به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب

حمید صالحی نیا

  • صبا پارسایی، نجمه جهانی، حمید صالحی نیا، محمدرضا رئیسون*
    مقدمه و هدف

    بیماران مبتلا به سرطان پستان، به دلیل ترس از عود، نگرانی در مورد مرگ و میر و پیامدها، اضطراب مربوط به درمان، تجربه مشکلات جسمی و مالی میزان بالایی از پریشانی را تجربه می کنند. یکی از روش های مداخله ای که برای حمایت روان شناختی بیماران سرطانی استفاده می شود، درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش ذهن آگاهی بر تنظیم هیجانات و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان صورت گرفت.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر یک مطالعه مداخله ای است که بر روی بیماران مبتلا به سرطان پستان شهرستان بیرجند در سال 1401-1402 انجام شد. در این مطالعه 30 نفر در دو گروه کنترل و مداخله (هر گروه 15 نفر) به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. آموزش ذهن آگاهی طی هشت هفته (هر هفته یک جلسه و هر جلسه یک الی یک ساعت و نیم) در گروه مداخله صورت گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تنظیم هیجان گراس و جان (2003) و پرسشنامه تحمل پریشانی هیجانی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 26 و آزمون های تی مستقل و تی زوجی و در سطح معنی داری 05/0 انجام شد.

    یافته ها

    براساس نتایج، میانگین سن افراد وارد شده به مطالعه در گروه های کنترل و مداخله به ترتیب0/12 ± 9/46 و 7/11 ± 8/45  سال بود که تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد (795/0=p). سایر متغیرهای زمینه ای بین دو گروه تفاوت معنی داری نداشت (05/0>p). نتایج مطالعه حاضر نشان داد پس از انجام مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی، افراد در گروه مداخله نمره بالاتری را در مقایسه با گروه کنترل کسب کردند که این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار بود (6/7 ± 4/41 در مقابل 6/6 ± 3/45؛ 146/0=p). اگرچه این مداخلات تاثیری در نمره تحمل پریشانی در دو گروه کنترل و مداخله نشان نداد (6/6 ± 5/31 در مقابل 4/6 ± 8/33 ؛ 334/0= p).

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مطالعه حاضر، مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیرات قابل توحهی را بر تنظیم هیجانات در بیماران مبتلا به سرطان پستان دارد، از این رو اجرای برنامه های آموزشی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند برای کاهش هیجانات مبتلایان به سرطان پستان مفید باشد.

    کلید واژگان: سرطان پستان, ذهن آگاهی, تنظیم هیجانی, تحمل پریشانی
    Saba Parsaee, Najmeh Jahani, Hamid Salehiniya, Mahamdreza Raeison*
    Introduction

    Breast cancer patients experience high levels of distress due to fear of recurrence, worry about mortality and outcomes, anxiety related to treatment, as well as experiencing physical and financial problems. One of the intervention methods used for psychological support of cancer patients is mindfulness-based treatments. Therefore, the present study aimed to assess the effect of mindfulness training on emotional regulation and distress tolerance in women with breast cancer.

    Methods

    The present interventional study t was conducted on breast cancer patients in Birjand in 2023. this study recruited 30 subjects in two control and intervention groups (15 people in each group) using the convenience sampling method. Mindfulness training took place in the intervention group for eight weeks (one session per week and one to one and a half hours per session). The Gross and John (2003) emotion regulation questionnaire and the Simmons and Gaher (2005) emotional distress tolerance questionnaire were used to collect information. Data were analyzed in SPSS software (version 26) using independent t-tests and paired t-tests at a significance level of 0.05.

    Results

    The mean age scores of patients in the control and intervention groups were 46.9±12.0 and 45.8±11.7 years, respectively, and no significant difference was observed between the two groups (P=0.795). The results of the present study demonstrated that after the mindfulness-based interventions, subjects in the intervention group obtained higher scores than the control group, which was statistically significant (58.1±6.2 vs. 50.1±7.3; p=0.003). Nonetheless, these interventions did not display a significant effect on distress tolerance scores in both control and intervention groups (6.4±33.8 vs. 6.6±31.5; P=0.334).

    Conclusions

    As evidenced by the results of the present study, the intervention based on mindfulness has significant effects on the regulation of emotions in patients with breast cancer; therefore, the implementation of educational programs based on mindfulness can be of great help in reducing the emotions of patients with breast cancer.

    Keywords: Breast cancer, Mindfulness, Emotion regulation, Distress tolerance
  • آزاده ابراهیم زاده، زهرا میرزائی، حمید صالحی نیا، حمید عباس زاده*
    مقدمه

    دندانپزشکان در خط مقدم عفونت های ویروسی مانند کرونا ویروس جدید هستند. با توجه به نیاز دندانپزشکان به افزایش دانش در خصوص بیماری های نوظهور، این مطالعه با هدف تعیین مقایسه تاثیر آموزش از طریق روش اینفو گرافیک با روش چند رسانه ای در آگاهی بخشی به دندانپزشکان و دانشجویان دندانپزشکی شهر بیرجند در خصوص بیماری کرونا ویروس2019 انجام گرفت.

    روش بررسی

    مطالعه به صورت مداخله ای در سال 1400 بر روی 196 دندانپزشک و دانشجوی دندانپزشکی شهربیرجند که به طور تصادفی به گروه های آموزش به روش اینفو گرافیک (n=98) و آموزش به روش چند رسانه ای (n=98) تقسیم شدند، انجام شد. محتوای آموزشی در مورد گروه ها یکسان بود. آزمون 40 نمره ای قبل و بعد از مداخله آموزشی در دو گروه به عمل آمد و نتایج با استفاده از آزمون های آماری کای دو و تی مستقل در سطح معنی داری p<0.05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

    نتایج

    میانگین نمرات پیش آزمون در گروه اینفوگرافیک و چند رسانه ای به ترتیب 28.69±5.38 و 28.04±6.47 بود. بین نمرات دانش در دو گروه قبل از مداخله آموزشی تفاوت معناداری وجود نداشت (P=0.44). میانگین نمرات پس آزمون درگروه چند رسانه ای و اینفو گرافیک به ترتیب 38.83±1.14 و 31.11±3.19 بود. نتایج تست های آماری نشان داد که بین نمرات دانش بعد از مداخله آموزشی تفاوت معنی داری وجود داشت (P=0.001).

    نتیجه گیری

    آموزش چند رسانه ای نسبت به اینفو گرافیک تاثیر بیشتری در ارتقا سطح دانش دارد، بنابراین پایه گذاری این روش آموزشی توسط سیاستگذاران بهداشتی به عنوان یک روش آموزشی موثر در زمینه بیماری های نوظهور توصیه می شود.

    کلید واژگان: دانش, کووید19, آموزش اینفوگرافیک, آموزش چند رسانه ای
    Azadeh Ebrahimzadeh, Zahra Mirzaie, Hamid Salehiniya, Hamid Abbaszadeh*
    Introduction

    Dentists are at the forefront of viral infections such as the new coronavirus. Considering the need for dentists to increase their knowledge about emerging diseases, this study compared the impact of education through the infographic with the multimedia in informing the dentists and dental students of Birjand City about the 2019 coronavirus disease.

    Methods

    An interventional study was done in 2022 on 196 dentists and dental students in Birjand city, who were randomly divided into groups of education through infographic (n = 98) and education through multimedia (n = 98). The educational content was the same for the groups. A 40-point test was performed before and after the educational intervention, and the results were analyzed using chi-square and independent t-tests at a significance level of P < 0.05.

    Results

    The average pre-test scores in the infographic and multimedia groups were 28.69 ± 5.38 and 28.04 ± 6.47, respectively. There was no significant difference between the knowledge scores in the two groups before the intervention (P = 0.44). The average post-test scores in the multimedia and infographic groups were 38.83 ± 1.14 and 31.11 ± 3.19, respectively. The results of the statistical tests showed that there was a significant difference between the knowledge scores after the educational intervention (P = 0.001).

    Conclusion

    Multimedia education is more effective than infographics in improving the level of knowledge, so the establishment of this educational method by health policymakers is recommended as an effective educational method in the field of emerging diseases.

    Keywords: knowledge, COVID-19, infographic education, multimedia education
  • مهسا حسین زاده، محمدرضا میری، المیرا زرین قلم، حمید صالحی نیا*
    مقدمه

    توجه به جنبه های مختلف سلامت روانی دانشجویان زمینه ساز پیشرفت تحصیلی آنها می شود، در عین حال اعتماد به نفس و استرس در دانشجویان از جنبه های بسیار مهم در عملکرد تحصلی و سایر جنبه های زندگی آنان می باشد مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه اعتماد به نفس و استرس در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند درسال 1400-1399 انجام شد.

    روش بررسی

    در این مطالعه 348 نفر از دانشجویان وارد مطالعه شدند که به علت شیوع کرونا و عدم دسترسی حضوری به دانشجویان، جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه های استرس دوران دانشجویی گادزلا و پرسشنامه اعتماد به نفس مرادی که به صورت google form طراحی شدند، انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی انجام شد.

    نتایج

    میانگین سنی افراد مورد بررسی 34/21 با انحراف معیار 74/1 سال بود. از نظر جنسیت، 8/68 درصد زن و مابقی مرد بودند. نتایج مطالعه نشان داد که اعتماد به نفس و استرس دانشجویان در سطح متوسط قرار دارد، بر اساس نتایج بین اعتماد به نفس و جنسیت و دانشکده رابطه معنی داری مشاهده گردید، برساس آزمون ضریب همبستگی بین اعتماد به نفس و استرس همبستگی مثبت مشاهده گردید (r = 0.431 و p = 0.001).

    نتیجه گیری:

     دانشجویانی که از سطح اعتماد به نفس بالاتری برخوردار هستند سطح استرس پایین تری دارند، در نتیجه میتوان با تقویت اعتماد به نفس در دانشجویان سطح استرس آنان را نیز کاهش داد، از این رو برگزاری دوره های افزایش اعتماد به نفس در دانشجویان مفید می باشد.

    کلید واژگان: اعتماد به نفس, استرس, دانشجویان, بیرجند
    Mahsa Hosseinzadeh, MohammadReza Miri, Elmira Zarringhalam, Hamid Salehiniya*
    Introduction

    Paying attention to different aspects of students' mental health paves the way for their academic achievement, at the same time, self-confidence and stress in students are very important aspects in academic performance and other aspects of their lives. The present study aimed to examine the relationship between self confidence and stress in students of Birjand University of Medical Sciences in 2019.

    Methods

    In this study, 348 students were included. Due to the prevalence of corona virous and lack of face-to-face contact with students, data were collected through the Gadzell Student Stress Questionnaire (51 questions) and the Moradi Confidence Questionnaire, which has 30 questions designed by google form. SPSS software and t-test, analysis of variance and correlation coefficient were used to analyze the data.

    Result

    The mean age of the subjects was 21.34 years with a standard deviation of 1.74 years. In terms of gender, 68.8% were female and the rest were male. Based on the results, a significant relationship was observed between self-confidence and gender and college. Based on the correlation coefficient test, a positive correlation was observed between r and stress (r = 0.431 and p = 0.001).

    Conclusion

    Students who have a higher level of self-confidence have lower levels of stress, therefore, their stress level can be reduced by strengthening students 'self-confidence, and therefore, holding courses to increase students' self-confidence. It is useful.

    Keywords: Confidence, Stress, Students, Birjand
  • فاطمه طالبیان، امیرحسین گودرزی، حمید صالحی نیا، طاهره یعقوبی*
    زمینه و هدف

    عاطفه منفی یکی از عوامل کاهش کارایی فردی می شود و به عنوان یکی از عوامل تهدیدکننده سلامتی پرستاران در محیط های بیمارستانی نیز شناخته شد. لذا هدف تحقیق، تعیین ارتباط عاطفه منفی در محیط کار با سلامت روان پرستاران بخش های ویژه در مراکز اموزشی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر به صورت توصیفی مقطعی در سال 1399 بر روی 195 پرستار شاغل در بخش های دیالیز، ICU و CCU از پنج بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران صورت گرفت. نمونه گیری با روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام گردید. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه اعمال منفی (NAQ-R) و پرسش نامه سلامت عمومی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمارهای توصیفی و آزمون ه ضریب همبستگی  با استفاده از نرم افزار spss نسخه21 استفاده شد.

    یافته ها

     بر اساس یافته های پژوهش همبستگی مثبت معناداری میان عاطفه منفی و ابعاد آن با سلامت روان و ابعاد آن وجود داشت (00/0≤p). همچنین در برخی موارد همبستگی ابعاد سلامت روان با عاطفه منفی ضعیف، ضریب همبستگی با حیطه اجتماعی 875/0 و با حیطه افسردگی 225/0 به دست آمد.

    نتیجه گیری

     همبستگی مثبت بین عاطفه منفی و سلامت روان نشان دهنده این است که با افزایش عاطفه منفی، سلامت روان پرستاران نیز کاهش می یابد. از انجایی که یکی از وظایف این حرفه، حفظ و ارتقا سلامتی مردم می باشد، لذا کارکنان پرستاری باید از حداکثر سلامتی بهره مند باشند تا هنگام مواجهه با عاطفه منفی از عواقب این پدیده کمتر آسیب ببینند.

    کلید واژگان: عاطفه منفی, سلامت روان, پرستار, خشونت
    Fatemeh Talebian, Amirhossein Goudarzi, Hamid Salehiniya, Tahereh Yaghoubi*
    Background & Aims

    Negative Affect is an action occurring when an individual is involved in a mutual interaction, triggered by verbal and non-verbal power in order to make the person to comply with the orders and ultimately, it accompanies with gaining benefits. Negative Affect in workplace in recent years has drawn lots of attention because it results in serious consequences for the individuals and the goals of the organization. For this reason, Negative Affect is viewed as one of the severe forms of organizational and interpersonal misbehaviors in organizational environments. Of such Negative Affect behaviors, we can mention some passive behaviors like: negligence, intentional inattention and active behaviors such as: overt and covert threat. Negative Affect at workplace lowers the staff’s efficiency and performance in the organization since this phenomenon is associated with job dissatisfaction, anxiety, depression, burnout and reduced job commitment. Of course, being exposed to bullying is viewed as a critical source of stress. On the one hand, one of the outcomes of bullying is psychosomatic complaint originating from psychological processes of human beings. Negative Affect is also characterized as a threating factor to the nurses’ health in hospital settings. The findings of a study revealed that by strengthening resilience and hope, it’s viable to control the consequences of encountering bullying on the psychosomatic health of the nurses. As the conducted studies suggest, various factors such as: lack of understanding among fellows and manager, personality traits, major changes in practice bring about bullying. The research by Johnson et al. (2019) suggested that Negative Affect outbreak is high among nurses and as Negative Affect increases, the quality of care provided by the nurses decreases and client’s safety declines and job burnout increases. Since one of the tasks in this profession is to maximally maintain people’s health, thus the nursing staff have to be equipped with maximum level of health. In particular, due to the nature of the ward, the nursing working in special wards are more exposed to the situations like the patients on the verge of death, emergencies and unpredictable conditions, noisy monitoring equipment and conducting clinical and drug administration processes with advanced and efficient devices. Despite the studies performed about hospital workplace related Negative Affect, nothing as exclusive has been discovered so far dealing with bullying association with special wards’ nurses’ mental health. This gap emphasizes the necessity for further studying. Consequently, the current study has been designed and performed pursuing the goal to outline the relationship between Negative Affect and special wards’ nurses’ mental health in the educational hospitals affiliated with MazandaranUniversity of Medical Sciences.

    Methods

    This study is a descriptive-analytical research done as cross-sectional in 2020. The statistical community is made up of all (ICUs, CCUs and dialysis wards) nurses from five educational hospitals of Mazandaran University of Medical Sciences. The nurses were selected through proportional and simple random methods, which overall resulted in 195 nurses. The data collection consisted of three questionnaires as the demographics, bullying and mental health. A) The demographics questionnaire including age, gender, hospital, marital status, job status and working history. B) Bullying (Negative Affect) questionnaire developed in 2001 and psychometrically assessed in Iran by Salimi et al. (2017). C) General Health Questionnaire (GHQ) was developed in 1972 and psychometrically assessed by Tehrani et al. (2011) in Iran and its reliability was reported as 0.93 using Alpha-Cronbach. The ethical considerations observed in the present research involved not requiring the name to be mentioned in the questionnaires, giving the samples information about the research objectives and the optional participation in the study. Having acquired the permit from Ethics Committee of Mazandaran University of Medical Sciences, the questionnaires were distributed in Google Form in the social networks of the nurses in the study hospitals and after completing and collecting the questionnaires, the obtained data were analyzed using SPSS -21 and descriptive statistics indices (frequency distribution tables, mean and standard deviation) and and correlation coefficient (predicting the random variable in terms of another variable) was analyzed.

    Results

    The mean and the standard deviation of Negative Affect imposed on the CCU nurses got the max score as 62.53±14.90 and that of the ICU nurses got the min score as 55.68±15.77 and 72.6% of the participants were exposed to moderate rate of bullying. The mean and standard deviation of the mental health of the CCU nurses got the max score as 33.03 ±8.09 and that of the dialysis wards’ nurses got the min score as 29.11±2.61. Regarding the subscales of the General Health Questionnaire, the social area with a frequency of 93% was identified as the most prevalent disorder and depression with a frequency of 1.6% was detected as the least common disorder. According to the study findings, a significant positive correlation was discovered between Negative Affect and its dimensions and mental health and its dimensions (P≤0.00). Besides, in some cases, the correlation between the mental health dimensions and Negative Affect each other was achieved as poor: the correlation coefficient with social area was gained as 0.875 and with depression area as 0.225.

    Conclusion

    The positive correlation between Negative Affect and mental health indicates that as bullying score increases, the nurses' mental health decreases. Moreover, the findings revealed that the mental health of women and single individuals is more exposed to danger. Since one of the obligations in this profession is to maintain and promote people’s health, then the nursing staff have to be at the maximum level of health so that to be less affected by the consequences of this phenomenon when facing Negative Affect. Therefore, it’s imperative for the medical health system management to develop some programs to lower Negative Affect in nurses’ workplace environment. Regarding the significant relationship existing between Negative Affect and mental health, it can be inferred that by workplace bullying increases , the individuals’ mental health gets impaired .According to the study derived findings about the mental health of women and single individuals, it’s recommended to screen the organizational Negative Affect behavior in the professional health services of the organization, or to develop on-the-job training courses or some courses during their studies at university to increase their mental health and preparedness for Negative Affect behaviors among this group of people so that to be equipped with favorable mental health when encountered with Negative Affect behaviors. Moreover, to determine the proposed approaches’ effectiveness, it’s imperative to develop and conduct an intervention study.  Of the present study limitations, we can report lack of controlling the confounding factors of Covid-19 pandemic effect on nurses’ mental health which results in being cautious about generalizing and interpreting the study findings. Therefore, it’s required to perform extensive studies about Negative Affect and mental health of the nurses in other province located hospitals and also employ other tools such as qualitative approaches like interview in order to boost the accuracy of post-Covid-19 pandemic study findings.

    Keywords: Negative Affect, Mental Health, Nurse, Bullying
  • بیرام بی بی بیات*، حمید صالحی نیا
    مقدمه
    یادگیری تجربه ای است که در فراگیر استرس ایجاد می کند و از طرفی تعلل ورزی در موقعیت تحصیلی یک پدیده ی بسیار رایجی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه ی بین عوامل استرس زای دانشجویی و تعلل ورزی در دانشجویان ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1395 انجام شد.
    روش ها
    در این مطالعه مقطعی 267 نفر از دانشجویان ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. جمع آوری داده با استفاده از پرسشنامه های استرس دوران دانشجویی گادزلا (Gadzell) 51 سوالی و مقیاس ارزیابی تعلل ورزی نسخه دانشجو شوارز و دیهل (Schwarzer & Diehl) 10 سوالی انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده ازآمار توصیفی و آزمون ضریب همبستگی پیرسون در سطح معناداری کم تر از 05/0 انجام گرفت.
    نتایج
    میانگین سنی افراد مورد مطالعه 56/3±39/23 بود. از نظر جنسیت 7/39درصد افراد مورد مطالعه پسر و مابقی دختر بودند. بر اساس آزمون ضریب همبستگی بین عوامل استرس زای دانشجویی و تعلل ورزی همبستگی مثبت و ضعیفی مشاهده گردید (30/0 =r و 001/0>p) ؛ همچنین بین معدل با تعلل ورزی همبستگی منفی و بسیار ضعیفی مشاهده شد (13/0- =r و 028/0=p).
    نتیجه گیری
    دانشجویانی که تحت تاثیر عوامل استرس زای بالایی قرار دارند، تعلل ورزی بیش تری دارند. بنابراین می توان با کنترل و شناسایی عوامل استرس زای دانشجویی، تعلل ورزی را در بین دانشجویان کاهش داد.
    کلید واژگان: استرس, تعلل ورزی, دانشجویان, علوم پزشکی
    Beyrambibi Bayat*, Hamid Salehiniya
    Introduction
    Learning is an experience that causes stress in learners and on the other hand, procrastination in the educational situation is a very common phenomenon. The aim of this study was to examine the relationship between student-life stressors and procrastination in students living in dormitories of Tehran University of Medical Sciences in 2016.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 267 students living in dormitories of Tehran University of Medical Sciences who were selected by stratified sampling. Data were collected through Gadzella’s 51-item student-life stress inventory and Schwarzer and Diehl’s 10-item procrastination scale. Descriptive statistics and Pearson correlation coefficient were used to analyze the data at a 0.05 significance level.
    Results
    The mean age of the participants was 23.39±3.56. As to gender, 39.7 percent of students were male and the rest were female. According to the correlation coefficient test, there was a positive and weak correlation between student-life stressors and procrastination (p<0.001, r=0.30). There was also a negative and very weak correlation between GPA and procrastination (p=0.028, r=-0.13).
    Conclusion
    Students who are exposed to a great number of stressors tend to procrastinate more. It is therefore possible to reduce procrastination by identifying and controlling student-life stressors.
    Keywords: Stress, Procrastination, Students, Medical Sciences
  • محمدرضا میری، حمید صالحی نیا، مریم بهلگردی، اسما طیوری، امیر طیوری *
    مقدمه
    اصلی ترین عامل موثر بر انجام موفقیت آمیز پژوهش و دنبال کردن آن در دانشجویان تحصیلات تکمیلی، خودکارآمدی پژوهشی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین خودکارآمدی پژوهشی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 95-1394انجام شد.
    روش ها
    دراین مطالعه توصیفی مقطعی 200 دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال 95-1394 به صورت سرشماری وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدی پژوهشی فیلیپس و راسل (Phillips & Russell) که روایی و پایایی آن در مطالعات قبلی تایید شده بود، جمع آوری شد و توسط آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه تحلیل گردید.
    نتایج
    در نهایت 154 پرسشنامه تحلیل شد. میانگین سنی دانشجویان 3/6±51/30 سال بود. میانگین نمره خودکارآمدی پژوهشی 1/53±43/180 بود (ازمجموع 297نمره) که بر حسب مقطع تحصیلی و وضعیت تاهل اختلاف معناداری داشت و در دانشجویان مقطع دکتری (84/24±18/223) و دانشجویان مجرد (52/45±33/189) ، به طور معناداری بیش تر بود، ولی اختلاف معناداری در نمره خودکارآمدی پژوهشی دانشجویان، بر حسب جنسیت، وضعیت سکونت و دانشکده مشاهده نشد. بین معدل تحصیلی دانشجویان با نمره خودکارآمدی پژوهشی ارتباط مستقیم و معناداری وجود داشت (290/0=r و 0001/0=p).
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه حاضر نشان داد، خودکارآمدی پژوهشی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه علوم پزشکی بیرجند، در حد متوسط است و برای ارتقا، نیاز به مداخلات آموزشی مناسب وجود دارد.
    کلید واژگان: خودکارآمدی پژوهشی, خودکارآمدی, تحصیلات تکمیلی
    Mohammad Reza Miri, Hamid Salehiniya, Maryam Bahlgerdi, Asma Tiyuri, Amir Tiyuri *
    Introduction
    Research self-efficacy is the main factor influencing successful administration and pursuing of research by postgraduate students. This study aimed to determine research self-efficacy among postgraduate students at Birjand University of Medical Sciences (BUMS) in 2015-16.
    Methods
    This descriptive, cross-sectional study was conducted on 200 master and PhD students at BUMS in 2015-16 academic year who were selected by census method. Data were collected by means of Phillips and Russell’s research self-efficacy questionnaire whose validity and reliability had already been confirmed. The collected data were analyzed using independent t-test, one-way ANOVA, Pearson correlation coefficient, and multiple linear regression.
    Results
    A total of 154 questionnaires were analyzed. The average age of students was 30.51±6.3 years. The mean score of research self-efficacy was 180.43±53.1 (out of 297) and showed a significant difference in terms of education and marital status being significantly higher in PhD students (223.24±18.84) and single students (189.45±33.52). However, no significant difference was found in research self-efficacy scores in terms of gender, residential status, and faculty. There was a significant direct relationship between grade point average and research self-efficacy (r=0.290, p=0.0001).
    Conclusion
    The results showed that the research self-efficacy of the postgraduate students at BUMS was at an average level and appropriate educational interventions are required to enhance research self-efficacy.
    Keywords: Research self-efficacy, Self-efficacy, higher education
  • حسین رفیع منش، مهشید غنچه، حمید صالحی نیا، عبدالله محمدیان هفشجانی
    زمینه و هدف
    سرطان پروستات شایع ترین سرطان در مردان است. این سرطان بیشترین بروز و دومین علت مرگ مردان را به خود اختصاص می دهد. داشتن یک تصویر کلی از خصوصیات و تغییرات اپیدمیولوژیک از این سرطان ضروری می باشد. لذا این مطالعه با هدف بررسی اپیدمیولوژی سرطان پروستات و روند تغییرات بروز آن در ایران صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه یک مطالعه مقطعی – توصیفی است که با استفاده از تحلیل مجدد داده های گزارش سالانه ثبت موارد سرطان از سال 1382 تا 1388 انجام گرفته است. تعداد کل موارد، بروز و بروز استاندارد شده مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت خصوصیات اپیدمیولوژیک و روند بیماری ارایه شده است.
    یافته ها
    بروز سرطان پروستات در کشور دارای یک روند افزایشی می باشد. به طوری تعداد موارد ثبت شده در سال 1382 برابر 1548 مورد بود ولی این تعداد در سال 1388 به 3856 مورد رسیده بود. کمترین میزان بروز استاندارد شده سنی (ASR) در سال 82 با 40/5 در 100 هزار نفر و بیشترین آن به سال 1387 با 80/12 در 100 هزار نفر اختصاص داشت. بیشترین موارد سرطان پروستات برای استان تهران بود.
    نتیجه گیری
    سرطان پروستات بیماری مردان مسن است که روند بروز آن در ایران رو به افزایش است. با توجه به تغییر شیوه زندگی و پیر شدن جمعیت کشور، برنامه ریزی برای انجام مطالعات اپیدمیولوژیک و علت شناسی در مورد این سرطان و تشخیص زودرس ضروری به نظر می رسد.
    کلید واژگان: سرطان پروستات, ایران, روند, اپیدمیولوژی
    Hossein Rafimanesh, Mahshid Ghoncheh, Hamid Salehinia, Abdollah Mohammadian Hafashjani
    Background and Objectives
    Prostate cancer is the most commonly diagnosed cancer in men. This type of cancer is the second leading cause of death and is of the highest prevalence in men. Therefore, having a general picture of the characteristics and changes of the cancer epidemiology is essential for this type of cancer. The aim of this study was to investigate the epidemiology of prostate cancer and its incidence trends in Iran.
    Methods
    This cross - sectional study conducted on date extracted from cancer registry system in Iran during 2003 to 2009. After separation of the data for prostate cancer, number of cases, incidence, and standardized incidence were studied, and the epidemiological characteristics of the disease during the studied period were presented.
    Results
    Incidence of prostate cancer in Iran has an increasing trend, so that the number of cases recorded in 2003 and 2009 are 1548 and 3856 cases, respectively. The lowest age-standardized incidence rate (ASR) observed in 2003 whit 5.4 and the highest ASR observed in 2009 whit 12. Among provinces, Tehran has the highest cases of prostate cancer and Sistan and Baluchistan province has the lowest cases. The highest incidence rate reported in the age group above 50 years.
    Conclusion
    Prostate cancer is a disease of older men that its incidence is increasing in Iran. Due to the changing in lifestyle of the people and the aging of the population, planning to conduct epidemiological and etiological studies about this cancer and early detection of disease by using screening test seems necessary.
    Keywords: Prostate cancer, Iran, Trends, Epidemiology
  • محمدرضا میری، حمید صالحی نیا، امیر طیوری*، مریم بهلگردی، علی اکبر تقی زاده
    مقدمه و هدف
    با توجه به طولانی شدن عمر و افزایش جمعیت سالمندان، رسیدگی به سلامت روانی آنان اهمیت خاصی یافته است، لذا این مطالعه با هدف تعیین شیوع اختلالات روانی و عوامل مرتبط با آن در سالمندان شهر بیرجند، انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه مقطعی روی 389 نفر از سالمندان شهر بیرجند در سال 1393 انجام شد. افراد با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای وارد مطالعه شدند و پس از رضایت برای ورود به مطالعه، جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی گلدبرگ (GHQ-28) به همراه سوالات زمینه ای، صورت گرفت. داده ها پس از ورود به نرم افزار 18spss با استفاده از آزمون های تی مستقل، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    میانگین سنی سالمندان مورد مطالعه 3/74±63/65 سال بود. 51/2 درصد سالمندان مشکوک به اختلال روانی، 3/3 درصد دچار افسردگی، 14/1 درصد دچار اضطراب، 15/2 دچار اختلال در عملکرد جسمانی و 14/1درصد دچار اختلال عملکرد اجتماعی بودند. شیوع اختلالات روانی در سنین بالاتر، زنان، تحصیلات پایین تر و از کار افتاده ها به طور معنی داری بیشتر بود (p=0/001).
    نتیجه گیری
    شیوع اختلالات روانی در سالمندان مورد مطالعه در سطح بالایی می باشد، استفاده از ابزار های غربالگری به منظور شناسایی زودرس اختلالات در سالمندان به ویژه سالمندان زن و یا با تحصیلات پایین تر و افراد از کارافتاده، می تواند برای کاهش شیوع این اختلالات پیشنهاد شود.
    کلید واژگان: شیوع, سالمندان, اختلالات روانی, بیرجند
    Mr Miri, H. Salehiniya, A. Tiyuri*, M. Bahlgerdi, Aa Taghizadeh
    Introduction and
    Purpose
    Researchers pay more attention toward mental health status of elderly due to increased life expectancy and aged population. Therefore, this study aimed to identify prevalence of mental disorders and its related factors among elderly at the Birjand city.
    Materials and Methods
    This cross sectional study was conducted among 389 elderly at Birjand city using multistage sampling method. Data were collected using Goldberg's General Health Questionnaire-28 (GHQ-28). We used SPSS version 18 to analyze data using t-test, ANOVA and Pearson correlation coefficient.
    Findings: Participants in the present study aged 63.65±3.74 years old in average. Slightly more than half (51.2%) of elderly was suspected to mental disorders, 3.3% had depressions, 14.1% had anxiety, 15.2% had physical dysfunction and 14.1% had Social dysfunction. Prevalence of mental disorders among older age, female, low education, unemployed and disabled elderly was significantly (p=0.001) higher than their counterparts.
    Conclusion
    Our findings indicated high prevalence of mental disorders among elderly. Therefore, it is recommended to utilize screening tools for early diagnosis of mental disorders especially among women, low education, unemployed and disabled elderly.
    Keywords: Prevalence, Elderly, Mental disorders, Birjand
  • بهزاد غلامعلیئی، سلمان خزایی، سمیه جمورپور، عبدالله محمدیان هفشجانی *، حمید صالحی نیا
    مقدمه
    موتورسواری از عوامل مهم ایجاد آسیب است و موتورسواران از گروه های آسیب پذیر حوادث جاده ای محسوب می شوند. مطالعه خصوصیات اپیدمیولوژیکی حوادث ترافیکی در موتورسواران اطلاعات با ارزشی در تشخیص اولویت های پژوهشی در اختیار ما قرار می دهد. لذا این مطالعه با هدف تعیین اپیدمیولوژی حوادث ترافیکی در موتورسواران سطح کشور، طی سال 1392 انجام شد.
    روش کار
    در این مطالعه مقطعی، داده های برنامه ثبت حوادث کل کشور در سال 1392 مورد بررسی قرار گرفت. تمامی حوادث ترافیکی که مجروح جهت دریافت خدمات به هر یک از بیمارستان های خصوصی و یا دولتی مراجعه نموده بود، در نظر گرفته شد. میزان بروز حوادث در موتورسواران در هر ده هزار نفر محاسبه شد. برای نقشه بندی رخداد حوادث از نرم افزار GIS و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 2010 Excel و 11 Stata استفاده شد.
    یافته ها
    در مطالعه حاضر تمامی موتورسواران دچار حوادث ترافیکی مجموعا شامل 168239 نفر مرد و 23222 نفر زن بودند. میزان حوادث ترافیکی در مردان بیشتر از زنان بود (به ترتیب 9/87 درصد و 1/12 درصد) و بیشترین افراد آسیب دیده مربوط به گروه سنی 20 تا 24 سال بود. همچنین بیشترین حوادث ترافیکی رانندگان، در کوچه و خیابان (12/84 درصد) رخ داده بود.
    نتیجه گیری
    بیشتر حوادث ترافیکی در افراد جوان و در مناطق درون شهری رخ داده بود، لذا بایستی با تصویب قوانین سخت گیرانه و فرهنگ سازی جهت اصلاح رفتارهای مخاطره آمیز، میزان بروز حوادث ترافیکی در موتورسواران را کاهش دهیم.
    کلید واژگان: حوادث ترافیکی, آسیب, موتور سواران
    Behzad Gholamaliee, Salman Khazaei, Somayeh Jamorpour, Abdollah Mohammadian Hafshejani*, Hamid Salehinia
    Introduction
    Motorcycling is one of the most important factors of causing injury and motorcyclists are assumed to be as a vulnerable group of road accidents. Evaluation of epidemiological characteristics of traffic accidents in motorcyclists provides valuable information to be used for determination of research priorities. This study aimed to investigate the epidemiology of country-level traffic accidents among motorcyclists in 2013.
    Methods
    In this Cross-sectional study data was collected and studied from the national accidents record program in 2013. All traffic accidents, that injured people has received medical services in any private or public hospitals, were considered. Incident rate of accidents in motorcyclists was calculated per ten thousand. For the occurrence of accidents, GIS software package was used and data analysis was done by Ecxel 2010 and Stata 11.
    Results
    In the present study, all injured motorcyclists included 168239 male and 23222 female. Number of traffic accidents in men was higher than women [87.9% and 12.1%, respectively] and the most affected people were in range of 20-24 years old group. Also, most of the traffic accidents has occurred on streets and alleys (84.12%).
    Conclusion
    Most of the traffic accidents has occurred in young people and urban areas. To reduce the risky behaviors and therefore decrease in the rate of motorcyclists’ traffic accident, development of strict laws and improvement of the cultural awareness should be emphasized more strongly.
    Keywords: Accidents, Traffic, Injuries, Motorcycles
  • زهرا اعظمی، حمید صالحی نیا
    زمینه و هدف
    سواد اطلاعاتی نیاز مهمی در عصر حاضر جهت دسترسی به اطلاعات مورد نظر در جامعه اطلاعاتی است. در عصر اطلاعات، با بهره گیری از مهارت های تفکر انتقادی، می توان به اطلاعات معتبر و موثقی دست یافت. این پژوهش با هدف تعیین رابطه تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی در دانشجویان دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت.
    روش کار
    پژوهش مقطعی- تحلیلی حاضر بر روی 338 نفر از دانشجویان دانشکده مدیریت و اطلاع رسانی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1392 انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه روا و پایای تفکر انتقادی کالیفرنیا- فرم ب ( California critical thinking skills test-Form B یا CCTST ) و پرسش نامه استاندارد سواد اطلاعاتی استفاده گردید. در نهایت، داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی و آزمون ضریب همبستگی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
    یافته ها
    دانشجویان مورد بررسی از نظر تفکر انتقادی در سطح پایینی قرار داشتند. بر اساس یافته های به دست آمده، بین میانگین نمرات تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی رابطه ضعیفی مشاهده گردید (050/0 = P). همچنین، بین سواد اطلاعاتی در دانشجویان با زیرمولفه های استنباط (12/0 = r، 040/0 = P) و تحلیل (16/0 = r، 006/0 = P) رابطه آماری مثبت و هم جهتی وجود داشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به پایین بودن سطح تفکر انتقادی در دانشجویان و رابطه بین زیرمولفه های تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی، برنامه هایی جهت ارتقای سطح تفکر انتقادی دانشجویان پیشنهاد می گردد؛ چرا که افزایش مهارت های سواد اطلاعاتی در دانشجویان به تفکر انتقادی وابسته است.
    کلید واژگان: سواد اطلاعاتی, تفکر انتقادی, دانشجویان
    Zahra Azami, Hamid Salehiniya
    Background and Objective
    Information literacy is a critical requirement for access to information in the communication age in the community. Through using critical thinking skills, valid and reliable information can be obtained. This research was conducted to determine the relationship of critical thinking with information literacy among student of the School of Management and Medical Information Sciences of Tehran University of Medical Sciences, Iran.
    Methods
    This analytical cross-sectional study was conducted on 338 students of the School of Management and Medical Information Sciences of Tehran University of Medical Sciences in 2014. The valid and reliable California Critical Thinking Skills Test-Form B (CCTST) and the Information Literacy Standard Questionnaire were used for collecting data. The collected data were analyzed using descriptive statistics and correlation coefficient test in SPSS software.
    Results
    The critical thinking skills among students were at a low level. A weak relationship was observed between the mean score of critical thinking and information literacy (P = 0.050). In addition, student's information literacy had a positive correlation with inference components (r = 0.12, P = 0.040) and analysis components of critical thinking (r = 16, P = 0.006).
    Conclusion
    Given the low level of critical thinking in students and the relationship between the components of critical thinking and information literacy, the implementation of programs to improve student's critical thinking is recommended. This is necessary due to the dependence of the increase in student's information literacy on critical thinking.
    Keywords: Critical thinking, Information literacy, Students
  • جلیل حسنی، علی خورشیدی، حمید صالحی نیا، سلمان خزایی، مهدی محمدیان، عبدالله محمدیان هفشجانی*
    Jalil Hasani, Ali Khorshidi, Hamid Salehiniya, Salman Khazaie, Mahde Mohammadian, Abdollah Mohammadian, Hafshejani*
    Background And Objective
    Timely diagnosis of brucellosis especially in non-endemic areas is accompanied with delay diagnoses or mistake. This study was aimed at identifying factors associated with delay diagnoses of brucellosis in the North and North West Iran.
    Materials And Methods
    This was a cross-sectional study. Data from the first 6 months of 1393 for all reported cases of brucellosis by health-care providers (public and private) were studied. Data on disease reporting forms were collected by health professionals in health centers. To examine the changing role of the delay in diagnosis, a logistic regression model and to evaluate the relationship between qualitative variables, chi-square test was used.
    Results
    In total, 2585 cases were reported by the patient care in the areas under study. Of these 1599 (62%), were male, and 2471 (95%) identified as new cases. The majority of cases 1017 (39.35%) attributed to age group of 25-44 years. Diagnostic delay significantly correlated with age and disease type (p
    Conclusion
    The findings of the study showed that more is delay in the diagnosis of new cases and the group 25-44 years. Strengthening disease surveillance and reporting system, disease transmission ways and clinical symptoms training in order to reduce the delay in diagnosis is essential.
    Keywords: delay diagnosis, brucellosis, Iran
  • مژگان میرغفوروند، پریوش احمدپور*، پری راهی، حمید صالحی نیا
    مقدمه
    درد پستان یکی از شایع ترین ناراحتی های پستان است. با توجه به کمبود مطالعات در زمینه علت شناسی درد دوره ای پستان و اتیولوژی ناشناخته این اختلال، مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط افسردگی و اضطراب با شدت و طول مدت درد پستان دوره ای در زنان انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی در سال های 94-1393 بر روی 322 زن 45-18 ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان تبریز انجام شد. از پرسشنامه های مشخصات فردی - اجتماعی، مقیاس ارزیابی شدت درد و مقیاس اضطراب و افسردگی بیمارستانی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برای برآورد میزان تاثیر هر یک از متغیرهای مستقل (افسردگی، اضطراب و مشخصات فردی- اجتماعی) بر متغیر وابسته (شدت درد پستان) از مدل خطی عمومی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 21) و آزمون های پیرسون، تی مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    بر اساس نتایج آزمون های دو متغیره، بین طول و شدت ماستالژی با نمره اضطراب و افسردگی ارتباط معنی دار آماری وجود داشت (05/0>p). بر اساس مدل خطی عمومی، نمره اضطراب و افسردگی جزء پیش گویی کننده های شدت درد پستان بودند.
    نتیجه گیری
    اضطراب و افسردگی از عوامل موثر بر شدت و طول مدت درد پستان دوره ای است، لذا گنجاندن حمایت های روانی عاطفی برای کاهش سطح اضطراب و افسردگی باید جزء پروتکل درمانی در این زمینه باشد.
    کلید واژگان: اضطراب, افسردگی, درد پستان دوره ای
    Mojgan Mirghafourvand, Parivash Ahmadpour, Pari Rahi, Hamid Salehiniya
    Introduction
    Mastalgia is one of the most common breast problems. Due to the lack of studies on the etiology of mastalgia and unknown etiology of this disorder, this study was performed with aim to assess the relationship between depression and anxiety with the severity and length of cyclic mastalgia in women.
    Methods
    This cross-sectional study was performed on 322 women aged 18-45 years old referred to Tabriz health and treatment centers in 2014-2015. The questionnaires of socio-demographic, Nominal Day Breast Pain (NDBP), and Hospital Anxiety and Depression Scale (HADS) were used for data collection. General linear model was used to estimate the effect of each of the independent variables (depression, anxiety and socio-demographic characteristics) on the dependent variable (severity of mastalgia). Data was analyzed by SPSS software (version 21), and Pearson test, t-test and ANOVA. P
    Results
    According to the results of bivariate tests, there was a significant correlation between the length and severity of mastalgia with anxiety and depression (P<0.05). According to the general linear model, the scores of anxiety and depression were the predictors of length and severity of mastalgia.
    Conclusion
    Anxiety and depression are of the effective factors on the severity and length of cyclic mastalgia, therefore, psychological and emotional support for reducing the level of anxiety and depression should be included in the treatment protocol in this regard.
    Keywords: Anxiety, Depression, Mastalgia
  • فاطمه کوهی، مهشید غنچه، حمید صالحی نیا
    مقدمه
    سرطان خون حدود 8 درصد کل سرطان ها را تشکیل می دهد. شناخت اپیدمیولوژی و روند سرطان خون جهت برنامه ریزی، ضروری می باشد. با توجه به نبود اطلاعات در این زمینه، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژی و روند تغییرات بروز سرطان خون در ایران صورت گرفت.
    روش ها
    مطالعه ی حاضر، به صورت مقطعی و با استفاده از تحلیل داده های منتشر شده توسط سیستم ثبت سرطان و مرکز مدیریت بیماری های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کشور در طی سال های 88-1382 انجام شد. میزان های بروز سنی و جنسی محاسبه و روندی از بروز بیماری به تفکیک جنس در طی این مدت ترسیم گردید.
    یافته ها
    طی سال های 88-1382 سرطان خون در کشور روند صعودی داشت. تعداد 21814 مورد سرطان خون در کل کشور ثبت شده بود که از 1734 مورد در سال 1382 به 3461 مورد در سال 1388 افزایش یافته بود. بیشترین و کمترین میزان بروز در زنان و مردان، به ترتیب در سال 1387 و 1382 گزارش شده بود. در استان های کشور، بیشترین میزان بروز در زنان مربوط به یزد و کمترین آن مربوط به سمنان، کرمانشاه، قم و کهگیلویه و بویراحمد و برای مردان بیشترین میزان بروز در یزد و کمترین آن در زنجان، خراسان جنوبی و شمالی، سمنان، اردبیل و کهگیلویه و بویراحمد گزارش شده بود. نسبت جنسی مرد به زن 64/1 بود.
    نتیجه گیری
    بروز سرطان خون در ایران در حال افزایش می باشد. اگر چه ممکن است نسبتی از این افزایش در اثر بهبود سیستم ثبت سرطان باشد، اما احتمال افزایش میزان بروز سرطان خون در اثر افزایش عوامل خطر مرتبط با آن وجود دارد. از این رو، شناسایی عوامل خطرساز این بیماری در مناطق مختلف کشور به منظور پیش گیری از ایجاد بیماری و تشخیص بیماری در مراحل اولیه برای کنترل بیماری توصیه می شود.
    کلید واژگان: لوسمی, اپیدمیولوژی, بروز, روند
    Fatemeh Koohi, Mahshid Ghoncheh, Hamid Salehiniya
    Background
    Leukemia makes up about 8% of all cancers. Understanding the epidemiology of leukemia is very effective in planning for this cancer. According to lack of information in the field, the present study aimed to investigate the epidemiology and trend of incidence of leukemia in Iran during 2003 to 2010.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted using the analysis data from the Iranian National Cancer Registration System and Disease Management Center, Ministry of Health and Medical Education during the years 2003 to 2010. The incidence rates were calculated by age and gender and the trend of incidence of the disease by sex during this period was achieved.
    Findings
    Evaluation of cancer registration data in the years 2003 to 2010 showed the ascending trend of leukemia in Iran. 21814 cases of leukemia were recorded in the whole country that increased from 1734 cases in 2003 to 3461 cases in 2010. The highest and the lowest incidence in women and men were reported in years 2009 and 2003, respectively. In the provinces of country, the highest reported incidence in women was in Yazd and the lowest incidence was in Semnan, Kermanshah, Qom and Kohgiluyeh and Boyer Ahmad; and for men, the highest incidence was in Yazd and the lowest incidence was in Zanjan, North and South Khorasan, Semnan, Ardebil and Kohgiluyeh and Boyer Ahmad. The sex ratio of male to female was 1.64.
    Conclusion
    Based on the results, the incidence of leukemia in Iran is rising. Although a proportion of this increase may be due to improvements in cancer registration system but the probability of increase of incidence of leukemia exists because of the associated risk factors. Thus, the identification of the risk factors in different regions of Iran to prevent and to detect the disease at an early stage in recommended for disease control.
    Keywords: Leukemia, Epidemiology, Incidence, Trends
  • مهدی محمدیان، حمید صالحی نیا، سلمان خزایی، جواد رمضان پور، عبدالله محمدیان هفشجانی
    مقدمه
    بیماری بروسلوز یکی از بیماری های مشترک بین انسان و دام می باشد که از طریق دام آلوده به انسان انتقال می یابد. هدف این مطالعه، بررسی خصوصیات اپیدمیولوژیک بیماران مبتلا به تب مالت در سال 1391 در استان اصفهان بود.
    روش ها
    مطالعه ی حاضر به صورت مقطعی توصیفی- تحلیلی بر روی کلیه ی افراد مبتلا به بیماری تب مالت که در طی سال 1391 در استان اصفهان شناسایی شده بودند، انجام شد. تجزیه و تحلیل داده های مطالعه با استفاده از آزمون های 2χ و t و نرم افزار آماری SPSS انجام شد. میزان های بروز بر اساس صد هزار نفر جمعیت در معرض خطر در سال 1391 محاسبه و ارایه شد.
    یافته ها
    در مجموع، تعداد 575 مورد بیمار مبتلا به تب مالت شناسایی شدند که 9/ 69 درصد از بیماران را مردان و 7/ 87 درصد را افراد روستایی تشکیل می دادند. زنان خانه دار- دامدار بیشترین و کودکان کمترین نسبت بیماران را تشکیل می دادند. میزان بروز بیماری در طی سال 1391 در سطح استان اصفهان برابر با 11/ 13 بود که این میزان در مردان 15/ 4، در زنان64/ 9، در مناطق شهری 7/ 1 و در مناطق روستایی 09 /12 در صد هزار نفر بود. همچنین، بین نوع بیماری (مورد جدید و یا عود) و شهرستان محل سکونت و سابقه ی تماس با دام ارتباط آماری معنی داری مشاهده شد (050/ 0 < P).
    نتیجه گیری
    میانگین میزان بروز تب مالت در استان اصفهان کمتر از متوسط کشوری بود و این استان، جزء استان های با بروز بسیار کم طبقه بندی می شود. همچنین، اختلاف در توزیع جغرافیایی بیماری در سطح شهرستان های استان اصفهان بارز می باشد.
    کلید واژگان: بروسلوز, بروز, اپیدمیولوژی, ایران
    Mahdi Mohammadian, Hamid Salehiniya, Salman Kazaei, Javad Ramazanpour, Abdollah Mohammadian, Hafshejani
    Background
    Brucellosis is a common zoonotic disease, which spread from infected animals to humans. This study aimed to determine the epidemiological characteristics and incidence rate of brucellosis during 2012 in Isfahan province, Iran.
    Methods
    This cross-sectional study assessed all the patients with diagnosis of brucellosis in Isfahan province during 2012. We used t and chi-square test for data analysis. The incidence rate was calculated based on per 100’000 of at-risk population.
    Findings
    Totally, 575 patients with brucellosis were identified of which, 69.9% were men and 87.7% were from rural areas. Housewives-ranchers and children were the most and least at-risk individuals, respectively. The incidence of the disease was 11.13 per 100’000 of at-risk population in the province, 4.15 in male, 9.64 in women, 1.7 in urban areas and 12.9 per 100’000 of at-risk population ear in rural areas during 2012. In addition, there was significant association between the type of disease (new or recurrent) and county of residence and history of contact with animals (P < 0.05).
    Conclusion
    The incidence of brucellosis in the Isfahan province was less than the national average, and this province classified to have very low incidence. In addition, there were clear differences in the geographical distribution of disease in the province.
    Keywords: Brucellosis, Incidence, Epidemiology, Iran
  • فاطمه کوهی، حمید صالحی نیا، عبدالله محمدیان هفشجان
    زمینه و هدف
    بیماری های قلبی عروقی، اصلی ترین علت مرگ و میر و ناتوانی در سراسر جهان استو از مهمترین عوامل تهدیدکننده ی سلامت انسان ها شناخته می شود.لذا این مطالعه با هدف بررسی روند تغییرات مرگ و میر ناشی از بیماری های قلبی عروقی در ایران صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    مطالعه ی حاضر، به صورت مقطعی و با استفاده از تحلیل داده های گزارش کشوری سیمای مرگ و میر در 29 استان کشور در طی سال های 1385 تا 1389 صورت گرفت. روند مرگ و میر به علت بیماری های قلبی عروقی در هر دو جنس، طی سال های مورد مطالعه و به تفکیک گروه های سنی در سال 89 و توزیع فراوانی آن ها ترسیم گردید. برای آنالیز روند از نرم افزار WinPepi استفاده شد.
    یافته ها
    طی سال های 89-85، 1،172،278 مورد مرگ در کشور گزارش شده که 46.04 درصد آن (539679 مورد) به علت بیماری های قلبی عروقی بوده است. از سال 85 تا 87 روند مرگ به علت بیماری های قلبی عروقی کاهشی بوده اما در سال های 88 و 89 افزایش یافته است. بیشترین تعداد مرگ به علت بیماری های قلبی عروقی، 115985 مورد در سال 1385 و کمترین آن، 104126 مورد در سال 1387 گزارش شده است.
    نتیجه گیری
    بیماری قلبی عروقی، مهم ترین علت مرگ در کشور می باشد. لذا با اجرای مداخلات پیشگیری از عوامل خطر بیماری های قلبی عروقی در دوران کودکی و نوجوانی و همچنین درمان به موقع بیماری در افراد مبتلا، می توان از مرگ و میر ناشی از آن جلوگیری نمود.
    کلید واژگان: بیماری های قلبی عروقی, مرگ و میر, روند, ایران
    Fatemeh Kohi, Hamid Salehinia, Abdollah Mohammadian, Hafshejani
    Background and Objectives
    Cardiovascular disease is the main cause of death and disability worldwide and is known as one of the major threats to human health. Therefore, this study was aimed to investigate the changes in mortality from cardiovascular disease in Iran.
    Materials And Methods
    This cross-sectional study was done using analysis of data published in the mortality profile in Iran (29 Provinces) over the years 2006 to 2010. The trend of mortality due to cardiovascular disease in both sexes was drawn during the period of the study according to age groups in the 2010 and their frequency distributions. The WinPepi software was used for data analyses.
    Results
    Evaluation of the mortality profile in Iran (29 Provinces) over the Years 2006 to 2010 is shown that, during these years, the number of deaths from all causes in the country was 1,172,278, which 46.04 percent of them (539,679 cases) were due to cardiovascular disease. Also, according to the data on the mortality from cardiovascular disease, a decreasing trend was observed in the country during 2006 to 2008, while an increasing trend was observed the years 2009 to 2010. Highest number of deaths due to cardiovascular disease was reported in 2006, 115,985 cases, while least number was reported in 2008, 104,126 cases.
    Conclusion
    Because the risk of death from cardiovascular disease increases with ageing, medical interventions for the prevention of cardiovascular disease risk factors in childhood and adolescence and, also, in-time treatment of the patients can be used for preventing from mortality resulted from these disease.
    Keywords: Cardiovascular Disease, Mortality, Trend, Iran
  • سلمان خزایی، حمید صالحی نیا، رضا پاکزاد، عبدالله محمدیان هفشجانی
    نتایج بررسی حاضر، نشان دهنده ی موفقیت نظام سلامت در کشف موارد مشکوک بیماری و نمونه گیری مناسب بیش از حد انتظار سالیانه بود. همچنین، به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت کشور طی سال 1393، تعداد 27/ 1 مورد بیمار تایید شده ی مبتلا به سرخک گزارش شد، که تعدادی از آن ها مربوط به جمعیت افغانی و مهاجر به کشور است. سطح پایین پوشش برنامه های ایمن سازی در کشورهای همسایه ی شرقی و تردد بالای اتباع این کشورها به کشور ایران، از چالش های اصلی برنامه ی حذف سرخک در ایران محسوب می شود. تجمع تدریجی افراد حساس به بیماری در اثر عدم واکسیناسیون مناسب و یا شکست پاسخ به ایمن سازی، می تواند زمینه ساز ایجاد طغیان های بیماری سرخک در کشور ایران شود.
    کلید واژگان: سرخک, نظام مراقبت, ایران
    Salman Khazaei, Hamid Salehiniya, Reza Pakzad, Abdollah Mohammadian, Hafshejani
    The results showed success of the health system to detect suspected cases of the measles and appropriate sampling from suspected cases that were more than expected. In addition, per every one million population of Iran in 2014, 1.27 of cases of measles were reported; that a numbers of confirmed cases observed in Afghan refugees. Low levels of immunization coverage in eastern neighboring countries and high immigration to Iran, are the main challenge of measles elimination in Iran. The gradual accumulation of susceptible individuals, due to lack of proper vaccination or failure to respond to immunization, may underlie the development of outbreaks of measles in Iran.
    Keywords: Measles, Surveillance system, Iran
  • قدرت الله روشنایی، حمید صالحی نیا، عبدالله محمدیان هفشجانی، سلمان خزایی، محمد ساعتچی، علی ظهیری، جلال بطحایی
    سابقه و هدف
    یکی از مولفه های مهم در برنامه ریزی مربوط به سلامت، تعیین روند بروز بیماری در جامعه است شناسایی الگدوی تغییرات میزان بروز بیماری ها برای برنامه ریزان از اهمیت بالایی برخوردار استس هدف این مطالعه تعیدین روندد تغییرات شاخص های مرتبط با سل و شناسایی عوامل مرتبط با آن در استان همدان است
    روش کار
    در این مطالعه توصیفی کلیه موارد مبتلا به سل در استان همدان طی سالهای 1384 - 1389 بررسی شده اند اطلاعات 694 بیمار مبتلا به سل شامل سن، جنس، محل سکونت، وضعیت بیمار جمع آوری شدس تحلیل داده ها با روش آزمون کایدو روند و رگرسیون لجستیک با نرم افزار 16 SPSS انجام شد
    یافته ها
    4 / 50 درصد بیماران زن بودند میانگین)انحراف معیار(سن بیماران برابر 5 / 52 (9 / 21 (و 2 / 56 درصد بیماران بدالای 50 سدال سن داشتند 7 / 68 درصد بیماران دارای سل ریوی بودند متوسط میزان بروز سل در استان 7 / 6 در صدهزار نفر بودس روند تغییرات بدروز سل در سال های مورد بررسی تفاوت آماری نداشت محل سکونت و جنسیت با میزان بروز سل رابطه آماری معنی داری نداشتند) 05 / P>0،) ولی سن با بروز سل رابطه داشت) 05 / P<0(
    نتیجه گیری
    توصیه می شود که با آموزش در خصوص عوامل خطر و علائم ابتلا به سل و همچنین بیماریابی دقیق تر در گروه های سنی بالا به عنوان یک گروه سنی آسیب پذیر، بروز آن را کاهش دادست
    کلید واژگان: سل, میزان بروز, شاخص, همدان
    Ghodratollah Roshanaei, Hamid Salehiniya, Abdollah Mohammadian, Hafshejani, Salman Khazaei*, Mohammad Saatchi, Ali Zahiri, Seyyed Jalal Bathaei
    Background And Objective
    Tuberculosis (TB) is an infectious disease that causes acute or chronic necrotizing involvement of various body organs, especially the lungs. The relatively high annual incidence of TB and its mortality rate is a major health problem in developing countries. This study is focused on TB trends and associated factors in Hamadan.
    Materials And Methods
    This descriptive - analytical study included all cases of TB in Hamadan province during 1384-1389. Data consist of 694 TB patients which their age, sex, place of residence and conditions were measured. Data analysis included logistic regression and trend chi-square test. Spss16 software was used for the statistical analysis.
    Results
    50.4% of patients were female. Patients mean (SD) of age was s 52.2 (21.9) and 56.2% of patients were over 50 years of age. 68.6 % of patients had pulmonary Tuberculosis. There is no difference in TB incidence in different years. Place of residence (urban - rural) and gender had no effect on incidence (p>0.05), but the effect of age on the tuberculosis incidence was significant (p <0.05).
    Conclusion
    education about risk factors and symptoms of TB and also more accurate case finding in this age groups is recommended with the hope to decrease the incidence of TB.
    Keywords: Tuberculosis, Index, Incidence rate, Hamadan
  • کورش هلاکویی نایینی، مهین احمدی پیشکوهی، طیبه شفیعی زاده*، حمید صالحی نیا، بهزاد پویا
    مقدمه و اهداف
    ارزیابی جامعه ابزار کلیدی برای بهبود و ارتقای سلامت جامعه است. نقش آن شناسایی مهمترین عواملی است که بر روی سلامت مردم تاثیر می گذارد. هدف مطالعه ی حاضر، بررسی گزارش های ارزیابی های انجام شده در محدوده جمعیت های تحت پوشش مراکز بهداشتی درمانی روستایی و شهری در سطح کشور به منظور جمع بندی بهتراز مشکلات شناسایی شده، اولویت ها و برنامه های عملیاتی پیشنهاد شده برای حل مشکلات سلامتی می باشد.
    روش کار
    مجموعه مستندات مربوط به گزارشات ارزیابی جامعه که از سال 1378تا 1392منطبق برالگوی تدوین شده کارآموزی MPH دانشگاه علوم پزشکی تهران و فرایند ارزیابی جامعه کارولینای شمالی، با نظارت گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی دانشکده ی بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. تیم های ارزیابی جامعه شامل دانشجویان MPH، کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی اپیدمیولوژی، داده ها و اطلاعات را با روش های مشاهده، مصاحبه، بحث گروهی متمرکز و بررسی های میدانی جمع آوری کرده و با استفاده از«تکنیک گروه اسمی» و «روش هانلون» به اولویت بندی مشکلات پرداخته بودند.
    نتایج
    اعتیاد، وضع اقتصادی و مشکلات مرتبط با آب آشامیدنی به عنوان مهم ترین مشکلات مناطق مختلف کشور در طول سال های مطالعه تعیین شده اند.
    نتیجه گیری
    مروری بر ارزیابی های انجام شده دال بر توانمندی این فرآیند در آشکارسازی همه جنبه های مشکلات سلامتی جامعه است. بنابراین کاربرد آن در ارزیابی و اولویت بندی مشکلات سلامتی و تدوین برنامه های عملیاتی در سطح خرد و کلان می تواند مورد توجه قرار گیرد.
    کلید واژگان: ارزیابی جامعه, مشکلات سلامت, مراکز بهداشتی درمانی, برنامه عملیاتی
    K. Holakouie, Naieni K., M Ahmadi Pishkuhi, T. Shafieezadeh *, H. Salehiniya, B. Pooya
    Background and Objectives
    Community assessment is a key tool for improving and promoting the health of the community. The role of community assessment is to identify the most important factors affecting the population health. To get a comprehensive picture of problems, priorities and suggested community health action plans in Iran, this review aims to summarize community assessments in various areas of Iran conducted between 1992 – 2013.
    Methods
    This study was a retrospective review in which community assessments were compared and the results of several studies conducted in different regions of the country covering both rural and urban health centers were analyzed. Since 1999, department of Epidemiology and Biostatistics has conducted these community assessments in eight phases and follows 2002 North Carolina Community Health Assessment model. Assessment teams typically included MPH students and/ or PhD and masters (epidemiology) students from the School of Public Health. Data was collected through observation, interview, and focus group discussion. Assessment teams in each region prioritized the list of problems using Hanlon method and Nominal Group Technique.
    Results
    The results identified substance abuse, economical, and water-related problems as the most important problems in different parts of the country which indicates the need for developing a comprehensive action plan andimplementing measures.
    Conclusion
    A review of the community assessments performed in this study shows the ability of community assessment to detect community health problems in all aspects. Therefore, this approach is recommended to evaluate and prioritize health problems and to formulate action plans.
    Keywords: Community assessment, Health problems, Health centers, Action plan
  • مهشید غنچه، فاطمه کوهی، حمید صالحی نیا *
    هدف

    سرطان پوست از شایع ترین سرطان ها در کشور می باشد. اولین قدم برای پیشگیری و درمان سرطان ها، اطلاع از بروز و روند تغییرات بیماری می باشد، لذا مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اپیدمیولوژیک سرطان پوست و روند تغییرات بروز آن در 4 استان جنوبی کشور (استان های فارس، خوزستان، بوشهر و هرمزگان) انجام شد.
    روش اجرا: مطالعه ی حاضر به صورت مقطعی گذشته نگر و با استفاده از تحلیل داده های موجود و منتشرشده ی نظام کشوری ثبت سرطان انجام شد. میزا ن بروز سنی گزارش شده با روش استانداردسازی مستقیم و با استفاده از جمعیت استاندارد جهان محاسبه شد. جهت بررسی تغییرات بروز از نرم افزار WinPepi و انجام آزمون روند خطی Cochrane-Armitage استفاده شد.

    نتایج

    سرطان پوست در مناطق جنوبی کشور دارای بروز بالایی می باشد. در مجموع 6230 مورد سرطان پوست در طول 6 سال (1383 تا 1388) در منطقه ی جنوب کشور ثبت شده و بروز این سرطان در این منطقه دارای روند افزایشی بود (P=0.001). هم چنین در تمام سال های مطالعه ی بروز سرطان در مردان بیشتر از زنان بود. ازنظر فراوانی به ترتیب استان فارس، خوزستان، بوشهر و هرمزگان بیشترین بروز استانداردشده سنی را دارا بودند.

    نتیجه گیری

    با توجه به بروز بالای سرطان پوست و ارتباط آن با قرارگرفتن در معرض تابش نور خورشید، آموزش مردم در زمینه ی محافظت صحیح در برابر پرتوی آفتاب، آموزش و توانمندسازی پزشکان و عموم مردم در زمینه ی تشخیص زودرس تومورهای پوستی و هم چنین مطالعات علت شناسی می تواند مفید باشد.

    کلید واژگان: اپیدمیولوژی, روند, بروز, سرطان پوست, ایران
    Mahshid Ghoncheh, Fatemeh Koohi, Hamid Salehiniya
    Background And Aim

    Skin cancer is the most common cancer in the Iran. The first step in planning for the prevention and treatment of cancers is collecting information about their incidence and trends. The present study aimed to investigate the epidemiology of skin cancer and its trend in southern Iran.

    Methods

    This retrospective cross-sectional study was conducted by analyzing the existing data obtained from the National Cancer Registry System in Iran. The data included all records of skin cancer cases in southern Iran. Then, the incidence rates were standardized using direct method. The data were demonstrated in frequency tables and Cochrane-Armitage test for linear trend was used for evaluation of the incidence trend.

    Results

    Skin cancer had a high incidence in the southern provinces of Iran. A total of 6230 cases of skin cancer during 6 years (2003-2008) were recorded in those provinces and the incidence rate of skin cancer was increasing (P=0.001). In all years of the study, skin cancer incidence was higher in males than women. In terms of frequency, Fars, Khuzestan, Bushehr and Hormozgan provinces had the highest age-standardized incidence.

    Conclusion

    Considering the high incidence of skin cancer and its relationship to sun exposure, educating people on the correct sun protection, educating and empowering physicians and the people about early detection of skin cancers seems to be important in preventing its increasing trend.

    Keywords: Epidemiology, trend, skin cancer, incidence, Iran
  • محمد ساعت چی، حمید صالحی نیا، سلمان خزایی، مهدی محمدیان، عبدالله محمدیان هفشجانی
    زمینه و هدف
    هدف از انجام این مطالعه بررسی پیامد مختلف درمان مبتلایان به بیماری سالک در سطح کشور ایران در سال 1393 می باشد.
    روش اجرا: مطالعه ی حاضر، مطالعه ای مقطعی است که در آن اطلاعات مربوط به 3684 نفر از مبتلایان به سالک که در نیمه ی اول سال 1393 به مرکز مدیریت بیماری های وزرات بهداشت گزارش شده را مورد بررسی قرار داده است.
    یافته ها
    از 3684 بیمار واردشده به مطالعه (1/ 55%) مرد و میانگین سنی بیماران 1827 سال بود. بیش از 34% بیماران با استفاده از تزریق داخل ضایعه ی مگلومین آنتی مونات و حدود 25% بیماران با تزریق داخل عضله ی این دارو تحت درمان قرار گرفتند. بین اندازه، تعداد و هم چنین شکل ضایعه با انتخاب رژیم درمانی، رابطه ای معنادار مشاهده شد (P<0.001). قریب 35% از بیماران بین 7 تا 10 روز تحت درمان با تزریق عضلانی بوده و 3/ 43% از بیماران بین 5 تا 8 هفته به تزریق داخل ضایعه درمان شدند.
    نتیجه گیری
    بیش از 99% بیماران به طور کامل و بدون عارضه یا شکست درمان، بهبود یافتند. به نظر می رسد بیماران ایرانی کمتر به ضایعات وخیم دچار می شوند.
    کلید واژگان: سالک, درمان, ایران
    Mohammad Saatchi, Hamid Salehinia, Salman Khazaei, Mahdi Mohammadian, Abdollah Mohammadian, Hafshejani
    Background And Aim
    The aim of this study was to investigate various aspects of the treatment in patients with cutaneous leishmaniasis in Iran in the first half of 2014.
    Methods
    This cross sectional study was conducted on the existing data of 3684 patients with cutaneous leishmaniasis, whom were registered at the Disease Management Center of the Iranian Ministry of Health in the first half of 2014. Version 11 of Stata was used for statistical analysis and the level of significance was considered equals to 0.05.
    Results
    Of 3684 patients entered into the study (%55.1) were male and the mean age of the patients was 27±18 years. More than 34% of patients were treated with intralesional injections of meglumine antimoniate (MA) and 25% of patients recieved systemic MA injections. There were statistically significant correlations between the size and number of the lesions and the chosen treatment regimen (P<0.001). Thirty-five percent of patients treated with systemic MA between 7 to 10 days and 43.3% of patients recieved intralesional MA injections for 5 to 8 weeks.
    Conclusion
    More than %99 of patients fully recovered without complication or treatment failure. It seems that Iranian patients suffered milder CL in comparison with some other coutries.
    Keywords: cutaneous leishmaniasis, treatment, Iran
  • زهرا پورنامدار، حمید صالحی نیا *، مهناز شهرکی پور، سمانه سهراب زاده
    مقدمه

    آزش را ان ه دی در دا. شناخت مشکلات موجود در این زمینه اولین گام برای اصلاح و بهبود برنامه های آموزشی می باشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین رضایتمندی دانشجویان دانشکده پرستاری و مامایی از وضعیت آموزش بالینی در بیمارستان های آموزشی زاهدان در سال 1392 صورت گرفت.

    روش ها

    این مطالعه بصورت مقطعی از نوع توصیفی- تحلیلی بود. که بر روی 142 نفر از دانشجویان رشته پرستاری، مامایی و اتاق عمل ترم آخر مشغول به تحصیل در دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان به روش سرشماری انجام گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه روا و پایای سنجش رضایتمندی از وضعیت آموزش بالینی جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون های t و ANOVA از طریق نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که در حیطه ی برنامه های آموزشی 8/76 درصد، در حیطه ی رضایت از عملکرد مربی 2/70 درصد، در حیطه ی برخورد با دانشجو 9/33 درصد، در حیطه ی محیط آموزشی 6/24 درصد و در حیطه ی نظارت و ارزشیابی 43 درصد دانشجویان از وضعیت موجود، رضایت نداشتند. بین جنسیت دانشجویان و رضایت از وضعیت آموزش بالینی رابطه معنی داری مشاهده گردید(006/0= p)، اما بین رضایت آنان و رشته تحصیلی رابطه معنی داری وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    با توجه به پایین بودن رضایت دانشجویان از برنامه ها، عملکرد مربی و ارزشیابی، بازنگری در برنامه های آموزشی متناسب با نیازهای آموزشی دانشجویان و یکسان سازی شیوه های ارزشیابی دانشجویان در کارورزی پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: رضایتمندی, دانشجویان, آموزش, ارزیابی
    Z. Pournamdar, H. Salehiniya, M. Shahrakipoor, S. Sohrabzade
    Introduction

    Clinical education can be seen as facilitator of learning in clinical environment. Recognizing the problems in this field is the first step to improve educational programs. So this study aimed to determine nurse and midwifery students'' satisfaction of clinical education in hospitals of Zahedan in 2014.

    Methods

    In this cross-sectional study، 142 senior paramedical students including (Nursing، midwifery and operation room) that were selected by census method from nursing – midwifery school of Zahedan university of medical sciences participated data was collected by valid and reliable questionnaires and analyzed by descriptive statistics and t-test and ANOVA، through SPSS.

    Results

    In the ​​ training scope، (76. 8%)، consent of the instructor scope (70. 2)، ​​ dealing with student’s scope، (33. 9%)، the learning environment scope (24. 6%)، and the monitoring and evaluation scope 43% of student’s were reported unsatisfied situation، and the relationship between gender and satisfaction with clinical education was significant، but there was no significant relationship between satisfaction and field of study.

    Conclusion

    according to low level of student satisfaction about performance coach، programs، and evaluation method; revise the curriculum according to the educational needs of students and integration methods for evaluating students in internship is suggested

    Keywords: Satisfaction, Students, education, Evaluation
  • مریم افشاری*، عبدالله محمدیان هفشجانی، حمید صالحی نیا، سلمان خزایی، مهدی محمدیان
    مقدمه
    حوادث ترافیکی به عنوان وقایع قابل پیش بینی و پیشگیری، از مشکلات سلامتی محسوب می شوند، زیرا هزینه های زیادی به کشورهای در حال توسعه وارد می کنند. مطالعه خصوصیات اپیدمیولوژیکی حوادث رانندگی، اطلاعات با ارزشی برای تشخیص اولویت های پژوهشی در اختیار می گذارد. این مطالعه، با هدف بررسی اپیدمیولوژیک حوادث ترافیکی رانندگان ایران در 1392 انجام شد.
    روش
    این مطالعه مقطعی، با استفاده از داده های برنامه ثبت حوادث کل کشور مربوط به 1392 انجام شد. تمامی حوادث ترافیکی که مجروح برای دریافت خدمات به هر یک از بیمارستان های خصوصی یا دولتی مراجعه کرده است در این تحقیق لحاظ شده اند که این تعداد 189329 مصدوم می باشد. میزان بروز حوادث عابران پیاده در هر ده هزار نفر محاسبه شد. برای نقشه بندی رخداد حوادث از نرم افزار GIS و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 2010-Excel و 11 Stata استفاده شد.
    یافته ها
    در مطالعه حاضر، همه رانندگانی که دچار حوادث ترافیکی شده بودند شامل 129506 مرد و 59823 زن بودند. همچنین مشاهده شد که میزان حوادث ترافیکی در مردان بیشتر از زنان بود (به ترتیب 40/ 68 و 60/ 31 درصد) و بیشترین افراد آسیب دیده مربوط به گروه سنی 20 تا 24 سال است. در ضمن، بیشترین حوادث ترافیکی رانندگان در کوچه و خیابان (55 درصد) رخ داده بود.
    نتیجه گیری
    میزان آسیب های ناشی از حوادث ترافیکی در رانندگان بسیار بالا و پیشگیری از آنها ضروری می باشد. بدین منظور شناسایی عوامل مرتبط با آسیب های ترافیکی برای طراحی یک مداخله موثر کمک کننده است.
    کلید واژگان: حوادث ترافیکی, آسیب, رانندگان
    Maryam Afshari*, Salman Khazaie, Abdollah Mohammadian Hafshejani, Mahdi Mohammadian, Hamid Salehiniya
    Background
    Road traffic accidents, which are predictable and preventable events, have emerged as the serious health problems due to high costs for developing countries. The study of the epidemiology of traffic accidents provides valuable information for identifying research priorities. This study aimed to evaluate the epidemiology of road traffic accidents in Iran in 2013.
    Method
    In this cross-sectional study, all traffic accidents which the injured (about 189329) referred or admitted to the public or private hospitals were selected and studied by using data from accidents record system in 2013. The rate of pedestrian accidents was estimated per ten thousands. Also, for data analysis EXCEL-2010, Stata 11 and GIS were used.
    Findings
    In this study, all drivers (129506 male and 59823 female) who were injured in road accidents were studied. The results showed that men involved in more traffic accidents than women (68/40% and 31/60% respectively); also, most affected people were in the age group of 20 to 24 years, and most accidents occurred on the street (55%).
    Conclusion
    Damages caused by traffic accidents in drivers are very high in the country and prevention is essential. Therefore, identifying factors with relevance to traffic accidents will be helpful in order to make effective interventions.
    Keywords: traffic accidents, injury, drivers
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال