حسین زینلی
-
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی، سازگاری و انتخاب مناسب ترین ژرم پلاسم در آویشن های بومی ایران، بذر 11 ژنوتیپ آویشن دنایی Th. daenensis و شاهد (آویشن باغیTh. vulgaris) در 13 ایستگاه در استان های آذربایجان شرقی، اصفهان، خراسان رضوی، زنجان، قم، مرکزی، همدان، گلستان، یزد، سمنان، اردبیل و تهران (باغ گیاه شناسی و همند آبسرد) در طی سالهای 1387-1390 کشت و ارزیابی شدند. نتایج نشان داد که ژنوتیپ 60 با میانگین عملکرد سرشاخه 1703 کیلوگرم در هکتار نسبت به بقیه ژنوتیپ ها برتری داشت. درصد اسانس ژنوتیپ60 (رقم رایحه) برابر با 81/1 درصد بود که نسبت به درصد اسانس شاهد (04/1درصد) معادل 74% بیشتر بود. عملکرد اسانس آن به میزان 82/31 کیلوگرم در هکتار بود که در مقایسه با شاهد (16/19 کیلوگرم در هکتار) به میزان 66% بیشتر بود. براساس نتایج طرح فاز اول، بذر چهار ژنوتیپ برتر 49 (داران)، 60 (شازند)، 68 (فریدونشهر) و 72 (خمین) و شاهد (آویشن باغی) برای ارزیابی در فاز دوم انتخاب شدند در 6 استان آذربایجان شرقی، اصفهان، خراسان رضوی، همدان، سمنان و تهران (همند آبسرد) در طی سال های 1397-1401 کشت و ارزیابی شدند. بیشترین عملکرد (2039 کیلوگرم در هکتار)، بازده اسانس (02/2 درصد) و بیشترین درصد تیمول (07/70 درصد) در ژنوتیپ 60 مشاهده شد و به ترتیب به میزان8، 73 و 26 درصد از میانگین شاهد بیشتر بودند. نتایج تجزیه پایداری صفات عملکردی و فیتوشیمی در هر دو فاز نشاندهنده برتری ژنوتیپ60 بود و به همین دلیل در یکصدو پنجمین جلسه کمیته معرفی رقم با نام رقم رایحه به بهره بردان معرفی شد
کلید واژگان: آویشن, پایداری عملکرد, روغن اسانس, تیمول, رقمIran Nature, Volume:9 Issue: 4, 2024, PP 49 -62In order to select the most promising thyme genotypes in terms of aerial dry matter (DM) yield and essential oil compounds, seeds of 11 genotypes of Thymus daenensis along with garden thyme (Th. vulgare as control) were sown in 13 research farms in the provinces of East Azerbaijan, Isfahan, Khorasan Razavi, Zanjan, Qom, Markazi, Hamadan, Golestan, Yazd, Semnan, Ardabil and Tehran (Absard) and evaluated during (2009-2012). The results showed that genotype 60, with an average value of 1703 kg/h, had a higher DM yield but no significant difference from the control. However, it had higher essential oil (1.81%), which was 74% more than that for control (1.04%). It produced 31.82 kg/h, essential oil yields. 19.16 kg/h), which was 74%, and that was 66% higher than that for control (19.16 kg/h). In the second phase (2018-2022), the seeds of the four top genotypes 49 (Daran), 60 (Shazand), 68 (Feridunshahr), and 72 (Khomein) along with were evaluated in 6 research farms in the provinces of East Azerbaijan, Isfahan, Razavi Khorasan, Hamedan, Semnan and Tehran (Homand Absard). Results showed that genotype 60 produced higher DM yield (2039 kg/h), essential oil (2.02%), and thymol (70.1%), which were 73% and 26% higher than that for control (Th. vulgaris), respectively. It was concluded that genotype 60 was the best genotype of Th. daenensis for breeding improved thyme varieties, and it was named as Raihah variety.
Keywords: Thyme, Yield Stability, Essential Oil, Thymol, Variety -
به منظور بررسی کاربرد اسید سالیسیلیک و سولفات روی بر صفات کمی و اسانس زیره سبز تحت رژیم های مختلف آبیاری، آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل بر پایه بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار در مزرعه تحقیقاتی شرکت کشت و صنعت فتح المبین کاشان اجرا گردید. آبیاری در سه سطح شامل آبیاری پس از 70، 100 و 130 میلی متر تبخیر تجمعی از تشتک تبخیر کلاس A (به ترتیب به عنوان شاهد، تنش ملایم و شدید) در کرت های اصلی، اسید سالیسیلیک در دو سطح (کاربرد محلول یک میلی مولار و عدم کاربرد) و کود سولفات روی در سه سطح (صفر، 30 و 60 کیلوگرم در هکتار به صورت خاک کاربرد) در کرت های فرعی بصورت فاکتوریل قرار گرفتند. نتایج نشان داد با افزایش تنش آبی عملکرد و اجزای عملکرد دانه کاهش و درصد اسانس زیره سبز افزایش یافت. عملکرد دانه در تیمارهای آبیاری پس از 70، 100 و 130 میلی متر تبخیر تجمعی، بترتیب 2659، 19525 و 1009 کیلوگرم در هکتار بود. کاربرد اسید سالیسیلیک و سولفات روی هم در شرایط شاهد و هم تنش رطوبتی منجر به افزایش عملکرد و اجزای عملکرد گردید. اگر چه کاربرد تنش ملایم نسبت به شرایط بدون تنش (شاهد)، عملکرد دانه را 6 درصد کاهش داد، ولی با کاربرد همزمان 60 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و اسید سالیسیلیک اثرات خشکی کاهش و عملکرد اسانس 5/6 کیلوگرم در هکتار افزایش یافت. بنابراین و به طور کلی کاربرد تنش آبی ملایم در زیره سبز همراه با کاربرد همزمان 60 کیلوگرم در هکتار سولفات روی و اسید سالیسیلیک، علاوه بر صرفه جویی 5/21 درصدی در مصرف آب آبیاری، باعث افزایش عملکرد اسانس گردیده و در مقابل کاهش عملکرد دانه نیز ناچیز می باشد.کلید واژگان: بیوماس, تعداد چتر در بوته, تنش خشکی, درصد اسانس, عملکرد دانهIn order to evaluate the effect of salicylic acid and zinc sulfate on quality and quantity characters of green cumin (Cuminum cyminum) under different irrigation regimes, a field study was conducted at Fatholmobin Agro industry, Kashan, Iran. A split factorial experiment based on randomized complete block design with three replications was used. The main plots considered irrigation regimes (irrigation after 70, 100 and 130 mm cumulative evaporation from class A evaporation pan), and sub-plots considered two level of salicylic acid application (control and 1 mM) and three levels of zinc sulfate (control, 30 and 60 Kg.ha-1) as factorial. The results showed that with the increase in the irrigation interval, the yield and yield components decreased and the percentage of cumin essential oil increased. The grain yield in irrigation after 70, 100 and 130 mm cumulative evaporation treatments was 2659, 19525 and 1009 kg/ha, respectively. The application of salicylic acid and zinc sulfate both under control conditions and moisture stress led to an increase in yield and yield components. Although by delay in irrigation from 70 to 100 mm cumulative evaporation from class A evaporation pan, the grain yield decreased by 6%, with the combined application of 60 kg/ha of zinc sulfate and salicylic acid while reducing the effects of drought, the essential oil yield increased by 6.5 kg/ha. It was concluded that by irrigation the cumin after 100 mm cumulative pan evaporation with combined use of 60Kg.ha-1 zinc sulfate and 1 mM salicylic acid, water could be saved by 21.5% while increasing the yield of essential oil, the yield of seeds may decrease slightly under these conditions.Keywords: Biomass, Drought Stress, Essence Percentage, Grain Yield, Number Umbel Per Plant
-
طبیعت ایرانجناب آقای دکتر عصاره لطفا مطالب و راهکارهای پیشنهادی خود را پیرامون چالش های مطرح شده در قسمت اول گفت وگو و نیز چگونگی اجرا شدن سند ملی گیاهان دارویی، که با زحمت زیادی تهیه و مصوب شد، ارایه فرمایید. مسیولیت نظارت بر اجرای سند ملی گیاهان دارویی توسط بخش های مختلف بر عهده چه کسی است؟ با توجه به مسیولیتی که سال های طولانی در حوزه گیاهان دارویی داشتید، آینده گیاهان دارویی را در کشور چگونه می بینید؟ نقاط قوت و نقاط ضعف گیاهان دارویی و راه حل های موجود را در حد امکان توضیح دهید.جناب آقای دکتر عصارهاز فرمایشات عزیزان بسیار استفاده شد. بخش زیادی از سوال جناب عالی در بخش اول گفت و گو پاسخ داده شد. کاملا درست اشاره کردید، برای تهیه و تصویب سند ملی، چندین سال زحمت و انرژی صرف شد. تکلیف مسیولیت اجرای آن نیز، در قالب استقرار یک دبیرخانه اجرایی در معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، به روشنی در سند آمده است. اجرای سند بر اساس ماده 6 آن، با یک سازوکار اجرایی و متشکل از شورای راهبری رصد و پایش می شود، اعضای این شورا، به صورت فرابخشی از دستگاه های مختلف و نیز صاحب نظران تشکیل شده است، این شورا، امر سیاست گذاری، برنامه ریزی و نظارت بر اجرا را پیگیری و هماهنگی می کند، دبیرخانه نیز، زیر نظر شورا، گزارش میزان اجرایی سازی سند را به صورت دوره ای به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه می نماید.
-
سابقه و هدف
تاج خروس (Amaranthus retroflexus L.) یکی از مهمترین علف های هرز جهان و از نظر میزان خسارت وارده بر گیاهان زراعی سومین علف هرز غالب دولپه ای در سطح جهان است. کاهش مصرف علف کش های شیمیایی از طریق جایگزینی روش های غیر شیمیایی در مدیریت پایدار کشاورزی توصیه می شود و استفاده از تاثیر دگرآسیبی گیاهان یکی از این روش هاست. از سویی، حساسیت گیاهان در مراحل مختلف رشد به دگرآسیبی متفاوت می باشد.
مواد و روش هابه منظور بررسی اثرهای دگرآسیبی عصاره آبی و اتانولی اندام های هوایی اکالیپتوس (Eucalyptus camaldulensis Dehnh.) بر مراحل رشدی گیاه هرز تاج خروس (Amaranthus retroflexus)، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در گلخانه شرکت باریج اسانس کاشان انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل عصاره آبی و اتانولی اکالیپتوس در سه غلظت 50، 75 و 100 درصد و سه تیمار شاهد شامل 4،2- دی کلروفنوکسی استیک اسید (توفوردی) با غلظت 2 در هزار، آب مقطر و الکل 70% بود. تیمارها در سه مرحله پنج برگی، هفت برگی و ساقه دهی بر روی گیاهان اعمال شدند. اندازه گیری صفات مورد مطالعه در هر سه مرحله رشد یک هفته بعد از اعمال تیمار انجام شد. برای اندازه گیری صفات، 10 بوته از گلدان به صورت تصادفی انتخاب شد. صفات مورد بررسی شامل طول و عرض برگ، وزن تر و خشک برگ های بوته، وزن تر و خشک ساقه، طول ساقه، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر و خشک کل بوته و نسبت اندام های هوایی به ریشه بود. برای اندازه گیری طول و عرض برگ، طول ریشه و ساقه از خط کش استفاده شد. تجزیه واریانس داده ها با استفاده از نرم افزار Mstatc انجام گردید. در صورت معنی دار بودن اثر عامل آزمایشی، از آزمون LSD برای مقایسه میانگین ها استفاده شد.
نتایجعرض برگ، وزن تر و خشک برگ، طول ساقه، وزن تر و خشک ساقه، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر و خشک کل بوته و نسبت اندام هوایی به ریشه به طور معنی داری تحت تاثیر مرحله کاربرد عصاره ها قرار گرفت. تاثیر غلظت عصاره های مختلف آبی و اتانولی اکالیپتوس بر طول و عرض برگ، وزن تر و خشک برگ کل بوته، طول ساقه، وزن تر و خشک ساقه، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه، وزن تر و خشک کل بوته و نسبت اندام هوایی به ریشه معنی دار بود. پاشش در مرحله ساقه دهی و 5 برگی به ترتیب دارای بیشترین و کمترین عرض برگ، طول ساقه و وزن خشک ریشه بودند. کاربرد آب مقطر در مرحله ساقه دهی بیشترین طول برگ (3.06 سانتی متر)، وزن تر و خشک برگ کل بوته (به ترتیب1.00 و 0.2764 گرم)، وزن تر و خشک ساقه (به ترتیب 1.35 و 0.393 گرم) و وزن تر و خشک کل بوته (به ترتیب 2.80 و 0.801 گرم) را تولید کرد. کاربرد غلظت 75 درصدی عصاره اتانولی اکالیپتوس در مرحله 5 برگی منجر به کمترین وزن تر و خشک برگ کل بوته (به ترتیب 0.188 و0.0521 گرم)، وزن تر و خشک ساقه (به ترتیب 0.303 و0.046 گرم) و وزن تر و خشک کل بوته (به ترتیب 0.633 و 0.1157 گرم) گردید.
نتیجه گیریعصاره های آبی و اتانولی اکالیپتوس باعث کاهش معنی دار شاخص های رشدی در علف هرز تاج خروس شد و تاثیر بازدارندگی آن در بیشتر صفات با کاربرد علف کش توفوردی اختلاف معنی داری نداشت. تاثیر عصاره اتانولی اکالیپتوس بر کاهش رشد تاج خروس بیشتر از عصاره آبی آن بود. با توجه به اینکه تقریبا همه عصاره گیاه یا به صورت الکلی یا آبی باعث کاهش معنی دار در رشد تاج خروس شده است، شاید بتوان با ترکیب کردن و کاربرد آنها به عنوان یک علف کش طبیعی یا به صورت خاکی یا برگی از فشار این علف هرز بر گیاهان زراعی کاست.
کلید واژگان: آللوپاتی, تاج خروس, اکالیپتوس, علف کش زیستی, علف هرزBackground and ObjectivesPigweed (Amaranthus retroflexus L.) is one of the most widespread weeds in the world, and regarding the amount of damage caused to crops, it is the third dominant dicotyledonous weed in the world. It is recommended to reduce the use of chemical herbicides through the replacement of non-chemical methods in sustainable agricultural management, and the use of plants' allelopathic effects is one of these methods. On the other hand, plants in different growth stages have different allelopathy sensitivity.
MethodologyTo evaluate the allelopathic effect of aqueous and alcoholic extracts of eucalyptus (Eucalyptus camaldulensis Dehnh) on Pigweed (Amaranthus retroflexus) growth stages, an experiment was carried out as a factorial based on a randomized complete block design with three replications in the greenhouse of Kashan Barij Essential Company, Iran. Treatments included aqueous and alcoholic extracts of eucalyptus (50, 75, and 100 %), controlled (0.002 concentration of 2,4-Dichlorophenoxyacetic acid, Ethanol 70%, distilled water), and three growth stages (five-leaf stage, seven-leaf stage, and stem elongation). The studied traits were measured in all three growth stages one week after treatments. To measure traits, ten plants were randomly selected from each pot. The studied traits included leaf length and width, total leaf wet weight, total leaf dry weight, stem wet weight, stem dry weight, stem length, root length, root wet weight, root dry weight, total plant weight, and shoot/root ratio. A ruler was used to determine the length and width of the leaf, the length of the root, and the length of the stem. Analysis of the variance of the data was done by MSTAC software. If the experimental factor was significant, the LSD test was used to compare the means.
ResultsLeaf width, total leaf fresh weight, total leaf dry weight, stem fresh and dry weight, stem length, root length, root fresh and dry weight, total plant weight, and shoot/root ratio were affected by the growth stage where the extracts were used. The effect of the concentration of aqueous and ethanol extracts of eucalyptus on leaf length and width, total leaf fresh weight, total leaf dry weight, stem fresh weight, stem dry weight, stem length, root length, root fresh weight, root dry weight, total dry plant weight, and shoot/root ratio was significant. Spraying at the stem and 5-leaf stages had the highest and lowest leaf width, stem length, and root dry weight, respectively. The extract application at the stem elongation and five-leaf stage had the highest and lowest leaf width, stem length, and root dry weight, respectively. The application of distilled water in the stem elongation phase produced the maximum leaf length (3.06 cm), total fresh and dry weight of plant leaf (1.00 and 0.2764 gr), stem fresh and dry weight (1.35 and 0.393 gr), and total fresh and dry plant weight (2.80 and 0.801 gr), respectively. The application of 75% concentration of eucalyptus ethanol extract at the 5-leaf stage produced the lowest total fresh and dry weight of plant leaf (0.188 and 0.0521 gr), stem fresh and dry weight (0.303 and 0.046 gr) and total fresh and dry plant weight (0.633 and 0.1157 gr), respectively.
ConclusionThe aqueous and alcoholic extracts significantly decreased Pigweed growth indices, and its inhibitory effect was not significantly different in most traits with 2-4-D herbicide. The inhibitory effect of alcoholic extract on pigweed growth was greater than aqueous extract. Given that almost all eucalyptus extracts, either alcoholic or aqueous, significantly reduced Pigweed growth, it may be possible to reduce the pressure of this weed on crops by combining and using them as a bio-herbicide.
Keywords: Allelopathy, Bio-herbicide, Eucalyptus, Pigweed, weed -
اسپرس (Onobrychis viciifolia Scop.) یکی از گیاهان علوفه ای مهم است که به دلیل سازگاری های ویژه و کیفیت علوفه، در بسیاری از مناطق ایران کشت می شود. آزمایشی مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار از سال 1392 تا 1395 در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان انجام شد. 20 توده بومی از مناطق مختلف ایران، مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورفولوژیکی، عملکرد و کیفیت علوفه اندازه گیری شد. بر اساس نتایج بدست آمده، در میان توده ها اختلاف کمتر از 10 روز بین حداقل تا حداکثر روز از زمان کشت تا گلدهی، وجود داشت. در سال دوم، مراحل فنولوژیکی (شروع رشد بهاره، زمان گلدهی) در تاریخ های زودتری نسبت به سال اول، بوقوع پیوست. حداکثر تعداد برگ (127 عدد) از توده اشنویه و حداکثر نسبت برگ به ساقه (5/2) از توده 2759، حاصل شد. در بین توده های مختلف، پلی کراس، بیشترین محتوای ماده خشک (27/31 درصد) و عملکرد علوفه خشک در واحد سطح (3/3179 کیلوگرم در هکتار) را تولید کرد. همچنین، توده های اسپرس، کیفیت متفاوتی داشتند. بیشتر جمعیت ها از نظر عملکرد و کیفیت، برای تغذیه دام مناسب بودند. با توجه به وجود تنوع در بین جمعیت ها از نظر صفات مختلف، از هر جمعیت می توان برای اهداف مختلفی از جمله برنامه های اصلاح نژاد، حفاظت از خاک و تولید عملکرد ماده خشک بالا، استفاده کرد. بطور کلی برای تولید علوفه، جمعیت هایی مانند 3001 و 13535 (متحمل به بیماری سفیدک سطحی) با عملکرد و کیفیت علوفه قابل قبول را می توان در شرایط آب و هوایی اصفهان، توصیه نمود.
کلید واژگان: اسپرس, پروتئین خام, توده بومی, کیفیت علوفه, عملکرد ماده خشک, نسبت برگ به ساقهSainfoin (Onobrychis viciifolia Scop.) is one of the most important ancient fodder plants with special adaptability andSainfoin (Onobrychis viciifolia Scop.) is one of the most important ancient fodder plants with special adaptability and quality that is cultivated in many parts of Iran. A field experiment in form of complete block design with three replications was conducted in Research Station of Agricultural and Natural Resources Research of Isfahan province during 2013- 2015. Twenty native populations from various regions of Iran were tested. Morphological characteristics, yield and fodder quality of plants was measured. According to results, there was less than 10 days difference among populations from planting to flowering stage. The phenological stages (beginning of spring growth, flowering time) in the second year began earlier than that of the first year. Maximum leaf number (127) and leaf/stem ratio (2.5) were obtained in Oshnavieh and 2759, respectively. PLC produced the highest dry matter content (31.27%) and dry forage yield (3179.3 kg ha-1) among populations. Populations also differed in terms of fodder quality. Most populations had adequate yield and quality potential for livestock feeding. Regarding variation in different traits among populations, each population can be used for different goals such as breeding programs, soil conservation and production of high dry matter yield. In generally, 3001 and 13535 populations (tolerant to powdery mildew disease) with acceptable forage yield and quality can be recommended in Isfahan climatic conditions. .
Keywords: crude protein, Dry matter yield, Leaf, stem ratio, Native populations, Fodder quality, Sainfoin -
مقدمه
زنجبیل از خانواده Zingiberaceae، گیاهی گرمسیری و دارای ریزوم های گره دار است.
هدفهدف از این تحقیق بررسی تاثیر مصرف کودهای معدنی و زیستی بر پایه جلبک بر صفات کمی و کیفی گیاه زنجبیل و انتخاب بهترین بستر کشت بود.
روش بررسیتیمارهای آزمایشی شامل محیط کشت در چهار سطح و کود در سه سطح بود. اسانس تقطیر شده با آب زنجبیل توسط کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی متصل به طیف سنج جرمی آنالیز شد.
نتایجبیشترین میزان عملکرد بیولوژیکی و عملکرد در هکتار در اثر متقابل بستر کاشت ورمی کمپوست: پرلیت (70 :30) و عدم مصرف کود مشاهده شد. بیشترین شاخص برداشت به ترتیب در بسترهای کاشت کود دامی: خاک (70 :30) همراه کود زیستی، ورمی کمپوست: پرلیت (70 :30) همراه کود زیستی و کود دامی: پرلیت (70 :30) همراه کود زیستی با میانگین 0/9 برآورد شد. بستر کاشت کود دامی: پرلیت (70 : 30) همراه با مصرف کود شیمیایی NPK بیشترین میزان اسانس را تولید کرد. بیشترین میزان ماده موثره ژرانیال در اثر متقابل بستر کاشت ورمیکمپوست: پرلیت (70 :30) همراه با مصرف کودزیستی مشاهده گردید. بیشترین میزان ماده موثره آلفا- زینجیبرن در اثر متقابل بستر کاشت ورمیکمپوست: پرلیت (70 :30) همراه با کودهای شیمیایی NPK مشاهده شد. بیشترین میزان ماده موثره نرال در تیمارهای اصلی کود دامی: خاک (70 :30) و تیمار اصلی کود زیستی حاصل شد.
نتیجه گیری:
کاربرد منابع کودی شیمیایی و زیستی توام با بسترهای کاشت آلی با افزایش حاصل خیزی بیشتر جهت تامین رفع نیازهای غذایی زنجبیل جهت تولید مواد موثره، مثمر ثمر بود.
کلید واژگان: اسانس, زنجبیل, ژرانیال, نرال, آلفا- زینجیبرنBackgroundZingiber officinale (Zingiberaceae), is a tropical plant with knotted rhizomes.
ObjectivesThe purpose of this research was to investigate the effect of using mineral and biological fertilizers based on algae on the quantitative and qualitative traits of the ginger plant and to choose the best cultivation medium.
MethodsThe experimental treatments included cultivation media in four levels and fertilizers in three levels. Hydrodistilled essential oil of the Z. officinale was analyzed by GC and GC-MS.
ResultsThe largest amount of biological yield and yield per hectare was observed in the cultivation medium of vermicompost: perlite (70: 30) without fertilizers. The maximum harvest index with an average of 0.9 was estimated in the cultivation media of manure: soil (70: 30) combined with biofertilizer, vermicompost: perlite (70: 30) combined with biofertilizer, and manure: perlite (70: 30) combined with biofertilizer, respectively. The cultivation medium of animal manure: perlite (70: 30) combined with NPK chemical fertilizer produced the largest amount of essential oil. The highest proportion of geranial was observed in the cultivation medium of vermicompost: perlite (70: 30) combined with biofertilizer. The highest percentage of α-zingiberene was observed in the cultivation medium of vermicompost: perlite (70: 30) combined with NPK chemical fertilizer. The highest percentage of neral was obtained in the main treatments of animal manure: soil (70: 30) combined with biofertilizer.
ConclusionThe use of chemical and biological fertilizers combined with organic cultivation media was fruitful and productive to meet the nutritional needs for the production of effective substances in ginger.
Keywords: Essential oil, Ginger, Geranial, Neral, α-Zingiberene -
داروش اروپایی (Viscum album L.) گیاهی نیم انگلی است که اغلب روی درختان و درختچههای جنگلی رشد میکند و به واسطه مواد موثره ارزشمند آن در درمان بیماریهای مختلف از قبیل سرطان کاربرد دارد. نظر به اینکه کمیت و کیفیت مواد موثره در این گیاه علاوه بر عوامل ژنتیکی و محیطی تحت تاثیر درخت میزبان نیز قرار دارد، این مطالعه با هدف بررسی تنوع فیتوشیمیایی 20 جمعیت دارواش روی میزبانهای متفاوت از طریق جمع آوری نمونه از مناطق مختلف استانهای گیلان، مازندران، گلستان و البرز در فصل تابستان سال 1396 در قالب طرحهای کاملا تصادفی انجام شد. استخراج عصارهها به روش رفلاکس با اتانول 70 درصد انجام شد و محتوای سیرینجیک اسید به روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالاHPLC ، فلاونویید کل، و ترکیبات فنلی، پروتیین و فعالیت آنتی اکسیدانی (DPPH) به روش طیف سنجی نوری در برگ جمعیتهای مختلف دارواش اروپایی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد میزان ترکیبات شیمیایی جمعیتهای جمعآوری شده دارواش، تحت تاثیر شرایط محیطی از قبیل دما، رطوبت و ارتفاع از سطح دریا و نوع درخت میزبان بود. این جمعیتها در 3 گروه مجزا طبقه بندی شدند. نمونه های جمع آوری شده از استانهای گیلان و البرز تنوع فیتوشیمیایی زیادی نداشتند. جمعیتهای استان گیلان دارای بیشترین میانگین فلاونویید کل، پروتیین و فعالیت آنتی اکسیدانی بودند. دارواشهای جمعآوری شده از استانها مازندران و گلستان تنوع فیتوشیمیایی بیشتری داشتند و به نظر می رسد علاوه بر شرایط محیطی، نوع درخت میزبان نیز در ایجاد تنوع فیتوشیمیایی دارواش اروپایی در این استانها موثر بوده است.
کلید واژگان: آنتی اکسیدان, اسید سیرینجیک, تنوع جمعیت, دارواشEuropean mistletoe (Viscum album L.) a semi-parasitic plant that often grows on forest trees and shrubs, is used in the treatment of various diseases such as cancer due to its valuable active ingredients. The quantity and quality of active ingredients in parasitic and semi-parasitic plants in addition to genetic and environmental factors, are also affected by the host tree. This study was conducted in a completely randomized design with the aim of investigating the phytochemical diversity of 20 populations of mistletoe on different hosts by collecting samples from different regions of Gilan, Mazandaran, Golestan, and Alborz provinces in the summer of 2017. The extracts were obtained by reflux method with 70% ethanol. The content of syringic acid, total flavonoids, phenolic compounds, protein, and antioxidant activity were measured by a spectrophotometer and HPLC methods in the leaves of plants in different populations. The results showed that the amount of chemical composition of mistletoe populations was affected by environmental conditions such as temperature, humidity, and altitude, and the type of host tree. These populations were classified into 3 distinct groups. The mistletoe collected from Gilan and Alborz provinces did not have much phytochemical diversity. Populations of Guilan province had the highest mean of total flavonoids, protein, and antioxidant activity. The mistletoe collected from Mazandaran and Golestan provinces had more phytochemical diversity. It seems that in addition to environmental conditions, the host tree type was also responsible for creating the phytochemical diversity of European mistletoe in these provinces.
Keywords: Antioxidant, Population diversity, Syringic acid, Viscum album L -
موفقیت بهنژادگران گیاهی به میزان تنوع ژنتیکی موجود در گیاهان و خویشاوندان وحشی آن ها بستگی دارد. آگاهی از فاصله و خویشاوندی ژنتیکی امکان سازماندهی ذخایر ارثی، نمونه برداری موثر از ژنوتیپ ها و استفاده بهتر از تنوع را فراهم می کند. این تحقیق به منظور بررسی تنوع ژنتیکی شش توده ریحان (L. Ocimum basilicum) و نیز ارزیابی پاسخ بیوشیمیایی آن ها به شرایط کم آبیاری و تراکم در گلخانه مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان اصفهان طی آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. توده های ریحان (شامل توده افغانی سبز، قایمیه بنفش، قهجاورستان سبز، اردستان سبز، مبارکه سبز و مهیار بنفش) با دو تراکم 6/6 و 20 بوته در متر مربع، به صورت جوی و پشته هایی به فواصل cm 50 کشت شدند. بذرهای این توده ها بر روی پشته هایی به فاصله ی cm 30 (در تراکم 6/6 بوته در متر مربع) و cm 10 (در تراکم 20 بوته در متر مربع) قرار گرفتند. آبیاری به صورت قطره ای با استفاده از تشتک تبخیر و در قالب سه تیمار 60 ،80 و100 درصد ظرفیت زراعی انجام شد، همچنین در این آزمایش 12 جفت آغازگر AFLP جهت بررسی تنوع ژنتیکی مورد استفاده قرار گرفتند. براساس نتایج بدست آمده در تمام شرایط آبیاری توده افغان بالاترین درصد اسانس را نشان داد. در بین توده های مورد مطالعه بالاترین میزان کاتالاز، پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز به ترتیب با مقادیر 62/0، 44/0 و 53/0 میکرومول بر دقیقه بر گرم وزن تر) به توده قهجاورستان و بالاترین مقادیر کلروفیل a وb (49/1 و 76/0 میلی گرم بر گرم وزن تر) به توده مبارکه اختصاص داشت. در رابطه با تنش کم آبی مشخص شد که اعمال تیمارهای 80 و 60 درصد ظرفیت زراعی به ترتیب منجر به افزایش 4 و 19 درصدی کاتالاز، 6 و 22 درصدی پراکسیداز و 5 و 20 درصدی سوپراکسید دیسموتاز گردید. بهطور کلی توده افغان بالاترین میزان تحمل به تنش را نشان داد. براساس تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از AFLP هر آغازگر به طور میانگین تولید 51/10 باند چندشکل کرد و آغازگر11 بیشترین تولید باند را در بین آغازگرها به خود اختصاص داد. ارزیابی ماتریس شباهت بیانگر بیشترین تشابه ژنتیکی بین توده های مبارکه و اردستان به میزان 99/0 بود و کمترین تشابه ژنتیکی مربوط به توده های اردستان و مهیار بود که به میزان 71/0 بدست آمد. بطورکلی براساس نتایج بدست آمده، از توده هایی با کمترین تشابه ژنتیکی (اردستان و مهیار) می توان در برنامه های اصلاحی به عنوان والد استفاده کرد که منجر به ایجاد نتاج با تنوع ژنتیکی بالاتر می شود. همچنین توده افغان می تواند در برنامه های اصلاحی مقاوم به تنش به عنوال والد مطلوب لحاظ گردد.کلید واژگان: اسانس, تنش, تنوع مولکولی, رقابت درون گونه ایی, متابولیت ثانویهIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:30 Issue: 1, 2022, PP 56 -71The success of plant breeders depends on the genetic diversity amount in plants and their wild relatives. Awareness of genetic distance and similarity makes it possible to organize hereditary reserves, effective sampling of genotypes, and better use of diversity. This research was carried out to study the genetic diversity of six basil populations (Ocimum basilicum L.) and to evaluate their biochemical response to low irrigation and two densities in the greenhouse of the Agricultural and Natural Resources Research Center, Isfahan, Iran using a factorial experiment based on completely randomized design with three replications. Basil populations as Afghan (green), Ghaemieh (violet), Qahjavaristan (green), Ardestan (green), Mobarakeh (green), and Mahyar (violet)) were sown in two densities of 6.6 and 20 plants/m2 in row distance at 50 cm with plant distance of 30 cm (equal to 6.6 plants/m2) and 10 cm (equal to 20 plants/m2). Drip irrigation was performed using evaporation pan in the form of three treatments of 60, 80 and 100% of field capacity (FC). In addition, 12 pairs of AFLP primers were used to study genetic diversity. According to the results obtained in all the irrigation conditions, the Afghan population showed the highest percentage of essential oil. Among the populations, the highest amounts of catalase, peroxidase, and superoxide dismutase were belonged to the Qahjavaristan with the values of 0.62, 0.44 and 0.53 µmol.m-1/FW, respectively. The highest amounts of chlorophyll a and b (1.49 and 0.76 mg/g FW) were belonged to the Mobarakeh. Regarding dehydration stress, it was found that the application of 80 and 60%FC led to an increase of 4% and 19% of catalase, 6% and 22% of peroxidase and 5% and 20% of superoxide dismutase, respectively. In general, the Afghan population showed the highest stress-tolerance level. Based on the analysis of AFLP results, each primer produced an average of 10.51 polymorphism bands, and primer 11 had the highest band production among the primers. Based on the genetic similarity matrix, the highest genetic similarity between Mobarakeh and Ardestan populations was at the rate of 0.99. The lowest genetic similarity (0.71) was related to Ardestan and Mahyar populations. Totally, populations with the least genetic similarity (Ardestan and Mahyar) could be used as parents in breeding programs, which leads to progeny with higher genetic diversity. The Afghan population can also be considered as parent in stress-resistant breeding programs.Keywords: essential oil, Stress, Genetic diversity, Second Metabolite
-
استفاده چندمنظوره از مراتع، یکی از چالش های نوین پیش روی بهره برداران مراتع است که بر اساس آن، می توان فشار چرا در مراتع را کاهش و گام مهمی، جهت افزایش رفاه و توانمند سازی مرتعداران، حفظ اکوسیستم ها و ارتقاء خدمات اکوسیستمی مرتبط با آنها، برداشت. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی قابلیت مراتع منطقه نیمه استپی، جهت بهره برداری از گیاهان دارویی و نیز تولید علوفه، در 12 رویشگاه معرف کشور (شامل؛ ارشدچمن سهند، شیوه سور منطقه مرگور ارومیه، دوش خراط گلستانکوه، درختک فریدن، علی آباد موسیری کوهرنگ، ارتفاعات فریزی بینالود، خورکلات خراسان رضوی، جولادک الموت، سرعلی آباد گرگان، رینه لاریجان، اطاق سرای لاریجان و کبودچشمه سواد کوه)، انجام شد. برای این منظور، پس از اندازه گیری پوشش گیاهی و برآورد تولید گیاهان دارویی؛ بر مبنای معیارها و شاخص های اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی؛ شایستگی هر یک از رویشگاه ها، جهت بهره برداری از گیاهان دارویی مشخص شد. سپس با مقایسه طبقه شایستگی رویشگاه ها برای بهره برداری از گیاهان دارویی و طبقه شایستگی آنها برای چرای دام، در خصوص اولویت نوع استفاده از مراتع، تصمیم گرفته شد. در مجموع؛ 17 درصد رویشگاه ها، از نظر تمامی معیارها، غیر شایسته برای بهره برداری از گیاهان دارویی می باشند. 33 درصد دارای شایستگی مطلوب، 25 درصد دارای شایستگی متوسط و 25 درصد نیز دارای شایستگی کم می باشند. نتایج، تداعی کننده آن است که تمامی رویشگاه های مرتعی، غیر شایسته برای بهره برداری از گیاهان دارویی نمی باشند و همه آنها نیز شایسته برای بهره برداری گیاهان دارویی نیستند. این موضوع، باید در سیاست گذاری های مرتبط با برداشت گیاهان دارویی از مراتع، مد نظر قرار گیرد و اجازه بهره برداری از گیاهان دارویی، با لحاظ نمودن شایستگی مرتع، صادر شود. در مراتع دارای پتانسیل گیاهان دارویی، می توان با کاهش تعداد دام و چرای دام مطابق با اصول اکولوژیکی؛ از گیاهان دارویی در کنار دامداری، بهره برداری کرد. این امر، علاوه بر جبران مسایل اقتصادی ناشی از کم کردن تعداد دام، احیای پوشش گیاهی و ارتقاء غنای گیاهان دارویی را نیز سبب خواهد شد.
کلید واژگان: استفاده چندمنظوره, شاخص های اکولوژیکی, اقتصادی و اجتماعی, گیاهان دارویی, شایستگی مرتعJournal of Rangeland, Volume:15 Issue: 4, 2022, PP 693 -707Multipurpose use of rangelands is one of the new challenges facing rangeland users, according to which grazing pressure in rangelands can be reduced and an important step can be taken to increase the welfare and empowerment of rangelands, preserve ecosystems and improve ecosystem services related to them. Therefore, the present study aims to evaluate the potential of rangelands in the semi-steppe region, for the use of medicinal plants and forage production, in 12 habitats of the country (including: Arshad Chamanof Sahand, Shiveh Soor of Marghavar of Urmia, DoshKharat of Golestankooh, Derakhtak of Friedan, Aliabad Moshiri of Koohrang, Freeze heights of Binalood, Khoraklat of Razavi Khorsan, Joladak of Alamut, Sar Ali Abad of Gorgan, Rineh of Larijan, Otaghsara of Larijan and Kaboudcheshmeh of Savadkuh) were performed. For this purpose, after measuring the vegetation and estimating the production of medicinal plants; based on ecological, economic and social criteria and indicators; the suitability of each habitat for the use of medicinal plants was determined. Then, by comparing the suitability class of habitats for the use of medicinal plants and their suitability class for livestock grazing, a decision was made regarding the priority of the type of rangeland use. Overall; 17% of habitats, by all criteria, are unsuitable for the use of medicinal plants. 33% have good suitable, 25% have medium suitable and 25% have low suitable. The results suggest that not all rangeland habitats are suitable for the use of medicinal plants, and not all of them are suitable for the use of medicinal plants. This issue should be considered in the policies related to the harvest of medicinal plants from the rangelands, and the use of medicinal plants should be allowed, taking into account the suitability of the rangeland. In rangelands with potential for medicinal plants, it is possible to reduce the number of livestock and grazing livestock in accordance with ecological principles; he used medicinal plants along with livestock. This, in addition to compensating for the economic problems caused by reducing the number of livestock, will also restore vegetation and enhance the richness of medicinal plants.
Keywords: Multiple use, Eecological, economic, social indicators, Medicinal plants, Rangeland suitability -
به منظور بررسی اثر محلول پاشی روی و آهن بر صفات مورفوفیزیولوژیکی و بیوشیمیایی گیاه دارویی ختمی (Althaea officinalis L.)تحت شرایط شور، این آزمایش بصورت فاکتوریل بر پایه طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی اصفهان در سال 1397 انجام شد. در این آزمایش، NaCl در 3 سطح 0، 4 و 8 دسی زیمنس بر متر، سولفات روی در 3 سطح 0، 5/1 و 3 پی پی ام و سولفات آهن در 3 سطح 0، 5/1 و 3 پی پی ام اعمال گردید. محتوی عناصر سدیم و پتاسیم با دستگاه فلیم فتومتر، آهن و روی با دستگاه جذب اتمی، موسیلاژ اندام هوایی به روش وزنی و فنل کل با دستگاه اسپکتوفتومتر اندازه گیری شد. با افزایش سطح شوری به طور معنی داری (P ≤0.01) میزان پتاسیم، روی و آهن کاهش ولی مقدار سدیم افزایش یافت. با افزایش غلظت روی در شرایط شور و شاهد به طور معنی داری (P ≤0.01) میزان پتاسیم افزایش یافت. محلولپاشی روی و آهن بطور معنی داری (P ≤0.01) سبب افزایش مقدار روی و آهن در برگ های گیاه ختمی گردید. اگرچه افزایش سطح شوری به طور معنی داری (P ≤0.01) سبب کاهش وزن تر گل نسبت به شرایط بدون تنش شد، اما کاربرد سولفات روی و آهن سبب تعدیل اثرات تنش شد. همچنین سطوح شوری 8 و 4 دسی زیمنس بر متر به ترتیب سبب افزایش 49 و 20 درصدی مقدار موسیلاژ نسبت به شرایط شاهد شدند و محلول پاشی سولفات آهن و روی بطور معنی داری مقدار موسیلاژ را افزایش داد (P ≤0.01). شوری بطور معنی داری (P ≤0.01) سبب افزایش میزان فنول شد و بیشترین میزان فنول (mg/ml 2/65) در تیمار شوری (8 دسی زیمنس بر متر) + سولفات آهن (3 پی پی ام) + سولفات روی (صفر پی پی ام) مشاهده گردید. به طورکلی محلولپاشی سولفات آهن و روی در شرایط شوری نه تنها سبب بهبود شرایط تغذیه ای گیاه ختمی، بلکه باعث افزایش عملکرد گل و متابولیت موسیلاژ شد.
کلید واژگان: بیوشیمی, ختمی, تنش شوری, فنل, محلول پاشی, موسیلاژTo investigate the effect of zinc and iron foliar application on the morph-physiological and biochemical traits of marshmallow (Althaea officinalis L.) under salinity, a factorial experiment was conducted based on a completely randomized design with three replications in Esfahan Agriculture and Natural Resources Research and Education Center, Iran. The factors included NaCl at 3 levels of 0, 4 and 8 dS/m, zinc sulfate at 3 levels of 0, 1.5 and 3 ppm and iron sulfate at 3 levels of 0, 1.5 and 3 ppm. The sodium and potassium content was measured using a flame photometer. The iron and zinc content was measured using an atomic absorption spectrometer. The mucilage was dried to determine its weight and total phenol was measured using a spectrophotometer. With increasing salinity, the amount of potassium, zinc and iron significantly (P ≤0.01) decreased but the sodium content increased. With increasing the zinc concentration in saline and control conditions, the potassium amount significantly (P ≤0.01) increased. Foliar application of zinc and iron significantly (P ≤0.01) increased the zinc and iron amount in the leaves. Although flowers fresh weight was reduced under saline condition compared to non-stress conditions, the zinc and iron spraying mitigated the effects of stress. Also, mucilage content was increased by 49 and 20% under 8 and 4 dS/m salinity, respectively, in comparison with non-stress conditions. The iron and zinc spraying significantly (P ≤0.01)increased the amount of mucilage. With increasing salinity, the phenol content significantly (P ≤0.01) increased and the highest content of phenol (65.2 mg / ml) was observed in the salinity of 8 dS/m3 + 3ppm of iron sulfate + 0 ppm of zinc sulfate. Generally, spraying of iron and zinc sulfate in saline conditions not only improved the nutritional status of marshmallow, but also increased the flowers yield and mucilage.
Keywords: Althaea afficinalis, Mucilage, phenol, Saline Condition -
چاودار یکی از گیاهان زراعی مهم ایران با نام علمی Secaleمتعلق به خانواده گندمیان (Poaceae) می باشد. در این پژوهش تنوع ژنتیکی 39 جمعیت چاودار از مناطق مختلف ایران، آمریکا و روسیه با نشانگر AFLP مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که 13 جفت آغازگر AFLP 188 باند تولید کردند که شامل 177 باند چندشکل بود. میانگین میزان اطلاعات چندشکلی (PIC) و شاخص نشانگر (MI) در جفت آغازگرهای AFLP به ترتیب معادل 22/0 و 3 عدد بود. بیشترین مقدار PIC مربوط به جفت آغازگر ECC 3N 4S 1 و بیشترین MI مربوط به جفت آغازگر ECC 3N 4S 5 بود. پس از مشاهده محصول های واکنش زنجیره ای پلیمراز بر روی ژل پلی اکریل آمید و امتیازدهی باندهای DNA، تجزیه و تحلیل با نرم افزار NTSYS انجام شد. دندروگرام تجزیه خوشه ای با روش UPGMA و ضریب تشابه دایس جمعیت های چاودار را به پنج گروه تقسیم کرد که گروه بندی آن با گروه بندی تجزیه مولفه های اصلی مطابقت داشت. نتایج تجزیه واریانس مولکولی بیانگر تنوع درون گونه ای بیشتر از تنوع بین گونه ای بود. و میانگین شاخص شانون (I) در گونه های چاودار 48/0 بود که بیانگر تنوع نسبتا خوب درون گونه ها می باشد. نتایج نشان داد که نشانگر AFLP ابزار مفیدی در تعیین تنوع ژنتیکی درون و بین گونه ای چاودار است.
کلید واژگان: چاودار, تنوع ژنتیکی, نشانگر AFLP, چندشکلی, تجزیه واریانس مولکولیJournal of Genetics, Volume:15 Issue: 4, 2021, PP 351 -360Rye cereal Secale is one of the most important crops in Iran and belongs to the family Poaceae Understanding the Rye genetic diversity is essential for breeding programs of this plant. In this study, AFLP molecular markers were used to determine genetic diversity among 39 populations of Rye (from different regions of Iran, the United States and Russia). Thirteen primers were used, which could create 188 detectable and repeatable bands and 94% of primers showed polymorphism (177 bands) among different populations. The highest PIC was for the ECC 3N 4S 1 starter pair and the highest MI was for the ECC 3N 4S 5 starter pair. To determine the similarity between populations, the Dissse similarity coefficients were used. Maximum similarity (0.971) between the two populations Montanum of Park Jhan nama and Cereal of Fereydoun Shahr, and the minimum similarity (0.386) between Sermont of Arak and Sermont of the United States was observed. The cluster analysis was performed using the UPGMA algorithm based on the similarity matrix. Cluster analysis classified different populations of Rye in five main groups, which relevant to the grouping of principal components analysis. The results of this study showed noticeable genetic diversity among Rye populations of Iran, besides the results of the analysis of molecular variance show that intra-species diversity is higher than inter-species diversity, the average Shannon (I) index in rye species was 0.48, which indicates a relatively good diversity within species.
Keywords: Rye, Genetic Diversity, AFLP Indicator, Polymorphism, Analysis of Molecular Variance -
زمینه و هدف
التهاب خودایمنی سیستم اعصاب مرکزی و به دنبال آن تخریب میلین به همراه استرس اکسیداتیو و کاهش عوامل حفاظت نورونی، نقشی کلیدی را در پاتوژنز بیماری مولتیپل اسکلروزیس (MS: Multiple sclerosis) ایفا می کنند. اس-آلیل سیستیین (SAC: S-Allylcysteine) ماده موثر موجود در سیر کهنه دارای اثرات ضد التهابی و محافظ نورونی شناخته شده می باشد. در این راستا، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات ضد التهابی و محافظ نورونی اس-آلیل سیستیین و مکانیسم های مربوطه در مدل EAE (Experimental Autoimmune Encephalomyelitis) (مدل حیوانی معتبر بیماری MS) انجام شد.
روش بررسیموش های C57BL/6 به سه گروه 10 تایی کنترل، القای مدل (EAE) و القای مدل و تجویز روزانه اس-آلیل سیستیین (EAE+SAC) تقسیم شدند. القای مدل EAE با استفاده از کیت Hooke انجام شد. اس-آلیل سیستیین به صورت روزانه گاواژ گردید. همچنین نمره بالینی (شدت فلج دم و اندام) روزانه بررسی شد. میزان التهاب نخاع کمری با رنگ آمیزی هماتوکسیلین و ایوزین (H&E: Hematoxylin & Eosin)، سطوح نخاعی و سرمی TNFa (Tumor necrosis factor alpha)، سطوح نخاعی IL-17 (Interleukin 17) (فاکتورهای التهابی)، ADNP (Activity Dependent Neuroprotector Homeobox) و MAP1LC3A (Microtubule-associated Proteins 1A/1B Light Chain 3A) (فاکتورهای محافظ نورونی) با استفاده از روش الایزا اندازه گیری گردید. بررسی آماری داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه انجام شد.
یافته هاتجویز روزانه SAC به صورت خوراکی باعث کاهش معنادار نمره فلج بالینی در روزهای 13 تا 18 پس از القای EAE شد (05/0>P تا 01/0>P). همچنین باعث کاهش معنادار التهاب نخاع (01/0>P) و سطوح افزایش یافته TNFa در سرم و نخاع و IL-17 در نخاع گردید (05/0>P). در مقابل، سطوح نخاعی کاهش یافته ADNP و MAP1LC3A را افزایش داد (05/0>P).
نتیجه گیریتجویز خوراکی روزانه اس-آلیل سیستیین از طریق کاهش التهاب نخاعی و فاکتورهای التهابی و همچنین افزایش فاکتورهای محافظ نورونی توانست باعث بهبود علایم MS شود. اس-آلیل سیستیین با توجه به اساس گیاهی آن می تواند در پیشگیری و درمان MS مورد استفاده قرار بگیرد.
کلید واژگان: مولتیپل اسکلروزیس, اس آلیل سیستئین, بیماری های خودایمنی, التهاب, عوامل محافظ نورونیBackground and ObjectivesAutoimmune inflammation of the central nervous system followed by myelin destruction, oxidative stress, and reduced neuroprotective factors play key roles in the pathogenesis of multiple sclerosis (MS). S-allyl cysteine (SAC), an active ingredient in the aged garlic extract, has known anti-inflammatory and neuroprotective effects. Therefore, this study aimed to investigate the anti-inflammatory and neuroprotective effects of S-allyl cysteine and related mechanisms in experimental autoimmune encephalomyelitis (EAE, a validated animal model of MS).
MethodsC57BL/6 mice were divided into the following three groups, with each group comprising of ten animals: Group 1: Control, Group 2: EAE induction, and Group 3: EAE induction and daily administration of SAC (EAE+SAC). The EAE induction was performed using the Hooke kit. It should be noted that daily gavage of SAC was carried out and clinical score (severity of tail and limbs paralysis) was assessed daily. The inflammation of the lumbar spinal cord was measured through hematoxylin and eosin staining. Moreover, tumor necrosis factor α (TNF-α) level in spinal cord and serum; Interleukin17(IL-17, Inflammatory factors) level in spinal cord; Activity-dependent neuroprotector homeobox (ADNP), and Microtubule-associated Proteins 1A/1B Light Chain 3A (MAP1LC3A, neuroprotective factors) were measured using ELISA. The data were analyzed using a one-way analysis of variance.
ResultsThe daily administration of SAC significantly reduced the score of clinical paralysis on days 13 to 18 following EAE induction (from P>0.05 to P<0.01). It also significantly reduced spinal cord inflammation (P<0.01), elevated levels of TNFα in serum and spinal cord, and IL-17 in the spinal cord (P<0.05). On the other hand, daily administration of SAC elevated the reduced spinal cord levels of ADNP and MAP1LC3A (P<0.05).
ConclusionDaily oral administration of SAC improved MS symptoms through the reduction of spinal inflammation and inflammatory factors, and elevation of neuroprotective factors. In addition, SAC can be utilized in the prevention and treatment of MS due to its herbal origin.
Keywords: Autoimmune diseases, Inflammation, Multiple Sclerosis, Neuroprotective agents, S-allyl cysteine -
در این تحقیق 16 توده از گونه های مختلف آویشن در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان از نظر صفات مورفولوژیکی وصفات مرتبط با گل (ارتفاع بوته و قطر تاج پوش، طول پرچم و مادگی، طول و عرض برگ، وزن خشک، وزن هزاردانه، روز تا گل دهی، طول گل، تعداد پرچم، درصد زنده مانی گرده) موردارزیابی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنی داری را برای این صفات در بین گونه های موردمطالعه نشان داد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که بیش ترین میزان وزن خشک بوته متعلق به گونه ی Thymus kotschyanus از استان آذربایجان غربی بود. بنابراین، در صورتی که هدف از برنامه به نژادی افزایش وزن خشک بوته باشد، این ژنوتیپ مناسب است. مطالعه همبستگی بین صفات مشخص نمود که وزن خشک بوته با صفات وزن هزاردانه و درصد زنده مانی گرده ارتباط منفی و معنی داری داشت. نتایج تجزیه رگرسیون مرحله ای نشان داد که صفاتی مانند طول گل، تعداد و طول پرچم، قطر بزرگ تاج پوش، درصد زنده مانی گرده و وزن هزاردانه بیش ترین تغییرات وزن خشک بوته را توجیه نمود و بنابراین به عنوان مهم ترین اجزاء عملکرد بوته مطرح شدند. نتایج تجزیه خوشه ای توانست گونه های موردمطالعه را در 4 گروه مجزا تفکیک نماید. نتایج نشان داد که گروه های حاصله از پراکندگی جغرافیایی تبعیت نمی کنند.کلید واژگان: وزن خشک, وزن هزاردانه, قطر تاج پوش, طول پرچمIn this study, 16 ecotypes of different species of Thymus were evaluated for morphological and flower related traits (plant height, canopy diameter, leaf length and width, plant dry weight, 1000 grain weight, number of day to flowering, flower length, flag and pistil length, number of flag and pollen viability) in a Randomized Complete Block Design with three replications at the Research Center of Agriculture and Natural Resources in Isfahan. Analysis of variance showed significant difference between studied species for these traits. Mean comparison showed that the highest amount of dry weight was belonged to Thymus kotschyanus species from west Azerbaijan. Therefore, this genotype can be offered, if the purpose of breeding program is increasing of plant dry weight. Study of correlation between traits showed that dry weight had a significant negative relationship with 1000 grain weight and pollen viability percentage. Stepwise regression analysis showed that flower length, number of flags, large canopy diameter, percentage of pollen viability, flag length and 1000 grain weight justified variation of plant dry weight, and therefore these traits are the most important component of plant yield. Cluster analysis on the studied species could divide them into 4 distinct groups. The results showed that these groups did not follow geographical distribution.Keywords: Dry weight, 1000 grain weight, Canopy diameter, Pistil lenght
-
بررسی اثرات زمان آبیاری و کود فسفر بر عملکرد و اجزای عملکرد گیاه داروئی سیاهدانه (Nigella sativa L.)این تحقیق به منظور بررسی تاثیر زمان آبیاری و میزان کود فسفر بر عملکرد و اجزای عملکرد دانه گیاه، در سال 1387درمزرعه تحقیقاتی سپاهان نما واقع در جیلان آباد اصفهان و به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار اجرا گردید. تیمار های مورد بررسی شامل زمان آبیاری 50، 100 و 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر در کرت های اصلی و سطوح مختلف کود فسفر (صفر، 75 و 150 کیلوگرم در هکتار) در کرت های فرعی بود. صفات تعداد کپسول در بوته، تعداد دانه درکپسول، وزن دانه در کپسول، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه در متر مربع و ارتفاع گیاه اندازه گیری و ثبت شد. نتایج نشان داد که کلیه صفات مورد مطالعه به طور معنی داری تحت تاثیر زمان آبیاری، سطوح مختلف فسفر و اثر متقابل کود فسفر و زمان آبیاری قرار گرفتند. بیشترین عملکرد دانه در واحد سطح در تنش رطوبتی 100 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر و مصرف 150 کیلوگرم در هکتار کود فسفر و کمترین میزان عملکرد دانه در تیمار آبیاری 150 میلی متر تبخیر از تشت تبخیر و مصرف 150 کیلوگرم کود فسفر بدست آمد.کلید واژگان: کود فسفر, عملکرد بیولوژیک, سیاهدانه, آبیاریAbstract. This investigation carried out in order to study the effects of irrigation times and phosphorous fertilizer on yield and yield components on Nigella sativa in split plot design with three replications based on randomized complete block designed at Sepahan Nama research farm in Jellan Abad of Isfahan. The main factor was irrigation time with three levels including 50, 100 and 150 mm evaporation from flash tank of A class. The sub plot was different phosphorous fertilizer levels including control, 75 and 150 kg/ ha P (triple super phosphate fertilizer). Measured traits were including number of capsule per plant, number of seed per capsule, seed weight to capsule, 1000-seed weight, biological yield, seed yield per meter squares and plant height. Variance analysis showed that all traits had significant differences for different levels of irrigation time, phosphorous fertilizer and interaction them. Result described which the highest biological, seed yield per plant and area obtained at 100 mm evaporation and 150 kg/ h P and the lowest these traits was obtained at 150 mm evaporation from flash tank and 150 kg/ha P. Result showed to production of suitable yield must be attended to irrigation parameters and consumption of phosphorous fertilizer. Also result described which more and less use of irrigation is not suitable for high production of seed yield.Keywords: phosphorous fertilizer, Biological yield, Nigella sativa, Water stress
-
به منظور بررسی اثر برخی عوامل محیطی بر کمیت و کیفیت اسانس گیاه دارویی رازیانه، تحقیقی در سالهای زراعی 1392-1391، در سه ایستگاه تحقیقاتی وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان واقع در کاشان، سمیرم و گلپایگان انجام شد و در آن چهار ژنوتیپ برتر رازیانه شامل دو ژنوتیپ بومی همدان و لرستان و دو ژنوتیپ خارجی 11486 و P11-820065 با استفاده از طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که برهمکنش مکان در ژنوتیپ بر همه صفات مورد مطالعه معنیدار بود. آلفاپینن، فنکون، کامفور و سیس آنتول در ژنوتیپهای غیربومی و پاراسیمن، لیمونن، استراگول و ترانس آنتول در ژنوتیپهای بومی بیشترین مقدار را داشتند. ژنوتیپ P11-820065 بالاترین درصد اسانس (21/4%) را به خود اختصاص داد. بیشترین و کمترین عملکرد اسانس به ترتیب در ژنوتیپ P11-820065 ایستگاه گلپایگان (2/165 کیلوگرم در هکتار) و ژنوتیپ همدان ایستگاه کاشان (4/60 کیلوگرم در هکتار) مشاهده شد. عملکرد ترانسآنتول در ایستگاه گلپایگان تفاوت معنیداری با ایستگاه کاشان داشت و بیشترین مقدار آن در ژنوتیپ همدان کاشته شده در این ایستگاه مشاهده گردید. کمترین میزان این ترکیب نیز مربوط به ژنوتیپ 11486 ایستگاه کاشان با 1/41 درصد بود. عملکرد ترانس آنتول ایستگاه کاشان همبستگی منفی و معنیداری با ازت کل خاک داشت. درصد و عملکرد اسانس همبستگی منفی و معنیداری با شوری خاک نشان داد. از طرفی همبستگی مثبت و معنیداری بین فنکون با شوری خاک مشاهده گردید. این در حالی است که در ایستگاه گلپایگان همبستگی معنیداری بین ترکیبات اسانس و عوامل محیطی مشاهده نشد.کلید واژگان: رازیانه, عوامل محیطی, عملکرد, ترانسآنتولIn order to study the effects of some environmental factors on quality and quantity of fennel essential oil, an experiment was conducted at 3 stations of Agricultural and Natural Resource Research Center of Isfahan during 2012- 2013 and 4 superior fennel genotypes (including: Lorestan, Hamedan, P11- 820065 and 11486) were studied basis of randomized complete block design with three replications. Base on the results the interaction of place* genotype was significant for all traits. a-pinene, fenchone, camphor and (z)- anethol in forien genotypes and p-cymene, limonene, estragole and (e)-anethol in native genotypes were the highest. The maximum essential oil belongs to P11-820065 with 4.21 percentage. The highest essential oil yield (165.2 Kg/hec) was observed in P11-820065 located in Golpayeghan and the lowest in Hamedan genotype (60.4 Kg/hec) of Kashan. (E)-anethol yield of hamedan Genotype in Golpayeghan station had a significant different with Kashan station. The minimum amount of (e)-anethol was observed in 11486 (41/1 %) located in Kashan. There was a negative significant correlation between e- anethol and soil total N. Also a negative significant correlation was observed between oil percentage and oil yield with soil salinity. On the other hand phencone and soil salinity had a positive significant correlation. There was no significant correlation between essential oil and environmental factors in Golpayegan station.Keywords: Fennel, Environmental Factors, Yield, anethol
-
اسپرس از مهمترین لگوم های علوفه ای با کیفیت بالا است. به منظور مقایسه عملکرد و کیفیت علوفه 20 توده اسپرس زراعی، آزمایشی مزرعه ای در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان از پاییز 1392 تا 1393 انجام شد. جمعیت ها در سه چین (9 اردیبهشت، 29 تیر و 4 آبان سال 1393) ارزیابی شدند. عملکرد ماده خشک و شاخص های کیفیت علوفه مانند پروتئین خام (CP)، کربوهیدرات های محلول در آب (WSC)، الیاف نامحلول در شوینده خنثی (NDF)، الیاف نامحلول در شوینده اسیدی (ADF)، قابلیت هضم ماده خشک (DMD) و میزان خاکستر (Ash) تعیین شد. بر اساس نتایج بدست آمده از تجزیه داده ها، توده ها ار نظر اکثر صفات اندازه گیری شده اختلاف معنی دار داشتند. جدول مقایسه میانگین های اثرات متقابل نشان داد بیشترین میزان عملکرد ماده خشک در توده 8199 در چین سوم به میزان 5610 کیلوگرم در هکتار و کمترین مقدار این صفت در پلی کراس به میزان 1133 کیلوگرم در هکتار در چین دوم بدست آمد. بر اساس داده های جدول تجزیه کیفی علوفه، در اکثر توده ها، بیشترین میزان DMD، CP و WSC در چین سوم و بیشترین میزان ADF و NDF در چین اول بدست آمد. از نظر عملکرد علوفه برخی از جمعیت ها از جمله 8199، 3800، اشنویه، 9147، 8799 و کامپوزیت اصفهان نسبت به سایر جمعیت ها برتر بودند. جمعیت های دارای قابلیت هضم زیاد (2759، 19402، PLC، 12542، 3001 و اشنویه) و جمعیت های دارای پروتئین بالا (8199، 15353، 2759، 3062، 15364 و 19402) دارای بهترین کیفیت علوفه بودند. با توجه به خصوصیات کمی و کیفی علوفه، این جمعیت ها می توانند به عنوان والدین مطلوب برای تولید انواع واریته های سنتزی در نظر گرفته شوند.
کلید واژگان: پروتئین خام, ماده خشک قابل هضم, اسپرس, کربوهیدراتهای محلول در آب, عملکردYield and nutritive value of sainfoin (Onobrychis vicifolia Scop.) populations in different cuttingsSainfoin (Onobrychis vicifolia Scop.) is one of the most important forage legumes cultivated as high quality forage. Fifty three species have been identified in this genus in Iran. A field experiment was conducted using randomized complete block design to compare yield and forage quality of 20 populations of sainfoin in Isfahan Agricultural and Natural Resources Center, Iran during 2013 – 2014. Populations were evaluated at three cutting dates (29 April, 20 July and 26 October, 2014). Dry matter yield and forage quality indices such as crude protein (CP), water-soluble carbohydrates (WSC), neutral detergent fiber (NDF), acid detergent fiber (ADF), dry matter digestibility (DMD), and ash content were determined. Results showed that populations were different in the majority of traits. Means of interaction effects indicated that the maximum and minimum dry matter yield were 5612.7 kg ha-1 at the third cutting and 118.5 kg ha-1 at the first cutting in 8199 and 9263, respectively. According to the results of quality analysis in the majority of populations, maximum DMD, CP and WSC were obtained at the third cutting and maximum ADF and NDF were obtained at the first cutting. In terms of forage yield some populations, such as 8199, 3800, Oshnavieh, 9147, 8799 and Isfahan camposit were superior to other populations. High digestibility populations (2759, 19402, PLC, 12542, 3001 and Oshnavieh) and high protein populations (8199, 15353, 2759, 3062, 15364 and 19402) had the best forage quality among populations. Regarding quantitative and qualitative characteristics of forage, these populations could be considered as desired parents for developing synthetic varieties.
Keywords: crude protein, dry matter digestibility, Onobrychis vicifolia Scop, water-soluble carbohydrates, Yield -
این پژوهش با هدف بررسی بهترین زمان کاشت و روش کاشتA. podolobus </em> به صورت طرح اسپلیت پلات در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه حنای سمیرم وابسته به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان طی سالهای 1392 تا 1394 اجرا شد. فاکتور اصلی، زمان کاشت (پاییزه و بهاره) و فاکتور فرعی روش کاشت (بذرکاری خطی و روش بذرکاری بانکتهای هلالی) بود. نتایج نشاندهنده اثر معنیدار زمان کاشت، روش کاشت و اثرهای متقابل آن روی صفت درصد استقرار بود. درصد استقرار کشت پاییزه 28/14 و بهاره 78/27 درصد بدست آمد. کمترین درصد استقرار با 35/6 درصد در روش بذرکاری و بیشترین آن با 71/35 درصد در روش بانکتهای هلالی مشاهده گردید. اثرهای متقابل این صفت نشان داد که کمترین درصد استقرار در تیمار کشت بهاره و روش بذرکاری (76/4 درصد) و بیشترین آن در روش بانکتهای هلالی و کشت بهاره (61/47 درصد) مشاهده شد. نتایج گویای مناسبتر بودن روش بانکتهای هلالی در هر دو فصل کشت بهاره و پاییزه بود. عملکرد علوفه بشدت تحت تاثیر فصل کاشت قرار گرفت و در کشت پاییزه و بهاره به ترتیب برابر 7 و 6/15 گرم در بوته بود. عملکرد علوفه در روش بذرکاری 5/9 گرم و در بانکتهای هلالی 16/13 گرم در بوته بدست آمد. دامنه تغییرات این صفت از 6 گرم در کشت پاییزه و روش بذرکاری تا 33/18 گرم در بوته در کشت بهاره و روش بانکتهای هلالی متغیر بود. در مجموع نتایج نشان داد که برای کاشت این گونه در مناطق نیمه استپی کاشت بهاره و به صورت بانکتهای هلالی و بذرهای بدون پوشینه برای حداکثر استقرار مناسب است.
کلید واژگان: A. podolobus, بانکتهای هلالی, درصد استقرار, عملکرد علوفهThe aim of this study was to investigate the best planting time and method of A. podolobus</em>. The experiment was conducted as a split plot design based on a completely randomized block design with three replications at Hana Semirom station, Isfahan Agricultural and Natural Resources Research Center during 2013 to 2015. Main factor was sowing date (fall and spring) and sub plot was sowing method (linear seeding and crescent shaped bounds). The results showed a significant effect of planting time, planting method, and its interactions on the percentage of establishment. The percentage of establishment of fall cultivation was 14.28% and spring planting was 27.78%. The lowest percentage of establishment was observed with 6.35% in sowing method and the highest with 35.71% in crescent banquet method. The interaction of this trait showed that the lowest percentage of establishment was observed in spring cultivation treatment and seeding method (4.76%) and the highest percentage was observed in crescent and spring cultivation methods (47.61%). The results indicated that crescent-shaped bounds were more appropriate in both spring and fall cultivation. Forage yield was strongly affected by the planting season and in fall and spring cultivation and were 7 and 15.6 grams per plant, respectively. Forage yield was 9.5 g in seeding method and 13.16 g in crescent bounds. The range of changes in this trait ranged from 6 g in fall cultivation and seeding method to 18.33 g per plant in spring cultivation and crescent bounds method. In general, the results showed that for planting this species in semi-steppe areas, spring planting in the form of crescent bounds and non-coating seeds is suitable for maximum establishment.
Keywords: Astragalus podolobus, crescent shaped bounds, Establishment percentage, herbage yield -
ناخنک (Astragalus hamosus) گیاهی یکساله، علفی متعلق به خانواده بقولات می باشد. شناخت الگوی تنوع گونه ها امری مهم در برنامه های به نژادی بوده و منجر به آگاهی از فرایندهای تکاملی می شود. این مطالعه به منظور بررسی تنوع پروتئینی اکوتیپ های این گیاه انجام شد. با توجه به آنالیز تنوع پروتئینی گیاه A.hamosus، محتوای اطلاعات چندشکلی (PIC) در این مطالعه برابر 49/0 محاسبه شد. نمودار خوشه ای با ضریب تشابه دایس و به روش UPGMA ترسیم شد. اکوتیپ های مورد مطالعه با استفاده از خط شاخص، در ضریب تشابه 88 درصد در سه زیرگروه قرار گرفتند. از 13 اکوتیپ مورد مطالعه، 11 مورد با تشابه نسبتا بالایی در یک گروه قرار گرفتند. اکوتیپ1 کرمانشاه با تفاوت معنی داری از سایر اکوتیپ ها تفکیک شد. با توجه به نتایج حاصل از میزان بیان 7 پپتید بررسی شده در 13 اکوتیپ مورد مطالعه، از لحاظ تجمعی بیشترین و کمترین بیان پپتیدی، به ترتیب مربوط به پپتید6 با 24195 واحد و 7 با 4328 واحد نرم افزار PhoretixPro مشاهده گردید. بر اساس آنالیز نمودارها، در کل پپتیدهای بیان شده در اکوتیپ های مختلف، بیشترین بیان مربوط به پپتید4 از اکوتیپ2 کرمانشاه بود. پپتید7 در هیچ یک از اکوتیپ های مورد بررسی دیگر حتی به میزان بسیار اندک نیز بیان نشده بود. در واقع با ظهور این پپتید، پروتئین جدیدی به پروفایل پروتئینی گیاه A. hamosus موجود در اکوتیپ کرمانشاه اضافه گردید.
کلید واژگان: بیان پروتئین, تنوع پروتئینی, ناخنک, اکوتیپIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:27 Issue: 2, 2020, PP 193 -203Astragalus hamosus L. is an annual, herbaceous belonged to Leguminosae family. Understanding the pattern of plant species diversity is important in breeding programs and leads to awareness of evolutionary processes. This study was conducted on protein diversity of the ecotypes of this plant species. According to the protein variation analysis of A.hamosus, the polymorphism index content (PIC) was calculated as 0.49. Cluster dendrogram was drawn using Dice similarity coefficient and UPGMA method. The ecotypes were classified into three subgroups with cophenetic correlation coefficient 0.88. Out of the 13 ecotypes, 11 were grouped together with relatively high similarity. Kermanshah ecotype no1 was significantly separated from other ecotypes. According to the results of the expression of seven peptides studied in 13 ecotypes, the highest and lowest cumulative expression levels belonged to peptides6 and 7 with 24195 and 4328 units by PhoretixPro software, respectively. Based on biplot analysis, the highest expression of peptides in all different ecotypes was related to peptide 4 of Kermanshah ecotype 2. Peptide 7 was not expressed in any other ecotypes, even at very low levels. It was concluded that a new protein was added to the protein profile of A. hamosus in the Kermanshah ecotype with the emergence of this peptide.
Keywords: Protein expression, Protein variation, A. hamosus, PhoretixPro -
به منظور بررسی تنوع و روابط بین صفات گیاه اسپرس زراعی، آزمایشی روی 20 توده این گیاه با استفاده از طرح بلوک های کامل تصادفی در 3 تکرار، در مزرعه ایستگاه یزدآباد مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان طی سالهای 1393- 1394 انجام شد. نتایج تجزیه واریانس اختلاف معنیداری را میان تودههای مورد مطالعه برای همه صفات به استثناء تعداد گره، تعداد شاخه فرعی، تعداد برگچه و عرض برگ نشان داد. توده پلی کراس با عملکرد علوفه برابر 3179 کیلوگرم در هکتار به عنوان توده برتر شناخته شد. پس از آن توده 9147 (کرج) با 2965 کیلوگرم در هکتار علوفه، در مقام دوم قرار گرفت. عملکرد علوفه همبستگی مثبت و معنیداری را با تعداد کل ساقه، تعداد شاخه فرعی، تعداد گره، تعداد برگ و وزن خشک ساقه و برگ داشت. سه مولفه اول در تجزیه به مولفههای اصلی، 72 درصد از کل واریانس متغیرها را توجیه کردند. تعداد شاخه فرعی، تعداد گره، تعداد برگ، وزن خشک ساقه و برگ و عملکرد تر و خشک علوفه در هکتار عمدهترین نقش را در تبیین مولفه اول داشتند. در مولفه دوم، ارتفاع ساقه، عرض برگ، درصد برگ و ساقه و نسبت برگ به ساقه و در مولفه سوم تعداد برگچه، تعداد کل ساقه، ارتفاع ساقه فرعی و درصد ماده خشک بیشترین اهمیت را در تبیین این مولفهها دارا بودند. تجزیه خوشهای، 20 توده مورد بررسی را در چهار دسته مختلف قرار داد که اختلاف های چشمگیری از نظر عملکرد علوفه بین گروه ها وجود داشت.
کلید واژگان: اسپرس, Onobrychis vicifolia, عملکرد, ضریب همبستگی, تجزیه به مولفه های اصلی و تجزیه خوشه ایIranian Journal of Rangelands Forests Plant Breeding and Genetic Research, Volume:27 Issue: 1, 2019, PP 15 -27In order to evaluate genetic variation and relationship among 20 genotypes of sainfoin, an experiment was conducted as a randomized complete block design with 3 replications in Agricultural and Natural Resource Research Center of Isfahan, during 2015-2016. Results of variance analysis showed significant differences among the genotypes for all traits, in exception of number of nodes, lateral branches, leaflets and leaf width. PLC population had the highest forage yield (3179 kg/h). 9147 population was the second population for forage yield (2965 kg/h). Correlation coefficients showed that forage yield had a positive correlation with total stems, number of lateral branches, nodes, leaves and leaf and stem dry weight. Using principal component analysis, the first three components accounted for 72% of the total variation. Number of lateral branches, nodes, leaf, leaf and stem dry weight and wet and dry forage yield were the most important traits in the first component. Stem height, leaf width, leaf and stem percentages and leaf/stem in the second component and leaflets, total stems, lateral stem height and dry matter percentage in the third component were important. Genotypes were classified into 4 groups with distinct variations for forage yield.
Keywords: Onobrychis sativa, yield, Correlation coefficient, Principal components analysis, Cluster analysis -
مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران، سال سی و پنجم شماره 3 (پیاپی 95، امرداد و شهریور 1398)، صص 367 -380شناسه دیجیتال (DOR):98.1000/1735-0905.1398.35.367.95.3.1575.1610 به منظور بررسی اثر شوری آب آبیاری بر عملکرد کمی و کیفی اسانس رازیانه (Foeniculum vulgare Mill.)، آزمایشی به صورت کرتهای یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در شرایط زراعی انجام شد. تیمارهای آزمایشی چهار ژنوتیپ رازیانه شامل دو رقم P11-820065 آلمانی و 11486 اروپایی و دو ژنوتیپ بومی همدان و لرستان بودند. تیمارهای شوری آب آبیاری نیز شامل سه سطح 2 (شاهد)، 5 و 8 دسی زیمنس بر متر بود. برای استخراج اسانس از دستگاه کلونجر استفاده شد. نتایج نشان داد که شوری بر کلیه صفات به استثناء آلفا-پینن، میرسن و درصد اسانس معنیدار بود. ژنوتیپها نیز از نظر آنتول، آلفا-فلاندرن، گاما-ترپینن، درصد و عملکرد اسانس تفاوت معنیداری نشان ندادند. برهم کنش ژنوتیپ در شوری بر کلیه صفات اثر معنیداری داشت. ژنوتیپ P11-820065 بیشترین درصد اسانس (3.90%)، عملکرد اسانس (91.41 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد خشک بذر (2359.7 کیلوگرم در هکتار) را در سطح شوری شاهد دارا بود، ولی با افزایش سطح شوری روند کاهش عملکرد بذر و اسانس در ژنوتیپهای غیربومی با شیب تندتری نسبت به ژنوتیپهای بومی بود. میزان آنتول به عنوان مهمترین ترکیب رازیانه نیز تا شوری 5 دسیزیمنس بر متر افزایش و بعد کاهش نشان داد که روند تغییرات آن عکس میزان اسانس بود. براساس نتایج این تحقیق، در شرایط شوری آب آبیاری ژنوتیپهای بومی به علت تحمل بیشترشان نسبت به استرس شوری، از بازده اقتصادی بالاتری برخوردار بودند. شوری آب بر نوع مواد تشکیل دهنده اسانس بی تاثیر بود و تنها مقادیر این ترکیب ها تحت تاثیر آن قرار گرفت.کلید واژگان: اسانس, شوری, رازیانه (Foeniculum vulgare Mill, ), بذرIn order to study the effect of irrigation water salinity on the quantity and quality of fennel (Foeniculum vulgare Mill.) oil, and seed production, a field experiment was conducted in a split-plot based on randomized complete block design with three replications. The experimental treatments included fennel genotype at four levels (German P11-820065, European 11486, and two indigenous genotypes including Lorestan and Hamedan) and water salinity at three levels (2 (control), 5, and 8 dS/m). The results showed that the effect of salinity was significant on all traits except α-pinene, myrcene, and essential oil percentage. Genotypes showed no significant difference in anethole, α-phellandrene, γ-terpinene, percentage, and essential oil yield. The interaction of salinity× genotype had a significant effect on all traits. Genotype P11-820065 had the highest essential oil percentage (3.90%) and yield (91.41 kg ha-1), and seed dry yield (2359.7 kg ha-1) between genotypes at control salinity level. With increasing salinity level, the seed and essential oil yield in non-indigenous genotypes decreased by a slope more than that of indigenous genotypes. Moreover, the content of anethole as the most important essential oil component of fennel increased to 5 dS/m salinity and then decreased. Based on the results of this study, under irrigation water salinity conditions, indigenous genotypes had higher economic efficiency due to their higher resistance to salinity stress. Water salinity affected only the content of essential oil components, but had no effect on its composition.Keywords: essential oil, Salinity, fennel (Foeniculum vulgare Mill.), seed
-
سرخارگل (Echinacea purpurea L.) گیاهی داروئی و چندساله از خانواده گل ستاره ای ها می باشد که در داروسازی جهت تهیه داروهای تقویت کننده سیستم ایمنی کاربرد دارد. به منظور بررسی عملکرد اندام هوایی، ریشه و اسیدکلروژنیک این گیاه، بذور آن در قالب طرح اسپلیت پلات و بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با 3 تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان کشت و اثر سطوح مختلف کود اوره (صفر، 75، 150 و 225 کیلوگرم در هکتار) به عنوان فاکتور اصلی و تراکم کاشت (11، 17 و 33 بوته در مترمربع)، به عنوان فاکتور فرعی طی دو سال زراعی بررسی شد. نتایج نشان داد که برهمکنش ازت در تراکم در سال بر صفات وزن خشک اندام هوایی و ریشه تک بوته، عملکرد خشک اندام هوایی و ریشه در هکتار و هم چنین عملکرد اسید کلروژنیک اندام هوایی و ریشه معنی دار بود. بیش ترین وزن خشک اندام هوایی و ریشه تک بوته (به ترتیب 6/67 و 7/57 گرم) در تیمار 225 کیلوگرم در هکتار کود ازت و تراکم کاشت 11 بوته در مترمربع و بالاترین عملکرد خشک اندام هوایی و ریشه در هکتار (به ترتیب 19127 و 6342 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد اسید کلروژنیک اندام هوایی و ریشه (به ترتیب 2/293 و 4/63 گرم در هکتار) در تیمار 225 کیلوگرم در هکتار کود ازت و تراکم کاشت 33 بوته در مترمربع به دست آمد. همبستگی مثبت و معنی داری بین عملکرد خشک اندام هوایی در هکتار با عملکرد خشک ریشه در هکتار و عملکرد اسید کلروژنیک اندام هوایی و ریشه مشاهده شد.کلید واژگان: وزن خشک اندام هوائی, وزن خشک ریشه, همبستگی, گل ستاره ایPurple coneflower(Echinacea purpurea L.) is a perennial medicine plant that belongs to Asteraceae family. It is using as immune system stimulant in medicinal industries. This study was done to evaluating root yield, aerial yield and chlorogenic acid yield under different levels of N fertilizer and plant density. The experiment was conducted at Agricultural and Natural Resource Research Center of Isfahan in a split plot experiment based on randomized complete block design with three replication, during 2009- 2010. The N fertilizer (0, 75, 150, 225kg/ha) was as main factor and different densities (11, 17 and 33 plant per m2) were sub factors. Based on the results the interaction of N levels × different densities × year were significant for aerial dry weight, root dry weight, aerial and root dry yield per hectare and chlorogenic acid yield per hectare. The highest dry weight of aerial and root plant (67.6 and 57.7, respectively) were observed at 225kg/ha N fertilizer and 11 plant per m2 densities. The aerial and root dry yield per hectare (19127 and 6342kg/ha, respectively) and chlorogenic acid yield in aerial and root plant (293.2 and 63.4gr/ha, respectively) were obtained in 225kg/ha N fertilizer and 33 plant per m2 densities. A significant positive correlation was observed between aerial dry yield per hectare with root dry yield and chlorogenic acid yield of plant.Keywords: Aerial dry weight, Root dry weight, Correlation, Asteraceae
-
به منظور بررسی عملکرد علوفه، بذر و اجزاء عملکرد دو گونه از گیاه استپی، 16 جمعیت از گونهStipa barbata و 10 جمعیت از گونه Stipa hohenackeriana از رویشگاه های اصلی آنها در استان اصفهان جمع آوری گردید و در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکراردر شرایط زراعی مورد ارزیابی قرار گرفت. تفاوت بین میانگین دو گونه برای اغلب صفات مهم مانند عملکرد علوفه و بذر معنیدار بود. جمعیت رحمت آباد از گونه S. hohenackeriana و جمعیت پل کله از گونه S. barbata با عملکرد علوفه به ترتیب معادل 3333 و 3129 کیلوگرم در هکتار، به عنوان جمعیتهای برتر از نظر این صفت شناسایی شدند. پنج مولفه اول در تجزیه به مولفه های اصلی، 73 درصد از کل واریانس متغیرها را توجیه کرد که عامل اول عامل عملکرد، عامل دوم و سوم عوامل رویشی، عامل چهارم عامل اجزاء عملکرد و عامل پنجم به صفت نسبت وزن خشک به تر اختصاص داشت. تجزیه خوشهای، جمعیتهای دو گونه را در دو گروه متفاوت قرار داد که این گروه ها از نظرعملکرد علوفه و عملکرد بذر تفاوت معنیداری داشتند.کلید واژگان: استپی, عملکرد, تجزیه به مولفه های اصلیIn order to study forage yield, seed yield and its components in two species of Stipa, 16 genotypes of S. barbata and 10 genotypes of S. hohenackeriana were collected from natural habitats in Esfahan province and evaluated with a completely randomized design with three replications in farm condition. Based on the results, there was a significant difference between two species for most of the important traits such as forage yield and seed yield. Rahmat Abad Khansar population of S.hohenackeriana and Polkale population of S. barbata showed higher forage yield (3333 and 3129 kg/ha, respectively). The first five components determined 73% of total variation. The first component named as yield factor, the second and the third factors as vegetative factors, the forth component as yield component factor and the fifth factor as dry weight/wet weight. Cluster analysis classified populations into two groups with distinct variations for seed yield and forage yield.Keywords: Stipa, Yield, Principal components analysis, Cluster analysis
-
نشریه اکوفیزیولوژی گیاهی، پیاپی 32 (بهار 1397)، صص 189 -198این تحقیق به منظور بررسی اثرات کود اوره و فسفره بر گیاه روناس در شرایط شور در مزرعه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی اصفهان واقع در شهرستان رودشت انجام گرفت. آزمایش به صورت فاکتوریل با سه تکرار و دو فاکتور در قالب طرح پایه بلوکهای تصادفی طراحی گردید. فاکتور اول کود اوره با 4 سطح صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار و فاکتور دوم کود سوپرفسفات تریپل با 4 سطح صفر، 50، 100 و 150 کیلوگرم در هکتار بود. خصوصیات رشد رویشی از قبیل ارتفاع گیاه، وزن خشک برگ، سطح برگ، طول خوشه و وزن هزار میوه، عملکرد اندام هوایی و عملکرد ریشه اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس داده ها در سال سوم، نشان داد تاثیر کاربرد کودهای نیتروژنه و فسفاته بر صفات رویشی گیاه روناس غیر از سطح برگ، طول خوشه و وزن هزار میوه از نظر آماری معنی دار بود. بالاترین میزان عملکرد اندام هوایی در تیمار کاربرد توام 150 کیلوگرم در هکتار کود اوره و 150 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات تریپل بدست آمد. بیشترین وزن خشک ریشه با کاربرد توام 100 کیلوگرم در هکتار کود اوره و 100 کیلوگرم در هکتار کود سوپرفسفات تریپل حاصل شد.کلید واژگان: روناس, اوره, سوپر فسفات تریپل, عملکرد, اجزای عملکردThis study was to investigate the effects of urea and phosphate on madder in saline conditions at research farm of Isfahan Agricultural Research Center located in the city Rodasht was done. A factorial experiment with three replications and two factors in a randomized block design was designed. The first factor was urea with 4 levels of zero, 50, 100 and 150 kg/ha and the second factor was Triple Super Phosphate fertilizer with 4 levels of zero, 50, 100 and 150 kg/ha. Vegetative growth characteristics such as plant height, leaf dry weight, leaf area, panicle length and weight of 1000 fruit, shoot and root yield were measured. Analysis of variance in the third year, showed the effects of nitrogen and phosphorus fertilizer on plant growth characteristics of madder else the leaf area, panicle length and 1000 fruits weight was statistically significant. The highest yield of shoots was obtained due to application of 150 kg/ha urea and 150 kg/ ha triple super phosphate. The highest yield of roots was obtained due to application of 100 kg/ha urea and 100 kg/ ha triple super phosphate.Keywords: Madder, Urea, Triple Super Phosphate, Yield, Yield components
-
این تحقیق به منظور بررسی تنوع کاریوتیپی ارقام سیر در مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان بر روی پنج رقم سیر (Allium Sativum L.) انجام شد. کاریوتیپ سلول های میتوزی در مرحله متافاز در مریستم انتهایی ریشه در بذرهای جوانه دار شده تهیه شد. عدد پایه کروموزومی در تمام جمعیت ها 8=x و همه جمعیت ها دیپلوئید بودند. آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی با 5 تکرار و مقایسه میانگین ها با استفاده از آزمون چند دامنه ای دانکن (در سطح احتمال 5%) بین پنج رقم سیر انجام شد. بر اساس جدول دو طرفه Stebbins، جمعیت های اصفهان و جیرفت در کلاس B3 و جمعیت های بم، کرمان و همدان در کلاس B2 قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس، نشان داد که بین جمعیت ها از لحاظ صفات طول کل کروموزوم، طول بازوی بلند، طول بازوی کوتاه و طول نسبی کوتاه ترین کروموزوم اختلاف معنی داری در سطح احتمال 1% و در صفات نسبت طول بازوی کوتاه به بازوی بلند، اختلاف درصد طول نسبی بزرگترین و کوچک ترین کروموزوم، شاخص عدم تقارن، درصد شکل کلی و درصد طول نسبی بازوی بلند اختلاف معنی داری در سطح احتمال 5% وجود داشت که نشان دهنده تنوع کروموزومی بود. در تجزیه به عامل ها، سه عامل اول، دوم و سوم بیش از 99% از کل تنوع موجود بین جمعیت ها را توجیه کردند. در عامل اول صفات r-value و درصد شکل کلی و در عامل دوم صفات طول کروموزوم و طول بازوی بلند بیشترین سهم را به خود اختصاص دادند. در عامل سوم طول نسبی کوتاه ترین کروموزوم بیشترین اهمیت را داشت. تجزیه خوشه ای، جمعیت های مورد نظر را به دو گروه تقسیم کرد، به طوری که جمعیت های بم، جیرفت، کرمان و همدان در گروه اول و جمعیت اصفهان در گروه دوم قرار گرفتند.کلید واژگان: تجزیه به عامل ها, تجزیه خوشه ای, سیر (Allium Sativum L, ), کاریوتیپ, کروموزومThis investigation was carried out to study the karyotype diversity of five garlic (Allium Sativum L.) varieties in Isfahan Research Center for Agriculture and Natural Resources. Karyotype of mitotic cells in metaphase of root apical meristem in germinated seeds was studied. The base number of chromosomes was x = 8 and all populations were diploid. Experiment was conducted as a completely randomized design with five replicates and mean comparison with Duncan's multiple range test (at 5%) among the five varieties of garlic. Based on Stebbins two-way table the Isfahan and Jiroft populations in class 3B and Bam, Kerman and Hamedan populations were located in class 2B. Analysis of variance showed significant differences for the total chromosome length, long and short arm length and the relative length of the shortest chromosome (pKeywords: Chromosome, Cluster Analysis, Factor Analysis, Garlic (Allium Sativum L.), Karyotype
-
به منظور بررسی عملکرد گل و اجزای آن از نظر صفات ریخت شناختی (مورفولوژیک)، شمار ده نژادگان (ژنوتیپ) گل محمدی (Rosa damascena Mill.) از نقاط مختلف کشور، در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شهرستان گلپایگان کشت شده و در سال 1392 بررسی شدند. در نتایج مقایسه میانگین ها، از نظر آماری در صفت عملکرد بوته، نژادگان یزد2 با بیشترین عملکرد و نژادگان خوزستان با کمترین عملکرد و همچنین در صفت عملکرد اسانس در هکتار نژادگان اصفهان4 با بیشترین عملکرد معنی دار داشتند. همبستگی معنی داری در سطح 1 درصد در بین صفات مشاهده شد که از مهم ترین آن ها همبستگی مثبت و معنی دار ارتفاع گیاه و شمار گل با عملکرد بوته بود. همچنین نتایج تجزیه واریانس نشان داد، بین نژادگان ها برای همه صفات ارزیابی شده اختلاف معنی داری وجود دارد، اما برای صفات درصد اسانس و نسبت وزن گلبرگ به وزن گل اختلاف معنی داری وجود نداشت. در تجزیه خوشه اینیز نژادگان های مورد بررسی در چهار گروه متفاوت قرار گرفتند.
کلید واژگان: صفات مورفولوژی, عملکرد اسانس, عملکرد گل, گل محمدی, نژادگانTo evaluate the flower performance and its components in terms of morphological traits, 10 genotypes of damask rose (Rosa damascena Mill.), have been cultivated in randomized complete blocks with three replications in a research field in Golpayegan city and studied in 2013. The results of means comparisons showed that for yield per plant, Yazd2 and Khuzestan genotypes had the highest and lowest value, respectively. Esfahan4 genotype was the superior for oil yield/hec. Significant correlations were observed between the characteristics. Positive and significant correlation between plant height and number of flowers with yield per plant were the most important. The results showed significant differences among genotypes for all evaluated traits, but for the qualities of essential oils and petals of the flower weight ratio. In cluster Analysis, the studied genotypes were divided into four groups.
Keywords: Damask rose, essential oil yield, flower yield, genotype, morphology traits
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.