حسین شجاعی
-
مسئولیت اجتماعی، یکی از مفاهیم اساسی در علوم اجتماعی مدرن است که ناظر به احساس مسئولیت افراد در قبال جامعه خویش است. درباره این مفهوم در علوم اجتماعی ادبیات وسیعی تولیدشده است که می توان از خلال آن ها مولفه های معنایی این مفهوم را استخراج نمود. پرسش این پژوهش آن است که در قرآن کریم، چه مفهومی را می توان ناظر به مسئولیت اجتماعی یافت که از یک سو اشتراکاتی را با اصطلاح مسئولیت اجتماعی داشته و زمینه پیوند میان رشته ای را فراهم آورد و از سوی دیگر تمایزها و برجستگی های گفتمان قرآنی دراین باره را مشخص سازد. برای این منظور از روش تحلیل مولفه ای معنا بهره گرفته شده که یکی از روش های دانش معناشناسی است. این پژوهش به این نتیجه دست یافت که مفهوم قرآنی «ولایت» آنگاه که در ارتباط میان اعضای جامعه (مومنان) مطرح می شود، ناظر به مسئولیت اجتماعی است و عنصری حیاتی برای پیوند میان اعضای جامعه ایمانی است. این درحالی که است که در ادبیات غربی، مسئولیت اجتماعی عمدتا ناظر به شرکت ها و جهت ارتقای سودآوری طرح شده است
کلید واژگان: مسئولیت اجتماعی, ولایت, قرآن کریم, تحلیل مولفه ای, معناشناسیSocial responsibility is one of the basic concepts in modern social sciences that refers to people's sense of responsibility towards their society. A wide literature has been produced about this concept in social sciences, from which the semantic components of this concept can be extracted. The question of this research is that in the Holy Qur'an, what concept can be found regarding social responsibility, which on the one hand has something in common with the term “social responsibility” and provides the context for interdisciplinary connection, and on the other hand, defines the distinctions and prominences of the Qur'anic discourse on this matter. For this purpose, the method of component analysis of meaning, which is one of the methods of semantic science has been used.It has reached the conclusion that the Qur'anic concept of Wilayat (guardianship) when it is mentioned in the communication among the members of the society (believers), refers to the social responsibility as a vital element for the connection among the members of the faith community. This is despite the fact that in the western literature, social responsibility is mainly focused on companies and meant to improve profitability.
Keywords: social responsibility, Wilayat (Guardianship), Holy Qur’an, Component analysis, semantics -
فهم بسیاری از آیات قرآن کریم در گرو درک بافت تاریخی عصر نزول و فهم باورهای مخاطبان قرآن در آن عصر است. ناگفته پیداست که گزارش تاریخی موثقی که از ویژگی های تاریخی آن عصر سخن بگوید امروزه در دست نیست. با این وجود اما راه برای فهم وضعیت آن دوران نیز بسته نیست. یادمان های فیزیکی و فرهنگی به جای مانده از آن دوران، ظرفیت خوبی برای فهم بسیاری از موضوعات و مسایل آن عصر دارد. با کمک این یادمان ها می توان بسیاری از موضوعات و مفاهیمی که درک آن ها وابسته به فهم فضای نزول قرآن است را روشن نمود و بدین سان به فهم بهتر بسیاری از مفاهیم و موضوعات قرآنی کمک کرد. در میان یادمان های تاریخی، کتیبه ها یکی از مجموعه منابع ارزشمندی هستند که قابل استفاده برای فهم بهتر وضعیت تاریخی مفاهیم تاریخی و مبهم قرآنی می باشند. مقاله پیش رو نظر به این کاربرد کتیبه ها، در نظر دارد تا به باز تفسیر تعبیر «جد» در آیه سوم سوره مبارکه جن بپردازد. روش این پژوهش تاریخی است و در آن با گردآوری کتیبه های مرتبط با مفهوم مدنظر و خوانش آنها تلاش می شود تا معنای این واژه در عصر نزول قرآن به دست آورده شود. بررسی انجام شده در این پژوهش نشان می دهد که واژه «جد» به رغم نگرش قاموسی و فقه اللغه ای مفسران و لغویان، بر اساس شواهد کتیبه ای به جای مانده در شمال عربستان اسم علم خاص است که به نوعی خاص از خدایان اشاره می کند.
کلید واژگان: بازتفسیر, جد, جن, سوره جن, کتیبه, یادمان تاریخی -
مفسران و لغت شناسان مسلمان نه از جنبه لفظی، نه از جنبه معنایی و نه از جنبه مصداقی به نظر منسجمی در مورد طاغوت دست نیافته اند و همین نیز باعث شده تا تشتت آراء زیادی درباره این مفهوم در آثار تفسیری وجود داشته باشد. این مقاله با استفاده از روش ریشه شناسی در صدد آن است تا با روشن سازی ساختار لفظی این واژه و منشا وضع آن، معنای تاریخی این مفهوم را روشن نماید. حسب بررسی صورت گرفته در این مقاله مشخص شد که طاغوت، از ریشه مشترک سامی «طعی/طغی» به معنای خطا کردن و گمراه شدن ساخته شده است. بر اساس کاربرد این واژه در متون آرامی یهودی و متون حبشی مسیحی که اصل منشا ورود این مفهوم به زبان عربی هستند، دو مصداق برای طاغوت قابل پیجویی است. نخستین مصداق بت ها هستند که برگرفته از زبان آرامی است و مصداق دوم کاهنان (شمن ها) هستند که برگرفته از زبان حبشی است. در قرآن کریم نیز همین دو طیف معنایی بازتاب یافته و هم از طاغوت های بت و خداواره سخن به میان آمده و هم به طاغوت های انسانی (که همان شمن ها باشند) اشاره شده است؛ علاوه بر این دو، طاغوت به معنای عام خود در زبان های سامی نیز در قرآن استعمال شده است.
کلید واژگان: طاغوت, ریشه شناسی, بت, شمن, زبان سامیMuslim commentators and lexicographers have not reached a coherent opinion about ṭāghūt, neither from literally, nor semantically, nor figuratively, and this has also caused a lot of confusion about this concept in the exegetical works. Using the etymological method, this article aims to clarify the historical meaning of this concept by illustrating the structure of this word and its origin. According to the research done in this article, it was found that ṭāghut is derived from the common Semitic root "ṬˁY/ṬĠY" which means “to make mistake, go astray”. Based on the use of this word in Jewish Aramaic texts and Christian Abyssinian texts, which are the origin of this concept entering the Arabic language, two references for ṭāghut can be found. The first reference is idols, which is borrowed from the Aramaic language, and the second reference is Kahins (shamans), which is borrowed from the Abyssinian (Geˁez) language. In the Holy Qur'an, the same two semantic spectrums are also reflected; both idol and god-like ṭaġūts are mentioned, and human ṭāghuts (which are shamans) are also mentioned. In addition to these two, ṭāghut is also used in the Qur'an in its general meaning in Semitic languages.
