حسین اللهیاری
-
Amblyseius swirskii Athias-Henriot (Acari: Phytoseiidae) is an important generalist predator used to control several important crops' pests such as spider mites, whiteflies, and thrips. In this study, the lethal concentrations of Mentha piperita L. (Lamiaceae) and Laurus nobilis L. (Lauraceae) essential oils (EOs) were calculated on the adult stage of the Frankliniella occidentalis (Pergande) (Thysanoptera: Thripidae). The side effects of EOs were investigated on the functional response of A. swirskii on F. occidentalis 1st instar larvae. The females of A. swirskii were exposed to sub-lethal concentrations (LC30 and LC50) of EOs for 12 h with the fumigant exposure method. In the control, the treatment was performed by using Triton X-100 (0.02). Treated predatory mites were selected randomly, and transferred to the experimental arenas containing 2, 4, 8, 16, 32, and 64 thrips. The predators were kept in the experimental arenas for 24 h at 25 ± 1 °C, 60 ± 10% RH, and a photoperiod of 16: 8 h (L: D). Results indicated that A. swirskii exhibited a type II functional response, regardless of EOs applications. The shortest (1.62 ± 0.046 h) and the longest (1.91 ± 0.049 h) handling times, were recorded in the control and the LC50 treatment of M. piperita EO, respectively. There was not a significant difference between attack rate coefficients (α) under sub-lethal concentrations. Based on the results, the two EOs have the potential to be used in F. occidentalis management, but their side effects on A. swirskii should be considered in IPM programs.
Keywords: Attack Rate, Botanical Pesticide, Handling Time, Integrated Pest Management, Predatory Mite -
سوسک سیاه غلات Zabrus tenebrioides مهمترین آفت گندم در استان گلستان است که در مزارع بدون تناوب زراعی با وجود کنترل شیمیایی، در مرحله پنجه زنی خسارت زیادی به محصول وارد می نماید. در این پژوهش، اثر هم زمان تغذیه گیاه، تراکم کشت و ضدعفونی بذرها با پودر قابل تعلیق حشره کش ایمیداکلوپرید (WS 70) بر میزان آلودگی، تراکم لارو و عملکرد گندم دیم در قالب طرح آزمایشی کرت های دو بار خرد شده در شهرستان گنبدکاووس طی سال های 1399 تا 1401 بررسی شد. تیمارهای آزمایشی شامل تغذیه با کوددهی گیاه یا عامل اصلی در دو سطح مطلوب (مصرف کودهای فسفات، پتاسه و اوره به ترتیب با 75، 25 و 100 کیلوگرم در هکتار) و رایج در منطقه (مصرف 100 کیلوگرم کود اوره در هکتار)، تراکم کشت یا عامل فرعی با سه سطح 160، 180 و 210 کیلوگرم بذر در هکتار و ضدعفونی بذرها با ایمیداکلوپرید یا عامل فرعی فرعی با پنج سطح صفر، 1، 5/1، 2 و 5/2 گرم بر کیلوگرم بذر، بودند. بر اساس نتایج و نیز با لحاظ مخاطرات زیست محیطی و اهمیت عملکرد دانه از نظر ارتباط مستقیم با درآمد کشاورز - در مقایسه با آلودگی و تعداد لارو، - دو تیمار با بیشترین عملکرد که در سطح احتمال 5 درصد با هم تفاوت معنی دار ندارند، پیشنهاد می شود یکی از تیمارها با تراکم کشت 160 کیلوگرم بذر در هکتار با غلظت 5/1 گرم ایمیداکلوپرید در 100 کیلوگرم بذر و تیمار دیگر با تراکم کشت 210 کیلوگرم بذر در هکتار با غلظت 1 گرم ایمیداکلوپرید در 100 کیلوگرم بذر و با تغذیه مطلوب می تواند انجام شود.کلید واژگان: ایمیداکلوپرید, تناوب زراعی, سوسک سیاه گندم, کرت های دو بار خرد شدهCereal ground beetle Zabrus tenebrioides is the most important pest of wheat in Golestan province, which causes great damage to the crop in fields without crop rotation despite chemical control by spraying in the tillering stage. This research investigated the simultaneous effect of nutrition by fertilizing, planting density, and seed treatment by imidacloprid, on the infestation, the number of pest larvae, and the grain yield in rainfed wheat during 2020 to 2022. The research was conducted using a split split plot the main factor is fertilizing with two levels. The optimum level: 100 kg/ha is urea fertilizer, 75 kg/ha is phosphate fertilizer, and 25 kg/ha is potash fertilizer. The custom level: of 100 kg/ha is urea fertilizer. Sub factor is the planting density including 160, 180, and 210 kg/ hectare of seeds. Sub subfactor, imidacloprid including doses: 0, 1, 1.5, 2, and 2.5 g/100 kg seeds wheat. According to the results of the recent study and considering the environmental hazards and the importance of grain yield in relationship with the farmer's income - compared to the infestation and the number of pest larvae -thus, two treatments with the highest grain yield which have no significant difference based on the PLSD test at the 5% probability suggested: the planting density by 160 kg seeds per hectare with a concentration 1.5 gr pesticides per 100 kg seeds or planting density by 210 kg seeds per hectare with a concentration 1gr imidacloprid per 100 kg seeds with optimal nutrition by fertilizing.Keywords: Cereal Ground Beetle, Crop Rotation, Imidacloprid, Split Split Plot
-
مورچه ها حشراتی اجتماعی از خانواده Formicidae هستند و از نظر تعداد و تنوع یکی از موفق ترین حشرات محسوب می شوند. با وجود تاثیر مطلوب آنها بر اکوسیستم، گاهی به علت خسارت به محصولات کشاورزی و تاسیسات ساختمانی به عنوان یک آفت جدی تلقی می شوند. طعمه گذاری، جایگزین مناسبی برای بسیاری از روش های مرسوم کنترل مورچه ها محسوب می شود. در پژوهش حاضر، اثر طعمه های حاوی فیپرونیل، ایمیداکلوپرید و بوراکس روی کارگران مورچه Tapinoma karavaieviدر شرایط آزمایشگاهی و در زمان های 72، 96 و 120 ساعت پس از تیمار ارزیابی شد و در ادامه، میزان زنده مانی کارگران تیمار شده با غلظت کشنده پنجاه درصد (LC50) ترکیب های مورد مطالعه در یک بازه زمانی دو هفته ای مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین میزان سمیت در هر سه بازه زمانی به ترتیب مربوط به فیپرونیل، ایمیداکلوپرید و بوراکس بود. علاوه بر این، ارزیابی اثر آفت کش ها روی میزان زنده مانی کارگران، بیانگر کنترل سریع تر کارگران تیمار شده با غلظت کشنده پنجاه درصد فیپرونیل(46/2 میلی گرم بر لیتر) در مقایسه با ایمیداکلوپرید(61/32 میلی گرم بر لیتر) و بوراکس (4/2654 میلی گرم بر لیتر) بود. نتایج نشان داد که اثر بخشی90 درصدی فیپرونیل و ایمیداکلوپرید به ترتیب در روزهای هفتم و یازدهم پس از تیمار اتفاق افتاد و به نظر می رسد که اثر بخشی 90 درصدی بوراکس، احتمالا در هفته سوم پس از تیمار صورت گیرد. به طور کلی پژوهش حاضر نشان داد که هر سه آفت کش مورد مطالعه، از پتانسیل کافی برای کنترل مورچه های کارگر برخوردار هستند و انتخاب مناسب ترین ترکیب، منوط به در نظرگرفتن غلظت آفت کش مورد استفاده، استراتژی کنترل و توجه به اثرات جانبی آفت کش ها خواهد بود.کلید واژگان: آفت کش, زنده مانی, زیست سنجی, مورچه, Tapinoma karavaieviAnts are eusocial insects of the family Formicidae and are one of the most successful insects in number and diversity. Despite their favorable impact on the ecosystem, they are sometimes regarded as serious pests due to damage to agricultural products and construction facilities. Baiting is a suitable alternative to many traditional ant control methods. In the present study, the effect of oral toxicity of fipronil, imidacloprid and borax on Tapinoma karavaievi workers was evaluated under laboratory conditions at 72, 96 and 120 hours after treatment and then the survival rate of workers treated with the LC50 of the studied compounds was compared in two weeks. According to the results, the highest oral toxicity in all three-time points was related to fipronil, imidacloprid and borax, respectively. In addition, the evaluation of the effect of pesticides on the survival of workers showed a faster control of workers treated with the LC50 of fipronil (2.46 mg ai L-1) compared to imidacloprid (32.61 mg ai L-1) and borax (2654.4 mg ai L-1). The results showed that 90% effectiveness of fipronil and imidacloprid occurred on days 7 and 11 after treatment, respectively, and it seems that 90% effectiveness of borax will probably take place in the third week after treatment. In general, the current study showed that all three studied pesticides have sufficient potential to control workers and the selection of the most suitable pesticide depends on considering the pesticide concentration, strategy of control and attention to the side effects of pesticides.Keywords: ant, Bioassay, Pesticide, Survival, Tapinoma karavaievi
-
سفید بالک گلخانه Trialeurodes vaporariorum Westwood یکی از آفات مهم گلخانه در دنیا و ایران بوده که سالانه خسارت هنگفتی بر محصولات کشاورزی وارد میکند. در این تحقیق، تاثیر غلظت کشنده 50 درصد (2 در هزار) فرمولاسیون مایونز و امولسیونشونده غلیظ (EC) به روش غوطهورکردن برگ روی پارامترهای جدول زندگی سفیدبالک گلخانه در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش روی پورههای سن دوم سفیدبالک انجام شد. کمترین میانگین تعداد تخمهای گذاشته شده مربوط به تیمار فرمولاسیون مایونز (92/38 عدد تخم) بود که این مقدار از فرمولاسیون EC و شاهد به ترتیب (16/40 و 39/97 عدد تخم) کمتر بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) در تیمار هر دو فرمولاسیون مایونز و EC یکسان و در مقایسه با تیمار شاهد به ترتیب برابر با 065/0 و 105/0 بر روز به دست آمد. مقدار نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) در پورههای تیمار شده با هر دو فرمولاسیون 067/1 بر روز به طور معنیداری کمتر از شاهد 111/1 بر روز محاسبه شد. هم چنین نرخ خالص تولیدمثل (R0) در سفیدبالک تیمار شده با فرمولاسیون مایونز و ECبه ترتیب برابر با 49/9 و 53/9 تخم بهازای هر ماده بود که به طور معنیداری کمتر از تیمار شاهد 97/26 تخم بهازای هر ماده محاسبه گردید. بیشترین و کمترین مقدار زمان یک نسل (T) به ترتیب در تیمارهای فرمولاسیون EC26/34 روز و شاهد 12/31 روز مشاهده شد. بر اساس یافتههای مطالعه حاضر هر دو فرمولاسیون از طریق کاهش توان تولیدمثلی جمعیت سفیدبالک گلخانه میتوانند در کنترل این آفت اثرگذار باشند.
کلید واژگان: نرخ ذاتی افزایش جمعیت, روغن معدنی, زیست سنجی, سن دوم پورگیThe greenhouse whitefly, Trialeurodes vaporariorum Westwood, is one of the most important pests in the world and Iran, which causes great damage to agricultural products annually. In this study, the effect of 50% lethal concentration (LC50) of mayonnaise and emulsifiable concentrate (EC) formulation (50 ml/lit) on life-table parameters of greenhouse whitefly was investigated using leaf-deaping method under laboratory conditions. The experiment was performed on second nymphs instar. The lowest number of eggs was related to mayonnaise treatment (38.92 eggs) which was less than EC (40.16 eggs) and control (97.39 eggs) treatment. The intrinsic rate of increase reduction (rm) of oil treatment showed the effect of oil on pest population dynamic.The intrinsic rate of increase of both formulations and control were 0.065 d-1 and 0.105 d-1, respectively. The finite rate of increase (λ) was also significantly lower for whitefly treated with oil 1.067 d-1 than whitefly in control 1.111 d-1. Furthermore, the net reproductive rate (R0) was 9.49 and 9.53 nymphs/female for mayonnaise and EC formulations which was less than control 26.97 nymphs/female, respectively. The highest generation time (T) was observed in EC oil .formulation with 34.26 d-1 and the lowest was recorded in control treatment with 31.12 d-1, respectively. According to the results of this study, EC and mayonnaise formulations can reduce reproductive capacity of greenhouse whitefly population.
Keywords: Greenhouse whitefly, Oil formulations, Bioassay, LC50 -
سفیدبالک گلخانه، Trialeurodes vaporarium (westwood) یکی از مهم ترین آفات گیاهی در ایران و جهان می باشد. آفت کش ایمیداکلوپرید نقش کلیدی را در کنترل این آفت بازی می کند. در این پژوهش مقاومت جمعیت های مختلفی از سفیدبالک گلخانه نسبت به ایمیداکلوپرید Confidor® SC35% و مقاومت تقاطعی نسبت به تیامتوکسام+لامبداسای هالوترین و تیاکلوپرید+دلتامترین و تاثیر مقاومت به ایمیداکلوپرید بر مقاومت پارازیتویید Encarsia formosa Gahan مورد ارزیابی قرار گرفت. سیزده جمعیت سفیدبالک گلخانه از مناطق مختلف کشور جمع آوری و مورد آزمون قرار گرفتند. سفیدبالک های جمع آوری شده روی گیاه خیار رقم سوپر دومینوس در شرایط آزمایشگاهی در دمای C25±2، رطوبت نسبی 10±70 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی پرورش داده شدند. زیست سنجی به روش غوطه وری برگ در محلول آفت کش با 20 پوره سن دوم در هر تکرار انجام شد. بیشترین مقدار LC50 برای جمعیت VGR به میزان 2/856 میلی گرم بر لیتر به دست آمد. توسعه مقاومت در تمام جمعیت های مورد آزمایش مشاهده شد و فاکتور مقاومت از 54/2 تا 3/44 متغیر بود. همچنین، مقاومت تقاطعی نسبت به تیامتوکسام+لامبداسای هالوترین وتیاکلوپرید+دلتامترین مشاهده شد. مقاومت سفیدبالک روی مقاومت پارازیتویید تاثیری نداشت و تفاوت معنی داری بین LC50 پارازیتویید جمع آوری شده از مزرعه و پارازیتویید پرورش یافته روی مقاوم ترین سفیدبالک و جمعیت حساس مشاهده نشد. مقدار LC50 به دست آمده به ترتیب 7/388، 7/324 و 7/317 میلی گرم بر لیتر بود. نتایج حاصل نشان دهنده افزایش مقاومت این آفت نسبت به ایمیداکلوپرید و لزوم اتخاذ تدابیر لازم و اعمال مدیریت جهت جلوگیری از گسترش مقاومت می باشد.
کلید واژگان: مقاومت تقاطعی, زیست ستجی, فاکتور مقاومت, سفیدبالک, پارازیتوئیدThe greenhouse whitefly, Trialeurodes vaporarium (Westwood), is an invasive insect pest of agriculture and horticulture worldwide. Imidacloprid as chemical pesticide has been used as a key pesticide for controlling sap-sucking pests and play a major role in controlling this pest. The main purpose of this study was investigation of resistance status of T. vaporarium to imidacloprid SC 35% (Confidor®) and cross resistance to Eforia® and Proteus® and effect of imidacloprid resistance on Encarsia formosa Gahan. Thirteen greenhouse whitefly populations were collected from greenhouses and fields and used for tests. Collected populations reared on cucumber plants under laboratory conditions at 25±2˚C, 70±10 % relative humidity and a photoperiod of 16:8 h (L: D). The LC50 values were estimated on the second instar nymphs for all populations using leaf dipping bioassay method. The VGR population showed highest LC50 that was 856.2 mg/L. The development of resistance to imidacloprid was confirmed for all tested populations with resistance factors ranging from 2.54 to 44.3. The most resistant strain showed cross resistance to Eforia® and Proteus®. There was no significant difference between LC50 values of E. formosa populations that collected form field, reared on the most resistant population and sensitive population of T. vaporarium. The LC50s were 388.7, 324.7 and 317.7, respectively. We discuss our results in regard to the evolve of imidacloprid resistance in T. vaporariorum populations and its implications for whitefly control.
Keywords: Cross resistance, Bioassay, Resistance factor, whitefly, Parasitoid -
در این پژوهش واکنش تابعی وابسته به عمر ماده بالغ کفشدوزک Nephus arcuatus Kapur ، مهم ترین شکارگر (Newstead) Nipaecoccus viridis در شرایط آزمایشگاهی (دمای 1±30 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری به تاریکی 10:14 ساعت) مورد ارزیابی قرار گرفت. ابتدا تراکم های مختلف تخم شپشک (2، 4، 8، 15، 40، 65، 90 و 115 عدد) در اختیار ماده های بالغ 3 روزه قرار گرفت و تا 33 روزگی ادامه یافت. نتایج نشان داد سن ماده بالغ روی نوع واکنش تابعی، پارامترهای حاصل از آن شامل زمان دست یابی (Th) و نرخ شکارگری (a) موثر است. ماده های بالغ در روزهای 16، 24 و 28ام واکنش تابعی نوع سوم و در بقیه 30 روز عمر خود واکنش تابعی نوع دوم نشان دادند. با افزایش سن ماده های بالغ از 4 تا 17 روز گی زمان دست یابی کاهش و پس از آن افزایش یافت. اگرچه قدرت جست وجوگری تحت تاثیر ماده ها قرار نگرفت. حداکثر نرخ شکارگری تحت تاثیر سن ماده ها بود و حداکثر نرخ شکارگری در روزهای 12، 14، 15، 17، 18، 20 و 25 ام از عمر ماده بالغ مشاهده شد. میانگین حداکثر نرخ شکارگری 6/156 تخم در روزهای 17 و 18ام برآورد شد. براساس نتایج بدست آمده بهترین زمان استفاده از این کفشدوزک در یک کنترل بیولوژیک اشباعی، به ویژه هنگامی که شپشک در مرحله تخم بوده، 25 روز ابتدایی عمر ماده ها می باشد زیرا در این زمان قادرند به طعمه بیش تری حمله کنند.
کلید واژگان: کنترل بیولوژیک, واکنش رفتاری, زمان دست یابی, قدرت جست وجوگریThis study has evaluated the age-specific functional response of the females of Nephus arcuatus Kapur, as the major predator of Nipaecoccus viridis (Newstead). The varying density of N. viridis eggs (2, 4, 8, 15, 40, 65, 90, and 115) were offered to 3 to 33 days of the lifespan of the female adults under laboratory conditions (30 ± 1 °C, 65 ± 5% RH and a photoperiod of 14L: 10D h). The age of female adults affected functional responses, its parameters (handling time (Th) and attack rates (a)), and predation rate by N. arcuatus. Females exhibited functional response type III during 16th, 24th and 28th days of their life. Conversely, the functional response during the other 30 days of female life changed from functional response type III to type II. The handling time decreased significantly from the 4th to 17th day as female age increases and then increased, whereas, the attack rates did not significantly change with higher age of the predator. The maximum attack rate values were found on the 12th, 14th, 15th, 17th, 18th, 20th and 25th days of female adults. The maximum mean predation rate was 156.6 eggs on the 17th and 18th days. Accordingly, the best time to use females of this predator in an inundative biocontrol agent is during the first 25 days of females' age, when the predator is more capable to attack the prey, especially when N. viridis is in the egg stage.
Keywords: Biological control, behavioral response, handling time, Attack rate -
The two-spotted spider mite, Tetranychus urticaeKoch is one of the polyphagous pests that attack a wide range of crops. In recent decades, excessive application of synthetic acaricides has led toitsresistance to pesticidesand environmental pollution. However, considering the importance of the role of pesticides in controlling plant pests, it is impossible to cease using these compounds. In recent decades, new methods such as the use of plant extracts have been proposed that not only control pests but also have no residues and harmful environmental effects. Also, the use of plant extracts in combination with synthetic pesticides while controlling the pest, reduces the amount of pesticide usage. In this study, the efficacy of methanolic extracts of Zataria multifloraand Rosmarinus officinaliswasinvestigated individually and in combination withspirodiclofen and propargite to control two-spotted spider mites. Bioassay tests were performed using the leaf dipping method. Each treatment was performed in three independent biological replications and the mortality was recorded 24 h after exposure. The 50% lethal dose (LC50) of spirodiclofen and propargite as well as methanolic extracts of Z. multifloraand R.officinaliswere estimated to 1.89, 12.76, 1934.13, and 4382.07 mg/l, respectively. In addition, results of experiments related to mixing plant extracts with acaricides showedthat the combination of Z. multifloraextract with spirodiclofen and propargite caused a synergistic effect with a co-toxicity coefficient of 66.66 and 55.55, respectively. However, the combination of R.officinalisextract with spirodiclofen and propargite caused an antagonistic response with −77.78 and −80.56, respectively.
Keywords: Interaction, plant extracts, Rosmarinus officinalis, two-spotted spider mite, Zataria multiflora -
سختی و اسیدیته از ویژگی های مهم آب هستند که می توانند بر کارایی آفت کش ها تاثیر بگذارند. اثر سختی و اسیدیته آب بر کارایی حشره کش ها روی پوره سن دوم سفیدبالک پنبه Bemisia tabaci با استفاده از روش غوطه وری برگ تعیین شد. در آزمایش اول حشره کش های مالاتیون، استامی پرید و اسپیرومسیفن در نمونه های آب چاه های آبیاری در سه سطح سختی 1869، 645 و 265 میلی گرم بر لیتر، آب استاندارد و دیونیزه برای زیست سنجی استفاده شد. در آزمایش دیگری تاثیر 4 سطح اسیدیته 4، 6، 7 و 9 بر سمیت سه حشره کش فوق بررسی شد. با افزایش سختی آب کارایی حشره کش های آزمایشی کاهش یافت. مقادیر LC50 نشان داد سمیت مالاتیون، استامی پرید و اسپیرومسیفن در آب سخت (1869 میلی گرم بر لیتر) به ترتیب 40، 157 و 84 برابر کمتر از آب دیونیزه بود. همچنین کارایی مالاتیون، استامی پرید و اسپیرومسیفن در آب با سختی 645 میلی گرم بر لیتر نیز به ترتیب 13، 65 و 39 بار نسبت به آب دیونیزه کمتر بود. آفت کش ها در اسیدیته 9 در مقایسه با سایر سطوح سمیت کمتری داشتند. مالاتیون در آب با اسیدیته 6 و 7 به ترتیب 41/11 و 16/7 برابر کارایی مطلوب تری از اسیدیته 9 داشت. عملکرد استامی پرید در اسیدیته 7 و 6 به ترتیب 72/10 و 89/5 بار بهتر از اسیدیته 9 بود. سمیت اسپیرومسیفن در اسیدیته 7 و 6، به ترتیب 51/5 و 82/3 برابر بیشتر از 9 بود. به طورکلی کارایی حشره کش ها در سطوح سختی بالای 265 میلی گرم بر لیتر و اسیدیته قلیایی کاهش یافت.
کلید واژگان: آب سخت, اسیدیته, کارایی آفت کشWater hardness and acidity are the important properties that can influence the performance of pesticides. The effect of water hardness and pH on the efficacy of insecticides on second instar nymph of Bemisia tabaci was determined by leaf dip method. In the first experiment, well water samples at 1869, 645, and 265 mg L-1 hardness, standard, and deionized water with malathion, acetamiprid, and spiromesifen used for bioassay. In another experiment, the effect of water pH at four levels 4, 6, 7, 9 on the toxicity of the above three insecticides was investigated. Increasing water hardness reduced the performance of the experimental insecticides. LC50 values showed that the toxicity of malathion, acetamiprid, and spiromesifen was 40, 157, and 84 times less in water with 1869 mg L-1 hardness than deionized water. The efficiency of malathion, acetamiprid, and spiromesifen was 13, 65, and 39 times less in water with 645 ppm hardness than deionized water. Pesticides were less effective at pH 9 compared to other pH levels. Malathion efficacy was 11.41 and 7.16 times better when it was diluted in water with pH 6 and 7 than pH 9. Acetamiprid provided 10.72 and 5.89 times greater toxicity when applied at pH 7 and 6 respectively than water with pH 9. Spiromesifen in deionized water with pH 7 and 6 has exhibited 5.51 and 3.82 times better efficacy compared to the water at the pH level of 9. Overall, the performance of insecticides reduced at hardness levels above 265 ppm and in alkaline pH.
Keywords: HARD WATER, pesticide efficiency, pH -
اسیدیته آب یک ویژگی مهم است که می تواند بر کارایی آفت کش ها تاثیر بگذارد. اسیدیته اسیدی یا قلیایی آب روی حلالیت، جذب، فعالیت زیستی یا هیدرولیز ملکول آفت کش اثر منفی دارد. اثر اسیدیته آب بر کارایی حشره کش ها در کنترل پوره سن دوم سفیدبالک پنبه Bemisia tabaci با استفاده از روش غوطه وری برگ تعیین شد. آزمایش با آب دیونیزه و استاندارد در چهار سطح اسیدیته 4، 6، 7 و 9 و سه حشره کش مالاتیون، استامی پرید و اسپیرومسیفن انجام شد. بر اساس مقادیر LC50 برآورد شده بین سمیت حشره کش ها در سطوح مختلف اسیدیته آب اختلاف معنی داری وجود داشت. کارایی آفت کش ها در اسیدیته 9 در مقایسه با 6 و 7 کمتر بود. نسبت دز کشنده LC50 آب استاندارد به آب دیونیزه برای مالاتیون در اسیدیته 6 و استامی پرید و اسپیرومسیفن در اسیدیته 7 تفاوت معنی دار آماری داشت. به عبارتی سمیت حشره کش ها در این اسیدیته ها، تحت تاثیر نوع آب قرار گرفت. عملکرد مالاتیون در اسیدیته 6 آب دیونیزه 82/2 بار بیشتر از آب استاندارد در همین سطح اسیدیته بود. برای استامی پرید در اسیدیته 7 آب دیونیزه، سمیت 55/2 برابر بیشتر از آب استاندارد مشاهده شد. نتایج همچنین مشخص نمود اسپیرومسیفن در آب دیونیزه با اسیدیته 7 و 6 به ترتیب 1/2 و 85/1 بار عملکرد بهتری در مقایسه با همین سطوح اسیدیته در آب استاندارد نشان داده است. نتایج کلی نشان داد آفت کش های مورد آزمایش در یک اسیدیته مشخص عملکرد مطلوب تری روی سفیدبالک پنبه داشته اند.
کلید واژگان: ویژگی کیفی, اسیدیته آب, آب دیونیزه و استاندارد, نسبت دز کشندهWater acidity is an important property that can influence the performance of pesticides Acidic or alkaline water pH can negatively influence the solubility, uptake, biological activity and hydrolysis of the pesticide molecule. The effect of water pH on the efficacy of insecticides on second instar nymph of Bemisia tabaci was determined by leaf dip method. The experiment was conducted with deionized and standard water at 4 pH levels 4, 6, 7, 9 and three insecticides as malathion, acetamiprid and spiromesifen. Based on LC50 values, there was a significant difference between the toxicity of insecticides at different pH levels. All pesticides were less effective at pH 9 compared to other pH levels. The lethal dose ratio LC50 of standard to deionized water for malathion at pH 6, acetamiprid and spiromesifen at pH 7 was statistically different. The toxicity of insecticides was affected by water type at the mentioned pH levels. Malathion performance in deionized water at pH 6 was 2.82 times higher than standard at the same pH. For acetamiprid was observed that toxicity in deionized water at pH 7 was 2.55 fold more than standard. The results also revealed that spiromesifen in deionized water with pH 7 and 6 has exhibited 2.1 and 1.85 times better efficacy compared to the same pH levels in standard D. Overall, this study showed that experimental insecticides in a specific pH have a relevant effect on Bemisia tabaci.
Keywords: water quality factor, water pH, deionized, standard water, lethal dose ratio -
تعقل، توصیه کتاب و سنت است. سراسر قرآن مملو از استدلال عقلی و اشاعه اندیشه عقلی است. در فرهنگ قرآن، میان تعقل و سبک زندگی از یک سو و سعادت دنیوی و اخروی از سوی دیگر پیوندی عمیق و دقیق برقرار است. دعوت به تعقل از اصول راهبردی قرآن است که شامل زندگی فردی و اجتماعی می شود و راهکارهای نهادینه سازی تعقل در قرآن بیان شده است. روش جمع آوری داده ها در این رساله کتابخانه ای و تشریح مطالب و مباحث با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است.
کلید واژگان: قرآن, تعقل, عقل, نهادینه سازی, جامعه -
در کنترل بیولوژیک کاربردی ابتدایی ترین روش ارزیابی کارایی شکارگرها، استفاده از واکنش تابعی و پارامترهای حاصل از آن شامل قدرت جستجو (a) و زمان دستیابی (Th) به طعمه می باشد. در این تحقیق واکنش تابعی لارو سن یک تا چهار و نر و ماده بالغ کفشدوزک Nephus arcuatus مهمترین شکارگر شپشک Nipaecoccus viridis مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج، نوع واکنش تابعی برای لاروهای سن یک تا چهار و نر و ماده بالغ کفشدوزک به تراکم های مختلف پوره سن دو شپشک به ترتیب نوع دوم، دوم، سوم، سوم، دوم و دوم تعیین شد. مقدار پارامترهای a و Th برای لارو سن یک به ترتیب 1139/0 بر ساعت و 417/11 ساعت، سن دو 3237/0 بر ساعت و 7013/4 ساعت، نر بالغ 2233/0 برساعت و 4711/1 ساعت و ماده بالغ 2836/0 بر ساعت و 0198/1 ساعت تعیین شد. ضریب b و Th برای لارو سن سه 0195/0 برساعت و 7396/1 ساعت و سن چهار 00774/0 بر ساعت و 4912/0 ساعت براورد شد. حداکثر نرخ حمله در لارو سن چهار و سپس ماده و نر بالغ و به ترتیب 6/48، 5/23 و 3/16 طعمه تعیین شد. مقایسه پارامترها نشان داد قدرت جستجوگری افراد تفاوت معناداری در یافتن طعمه با یکدیگر ندارد اما زمان دستیابی به طور معناداری با افزایش سن لاروی از لارو سن یک تا چهار افزایش و در ماده ها بیشتر از نرها بود. بر اساس نتایچ بدست آمده، استفاده از لارو سن سه، چهار و ماده بالغ کفشدوزک در زمان بالا بودن جمعیت پوره سن دو شپشک می تواند کنترل موفقی در کاهش جمعیت آن فراهم آورد.کلید واژگان: Nephus arcuatus, Nipaecoccus viridis, واکنش تابعیBackground and objectives Understanding the functional response of a predator to its prey and its parameters including attack rate and handling time, are one of the basic methods in applied biological control for evaluation of the efficiency of a predator. Nephus arcuatus is one of the most important biological control agents of Nipaecoccus viridis. Material and Methods In this study, a laboratory study has been conducted to evaluate the stage-specific functional response of larval stages and adult females and males of N. arcuatus to varying densities of N. viridis 2nd instar nymph. Experimental conditions were based on optimal temperature for N. arcuatus activities, 30±1ºC, 65±5% RH, and 14L:10D photoperiod. Results and Discussion The shape of functional response curve and the functional response parameters were determined respectively by logistic regression and nonlinear least square regression. The 1st instar, 2nd instar larvae, adult males as well as adult females exhibited a type II functional response. Attack rate (a) and handling time (Th) were estimated to be 0.1139 h-1 and 11.4117 h for the 1st instar, 0.3237 h-1 and 4.7013 h for 2nd instar larvae, 0.2233h-1 and 1.4711 h for adult males, and 0.2836h-1 and 1.0198 h for adult females, respectively. In contrast, the 3rd instar and 4th instar larvae of N. arcuatus exhibited a type III functional response. Constant b and handling time were estimated to be 0.0195 and 1.7396 h for the 3rd instar, and 0.00774 and 0.4912 h for 4th instar larvae, respectively. Our results indicated that estimated attack rates did not change significantly between different stages of N. arcuatus with similar functional response curve. In contrast, the handling times of N. arcuatus to its prey increased as the larval age of this predator increased, also females had longer handling time than adult males. Based on the maximum predation rate (T/Th), the 4th instar larva was the most voracious stage (48.56 prey/d) followed by the adult female (23.53 pey/d) and male (16.32 egg/d) N. arcuatus. These findings suggest that the voracity of all stages of N. arcuatus toward N. viridis hold good promises for a use of especially simultaneously 4th instar larvae, and adult males and females of N. arcuatus in a biological control program against N. viridis in orchards and on ornamental plants.Keywords: Nephus arcuatus, Nipaecoccus vridis, Functional response
-
واکنش تابعی رابطه بین تعداد شکار مصر ف شده به ازای هر شکارگر در تراکم های مختلف شکار را بیان میکند و یکی از روش های تعیین کارایی دشمنان طبیعی در کنترل آفات است. واکنش تابعی سن شکارگرNesidiocoris tenuis با تغذیه از تراکمهای مختلف تخمهای بید آرد و بید گوجهفرنگی (1، 2، 4، 8، 16، 32، 64، و 96) در شرایط آزمایشگاه در هفت تکرار بررسی شد. تراکمها به مدت 24 ساعت به طور جداگانه در اختیار یک حشره بالغ ماده و یا نر که قبلا به مدت 24 ساعت گرسنه بود، قرار گرفتند. واکنش تابعی براساس رگرسیون لجستیک در همه آزمایشها از نوع سوم (III) بود. ضریب نرخ یورش (b) حشره بالغ ماده با تغذیه از تخمهای بیدآرد و بید گوجه فرنگی بهترتیب 0018/0±0061/0 و 0/0009±0/0048 و ضریب نرخ یورش (b) حشره بالغ نر نیز با تغذیه از تخمهای یادشده بهترتیب 0/0037±0/0093 و 0/0010±0/0042 برآورد شد. پراسنجه زمان دستیابی (Th) در طعمههای یادشده برای حشره ماده به ترتیب 0/0193 ± 0/3598 و 0/0136 ± 0/2905 ساعت و زمان دستیابی برای حشره نر نیز بهترتیب 0/0511±0/9032 و 0/0303±0/5895 ساعت تخمین زده شد. بنابراین حشرات ماده N. tenuis با زمان دستیابی کمتر و نرخ یورش بیشتر نسبت به نرها و با میانگین بیشترین میزان تغذیه روزانه (V0) از تخمهای بید گوجهفرنگی (73/86 عدد) میتوانند نقش موثری در مهار جمعیت آفت داشته باشند.کلید واژگان: گوجه فرنگی, سن شکارگر Nesidiocoris tenuis, زمان دستیابی, نرخ یورش, مهار زیستیThe response of a natural enemy to its host’ densities has been defined as “functional response”. It has been considered a feasible technique to measure the efficacy of biocontrol agents. We employed the concept to evaluate the functional response of adult female and male of Nesidiocoris tenuis under laboratory conditions by feeding on different densities (1, 2, 4, 8, 16, 32, 64, and 96) of Ephestia kuehniella and Tuta absoluta eggs in 7 replicates. The predators were kept unfed for 24 hours. Then the number of eaten prey was recorded after 24 hours. The results showed type III functional response for all tests based on logistic regression. The attack constants (b) of females and males fed on E. kuehniella and T. absoluta eggs were 0.0061 ± 0.0018, 0.0048 ± 0.0009, and 0.0093 ± 0.0037, 0.0042 ± 0.001, respectively. The estimated handling times (Th) for females and males on the respective preys were 0.3598 ± 0.0193, 0.2905 ± 0.0136, and 0.9032 ± 0.0511 and 0.5859 ± 0.0303 h. In conclusion, N. tenuis females had shorter handling time, greater attack rate and maximum daily consumption (73.86 eggs) compared with those of males. Therefore, results strongly support that female predators could be more effective in controlling T. absoluta.Keywords: Attack rate, biological control, handling time, Nesidiocoris tenuis, Tuta absoluta
-
پسیل معمولی پسته (Agonoscena pistaciae) آفت کلیدی باغ های پسته در ایران به شمار می رود. در حال حاضر ترکیبهای حشره کش علیرغم تاثیرات منفی خود بر سلامت انسان و محیط زیست، بیشتر تنها و واپسین گزینه ممکن در مهار پسیل معمولی پسته هستند. بااین حال فشار گزینشی آفتکشها باعث به وجود آمدن جمعیت های بسیار مقاوم از پسیل معمولی پسته شده است. امروزه ترکیبهای آلی فرار گیاهان امیدواری هایی را در گسترش روش های پایدار مدیریت آفت ها ایجاد کرده اند. در این راستا، ترکیبهای آلی فرار از برگ درختان پسته رقمهای اوحدی (Ohadi) و کله قوچی (Kale ghoochi) جمع آوری شده و با روش کروماتوگرافی گازی-طیف سنجی جرمی (GC-MS) شناسایی شدند. به ترتیب 43 و 37 ترکیب آلی فرار ازجمله ترکیبهای مونوترپن، استری، اسیدی، الکلی، آلدهیدی و آروماتیک در دو رقم اوحدی و کله قوچی شناسایی شدند. در میان ترکیبهای، سه ترکیب (E)- β-Ocimene، Limonene و Methyl benzoate به ترتیب با 5/32، 8/14 و 1/12 درصد در رقم اوحدی و سه ترکیب (E)- β-Ocimene، Limonene و α-Thujene به ترتیب با 2/29، 1/20 و 6/6 درصد در رقم کله قوچی بیشترین مقدار را به خود اختصاص دادند. بررسی پاسخ بویایی حشرههای بالغ پسیل معمولی پسته در بو سنج (Olfactometer) Y شکل نشان داد که حشرههای نر (03/0>P) و ماده (001/0>P) به طور معنی داری به بوی برگ درختان پسته (رقم اوحدی) جلب می شوند. نتیجههای برآمده از این پژوهش می تواند در گسترش روش های مهاری بر پایه به کارگیری مواد رابط شیمایی همانند شکار انبوه و یا دور کردن پسیل معمولی پسته و یا جلب دشمنان طبیعی آن مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: استر, بویایی سنجی, پسته, ترکیبهای آلی فرار, مونوترپنThe common pistachio psyllid (CPP: Agonoscena pistaciae) is the key pest of pistachio orchards in Iran. At the moment, insecticides despite their known adverse effects on human health and environment, are the only and the last option for controlling CPP in most cases. However, selection pressure of insecticides has resulted in establishing highly resistant populations of CPP. Nowadays, volatile organic compounds (VOCs) of plants presenting opportunities for sustainable plant protection. In this regard, VOCs of pistachio trees (Ohadi and Kaleh ghoochi cultivars) were collected by headspace method in the pistachio orchards and identified chromatographically (GC–MS). VOCs, including monoterpenes, esters, acids, alcohols, aldehydes, and aromatics, were identified in both cultivars, numbering 43 in the Ohadi cultivar and 37 in the Kaleh ghoochi. The quantitatively dominant constituents were (E)-β-Ocimene (32.5%), limonene (14.8%) and methyl benzoate (12.1%) in the Ohadi cultivar and (E)-β-Ocimene (29.2%), limonene (20.1%) and α-Thujene (6.6%) in the Kaleh ghoochi. To study whether olfactory cues elicit responses in adult CPP, the odor of pistachio leaves (Ohadi cultivar) were offered in a Y-tube olfactometer to field-collected populations. Significant positive responses to volatiles of leaves were found in both males (P<0.03) and females (P<0.001). These data may be useful in semiochemically-based management strategies in the pistachio orchards such as mass trapping or deter of CPP or attraction of natural enemies.Keywords: Ester, Monoterpene, Olfactometery, pistachio, Semiochemical
-
سن شکارگرNesidiocoris tenuis در کنترل بید گوجهفرنگی Tuta absoluta و سفیدبالک گلخانهTrialeurodes vaporariorum در گلخانههای گوجهفرنگی نقش موثری دارد. پراسنجههای رشدی سن در شرایط آزمایشگاهی روی برگچههای گوجهفرنگی با تغذیه از تخمهای بید آرد و بید گوجهفرنگی مقایسه شدند. تجزیه و تحلیل دادهها به روش جدول زندگی دو جنسی سن- مرحله زیستی، انجام شد. میانگین طول دورههای پیش از بلوغ سن شکارگر در تغذیه از تخمهای یادشده بهترتیب 23/0±15/24 و 47/0±58/29 روز بهدست آمد. طول عمر حشرات بالغ ماده و نر بهترتیب 9/58±3/46 و 17/4±64/42 روز (با تغذیه از تخم بید آرد) و 72/0 ± 39/47 و 73/0 ± 62/43 روز (با تغذیه از تخم بید گوجهفرنگی) محاسبه شد. میانگین زادآوری حشره با تغذیه از تخمهای مذکور بهترتیب 91/14 ± 08/79 و 53/3 ± 66 تخم بود. پراسنجههای جمعیت پایدار بهترتیب با تغذیه از طعمههای یاد شده برای نرخ سرشتی افزایش (r) 009/0 ± 078/0 و 006/0 ± 084/0 بر روز، نرخ کرانمند افزایش (λ) 001/0 ± 082/1 و 006/0 ± 087/1 بر روز، نرخ سره زادآوری (R0) 55/5 ± 88/17 و 46/4 ± 42/22 نتاج بر فرد، نرخ ناسره زادآوری (GRR) 91/17 ± 41/66 و 62/6 ± 85/56 نتاج بر فرد و میانگین زمان یک نسل (T) 04/1 ± 1/36 و70/0 ± 24/37 روز بهدست آمد که اختلاف معنیداری را نشان نداد. در یک نتیجه گیری عملی به ویژه برای محیط های گلخانه ای، میتوان سن شکارگر N. tenuis را روی تخمهای بید آرد تولید انبوه کرد و سپس علیه بید گوجهفرنگی بکار گرفت، بدون این که نگران کاهش ویژگی های زیستی شکارگر باشیم.کلید واژگان: پرورش انبوه, سن شکارگر Nesidiocoris tenuis, مهار زیستیThe predatory bug, Nesidiocoris tenuis is an effective biocontrol agent against Tuta absoluta and Trialeurodes vaporariorum in tomato greenhouses. The life table parameters of the predator were compared using Ephestia kuehniella and T. absoluta eggs on tomato leaflets under laboratory conditions. The data analysis was performed using age–stage two-sex life-table theory. The mean premature periods of the predator were 24.15 ± 0.23 and 29.58 ± 0.47 days feeding on E. kuehniella and T. absoluta eggs, respectively. Furthermore, the female and male longevities were 46.58 ± 3.9, 42.64 ± 4.17 and 47.39±0.72, 43.62±0.73 days on the above-mentioned eggs, respectively. Total fecundity of N. tenuis feeding on E. kuehniella and T. absoluta eggs was 79.08 ± 14.91 and 66 ± 3.53 eggs/female, respectively. Eventually, the population growth parameters were estimated: intrinsic rate of increase (r) 0.078 ± 0.009 and 0.084 ± 0.006 day-1, finite rate of increase (λ) 1.082 ± 0.01 and 1.087 ± 0.006 day-1, net reproductive rate (R0) 17.88 ± 5.55 and 22.42 ± 4.46 offspring/individual, gross reproductive rate (GRR) 66.41 ± 17.91 and 56.85 ± 6.62 offspring/individual, and mean generation time (T) 36.10 ± 1.04 and 37.24 ± 0.70 days, on the respective prey. However, there was not any significant difference between predators reared on E. kuehniella and T. absoluta eggs considering demographic parameters. In an applied conclusion, N. tenuis can be mass reared on E. kuehniella eggs and then be released against T. absoluta, especially in greenhouse environments, without any concern over possible decline on its demographic potential.Keywords: biological control, mass production, Nesidiocoris tenuis
-
پاسخ دفاعی القایی گیاهان به گیاهخواری می تواند برهمکنش گیاه را با دیگر موجودات زنده که از آن به عنوان غذا استفاده می کنند، تحت تاثیر قرار دهد. در این پژوهش آزمایش هایی انجام گرفت تا مشخص شود که آیا عملکرد و ترجیح سه آفت Trialeurodes vaporariorum،Tetranychus urticae وAphis gossypii تحت تاثیر گیاهخواری افراد هم گونه روی گیاه خیار قرار می گیرد، و اینکه آیا این اثرات به صورت موضعی است و یا سیستمیک. طول عمر، زادآوری، و طول دوره رشد و نمو قبل از بلوغ به عنوان معیارهای عملکرد بررسی شد. نتایج نشان داد که گیاهخواری این آفات می تواند مکانیسم مقاومت القایی گیاه خیار را فعال کرده و عملکرد و ترجیح افراد هم گونه را تحت تاثیر قرار دهد. در مورد شته پنبه طول عمر و زادآوری، در مورد کنه دولکه ای زادآوری و طول دوره رشد و نمو، و در مورد سفید بالک زادآوری به طور معنی داری تحت تاثیر منفی گیاهخواری افراد هم گونه قرار گرفت. نتایج آزمایش های عملکرد بسته به ویژگی زیستی مورد بررسی و سطح بررسی (موضعی و یا سیستمیک) بین خنثی و منفی متغیر بود، هیچ اثر مثبتی در این برهمکنش ها مشاهده نشد. بر اساس نتایج می توان اشاره کرد که گیاهخواری سفید بالک گلخانه، کنه دولکه ای و شته پنبه می تواند باعث القای مکانیسم مقاومت در گیاه خیار شود و ترجیح افراد هم گونه را تحت تاثیر قرار دهد. اما سفیدبالک قادر نبود که آسیب وارده شده به گیاه بر اثر گیاهخواری توسط افراد هم گونه خود را تشخیص دهد با اینکه این گیاهان اثر منفی روی عملکرد سفیدبالک داشتند. بر اساس نتایج ترجیح می توان نتیجه گرفت که توانایی کنه دولکه ای برای تشخیص گیاهان میزبان مناسب به طور محسوسی بیشتر از بقیه بود. عملکرد اثر مقاومت القایی روی عملکرد گیاهخوار همیشه با آزمایش های ترجیح حشره هم راستا نیست. انجام همزمان آزمایش های ترجیح و عملکرد گیاهخوار علاوه بر اثر القای مقاومت می تواند حساسیت گیاهخوار به تغییر کیفیت میزبان گیاهی را نشان دهد.کلید واژگان: برهم کنش به واسطه گیاه, ترجیح میزبانی, خیار, دفاع سیستمیک, مقاومت القاییInduced defense responses of a plant to herbivory can influence interactions of that plant with subsequent organisms that use it as a food source. In this study, we conducted several experiments in order to understand whether preference and performance of Trialeurodes vaporariorum, Tetranychus urticae, and Aphis gossypii are affected by the previous herbivory of conspecific on the cucumber plant; and whether these effects are local or systemic. Longevity, fecundity, and pre-imaginal development period were measured as performance criteria. About A. gossypii; longevity andfecundity, about of T. urticae; fecundity and pre-imaginal development period, and about T. vaporariorum fecundity negatively affected by the previous herbivory of conspecifics. Results indicated that herbivory of these pests can induce resistance in cucumber, and can affect preference and performance of conspecifics. Results of performance experiments variedfrom negative to neutral depending on the performance criteria and the studied level (local or systemic). No positive effect was observed in studied interactions. According to results, all three herbivores tested here were able to induce resistance in cucumber and affect the preference of conspecifics. However, whitefly was unable to detect the previous herbivory of conspecifics, although these plants negatively affected whiteflies. According to results of preference experiments, it can be concluded that T. urticae was much more accurate than others at detection of the induced plants. Effect of induced defense on herbivore performance is not always aligned with the preference of the herbivore. Conducting both performance and preference experiments not only revealed the effect of induction of plant defense, but also showed the sensitivity of the herbivore at detection of changes in plant and ability to choose the appropriate host.Keywords: Cucumber, host preference, induced defense, plant mediated interactions, systemic resistance
-
تریپس ها از آفات مهم محصولات گلخانه ای هستند که علاوه بر خسارت مستقیم موجب انتقال بیماری های ویروسی نیز می شوند. واکنش تابعی عامل مهمی در انتخاب دشمنان طبیعی برای کنترل بیولوژیک آفات محسوب می شود. کنه شکارگر Amblyseius swirskii و قارچ بیمارگر حشرات Beauveria bassiana از مهمترین دشمنان طبیعی تریپس غربی گل هستند. واکنش تابعی کنه شکارگر روی لارو تریپس های تیمار نشده و تیمار شده با جدایه JEF-007 قارچ در سه فاصله زمانی 0، 24 و 36 ساعت مطالعه گردید. در این پژوهش، واکنش تابعی کنه شکارگر روی تریپس غربی گل در شرایط آزمایشگاهی (Cº 1±25، رطوبت 10±70% و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. آزمایش درون ظرف پتری به مدت 24 ساعت انجام شد. هر یک از تراکم های (2، 4، 6، 8، 10، 12، 16 و 20) تریپس در 10 تکرار، در اختیار یک کنه ماده بالغ حداکثر با عمر 24 ساعت قرار داده شد و پس از گذشت 24 ساعت تعداد حشرات کشته شده توسط کنه شمارش شد. واکنش تابعی با استفاده از مدل راجرز، برای همه تیمارها از نوع II تعیین شد. مقایسه ی نتایج حاصل از پارامترهای واکنش تابعی در تیمارهای مختلف نشان داد که زمان دستیابی کنه ی شکارگر روی لاروهای تریپس غربی گل که در بازه ی زمانی 24 ساعت پس از آلودگی در معرض کنه ی شکارگر قرار گرفته بودند با شاهد اختلاف معنی دار داشت اما این اختلاف بین تیمارهای شاهد و بازه ی زمانی صفر ساعت و 36 ساعت پس از پاشش قارچ مشاهده نشد.کلید واژگان: کنه شکارگر, قارچ بیمارگر حشرات, واکنش تابعیThrips are important greenhouse pest that cause transmitting viruses in addition to direct damage. Functional response is an important factor in selection of natural enemies for the biological control of pests. The general predator Amblyseius swirskii and entomopathogenic fungus are the most important natural enemies of western flower thrips (WFT) Frankliniella occidentalis in most area. The functional response of the predatory mite, A. swirskii was examined on either untreated or Beauveria bassiana (isolate JEF-007) treated larvae of the WFT after three time intervals: 0, 24 and 36-h treatments. The functional response were studied in the laboratory condition (25±1 ºC, 70±10 % RH and photoperiod of 16:8 h (L: D)), and densities of 2, 4, 6, 8, 10, 12, 16 and 20 larvae per Petri dish, over 24h. The data were good fit to Rogers-II functional response model for all of untreated and B. bassiana-treated insects. Comparisons of the results of functional response parameters in different treatments indicated that the handling time on western flower trips 24 hours after infection had significantly different with the control but there were no significantly different among treatments control, 0 hour after infection and 36 hour after infection of the fungus.Keywords: Amblyseius swirskii, Entomopathogenic fungi, Functional response
-
تخمهای بید آرد، Ephestia kuehniella یکی از منابع غذایی غنی از پروتئین برای تولید انبوه دشمنان طبیعی و بهویژه سنNesidiocoris tenuis میباشد که از آن بهعنوان طعمه جایگزین برای استقرار سن شکارگر در گلخانه های گوجهفرنگی استفاده می شود. مقایسه میزان شکارگری و ترجیح سنN. tenuis روی تخمهای بیدآرد و بیدگوجهفرنگی Tuta absoluta با آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. نتایج نشان داد که جنسیت شکارگر و نوع طعمه بهصورت معنیداری در میزان شکارگری موثر هستند. میزان تغذیه سن ماده طی 24 ساعت از تخمهای بیدآرد و بیدگوجهفرنگی بهترتیب 83/4±58 و 83/4±50/77 عدد و بیان گر اختلاف معنیدار بین آنها بود. میزان تغذیه سن نر از تخمهای بیدآرد و بیدگوجهفرنگی نیز بهترتیب 83/4±5/27 و 09/5±44/61 عدد بود که تفاوت معنیداری مشاهده شد. در آزمون ترجیح طعمه نیز سن ماده به ترتیب از 63/3±3/41 و 20/3±8/29 عدد تخم بیدآرد و بیدگوجهفرنگی تغذیه کرد که تفاوت معنیداری مشاهده نشد. مقادیر متناظر برای جنس نر بهترتیب 53/1±33/14 و 39/2±33/20 عدد بود که بیان گر اختلاف معنیدار در سطح احتمال 5 درصد بود. در حشرات ماده، شاخص بتای منلی (Manly) بید آرد (طعمه I) و بید گوجهفرنگی (طعمه II) به ترتیب معادل 07/0±64/0 و 08/0± 36/0 به دست آمد که بیان گر ترجیح تغذیه سن ماده نسبت به بیدآرد بود. در حالی که در حشرات نر به ترتیب برابر با 02/0± 38/0 و 04/0±62/0 برای بید آرد و بید گوجه فرنگی به دست آمد که نشان دهنده ترجیح تغذیه سن نر به بید گوجهفرنگی بود. بنابراین بر اساس شاخص بتای منلی، سن ماده ترجیح بیشتری به تغذیه از تخم بیدآرد دارد تا نیازهای غذایی خود را تامین کند. لذا میتوان در رهاسازی سن شکارگر N. tenuis در گلخانه های گوجهفرنگی در کمبود یا غیاب طعمه اصلی از تخمهای بیدآرد بهعنوان ماده غذایی جایگزین استفاده کرد.کلید واژگان: ترجیح طعمه, سن شکارگر, Nesidiocoris tenuis, غذای جایگزین, کنترل بیولوژیک, گوجه فرنگیEphestia kuehniella eggs are among protein rich sources for mass production of the predator Nesidiocoris tenuis. It has been used as an alternative prey for the predator establishment in the tomato greenhouses. Comparing the predation rate of N. tenuis on E. kuehniella and Tuta absoluta eggs, a factorial experiment based on completely randomized design (CRD) was conducted and performed under laboratory conditions. Results indicated that predator sex and prey species significantly affected the rate of predation. The predation values of the female predatory on E. kuehniella and T. absolutaeggs were 58±4.83 and 77.50±4.83, respectively, showing a significant difference (PKeywords: alternative food, Biological control, Nesidiocoris tenuis, prey preference, tomato
-
سفیدبالک گلخانه (Hem.، Aleyrodidae) Trialeurodes vaporariorum آفتی همه جازی، پلی فاژ و کلیدی است که به دامنه وسیعی از محصولات حمله می کند. در این پژوهش، پارامترهای زیستی و تغذیه ای زنبور پارازیتویید Eretmocerus delhiensis Mani (Hym.، Aphelinidae) روی سفیدبالک گلخانه در تغذیه از گیاه گوجه فرنگی مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش ها در شرایط کنترل شده، دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16:8 ساعت (روشنایی: تاریکی) در اتاقک رشد انجام شد. بر اساس این تحقیق، نتاج زنبور پارازیتویید همگی ماده بود و جنس نر مشاهده نشد. طول دوره پیش از بلوغ، دوره پیش از تخمریزی، دوره تخمریزی، دوره پس از تخمریزی، دوره بلوغ و طول عمر زنبور پارازیتویید به ترتیب؛ 32/0±03/15، 06/0±46/0، 12/0±2/4، 08/0±04/1، 13/0±71/5 و 5/0±74/20 روز براورد شد. همچنین سایر پارامترهای زیستی مثل میانگین تخمریزی روزانه، تخمریزی کل، میزان تغذیه روزانه از میزبان و میزان تغذیه کل به ترتیب؛ 11/0±04/3، 72/0±43/17 تخم و 05/0±07/1 و 35/0±14/6 پوره محاسبه گردید. نتایج تجزیه رگرسیونی نشان داد که تغذیه از میزبان تاثیر معنی داری بر میزان تخمریزی این پارازیتویید دارد. نتایج دلالت بر این دارد که زنبور پارازیتویید E. delhiensis علاوه بر پارازیتیسم قادر است بخشی از جمعیت میزبان را از طریق تغذیه از بین ببرد. بنابراین، به عنوان یک عامل کنترل بیولوژیک بالقوه می تواند در مدیریت آفت سفیدبالک گلخانه مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: پارازیتیسم, بکرزای ماده ~ زا, تغذیه از میزبانThe greenhouse whitefly, Trialeurodes vaporariorum Westwood (Hem., Aleyrodidae) is a cosmopolitan and polyphagous insect that attack a wide range of crops. In this study, the biological parameters of parasitoid wasp, Eretmocerus delhiensis Mani (Hym., Aphelinidae) on T. vaporariorum were evaluated. The experiments were conducted at 25±1°C, 65±5% RH and a photoperiod of 16: 8 h (L: D) in growth chamber. Based on the results of our studies, all of parasitoid progeny were female and there was no male progeny. Adult emergence, pre-oviposition, oviposition and post-oviposition period, developmental time and longevity of female parasitoid were 71 %, 15.03±0.32, 0.46±0.06, 4.2±0.12, 1.04±0.08, and 5.71±0.13 and 20.74±0.5 days, respectively. Also, other parameters such as; daily fecundity, total fecundity, daily host feeding, and total host feeding were 3.04±0.11 and 17.43±0.17 eggs 1.07±0.05, and 6.40±0.35 nymphs, respectively. Regression analysis revealed that host feeding had a significant effect on oviposition of this parasitoid. Therefore, the parasitoid wasp E. delhiensis not only parasitize their hosts but also kill them through host feeding. These results suggest E. delhiensis has the potential to be used as a biological control agent in greenhouse whitefly management.Keywords: Host-feeding, Parasitism, thelytokous
-
در این تحقیق میزان تولید و جوانه زنی اسپور و بلاستوسپورهای قارچ Metarhizium anisopliae که روی بذرهای مختلف تولید شده بودند، مورد ارزیابی قرار گرفت. آزمایش ها به صورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی که دارای 9 تیمار در سه تکرار بودند، انجام شد. نتایج اختلاف معنی داری را بین تعداد کنیدی تولید شده، دو هفته پس از کشت نشان داد (F= 4.66، df= 7، 16، p<0.01). بیشترین میانگین تولید محصول به میزان 108×1/3 و 108×3 کنیدی/گرم متعلق به آرد برنج و محیط کشت SDA (شاهد) بود. کمترین میانگین تولید محصول به میزان 106×4 کنیدی/گرم متعلق به سبوس گندم بود. همچنین اختلاف معنی داری بین میزان تولید بلاستوسپور بعد از 4 روز کشت در محیط های مایع مشاهده شد (F= 2.57، df=8، 18، p<0.05). بیشترین و کمترین میزان تولید بلاستوسپور به میزان 108×1/6 و 108×5/4 در هر میلی لیتر به ترتیب متعلق به عصاره ی سبوس گندم+سبوس برنج+مخمر و سبوس برنج+مخمر بودند. تجزیه ی واریانس برای تیمارهای مواد افزودنی شیمیایی و عناصر غذایی که در محیط های کشت مایع اضافه شده بودند نشان داد که اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود دارد (F=5.02، df= 13، 29، p<0.01) بیشترین میزان تولید بلاستوسپور در هر میلی لیتر 108×6/6، 108×1/6 و 108×7/5 به ترتیب متعلق به تیمار عصاره ی سبوس برنج+سبوس گندم+مخمر+آب پنیر؛ تیمار عصاره ی سبوس برنج+عصاره ی سبوس گندم+مخمر و تیمار عصاره ی سبوس گندم+عصاره ی سبوس برنج، سولفات منیزیوم و کمترین میزان محصول تولید شده متعلق به تیمار آب انگور بود. نتایج نشان داد که میانگین درصد جوانه زنی کنیدی های M. anisopliae بعد از یک، دو و سه ماه که در شرایط 4 و 25 درجه ی سلسیوس نگهداری شده بودند، تفاوت معنی داری با هم داشتند. درصد جوانه زنی در تمام تیمارهایی که در یخچال نگهداری شده بودند بیشتر از تیمارهایی بودند که در دمای معمولی اتاق حفظ شده بودند.کلید واژگان: جوانه زنی, تولید انبوه, قارچ, عناصر غذایی, محیط کشت, Metarhizium anisopliaeIn this study the effects of natural grain-based media on the sporulation and germination of conidia and blastospores of Metarhizium anisopliae were investigated. Experiments were conducted with factorial arrangement in a completely randomized design with nine treatments and three replications. The obtained results showed that there was significant difference in the yield of conidia among different treatnents, two weeks after inoculation, (F= 4.66, df= 7, 16, pKeywords: oculture substrate, mass production, media, Metarhizium anisopliae
-
سفید بالک گلخانه و کنه تارتن دولکه ای از جمله مهم ترین آفاتی هستند که به انواع گیاهان و محصولات گلخانه ای را حمله می کنند. کنهAmblyseius swirskii یک شکارگر عمومی است که می تواند از هر دو این آفات تغذیه کند. در این بررسی میزان تغذیه این کنه شکارگر از مراحل مختلف رشدی هر یک از دوی آفت و ترجیح شکارگر بین مراحل مختلف رشدی هر یک از آفات و همچنین ترجیح غذایی و رفتار سوئیچینگ کنه A. swirskii بین مرحله مرجح کنه تارتن دولکه ای و سفید بالک گلخانه در شرایط آزمایشگاهی (دمای oC 1±25، رطوبت نسبی 10±70% و دوره نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی) بررسی شد. نتایج نشان داد که پوره های سن های پایین سفید بالک گلخانه نسبت به دیگر مراحل رشدی این آفت و مراحل متحرک کنه تارتن دولکه ای، نسبت به مرحله تخم ترجیح داده شدند. مقایسه میانگین شاخص بتای منلی در آزمایش ترجیح کنهشکارگر بین پوره های سن های پایین سفید بالک گلخانه و مرحله پروتونمف کنه تارتن دولکه ای نشان دهنده ترجیح کنه شکارگر برای کنه تارتن دولکه ای نسبت به سفید بالک گلخانه است. نتایج به دست آمده از بررسی سوئیچینگ نشان داد که تغییر نسبت سفید بالک گلخانه و کنه تارتن دولکه ای منجر به تغییر خطی مقدار β نمی شود و رفتار سوئیچینگ در این شکارگر وجود ندارد. به عبارت دیگر بدون توجه به فراوانی نسبی کنه تارتن دولکه ای و سفید بالک گلخانه، کنه شکارگر کنه تارتن دولکه ای را به سفید بالک گلخانه ترجیح می دهد.کلید واژگان: Trialeurodes vaporariorum, Tetranychus urticae, شاخص بتای منلی, شکارگری غیرانتخابی, کنه شکارگرGreenhouse whitefly and two-spotted spider mite are two important pests on greenhouse crops. The polyphagous predatory mite Amblyseius swirskii preys on both of these pests. In this research, predation of the predatory mite on different stages of both pests, prey stage preference of pests, prey preference and switching behavior of predator between preferred stage of greenhouse whitefly and two-spotted spider mite were investigated in laboratory conditions (25 ± 1°C, 70 ± 10% RH and 16L: 8D hour photoperiod). The preference index for each experiment was calculated by Manlys β index. Results showed that, young instars (first and second instars) of greenhouse whitefly and non-sessile stages of spider mites (larvae, protonymph and deuonymph) were preferred stages. Comparison of the mean preference index between young instars of greenhouse whitefly and protonymphs of two-spotted spider mite showed that this predator showed a significant preference to T. urticae. The variation in different ratio of preys had no effect on predatory mite preference so switching didnt observed in A. swirskii.Keywords: Manly's ? index_predatory mite no_choice_Trialeurodes vaporariorum_Tetranychus urticae
-
سفید بالک گلخانه Trialeurodes vaporariorum Westwood (Hem.: Aleyrodidae) آفتی چندین خوار (پلی فاژ) و کلیدی است که به دامنه گسترده ای از گیاهان آسیب وارد می سازد. زنبور انگلواره یا پارازیتویید (Hym.: Aphelinidae) Eretmocerus delhiensis Mani یک گونه تخمگذار تناوبی (Synovigenic) و ماده زا بوده که پوره های سفیدبالک گلخانه را انگلی (پارازیته) می کند. در این پژوهش شاخص های جمعیت شناختی (دموگرافی) این زنبور انگلواره روی سفیدبالک گلخانه در تغذیه از گیاه گوجه فرنگی در دمای 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و دوره نوری 16:8 ساعت (روشنایی: تاریکی) بررسی شد. شاخص های رشد جمعیت بر پایه جدول زندگی سن- مرحله دوجنسی محاسبه شد. نتایج نشان داد که طول دوره تخم ریزی، طول عمر و میزان زادآوری برای این زنبور انگلواره به ترتیب 12/0±2/4، 5/0±74/20 روز و 72/0±43/17 تخم بود. بر پایه نتایج جدول زندگی شاخص های جمعیت شناختی شامل؛ نرخ خالص تولیدمثل (R0)، نرخ ناخالص تولیدمثل (GRR) به ترتیب 94/0±11/12 و 85/1±43/31 نتاج بر فرد، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ)، به ترتیب 0059/0±16/0، 007/0±17/1 بر روز و میانگین طول عمر یک نسل (T) و زمان دو برابر شدن یک نسل (DT) این زنبور انگلواره به ترتیب 35/0±66/15 و 25/0±35/4 روز برآورد شد. بر پایه نتایج به دست آمده، امید فراوانی وجود دارد تا از این انگلواره به عنوان یک عامل زیستی (بیولوژیک) در کنترل سفیدبالک گلخانه استفاده شود.کلید واژگان: Eretmocerus delhiensis, امید به زندگی, دموگرافی, زادآوری ویژه سنیThe greenhouse whitefly, Trialeurodes vaporariorum Westwood (Hem.: Aleyrodidae) is a polyphagous and key pest that causes damaging to wide range of crops. The parasitoid wasp, Eretmocerus delhiensis Mani (Hym.: Aphelinidae) is a syn-ovigenic and thelytokous species that parasitizing greenhouse whitefly nymphs. In order to evaluation parasitoid wasp, Eretmocerus delhiensis Mani (Hym.: Aphelinidae) in control of greenhouse whitefly demography parameters of E. delhiensis on greenhouse whitefly on tomato cultivar Super-Chief at temperature 25±1°C, 65±5 % RH and a photoperiod 16:8 h (L: D) in growth chamber were studied. For calculation of population growth parameters Age- Stage, Two-Sex Life table was used. The result showed that oviposition period, longevity and fecundity for this parasitoid were 4.2±0.12 d, 20.74±0.5 d and 17.43±0.17 offspring respectively. Based on results of the life table, demography parameters consisting of net reproductive rate (R0), gross reproductive rate (GRR) were 12.11±0.94 and 31.43±1.85 offspring per female, intrinsic rate of increase (rm), finite rate of increase (λ), were 0.16±0.0059 d-1, 1.17±.007 d-1 and mean generation time (T) and doubling time (DT) of E. delhiensis were 15.66 d and 4.354/d respectively. Based on our results, this parasitoid is a promising candidate for greenhouse whitefly control.Keywords: age specific fecundity, demography, Eretmocerus delhiensis, life expectancy
-
فرهنگ در واقع داشته های مادی و معنوی یک جامعه است که افراد آن جامعه خود را ملزم به دانستن، رعایت کردن و از همه مهم تر انتقال آن ها به نسل بعدی می دانند. پدر، مادر و جامعه نقش مهمی در این تبادل بر عهده دارند. برای سپردن داشته های فرهنگی، هر یک از عوامل مذکور نقش خاصی دارند که در ادامه، به تفضیل به آن ها خواهیم پرداخت. در انتقال فرهنگ مهم ترین چیز شناخت فرهنگ است. هر کدام از اعضای جامعه باید در مرحله ی اول فرهنگ حاکم بر جامعه خود را آن گونه که هست، بشناسند. شناخت درست از فرهنگ کار انتقال آن را میسر می نماید. در واقع به هر میزانی که دانش فرد نسبت به فرهنگ خود بیشتر باشد، بهتر و مفیدتر می تواند آن را به دیگران بشناساند و انتقال آن را بهتر انجام دهد. شناخت درباره ی فرهنگ به دست نمی آید مگر آنکه فرد به مقوله ی فرهنگ دقت نماید. هر فرد در جامعه باید خود را موظف کند تا درباره ی آداب، سنن، رسوم و عقاید جامعه ای که در آن زیست می کند، اطلاعات حداقلی پیدا کند. ما در این نوشتار به ادامه ی بحث قبلی پیرامون تبدیل فرهنگ موجود به مطلوب، می پردازیم قابل ذکر است این موارد هم در سازمان ها کاربرد دارند هم در جامعه می تواند کاربرد داشته باشد.
-
شب پره پشت الماسی، Plutella xylostella (L.) (Lep.: Plutellidae)، یک آفت جهانی خطرناک برای محصولات خانواده چلیپائیان به حساب می آید. این آفت در مناطق مختلف به حشره کش های شیمیایی متفاوت و حتی برخی سویه های باکتری Bacillus thuringiensis مقاومت نشان داده است. در راستای مدیریت جمعیت این آفت، شناخت ویژگی های رشدی جمعیت آن روی میزبان های مختلف گیاهی یکی از اقدامات لازم و جزو مطالعات پیش نیاز محسوب می گردد. در این بررسی، اثر سه میزبان گیاهی کلم چینی، کلم گل و کلزا روی رشدونمو و تولیدمثل شب پره پشت الماسی در آزمایشگاه تحت شرایط دمایی 1±25 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 10±70 درصد و شرایط نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی مطالعه شد. زنده مانی، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، نرخ خالص زادآوری (Ro)، طول دوره نسل (T) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) روی هر یک از گیاهان میزبان با روش Carey (1993) محاسبه شد. با استفاده از روش جک نایف برای همه فراسنجه ها تکرار کاذب برآورد شد. نتایج نشان داد که فراسنجه های تحت مطالعه روی گیاهان میزبان اختلاف معنادار ی دارند. کمترین Ro روی کلزا (76/63 ماده/ ماده/ نسل) و بیشترین مقدار آن روی کلم چینی (08/86 ماده/ ماده/ نسل) به دست آمد که با مقدار آن روی کلم گل تفاوت معنادار ی داشتند. طول دوره یک نسل آفت روی کلزا و کلم چینی به ترتیب 78/23 و 1/18 روز تعیین شد. کمترین مقدار فراسنجه نرخ متناهی افزایش جمعیت (λ) روی کلزا 001/0± 191/1 (ماده/ ماده/ نسل) و بیشترین آن روی کلم چینی 002/0± 279/1 (ماده/ ماده/ نسل) به دست آمد. بیشترین زمان لازم برای دو برابر شدن جمعیت بیدکلم روی کلزا 02/0± 965/3 روز و کمترین آن روی کلم چینی 02/0± 814/2 روز به دست آمد. بیشترین مقدار نرخ ذاتی افزایش جمعیت روی کلم چینی (001/0± 246/0 ماده/ ماده/ نسل) و کمترین مقدار روی کلزا (0009/0± 174/0 ماده/ ماده/ نسل) بود. بر مبنای نتایج ما، در ساده ترین مفهوم، دور از انتظار نیست که به کارگیری برنامه های مدیریت تلفیقی این آفت در کلزا به دلیل پایین بودن نرخ ذاتی افزایش جمعیت در مقایسه با کلم چینی از موفقیت نسبی بیشتری برخوردار شود.کلید واژگان: تولیدمثل, شب پره پشت الماسی, گیاه میزبان, نرخ رشد جمعیتDiamondback moth, Plutella xylostella (L.) (Lep.: Plutellidae), is the most destructive insect pest of cruciferous crops throughout the world. Crucifer production has been seriously affected by developing resistance of P. xylostella populations to a wide range of insecticides. In population studies, the knowledge of herbivore's population growth on different host plants is of prime importance. In the present study, the influence of host-plant species including rapeseed cv. Okapi, cauliflower cv. Arizona and Chinese cabbage cv. Hero on P. xylostella life-history parameters was studied in the laboratory condition (25±1°C, 70±10% RH and 16L:8D h photoperiods). The parameters longevity, the intrinsic rate of natural increase (rm), net reproductive rate (R0), mean generation time (T) and finite rate of increase (λ) were measured on these host plants. Differences between host plants for fertility life tables parameters were analyzed using the Birch and Jack-knife methods. The results showed that there were significant differences for the studied parameters between host plants. The lowest and highest rate of P. xylostella regeneration occurred on rapeseed (63.67(♀♀/♀/generation)) and Chinese cabbage (86.08(♀♀/♀/generation)), respectively. Generation period of P. xylostella on rapeseed and Chinese cabbage was estimated 23.78 and 18.1 days, respectively. The lowest rate of finite population increase was obtained on rapeseed, 1.191(♀♀/♀/day), and the highest on Chinese cabbage, 1.279(♀♀/♀/day). The maximum and minimum time needed for doubling P. xylostella population were found on rapeseed (3.965 days) and Chinese cabbage (2.814 days). The highest and lowest intrinsic rates of population were on Chinese cabbage and rapeseed with 0.246 and 0.174 (♀♀/♀/day), respectively.Keywords: diamondback moth, host plant, population growth rate, reproduction
-
ایجاد لاین های تراریخت برای مطالعه نشو و نمای مغز در (Tribolium castaneum (Coleoptera: Tenebrionidaeدر حال حاضر، انتقال ژرم لاین در حشرات روشی گسترده برای تجزیه و تحلیل عملکرد ژن و توسعه گونه های اصلاح شده ژنتیکی است. اطلاعات زیادی درباره نشو و نمای قسمت هایی از مغز جنین حشرات موجود نیست. به این منظور، چندین لاین تراریخت T. castaneum به هدف تعیین نقش برخی ژن های درگیر در نشو و نمای مغز ایجاد گردید. توالی کامل ژنوم T. castaneumمشخص شده است و روش هایی نیز برای ایجاد حشرات تراریخت این گونه ارائه شده است. در این پژوهش از عنصر متحرک Bac piggy به عنوان ناقل بهT. castaneum استفاده شد. پلاسمید دهنده حاوی ناحیه ژنی مورد نظر، به جنین استرین چشم سفید (Tc vermilion-deficient) تزریق گردید. لاین جهش یافته چشم سفید، دارای آسیب در ژن vermilionاست، اما از طرفی پلاسمید دهنده مورد نظر دارای ژن vermilionTc و تحت پروموتر 3xP3 است که سوسک های تراریخت را قادر به بیان ژن مذکور و در نتیجه ایجاد رنگ تیره چشم می کند. در این مطالعه، لاین های تراریخت حاوی نواحی تنظیمی برخیژن های مهم در نشو و نمای مغز ایجاد شدند. این لاین ها به منظور ردیابی رشد نئورو بلاست ها از ابتدای رشد تا ساختار کاملا رشدیافته در مغز حشره تراریخت، ساخته شدند. به علاوه، این لاین ها امکان تشخیص ژن ها و مطالعات عملکردیشان را در مغز T. castaneum فراهم خواهند آورد.کلید واژگان: انتقال ژن حشرات, تغییر و تبدیل ژرم لاین, ریزتزریق, عناصر متحرکGerm-line transformation of insects is now widely used for analyzing gene function and for the development of genetically modified strains for various purposes. There is not enough information on the embryonic development of some brain parts in insects. In order to study the genetic control of embryonic brain development, we established some transgenic lines to identify some genes involved in embryonic brain development. The genome has been sequenced and transgenic approaches are established for this model organism. Transposable element piggyBac was used as a vector for the transformation of T. castaneum. Tc-vermilion line- a Tribolium eye-color mutant- was also used for the microinjection of the donor vector. The donor vector contained the Tc-vermilion gene under the control of 3xP3 promoter, resulting in black eyes as a marker of their identity. In the present study, several transgenic lines bearing the regulatory regions of some importantgenes were generated. Additionally, transgenic lines for tracing of neuroblast development from the onset to the respective fully developed structure in the brain were established. Taken together, valuable tools which allow investigations of the complex genetic network needed for embryonic brain development in T. castaneum were established.Furthermore, the system will allow identification of genes and their functions in Tribolium brain formation.Keywords: transposable elements, insect transgenesis, germ, line transformation, microinjection
-
در ادامه ی بحث پیرامون فرهنگ سازمانی به آشنایی با نظرات مدیریت پژوهان و صاحب نظران نیازمندیم. در این راستا مدیریت سازمانی از دیدگاه استیفن پی رابینز می پردازیم که از صاحب نظران بنام این حوزه به شمار می رود.
وی در فصلی به نام فرهنگ سازمانی پس از عنوان مقدمه و تعریف فرهنگ سازمانی، به این سوال پاسخ می دهد که آیا سازمان ها فرهنگ های همانندی دارند؟ در ادامه نیز به تفاوت فرهنگ های قوی با ضعیف اشاره می کند و سپس به نقش فرهنگ در سازمان می پردازد.
کلید واژگان: فرهنگ, فرهنگ سازمانی, مدیریت سازمانی, آموزش فرهنگ سازمانی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.