به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

حمید ترنج زر

  • عباس احمدی *، امیر قهرمانیان، حمید ترنج زر، جواد وروانی، نورالله عبدی

    تعیین رویشگاه بالقوه گونه های گیاهی، شناخت نیازهای اکولوژیک گونه ها و نیز خصوصیات اقلیمی و ادافیکی برای اعمال مدیریت منطبق با شرایط اکولوژیک منطقه مورد مطالعه، ضروری است. در این تحقیق به منظور مدل سازی پراکنش گونه های گون با استفاده از روش های مختلف آماری در بخشی از مراتع حوزه آبخیز سوارآباداراک (3075 هکتار)ابتدادر منطقه مورد مطالعه با انجام پیمایش های صحرایی و استفاده از نقشه های توپو گرافی ، شیب ، جهت ، طبقات ارتفاعی ، تیپ های رویشی جنس گون مشخص گردید. در تیپ های مشخص شده تعدادی سایت نمونه برداری به ابعاد 2تا10 مترمربع به عنوان منطقه کلیدی در هر تیپ انتخاب گردید . اطلاعات مربوط به حضور و عدم حضور جنس گون به عنوان متغیر وابسته و سایر اطلاعات محیطی به عنوان متغیرهای مستقل اندازه گیری شد. در هر واحد نسبتا همگن (دوواحد507 و2568 هکتاری) سه ترانسکت 750 متری، دو ترانسکت در طول مهمترین گرادیانهای محیطی (ارتفاع، جهت و شیب) و یک ترانسکت عمود بر آن دو ترانسکت مستقر شد. در طول هر ترانسکت 15 پلات، به فاصله 50 متر قرار داده شد، بدین ترتیب در هر واحد همگن 47 عدد پلات مستقر گردید (مجموعا 2 واحد ،94پلات). اندازه پلات های نمونه برداری با توجه به نوع و پراکنش گونه های گیاهی و براساس سطح متوسط تاج پوشش گونه های غالب منطقه (یک متر مربع) تعیین گردید. در هر پلات نوع و تعداد گونه های گیاهی و درصد پوشش تاجی آنها ثبت شد. برای نمونه برداری از خاک، در ابتدا و انتهای هر ترانسکت پروفیل خاک حفر گردیدو نمونه برداری از خاک مطابق با استاندارهای موجود انجام شد(عمق 0-20 سانتی متری) و در آزمایشگاه متغیرهای خاک شامل سنگریزه، رس، شن، سیلت، آهک، ماده آلی، اسیدیته و هدایت الکتریکی اندازه گیری گردید. همچنین در هر واحد نمونه برداری ویژگی های فیزیونومیک شامل طول و عرض جغرافیایی، شیب، جهت و ارتفاع از سطح دریا نیز برداشت شد. در این مطالعه متغیرهای وابسته، داده های حضور و عدم حضور گونه های گیاهی گون بوده که با کد صفر و یک مشخص شده و متغیرهای مستقل شامل خصوصیات خاک و توپوگرافی می باشد. با استفاده از آنالیز های آماری بهترین مدل پراکنش مشخص گردید. نتایج نشان داد مدل مکسنت نسبت به مدل های رگسیون لجستیک والگوریتم ژنتیک زمانیکه تعداد نقاط حضور اندک باشد، کارایی بهتری دارد . همچنین یافته های حاصل از تحقیق نشان دهنده تاثیر بیشتر ارتفاع ، اسیدیته و شوری در پراکنش جنس گون در منطقه مورد مطالعه است.

    کلید واژگان: گون, الگوریتم ژنتیک, رگرسیون لجستیک, مکسنت, حوزه آبخیز سوار آباد, استان مرکزی
    A. Ahmadi*, A. Ghahramanian, H. Toranjzar, J. Varvani, N. Abdi

    In order to determine the potential habitat of plant species, it is essential to know the ecological needs of the species as well as climatic and edaphic characteristics to apply management in accordance with the ecological conditions of the studied area. In this research, in order to develop model for the distribution of Astragalus Sp., using different statistical methods in part of the pastures of the Savar-Abad Basin, at first by producing using topographic, slop, aspect maps, types of vegetation in study area were determined. In the specified types, a number of sampling sites with dimensions of 2 to 10 square meters were selected. Information related to the presence and absence of Astragalus sp as dependent variable and other environmental information as independent variables was measured. In each homogenous unit, three transects of 750 meters, two transects along the most gradients (height, direction and slope), And another transect established perpendicular to those two transects. Along each transect, 15 plots were placed at a distance of 50 meters, thus 47 plots were established in each homogeneous unit. (Total 2 units, 94 plots). The size of sampling plots was determined according to the type and distribution of plant species using the Minimum Surface Method. In each plot, the type and number of plant species and their coverage percentage were recorded. For soil sampling, At the beginning and end of each transect, the soil profile was dug and soil sampling was done according to existing standards, and soil variables including gravel, clay, sand, silt, lime, organic matter, acidity and electrical conductivity were measured in the laboratory. Also, in each sampling unit, latitude, longitude, slope, direction and height from the sea level were also determined. In this study, the dependent variables are the data of the presence and absence of vegetation types, and the independent variables include soil and topography characteristics. The best distribution model was determined using statistical analysis. The results showed that the MaxEnt model has a better performance than the logistic regression and genetic algorithm models. However, the findings of the research show that altitude, acidity and salinity have a greater effect on the distribution of different species in the study area.

    Keywords: Astragalus Sp, Genetic Algorithm, Logistic Regression, Maxent, Savar-Abad Basin, Markaziprovince
  • طاها منصوری، جواد وروانی*، حمید ترنج زر، نورالله عبدی، عباس احمدی

    مراتع دارای ارزش های مختلفی هستند و از طرف دیگر دارای تغییرات بالای مکانی و زمانی هستند. بنابراین با توجه به تغییرات مداوم مراتع و همچنین جایگاه مراتع در اقتصاد و نقش آن در حفاظت آب و خاک، مطالعه و مدیریت مناسب مراتع اهمیت می یابد. به منظور ارزیابی قابلیت تصاویر چند طیفی ماهواره های Sentinel 2 و Spot 5 در تهیه نقشه تراکم مرتع، حوزه آبخیز کشکان میانی در استان لرستان انتخاب گردید. تصاویر با استفاده از نقاط کنترل زمینی و مدل رقومی ارتفاعی منطقه با دقت کمتر از 21/0 پیکسل تصحیح هندسی شدند. طبقه بندی نظارت شده با استفاده از الگوریتم های طبقه بندی به روش متوازی السطوح، حداقل فاصله، حداکثر احتمال و شبکه عصبی بر روی تصویر چند طیفی اصلی هر ماهواره و همچنین بر روی تصویر ادغام شده Spot 5 انجام شد و نقشه تراکم مرتع در سه طبقه تراکمی 25-5، 50-25 و 50 درصد به بالا تهیه شد. به منظور صحت طبقه بندی ، 117 نقطه کنترل زمینی بر روی نقشه توپوگرافی منطقه مشخص و مختصات تعیین شده به دستگاه موقعیت یاب جهانی (GPS) داده شد و مکان دقیق نقاط در منطقه مورد مطالعه تعیین و در نهایت نقشه واقعیت زمینی منطقه تهیه شد. بررسی صحت تصاویر طبقه بندی شده نشان داد که تصویر Spot 5 با ترکیب باندی PCA-3-1 و الگوریتم طبقه بندی شبکه عصبی با صحت کلی 53/70 درصد و ضریب کاپا 65/0 نسبت به تصویر Sentinel 2 با ترکیب باندی PCA-8-2 و الگوریتم طبقه بندی شبکه عصبی با صحت کلی 72/65 و ضریب کاپا 08/0 نتیجه بهتری ارایه داده است. این تحقیق نشان داد که تصاویر ماهواره Spot 5 برای تهیه نقشه پوشش مرتع در سه طبقه تراکمی از کارایی بیشتری نسبت به تصاویر ماهواره Sentinel 2 برخوردار می باشند. از آنجا که فواصل عکس برداری هوایی از مناطق مرتعی در ایران زیاد است، می توان از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی و طیفی مناسب برای تهیه نقش تراکم مرتع، کنترل و جلوگیری از تخریب مراتع در غرب کشور در سری های زمانی مشخص استفاده کرد.

    کلید واژگان: طبقه بندی نظارت شده, چند طیفی, ترکیب باندی, صحت کلی, ضریب کاپا
    Taha Mansouri, Javad Varvani *, Hamid Toranjzar, Nourollah Abdi, Abbas Ahmadi

    The values of rangeland vary, and there are significant temporal and spatial changes. Since rangeland are constantly changing, they play a crucial role in the economy and in the protecting the land and water. So it is crucial to grasp them and manage them properly. The middle "Kashkan" watershed in the "Lorestan" province was chosen in order to assess the capability of multi-spectral pictures from Sentinel 2 and Spot 5 satellites in creating rangeland density maps. Using ground control points and the region's digital height model, the photos were geometrically adjusted with an accuracy of less than 0.21 pixels. On the primary multispectral image of each satellite as well as the integrated image of Spot 5 and the rangeland density map, supervised classification utilizing the parallelepiped, minimum distance, maximum likelihood, and neural network classification techniques was carried out. Three density classes—5–25, 25–50, and 50% and above—were prepared for it. 117 ground control points were located on the topographic map of the area in question in order to measure the classification's accuracy. The global positioning system (GPS) was then used to pinpoint the locations of the points in the study area, and the ground reality map of the region was created using the determined coordinates. The Spot 5 image with PCA-3-1 band composition and a neural network classification algorithm, which had an overall accuracy of 70.53% and a Kappa coefficient of 0.65 compared to the Sentinel 2 image with PCA-8-2 band composition and a neural network classification algorithm, which had an overall accuracy of 65.72 and a Kappa coefficient of 0.08, produced better results, according to a study that examined the accuracy of classified images. This study showed that Spot 5 satellite photos outperform Sentinel 2 satellite images when creating rangeland coverage maps with three different densities. It is possible to use satellite images with spatial and spectral resolution suitable for creating a map of rangeland density and regulating and trying to prevent the destruction of rangeland in the west of the country over a certain period of time because the distances for aerial photography of rangeland areas in Iran are great.

    Keywords: Supervised classification, multispectral, band composition, overall accuracy, kappa coefficient
  • روح الله رضایی، عباس احمدی*، نوراله عبدی، حمید ترنج زر
    سابقه و هدف

    آتش سوزی به عنوان یکی از پدیده هایی که به فراوانی در مراتع اتفاق می افتد و به خاطر اثرات متفاوت و پیچیده آن بر اکوسیستم های طبیعی از اهمیت فراوانی برخوردار است.آگاهی از چنین پدیده های بوم شناختی، آگاهی از اثرات آتش سوزی روی پوشش گیاهی از نظر مدیریت مراتع پس از آتش سوزی اهمیت فراوانی دارد و به درک بهتر و مدیریت پایدار مراتع کمک می کند. تغییر در ساختار و ترکیب پوشش گیاهی و تغییر شرایط رویشگاه یکی از بارزترین اثرات آتش سوزی بر اکوسیستم های طبیعی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. اثر آتش سوزی بر بانک بذر خاک  نیز مبحثی بنیادی در اکولوژی و جامعه شناسی گیاهی به حساب می آید. این بذرها در حفظ و احیا مراتع تخریب یافته و همچنین در بهبود وضعیت ترکیب گونه ای جوامع گیاهی نقش کلیدی دارند. در مناطق خشک و نیمه خشک بذور بوسیله آتش سوزی نابود می شوند و جوانه زنی گونه هایی که در آن مناطق هستند پس از آتش سوزی به بانک بذر موجود در خاک بستگی دارد . این تحقیق به منظور بررسی تاثیر آتش سوزی بر ترکیب، تراکم و تنوع پوشش گیاهی و بانک بذر خاک در مراتع کنگاور در زاگرس میانی انجام شد.