Keywords: Ṭāghūt, Etymology, Idol, Shaman, Semitic languages -
قرآن و علوم انسانی عرصه هایی متفاوت از هم هستند. همین تفاوت ها نیز باعث شده تا باوجود تمایل جامعه برای تولید علوم انسانی قرآن بنیان، تولیدات شاخصی در این زمینه عرضه نشود. اصلی ترین چالشی که در این حوزه پیش روی محققان قرار دارد، چگونگی برقراری ارتباط و مفاهمه میان این دو عرصه است. پژوهش پیش رو با معرفی اصطلاح به مثابه نقطه آغازین پژوهش میان رشته ای قرآن و علوم انسانی، زبان را به عنوان بستر تعامل این دو معرفی نموده است و برای برقراری تعامل در این سطح، مبتنی بر رویکرد معناشناسی، روشی را پیشنهاد داده که می بایست سه مرحله در آن طی شود. مرحله نخست، واسازی اصطلاح تخصصی است. در این مرحله، مولفه های معنایی اصطلاح از منابع به دست آمده و پس از دسته بندی مولفه ها، مولفه های اصلی، جانبی و ویژه آن تعیین می گردد. در مرحله دوم بایستی معادل یابی و تحلیل مفهوم قرآنی انجام شود. در این مرحله با انتخاب معادل قرآنی، دست به تحلیل معناشناختی آن در پیکره و بافت قرآن می زنیم. مرحله سوم، به هم سنجی مولفه های اصطلاح با مولفه های مفهوم قرآنی پرداخته و با تعیین مولفه های همسو، ناهمسو و ویژه هر یک، امکان تطبیق مفاهیم در دو سویه قرآن و علوم انسانی را فراهم می آورد.
کلید واژگان: روش شناسی, اصطلاحات علوم انسانی, قرآن, معناشناسی, مولفه های معناییQur’an and humanities are fields different from one another. These very differences have also caused that, despite the society’s desire to produce Qur’an-based humanities, no significant productions in this field to be provided. The main challenge facing researchers in this field is how to establish relation and rapport between these two fields. By introducing the term as the starting point of the interdisciplinary research of the Qur’an and humanities, the research has introduced the language as a platform for interaction between the two; and in order to establish interaction at this level, based on the semantics approach, it has proposed a method that should be followed in three stages. The first step is to deconstruct the specialized term. At this stage, the semantic components of the term are obtained from the sources and after categorizing the components, its main, secondary and special components are determined. In the second stage, finding equivalence and analysis of the Qur’anic concept should be carried out. At this stage, by choosing a Qur’anic equivalent, we will analyze its semantics in the body and context of the Qur’an. The third stage compares the components of the term with the components of the Qur’anic concept, and by determining the congruent, non-congruent and special components of each one of them, it provides the possibility of matching the concepts in both aspects of the Qur’an and humanities.
Keywords: Methodology, Humanities Terminology, The Qur’An, Semantics, Semantic Components -
واژه رزق، یکصد و نه بار در قرآن کریم به کار رفته است. لغت شناسان و مفسران، طیف گسترده ای از معانی مادی و معنوی را برای این واژه در نظرگرفته اند؛ عده ای از ایشان رزق را صرفا بر معنایی مادی، برخی دیگر صرفا بر معنایی معنوی و پاره ای بر هر دو معنای مادی و معنوی اطلاق کرده اند. این بسط معنایی رزق در میان اهل لغت و مفسران در حالی به وجود آمده است که بر پایه شواهد زبان شناختی، رزق در عصر پیشاقرآنی و در عصر نزول قرآن معنای محدود و معینی را با خود حمل می کرده است. نویسندگان این مقاله با هدف دستیابی به معنای اصلی این واژه در قرآن و با بهره از ریشه شناسی تاریخی این واژه نشان داده اند که رزق در دوران پیشاقرآنی حایز معنایی مادی بوده است که «خوراک»، «بهره و سهم»، «روزانه بودن» و «عطای به دیگری» مهم ترین مولفه های آن به شمار می رفته است. در دوران نزول قرآن و با انتقال این واژه از فارسی به عربی همین گستره معنایی نیز به عربی عصر نزول وارد شده است. پس در فهم و تفسیر آیاتی که واژه رزق در آن ها به کار رفته است باید متمرکز بر معنای مادی این واژه بود. گسترش رزق به مصادیق غیرمادی (فرزند، علم و...) توسعه ای است که بعدتر و توسط مفسران صورت گرفته است و لذا نباید آن را بر رزق در قرآن کریم حمل نمود.
کلید واژگان: رزق, ریشه شناسی, مولفه های معنایی, قرآن کریمThe word Rizq is used one hundred and nine times in the Holy Qur’an. Lexicographers and commentators have considered a wide range of material and spiritual meanings for this word; some of them have applied rizq to a material meaning only, others only to a spiritual meaning, and some to both material and spiritual meanings. This division of opinions among lexicographers and commentators has arisen while, based on linguistic evidence, rizq carried a limited and specific meaning in the pre-Qur'an era and in the era when the Qur'an was revealed. The authors of this article, with the aim of achieving the original meaning of this word in the Qur'an and using the historical etymology of this word, have shown that in the pre-Qur'an era, sustenance had a material meaning such as "food", "interest and share", "daily being"a And "giving to others" is considered its most important component. During the revelation of the Qur'an and with the transfer of this word from Persian to Arabic, the same range of meanings was also introduced into the Arabic of the era of revelation. For this reason, in understanding and interpreting the verses in which the word sustenance is used, one should focus on the material meaning of this word.
Keywords: Rizq, Etymology, semantic components, Holy Qur’an -
ماده ثلاثی «وسط»، ماده ای است که با صورت های مختلف در قرآن کریم به کار رفته و مهمترین کاربرد آن در مفهوم «امت وسط» (بقره/143) بازتاب یافته است. لغت شناسان برای این ماده دو معنای مجزا (میانه/ برتر) و برخی معانی حاشیه ای دیگر ذکر کرده اند. مفسران قرآن کریم نیز مبتنی بر این معانی، نظرات مختلف و گاه متشتتی را در ذیل آیات مربوطه، به ویژه امت وسط ابراز داشته اند. معانی ای چون عدل، برگزیده، میانه روی و یا واسطه میان امت و پیامبر (ص)، مهمترین این نظرات هستند. پژوهش حاضر با استفاده از روش ریشه شناسی واژگان، همزادهای وسط در زبان های سامی را مطالعه کرده تا مولفه های معنایی در ریشه وسط کشف و آشکار گردد و بر اساس آن، میان اقوال داوری شود. این پژوهش به این نتیجه دست یافت که ماده وسط در زبان عربی، یک مشترک لفظی است که خود برگرفته از دو ریشه ی کاملا مجزا با دو معنای کاملا متفاوت است. این ماده در ترکیب «امت وسط» نه معنای میانه یا معتدل، که معنای «توانمند، پیشرو و متقدر» را دارد.
کلید واژگان: قرآن کریم, وسط, امت وسط, ریشه شناسی, اشتراک لفظی, زبان های سامیThe root "WSṬ" is a root that is used in various forms in the Holy Quran, and its most important use is reflected in the concept of "ummat-e wasaṭ"(Baqarah/143). The lexicographers have mentioned two separate meanings (middle/superior) and some other marginal meanings for this root. The commentators of the Holy Quran have also expressed different and sometimes scattered opinions based on these meanings under the relevant verses, especially about the ummat-e wasaṭ. Meanings such as justice, chosen one, moderation or mediator between the Ummah and the Prophet (PBUH) are the most important of these opinions. The present research, using the method Etymology, has studied cognates of “wasaṭ” in Semitic languages in order to discover and reveal the semantic components in the root WSṬ and judge between the opinions based on it. This research came to the conclusion that the root WSṬ in Arabic is a Homonymy that is derived from two completely separate roots with two completely different meanings. This root in the phrase "Ummat-e Wasaṭ" does not mean middle or moderate, but means "powerful, leading and superior".
