به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

حسین حسنی

  • ریحانه زارع فخر، احمد زندوانیان*، محسن شاکری، حسین حسنی

    هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیده تقاضای تدریس خصوصی در دوره متوسطه بود. رویکرد پژوهش «کیفی» و از نوع روش نظریه داده بنیاد به شیوه نظام مند بود. گروه هدف، والدین دانش آموزانی بودند که متقاضی تدریس خصوصی در سال تحصیلی 1400- 1401 در شهر یزد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 12 نفر از والدین در پژوهش شرکت داشتند. نمونه گیری تا مرحله اشباع نظری داده ها ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بود. داده ها به روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی اشتراس و کوربین (1998)، تجزیه و تحلیل شدند. به منظور کسب اطمینان از دقیق بودن یافته ها، مبتنی بر «سه سویه سازی» از تکنیک های تطبیق توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش، بازاندیشی پژوهشگر استفاده شد.در نهایت، 29 مقوله فرعی در قالب مولفه های 6 گانه نظریه داده بنیاد طبقه بندی شدند. عوامل علی با 5 مقوله فرعی، عوامل زمینه ای با 5 مقوله فرعی، عوامل مداخله گر با 5 مقوله فرعی، پیامدهای مثبت با 5 مقوله فرعی و پیامدهای منفی با 9 مقوله فرعی و 1 پدیده محوری شناسایی شدند. بر اساس یافته های پژوهش، عوامل و مولفه های درونی و بیرونی متنوعی زمینه های شکل گیری تدریس خصوصی را فراهم می آورند که بر تقاضای آن دامن می زند. پیشنهاد می شود جهت اتخاذ تصمیمات و سیاست گذاری های خرد و کلان و مدیریت آن، به منظور فهم دقیق این پدیده به طور متناوب مورد مطالعه قرار گیرد.

    کلید واژگان: تدریس خصوصی, دانش آموزان, والدین, آموزش سایه, نظریه داده بنیاد
    Reyhane Zare Fakhr, Ahmad Zandvanian *, Mohesn Shakeri, Hossain Hassani
    Introduction

    The main goal of the current research was to analyze the problem of private tutoring and the associated challenges in Yazd. The research also expands the theoretical perspectives on private tutoring. The findings of this research can be beneficial for teachers, educational institution planners, parents, and students in practical applications.

    Method

    The research methodology employed in this study was qualitative and based on Grounded Theory principles. The target group was the parents of students who applied for private tutoring in the academic year of 2001-2001 in Yazd. Using the purposeful sampling method, 12 parents participated in the research. Sampling continued until the theoretical data saturation stage. The research tool was semi-structured in-depth interview. The data was analyzed by Strauss and Corbin (1998) open, axial and selective coding method. In order to ensure the accuracy of the findings, based on "Triangulation" techniques, matching by members, peer review, collaborative research, and researcher rethinking were used.

    Results

    Finally, 29 sub-categories were classified in the form of 6 components of the systematic grounded theory. Causal factors with 5 subcategories, background factors with 5 subcategories, intervening factors with 5 subcategories, positive consequences with (5) subcategories and negative consequences with (9) subcategories and (1) central phenomenon were identified. The results indicated various favorable outcomes, including enhanced student performance in examinations, improved results in entrance assessments, better overall test performance, job opportunities for special educators leading to increased income, and the alleviation of educational deficiencies through compensatory actions. Various strategies have been proposed to address the challenges and negative impacts associated with the prevalent practice of private tutoring among families and students. These strategies encompass a range of approaches, including conducting private tutoring sessions at home or within school premises, offering private counseling services, integrating private tutoring with formal educational programs, addressing issues and assessments within educational institutions, improving the quality of education in mainstream schools to tackle deficiencies, reducing the societal emphasis on entrance examinations, guiding students towards technical fields, and increasing oversight of educational activities in such contexts. The adverse effects of private tutoring include limitations on creativity and critical thinking, neglect of skill development and vocational training, commercialization and elitism in education (in conflict with the principles of inclusive education), psychological and physical harm to students leading to anxiety, stress, and depression, perpetuation of social stratification, and maintenance of educational inequalities.

    Discussion

    Research findings indicate that various internal and external factors contribute to the development of private tutoring, influencing both its supply and demand. It is recommended to study this phenomenon from diverse viewpoints to guide micro and macro-level decision-making and policy formulation for efficient administration.

    Keywords: Private Teaching, Students, Parents, Shadow Education, Grounded Theory
  • حسین حسنی*
    هدف این مقاله بحث درباره چالش ها و منازعات قانونی و فناورانه با موضوع حکمرانی و تنظیمگری پلتفرم های ویدئویی کاربرساخته است. در این مقاله، با تمرکز بر خدمت ویدئویی آپارات نشان خواهیم داد که چگونه موضوع تنظیمگری محتوا در ایران، به یک چالش حقوقی تبدیل شده است. تنظیمگری پلتفرم های ویدئویی در ایران، خواه پلتفرم هایی که خدمت ویدئوی درخواستی اشتراکی را ارائه می کنند و خواه پلتفرم هایی که واسطه اشتراک گذاری محتوای کاربرساخته هستند، برخی مناقشه های قانونی را ایجاد کرده است. این مناقشه سطوح مختلفی دارد: سطح اول آن به تعریف محتوای ویدئویی مرتبط است. نمود اصلی آن تداوم اختلاف در تعریف «صوت و تصویر فراگیر است». تعیین نهاد تنظیمگر سطح دوم مناقشه را شامل می شود. تاسیس ساترا و اختلاف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما درمورد نهاد متولی این حوزه از این نظر درخور ملاحظه است. سطح سوم این مناقشه درباره شیوه تعدیل محتواست. این مقاله با ملاحظه این سطوح مختلف، نشان می دهد چگونه این مناقشه ها در سطح تعدیل محتوا ظهور پیدا کرده اند. ارائه یک قانون جامع ارتباطات در ایران، با تاسیس یک نهاد کلان تنظیمگر، که تحولات فناورانه رسانه را مدنظر داشته باشد، تصمیم گیری درباره تعیین حدود و مسئولیت های کاربران یا پلتفرم ها و نیز توسعه سازوکار تعدیل محتوا پیشنهادهای اصلی این مقاله است.
    کلید واژگان: حکمرانی پلتفرم ها, تنظیمگری. تعدیل محتوا, محتوای کاربرساخته, پلتفرم های اشتراک گذاری ویدئو
    Hossein Hassani *
    The purpose of this paper is to discuss discusses the legal and technological challenges and disputes about the governance and regulation of user-generated video platforms. In this paper, by focusingon the Aparat video service, we will show how the issue of Content management has become a legal challenge. The regulation of video platforms in Iran, whether platforms that provide subscription video-on-demand services or platforms that mediate user-generated content sharing, has created some legal disputes. This conflict has different levels Its first level is related to the definition of video content. Its primary manifestation is the continuation of the conflicts on the definition of "expanded audio and video." The second level is the determination of the regulatory authority. The establishment of Satra and the difference between the Ministry of Culture and Islamic Guidance and the IRIB regarding the institution in charge of this area is remarkable from this point of view. The third level of this controversy is about the mode of content moderation. Considering these different levels, this article shows how these disputes have emerged at the level of content moderation. Presenting a comprehensive communication law in Iran by determining a macro-regulatory body that considers the technological developments of the media, deciding on the limits and responsibilities of users or platforms, and developing a content moderation mechanism are the main suggestions of this article.
    Keywords: Platform Governance, Regulation, Content Boderation, User-Generated Content, Video-Sharing Platforms
  • «گرافیکون ها» و ارتباطات رایانه-واسط: کاربردها و کارکردهای ایموجی ها، ایموتیکون ها و استیکرها در تعاملات متنی و کارافزارهای پیام رسان موبایلی مبتنی بر زمینه فرهنگی
    حسین حسنی*

    هدف این مقاله تحلیل مطالعات انجام شده درباره نقش ایموجی ها در کارافزارهای پیام رسان آنی است. ارتباطات رایانه-واسط مزیت های زیادی را برای کاربران ایجاد کرده است اما مهمترین ضعف آن عدم امکان تبادل نشانه های غیرکلامی است که می تواند مانع از انتقال عواطف شود. یکی از کارکردهای گرافیکون ها که شامل استیکرها، ایموتیکون ها و نیز ایموجی ها هستند، عمل به مثابه جایگزینی برای برخی از علائم غیرکلامی همانند حالت های چهره و احساسات است. در این مقاله با کاربرد روش فراترکیب، کاربردها، کارکردها، اثرات و نیز عوامل موثر بر کاربرد این عناصر ارتباطی در ارتباطات متنی موبایلی طی سالهای 2000 تا 2023 مطالعه شده است. پس از جستجوی اولیه تعداد 152 مقاله از پایگاه های داده معتبر گردآوری شد که نهایتا پس از غربال گری بر اساس معیارهای شمول و عدم شمول تعریف شده در هدف تحقیق تعداد 51 مقاله مورد تحلیل نهایی قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد در حال حاضر ایموجی ها به اصلی ترین عنصر ارتباط غیرکلامی در پیام رسانهای موبایلی هستند. همچنین سن، جنسیت و زمینه فرهنگی و فناورانه نقشی مهمی در استفاده و تفسیر معنای ایموجی ها دارد. درکل، نتایج این مطالعه نشان می دهد ایموجی ها کارکردهایی جدید و متمایزی در ارتباطات میان فردی پیدا کرده اند که از فراتر از جبران نقصان علائم ارتباطی غیرکلامی است.