    مواد و روش ها

    در پژوهش حاضر، یکسال پس از آتش سوزی در دو منطقه شاهد و آتش سوزی بر روی ترانسکت های100متری نمونه برداری پوشش گیاهی به روش سیستماتیک-تصادفی با ثبت درصد تاج پوشش گونه های گیاهی و همچنین نمونه برداری بانک بذر خاک نیز در هر  پلات در دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری در مناطق مورد مطالعه برداشت گردید.  پس از کشت گلخانه ای، بذرهای جوانه زده شناسایی و ترکیب و تراکم بانک بذر خاک تعیین گردید. برای مقایسه تنوع زیستی در جوامع گیاهی (گروه های اکولوژیک) از شاخص های غنای گونه ای، تنوع گونه ای شانون- وینر و یکنواختی پایلو استفاده شد همچنین شاخص تشابه جاکارد بین پوشش گیاهی روزمینی و زیر زمینی در منطقه قرق و آتش سوزی شده با استفاده از فرمول محاسبه گردید.مقایسه میانگین شاخص های تنوع زیستی با آزمون LSD صورت گرفت. همچنین محاسبه شاخص های تنوع زیستی جوامع گیاهی از دو دیدگاه ترکیب گیاهی رو زمینی و بانک بذر خاک به عمل آمده و معنی داری اختلاف توابع تنوع زیستی گیاهی رو زمینی و بانک بذر خاک منطقه شاهد و آتش سوزی بر مبنای آنالیز t جفتی مقایسه گردید. طبقه بندی گیا هان در شکل های زیستی مختلف، به روش رانکایر انجام گرفت.

    نتایج

    نتایج این تحقیق نشان داد که در اثر آتش سوزی یکساله شاخص های تنوع، غنا و یکنواختی به طور معنی دار کاهش یافت. ارزیابی بانک بذر در عمق0-5 سانتی متری خاک نشان داد که آتش سوزی شاخص های تنوع و غنای گونه ای را کاهش داده، اما تاثیر معنی داری بر روی شاخص یکنواختی نداشته است. در عمق 10-5 سانتی متر نیز آتش سوزی تاثیر معنی داری بر شاخص های تنوع زیستی نداشت. بعد از آتش سوزی طبقه بندی گیا هان در شکل های زیستی آن تغییر پیدا کرده و مقادیر گیاهان کریپتوفیت 8 درصد و همی کریتوفیت 6 درصد کاهش یافته و باعث شد گیاهان یکساله علفی درصد قابل توجهی از پوشش را به خود اختصاص دهند. همپنین تعداد بذر در لایه سطحی (0-5 سانتیمتری) به شدت کاهش یافت.

    نتیجه گیری

    در کل با توجه به نتایج این تحقیق می توان گفت که در اثر آتش سوزی ترکیب، تراکم و تنوع گونه ای و در نهایت فرم رویشی گونه های موجود در منطقه تغییر پیدا کرده و شاهد افزایش گونه های یکساله و کاهش گونه های دوساله و چند ساله در منطقه مورد مطالعه بوده و تا حدی شرایط رویشگاه هم از نظر فضای لازم جهت استقرار و حضور گونه های جدید فراهم گردیده و موجب تغییر در ترکیب رویشی منطقه گردیده است.

    کلید واژگان: آتش سوزی, بانک بذر, شاخص های تنوع زیستی, کنگاور
    Rooholah Rezaie, Abbas Ahmadi*, Noorollah Abdi, Hamid Toranjzar
    Background

    Fire as a frequent phenomenon in rangelands and because of its complicated and different effects on natural ecosystems, has great importance. Awareness of such fire effects on vegetation cover in point of rangeland management after fire is important and helps better Understanding and sustainable management of rangelands. Changing in plant structure and composition and site  situations is on of the most clear effects of fire on natural ecosystems especially in arid and semi-arid areas. Fire effects on soil seed bank is a fundamental subject in ecology and phytosociology. These seeds have a vital role in maintenance and reclamation of deteriorated rangelands and also in plant composition improvement in plant communities. This study was conducted to evaluate the effect of fire on vegetation and soil seed bank in Sarkhalaj rangelands of Kangavar (middle Zagros).

    Methodology

    In current research, one year after the fire, in two areas of the control (Grazing exclosure) and fire, percentage of canopy cover and soil seed bank were sampled on transects with a systematic-random approach. Soil was sampled on these transects in two depths of 0-5 cm and 5-10 cm. After greenhouse cultivation, germinated seeds were identified and the composition and density of soil seed bank were determined. In order to comparing of biodiversity, we used species richness index, species diversity index (Shannon- Wischmeier) And evenness index (Pielou). Also similarity index (Jacard) between ground and underground vegetation cover in exclosure and fire area using formula. Mean comparison of biodiversity indices performed by LSD test. Also, biodiversity indices calculation of plant communities based on two viewpoints: ground and soil seed bank plant composition was done andsignificancy of differences of functions of biodiversity of ground and soil seed bank under treatments (fire and control area) compared via T-test. Raunkiaer life-form system was used to Plant categorizing.

    Results

    The results of this study indicated that after one year fire the diversity, richness and evenness indexes were significantly reduced. Assessment of soil seed bank in depth of 0 – 5 cm showed that fire decreased the diversity and species richness indexes. However, it did not significantly affect the evenness index. Moreover, in depth of 5-10 cm fire had no significant effect on diversity indexes. Plants life form classification changed after fire and Cryptophytes  and Hemicryptophytes species decreased 8% and 6 %, respectively which resulted in domination of annuals in plant composition. Also, seed amounts decreased greatly in soil surface layer (0-5 cm.).

    Conclusion

    Overall, considering the results of this study, it could be said that by changing the site conditions, both in terms of the space required for the establishment of new species and by changing the soil properties, the fire has caused a change in the composition and diversity of species and finally the life form of existing species in the area.

    Keywords: Fire, Biodiversity indices, Seed bank, Kangavar
  • عباس احمدی*، روح الله رضایی، نورالله عبدی، حمید ترنج زر
    مقدمه و هدف

    چرای بی رویه، رعایت نکردن تعادل دام و مرتع و ورود زودهنگام دام به جنگل ها و مراتع از عوامل اصلی تخریب جنگل ها و مراتع هستند که موجب تغییرات در ترکیب، ساختار و تنوع گونه ای می شوند. در این مطالعه  تغییرات در ترکیب، ساختار و تنوع گونه ای تحت تاثیر قرق و شدت های مختلف چرای دام یک سال پس از چرای دام در جنگل های مخروبه سرخلج کنگاور و در سه منطقه قرق، منطقه تحت چرای متوسط و شدید بررسی شد.

    مواد و روش ها

    نمونه برداری از پوشش گیاهی  (علفی و درختچه ایی و درختی) در مسیر ترانسکت های 100 متری با 90 پلات دو مترمربعی به روش براون-بلانکه با ثبت درصد تاج پوشش گونه های گیاهی انجام شد. با توجه به ییلاقی بودن منطقه، نمونه گیری بانک بذر در آذرماه 1398 و پیش از آغاز رویش بذرهای موجود در خاک انجام گرفت. پس از بازدید  از مراتع مشجر سرخلج، سه منطقه با قابلیت تفکیکی که تمام خصوصیات و شرایط بوم شناختی مثل توپوگرافی (شیب، جهت، ارتفاع)، نوع خاک و مقدار بارندگی شبیه به هم بوده و تنها در فاکتور شدت چرا با هم اختلاف داشتند، مشخص گردید.  فاصله مناطق مورد مطالعه از  یکدیگر 500 متر بود. این مناطق سپس تحت شرایط چرای دام متوسط و شدید قرار گرفتند و قسمتی هم بدون چرا به عنوان شاهد در نظر گرفته شد، نمونه برداری از بانک بذر خاک در هر  پلات در دو عمق 5-0 و 10-5 سانتی متری در مناطق مورد مطالعه انجام گرفت. ترکیب و مقدار بانک بذر نیز  به روش جوانه زنی در گلخانه تعیین گردید.

    یافته ها

    نتایج نشان داد چرای متوسط و شدید دام باعث تغییر نوع گونه ای در منطقه گردیده به طوری که با افزایش شدت چرا، گونه های کریپتوفیت و تروفیت کاهش داشته و گونه های همی کریپتوفیت، فانروفیت و کامفیت در منطقه افزایش یافت. همچنین شاخص های تنوع پوشش گیاهی و بانک بذر در منطقه چرای شدید نسبت به منطقه قرق به شدت کمتر بود در حالی که شاخص های تنوع زیستی در منطقه چرای متوسط نسبت به چرای شدید از مقادیر بالاتری برخوردار بودند.

    نتیجه گیری

    نتایج این تحقیق نشان داد که عملیات قرق یک ساله می تواند باعث افزایش تنوع پوشش گیاهی گردد و در صورت عدم امکان قرق به دلیل نیاز مبرم دامداران و مرتعداران روستایی و عشایری به علوفه مراتع و غیر ممکن بودن قرق مرتع در عرصه های خیلی وسیع، چرای سبک می تواند از اولویت بیشتری برخوردار باشد.

    کلید واژگان: بانک بذر, چرای دام, شاخص های تنوع زیستی, قرق, کنگاور
    Abbas Ahmadi*, Rouhollah Rezaei, Nourollah Abdi, Hamid Toranjzar
    Introduction and Objective

    Overgrazing, imbalance between stocking rate and range capacity, premature enterance of livestock to range and forests, are among the main factors in range and forest destruction and changes in composition, structure and species diversity. In this study, the changes in composition, structure and species diversity under different intensity of livestock Grazing: ungrazed (UG), moderate grazing (MG), and heavy grazing (HG), after one year grazing in Sarkhalaj Deteriorated Forests (Kangavar), was investigated.

    Material and Methods

    Sampling was done along 100 m transects, with 90 plots (2 m2) based on Brown blanke method to record vegetation cover of species. Whereas Sarkhalaj area, are numbered as summer woody rangelands, sampling of soil seed bank was done before seed growth season. Then after field observation of area, three site were selected that in each site, ecological characteristics such as topography (slope, aspect, height), soil type and average rainfall were the same and only differed in grazing intrnsity. The distance among sites was considered as 500 m. Then these sites treated uvder heavy and moderate grazing and in one of sites, no grazing was performed (control). Also sampling from soil seed bank in the study area, was collected in two soil depth: 0-5 and 5-10 cm in each plot. The composition and amount of seed bank were determined by seeding method in greenhouse.

    Results

     The results showed that MG and HG caused change in species diversity by decreasing of cryptophytes and trophytes and increasing of hemi-cryptophytes, chaemophytes and phanerophytes in the study area. Also, diversity indices of vegetation and seed bank in HG, were very lesser compared to UG area which indicats the severe changes of species diversty due to overgrazing. The results of this study showed that, livestoch grazing could be applayed as a management tool to enrichment of phanerophytes (shrubs) in woody rangeland.The results showed that MG and HG led to change in species diversity, so that by increasing of graze intensity cryptophytes and trophytes species were decreased, wherease hemi-cryptophytes, chaemophytes and phanerophytes spesies were increased.Also, diversity indices in HG area were lesser than ungrazing area, wherese diversity indices of MG was more than HG.

    Conclusion

     Overally, results of this study showed that annual exclosure oprations can increase the diversity indexes and when exclosure is not possible (because of rural and nomad's needs for rangeland forage and impossibility of exerting rangeland exclosure in such vasst area, MG can be a higher priority.

    Keywords: Seed bank, Livestock Grazing, Biodiversity indices, Exclosure, Kangavar
  • نرجس نظری*، بهمن شمس اسفندآباد، جواد وروانی، عباس احمدی، حمید ترنج زر

    تالاب های بین المللی انزلی، آجی گل، آلماگل و آلاگل از اکوسیستم های مهم جهانی بوده که در این پژوهش سعی بر آن شد تا روند تغییرات اراضی این تالاب ها و تاثیر آن در پراکنش پرندگان آبزی و کنار آبزی مورد بررسی قرار گیرد. ابتدا عکس های ماهواره ای و اطلاعات میدانی تالاب ها و تغییرات اراضی آن ها بر اساس بانک های اطلاعاتی و پیمایش های صحرایی تهیه شد. سپس نقشه های کاربری اراضی در دوره های مختلف 20 ساله (2019-1998) بر اساس پردازش تصاویر ماهواره ای و طبقه بندی تصاویر از روش حداکثر احتمال تهیه شد. از نتایج هشت سال سرشماری و پیمایش های صحرایی، به منظور محاسبه شاخص های تنوع گونه ای شانون-وینر و عکس شاخص سیمسون، از شاخص های مارگالف و منهینک به منظور مشخص نمودن غنای گونه ای و از شاخص های پیلو و سیمسون برای تعیین یکنواختی گونه ای استفاده شد. نتایج نشان داد مساحت آبی در منطقه تالاب های بین المللی آلاگل، آجی گل و آلماگل، در مجموع 1050/8 هکتار معادل 53/7 درصد کاهش و در تالاب انزلی 1541 هکتار معادل 18/9 درصد کاهش داشته است. طبق نتایج، در منطقه تالاب های بین المللی آلاگل، آجی گل و آلماگل بیش ترین تغییرات مربوط به پوشش گیاهی تراکم متوسط با 273 درصد افزایش است و در تالاب انزلی بیش ترین تغییرات مربوط به گیاهان علفی با 270/3 درصد افزایش است. بر اساس شاخص غنای گونه ای مارگالف بیشترین غنای گونه ای در تیره آبچلیکیان مشاهده شد. هم چنین بیش ترین تنوع گونه ای بر اساس شاخص شانون-وینر و عکس شاخص سیمسون در تیره مرغابیان و بیش ترین مقدار یکنواختی گونه ای بر اساس شاخص پیلو و شاخص سیمسون در تیره باکلانیان مشاهده گردید. یافته های پژوهش نشان دهنده کاهش چشمگیر اراضی بخش آبگیر تالاب های مورد مطالعه در طی 10 سال گذشته و تبدیل آن به زمین های بایر و انسان ساخت است که از جمله علل اصلی این تغییرات را باید در مسایلی مانند خشکسالی ، احداث سد، برداشت بی رویه آب تالاب ها برای مصارف کشاورزی، پرورش ماهی و احداث کانال و جاده در منطقه و بین تالاب ها دانست.

    کلید واژگان: تغییرات پوشش گیاهی, تنوع زیستی, شاخص اکوسیستمی, غنای گونه ای
    Narjes Nazari *, Bahman Shams Esfandabad, Javad Varvani, Abbas Ahmadi, Hamid Toranjzar
    Introduction

    Anzali, Ajigol, Almagol and Alagol international wetlands are important global ecosystems. In this study, the trend of land use changes in these wetlands and its impacts on the distribution of waterfowl and shorebirds. One of the common methods in studying the ecosystem changes of wetlands is the diversity evaluation of waterfowl and shorebirds. Because of the ease of observing birds in nature, it is possible to find any possible changes in the wetlands by continuously studying the species diversity, population changes, and the habitat quality.

    Materials and Methods

    Satellite images and field information of wetlands and their land changes were prepared based on available data and field surveys. In order to prepare the vegetation map based on the wetland index, 6 bands of Landsat satellite TM sensor were used to calculate the NVIDA index. Also, using field survey and sampling of plants and wetland index, the predominance of plants in the region was determined. Then, land-use maps in different periods of 20 years (1998-2019) were prepared based on satellite image processing and image classification using the maximum likelihood method. The data obtained during 8 years census and field surveys, the Shannon-Wiener species diversity indices and inversely the Simpson index, Margalf and Manhink indices has been calculated and were used to determine the species richness and Pilo and Simson indices were used to determine the species evenness.

    Results and Discussion

    The results showed that the water area in Alagol, Ajigol and Almagol international wetlands has decreased by 1050.8 hectares (53.7%) and in Anzali wetland by 1541 hectares (18.9%). According to the results, in Alagol, Ajigol and Almagol international wetlands, the most changes are related to vegetation of medium density with 273% increase and in Anzali wetland, the most changes are related to increase in herbaceous plants with 270.3%. According to Margalf species richness index, the highest species richness was observed in Abchelikian. Also, the highest species diversity was observed in the genus Murghabian based on Shannon-Wiener index and the reverse of Simpson index. Also, the highest amount of species evennessbased on Pilo index and Simpson index was observed in the Baklanian genus.

    Conclusion

    The water extent of the wetlands has generally decreased and due to the increase of man-made land uses in the margins of the wetlands, adverse effects on the wetland ecosystem have been caused to vulnerability of wetlands to degradation. As a result of declining water levels in wetlands and the uncontrolled growth of non-native plants and the reduction of dissolved oxygen, the rate of habitat destruction of migratory aquatic animals and birds will increase. Due to the declining trend in biodiversity indicators in recent years as a result of declining water levels and land-use change, increasing the ecological protection of the wetland through management projects such as habitat protection, poaching control and pollution control, is recommended.

    Keywords: Biodiversity, ecosystem index, species richness, Vegetation change
  • سارا میر احمدی، عباس احمدی*، سید زین العابدین حسینی، نورالله عبدی، حمید ترنج زر

    هدف از مطالعه حاضر، بررسی صفات فیزیولوژیکی و فنولوژیکی و تعیین روابط بین عناصر موجود گیاه مریم گلی بیابانی .Salvia eremophila Boiss به عنوان یک گونه مرتعی بومی و دارویی در سه رویشگاه مرتعی استان یزد می باشد. بدین منظور در سه رویشگاه دامگاهان، تنگ چنار و قوام آباد و در سه ایستگاه مختلف، میزان عناصر غذایی شامل قند محلول، میزان کلروفیل، کاروتنویید و پرولین موجود در اندام هوایی گیاه مریم گلی بیابانی در دو مرحله فنولوژیکی گلدهی و بذر دهی مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری از گیاهان به روش تصادفی- سیستماتیک و با استفاده از پلات های یک متر مربعی در طول ترانسکت های 50 متری انجام گرفت. همچنین پس از بازدیدهای منظم میدانی، دیاگرام مراحل رشد فنولوژیکی مریم گلی بیابانی در محدوه مورد مطالعه ترسیم گردید. داده ها پس از جمع آوری و در سطح خطای 5% تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اثر متقابل مرحله فنولوژیکی، منطقه و ایستگاه اثر معنی داری بر روی متغیرهای مورد بررسی (0.05>p) داشت. بدین صورت که ایستگاه شماره 1 تنگ چنار در مرحله گلدهی از نظر میزان کلروفیل a، b بالاتر از سایر ایستگاه ها و مناطق مورد بررسی بوده و تفاوت معنی داری با آنها داشت. ایستگاه شماره 1 تنگ چنار در مرحله گلدهی و ایستگاه شماره 3 دامگاهان در مرحله بذر دهی، بشترین میزان کاروتنویید را دارا بودند. همچنین میزان پرولین در مناطق مختلف، مراحل فنولوژیکی و ایستگاه های سه گانه، تفاوت معنی داری نشان داد. ایستگاه شماره 2 منطقه دامگاهان در زمان گلدهی بیشترین میزان پرولین را دارا بود. از نظر میزان قند محلول نیز اختلاف بین ایستگاه ها و مرحله فنولوژیکی (به غیر از مرحله گلدهی)، معنی دار بود. در مجموع، به دلیل تشابه شرایط اقلیمی ایستگاه های مورد بررسی در هر منطقه و نیز تیپ مرتع و ارتفاع از سطح دریا، این موضوع می تواند بر بروز تغییرات اندک در عناصر غذایی گیاه موثر باشد.

    کلید واژگان: مراتع خشک, قند محلول, پرولین, کلروفیل, کاروتنوئید
    Sara Mirahmadi, Abbas Ahmadi *, Seyyed Zeynalabedin Hoseyni, Noorullah Abdi, Hamid Toranjzar

    The purpose of current study was to study the physiological and phonological traits of Salivia eremophila Boiss. As a native and medicinal species in three rangeland sites in Yazd province (Iran). For this perpose three ares (Damaghan, Tange-Chenar and Ghavam Abad) and three sites in each area, were investigated in terms of Soulobe carbohydrates, Proline, Chlorophyll and Carotenoids in aerial parts of Salivia eremophila in two phonological stages: Flowering and seeding. Plant sampling was done based on randomized-systematic method in 1M2 plots, along with 50 m2 transects. Also, phenolocical diagram of Salivia eremophila was figured based on consecutive field investigations. Data were analyzed at level of 5%. The results showed that there are significant differences in interaction effects among phonological stage, site and area. site No.1 of Tange-Chenar had significant difference in Chlorophyll (a & b) with the other sites (p<0.05). As for Carotenoids, There were significant difference between sites and areas, in which site No.3 of Damgahan in seeding stage, and site No.1 of Tange-Chenar had the higher rates. Also, the rate of Proline in site No.1 of Damgahan (in flowering stage) was higher than the other sites and areas and it showed significant difference. The amount of Soulobe carbohydrates had significant difference in sites and phonological stages in general (except flowering stage). In overall, the climatic conditions of the sites of studied areas are almost similar in terms of annual rainfall, as well as rangelans type and altitude, and this can affect the occurrence of low changes in plant nutrients

    Keywords: Arid rangelands, Soulobe carbohydrates, Proline, Chlorophyll, Carotenoid
  • علی علی یاری، جواد وروانی*، حمید ترنج زر، رامین زارع، امیرحسین بقایی

    تحقیق حاضر با هدف ارزیابی و پهنه بندی وضعیت آلودگی فلزات با استفاده از شاخص آلودگی نمرو (NIPI) در باغ های انگور شهرستان ملایر صورت گرفت. براساس روش سیستماتیک تصادفی، 286 نمونه خاک یک کیلوگرمی (همراه با ثبت محل دقیق هر یک از نمونه ها با دستگاه GPS) از عمق 20-0 سانتی متری و سطح 20×20 سانتی متری برداشت و در کیسه های پلی اتیلنی ذخیره شد و برای بررسی های بعدی به آزمایشگاه انتقال یافت. غلظت فلزات منگنز، روی، مس، نیکل، کروم، آرسنیک و جیوه با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر اندازه گیری شد. میانگین غلظت فلزات منگنز، روی، مس، نیکل، کروم، آرسنیک و جیوه به ترتیب 597، 109 ، 87/86، 84/32، 67/12، 47/1و 0/344 میلی گرم در کیلوگرم بود. این مقادیر کمتر از مقادیر شاخص NIPI برای این فلزات بود. این یافته وضعیت نسبی غیرآلوده منطقه پژوهش را نشان می دهد. ارزیابی نقشه منطقه بندی آلودگی مبتنی بر NIPI و مقادیر کم غلظت فلزات در خاک منطقه و نقشه کم و بیش همگن از توزیع غلظت فلزات موجود در آنها نشان می دهد که غلظت فلزات در منطقه توسط فرایندهای زمین شناسی کنترل می شود. توزیع ناهمگن غلظت فلزات در قسمت های کوچک منطقه، تاثیرات انسانی را نشان می دهد.