Keywords: Holy Quran, WST, Ummat wasat, etymology, Homonymy, Semitic languages -
در آیات متعددی از قرآن کریم به موضوع پیدایش جهان و پدیده های مختلف مرتبط با آن اشاره شده است. در این نوشتار به شرح دو پدیده آسمانی که در آیات 30 سوره الانبیاء و 11 سوره فصلت مطرح شده اند، پرداخته و امکان انطباق این دو آیه با یافته های جدید علمی را مورد نقد و بررسی قرار داده ایم. رویکرد ما در این پژوهش بدین صورت است که ابتدا با تحلیل های لغوی، صرفی، نحوی و تفسیری، معانی محتمل آیه را بررسی می نماییم. سپس احتمالات مختلف علمی نزدیک به معنای آیه را مطرح کرده و نقاط قوت و ضعف آنها را ارزیابی می نماییم.نتایج این پژوهش نشان می دهد که اشاره خداوند به پیوسته بودن آسمانها و زمین و سپس جدا شدن آنها در آیه 30 الانبیاء و پدیده آسمان دودمانند در آیه 11 فصلت می تواند با پدیده های علمی بیگ بنگ، تشکیل منظومه شمسی و ابتدای شکل گیری زمین و جو آن مطابقت داشته باشد.کلید واژگان: السماء, بیگ بنگ, شکل گیری منظومه شمسی, دخان, رتق و فتقIn the matter of the formation of the universe, the holy Qur’an mentions various phenomena, each playing a special role in the evolution of the universe. In this article, we describe two celestial phenomena that have been discussed in verses (Q.21:30) and 41:11, and we assess the possibility of matching these two verses with new scientific findings. Our approach in this study is that we first examine the plausible meanings of the verses through lexical, morphological, syntactic and interpretive analysis. Then we propose possible scientific phenomena compatible with achieved meanings of the verse and evaluate their conformity. Results of this study show that the reference of the Qur’an to the two phenomena, i.e., “coalescence and separation of the skies and the earth,” and “the formation of the sky from smoke,” can be compatible with the scientific phenomena of the Big Bang, the formation of the solar system and the formation of the earth and its atmosphere.Keywords: Sky, Heaven, creation, The Big Bang, Solar system, Atmosphere, Scientific interpretation of Quran
-
علم تاریخ در غرب، از سده 19 میلادی تاکنون جهش های بسیاری داشته است. درگذر این سال ها، تاریخ باعث شده تا ابهامات بسیاری رفع، سوالات بسیاری پاسخ و باورهای اشتباه متعددی تصحیح شود. اما بااین وجود تاریخ نگاری و تاریخ نگری در جهان اسلام همپای این تحولات حرکت نکرده است. همین نیز باعث شده تا وقتی یک موضوع از منظر رویکرد غربی و اسلامی مقایسه شوند تفاوت چشم گیری میان آنها به چشم بیاید. نمونه واضح این نوع از تفاوت ها را در طرح موضوعات تاریخی در تفاسیر قرآن و آثار قرآنی مستشرقان می توان دید. مقاله پیش رو با رویکردی انتقادی تلاش دارد تا با دقت نظر در ضعف ها و قوت های تاریخ نگری مفسران مسیری که تفاسیر قرآن برای هم سو شدن با پیشرفت های علم تاریخ باید بپیماید را متذکر شود. در همین راستا اهتمام به ارزش تعلیمی تاریخ و احتراز از اسرائیلیات را به مثابه دو نکته مثبت تفاسیر می توان در نظر گرفت که می تواند وجه تمایز رویکرد اسلامی با رویکرد غربی محسوب می شود، اما برای ارتقاء وضعیت تاریخ نگری تفاسیر قرآن پاره ای از آسیب ها همچون وجود مواضع متناقض، فقدان توازن میان عبرت گرایی و عینیت گرایی، غلبه نگرش ایدئولوژیک در تحلیل و همچنین شخصیت محوری را می بایست مورد توجه جدی قرار داد.کلید واژگان: بررسی انتقادی, تاریخ, تفاسیر معاصر, تاریخ نگریIslamic Studies and Quranic Research in the Contemporary World, Volume:1 Issue: 2, 2022, PP 513 -534The science of history in the West has undergone many leaps since the nineteenth century. Over the years, history has removed many ambiguities, answered many questions and corrected many misconceptions. However, historiography and islamic historiography has not kept pace with these developments. This has led to a significant difference between the two when viewed from a Western and Islamic perspective. A clear example of this kind of difference can be seen in the presentation of historical issues in the interpretations of the Qur'an and the Qur'anic works of Orientalists. The present article tries with a critical approach to carefully consider the weaknesses and strengths of historiography and to point out the path that the interpretations of the Qur'an must take in order to be in line with the advances in the science of history. In this regard, the concern for the educational value of history and the avoidance of Israelis can be considered as two positive points of interpretations, which can be considered as the difference between the Islamic approach and the Western approach, but to improve the historiography of Qur'anic interpretations, some harms. Such as the existence of contradictory positions, the lack of balance between instructiveness and objectivism, the dominance of ideological attitudes in analysis, as well as the central character should be seriously considered.Keywords: Critical Review, Date, Contemporary Interpretations, Historiography
-
قرآن کریم متنی از جنس زبان است. ارتباط با این متن چه به صورت بسیط و چه به صورت پیچیده، تنها از طریق زبان امکان پذیر است. علوم انسانی نیز در صورتی توان بهره گیری و ارتباط با قرآن را خواهند داشت که رابطه محکم زبانی با آن ایجاد نمایند. این ارتباط زبانی در دو مرحله اتفاق می افتد. مرحله اول مربوط به زمانی است که پژوهشگر اصطلاحی خاص را انتخاب کرده تا در قرآن بررسی نماید. مرحله دوم نیز زمانی است که فرد متناسب با اصطلاح منتخب، معادل های مناسب قرآنی خود را برگزیند. در هر دو گام با جنس رابطه زبانی خاص و چالش های خاص آن روبه رو هستیم. مقاله پیش رو در راستای شناخت پیچیدگی های مرحله اخیر، با استفاده از رویکرد زبان شناختی، دست به معرفی شش نوع از این چالش ها و ارایه مثالی برای هر یک زده است. بدفهمی ناشی از تطورپذیری، بدفهمی ناشی از خودکارشدگی، بدفهمی ناشی از پیچیدگی، بدفهمی ناشی از اشتراک، بدفهمی ناشی از تفاوت گفتمانی و بدفهمی ناشی از ترجمه محوری، آسیب هایی هستند که در این مرحله قابل توجه می باشند.
کلید واژگان: چالش, اصطلاح شناسی, علوم انسانی, قرآنThe Holy Qur’an is a lingual text. Communicating with this text, whether in a simple or complex form, is possible only through language. The humanities will also be able to use and communicate with the Qur’an if it establishes a strong linguistic relationship with it. This linguistic communication takes place in two stages. The first stage is when the researcher chooses a specific term to examine in the Qur’an. The second stage is when the person chooses the appropriate Qur’anic equivalents in accordance with the chosen term. In both stages, we face the specific language relationship and its specific challenges. In order to identify the complexities of the latter stage, the present article, using a linguistic approach, introduces six types of these challenges and provides an example for each. Misunderstandings due to transformability, misunderstandings due to being automated, misunderstandings due to complexity, misunderstandings due to similarity, misunderstandings due to discourse differences, and misunderstandings due to being translation-oriented are pathologies that are significant at this stage.
Keywords: challenge, Terminology, Humanities, the Qur’an -
مجله پژوهشهای میان رشته ای قرآن کریم، سال یازدهم شماره 1 (پیاپی 21، پاییز و زمستان 1399)، صص 115 -131
احسان یکی از مفاهیم محوری در حیطه اخلاق فردی و اجتماعی بوده و در قرآن کریم نیز مورد توجه است. احسان مفهومی است دارای تنوع معنایی و گستردگی در مصادیق و همین امر ضرورت مطالعه ای معناشناختی برای تبیین ابعاد گوناگون کاربرد آن در قرآن کریم را نمایان می سازد. این پژوهش بر پایه روش معناشناسی ساختاری، همنشینان و جانشینان این مفهوم در قرآن را استخراج کرده و از این طریق، به یک دسته بندی از ابعاد گوناگون احسان در قرآن رسیده است. بر این اساس، در قرآن درباره مصادیق گوناگون احسان، پذیرندگان آن، شروط مقبولیت آن و آثار دنیوی، اخروی و الهی آن سخن به میان آمده است.
کلید واژگان: احسان, معناشناسی ساختاری, همنشینی و جانشینی, قرآن کریم -
مقدمه
در زمینه روانشناختی محیط، رنگ به عنوان یکی از عوامل محیطی می باشد که تاثیر زیادی در ادراک و رفتار انسان دارد. در بررسی عملکرد روانی - ذهنی افراد، از شاخص هایی استفاده می شود که نشان دهنده وضعیت شناختی فرد می باشد. لذا هدف مطالعه مروری سیستماتیک حاضر بررسی تاثیر رنگ روی عملکردهای روانشناختی افراد می باشد.
روش کاراین مقاله یک مطالعه مروری سیستماتیک می باشد. مقالات منتشر شده تمام متن و انگلیسی در پایگاه های علمی ,PubMed, Scopus, Science Direct ISI Web of Knowledge با کلید واژه های رنگ، عملکرد، شناختی، روانشناختی بدون محدودیت زمانی جستجو شد و تعداد 60 مقاله واجد شرایط مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته هادر ابتدا 312 مقاله از پایگاه های اطلاعاتی مختلف شناسایی شدند که 123 مقاله معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. 63 مقاله به دلیل عدم انجام مطالعات تجربی حذف شدند و 60 مقاله برای بررسی نهایی انتخاب شدند. در کل 6 مطالعه روی توجه انتخابی، 3 مطالعه روی هوشیاری، 4 مطالعه روی عملکرد ورزشی، 7 مطالعه روی عملکرد فکری، 7 مطالعه روی پرخاشگری/تسلط، 7 مطالعه روی احتیاط/اجتناب،6 مطالعه روی جذابیت، 5 مطالعه روی ارزیابی فروشگاه/شرکت، 7 مطالعه روی خوردن/آشامیدن، 4 مطالعه روی حافظه، 2 مطالعه روی برانگیختگی و 2 مطالعه روی درک زمان تمرکز کرده بودند. نتایج نشان داد که رنگ تاثیر قابل توجهی روی عملکردهای شناختی از جمله توجه انتخابی، هوشیاری، عملکرد ورزشی، عملکرد فکری، ارزیابی پرخاشگری/تسلط، احتیاط/اجتناب، جذابیت، ارزیابی فروشگاه/شرکت، خوردن/آشامیدن، حافظه، برانگیختگی و درک زمان دارد.
نتیجه گیریرنگ باید بعنوان یکی از راه های اصلی ارتقاء سلامت روانی، ادراک و رفتار افراد موردتوجه قرار گیرد.
کلید واژگان: رنگ, عملکرد, شناختی, روانشناختیBackground and AimIn the psychological context of the environment, color is discussed as another environmental factor that has a great impact on human perception and behavior. In the study of psychological-mental performance of individuals, indicators are used that indicate the individualchr(chr(chr('39')39chr('39'))39chr(chr('39')39chr('39')))s cognitive status. Therefore, the aim of this systematic review study is to investigate the effect of color on Psychological functions of individuals.
MethodsThis article is a systematic review study. Published full-text and English articles were searched in PubMed, Scopus, Science Direct ISI Web of Knowledge databases with the keywords color, function, cognitive, psychological without time limit and 60 eligible articles were reviewed.
ResultsInitially, 312 articles were identified from various databases. Among them, 123 articles had inclusion criteria. After that, 63 articles were excluded from the study due to lack of experimental studies and 60 articles were selected for final review. A total of 6 studies on selective attention,3 studies on alertness,4 studies on sport performance,7 studies on intellectual performance,7 studies on aggressiveness/dominance Evaluation,7 studies on caution/avoidance,6 studies on attraction,5 studies focused on store/company evaluation,7 studies focused on eating/drinking,4 Studies on memory,2 Studies on arousal and 2 Studies on time perception. The results show that color has a significant effect on cognitive functions including selective attention, alertness, Sport performance, intellectual performance, aggressiveness/dominance Evaluation, caution/avoidance, attraction, store/company evaluation, eating/drinking, time perception, memory and arousal.
ConclusionColor should be considered as one of the main ways to promote mental health, perception and behavior of people.
Keywords: Color, Functioning, Cognitive, psychological -
اگر کلمات را ظاهر و جسم متن به حساب بیاوریم، بافت، باطن و روح آن محسوب می شود. کلمات بر اساس بافت معنا می پذیرند و بی توجهی به آن به منزله تفسیر به رای متن است. اما چگونه می توان به بافت دست یافت؛ به ویژه در متنی چون قرآن که فاصله زمانی گسترده ای با عصر ما دارد؟ این هدف چگونه محقق می شود و با چه سازوکاری می توان به نمایی بازسازی شده از آن اعصار دست یافت؟ رسیدن به این هدف بسیار پیچیده است و همکاری علوم متعددی را می طلبد. در بازسازی یک بافت، زمینه های متعددی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و دین دخیل می باشند که هر کدام از آن ها ابزارهایی مخصوص به خود را برای بازسازی نیاز دارد. در این بین اگر به دنبال بازسازی بافت دینی باشیم، دانشی چون جامعه شناسی دین، ظرفیت مناسبی را برای این هدف دارا می باشد.
نویسندگان این مقاله، متکی بر همین قابلیت سعی کرده اند تا با استفاده از یکی از روش های موجود در جامعه شناسی دین به عنوان روش تحلیل کارکردگرایی، قابلیت این دانش را در بازسازی بافت بت پرستی عصر جاهلیت به آزمون گذارند. بر همین اساس مشخص شد که بت پرستی در جزیرهالعرب سه کارکرد امنیتی، میثاقی و هنجاری را دارا بوده است و به سبب همین ویژگی های مثبت بوده که عرب جاهلی اقبالی زیاد به آن داشته است.کلید واژگان: بازسازی فضای نزول, جامعه شناسی دین, تفسیر, بت پرستیIf we consider the words as the appearance and body of the text, it is considered as its texture, interior and soul. Words take on meaning based on context, and ignoring them is tantamount to eisegetes (eisegesis) the text. But how can texture be achieved? Especially in a text such as the Qur'an, which has a wide time gap with our time, how is this goal achieved and by what mechanism can a reconstructed view of those ages be achieved? Achieving this goal is very complex and requires the cooperation of many sciences. In the reconstruction of a context, several fields such as politics, economics, culture and religion are involved, each of which needs its own tools for reconstruction. In the meantime, if we seek to reconstruct the religious context, knowledge such as the sociology of religion has the appropriate capacity for this purpose. Based on this ability, the authors of this article have tried to test the ability of this knowledge in reconstructing the texture of idolatry of the pre-Islamic era by using one of the methods available in the sociology of religion as a method of functionalist analysis. Accordingly, it was found that idolatry in the Arabian Peninsula had three functions: security, covenant, and norm, and because of these positive characteristics, it was very much welcomed by the ignorant Arabs (the pre-Islamic, jāhilīyah Arabs).Keywords: Reconstruction of descent, Sociology of religion, Tafsīr (Interpretation), Idolatry -
زمینه و هدف
محیط کار مناسب فضایی است که فرد در آن احساس آرامش و تمرکز دارد. در زمینه روان شناسی محیط، رنگ یکی از عوامل محیطی است که تاثیر بسیاری بر ادراک و رفتار انسان دارد؛ بنابراین هدف مطالعه مروری سیستماتیک حاضر بررسی تاثیر رنگ بر محیط کار است.
روش کارمقاله حاضر مطالعه مروری سیستماتیک است. مقالات منتشرشده تمام متن و انگلیسی در پایگاه های علمی PubMed, Scopus, Science Direct ISI Web of Knowledge با کلیدواژه های درک رنگ، ارگونومی رنگ، روان شناسی رنگ، اثر رنگ، سلامت روانی و محیط کار بدون محدودیت زمانی جست وجو شد که 45 مقاله واجد شرایط بررسی شدند.
یافته هادر ابتدا 262 مقاله از پایگاه های اطلاعاتی مختلف شناسایی شدند. در میان آنها 93 مقاله معیارهای ورود به مطالعه را داشتند. پس از آن 48 مقاله به دلیل انجام ندادن مطالعات تجربی از مطالعه حذف و 45 مقاله برای بررسی نهایی انتخاب شدند. درمجموع 18 مطالعه به بررسی اولویت رنگ، 25 مطالعه به تحلیل خلق وخو و احساسات، 6 مطالعه به بررسی پیامدهای سلامت و 19 مطالعه به تحلیل تاثیر رنگ محل کار بر پیامدهای مرتبط با کار متمرکز بودند. نتایج نشان می دهد که رنگ، تاثیر فراوانی بر احساسات (برای مثال خلق وخو)، بهزیستی (مانند استرس، راحتی، رفاه) و عملکرد (بهره وری و خلاقیت) دارد.
نتیجه گیریرنگ در محیط کار نقش مهمی در ادراک و رفتار انسان به ویژه خلق وخو، رفاه و عملکرد دارد. استفاده از رنگ در محیط کار می تواند سبب افزایش روحیه مثبت، کمک به احساس بهزیستی و نتیجه مثبت منجر شود. دانستن چگونگی حداکثر تاثیرگذاری تفاوت رنگ در محل کار بر انسان ضروری است.
کلید واژگان: درک رنگ, ارگونومی رنگ, روان شناسی رنگ, اثر رنگ, سلامت روانی, محیط کارBackground and AimA good work environment is a place where one can feel relaxed and focused. In the field of environmental psychology, color is one of the environmental factors that greatly influence human perception and behavior. The purpose of this systematic review study was to investigate the effect of color on work environment.
MethodsThis article is a systematic review study. Full-text and English-language articles published in PubMed, Scopus, Science Direct, Google Scholar were searched using the following keywords: Color perception, color ergonomics, color psychology, color effect, mental health and Workplace. The search was without time limit, and 45 eligible articles were reviewed.
ResultsInitially, 262 articles were identified from different databases. Among them, 93 articles met the criteria for entering the study. After that, 48 articles were removed from the study due to lack of experimental studies and 45 articles were selected for final review. A total of 18 studies focused on color priority, 25 studies on mood and emotions, 6 studies on health outcomes, and 19 studies on the effect of workplace color on work-related outcomes. The results showed that color has a significant effect on emotions (eg mood), well-being (eg stress, comfort, well-being) and performance (eg productivity, creativity).
ConclusionWorkplace color should be considered as one of the main ways to promote the (mental and physical) health of individuals.
Keywords: Color perception, Color ergonomics, Color psychology, Color effects, Mental health, Workplace -
خشم اجتماعی پدیده ای شناخته شده در جهان است؛ ذات این پدیده نه منفی و نه مثبت است. نحوه اظهار و تاثیرات پس از بروز این هیجان است که خوب یا بد بودن آن را تعیین می کند. مقاله پیش رو با تمرکز بر رابطه مردم دولت سعی کرده است تا حدود ثغور وجه منفی یا مثبت بروز خشم اجتماعی را تعیین نماید و به بیان راهکارهایی قرآنی بپردازد که عمل بدان ها مانع از تبدیل خشم اجتماعی به خشونت های ویرانگر می شود. این مقاله که با روش کتابخانه ای تدوین یافته است خشم اجتماعی مثبت را خشمی معرفی می نماید که باعث اصلاح و سازندگی حاکمان و قرار گرفتن ایشان در مسیر پاسخگویی به مطالبات مردمی گردد و خشم منفی را خشمی بیان می کند که به سبب بی توجهی دولتمردان تبدیل به خشونت می گردد و توام با آن موجب ازهم پاشیدگی انسجام اجتماعی و غلبه هرج ومرج بر جامعه می گردد. بر اساس یافته های این تحقیق راه حل قرآن برای جلوگیری از تبدیل خشم اجتماعی به خشونت در چهار مرحله خلاصه می شود که طبیعتا عمل دولتمردان بدان ها باعث خواهد شد تا به تبعات این حوزه دچار نگردند. این چهار مرحله به ترتیب عبارت اند از: 1 اجازه ارایه انتقاد و بروز خشم؛ 2 دریافت و تحلیل دقیق انتقادات؛ 3 گفتگو و پذیرش متواضعانه خطاها؛ 4 تلاش برای اصلاح.
کلید واژگان: قرآن, خشم, خشونت, خشم اجتماعیSocial anger is a known phenomenon in the world. It is in itself neither positive nor a negative phenomenon. How it is expressed and it effects determine whether it is good or bad. This paper, with a focus on the relation between people and government, tries to determine the boundaries of the negative or positive aspects of expression of social anger and introduce Quranic strategies acting on which can prevent social anger from turning into destructive acts of violence. This paper, written using the library research method, describes positive social anger as one that leads to reforming and improving the conduct of rulers and directing them to the path of accountability and responding to people’s demands. It also describes negative social anger as one that, due to indifference of rulers, turns into violence and involves disintegration of social cohesion and spread of chaos in society. The paper concludes that the Quran’s strategy for preventing social anger from turning into violence can be summarized in four stages and, naturally, if governments act on them, they could avoid facing the consequences (of negative social anger). The four stages are: 1- Allowing criticism and expression of anger; 2- Receiving and analyzing the criticisms meticulously; 3- Having dialogue and humbly accepting faults; 4- Making efforts for reform.
Keywords: Quran, Anger, Violence, Social Anger -
نشریه مطالعات تاریخی قرآن و حدیث، سال بیست و پنجم شماره 1 (پیاپی 65، بهار و تابستان 1398)، صص 97 -120عصر ابن بابویه از دوره های پرالتهاب در تاریخ مذهب شیعه امامیه به حساب می آید. خروج امام از دسترس مستقیم در کنار تردیدافکنی دیگر فرق مردم را با حیرتی فراگیر مواجه کرد. در چنین وضعیتی ابن بابویه با نگارش کتاب کمال الدین تلاش نمود مهم ترین چالش های گفتمانی عصر خویش را که موجب شکل گیری حیرتی گسترده پیرامون امام عصر (ع) شده بود بررسی کند. به دلیل عدم انعکاس مستقیم این گفتمان ها در آثار تاریخی مختلف، لازم است با تحلیل و دسته بندی داده های مندرج در کتاب کمال الدین، مهم ترین جریان های فکری شیعیان دوره حیرت و چالش های گفتمانی ایشان را بازشناسیم. به نظر می رسد ابن بابویه خود را با سه مسئله اصلی اثبات وجود حجت الهی و تعین یافتنش در فرزند امام عسکری (ع)، غیبت امام و عدم تنافی آن با شئون امامت، و طول عمر امام روبه رو می دیده است. مطالعه پیش رو برای آزمون همین فرضیه صورت می گیرد. می خواهیم دریابیم هریک از این قبیل مسائل از جانب کدام دسته از مخالفان مطرح می شده، و پاسخ های ابن بابویه در مقام رویارویی با هرکدام چه بوده است.کلید واژگان: شیخ صدوق, دوره حیرت, تاریخ غیبت کبری, مهدویتIbn Bābwaih's period of life is one of the most arduous periods in the history of Shiite Imami. Imam's ghaybah from the direct access of people in this period, along with the adverse activity of other sects, not only confronts the general public with comprehensive mystification, but also afflicts the scholars with various intellectual issues. In such a situation, Ibn Bābwaih, one of the greatest scholars of the Imami, began to write the book of Kamāl al-din wa tamām al-ni'mah. In this book, he attempted to scrutinize the most important discourse challenges of that period, which created the perplexity and ambiguity surrounding the Mahdi's Doctrine. Since these challenges are not explicitly mentioned in the book, this study attempts to understand this case by analyzing the data of Kamāl al-din wa tamām al-ni'ma’s book. The result of this study shows that Ibn Bābwaih has tried to discuss three issues:1) Proof of Divine Hujah as the son of Imam al-Askari; 2) Imam's absence and non-conflict with Imam's duties; 3) The longevity of Imam.Keywords: Ibn Bābwaih, Mahdi', s Doctrine, Kamāl al-din wa tamām al-ni', mah, ghaybah, discource
-
بیش از دو قرن است که تغییر زاویه ای اساسی در نگاه به اسطوره پدید آمده. اسطوره دیگر در تعاریف اصطلاحی داستان-هایی خیالی پنداشته نمی شود. اسطوره شناسی امروزه شاخه ای علمی است که دایره ی فعالیتش به طور کلی خلاصه در دو حوزه ی تحلیل محتوا و تحلیل ساختارمی شود. در بعد تحلیل محتوا اسطوره شناس به دنبال کشف باورها، آرزوها و آرمان های گروه های مختلف انسانی است تا با پیجویی آنها به نحوه ی تجلی یافتن این آرمان ها در جهان بینی گروه های مختلف دست یابد؛ در بعد تحلیل ساختار نیز توجه به نوع روایت پردازی وعناصر دخیل درآن عمده ترین کاری محسوب می شود که پی-گرفته می شود. این دو ظرفیت قابلیت مناسبی را برای تعامل با علوم حدیث دارا می باشند. مخصوصا دو حوزه ی تحلیل ونقد احادیث دارای مناسبت لازم برای این ارتباط هستند. لکن زمانی این ارتباط برقرار خواهدشد که الگویی مناسب در این راستا تنظیم یابد. مقاله پیش رو قدمی در راستای تنظیم این الگوست. نویسندگان با روش کتابخانه ای ابتدا سعی نموده اند تا درکی درست از روش اسطوره ای در دو بعد تحلیل محتوا و تحلیل ساختار به دست آورند؛ سپس سعی شده با بومی سازی آن ها الگویی جدید برای نقد و تحلیل احادیث سامان داده شود. نتیجه ی این تحقیق نشان می دهد که اسطوره شناسی قابلیت بهره گیری ابزاری در حوزه ی نقد و تحلیل حدیث را دارا می باشد وبه واسطه ی آن به دو دستاورد مهم در حوزه ی حدیث می توان دست یافت. اولین دستاورد ارائه ی ساختاری نوین برای تحلیل صوری و شکل روایت پردازی حدیث است که در اموری چون شرح حدیث می تواند کارآمد باشد و دیگری گسترش الگوهای نقدمتنی حدیث می باشدکلید واژگان: نقد اسطوره شناختی حدیث, تحلیل ساختاری حدیث, تحلیل آسیب شناختیToday, the use of interdisciplinary tools is a major solution to the development of science and the elaboration of previous findings. Mythology is one of the most popular interdisciplinary tools that attracted the consideration of other sciences. This is certainly not a coincidence, but the vast potential of mythology make this capability. The authors of this paper, using the library method, are trying to propose a model for a mythical critique, which emphasizes two areas of pathology and structural analysis. In the field of pathology through the three stages of recognizing elements, goals and mythical species, in addition to the recognition of mythical hadiths in a methodical manner, the goals of the formation of such narratives are also revealed. In the field of structural analysis, while studying the form of narratives, the probability of occurrence of processing in them is examined. Although the final judging on the authenticity of a narrative requires the aggregation of all documentary and textual statements, through this process, valuable data is provided to the researcher who helps him to understand the correctness of a narrative as much as possible.Keywords: Hadith's mythological critique, Hadith structural analysis, Pathological analysis
-
هم زمانی تاریخی حکومت سامانی و آل بویه، نوزایی فرهنگی و هنری عمده ای را سبب شد. در این دوران، سامانیان و آلبویه در آثار هنری خود از هنر ساسانی تاثیر پذیرفتند، لکن تاثیرات آن ها از جهاتی با یکدیگر متفاوت است. هدف پژوهش حاضر مطالعه شباهت ها و بیان علل تفاوت ها در تاثیر پذیری هنر سامانی و آل بویه از هنر ساسانی است. از آنجا که هنر دوره سامانی و آل بویه در تحولات هنر دوره های بعدی سهم بسزایی دارند، شناخت خصوصیات هنری حاکم بر این دوره ها در مطالعه تاریخ هنر ایران امری ضروری است. لذا در راستای اهداف پژوهش، به این پرسش اساسی پرداخته شد که دلیل اصلی تاثیرپذیری متفاوت هنر سامانی و آل بویه از هنر ساسانی چیست؟ در این راستا، شاخص ترین هنر هر دوره، یعنی سفالگری سامانی و منسوجات آل بویه با یکدیگر و نیز با نمونه های هنر ساسانی به روش ترکیبی تاریخی و توصیفی و با رویکرد تطبیقی مطالعه شدند. نتایج حاکی از آن است که تاثیرپذیری هنر سامانی از هنر سغدی-ساسانی و هنر آل بویه از هنر عرب-ساسانی، یکی از دلایلی است که تاثیرپذیری متفاوت این دو دوره را از هنر ساسانی منجر شده است. در عین حال تلاش این دو حکومت برای کسب مشروعیت ملی نزد توده مردم، عامل اصلی بروز تفاوت در تاثیرپذیری آن ها از هنر ساسانی است.کلید واژگان: هنر سامانی, هنر آل بویه, هنر ساسانی, سفال سامانی, منسوجات آل بویهThe conquest of Iran by the new being Arab muslims prepared the primary context of muslims impressionability from Sassanid art. In result islamic art had been influenced deeply by Sassanid art during centuries. However this impressionability was not equal in all over the islamic territories and current art in Samani and Al-bouye territories is one of its anti types. Samani and Al-bouye which respectively governed eastern and western parts of Iran, were neighbors and contemporary. They were alike somehow because of their governmental construction. Both were affected by Sassanid art but in different ways. The aim of this paper is to study of similarities and differences in impressionability of Samani and Al-Bouye pottery and textiles patterns from Sassanid art. Since the art of Samani and Al-Bouye have major impress on development of the next periods, recognizing artistic qualities of these periods is necessary in studying history of Iranian art. Due to the research objectives we examined the fundamental question that what is the main reason of different impressibility of Samani and Al-Bouye art from Sassanid art? In this regard, the most prominent art of any period, the Samani pottery and Al-Bouye textiles were studied together and with Sassanid art samples by combination method of historical and descriptive method with a comparative approach. Its data is gathered via library source and by referring to books and articles and The observation method has also been used. During the research process, geographical, historical, social, political and cultural characteristics Samani and Al-Bouye governing territory compared with each other and then the artistic aspects of two governments in impressionability of Sassanid art was studied. The results of this paper indicates that one reason of different impressibility of Samani and Al-Bouye art from Sassanid art is intermediaries such as Sogdians and the Abbasids who Sassanid influences were transferred by them. In other words Samani art and especially pottery patterns impressionability from Sogdians- Sassanid art and Al-Bouye art and especially textiles patterns from Arab-Sassanid art is one of the reasons that cause different impressibility of these two era from Sassani art. At the same time, Samanids and Al-Bouye in various fields were trying to gain national legitimacy; thus as Samanids were ruled in areas that Persian language was the original language, supported Persian language to gain national legitimacy. Examples of these efforts is using mythical and epic elements in field of art. So it distanced from imperial dimensions while was satisfied by being influenced by Sassanid seeming elements. Al-bouye ruled over the area that had not been native and the central of government is Baghdad that most of them were Arabs. However Al-bouye started to make lineage in order to gain national legitimacy to introduce themselves as Sassanid's throne inheritable so they started being to influence by imperial elements of Sassanid art in their art works. To say more accurately, Samani's and Al-bouye's efforts in gaining national legitimacy to the masses are the main reason of having differences in their impressionability from Sassanid art.Keywords: Samani art, Al-Bouye art, Sassanid art, Samani pottery, Al-Bouye textiles
-
ریشه شناسی ارتباطی تنگاتنگ با آگاهی از تحولات تاریخی یک زبان دارد، چراکه بعدازاین تحولات زبانی، واژگان دستخوش تغییراتی شده که فهم صحیح معانی آن ها منوط به شناخت این تحولات خواهد بود. این نکته که در همه ی زبان ها ازجمله زبان عربی نیز وجود دارد، بر گستره ی دامنه ی پژوهش ریشه شناسی واژگان قرآن کریم اثر خواهد گذاشت. ازاین رو مقاله ی پیش رو با بهره گیری از روش اسنادی- کتابخانه ای به دنبال بررسی تحولاتی است که به رغم وقوع، در بررسی مفردات قرآنی لحاظ نمی شود. نتیجه ی این پژوهش نشان می دهد که برای ریشه شناسی واژگان قرآن باید به سه دوره تحول زبان عربی توجهی ویژه داشت. برخلاف پژوهش های حوزه ی ریشه شناسی قرآن کریم که صرفا توجه خود را به ریشه های سامی معطوف ساخته اند، در این پژوهش نشان داده خواهد شد که برای ریشه شناسی واژگان قرآن باید به سه دوره تحول زبان عربی، یعنی تحولات زبان عربی، پیش، در حین و بعد از عصر نزول قرآن توجه داشت چراکه در این دوره ها اتفاقاتی همچون حذف برخی حروف الفبا، گسست زبان عربی بعد از ظهور اسلام و انتقال محوریت فرهنگ از حاضره به بادیه و آمیختگی زبان های عربی شمالی و جنوبی در هنگام فتوحات روی داده که ریشه شناسی واژگان را تحت تاثیر قرار می دهد. توجه به این اتفاقات، دامنه ی تاریخی مورد نیاز در یک پژوهش ریشه شناسی را گسترده نموده و باعث دستیابی به نتایجی جامع در حوزه ی ریشه شناسی واژگان قرآن می شود.کلید واژگان: مفردات قرآن, زبان عربی, تاریخ, ریشه شناسیThe etymology is closely related to the awareness of the historical changes of a language. The more the domain of further changes is found in one language, the greater the scope of the study of etymology, because in etymology in relation to each change, the vocabulary transforms that they should be aware of. The etymology of the Qur''''anic vocabulary follows the same principle. Therefore, the present paper uses the documentary-library method to describe the important developments that are not considered in the etymology of the Qur''''anic words despite the occurrence. The result of this study shows that for the etymology of the Qur''''anic words, it was necessary to pay attention to three periods of Arabic language changes. In the current situation due to the lack of comprehensive works, only the semantic roots of the Qur''''anic vocabulary are given attention, whereas in this study it will be shown that for the etymology of the Qur''''anic terms, there must be three stages of the transformations of Arabic language, Arabic language developments, before , during and after the Qur''''an''''s revelation, because during these periods there were events such as the removal of some alphabet, the breakdown of Arabic after the advent of Islam and the transfer of the culture from the Buddhas to the sedentary people and the combination of the northern and southern Arabic languages in the period of wars Futūḥat- that affects the etymology of vocabulary. Paying attention to these events extends the range of history required in an etymological study and yields comprehensive results in the field of the etymology of the Quranic vocabulary .Keywords: Quranic vocabulary, Arabic language, history, etymology
-
نسخه نویسان سهمی بسزا در انتقال آثار حدیثی دارند. نقش آن ها را به شکل ساده انگارانه همچون یک دستگاه کپی نباید در نظر گرفت، بلکه آن ها افرادی صاحب اختیار در مواجه با متون هستند. نسخه نگاران در بسیاری از موارد ناظر به انگیزه هایی که از استنساخ در سر داشته اند، گاه از روی عمد تصرفاتی در متن پدید می آورده اند. این مقاله ناظر به موضوع ذکر شده با استفاده از روش کتابخانه ای پی جوی این تصرفات بوده تا مشخص نماید. این تغییرات عامدانه چند دسته بوده اند، با کدام انگیزه ها انجام شده اند و چه تبعاتی را به همراه داشته اند؟ در نهایت مشخص شد که تصرفات عامدانه نسخه برداران مجموعا به چهار دسته تقسیم می گردد که معمولا با انگیزه تکمیل، تغییر، تلخیص و یا خلق اثر جدید است. تبعاتی که از این تصرفات نیز پدید آمده است، بر خلاف تصور رایج، همواره از نوع تصحیف نیست، بلکه در بسیاری از موارد منجر به تحریف اثر گردیده است.
کلید واژگان: استنساخ, نسخه نویس, آثار حدیثی, تصرفات عامدانه -
تعامل میان رشته ای قرآن و تاریخ از پیشینه ای طولانی برخوردار است. همواره مفسران در تبیین بخش هایی از قرآن بر خود لازم می دانسته اند که از تاریخ استفاده نمایند. با گذشت زمان روش هایی که مورخان استفاده می نمودند پیچیده تر شد و توانایی بالاتری را در حل مسائل خود به دست آوردند اما مفسران همسوی با این پیشرفت ها حرکت ننمودند؛ به همین خاطر در حوزه روش های تاریخی به کارگرفته شده ایشان آسیب های فراوانی قابل مشاهده است. روش هایی که مفسران معاصر در تبیین مسائل تاریخی به کار می گیرند تفاوت چشمگیری با روش های مفسران متقدم ندارد ازاین رو با تکرار روش هایی ناکارآمد در این زمینه روبه رو هستیم. مقاله پیش رو با استفاده از روشی تحلیلی- توصیفی و با منظری انتقادی به دنبال بررسی نقاط قوت و ضعفی است که در روش های تاریخی مفسران قابل ملاحظه است. بررسی این نقاط کمک می کند تا امکان رسیدن به الگویی پیشرفته و بومی در حوزه به کارگیری از روش های تاریخی در تفاسیر قرآن کریم فراهم بیاید.کلید واژگان: نقد روش شناختی, آیات تاریخی, تفسیر تاریخی آیات, تفاسیر قرآنInterdiciplinary Interaction between Quran and history has a long chronicle.Interpreters always contrive to use history as a useful tool to make their works credible. Historians during ages attained new methods and techniques to promote their works but Quranic interpreters failed to keep along with them. As a result they faced grave problems in their line of work.Contemporary Interpreters use outdated historical methods and are repeating using these obsolete procedures over and over again. In this paper we try to recount the pros and cons of the mhistorical methods interpreters use for their works in order to improve them or suggest new approaches in this regard.Keywords: Critical review, historical method, interpretation of the Quran, the interpreter
-
امروزه به دلیل فقر منابع معتبر و دست اول در حوزه عکاسی، کمبودهایی در زمینه مباحث فنی عکاسی دوره قاجار وجود دارد و انتشار کتاب قاجاریه و آموزش عکاسی؛ کتاب ها و دست نوشته های عکاسی در دوره قاجار به مثابه تلاشی در جهت رفع این نقصان به شمار می آید. کتاب مذکور دربردارنده مطالبی برگرفته از مجموع دست نوشته ها و یادداشت های عکاسی در دوره قاجار است. مباحث ارائه شده در این نوشته ها اهمیت فن عکاسی در دوره ناصرالدین شاه را بیان کرده و نشان می دهد که تا چه اندازه این فن و هنر در دوره قاجار، مهم تلقی شده است.کلید واژگان: هنر ایرانی (قاجاریان), عکاسی ایران (قاجاریان), عکاسی (کتاب های چاپی اولیه), عکاسی (نسخه های خطی)
-
در یک سازوکار میان رشته ای، تعاملی در سه بعد اصطلاح شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی می بایست رخ دهد. ناظر به ترتیبی که در میان این سه بعد وجود دارد، می بایست که تمامی گام ها به درستی برداشته شود؛ زیرا بروز خطا در هر بخش قابلیت تسری به گام های دیگر را داشته و در نهایت موجب شکل گیری پیوندهایی غیراصولی در یک مطالعه میان رشته ای می شود. از میان سه سطحی که به آن ها اشاره شد؛ موفقیت در رسیدن به زبانی مشترک، اصلی ترین مسئله ای است که در همان آغازین گام های یک مطالعه میان رشته ای می بایست مدنظر قرار بگیرد. چرا که عدم توفیق در این زمینه موجب شکل گیری برداشت هایی مختلف از مفاهیم می شود و بدین سبب شاهد پیشروی پژوهش تا مرز نافهمی برای خوانندگان اهل فن می گردیم؛ بررسی اصطلاح «تاریخ» و درک های مختلفی که از آن در گفتمان های مختلف وجود دارد می تواند نمونه ای روشن برای تبیین این موضوع به حساب بیاید؛ در بسیاری از مواقع تلقی قرآن پژوهان مخصوصا عالمانی که در دوران حاضر قرار دارند از اصطلاح «تاریخ» با تلقی مورخ متفاوت است. این تلقی متفاوت به صورت مستقل سوء تفاهم هایی جدی را پدید می آورد که گاهی موجب بی اعتباری یک پژوهش قرآنی تاریخی نزد اهل تاریخ می شود. این پیشامد حاکی از نیازمندی دوباره به بازخوانی اصطلاح «تاریخ» و رسیدن به درکی مشترک از آن است. بدین سبب مقاله پیش رو قصد دارد با روش گفتمان کاوی معانی تاریخ، اولا، ناهمگونی این اصطلاح را نشان داده و بدین نحو مانعی که در تعامل میان رشته ای تاریخ و مطالعات قرآنی وجود دارد را تبیین کند و ثانیا، با ارائه راهکاری اصطلاح شناختی تلاشی در جهت از میان بردن این اختلافات کند.کلید واژگان: موانع ترمینولوژیک, تاریخ, قرآن پژوهی, مطالعه میان رشته ایIn an interdisciplinary mechanism, there needs to be interactions in the three parts of terminology, epistemology and methodology. According to the order applied to these three parts, all steps shall be taken correctly, because if an error occurs in any of these three, it could influence other steps and would eventually end with creating non-principled relations in an interdisciplinary study. Among the three steps mentioned, achieving a common language is the most important issue taken into account in the very first steps of an interdisciplinary study. Because otherwise, it would lead to divergent understandings of concepts and therefore we will witness an unclear research in the sight of the expert readers. The term History and different understandings derived from it in various discourses can be an explicit example for clarifying this subject. Usually Quran researchers understanding - especially the contemporary scholars of the term History is different from that of the historian. This different understanding can absolutely lead to serious misunderstandings that might discredit a Quranic-historical research in the eyes of the historians. This outcome suggests the need for reassessment of the term History in order to reach a common understanding of the term. Hence, this paper, through discourse analysis of the meanings of history, seeks, first, to show the heterogeneity of the term and thus explicate the barrier existing in the way of interdisciplinary interaction between history and Quranic sciences, and, second, offer a terminological solution as an effort to eliminate these differences.Keywords: Terminological Barriers, History, Study of the Quran, Interdisciplinary Study
-
در تفسیرقرآن، نیازمند استفاده از شاخه های متعددی از علوم عقلی و نقلی هستیم که در میان آنها، تاریخ از اهمیتی قابل توجه برخوردار است؛ علی رغم اهمیت تاریخ در تفسیرنگاری، نحوه به کارگیری این علم در تفاسیر متقدم و متاخر، آمیخته با آسیب هایی گسترده است که از زمره آنها می توان به اشاعه دروغ و قلب حقایق تاریخی اشاره نمود. به سبب وجود این آسیب ها امکان اعتماد کامل به گزاره های تاریخی موجود در تفاسیر وجود ندارد؛ فلذا لازم است این اخبار در سنجه نقد قرار گیرند تا علاوه بر رفع آسیب های آن، به بهبود و ارتقاء این علم در تفسیر قرآن کمک شود. در این راستا اولین گامی که امکان سنجش سطح وسیعی از داده های تاریخی تفاسیر را فراهم می آورد ارائه ملاک هایی علمی برای تفکیک داده های درست از غلط است. مقاله پیش رو با ارائه مجموعه ای از ملاک ها به دنبال طرح دستگاهی انتقادی در حوزه نقد گزاره های تاریخی تفاسیر می باشد. این دستگاه انتقادی با استفاده از ظرفیت های نقد سنتی در علوم حدیث و هم چنین ملاک های عینی گرای علم تاریخ، سعی در آن دارد تا قابلیت نقد گزاره های تاریخی تفاسیر را فراهم آورد تا بدین نحو امکان سنجش گزاره های صحیح تاریخی از سقیم آنها فراهم آید.کلید واژگان: آسیب شناسی تفاسیر, تحلیل تاریخی, تحلیل حدیثی, اخبار تاریخی تفاسیر, ملاک های سنجش
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.