیب حدود 5/4 و 5/6 میلیون متر مکعب استخراج آب از منابع زیرزمینی را در سال کاهش می دهد. همچنین سطح زیرکشت برخی محصولات آب بر و کم درآمد کاهش یافته و الگوی کشت به سمت محصولات با درآمد بالا مانند پیاز، سیب و گردو تغییر می یابد. نتایج حاکی از آن است که اتخاذ سیاست های مناسب یارانه حامل های انرژی می تواند در بهبود شرایط استخراج منابع آب زیرزمینی مفید واقع گردد.
کلید واژگان: استخراج, مدل برنامه ریزی پویا, منابع آب زیرزمینی, یارانه حامل های انرژیEnergy input is one of the main factors of extracting water from groundwater resources. Therefore, pricing policies related to energy carriers affect the cost of water extraction and it also affects the amount of water extraction. In the past years, one of the reasons that has put more pressure on groundwater resources is the inappropriate subsidy policies for energy carrier prices. Given the close relationship between energy carriers prices and the costs of groundwater extraction, in the present study, it was tried to investigate the effect of energy carriers' subsidies decreasing on the amount of groundwater consumption, cropping patterns and agricultural income using the dynamic programming model in Shabestar plain. This plain is one of the critical areas in terms of groundwater resources in Iran. The results showed that decreasing energy carriers' subsidies caused extraction reduction of water from groundwater resources. For example, a 25 and 50 percent reduction in energy carrier subsidies would reduce groundwater extraction by about 4.5 and 6.5 million cubic meters per year, respectively. Also, areas under cultivation of some high water using and low-income products decrease and cropping patterns change toward more high-income products such as onions, apples and walnuts. The results indicated that adopting appropriate energy carrier subsidy policies could be useful for improving groundwater extraction conditions.
Keywords: Dynamic programming model, Energy carriers' subsidies, extraction, Groundwater -
گسترش تجارت و آزادسازی آن، از متداول ترین سیاست ها برای دست یابی به رشد و توسعه اقتصادی در اغلب کشورها به شمار می رود. آزادسازی تجارت محصولات کشاورزی و اثر آن بر قیمت مواد غذایی، به دلیل اهمیت مواد غذایی در سبد مصرفی خانوار، یکی از مهم ترین اهداف دولت ها برای دسترسی عموم جامعه به مواد غذایی سالم و کافی است. در مطالعه حاضر، تاثیر آزادسازی تجاری بر قیمت مواد غذایی در ایران بررسی شده است. بدین منظور، از مدل تصحیح خطای تک معادله ای (SEECM) با استفاده داده های سالانه مورد نیاز طی دوره زمانی سال های 98-1368 بهره گرفته شد. نتایج برآورد مدل SEECM نشان دهنده آن است که ضریب تصحیح خطا معنی دار و برابر با 345/0- بوده و بیانگر این امر است که در بلندمدت اگر یک شوکی بر قیمت داخلی مواد غذایی وارد شود بازار داخلی می تواند سالانه فقط 30 درصد آن را تعدیل کند. همچنین روابط تعادلی بلندمدت برآورد شده در مدل SEECM موید آن است که قیمت جهانی محصولات غذایی اثر مثبت و آزادسازی تجاری، اثری منفی بر قیمت مواد غذایی داخلی دارند. با توجه به نوسانات قیمت های جهانی و تاثیرپذیری قیمت های داخلی از آن، لزوم توجه به نوسانات قیمت های جهانی و نرخ ارز در تدوین سیاست های تجاری توصیه می شود.کلید واژگان: آزادسازی تجاری, مواد غذایی, قیمت های جهانی, نرخ ارزTrade liberalization of agricultural products and its effect on food prices, because of the importance of food in the household consumption basket, is one of the most important goals of governments for public access to health and food security. The present study investigated the effect of trade liberalization on domestic food prices in Iran. In this context, the single-equation error correction model (SEECM) was applied using the required time series data during 1989-2019. The results show that in the short-term, only increases in global food prices, liquidity, and exchange rates significantly affect domestic food prices. However, domestic food prices show more reaction to exchange rate fluctuations than to world prices. The estimated long-run equilibrium relationship demonstrated that world food prices have a positive and trade liberalization has a negative effect on domestic food prices. In addition, in the long run, the effect of liquidity on the domestic food price of food is more than other factors. The estimated error-correction term indicates that in the long run, if a shock occurs to the domestic food price, the domestic market can adjust it by only 35% annually. Considering the fluctuations of global prices and exchange rates, and their impacts on domestic prices, it is necessary to pay attention to these fluctuations in revising trade policies.Keywords: Exchange Rate, Food stuff, Global prices, trade openness
-
افزایش تقاضا و عرضه ی محدود آب در اثر تغییر اقلیم، عدم تعادل منابع را در بسیاری از دشت های کشور به دنبال داشته و ضرورت استفاده از سیاست های کارآمد مدیریت آب را مطرح ساخته است. مدیریت منابع آب نیازمند در نظر گرفتن تمامی عناصر و اثرات متقابلی که بین فعالیت های انسانی و اقتصادی و منابع آب و زمین وجود دارد، می باشد. لذا مطالعه حاضر به معرفی و کاربرد مدل هیدرو-اقتصادی مبتنی بر ریسک در ارزیابی اثر سناریوهای قیمتی و غیرقیمتی آب آبیاری به منظور سازگاری با تغییر اقلیم می پردازد. در بخش اقتصادی مدل از الگوی برنامه ریزی ریاضی درجه دوم توام با ریسک (QRP) و در بخش هیدرولوژیکی از مدل WEAP-MABIA استفاده گردید. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل 210 پرسشنامه از کشاورزان شهرستان سراب به عنوان یک از مناطق مهم کشاورزی حوضه آجی چای، در سال 1397 جمع آوری گردید. برای تولید داده های روزانه اقلیمی از مدل HadCM3 و ریزمقیاس سازی LARS-WG تحت سناریوی انتشار A2 استفاده شد. نتایج نشان داد که با وقوع تغییر اقلیم میزان آب در دسترس به صورت میانگین 2/18 درصد کاهش یافته و موجب کاهش سطح زیرکشت محصولات با نیاز آبی بالاتر (یونجه، سیب زمینی و لوبیا) می گردد. سناریو افزایش 20 و 40 درصدی قیمت آب آبیاری به ترتیب سبب افزایش 9/5 و 3/7 درصدی میزان آب در دسترس شده و با اعمال این سناریو سود کشاورزان به ترتیب 4/8 و 3/10 درصد کاهش می یابد. اجرای سناریو کاهش 20، 30 و 40 سهم آب بخش کشاورزی به ترتیب موجب کاهش سود کشاورزان به اندازه 3/19، 3/24 و 3/37 درصد می گردد که نشان دهنده تغییرات محسوس سود کشاورزان می شود. با بهبود راندمان آبیاری به میزان 25 و 35 درصد، سود کشاورزان منطقه به ترتیب 2/5 و 5/7 درصد و همچنین میزان آب در دسترس 1/11 و 4/14 درصد افزایش خواهند یافت. از این رو پیشنهاد می شود با بالا بردن راندمان آبیاری که با تغییر تکنولوژی آبیاری همراه می باشد، محصولاتی که دارای صرفه های اقتصادی بالا و مصرف آب زیاد می باشند را به الگوی کشت اضافه نموده و سود کشاورزان در حوضه را افزایش داد.
کلید واژگان: تغییر اقلیم, مدل هیدرو- اقتصادی, QRP, WEAP-MABIAClimate change is one of the main issues in the 21st century and has been felt in many regions of world. The greatest impact of climate change is on the water resource sector. Ajichay, as one of the main agricultural areas and a source of water consumption around the Lake Urmia, has lost its efficiency as the supplier of water and is considered as the center of crisis due to changes in the climate, lack of precipitation, and human factors. Therefore, the current study aims to investigate the impacts of water resources management scenarios for adaptation of climate change on water resources, cropping patterns and profits of farmers using a hydro-economic model. The HadCM3 model and LARS-WG downscaling were used to generate daily climatic data under the emissions of A2 scenario. The results showed that the average rainfall decreased in 38% under A2 emission scenario during 2018-2050 period. In the next period of 2018-2050, the average annual temperature will also increase by 2.5 °C compared to the baseline period. Changes in the cropping area due to climate change show that among the studied crops, bean had the highest reduction in cultivation, which stemmed from its high-water requirement. Results showed the profit in all the sub-bases had a rise after increasing irrigation efficiency scenario. Thus, applying increasing efficiency scenario, in addition to more useful and efficient use of allocated water, will also increase farmers' profits which offer a better situation than the other scenarios. Overall, the findings of the current study revealed that without changing the management strategies there would be a considerable reduction in water resource in near future. The analysis of scenarios revealed that policies alone cannot compensate for water problems and there is a need for plenty of scenario for optimum results.
Keywords: climate change, Hydro-economic model, QRP, WEAP-MABIA -
اهداف
این مطالعه به بررسی وضعیت پایداری حوضه در حالت پایه و تغییر اقلیم پرداخته و سپس اثرات سناریوهای مدیریت منابع آب از جمله کاهش سهم آب بخش کشاورزی، افزایش راندمان آبیاری و افزایش قیمت آب آبیاری بر شاخصهای پایداری مورد ارزیابی قرار میگیرد.
مواد و روشهااز یک مدل هیدرو-اقتصادی برای ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر متغیرهای هیدرولوژیکی و اقتصادی استفاده شد. مدلسازی رفتار هیدرولوژیک حوضه با استفاده از WEAP-MABIA و رفتار اقتصادی کشاورزان با استفاده از الگوی برنامهریزی درجه دوم توام با ریسک صورت گرفت. برای شبیهسازی تغییر اقلیم از مدل ریزمقیاس-سازی LAER-WG تحت سناریوهای انتشار A2، B1 و A1B طی دوره 2050-2020 استفاده شد. شاخص پایداری با استفاده از معیارهای عملکرد اطمینانپذیری، برگشتپذیری و آسیبپذیری و همچنین شاخص کمبود آب آبیاری مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتههابررسی شاخصهای پایداری در وضعیت فعلی حاکی از ناپایداری منابع آبی بوده و در اثر تغییر اقلیم شرایط وخیمتری را تجربه خواهد کرد، به طوری که از 86/0 در حالت پایه به 72/0 تحت سناریوی انتشار A2 میرسد. با اعمال سناریوهای مدیریتی، میزان شاخصهای پایداری نسبت به تغییر اقلیم بهبود یافته و بیشترین افزایش مربوط به سناریوی افزایش راندمان آبیاری میباشد. در این سناریو میانگین شاخص پایداری کشاورزی نسبت به تغییر اقلیم 1/11 درصد افزایش و شاخص کمبود آب آبیاری 6/26 درصد کاهش مییابد که حاکی از بهبود وضعیت پایداری منطقه است.
نتیجهگیریبا توجه به اثربخشی بهتر سناریو افزایش راندمان آب آبیاری، بالا بردن بازده آب کشاورزی از طریق بهرهگیری از روشهای مدرن و تغییر تکنولوژی آبیاری توصیه میگردد
کلید واژگان: اطمینان پذیری, آسیب پذیری, برگشت پذیری, پایداری, مدل هیدرو-اقتصادیBackground and ObjectiveThis study investigated the basin sustainability in the baseline and climate change status. Then the effects of water resources management scenarios such as agricultural water reducing, increasing irrigation efficiency and increasing the water price on sustainability indicators were investigated.
Materials and MethodsA hydro-economic model was used to evaluate the effects of climate change on hydrological and economic variables. Modeling of hydrologic behavior was performed by WEAP-MABIA model and economic behavior using quadratic risk programming. The LARS-WG downscaling model was used to simulate climate change under three future emission scenarios (A2, A1B and B1), for the period 2020-2050. Agricultural sustainability was evaluated using performance criteria such as reliability, resilience, vulnerability and the irrigation water deficit index.
ResultsEvaluation of the sustainability indicators in the current situation indicates the instability of water resource and under climate change conditions, the hydrological basin status will be more critical that it goes from 0.86 in the basin situation to 0.72 under A2 climate change scenario. Implementing water resource management scenarios improves the sustainability indicators compared to climate change and the largest increase is related to the increasing irrigation efficiency scenario. In this scenario, the average of agricultural sustainability compared to climate change increases by 11.1% and irrigation water deficit index decreases by 26.6%, which It indicates the improvement of the region sustainability.
ConclusionDue to the high effectiveness of the increasing irrigation efficiency scenario, it was recommended to increase irrigation efficiency by changing irrigation technology and using modern irrigation methods.
Keywords: Hydro-Economic Model, reliability, Resilience, Sustainability, Vulnerability -
مقدمه و هدف
با توجه به محدودیت منابع آب، مسایل مربوط به مناقشات تخصیص آب از جمله نگرانی های مهم برنامه ریزان و مصرف کنندگان آب است. عدم قطعیت موجود در سیستم منابع آب و تغییرات آب و هوایی نیز تخصیص بهینه منابع آب در بخش کشاورزی را پیچیده تر کرده است. بنابراین، در مطالعه حاضر سعی می گردد که با توسعه مدل برنامه ریزی ریاضی که قادر به لحاظ پویایی و شرایط عدم حتمیت هم در پارامترهای توابع هدف و هم در محدودیت ها باشد، به تخصیص بهینه منابع آب در آبخیز مرند پرداخته شود.
مواد و روش هادر این مطالعه یک مدل برنامه ریزی تصادفی چندمرحله ای تعاملی مبتنی بر عدم قطعیت (UIMSP) از طریق تلفیق روش معیار کاتااوکا و برنامه ریزی محدودیت شانس در یک چارچوب تصمیم گیری چند مرحله ای برای مدیریت منابع آب کشاورزی آبخیز مرند در دوره های مختلف برنامه ریزی توسعه داده شده است. یک درخت سناریوی دو دوره ای با ترکیبات مختلف احتمال نقض محدودیت ها (α) و سطوح مختلف معیار فرکتایل برای تابع هدف (β) انتخاب شدند.
یافته هانتایج نشان می دهد که مینیمم سود خالص سیستم، زمانی که α= 0/01 و β= 0/9 باشند 1010×[983/6، 46/6] ریال حاصل می شود و ماکزیمم آن زمانی که و باشند 1010×[1483/1، 699/7] ریال می باشد. همچنین به ازاء هر احتمال تخطی از محدودیت (α)، با افزایش سطح رضایت تابع هدف (β)، هر دو کران بالا و پایین سود خالص سیستم به تدریج کاهش می یابد، درحالی که اختلاف بین سود خالص سیستم تحت سطوح مختلف تخطی از محدودیت (α) قابل توجه است. همچنین نتایج حاصل از مدل UIMSP نشان می دهد کمبود آب در سناریوهای مختلف به دلیل ناکافی بودن منابع آب در آبخیز مرند مشاهده می شود. با این حال بر اساس نتایج مدل، در دوره دوم علیرغم کاهش در مقدار آب موجود، میزان کمبود آب با افزایش کارایی آبیاری کاهش یافته است. به عنوان مثال، تحت شدت جریان متوسط مقدار کمبود آب سطحی و زیرزمینی آبخیز در دوره اول به ترتیب برابر با 43/6 درصد و 32/5 درصد می باشد که در دوره دوم به میزان [36/9، 24/5] درصد و [24/5، 0] درصد کاهش می یابد.
نتیجه گیرینتایج حاصل از مدل توسعه یافته به تصمیم گیرندگان کمک می کند تا تعاملات بالقوه بین ریسک های مربوط به تابع هدف تصادفی و محدودیت های موجود را بررسی کنند. همچنین افزایش بهره وری آبیاری و به روزرسانی سیستم های آبیاری از اصلی ترین استراتژی هایی هستند که می توانند ضمن کاهش آسیب های زیست محیطی ، یک مزیت اقتصادی برای کشاورزان فراهم کنند.
کلید واژگان: برنامه ریزی تصادفی چندمرحله ای, برنامه ریزی محدودیت شانس, کران تصادفی, مدیریت منابع آب, معیار کاتااوکاIntroduction and ObjectiveGiven the limited available water resources, the conflict-laden issues of water allocation have become a challenging issue for planners and water consumers. The existence of different types of uncertainties and climate change conditions in the water resources systems intensify the complexity of the optimal allocation process of water resources in the agricultural field. Therefore, In the present study, it is tried to optimally allocate water resources in Marand watershed by developing a mathematical planning model that is capable of dynamics and uncertainty conditions both in the parameters of objective functions and in constraints.
Material and MethodsIn this study, an uncertainty-based interactive multi-stage stochastic programming (UIMSP) approach is proposed by incorporating the fractile criterion method and chance-constrained programming within a multi-stage decision-making framework for agricultural water resource management in various planning horizon. A two-period scenario tree with different probabilities for violating constraints (α) and various satisfactory levels of the objective function (β) were selected.
ResultsThe results indicates that the minimum and maximum benefits of the system are [46.6, 983.6] × 1010 (Rials) and [699.7, 1483.1] × 1010 (Rials) when α=0.01 and , β=0.9 , respectively. In addition, an increase in satisfactory levels of the objective function (β) led to a gradual decrease in both upper and lower bound of the total net benefits at each given probability level of violating constraint (α), while any change in probability of constraint violation (α) resulted in creating a significant change in the system profits. Also, the results of the UIMSP model show that water scarcity is observed in different scenarios due to insufficient water resources in Marand watershed. However, according to the results, in the second period, despite the decrease in the amount of water available, the amount of water shortage has decreased with increasing irrigation efficiency. For example, under medium flow level, the amount of surface and groundwater shortages in the first period is 43.6% and 32.5%, respectively, while it is reduced by [36.9, 24.5] and [24.5, 0] percent in the second period.
ConclusionThe results can help decision-makers examine potential interactions between risks related to the stochastic objective function and constraints. Also, increasing irrigation efficiency and upgrading irrigation systems are among the main strategies that can provide an economic benefit to farmers while reducing environmental damage.
Keywords: Chance constraint programming, Kataoka’s criterion, Multi-stage Stochastic programming, Random Interval, Water Resources Allocation -
محدودیت منابع تولید لزوم پرداختن به بهره وری و کارآیی واحدهای کشاورزی از جمله مزارع گندم را بیش از پیش نمایان می کند. از آنجا که شهرستان اهر بیش از ده درصد سطح زیر کشت گندم دیم استان آذربایجان شرقی را به خود اختصاص می دهد، مطالعه حاضر با هدف برآورد کارآیی سود گندم دیم و عوامل موثر بر آن در این شهرستان انجام شد. بدین منظور، گردآوری اطلاعات لازم از 217 کشاورز گندم کار در سال زراعی 99-1398 صورت گرفت. نتایج تخمین تابع سود ترنسلوگ مرزی تصادفی به همراه تابع عدم کارآیی نشان داد که قیمت عوامل تولید بذر، نیروی کار، ماشین آلات، کود حیوانی، علف کش، آفت کش و مقدار سطح زیر کشت به عنوان نهاده های ثابت بر میزان سود حاصل از تولید گندم تاثیر معنی دار دارد. متوسط کارآیی سود گندمکاران مورد مطالعه 3/42 درصد برآورد شد. همچنین، 5/66 درصد از کشاورزان میزان کارآیی سود کمتر از پنجاه درصد داشتند. مواردی نظیر داشتن اعضای خانوار با تحصیلات دانشگاهی، بیمه کردن محصول، وجود آفت سن در مزرعه و شیوه برداشت محصول دارای اثر معنی دار بر کارآیی سود کشاورزان گندم کار بودند. بر اساس نتایج مطالعه حاضر، بسترسازی در راستای دسترسی آسان و به موقع به نهاده های مصرفی و تخصیص بهینه نهاده ها و همچنین، ترغیب کشاورزان به استفاده از خدماتی همچون بیمه محصولات کشاورزی اقدامی موثر در راستای افزایش کارآیی سود گندمکاران منطقه خواهد بود.
کلید واژگان: تابع ترنسلوگ, رهیافت مرزی تصادفی, کارایی سود, گندمThe limited resources of production make the need to address the productivity and efficiency of agricultural units including wheat fields more and more apparent. Considering that Ahar County accounts for ten percent of the rainfed wheat cultivation area in East Azerbaijan province of Iran, the present study was conducted to investigate the profit efficiency of rainfed wheat and its effective factors in this county. For this purpose, the necessary data was collected from 217 wheat farmers in the cropping year of 2019-20. The results of estimating the translog stochastic frontier profit function along with the inefficiency function showed that the price of seed, labor, machinery, manure, herbicide, pesticide and area under cultivation as fixed inputs had significant effects on the profit from wheat production. The mean profit efficiency for all farmers was estimated to be 42/3 percent and some 66.5 percent of the farmers had a profit efficiency of less than fifty percent. In addition, the variables such as having highly educated family members, crop insurance, presence of pest in the field and harvesting method had significant effects on the efficiency of the studied wheat farmers. According to the results, paving the ground for easy and on-time access to required inputs and their optimal allocation as well as encouraging the farmers to use crop insurance might be suggested as effective measures to increase the profit efficiency of wheat farmers in the studied area.
Keywords: translog function, Stochastic Frontier Approach, Profit efficiency, Wheat -
همگام با افزایش جمعیت کره زمین و توسعه اقتصادی، مسئله آب و مشکل کم آبی در سال های اخیر یکی از چالشی ترین موضوعاتی است که به جهت درجه اهمیت و جایگاه اقتصادی آن بخش های متعددی را درگیر خود کرده است و بیش از پیش مورد توجه دولت ها و سازمان های تحقیقاتی بین المللی قرار گرفته است. این امر بر لزوم تخصیص بهینه این منابع برای ایجاد تعادل در توسعه اقتصادی-اجتماعی و صرفه جویی در مصرف آب تاکید می کند. بنابراین در این مطالعه ابتدا یک مدل برنامه ریزی تصادفی دومرحله ای تعاملی برای تخصیص منابع آب کشاورزی توسعه داده شده و سپس با استفاده از نتایج این مدل به ارزیابی ریسک کمبود آب تحت شرایط عدم قطعیت پرداخته شد. چارچوب توسعه یافته می تواند انواع گزینه های تصمیم گیری را برای تجزیه و تحلیل مصالحه بین منافع سیستم و ریسک های مربوطه فراهم کند. علاوه براین، ارزیابی ریسک کمبود آب به تصمیم گیرندگان کمک می کند تا شرایط ریسک کمبود آب در حالت های مختلف را در نظر بگیرند و بر اساس آن اقدامات مناسب در مدیریت مصرف و عرضه آب صورت پذیرد. این چارچوب برای بهینه سازی منابع آب کشاورزی محدوده مطالعاتی مرند واقع در حوزه آبریز رودخانه ارس که کل سطح شهرستان مرند (واقع در استان آذربایجان شرقی) را در بر می گیرد، برای افق زمانی 1400-1399 اعمال شده است. مقایسه نتایج بهینه تخصیص و شرایط واقعی (موجود) مصرف آب کشاورزی، نشان می دهد تخصیص منابع آب با استفاده از مدل توسعه داده شده، موجب کاهش کمبود آب و تخصیص بیشتر و در عین حال کاراتر منابع آب در محدوده مطالعاتی شده و سود خالص سیستم را نیز افزایش می دهد. نتایج حاصل از ارزیابی ریسک کمبود آب در محدوده مطالعاتی مرند نشان می دهد که مطابق با طبقه بندی ریسک در این مطالعه، ریسک کمبود آب در این محدوده مطالعاتی در سطح بالا قرار دارد که بیانگر سطح ریسک جدی و بحرانی است. لذا در صورت ادامه روند فعلی تخصیص و بهره برداری منابع آب، با توجه به تغییرات اقلیمی، افزایش جمعیت و تغییر میزان احتمال آب دردسترس در سال های آینده، این سطوح ممکن است تغییر وضعیت داده و به سطح ریسک خیلی بالا (غیرقابل تحمل) نیز برسد که ادامه این روند کلیه سرمایه گذاری ها و مبانی اقتصادی این محدوده مطالعاتی را تهدید می کند. در مجموع نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که وضع موجود بهره برداری در این محدوده در شرایط نامناسبی قرار دارد و در صورت ادامه روش های مدیریتی فعلی، منجر به افزایش بیش از حد بهره برداری از منابع آب به خصوص آب زیرزمینی خواهد شد که این امر افزایش بیلان منفی آبخوان را به دنبال خواهد داشت. بنابراین پیشنهاد می شود در سیاستگذاری ها و مدیریت منابع آب، روش های علمی جدید جایگزین روش های مدیریتی ناکارا و کم بازده شوند. استفاده از تکنولوژی های صرفه جویانه در مصرف آب و همچنین تغییر الگوی کشت به سمت کاشت گیاهان مقاوم به کم آبی در برخی مناطق، از دیگر اقدامات موثر در مدیریت ریسک منابع آب در محدوده مطالعاتی به شمار می روند.
کلید واژگان: ارزیابی ریسک, ارزیابی جامع فازی, برنامه ریزی تصادفی دومرحله ای تعاملی, عدم حتمیت, مدیریت منابع آبIntroductionIn recent years, the problem of water scarcity is becoming one of the most challenging issues with the economic development and population growth that have involved many sectors due to its importance and economic status and has received increasing attention from governments and international research organizations. This emphasizes the need for optimal allocation of mentioned resources to balance socio-economic development and save water. Therefore, the aim of this study is to develop an uncertainty-based framework for agricultural water resources allocation and calculate the amount of water shortage after allocation and also risk evaluation of agricultural water shortage. The developed framework will be applied to a real case study in the Marand basin, northwest of Iran. Perception of the amount and severity of risk on the system can be a good guide in the optimal allocation of resources and reduction of damage.
Materials and MethodsSince various uncertainties exist in the interactions among many system components, optimal allocation of agricultural irrigation water resources in real field conditions is more challenging. Therefore, introduction of uncertainty into traditional optimization methods is an effective way to reflect the complexity and reality of an agricultural water resources allocation system. Among different methods, inexact two-stage stochastic programming (ITSP) has proved to be an effective technique for dealing with uncertain coefficients in water resources management problems. ITSP is incapable of reflecting random uncertainties that coexist in the objective function and constraints. Considering the risk of violating uncertain constraints and the stochastic uncertainty of agricultural irrigation water availability on the right hand side of constraints and uncertainties related to economic data such as the revenue and penalty in the objective function which are expressed as probability distributions, the CCP method and Kataoka’s criterion are introduced into the ITSP model, thus forming the uncertainty-based interactive two-stage stochastic programming (UITSP) model for supporting water resources management. A set of decision alternatives with different combinations of risk levels applied to the objective function and constraints can be generated for planning the water resources allocation system. In the next step, on the basis of results of UITSP agricultural irrigation water shortage risk evaluation can be conducted by using risk assessment indicators (reliability, resiliency, vulnerability, risk degree and consistency) and the fuzzy comprehensive evaluation method.
Results and DiscussionA series of water allocation results under different flow levels and different combinations of risk levels were obtained and analyzed in detail through optimally allocating limited water resources to different irrigation areas of Marand basin. The results can help decision makers examine potential interactions between risks related to the stochastic objective function and constraints. Furthermore, a number of solutions can be obtained under different water policy scenarios, which are useful for decision makers to formulate an appropriate policy under uncertainty.The results show that the dry season, i.e., July, August and September are the peak periods of water allocation and demand in Marand basin, which in these months, despite the higher water demand, the amount of water allocation in the current situation is less, which leads to more water shortages in these months. However, the results show that by increasing the efficiency of irrigation and water allocation using the developed framework, the amount of agricultural water allocation and demand is almost balanced and in addition to reducing water shortages, it leads to control over extraction from wells. Also, the goals of the regional water organization, which is reducing the amount of water allocated in the agricultural sector, will be achieved. Comparison with actual conditions shows that the allocation of water resources using the developed framework reduces water shortages while allocation becomes more efficient. Furthermore, the net system benefits per unit water increase which will demonstrate the feasibility and applicability of the developed framework. Results of evaluation of agricultural irrigation water shortage risks indicate that the water shortage risks in the Marand basin are in the category of serious or critical risk level. Therefore, if the current trend of allocation and exploitation of water resources continues, with the population growth, climate change, increasing demand for agricultural products and changing the probability of available water in the future, the water shortage risk would increase to the unbearable risk level. The continuation of this process threatens all investments and economic foundations of this study area. Therefore, the risk of water shortage in the future should be managed by improving the water-saving technologies and also changing the cultivation pattern to drought resistant crops.
ConclusionIn this study, an uncertainty-based framework for agricultural water resources allocation and risk evaluation was developed, including model optimization of agricultural water and risk evaluation of water shortage. The developed framework is capable of fully reflecting multiple uncertainties. The developed framework will be helpful for managers in gaining insights into the tradeoffs between system benefits and related risks, permitting an in-depth analysis of risks of agricultural irrigation water shortage under various scenarios. The assessment of agricultural water shortage risk based on the results of the optimization model helps decision makers to obtain in-depth analysis of agricultural irrigation water shortage risk under various scenarios. In application of the developed framework to Marand basin, series of results of agricultural water resources allocation expressed as intervals, and agricultural water shortage risk evaluation levels under different flow levels and also different combinations of risk levels are generated. Comparison between optimal results and actual conditions of agricultural irrigation water allocation demonstrates the feasibility and applicability of the developed framework. Results of evaluation of agricultural irrigation water shortage risks indicate that the water shortage risks in the Marand basin are in the category of serious or critical risk level. Therefore, effective risk management measures should be taken first for different irrigation areas of Marand basin.
Keywords: Fuzzy comprehensive evaluation, Interactive two-stage stochastic programming, Risk evaluation, Uncertainty, Water management -
استان آذربایجان شرقی به عنوان یکی از استان های مهم در تولید محصولات زراعی، با تولید 28/7 درصد گندم و 76/4 درصد جو کشور، نقش مهمی در تامین این محصولات دارد. اما در سال های اخیر به دلیل وجود خشک سالی های متعدد، کاهش بارندگی و توزیع نامنظم آن، وضعیت وخیم روان آب ها در حوضه دریاچه ارومیه، کاهش سطح آب های زیرزمینی و افزایش شوری آن ها در منطقه و غیره، همواره تولیدات کشاورزی به ویژه تولید این دو محصول با چالش کمبود آب مواجه شده که باعث شده است مدیریت مصرف آب به ویژه در بخش کشاورزی در استان از اهمیت ویژه ای برخوردار بشود. بر همین اساس در مطالعه ی حاضر با بهره گیری از یکی از ابزارهای مدیریت آب به نام ردپای آب، به بررسی اجزای ردپای آب گندم و جو در 21 شهرستان طی سال های 96-1386 پرداخته شده است. بر اساس نتایج به دست آمده میانگین آب مجازی گندم و جو آبی در نیمه دوم دوره مورد مطالعه به ترتیب برابر با 2928 و 2888 مترمکعب بر تن و در گندم و جو دیم به ترتیب 2998 و 2829 مترمکعب بر تن بوده و به تبع آن متوسط بهره وری آب در هر دو محصول آبی برابر 34/0 کیلوگرم بر متر مکعب می باشد که نشان می دهد کشت هر دو محصول فشار یکسانی بر منابع آبی استان دارد. در اکثر شهرستان های استان نیز سهم ردپای آب آبی بیشتر از ردپای آب سبز بوده و به طور کلی در استان سهم ردپای آب آبی، سبز، خاکستری و سفید برای گندم آبی به ترتیب، 5/33، 6/20، 6/12 و 3/33 درصد و در جو آبی به ترتیب، 34، 7/20، 5/15 و 8/29 درصد می باشد. علاوه بر این برای هر دو محصول گندم و جو دیم نیز سهم ردپای آب سبز و خاکستری به ترتیب 3/88 و 7/11 درصد بدست آمده است. همچنین بر اساس شاخص ردپای آب و صرفا بر اساس دیدگاه مدیریت مصرف آب، شمال شرق استان به لحاظ کشت گندم و جو آبی و همچنین شهرستان بستان آباد فقط در کشت گندم آبی و در محصولات دیم، مرکز، غرب و جنوب استان به لحاظ حفظ منابع آبی می توانند به عنوان مراکز تولید این دو محصول مناسب باشند.کلید واژگان: آب آبی, آب سبز, آب خاکستری, آب مجازیEast Azerbaijan province is one of the important provinces in crop production, with the production of 7.28% of the country's wheat and 4.76% of barley, which has an important role in providing these two products. But in recent years, because of multiple droughts, rainfall reduction and irregular distribution of that, the unpleasant condition of runoff water in the basin of Urmia lake, groundwater level drawdown and increasing their salinity, and etc., the agricultural production, especially the production of these two products, is facing with the challenge of water shortage, which has made the water consumption management to be of particular importance, especially in agricultural sector. Accordingly, in this study, using one of the water management tools, namely water footprint, the components of the water footprint of wheat and barley have been investigated in 21 counties between 2007-2017. Based on the results, the average water footprint for the irrigated wheat and barley in the second half of the study period were 2928 and 2888 m3/ton, and for the rainfed wheat and barley were 2998 and 2829 m3/ton, respectively. The average water productivity for both wheat and barley crops was 0.34 kg/m3, indicating that the cultivation of both crops has the same pressure on the province's water resources. In the most county of the province, the share of blue water footprint was more than green water footprint and in general, the share of blue, green, gray, and white water footprints for irrigated wheat was 33.5, 20.6, 12.6, and 33.3% and for the irrigated barley was 34, 20.7, 15.5 and 29.8%, respectively. Also, for both rainfed wheat and barley, the share of green and gray water footprints was 88.3 and 11.7%. Finally, Northeast of the province could be suitable for irrigated wheat and barley cultivation in terms of water footprint index and just on the basis of water consumption management. Bostan Abad county could be suitable for irrigated wheat and rainfed products and the center, west and south of the province could be suitable for wheat and barely products, in terms of saving water resources.Keywords: blue water, Green Water, Gray Water, Virtual water
-
امروزه پیش بینی رخدادهای آینده نقش مهمی را در فرآیند تصمیم گیری ایفا می کند و برای برنامه ریزان، سیاست گذاران و واحدهای اقتصادی دارای اهمیت ویژه ای است. ازاین رو، هدف این پژوهش، طراحی مدلی پویا برای پیش بینی وضعیت آتی تولید، صادرات و واردات بخش کشاورزی ایران می باشد که در آغاز با استفاده از روش های اقتصادسنجی به صورت تک معادله ای و معادلات همزمان؛ تابع های تولید، عرضه، تقاضا، صادرات و واردات بخش کشاورزی طی دوره 96-1357 مورد برآورد قرار گرفت؛ سپس توابع یاد شده در الگوی پویایی های سیستم جایگذاری شد تا بتوان وضعیت بخش کشاورزی ایران را طی دوره 1416- 1396، شبیه سازی کرد. پیش بینی های به دست آمده از شبیه سازی این الگو نشان داد که طی 20 سال آینده، ارزش صادرات، واردات و عرضه کل بخش کشاورزی ایران افزایش یافته و به ترتیب سالانه 46/8، 7/0 و 21/2 درصد رشد خواهند یافت. جمعیت کشور نیز از مرز صد میلیون نفر عبور خواهد کرد و روند تولید و تقاضای بخش کشاورزی نیز متناسب با روند تغییر پذیری های جمعیتی تغییر خواهند کرد؛ به گونه ای که میانگین نرخ رشد سالانه ارزش تولید و تقاضای بخش کشاورزی به ترتیب 27/1 و 18/2 درصد برآورد شده است. اما به دلیل نرخ رشد جمعیتی پایین در دوره کنونی، پیش بینی می شود که طی سال های آتی به تدریج نیروی انسانی در این بخش کاهش خواهد یافت که این مسئله تاثیر مستقیمی بر میزان تولیدهای بخش کشاورزی خواهد داشت. لذا بر پایه نتایج به دست آمده، برای ارتقاء تولیدهای بخش کشاورزی و جبران کمبود نیروی کار در سال های آتی، افزایش سرمایه گذاری در راستای بهبود فناوری های کارآمد در این بخش می تواند به عنوان مهم ترین راهکار برای دستیابی به خودکفایی، امنیت غذایی و تامین منبع های ارزی مورد نیاز کشور به شمار آید
کلید واژگان: پویایی های سیستم, پیش بینی, تجارت, تولید, شبیه سازیThe role of the agricultural sector in ensuring food security, Employment, self-sufficiency, non-oil exports and currency has led to the prediction of this sector to become one of the basic goals of policymakers. Nowadays, predicting future events play an important role in decision-making process and it has significant importance for planners,policymakers. If policymakers have a clear vision of the future, they certainly can make better and more accurate decisions and achieve higher profits. On the contrary, for those who do not have a clear vision of the future, their decisions will inevitably hurt them. Therefore, it is necessary to predict the country's strategic sector so that managers and planners can provide appropriate policies to achieve self-sufficiency and improve the country's trade situation. Therefore, the aim of this study is to simulate and predict the production, import, export, supply and demand of the agricultural sector over the period 2017-2054.
Keywords: prediction, Production, Simulation, system dynamics, Trade -
حوضه آجی چای یکی از بزرگترین مناطق کشاورزی و مصرف آب در حوضه دریاچه ارومیه است که در سال های اخیر به دلیل اثرات تغییر اقلیم و عوامل انسانی، کارکرد خود در تامین حق آبه دریاچه ارومیه را از دست داده است. از این رو هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرات سناریوهای اقلیمی و سناریوهای مدیریت منابع آب بر مقدار آب در دسترس، نیاز آبی گیاهان، الگوی کشت، عملکرد و سود کشاورزان در شهرستان سراب به عنوان یکی از سرشاخه های اصلی آجی چای می باشد. بدین منظور از مدل هیدرو- اقتصادی مبتنی بر ریسک بهره گرفته شد که در بخش اقتصادی از مدل برنامه ریزی ریاضی درجه دوم توام با ریسک و در بخش هیدرولوژیکی از مدل WEAP-MABIA استفاده گردید. داده های مورد نیاز از تکمیل 210 پرسشنامه از کشاورزان در سال 1397 جمع آوری گردید. برای تولید داده های روزانه اقلیمی از مدل HadCM3 و ریزمقیاس سازی LARS-WG تحت سناریوی ها انتشار A2، B1 و A1B استفاده شد. نتایج نشان داد که تغییر اقلیم باعث کاهش سود و اشتغال بخش کشاورزی شده و الگوی کشت به سمت محصولات با نیاز آبی پایین تغییر خواهد یافت. اعمال سناریوی افزایش راندمان آبیاری علاوه بر استفاده مفید و موثرتر از آب تخصیصی، سود کشاورزان را نیز افزایش خواهد داد که نسبت به سناریو کاهش سهم آب کشاورزی وضعیت مطلوبتری را ارایه می دهد. در مجموع نتایج این مطالعه بیانگر آن است که در صورت ثابت ماندن روش های مدیریتی در آینده ی نزدیک، عملکرد محصولات کاهش چشمگیری خواهد یافت. از این رو بهینه سازی روش های مدیریتی و استفاده از ارقام با عملکرد بالاتر به عنوان راهکارهای مقابله با اثرات تغییر اقلیم توصیه می شود.کلید واژگان: برنامه ریزی درجه دوم توام با ریسک, حوضه آجی چای, مدل هیدرو-اقتصادی, WEAP-MABIAIntroductionAjichay basin is one of the largest agricultural areas and water consumption in Urmia Lake basin. During the recent years, the impact of climate change on one hand, and human factors on the other hand, have changed Ajichay basin to a center of crisis as it has lost its efficiency in supplying water for Urmia Lake. Having the main branches of Ajichay, Sarab county has a great role in crop production and therefore agricultural water consumption compared to other counties around the basin. Therefore, managing water consumption in Sarab County is suggested to resolve the decreased quality and quantity of water in Ajichay basin. Therefore, the aim of the current study is to investigate the impact of climate and water management scenarios on water resources, cropping pattern, yield, and profits of farmers in Sarab County.Material and MethodsTo achieve the study aims, the hydro-economic model was used. In the economic section, quadratic risk programming model and in the hydrological section, the WEAP-MABIA model was used. The purpose in quadratic risk programming model is to maximize the expected farmers’ utility to some technical and structural restrictions. Maximum expected utility of farmers which is calculated by subtracting the risk element from the net income for each crop. MABIA uses a two-part crop coefficient. In the dual crop coefficient approach, the effects of crop transpiration and soil evaporation are determined separately. Two coefficients are used: the basal crop coefficient (Kcb) to describe plant transpiration, and the soil water evaporation coefficient (Ke) to describe evaporation from the soil surface. The current study applied HadCM3, as the general circulation model. LARS-WG was used for downscaling climatic generator and producing rainfall, radiation, and minimum and maximum temperature in a station under A2, B1, and A1B emission scenarios. The period 1987-2018 was used as the base and the future considered period was 2018-2050. All required variables such as information about input values, production quantities, and economic information were collected from 210 questionnaires filled by farmers during 2018 which were selected through stratified random sampling.Results and DiscussionThe results showed that the average rainfall decreased in the range of 21-38% under the emission scenarios of A2, B1, and AIB during 2018-2050 period. In the next period of 2018-2050, the average annual temperature will also increase by 2.5 °C compared to the baseline period under A2 scenario. The results of simulations revealed that the crop yields would undergo a decrease after climate change scenarios. The most considerable yield reduction belongs to A2 scenario in which potato will have the highest yield reduction of 17%. The crop yields of barley and wheat shows a slight reduction. Thus, these two products have larger cropping area in the climatic scenarios. The results of climate change indicate a diminishing trend in available water and water supply reliability for agricultural purposes. The available water for irrigation areas had 21.92% decrease after applying climate change scenario. The mean for water supply reliability in the sub-basin decrease from 84.93% to 62.35% if the future years continue to have a decrease in rainfall and increase in temperature. By applying the scenario of agricultural water reduction along with climate change scenario, the profit in each region will decrease compared to the reference scenario. The highest reduction rate belongs to Asbforushan 2 area with 28% compared to the reference scenario.The profit in all the sub-bases had a rise after increasing irrigation efficiency scenario. Thus, applying increasing efficiency scenario, in addition to more useful and efficient use of allocated water, will also increase farmers' profits which offer a better situation than the scenario of reducing the share of agricultural water.Among the studied crops, bean had the highest reduction in cultivation, which stemmed from its high-water requirement. However, potato also had a high water requirement compared to bean but maintained a high cropping area due to higher gross profits. Findings of the current study revealed that wheat and barley had more resistance against the effects of climate change and shifting the patterns of cropping was an adaptive strategy for coping with the effects of climate change.Climate change reduces the labor employment. As Implementing A2 scenario results in a 14.48% decrease in the average of agricultural employment in the area. The agricultural water reduction scenario alone results in 5.9% decrease in labor, whereas the increasing irrigation efficiency scenario has an 8.9% decrease. Applying the agricultural water reduction scenario along with climate change reduces the employment by 17.2% in the region by reducing the area under cultivation of crops that require a lot of labor. The increasing irrigation efficiency along with climate change scenario also results in a 20.9% reduction in labor employment.ConclusionOverall, the findings of the current study revealed that without changing the management strategies there would be a considerable reduction in crop yield in near future. Optimizing management methods, selection of right time for crop cultivation, optimized harvest, studying the feasibility of cultivating crops with shorter growth period and using cultivars with higher yield are the effective ways to confront the effects of climate change. The analysis of scenarios revealed that policies alone cannot compensate for water problems and there is a need for plenty of scenario for optimum results.Keywords: Ajichay Basin, Hydro-Economic Model, Quadratic Risk Programming, WEAP-MABIA
-
در دنیای کنونی مهم ترین عامل تعیین کننده رشد اقتصادی، ارتقای بهره وری عوامل تولید می باشد. از آنجایی که کشاورزی فعالیتی توام با ریسک بوده و رفتار کشاورزان تحت تاثیر گرایشات ریسکی شان قرار می گیرد، لذا اتخاذ سیاست های افزایش بهره وری نیازمند دانش کافی از نحوه تصمیم گیری افراد می باشد. از این رو هدف مطالعه ی حاضر ارزیابی اثر ریسک گریزی بر بهره وری کل عوامل تولید در زیربخش زراعت می باشد. برای این منظور اطلاعات لازم از 210 کشاورز شهرستان سراب به روش نمونه گیری طبقه ای جمع آوری گردید. ضریب ریسک-گریزی با بکارگیری مدل برنامه ریزی درجه دوم توام با ریسک (QRP) و بهره وری کل عوامل تولید (TFP) با استفاده از شاخص فیر-پریمونت محاسبه گردید. برابر نتایج بدست آمده میانگین ضریب ریسک گریزی نسبی و حق بیمه اجتناب از ریسک به ترتیب 9/2 و 1735000 ریال بدست آمد که بیانگر ریسک گریز بودن اکثر کشاورزان منطقه می باشد. نتایج مربوط به شاخص TFP نشان داد که طی دوره زمانی 97-1392، محصول سیب زمینی دارای بیشترین و جو دیم دارای کمترین میزان TFP در بین محصولات مورد بررسی بوده است. مطابق یافته های مطالعه، ریسک گریزی اثر منفی بر بهره وری کل عوامل تولید داشته، بنابراین کاهش شدت ریسک و بهبود مهارت های مدیریت ریسک، بهره وری کل عوامل تولید را افزایش می دهند. همچنین براساس نتایج حاصله افزایش تحصیلات، تجربه، اندازه مزرعه، بعد خانوار، شرکت در کلاس های ترویجی، مالکیت و دریافت تسهیلات بانکی موثرترین روش های بهبود بهره وری کل عوامل تولید محصولات زراعی می باشند.کلید واژگان: برنامه ریزی درجه دوم توام با ریسک, بهره وری کل عوامل تولید, سراب, شاخص فیر-پریمونت, ضریب ریسک گریزیProductivity improvement is an essential approach to increase production without using more resources. Due to the agriculture is fraught with risks and losses, farmers' behavior is influenced by their risk attitudes and adoption of policies to increase productivity requires adequate knowledge of individual’s decision making mechanism. In present study examined the effect of risk attitudes on total factor productivity for 210 farms of Sarab County that were selected with stratified sampling method. Risk aversion coefficient and Total Factor Productivity were calculated respectively within the Quadratic Risk programming and Fare Primont index. The results of the TFP index show that during the period of 1392-97, the potato had the highest TFP and the rained Barley had the lowest TFP among the studied products. Average Relative Risk aversion coefficient and proportional Risk Premium were 2.9 and 1735000 Rials respectively; this indicates that most farmers in the region are more Risk aversion. The results of the study showed that risk aversion had a negative effect on Total Factor Productivity, therefore reducing the severity of risk and loss and improving risk management skills increase total factor productivity.Keywords: Fare-Primont index, Quadratic risk programming, Risk aversion coefficient, Sarab, Total Factor Productivity
-
با توجه به اهمیت کارایی، هدف از این مطالعه ارزیابی و مقایسه کارایی فنی تشکل های آببران با استفاده از رهیافت تابع تولید مرزی تصادفی در شهرستان مراغه بود. بر این اساس، برای درک علمی و واقعی عملکرد این تشکل ها از کارایی واحدهای تولیدی بهره گرفته شد. داده های موردنیاز در قالب پرسشنامه، از 147 گندم کار آبی عضو تشکل های آب بران شهرستان مراغه جمع آوری گردید. برای رسیدن به هدف تحقیق، در رهیافت تابع تولید مرزی تصادفی، مقدار تولید گندم تابعی از متغیرهای بذر، کود ازته، کود فسفاته و آب در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که میانگین کارایی تولید مزارع گندم نمونه برابر با 9/78 درصد است که بدین ترتیب به طور متوسط 1/21 درصد امکان افزایش تولید با نهاده های موجود در این مزارع وجود دارد. بر پایه تابع تولید مرزی تصادفی، متغیرهای کود ازته، کود فسفاته، آب و بذر گندم اثر معنی داری بر میزان تولید گندم داشته اند. همچنین متغیرهای سن، تحصیلات، شرکت در کلاس های ترویجی، تاهل و سطح زیر کشت نیز دارای اثر معنی داری بر کارایی فنی بوده اند. در میان تشکل های آب بران موردمطالعه، تشکل آب بران ورجوی با میانگین کارایی 07/83 درصد بالاترین مقدار کارایی فنی را داشته است. شرکت در کلاس های ترویجی، اتخاذ تدابیری در خصوص یکپارچه سازی اراضی و بهره مندی از تجربیات تشکل های آب بران موفق، گامهایی مهم در راستای افزایش کارایی تشکل های آب بران مورد مطالعه به شمار آمدند.
کلید واژگان: آب, تابع تولید مرزی تصادفی, تشکل آب بران, کارایی فنی, مراغهThe purpose of this study is evaluate and compare technical efficiency of water users association by the approach of the stochastic frontier production function in Maragheh county. Accordingly, for scientific and real understanding of the performance of these associations, the efficiency of productive units is considered. In order to perform this study, the required data were collected through a questionnaire from 147 farmers of Maragheh County. To achieve the aim of this research, stochastic frontier production function was used in which farmers was a function of seed variables, nitrogen fertilizer, phosphate fertilizer and water. Results showed which average efficiency of producing in wheat fields of the sample is 78.9%. So on these farms with available inputs, there is an average of 21.1% chance to increasing the production. Based on the results, it is observed that in a stochastic frontier production function, nitrogen fertilizers,hosphate fertilizers, water and wheat seeds Variables have a significant effect on wheat production. Also Variables such as age, education, participation in extension courses, marriage and cultivating have a significant effect on technical efficiency. Between studied cases, Varjoy water users association, with average efficiency about 83.07%, has the highest technical efficiency. Therefore, participation in extension courses, adopting measures on land integration and benefiting from the experiences of successful Water Users Association will be an important step towards increasing the efficiency of the Water Users Association studied.
Keywords: Maragheh, Stochastic Frontier Production Function, Technical Efficiency, Water, water Users Association -
زمینه مطالعاتی
اهمیت شیر و فرآورده های لبنی در تغذیه و سلامت افراد جامعه موجب شده است که تولید و مصرف این محصولات همواره مورد توجه سیاست گذاران قرار بگیرد. بروز نارسایی های متعدد در بازار شیر هر ساله نابسامانی هایی را در تولید و مصرف آن در مناطق مختلف کشور بوجود می آورد. در این وضعیت هرگونه سیاست گذاری و برنامه ریزی مناسب جهت ساماندهی بازار شیر مستلزم شناخت ماهیت بازار شیر و فرآورده های آن می باشد.
هدفبدین منظور در مطالعه حاضر سعی شده است ماهیت بازار شیر و درجه تمرکز آن در استان آذربایجان شرقی که از جمله بزرگترین استان های تولید کننده شیر و محصولات لبنی در کشور محسوب می شود، بررسی گردد.
روش کاربرای اندازه گیری درجه تمرکز بازار شیر از شاخص های نسبت های تمرکز، هرفیندال، هانا - کی، آنتروپی مرتبه اول شانن و انحراف معیار لگاریتمی بهره گرفته شده است. آمار و اطلاعات مورد نیاز در تحقیق حاضر از سازمان ها و موسسات مربوطه مانند سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان شرقی، شرکت پشتیبانی امور دام کشور، بانک مرکزی، مرکز آمار و شرکت سهامی صنایع شیر ایران جمع آوری گردید.
نتایج.نتایج نشان دادند که ساختار بازار شیر استان آذربایجان شرقی در سطح دامداری ها در سال های 1389 و 1393 حالت انحصار چند جانبه بوده و به مرور زمان قدرت انحصاری بازار تولید شیر بیشتر شده است. همچنین ساختار بازار شیر در سطح کارخانجات لبنی از حالت رقابت انحصاری در سال 1389 به سمت انحصار چند جانبه در سال 1393 تغییر یافته است. کاهش تعداد دامداریهای فعال و تعطیلی برخی کارخانجات لبنی از علل مهم افزایش تمرکز در بازار شیر استان آذربایجان شرقی می باشند.
نتیجه گیری نهاییاتخاذ سیاست های مناسب جهت کنترل و تثبیت قیمت نهاده های خوراک دام از طرق مختلف مانند سرمایه گذاری در واحد های تولیدکننده خوراک دام در داخل کشور (به جای واردات) و گسترش فرهنگ مصرف شیر از اقداماتی هستند که به پویایی بیشتر بازار شیر در استان آذربایجان شرقی کمک می نمایند.
کلید واژگان: بازار شیر, دامداریهای شیری, درجه تمرکز, شاخصهای تمرکز, کارخانجات لبنیIntroductionThe importance of milk and dairy products in the nutrition and health of the community has caused the production and consumption of these products always be considered by policy makers and planners in the country. Milk is a corruptible product that is used both as a final product and as a raw material for the production of other dairy products. Therefore, any problems and inadequacies in supply and demand affect the market of milk and dairy products. East Azarbaijan Province is one of the largest provinces producing milk and dairy products in the country, with an annual production of 842,000 tons of raw milk, the country's third rank. In the last years many problems such as fluctuations in the price of milk in the market, its poor distribution, rising prices of inputs (especially feed), and the high cost of production are affecting the milk industry and causing some disruptions in production and consumption of milk in this province. So, considering these conditions, the examination and recognition of the structure of the milk market is certainly inevitable in the design and development of market regulation programs for this valuable product as well as their effective implementation. The necessity of recognizing the structure of the various product markets has led to numerous studies in this field (Paarlberg and Haley 2001; Khodadkashi and Shahikitash 2005; Hatirli et al. 2006; Memarnejhad et al. 2009; Asiabani et al. 2012; Praveena and Samsai 2014; Khodaverdizadeh and mohammadi 2016). The review of these studies suggests that researchers often use the indicators of concentration ratios and Herfindahl-Hirschman to examine the structure of the market. Although different products have been considered in the studies, it seems that with all the importance of milk production and consumption in the East Azerbaijan province, there is no study on the identification of the milk market structure in this province. In the present study, the structure of the milk market and its degree of concentration in the East Azarbaijan province have been investigated to provide a detailed picture of the degree of competition and the oligopoly of this important and strategic product in the market. It is hoped that the results of the study could be effective in designing and developing milk market regulation programs and their effective implementation.
Materials and methodsThe market structure is in fact one of the characteristics of the market organization, which, by identifying them, can determine the nature of pricing and market competition. One of the important aspects of market structure is market concentration. Using the concept of concentration, the structure of the market as well as the size of competition and monopoly in individual markets or in the economy could be examined. There are different statistical and econometric methods can be used for the measurement of market concentration. The most important of which are the concentration ratios (CRn), the Herfindahl-Hirschman index (HHI), Hanah – Kay (HK), first order Shannon's entropy (E), and logarithmic standard deviations (L). The statistics and information required for calculations and estimates, which mainly include the production of milk in livestock farms of East Azarbaijan province, the number of dairy factories in East Azarbaijan province, and the rate of absorption of raw milk for each of these factories, were provided from the relevant organizations and institutions such as Organization of Agriculture- Jahad- East Azarbaijan Province, Iran dairy industries Company, and Pegah Bazar Gostar Region 1 company (Tabriz Branch), in 2010 and 2014.
Results and discussionMarket concentration of milk producers in East Azarbaijan province was measured based on CRn, HHI, HK, E, and L index. Investigating the milk production of livestock farms and the share of factories of milk absorption in 2010 and 2014 showed that the cities of Tabriz, Azarshahr, Meyaneh, Maragheh, and Sarab have the largest share of milk production in the East Azarbaijan province. Also, among the factories of raw milk recipients, the East Azarbaijan Pegah Company, Azarnoosh shargh, and Shifteh Bonab have the largest share of milk absorption. Furthermore, the results showed that the market structure of milk production of livestock farms in 2010 and 2014 was open oligopoly and the market power of the milk production has increased over the time. This indicates that the number of active livestock has dropped in this interval. Furthermore, the results of mentioned index at the level of dairy factories indicated that the structure of the milk market has ranged from the exclusive competition in 2010 to the open oligopoly in 2014. The ceasing and exiting of some dairy factories from the market and the reduction of the number of factories from 55 to 22, can be a reason of this increased concentration in the province's milk market.
ConclusionSo, based on the results, more attention of managers and policy makers to new investments in dairy industry and creation of necessary and sufficient grounds for the discovery and use of modern methods and advanced technologies of production and maintenance as well as the treatment and elimination of problems of closed dairy factories cause to rise production and absorption capacity of milk. However, the competitiveness of these types of activities prevents excessive price rises and improves the quality and diversity of dairy products, and creates new job opportunities and increases production in the province
Keywords: Dairy factories, Degree of concentration, Indicators of concentration, Livestock farms, Milk Market -
منابع آب های زیرزمینی از مهمترین منابع تولیدی در فعالیت های کشاورزی محسوب می شود. برداشت بی رویه از منابع آب زیرزمینی و بروز شرایط نامساعد آب و هوایی و تداوم آن، چالش های مهمی را در مدیریت منابع آب به وجود آورده است. بر این اساس تجدیدنظر در مدیریت منابع آب امری ضروری است. دشت شبستر از مناطق مهم کشاورزی استان آذربایجان شرقی محسوب می شود که با برداشت بی رویه آب و بحران منابع آبی مواجه شده است. با توجه به اینکه بارندگی مهمترین عامل در تغذیه منابع آب های زیرزمینی می باشد، لذا در مطالعه حاضر سعی شده است که با استفاده از الگوی برنامه ریزی پویا تاثیر شاخص های بارندگی روی حجم و مصرف آب زیرزمینی و الگوی کشت دشت شبستر در افق زمانی 10 ساله بررسی شود. نتایج نشان داد که شاخص بارش استاندارد 48 ماهه (SPI48) با شاخص منبع آب زیرزمینی (GRI) و ارتفاع سفره آب زیرزمینی همبستگی بالایی داشته و تعیین ارتفاع پمپاژ آب براساس شاخص SPI48 موجب بهبود بیلان آبخوان می گردد. سطح زیرکشت محصولات گندم، جو و انگور در شرایط خشکسالی افزایش یافته و سطح زیرکشت محصولات پرآب مانند گوجه فرنگی و یونجه کاهش می یابد. کاهش استخراج و مصرف آب با بکارگیری تکنولوژی های آبیاری آب اندوز و اعمال قیمت های مناسب برای محصولات کم آب از راهکار های اساسی ترمیم سفره آب های زیرزمینی در منطقه شبستر می باشد.
کلید واژگان: استحصال آب زیرزمینی, شاخص بارش استاندارد, فعالیت های کشاوزی, منابع آب زیرزمینی, مدل برنامه ریزی پویاGroundwater resources are important production factors in agricultural production. The excessive extraction of groundwater resources and the unfair weather conditions have made the important challenges in water resources management. According to this, reconsideration in management of water resources seems necessary. Shabestar plain is one of the most important areas of agriculture in East-Azerbaijan province that confront with excessive extraction of groundwater and water resources crisis. Given that rainfall is the main factor in nutrition of groundwater resources so, in this study was tried to investigate the effect of rainfall indices on volume and consumption of groundwater and cropping patterns using the dynamic programming model in Shabestar plain in ten-year (from 2001 to 2016) horizon. The results showed that there is strong correlation between 48-Monthly Standardized Precipitation Index (SPI48) and Groundwater Resource Index (GRI) and height of aquifer. Seting water pumping height on SPI48 caused the balance of aquifer gets better. In the current state of extraction, the aquifer's negative balance is about 10.44 million cubic meters per year. With the optimal extraction, the aquifer's negative balance of 8.26 million cubic meters in normal conditions decreases. If optimal water extraction is done according to the weather conditions, In the drought and normal conditions, the negative balance would be about 9 and 6 million cubic meters, respectively. In wet year conditions, the aquifer's balance will be positive and about 10 million cubic meters will be added to the aquifer volume. According to the results, in drought conditions crops cultivation of wheat, barley and grape increased and crops cultivation of tomato and alfalfa decreased. Reduce water extraction and consumption by using water saving irrigation technologies and also applying appropriate prices for low-water crops are the basic strategies for restoration of groundwater table in the Shabestar region.
Keywords: Agricultural production, Dynamic Programming Model, Extraction of groundwater, Groundwater Resources, Standardized Precipitation Index -
در طی سال های گذشته با توسعه و گسترش واحدهای پرورش مرغ گوشتی و افزایش تولید آن، گوشت مرغ به یک کالای ضروری در سبد غذایی خانوارها تبدیل گردیده و به عنوان یکی از مهمترین منابع تامین پروتئین خانوارها مطرح شده است. در سال های اخیر قیمت بازار گوشت مرغ و همچنین تلاطم نرخ ارز در کشور به یکی از مشکلات این صنعت تبدیل شد. یکی از عوامل عمده ایجاد این ریسک در بازار قیمت گوشت مرغ، نوسانات نرخ ارز می باشد که با تاثیر بر بازار نهاده های وارداتی، بازار این محصول را تحت تاثیر قرار می دهد. در این راستا در مطالعه ی حاضر به بررسی اثر سرریز ریسک نرخ ارز بر قیمت گوشت مرغ و نهاده های عمده ی وارداتی آن و همچنین سرریز ریسک بین دو بازار نهاده ها و گوشت مرغ کشور طی دوره زمانی 94-1374 با استفاده از رهیافت ارزش در معرض ریسک (VaR) و به طور خاص خانواده ی مدل های MVGARCH پرداخته شده است. نتایج حاکی از وجود ریسک های فراسو و فروسوی برای معامله گران تمامی بازارهای مذکور وجود دارد و سرریز ریسک معنی دار بین بازار نرخ ارز و بازار نهاده های تولیدی و بازار گوشت مرغ وجود داشته و شدت این سرریز برای ریسک فراسوی نرخ ارز بیشتر از ریسک فروسوی آن می باشد. همچنین بین بازار نهاده های تولیدی و بازار مرغ سرریز ریسک معنی داری وجود دارد و در هر دو سطح اطمینان 95 و 99 درصد، در تمامی وقفه ها سرریز ریسک فراسوی و فروسوی چشمگیری مشاهده می شود. بنابراین با توجه به تاثیرپذیری بالای بازار نهاده ها از ریسک نرخ ارز، پیشنهاد می گردد تا جای ممکن و به شرطی که اصل مزیت نسبی اجازه دهد به تولید بیشتر نهاده های استراتژیک مانند ذرت و سویا پرداخته شود.کلید واژگان: بازار گوشت مرغ, نرخ ارز, نهاده های وارداتی, VaR, MVGARCHIntroductionover the previous years, with development and expansion of broiler breeding units and its increasing production, chicken meat has become an essential commodity in the household food basket and has been attributed as one of the most important sources of protein supply for households. Recently, the chicken market pricing as well as exchange rate volatility has become one of the issues in that industry. One of the main sources of this risk in the chicken market is the exchange rate volatility, which affects the imported inputs markets.Materials and MethodsThe current analysis is based on 21 years of monthly data on exchange rate, chicken price, corn price, soybean meal price and fish powder price over the period 1995-2016 obtained from the Central Bank of the Islamic Republic of IRAN and Livestock Support Company of Iran. In present study, the risk of overflow between the exchange market and the chicken market and its major import inflows are examined. Estimation has been carried out using GARCH-type models, based on the multi variation GARCH (MV-GARCH), for both the extreme downside and upside Value-at-Risks (VaR) of exchange rate volatility risk and chicken market and its major inputs markets. It depicts market risk by means of the probability distribution of a random variable and evaluates the risk with a single real number. While the VaR method is used to measure extreme market risk, as the risk interaction and spillover effect among different markets is apparent. Furthermore, according to a new concept of Granger causality in risk, a kernel-based test is proposed to detect extreme risk spillover effect between two mentioned markets. The methodology used is Granger causality in risk provided by Hong (2001) and Hong et al. (2003). It requires that the time-varying VaR to be evaluated for each return, and then it should be determined if the historical information about risk in one market increases one's ability to forecast its occurrence in another market in terms of Granger causality concept.Results and DiscussionAccording to the results of the Dickey-Fuller unit root test, all variables are stationary at first difference, and based on the results of the seasonal unit root test, seasonal behavior pattern in variables has been found. Then volatility clustering was confirmed by testing heterogeneity of conditional variance. Since the results showed cluster fluctuations in the variables, we evaluated the MGARCH and TGARCH models and then we used VaR to estimate the value series at risk for all variables. The result of VaR section showed that the upside risk of chicken and Fish powder is the highest, and soybean meal and exchange rate having the least risk. In the downside risk chicken and fish powder were known as the most risky markets, corn and exchange rate as least risky. But it is fascinating about the exchange rate that it has a higher upside risk than the downside risk. In other words, there is a greater risk for an increase in the exchange rate market. Finally, the relationship between risks of markets was investigated using risk granger causation. The results indicated that there are over and over additional risks for traders in all of these markets and there is a significant risk spillover between the exchange market and the chicken market and its major inputs markets, the severity of upside spillover is higher than the falling price of the exchange rate. There is a significant risk spillover between the chicken market and its major inputs market at the 95% and 99% confidence levels and in all interruptions, there is a spillover of upside and downside risk.ConclusionsThe exchange rate as a key variable, influences many of the government's policies and economic decisions. Any volatility in the exchange rate will have an adverse impact on both micro and macro levels. Given its impact on the imported input market, it is recommended that a coherent program of foreign exchange market management and stabilization to be developed by the central bank and the government. taking into account the high impression of the input market from volatility and exchange rate risk, it is suggested that, as far as the principle of comparative advantage allows, more strategic inputs such as corn and soybeans to be produced. Considering impressionability of Chicken markets from its inputs market in order to provide consumer welfare and prevent the imposition of additional costs, it is recommended a duplicate effort to be made to implement the policies of market regulation of inputs and reduce volatility in these markets.Keywords: Chicken market, Exchange rate, Imported inputs, MVGARCH, Value at-Risk
-
نرخ ارز یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر قیمت نهاده های وارداتی مانند نهاده های مصرفی زیر بخش دام و طیور می باشد. مطالعه حاضر بر آن است ضمن ارزیابی اثرات نرخ ارز واقعی بر قیمت نهاده های اصلی دام و طیور یعنی ذرت، کنجاله سویا، جو و پودر ماهی، برقراری قانون قیمت های واحد را برای این نهاده ها مورد بررسی قرار دهد. جهت دستیابی به اهداف تحقیق، مطالعه حاضر الگوی خودرگرسیون برداری (VAR) را با استفاده از مدل SUR برای دوره 1381:m1-1391:m12 مورد استفاده قرار می-دهد. بر اساس آزمون دیکی فولر کلیه متغیرهای مورد مطالعه در سطح نامانا بوده و پس از یکبار تفاضل گیری در مرتبه اول مانا شده اند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که تغییرات نرخ ارز واقعی تاثیر چندانی بر قیمت نهاده های مورد بررسی ندارد و فقط قیمت کنجاله سویا و پودر ماهی از آن تاثیر می پذیرد بدین ترتیب که به ازای 1% کاهش در ارزش پول داخلی، قیمت کنجاله سویا و پودر ماهی را به ترتیب 8 و 23 درصد در همان ماه افزایش می دهد. نتایج حاکی از عدم وجود گذر کامل نرخ ارز و نیز عدم برقراری قانون قیمت واحد می باشد. بر اساس نتایج مطالعه جلوگیری از افزایش بی رویه نرخ ارز و همچنین نوسانات شدید آن می تواند گام مهم و موثری در ایجاد ثبات قیمت نهاده های زیربخش دام و طیور می باشد.کلید واژگان: الگوی خودرگرسیون برداری, گذر نرخ ارز, قانون قیمت واحد, قیمت نهاده های اصلی دام و طیور, نرخ ارز واقعیExchange rate is one of the important factors which affect the price of imported inputs like dairy & poultry subsector inputs prices. This study develops a system of empirical models that analysis the exchange rate and the LOP effects on dairy & poultry industry inputs prices (maze, soybeans, barley and fish powder). To achieve the aims of study, we used vector autoregressive (VAR) model in seemingly unrelated regression (SUR) framework over the period 1381:m11391m12. Dichey-Fuller unit root test suggested that all of the variables support the presence of unit root but the presence unit roots can be rejected in the first difference model. The results revealed that, in general, real exchange rate only affects the prices of soybeans and fish powder. A 1% depreciation of the domestic money raises the prices of soybean and fish powder by 8% and 23% respectively, at the same month. Also, results imply no exchange rate pass-through and invalidity of the LOP. According to the results, preventing from intensive increase in exchange rate and its volatility are very important steps on stability of dairy & poultry subsector input prices.Keywords: dairy, poultry inputs prices, Pass-Through, law of one price, Real Exchange Rate, VAR
-
یکی از مشکلات تولیدکنندگان محصولات کشاورزی محدودیت بودجه و منابع مالی است که می تواند عامل موثری بر عدم بهکارگیری سطح بهینه اقتصادی نهاده های تولیدی باشد. با توجه به اینکه سیب زمینی یکی از محصولات مهم محسوب می شود و استان کردستان نیز یکی از استان های مهم تولیدکننده این محصول است؛ لذا این مطالعه به بررسی اثر وجود محدودیت بودجه و تاثیر آن بر سطح تولید سیب زمینی در استان کردستان پرداخت. در این راستا، از رهیافت تابع تولید غیر مستقیم با فرم تابعی لیوبل، که فرم تعمیم یافته دو فرم تابعی ترانسلوگ و سیستم عرضه تقریبا ایده آل می باشد، استفاده شد. بدین منظور از داده های قیمت و مقدار نهاده ها و میزان تولید محصول سیب زمینی برای استان کردستان طی سال های 90-1370 استفاده شد. نتایج نشان داد که مقدار ضریب لاگرانژ برای محصول مورد نظر بزرگتر از یک است که بیان کننده وجود محدودیت بودجه در تولید محصول نام برده می باشد.کلید واژگان: استان کردستان, تابع تولید غیرمستقیم Lewbel, سیب زمینی, محدودیت بودجهSurvey Existence Financial Restrictions and Its Effects on Potato Production of Kurdistan Province Using Lewbel's Indirect Production Function E. Pishbahar , S. E. Kohnehpooshi , J. Hosseinzad , S. Abedi Received: 27 Aug 2015 Accepted: 12 Apr 2016 Abstract One of the problems expressed by agricultural producers is budget restrictions and limited financial resources that could be an influential factor on non-use of economically optimal level inputs. Due to the Potato is one of the important products and the Kurdistan province is one of the major province producers of this product, therefore, this study survey the effect of budget restrictions and their impact on potato production in Kurdistan province. In this context, the approach of indirect production function with Lewbel functional form was used as a generalized functional form of two the Translog functional form and Almost Ideal Supply System. For this purpose, the data of price and quantity of the inputs and the output of potatoes was used during 1991-2011. The results showed that the Lagrange multiplier for the product is greater than one that this indicates the existence of budget restrictions in the production of potato.Keywords: Kurdistan, Lewbel Indirect Production Function, Potato, Budget Restrictions
-
هدفصورت های مالی از مهمترین فرآورده های سیستم اطلاعاتی حسابداری است که در چارچوب های مشخص به گروه های مختلفی از استفاده کنندگان داخلی و خارجی ارائه می شود. مسئولان و برنامه ریزان مالی می توانند با استفاده از اطلاعات به دست آمده از تجزیه و تحلیل نسبت های مالی موقعیت بنگاه را ارزیابی کرده و تصمیمات مناسب اتخاذ کنند. این اطلاعات یک تصویر کلی از وضعیت و عملکرد مالی بخش های مختلف اقتصادی ارائه می دهد.بر همین اساس در مطالعه حاضرسعی شده است با استفاده از نسبتهای مالی عملکرد مالی واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان تبریز که جایگاه خاصی در تامین پروتئین کشور و استان آذربایجان شرقی دارد، انجام بگیرد.
زمینه مطالعاتی: در این میان واحدهای مرغداری به دلیل داشتن نقش حساس در تامین پروتئین مورد نیاز جامعه و مشکلات مالی فراوانی که دارند باید از نظر مالی ارزیابی گشته و مشکلات آن برطرف گردد. جامعه آماری این تحقیق واحدهای مرغداری گوشتی شهرستان تبریز می باشد که به صورت سرشماری تحت بررسی قرار گرفتند.روش کاردر این مطالعه برای ارزیابی عملکرد مالی این واحدها، 7 نسبت مالی محاسبه شد.نتایجنتایج نشان داد این واحدها از لحاظ نسبت های جاری، آنی، بدهی در موقعیت مناسبی قرار دارند. ولی ازلحاظ نسبت های گردش دارایی ها، گردش دارایی های ثابت، بازده دارایی ها و بازده فروش شرایط مناسبی ندارند.
نتیجه گیری نهایی: صرفه جویی و استفاده منطقی از نهاده ها به خصوص نهاده های تغذیه ای و انرژی در کاهش هزینه واحدهای مرغداری و افزایش سود آن ها تاثیر مهمی خواهد داشت. همچنین ایجاد ثبات در قیمت نهاده های اصلی مرغداری ها می تواند بستر مناسبی را برای برنامه ریزی منظم و ارتقاء کارایی مالی این واحدها فراهم سازد.کلید واژگان: شهرستان تبریز, عملکرد مالی, نسبت های مالی, واحدهای مرغداریObjectivesThe financial statements are one of the important results of the accounting information systems that are given in special frameworks to different groups of internal and external users. Officials and financial planners can use the information, which is obtained from financial ratios analysis, to evaluate the company's situation and take appropriate decisions. This information gives an overall picture of the financial condition and performance of different economic sectors. Accordingly, in this study was tried to evaluate financial performance of poultry farms in Tabriz county that have specific position in preparing society and East-Azerbaijan province's protein.BackgroundDue to the fact that the poultry farms have sensitive role in preparing society's requirement protein, and also they have a lot of financial problems, they should be evaluated financially to solve their problems. The population of this research is poultry farms units in Tabriz County that are under investigation as census.MethodsIn this study, to evaluate the financial performance of these units, seven financial ratios were calculated.ResultsThe results showed the current, quick and debt ratios for these units are in good status, while asset turnover, fixed asset turnover, return on assets and return on sales ratios are not in appropriate condition.ConclusionsThrift and logical use of inputs, especially nutrient inputs and energy will have a significant impact in reducing the costs of the poultry farms and increasing their profit. Furthermore, stabilizing the price of the main inputs can prepare a suitable base for regular planning and enhance financial efficiency of these units.Keywords: Tabriz county, Financial performance, Financial ratios, Poultry farms -
کشاورزی، در کشورهای کمتر توسعه یافته عمدتا فعالیتی ریسکی است و معمولا همراه با این ریسک عدم کارایی نیز وجود دارد. لذا مطالعه همزمان ریسک و عدم کارایی در این بخش می تواند ما را به نتایج مطلوب-تری سوق دهد. مطالعه حاضر در جهت شناسایی عوامل موثر بر عدم کارایی و ریسک واحدهای تولیدی سیب-زمینی استان اردبیل صورت گرفته است. برای این منظور داده ها و اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسش-نامه از 156 بهره بردار سیب زمینی استان اردبیل در سال 1391 جمع آوری شده است. در این مطالعه جهت نیل به هدف تحقیق به برآورد مدل های کمبهاکر (2002)، جانیک و همکاران (2003) که بر اساس مدل مرزی ایگنر و همکاران (1997) و میوسن و وندن براک (1977) به وجود آمده اند، اقدام گردیده است. مطابق نتایج به دست آمده نهاده آب تاثیری بر ریسک تولیدی این واحدها ندارد. نهاده های نیروی کار و ماشین آلات کاهنده ریسک بوده و نهاده بذر فزاینده ریسک می باشد. نهاده های بذر و نیروی کار میانگین کارایی را افزایش و نهاده-های آب و ماشین آلات میانگین کارایی را کاهش می دهند. جنسیت بهره برداران بر وارایانس کارایی و بر میانگین کارایی این واحدها تاثیری ندارد. بنابراین افزایش بکارگیری نیروی کار در جهت کاهش ریسک و افزایش میانگین کارایی این واحدها توصیه می گردد.کلید واژگان: اردبیل, تابع تولید مرزی, ریسک, سیب زمینی, کاراییAgriculture is mostly a risky activity in less developed countries, and usually there is inefficiency associate with it. So, Simultaneous study of risk and inefficiency could lead into a more favorable outcome. This study was done to identify factors influencing risk and inefficiency of potato farms in Ardabil. The required data collected by questionnaire from 156 Ardebil potato farmers in 1391. To achieve the purpose, Kumbhakar (2002) and Jaenicke (2003) models that are based on Aigner et al (1977) and the Meeusen and Van Den Broeck (1977) frontier model, were estimated. According to the results, water does not affect production risk in the farms. labor and machinery, reduce production risk and seed increase it. Seed and labor increase the efficiency average and machines and water decrease it. Producers Gender does not affect the efficiency average and efficiency variance. Therefore, increased using of labor for risk reducing and efficiency increasing in these units is recommended.Keywords: Ardebil, Efficiency, frontier production function, Potato, risk
-
استفاده بی رویه ازسموم شیمیایی همواره آثار جبران ناپذیری بر محیط زیست وارد کرده است. چنین چالش هایی، اهمیت توسعه و اجرای برنامه های مدیریت تلفیقی آفات (IPM) را بیشترمی کند.در این راستا، بررسی عوامل موثر بر تعداد عملیات IPM به کارگرفته شده توسط زارعین، می تواند گام موثری در جهت کاربرد وسیع مدیریت تلفیقی آفات باشد. از طرفی، چنین مطالعاتی راهنمای مناسبی برای تصمیم گیران و برنامه ریزان در انتخاب سیاست های صحیح در زمینه عملیاتی کردن کشاورزی پایدار می باشد. برای این منظور، در مطالعه حاضر سعی شده است، عوامل موثر بر تعداد عملیات مدیریت تلفیقی آفات به کارگرفته شده توسط زارعین استان خوزستان برای کاهش اثرات زیست محیطی مصرف سموم شیمیایی بررسی گردیدند. اطلاعات مورد نیاز با تکمیل پرسشنامه از 180 زارع در استان خوزستان در سال 1393 جمع آوری شد. با توجه به ماهیت شمارشی و گسسته متغیر وابسته از الگو های رگرسیون ضربی استفاده گردید. پارامتر پراکندگی الگو های توزیع دو جمله ای منفی نوع اول، دوم و حالت تعمیم یافته آن تقریبا برابر صفر و در الگوی پوآسن تعمیم یافته برابر با 45/0- بود. آماره در آزمون LRنیز به ترتیب در انواع الگو دوجمله ای منفی برابر صفر و در الگو پوآسن تعمیم یافته برابر 02/42 بود که نشان می دهدالگوی مورد بررسی پراکندگی کمتر از حد داشته و الگوی پوآسن تعمیم یافته برای بررسی عوامل موثر بر متغیر وابسته الگوی ارجحتری است. براساس نتایج ضرایب برآوردی میزان تجربه، تحصیلات، سطح آگاهی و میزان مواجه با خطرات سموم شیمیایی تاثیر مثبت معنی داری و شدت تراکم آفات تاثیر منفی معنی دار بر متغیر تعداد عملیات IPM دارد.براساس نتایج نسبت خطر، بیشترین اثر مربوط به سطح آگاهی با 115/1 و کمترین مربوط به شدت تراکم آفات 875/0 است.لذا تهیه پوستر و بازدید از مزارعی که اثرات سموم شمیمیایی را نشان می دهند، همچنین اتخاذ سیاست هایی برای تشویق زارعین در استفاده از مبارزه بیولوژیک و دیگر عملیات مدیریت تلفیقی آفات برای کشاورزان ضروری است.کلید واژگان: استان خوزستان, عملیاتمدیریت تلفیقی آفات, متغیر وابسته شمارشی, الگو های رگرسیون ضربی, نسبت خطرThe intensive use of pesticides has posed detrimental effects on the environment. Such challenges show that integrated pest management (IPM) plans should be extended and applied. In this regard, the investigation of effective factors on the number of applied IPM operations by farmers can help to extend IPM. Furthermore, these kinds of studies can be an appropriate guidance for programmers in administration of sustainable agriculture. For this, in present paper, we investigated the effective factors on the number of applied IPM operations in Khuzestan province to reduce pesticides environmental risk. The required data were collected from 180 farmers of Khuzestan province in 2014. According to dependent variable identity, i.e. it is discrete and count data, the multiplicative regression models were used. The dispersion parameters for negative binomial I, II and generalized negative binomial was about zero, while this parameter for generalized Poisson model was -0.45. In addition, the statistics in LR test for negative binomial models and generalized Poisson were zero and 42.02, respectively, that showed our model is under-dispersion. Consequently, the generalized Poisson model was most suitable. With attention to estimated coefficient, farmers experience, education, knowledge and confronting with pesticides environmental risk have positive and significant effects on IPM, while pest severity has negative impacts. The incident rate ratios results showed knowledge level with 1.115 and pest severity with 0.875 were most and least effective factors, respectively. Therefore, poster, visit of farms, which show the effect of chemical poisons, and adoption of persuasive policies to use biologic fight and other IPM operations are necessary.Keywords: Khuzestan province, IPM operation, Count dependent variable, the Multiplicative regression
-
زمینه مطالعاتی: محدودیت منابع تولید در جوامع مختلف، سبب شده که افزایش تولیدات مختلف کشاورزی با تاکید ویژه بر ارتقای بهره وری عوامل تولید، مدنظر سیاست گذاران قرار گیرد. در این میان بهبود کارایی واحدهای تولیدی و نسبت شکاف تکنولوژی آنها یک راهکار عملی در راستای ارتقای بهرهوری عوامل تولید محسوب میشود.هدفهدف از این مطالعه، تجزیه و تحلیل کارایی و شکاف تکنولوژی مرغداری های گوشتی شهرستان سنندج میباشد.روش کارآمار و اطلاعات مورد نیاز از سازمان جهاد کشاورزی استان کردستان برای دوره زمانی 91-1388 تهیه شد. جهت انجام این تحقیق از رهیافت اقتصادسنجی و برآورد تابع تولید مرزی تصادفی و تابع مرزی پوششی استفاده گردید.نتایجتخمین تابع تولید مرزی گروهی گویای این بود که کارایی تکنیکی برای گروه های مختلف در محدوده 89 تا 95 درصد و میانگین کارایی تکنیکی براساس تابع تولید فرامرزی در محدوده 44 تا 76 درصد بوده و نسبت شکاف تکنولوژی گروه ها به ترتیب 46/0، 84/0 و 48/0 است، که گروه دوم (واحدهای با ظرفیت متوسط) بیشترین نسبت شکاف تکنولوژی را دارد.
نتیجه گیری نهائی: واحدهای مرغداری با ظرفیت متوسط از لحاظ نسبت شکاف تکنولوژی وضعیت مطلوب تری دارند. به همین دلیل اتخاذ تمهیدات و تدابیر لازم در جهت تعدیل ظرفیت واحدهای تولیدی در راستای گسترش مرغداری های با ظرفیت متوسط لازم توصیه می شود.کلید واژگان: کارایی تکنیکی, تابع تولید مرزی پوششی تصادفی, مرغ گوشتی, شکاف تکنولوژیBackgroundLimitation of production in different societies, caused increased agricultural production with special emphasis on improving productivity production factors, policymakers considered is. The improved efficiency of productive units and their technology gap is a practical approach to improve the productivity of production factors.ObjectivesAccordingly, the aim of this study is to analyze the technical efficiency and technology gap of poultry units of Sanandaj.MethodsThe required statistics and information was prepared from Agriculture Organization of Kurdistan for the time period of 2009-2012. To conduct this research, econometric approach was used to estimate the stochastic frontier production function and meta frontier production function.ResultsEstimating a frontier production function suggests that technical efficiency for various groups is ranging from 89 to 95 percent and average technical efficiency of cross-border basis function is in the range of 44 to 76 % and groups technology gap ratios respectively are 0.46, 0.84 and 0.48, which the second group (units with average capacity) has the most technology gap.ConclusionsPoultry units with average capacity in terms of the technological gap are in the better situation. That's why all necessary measures in order to adjust production units in order to extend the capacity of farms with a necessary average capacity are recommended.Keywords: Technical Efficiency, Stochastic meta frontier production function, Poultry, Technology gap
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.