جواد حمزه یی
-
اهدافکشت مخلوط یکی از شیوه های اکولوژیک کشاورزی پایدار است که به منظور افزایش بهره وری و تولید محصولات زراعی اجرا می شود. بنابراین، با توجه به لزوم استفاده از سیستم های کشاورزی پایدار و ایجاد تنوع در سیستم های کشاورزی، این آزمایش با هدف بررسی رشد، محصول تولیدی از نظر کمی و کیفی و کارایی استفاده از زمین در کشت مخلوط گندم، سویا وذرت اجرا شد.مواد و روش هاآزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا در سال زراعی 99-1398 به صورت بلوک-های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کشت های مخلوط 4w:2s (دو ردیف سویا: چهار ردیف گندم)، 4w:2s:1c (یک ردیف ذرت: دو ردیف سویا: چهار ردیف گندم)، 4w:2s:2c، 6w:3s، 6w:3s:1c، 6w:3s:2c و کشت های خالص هر سه گونه تیمارهای آزمایش بود. شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، عملکرد دانه و بیولوژیک، کیفیت دانه و کارایی استفاده از آب، نیتروژن و زمین ارزیابی شدند.یافته هااثر الگو ی کشت بر شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه گندم، سویا و ذرت معنی دار بود. بالاترین میزان این ویژگی ها از کشت خالص هر سه گونه به دست آمد. با این وجود، ارزیابی شاخص نسبت برابری زمین حاکی از برتری تمام الگو های کشت مخلوط نسبت به کشت خالص داشت. به طوری که بیشترین میزان LER (16/2) و کارایی مصرف آب از تیمار 6w:3s:2c به دست آمد.نتیجه گیریبه طور کلی، کشت مخلوط 6w:3s:2c علاوه بر بهبود عملکرد کل و کارایی مصرف آب می تواند به پایداری اکوسیستم و حداکثر بهره وروی از زمین منجر شود.کلید واژگان: چند کشتی, عملکرد, غلات, کارایی استفاده از منابع, لگوم, نسبت برابری زمینBackground and ObjectivesIntercropping is an ecological way of sustainable agriculture used to increase land productivity and crops. Therefore, while considering the necessity of using sustainable agriculture systems and creating diversity in agriculture, this experiment was done with the aims of investigating of growth, yield performance in terms of quantity, and quality and resource utilization efficiency in wheat, soybean and corn intercropping system.Materials and methodsThe experiment was conducted as a randomized complete blocks design with three replications at the Research Farm of Bu–Ali Sina University in the 2019–2020 growing season. Intercropping treatments included 4w:2s (4 rows wheat: 2 rows soybean), 4w:2s:1c (4 rows wheat: 2 rows soybean: 1 row corn), 4w:2s:2c, 6w:3s, 6w:3s:1c, 6w:3s:2c, along with sole plot of wheat, soybean and corn. Leaf area index, crop growth rate, grain yield, biological yield, grain quality, and nitrogen, water and land use efficiency, were evaluated.ResultsThe effect of different planting patterns on leaf area index (LAI), crop growth rate (CGR), biological yield and grain yield of wheat, soybean and corn were significant. The highest amount for these properties was achieved from sole cropping of these crops. Nevertheless, the evaluation of intercropping indices showed that all the intercropping patterns had an advantage compared to sole cropping system. So that the highest LER (2.23) and the highest water use efficiency were achieved from 6w:3s:2c treatment.ConclusionIn general, 6w:3s:2c treatment can lead to the improvement of total grain yield and WUE as well as ecosystem sustainability and maximum land productivity.Keywords: Cereals, Land Equivalent Ratio, Legume, Polyculture, Resource Utilization Efficiency, Yield
-
به منظور بررسی تاثیر تلقیح قارچ میکوریزا و شیوه مصرف کود سولفات روی بر عملکرد و برخی خصوصیات زراعی دانه سویا آزمایشی در شرایط تنش رطوبتی انجام شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا اجرا شد. تیمارهای آزمایش عبارت بودند از تنش رطوبتی در سه سطح آبیاری پس از 60 ،90 و 120 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس A، شیوه مصرف کود سولفات روی با سه روش محلول پاشی، مصرف خاکی و عدم مصرف کود، قارچ میکوریزا (Glomus mosseae) در دو سطح کاربرد و عدم کاربرد بود. نتایج نشان داد محلول پاشی سولفات روی در همه ترکیبات تیماری به جز تنش شدید رطوبت و شرایط عدم کاربرد میکوریزا به طور معنیداری نسبت به مصرف خاکی آن منجر به افزایش تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه، عملکرد دانه و غلظت روی دانه شد. کاربرد میکوریزا سبب افزایش 19/5 درصدی تعداد دانه در غلاف، 17 درصدی شاخص برداشت و 5/1 درصدی روغن دانه شد. در شرایط عدم کاربرد میکوریزا بین مصرف و عدم مصرف خاکی سولفات روی تفاوت از نظر عملکرد دانه وجود نداشت. در پژوهش حاضر تنش ملایم رطوبت در مقایسه شرایط عدم تنش، سبب افزایش درصد پروتئین دانه شد و بالاترین میزان آن (41%) تحت شرایط تنش متوسط رطوبت و کاربرد میکوریزا و محلول پاشی سولفات روی به دست آمد. بیشترین غلظت روی دانه (33/8 میلی گرم بر کیلوگرم) نیز از تیمار عدم تنش رطوبت تحت شرایط کاربرد میکوریزا و محلولپاشی سولفات روی حادث شد. به طورکلی می توان عملکرد، درصدهای روغن و پروتئین و مقدار روی دانه سویا را با کاربرد همزمان میکوریزا و محلول پاشی سولفات روی بهویژه تحت شرایط تنش رطوبت بهبود بخشید.
کلید واژگان: تعداد غلاف در بوته, درصد روغن, درصد پروتئین, عملکرد دانه, غلظت رویIn order to investigate the effect of mycorrhiza inoculation and application method of zinc sulfate fertilizer on yield and some agronomic characteristics of soybean, an experiment was conducted under water stress conditions. This factorial experiment was performed based on a randomized complete block design with three replications in the research farm of Bu-Ali Sina University. Experimental factors were water stress at three irrigation levels after 60, 90 and 120 mm evaporation from the class A evaporation pan; application method of zinc sulfate fertilizer with three levels of foliar feeding, soil application and no-fertilizer and mycorrhiza (Glomus mosseae) in two levels of application and non-application. The results showed that foliar feeding of zinc sulfate in all treatments except severe moisture stress and no-mycorrhiza conditions better than soil application of zinc sulfate led to a significant increase in the number of pods per plant, 100-seed weight, grain yield and zinc concentration. Mycorrhiza increased the number of seeds per pod by 19.5%, harvest index by 17% and seed oil by 5.1%. In the absence of mycorrhiza, there was no difference in grain yield between soil application and non-consumption of zinc sulfate. Moderate moisture stress compared to non-stress conditions increased the grain protein percentage and the highest value (41%) was obtained under moderate moisture stress conditions and mycorrhiza and zinc sulfate foliar feeding. The highest concentration of grain zinc (33.8 mg.kg-1) was obtained from non-stress moisture treatment under the conditions of mycorrhiza and foliar feeding of zinc sulfate In general, yield, oil and protein percentages and zinc content of soybean can be improved by the simultaneous application of mycorrhiza and zinc sulfate foliar application, especially under conditions of moisture stress.
Keywords: Concentration Of Zinc, Grain Yield, Number Of Pods Per Plant, Percentage Of Oil, Percentage Of Protein -
سابقه و هدفکشت مخلوط ذرت و شنبلیله به عنوان یکی از کشت های تابستانه، با توجه به افزایش کارایی استفاده از منابع از اهمیت بسیاری برخوردار است. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر کاربرد تلفیقی کودهای دامی، بیوچار و شیمیایی بر رشد، صفات مرتبط با فتوسنتز و عملکرد کشت مخلوط ذرت و شنبلیله بود.مواد و روش هاآزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سال های زراعی 1398 و 1399 در مرکز تحقیقات کشاورزی شهرستان مهران واقع در استان ایلام اجرا شد. الگوهای مختلف کشت در چهار سطح (کشت خالص ذرت، کشت خالص شنبلیله، کشت مخلوط یک ردیف ذرت: دو ردیف شنبلیله، کشت مخلوط سه ردیف ذرت: شش ردیف شنبلیله) و کاربرد کود در شش سطح (عدم مصرف کود (شاهد)، کود دامی، بیوچار، NPK توصیه شده، 50 درصد NPK + 50 درصد کود دامی، 50 درصد NPK + 50 درصد بیوچار) فاکتورهای آزمایشی بودند. صفات مورد مطالعه شامل تعداد ردیف دانه در بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک ذرت و تعداد غلاف در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک شنبلیله بودند. جهت ارزیابی سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص از شاخص های نسبت برابری زمین، نسبت معادل سطح زیر کشت و زمان و کارایی استفاده از زمین محاسبه شد. تجزیه واریانس مرکب داده ها توسط نرم افزار آماری SAS صورت گرفت. مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون LSD در سطح آماری پنج درصد توسط نرم افزار SAS انجام شد. رسم نمودارها نیز توسط نرم افزار Excel 2013 انجام شد.یافته هااثرات اصلی و متقابل کود و کشت مخلوط بر عملکرد دانه و بیولوژیک، سرعت تعرق، غلظت دی اکسید کربن زیر روزنه و سرعت فتوسنتز خالص ذرت و شنبلیله در سطح احتمال یک درصد معنی دار شد. با اینکه کشت مخلوط سبب کاهش عملکرد و صفات فیزیولوژیکی گیاهان زراعی گردید ولی کاربرد کودهای بیوچار و کود دامی به جز غلظت دی اکسید کربن زیر روزنه موجب بهبود صفات زراعی و فیزیولوژیکی شد. بیشترین عملکرد دانه ذرت و شنبلیله (به ترتیب 914 و 7/81 گرم در مترمربع) از کشت خالص آن ها و به ترتیب با کاربرد کود دامی و بیوچار به دست آمد. در بین تیمارهای کشت مخلوط، بیشترین عملکرد دانه ذرت و شنبلیله (به ترتیب 506 و 1/58 گرم در مترمربع) به ترتیب از کشت مخلوط یک ردیف ذرت: دو ردیف شنبلیله با کاربرد کود شیمیایی و کشت مخلوط سه ردیف ذرت: شش ردیف شنبلیله با کاربرد بیوچار حاصل شد. شاخص های نسبت برابری زمین و کارایی استفاده از زمین سودمندی کشت مخلوط ذرت با شنبلیله را تایید کردند.نتیجه گیرینتایج آزمایش نشان داد که کشت مخلوط یک ردیف ذرت: دو ردیف شنبلیله و کاربرد 50 درصد کود شیمیایی به همراه 50 درصد کود دامی موجب بهبود مجموع عملکرد گردید و بیشترین میزان شاخص های نسبت برابری زمین و کارایی استفاده از زمین را داشت. از این رو این الگوی کشت ضمن بهبود کارایی استفاده از منابع و کاهش مصرف کود شیمیایی، قابل توصیه به کشاورزان است.کلید واژگان: کشت مخلوط, ذرت, شنبلیله, عملکرد, نسبت برابری زمینBackground and objectivesThe intercropping of corn and fenugreek is an important summer crop due to increase in the efficiency of using resources. Therefore, the aim of the present study was to investigate the effect of combined application of animal, biochar and chemical fertilizers on the growth, photosynthesis and performance of intercropping of corn and fenugreek.Materials and methodsThe experiment was conducted during the agricultural years of 2019 and 2020 at the Agricultural Research Center in Mehran city, located in Ilam province. It followed a factorial experiment and employed a randomized complete block design. The experiment consisted of different cultivation patterns at four levels: pure corn cultivation, pure fenugreek cultivation, and mixed crops with ratios of 2:1 and 6:3 (corn row: fenugreek row). Fertilizer application was also considered with six levels: no fertilizer used (control), animal manure, biochar, recommended NPK, 50% NPK + 50% animal manure, and 50% NPK + 50% biochar. These factors were studied in combination to evaluate their effects on the outcomes of the experiment. In this experiment, traits such as the number of rows per ear, number of grains per row, thousand grain weight, grain yield, and biological yield of corn, as well as the number of pods per plant, thousand grain weight, grain yield, and biological yield of fenugreek, were calculated. To evaluate the profitability of intercropping compared to pure cultivation, indicators such as land equality ratio, area time equation ratio, and land use efficiency were used. Variance analysis of data and mean comparison was conducted using SAS 9.4 statistical software. Graphs were generated using Excel 2013 software.ResultsThe main and interaction effects of fertilizer application and intercropping on grain and biological yield, transpiration rate, carbon dioxide concentration under the stomata, and net photosynthesis rate of corn and fenugreek were significant at the 1% probability level. Although intercropping led to a reduction in crop yield and physiological characteristics, the application of biochar fertilizers and cattle manure had a positive impact on these traits, except for the carbon dioxide concentration under stomata, which remained unchanged. The highest grain yields of corn and fenugreek were achieved through sole cropping and with the use of chemical fertilizer and biochar, respectively (914 and 81.7 grams per square meter, respectively). Among the intercropping treatments, the highest grain yields of corn and fenugreek (506 and 58.1 grams per square meter, respectively) were observed in the intercropping of one row of corn to two rows of fenugreek with the use of chemical fertilizers, and in the intercropping of three rows of corn to six rows of fenugreek with the use of biochar, respectively. The indices of land equality ratio, and the efficiency of land use confirmed the benefits of corn and fenugreek intercropping.ConclusionThe results of the experiment showed that the intercropping of one row of corn: two rows of fenugreek and the use of 50% of chemical fertilizers along with 50% of cattle manure led to the improvement of the yield, and it had the highest indicses of the land equivalent ratio, and land use efficiency. Therefore, this cultivation pattern is recommended to farmers while improving the efficiency of resources and reducing the consumption of chemical fertilizers.Keywords: Intercropping, Corn, Fenugreek, Yield, Land Equivalent Ratio
-
سابقه و هدف
کنجد (Sesamum indicum L.) به عنوان ملکه گیاهان روغنی یکی از خوراکی های مهم در کشاورزی سنتی نواحی گرم به شمار می رود. لگوم ها می توانند نیتروژن مولکولی هوا را تثبیت کرده و مصرف کودهای شیمیایی را در کشت مخلوط کاهش دهند. یکی از راهکارهای موثر جهت دستیابی به افزایش تنوع، کاربرد مخلوطی از گیاهان گونه های مختلف در زراعت است. برای توسعه کشاورزی پایدار، اجرای نظام های کشاورزی با نهاده کافی به صورت تلفیق با مصرف کودهای شیمیایی، زیستی و آلی به منظور تولید محصول و حفظ عملکرد در سطح قابل قبول، راهکاری موثر است. بنابراین، با توجه به ضرورت بکارگیری کودهای آلی و زیستی همراه با کودهای شیمیایی در بوم نظام های کشاورزی جهت تولید محصول سالم و با کیفیت بالا و نیز با توجه به اهمیت افزایش بازده تولید در کشت مخلوط، پژوهش زیر انجام شد.
مواد و روش هاآزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه ای وابسته به سازمان جهاد کشاورزی شهرستان خنداب، استان مرکزی در دو سال زراعی 1398 و 1399 انجام شد. عامل اول منابع مختلف کودی در شش سطح (شاهد، کود مرغی، کود شیمیایی، میکوریزا، کود مرغی + میکوریزا، کود شیمیایی + میکوریزا) و عامل دوم کشت مخلوط در شش سطح (کشت خالص کنجد، کشت خالص لوبیاسبز، کشت مخلوط دو ردیف کنجد + دو ردیف لوبیاسبز، کشت مخلوط دو ردیف کنجد + سه ردیف لوبیاسبز، کشت مخلوط سه ردیف کنجد + دو ردیف لوبیاسبز، کشت مخلوط سه ردیف کنجد + سه ردیف لوبیاسبز) بودند. اجزای عملکرد و عملکرد دانه کنجد، عملکرد غلاف لوبیاسبز، عملکرد زیستی کنجد و لوبیاسبز، شاخص های رشد، درصد و عملکرد روغن کنجد مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته هانتایج تجزیه واریانس داده ها موید تاثیر معنی دار اثرات اصلی کشت مخلوط و تیمار کودی بر تمامی صفات اندازه گیری شده در سطح احتمال یک درصد بود. برهم کنش میان آن ها (بجز درصد کلونیزاسیون ریشه) نیز تفاوت آماری معنی داری در سطح احتمال یک درصد نشان داد. کشت مخلوط نسبت به کشت خالص کنجد در تمامی صفات اندازه گیری شده بیشترین مقدار را حاصل کرد. به گونه ای که بیشترین درصد همزیستی میکوریزا با ریشه کنجد و لوبیاسبز به ترتیب 12/43 و 06/44% در کشت مخلوط دو ردیف کنجد با سه ردیف لوبیاسبز مشاهده شد. در بین تیمارهای کودی نیز بالاترین میزان همزیستی میکوریزا با کنجد و لوبیاسبز به ترتیب 57/78 و 22/79% از تیمار کود مرغی + میکوریزا حاصل شد. بیشترین میزان عملکرد دانه و عملکرد زیستی کنجد (به ترتیب 257 و 928 گرم در مترمربع) از کشت مخلوط سه ردیف کنجد با دو ردیف لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا حاصل شد. بالاترین مقدار عملکرد غلاف سبز (1204 گرم در مترمربع) به کشت خالص لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا تعلق گرفت. با توجه به مقایسه میانگین داده ها، کشت مخلوط دو ردیف کنجد با دو ردیف لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا بیشترین درصد روغن دانه کنجد (به ترتیب 94/49 و 54/52%) را تولید کرد. بیشترین عملکرد روغن دانه کنجد (1350 کیلوگرم در هکتار) نیز در کشت مخلوط سه ردیف کنجد با دو ردیف لوبیاسبز با کاربرد کود مرغی + میکوریزا مشاهده شد. با توجه به نتایج، بیشترین مقدار نسبت برابری زمین (62/1) به کشت مخلوط سه ردیف کنجد با سه دریف لوبیاسبز همراه با کاربرد کود شیمیایی تعلق گرفت.
نتیجه گیریبا توجه به برتری تیمار کود مرغی+ میکوریزا همراه با کشت مخلوط برای گیاه کنجد، به نظر می رسد کاربرد این تیمار در بستر کشت مخلوط گیاهان برای حصول عملکرد مناسب در منطقه مورد آزمایش قابل توصیه است. همچنین، کاربرد تلفیقی کودهای آلی، زیستی و شیمیایی در بستر کشت مخلوط می تواند جایگزین مناسبی برای کاهش مصرف نهاده های شیمیایی باشد.
کلید واژگان: کود آلی, شاخص های رشد, چند کشت, عملکرد, محتوای روغنBackground and purposeSesame (Sesamum indicum L.) is considered the queen of oil plants and is a crucial food source in traditional agriculture in hot regions. Legumes play a role in stabilizing molecular nitrogen in the air and reducing the need for chemical fertilizers in intercropping. Utilizing a intercropping of plants from different species in agriculture is an effective way to increase diversity. In order to promote sustainable agriculture, it is essential to implement agricultural systems that combine sufficient input with the use of chemical, biological, and organic fertilizers to produce crops and maintain yield at an acceptable level. Therefore, this research was conducted to address the necessity of using organic and biological fertilizers alongside chemical fertilizers in agricultural ecosystems to produce healthy, high-quality products, and to emphasize the importance of increasing production efficiency in intercropping.
Materials and methodsThe factorial experiment was conducted using a randomized complete block design with three replications on a farm affiliated with the Organization of Agricultural Jihad, Khondab, in the Central Province, during the 2018 and 2019 crop years. the first factor is different sources of fertilizer in six levels (control, poultry manure, chemical fertilizer, mycorrhiza, combination of poultry manure and mycorrhiza, combination of chemical and mycorrhiza) and the second factor is the cultivation pattern in six levels (sole sesame (S), sole green bean (GB), two rows of sesame and two rows of green beans (2S:2GB), 2S:3GB, 3S:2GB, 3S:3GB). sesame seed yield and yield components, green bean pod yield, sesame and green bean biological yield, growth indices and percentage and yield of sesame oil were evaluated.
FindingsThe results of variance analysis of the data confirmed the significant effect of the main effects of intercropping and fertilizer treatments on all the measured traits at the probability level of 1%. The interaction between them (except root colonization percentage) also showed a statistically significant difference at the probability level of 1%. Compared to pure sesame cultivation, intercropping obtained the highest amount in all the measured traits. In such a way that the highest percentage of symbiosis of mycorrhiza with sesame roots and green beans, 43.12 and 44.06%, respectively, was observed in the intercropping of 2S:3GB. Among the fertilizer treatments, the highest rate of mycorrhiza coexistence with sesame and green beans was obtained from the chicken manure + mycorrhiza treatment, 78.57% and 79.22%, respectively. The highest seed yield and biological yield of sesame (257 and 928 g m-2, respectively) were obtained from intercropping of 3S:2GB using chicken manure + mycorrhiza. The highest yield of green pods (1204 g m-2) was awarded to the pure cultivation of green beans with the application of chicken manure + mycorrhiza. According to the means comparison, intercropping of 2S:2GB using chicken manure + mycorrhiza produced the highest percentage of sesame seed oil (49.94% and 52.54%, respectively). The highest yield of sesame seed oil (1350 kg ha-1) was also observed in intercropping of three 2S:2GB using chicken manure + mycorrhiza. According to the results, the highest amount of land equality ratio (1.62) was awarded to intercropping of 3S:3GB along with the application of chemical fertilizers.
ConclusionConsidering the superiority of poultry manure + mycorrhiza along with various types of intercropping for sesame plant, it seems that the application of this treatment in the bed of intercropping of plants is suggested to achieve proper performance in the tested area. also, the combined use of organic, biological and chemical fertilizers in the intercropping bed can be a suitable alternative to reduce the consumption of chemical inputs.
-
به منظور بررسی تاثیر تلقیح با قارچ مایکوریزا و شیوه مصرف کود سولفات روی بر تعدادی از شاخص های فیزیولوژیکی رشد، کارایی مصرف آب و عملکرد دانه سویا آزمایشی در شرایط تنش رطوبتی انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا اجرا شد. عوامل آزمایش عبارت بودند از تنش رطوبتی در سه سطح آبیاری پس از 60 ،90 و 120 میلیمتر تبخیر از تشت تبخیر کلاس (A)؛ شیوه مصرف کود سولفات روی با سه روش محلول پاشی، مصرف خاکی و عدم مصرف کود و قارچ مایکوریزا (Funneliformis mosseae) در دو سطح کاربرد و عدم کاربرد. نتایج نشان داد در تمام سطوح تنش رطوبت، تلقیح با مایکوریزا موجب افزایش شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول، کارآیی مصرف آب و عملکرد دانه گردید. کاربرد مایکوریزا تحت شرایط محلولپاشی سولفات روی، بیشینه شاخص سطح برگ، بیشینه سرعت رشد محصول و کارایی مصرف آب را به ترتیب 69 ، 98 و 112 درصد افزایش داد. در این پژوهش بیشترین درصد همزیستی مایکوریزایی در تیمارهای تنش متوسط رطوبت و محلول پاشی سولفات روی به ترتیب 64 و 59 درصد به دست آمد. نتایج نشان داد محلول پاشی سولفات روی در شرایط تنش شدید رطوبت، عملکرد دانه را 68 درصد افزایش داد و به 1100 کیلوگرم در هکتار رسانید. به طورکلی تلقیح با مایکوریزا و محلول پاشی روی تحت شرایط تنش رطوبتی عوامل مهمی در بهبود شاخص های فیزیولوژیکی رشد، کارایی مصرف آب و عملکرد سویا هستند.
کلید واژگان: درصد همزیستی, سرعت رشد, شاخص سطح برگ, عملکرد دانه, ماده خشک کلIntroductionSoybean (Glycine max L.) is one of the most important oilseeds in the world due to its 18 to 22% seed oil and high protein content (36-38%). Meanwhile drought stress is one of the important factor limiting its growth and yield. Drought stress limits root growth and reduces the mobility of important micro-nutrients especially zinc in the soil. Application of zinc sulfate fertilizer increases physiological growth parameters, grain yield and water use efficiency in soybeans. Also mycorrhizal colonization in plants increases growth, improves yield, and increases the plants resistance to drought stress. This study aims to evaluate the effect of mycorrhiza and zinc sulfate fertilizer application method on some soybean growth physiological indices and its water use efficiency under soil moisture deficit stress.
Materials and methodsThe experiment was performed as a factorial experiment in the form of randomized complete blocks with three replications. First factor was moisture stress at three levels of no-stress, mild stress and severe stress (irrigation after 60, 90 and 120 mm evaporation from Class A pan, respectively). Second factor was arbuscular mycorrhiza (Funneliformis mosseae) in two levels of application and no-application and third factor was the application method of zinc sulfate fertilizer in three levels of no-application, soil application and foliar feeding. To evaluate the response of growth indices of soybean, plant samples were prepared during the growing season and their leaf area and dry matter were measured. Water use efficiency was also obtained from the ratio of grain yield to the volume of water consumed. During flowering stage, the percentage of mycorrhiza colonization was measured and grain yield was obtained by harvesting two square meters from each plot.
Results and discussionIn this experiment, severe moisture stress shortened the growth period of soybeans. The results showed that at all levels of moisture stress, inoculation with mycorrhiza increased leaf area index, crop growth rate, water use efficiency and grain yield. Application of mycorrhiza and foliar feeding of zinc sulfate increased maximum leaf area index, maximum crop growth rate and water use efficiency by 69, 98 and 112%, respectively. In the absence of mycorrhiza, soil application of zinc sulfate had no effect on maximum leaf area index and maximum crop growth rate, but the use of mycorrhiza led to a 15 and 20% increase in these indices by soil application of zinc sulfate compared to no zinc sulfate use. Severe and moderate moisture stresses in no-application of mycorrhiza and no zinc sulfate reduced the total dry matter by 47.22 and 63.04%, respectively, but the application of mycorrhiza in these treatments has reduced the severity of these effects and led to increase of 111.20% in total dry matter. The highest colonization of mycorrhiza occured in moderate moisture stress (65.33%). Soil application of zinc sulfate reduced the colonization of mycorrhiza even compared to the no-application of zinc sulfate fertilizer. In this study, the highest percentages of mycorrhizal colonization occured in moderate moisture stress and foliar application of zinc sulfate by 64 and 59%, respectively. Foliar feeding of zinc sulfate compared to no-zinc sulfate, under severe moisture stress increased grain yield by 68% (1100 kg ha-1). No-application of mycorrhiza led to no difference between soil use and no-application of zinc sulfate in soybean yield. Mycorrhiza in no-moisture stress, moderate stress and severe stress increased water use efficiency by 80.49, 183.33, 275% respectively, compared to no-application of mycorrhiza.
ConclusionAccording to the results, foliar feeding of zinc sulfate is more efficient than soil application of zinc sulfate, but this efficiency decreases during moisture stress. Application of mycorrhiza in addition to reducing the effects of moisture stress can increase the efficiency of zinc sulfate fertilizer especially under foliar feeding conditions.
Keywords: Colonization percent, Crop growth rate, Grain yield, Leaf area index, Total dry weight -
به منظور بررسی صفات زراعی، عملکرد و شاخص های اقتصادی در کشت مخلوط اسفناج با نخود، آزمایشی به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تیمار و سه تکرار در سال زراعی 96-1395 در شهرستان تویسرکان اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل کشت مخلوط افزایشی 20 درصد نخود با اسفناج، کشت مخلوط جایگزینی 60 درصد اسفناج + 40 درصد نخود و کشت های خالص اسفناج و نخود بودند. ارتفاع بوته، تعداد شاخه در بوته و عملکرد دانه اسفناج به طور معنی داری تحت تاثیر کشت مخلوط قرار گرفتند. بیشترین ارتفاع بوته و کمترین تعداد شاخه در بوته اسفناج از کشت مخلوط جایگزینی به دست آمد. کشت مخلوط افزایشی و کشت خالص اسفناج نیز بدون تفاوت معنی دار کمترین ارتفاع بوته و بیشترین تعداد شاخه در بوته را داشتند. بیشترین عملکرد دانه اسفناج مربوط به کشت مخلوط افزایشی بود. تیمارهای کشت مخلوط افزایشی و کشت خالص از لحاظ عملکرد دانه و بیولوژیک اسفناج تفاوت معنی داری با هم نداشتند. در گیاه نخود نیز ارتفاع بوته، تعداد شاخه در بوته، تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه تحت تاثیر کشت مخلوط قرار گرفتند. بیشترین ارتفاع بوته و کمترین تعداد شاخه و تعداد غلاف در بوته نخود از کشت مخلوط افزایشی به دست آمد. بیشترین عملکرد دانه نخود نیز مربوط به کشت خالص نخود بود. اسفناج و نخود به ترتیب گیاهان غالب و مغلوب بودند. ارزیابی شاخص های اقتصادی نیز سودمندی کشت مخلوط اسفناج با نخود را نشان دادند. به طوری که بالاترین نسبت برابری زمین، نسبت برابری ماده خشک، شاخص بهره وری سیستم و شاخص سودمندی مالی از کشت مخلوط افزایشی حاصل شد. در مجموع نتایج بیانگر این است که نخود گیاه مناسبی جهت کشت مخلوط با اسفناج است. به طوری که کشت مخلوط افزایشی 20 درصد نخود با اسفناج، عملکرد اسفناج و کارایی استفاده از زمین را بهبود بخشیده و می تواند بیشترین سود اقتصادی را عاید کشاورز کند.
کلید واژگان: چند کشتی, حبوبات, سبزیجات, عملکرد, کارایی استفاده از زمینIntroductionDue to the limits of the conventional agricultural system, intercropping is important in terms of production sustainability. Intercropping plays an important role in increasing production and performance stability to improve the use of resources and environmental factors. Spinach (Spinacia oleracea L.) is an important leafy vegetable, of which the leaves and tender shoots are consumed fresh or processed. Spinach is native to Iran. Spinach contains different flavonoids that function as antioxidants and anticancer agents. Also, spinach may be used in the prevention of Alzheimer's disease. It is an annual plant and as well as chickpea, spinach is grown as both an early spring and late fall crop in order to have growth at the coolest parts of the season. Spinach seed yield varies based on the climatic conditions, optimum sowing date and chose of the best planting pattern. Considering that the intercropping of this plant has not been studied with legumes such as chickpe, this experiment was designed to determine the possibility of intercropping spinach with chickpea using agronomical and economical indices, as well as determining the best planting pattern.
Materials and MethodsIn order to investigate agronomic traits, yield and economical indices in spinach intercropping with chickpea, an experiment was carried out as a randomized complete block design with four treatments and three replications in 2017-18 growing season in Tuyserkan city, Hamedan province. In this city, spinach is mainly cultivated for seed production. Experimental treatments included additive intercropping of 20% chickpea with spinach, replacement intercropping of 60% spinach + 40% chickpea and pure stand of spinach and chickpea. Plant height, number of branches per plant, number of seeds per plant, 1000 seed weight, grain yield and biological yield in spinach, as well as plant height, number of branches per plant, number of pods per plant, number of seeds per pod, 1000 seed weight, grain yield and biological yield in chickpea were measured. To compare the advantages of intercropping of spinach with chickpea, the land equivalent ratio (LER), dry matter equivalent ratio (DMER), system productivity index (SPI), competitive ratio (CR), aggressivity (AG), actual yield loss (AYL ), relative value total (RVT), monetary advantage index (MAI) and intercropping advantage (IA) were calculated and evaluated. SAS 9.1 software were used for analysis of variance (ANOVA) calculations. The difference between the means was evaluated by the least significant difference (LSD) method at the level of 5% probability.
Results and DiscussionPlant height, number of branches per plant, 1000 grain weight and grain and biological yields of spinach were significantly affected by intercropping. The highest plant height and the lowest number of branches per spinach plant were obtained from the replacement intercropping. Additive intercropping and pure stand of spinach without significant difference had the lowest plant height and the highest number of branches per plant. The highest 1000 grain weight and grain yield of spinach were associated with the additive intercropping method. However, in terms of biological yield, the pure stand of spinach showed the highest results. Notably, there were no significant differences between the treatments of additive intercropping and pure stand of spinach concerning grain and biological yield of spinach. On the other hand, in chickpeas plants, intercropping had a notable impact on various parameters. Specifically, plant height, number of branches per plant, number of pods per plant, 1000 grain weight, and both grain and biological yields were affected by the intercropping method. Among these, the additive intercropping treatment resulted in the highest plant height, while it had the lowest number of branches and number of pods per chickpeas plant.The highest 1000 grain weight and grain yield of spinach were related to the additive intercropping. Pure stand of spinach had the maximum biological yield. Treatments of additive intercropping and pure stand of spinach were not significantly different in terms of grain and biological yield of spinach. In chickpeas plant, plant height, number of branches per plant, number of pods per plant, 1000 grain weight, grain and biological yields were affected by intercropping. The highest plant height and the lowest number of branches and number of pods per chickpeas plant were obtained at the treatment of additive intercropping. Maximum grain and biological yields of chickpea were belonged to the pure stand of chickpea. Spinach and chickpea were dominant and recessive plants, respectively. Evaluation of the economical indices also showed the advantages of spinach intercropping with chickpea at both intercropping design (replacemet and additive intercropping). So that the highest values for land equivalent ratio, dry matter equivalent ratio, system productivity index, actual yield loss, relative value total and monetary advantage index were achieved at additive intercropping system. But, the lowest values for these indices (1.13, 1.06, 1.20 and 1321 for LER, DMER, RVT and MAI, respectively) were revealed at replacement intercropping.
ConclusionOverall, the results indicate that chickpea is a suitable plant for intercropping with spinach. So that the intercropping of 20% chickpea with spinach improved the yield performance of spinach and land-use efficiency and can lead to the greatest economical profit.
Keywords: Beans, Land use efficiency, Multiple cropping, Vegetables, yield -
بهره گیری از خاک ورزی حفاظتی و کاشت گیاهان پوششی در چارچوب کشاورزی حفاظتی نه تنها در بلند مدت به حفظ منابع خاک و آب کمک می کند بلکه می تواند به پایداری تولید نیز بیانجامد. به منظور مقایسه اثر روش های مختلف خاک ورزی حفاظتی و گیاهان پوششی بر برخی شناسه های کیفیت خاک و اجزاء عملکرد ذرت، یک آزمایش مزرعه ای سه ساله به صورت طرح فاکتوریل دو عاملی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. نظام خاک ورزی در سه سطح (بی خاک ورزی، کم خاک ورزی و خاک ورزی مرسوم) و گیاه پوششی در سه سطح (ماشک گل خوشه ای، خلر و بدون گیاه پوششی) اجرا شدند. ادوات مورد استفاده در خاک ورزی مرسوم شامل گاوآهن برگردان دار و دیسک، در کم خاک ورزی شامل گاوآهن چیزل، و در بی خاک ورزی صرفا از دروگر برای درو کردن گیاه پوششی استفاده شد. نمونه برداری از خاک سطحی (15-0 سانتی متر) در سال سوم آزمایش و پس از برداشت ذرت انجام گرفت. مقدار کربن آلی کل، ذخیره کربن خاک[1]، کربن فعال[2]، شاخص مدیریت کربن[3]، تنفس پایه[4]، فسفر و پتاسیم فراهم، جرم مخصوص ظاهری، میانگین وزنی قطر خاکدانه های پایدار در آب و فعالیت آنزیم فسفاتاز قلیایی تعیین شد. به جز فسفر فراهم، سایر شناسه های کیفیت خاک در نظام کم خاک ورزی، در مقایسه با خاک ورزی مرسوم، بهبود یافت. با این حال، این دو تیمار تفاوت معنی داری از نظر کربن فعال، ذخیره کربن و شاخص مدیریت کربن نشان ندادند. به علاوه، کمترین مقادیر کربن آلی کل (74/0 درصد) در تیمار بی خاک ورزی دیده شد، که تفاوت معنی داری با تیمار خاک ورزی مرسوم (83/0 درصد) نداشت. نظام کم خاک ورزی با افزایش میانگین وزنی قطر خاکدانه های پایدار و انباشت بقایای گیاهی، در نگهداشت کربن آلی خاک موثر بود. نظام کم خاک ورزی در مقایسه با بی خاک ورزی، باعث بهبود اغلب شناسه های کیفیت خاک شد. هر دو گیاه پوششی باعث بهبود اغلب شناسه های کیفیت خاک، در مقایسه با شاهد شدند. هرچند گیاه ماشک، در مقایسه با خلر، به طور موثرتری باعث بهبود شاخص مدیریت کربن شد. ذخیره کربن در تیمار ماشک و خلر، به ترتیب 54 و 40 درصد بیشتر از تیمار بدون گیاه پوششی بود. در خاک ورزی مرسوم، کمترین مقدار عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، وزن صد دانه، وزن بلال، وزن دانه در بلال و تعداد ردیف دانه در بلال مشاهده شد. در مقابل، بیشترین مقدار عملکرد دانه، وزن صد دانه، وزن بلال و وزن دانه در بلال در تیمار بی خاک ورزی مشاهده شد. با این حال، تفاوت معنی داری بین دو تیمار خاک ورزی حفاظتی (بی خاک ورزی و کم خاک ورزی) از نظر عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، وزن بلال و تعداد ردیف دانه در بلال وجود نداشت. از طرف دیگر، تاثیر گیاه پوششی بر عملکرد بیولوژیک و تعداد دانه در ردیف بلال معنی دار بود، به طوری که بیشترین مقدار این دو صفت در تیمار ماشک گل خوشه ای مشاهده شد. در کل، تلفیق کم خاک ورزی و گیاه پوششی ماشک گل خوشه ای به عنوان مناسب ترین نظام کشت از نظر بهبود شناسه های کیفیت خاک و عملکرد ذرت در منطقه مورد مطالعه معرفی می گردند. [1]- Soil (organic) Carbon Stock[2]- Active Carbon[3]- Carbon Management Index[4]- Basal Respiration
کلید واژگان: بی خاک ورزی, کربن آلی خاک, کشاورزی حفاظتی, کم خاک ورزیIntroductionConservation agriculture (CA), as a sustainable cultivation system, aims at efficient use of natural resources with least environmental impacts, while achieving food security through increasing yield and crop diversification. CA consists of three main principles: 1- reduction or elimination of mechanical soil disturbance; 2- maintaining a permanent cover of crop residues on soil; and 3- diversification of crops. However, the total area under CA in Iran is less than 5% of arable lands. In Hamedan province, CA is mostly implemented in rainfed farming. Therefore, there is a necessity to expand CA in irrigated areas. Nonetheless, a lack of sufficient technical and local knowledge about CA acts as a barrier for its expansion in irrigated lands. Despite the large body of research conducted on CA, there is no detailed information about the combined effects of cover crops and conservation tillage systems on soil functioning and corn productivity in semi-arid regions of Hamedan province. Therefore, our aim was to study three-year effects of conservation tillage practices (no tillage and minimum tillage) and cover crops (hairy vetch and grass pea) on selected soil quality indicators and yield components of corn in a clay loam soil of a semi-arid region in Hamedan.
Materials and MethodsCombined effects of various tillage practices and cover crops on selected soil quality indicators and corn productivity were examined in a three-year experiment conducted in the research field of Bu-Ali Sina University. A factorial experiment in the basis of randomized complete block design with 3 replications and 2 factors were carried out, in which three levels of tillage practices (no tillage (NT), minimum tillage (MT), and conventional tillage (CT)), and three levels of cover crops (hairy vetch (V), grass pea (L), and no cover crop) were the treatments. Surface soil samples (0-15 cm) were collected two weeks after corn harvesting in the third year of experiment. Total organic carbon (TOC), organic carbon stock (CS), active carbon (AC), carbon management index (CMI), basal respiration (BR), alkaline phosphatase activity (APA), bulk density (BD), mean weight diameter of water-stable aggregates (MWD), and available phosphorous (P) and potassium (K) were determined. Corn yield components (including number of kernel rows per corn, number of grains per corn row, ear cob weight, hundred weight of grains, ear weight, grain weights per ear, biological yield and grain yield) were measured.
Results and DiscussionThe highest TOC (0.96%), CS (18.7 ton/ha), AC (398 mg/kg), CMI (74.8), BR (0.118 mgCO2/g.d) and MWD (1.82 mm) were observed in MT treatment. However, no significant difference was detected between MT and CT in terms of AC, CS and CMI. Moreover, the lowest TOC (0.74%) was measured in NT, which showed no significant difference with CT treatment (0.83%). Reduced destruction of soil structure coupled with the increased MWD, and increased inputs of crop residues through MT, resulted to the protection of organic matter against microbial decomposition. Soil structuring, represented by BD, was improved under conservation tillage treatments (NT and MT).Among cover crops, hairy vetch treatment demonstrated the highest TOC (1.0%), CS (19.5 ton/ha), AC (427 mg/kg), CMI (80.3) and MWD (1.73 mm). However, these indicators, except CMI, were not significantly different between the two cover crops. On the contrary, these indicators were lowest in the control (no cover crop). Moreover, AC and CMI were not significantly different between grass pea and the control. Carbon stock was increased by 54 and 40% in hairy vetch and grass pea treatments, respectively, relative to the control. In general, cover crop cultivation combined with conservation tillage practices introduced additional biomass to the soil which in turn improved soil organic matter over time and enhanced soil quality.The lowest amounts of biological yield (1663 g/m2), grain yield (507 g/m2), hundred weight of grains 11.0 g), ear weight (91.4 g), grain weights per ear (62.9 g), and number of kernel rows per corn (13) were measured in CT system. In contrast, the highest grain yield (637 g/m2), hundred grain weight (13.6 g), ear weight (108.4 g), and grain weights per ear (81.9 g) were measured in NT treatment. However, the biological yield showed no significant difference between NT and CT. Soil quality improvement in conservation tillage treatments explains the enhancement of certain yield components. Biological yield and number of grains per row demonstrated significant difference between cover crop treatments; the maximum of biological yield (2103 g/m2) and of number of grains per row (44) was measured in hairy vetch treatment. Moreover, the lowest of biologigal yield (1589 g/m2) was observed in the control (no cover crop) treatment.
ConclusionsAll soil quality indicators, except available P, were improved under MT as compared with CT. Our three-year study revealed that among conservation tillage treatments, MT improved majority of soil quality indicators compared to NT. Therefore, minimum tillage practice seems to be more sustainable in this study area. Conservation tillage treatments (MT and NT) also enhanced corn grain yield, grain weights per ear and number of grain rows per ear compared to to the CT. Both cover crops improved most soil quality indicators. Moreover, both cover crops induced significant effect on biological yield, although hairy vetch was more effective than grass pea. As a whole, the integration of minimum tillage with hairy vetch cover crop is considered as a sustainable cropping system for the improvement of soil quality and corn yield in this area.
Keywords: Conservation agriculture, Minimum tillage, No tillage, Soil organic carbon -
سابقه و هدف
سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) یکی از محصولات غذایی جهانی است و ایران با بیش از پنج میلیون تن تولید، رتبه سیزدهم را در بین بزرگترین تولیدکنندگان سیب زمینی جهان دارد. استان همدان نیز یکی از تولیدکنندگان اصلی سیب زمینی در ایران است. در این محصول، عملکرد کمی و کیفی بسیار وابسته به عرضه کافی نیتروژن است. با این حال، ریشه نسبتا کم عمق سیب زمینی همراه با نیاز زیاد نیتروژن و آب آن، خطر آبشویی نیترات را افزایش می دهد. بنابراین، بهینه سازی مصرف نیتروژن برای سیب زمینی، هم برای به حداکثر رساندن تولید و هم برای به حداقل رساندن ورود نیتروژن به آب های زیرزمینی مهم است. جهت دستیابی به این هدف، کشاورزی پایدار می تواند نقش قابل توجهی داشته باشد. یکی از روش های رسیدن به کشاورزی پایدار، ایجاد تنوع با استفاده از کشت مخلوط گیاهان مختلف است. از این رو، هدف این آزمایش پاسخ سیب زمینی و نیز کارایی استفاده از منابع به کشت مخلوط با لوبیاسبز بود.
مواد و روش هاآزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در فصل زراعی 1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا انجام شد. الگوهای کشت در چهار سطح (کشت خالص سیب زمینی، کشت لوبیاسبز بین ردیف های سیب زمینی، کشت لوبیاسبز روی ردیف های سیب زمینی و کشت لوبیاسبز بین و روی ردیف های سیب زمینی) و مصرف کود اوره در سه سطح (صفر، 174 و 348 کیلوگرم در هکتار) فاکتورهای آزمایش بودند. جهت محاسبه سودمندی کشت مخلوط، لوبیاسبز نیز به صورت خالص در سه تکرار کشت شد. در کشت های مخلوط، 50 درصد تراکم لوبیاسبز در مترمربع به کشت خالص سیب زمینی اضافه شد. عملکرد غده، درصد و عملکرد غده های با اندازه مختلف، محتوای کلروفیل برگ سیب زمینی، کارآیی مصرف نیتروژن و آب و نیز شاخص های مجموع عملکرد نسبی (RYT) و ضریب معادل زمین (LEC) محاسبه و ارزیابی شدند. تجزیه واریانس داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SAS 9.1 انجام و تفاوت بین میانگین ها به روش حداقل اختلاف معنی دار (LSD) در سطح احتمال 5 درصد بررسی شد.
یافته هااثر متقابل تیمارها بر صفات مورد بررسی به جز تعداد ساقه اصلی در بوته و تعداد غده در بوته معنی دار شد. بیشترین تعداد و وزن گره تثبیت کننده نیتروژن از کشت لوبیاسبز بین ردیف های سیب زمینی با مصرف 174 کیلوگرم اوره در هکتار حاصل شد و کمترین میزان این صفات به تیمار کشت لوبیاسبز روی ردیف های سیب زمینی با مصرف 348 کیلوگرم اوره در هکتار تعلق گرفت. همچنین، کشت مخلوط لوبیاسبز بین ردیف های سیب زمینی با مصرف 174 کیلوگرم اوره در هکتار، بیشترین کلروفیل برگ سیب زمینی را داشت. بیشترین عملکرد کل و عملکرد غده های تجاری نیز به تیمار کشت لوبیاسبز بین ردیف های سیب زمینی با مصرف 348 کیلوگرم اوره در هکتار اختصاص یافت. ولی، این تیمار با تیمار کشت مخلوط لوبیاسبز بین ردیف های سیب زمینی با مصرف 174 کیلوگرم اوره در هکتار از نظر عملکرد کل و عملکرد غده های تجاری تفاوت معنی دار نداشت. بر اساس عملکرد اقتصادی نیز بیشترین کارایی مصرف آب و کود اوره از تیمار کشت مخلوط لوبیاسبز بین ردیف های سیب زمینی با مصرف 174 کیلوگرم اوره در هکتار حاصل شد. بالاترین مجموع عملکرد نسبی و ضریب معادل زمین نیز از کشت لوبیاسبز بین ردیف های سیب زمینی با مصرف 174 کیلوگرم اوره در هکتار به دست آمد.
نتیجه گیریدر مجموع کشت لوبیا سبز بین ردیف های سیب زمینی با مصرف 174 کیلوگرم اوره در هکتار در مقایسه با کشت خالص سیب زمینی همراه با مصرف 348 کیلوگرم اوره در هکتار، عملکرد غده سیب زمینی و کارایی استفاده از منابع را بهبود بخشید. ازاین رو، به نظر می رسد این الگوی کشت از تکنیک های کشاورزی کم نهاده بوده و می تواند ضمن تولید محصول رضایت بخش، مصرف کود شیمیایی نیتروژنه را نیز کاهش دهد.
کلید واژگان: چند کشتی, سیب زمینی, ضریب معادل زمین, عملکرد نسبی, کود اورهBackground and objectivesPotato (Solanum tuberosum L.) is a global food crop, and Iran with more than 5 million tons of production, ranks 13th among the world’s biggest producers of potatoes. Hamedan province is also one of the main potato producers in Iran. In this crop, the yields of quantity and quality are very dependent on an adequate application of nitrogen. However, the relatively shallow root system of the potato crop, coupled with its large nitrogen and water requirement increases the risk of nitrogen leaching. Therefore, optimizing N consumption for potato is important, both for maximizing production and for minimizing N loss to groundwater. Sustainable agriculture can play a significant role in achieving this goal. One of the methods for achieving sustainable agriculture is to create diversity by using intercropping of different plants in agriculture. Hence, the purpose of this experiment was to evaluate the response of potato as well as the resources use efficiency to intercropping with green bean.
Materials and MethodsThe experiment was conducted as a factorial based on randomized complete block design with three replications in 2016 growing season at the Research Farm of the Bu-Ali Sina University. Planting patterns in four levels (potato sole cropping, planting green bean between potato rows, planting green bean within potato rows, and planting green bean between and within potato rows), and three levels of urea fertilizer (0, 174 and 348 kg urea/ha) were the experimental factors. To calculate the advantages of intercropping, the pure stand of green bean was also cultivated in three replications. In intercropping, 50% of the density of green bean was added to pure stand of potato. Tuber yield, percentage and yield of tubers in different size, leaf chlorophyll content of potato, nitrogen and water use efficiency, as well as total relative yield (RYT) and land equivalent coefficient (LEC) indices were calculated and evaluated. SAS 9.1 software were used for analysis of variance (ANOVA) calculations. The difference between the means was evaluated by the least significant difference (LSD) method at the level of 5% probability.
ResultsThe interaction of treatments on traits was significant except for the number of main stems and tubers per plant. The highest number and weight of root nodules were obtained from the green bean planting between potato rows with consumption of 174 kg urea/ha, and the lowest values of these were belonged to the green bean planting within potato rows with consumption of 348 kg urea/ha. Also the highest potato leaf chlorophyll was revealed at the green bean planting between potato rows with consumption of 174 kg urea/ha. Maximum total tuber yield and yield of commercial tubers were revealed at the green bean planting between potato rows with consumption of 348 kg urea/ha. However, this treatment did not show a significant difference with the treatment of green bean planting between potato rows at the fertilizer level of 174 kg urea/ha for the traits of total tuber yield and yield of commercial tubers. The highest water and urea fertilizer use efficiency were obtained from the treatment of green bean planting between potato rows at the fertilizer level of 174 kg urea/ha. Maximum RVT and LEC were achieved at green bean planting between potato rows with consumption of 174 kg urea/ha.
ConclusionGenerally, green bean planting between potato rows with consumption of 174 kg urea/ha compare to potato sole cropping with application of 348 kg urea/ha, improved the yield of potato and the efficiency of resources use. Therefore, it seems that this planting pattern is low input agricultural techniques and in addition to the satisfactory production can also reduce nitrogen chemical fertilizer consumption.
Keywords: Land equivalent coefficient, Multiple cropping, potato, Relative yield, urea fertilizer -
سابقه و هدف
تناوب زراعی یک توالی سالیانه محصولات است که در همان زمین رشد می کنند. تناوب خوب محصول، یک جایگزینی منظم از طبقات مختلف محصولات کشاورزی است. تناوب زراعی باید به گونه ای انجام شود که بتوان بازده زیادی را به دست آورد و مزرعه را با کم ترین هزینه آماده نمود و خاک را حاصلخیز کرد. گیاهان زراعی خانواده حبوبات در تناوب زراعی می-توانند به دلیل افزایش نیتروژن در دسترس خاک و سایر مزایای زراعی بهره وری محصولات زراعی بعدی را بهبود ببخشند. با این حال، میزان این اثر با شرایط محیطی ، شیوه های مدیریت کشاورزی و گونه های حبوبات متفاوت است. همچنین، حبوبات می توانند با تقویت تشکیل و تثبیت خاک دانه های خاک از کربن آلی خاک در برابر معدنی شدن محافظت کنند. لذا، به منظور بررسی کارایی مصرف نیتروژن، رشد و عملکرد گندم تحت تاثیر مدیریت کود و پیش کاشت با گیاهان زراعی این آزمایش انجام شد.
مواد و روش هاآزمایشی دوساله طی سال های زراعی 92-1391 و 93-1392 به صورت فاکتوریل و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا شد. فاکتور اول تناوب در دو سطح نخود و ذرت (علوفه ای) و فاکتور دوم سطوح مختلف کود اوره در 6 سطح (0، 40، 80، 120، 160 و 200 کیلوگرم در هکتار) بود. عملیات برداشت محصول در تیر 1392 و 1393 انجام شد. تجزیه واریانس داده ها توسط نرم افزار آماری SAS نسخه 2/9 صورت گرفت.
یافته هانتایج آزمایش نشان داد که تقریبا تمام صفات مورد ارزیابی گندم تحت تاثیر تیمارهای تناوب و کاربرد کود نیتروژن قرار گرفتند. اما، هیچ کدام از صفات گندم تحت تاثیر اثر متقابل تناوب × کود نیتروژن قرار نگرفتند. بیش ترین میزان عملکرد بیولوژیک (1486 گرم در متر مربع)، عملکرد دانه (675 گرم در متر مربع) و درصد پروتیین دانه (70/13 درصد) در تناوب نخود مشاهده شدند. تناوب در مقایسه با ذرت صفات عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه و درصد پروتیین دانه گندم را به ترتیب حدود 17، 21 و 18 درصد بهبود بخشید. طبیعی است که با توجه به بهبود شرایط فیزیکوشیمیایی خاک بعد از کشت حبوباتی مثل نخود ویژگی های رشدی و عملکرد گیاه بعدی (در اینجا گندم) بهتر شود. در بین سطوح کود، کم ترین میزان عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و نیز درصد پروتیین گندم در عدم مصرف اوره به دست آمد (به ترتیب حدود 1102 و 417 گرم در متر مربع و 06/11 درصد). همچنین، بیش ترین میزان عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و نیز درصد پروتیین در مصرف 200 کیلوگرم در هکتار اوره به دست آمد (به ترتیب حدود 1544 و 775 گرم در متر مربع و 24/13 درصد)، اما مقادیر به دست آمده در این تیمار با تیمار مصرف 160 کیلوگرم در هکتار اوره اختلاف معنی داری نداشت. یکی از شناخته شده ترین اثرات کودهای نیتروژنه، بهبود صفات رشدی و عملکرد محصولات است. بالاترین کارایی مصرف نیتروژن نیز، در پیش کاشت نخود و کم ترین سطح مصرف کود مشاهده شد. در این مطالعه صفات رشد و عملکرد گندم از قبیل ارتفاع بوته، شاخص کلروفیل، اجزای عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و دانه، شاخص برداشت و درصد پروتیین دانه به دلیل کاربرد اوره افزایش یافت.
نتیجه گیریبه نظر می رسد در زراعت گندم برای کاهش مصرف کودهای نیتروژنه و کمک به سلامت محیط زیست استفاده از پیش کاشت حبوبات مثل نخود راه حل مناسبی باشد. همچنین، توجه به سطوح کودی بهینه و عدم مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی به پایداری کشاورزی کمک شایانی خواهد نمود.
کلید واژگان: پیش کاشت, تناوب, غلات, کود اوره, گندمBackground and objectivesCrop rotation is an annual succession of crops grown on the same land. Good crop rotation is a systematic succession of the different classes of farm crops. Crop rotation should be done in such a way to give large yields and provide the farm at the least expense of labor and fertilizes the soil. Pulses in crop rotations can improve the productivity of subsequent crops due to increased soil available N and other agronomic benefits. However, the magnitude of this effect can vary with environmental conditions, agricultural management practices and legume genotypes. Also, Legume plants can promote C storage by enhancing the formation and stabilization of soil aggregates that protect soil organic C from mineralization. In order to Evaluation of Nitrogen Use efficiency and Wheat Growth and Yield under Fertilizer Management and Pre-Cropping with crops an experiment was conducted.
Materials and MethodsA factorial experiment was designed based on randomized complete blocks with three replications and implemented on a sandy clay soil during 2012-13 and 2013-14 growing seasons, at the Agricultural Research Station, Faculty of Agriculture, University of Bu-Ali Sina, Hamedan, Iran. The first factor consisted of chickpea and corn (forage) and the second factor was urea fertilizer levels of 0, 40, 80, 120, 160 and 200 kg/ha. Harvest operation was done on July, 2013 and 2014. SAS procedures and programs were used for analysis of variance (ANOVA) calculations.
ResultsThe results showed that about all of the evaluated properties of wheat affected by pre-cropping and nitrogen fertilizer treatments. But, none of the wheat traits do not affect by pre-cropping × nitrogen fertilizer. The highest biological yield (1486 g m-2), grain yield (675 g m-2) and protein percentage (13.70%) were observed in chickpea pre-cropping treatment. Chickpea pre-cropping treatment increased wheat biological yield and grain yield and protein percentage about 17, 21 and 18 percent in comparison to corn pre-cropping treatment. Pay attention to the improved physicochemical conditions of the soil after cropping legumes such as chickpea, it is normal to improve the growth and yield characteristics of the next crop (in this study, wheat). Among the nitrogen fertilizer levels the lowest wheat biological yield and grain yield and protein percentage (about 1102 and 417 g m-2 and 11.06%, respectively) was achieved at 0 kg ha-1 N fertilizer consumption. Also, the highest wheat biological yield and grain yield and protein percentage (about 1544 and 775 g m-2 and 13.24%, respectively) was observed at 200 kg ha-1 N fertilizer consumption, but it had not significant difference with 160 kg/ha treatment. One of the most well-known effects of nitrogen fertilizers is to increase the crops properties of growth and yield. The highest nitrogen use efficiency was observed at chickpea pre-cropping and lowest level of fertilizer application. In this study, wheat growth and yield characteristics such as plant height, chlorophyll index, grain yield components, biological and grain yield, harvest index, and percentage of grain protein increased due to urea application.
ConclusionIt seems that in the wheat farming, legumes pre-cropping such as chickpea pre-cropping is a good solution to reduce the use of nitrogen fertilizers and to contribute to environmental health. Also, attention to optimum fertilizer levels and non-overuse of fertilizers will contribute to agricultural sustainability.
Keywords: Cereal, Crop Rotation, Pre-cropping, urea fertilizer, Wheat -
سابقه و هدف :
نخود (Cicer arietinum L.) یکی از قدیمی ترین گونه های لگوم بوده که حدود 7500 سال پیش در خاورمیانه شناسایی شده است. این گیاه نقش مهمی در تغذیه بشر به عنوان منبع پروتیین، انرژی، فیبر، ویتامین و مواد معدنی دارد. در بین عملیات زراعی مختلف، تاریخ کاشت مهم ترین عامل در دستیابی به عملکرد بهینه نخود است. تاریخ کاشت مناسب نخود از رقمی به رقم دیگر و از منطقه ای به منطقه دیگر به سبب شرایط بوم زراعی، مختلف است. کاشت زمستانه نوعی تاریخ کاشت است که از لحاظ شرایط زراعی موفقیت آمیز است. به منظور مطالعه اثر تاریخ های کاشت مختلف بر عملکرد کمی و کیفی نخود در شرایط دیم آزمایشی اجرا شد.
مواد و روش هااین آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان (طول 35 درجه و یک دقیقه شمالی و 48 درجه و عرض 31 دقیقه شرقی و ارتفاع 1690 متر) انجام گرفت. میانگین بلند مدت (30 ساله) دمای هوا منطقه 5/12 درجه سانتی گراد است. میانگین بلند مدت دمای هوا در طول فصل رشد منطقه 22 درجه سانتی گراد است. آزمایش در فصل های زراعی 91-1390 و 92-1391 اجرا شد. تاریخ کاشت در چهار سطح مختلف شامل 20 دی، 20 بهمن، 20 اسفند و20 فروردین هر دو سال به عنوان فاکتور اصلی و سه رقم نخود شامل هاشم، آرمان و آزاد نیز سطوح فاکتور فرعی بودند. در این مطالعه اجزای عملکرد، عملکرد زیستی و دانه، درصد و عملکرد پروتیین و تعداد گره ریشه بررسی شدند.
یافته هانتایج آزمایش نشان داد که اثر سال بر ویژگی های آزمایشی نخود معنی دار نبود اما، تمام صفات مورد ارزیابی تحت تاثیر تاریخ کاشت قرار گرفتند. بیشترین میزان ماده خشک کل، درصد پروتیین دانه، عملکرد دانه و عملکرد پروتیین (به ترتیب 33/772 گرم در متر مربع، 85/25%، 16/236 و 05/61 گرم در متر مربع) متعلق به تیمار تاریخ کاشت اول (20 دی) و رقم هاشم بود. همچنین، کمترین مقدار ماده خشک کل، درصد پروتیین دانه، عملکرد دانه و عملکرد پروتیین (به ترتیب 90/444 گرم در متر مربع، 17/22%، 91/75 و 83/16 گرم در متر مربع) به تیمار تاریخ کاشت آخر (20 فروردین) و رقم آزاد تعلق گرفت. بیشترین و کمترین مقدار صفات ارتفاع بوته، ارتفاع اولین غلاف، شاخص سطح برگ و تعداد گره ریشه نیز به ترتیب در تاریخ کاشت های اول (20 دی) و آخر (20 فروردین) بدست آمد که مقادیر این صفات در تاریخ کاشت 20 دی به طور معنی داری بیشتر از سایر تاریخ های کاشت بودند.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های این مطالعه می توان نتیجه گیری نمود که کشت زمستانه نخود زراعی منجر به بهبود ویژگی های رشدی و عملکرد کمی و کیفی این گیاه می گردد، به نحویکه با افزایش دوره رشد منجر به افزایش عملکرد دانه و ماده خشک کل می شود. با توجه به شرایط محیطی محل اجرای آزمایش، می توان تاریخ کاشت 20 دی را به عنوان تاریخ کاشت برتر معرفی نمود.
کلید واژگان: تاریخ کاشت, عملکرد دانه, شاخص سطح برگ, ماده خشک کل, نخودBackground and objectivesChickpea (Cicer arietinum L.) is one of the oldest of legume species that was identified in the Middle East about 7,500 years ago. This crop had an important role for human nutrition as source of protein, energy, fiber, vitamins, and minerals. Among the different agronomic practices, sowing time is the most important factor to achieving chickpea optimum yield. Chickpea Optimum sowing date is different from a cultivar to another and also from a region to another, due to agro-ecological conditions. Winter sowing is a kind of sowing date that is successful in terms of agronomic condition. In order to study of effect of different sowing dates on quantitative and qualitative yield of chickpea under dryland condition, an experiment was conducted.
Materials and methodsThis experiment was done at the Agricultural Research Station Faculty of Agriculture, University of Bu-Ali Sina, Hamedan, Iran (latitude 35◦1' N, longitude 48◦31' E and 1690 m altitude). The long-term average (30 years) of region air temperature is 12.5 ° C. The long-term average of air temperature during region growing season is 22˚C. The experiment was done during 2012 and 2013 growing seasons. Sowing dates in four level, including 10 January, 10 February, 10 March and 9 April of both years were as main plot, and three chickpea cultivar, including Hashem, Arman and Azad were as subplot. In this study was evaluated yield component, biological and grain yield, protein percent and protein yield and root nud number.
ResultsResults showed that the effect of year on chickpea experimental properties was not significant, but the all of the evaluated traits were affected by sowing dates significantly. The highest rates of total dry matter, grain protein percent, grain yield and protein yield (772.33 g m-2 and %25.85, 236.16 and 61.05 g m-2, respectively) was belonged to first sowing date (10 January) and Hashem cultivar. Also, the lowest total dry matter, grain protein percent, grain yield and protein yield (444.90 g m-2 and %22.17, 75.91 and 16.83 g m-2, respectively) was achieved at last sowing date (9 April) and Azad cultivar. The highest and lowest plant height, first sheath height, leaf area index and root nud number was achieved at the first sowing date (10 January) and final sowing date (9 April), respectively, that traits values at 10 January sowing date were significantly more than other sowing dates.
ConclusionAccording to the results of this study, it can be concluded that the winter cropping of chickpea leads to improvement of growth properties and quantitative and qualitative yield of this crop, as by increasing of growth period leads to increasing of grain yield and total dry matter. According to the environmental conditions of the experiment site, the sowing date of 10 January, can be considered as the best sowing date.
Keywords: Chickpea, Grain yield, Leaf area index, Sowing date, total dry matter -
به منظور بررسی اثر تداخل علف های هرز بر اجزای عملکرد، عملکرد و توان رقابتی برخی ارقام نخود، آزمایشی در دو سال زراعی 1392 و 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل وجین و عدم وجین علف های هرز و پنج رقم نخود (ترک، هاشم، آرمان، آزاد و محلی) بودند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر کنترل علف های هرز بر همه صفات به جز شاخص برداشت معنی دار بود. همچنین، اثر رقم بر کلیه صفات به جز شاخص برداشت معنی دار شد. اثر متقابل کنترل علف هرز در رقم نیز فقط بر عملکرد دانه و بیولوژیک معنی دار شد. بیشترین میزان عملکرد دانه (00/136 گرم در متر مربع) از رقم هاشم در شرایط وجین علف هرز به دست آمد. کمترین میزان این ویژگی با حدود 75 درصد کاهش به رقم محلی در شرایط عدم وجین تعلق گرفت. بیشترین عملکرد بیولوژیک (75/394 گرم در متر مربع) به رقم هاشم در شرایط وجین علف هرز تعلق داشت و کمترین آن با حدود 70 درصد کاهش از رقم محلی در شرایط عدم وجین علف هرز به دست آمد. بیشترین و کمترین بیوماس و تراکم علف هرز نیز به ترتیب به رقم هاشم و محلی اختصاص داشت. همچنین نتایج نشان داد که بالاترین شاخص توانایی تحمل رقابت (30/52) متعلق به رقم هاشم و پایین ترین میزان این شاخص (12/39) متعلق به رقم محلی بود. با توجه به نتایج این آزمایش می توان رقم هاشم را به عنوان رقمی مقاوم در برابر علف های هرز دانست، ولی در مقابل رقم محلی دارای کمترین توانایی در برابر هجوم علف های هرز بود.
کلید واژگان: توانایی تحمل رقابت, حبوبات, علف هرز, عملکرد, وجینIntroductionWeeds are among the main limiting factors in agriculture. In fact, the problem of weeds is a basic problem in farms, which can lead to major yield loss. Weeds can decrease soil nutrients and threaten crops by competing for water and light or by their allelopathic effects. Crop yield losses due to weeds depend on a number of factors such as grown species, weed number per area, weed competitive value, and crop developmental stage. Weeds can decrease grain quality, cause unequal maturation and harvesting difficulties, and act as the hosts for pathogens and pests. In addition, environmental and human health impact of herbicides, increasing resistance to herbicides, scarce by herbicides and increased conservation agriculture were the main factors stimulating the interest in developing new weed control methods. Chickpea is a weak crop against weed. Chickpea (Cicer arietinum L.) is one of the earliest cultivated legumes and has been found in the Middle East 7500-years ago. It plays an important role in human nutrition as a source of protein, energy, fiber, vitamins, and minerals for large population sectors in the developing world and is considered a healthy food in many developed countries.
Materials and MethodsIn order to evaluate yield components, yield and competitive power of chickpea cultivars, an experiment was conducted on a sand claysoil at the Agricultural Research Station (latitude 35˚1' N, longitude 48˚31' E and 1690 m altitude), Faculty of Agriculture, University of Bu-Ali Sina, Hamedan, Iran. The long-term average air temperature and average air temperature during the growing season was 12.5˚C and 22˚C, respectively. The experiment was done within two seasons, 2013 and 2014. The same field was used in both years and the same treatments were applied to the same plots. Experiment was conducted as the factorial based on randomized complete block design (RCBD) with three replications. Experimental treatments included weeding, no weeding of weeds, and five cultivars of chickpea (Tork, Hashem, Arman, Azad and Mahali). Analysis of variance was used for statistical analyses (Version 9.2, SAS). Differences between treatments were compared by least significant difference (LSD) test at the 5% probability.
Results and DiscussionAnalysis of variance showed that the effect of weed control on all traits except harvest index was significant. The effect of cultivar on all traits except harvest index was significant. The effect of weed control × cultivar interaction was statistically significant only on grain and biological yield. The highest grain yield (136.00 g m-2) was obtained for Hashem cultivar in weeding condition. The lowest value of this trait with about 75% reduction was obseverd for Mahali cultivar under no weeding condition. Maximum biological yield (394.75 g m-2) was observed for Hashem cultivar under weeding condition and the lowest value, with about 70% reduction, was found for Mahali cultivar under no weeding condition. Maximum and minimum weed biomass (104.99 and 52.50 g m-2, respectively) and weed density (20.50 and 10.67 per m2) was found for Hashem and Mahali cultivar, respectively. Therefore, results showed that the highest ability withstand competition (52.30) was observed for Hashem cultivar, and the lowest value of this index (39.12) was for the Mahali cultivar. The results showed that increasing the biomass of chickpea plants increased the ability withstand competition index, and decreased weed density and weed biomass. Therefore, Hashem cultivar can be known as a resistant cultivar against weeds, but Mahali cultivar has the lowest ability against weed invasion. In general, the use of resistant varieties is a good solution to reduce weed damages.
ConclusionThe results of this experiment showed that the yield of different chickpea cultivars decreased in the presence of weeds. However, yield reduction in different cultivars was not the same. As a result, Hashem and local cultivars were identified as the strongest and weakest cultivars against weeds, respectively. By evaluating the yield of different chickpea varieties and competitiveness index, the varieties with good competitive ability in the presence of weeds can be identified. Additionally, this has the potential for weed control management without chemical herbicides.
Keywords: Ability withstand competition, Weed, Weeding, yield -
اهداف
کشت مخلوط می تواند به عنوان یکی از راه های افزایش عملکرد و پایداری تولید در واحد سطح مطرح باشد. بنابراین، این آزمایش به منظور بررسی اجزاء عملکرد، عملکرد و شاخص های رقابت در کشت مخلوط تریتیکاله با ماشک گل خوشه ای تحت تاثیر سامانه های مختلف خاک ورزی انجام گردید.
مواد و روش هاآزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال زراعی 98-1397 بصورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرارانجام شد. خاک ورزی در سه سطح (شخم مرسوم، حداقل و بدون شخم) عامل اصلی و الگوی کاشت در پنج سطح (کشت خالص ماشک (M) و تریتیکاله (T) و کشت های مخلوط 50T:50M، 67T:33M و 33T:67M) عامل فرعی بوند.
یافته هانتایج نشان داد که اثر خاک ورزی و الگوی کشت بر تعداد سنبله در مترمربع، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و دانه تریتیکاله و تعداد نیام در بوته، تعداد دانه در بوته، وزن صد دانه، عملکرد بیولوژیک و دانه ماشک معنی دار بود. بالاترین عملکرد دانه تریتیکاله و ماشک مربوط به شخم رایج و کشت خالص بود. بیشترین سودمندی بر اساس شاخص های نسبت برابری زمین (30/1) و ضریب نسبی تراکم (60/4) از الگوی کشت مخلوط M50T+50 بدست آمد. مثبت بودن مقادیر شاخص غالبیت و بالاتر بودن مقادیر نسبت رقابت در الگوی 50T:50M و 33T:67M برای گیاه تریتیکاله، بیانگر برتری رقابتی تریتیکاله نسبت به ماشک یا استفاده بهتر از نهاده ها در کشت مخلوط بوده است. کاهش یا افزایش عملکرد واقعی کل و سودمندی مخلوط در تریتیکاله و ماشک مثبت بود.
نتیجه گیریبنابراین با برآورد شاخص های رقابتی به منظور بررسی وضعیت دو گونه در مخلوط مشخص گردید در تیمارهای مختلف کشت مخلوط افت عملکرد واقعی کل وجود نداشت که نشان از برتری کشت مخلوط نسبت به تک کشتی می باشد. بنابراین الگوی 50T+50M علاوه بر ایجاد تنوع زیستی و پایداری اکوسیستم باعث حداکثر بهره وری از زمین می شود.
کلید واژگان: تنوع زیستی, چند کشتی, نسبت برابری زمین, سودمندی مخلوط, کشاورزی پایدار, شخمBackground and ObjectiveIintercropping can be considered as one of the ways to increasing the yield and production stability per unit area. So, this experiment in order to investigate yield components and yield as well as competition indices in triticale and winter vetch intercropping under different tillage systems done.
Materials and MethodsThe experiment was conducted as a split plot based on randomized complete block design with three replications at the Bu-Ali Sina University. Three tillage levels (conventional, reduced and no tillage) were set as main plot and five planting patterns) sole cropping of winter wetch (M) and triticale (T) and intercropping of 50T+50M, 67T+33M and 33T+67M) were considered as sub plot.
ResultsResults showed that tillage and planting pattern had a significant effect on number of spikes per m-2, number of seeds per spike, 1000-seed weight and biological and grain yield in triticale. Also, such significant impact was recorded for the number of pods per plant, number of seeds per plant, 100-seed weight and biological and grain yield in winter vetch. The highest grain yield for triticale and winter vetch was relvealed at sole cropping under conventional tillage. Highest LER (1.30) and RCC (4.60) were obtained from 50T+50M treatment. The positive values of the aggressivity and the higher values of the competition ratios in 50T+50M treatment for triticale indicates the competitive superiority of triticale over winter vetch or better using of inputs in intercropping. Actual yield loss and intercropping advantage were positive in triticale and winter vetch.
ConclusionTherefore, by estimating the competitive indices in order to evaluate the ststuse of the two species in the intercropping, it was determined that in the different intercropping treatments, therewas no actual yeild loss which shows the superiority of intercropping over the sole cultivation of the two species. So, planting patterns of 50T+50M in addition to creating biodiversity and ecosystem sustainability, causes maximum productivity of the land.
Keywords: Biodiversity, Land Equivalent Ratio, Intercropping Advantage, Sustainable Agriculture, Tillage -
این آزمایش با هدف ارزیابی اثر همزیستی با میکوریزا (Glomus mosseae) بر سودمندی اکولوژیک کشت مخلوط افزایشی لوبیا چیتی با کدو پوست کاغذی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان در سال زراعی 1395 انجام گرفت. الگوی کشت در پنج سطح شامل کشت خالص کدوی پوست کاغذی (با تراکم 22/2 بوته در واحد سطح)، کشت خالص لوبیا چیتی (با تراکم 40 بوته در واحد سطح) و کشت مخلوط سری افزایشی 20، 40 و 60 درصد لوبیا با کدو در دو حالت کاربرد و عدم کاربرد کود زیستی میکوریزا (Glomus mosseae)، تیمارهای آزمایشی بودند. نتایج نشان داد که اثر الگوهای کشت در هر دو حالت کاربرد و عدم کاربرد میکوریزا بر صفات تعداد میوه در بوته، وزن بذر، عملکرد بذر، عملکرد روغن، عملکرد معادل کدو، کارایی مصرف آب و کارایی مصرف نیتروژن کدو و همچنین تعداد غلاف در بوته، وزن 100 دانه و عملکرد دانه لوبیا معنی دار بود. درصد روغن در کدو و درصد همزیستی در هر دو گیاه نیز در صورت کاربرد میکوریزا معنی دار بودند. بیشترین عملکرد معادل کدو (26/185 گرم بر مترمربع)، کارایی مصرف آب (72/2 کیلوگرم بر میلی متر) و کارایی مصرف نیتروژن (29/10 کیلوگرم بر کیلوگرم) از کشت مخلوط افزایشی 40 درصد لوبیا با کدو و در صورت کاربرد میکوریزا به دست آمد. نسبت برابری زمین جزیی در کدو بیشتر از لوبیا بود که بیانگر تاثیرپذیری بیشتر و مثبت کدو از کشت مخلوط با لوبیا است. بیشترین میزان نسبت برابری زمین (61/1)، مجموع ارزش نسبی (83/1)، کارایی استفاده از زمین (27/154) و شاخص بازگشت مالی (14/463) از کشت مخلوط افزایشی 40 درصد لوبیا با کدو و در حالت کاربرد میکوریزا حاصل شد که بیانگر توانایی میکوریزا در تعدیل رقابت لوبیا با کدو می باشد. در کل، با توجه به بهبود اجزای عملکرد، عملکرد معادل، کیفیت محصول تولیدی، کارایی مصرف آب و نیتروژن و نیز با عنایت به شاخص های سودمندی اکولوژیک می توان اظهار داشت که کشت مخلوط افزایشی 40 درصد لوبیا با کدو در شرایط کاربرد میکوریزا مناسب ترین تیمار است.
کلید واژگان: الگوی کشت, عملکرد معادل, کارایی مصرف آب, کارایی مصرف نیتروژن, کود زیستیAgroecology journal, Volume:13 Issue: 2, 2021, PP 271 -290Introduction
Demand for food in the world is likely to be nearly two times the current level by 2030, while the amount of new land for cultivating area is very limited (Marzban et al., 2014). Therefore, the design and implementation of systems with stability and performance are highly felt (Hosseini et al., 2016). In agriculture, there are different perspectives for imitation of nature, one example of which is sustainable agriculture. Intercropping is defined as a sustainable agricultural operation in which two or more species grow simultaneously during a season on a piece of land (Amani Machiani et al., 2018). By the way, the use of bio-fertilizers is a method to revive the natural flora of the soil and it is considered as a path to sustainable agriculture (Baqual & Das, 2006). Unfortunately, most conventional agricultural systems based on the high consumption of chemical fertilizers, are deprived of the benefits of coexistence of useful microorganisms with the plant, such as mycorrhiza coexistence. Therefore, it seems that using the intercropping and bio-fertilizer inoculation can be an effective step towards sustainable production in the agricultural lands.
Materials and MethodsThe experiment was conducted as factorial mode based on a randomized complete block design with three replications at the research farm of the Faculty of Agriculture, Bu-Ali Sina University. Using and non-using of mycorrhiza and 5 cultivation patterns including the pure crop of pumpkin, pure bean cultivation and additive intercropping of 20, 40 and 60% beans with pumpkin were the experimental treatments. The cultivation of both species was carried out on 9.3.2017. At the end of the growth period, harvest was done from each plot after removing the marginal effect, and oil percentage, oil yield, Pepo equivalent yield )PEY(, water use efficiency (WUE) and nitrogen utilization efficiency (NUE), the percentage of root clonization, as well as the usefulness indices of the intercropping were measured. The data were analyzed by SAS9.1 and the means were compared using LSD test at a probability level of 5%.
Results and DiscussionThe results indicated that the effect of crop pattern in both application and non-application of mycorrhiza were significant on the number of fruits per plant, seed weight, seed yield, oil yield, equivalent yield, water use efficiency and nitrogen use efficiency in pumpkin, as well as number of pods per plant, the weight of 100 seeds and grain yield of the bean. The percentage of oil in pumpkin and the percentage of root clonization in both plants were also significant in the case of mycorrhiza application. The highest amount of pumpkin equivalent yield, water use efficiency, and nitrogen use efficiency were obtained from additive intercropping of 40% bean with pumpkin under mycorrhiza application. The partial land equivalent ratio in the pumpkin was higher than that of bean, which can be concluded that the pumpkin cropping is influenced positively by the intercropping with the bean. The highest values of land equivalent ratio (LER(, relative value total )RVT( and Cumulativerelative efficiency index )REIc( were obtained from 40% bean incropped with pumpkin treatment. According to the results of CC, CR, and AG, it can be concluded that the bean is suitable for intercropping with pumpkin. ATER values of more than 1 were obtained in all treatments, except for the additive intercropping of 60% bean with pumpkin in both application and non-application of mycorrhiza. The highest amount of LUE and SPI in the case of application and non-application of mycorrhiza were obtained from additive intercropping of 40 and 20% bean with pumpkin, respectively, indicating the ability of the mycorrhiza to modify the competition of pumpkin with beans.
ConclusionAccording to the results of this study it was indicated that in the case of mycorrhiza application, the amount of all traits in the same treatments increased, and the 40% bean intercropped with pumpkin together with the application of mycorrhiza was determined as the superior treatment, which could be considered for the sustainable agriculture development and maintaining the ecosystem health.
Keywords: Biofertilizer, Equivalent yield, Nitrogen use efficiency, Planting pattern, Water use efficiency -
سابقه و هدف
طی دهه های گذشته منافع اقتصادی، کشاورزان را به سمت کشت کلزا سوق داده است. درنتیجه، تولید جهانی کلزا به میزان قابل توجهی افزایش یافته و امروزه این محصول در تناوب های کوتاه تر از گذشته رشد می کند. کلزا معمولا در صورت رشد بعد از گیاهان دیگر نسبت به کشت متوالی، عملکرد بیشتری تولید می کند. تناوب توالی گیاهان زراعی است که در همان زمین رشد می کنند. حبوبات در تناوب زراعی می توانند به دلیل افزایش نیتروژن در دسترس خاک و سایر مزایای زراعی، بهره وری محصولات زراعی بعدی را بهبود بخشند. همچنین حبوبات می توانند با تقویت تشکیل و تثبیت خاکدانه های خاک که از کربن آلی خاک در برابر کانی سازی محافظت می کنند، موجب افزایش ذخیره کربن شوند. لذا، به منظور بررسی رشد و عملکرد کلزا تحت تاثیر کود نیتروژنه در تناوب با ذرت و نخود، این آزمایش انجام شد.
مواد و روش هابه منظور بررسی رشد و عملکرد کلزا تحت تاثیر کود نیتروژنه در تناوب با ذرت و نخود، آزمایشی دوساله طی سال-های 93-91 به صورت فاکتوریل و بر پایه بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا اجرا شد. فاکتور اول تناوب در دو سطح (نخود و ذرت) و فاکتور دوم سطوح مختلف کود اوره در 6 سطح (0، 40، 80، 120، 160 و 200 کیلوگرم در هکتار) بود. نمونه های تصادفی از دو مترمربع با برش ساقه ها در نزدیکی سطح زمین برای تعیین عملکرد برداشت شد. صفات ارزیابی شده شامل ارتفاع بوته، اجزای عملکرد (تعداد خورجین در مترمربع، تعداد دانه در خورجین و وزن هزار دانه)، عملکرد زیستی و دانه، شاخص برداشت، شاخص کلروفیل و درصد پروتئین و روغن دانه است. تجزیه واریانس داده ها توسط نرم افزار آماری SAS نسخه 2/9 صورت گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که تقریبا تمام صفات ارزیابی شده کلزا تحت تاثیر تیمارهای تناوب و کود نیتروژن قرار گرفتند. ولی، هیچ یک از صفات کلزا تحت تاثیر اثر متقابل تناوب × کود اوره نبودند. بیشترین عملکرد زیستی، عملکرد دانه و درصد پروتئین دانه کلزا در تناوب با نخود مشاهده شد (به ترتیب حدود 924 و 263 گرم در مترمربع و 29/22 درصد). پیش کاشت نخود عملکرد زیستی و دانه و درصد پروتئین کلزا را در مقایسه با پیش کاشت ذرت حدود 14، 13 و 15 درصد افزایش داد. با توجه به بهبود شرایط فیزیکو-شیمیایی خاک بعد از کاشت لگوم مثل نخود این بهبود رشد و شاخص های عملکرد محصول بعد (کلزا، در این مطالعه) طبیعی است. در بین سطوح کودی کمترین عملکرد زیستی و دانه و درصد پروتئین (به ترتیب حدود 576، 125 گرم در مترمربع و 05/19 درصد) در تیمار عدم مصرف کود به دست آمد. همچنین، بیشترین میزان عملکرد زیستی، اجزای عملکرد دانه و عملکرد دانه و نیز درصد پروتئین (به-ترتیب حدود 1311، 342 گرم در مترمربع و 06/21 درصد) در مصرف 200 کیلوگرم در هکتار اوره مشاهده شد ولی مقادیر بدست آمده در این تیمار با تیمار مصرف 160 کیلوگرم در هکتار اوره اختلاف معنی داری نداشت. یکی از شناخته شده ترین اثرات کود نیتروژن افزایش شاخص های رشد و عملکرد محصولات زراعی است. در این مطالعه مشخصه های رشد و عملکرد کلزا مثل ارتفاع بوته، شاخص کلروفیل، اجزای عملکرد دانه، عملکرد زیستی و دانه، شاخص برداشت و درصد پروتئین و عملکرد روغن دانه به سبب کاربرد اوره افزایش یافتند.
نتیجه گیریبه نظر می رسد پیش کاشت نخود راه حل مناسبی برای کاهش استفاده از کود نیتروژنه و کمک به سلامت محیط زیست است. همچنین توجه به سطح بهینه کود و عدم استفاده بیش از حد کودها به پایداری کشاورزی کمک خواهد کرد.
کلید واژگان: تناوب, تولید محصول, حبوبات, کلزا, کود اورهEvaluation of Rapeseed Growth and Yield under Nitrogen Fertilizer in Rotation with Corn and ChickpeaBackground and objectivesOver the past decades, the economic benefit has prompted farmers to grow rapeseed. Consequently, the global rapeseed production increased considerably, and today the crop is grown in shorter rotations than ever before. Rapeseed crops usually yield more if grown after other species than when grown after rapeseed. Crop rotation is a succession of crops grown on the same land. Pulses in crop rotations can improve the productivity of subsequent crops due to increased soil available N and other agronomic benefits. Also, Legume plants can promote C storage by enhancing the formation and stabilization of soil aggregates that protect soil organic C from mineralization. In order to evaluation of rapeseed growth and yield under nitrogen fertilizer and pre-cropping with corn and chickpea crops, an experiment was conducted.
Materials and MethodsA factorial experiment was designed based on randomized complete blocks with three replications and implemented on a sandy clay soil during 2012-13 and 2013-14 growing seasons, at the Agricultural Research Station, Faculty of Agriculture, University of Bu-Ali Sina, Hamedan, Iran. The first factor consisted of chickpea and corn (forage) and the second factor was urea fertilizer levels of 0, 40, 80, 120, 160 and 200 kg/ha. Harvest operation was done in July 2013 and 2014. Random samples 2 m2 areas were harvested by cutting the stems near ground level to determine the crop grain and straw yield. Evaluated traits include plant height, grain yield components, biological and grain yield, harvest index, chlorophyll index and percentage of grain protein and oil. SAS procedures and programs were used for the analysis of variance (ANOVA) calculations.
Results and DiscussionThe results showed that all of the evaluated properties of rapeseed affected by pre-cropping and nitrogen fertilizer treatments. But, none of the rapeseed traits do not affect by pre-cropping × nitrogen fertilizer. The highest biological yield and grain yield and protein percentage were observed in chickpea pre-cropping treatment (about 924 and 263 g m-2 and 22.29%, respectively). Chickpea pre-cropping treatment increased rapeseed biological yield and grain yield and protein percentage about 14, 13 and 15 percent in comparison to corn pre-cropping treatment. Pay attention to the improved physicochemical conditions of the soil after cropping legumes such as chickpea, it is normal to improve the growth and yield characteristics of the next crop (in this study, rapeseed). Among the nitrogen fertilizer levels, the lowest rapeseed biological yield and grain yield and protein percentage (about 567 and 125 g m-2 and 19.05%, respectively) were achieved at 0 kg ha-1 N fertilizer consumption. Also, the highest rapeseed biological yield and grain yield and protein percentage (about 1311 and 342 g m-2 and 21.06%, respectively) were observed at 200 kg ha-1 N fertilizer consumption, but it had no significant difference with 160 kg/ha treatment. One of the most well-known effects of nitrogen fertilizers increased the properties of crop growth. In this study, rapeseed growth and yield characteristics such as plant height, chlorophyll index, grain yield components, biological and grain yield, harvest index, and percentage of grain protein and oil increased due to urea application.
ConclusionIt seems that in rapeseed farming, legumes pre-cropping such as chickpea pre-cropping is a good solution to reduce the use of nitrogen fertilizers and to contribute to environmental health. Also, attention to optimum fertilizer levels and non-overuse of fertilizers will contribute to agricultural sustainability.
Keywords: Crop Rotation, Legumes, Rapeseed, urea fertilizer, Yield performance -
اهداف
عملکرد کم و بهره وری کل زمین از عمده ترین چالش های مرتبط با کشاورزی در کشورهای در حال توسعه است. تنوع گیاهان زراعی با معرفی حبوبات در کشت مخلوط می تواند به کاهش این چالش ها کمک کند. از این رو، بررسی اثرات کشت مخلوط لوبیا سبز با سیب زمینی (رقم آگریا) بر شاخص های رشد، عملکرد و کل خروجی زمین (TLO) از مهمترین اهداف این پژوهش بود.
مواد و روشآزمایش در سال زراعی 1395 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 12 تیمار در سه تکرار اجرا شد. تیمارها شامل چهار الگوی کشت خالص سیب زمینی (M1)، کشت لوبیا سبز بین ردیف های سیب زمینی (M2)، کشت لوبیا سبز روی ردیف های سیب زمینی (M3) و کشت لوبیا سبز بین و روی ردیف های سیب زمینی (M4) و سه سطح کود نیتروژن (N0، N80 و N160: به ترتیب معادل صفر، 80 و 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) بودند.
یافته ها:
نتایج آزمایش در مورد گیاه سیب زمینی نشان داد بیشترین تجمع ماده خشک اندام هوایی (529 گرم در متر مربع) و شاخص سطح برگ (86/4) از تیمار M1×N160 و بیشترین سرعت رشد محصول (72/21 گرم بر متر مربع در روز) از الگوی کشت M2 به دست آمد. بیشترین تجمع ماده خشک در غده (877 گرم در متر مربع)، سرعت رشد غده (50/24 گرم در متر مربع در روز) و عملکرد غده (48/42 تن در هکتار) از تیمار M2×N160 حاصل شد. در لوبیا سبز بیشترین تجمع ماده خشک، شاخص سطح برگ، سرعت رشد محصول و بیشترین عملکرد نیام سبز از تیمار M2×N80 بدست آمد. در سطح کانوپی نیز بیشترین تجمع ماده خشک، سطح برگ، LER و TLO به تیمار M2×N80 تعلق گرفت. تیمار M2×N80در مقایسه با تیمار M1×N0 (کشت خالص سیب زمینی بدون دریافت نیتروژن) مقدار TLO را 43 درصد افزایش داد.
نتیجه گیریدر مجموع کشت لوبیا سبز بین ردیف های سیب زمینی و کاربرد 80 کیلوگرم نیتروژن در هکتار علاوه بر ایجاد تنوع زیستی و پایداری اکوسیستم باعث حداکثر بهره وری از زمین می شود.
کلید واژگان: نسبت برابری زمین, شاخص های رشد, کشت مخلوط, کل خروجی زمین, سیب زمینیBackground and ObjectiveLow yield and total land productivity are the main challenges related to agriculture in developing countries. Crop diversification can help reduce these challenges by introducing legumes in intercropping. Therefore, evaluation of the effects of green bean intercropping with potato (Agria cultivar) on physiological indices, yield and total land output (TLO), were important objectives of this study.
Materials and MethodsExperiment was conducted at the Agricultural Research Station, Faculty of Agriculture, Bu-Ali Sina University in 2016 growing season. Experiment was laid out as a factorial based on randomized complete block design with three replications. Four planting patterns including sole cropping of potato (M1), cropping green bean between rows of potato (M2), cropping green bean on rows of potato (M3) and cropping green bean between and on rows of potato (M4) were applied in combination with three levels of nitrogen fertilizer (N0, N80 and N160: 0, 80 and 160 kg N.ha-1, respectively).
ResultsThe results showed that the highest above ground dry matter accumulation (529 g.m-2) and leaf area index (4.86) were obtained at M1×N160 tretment. The highest crop growth rate (21.72 g.m-2.day-1) was achieved at M2 treatment. Maximum tuber dry matter accumulation (877 g.m-2), tuber growth rate (24.50 g.m-2.day-1), and tuber yield (42.48 t.ha-1) were obtained at M2×N160 treatment. In green bean, the highest dry matter accumulation, LAI, CGR and number of green pods per plant were obtained from M2×N80 treatment. At the canopy level, the highest accumulation of dry matter, LAI, LER and TLO were observed at M2×N80 treatment. Treatment of M2×N80 in comparison with M1×N0 treatment (sole cropping of potato without nitrogen consumption), increased TLO up to 43 percentage.
ConclusionThe cultivation of green beans between rows of potato and the application of 80 kg of nitrogen per hectare, in addition to creating biodiversity and ecosystem stability, causes maximum land productivity.
Keywords: Land Equivalent Ratio, Growth Indices, Intercropping, Total Land Output, Potato -
سابقه و هدف :
یکی از راهکارهای کلیدی در کشاورزی پایدار بازگرداندن تنوع به محیط های کشاورزی و مدیریت موثر آن است. کشت مخلوط عبارت است از کشت همزمان دو یا بیش از دو گونه در یک قطعه زمین در طول یک فصل زراعی، که یک روش مهم در توسعه سیستم تولید پایدار بویژه در سیستم هایی که هدف آن ها محدود ساختن مصرف نهاده های خارجی مانند کود و علف کش-های شیمیایی و... است. در قیاس با تک کشتی، سیستم کشت مخلوط استفاده بالاتری از منابع مثل کارایی مصرف مواد غذایی، کارایی مصرف آب و کارایی مصرف زمین دارد.
مواد و روش هابه منظور مقایسه عملکرد کمی و کیفی آفتابگردان در کشت خالص و کشت مخلوط با لوبیا / سویا آزمایشی در مزرعه آموزشی و پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان طی دو سال زراعی 1392 و 1393 انجام شد. آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی الگوهای مختلف کاشت شامل کشت خالص آفتابگردان، لوبیا و سویا با و بدون وجین و کشت های مخلوط افزایشی 30، 60 و 90 درصد لوبیا با آفتابگردان و کشت های مخلوط افزایشی 30، 60 و 90 درصد سویا با آفتابگردان بودند. صفات مورد ارزیابی گیاهان شامل عملکرد دانه، درصد و عملکرد روغن و پروتئین و میزان فسفر و پتاسیم دانه بود. ارزیابی کشت مخلوط بر اساس شاخص نسبت برابری زمین صورت گرفت.
یافته هانتایج آزمایش نشان داد عملکرد دانه هر سه گونه تحت تاثیر الگوهای کشت قرار گرفتند. بیشترین میزان عملکرد دانه آفتابگردان، لوبیا و سویا (به-ترتیب 3480، 3025 و 3158 کیلوگرم در هکتار) در کشت خالص با وجین به دست آمد و کشت مخلوط عملکرد دانه را کاهش داد. همچنین بیشترین عملکرد پروتئین و روغن و عناصر فسفر و پتاسیم آفتابگردان دانه، لوبیا و سویا متعلق به کشت خالص با وجین این گیاهان بود. با این حال نسبت برابری زمین در کشت های مخلوط با 60 و 90 درصد لوبیا و سویا بالاتر از یک بود که نشان دهنده سودمندی سیستم کشت مخلوط است. به طور کلی بر اساس شاخص نسبت برابری زمین کشت مخلوط آفتابگردان و لگوم (لوبیا و سویا) در بیشتر تیمارها برتر از کشت خالص گیاهان بود.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد که، سیستم های کشت مخلوط باعث کاهش عملکرد دانه آفتابگردان، لوبیا و سویا در مقایسه با تیمار تک کشتی با وجین می شوند، اما به طور کلی در اکثر تیمارها، ترکیب آفتابگردان-حبوبات (لوبیا و سویا) از لحاظ بهبود عملکرد اقتصادی و کارایی استفاده از زمین بهتر از تک کشتی آن ها بود.
کلید واژگان: رقابت, دانه روغنی, نسبت برابری زمین, عملکرد پروتئین, عملکرد روغنBackground and objectivesSustainable agriculture is the act of farming based on an understanding of ecosystem services, the study of relationships between organisms and their environment. One of the key strategies in sustainable agriculture is diversity restoration to agricultural environments and its effective management. Intercropping is an effective way of sustainable agriculture. Intercropping, which is defined as growing two or more species simultaneously in the same field during a growing season, is considered as one important strategy in developing sustainable production systems, particularly systems that aim to limit external inputs such as chemical fertilizer and herbicide. Compared to sole crops, intercropping system have higher utilization of resource i.e., nutrient use efficiency, water use efficiency, and land use efficiency.
Materials and methodsIn order to comparison of quantity and quality of sunflower yield in sole cropping and intercropping with bean / soybean, an experiment was conducted at the Agricultural Research Station, Faculty of Agriculture, University of Bu-Ali Sina, during 2013 and 2014 growing seasons. Experiment was conducted as randomized complete block design with three replications. Experimental treatment were different planting patterns including sunflower, bean and soybean sole cropping with and without weeding, additive intercropping of 30, 60 and 90% bean, as well as 30, 60 and 90% soybean with sunflower. Evaluated traits of crops including grain yield, protein and oil percent and yield and grain phosphor and potassium. Intercropping systems was evaluated by using land equivalent ratio (LER) index.
ResultsExperimental results showed that all three crops' grain yield has were affected by planting patterns. The highest sunflower, bean and soybean grain yield (3480, 3025 and 3158 Kg Ha-1, respectively) was achieved at sole cropping with weeding. Results also indicated that intercropping decreased grain yield. Moreover, the highest sunflower, bean and soybean protein and oil yield and grain phosphor and potassium were belonged to sole cropping with weeding of this crops. However, land equivalent ratio at intercropping patterns with 60 and 90% bean and soybean were more than 1 that showed advantage of intercropping. Totally, the findings of this study demonstrated that according to land equivalent ratio index, intercropping of sunflower and legumes (bean and soybean) in most treatments were more beneficial than sole cropping.
ConclusionThe results of this study showed that, intercropping systems decreased sunflower, bean and soybean grain yield in comparison with sole cropping with weeding treatment but, in general, in the most of the treatments, sunflower-legume (bean and soybean) intercropping was better than their sole cropping and associated with improving economic yield and land use efficiency.
Keywords: Competition, Land Equivalent Ratio, oil seed, Oil yield, Protein yield -
مهار علف های هرز یکی از مهم ترین مزایای کودهای سبز است. تراکم کاشت گیاه زراعی نیز از طریق کاهش نور قابل دسترس، زیست توده علف های هرز را کاهش می دهد. از این رو، اثر کودسبز کلزا و تراکم کاشت آفتابگردان بر علف های هرز و عملکرد به صورت آزمایش کرت خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شد. آزمایش در سال زراعی 94-1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینا همدان اجرا شد. وجین علف هرز، عدم کاربرد و کاربرد کود سبز در کرت های اصلی و تراکم های کاشت شش، هشت و 10 بوته آفتابگردان در متر مربع در کرت های فرعی قرار گرفتند. تراکم و زیست توده علف های هرز تحت تاثیر اثر متقابل فاکتورها قرار گرفت. بیشترین تراکم و زیست توده علف های هرز در تیمار شش بوته آفتابگردان در متر مربع و بدون کاربرد کودسبز مشاهده شد. در مقایسه با این تیمار، 10 بوته آفتابگردان در مترمربع و کاربرد کودسبز کارایی کنترل علف هرز را 79 درصد افزایش و زیست توده تاج خروس، سلمه تره، دم روباهی سبز، پیچک و کل علف های هرز را به ترتیب 70، 76، 99، 92 و 79 درصد کاهش داد. عملکرد تراکم 10 بوته آفتابگردان در مترمربع در حالت وجین و کاربرد کودسبز بیشترین بود و با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشت. بنابراین، کشت 10 بوته آفتابگردان در متر مربع در کنار کاربرد کودسبز کلزا، علف های هرز را کنترل و بیش ترین عملکرد را حاصل کرد که می تواند به کاهش مصرف علف کش ها کمک کرده و گامی موثر در راستای کشاورزی پایدار باشد.
کلید واژگان: روش های زراعی کنترل علف های هرز, کشاورزی پایدار, مالچ, مدیریت تلفیقی علف های هرزIntroductionWeeds are the most important limiting factor in agricultural systems and if they are not controlled, crop yields can be reduced up to 90% depending on the competitiveness of weeds and between 10 and 100% according to some literatures. One of the benefits of green manures is their ability to suppress weeds. Also, a higher crop density can reduce the biomass of weeds by reducing the amount of available light. Green fertilizers are plants cultivated in order to improve physical, chemical and biological soil properties and provide the necessary nutrients for the optimal crop growth. The use of different types of green manure is a suitable management for sustainable production in all agricultural ecosystems. In this way, the highest amount of light reaches to the crop and the least amount reaches to the competing weed. Increasing crop density can be an effective way to increase crop share of total source inventory and reduce weed dry weight. Rapeseed plant with allopathic substances in addition to food and medicinal uses, is also known as a weed controller providing a suitable environment for growing other plants by controlling weeds. This experiment was, therefore, performed to investigate the effect of canola green manure and planting density on weed control and sunflower yield.
Materials and Methodsthe present study was conducted as split-plot design based on randomized complete block with three replications at the Research Farm of the Bu-Ali Sina University in 2015-2016 growing season, to evaluate the effect of canola green manure and crop density on weeds dynamic and sunflower yield. Weed free, using and non-using canola green manure were set as main-plots and sunflower densities (6, 8 and 10 plants.m-2) were considered as sub-plots. Rapeseed was mixed with soil at the beginning of flowering stage and after two weeks, sunflower was planted in the main plots with the desired planting densities. The amount of rapeseed biomass at the time of return to the soil was about 6250 kg of shoot dry matter per hectare. In each sub-plot, six rows with five meters long were planted. Weeds were sampled to determine their density and dry weight in three stages (three weeks after emergence, flowering and physiological maturation of sunflower) with three replications by 1 × 1 m2 quadrat. Weeds were counted by species and their biomass was measured after drying for 72 hours in an oven at 80 °C. Also, two square meters were taken from each experimental plot after applying the margin effect (one row on both sides and half a meter from the top and bottom of the planting row) so as to measure the yield of sunflower seeds. Weed control efficiency index was used to evaluate the ability of green manure and plant density in controlling weed of sunflower field. Data analysis was done by SAS ver. 9.1 and comparison of means was performed using LSD test at the significance level of 95%.
Results and DiscussionMaximum weeds density and biomass were found at the treatment of 6 plants.m-2 under non-using green manure. In comparison with this treatment, cultivation of sunflower with 10 plants.m-2 under using green manure increased weed control efficiency (WCE) up to 79% and decreased biomass of Amaranthus retroflexus, Chenopodium album, Setaria viridis, Convolvulus arvensis and total weeds up to 70, 76, 99, 92 and 72 %, respectively. Sunflower yield at the 10 plants.m-2 density was the highest and the same under weed free and weed infested by using green manure. The interaction effect of treatments on density and biomass of sunflower field weeds was significant. The highest and lowest density and biomass of weeds were obtained from uncontrolled at a density of six plants and green manure at a density of 10 plants, respectively. Also, the highest yield of sunflower seeds (411 g.m-2) was attributed to the density of 10 plants in weed control treatment, which was insignificantly different with the density of 10 sunflower plants in the application of green manure, which had a yield of 379 g.m-2. This can be attributed to the role of green manure in controlling weeds, increasing microbial activity, increasing food mobility and better use of water and nutrients. It seems that at low densities, the absorption of solar radiation and dry matter production are lower due to the low leaf area. Other researchers have attributed increased corn yield at high densities to greater uptake of solar radiation by the canopy.
ConclusionSince the goal of sustainable agriculture is applying minimum herbicides and alternative management methods to control weeds, application of green manure and normal crop density can be a good strategy in this regard. Therefore, sunflower cultivation with density of 10 plant.m-2 and using green manure suppressed weeds and produced the highest yield. Therefore, this treatment can help to reduce herbicide application, and it will be an effective step for promotion of sustainable agriculture.
Keywords: Agronomical methods of weed control, Sustainable agriculture, Mulch, Integrated Weed Management -
مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران، سال سی و ششم شماره 6 (پیاپی 104، بهمن و اسفند 1399)، صص 923 -946
به منظور بررسی اثر لوبیا معمولی و بقایای آن بر صفات اگرومورفولوژیک، عملکرد و صفات کیفی زرین گیاه در شرایط کشت مخلوط و در نهایت بررسی سودمندی کشت مخلوط نسبت به کشت خالص زرین گیاه (Dracocephalum kotschyi Boiss.)، آزمایشی در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلی سینای همدان در سال های زراعی 1397و 1398 اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل کشت مخلوط افزایشی 0، 20 و 40 درصد لوبیا معمولی با زرین گیاه بود. بقایای لوبیا در سال اول در زمین باقی ماند تا اثر باقی مانده لوبیا بر عملکرد کمی و کیفی زرین گیاه در سال دوم مشخص شود. براساس نتایج حاصل، صفات اگرومورفولوژیک و عملکرد زرین گیاه در تیمارهای کشت مخلوط نسبت به تیمار شاهد (کشت خالص زرین گیاه) بهبود یافتند. نتایج حاصل از بررسی های انجام شده در مورد تولید متابولیت های ثانویه در برگ این گیاه حکایت از آن داشت که با بهبود شرایط اکولوژیک برای رشد و افزایش جذب نیتروژن توسط زرین گیاه، در کشت مخلوط با 20% لوبیا، درصد و عملکرد اسانس، میزان فنل و درصد آنتی اکسیدان نسبت به تیمار شاهد بیشتر شد، ولی ترکیب های فلاونوییدی در تیمار شاهد افزایش یافتند. نتایج حاصل از بررسی اثر بقایای لوبیا بر صفات کمی و کیفی زرین گیاه در سال دوم نشان داد که نیازهای زرین گیاه از لحاظ عناصر غذایی ازجمله نیتروژن تامین شده و سبب افزایش عملکرد کمی و کیفی زرین گیاه نسبت به تیمار شاهد شده است. عملکرد نسبی در زرین گیاه بالاتر از لوبیا بدست آمد که بیانگر سودبری زرین گیاه از کشت مخلوط با لوبیا است. در واقع، شاخص های LER (2<) نسبت رقابت و غالب بودن سودمندی کشت مخلوط زرین گیاه را نشان دادند. در کل، کشت مخلوط افزایشی 20% لوبیا با زرین گیاه به عنوان تیمار برتر شناسایی شد و می تواند برای تولید ارگانیک زرین گیاه توسط کشاورزان مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان, اسانس, بقایای گیاهی, جذب نیتروژن, فلاونوئید, فنلTo investigate the effects of common bean (Phaseolus vulgaris) and its residuals on agromorphological traits, yield, and qualitative characteristics of dragonhead (Dracocephalum kotschyi Boiss.) under intercropping conditions, and finally to evaluate the usefulness of intercropping compared to the monoculture of dragonhead, an experiment was conducted in a randomized complete blocks design with three replications at the research farm of Bu-Ali Sina University in Hamedan during growing seasons of 2018 and 2019. Experimental treatments included the additive intercropping of 0, 20 and 40% bean with dragonhead. The bean residuals were remained at the farm in the first year to determine its effects on quantitative and qualitative yield of dragonhead in the second year. Based on the results, the intercropping improved the agromorphological traits and yield of dragonhead compared to the control (dragonhead monoculture). The results showed that in the intercropping of 20% bean, the percentage and yield of essential oil, the phenol content, and the antioxidant percentage of dragonhead were higher than the control treatment, but flavonoids content was higher in the control. The results in the study of effects of bean residuals on the quantitative and qualitative traits of dragonhead in the second year showed that the meet of dragonhead needs in terms of nutrients like nitrogen increased its quantitative and qualitative yield compared to the control treatment. The relative yield of dragonhead was higher than bean, which indicated the profitability of dragonhead from intercropping with bean. In fact, the indices of land equivalent ratio (LER), competitive ratio (CR), and aggressivity (AG) showed the usefulness of dragonhead intercropping. Overall, the additive intercropping of 20% bean with dragonhead was identified as the superior treatment and can be used by farmers for organic production of dragonhead.
Keywords: Antioxidant, essential oil, plant residual, Nitrogen uptake, flavonoid, phenol -
سابقه و هدف
در کشاورزی، علف های هرز یکی از اصلی ترین عوامل محدود کننده است. در حقیقت، مشکل علف های هرز یک مشکل اساسی در مزارع است که می تواند منجر به ضررهای عمده اقتصادی در کشاورزی شود. علف های هرز می توانند مواد مغذی خاک را کاهش دهند و با رقابت بر سر آب، مواد غذایی و نور می توانند محصولات کشاورزی را تهدید کنند. نخود زراعی (Cicer arietinum L.) یکی از قدیمی ترین گونه های لگوم بوده که حدود 7500 سال پیش در خاورمیانه شناسایی شده است. این گیاه نقش مهمی در تغذیه بشر دارد و منبع پروتئین، انرژی، فیبر، ویتامین و مواد معدنی برای مردم مناطق در حال توسعه به شمار می رود. حضور علف های هرز در مزارع نخود در برخی شرایط باعث افت 90 درصدی عملکرد شده است. این پژوهش با هدف بررسی برخی صفات زیستی و عملکرد دانه پنج رقم نخود در حضور علف های هرز و در شرایط طبیعی انجام شد.
مواد و روش هاآزمایش در دو سال زراعی 1392 و 1393 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا (طول 35 درجه و یک دقیقه شمالی و عرض 48 درجه و 31 دقیقه شرقی و ارتفاع 1690 متر) اجرا شد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل کنترل علف هرز (وجین و عدم وجین) و ارقام نخود (ترک، هاشم، آرمان، آزاد و محلی) بودند. میزان کل بارندگی در طول اجرای آزمایش در سال اول و دوم به ترتیب حدود 76 و 80 میلی متر بود. صفات مورد ارزیابی نخود، ارتفاع بوته، سطح برگ، تعداد شاخه در بوته، عملکرد زیستی و دانه، شاخص کلروفیل و تعداد و وزن گره بودند. برای تجزیه واریانس از برنامه آماری SAS (نسخه 2/9) استفاده شد. مقایسه تیمارها به روش حداقل اختلاف معنی دار در سطح احتمال پنج درصد سنجیده شد.
یافته هاتجزیه واریانس داده ها نشان داد که اثر کنترل علف های هرز بر کلیه صفات معنی دار بود. همچنین، اثر رقم بر کلیه صفات به جز شاخص کلروفیل معنی دار شد. اثر متقابل کنترل علف هرز در رقم نیز فقط بر عملکرد زیستی و دانه معنی دار بود. بیشترین میزان ارتفاع بوته، شاخه در بوته، شاخص کلروفیل و تعداد و وزن گره در تیمار عدم وجین علف های هرز مشاهده شد و میزان این ویژگی ها در حضور علف های هرز کاهش معنی داری یافتند. بیشترین میزان عملکرد دانه (00/136 گرم در متر مربع) از رقم هاشم در شرایط وجین علف هرز به دست آمد. کمترین میزان این ویژگی (00/33 گرم در متر مربع) با حدود 75 درصد کاهش به رقم محلی در شرایط عدم وجین تعلق گرفت. بیشترین و کمترین زیست توده و تراکم علف هرز نیز به ترتیب به رقم هاشم و محلی اختصاص داشت. همچنین، نتایج نشان داد که بالاترین میزان شاخص رقابت (16/2) متعلق به رقم هاشم و پایین ترین این شاخص (41/0) متعلق به رقم محلی بود. با توجه به نتایج این آزمایش می توان رقم هاشم را به عنوان رقمی مقاوم در برابر علف های هرز دانست، در مقابل، رقم محلی دارای کمترین توانایی در برابر هجوم علف های هرز بود.
نتیجه گیرینتایج این آزمایش نشان داد که عملکرد ارقام مختلف نخود در حضور علف های هرز کاهش یافته است. با این حال، کاهش عملکرد در ارقام مختلف یکسان نبود. در نتیجه، ارقام هاشم و محلی به ترتیب به عنوان رقم قوی و ضعیف در رقابت با علف-های هرز شناسایی شدند. با ارزیابی عملکرد نخود و شاخص رقابت پذیری می توان دانست که کدام ارقام در شرایط حضور علف های-هرز از توانایی رقابت خوبی برخوردار هستند و این پتانسیل را دارند که در ترکیب با دیگر روش های کنترل علف هرز و با نیاز کمتر به علف کش ها، محصول قابل قبولتری کسب کنند.
کلید واژگان: ارتفاع بوته, رقابت, عملکرد, علف هرزBackground and objectivesIn agriculture, weeds are one of the main limiting factors. In fact, the problem of weeds is a basic problem in farms, which can lead to major economical yield losses in agriculture. Weeds can decrease soil nutrients and can threaten crops by competition for water, nutritions and light. Chickpea (Cicer arietinum L.) is one of the earliest cultivated legumes and 7500-years old remains have been found in the Middle East. It plays an important role in human nutrition as a source of protein, energy, fiber, vitamins, and minerals for large population sectors in the developing world. The weeds in chickpea fields in some cases has caused a 90% decrease in yield. This research was conducted to evaluation of some biological properties and grain yield of five chickpea cultivars in weed appearance in natural conditions.
Materials and methodsThe experiment was conducted at the Research Farm Bu-Ali Sina University (latitude 35◦1' N, longitude 48◦31' E and 1690 m altitude) during 2013 and 2014 growing seasons. Experiment was conducted as factorial based on randomized complete block design (RCBD) with three replications. Experimental treatments included weed control (weeding and non-weeding) and chickpea cultivars (Tork, Hashem, Arman, Azad and Mahali). The total amount of rainfall during the experiment in the first and second years was about 76 and 80 mm, respectively. The evaluated chickpea traits were plant height, leaf area, branches number per plant, biological and grain yield, chlorophyll index and nodule number and weight. Analysis of variance was used for statistical analyses (Version 9.2, SAS). Differences between treatments were compared by least significant difference (LSD) test at 5% probability.
ResultsAnalysis of variance showed that the effect of weed control on all traits. Also, the effect of cultivar was significant for all traits except chlorophyll index. The effect of weed control × Cultivar interaction was significant only for on biological and grain yield. The highest plant height, branches per plant, chlorophyll index and nodule number and weight were obtained at weeding treatment and these traits decreased significantly in weedy conditions. The highest grain yield (136.00 g m-2) was obtained at Hashem cultivar in weeding conditions. The lowest value of this trait (33.00 g m-2) with about 75% reduction, was achieved to Mahali cultivar in no weeding condition. Maximum and minimum weed biomass and density was belonged Hashem and Mahali cultivars, respectively. Therefore, results showed that the highest competition index (2.16) belonged to Hashem cultivar, and the lowest value of this index (0.41) belonged to the Mahali cultivar. According to the results of this research, Hashem cultivar can be known as a resistant cultivar against weeds, but against the Mahali cultivar it has the lowest ability against weed invasion.
ConclusionThe results of this experiment showed that the yield of different cultivars of chickpea were decreased in the presence of weeds. However, yield reduction were not same in different cultivars. As a result, Hashem and local cultivars were identified as a strong and weak cultivar, respectively, in competition with weeds. By evaluating the different varieties of chickpea yield and competitiveness index, can be known which the varieties have good competitive ability in a condition of weed presence, and have the potential in combination with other weed control methods, produce more acceptable yields by lesser need for herbicides.
Keywords: Competition, Plant height, Weed, Yield -
سابقه و هدف
یکی از راهکارهای کلیدی در کشاورزی پایدار بازگرداندن تنوع به محیط های کشاورزی و مدیریت موثر آن است. کشت مخلوط عبارت است از کشت همزمان دو یا بیش از دو گونه در یک قطعه زمین در طول یک فصل زراعی، که یک روش مهم در توسعه سیستم تولید پایدار بویژه در سیستم هایی که هدف آن ها محدود ساختن مصرف نهاده های خارجی مانند کود و علف کش های شیمیایی است. در قیاس با تک کشتی سیستم کشت مخلوط استفاده بالاتری از منابع مثل کارایی مصرف مواد غذایی، کارایی مصرف آب و کارایی مصرف زمین دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی سودمندی سیستم کشت مخلوط آفتابگردان و لگوم (للوبیا و سویا) انجام شد.
مواد و روش هاآزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آموزشی و پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان طی دو سال زراعی 1392 و 1393 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل کشت خالص آفتابگردان، لوبیا و سویا و کشت های مخلوط افزایشی 30، 60 و 90 درصد لوبیا با آفتابگردان و کشت های مخلوط افزایشی 30، 60 و 90 درصد سویا با آفتابگردان بودند. ارزیابی کشت مخلوط بر اساس شاخص های نسبت برابری زمین، بهره وری سیستم، غالبیت، رقابت، مجموع ارزش نسبی، نسبت معادل سطح زیر کشت و زمان و ضریب ازدحام نسبی صورت گرفت.
یافته هابر اساس نتایج این تحقیق، عملکرد دانه هر سه گونه و عملکرد معادل تحت تاثیر الگوهای کشت قرار گرفتند. بیشترین عملکرد دانه آفتابگردان، لوبیا و سویا در کشت خالص به دست آمد و کشت مخلوط به افت عملکرد دانه این محصولات منجر شد. با این حال عملکرد معادل آفتابگردان در کشت های مخلوط با 60 و 90 درصد لوبیا و سویا بیش از عملکرد خالص بود. در این تیمارها شاخص های نسبت برابری زمین، غالبیت، رقابت، مجموع ارزش نسبی، نسبت معادل سطح زیر کشت و زمان و ضریب ازدحام نسبی بالاتر از یک و شاخص رقابت کمتر از یک بود که نشان دهنده ی سودمندی سیستم کشت مخلوط است. از طرفی با توجه به شاخص غالبیت، گیاه آفتابگردان نسبت به لوبیا و سویا غالب بود.
نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که سیستم کشت مخلوط عملکرد دانه معادل آفتابگردان را نسبت به کشت خالص آفتابگردان افزایش داد. به طورکلی کشت مخلوط آفتابگردان و لگوم (لوبیا و سویا) در بیشتر تیمارها برتر از کشت خالص گیاهان بود که با بهبود عملکرد اقتصادی و کارایی استفاده از زمین همراه بود.
کلید واژگان: آفتابگردان, سویا, لوبیا, نسبت برابری زمین, رقابتBackground and objectivesOne of the key strategies in sustainable agriculture is diversity restoration to agricultural environments and effective management it. Intercropping, which is defined as growing two or more species simultaneously in the same field during a growing season, is considered one important strategy in developing sustainable production systems, particularly systems that aim to limit external inputs such as chemical fertilizer and herbicide etc. Compared to sole crops, intercropping system have higher utilization of resource i.e., nutrient use efficiency, water use efficiency, and land use efficiency. This research was done to evaluation advantageous of sunflower-legume intercropping systems,
Materials and methodsThe experiment was conducted as randomized complete block design with three replications at the Agricultural Research Station, Faculty of Agriculture, Bu-Ali Sina University, during 2013 and 2014 growing seasons. Experimental treatments were different planting patterns including sunflower, bean and soybean sole cropping, and additive intercropping of 30, 60 and 90% bean, as well as 30, 60 and 90% soybean with sunflower. Intercropping systems were evaluated by using indices of land equivalent ratio (LER), system productivity index (SPI), total relative value (RTV), area-time equivalent ratio (ATER), aggressivity index (AI), competition index (CI) and relative crowding coefficient (RCC).
ResultsResults showed that crops grain yield and sunflower equivalent yield affected by planting patterns. The highest sunflower, bean and soybean grain yields were achieved at sole cropping and intercropping decreased grain yield of these crops. However, sunflower equivalent yield at intercropping patterns of 60 and 90% bean and soybean were more than sole cropping. At this treatments, indices of land equivalent ratio, total relative value, area-time equivalent ratio and relative crowding coefficient were more than 1 and competition index was less than 1 that showed intercropping is advantageous. In this study pay attention to aggressivity index, sunflower was aggressive in comparison to bean and soybean.
ConclusionThe results of this present showed that, intercropping systems increased sunflower equal grain yield in comparison with sunflower sole cropping. In general, in the most of the treatments, sunflower-legume (bean and soybean) intercropping was better than their sole cropping and associated with improving economic yield and land use efficiency. The results of this present showed that, intercropping systems increased sunflower equal grain yield in comparison with sunflower sole cropping. In general, in the most of the treatments, sunflower-legume (bean and soybean) intercropping was better than their sole cropping and associated with improving economic yield and land use efficiency.
Keywords: Bean, Competition Index, Land Equivalent Ratio, soybean, Sunflower -
برای افزایش قدرت رقابتی آفتابگردان با علف های هرز، پتانسیل تولید و کارایی مصرف آب و نیتروژن از طریق کشت مخلوط با لوبیا و سویا تحت سیستم خاک ورزی حفاظتی،آزمایشی در دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان طی دو سال زراعی 1392 و 1393 انجام شد. آزمایش به صورت اسپلیت پلات بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. خاک ورزی شامل خاک ورزی مرسوم، خاک ورزی با چیزل و خاک ورزی با دیسک و الگوهای مختلف کاشت بصورت کشت خالص آفتابگردان با وجین علف های هرز، کشت خالص آفتابگردان بدون وجین علف های هرز، کشت های مخلوط افزایشی 30، 60 و 90 درصد لوبیا با آفتابگردان و کشت های مخلوط افزایشی 30، 60 و 90 درصد سویا با آفتابگردان به ترتیب به عنوان فاکتور اصلی و فرعی بودند. بیشترین مقادیر تراکم و بیوماس کل علف های هرز در تیمارهای خاک ورزی کاهش یافته و کشت خالص مشاهده شد. ولی، خاک ورزی مرسوم و سیستم کشت مخلوط توانستند تراکم و بیوماس علف های هرز غالب مانند تاج خروس، چسبک و پیچک را کاهش دهند. با توجه به افزایش عملکرد کل کشت مخلوط (مجموع عملکرد گیاه اصلی و همراه) این سیستم ها کارایی مصرف آب و نیتروژن را در مقایسه با کشت خالص آفتابگردان بدون وجین افزایش دادند. بر اساس نتیجه حاصل از این تحقیق، کشت های مخلوط در تراکم های بیش از 30 درصد لوبیا یا سویا با آفتابگردان در مقایسه با کشت خالص، سودمندی کشت مخلوط را نشان دادند. بنابراین، نتایج آزمایش حاضر بیانگر این است که در شرایط مشابه، کاربرد ترکیبی خاک ورزی حفاظتی و کشت مخلوط در زراعت آفتابگردان می تواند مدیریت علف های هرز را بهبود بخشیده و عملکرد اقتصادی و کارایی استفاده از زمین را در مقایسه با تک کشتی آفتابگردان در خاک ورزی مرسوم افزایش دهد.کلید واژگان: رقابت, خاک ورزی, شاخص های کشت مخلوط, عملکرد دانه, کارایی زمینFor increasing sunflower competitiveness to weeds, potential of production and water-nitrogen use efficiency through intercropping of bean and soybean under conservation tillage system, an experiment was conducted at the Agricultural Research Station, Faculty of Agriculture, Bu-Ali Sina University, during 2013 and 2014 growing seasons. Experiments were conducted as split plot based on randomized complete block design with three replications. Tillage as conventional tillage, reduced tillage by chisel and reduced tillage by disc) and different planting patterns :sunflower sole cropping with weeding, sunflower sole cropping without weeding, additive intercroppings of 30, 60 and 90%bean, as well as 30, 60 and 90%soybean with sunflower were considered as main plots and sub-plots, respectively. Results showed that the highest total weed density and biomass values were observed at reduced tillage and sole cropping treatments. However, conventional tillage and intercropping system were able to decrease density and biomass of dominant weeds, such as pigweed, foxtail and bindweed. Considering to the increasing total yield of intercropping (the sum of the yield of main and associated plants), these systems increased water and nitrogen use efficiency in comparison with sunflower sole cropping without weeding. The land equivalent ratio (LER) was calculated to measure efficiency of intercropping compared to sole cropping. Based on our findings, >30%bean: sunflower or >30%soybean: sunflower combination showed grain yield advantage (LER>1). In conclusion, our results suggest that under similar and favorable conditions, applying a combination of conservation tillage and intercropping to sunflower cultivation can improve weed management and increase the economical yield and land use efficiency when compared to sunflower sole crop under conventional tillage.Keywords: Competition, Grain Yield, Intercropping Indices, Land Efficiency, Tillage
-
سابقه و هدف
کودهای زیستی با تاثیر گذاری بر تخلخل خاک و پایداری خاکدانه ها، می توانند بر ساختمان خاک تاثیر بگذارند. در واقع فعالیت ریزجانداران خاک علاوه بر تاثیر بر ریشه گیاهان، اثرات قابل توجهی بر ترکیبات آلی و در اغلب موارد ساختمان خاک دارند. بنابراین هدف این تحقیق بررسی تاثیر کودهای زیستی شامل قارچ مایکوریزا (Glomus mosseae) و باکتری ریزوبیوم (Mesorhizobium caesar) به صورت جداگانه و با هم بر برخی ویژگی های فیزیکی (جرم مخصوص ظاهری و تخلخل خاک) و شیمیایی خاک (واکنش خاک، هدایت الکتریکی و ظرفیت تبادل کاتیونی) در دو شرایط گلخانه ای و مزرعه ای بود که تاکنون کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. چرا که کاربرد کودهای زیستی در خاک می تواند یکی از شیوه های مناسب برای حفظ و بهبود کیفیت فیزیکی و شیمیایی خاک باشد.
مواد و روش هابه منظور بررسی تاثیر همزیستی قارچ مایکوریزا و باکتری ریزوبیوم بر برخی خواص شیمیایی و فیزیکی خاک، آزمایشی در دو شرایط مزرعه و گلخانه، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار انجام شد. در شرایط مزرعه تیمارهای آزمایشی شامل قارچ مایکوریزا گونه گلوموس موسه آ، باکتری ریزوبیوم گونه مزوریزوبیوم، مایکوریزا× باکتری ریزوبیوم و شاهد (بدون مایه زنی) بودند. در شرایط گلخانه تیمار ماده زمینه سترون شده قارچ مایکوریزا و تیمار بدون گیاه (بدون مایه زنی) نیز تیمار های آزمایشی بودند. گیاه مورد کشت در این آزمایش نخود بود. در پایان فصل رشد نمونه های دستخورده و دستنخورده از عمقهای متفاوت برداشت و ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی مذکور در فوق اندازهگیری شد.
یافته هادر شرایط مزرعه و گلخانه تیمارهای شامل مایکوریزا باعث کاهش واکنش خاک شدند. تیمارهای مختلف تاثیر معنی داری بر گنجایش تبادل کاتیونی در دو شرایط گلخانه و مزرعه نداشتند. احتمالا بدلیل اینکه گنجایش تبادل کاتیونی در ارتباط با سطح ویژه خاک است. در شرایط گلخانه کمترین جرم مخصوص ظاهری در عمق 0-5 سانتی متر (در سطح 5 درصد) در گلدان های شامل تیمار مایکوریزا× باکتری ریزوبیوم (g cm-330/1) و مایکوریزا (g cm-336/1) و بیشترین جرم مخصوص ظاهری در تیمار شاهد بدون گیاه و بدون مایه زنی (g cm-349/1) مشاهده شد. همچنین تیمارهای شامل کود زیستی باعث افزایش معنی دار تخلخل خاک نسبت به شاهد بدون گیاه شدند. به گونه ای که در عمق اول (0-5 سانتی متر) تیمار مایکوریزا× باکتری ریزوبیوم (cm3cm-350/0) در عمق 5-10 سانتی متر تیمار مایکوریزا (cm3cm-349/0) و در عمق سوم (10-15 سانتی متر) هر سه تیمار کود زیستی بیشترین مقدار تخلخل را داشتند. شرایط مرزعه باعث کاهش اثر تیمارها بر ویژگی های فیزیکی خاک گردید، که احتمالا می تواند به علت تاثیر کمتر تیمارهای اعمال شده به علت وسعت زیاد منطقه و از طرفی شرایط محیطی کنترل نشده باشد.
نتیجه گیریبا توجه به اینکه تیمارهای مختلف کود زیستی تاثیر متفاوتی بر عمق ریشه زنی گیاهان و عملکرد گیاه دارند، تاثیر تیمارهای مختلف در این پژوهش در اعماق مختلف بر بهبود ساختمان خاک متفاوت بود. به طور کلی تیمارهای شامل کود زیستی با تاثیرگذاری بر عملکرد گیاه و ریشه گیاه باعث بهبود پارامترهای فیزیکی و ساختمان خاک شدند.
کلید واژگان: باکتری ریزوبیوم, تخلخل, جرم مخصوص ظاهری و مایکوریزاBackground and objectivesBio-fertilizers can affect soil structure by affecting soil porosity and aggregate stability. In fact, the activity of soil microorganisms, in addition to their effects on plant roots, has significant effects on organic compounds and, in most cases, soil structure. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of bio-fertilizers namely mycorrhiza fungi (Glomus mosseae) and rhizobium (Mesorhizobium caesar) separately and together on some physical (bulk density and soil porosity) and chemical (Soil reaction, electrical conductivity and cation exchange capacity) properties of soil under greenhouse and field conditions, which has been less studied, so far. Because the application of bio-fertilizers in the soil can be one of the best ways to maintain and improve the physical and chemical quality of the soil.
Materials and methodsIn order to investigate the effect of Mycorrhiza fungi and Rhizobium on some chemical and physical properties of soil, an experiment was conducted in both field and greenhouse conditions in a completely randomized-block design with three replications. Mycorrhizal fungi specie Glomus mosseae, rhizobium (Mesorhizobium), mycorrhiza - rhizobium and control (no bio-fertilizer) were the treatments at the field condition. Sterilized mycorrhiza background material and non-plant (non-bio-fertilizer) were the two additional treatments in the greenhouse condition. The plant cultivated in this experiment was chickpea. At the end of the growing season, disturbed and undisturbed soil samples were taken from different depths and physical and chemical soil properties, mentioned above, were measured.
ResultsIn the field and greenhouse conditions, mycorrhiza treatment reduced soil pH. Different treatments had no significant effect on cation exchange capacity under greenhouse and field conditions. Probably because, the cation exchange capacity associated with the soil specific surface area. In the greenhouse condition, the lowest bulk density at the first depth 0-5 cm (p < 0.05) was observed in pots containing mycorrhiza-rhizobium treatments (1.30 g cm-3) and mycorrhiza (1.36 g cm-3) and the highest bulk density was observed in the control treatment without plant and without inoculation (1.49 g cm-3). Also, treatments containing bio-fertilizer significantly increased soil porosity compared to the control without plant. So that, in the first depth 0-5 cm, the mycorrhiza × rhizobium bacteria treatment (0.50 cm3cm-3), in the depth 5-10 cm, the mycorrhiza treatment (0.49 cm3cm-3) and in the third depth (10-15 cm), all three bio-fertilizer treatments, had the highest porosity. The field conditions reduced the effects of the treatments on the soil physical properties, which may be due to the less impact of the treatments applied due to the large extent of the area and the uncontrolled environmental conditions.
ConclusionSince different bio-fertilizer treatments had different effects on rooting depth and plant yield, the effect of the different treatments on soil structure improvement was different in different depths. In general, treatments containing bio-fertilizers improved the soil physical parameters and structure by affecting plant and root yield.
Keywords: Bulk density, mycorrhiza, Porosity, Rhizobium bacteria -
علی رغم تاثیر قابل توجه قار چ ها و باکتری ها بر پایداری ساختمان خاک، تاثیر قارچ مایکوریزا گونه گلوموس موسه آ و باکتری ریزوبیوم بر ساختمان خاک، به ندرت مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایش در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دو مرحله گلخانه ای و مزرعه ای با کشت نخود اجرا شد. در شرایط مزرعه تیمارهای آزمایشی شامل قارچ مایکوریزا گونه گلوموس موسه آ، باکتری ریزوبیوم، ترکیب تیمار اول و دوم (مایکوریزا-باکتری ریزوبیوم) و شاهد (بدون تلقیح) و در شرایط گلخانه علاوه بر چهار تیمار فوق تیمار ماده زمینه سترون شده قارچ مایکوریزا و تیمار بدون گیاه، تیمارهای آزمایشی بودند. مقدار کربن آلی و پایداری خاکدانه ها در حالت تر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج گلخانه ای نشان داد که تیمار مایکوریزا نسبت به تیمار شاهد و شاهد بدون گیاه باعث افزایش معنی دار میانگین وزنی قطر خاکدانه ها (به ترتیب 6/51 و 1/189 درصد) شد. در شرایط گلخانه مقدار کربن آلی دارای همبستگی بالا با میانگین وزنی قطر خاکدانه ها (53/0R2=) بود و تیمار حاوی مایکوریزا باعث افزایش کربن آلی از 73/0 درصد در شاهد بدون گیاه به 02/1 درصد شد. در شرایط گلخانه تیمارمایکوریزا باعث افزایش خاکدانه های درشت و کاهش خاکدانه های ریز شد. همچنین استفاده همزمان باکتری و قارچ تاثیر کمتری بر پایداری خاکدانه ها نسبت به اثرات جداگانه آن ها داشت، زیرا استفاده همزمان، تاثیری بر رشد گیاه نداشت. در شرایط مزرعه تیمارها تاثیر معنی داری بر سایر کلاس اندازه خاکدانه ها نداشتند. نتایج نشان داد که همزیستی میکوریزی و باکتری ریزوبیوم به عنوان یک روش بیولوژیک و پایدار باعث ارتقای کیفیت ساختمان خاک شد.
کلید واژگان: کود بیولوژیک, کربن آلی, میانگین وزنی قطر خاکدانه هاIntroductionStability of soil aggregates is a result of complex physical, chemical and biological processes in the soil. In many studies, organic matter has been studied as a major factor in formation of aggregates and the effects of symbiosis between mycorrhizal fungi and bacteria largely ignored, however these microorganisms have a great effect in the formation of the aggregates. Plant roots provide a suitable habitat for the activity of many soil microorganisms. In this regard, the symbiosis of plant roots with fungi is one of the most common and long-lived symbiotic relationships that are found in most ecosystems. On the other hand, biological fertilizers can improve soil aggregation through influence the growth of root and plant. Despite the significant effect of fungi and bacteria on the stability of the soil structure, the effect of arbuscular mycorrhizal fungi species Glomus mosseae and Rhizobium species Mesorhizobiumon caesar on the soil structure has been rarely investigated. Therefore, the aim of this study was to evaluate the effect of chickpea inoculation with Rhizobium (Mesorhizobium caesar) and mycorrhizae (Glomus mosseae) on soil structural stability and aggregates size distribution under both greenhouse and field conditions.
Materials and MethodsThe present study was conducted as a randomized complete-block design with three replications in both greenhouse and field conditions. The treatments under field condition were mycorrhizal fungus (Glomus mosseae), Rhizobium (Mesorhizobium caesar), mycorrhizae – rhizobium combined treatment and a control (no inoculation). In the greenhouse condition, sterilized mycorrhiza background material and without plant (without inoculation) treatments were also added. Chickpea was planted at both conditions. Soil sampling was carried out after harvesting. The stability of aggregates using wet sieving method and soil organic carbon content were investigated.
Results and DiscussionGreenhouse study results showed that mycorrhizae treatment significantly increased the mean weight diameter of the aggregates by 51.6% and 189.1%, in comparison with the control (without inoculation) and control- without plant (without inoculation), respectively. This treatment increased macro aggregates and decreased the fine aggregates. In the greenhouse condition, soil organic carbon content had a high correlation with the mean weight diameter of the aggregates (R2 = 0.53) and mycorrhizal treatment increased organic carbon content from 0.73% in the control (without plant) to 1.02%. However, the mycorrhizae – rhizobium combined treatment had less effect on the stability of the aggregates than their single effects. The mass of aggregates of 1–2 mm are more sensitive to short-term management. In the greenhouse condition all the three biofertilizer treatments significantly increased the mass of the aggregates of 1-2 mm in comparison with the control treatment without plant (without inoculation). On the other hand, the mean comparison results showed that there was no significant difference between the sterilized mycorrhizal background and the control without plant (without inoculation). This may be due to the lower organic matter content in these two treatments compared to others. In the greenhouse condition, increasing the mass of coarse aggregates of 4-8 mm in diameter indicates the suitability of soil structure. On the other hand, aggregates coarser than 0.25 mm are considered as coarse and stable aggregates. It can be concluded that the application of mycorrhiza and rhizobium increased soil structural stability through the increase of the mass of these classes of the aggregates (2-4 and 4-8 mm), probably by affecting the length and volume of the root and plant yield. Under the field condition, the treatments had no impact on the mass of the aggregates in different size classes.
ConclusionBacteria and fungi can be effective factors in improving soil structure through increasing organic carbon in soil. The results of the present study indicated that aggregate stability was affected by biological fertilizer treatments under greenhouse condition so that the treatments containing biofertilizers increased soil aggregate stability and improved the soil structure that was probably due to increasing plant yield and root. Also, the less effect of biofertilizers on the stability of the aggregates and the increase of coarse aggregates under the field condition can be due to the uncontrolled climatic conditions compared to the greenhouse and the short duration of the study. In recent decades, the physical and chemical properties of soils have changed due to the use of chemical inputs in agricultural lands.The use of biological and organic fertilizers is an appropriate solution to these problems. It is recommended further study on the efficacy of other species of mycorrhizal fungi and rhizobium bacteria in improving soil physical and chemical quality, especially at the field scale. Also, considering the implementation of this project in the field condition, it is suggested to study the physical, mechanical and chemical properties of soil in the long term.
Keywords: Biofertilizer, Mean weight diameter, Organic carbon -
یکی از راهکارهای حرکت به سمت کشاورزی پایدار، ایجاد تنوع و به کارگیری کشت مخلوطی از گیاهان، ارقام و یا ایزولاین های مختلف در زراعت است. هم چنین جهت افزایش بهره وری در نظام کشاورزی، مدیریت منابع و نهاده ها نیز نقش اساسی دارند. به همین دلیل در این آزمایش واکنش سیب زمینی (Solanum tuberosum L.) به الگوهای مختلف کشت (کشت خالص سیب زمینی و کشت های مخلوط افزایشی لوبیا سبز (Phaseolus vulgaris L.) در بین ردیف های سیب زمینی، روی ردیف های سیب زمینی و بین و روی ردیف های سیب زمینی) و سطوح نیتروژن (صفر، 80 و 160 کیلوگرم نیتروژن در هکتار) بررسی شد. آزمایش به صورت فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا و در سال زراعی 1395 اجرا شد. ویژگی های زراعی، اجزای عملکرد و عملکرد سیب زمینی، عملکرد معادل سیب زمینی، عملکرد غلاف لوبیا سبز، نسبت برابری زمین و مجموع ارزش نسبی اندازه گیری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بیش ترین عملکرد غده سیب زمینی (50/42 تن در هکتار) از تیمار کشت مخلوط بین ردیفی لوبیا سبز با دریافت 160 کیلوگرم نیتروژن به دست آمد که با تیمار کشت مخلوط بین ردیفی لوبیا سبز با دریافت 80 کیلوگرم نیتروژن (با عملکرد معادل 51/41 تن در هکتار)، اختلاف معنی داری نداشت. هم چنین، بالاترین عملکرد غلاف لوبیا سبز (515 گرم در مترمربع)، نسبت برابری زمین (53/1)، مجموع ارزش نسبی (45/1) و بالاترین عملکرد معادل سیب زمینی (38/54 تن در هکتار) از تیمار کشت مخلوط بین ردیفی لوبیا سبز با دریافت 80 کیلوگرم نیتروژن به دست آمد. بنابراین، تیمار کشت مخلوط بین ردیفی لوبیا سبز با دریافت 80 کیلوگرم نیتروژن از نظر رشد، عملکرد غده، بهبود کارایی استفاده از زمین و کارایی مصرف نیتروژن مناسب ترین تیمار بود. در کل، کشت لوبیا سبز در بین ردیف های سیب زمینی به دلیل تعلق آن ها به دو تیره مختلف و تفاوت های اکولوژیکی، مورفولوژیکی و تغذیه ای، جنبه های هم یاری و مکملی مناسبی در کشت مخلوط دارند. این امر موجب افزایش بهره وری بهتر از زمین، نور و مواد غذایی موجود در واحد سطح و نیز افزایش تنوع در اکوسیستم های کشاورزی می گردد.
کلید واژگان: چند کشتی, کارایی مصرف منابع, لگوم, مجموع ارزش نسبی, نسبت برابری زمینAgroecology journal, Volume:11 Issue: 4, 2020, PP 1409 -1422IntroductionOne of the ways to move towards sustainable agriculture is to create diversity and using intercropping of crops, cultivars and / or different isolines in agriculture. In order to increase productivity in the agricultural system, resource management and inputs also play a key role. In addition, to preserve ecological balance and stability of the system, the main goals in the intercropping systems are maximum exploitation of environmental resources such as water, soil, food, the quantitative as well as qualitative increase of yield, and reduction of damage from pests, diseases, and weeds. In addition, improvement social conditions, such as greater economic stability and adequate nutrition for humans are pursued. Therefore, the present study aimed to exploit the agro-ecological benefits of additive intercropping of green bean in reduction of nitrogen consumption in potato cultivation and improving the land use efficiency and potato equivalent yield.
Materials and MethodsIn order to evaluate the effects of additive intercropping of green bean on potato growth, tuber yield, nitrogen use efficiency, land use efficiency, and potato equivalent yield as well as green bean yield, an experiment was conducted at the Farm Research of Faculty Agriculture (latitude 35◦1'N, longitude 48◦31'E and 1690 m altitude), Bu-Ali Sina University, Hamedan, Iran, in the growing season of 2016. Experiment was laid out as a factorial based on randomized complete block design with three replications. Four planting patterns including sole cropping of potato (M1), green bean intercrops between potato rows (M2), green bean intercrops within potato rows (M3) and green bean intercrops between and within potato rows (M4) were applied in combination with three levels of nitrogen fertilizer (N0, N80 and N160: 0, 80 and 160 kg N ha-1, respectively). Intercropping system was done using additive design. So that, the potato density was kept constant and in all cropping patterns, 50% sole green bean planting density was added to potato plots. Traits of plant height (PH), tuber yield (TY), number of tuber per plant (NTP), tuber dry matter (TDW), harvest index (HI), and potato equivalent yield (PEY) for potato, and green bean pod yield (GPY), number of pods per plant (NPP), and biological yield (BY) for green bean were evaluated. Land equivalent ratio (LER), relative value total (RVT) indices were also studied.
Results and DiscussionResults demonstrate that planting pattern and N had the strongest influence on tuber equivalent yield as well as tuber yield of winter wheat followed by interactions between these treatment factors. Accordingly, when normal and high N levels were applied, potato equivalent yield values were comparable to, or higher than, those obtained without consumption of N. The highest potato tuber yield (42.50 t.ha-1) was revealed at the treatment of green bean intercrops between potato rows with consumption of 160 kg N ha-1. This treatment did not show significant difference with the treatment of green bean intercrops between potato rows with consumption of 80 kg N ha-1, which had a yield of 41.51 t.ha-1. Also, the highest values for yield of green beans (515 g.m-2), the land equivalent ratio (1.50), total relative value (1.45) and the highest potato equivalent yield (54.38 t.ha-1) were obtained at M2 × N80 (green bean cultivation between potato rows with consumption of 80 kg N ha-1) treatment. Legumes have the ability to nitrogen fixation and using of them in intercropped systems can be suitable for reduce nitrogen use as well as environmental problems. Therefore, in terms of growth, tuber yield, land use efficiency and nitrogen utilization efficiency, treatment of green bean intercrops between potato rows with consumption of 80 kg N ha-1 was the best treatment for potato production.
ConclusionIn general, the cultivation of green beans between potato rows due to ecological, morphological and nutritional differences has cooperation aspects in intercropping. This will increase the productivity of the land, the light and food in the unit area and the diversity in agricultural ecosystems.
Keywords: Land equivalent ratio, Legume, Multiple cropping, Relative value total, Resource use efficiency, Tuber
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.