    کلید واژگان: ارتباطات رایانه-واسط, ارتباط غیرکلامی, ایموجی, پیام رسان های آنی, تلفن همراه هوشمند
    Graphicons and Computer-Mediated Communication: Applications and Functions of Emojis, Emoticons, and Stickers in Text-Based Interactions and Mobile Messaging Apps Across Cultural Contexts
    Hossein Hassani *

    The purpose of the paper is to systematically review the studies on the role of emojis in instant messaging apps. The most critical weakness of CMCs is the impossibility of exchanging non-verbal cues, which can prevent the transmission of emotions. One of the functions of graphicons is to act as a substitute for some nonverbal cues, such as facial expressions and emotions. In the article, the use, functions, effects, and factors affecting the application of these communication elements in mobile textual communication from 2010 to 2023 are studied using the meta-synthesis method. After the initial search, 152 articles were collected from valid databases, and finally, after the screening, 51 articles were analyzed based on the inclusion and exclusion criteria defined in the research goal. This study showed that emojis are currently the main element of non-verbal communication in mobile messaging apps. Age, gender, and cultural and technological context also play an essential role in the use and interpretation of the meaning of emojis. Overall, this study showed that emojis have found new and distinct functions in interpersonal communication that go beyond compensating for the lack of nonverbal communication cues.

    Keywords: Computer-Mediated-Communication, Nonverbal Communication, Emoji, Instant Messaging, Smartphones
  • سید ابوالحسن فیروزآبادی، عبدالحسین کلانتری، حسین حسنی*
    هدف این مقاله مطالعه و تحلیل قانون گذاری و تنظیم مقررات مربوط به اصل بی طرفی شبکه در آمریکا است. این اصل به طور ساده به معنای تضمین دسترسی آزادانه و برابر ارائه کنندگان محتوا، خدمات و برنامه های کاربردی و نیز مصرف کنندگان اینترنت و به عبارت دیگر نگاه یکسان شرکت های ارائه کننده خدمات اینترنتی به مشتریان از منظر محتوایی است که آن ها انتقال می دهند. در یک طرف، مدافعان بی طرفی شبکه بر اهمیت این اصل در تامین دسترسی غیرتبعیض آمیز، امکان ایجاد فضای رقابت برای شرکت های تازه وارد و صیانت از آزادی بیان تاکید می کنند اما از طرف دیگر، مخالفان این اصل، نوآوری و سرمایه گذاری در زیرساخت را به عنوان علت های عمده مخالفت خود برمی شمارند. نتایج این مقاله نشان داد که به رغم ادعای دسترسی به اینترنت آزاد و باز در آمریکا، گرایش های حزبی و منافع سیاست مداران در این کشور نقش به سزایی در اصل بی طرفی شبکه دارد. در نتیجه، شرکت های فناوری هزینه بسیاری را صرف لابی گری برای جلب نظر قانون گذاران می کنند. از سوی دیگر، به دلیل تاثیرگذاری جهانی سیاست گذاری ارتباطات راه دور و اینترنت در آمریکا، بی طرفی شبکه می تواند دارای پیامدهایی برای شهروندان و کاربران جهانی باشد.
    کلید واژگان: آمریکا, اینترنت, سیاست گذاری فضای مجازی, بی طرفی شبکه, کمیسیون ارتباطات فدرال
    Seyyed Abalhassan Firouzaabadi, Abdolhossein Kalantari, Hossein Hassani *
    The paper aimed at studying and analyzing legislation and regulation of net neutrality in the US context. To put it simply, the principle assures free and equal access to content, application, and service providers and also internet consumers; in other words, one can define net neutrality as the treatment of customers by internet providers alike, in terms of content that they convey. On the one hand, proponents of the principle insist on its prominence to provide indiscriminate access, guarantee competition possible for newcomers, and protection of free speech, but on the other hand, opponents appeal to arguments like innovation and investment in the technical infrastructures. The results of the paper showed that despite the claim of free and open internet access in America, party tendencies and interests of politicians in this country play a significant role in the principle of net neutrality. As a result, tech companies spend a lot of money lobbying lawmakers. On the other hand, due to the global influence of telecommunications and Internet policy in the United States, net neutrality can also have implications for global citizens and users.
    Keywords: USA, Internet, Cyberspace Policy, Net Neutrality, Federal Communications Commission
  • حسین حسنی*

    تمرکز عمده این مقاله بر سیاستگذاری هوش مصنوعی در اتحادیه اروپا است. بدین منظور مبانی، رویکرد، شیوه حکمرانی و اصول اخلاقی مورد تاکید بررسی شده اند. تمرکز بر اتحادیه اروپا از این جهت برای ما اهمیت دارد که این منطقه در زمینه تنظیم گری فناوری های نوظهور دیجیتالی و نیز پلتفرم ها پیشگام است. اتحادیه اروپا تلاش می کند با قانونگذاری و ترسیم خطی مشی های خود بتواند بر فناوری های هوش مصنوعی و شرکت های ارائه کننده خدمات هوش مصنوعی اعمال حاکمیت کند. در این مقاله با استفاده از روش رویکرد تحلیل اسناد و تحلیل محتوای کیفی، مضمون اسناد مرتبط با هوش مصنوعی در اروپا تحلیل شدند. نتایج نشان داد که ملاحظه اصول بنیادین، تدوین یک رویکرد کلی، ملاحظه اصول اخلاقی و تدبیر یک نظام حکمرانی متناسب با شرایط زمینه ای در مورد هر جامعه برای کاربرد هوش مصنوعی درجهت منافع ملی و کاستن از مخاطرات بالقوه آن الزامی است.

    کلید واژگان: سیاستگذاری, هوش مصنوعی, اتحادیه اروپا, اخلاق هوش مصنوعی, حکمرانی
    Hossein Hassani *

    This article's primary focus is AI policymaking in the European Union. For this purpose, one examined the foundations, approach, and mode of governance and emphasized ethical principles. Focusing on the EU can be vital as this region is a pioneer in regulating emerging digital technologies and platforms. The European Union is trying to regulate artificial intelligence technologies and companies providing artificial intelligence services through its legislation and policies. The article analyzed the content of documents related to artificial intelligence in Europe using the document analysis approach and qualitative content analysis. This article showed that considering the fundamental principles, formulating a general approach, considering ethical principles, and devising a governance system appropriate to each society's background conditions is necessary for applying artificial intelligence for national interests and reducing its potential risks.

    Keywords: Policymaking, Artificial Intelligence, EU, Ethics Of AI, Governance
  • نگین محمدی، کاظم برزگر بفرویی*، حسین حسنی
    هدف

    پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه میان امید به اشتغال و سرزندگی تحصیلی با واسطه گری درگیری تحصیلی، انجام شد.

    روش پژوهش:

     روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری همه دانشجویان دانشگاه یزد در سال تحصیلی 1400-1401 برابر با 14470 نفر بود که تعداد 216 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری به شیوه غیرتصادفی دردسترس بود. ابزار پژوهش شامل: پرسش نامه امید به اشتغال قریشی راد (1387)؛ درگیری تحصیلی فریدریکز، بلومنفیلد و پاریس (2004) و پرسش نامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391) بود که پایایی هریک از پرسش نامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب، 94/0، 87/0 و 89/0 به دست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و AMOS24 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که امید به اشتغال اثر مستقیم و معناداری بر درگیری تحصیلی (42/0=β ، 01/0> P) و اثر غیرمستقیم و معناداری بر درگیری رفتاری (39/0=β ، 01/0> P)، شناختی (35/0=β ، 01/0> P) و عاطفی (32/0=β، 01/0> P) دارد. امید به اشتغال بر سرزندگی تحصیلی نیز اثر مستقیم و معناداری (29/0=β ، 01/0> P) دارد. اما میان درگیری تحصیلی و سرزندگی تحصیلی رابطه معناداری وجود ندارد و درگیری تحصیلی توان واسطه گری میان امید به اشتغال و سرزندگی تحصیلی را ندارد.

    نتیجه گیری

    بنابراین امید به دست آوردن شغلی مرتبط با رشته تحصیلی و موردعلاقه دانشجویان، در تلاش آن ها برای افزایش درگیری و سرزندگی تحصیلی آن ها حائز اهمیت است. می توان با ارائه خدمات مشاوره ای، برگزاری کارگاه های آموزشی مربوط به رشته مشغول به تحصیل، آموزش سرمایه روان شناختی، معرفی افراد تحصیل کرده موفق که در حوزه کارآفرینی و اشتغال شاخص اند، ایجاد محیطی امن، توامان با حس امید، اعتماد و اطمینان بسترهای افزایش درگیری و سرزندگی تحصیلی دانشجویان را فراهم کرد.

    کلید واژگان: امید به اشتغال, درگیری تحصیلی, سرزندگی تحصیلی, دانشجویان, دانشگاه
    Negin Mohammadi, Kazem Barzegar Bafrooei *, Hossain Hassani
    Objective

    The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between Employment hope and academic buoyancy with the mediation of academic engagement.

    Methods

    The descriptive research method was of the correlation type based on structural equation modeling. The statistical population of all students of Yazd University in the academic year 2021-2022 was equal to 14470 people, of which 216 people were considered as a statistical sample. The non-random sampling method was available. Research tools include: Qureshirad's Employment hope Questionnaire (2007); Fredricks, Blumenfeld, Paris Academic engagement questionnaire (2004); and Academic Buoyancy questionnaire of Dehghanizadeh and Hossein Chari (2012) were obtained, and the reliability of each of the questionnaires was obtained through Cronbach's alpha coefficient, 0.94, 0.87 and 0.89, respectively. Data were analyzed using SPSS23 and AMOS24 software.

    Results

    The results showed that hope for employment has a direct and significant effect on academic engagement (β=0.42; P<0.01) and an indirect and significant effect on behavioral engagement (β=0.39; P<0.01), cognitive (β=0.35; P>0.01) and emotional (β=0.32; P>0.01). Employment hope has a direct and significant effect on academic vitality (β=0.29; P<0.01). However, there is no significant relationship between academic conflict and academic vitality, and academic conflict cannot mediate between hope for employment and academic vitality.

    Conclusion

    Therefore, the hope of getting a job related to the field of study and students' interest is important in their efforts to increase their engagement and academic Buoyancy. It is possible to provide consulting services, hold educational workshops related to the field of study, psychological capital training, introduce successful educated people who are prominent in the field of entrepreneurship and employment, create a safe environment, combined with a sense of hope, trust and confidence, the platforms for increasing engagement and buoyancy. provided students with education.

    Keywords: Employment Hope, Academic Engagement, Academic Buoyancy, Students, University
  • حسین حسنی*، علیرضا گلشنی، سید سعید میرترابی

    داده های سرمایه گذاری خارجی در چین طی سه دهه گذشته نشان می دهد که میزان جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در این کشور طی یک دهه یعنی از سال 1990 تا 2000 م، از رقم 5/3 میلیارد دلار به 38 میلیارد دلار افزایش پیدا کرده است و این روند افزایشی از سال 2000 تا 2022 م، ادامه داشته است. حال این پرسش قابل طرح است که علت افزایش میران جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی و علل موفقیت چین در طی سه دهه گذشته چیست؟ در پاسخ به این سوال، پژوهش حاضر فارغ از نگاه پژوهش های انجام شده، علت این افزایش را در عوامل اقتصادی، سیاسی، جغرافیایی، تشویقی، حمایتی و... صرف نمی داند، بلکه نگاه را فراتر از این عوامل در نوع نگاه این کشور به مسئله سیاستگذاری عمومی می داند. بدین معنا که می توان ادعا نمود که موفقیت چین در زمینه جذب سرمایه گذاری مستقیم خارجی در سه دهه اخیر، مرهون الگوی ویژه سیاست گذاری فرایندی این کشور و اصلاح مکرر فرایندهای سیاست گذاری مرتبط با این حوزه می باشد. بنابراین، روش انجام این پژوهش با توجه به ماهیت تحلیلی مقاله، تحلیلی و استنباطی است.

    کلید واژگان: سیاست گذاری عمومی, فرایند سیاستگذاری عمومی, مدل فرایندی در سیاست گذاری عمومی, سرمایه گذاری مستقیم خارجی, چین.
    Hossein Hassani *, Alireza Golshani, Saeed Mirtorabi

    Data on foreign investment in China over the past three decades show that the amount of foreign direct investment in this country has increased from 3.5 billion dollars to 38 billion dollars in a decade, from 1990 to 2000. And this increasing trend has continued from 2000 to 2022 AD. Now this question can be raised, what is the reason for the increase in foreign direct investment and the reasons for China's success during the last three decades? In response to this question, the current research, regardless of the research done, does not consider the cause of this increase in economic, political, geographical, encouraging, supportive, etc. factors, but looks beyond these factors in the type of this The country knows the issue of public policy. This means that it can be claimed that China's success in attracting foreign direct investment in the last three decades is due to the country's special process policy model and the frequent reform of policy processes related to this field. Therefore, the method of conducting this research is analytical and inferential according to the analytical nature of the article.

    Keywords: Public Policy, Public Policy Process, Process Model In Public Policy, Foreign Direct Investment, China
  • فائزه طلوعیان، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    زمینه و هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی نقش چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی بود.

    روش

    این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را تمام معلمان مدارس استثنائی شهر مشهد در سال تحصیلی 1399 - 1400 به تعداد 240 نفر تشکیل داده است. نمونه آماری این پژوهش شامل 240 نفر از معلمان استثنایی شهر مشهد به روش نمونه گیری تمام شماری بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های شادکامی آ کسفورد مایکل آرگیل 1989 ، شفقت خود-فرم بلند نف و همکاران 2003 و سیاهه چشم انداز زمان زیمباردو و بوید 1999 استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t مستقل و تحلیل واریانس در نرم افزار 26SPSS تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد بین تمامی ابعاد شفقت به خود و شادکامی رابطه مثبت و معناداری (47 / r=0 و 01 / P>0)وجود دارد. همچنین بین شادکامی و چشم انداز زمانی گذشته مثبت (23 / r=0 و 01 / P>0) ، حال لذت گرا (35 / r=0 و 01 / P>0) و آینده (42 / r=0 و 01 / P>0) رابطه مثبت و معنادار و بین شادکامی و چشم انداز گذشته منفی (16 / r=-0 و 05 / P>0)و حال قضاوقدری (22 / r=-0 و 01 / P>0) رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بعد مهربانی نسبت به خود در برابر قضاوت خود (ꞵ =0/28, t=3/65 , p≥0/001) و بعد بهشیاری در برابر همانندسازی افراطی (01 / ꞵ=0/21 , t =2/83 , p≥ 0) به طور معناداری شادکامی را در معلمان مدارس استثنائی پیش بینی می کنند.

    نتیجه گیری

    چشم انداز زمان و شفقت به خود در شادکامی معلمان استثنائی تاثیرگذار است و مسئولان آموزش و پرورش استثنایی می توانند با برگزاری دوره های آموزش شفقت به خود، میزان شادکامی معلمان را افزایش دهند.

    کلید واژگان: چشم انداز زمان, شادکامی, شفقت به خود, معلمان استثنائی
    Faeze Toloeian, Kazem Barzegar Bafrooei*, Hossain Hassani
    Background and purpose

    The purpose of this study was to investigate the role of time perspective and self-compassion in the happiness of exceptional teachers.

    Method

    This research is a descriptive-correlation type. The statistical population of the research is made up of all the teachers of the exceptional schools of Mashhad in the academic year of 2020-2021, numbering 240 people. The statistical sample of this research included 240 exceptional teachers of Mashhad city using the full number sampling method. To collect information, the Oxford happiness questionnaires of Michael Argyle (1989), self-compassion - long form of Neff et al. (2003) and Zimbardo and Boyd's time perspective inventory (1999) were used. Research data were analyzed using Pearson correlation coefficient, regression, independent t-test and analysis of variance in SPSS 26 software.

    Findings

    The findings showed that there is a positive and significant relationship between all dimensions of self-compassion and happiness (r=0.47 and P<0.01). Also, between happiness and positive past time perspective (r=0.23 and P<0.01), hedonistic present (r=0.35 and P<0.01) and future (r=0.42 and P<0.01) There is a positive and significant relationship between happiness and negative past perspective (r=-0.16 and P<0.05) and the present destiny (r=-0.22 and P<0.01). And there is meaningful. The dimension of self-kindness against self-judgment (ꞵ=0.001, p≤3.65, t=0.28) and the dimension of compassion against extreme assimilation (p≤2.83, t=21/0.01) ꞵ=0) significantly predict happiness in exceptional school teachers.

    Conclusion

    The perspective of time and self-compassion is effective in the happiness of exceptional teachers, and the authorities of exceptional education can increase the happiness of teachers by holding self-compassion training courses.

    Keywords: Exceptional Teachers, Happiness, Self-Compassion, Time Perspective
  • حسین حسنی*

    هدف این مقاله، مطالعه نحوه پالایش محتواهای زیان آور در پلتفرم کاربرمحور و ویدئویی یوتیوب است. امروزه موضوع حکمرانی و تنظیم گری محتوایی پلتفرم ها به یک موضوع چالش برانگیز تبدیل شده است. این مسئله به ویژه در پلتفرم هایی که مبتنی بر ویدئو فعالیت می کنند، چالش های بیشتری ایجاد کرده است. پخش زنده محتوای ویدئویی و نیز انواع محتواهای ویدئویی کذب همانند جعل عمیق که در پلتفرم های ویدئو، مبنا به اشتراک گذاشته می شوند، مقابله و جلوگیری از انتشار محتواهای ویدئویی زیان آور، غیرقانونی و غیراخلاقی را دشوارتر کرده است. این تحقیق با استفاده از روش مطالعه موردی و تحلیل محتوای کیفی، خط مشی های یوتیوب، دستورالعمل های انجمن و کردارهای عملی تعدیل محتوا در یوتیوب را بررسی می کند تا مشخص شود این پلتفرم چگونه محتوای تولیدشده توسط کاربر را پالایش می کند. نتایج این مقاله در کل، بیانگر پیچیدگی نظارت برمحتوای ویدئویی، کاربرد روزافزون هوش مصنوعی برای تعدیل محتوای ویدئویی و مخاطرات ناشی از آن است. برخلاف تصور عموم و برخی سیاست گذاران در ایران، پلتفرم های جهانی سازوکارهای پیچیده و دائما به روزشونده ای را برای حفاظت از اجتماع کاربران خود ایجاد کرده اند تا فضای امنی را برای تعامل کاربران و تداوم سودآوری و حفظ وجه خود به وجود آورند. همچنین با توجه به اینکه پلتفرم های بومی در ایران در حال توسعه هستند، سازوکار تعدیل محتوا در پلتفرم یوتیوب جهانی یوتیوب می تواند الگویی برای پلتفرم های ایرانی باشد.

    کلید واژگان: پلتفرم ویدئویی, تعدیل محتوا, حکمرانی پلتفرم, یوتیوب
    Hossein Hassani *

    This qualitative study investigates the mechanisms employed by YouTube for content moderation of video content, focusing on the combination of human and automated approaches. By employing a case study methodology and qualitative content analysis, the research examines YouTube's policies, community guidelines, and technological features to understand how the platform manages user-generated content. The study emphasizes the importance of integrating human and automated content moderation practices to address the challenges and complexities of monitoring a vast amount of global content. Findings underscore the need for transparent, consistent, and adaptable content moderation strategies, while also highlighting the potential implications for user behavior and algorithmic bias in automated systems. Recommendations for future research and platform governance are discussed, accentuating the significance of further exploration into the impact and effectiveness of content moderation on YouTube and other online platforms. Overall, the results of this article indicate the complexity of monitoring video content, the increasing use of artificial intelligence to moderate video content, and the risks arising from it. Considering that native platforms are developing in Iran, it is important to pay attention to their governance mechanisms. In this regard, the governance mechanism of a global platform like YouTube, as a video-sharing platform, can serve as a potential model for Iranian platforms.

    Keywords: Platform Governance, Content Moderation, Video Platform, Youtube
  • حسین حسنی*

    هدف این مقاله تحلیل شیوه های حکمرانی و چالش های اعمال حکمرانی پلتفرمهای آنلاین-به طور خاص فیس بوک- و پیامدها و دلالتهای آن برای اکوسیستم پلتفرمی در ایران است. است. آنچه تحت عنوان تعدیل محتوا شناخته می شود، شامل تحلیل سازوکارهای نظارت بر محتوای کاربرساخته توسط پلتفرم رسانه اجتماعی فیس بوک است. یک موضوع دیگر، تحلیل حکمرانی بر پلتفرم فیس بوک در زمینه اجتماعی-سیاسی آمریکا و چالش های اعمال حکمرانی بر پلتفرم های آنلاین است. نتایج این مطالعه نشان داد که برخی قوانین همانند عدم مسئولیت پلتفرم دربرابر محتواهای کاربران طبق قوانین آمریکا، افشای اطلاعات کاربران و درآمدزایی از داده های کاربران و انحصارگرایی این پلتفرم شرکتی مهمترین چالش های حکمرانی بر پلتفرم ها در اکوسیستم آمریکا است. پلتفرم ها تاکنون سازوکارهای مختلفی را برای نظارت بر محتوا به اجرا گذاشته اند که شناخته شده ترین آنها شرایط ارائه خدمت است. اقدامات خودحکمرانی پلتفرم ها همیشه در حال تحول و بهبود بوده است. گواه آن سند استانداردهای اجتماعی فیس بوک است. بر اساس مدل فعالیت پلتفرم های بزرگ جهانی، ضرورت دارد پلتفرم های ایرانی نیز اقداماتی برای تعدیل محتوای همزمان محتوای کاربرساخته با ملاحظه ارزش های محلی انجام دهند. طیفی از اقدامات گوناگون از توسعه پلتفرم های بومی، مذاکره برای فعالیت قانون مند پلتفرم های جهانی در ایران و توسعه حکمرانی داده ها و حاکمیت دیجیتال را می توان برای مواجهه با پلتفرم هایی همانند فیس بوک پیشنهاد کرد.

    کلید واژگان: حکمرانی پلتفرم ها, رسانه های اجتماعی, تعدیل محتوا, فیس بوک
    Hossein Hassani *

    The purpose of this article is to analyze the governance practices and challenges of governing online platforms specifically Facebook and its consequences and implications for the platform ecosystem in Iran. What is known as content moderation involves analyzing the mechanisms for monitoring user-generated content by Facebook's social media platform. Another issue is the analysis of Facebook's governance in the US socio-political context and the challenges of governing online platforms. The results of this study showed that some laws such as platform irresponsibility to user content under US law, disclosure of user information and revenue from user data and the monopoly of this corporate platform are the most important challenges to governing platforms in the US ecosystem. Platforms have already implemented various mechanisms for content monitoring, the most well-known of which is the terms of service. The self-governance measures of the platforms have always been evolving and improving. Proof of that is Facebook's Community Standards document. According to the activity model of large global platforms, it is necessary for Iranian platforms to take measures to moderate the content of user-generated content at the same time, taking into account local values. A range of measures such as the development of native platforms, negotiations for the legitimate operation of global platforms in Iran, and the development of data governance and digital governance can be suggested to deal with platforms such as Facebook.

    Keywords: platform governance, Social Media, content moderation, Facebook
  • حسین حسنی*، حسین تدین
    هدف این مقاله تحلیل موضوعاتی است که شبکه ایران اینترنشنال با هدف مایوس سازی کاربران خود در رسانه اجتماعی اینستاگرام به آنها متوسل شده است. مایوس سازی یکی از روش های اصلی عملیات روانی محسوب می شود و رسانه های مخالف نظام سیاسی ایران تلاش می کنند با توسل به آن شهروندان ایران را از امید به پیشرفت ناامید کنند. به عبارت دیگر، هدف این رسانه ها ایجاد تردید در افکار عمومی درباره کارآمدی نظام سیاسی کنونی ایران است. در این مطالعه، رسانه ایران اینترنشنال مطالعه شده است که می توان ادعا کرد یکی از دلایل تاسیس این شبکه کاربرد آن به مثابه مجرای رسانه ای عملیات روانی بوده است. برای این منظور، مطالب منتشر شده در صفحه این رسانه در اینستاگرام در بازه زمانی 9 تا 30 آوریل سال 2023 مطالعه شدند. برای تحلیل یافته ها از روش تحلیل مضمون و الگوی براون و کلارک (2006) استفاده شده است. نتایج تحلیل نشان داد، در این رسانه برای مایوس سازی بر شرایط اقتصادی به ویژه تورم و تولید، مهاجرت، مسائل محیط زیستی، بزرگ نمایی ناکارآمدی برخی از مدیران و فساد اقتصادی تاکید شده است. پیشنهاد این مقاله برای مقابله با این رویکرد، کاربرد رویکرد تبیینی است که با توجه به ویژگی های مخاطبان هدف رسانه های برون مرزی باید بیشتر استفاده شود.
    کلید واژگان: مایوس سازی, عملیات روانی, ایران اینترنشنال, اینستاگرام, رسانه های برون مرزی صداوسیما
    Hosein Hasani *, Hossein Tadaion
    The purpose of this article is to examine the topics used by “Iran International TV Network on Instagram to disappoint its users. Demoralization is a key method in psychological operations, and the media opposing the Iranian political system use it to discourage citizens from hoping for progress. Essentially, their goal is to create doubt about the efficiency of Iran's current political system. The study focuses on “Iran International TV” suggesting that one reason for its establishment was to serve as a channel for psychological operations. To analyze the contents published on the “TV network” page between April 9 and 30, 2023, the thematic analysis method introduced by Brown and Clark (2006) was used. The results showed that the TV emphasized economic conditions (inflation and production), migration, environmental issues, inefficiency of some managers, and economic corruption to discourage its audience. To counter this approach, the article proposes an explanatory approach, tailored to the characteristics of the target audience of IRIB World media.
    Keywords: Demoralization, Psychological Operations, Iran International, Instagram: IRIB World Service
  • مژگان خیراندیش، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    پیش زمینه و هدف

    طرح واره ها به دلیل برآورده نشدن نیازهای عاطفی اولیه دوران کودکی به وجود می آیند. فردی که از سلامت روان برخوردار است می تواند این نیازهای عاطفی اساسی را به صورت سازگارانه ارضا کند پژوهش حاضر باهدف آزمون مدل یابی طرح واره های ناسازگار اولیه در مثبت اندیشی دانشجویان پرستاری یزد با واسطه گری تنظیم هیجان شناختی انجام شد.

    مواد و روش کار

    روش این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی شهر یزد در سال تحصیلی 1400- 1401 بود که از میان 800 نفر جامعه آماری، 260 نفر به عنوان نمونه (183 نفر دختر و 77 نفر پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق شامل پرسش نامه شناختی هیجانی گارنفسکی (2001) و پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه SF-SQ یانگ و برآون (2005) و پرسش نامه مثبت ‏اندیشی اینگرام و ویسنیکی (1998) بود. جهت تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (همبستگی پیرسون، تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری) و با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و AMOS24 انجام شد. سطح معناداری برابر 01/0 در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که متغیر تنظیم هیجان شناختی می تواند بین طرح واره های ناسازگار اولیه و مثبت اندیشی دانشجویان در سطح (01/0>P) نقش واسطه ای معناداری داشته باشد. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد هیچ کدام از طرح واره های ناسازگار اولیه نتوانست به صورت مستقیم و معنادار، مثبت ‏اندیشی را پیش ‏بینی کند و نظم ‏جویی شناختی مثبت به صورت مستقیم، مثبت و معنادار (69/0) و در سطح (01/0>P)، مثبت ‏اندیشی را در دانشجویان پیش بینی می کند. نظم ‏جویی شناختی منفی به صورت مستقیم، منفی و معنادار (17/0-) و در سطح (01/0>P)، مثبت ‏اندیشی را در دانشجویان پرستاری پیش بینی می کند.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که می ‏توان با استفاده از فنون طرح واره درمانی و اصلاح طرح واره های ناسازگار، مثبت ‏اندیشی را در دانشجویان پرستاری افزایش داد. با توجه نقش میانجی هیجانات شناختی، پیشنهاد می شود دانشگاه های علوم پزشکی، با برگزاری کارگاه ‏های آموزشی در زمینه تنظیم شناختی هیجان، به دانشجویان جهت افزایش مثبت ‏اندیشی کمک کنند.

    کلید واژگان: پرستاری, طرح واره, مثبت اندیشی, ناسازگار, هیجان
    Mozhgan Kheirandish, Kazem Barzegar Bafrooei*, Hossain Hassani
    Background & Aim

    Schemas arise due to the failure to fulfill the primary emotional needs of childhood. A person who has mental health can adaptively satisfy these basic emotional needs. The present study was conducted to test the modeling of primary maladaptive schemas in the positive thinking of Yazd nursing students with the mediation of cognitive emotion regulation.

    Materials & Methods

    This was a descriptive and correlational study. The statistical population included all Yazd Paramedical University nursing students in 2021-2022. Among the 800 students, 183 females and 77 males were selected using the Random sampling. The research tools included Garnevsky's Emotional Cognitive Questionnaire (2001), SF-SQ Early Inconsistent Schemas Questionnaire, Yang and Braun (2005), and Ingram and Wysinski's Positive Thinking Questionnaire (1998). Descriptive and inferential statistics methods (Pearson correlation, Path analysis, and Structural Equation Model) were used to analyze the data using SPSS ver. 25.0 and AMOS 24 software. P = 0.01 was considered significant.

    Results

    The findings showed that cognitive emotion regulation can significantly mediate between the primary maladaptive schemas and students' positive thinking. The results of structural equation modeling showed that none of the primary maladaptive schemas could directly and significantly predict positive thinking. Positive cognitive discipline directly, positively, and significantly (0.69) predicts positive thinking in nursing students. Negative cognitive discipline directly, negatively, and significantly (-0.17) predicts positive thinking in nursing students.

    Conclusion

    The results showed that it is possible to increase positive thinking in nursing students by using schema therapy techniques and modifying maladaptive schemas. Considering the mediating role of cognitive emotions, it is suggested that universities of medical sciences help students increase their positive thinking by holding educational workshops on cognitive regulation of emotions.

    Keywords: Emotion, Maladaptive, Nursing, Positive Thinking, Schemas
  • فاطمه قاسمی، احمد زندوانیان*، مهدی رحیمی، حسین حسنی
    انیمیشن ها با محتوا و مضمون مثبت و پسندیده، می توانند آینده ای مطلوب برای نسل های بعدی رقم زنند و با محتوا و مضمون نامناسب، نسلی ناپسند تربیت کنند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مضامین متناسب و مغایر با فرهنگ ایرانی اسلامی، گفت وگوها، شخصیت ها و صحنه های پرمخاطب ترین انیمیشن های گروه سنی «ج» است. این پژوهش با رویکرد کیفی  و توصیفی، از نوع پیمایشی و تحلیل محتوای عرفی و تلخیصی است. جامعه آماری آن نیز دانش آموزان دختر پایه های چهارم، پنجم و ششم ابتدایی (گروه سنی ج) در سال تحصیلی 1401-1400 مدارس دولتی ناحیه 2 شهر یزد است.براساس جدول مورگان و کرجسی، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 502 دانش آموز برای گروه نمونه انتخاب شدند و ابزارهای پژوهش نیز پرسشنامه محقق ساخته و مشاهده انیمیشن ها بوده است. واحد تحلیل انیمیشن ها «صحنه» انتخاب و از بین پانزده انیمیشن پرمخاطب ، چهار مورد بررسی شده است. داده ها نیز با استفاده از نرم افزار Excel2019 و کدگذاری مشاهدات، مبتنی بر تحلیل محتوای عرفی و تلخیصی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که از میان پانزده انیمیشن پرمخاطب، دوازده مورد، خارجی و تنها سه مورد، داخلی هستند. با این حال، انیمیشن داخلی «مهارت های زندگی» با 180 فراوانی، بیشترین مخاطب را داشته است. گفت وگوها، شخصیت ها و صحنه های مثبت، بیش از موارد و مضامین منفی است. مضامینی مانند اهمیت جایگاه خانواده، تلاش و استمرار در کسب مهارت، اهمیت کتاب و کتاب خوانی، راستی و صداقت، صله رحم، ایثار و فداکاری، همکاری و همیاری و... دیده می شود که مثبت و متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی است و مضامینی مانند بی احترامی، خودبرتربینی، عدم رعایت قوانین و مقررات، توسل به جادو و... نیز دیده می شود که منفی و مغایر با فرهنگ ایرانی اسلامی است.
    کلید واژگان: انیمیشن (پویانمایی), صدا و سیما, تحلیل محتوا, گروه سنی (ج), فرهنگ ایرانی اسلامی
    Fatemeh Ghasemi, Ahmad Zandvanian *, Mahdi Rahimi, Hossain Hassani
    An animation with content and positive and pleasant themes can create a good future for generations or, with inappropriate content, raise a bad generation. The aim of the current research is to identify the appropriate and contradictory themes of Iranian-Islamic culture in the dialogues, characters and scenes of the most popular animations from the point of view of the "C" age group. The research was conducted with a qualitative and descriptive approach of a survey type and conventional and summary content analysis. The statistical population of this research included all primary female students of the 4th, 5th and 6th grades (age group C) in the academic year of 2021-2022 in public schools of district 2 of Yazd city. Based on the table of Morgan and Karjesi, 502 students were selected as the sample group using available sampling method. The research tool was researcher-made questionnaire and watching animations. The unit of analysis of animations, "Scene" was selected. Among the 15 famous domestic and foreign animations selected by these students, 4 animations were analyzed. The data were analyzed using Excel 2019 software and observation coding based on conventional content analysis and summarization. The findings showed that among the 15 most popular animations, 12 are foreign animations and only 3 domestic animations. Despite this, the animation of life skills (internal) with 180 frequency has attracted the most audience. Positive dialogues, characters and scenes outweigh negative ones and themes. Themes such as: the importance of family status, effort and continuity in acquiring skills, the importance of books and reading books, truth and honesty, peace of mind, sacrifice and sacrifice, cooperation and cooperation, etc. are seen to be positive and appropriate to Iranian Islamic culture, and themes such as : Disrespect, arrogance, non-observance of laws and regulations, recourse to magic, etc. are seen as negative and contrary to Islamic Iranian culture.
    Keywords: animation, Age Group C, content analysis, Iranian-Islamic culture, IRIB
  • حسین حسنی*، خجسته اسمعیلی
    مقدمه
    هدف پژوهش حاضر واکاوی و مطالعه ی تجارب و ادراکات، نیازها و چگونگی گذران اوقات فراغت دانشجویان دختر در خوابگاه دانشگاه یزد است.
    روش
    رویکرد پژوهش حاضر، کیفی بوده و از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 12 دانشجوی دختر مقطع کارشناسی دانشگاه یزد بودند که اطلاعات آن ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و داده ها با استفاده از روش تحلیل تماتیک تجزیه وتحلیل شده است.
    یافته ها
    بر اساس نتایج، 17 مضمون اصلی و 112 مضمون فرعی شناسایی شدند. تجارب و ادراکات مثبت دانشجویان از گذران اوقات فراغت شامل 4 مضمون اصلی: افزایش سرمایه اجتماعی، ارتقاء ویژگی های روان شناختی و تمرین اخلاق، خودباوری و شکوفایی فردی، کسب مهارت و شناخت توانمندی ها بوده است. در واکاوی تجارب و ادراکات منفی اوقات فراغت دانشجویان نیز 4 مضمون اصلی شامل: تفاوت های فرهنگی و روابط تنش زا، نداشتن مهارت های ارتباطی، شرایط سخت و ناآرام محیطی و روانی خوابگاه، ناهنجاری های اخلاقی شناسایی شده است. در مطالعه نیازهای گذران اوقات فراغت 4 مضمون اصلی شامل: اصلاحات فرهنگی - اجتماعی، نبود خدمات و تجهیزات، برنامه ریزی تعاملی و هوشمندانه، آموزش و اشتغال آفرینی به دست آمده است. در مطالعه روش گذران اوقات فراغت 5 مضمون اصلی شامل: آموزش و یادگیری، تفریح و سرگرمی، فعالیت های هنری - مهارتی، فعالیت های فکری - ورزشی، فعالیت های فرهنگی - اجتماعی به دست آمد.
    کلید واژگان: اوقات فراغت, زندگی خوابگاهی, خوابگاه دانشجویان, دختران, کیفیت زندگی دانشجویی
    Hossain Hassani *, Khojasteh Ismaili
    Introduction
    The aim of the current research is to analyze and study the experiences and perceptions, needs and how to spend free time of female students in Yazd University dormitory.
    Method
    The approach of the current research is qualitative and targeted sampling is used. The participants in this research were 12 undergraduate female students of Yazd University, whose information was collected through semi-structured interviews and the data was analyzed using thematic analysis method.
    Findings
    Based on the results, 17 main themes and 112 secondary themes were identified. Students' positive experiences and perceptions of spending free time included 4 main themes: increasing social capital, improving psychological characteristics and practicing ethics, self-confidence and individual flourishing, acquiring skills and recognizing capabilities. In analyzing the negative experiences and perceptions of students' free time, 4 main themes have been identified including: cultural differences and stressful relationships, lack of communication skills, difficult and unstable environmental and psychological conditions of the dormitory, moral abnormalities. In the study of leisure time needs, 4 main themes including: social-cultural reforms, lack of services and equipment, interactive and intelligent planning, education and job creation have been obtained. In the study of the way of spending free time, 5 main themes including: education and learning, fun and entertainment, art-skill activities, intellectual-sports activities, cultural-social activities were obtained.
    Keywords: Leisure Time, Dormitory Life, Student Dormitory, Girls, Quality Of Student Life
  • علیرضا بابایی زارچ، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش شفقت به خود بر هیجان های تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی شهر زارچ انجام شد.

    روش بررسی

    شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون به همراه گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی شهر زارچ در سال تحصیلی 1400 - 1401 است. نمونه پژوهش مطابق با پژوهش های آزمایشی 30 نفر بود که به صورت تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر به گروه آزمایش و 15 نفر به گروه کنترل اختصاص داده شدند. پرسش نامه هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2002)، جهت سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. گروه آزمایش در هشت جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شفقت به خود قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با نرم افزار 22SPSS   مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) نشان داد که در هیجان های تحصیلی مثبت و منفی در پس آزمون بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری ایجاد شده است.

    نتیجه گیری

    بنابراین آموزش شفقت به خود بر بهبود هیجان های تحصیلی دوره ابتدایی موثر بوده است و مشاوران مدرسه، روانشناسان و سایر متخصصان حوزه کار با دانش آموزان و تعلیم تربیت می توانند از آموزش شفقت به خود به عنوان مداخله مفید جهت کمک به دانش آموزان استفاده نمایند.این مقاله برگرفته از پایان نامه دوره کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی دانشگاه یزد است.

    کلید واژگان: هیجان, شفقت به خود, هیجانات تحصیلی, دوره ابتدایی, دانش آموزان
    Alireza Babaei Zarch, Kazem Barzegar Bafrooei*, Hossain Hassani
    Introduction

    The present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of self-compassion training on academic emotions in sixth grade male elementary school students of Zarch City.

    Methods

    The research method was quasi-experimental with a pre-test and post-test design and a control group. The study population consisted of all the male students of the sixth grade of elementary school in Zarch city during the academic year 2021-2022. The sample was 30 people according to the experimental research, who were selected randomly and 15 of them were randomly assigned to the experimental group and 15 of them to the control group. Pekrun et al.'s (2002) academic emotions questionnaire was used to measure the research variables. The experimental group received self-compassion training in eight 60-minute sessions, but the control group did not receive any intervention. The data were analyzed with SPSS 22.

    Results

    The results of multivariate covariance analysis (MANCOVA) showed that there was a significant difference between the experimental and control groups in positive and negative academic emotions of post-test.

    Conclusion

    Self-compassion training is effective in improving academic emotions of elementary school students, and school counselors, psychologists, and other professionals in the field of working with students and education can use self-compassion training as a useful intervention to help students.

    Keywords: Emotion, Self-compassion, Academic Emotions, Elementary School, Students
  • فاطمه فتوحی، کاظم برزگر بفروئی*، حسین حسنی
    مقدمه

    مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تحول مثبت نوجوانی و شفقت به خود در گرایش به پرخاشگری دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر یزد انجام شد.

    روش بررسی

    طرح پژوهش در این مطالعه از نوع توصیفی - همبستگی بود. شرکت کنندگان در این پژوهش 362 دانش آموز دختر مقطع متوسطه دوم دبیرستان های شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که بر اساس نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه تحول مثبت نوجوانی گلدهف و همکاران (2014)، پرسش نامه شفقت به خود نف (2003) و پرسش نامه پرخاشگری باس و پری (1992) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی مبتنی بر رویکرد مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار 21AMOS  انجام شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که تحول مثبت نوجوانی اثر مستقیم، مثبت و معناداری بر شفقت به خود (0/66 = β و 0/01 > P) و اثر مستقیم، منفی و معناداری بر پرخاشگری (0/33- = β و 0/01 > P) و شفقت به خود اثر مستقیم، منفی و معناداری بر پرخاشگری (0/29- = β و 0/01 > P) در دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر یزد دارد.

    نتیجه گیری

    شفقت به خود در ارتباط بین تحول مثبت نوجوانی و پرخاشگری در دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر یزد نقش واسطه ای دارد و با افزایش تحول مثبت نوجوانی و شفقت به خود در نوجوانان می توان گرایش آن ها به پرخاشگری کاهش داد.

    کلید واژگان: تحول مثبت نوجوانی, شفقت به خود, پرخاشگری
    Fatemeh Fotoohi, Kazem Barzegar Bafroei*, Hossain Hassani
    Introduction

    The present study was conducted with the aim of investigating the role of positive adolescent development and self-compassion in the aggression tendency of female students of high schools in Yazd City.

    Methods

    The research design in this study was descriptive and correlational. The participants in this research were 362 female students in the second grade of high school in Yazd City in the academic year of 2020-2021, who were selected based on random cluster sampling In order to collect data, Goldhoff et al.'s Positive Development Questionnaire (2014), Self-Compassion Questionnaire (2003) and Bass and Perry's Aggression Questionnaire (1992) were used. Data analysis and correlation method based on the approach Structural equation modeling was done using AMOS software, version 21.

    Results

    The results showed that the positive transformation of adolescence has a direct, positive and significant effect on self-compassion (β = 0.66 and P < 0.01) and a direct, negative and significant effect on aggression (β = -0.33 and P < 0.01) and self-compassion have a direct, negative and significant effect on aggression (β = -0.29 and P < 0.01) in the female students of the second grade of high school in Yazd City.

    Conclusion

    self-compassion plays a mediating role in the relationship between the positive development of adolescence and aggression of female students in the second grade of high school in Yazd City and by increasing the positive development of adolescence and self-compassion in adolescents, their tendency to aggression can be reduced.

    Keywords: Positive adolescent development, Self-compassion, Aggression
  • مهدی قانع عزآبادی، حسین حسنی*، کاظم برزگر بفروئی
    هدف

    هدف پژوهش، تحلیل محتوای کتاب های پیام های آسمانی دوره اول و دین و زندگی دوره دوم متوسطه بر اساس مولفه های هوش اخلاقی میشل بوربا بود.

    روش

    پژوهش حاضر توصیفی و از نوع تحلیل محتوا با به کارگیری روش «آنتروپی شانون» بود. جامعه آماری، شامل 9 کتاب درسی پیام های آسمانی و دین و زندگی دوره متوسطه چاپ 1402 بود که به روش نمونه گیری سرشماری، علاوه بر متن دروس، تصاویر، جملات، شعر ها، داستان ها و آیات نیز تحلیل شد. واحد تجزیه و تحلیل متون نوشتاری، جمله بود و برای بررسی تصاویر از تحلیل مضمون استفاده شد. ابزار پژوهش، فرم وارسی مولفه های هفت گانه هوش اخلاقی نظریه بوربا بود. روایی پژوهش بر اساس دیدگاه اساتید و صاحبنظران دانشگاهی بدست آمد و و پایایی آن از طریق ضریب پایایی پی اسکات 73/0 به دست آمد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار Excel، از جدول توزیع فراوانی، درصد و ضریب اهمیت استفاده شد.

    یافته ها

    در کتاب های مورد بررسی، مولفه خویشتن داری (216/0=WJ)، از بیشترین ضریب اهمیت برخوردار است و در مراتب بعدی به ترتیب مولفه های: انصاف (188/0=WJ)، بردباری (176/0=WJ)، همدلی (164/0=WJ)، احترام (122/0=WJ)، وجدان (106/0=WJ) و مهربانی (025/0=WJ) قرار دارند. بیشترین ضریب اهمیت مولفه ها در کتاب پیام های آسمانی هفتم و دین و زندگی دهم (170/0=WJ) است و در مراتب بعدی به ترتیب کتاب های: دین و زندگی دوازدهم (167/0=WJ)، پیام های آسمانی نهم (165/0=WJ)، دین و زندگی یازدهم (164/0=WJ) و کمترین ضریب اهمیت نیز در کتاب پیام های آسمانی هشتم (162/0=WJ) است.

    نتیجه گیری

    در مجموع مولفه های هوش اخلاقی در مقایسه با یکدیگر توزیع متوازنی ندارند و کتاب های مورد بررسی در پایه های مختلف نیز به صورت نامتوازنی به مولفه ها پرداخته اند.

    کلید واژگان: پیام های آسمانی, تحلیل محتوا, دوره متوسطه, دین و زندگی, هوش اخلاقی, آنتروپی شانون
    Mehdi Ghane Ezzabadi, Hossain Hassani*, Kazem Barzegar Bafrooei
    Objective

    This study aimed to analyze the textbooks of Heavenly Messages and Religion and Life in the secondary high school based on the components the Michel Burba’s theory of moral intelligence.

    Method

    The study was descriptive and content analysis type using ‘Shannon’s entropy’ method. The statistical population included 9 textbooks of heavenly messages and religion and life of secondary high school, published in 2023, which were analyzed using the census sampling method. In addition, the text of the lessons, pictures, sentences, poems, stories and verses were analyzed. The unit of analysis of written texts was sentences, and thematic analysis was used to examine the images. The tool of study was the verification form of the seven components of Burba’s theory of moral intelligence. The validity of the study was obtained based on the university professors’ and experts’ views, and its reliability was obtained through the Scott’s reliability coefficient, pi, equaled with 0.73. Data analysis was carried out using Excel software, and frequency distribution table, percentage, and importance coefficient were utilized.

    Findings

    In the reviewed textbooks, the component of self-discipline (WJ=0.216) had the highest importance coefficient, and followed by the components: fairness (WJ=0.188), patience (WJ=0.176), and empathy (WJ=0.164), respect (WJ=0.122), conscience (WJ=0.106), and Kindness (WJ=025), respectively. The highest importance coefficient for the components was (WJ=0.170) in the textbooks the Heavenly Messages of grade 7 and Religion and Life in grade 10, and followed by, the Religion and Life in grade 12, (WJ=167), the Heavenly Messages in grade 9, (WJ=0.165), the Religion and Life in grade 11, (WJ=0.164), had importance coefficient, and the lowest importance coefficient, (WJ=0.162), was the in the textbook the Heavenly Messages in grade 8.

    Conclusion

    In general, the components of moral intelligence do not have a balanced distribution when they are compared to each other, and the textbooks reviewed in different grades in secondary high school have also addressed these components in an imbalanced way.

    Keywords: Payamhay-e-Asemani (Heavenly Messages), content analysis, secondary high school, Din va Zendegi (Religion, Life), moral intelligence, Shannon Entropy
  • فاطمه دانشجو، کاظم برزگر بفرویی*، حسین حسنی

    مطالعه حاضر، به دلیل بررسی نقش کمال‎ گرایی منفی و اجتناب تجربه ای در تنیدگی تحصیلی با نقش واسطه‎ای ترس از ارزیابی منفی، توانایی این را دارا است که در شناسایی بن‎بست‎های روانی و موانع تحصیل تاثیر‎گذار باشد. مطالعه حاضر توصیفی همبستگی از نوع کاربردی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه یزد که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل به تعداد 14470 نفر بودند، که تعداد 384 نفر به روش نمونه‎ گیری دردسترس و با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده‎اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه‎ های استاندارد کمال‎گرایی هیل (2004)، پرسشنامه پذیرش و عمل بوند و همکاران (2011)، پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی واتسون و فرند (1969) و مقیاس تنیدگی دوران دانشجویی SLSI گادزلا (1991) بوده‎است. روایی پرسشنامه‎ ها با استفاده از روش روایی همگرا و واگرا و پایایی پرسشنامه‎ ها با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده‎ ها با استفاده نرم ‎افزارهای 2 SmartPLS و SPSS 26 انجام شده‎است. بررسی نتایج نشان داد که ‎کمالگرایی منفی بر تنیدگی تحصیلی به صورت مستقیم تاثیر مثبت دارد. اجتناب تجربه‎ای بر تنیدگی تحصیلی به صورت مستقیم تاثیر مثبت دارد. کمال‎ گرایی منفی و اجتناب تجربه‎ای در پیش‎بینی تنیدگی تحصیلی به صورت غیرمستقیم (به واسطه ترس از ارزیابی منفی) تاثیر مثبت دارد. در نهایت با توجه به یافته ‎ها می‎توان نتیجه گرفت که ترس از ارزیابی منفی قادر است رابطه بین کمال‎گرایی منفی و اجتناب تجربه‎ای با تنیدگی تحصیلی را میانجی‎گری کند.

    کلید واژگان: اجتناب تجربه ای, تنیدگی تحصیلی, ترس از ارزیابی منفی, دانشجویان, کمال گرایی منفی
    Fatena Daneshjo, Kazem Barzegar Bafrooei *, Hossein Hassani

    The present research investigates the role of negative perfectionism and experiential avoidance in academic stress with the mediating role of fear of negative evaluation in Yazd University students. The type of research is descriptive correlation. The statistical population of research are all 14470 students of Yazd University who were studying in the academic year 2021-2022, of which 384 were selected by the available method and using Morgan table. Theresearch instruments included the standard questionnaires of perfectionism of Hill (2004), the acceptance and practice questionnaire of Bond et al. (2011), Fear of Negative Assessment of Watson & Friend (1969), and Godzella SLSI Student Stress Scale (1991). The validity of the questionnaire is confirmed by using the divergent validity method with PLS software and the reliability of the questionnaire is confirmed by using Cronbach's alpha test. Data analysis is performed using SPSS26 and SmartPLS2 software’s. The results showed that the two variables of negative perfectionism and experiential avoidance have significant effect on predicting academic stress. The two variables of negative perfectionism and empirical avoidance have significant effect on predicting academic stress with the mediating role of fear of negative evaluation.

    Keywords: Negative Perfectionism, Experimental Avoidance, Academic Stress, Fear of Negative Evaluation, students
  • حمید سرخیل*، پریسا ترابی، حسین حسنی

    فعالیت های اکتشاف، استخراج و بهره برداری نفت و گاز همواره مخاطرات زیست محیطی به همراه دارد. در این پژوهش به شناسایی، ارزیابی و مدل سازی ریسک های زیست محیطی بر اساس فعالیت های صورت گرفته دریکی از میدان های هیدروکربنی جنوب ایران، یعنی میدان هیدروکربنی تابناک پرداخته شده است. در این تحقیق با استفاده روش ردیابی انرژی و تجزیه تحلیل حفاظ ها انواع انرژی هایی که پتانسیل ایجاد حادثه رادارند در تمامی فعالیت ها، شناسایی شده و با بهره گیری از مستندات علمی و نظرات کارشناسی، اولویت دهی به ریسک انجام شده و کار برگ های روش ردیابی انرژی و تجزیه تحلیل حفاظ ها، تکمیل گردید. پس از شناسایی دقیق ریسک ها و ارتباط بین ریسک های زیست محیطی این حوزه، از منظر رها شدن انرژی های ناخواسته، با استفاده از نرم افزار نتیکا مدل سازی ریسک انجام پذیرفت. بر اساس اولویت بندی ریسک های زیست محیطی شناسایی شده، %66 ریسک با اولویت غیرقابل قبول و نامطلوب یافت شد درحالی که تنها 34% از ریسک های ناشی از این فعالیت ها به عنوان کم خطر برای محیط زیست قابل قبول می باشند. فعالیت های حفاری و پالایش نفت و گاز به علت آلودگی ناشی از گل حفاری و پساب آلوده حاصل از پالایشگاه ها به عنوان پرمخاطره ترین فعالیت های صنعت نفت برای محیط زیست شناسایی شدند. با توجه به یافته های این پژوهش درصد قابل توجهی از ریسک های شناسایی شده برای محیط زیست مخاطره آمیز بوده که منجر به انواع آلودگی خاک، آب، هوا و صوتی می گردد که اقدامات کنترلی قابل توجهی برای پیشگیری و برطرف سازی این ریسک ها تعبیه نشده است. بنابراین اثرات مخرب و زیان بار آن قابل انتظار است که برای حذف آن ها باید اقدامات موثری انجام گیرد.

    کلید واژگان: استخراج نفت و گاز, بهره برداری نفت و گاز, ردیابی انرژی و تجزیه تحلیل حفاظ ها, میدان هیدروکربنی تابناک
  • رضا ذبیحی مقدم، مسعود یارمحمدی*، حسین حسنی، پرویز نصیری

    روش تحلیل مجموعه ی مقادیر تکین  (SSA)   یک روش   ناپارامتری قدرتمند  درحوزه ی  تحلیل  سری های  زمانی بوده و به دلیل دارا بودن ویژگی هایی نظیر عدم نیاز به برقراری فروض مانایی و یا محدودیت در تعداد مشاهدات جمع آوری شده مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی روش SSA  تجزیه سری های زمانی به اجزای تفسیرپذیر مانند روند، مولفه نوسانی و نوفه بدون ساختار است. در سالهای اخیر  تلاش های مستمری از جانب محققان در حوزه های مختلف پژوهشی  در جهت بهبود این روش خصوصا در زمینه ی پیش بینی سری های زمانی  صورت گرفته است.   در این مقاله روش جدیدی برای بهبود پیش بینی روش  SSA  با استفاده از الگوریتم فیلتر کالمن در مدل های ساختاری معرفی می شود. سپس کارایی عملکرد این روش و چند روش تعمیم یافته SSA    با روش  SSA پایه با استفاده از معیار ریشه میانگین مربعات خطاها مورد مقایسه قرار می گیرد.  برای انجام این مقایسه، از داده های شبیه سازی شده از مدل های ساختاری و نیز داده های واقعی مصرف گاز در انگستان استفاده شده است.  نتایج به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که روش معرفی شده جدید از دقت بیشتری نسبت به سایر روش ها برخوردار است.

    کلید واژگان: پیش بینی, فیلتر کالمن, فضای حالت, تحلیل مجموعه ی مقادیر تکین, پیش بینی بازگشتی
    Reza Zabihi Moghadam, Masoud Yarmohammadi*, Hossein Hassani, Parviz Nasiri

    The Singular Spectrum Analysis (SSA) method is a powerful non-parametric method in the field of time series analysis and has been considered due to its features such as no need to stationarity assumptions or a limit on the number of collected observations. The main purpose of the SSA method is to decompose time series into interpretable components such as trend, oscillating component, and unstructured noise. In recent years, continuous efforts have been made by researchers in various fields of research to improve this method, especially in the field of time series prediction. In this paper, a new method for improving the prediction of singular spectrum analysis using Kalman filter algorithm in structural models is introduced. Then, the performance of this method and some generalized methods of SSA are compared with the basic SSA   using the root mean square error criterion. For this comparison, simulated data from structural models and real data of gas consumption in the UK have been used. The results of this study show that the newly introduced method is more accurate than other methods.

    Keywords: Forecasting, Kalman Filter, Singular Spectrum Analysis, State Space Form, Recurrent Forecasting
  • حسین حسنی، مریم عرب مورچگانی، نرگس پارسایی، مهشید رضایی، خدیجه میرزایی*، حسین ایمانی، میرسعید یکانی نژاد
    زمینه و هدف

    امروزه استفاده از شاخص های مختلف تغذیه ای جهت بررسی ارتباط وضعیت رژیمی با بیماری های مختلف مورد توجه می باشد. طی مطالعات گذشته دیده شده است که شاخص و بار انسولینی با برخی بیماری های مزمن ارتباط دارد؛ با وجود این تاکنون هیچ مطالعه ای به بررسی ارتباط بین شاخص های موردنظر با میزان متابولیسم در حالت استراحت (RMR: Resting Metabolic Rate) نپرداخته است. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط بین شاخص و بار انسولینی رژیم غذایی با میزان متابولیسم در RMR در زنان دارای اضافه وزن و چاقی صورت گرفته است.

    روش بررسی

    در این مطالعه ی مقطعی، 280 نفر از زنان بزرگسال (50-18 سال) دارای اضافه وزن و چاقی که به مراکز بهداشتی و درمانی تهران مراجعه نموده اند، انتخاب شدند. ویژگی های جمعیت شناختی این افراد علاوه بر نمایه های تن سنجی آن ها از جمله وزن، قد و دور کمر، نسبت دور کمر به دور باسن، نمایه توده بدنی، و درصد چربی بدن، توده بدون چربی ارزیابی شده اند. علاوه بر این، دریافت های غذایی یک سال گذشته آن ها با پرسش نامه ی نیمه کمی حاوی 147 آیتم بسامد خوراک گردآوری شد. سپس با استفاده از مقادیر شاخص انسولینی مواد غذایی مختلف و فرمول استاندارد، شاخص و بار انسولینی رژیم غذایی آن ها محاسبه گردید.

    یافته ها:

     میانگین سنی شرکت کنندگان در این مطالعه 8/38±36/49 سال بود. تمام آنالیزهای آماری برای سن، انرژی، فعالیت بدنی و توده ی بدنی تعدیل شدند. همچنین انرژی برای سن تعدیل گردید. در زمینه ی شاخص انسولینی رژیم غذایی، اگرچه ارتباط معکوس معناداری میان این شاخص و میزان متابولیسم در حالت استراحت در مدل خام (0/04=p) مشاهده گردید، اما بعد از تعدیل مخدوش کننده ها تعدیل شده سن در مدل یک (0/44=p) و سن، انرژی و فعالیت بدنی در مدل دو (0/72=p) این اثر معنادار دیگر مشاهده نشد. علاوه بر این شاخص انسولین رژیم غذایی فاقد ارتباط معنادار با میزان (0/63=p) RMR/kg و (0/73=p) RMR/FFM بود.

    نتیجه گیری: 

    بر اساس نتایج به دست آمده از این مطالعه ی مقطعی، به نظر می رسد که شاخص انسولینی و بار انسولینی رژیم غذایی با میزان متابولیسم استراحت ارتباط ندارد؛ با وجود این به دلیل محدودیت های این مطالعه نیاز به مطالعات بیشتر جهت تایید یا رد این نتایج و همچنین تعیین نقش شاخص های انسولینی رژیم غذایی بر سلامت افراد، مخصوصا با طراحی آینده نگر موردنیاز می باشد.

    کلید واژگان: شاخص های تن سنجی, شاخص انسولینی, بار انسولینی, متابولیسم استراحت, چاقی
    Hossein Hassani, Maryam Arab-Moorchegani, Narges Parsaie, Mahshid Rezaei, Khadijeh Mirzaei*, Hossein Imani, MirSaeed Yekaninejad
    Background and Aim

    Currently, utilizing different nutritional indicators to investigate the association between diet and various diseases is considered in previous studies, which is related with some chronic diseases. However, no studies have studied the connection between the indicators with the rate of metabolism at rest (RMR). Therefore, the present study aimed to determine the relationship between dietary index and insulin load with resting metabolic rate (RMR) in overweight and obese women

    Materials and Methods

    A total of 280 healthy overweight and obese women (aged 18-50 years) who were referred to community health centers of Tehran University of medical sciences were included. In this study anthropometrics measurements such as weight, height, waist circumference, waist to hip ratio, body mass index, fat percentage, and fat-free mass were evaluated for every participant. Data on dietary intakes were collected using 147 semi-quantitative food frequency questionnaire (FFQ). DII and DIL were calculated using food insulin index values published earlier. To assess the RMR, indirect calorimetry was used. 

    Results

    Mean age of study participants was 36.4±8.38 years. Although a significant association was seen between DII and RMR in a crude model (P=0.04); adjusting for different confounders made this significant relationship between DII and RMR insignificant. In addition, the dietary insulin index had no significant relationship with the amount of RMR/kg (p=0.63) and RMR/FFM (p=0.73).

    Conclusions

    Based on the results of this cross-sectional study, it seems that the insulin index and insulin load of the diet are not associated to the rate of resting metabolism. However, due to the limitations of this study, findings can only confirm or reject the hypothesis under further studies. It is also necessary to determine the role of dietary insulin indicators on human health, especially with a Study Prospective Design

    Keywords: Anthropometrics Measurements, Dietary Insulin Index, Dietary Insulin Load, Resting Metabolic Rate, Obesity
  • حسین حسنی

    هدف پژوهش حاضر ارایه ی تحلیلی انتقادی پیرامون تحولات توسعه ی شبکه جهانی اینترنت و فضای سایبر بر اصل حاکمیت سرزمینی است. دراین راستا، تحولات فناورانه مبتنی بر اینترنت در تغییر نقش، جایگاه و حدود اختیارات دولت ها برای اعمال قانون در قلمرو ارضی آن ها بررسی شده است. سوال اصلی این است که چگونه پلتفرمی شدن و متاورسی شدن، بیش از گذشته اعمال حق حاکمیت دولت ها را به چالش می کشد و عمده ترین حوزه های این تاثیر کدام اند؟ نتایج نشان می دهند که توسعه ی اکوسیستم پلفترمی بومی باکیفیت، همراه با تضمین حفاظت از داده ها و حریم شخصی کاربران، هدایت کاربران ایرانی به پیام رسان های دولت هایی که با ایران رابطه ی حسنه دارند، تنوع بخشی به پلتفرم های خارجی و حمایت از تولید و اشتراک گذاری محتوای بومی مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی و توجه به محلی سازی داده ها می تواند تا اندازه ی زیادی مخاطرات سلطه ی پلتفرم های بزرگ غربی را کاهش دهد.

    کلید واژگان: حق حاکمیت, دولت, پلتفرمی شدن, متاورس, حکمرانی فضای سایبر
    Hossein Hassani

    The present research aims to provide a critical analysis of the developments of the world wide web and cyberspace on the principle of territorial sovereignty. In this line, I study internet-based technological developments in changing the role, place, and authorities of governments to exercise laws in their territorial domains. The main question is: How do platformization and metaverse could increasingly challenge the rights of governments for sovereignty, and what are the main areas of their impact? The results show that the threats of the domination of big Western platforms can be reduced by developing a high-quality indigenous platform ecosystem, leading Iranian users to messengers administered by governments that are in good terms with Iran, diversifying foreign platforms, and supporting the production and sharing of indigenous contents based on the Iranian-Islamic culture, and localizing the data

    Keywords: the right to sovereignty, government, platformization, metaverse, cyberspace reign
  • حسین حسنی*
    پلتفرم ها با انواع محتواهای زیان آور از جمله اخبار جعلی در قالب فرایندی به نام بازبینی محتوا مقابله می کنند. این فرایند پیچیده و دشوار است و با کمک عوامل انسانی و ماشینی انجام می شود. در این مقاله، مراحل و روش های بازبینی محتوا، در پلتفرم های فیس بوک و توییتر به روش اسنادی تحلیل شده است تا سازوکارهای آن ها جهت مقابله با محتواهای خبری جعلی شناسایی شود. یافته ها نشان می دهد هرکدام از این دو پلتفرم با آن که در یک زمینه سیاسی و اقتصادی یکسان و تحت سیاست گذاری رسانه ای واحد عمل می کنند، سازوکارهای متفاوتی برای مقابله با اطلاعات کذب دارند که از رویکرد کلی آن ها نشات می گیرد. رویکرد کلی فیس بوک دفاع از شفافیت و دادن صدا به مردم است و بنابراین به جای حذف، کاهش رویت پذیری این نوع محتواها را درپیش گرفته است، اما توییتر با هدف تضمین سلامت مکالمه، با سهولت بیش تری اقدام به حذف محتواهای جعلی می کند. در نهایت، باید گفت شرکتی شدن مقابله با اطلاعات نادرست و اخبار جعلی، دریافت اخبار واقعی توسط شهروندان را دشوارتر و حوزه عمومی و دموکراسی را با مخاطرات فزاینده پیچیده تری مواجه می کند. از طرف دیگر، سلطه شرکت ها بر فرایند نظارت بر محتواهای خبری، دولت هایی همانند دولت ایران را با چالش های جدیدی از منظر حکم رانی اینترنت روبه رو می کند.
    کلید واژگان: رسانه های اجتماعی, اخبار جعلی, اخبار کذب, بازبینی محتوا
    Hossein Hassani *
    This article aims to analyze the policy and mechanisms of global social media platforms to deal with fake news and disinformation. This process is complex and challenging and is done with the help of human and machine agents. In this article, the steps and methods of content moderation on Facebook and Twitter platforms have been analyzed in a documentary way to identify their mechanisms to deal with fake news content. The findings show that these two platforms, although they operate in the same political and economic context and under the same media policy, have different mechanisms to deal with false information, which originates from their general approach. Facebook’s general approach is to defend transparency and give voice to people. Therefore, instead of deleting it, it has taken the reduction of the visibility of this type of content. Still, Twitter, to ensure the health of the conversation, removes fake content more easily. Finally, it must be said that the corporatization of dealing with false information and fake news makes it more difficult for citizens to receive real news, and the public sphere and democracy face increasingly complex risks. On the other hand, the dominance of companies over monitoring news content makes governments like the Iranian government face new challenges from the point of view of internet governance.
    Keywords: Social Media, fake news, disinformation, content moderation
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر حسین حسنی
    حسنی، حسین
    استادیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد
  • دکتر حسین حسنی
    حسنی، حسین
    استادیار مطالعات فضای مجازی، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال