حمیرا سلیمان نژاد
-
مقدمه
اضطراب با تحت تاثیر قرار دادن میزان نیازهای بین فردی موجب رفتار خودکشی می شود. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی علی رفتار خودکشی بر اساس اضطراب با میانجیگری نیازهای بین فردی در اقدام کنندگان به خودکشی بود.
روش کارپژوهش حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش همه بیماران اقدام کننده به خودکشی شهر تهران در سال 1401 بود که از میان آن ها 396 تن به شیوه نمونه گیری در دسترس از بیمارستان بهارلوی تهران انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جمعیت شناختی، "پرسشنامه رفتار خودکشی" (Suicide Behaviors Questionnaire)، "سیاهه اضطراب بک" (Beck Anxiety Inventory) و "پرسشنامه نیازهای بین فردی" (Interpersonal Needs Questionnaire) استفاده شد. در مطالعه حاضر روایی ابزارها بررسی نشده و پایایی به روش همسانی درونی با محاسبه ضریب آلفاکرونباخ اندازه گیری شد. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس 26 و آموس نسخه 26 تحلیل شد.
یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد بین اضطراب با رفتار خودکشی (32/0=β، 001/0=P)، ادراک سربار بودن با رفتار خودکشی (28/0=β، 001/0=P) و تعلق پذیری خنثی با رفتار خودکشی (29/0=β، 001/0=P) همبستگی مستقیم مثبت و معنادار وجود داشت. ادراک سربار بودن (77/6=Z، 001/0=P) و تعلق پذیری خنثی (78/6=Z، 001/0=P) همبستگی بین اضطراب با رفتار خودکشی را میانجیگری کردند.
نتیجه گیریاضطراب همبستگی مثبت مستقیم و غیرمستقیم و با میانجی گری نیازهای بین فردی با رفتار خودکشی دارد. لذا تشخیص و بررسی نیازهای بین فردی در افراد مبتلا به اضطراب جهت کاهش رفتار خودکشی گرا در آن ها پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: ادراک سربار بودن, اضطراب, تعلق پذیری خنثی, رفتار خودکشی, نیازهای بین فردیIntroductionAnxiety causes suicidal behavior by affecting the level of interpersonal needs. The aim of the present study was to provide a causal model of suicidal behavior based on anxiety with the mediation of interpersonal needs in suicide attempters.
MethodsThe current research is descriptive-correlational. The statistical population of this research was all the patients who tried to commit suicide in Tehran in 2022, and 396 of them were selected from Baharloo Hospital of Tehran by available sampling. Demographic questionnaire, the "Suicide Behaviors Questionnaire", "Beck Anxiety Inventory" and "Interpersonal Needs Questionnaire" were used to collect data. In the present study, the validity of the instruments was not checked and the reliability was measured by the internal consistency method by calculating Cronbach's alpha coefficient. The data was analyzed with SPSS 26 and Amos version 26 software.
ResultsThe results of the present study showed that there is a positive and significant direct correlation between anxiety and suicidal behavior (β=0.32, P=0.001), perceived burdensomeness with suicidal behavior (β=0.28, P=0.001), and thwarted belongingness with suicidal behavior (β=0.29, P=0.001). Perceived burdensomeness (Z=6.77, P=0.001) and thwarted belongingness (Z=6.78, P=0.001) mediated the correlation between anxiety and suicidal behavior.
ConclusionsAnxiety has a direct and indirect positive correlation with the mediation of interpersonal needs with suicidal behavior. Therefore, it is suggested to diagnose and examine interpersonal needs in people suffering from anxiety in order to reduce their suicidal behavior.
Keywords: Perceived Burdensomeness, Anxiety, Thwarted Belongingness, Suicidal Behavior, Interpersonal Needs -
مقدمه
بررسی و شناسایی عوامل مربوط بر پریشانی روانشناختی پرستاران نقش مهمی در سلامت شغلی آن ها دارد، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی سبک های مقابله ای در رابطه سلامت معنوی با پریشانی روانشناختی پرستاران انجام شد.
روش کارروش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. از جامعه پژوهش که شامل تمامی پرستاران زن متاهل شاغل در مراکز درمانی دولتی شهر تهران در شش ماه دوم سال 1401 بودند؛ 409 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون (1982)، سبک های مقابله کالزبیک و همکاران (2006) و پریشانی روانشناختی کسلر و همکاران (2002) پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و Amos استفاده شد.
یافته هابر اساس نتایج در پژوهش حاضر 103 نفر بین 20 تا 30 سال، 188 نفر بین 31 تا 40 سال، 108 نفر 41 تا 50 سال و 10 نفر بین 51 تا 60 سال سن داشتند. همچنین 66 نفر از اعضای پژوهش دارای مدرک دیپلم، 22 نفر فوق دیپلم، 195 لیسانس، 120 نفر فوق لیسانس و 6 نفر دارای مدرک دکتری پرستاری بودند. نتایج نشان داد سلامت معنوی هم به صورت مستقیم (0/162-=β، 0.01 >P) و هم به صورت غیرمستقیم (0/509-=β، 0.01 >P) و با میانجی گری سبک های مقابله ای بر پریشانی روانشناختی پرستاران تاثیر دارد.
نتیجه گیریبر اساس نتایج در رابطه سلامت معنوی با پریشانی روانشناختی پرستاران، سبک های مقابله ای دارای نقش میانجی بود؛ بنابراین سلامت معنوی از طریق افزایش سبک های مقابله ای مساله مدار در پرستاران می تواند به کاهش پریشانی روانشناختی آن ها کمک کند.
کلید واژگان: سلامت معنوی, سبک های مقابله ای, پریشانی روانشناختی, پرستارانIntroductionInvestigating and identifying factors related to nurses' psychological distress plays an important role in their occupational health, so the present study was conducted to investigate the mediating role of coping styles in the relationship between spiritual health and nurses' psychological distress.
MethodsThe descriptive-correlation research method was path analysis. From the research community, which included all married female nurses working in public medical centers in Tehran in the second six months of 2022; 409 people were selected as a sample and answered the spiritual health questionnaires of Palutzin and Ellison (1982), Kalzbeek et al.'s coping styles (2006), and psychological distress questionnaires by Kessler et al. (2002). SPSS version 22 and Amos software were used for data analysis.
ResultsAccording to the results of the present study, 103 people were between 20 and 30 years old, 188 people were between 31 and 40 years old, 108 people were between 41 and 50 years old, and 10 people were between 51 and 60 years old. Also, 66 members of the research had a diploma, 22 had a post-diploma, 195 had a bachelor's degree, 120 had a master's degree, and 6 had a doctorate in nursing. The results showed that spiritual health is directly (β = -0.162, p < 0.01) and indirectly (β = -0.509, p < 0.01) and with the mediation of coping styles. It affects the psychological distress of nurses.
ConclusionBased on the results between spiritual health and psychological distress of nurses, Problem-oriented coping styles had a mediating role. Therefore, spiritual health can help reduce psychological distress in nurses through increasing coping styles.
Keywords: Spiritual Health, Coping Styles, Psychological Distress, Nurses -
سابقه و هدف
ویژگی های عاطفی، شناختی و رفتاری نقش اساسی در کیفیت زندگی پرستاران دارد؛ بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سلامت معنوی و سبک های مقابله ای در پیش بینی کیفیت زندگی پرستاران انجام شده است.
روش کارروش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی است. جامعه پژوهش تمامی پرستاران زن متاهل شاغل در مراکز درمانی دولتی و خصوصی شهر تهران در شش ماهه دوم سال 1401 بودند که 409 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و از طریق شبکه های اجتماعی وارد مطالعه شدند. ابراز گردآوری اطلاعات پرسش نامه های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون، سبک های مقابله کالزبیک و همکاران و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان و با نرم افزار SPSS نسخه 24 انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مولفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند.
یافته هانتایج نشان داد همبستگی بین سلامت معنوی و راهبرد مسئله مدار با کیفیت زندگی پرستاران مثبت؛ اما همبستگی بین راهبرد اجتنابی و راهبرد هیجان مدار با کیفیت زندگی پرستاران منفی بود (01/0>P). همچنین مولفه های سلامت معنوی 9/13% و سبک های مقابله ای 1/25% از واریانس کیفیت زندگی را تبیین کردند.
نتیجه گیرییافته های پژوهش اهمیت سبک های مقابله ای را که یکی از سازه های مهم فردی است و سلامت معنوی که یکی از سازه های مهم معنوی در بهبود کیفیت زندگی پرستاران است، نشان می دهد.
کلید واژگان: پرستاران, سلامت معنوی, سبک های مقابله ای, کیفیت زندگیBackground and ObjectiveEmotional, cognitive and behavioral characteristics play an essential role in the quality of life of nurses. Therefore, the present study was conducted with the aim of investigating the role of spiritual health and coping styles in predicting the quality of life of nurses.
MethodsThe research method is descriptive-correlational. The research community included all married female nurses working in public and private medical centers in Tehran in the second 6 months of 2022, 409 of whom were selected through available sampling and through social networks. The expression of data collection included the spiritual health questionnaires of Palutzian and Ellison, coping styles of Calsbeek et al. and the quality of life of the World Health Organization. Data analysis was performed using Pearson's correlation test and multiple regressions simultaneously on the SPSS software version 24. In the present study, all ethical considerations were observed and the authors reported no conflict of interests.
ResultsThe results showed that the correlation of spiritual health and problem-oriented strategy with nurses' quality of life was positive, but the correlation of avoidance strategy and emotion-oriented strategy with nurses' quality of life was negative (P<0.01). Also, spiritual health components explained 13.9% and coping styles explained 25.1% of the variance in quality of life.
ConclusionThe finding of the present study indicate the importance of coping styles as one of the important personal structures and spiritual health as one of the important spiritual structures in improving the quality of life of nurses.
Keywords: Coping, Nurses, Quality of life, Spiritual Health -
مقدمه
مادران مسیولیت بیشتری برای پرورش کودکانشان دارند و معمولا مراقبان اصلی کودکان معلول هستند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان فعال سازی رفتاری بر اجتناب اجتماعی در مادران دارای کودک فلج مغزی بود.
مواد و روش هاطرح پژوهش حاضر شبه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون، با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 40 نفر از مادران مراجعه کننده به مراکز کاردرمانی شهر ایلام در سال 1401 بودند که به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش روش گروه درمانی فعال سازی رفتاری بر اساس دستورالعمل ارایه شده کانتر، بوش و راش را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای به شکل هفته ای یک جلسه و گروهی دریافت کردند. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه هراس اجتماعی (SPI) کانور و همکاران (2000) در دو مرحله پیش از مداخله و پس از مداخله جمع آوری شدند. در این پژوهش، برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیلی (تحلیل کوواریانس) با نرم افزار SPSS vol.27 استفاده گردید.
یافته های پژوهش:
نتایج نشان داد که در انتهای درمان، نمرات هراس اجتماعی گروه مداخله نسبت به گروه شاهد به طور معناداری کاهش یافته بود (0.05>P).
بحث و نتیجه گیریمطالعه نشان داد، درمان فعال سازی رفتاری تاثیر مطلوبی بر کاهش شدت علایم اختلال اجتناب اجتماعی در مادران دارای کودک فلج مغزی دارد؛ بنابراین، این درمان به عنوان درمان مکمل در کنار درمان های دارویی در این افراد، برای بهبود علایم روان شناختی پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: فعال سازی رفتاری, اجتناب اجتماعی, مادران, فلج مغزیIntroductionMothers are more responsible for raising their children, and they are usually the main caregivers of disabled children. The present study aimed to determine the effectiveness of behavioral activation therapy on social avoidance in mothers of children with cerebral palsy.
Material & MethodsThis study with a quasi-experimental research design had a pre-test, post-test, and a control group. The research sample consisted of 40 mothers referred to Occupational Therapy Centers in Ilam, Iran, in 2021. Then, they were randomly assigned into an experimental group (n=20) and a control group (n=20). The experimental group received behavioral activation group therapy based on the protocol provided by Kanter, Bush, and Rush during eight 90-minute sessions in one group session per week[S1]. Information was collected using a social phobia questionnaire (SPI) by Connor et al. (2000) in two stages of pre- and post-interventions. Covariance analysis and SPSS software (version 27) were used for data analysis.
ResultsBased on the obtained results, at the end of the treatment, the social avoidance scores of the intervention group were significantly reduced compared to the control group (P<0.05).
Discussion & ConclusionThe study showed that behavioral activation therapy has a favorable effect on reducing the severity of symptoms of social avoidance disorder in mothers of children with cerebral palsy. Therefore, this treatment is suggested as a complementary treatment along with drug treatments to improve psychological symptoms in these people.
Keywords: Behavioral activation, Cerebral palsy, Mothers, Social avoidance -
زمینه و هدف
خودکشی یکی از علل مرگ و میر در سراسر دنیا است که موجب تاثیر بلند مدت بر خانواده، اجتماع و اقتصاد می شود. پژوهش حاضر با هدف تعیین رفتار خودکشی در اقدام کنندگان به خودکشی بر اساس افسردگی با میانجی گری تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. تعداد 365 نفر بیمار اقدام کننده به خودکشی و بستری شده در بیمارستان بهارلو تهران در سال 1401 به طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه های افسردگی Beck-دو (II-Beck depression inventory; BDI)، نیازهای بین فردی (Interpersonal needs questionnaire; INQ) (تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن) و رفتار خودکشی-نسخه تجدید نظر شده (Suicide behaviors questionnaire-revised; SBQ-R) بودند. از روش Sobel جهت آزمودن فرضیه های میانجی و از الگویابی معادلات ساختاری جهت ارزیابی مدل پیشنهادی استفاده شد.
یافته هایافته های آماری نشان داد بین نمره افسردگی و رفتار خودکشی (314/0=r، 001/0P<)، تعلق پذیری خنثی و رفتار خودکشی (395/0=r، 001/0P<) و ادراک سربار بودن و رفتار خودکشی (410/0=r، 001/0P<) ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. شاخص های برازش مدل، مسیر افسردگی به رفتار خودکشی و مسیر افسردگی با میانجی گری تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن را تایید کرد که بیانگر برازش مطلوب الگو بود.
نتیجه گیرینتایج نشان داد افسردگی به طور مستقیم و غیرمستقیم و با میانجی گری تعلق پذیری خنثی و ادراک سربار بودن در رفتار خودکشی نقش دارد. بنابراین، تشخیص، شناسایی و درمان افراد مبتلا به افسردگی و بررسی نیازهای بین فردی در پیش گیری و کاهش رفتار خودکشی موثر خواهد بود.
کلید واژگان: افسردگی, تعلق پذیری خنثی, ادراک سربار بودن, رفتار خودکشی Background and ObjectivesSuicide is one of the causes of death worldwide, which causes a long-term impact on the family, society, and economy. The present study investigated suicidal behavior in suicide attempters based on depression with the mediation of thwarted belongingness and perceived burdensomeness.
Materials and MethodsThe current study is descriptive and correlational. A total of 365 patients who attempted suicide and were hospitalized at Baharloo Hospital in Tehran in 2022 were selected through convenience sampling. Beck Depression Inventory-II (BDI-II), Interpersonal Needs Questionnaire (INQ) (thwarted belongingness and perceived burdensomeness), and the Suicidal Behaviors Questionnaire-Revised (SBQ-R) were administered to the suicide attempters. The Sobel test was used to examine mediation hypotheses, and structural equation modeling (SEM) was used to evaluate the proposed model.
ResultsThe results showed that there were positive and significant relationships between depression score and suicidal behavior (r=0.314, p<0.001), thwarted belongingness and suicidal behavior (r=0.395, p<0.001), and perceived burdensomeness and suicidal behavior (r=0.410, p<0.001). The model fit indices confirmed the path of depression to suicidal behavior and depression with the mediation of thwarted belongingness and perceived burdensomeness.
ConclusionThe results of this study showed that depression plays a crucial role in suicidal behavior directly and indirectly through the mediation of thwarted belongingness and perceived burdensomeness. Therefore, identification, diagnosis, and treatment of people suffering from depression and examining interpersonal needs will effectively prevent and reduce suicidal behavior.
Keywords: Depression, Thwarted belongingness, Perceived burdensomeness, Suicidal behavior -
زمینه و هدف
رضایت در زندگی زناشویی نقش باارزشی در سلامت روان ایفا می کند و نقش اصلی برای ادامه داشتن حیات یک رابطه به شمار می رود، بر همین اساس بررسی نقش عواملی که منجر به بهبود رضایت زناشویی می شود نیز ضروری به نظر می رسد، بنابراین مطالعه حاضر باهدف تعیین نقش میانجی سبک هایسازگاری در رابطه سلامت معنوی با رضایت زناشویی پرستاران انجام شد.
روش کارروش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش تمامی پرستاران زن متاهل شاغل در مراکز درمانی دولتی و خصوصی شهر تهران در شش ماه دوم سال 1401 بودند؛ که 409 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و از طریق شبکه های اجتماعی وارد مطالعه شدند. ابراز گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه های سلامت معنوی پالوتزین و الیسون (1982)، سبک های مقابله کالزبیک و همکاران (2006) و رضایت زناشویی هادسون (1992) بودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و Amos استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد سلامت معنوی بر راهبرد اجتنابی (490/0-=β، 01/0>p) و راهبرد هیجان مدار (471/0-=β، 01/0>p) به صورت منفی و بر راهبرد مساله مدار (537/0=β، 01/0>p) به صورت مثبت تاثیر مستقیم دارند. سلامت معنوی هم به صورت مستقیم (160/0-=β، 01/0>p) و هم به صورت غیرمستقیم (510/0-=β، 01/0>p) و با میانجی گری سبک های مقابله ای بر رضایت زناشویی تاثیر دارد. راهبرد اجتنابی (118/0=β، 01/0>p) و راهبرد هیجان مدار (292/0=β، 01/0>p) به صورت مستقیم بر رضایت زناشویی تاثیر مثبت دارد. راهبرد مساله مدار به صورت مستقیم (587/0-=β، 01/0>p) بر رضایت زناشویی تاثیر منفی دارند.
نتیجه گیرینتایج نشان داد سبک های مقابله ای در رابطه سلامت معنوی با رضایت زناشویی پرستاران نقش میانجی داشت و نتایج می تواند در جهت آگاهی و بهبود رضایت زناشویی به پرستاران کمک کننده باشد؛ بنابراین، برنامه های توانمندسازی و آموزشی باهدف دانش افزایی در زمینه سبک های مقابله ای و افزایش سلامت معنوی می تواند نقش موثری در بهبود رضایت از زندگی را به همراه داشته باشد.
کلید واژگان: سلامت معنوی, سبک های مقابله ای, رضایت زناشویی, پرستارانBackground and purposeSatisfaction in married life plays a valuable role in mental health and it is considered the main role for the continuation of the life of a relationship, based on this, it seems necessary to examine the role of factors that lead to the improvement of marital satisfaction, so the present study with The objective of mediating the role of coping styles in the relationship between spiritual health and marital satisfaction of nurses was carried out.
MethodThe descriptive-correlation research method was path analysis. The research population was all married female nurses working in public and private medical centers in Tehran in the second six months of 2022; 409 people were included in the study using available sampling method and through social networks. The expressions of data collection included Palotzin and Ellison's (1982) spiritual health questionnaires, Kalzbeck et al.'s coping styles (2006) and Hudson's marital satisfaction (1992). SPSS version 22 and Amos software were used for data analysis.
ResultsThe results showed that spiritual health has a negative effect on the avoidance strategy (β=-0.490, p<0.01) and the emotion-oriented strategy (β=-0.471, p<0.01) and on the problem-oriented strategy (β = 0.537, p < 0.01) have a positive direct effect. Spiritual health affects marital satisfaction both directly (β=0.160, p<0.01) and indirectly (β=0.510, p<0.01) and through the mediation of coping styles. Avoidance strategy (β=0.118, p<0.01) and emotion-oriented strategy (β=0.292, p<0.01) have a direct positive effect on marital satisfaction. Problem-oriented strategy has a direct negative effect on marital satisfaction (β=0.587, p<0.01).
ConclusionThe results showed that coping styles had a mediating role in the relationship between spiritual health and marital satisfaction of nurses, and the results can help nurses to know and improve marital satisfaction. Therefore, empowerment and educational programs with the aim of increasing knowledge in the field of coping styles and increasing spiritual health can have an effective role in improving life satisfaction.
Keywords: Spiritual Health, Coping Styles, Marital satisfaction, Nurses -
مقدمه
ناامیدی و بدتنظیمی هیجانی از مهم ترین عوامل گرایش به خودکشی بوده که امروزه اکثر جوامع با آن مواجه هستند. از این رو، طراحی بسته آموزشی جهت کاهش گرایش به خودکشی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله یکپارچه نگر در کاهش ناامیدی و بدتنظیمی هیجانی به عنوان تعیین کننده گرایش به خودکشی نوجوانان و جوانان انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه از نوع کارآزمایی آموزشی می باشد. در یک طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، 40 نفر از نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله شهر ایلام در سال 1397 به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. پرسشنامه های نگرش به خودکشی، ناامیدی و نظم جویی شناختی هیجان توسط آنها در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایش مورد مداخله قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شدند.
یافته هاآزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد تفاوت معنی داری در نمرات دو گروه وجود دارد داد (001/0p=). در متغیرهای ناامیدی (013/0>p)، ملامت خود (003/0=p)، نشخوارگری (031/0=p)، فاجعه سازی (016/0=p)، ملامت دیگران (001/0=p)، تمرکز مجدد مثبت (005/0=p)، تمرکز مجدد برنامه ریزی (003/0=p) و ارزیابی مجدد مثبت (019/0=p) تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده شد. در متغیرهای پذیرش (368/0=p) و دیدگاه گیری (730/0=p) تفاوت معنی دار نبود.
نتیجه گیریآموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد یکپارچه نگری در کاهش ناامیدی و بدتنظیمی هیجانی نوجوانان و جوانانی که گرایش به خودکشی داشته اند، موثر بود. آموزش برنامه هایی از قبیل حل مسئله، تنظیم هیجان و ذهن آگاهی به روانشناسان، والدین، نوجوانان، متخصصان حوزه سلامت و آسیب شناسی اجتماعی می تواند جهت کاهش و جلوگیری از خودکشی نوجوانان اثربخش باشد.
کلید واژگان: مداخله یکپارچه نگر, ناامیدی, بد تنظیمی هیجان, گرایش به خودکشی, نوجوانانIntroductionFrustration and emotion dysregulation have been among the most factors contributing to suicidal tendencies faced currently by societies. Therefore, developing a training program to decrease such tendencies seems necessary. This study aimed to investigate the effectiveness of an integrative intervention in decreasing frustration and emotion dysregulation as determinants of suicidal tendencies among adolescents and young people.
Materials and MethodsThe present study is an experimental trial with a pretest-posttest design and control group and was conducted on 40 adolescents and young persons aged 15-25 who were selected through the random cluster sampling in 2018-19 in Ilam. All of the participants completed the Suicide Attitude Questionnaire, Children's Health Locus of Control Scale(CHLC), and Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ-P). The experimental group received an integrative intervention, while the control group received no intervention. Upon the completion of the intervention and collecting the data, they were analyzed using multivariate covariance analysis (MANCOVA) and by SPSSV22 software.
ResultsThe results of multivariate analysis of variance showed that there is significant difference in the scores of the two groups (Wilks' lambda=0.251, F=5.664, p=0.001) in terms of despair (F=6.843, p=0.013), self-blame (F=10.412, P=0.003), rumination (F=5.016, p=0.031), catastrophizing (F=6.331, p=0.016), blaming others (F=14.132, p=0.001), positive re-focus (F=9.126, p=0.005), planning re-focus (F=10.275, p=0.003), and positive re- evaluation (F=6.024, p=0.019). However, there was no significant intergroup difference in terms of acceptance (F=0.830, p=0.368) and perspective taking (F=0.121, p=0.730).
ConclusionOrganizing training programs based on an integrative approach has been effective in decreasing despair and emotion dysfunction among the adolescents and young people with suicidal tendencies. Conducting training programssuch as problem- solving, emotional, regulation, mindfulness, etc. for psychologists, parents, adolescents, health professionals, and social pathologists can be effective in decreasing and preventing suicide among adolescents.
Keywords: Integrative Intervention, despair, frustration, Emotion Dysregulation, Suicidal Tendencies, adolescents -
زمینه و هدفنگرش به خودکشی در نوجوانان یکی از مشکلات عمده سلامت روانی محسوب می شود. لذا انجام پژوهش هایی از این دست حائز اهمیت می باشد. از این رو هدف از پژوهش حاضر اثربخشی پروتکل یکپارچه نگر در کاهش نگرش منفی به حل مساله به عنوان تعیین کننده گرایش به خودکشی در نوجونان و جوانان 15 تا 24 ساله می باشد.روش کاردر یک طرح نیمه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل تعداد 40 نفر از نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله شهر ایلام به روش نمونه گیری خوشه ایتصادفی انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های نگرش به خودکشی و نگرش منفی به حل مساله را تکمیل کرده اند. پس از اجرا و جمع آوری اطلاعات، داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری MANCOVA به کمک نرم افزار SPSSV19 تحلیل شده اند.نتایجنتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد تفاوت معنی داری در نمرات دو گروه وجود دارد (01/0p<، 748/10 =F، 506/0= اثر لاندای ویلکز). در همه مولفه های نگرش منفی به حل مساله بین دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد. آموزش مهارت های مبتنی بر رویکرد یکپارچه نگری بر نگرش منفی به حل مساله افراد نمونه اثربخش بوده و نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیرهای گرایش-اجتناب به مسائل و کنترل شخصی کاهش یافته و در متغیر اعتماد به حل مسائل افزایش یافته است.نتیجه گیریدر نهایت می توان گفت آموزش مبتنی بر رویکرد التقاطی (یکپارچه نگری) در نگرش منفی به حل مساله نوجوانان و جوانان 15 تا 24 ساله که گرایش به خودکشی داشته اند، موثر بود. از این رو آموزش برنامه هایی از قبیل حل مساله، تنظیم هیجان، ذهن آگاهی و مواردی از این قبیل به روانشناسان، والدین، نوجوانان، متخصصان حوزه سلامت و آسیب شناسی اجتماعی جهت کاهش و جلوگیری از خودکشی نوجوانان می تواند اثربخش واقع شود.کلید واژگان: پروتکل یکپارچه نگر, نگرش منفی به حل مساله, گرایش به خودکشی, نوجوانانBackground and AimAdolescents' attitude to suicide is one of the major problems in mental health. Thus, research in this area is of utmost importance. The objective of this study was to determine the effectiveness of an integrated protocol in reducing the negative attitude toward problem solving as a determinant of suicidal tendency in adolescents and young people 15-24 years old in Ilam, Iran.Materials and MethodsIn this semi-experimental pretest-posttest study with a control group, a sample of 40 adolescents 15-24 years old were selected by random cluster sampling in Ilam city, Iran. All of the participants completed a suicidal attitude questionnaire, as well a negative- attitude-toward-problem solving questionnaire. Data were analyzed using the SPSS-V19 software, the statistical test being the multivariate covariance analysis (MANCOVA).ResultsMultivariate analysis of variance analysis showed that there was a significant difference in the attested scores of the two groups (P <0.01, F = 0.408, Wilk's Lambda = 0.506). The differences between the experimental and control groups were significant as regards all of the components of the negative attitude. The training based on the integrated approach to negative attitude in problem solving was found to have been effective. The post-test scores of two variables, namely, problem tendency-avoidance and personal control, decreased in the experimental group; however, one other variable, namely, trust in problem-solving, increased.ConclusionBased on the findings it can be concluded that education based on an eclectic (integrated) approach towards the negative attitude to problem solving can be effective in adolescents and the youth 15-24 years old with suicidal tendencies ─ suicidality. Hence, it is recommended to administer training programs such as problem-solving, emotional regulation and mindfulness to help psychologists, parents, adolescents, health professionals and social pathologists to reduce and prevent suicide in adolescents.Keywords: Integrated Protocol, Negative Attitude to Problem Solving, Suicidal Tendency, Adolescents
-
پژوهش حاضر به بررسی رابطه اضطراب ریاضی دانش آموزان مقطع متوسطه با حرمت خود و ویژگی های شخصیتی معلمان ریاضی آنها پرداخته است . از بین کل دانش آموزان مقطع متوسطه 480 نفر و معلمان ریاضی 60 نفر به صورت طبقه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت- اضطراب ریاضی (mars) و پرسشنامه شخصیتی نئو برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها از آزمون t ، ضریب همبستگی، خی دو، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه استفاده شده است. نتایج مطالعه نشان داد که اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر به طور معناداری از اضطراب ریاضی دانش آموزان پسر بیشتر است(01/0P <). بین اضطراب ریاضی دانش آموزان رشته های ریاضی و تجربی با علوم انسانی تفاوت معناداری وجود دارد(01/0P <). بین اضطراب ریاضی دانش آموزان و حرمت خود آنها رابطه معناداری در سطح P<0/01 وجود دارد. بین اضطراب ریاضی دانش آموزان و ویژگی های شخصیتی معلمان آنها رابطه معناداری وجود دارد(01/0P <). و بین اضطراب ریاضی دانش آموزان پایه های مختلف تفاوت معناداری وجود ندارد(01/0P <).کلید واژگان: اضطراب ریاضی, حرمت خود, ویژگیهای شخصیتی و دانش آموزThe present research attempts to study the relationship between the mathematical anxiety among high school students and their self-steem and teachers personality characteristics. From among the high school students some 480 people were chosen categorically in accordance with their characteristics and 60 mathematics teachers were also chosen through this method.The data were collected through the use of self-steem questionnaire by Cooper Smith and Mathematics Anxiety Questionnaire (Mars) and personality questionnaire by Neo.
After analyzing the data, the following findings were resulted Following results obtained: negative significant relationship between the students, mathematical anxiety and their self-steem(p0.01). There is also a significant relationship between the students, mathematical anxiety and their teacher's personality characteristics(p0.01). There is not significant relationship between the high school students mathematics anxiety and their educational levels(p0.01).There is a significant difference between the mathematical anxiety of moreover students majoring in humanities and natural science students and the students of physics and mathematics students(p0.01). There is a significant difference between the mathematics anxiety of male and female students(p0.01).Keywords: mathematics anxiety, self esteem, personality characteristics, students -
مقدمه
با توجه به شیوع بالای صفات طیف اوتیسم در افراد دارای افسردگی و همچنین تشخیص اختلالات خلقی در افراد با صفات طیف اوتیسم بالا، هدف از این پژوهش بررسی رابطه صفات طیف اوتیسم (مهارت اجتماعی، تغییر توجه، ارتباط، توجه به جزئیات و خیال پردازی) و افسردگی در دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شهر ایلام بود.
مواد و روش هاجامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی شهر ایلام می باشد که در این پژوهش 250 شرکت کننده به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل پرسشنامه 50 سوالی ضریب طیف اوتیسم و مقیاس افسردگی SCL-90 می باشد. داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از رگرسیون چند متغیری به روش ورود و گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش: نتایج نشان داد که به طور کلی صفات طیف اوتیسم می تواند 7 درصد واریانس افسردگی در دانشجویان را پیش بینی کند. در بهترین حالت از بین صفات طیف اوتیسم، نقص در ارتباط و مهارت اجتماعی بهترین پیش بین برای واریانس افسردگی در گروه نمونه می باشد.
کلید واژگان: صفات طیف اتیسم, اختلال افسردگی, ارتباط, مهارت اجتماعی, تغییر توجهIntroductionWith this mind that the high prevalence of Autistic Spectrum Traits (AST) between pediatrics Depression Disorder and also، simultaneity of mood disorders in individual with high level of Autism spectrum traits، Therefore، this study was conduct to found out the relationships of autistic spectrum traits (Social skill، Attention switching، communication، Attention to details، Imaginary) and Depression disorder among girl students of medical sciences university in Ilam.
Material and MethodsThe statistical society of current research included all of the girl student of medical sciences university in Ilam. The sample of this study includes 250 students who were chosen by multistage randomly sampling method. The Measures used in this research are as follow: Autism spectrum Quotient (AQ) and Depression scale of SCL-90. The outcomes of questionnaire were précised by multiple regression in Stepwise and Enter style.
FindingsThe results of multiple regression analysis indicated that 7 percent of depression variance was explained by autistic traits also deficiency in communication and social skills emerged as the strongest predictors of depression in students.
Keywords: Autistic Spectrum Traits (AST), Depression, communication, social skill, Attention switching -
مقدمه
در آغاز هزاره سوم نهادهای فراوانی متولی حراست و گسترش بهداشت، پیشگیری و درمان آسیب های جسمانی و روانی هستند. با وجود پیشرفت های نوین پزشکی و بهداشتی، افزایش اختلالات روانی یکی از نگرانی های رایج حوزه سلامت است که اکثر مبتلایان به این اختلالات را جوانان تشکیل می دهند. این تحقیق با هدف تعیین سیمایه ی بالینی دانشجویان و ارتباط آن با همبسته های جمعیتی انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی– تحلیلی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام در سال تحصیلی 86-85 بود که با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه مورگان حجم نمونه پژوهش تعیین و تعداد 478 دانشجو با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسش نامه ای مشتمل بر دو بخش اطلاعات فردی شامل 6 ماده و پرسش نامه 28 ماده ای سلامت عمومی بوده است.
یافته های پژوهش: 3/43 درصد نمونه های مورد پژوهش نمره ای پایین تر از خط برش اکتساب کرده اند و به جهت سیمایه ی بالینی سالم و 7/56 درصد آنان نمره ای بالاتر از خط برش کسب کرده و مشکوک به ابتلاء به اختلال روانی می باشند. در میان خرده مقیاس ها بیشترین علامت مربوط به اضطراب و نشانگان جسمانی در دانشجویان دختر و سپس به ترتیب افسردگی و اختلال در عملکرد اجتماعی گزارش شده است. مقایسه میانگین نمرات سلامت روانی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنی داری را نشان داد. همچنین بین دو جنس در خرده مقیاس های B و A «نشانگان جسمانی و اضطراب» تفاوت معنی داری مشاهده شد و در خرده مقیاس های D وC «اختلال در عملکرد اجتماعی و افسردگی» تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج آزمون MANOVA در خرده مقیاسهای D و Bو A بین دانشجویان رشته های مختلف تحصیلی تفاوت معناداری نشان داد و در مقیاس C تفاوت وجود نداشت. همچنین بین دو متغیر جنسیت و سلامت رابطه معنادار وجود داشت ولی بین متغیرهای سن، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی، بومی و غیر بومی بودن ارتباط معنی داری مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیریدانشجو محور دانشگاه و دانشگاه مصدر رشد و بالندگی است و دانشجویان زمانی می توانند در پیشبرد اهداف مدنظر موفق باشند که از سلامت عمومی لازم برخوردار باشند. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بیش از نیمی از دانشجویان مورد پژوهش مشکوک به اختلالات روانی هستند. بدون تردید گسترش و ترویج سلامت بر مفاهیم آموزشی استوار است، استراتژی هایی که افراد را توانمند سازد تا بر سلامت خویش و گسترش آن کنترل داشته باشند.
کلید واژگان: سیمایه بالینی, همبسته های جمعیتی, دانشجوIntroductionAt the beginning of the third millennium, many organizations are responsible of protecting and promoting health as well as preventing and treating mental and physical illnesses. In spite of the modern advances in medical sciences, one of the current concerns in health is the increase in mental disorders among the youth. This study aimed to determine the relationship between clinical features of university students and its demographic correlates.
Materials and MethodsThis was a descriptive–analytical sort of research. The aimed population of the study included all the university students studying at Ilam Islamic Azad University during 2007-8, of whom 478 students were selected based on Morgan’s sampling table and using stratified sampling model. The two used means in our study to collect the data included: a GHQ28 Questionnaire and a personal plus demographic questionnaire containing six items.
Findings43.3% of the investigated sample got a mark lower than the cut–off point, whom were considered “healthy“regarding the clinical features. 56.7% of the samples scored more than the cut–off point, whom were suspected to have a sort of mental disorder. Among the subscales, most the symptoms were reported to be related to “anxiety“and “physical symptoms” of female students, with “depression” and “disorder in social performance“ranking the third and forth, respectively. Comparing their average points of mental health, a significant difference was found between the male and female students in A and B subscales, that is the physical symptoms and anxiety, and there was no significant difference in C and D subscales, that is “disorder in social performance and depression“. The results obtained from MANOVA indicated a significant difference between the students with different majors in A, B, and D subscales and there were no differences among them in C subscale. In addition, there was a significant relationship between the gender and health. However, no significant relationship was found between age, marital status, major, and locality of the students. Discussion &
ConclusionStudents are the cornerstones of universities as well as the major cause of development and progress. Thus, they can manage in their responsibilities just, if they enjoy the necessary general good health. The finds of our research reveals that more than half of the students suffer from psychological disorders. Undoubtedly, progress and development are termed to educational concepts, the strategies that enable individuals to control their own health and growth.
-
مقدمهکار جنبه ای از زندگی است که صرف نظر از منابع مالی، برخی از نیازهای اساسی آدمی نظیر تحرک روانی و بدنی، تماس اجتماعی و احساسات خود ارزشمندی را ارضا می کند، با وجود این کار می تواند منبع فشار روانی نیز باشد، نظر به اهمیت موضوع این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین پاره ای از متغیرهای دموگرافیک با رضایت شغلی و استرس حرفه ای در سال 1380 انجام گردید.مواد و روش هااین مطالعه به صورت توصیفی- تحلیلی بوده که در آن 420 آزمودنی از طریق نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور بررسی رابطه استرس با رضایت شغلی از دو پرسشنامه ی رضایت شغلی فیلدوروث و شرایط پرفشار استفاده شد. اعتبار صوری پرسشنامه ها مجددا کسب و پایایی نیز از طریق بازآزمایی محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون، کای دو استفاده گردید.
یافته های پژوهش: در بررسی توصیفی گزاره ها بیش از 70 درصد افراد نمونه به طور نسبی از شغل خود راضی بودند و 49 درصد افراد شغل خود را خسته کننده گزارش کردند و نیز 5/28 درصد افراد فاقد رضایت شغلی بودند، هم چنین 66 درصد افراد تعارض بین نقشهای سازمانی و آکادمیک را نشان دادند. یافته ها نشان داد که بین استرس شغلی و رضایت شغلی رابطه ی منفی (43/0- r=) وجود دارد.
همبستگی بین رضایت شغلی و استرس شغلی با نوع سازمان از نظر آماری معنی دار بود. هم چنین نتیجه پژوهش نشان داد که تفاوت معنی داری میان رضایت شغلی زنان و مردان وجود ندارد و نیز رابطه معنی داری بین رضایت شغلی و وضعیت تحصیلی کارکنان به دست آمد.
نتیجه گیری نهایی: با توجه به یافته های این مطالعه به نظر می رسد منابع استرس حرفه ای و مؤلفه های رضایتمندی شغلی در محیط های کاری متفاوت,در جهت افزایش رضایتمندی شغلی، بهره وری شغلی و نهایتا رضایتمندی از زندگی شناسایی شود. آموزش مدیران و کارکنان با هدف شناخت، کنترل و پیش بینی عوامل استرس زا در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: استرس حرفه ای, رضایت شغلی, کارکنان, سازمان دولتی
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.