    کلید واژگان: ارزیابی وضعیت آلودگی, انگور, خطر زیست محیطی, شاخص آلودگی نمرو, ملایر, وزن دهی عکس فاصله
    Ali Ali Yari, Javad Varvani *, Hamid Toranj Zar, Ramin Zare, AmirHossein Baghaei

    This study aimed to evaluate and zoning the status of metal contamination using the Nemro integrated pollution index (NIPI) in the vineyards of Malayer county. For the study, 286 geolocated soil samples were excerpted based on a random systematic method; each with a weight of 1 kg collected both from a depth of 0-20 cm and a surface of 20 × 20 cm, and then stored in the polyethylene bags to be transferred to the laboratory getting further analyzed. The concentrations of Mn, Zn, Cu, Ni, Cr, As, and Hg were measured using a spectrophotometer; the average concentrations of the sampled metals were respectively 597, 109, 87.86, 84.32, 67.12, 47.1, and 0.344 mg/kg. Based on the results, the measured values were below the NIPI index thresholds for each element remarking the relatively unpolluted condition of the study area. Having evaluated the NIPI-based map in line with low concentrations of the heavy metals in the soil of the study area and a semi-homogeneous distribution of the heavy metals concentration, unfold that the geological processes are the governing factors in controlling the concentration of measured metals. By contrast, human-made changes are mostly responsible for the heterogeneous distribution of metal concentrations in small parts of the region.

    Keywords: Pollution status assessment, grapes, environmental risk, the Nemro pollution index, Malayer, Inverse Distance Weighting
  • امیرحسین داداشی جوردهی، بهمن شمس اسفند اباد*، عباس احمدی، حمیدرضا رضایی، حمید ترنج زر
    جمعیت بسیاری از گونه های مهره دار ،متاثر از عوامل عمده تهدید کننده نظیر تخریب و تغییر و تبدیل و تکه تکه شدن زیستگاه ها به شدت در حال کاهش است. شناسایی زیستگاه های مستعد و مناسب بالقوه و بالفعل از طریق انجام مدل سازی های مرتبط و نیز بررسی ارتباطات بین جمعیت های گونه ها از طریق بررسی های ژنتیکی امکان طرح ریزی و اجرای موثر برنامه های حفاظتی را میسر می سازد. جمعیت گونه کفتار راه راه در ایران نیز به علت شدت و وسعت عوامل تهدید کننده گونه و زیستگاه های آن و نیز کاهش و قطع ارتباطات جمعیتی و جریان ژنی وضعیت مطلوبی نداشته و نیاز به اقدامات عاجل حفاظتی نظیر حفاظت از زیستگاه های مطلوب و کاهش تلفات گونه دارد. در مطالعه حاضر زیستگاه های مطلوب گونه در سطح کشور با استفاده از روش حداکثر بی نظمی  (Maxent) شناسایی و مطلوبیترین زیستگاه نوار شمال فلات ایران تا جنوب رشته کوه البرز (استان های سمنان، تهران، قم و البرز) را شامل شد و ناحیه جنوب غربی ایران یعنی استان خوزستان و نواحی لکه ای معدودی در مرکز در درجه بعدی مطلوبیت زیستگاه قرار گرفتند. با بررسی ساختار ژنتیکی افراد از طریق توالی یابی ژن سیتوکروم b با طول باند 704 جفت باز در استان های مختلف انجام و تنوع هاپلوتایپی برای نمونه ها 0/849= Hd به دست آمد که نشان دهنده تنوع ژنتیکی بالا در این گروه می باشد. سعی بر آن شده تا با در نظر گرفتن عوامل تهدید کننده، نیازهای حفاظتی این گونه که جمعیت آن در حال کاهش هست شناسایی و معرفی شود. حفاظت از زیستگاه ها و جلوگیری از تکه تکه شدن بیش تر آن ها و کاهش تلفات از مهم ترین این اقدامات هستند.
    کلید واژگان: کفتار راه راه, حفاظت, تخریب زیستگاه, مدل سازی, ژنتیک
    Amirhossein Dadashi-Jourdehi, Bahman Shams Esfand Abad *, Abbas Ahmadi, Hamid Reza Rezaei, Hamid Toranjzar
    Most of the vertebrate species populations affected by the main threatening factors like habitat destruction and fragmentation are experiencing rapid and worse destruction and decrease. Identification of potential and suitable habitats trough modeling tools and methods as well as survey on population relationship and contacts through genetic studies, provides needed knowledge and understanding to define the conservation status and needs for different species. For these purpose, Maximum Entropy (Maxent) and mitochondrial cytb sequencing with 704 bp were deployed. Based on the results, northern part of Iran followed by Semnan, Tehran, Qom and Alborz provinces, as well as western part including Khuzestan consisted the most suitable habitats for the species. Haplotype diversity of h= 0.894 as the main index, showed high genetic diversity for the populations of the species in Iran. Populations of Stripped Hyena, in Iran, are losing their main and suitable habitats due to habitats destruction and degradation, illegal hunting and lack of proper genetic connections. Decreasing populations and worse conservation status of the species convince us to prepare and conduct urgent conservation actions to prevent more loss. The study, using the habitat modeling and genetic surveys, as well as data gained from the field works, gives new vision on the conservation actions needed to protect stripped hyena in Iran
    Keywords: Stripped Hyaena, Conservation, Habitat destruction, Modeling, Genetic
  • Farhad Derakhshan, Nourollah Abdi *, Hamid Torangzar, Abbas Ahmadi

    Rangelands rehabilitation have a high priority for improving the environment and mitigating climate changes in comparison to natural rangelands. This study was conducted to compare carbon sequestration in soil and phytomass between land uses of rangeland and irrigated agricultural farms in Mahallat, Markazi province, Iran. The soil was sampled by setting profiles (17 Land uses) in two depths of 0-15 cm and 15-30 cm. In the both land uses, three 50 m transects were established with four 2×2m plots sampled in each transect with random distances. Soil samples were taken from center of each transect. The contents of aboveground and underground biomass carbon, litter carbon and soil organic carbon were determined (in summer 2017). Percentage of organic carbon of plants and soil samples was measured in the laboratory. Soil bulk density, texture, acidity and electrical conductivity were determined. The carbon sequestration in phytomass and soil between rangeland and cropland was compared using independent t-test. Result showed significant effect of carbon sequestration in phytomass, Litter (P<0.01) and soil (not Significant) between rangeland and cropland land uses. Total carbon sequestration in rangeland ecosystem (59471 kg/ha) was higher than carbon sequestration in cropland (53314 kg/ha). Therefore, despite the lack of irrigation and fertilizer inputs, the amount of carbon sequestration in rangeland was higher than the cropland in the region.

    Keywords: Soil organic carbon, Soil fertility, Range rehabilitation, Markazi province
  • تقی مهدوی، بهمن شمس اسفند اباد*، حمید ترنج زر، نورالله عبدی، عباس احمدی
    آگاهی از تاثیرات تغییر اقلیم بر زیستگاه های مطلوب گونه ها یک نیاز اساسی برای مدیریت بلند مدت جمعیت گونه های حیات وحش است. در این پژوهش با استفاده از روش مکسنت، مطلوبیت اقلیمی زیستگاه گربه شنی (Felis margarita)، برای زمان حاضر تهیه و بر طبق بهترین و بدترین سناریوی ورود گازهای گلخانه ای برای سال های 2050 و 2070 در سطح کشور شبیه سازی شد. نتایج مدل سازی در حال حاضر نشان می دهد که 18 درصد از وسعت کشور از زیستگاه های مطلوب برای گربه شنی تشکیل شده است. اما تنها 15 درصد از این زیستگاه ها داخل مناطق حفاظتی تحت حفاظت قرار گرفته اند. گربه شنی از مناطق با بارش سالانه زیاد دوری نموده و مناطق با میانگین دمای سالانه بالا را ترجیح می دهد. تحت تاثیر تغییر اقلیم در سناریوی کم ترین ورود گازهای گلخانه ای به اتمسفر برای سال 2070 امکان افزایش زیستگاه گربه شنی نسبت به حال حاضر وجود دارد و هم چنین زیستگاه های تحت حفاظت افزایش می یابد. در سایر سناریوها نیز کاهش زیستگاه گربه شنی بر اثر تغییر اقلیم بسیار اندک می باشد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که گربه شنی برنده فرایند تغییر اقلیم است.
    کلید واژگان: گربه شنی, تغییر اقلیم, مطلوبیت زیستگاه, مکسنت, مناطق حفاظتی
    Taghi Mahdavi, Bahman Shams Esfand Abad *, Hamid Toranjzar, Nourollah Abdi, Abbas Ahmadi
    Awareness of climate change impacts on suitable habitats of wildlife species is a prerequisite for long-term management of wildlife populations. In this research, we applied maxent approach to investigate the consequences of climate change on climatic habitat suitability for sand cat (Felis margarita) for present, the best, and the worst greenhouse gas emission scenarios for 2050 and 2070, throughout the country.  Modeling results indicated that nearly 18 percent of area of the country is currently suitable for the sand cat. However, only 15 percent of suitable habitats are conserved inside the protected area network. Sand cat avoids areas with high annual precipitation and prefers areas with high mean annual temperature. Under influence of climate change in lowest emission scenario in 2070, the area of suitable habitats and conserved habitats increases. In other scenarios, there are negligible decrease of suitable habitats. Therefore, it could be concluded that sand cat is the winner of climate change.
    Keywords: Sand cat, climate change, Habitat suitability, protected areas
  • بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی بر جوجه آوری قمری معمولی در پارک ملی دز و کرخه
    جلال عبودی، بهمن شمس اسفند آباد*، نورالله عبدی، عباس احمدی، حمید ترنج زر

    در ایران در رابطه با پرندگان مهاجر به خصوص قمری معمولی و جوجه آوری آن مطالعات کمی صورت گرفته است . این مطالعه با هدف بررسی تاثیر تغییر کاربری اراضی بر جوجه آوری قمری معمولی در پارک ملی دز و کرخه انجام گرفت . پرند ه مورد مطالعه قمری معمولی بود . با توجه به وسعت مناطق و میزان دسترسی به آشیانه ها ، مناطق به قسمت های مختلفی تقسیم شده و برحسب اهمیت موضوع در هر منطقه با توجه به اطلاعاتی که از پیش در مورد منطقه تهیه شده بود ، انتخاب شد . نتایج به دست آمده از این مطالعه کاهش 75 درصد تعداد جوجه ها و 15 درصد موفقیت پرواز در محدوده داخل فنس و در محدوده خارج فنس کاهش 83 درصدی تعداد جوجه ها در کل منطقه و 18/5 درصدی موفقیت کل پرواز جوجه ها را در سال 98 نسبت به سال 91 نشان می داد . هم چنین نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که میان موفقیت جوجه ها درون و خارج فنس اختلاف معنی داری وجود دارد و میزان موفقیت جوجه ها در درون فنس به علت شرایط محافظت شده در هر دو سال 91 و 98 بیش تر می باشد .

    کلید واژگان: کاربری اراضی, جوجه آوری پرندگان, قمری معمولی, پارک ملی دز, کرخه
    Investigating the Effect of Land Use Change on the Incubation of European Turtle Dove in National Parks of Dez and Karkheh
    Jalal Obudi, Bahman Shams Esfandabad *, Nourollah Abdi, Abbas Ahmadi, Hamid Toranjzar

    There have been few studies conducted in Iran regarding immigrant fowl especially European turtle dove and its incubation.‌ Considering the stated issues, this study was carried out with the aim of investigating the effect of land use change on the incubation of European turtle dove in national parks of Dez and Karkheh.‌ In this case study, the studied bird was European turtle dove.‌ Given the space of regions and the amount of access to the nests, the regions have been divided into various parts and they were selected based on the importance of issue in each region regarding the information provided before.‌ The results of the current research indicated 75% decrease in the number of chickens, 15% success of flight in the periphery inside the fence; and regarding outside of the fence, it showed 83% decrease in the number of chickens all over the region and 5.‌18% success of flight for all chickens during 2019 as compared to 2012.‌ Moreover, the results indicated that there was a significant difference between the chickens inside the fence and those outside the fence and the amount of chickens’ success inside the fence was higher in both 2019 and 2012 due to protected conditions.

    Keywords: land use, Birds` incubation, European turtle dove, National park of Dez, Karkheh
  • فاطمه بهاروند، جواد وروانی*، حمید ترنج زر، علی اکبر هدایتی، عباس احمدی
    در این پژوهش آلودگی هیدروکربن های نفتی و فلزات سینگین (سرب ، کادمیوم) در پساب مخازن نفتی شرکت نفت استان گلستان بررسی شد. تعداد سه ایستگاه در محل خروجی پساب شرکت نفت احداث شد. برای هر ایستگاه تعداد 20 دوکفه ای دربسکت نت در نظر گرفته شد. برای سنجش میزان فلزات کادمیوم و سرب از دستگاه جذب اتمی و برای سنجش کل  هیدروکربن های نفتی از دستگاه GC- Mass استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که میانگین سالانه غلظت کل هیدروکربن نفتی به میزان 2/94 میلی گرم بر لیتر بوده و بیش ترین غلظت مواد نفتی در فصل بهار به میزان 20/1 میلی گرم بر لیتردر ایستگاه اول اندازه گیری شد که چند برابر بالاتر از استاندارد جهانی است و کم ترین غلظت مواد نفتی در فصل پاییز به میزان 0/01 میلی گرم بر لیتر اندازه گیری شده است. میانگین سالانه غلظت فلزات سنگین در ایستگاه اول برای کادمیوم در بهار، تابستان، پاییز و زمستان برابر با 0/750، 0/563، 0/365 و 0/279، در ایستگاه دوم غلظت کادمیوم در بهار، تابستان، پاییز و زمستان برابر با 0/534، 0/461، 0/332 و 0/215 و در ایستگاه سوم میزان کادمیوم 0/317، 0/284، 0/192 و 0/179 اندازه گیری شد. هم چنین میزان میانگین غلظت سرب در بهار، تابستان، پاییز و زمستان به ترتیب برابر با 0/860، 0/721، 0/383 و 0/217، در ایستگاه دوم غلظت سرب در بهار، تابستان، پاییز و زمستان برابر با 0/644، 0/677، 0/367 و 0/211 و در ایستگاه سوم میزان سرب 0/392، 0/436، 0/342 و 0/194 ثبت گردید.
    کلید واژگان: هیدروکربن های نفتی, سرب و کادمیوم
    Fatemeh Baharvand, Javad Vervanii *, Hamid Torajzar, Ali Akkbar Hedayiti, Abbass Ahamadi
    Oil pollution is an inevitable consequence of rapid population growth. Increasingly, large scale use of petroleum resources is one of the major causes of pollution. This study investigates contamination of petroleum hydrocarbons and single metals (lead, cadmium) in wastewater of Golestan Oil Company. Three stations were constructed at the effluent outlet of Oil Company. For each station, 20 bivalves were assigned to the net section. Atomic absorption spectroscopy was used to measure cadmium and lead metals and GC-Mass was used to measure total petroleum hydrocarbons. The results show that the annual mean total hydrocarbon concentration was 2.94 mg/l and the highest oil content in spring was 20.1 mg/l below market saturation which was several times higher. The global standard for the highest concentration of petroleum in the autumn has been measured at 0.01 mg/liter. Average annual heavy metal concentrations in the first station for cadmium in spring, summer, fall and winter were equal to 0.750, 0.556, 0.265 and 0.279, respectively, in the second station for cadmium in spring, summer, autumn and winter. At the third station, the levels of cadmium were 0.317, 0.2284, 0.192 and 0.179 at the third station. Also, the mean concentration of lead in spring, summer, fall and winter were 0.860, 0.721, 0.383 and 0.221, respectively, at the second station of cadmium concentration in spring, summer, fall and winter, respectively. In the third station, the amount of cadmium was 0.392, 0.436, 0.342 and 0.194, respectively. The output effluent of oil depots in Golestan province Petroleum Products Distribution Company is higher than international standards in terms of total petroleum hydrocarbons and heavy metals distribution.
    Keywords: Petroleum Hydrocarbons, Lead, cadmium
  • رضوان داودپور*، حمید ترنج زر
    زمینه و هدف

    رشد سریع جمعیت سبب استفاده بیش از حد ظرفیت و فشار مضاعف بر منابع طبیعی شده که در نتیجه آن تغییرات سریع کاربری اراضی اتفاق افتاده است. بنابراین شناخت سریع و دقیق انواع پوشش زمین می تواند نقش موثری در برنامه ریزی و مدیریت داشته باشد. داده های ماهواره ای به دلیل دید وسیع و یکپارچه، در برگرفتن بخش عمده ای از طیف الکترومغناطیسی و به روز بودن تصاویر برای تهیه نقشه های کاربری اراضی مناسب می باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین نقشه کاربری اراضی با استفاده از سنجندهETM+ (مطالعه موردی حوزه آبخیز هندودر) انجام گرفته است.

    روش بررسی

    از تصاویر ماهواره ای لندست 7 برای تعیین پوشش و کاربری اراضی حوزه آبخیز هندودر استان مرکزی استفاده شد. برداشت موقعیت انواع کاربری و پوشش اراضی از سطح حوزه مورد نظر با نقاط تست و کنترل با استفاده ازGPS  انجام گرفت. طبقه بندی به روش نظارت شده و با چهار الگوریتم مختلف طبقه بندی که شامل حداکثر احتمال، حداقل فاصله تا میانگین،Minimum Mahalanobis Distance  و متوازی السطوح بر روی گروه های سه باندی صورت گرفت.

    یافته ها

    جهت انتخاب بهترین گروه سه باندی از روش محاسبه حد شاخص مطلوبیت (OIF) برای باند های اصلی، شاخص ها و تجزیه مولفه ها استفاده شد. تصاویر ماهواره ای با استفاده از الگوریتم های طبقه بندی نظارت شده و اعمال نمونه های برداشتی از سطح منطقه، طبقه بندی گردید. از بین الگوریتم ها، الگوریتم طبقه بندی حداکثر احتمال دارای نتایج بهتری از انواع پوشش و کاربری های اراضی بر روی تصاویر بود.

    بحث و نتیجه گیری

    بهترین نتیجه طبقه بندی در مقایسه با نقشه واقعیت زمینی، با استفاده از مجموعه باند های  b1، b4 و b7 با دقت کلی25/81 درصد در الگوریتم طبقه بندی حداکثر احتمال به دست آمد که بیانگر قابلیت و کارایی نسبتا خوب داده های ETM+ در تهیه نقشه نهایی کاربری اراضی می باشد.

    کلید واژگان: تعیین کاربری اراضی, حوزه آبخیز هندودر, سنجش از دور, سنجنده ETM+
    Rezvan Davodpour *, Hamid Toranjzar
    Background and Objective

    High population growth rate has led to excessive use of capacity and double pressure on natural resources, resulting in rapid land use changes. Therefore, quick and accurate identification of types of land cover can play an effective role in planning and management. Satellite data because of vast and integrated sight covering with different electromagnetic spectrums and updated images are very suitable for making applicable Land use maps. The aim of this study is preparation of land use map using ETM+ landsat (a Case Study in Hendodar Watershed)

    Method

    The Landsat 7 satellite images were used to determine the land use changes of Hendodar watershed in Markazi province. The GPS was used to determine the position of land use and land cover types on the basis of taking test and ground control points on field investigation. Obtained samples were used for supervised classification with four different algorithms including maximum Likelihood, minimum distance, Minimum Mahalanobis Distance and Box Classification. 

    Findings

    The optimum index factor (OIF) for the main bands and PCA (principal coordinate analysis) were used to select the optimum combination of three bands in a satellite image to create a color composite, sample set and other operation and classification. Among the algorithms, the maximum likelihood classification algorithm had better results from the types of coverage and lands use on the images.

     Discussion and Conclusion

    The maximum likelihood classification algorithm with combination of b7, b4, b1 bands with 81.25% accuracy is the best algorithms of land use determination and classification comparing with real ground map of the area.

    Keywords: land use, Hendodar watershed, Remote sensing, ETM+ data
  • محمدعلی پویانی، بهمن شمس اسفندآباد*، عباس احمدی، حمید ترنج زر

    این پژوهش به صورت کمی به مدل سازی مطلوبیت زیستگاه پلیکان پاخاکستری با استفاده از مدل MAXENT در کشور پرداخته است. این تحقیق با استفاده از نقاط حضور این پرنده در ایران و داده های محیطی از پایگاه داده اقلیمی (world climate) به دست آمد. نتایج آزمون VIF جهت بررسی هم  خطی بین متغیرها به کار گرفته شد که 7 متغیر میانگین درجه حرارت سالیانه (1 Bio)، میانگین مقادیر روزانه (2 Bio)، هم دمایی (3 Bio)، تغییرات فصلی درجه حرارت (4 Bio)، بارش سالیانه (12 Bio)، تغییرات فصلی بارش (15 Bio)، میانگین بارش در خشک ترین فصل سال (17 Bio) دارای کم ترین میزان هم خطی بوده که به عنوان متغیرهای اقلیمی انتخاب و مورد استفاده قرار گرفتند. شاخص AUC مدل به میزان 0/953 به دست آمد. براساس نمودار جک نایف متغیرهای میانگین مقادیر روزانه حرارت (2 Bio) و تغییرات فصلی درجه حرارت (4 Bio) به ترتیب بیش ترین درصد مشارکت و اهمیت و متغیرهای میانگین بارش در خشک ترین فصل سال (14 Bio) و هم دمایی (3 Bio) کم ترین درصد مشارکت و اهمیت را در تهیه نقشه مطلوبیت زیستگاه گونه پلیکان پاخاکستری در مدل مکسنت را داشتند. در این مطالعه، نتایج مدل سازی MAXENT نشان می دهد تنها 77838 کیلومتر مربع (5 درصد از مساحت کل کشور) برای حضور پلیکان پاخاکستری مطلوب می باشد.

    کلید واژگان: پلیکان پاخاکستری, مطلوبیت زیستگاه, داده های اقلیمی, MAXENT
    MohamadAli Pooyani, Bahman Shams Esfandabad *, Abbas Ahmadi, Hamid Toranjzar

    This study aims to quantitatively model the utility of low-lying Pelican habitats using the MAXENT model in Iran. The bird's presence points were obtained from data recorded by the EPA and the World Report on its presence. The environmental data used were also obtained from the climate database www.worldclim.org. The results of VIF test were used to examine the correlation between variables including 7 variables mean annual temperature (Bio1), mean daily values ​​(Bio2), isothermality (Bio3), seasonal temperature changes (Bio4), annual precipitation (Bio12), seasonal variations. Precipitation (Bio15), mean precipitation in the driest season of the year (Bio17) had the lowest co-linearity and were used as climate variables. The model's AUC index was 0.953. According to the Jack-Nieff graph, the mean daily temperature (Bio2) and seasonal temperature (Bio4) variables have the highest percentage of participation and importance, respectively, and the mean precipitation variables in the driest season (Bio17) and isothermal (Bio3), respectively. They were important in mapping the habitat suitability of pecans in the Maxent model. In this study, the MAXENT modeling results show that only 77838% of the total country (5%) is favorable for the presence of thick pelicans.

    Keywords: Pelecanus crispus, habitability, Climate data, MAXENT
  • هاله رزاقیان*، مجید عسکری حصنی، بهمن شمس اسفند اباد، رضا وفایی شوشتری، حمید ترنج زر

    لاک پشت منقارعقابی یکی از گونه های مهم و به شدت درخطر انقراض می باشد. در مطالعه حاضر شرایط اکولوژی و زیست شناسی تولیدمثل این گونه در جزیره ام الگرم واقع در منطقه حفاظت شده مند در سال 1396 بررسی شد. طی مراحل پایش 110 نمونه لاک پشت زیست سنجی گردید که 41 لاک پشت لانه گزینی موفق داشتند. براساس نتایج به دست آمده میانگین طول، عرض و عمق لانه به ترتیب 16/56±110/76 ، 11/90±99/45 و 8/5±55/3 ثبت گردیدند. میانگین طول و عرض منحنی کاراپاس مولدین به ترتیب 3/75±70/25 و 3/08±64/72 سانتی متر، میانگین تعداد کل تخم های تولید شده 11/5±108 بود و میانگین تعداد، قطر و وزن تخم طبیعی به ترتیب 3/9±74 عدد، 2/1±37/9 میلی متر و 3/82±28/85 گرم و میانگین تعداد، قطر و وزن تخم غیرطبیعی به ترتیب 6/25±26/9 عدد، 2/1±20/6 میلی متر و 3/85±11/1 گرم اندازه گیری شد. میانگین طول و عرض مستقیم و وزن نوزادان به ترتیب 1/97±38/1 و 1/45±29/95 سانتی متر 0/97±12/4 گرم ثبت شد. دوره انکوباسیون، درصد تفریخ تخم ها و میانگین تعداد تخم های دارای جنین مرده به ترتیب 14/9±62/5 روز، 14/9±52/45 درصد 6/4±19/4 به دست آمد. نتایج نشان داد که لاک پشت  های جزیره ام الگرم در برخی از صفات تولیدمثلی مشابه سایرمناطق خلیج فارس هستند اما نسبت به سایر نقاط دنیا اندازه کوچک تر دارند. میانگین تعداد تخم تولید شده در این جزیره بالاتر از سایر نقاط خلیج فارس و نزدیک به میانگین جهانی بود.

    کلید واژگان: لاک پشت های منقار عقابی, حفاظت, صفات تولیدمثلی, ام الگرم
    Haleh Razaghian *, Majid Askari Hesni, Bahman Shams Esfand Abad, Reza Vafaei Shoushtari, Hamid Toranjzar

    The hawksbill turtle (Eretmochelys imbricate) is important species and a critically endangered species. In present study reproductive ecology and biology of hawksbill turtle from Ommolgorm Island in Mond Protected Area investigated in 2017. During monitoring period, 110 turtles were biometry that 41 of them have been successful nesting.  The results showed that mean of nest length, width and depth were recorded 110.76±16.65, 99.45±11.90 and 55.3±8.5cm. Carapace curved length and width were 70.25±3.75 and 64.72±3.08cm, mean of total number eggs was 108±11.5, mean of normal and abnormal eggs number, diameter and weight were 74±3.9, 37.9 ±2.1 mm and 28.85±3.82gr, and 26.9±6.25, 20.6±2.6mm and 11.1±3.85gr, respectively. Mean of hatchling length, width and weight were recorded 38.1±1.97mm, 29.95±1.45mm and 12.4±0.97gr. Incubation period, egg hatching percentage and death embryos were calculated 62.5±14.9 days, 52.45±14.9% and 19.4±6.4 embryo, respectively. Results showed that the hawksbill turtles in ommolgorm Island are similar to other area of the Persian Gulf in some reproduction characters, while they are smaller than other hawksbill turtles in the world. The mean of total number eggs in this island was more than other coastal in the Persian Gulf and close to global mean.

    Keywords: Hawksbill turtle, Conservation, Reproduction Characters, Ommolgorm, Persian Gulf
  • عباس احمدی، حمید ترنج زر، آزاده کاظمی
    پدیده شوری، یکی از مخرب ترین فرآیندها به ویژه در خاک های مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. لذا به منظور استفاده و بهره برداری از این خاک ها، پایش و تهیه نقشه شوری خاک ضرورت دارد. در این تحقیق به منظور پیش بینی و پهنه بندی خاک اقدام به برداشت 100 نمونه از خاک سطحی اراضی شوره منطقه بولاق ساوه به روش شبکه ای شد. سپس در آزمایشگاه، مقادیر هدایت الکتریکی (EC) عصاره اشباع خاک به عنوان معرف شوری اندازه گیری گردید. سپس با انتقال داده ها به محیط نرم افزار ArcGIS 10 اقدام به تهیه نقشه پهنه بندی EC شد. بدین منظور از مدل سمی واریوگرام کریجینگ استفاده شد. از طرفی مقدار نسبت اثر قطعه ای به حد آستانه برابر 84/43 درصد به دست آمد که حاکی از همبستگی مکانی متوسط مقادیر EC خاک در منطقه مطالعاتی است. همچنین دامنه تاثیر واریوگرام حدود 261 متر به دست آمد. برآیند ارزیابی شاخص های مذکور موید این مطلب است که زمین آمار توانسته است با دقت و صحت متوسطی اقدام به پهنه بندی EC کند. نتایج تحقیق نشان داد از 5 کلاس شوری خاک، EC خاک منطقه بولاق ساوه در چهار کلاس شامل غیرشور، تا اندازه ای شور، شوری متوسط و شوری زیاد قرار گرفته است که بیشترین مقادیر مربوط به میانه جنوبی منطقه مطالعاتی می باشد. این نتایج نشان می دهد که شوری خاک در محدوه مطالعاتی از تغییرپذیری بالایی برخوردار است

    کلید واژگان: پهنه بندی خاک, زمین آمار, شوری خاک, کریجینگ, واریوگرام
    Abbas Ahmadi, Hamid Toranjzar, Azadeh Kazemi
    Salinity is one of the most destructive processes in soils, particularly in arid and semi-arid areas. In order to use and exploitation of such soils, the soil monitoring and mapping are necessary. In this study, in order to zoning and mapping of soils, sampling was collected based on network method from Bolagh (Saveh) saline lands and the electrical conductivity of saturated soil extract was determined. Then the data had been transferred to the ArcGIS 10 software and soil mapping had been drawn. The exponential model of Semivariogram showed the best cross-validation and efficiency than the other models (spherical, linear and gussian). Also, the amount of nugget effect to the threshold was 84/43% which indicates that the medium spatial correlation for soil EC amounts in the study area. Also, the variogram effect range was calculated about 261 meters. Assessment of the resultant index indicates that the geostatistical has been able to soil salinity mapping with moderate accuracy and precision. The results showed that among five soil salinity classes, the soils of study area classifying in four Classes (including non-salinity, low salinity, medium salinity and high salinity) which highest quantities are related to middle southern regions. These results show that soil salinity in this area has high variability.
    Keywords: Soil mapping, Geostatistical, Soil Salinity, Kriging, Variogram
  • معصومه حیدرزاده، حمید ترنج زر، عباس احمدی
    سدیم، پتاسیم، کلسیم و منیزیم نقش مهمی در سازگاری گیاهان به شرایط خشکی دارند. توزیع و پراکنش این مواد در گیاهان مناطق خشک و بیابانی به خوبی روشن نیست. این تحقیق در سال 93 با هدف بررسی مقدار جذب کاتیون های سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم توسط گونه Halocnemum Strobilaceum در کویر میقان و مقایسه با کاتیون های موجود در عمق (0 تا 30 سانتی متر) خاک پای بوته های مورد نمونه برداری در سه فصل (زمستان، بهار، تابستان) انجام شد. بدین منظور از 10 نمونه از اندام های هوایی گیاه Ha. Strobilaceum و خاک زیر بوته ها در سه فصل مورد نظر -بصورت کاملا تصادفی نمونه برداری انجام شد. با انتقال نمونه ها به آزمایشگاه، کاتیون های مورد نظر در گیاه و خاک مورد اندازه گیری قرار گرفتند. در نهایت با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه به بررسی اختلاف معنی داری مقادیر بین نمونه ها پرداخته شد. نتایج نشان داد، که بیشترین مقدار هر 4 کاتیون با شروع فصل رشد در بهار نسبت به فصول زمستان و تابستان در گیاه وجود دارد و بالعکس کمترین مقدار همین کاتیون ها در خاک نیز در فصل بهار اتفاق می افتد که نشان از جذب بالا و موثر گیاه Ha. Strobilaceum در شروع فصل رشد دارد، همچنین تجمع کاتیون ها در خاک منطقه ارتباط مستقیم با پراکنش گونه Ha. Strobilaceum دارد.
    کلید واژگان: کاتیون, عناصر خاک, کویرمیقان, Halocnemum Strobilaceum
    Masoumeh Heydarzadeh, Hamid Toranjzar, Abbas Ahmadi
    Cations of sodium, potassium, magnesium and calcium play important roles in adaptation of plant species to arid conditions. The research in 93 years to evaluate the uptake of cations of sodium, potassium , magnesium and calcium cations such Halocnemum Strobilaceum in Meghan and compared to the depth ( 0 to 30 cm ) soil samples were analyzed and plant feet in three season ( winter, spring , summer ) was performed . For this purpose, 10 samples from the aboveground plant parts Ha. Strobilaceum and the soil under the plant in three seasons to just completely random sampling was conducted . By transferring the samples to the lab, cations of sodium, potassium, magnesium and calcium were measured. Finally, using one-way ANOVA was used to examine the significant difference values between samples. Results showed, The results showed that the highest amount of 4 cations starting in the spring than in winter and summer growing season plants there and vice versa least the same amount of cations in the soil in the spring event , which shows high absorption and herbal Ha. Strobilaceum at the start of the growing season , as well as the cations accumulation of soil in direct connection with the distribution of the species Ha. Strobilaceum there .
    Keywords: cations, soil elements, Meyghan plain, Halocnemum Strobilaceum
  • امیر حسین بقایی، حمید ترنج زر
    مقدمه
    پالایش خاک ها به فلزات سنگین به خصوص در شهرهای صنعتی، امر مهمی در بحث آلودگی محیط زیست به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ورمی کمپوست زباله شهری غنی شده با خاکستر لاستیک بر کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم در گیاه کاهو در نوعی خاک آلوده به کادمیوم انجام گرفت.
    روش ها
    تیمارهای آزمایشی شامل کاربرد صفر، 20 و 40 تن در هکتار ورمی کمپوست زباله شهری غنی شده با صفر و 200 کیلوگرم در هکتار خاکستر لاستیک، در خاکی با مقادیر صفر، 20، 30 و40 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم و گیاه مورد نظر کاهو بود. غلظت کادمیوم خاک و ریشه گیاه با استفاده از دستگاه جذب اتمی اندازه گیری گردید.
    یافته ها
    افزایش کاربرد ورمی کمپوست زباله شهری از صفر به 20 و 40 تن در هکتار خاک آلوده به 20 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم خاک، به ترتیب منجر به کاهش 3/1 و
    4/2 برابری مقدار کادمیوم قابل دسترس خاک شد. غلظت کادمیوم اندام هوایی گیاه نیز به ترتیب 1/1 و 8/1 برابر کاهش یافت. کاربرد 20 و 40 تن در هکتار ورمی کمپوست زباله شهری غنی شده با خاکستر لاستیک در خاک آلوده به 30 میلی گرم کادمیوم در کیلوگرم خاک، به ترتیب باعث کاهش غلظت 2/1 و 9/1 برابری کادمیوم اندام هوایی گیاه گردید.
    نتیجه گیری
    کاربرد ورمی کمپوست زباله شهری، منجر به کاهش قابلیت دسترسی کادمیوم در خاک و گیاه می شود که در این میان، غنی سازی این ترکیب آلی با خاکستر لاستیک، جذب کادمیوم توسط گیاه را کاهش می دهد.
    کلید واژگان: زیست پالایی, فلزات سنگین, آلودگی خاک, کاهو
    Amir Hossein Baghaie, Hamid Toranjzar
    Background
    Remediation of soils polluted to heavy metals especially in industrial cities is very important in environmental pollution studies. This research was performed to investigate the effect of rubber ash enriched urban waste vermi-compost on decreasing Cadmium (Cd) availability in lettuce plant in Cd-polluted soil.
    Methods
    Treatments consisted of applying urban waste vermi-compost (0, 20, and 40 t/ha) enriched with 0 and 200 kg/ha rubber ash in a polluted soil with 0, 20, 30, and 40 mg Cd per kg, and plant in this experiment was lettuce. Soil and plant Cd concentration was measured by atomic absorption spectroscopy (AAS). Findings: Increasing the use of urban waste vermi-compost from 0 to 20 and 40 t/ha in a Cd-polluted soil (20 mg Cd per kg soil) caused a significant decrease in soil Cd availability by 1.3 and 2.4 times, respectively. Cd concentration in plant aerial organ was also decreased by 1.1 and 1.8 times, respectively. Applying 20 and 40 t/ha rubber ash enriched urban waste vermi-compost in a Cd-polluted soil (30 mg Cd/kg soil) caused a significant decrease in Cd concentration of plant aerial organ by 1.2 and 1.9 times, respectively.
    Conclusion
    Applying urban waste vermi-compost causes a decrease in Cd availability in soil and plants and meanwhile, enrichment of this organic compound with rubber ash also decreases Cd sorption by plant
    Keywords: Bioremediation, Heavy metals, Soil pollution, Lettuce
  • عباس احمدی *، حمید ترنج زر، مسعود گماریان، سهراب پاژنامه
    تاغ و آتریپلکس از گونه های مقاوم به شوری و خشکی هستند که در چند دهه اخیر، به طور وسیع در عملیات مقابله با بیابان زایی و احیای مراتع خشک و نیمه خشک در ایران کاشته شده اند. این مطالعه به منظور بررسی اثر تاغ کاری و آتریپلکس کاری بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک در بخشی از مراتع بیابانی ملارد شهرستان زرندیه انجام گرفت. بدین منظور سه منطقه شامل شاهد (مرتع طبیعی) منطقه آتریپلکس کاری و منطقه تاغ کاری هر یک به مساحت 5 هکتار انتخاب شد. نمونه برداری به روش تصادفی –سیستماتیک انجام گرفت و در هر کدام از مناطق 20 پلات در امتداد 2 ترانسکت به طول 500 متر مستقر شد. نمونه برداری خاک در دو عمق 0-30 و 30-60 سانتیمتر از مناطق شاهد و تیمار (آتریپلکس کاری و تاغزار) انجام گرفت و خصوصیات مهم فیزیکو شیمیایی خاک نظیر بافت خاک ، شوری یا هدایت الکتریکی (EC) ، اسیدیته (pH) ، کربن آلی ، آهک، فسفر، کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم، کلر و بی کربنات در آزمایشگاه اندازه گیری شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آنالیز واریانس یکطرفه استفاده گردید. نتایج نشان داد به غیر از اسیدیته و مقدار سیلت در بقیه متغیرهای خاک، اختلاف معنی‎دار بین تیپ های گیاهی و منطقه شاهد وجود دارد. گونه تاغ، بیش از آتریپلکس موجب شوری، قلیاییت و آهکی شدن خاک سطحی گردیده است؛ اما با توجه به بومی بودن و سازگاری بالای این گونه، به نظر می رسد گزینه مناسب تری برای احیای چنین مراتع خشکی باشد.
    کلید واژگان: خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک, تاغ, آتریپلکس, مراتع خشک, ملارد زرندیه
    Abbas Ahmadi *
    Haloxylon sp. and Atriplex sp. are among aridity and salt tolerant species which have been planted extensively in practices of combat desertification and arid and semi-arid rangelands reclamation, in recent decades. This study was performed in order to assessment of saxaul and saltbush planting on soil properties in a part of desert rangelands of Mallard Zarandiyeh. Three sites included: control (natural rangeland), Atriplex canescens plantation and Haloxylon persicum plantation types with an area of five hectares for each of them. In each area, 20 plots along six 500 meters transects were located by randomized-sysematic methods for sampling. Soil samples were collected from two depth (0-30 and 30-60 cm) in control and treatment areas (Atriplex and Haloxylon planting) and Soil samples were physically and chemically analyzed in the laboratory for some variables such as: texture, EC, pH, organic carbon, Caco3, P, CA, Mg, N, K, Cl, Na and HCO3-. Data were analyzed by ANOVA. The results showed that except for acidity and silt (%), there were significant differences between Control area and treated areas (planted sites with Atriplex and Haloxylon) in soil variables. Also, Haloxylon pesicum has been caused the salinization and alkalization and calcification of surface soil, more than Atriplex canesces; but regarding to more adaptation, white saxaul seems to be more suitable plant to reclamation of such arid rangelands, as a native species.
    Keywords: Soil physico-chemical properties, Atriplex canescens, Haloxylon persicum, Arid rangelands, Malard-Zarandieh
  • عباس احمدی، مسعود گماریان، حمید ترنج زر، حسین احمدلو
    شوره زارهای مرطوب و اراضی حاشیه کویرهای ایران هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی نقش مهمی در تامین علوفه دام ایفا می نمایند. در تحقیق حاضر کیفیت علوفه چهار گونه شورپسند (هالوفیت) و مقاوم به شوری شامل Atriplex verrucifera ، ، Halocnemum strobilaceum ، Haloxylon persicumو ، Nitraria schoberi در مراتع شورروی حاشیه کویر میقان اراک (استان مرکزی) در سه مرحله فنولوژیکی رشد رویشی، گلدهی و رسیدن بذر مورد بررسی قرار گرفت. شاخص های کیفیت علوفه شامل ماده خشک(DM) ، پروتئین خام (CP) ، دیواره سلولی منهای همی سلولز(ADF) و دیواره سلولی(NDF) فسفر (P)، ماده خشک قابل هضم(DMD) ، خاکستر خام (Ash)، مصرف ماده خشک (DMI) و ارزش نسبی علوفه (RFV) با روش های استاندارد اندازه گیری شد. نتایج بدست آمده نشان داد که اثر شاخص های کیفیت علوفه بین چهار گونه و نیز مراحل رشد فنولوژیکی اختلاف معنی داری از نظر آماری در سطح %1 دارند. ضمنا بر طبق آزمون مقایسه میانگین دانکن اثر متقابل گونه گیاهی و مرحله رشد نیز بر روی تمامی این شاخص ها به لحاظ آماری معنی دار بود. در اکثر گونه ها با پیشرفت مرحله فنولوژیکی، از میزان پروتئین خام کاسته و بر میزان ADF و NDFافزوده شد. گونه قره داغ دارای بیشترین میزان پروتئین خام در مرحله رویشی (42/32 درصد) و تاغ دارای کمترین پروتئین در مرحله بذردهی (06/11 درصد) بوده است. بیشترین ارزش نسبی علوفه در گونه قره داغ (77/529) و کمترین آن در مقایسه با بقیه گونه ها، در گونه آتریپلکس (4/217) محاسبه شده است. در مجموع، با وجود کیفیت علوفه نسبتا مناسب این گونه ها، استفاده از مکمل های غذایی و عناصری مانند فسفر برای دام در این منطقه ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: ارزش غذایی, مراحل فنولوژیکی, هالوفیت, ارزش غذایی نسبی, تالاب کویری میقان
    Dr Abbas Ahmadi, Dr Masood Gomaryan, Dr Hamid Toranjzar, Dr Hossein Ahmadloo
    Saline areas and marginal rangelands of some playas in Iran have important role to supply forage for livestock. This study was conducted to compare forage quality of four native halophyte and salt tolerant species including: Atriplex verruciferum, Halocnemum strobilaceum, Haloxylon persicum and Nitraria schoberi, collected from Meighan saline rangelands near Arak (Markazi province). Edible parts of aerial biomass of the species were collected in three phonological stages (vegetative growth, full flowering and seed ripening). Forage quality indices such as Crude Protein (CP), Dry Matter Digestibility (DMD), Dry Matter Intake (DMI), Metabolizable Energy (ME), Acid Detergent Fiber (ADF), Neutral Detergent Fiber (NDF) and Phosphorus (P) contents of the plant samples were measured. The results showed that the forage quality were different significantly between the species and various phonological stages (p
    Keywords: Nutritive value, Phenological stages, Halophyte, Relative feeding value, Mighan desert wetland
  • حمید ترنج زر *، آزاده فتحی
    نبکاهایی که توسط پوشش گیاهی ایجاد می شوند، پدیده ای معمول در چشم اندازهای خشک و نیمه خشک محسوب می شوند و نقش مهمی در جلوگیری از فرسایش و تثبیت ماسه های روان ایفا می کنند. یکی از گیاهان بومی مهم کویر میقان اراک که می تواند خود را در برابر فرسایش بادی حفظ کند و نبکا را تشکیل دهد، گونه بره تاغ (Halocnemum strobilaceum) است. این تحقیق با هدف بررسی نقش گیاه بره تاغ در تشکیل نبکا و رابطه مورفومتری آن با ماسه تجمع یافته در ارضی ماسه ای حاشیه کویر میقان اراک، 26 نبکا در سطح 1000 متر مربع مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور بررسی ویژگی های مورفومتری نبکاها و مقدار ماسه تجمع یافته در این تیپ گیاهی، پارامترهایی همچون طول، عرض و ارتفاع نبکاها و تاج پوشش گیاهی هر کدام به صورت مجزا مورد اندازه گیری قرار گرفت و نتایج نشان داد که گونه بره تاغ به طور میانگین قادر به تثبیت مقدار 1/74 مترمکعب خاک معادل 56/118 تن در هکتار است که با توجه به ابعاد نبکاهای تشکیل شده رقم قابل توجهی بوده و باعث جلوگیری از فرسایش خاک می شود. همچنین حجم نبکا با قطر تاج پوشش و مساحت تاج پوشش گیاه همبستگی معنی دار در سطح احتمال 5 درصد (*68/ 0r=) داشت و با ارتفاع گیاه رابطه معنی داری وجود نداشت.
    کلید واژگان: بره تاغ, فرسایش بادی, کویر میقان, نبکا
    Hamid Toranjzar *, Azadeh Fathi
    Nebkhas, which are formed by shrubs, are a common phenomenon in arid and semiarid landscapes and play important roles in preventing soil erosion and nutrient loss. Halocnemum strobilaceum is one of the important indigenous plant species of Mighan playa that can not only protects itself against wind erosion but also reduces sediment removal and can forms Nebkha phenomenon. This study aims at examining the role of Ha strobilaceum in controlling wind erosion (Nebkha formation), and its morphometric relation with the accumulated sand in marginal dune land of Mighan playa, Arak, Iran. This study performed at an area of 1000 square meter. In order to analyze the morphometric characteristics of Nebkhas and the amount of accumulated sand in this Vegetative type, parameters including length, width and height of the Nebkhas and canopy cover of Ha strobilaceum were measured separately. The results reveal that Ha strobilaceum can stabilize 74.1m3h-1 equal to 118/56 ton/ha that average is a remarkable number considering the dimensions of the Nebkhas and can prevent soil erosion. So there are correlation among Nebkha volume and large diameter and canopy area, (r=0.68*). and There was no significant relationship between Nebkha volume and plant height (from the top Nabka).
    Keywords: Arak, Halocnemum strobilaceum, Wind Erosion, Nebkha, Playa
  • Hamid Toranjzar, Azadeh Fathi, Abbas Ahmadi
    Annually, 200 ha of Agh Ghala rangelands in Golestan, Iran are under Alkaligrass Puccinella distans''s cultivation but the failure in the identification of appropriate sites for seed sowing may result in high costs of cultivation. The current study aims to reduce such costs through the examination of apt sites to grow P. distans in northern rangelands of Agh Ghala Golestan, Iran. Because of the same topography and climate of the study area and Gomishan rangeland in closure where the plant grows and seeds are collected, a map of photomorphic units was first prepared using satellite images of Landsat 5 (28.05.2011) and Google Earth. Then, some soil physical and chemical properties including texture, EC, pH and organic matter were measured in three photomorphic units. In each photmorphic unit, three transects (length of 150 m and intervals of 50 m) were set up. Along each transect, three soil samples at the depth of 0–10 cm (9 samples in each photomorphic unit) were taken and transferred to the laboratory. In order to verify the suitability of the predicted photomorphic unit, the seeds had been sown in the above mentioned key area of each photomorphic unit and P. distans cover percent was estimated. Data were analyzed and means comparison was done between the units using Tukey method. Incorporating all the obtained data led to predict the location of appropriate photomorphic unit for the seed sowing of this plant. Despite the initial prediction of suitable seeding location (photomorphic unit 3), results indicated that the photomorphic unit 1 was the most successful area which had a lower depth of underground water table and higher EC and vegetation cover percent as compared to two other units. Based on the findings of current study, it is recommended that seeding operation should be concentrated on photomorphic unit 1.
    Keywords: Puccinellia distans, Soil properties, Photomorphic unit
  • حمید ترنج زر، اصغر زارع چاهوکی *

    روش های زمین آماری، به دلیل در نظر گرفتن همبستگی مکانی داده ها، از اهمیت زیادی در بررسی های مربوط به پراکنش داده های زمینی برخوردارند. در این تحقیق ارزیابی کارایی روش های زمین آمار و ارائه قابلیت های آن در مطالعه برخی خصوصیات خاک (مقدار شن، مقدار سولفات، و هدایت الکتریکی) در جامعه مهم گیاهی قره داغ در منطقه کویر میقان اراک مطالعه شد. نخست بر روی نقشه منطقه در جامعه گیاهی قره داغ، با توجه به وسعت آن، 98 نقطه شبکه بندی شد، به طوری که نقاط برداشت پوشش گیاهی هم در قالب این شبکه گنجانده شود. پس از پیداکردن نقاط به وسیله GPS، در هر نقطه از خاک در عمق های 20 0 و 100 20 سانتی متری خاک نمونه برداری شد و خصوصیات مورد مطالعه آن ها بررسی شد. سپس، با استفاده از تحلیل نیم تغییرنما، مدل گوسن با ضریب تشخیص بالاتر از 95/0 بهترین مدل تجربی برای ویژگی های خاک انتخاب شد. از بین روش های کریجینگ معمولی، ساده، و IDW روش کریجینگ معمولی بهترین نتایج را در معیارهای ارزیابی متقاطع (خطای مربعات میانگین و خطای متوسط) نشان داد. روش کریجینگ از صحت پیش بینی بالاتری نسبت به سایر روش ها برخوردار است. در نهایت، تخمین مکانی ویژگی های خاک با کاربرد روش کریجینگ معمولی انجام شد.

    کلید واژگان: جامعه گیاهی قره داغ, درون یابی, کویر میقان, ویژگی های خاک
    Hamid Toranjzar, Asghar Zare Chahouki

    Geostatistical approaches have great importance because they include spatial correlation of geographic data. Present study evaluated the efficiency of geostatistical techniques and demonstrated their capabilities in studying the soil variables(soil texture (sand percent), EC and So4-2) in the important plant community of Nitraria schoberi in Meighan desert, Arak. A regular grid on the map comprising rectangular cells was designed and situated over the experimental area with 98 points for vegetation type. The grid was laid out in the field using the global positioning system. Soil samples were taken between 0-20 and 20-100 cm layers for each point. Analysis using the best view at semivariogram model were applied to select the Gaussian models of soil characteristics with R2 higher than 0.95. Among ordinary Kriging, simple Kriging and Inverse distance weighting methods, ordinary kriging method showed the best cross-validation criteria (mean square error and average error) and had higher prediction accuracy than others. Finally, spatial estimates of the soil characteristics were performed using ordinary kriging.

    Keywords: interpolation methods, Mighan Desert, Soil properties, Nitraria schoberi
  • عباس احمدی*، مسعود گماریان، حمید ترنج زر، معصومه سنجری
    این مطالعه به منظور مقایسه کیفیت علوفه دو گونه شورپسند بومی مراتع شورروی کویر میقان اراک شامل Camphorosma monspeliaca و Limonium iranicum انجام گرفت. زی توده هوایی این گونه ها در سه مرحله رشد فنولوژیکی (رشد رویشی، گلدهی کامل و رسیدن بذر) جمع آوری گردید. شاخص های کیفیت علوفه شامل پروتئین خام (CP)، درصد ماده خشک قابل هضم (DMD)، درصد ماده خشک مصرفی(DMI)، دیواره سلولی عاری از همی سلولز (ADF)، دیواره سلولی عاری از همی سلولز (NDF)، انرژی متابولیسمی (ME)، فسفر و ارزش غذایی نسبی (RFV) برای گونه های مختلف تعیین گردید. نتایج حاکی از وجود اختلاف معنی دار بین گونه های مورد مطالعه و مراحل مختلف رشد فنولوژیکی بود. گونه L. iranicum دارای بیشترین میزان پروتئین خام در مرحله رشد رویشی (62/14 درصد) بود، در حالی که گونه C. monspeliaca در مرحله گلدهی کمترین میزان پروتئین (39/5 درصد) را دارا بود. همچنین بیشترین ارزش غذایی نسبی (9/135) برای گونه C. monspeliaca محاسبه گردید که به طور معنی داری با گونه L. iranicum تفاوت داشت. در هردو گونه شاخص های CP، DMD و ME با پیشرفت مراحل فنولوژی کاهش و شاخص های ADF و NDF افزایش یافتند. یافته های این تحقیق نشان داد که گونه های شورپسند محتوی سطوح قابل اطمینانی از پروتئین هستند که قادر است میزان ازت مورد نیاز دام چرا کننده را تامین نماید اما میزان فسفر برای گوسفند ناکافی بوده و بر ضرورت استفاده از مکمل های غذایی تاکید می شود. نتایج همچنین قابلیت خوب گیاهان شورپسند و مقاوم به شوری را به عنوان منبع علوفه دام و نیز اصلاح و احیای مراتع خشک و نیمه خشک تبیین می نماید.
    کلید واژگان: کیفیت علوفه, مراحل رشد فنولوژیکی, گیاهان شورپسند, ارزش غذایی نسبی
    Abbas Ahmadi *, Masoud Gomarian, Mojdeh Sanjari
    This study was conducted to compare forage quality of two native halophytespecies Camphorosma monspeliaca and Limonium iranicum collected from Meighansaline rangelands near Arak city in center of Iran. Edible biomass of both species wassampled on three phonological stages (vegetative growth, full flowering and seedripening). Forage quality indices such as Crude Protein (CP), Dry Matter Digestibility(DMD), Dry Matter Intake (DMI), Metabolizable Energy (ME), Acid Detergent Fiber(ADF), Neutral Detergent Fiber (NDF) and Phosphorus (P) were evaluated. The resultsindicated there were significant differences (p<0.01) between species and phenologicalstages. L. iranicum had the highest CP (14.62%) in vegetative stage while C. monspeliacahad the lowest CP (5.39%) in flowering stage. C. monspeliaca also exhibited the highestRelative Feeding Values (RFV=135.9), which was significantly different from those of L.iranicum. In both species, the CP, DMD and ME were decreased with progressingphonological stages while ADF and NDF, increased. Our findings showed that thesehalophyte species contain reasonable CP level which could provide N requirements ofgrazing animals whereas Phosphorus was deficient for sheep, suggesting supplementaryfeeding. The results support the good potential of halophytes and salt tolerant plants assource of livestock fodders and arid and semi-arid rangelands improvement.
    Keywords: Forage quality, Phenological stages, Halophytes, Relative feeding value
  • حمید ترنج زر، مسلم پورمریدی
    تحقیقات مختلفی در ایران و کشورهای دیگر برای ارزیابی بیابان زایی صورت گرفته که منجر به ارائه مدل های ملی و منطقه ای شده است، که از آن جمله می توان به مدل IMDPA اشاره کرد. این مدل برای یک مطالعه موردی در منطقه طراز ناهید ساوه استفاده شده است. در این بررسی پنج فاکتور اقلیم، خاک، پوشش گیاهی، آبیاری و اقتصادی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت و با توجه به شرایط منطقه برای هر معیار چندین شاخص در نظر گرفته شد. بر پایه شاخص های گزینش شده برای هر معیار، از میانگین هندسی شاخص ها در هرمعیار، نقشه کیفی معیار مورد نظر بدست آمد و در پایان از میانگین هندسی معیارها، نقشه شدت بیابانزایی تهیه شد. نقشه نهایی بیابانزایی بدست آمده نشان دهنده کلاس متوسط و شدید روند بیابانزایی در منطقه می باشد. با توجه به ارزیابی های صورت گرفته مشخص شد که شاخص بافت خاک با ارزش عددی 75/3 (کلاس خیلی شدید) و وضعیت پوشش گیاهی با ارزش عددی 9/2 تاثیر بیشتری را در بیانزایی منطقه دارد. همچنین ارزش کمی شدت بیابان زایی برای کل منطقه مورد مطالعه 31/2= DSمحاسبه شد که نشان از کلاس متوسط برای کل منطقه می باشد.
    کلید واژگان: بیابان زایی, ارزیابی بیابان, مدل IMDPA, طراز ناهید
    Hamid Toranjzar, Moslem Poor
    Several studies have been performed to evaluate the desertification in Iran and other countries which led to present national and regional models. One of them is IMDPA model. This model was used as a case study in Taraz Nahid, Saveh, Iran. In this study, five factors including climate, soil, vegetation, irrigation, and socioeconomic ones were evaluated. According to the region conditions for each criterion, several indices were considered. Based on the selected indices for each criterion, the qualitative maps were developed from geometric mean of indices for each criterion and finally, the desertification intensity map was prepared from the geometric mean. The final desertification map shows the balanced (moderate) and intense (severe) classes of desertification process in the region. According to the performed evaluations, the soil texture index with the average value of 3.75 (very severe class) and vegetation conditions with the average value of 2.9 were more effective indices in the region desertification. Also, the desertification quantitative intensity value (DM=2.31) was calculated for the entire study region that showed the moderate class for this region.
    Keywords: Desertification, Evaluation, IMDPA model, Taraz Nahid
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال