به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

داریوش مظاهری

  • منصور امیدی، سیدعلی پیغمبری*، عبدالمجید رضایی، علیرضا کوچکی، داریوش مظاهری، مصطفی ولی زاده، بهمن یزدی صمدی

    طرح پژوهشی ارزیابی کیفی مجله‌‌های علمی مرتبط با رشته زراعت و اصلاح نباتات ایران در سال 1395در گروه علوم کشاورزی فرهنگستان علوم روی 200 عنوان مجله علمی-پژوهشی منتشر شده در سال 1393 در 13 شاخه علوم کشاورزی و منابع طبیعی کشور اجرا گردید. اطلاعات به دست آمده نشان داد که 40 عنوان مجله در موضوع‌‌های مختلف علوم زراعی و اصلاح نباتات (بوم‌شناسی 10 مورد، ژنتیک و زیست‌فناوری 8 مورد، زراعت و اصلاح نباتات 22 مورد) وجود دارد، که 35 عنوان به زبان فارسی و 5 عنوان به زبان انگلیسی بود. دراین مجموعه 286 مقاله مربوط به رشته‌‌های زراعت و اصلاع نباتات بود که به طور تصادفی انتخاب و براساس ده شاخص برای ارزیابی شکلی-ساختاری و پنج شاخص برای ارزیابی کیفی مقاله، توسط 2 تا 4 نفر عضو شاخه زراعت و اصلاح نباتات فرهنگستان علوم ارزیابی و امتیازدهی شدند. درصد مجله‌‌هایی که از نظر امتیاز کل در رتبه‌‌های بسیارخوب، خوب، متوسط، ضعیف و بسیار ضعیف قرار گرفته بودند با استفاده از متداول‌‌ترین روش آماری تعیین شد. نتایج کلی نشان داد که از تعداد 40 عنوان مجله 2 مجله (5%) بسیار خوب، 11 مجله (5/27‌%) خوب، 16 مجله (40%) متوسط، 10 مجله (25%) ضعیف و 1 مجله (5/%2‌) بسیارضعیف بودند. تعداد مجله‌ها از نظر پنج شاخص مهم کیفی، شامل: ارزش کاربردی (3 مجله)، ضرورت انتشار (7 مجله)، به روز بودن موضوع مقاله (6 مجله)، بدیع بودن موضوع مقاله (8 مجله) و ارزش علمی- کاربردی (6 مجله) مورد ارزیابی قرار گرفتند که از این میان، مجله ژنتیک نوین در هر پنج شاخص و مجله‌‌های به زراعی نهال و بذر و Journal of Plant Physiology and Breeding در سه شاخص برتر تشخیص داده شدند. تعداد 22 مجله در هیچ یک از شاخص ها امتیاز لازم را کسب نکردند.

    کلید واژگان: ارزیابی شکلی- ساختاری, شاخص کیفی, مجله علمی پژوهشی
    M. Omidi, S.A. Peighambari, A. Rezaei, A.R. Koocheki, D. MazaheriM. Valizadeh, B. Yazdi Samadi

    A survey was conducted to evaluate 200 scientific journals published in 2014 in the field of Agronomy and Plant Breeding by Department of Agricultural and Natural resources, Iran Academy of Sciences (IAS) during 2016-2017. Results showed that 40 journals can be categorized in the field of “Agronomy and Plant Breeding” (10 journals in crop ecology, 8 journals in genetics and biotechnology, 22 journals in agronomy and plant breeding). The quantity of 286 scientific papers (from 40 journals) were randomly selected and evaluated by 2-4 academic members using 10 structural and 5 qualitative indices. Each paper were received a separate score from each reviewer. Applying standard statistical methods on data ranked 2 journals (5%) as having high quality, 11 journals (27.5%) as good, 16 journals (40%) as intermediate, 10 journals (25%) as low quality and 1 journal (2.5%) as very low-quality journal. According to 5 qualitative indices, 3 journals were selected for applied utility index, 7 for publication necessity, 6 for update index, 8 for innovation and six for scientific value index. Finally, 3 journals namely Modern Genetics (in Farsi), Agronomy of Seed and Seedling (in Farsi), and Plant Physiology and Breeding were selected as high-quality scientific journals. Twenty-two journals were not considered as high quality in any of the evaluated indices.

    Keywords: Qualitative index, Scientific journals, Structural-formal evaluation
  • پویا آروین*، جواد وفابخش، داریوش مظاهری
    به منظور بررسی صفات فیزیولوژیک و عملکرد نهایی ارقام کلزا متعلق به شش ژنوتیپ کلزای معمولی (Brasica napus L.)، شلغم روغنی (Brasica rapa L.) و خردل وحشی (Brasica juncea L.) در شرایط تنش و عدم تنش و کاربرد نژادهای سودوموناس، دو آزمایش (شامل مزرعه تنش و عدم تنش) در مزرعه تحقیقاتی ایستگاه تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی طرق مشهد، در سال زراعی90-1389، با طرح آماری فاکتوریل در قالب بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. بررسی صفات فیزیولوژیکی شامل شاخص برداشت، درجه سبزینگی، محتوی نسبی آب برگ تفاوت معنی داری را در میان محیط، رقم و باکتری در رقم نشان داد. تغییرات صفت محتوی نسبی آب برگ، از 23/64 درصد در تیمار باکتری سودوموناس پوتیدا (Pseudomonas putida) تا 32/60 درصد در تیمار عدم تلقیح متغیر بود. اثر باکتری به صورت مجزا و مرکب با سایر تیمارها بر روی شاخص برداشت معنی دار شد. تفاوت معنی داری بین دو محیط و ارقام و برهم کنش محیط در رقم در مورد عملکرد دانه وجود داشت. عملکرد نهایی در محیط بدون تنش برابر 85/1351 کیلوگرم در هکتار به طور برجسته ای بالاتر از عملکرد در محیط تنش معادل 38/535 کیلوگرم در هکتار بود. در بررسی صفات مرفولوژیک و اکوفیزیولوژیک این تحقیق هیبریدهای هایولا برتری خود را نشان دادند که این مهم منتهی به شکل گیری عملکرد بالاتر در این ارقام با 1381 کیلوگرم در هکتار در رقم هایولا 330 و 1083 کیلوگرم در هکتار در رقم هایولا 401 شد. درنتیجه، کشت این ارقام و کاربرد باکتری سودوموناس هم در شرایط فاریاب و هم تنش خشکی می تواند در جهت بهبود عملکرد و تخفیف شرایط تنش، مفید و ارزشمند باشد.
    کلید واژگان: ارتفاع, درجه سبزینگی, شاخص برداشت, محتوی نسبی آب برگ, نژادهای سودوموناس
    Pooya Arvin *, Javad Vafa Bakhsh, Dariyoush Mazaheri
    IntroductionOilseed rape (Brassica spp L.) is one of the valuable oilseed crops which has been attracting attention in recent years. Iran is located in a semi-arid region, and water shortage has caused problems, namely providing drinking water as much as water supply for crop production. Not only does Plant Growth Promoting Rhizobacteria (PGPR) make plant growth stimulating hormones like Auxin and Gibberellin but also can ease stress conditions by producing ABA. Consequently, considering the current water shortage crisis in Iran, we took three main criteria into account: the roles of PGPRs in increasing resistance to abiotic stress, relief of drought effects, and the importance of cultivation of oilseed rape. The present research has been compiled to study drought and some Plant Growth Promoting Rhizobacteria (PGPR) on Physiological Traits and Ultimate Yield of Cultivars of Oilseed Rape.
    Materials and MethodsThe current study was done on the basis of two simultaneous experiments (under stress and non-stress experiments) during 2010- 2011 growing season at Agriculture and Natural Resources Research Station of Torogh, Mashhad is situated in East-North of Iran (36° N, 59° E, 1003 ASL ) . Two research sites (under stress and no-stress fields) were selected beside each other. This region has a semi-arid climate (annual rainfall 286 mm). The experimental design was factorial based on randomized completely block design with three replications in each experiment. The first treatment was Plant Growth Promoting Rizobactria, including B0: no inoculation (control), B1: co-inoculation (Pseudomonas flourescens 169. putida 108), B2: inoculation with P. flourescens 169 and B3: inoculation with P. putida 108. Second treatment was cultivar, including Hayola401 and Hayola330 cultivars belong to Brassica napus, Parkland and Goldrush cultivars belong to B. rapa and BP18 and landrace cultivars belong to B.juncea .Greenness index, plant height, relative water content, canopy temperature depletion , harvest index and final seed yield were measured in the present study as well. In addition, variance analysis (ANOVA) was performed using SAS ver. 9.1 software.
    Result and DiscussionThe examination of physiological characteristics including Harvest Index (HI), chlorophyll content, and Relative Water Content (RWC) showed that there is a considerable difference between location, cultivar, and bacteria cultivar. At the second stage of sampling, due to the reduction of cell water content and enhancement of concentration of cell content in stress field, the chlorophyll rate was enhanced in stressed locations. While findings in RWC showed that Pseudomonas putida had the highest percentage (64.23%), and no inoculation had the lowest RWC (60.32%). Therefore, inoculation treatment, specifically the individual inoculation in the study of RWC, could ease the effects of drought stress. Results of the final stem height were significant, only in cultivar level and BP.18 with 1.24m was the highest and Hayol 330 with 0.9m was the shortest cultivars regarding to stem height. Individual and interaction effects of bacteria with other treatments on harvest index were significant. In current study, it seems that application of bacteria treatments has caused better formation of final seed yield .There was a considerable difference between location, cultivars and interaction of location×cultivar regarding to ultimate yield. Final seed yield in non-stress location (1351.85 Kg.ha-1) was significantly higher than in stress location (535.38 Kg.ha-1). In the study of both morphological and physiological traits and final seed yield of the current research, Hayola hybrid showed more superiority than other cultivars.
    ConclusionIt seems the individual application of either P. flourescens 169 or P. putida 108 leads to better formation results than two mixed strains of the aforementioned bacteria. In the current study, Hayola hybrids showed a better function in physiology and ultimate yield; therefore, plantation of these hybrids would be valuable even in water deficits as well as application of PGPR.
    Keywords: Greenness index, Plant height, Relative water content, Canopy temperature depletion
  • محمدرضا سبحانی، امین فرنیا، داریوش مظاهری، مجید مجیدیان
    به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت، آرایش کاشت و نیتروژن بر ماده موثره (روتین) برگ و گل، عملکرد و اجزای عملکرد دانه راش گندم، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 90-1389 در مزرعه مرکز تحقیقات کشاورزی اراک انجام شد.
    تیمار آرایش کاشت به عنوان عامل اصلی در دو سطح 50 سانتی متر عرض پشته با دو ردیف کاشت به فاصله 20 سانتی متر (P1) و 60 سانتی متر عرض پشته با سه ردیف کاشت به فاصله 15 سانتی متر (P2)، تیمار تاریخ کاشت در چهار سطح شامل: 30 خرداد (D1)، 14 تیر (D2)، 29 تیر (D3) و 13مرداد (D4) و نیتروژن در چهار سطح صفر (N1)، 50 کیلوگرم (N2)، 100کیلوگرم (N3) و 150کیلوگرم (N4) به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شدند .نتایج نشان داد که اثرات متقابل آرایش کاشت× تاریخ کاشت× نیتروژن بر صفت های عملکرد دانه و وزن هزار دانه در سطح احتمال پنج درصد و بر صفات تعداد کل دانه در گیاه، درصد روتین برگ و گل در سطح احتمال یک درصد معنی دار و بر صفت تعداد خوشه در گیاه معنی دار نبودند. به طوری که بیش ترین عملکرد دانه با 2857 کیلوگرم در هکتار، تعداد خوشه در گیاه با 33/20 عدد، تعداد کل دانه در گیاه با 434/1 عدد مربوط به تیمار (P2D3N3) بود. بیش ترین وزن هزاردانه با 29/28 گرم مربوط به تیمار (P2D3N4) بود و بیش ترین درصد روتین برگ با 1/01 درصد، مربوط به تیمار (P2D4N4) بود. هم چنین بیش ترین درصد روتین گل با 1/36 درصد، مربوط به تیمار (P1D3N3) بود.
    کلید واژگان: درصد روتین برگ, درصد روتین گل, دو ردیف کاش, وزن هزار دانه
    M. R. Sobhani, A. Farnia, D. Mazaheri, M. Majidian
    IntroductionBuckwheat which has been scientifically named Fagopyrum esculentum can be considered as a yearling broad-leaved plant belonging to the family of Polygonaceae which is known as false Cereal. Its seeds are in use as a nutritional and medicinal product that is due to the rutin content of them. As the population is rapidly increasing worldwide, a solution must be found to supply necessary food. What agriculture science is responsible for is to produce more products with better quality in order to meet this increasing population’s needs so that food poverty and starvation are more likely to be removed and keep food safety. Considering the fact that buckwheat is of a variety of medical, industrial and food applications and in our country and some other ones, it has not been seriously cultivated, this plant must be used as a new plant and it should be extensively applied in multiple planting systems (summer planting) for commercial goals through producing seeds while its nutritional value is more than grain and it can be regarded as a rich source of high quality protein, amino acid necessary for lysine, high starch percent, minerals and vitamins for different applications involving cake flour, frumenty and soup and improving the optimal rate of rutin as a secondary metabolite having effective medical features concerning our country’s climatic conditions.
    Materials and MethodsIn order to investigate the effects of sowing date, planting patterns and nitrogen on leaf and flower rutin, yield and yield component of Buckwheat plant, a field study was conducted during 2010 and 2011 in Agricultural Research Institute of Arak, Iran. The experimental design was regarded as the randomized complete block design in the form of split plot factorial with three replications. Planting treatments as the fundamental elements may be implemented at two levels including the mounds with the width of 50 cm associated with two planting rows regarding the distance intervals of 20 cm (P1) and those with the width of 60 cm along with three planting rows which are of the distance intervals of 15 cm (P2). Sowing date and nitrogen treatments were considered as the minor elements are likely to be studied at four levels of dates and weights involving 20th June (D1), 5th July (D2), 20th July (D3) and 5th August (D4) and 0 (N1), 50 (N2), 100 (N3) and 150 kg ha-1 (N4), respectively. With respect to the fixed density of 100 plants per square meter, the distances between the planting lines were specified as four and five cm for treatments of P1 and P2, respectively. Dimensions of each plot for the planting patterns of P1 and P2 have been determined as 1.6×2 and 1.6×2.4 m consisting of four planting rows.
    Results and DiscussionResults showed that the interaction effects of sowing date×planting pattern × nitrogen were significant on grain yield and 1000- grain weight (p≤0.05). the number of seeds in plant, leaf and flower rutin percent also were significant (p≤0.01). But, number of bunch in the plant were non significantly. Maximum grain yield with 2857 kgha-1, 1000- grain weight (29.28 g), and number of the seeds in the plant 434.1 was observed P2D3N3. The highest of number of bunch in the plant with 33.20 was produced P2D2N3. Maximum leaf rutin percent with 1.01 was observed to P2D2N4 treatment also highest flower rutin percent (1.36%) observed to P1D3N3 treatment. The lowest rates of grain yield as 1074 kg ha-1, 1000- grain weight as (23.96 g), number of bunch in the plant (11.72), number of seeds (60.18), leaf rutin (0.14%) and flower rutin (0.30%) have been found for the treatments of P1D3N1, P2D4N2, P2D4N2, P1D4N2, P2D2N1, P2D3N2.
    ConclusionsIf application of this plant is just for grain consumption, the treatment P2D3N3 to produce active substances as a medicinal plant should be considered. For the extraction rutin leaves P2D4N4 treatment and flower P1D3N3 treatment is suitable for extraction rutin.
    Keywords: Flower rutin percent, 1000- grain weight, Leaf rutin percent, Planting row
  • حسین محمدی، قاسم عزیزی، فاطمه ربانی *، داریوش مظاهری
    تغییر اقلیم در دوره های آتی می تواند تبعات منفی گوناگونی بر منابع آب، کشاورزی، محیط زیست، بهداشت، اقتصاد و... برجای گذارد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت اقلیم آینده در ساحل شمالی ایران است. داده های مورد استفاده شامل داده های روزانه بارش، دمای بیشینه، دمای کمینه و ساعت آفتابی مربوط به 10 ایستگاه سینوپتیک حاشیه دریاچه خزر و داده های ماهانه دما و بارش مدل های جفت شده جوی- اقیانوسی می باشد. عدم قطعیت و عملکرد مدل های اقلیم جهانی با استفاده از معیارهای دقت برای دوره پایه (2000-1971) بررسی و اعتبارسنجی مدل مولد تصادفی داده های آب و هوایی با استفاده از آزمون های آماری کلموگراف- سمیرنوف، Tو F در تمام ایستگاه ها ارزیابی گردید. اقلیم آینده منطقه خزری براساس مدل های Mpeh وNcccsm برای دوره های آماری 2030-2011 و 2065-2046 تحت سه سناریوی SRA1B،SRA2 وSRB1 پیش بینی شده است. نتایج حاصل از پیش بینی دما و بارش در منطقه خزری نشان داد که روند دما در آینده افزایشی است و این افزایش برای دمای حداقل بیشتر از دمای حداکثر می باشد. بیشترین افزایش دما نسبت به دوره مشاهداتی، در دوره اول در ماه های سپتامبر، اکتبر و نوامبر (فصل پاییز) و در دوره دوم در ماه های ژولای، اگوست و سپتامبر (فصل تابستان) مشاهده شده است. همچنین بررسی های فصلی و ماهانه بارش نشان می دهد که در منطقه خزری در دوره آتی بارش پاییزه افزایش و بیشترین بارش با یکماه تاخیر نسبت به دوره کنونی در ماه نوامبر رخ خواهد داد. بارش در فصل زمستان بویژه در ماه فوریه نسبت به دوره مشاهداتی افزایش و در فصل تابستان 13 درصد و در بهار حدود 5 درصد کاهش خواهد یافت.
    کلید واژگان: تغییر اقلیم, مدل های جفت شده جوی - اقیانوسی, مدل مولد تصادفی آب و هوا, منطقه خزری
    Hossain Mohammadi, Ghasem Azizi, Fatemeh Rabbani*
    In the near future climatic change can lead to different negative results on various systems including water, agriculture, environment, healthcare, industry and economy. The study purpose is to evaluate the future climate conditions in the northern shore of Iran. We used collection of long- term daily data of precipitation, minimum and maximum temperature and sunshine for 10 synoptic stations and monthly rainfall and temperature of coupled ocean- atmosphere models data In this study. First, the uncertainty and operation of the global climate models are evaluated for baseline period (1971-2000) and then stochastic weather generator model is validated and analyzed using statistical tests like K-S, T and F. The future data for 2011-2030 and 2046-2065 are generated for each station base on the Mpeh and Ncccsm models under three scenarios of SRA1B, SRA2 and SRB1. The prediction results showed that trend of temperature will be ascending and the minimum temperature will increase more than maximum temperature. In the first study course, maximum of increasing of temperature will be in September, October and November (autumn season) and in the second study course will be in July, august and September (summer season). Also, seasonal and monthly study of rainfall in both the models showed that the autumn and winter rainfall will increase and the maximum rainfall will occur in november in the Caspian Sea area. Summer rainfall about 13% and Spring rainfall about 5 % will decrease in comparison to the normal level.
    Keywords: Climate Change, Coupled Ocean, Atmosphere Models, Stochastic Weather Generator model, Caspian Sea Area
  • امیرحسین آقااحمدی، حسین مقدم، فرزاد نجفی، داریوش مظاهری، احمدعلی پوربابایی
    آویشن دنایی (Thymus daenensis subsp. Daenensis) گیاه دارویی بومی ایران بوده و ازنظر فنول های مونوترپن ]به ویژه تیمول (thymol) و کارواکرول (carvacrol)[ غنی است. هدف از این تحقیق جداسازی و شناسایی ریزوباکتری های بهبوددهنده رشد گیاه (PGPRs) از ریشه گاه (ریزوسفر) آویشن دنایی است. غربالگری سویه های PGPR با استفاده از آزمون های فیزیولوژیکی مانند توانایی تولید اکسین، توانایی تولید ترکیبات آهن بر (سیدروفور) و حل کنندگی فسفات و همچنین آزمون های جوانه زنی و قوه نامیه بذر آویشن دنایی انجام شد. 21 جدایه باکتری از نمونه ریشه گاه آویشن دنایی که از رویشگاه طبیعی گردآوری شده بودند، جداسازی شد و تاثیر تلقیح آن ها روی ویژگی های جوانه زنی آویشن دنایی در یک تحقیق آزمایشگاهی در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار بررسی شد. چهار جدایه به عنوان جدایه های PGPR شناسایی شدند. جدایه های TDE3، TDE16 و TDE20 توانایی تولید IAA، ترکیبات سیدروفور و حل کنندگی فسفات نامحلول را داشتند. جدایه TDE4 (Achromobacter spiritinus) تنها جدایه ای بود که سرعت جوانه زنی و شاخص بنیه (ویگور) بذر را به طور معنی دار افزایش داد. چهار جدایه یادشده این قابلیت (پتانسیل) را دارند تا به عنوان بهبوددهنده رشد گیاه (PGPR)، در کشت آویشن دنایی استفاده شوند.
    کلید واژگان: Thymus daenensis, PGPR, توان تولید IAA, سرعت جوانه زنی, شاخص بنیه بذر
    Amir Hossein Agha Ahmadi, Hossein Moghadam, Farzad Najafi, Daryoush Mazaheri, Ahmad Ali Pourbabaee
    The Iranian Thymus daenensis subsp. daenensis is rich in monoterpene phenols (especially thymol and carvacrol). This research was conducted to isolate and characterize the plant growth promoting rhizobacteria (PGPRs) from rhizosphere of T. daenensis. PGPRs were screened based on some physiological traits including IAA production, phosphate solubilization, and siderophore compounds production abilities, and also seed germination and vigor tests. Twenty one rhizobacteria were isolated from the rhizosphere samples of T. daenensis which grow widely in Iran, and their effect on seed germination properties was studied in a completely randomized block design with three replications. We could characterize four isolates for PGPRs activity based on physiological and germination assays. TDE3, TDE16 and TDE20 isolates had the phosphate solubilization and siderophores production abilities. TDE4 (Achromobacter spiritinus) was the only isolated bacteria which significantly improved the SGR and VI of T. daenensis seeds. These four isolates have the potential to be used as PGPRs in cultivation of T. daenensis.
    Keywords: IAA production, PGPRs, seed germination, seedling vigor, Thymus daenensis
  • شکیبا شاهمرادی*، محمدرضا چایی چی، جواد مظفری، داریوش مظاهری، فرزاد شریف زاده
    خواب بذر یک سیستم دفاعی برای جوانه زنی گیاه در برابر شرایط نامساعد محیطی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر تنش خشکی در گیاه مادری بر خواب بذر و ویژگی های جوانه زنی درجو وحشی (Hordeum spontaneum) انجام شد. به این منظور، 19 ژنوتیپ از این گونه، به همراه رقم زراعی نصرت، در آزمایشی گلخانه ای، در شرایط نرمال و تنش خشکی قرار گرفتند. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با 3 تکرار انجام شد. دو تیمار آبی شامل؛ آبیاری نرمال (100-95% ظرفیت زراعی) و تنش خشکی شدید (30-25% ظرفیت زراعی) بر گیاهان اعمال شد. بر اساس نتایج این تحقیق تنش خشکی در گیاه مادری باعث کاهش معنی دار صفات شاخص جوانه زنی، درصد جوانه زنی، قدرت جوانه زنی و ارزش جوانه-زنی شد. تنش خشکی باعث افزایش درصد خواب بذر در اغلب ژنوتیپ ها شد. درتجزیه به مولفه های اصلی در هر دو شرایط، شاخص تحمل به تنش و صفت طول کلئوپتیل رابطه نزدیک و همسویی را نشان دادند. این امر نشان می دهد ژنوتیپ-های که طول کلئوپتیل بیشتری دارند، تحمل بالاتری در شرایط تنش خشکی نشان می دهند و این صفت در راستای افزایش سازگاری با اقلیم خشک، تکامل یافته است.
    کلید واژگان: جوانه زنی, جو وحشی, شاخص تحمل تنش
    Sh Shahmoradi*, Mr Chaeechi, J. Mozafari, D. Mazaheri, F. Sharifzade
    Seed dormancy is a defensive system against unfavorable environmental conditions. This research was designed to evaluate the drought stress effects on seed germination and dormancy of Hordeum spontaneum genotypes. Therefore, 19 genotypes of the species and the Nosrat (cultivated barley) cultivar were evaluated under normal water condition and drought stress in a green house study. Complete randomized block design with three replications were used in this study and two stress levels including 95-100%FC and 25-30% FC, were imposed to the plants. Based on results, drought stress had significant effects on germination index, germination percentage, seed dormancy, germination value and germination energy. Drought stress increased the seed dormancy in most of Hordeum spontaneum genotypes. Principle components analysis of the traits in both water conditions showed that, stress tolerance index and length of coleoptiles are positively related, which indicates that genotypes with longer coleoptiles are more tolerant to drought stress conditions, and it seems that, this trait has evolved to increase the adaptation to drier climates.
    Keywords: Germination, wild barley, stress tolerance index
  • حسین محمدی، فاطمه ربانی، داریوش مظاهری
    تغییر اقلیم اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر تولید محصول و امنیت غذایی دارد. هدف این بررسی، شبیه سازی اثرتغییر اقلیم بر مراحل فنولوژی برنج درمدیریت های مختلف آبیاری در منطقه خزری است. داده های مورد استفاده شامل داده های هواشناسی، خاک شناسی و مدیریت محصول می باشد. داده های هواشناسی شامل داده های روزانه دمای کمینه، دمای بیشینه، تابش و بارش ایستگاه رشت برای دوره آماری 2010- 1980و داده های ماهانه دما و بارش مربوط به 6 مدل گردش عمومی جو برای دوره آماری 2000-1971 به عنوان دوره پایه جهت بررسی عملکرد مدل های گردش عمومی جو است. داده های خاک و داده های مدیریت محصول از آزمایش مزرعه ای سال 2006 و 2007 برداشت شده اند. چشم انداز اقلیم آینده براساس مدل MPEH5 و تحت سناریوهای SRA1B،SRA2وSRB1 برای دوره های2032-2011مشخص گردید. نتایج چشم انداز اقلیم آینده نشان داد که میانگین دما افزایش و مجموع بارش کاهش خواهد یافت. اثر تغییر اقلیم بر مراحل فنولوژی برنج با مدل زراعی CERES-Rice در سه رژیم غرقاب دائم، آبیاری با فاصله 5 روز و 8 روز شبیه سازی شده است. نتایج نشان داد که زمان آغاز خوشه دهی، گلدهی و بلوغ فیزیولوژیک با افزایش دما کاهش خواهد یافت. همچنین بررسی مراحل فنولوژی برنج در سناریوهای مختلف نشان می دهد که با افزایش بیش از یک درجه دمای هوا، آغاز خوشه دهی، گلدهی و بلوغ فیزیولوژیک در شرایطی که نیاز آبی گیاه تامین باشد (غرقاب دائم) با تاخیر همراه خواهد بود.
    کلید واژگان: تغییر اقلیم, فنولوژی برنج, منطقه خزری, مدل MPEH5, مدل Ceres, Rice
    Hossein Mohammadi, Fatemeh Rabbanib, Daryosh Mazaheric
    Climate change has serious direct and indirect consequences on crop production and food security. The objective of this study is the simulation of future climate on rice phenology under different water-management practices in Caspian Sea area. The used data for this research includes the meteorological, soil and crop management data. Meteorological data include the collection of daily data of minimum temperature, maximum temperature, solar radiation and precipitation during 1981-2010 and monthly temperature and precipitation of global climate models during 1971-2000. The Soil and product management data have obtained from field experiment in the Iranian Rice Research Institute in Rasht, from 2006 to 2007. The stochastic weather generators (Lars-WG) are used for downscaling of global climate models outputs. Future climate has been done using of MPEH5 under scenarios of SRA1B, SRA2 and SRB1. CERES-Rice model was used for simulating of rice phenology in three irrigation regimes. Under climate change scenarios, Simulation results reveal that minimum and maximum temperature will increase and total precipitation will decrease during the rice-growing season. The panicle initiation day, a thesis day and physiological maturity day will shorten with temperature increase in the future. Also, the beginning of rice phenology will decline with temperature increase above 1˚C even in continuous submergence.
    Keywords: Climate Change, Rice Phenology, Caspian Sea Area, MPEH5 Model, CERES, Rice Model
  • شکیبا شاهمرادی، محمدرضا چایی چی، جواد مظفری، داریوش مظاهری، فرزاد شریف زاده
    چراگاه های امروزی برخلاف علفزارهای طبیعی، می بایست بر اساس سیستم های تناوبی به طور متناوب احیاء گردند و خواب بذر در گراس های علوفه ای مانع از استقرار موفق چراگاه های جدید می شود. شکست خواب در بذرهای جو وحشی (spontaneum Hordeum) برای بهبود جوانه زنی ضروری به نظر می رسد. این آزمایش با هدف بررسی اثر تیمارهای مختلف فیزیکی، شیمیایی، هورمونی و دمایی بر خواب بذر این گیاه در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با چهار تکرار انجام شد. در این آزمایش، دو ژنوتیپ Hordeum spontaneum که بذرهای تازه آنها دارای سطوح بالای خواب بودند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد، جوانه زنی بذور تحت تاثیر تیمار دمای 35 درجه سانتیگراد نیز به طور معنی داری تحریک شد و در هفته چهارم به حداکثر خود رسید (در ژنوتیپ1350TN، 25/86 % و در ژنوتیپ 951TN، 5/47 %). در این آزمایش، هورمون GA در تحریک جوانه زنی بذرهای Hordeum spontaneum، کارآمد تر از سایر هورمون های مورد استفاده بود. بالاترین درصد جوانه زنی در اثر تیمار GA در غلظت 100 میلی گرم در لیتر مشاهده شد و این تیمار جوانه زنی را در ژنوتیپ 1350TN تا 75/68 درصد و در ژنوتیپ 951 TN تا 25/31 درصد نسبت به شاهد (بدون تیمار) افزایش داد. نتایج این تحقیق نشان داد که خواب بذر در گیاه Hordeum spontaneum با تیمارهای هورمون جیبرلین و استریفیکاسیون گرمایی (35 درجه سانتی گراد) قابل حذف است و بنابراین از نوع خواب فیزیولوژیکی سطحی میباشد.
    کلید واژگان: Hordeum spontaneum, خواب بذر, تیمار رفع خفتگی
    Shakiba Shahmoradi, Mohhamad Reza Chaichi, Javad Mozafari, Dariush Mazaheri, Farzad Sharif Zadeh
    Breaking seed dormancy is an essential step towards germination improvement in Hordeum vulgare ssp. spontaneum. This study was conducted to evaluate the effects of physical, chemical, hormonal and stratification treatments on Hordeum spontaneum seed dormancy. In the current research two highly dormant genotypes of Hordeum spontaneum (TN1350 and TN951) were evaluated. To this purpose, 25 seeds in four replications were placed in 9 cm petri dishes containing filter paper saturated with distilled water (control), chemical or hormonal solutions. To induce the stratification treatments, seeds were kept in 35˚C (heat stratification) or 5˚C (cold stratification) for periods of 2, 4, 6 and 8 weeks. Results indicated that heat stratification increased germination significantly. Germination percentage of seeds under 35˚C treatments increased since the second week of treating and reached the maximum in the fourth week (47.5% in TN951 and 86.25% in TN1350). Results showed that GA3 in all used concentrations was the most effective hormone in inducing germination compaired to other used hormons in this study. The highest germination percentage in Hordeum spontaneum seeds was observed in 100 mg/l GA with increased germination percentage up to 68.75% in TN1350 and 31.25 in TN951. Results of this study revealed that seed dormancy in Hordeum spontaneum can be overcomed by GA3, and heat stratification. On the other hand, seed dormancy was apparently deeper in the genotype with darker seeds)TN951(which were also less affected by after ripening treatments.
    Keywords: Hordeum spontaneum, Seed dormancy, after ripening treatments
  • شکیبا شاهمرادی*، محمدرضا چایی چی، جواد مظفری، داریوش مظاهری، فرزاد شریف زاده
    جو وحشی (Hordeum spontaneum) منبع ارزشمند تنوع ژنتیکی برای سازگاری نسبت به تنش های زنده و غیر زنده است که می توان از آن برای انتقال ژن های جدید به جو زراعی استفاده کرد. در این تحقیق با هدف ارزیابی سازگاری اکوتیپ های جو وحشی نسبت به تنش خشکی، نوزده اکوتیپ به همراه رقم جو زراعی نصرت، در آزمایشی در مزرعه تحقیقاتی موسسه تحقیقات اصلاح وتهیه نهال وبذر مورد بررسی قرار گرفتند. آزمایش در قالب طرح بلوک کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد و نمونه ها در دو شرایط آبیاری کامل و قطع آبیاری (تنش خشکی آخر فصل) مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات زراعی، مورفولوژیک، و فنولوژیک در اکوتیپ ها مورد ارزیابی قرار گرفت. مقایسه میانگین صفات در شرایط تنش، نشان داد که صفات روز تا ظهور سنبله، روز تا گلدهی و روز تا رسیدن در اثر تنش خشکی کاهش معنی داری یافتند و تنش خشکی باعث تسریع مراحل فنولوژیک گیاه شد. صفات زراعی طول سنبله، ارتفاع بوته و عملکرد بیولوژیکی نیز کاهش معنی داری را در شرایط تنش خشکی نشان دادند. در شرایط آبیاری معمول عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیکی و شاخص برداشت، همبستگی معنی داری با شاخص تحمل به تنش داشتند. تجزیه به مولفه ها در شرایط آبیاری کامل نیز تایید کننده این امر بود. تجزیه خوشه ای، اکوتیپ های مورد بررسی را به سه گروه تقسیم کرد، گروه اول شامل اکوتیپ های حساس، گروه دوم شامل اکوتیپ های نیمه متحمل و گروه سوم اکوتیپ های متحمل نسبت به تنش خشکی بودند. بر اساس نتایج این تحقیق، اکوتیپ های شماره 7، 8 و 13 به همراه رقم زراعی نصرت دارای بالاترین میانگین شاخص تحمل تنش (STI) و اجزای عملکرد بودند. این اکوتیپ ها دارای کمترین میانگین روز تا رسیدن بودند (164 روز). علاوه بر این، میزان اتلاف آب نسبی برگ (RWL) نیز در این اکوتیپ ها پایین تر از اکوتیپ های دیگر بود (27/74 درصد). در تجزیه رگرسیون صفات مرتبط با تحمل تنش خشکی، علاوه بر عملکرد دانه، تعداد روز تا رسیدن و محتوای کلروفیل نسبی نیز وارد مدل شدند، بنابراین به نظر می رسد این صفات ارتباط نزدیکی با تحمل به خشکی در اکوتیپ های جو وحشی دارند و عامل سازگاری بیشتر با محیط دارای محدودیت رطوبت هستند.
    کلید واژگان: جو وحشی, اکوتیپ ها, تحمل به خشکی, اتلاف آب نسبی برگ
    Sh. Shahmoradi *, M. R. Chaichi, J. Mozafari, D. Mazaheri, F. Sharifzadeh
    Wild barley (Hordeum spontaneum) is a valuable source of genetic diversity for adaptation to biotic and abiotic stresses which can be used for transferation of new genes to cultivated barley. To evaluate wild barley ecotypes for drought adaptation، nineteen ecotypes and a barley cultivar (Nosrat) were evaluated in experimental field of Seed and Plant Improvement Institute in Karaj. The experiment was carried out in a randomized complete block design with three replications in non-stressed and water deficit stress conditions. Agronomical، phenological and morphological traits were measured in ecotypes. Results indicated that phonological traits such as days to spike emergence، days to flowering and days to maturity were decreased under water deficit stress condition. Agronomic traits including spike length، plant height and biological yield were also significantly decreased. Under normal condition، grain yield، biological yield and harvest index showed a significant correlation with stress tolerance index (STI). Principle component analysis in normal condition indicated that even in non-stresses condition، agronomic traits had correlation with stress tolerance. Cluster analysis grouped the ecotypes in three different clusters including susceptible، semi-tolerant and tolerant ecotypes. Based on the results، ecotypes no. 7، 8 and Nosrat cultivar had the highest yield components and stress tolerance index، however relative water loss (RWL) and days to maturity (DM) were less in these ecotypes (164 days and 74. 27%، respectively). The results of stepwise regression analysis indicated that the relative water loss is a physiological trait which shows a close relation with stress tolerance potential of the ecotypes and is an important factor for adaptations to water deficit conditions.
    Keywords: Wild barley, ecotypes, drought tolerance, relative water loss
  • بهمن پیروزی، سید محمد باقر حسینی، داریوش مظاهری، حسن حیدری *

    کشت مخلوط روش سودمندی برای پایداری و ثبات تولید در کشاورزی است. به منظور ارزیابی تولید علوفه هیبرید سینگل کراس 704 ذرتو عملکرد دانه واریته گلی لوبیادر کشت مخلوط ذرت-لوبیا، آزمایشی در مزرعه پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران واقع در کرج در سال زراعی1385 اجرا شد. عامل اصلی زمان کشت در 3 سطح و شامل کشت همزمان دو گیاه، 20 روز تاخیر در کشت لوبیا و 20 روز تاخیر در کشت ذرت در کشت مخلوط و عامل فرعی آرایش های کشت در 5 سطح شامل کشت خالص، کشت مخلوط جایگزین 3/33 ذرت بجای لوبیا، کشت مخلوط جایگزین 7/66 ذرت بجای لوبیا و کشت خالص ذرت بود. نتایج نشان داد که اثرات زمان کشت و آرایش کشت بر تعداد غلاف در بوته لوبیا معنی دار بود. بیشترین ماده خشک با کشت تاخیری لوبیا در ذرت معادل 7/66 درصد لوبیا و 3/33 درصد ذرت در میان تیمار های کشت مخلوط بود. کشت خالص ذرت دارای بیشترین ارتفاع بوته وعملکرد ماده خشک در واحد سطح بود. بیشترین تعداد غلاف در بوته، وزن تک بوته، عملکرد دانه و کمترین تعداد دانه در غلاف از تک کشتی لوبیا حاصل شد. ارزیابی عملکرد با استفاده از نسبت برابری زمین نشان داد که نسبت اختلاط 1:2 لوبیا: ذرت با 20 روز تاخیر در کشت ذرت با نسبت برابری زمین 14/1 در بین تیمارهای کشت مخلوط بهترین تیمار برای افزایش عملکرد بود.

    کلید واژگان: آرایش و زمان کاشت, لوبیا, ذرت, نسبت برابری زمین
    B. Piroozi, S. M. B Hosseini, D. Mazaheri, H. Heidari

    Intercropping is a beneficial farming system to intensify and sustain farm productivity. In order to evaluate forage production of maize and seed yield of bean in maize/bean (maize var 704 and bean var Goli) intercropping، a field experiment was conducted at Research Farm، Faculty of Agricultural Sciences and Engineering، Tehran University during 2006. Sowing dates of plants with three levels، simultaneous sowing for both plants، 20 day delay in sowing of bean and 20 day delay in sowing of maize were arranged in main plots. The five planting ratios (100/0)، (66. 7/33. 3)، (50/50)، (33. 3/66. 7) and (0/100) were the percentage of bean/maize arranged in subplots. Results showed that the bean seed yield / plant and bean pot number / plant were affected by interaction of sowing date and planting pattern. Delay cropping of bean in maize under planting ratio of 66. 7/33. 3 of bean/maize produced the highest dry weight of maize among intercropping treatment. Pure maize had the highest plant height and produced maximum dry weight /ha. The highest pod number per plant، yield per plant and hectare، and the lowest seed number per pod were observed in pure bean.

    Keywords: planting pattern, bean, corn, sowing date, land equivalent ratio
  • مجید پوریوسف، داریوش مظاهری، علیرضا یوسفی، اصغر رحیمی، افشین توکلی
    به منظور بررسی تاثیر رژیم های کم آبیاری و تیمارهای کودی بر صفات کیفی دانه ی اسفرزه گوش اسبی (Plantago ovata Forsk.) آزمایشی در مزرعه ی آموزشی و پژوهشی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده ی علوم زراعی و دامی دانشگاه تهران انجام گردید. این آزمایش به صورت اسپلیت پلات، بر پایه ی بلوک های کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. رژیم های آبیاری در چهار سطح شامل رژیم آبیاری کامل، کم آبیاری ملایم، کم آبیاری متوسط و کم آبیاری شدید به عنوان کرت های اصلی و تیمارهای کودی در پنج سطح شامل شاهد (بدون کود)، کود شیمیایی خالص، تلفیق کود زیستی فسفات بارور2 و کودهای شیمیایی، کود دامی خالص و تلفیق کودهای دامی و شیمیایی به عنوان کرت های فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که تمامی صفات مورد بررسی به طور معنی داری (05/0 ≤ p) تحت تاثیر رژیم های آبیاری قرار گرفتند. با کاهش تعداد و مقدار آبیاری، عملکرد موسیلاژ و دانه ی اسفرزه به طور معنی داری (05/0 ≤ p) کاهش یافت، اما درصد موسیلاژ و فاکتور تورم دانه به طور معنی داری (05/0 ≤ p) افزایش یافتند. تمامی تیمارهای کودی در مقایسه با شاهد، عملکرد موسیلاژ و دانه را به طور معنی داری (05/0 ≤ p) افزایش دادند. بیشترین عملکرد موسیلاژ (58/252 کیلوگرم در هکتار) از تیمار تلفیق کودهای دامی و شیمیایی، تحت رژیم آبیاری کامل بدست آمد. درصد موسیلاژ و فاکتور تورم دانه تحت تیمار کود دامی خالص به طور معنی داری بیشتر از سایر تیمارهای کودی بود.
    کلید واژگان: اسفرزه (Plantago ovata Forsk, ), کم آبیاری, کود, محتوای موسیلاژ
    M. Pouryousef, D. Mazaheri, A.R. Yousefi, A. Rahimi, A. Tavakoli
    In order to study the effect of fertilizing treatments and limited irrigation regimes on grain qualitative traits and mucilage production of Isabgol (Plantago ovata Forsk.)، a field experiment was conducted at Experimental Farm of College of Agronomy and Animal Sciences، University of Tehran. The experimental design was a split plot based on a randomized complete block design with three replications. In this research، four irrigation regimes including full irrigation، light limited irrigation، moderate limited irrigation and severe limited irrigation، were assigned to the main plots and five fertilizing treatments including control (without fertilizer)، chemical fertilizer، combined use of chemical fertilizer and Barvar Phosphate Biofertilizer، cattle manure and combined use of chemical fertilizer and cattle manure، were assigned to the sub plots. Results showed that irrigation regimes had significant effect (p ≤ 0. 05) on all measured traits. Mucilage and grain yields decreased with decrement in irrigation frequency from full to severe limited irrigation but mucilage percentage and grain swelling factor increased; therefore، the highest mucilage and grain yield were obtained in full irrigation regime. The highest mucilage percentage and grain swelling factor were obtained in severe limited irrigation. Results also showed that fertilizing treatments had significant effect (p ≤ 0. 05) on all measured traits. The highest mucilage yield (252. 58 kg/ha) was obtained in combined use of chemical fertilizer and cattle manure treatment under full irrigation regime. Mucilage percentage and grain swelling factor were significantly higher (p ≤ 0. 05) in cattle manure treatment.
    Keywords: Plantago ovata Forsk, limited irrigation, fertilizer, mucilage content
  • مجید پوریوسف، داریوش مظاهری، محمدرضا چایی چی، اصغر رحیمی، علی اشرف جعفری
    به منظور بررسی تاثیر رژیم های کم آبیاری و تیمارهای کودی بر عملکرد و صفات کیفی دانه اسفرزه گوش اسبی آزمایشی در سال 1386 در مزرعه آموزشی و پژوهشی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده علوم زراعی و دامی دانشگاه تهران انجام گرفت. این آزمایش بصورت اسپلیت پلات، بر پایه بلوکهای کامل تصادفی و در سه تکرار انجام شد. رژیم های آبیاری در چهار سطح شامل رژیم آبیاری کامل، کم آبیاری ملایم، کم آبیاری متوسط و کم آبیاری شدید بعنوان کرتهای اصلی و تیمارهای کودی در پنج سطح شامل شاهد (بدون کود)، کود شیمیایی خالص، تلفیق کود زیستی فسفات بارور2 و کودهای شیمیایی، کود دامی خالص و تلفیق کودهای دامی و شیمیایی بعنوان کرتهای فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که تمامی صفات عملکرد و اجزائ عملکرد بطور معنی داری (p≤ 0.05) تحت تاثیر رژیم های آبیاری قرار گرفتند. با کاهش تعداد و مقدار آبیاری، صفات عملکرد و اجزائ عملکرد اسفرزه بطور معنی داری (p≤ 0.05) کاهش یافتند. تمامی تیمارهای کودی در مقایسه با شاهد، صفات عملکرد و اجزائ عملکرد اسفرزه را بطور معنی داری (p≤ 0.05) افزایش دادند. بیشترین عملکرد دانه به مقدار 1145 کیلوگرم در هکتار از تیمار تلفیق کودهای دامی و شیمیایی، تحت رژیم آبیاری کامل بدست آمد.
    کلید واژگان: اسفرزه, کم آبیاری, کود, عملکرد و اجزای عملکرد
    Majid Pouryousef, Dariush Mazaheri, Mohammad Reza Chaiechi, Asghar Rahimi, Ali Ashraf Jafarie
    In order to study the effect of fertilizing treatments and limited irrigation regimes on yield and yield components of Isabgol, a field experiment was conducted at Experimental Farm of College of Agronomy and Animal Sciences, University of Tehran. The experimental design was a split plot based on a randomized complete block design with three replications. In this research four irrigation regimes including full irrigation, light limited irrigation, moderate limited irrigation and severe limited irrigation, were assigned to the main plots and five fertilizing treatments including control (without fertilizer), chemical fertilizer, combined use of chemical fertilizer and Barvar Phosphate Biofertilizer, cattle manure and combined use of chemical fertilizer and cattle manure, were assigned to the sub plots. The results showed that irrigation regimes had significant effect (p≤ 0.05) on all measured traits. Grain yields decreased with decrement in irrigation frequency from full to severe limited irrigation; so the highest grain yields were obtained in full irrigation regime. The results also showed that fertilizing treatments had significant effect (p≤ 0.05) on all measured traits. The highest grain yield (1145 kg/ha) was obtained in combined use of chemical fertilizer and cattle manure treatment under full irrigation regime.
    Keywords: Plantago Ovata, irrigation regime, Fertilizing treatments, Grain yield
  • حسن مجیدی دیزج*، داریوش مظاهری، قدرت الله صباحی، مجتبی میراب زاده
    به منظور بررسی اثر کشت مخلوط بر عملکرد و کیفیت علوفه یونجه و اسپرس آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در زمان در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در مزرعه آموزشی وپژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران (کرج) در دو سال 1389و 1390 اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل تک کشتی یونجه، تک کشتی اسپرس،، 50 درصد یونجه (بر اساس تیمار کشت خالص)+ 50 درصد اسپرس (بر اساس تیمار کشت خالص) به صورت یک در میان،50 درصد یونجه+ 50 درصد اسپرس به صورت دو در میان، 75 درصد یونجه +25 درصد اسپرس، 25 درصد یونجه +75 درصد اسپرس، 10 درصد اسپرس +100 درصد یونجه، 20 درصد اسپرس +100 درصد یونجه و 30 درصد اسپرس +100 درصد یونجه بودند. نتایج نشان داد که اثر سال و نسبت اختلاط بر عملکرد علوفه خشک تولیدی معنی دار بودند. بیشترین عملکرد علوفه در کشت مخلوط از تیمار افزایشی 100 درصد یونجه+30 درصد اسپرس (5011 کیلوگرم در هکتار) و کمترین آن از کشت خالص یونجه (3954 کیلوگرم در هکتار) و اسپرس (3989 کیلوگرم در هکتار) حاصل شد. اثر نسبت اختلاط بر صفات میزان پروتئین خام، ماده خشک قابل هضم، الیاف غیر محلول در شوینده های اسیدی، خاکستر علوفه و الیاف خام معنی دار بود. اثر سال برمیزان الیاف غیر محلول در شوینده های اسیدی و اثر متقابل سال× نسبت اختلاط، بر میزان ماده خشک قابل هضم معنی دار بودند. بیشترین مقدار پروتئین خام (24 درصد)، الیاف غیر محلول در شوینده های اسیدی (29 درصد)، خاکستر علوفه (3/7 درصد) و الیاف خام (2/32 درصد) از کشت خالص یونجه به دست آمد و بیشترین ماده خشک قابل هضم علوفه نیز مربوط به تیمار خالص اسپرس بود (90 درصد). بیشترین مقدار نسبت برابری زمین در هر دو سال نیز مربوط به تیمار افزایشی 100 درصد یونجه+ 30 درصد اسپرس بود (26/1 در سال اول و 28/1 در سال دوم). براساس نسبت برابری زمین، تیمار 100 درصد یونجه + 30 درصد اسپرس برترین تیمار شناخته شد.
    کلید واژگان: اسپرس, پروتئین خام, نسبت برابری زمین و یونجه
    H.Madjidi Dizadj*, D. Mazaheri, Gh. Sabahi, M. Mirab Zadeh
    To study the effects of intercropping on performance and quality of alfalfa and sainfoin, a field experiment as split plot in time arrangements in randomized complete block design with three replications was carried out at Research Farm of College of Agriculture, University of Tehran, Karaj, Iran in 2008-2009 and 2009-2010. Experimental treatments included: Monoculture of alfalfa, monoculture of sainfoin, 50% alfalfa+ 50% sainfoin as one alternate, 50% alfalfa+ 50% sainfoin as two alternates, 75% alfalfa+ 25% sainfoin, 25% alfalfa+ 75% sainfoin, 10% sainfoin+ 100% alfalfa,, 20% sainfoin+ 100% alfalfa, 30% sainfoin+ 100% alfalfa. Results showed that the effect of year and intercropping treatments on forage dry yield was significant. The highest dry yield (5011 kg.ha-1) was obtainedin 30% sainfoin+ 100% alfalfa and the lowest dry yield 3989 kg.ha-1) obtained in monoculture of sainfoin. The effect of intercropping on CP, DMD, ADF, ASH and CF was significant. Also, the effect of year on ADF and interaction effect of year × intercropping on DMD was significant. The highest CP (24%), ADF (29%), Ash (7.3%) and CF (32.2%) were obtained from monoculture of alfalfa, but the highest DMD (90%) was related to monoculture of sainfoin. In both years, the highest LER (1.26 and 1.28 for first and second years, respectively) were related to 30% sainfoin+ 100% alfalfa. Therefore, 30% sainfoin+ 100% alfalfa was identified as the best treatment of this experiment.
    Keywords: Alfalfa, Crude protein, Land equivalent ratio, Monoculture, Sainfoin
  • محمد علی توحیدی نیا*، داریوش مظاهری، سید محمد باقر حسینی، حمید مدنی
    به منظور بررسی اثر مصرف توام کود زیستی و کود شیمیایی بر عملکرد ذرت (سینگل کراس 704) آزمایشی در سال 1388 درمزرعه آموزشی و پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، بصورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار اجرا شد. تیمارها شامل سه سطح کود زیستی از منبع کود تجاری فسفر بارور-2 [شاهد (بدون مصرف کود)، تلقیح بذر، تلقیح بذر + مصرف سرک)] و کود شیمیایی فسفر در چهار سطح [شاهد (بدون مصرف کود)، 20، 40 و 60 کیلوگرم در هکتار] بودند. نتایج نشان داد که مصرف کود زیستی بر صفات عملکرد دانه، عملکرد زیستی، قطر بلال،وزن دانه در بلال، وزن هزاردانه، تعداد دانه در بلال و شاخص برداشت معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار تلقیح بذر + مصرف سرک با مقدار 13131 کیلوگرم در هکتار در مقایسه با تیمار شاهد با مقدار 12341 کیلوگرم در هکتار بود. مصرف کود شیمیایی فسفر نیز بر همه صفات یاد شده به جز تعداد دانه در بلال معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه مربوط به تیمار 60 کیلوگرم فسفر شیمیایی (8/12855 کیلوگرم در هکتار)بود که تفاوت آن با شاهد (12650 کیلوگرم در هکتار)معنی دار بود. اثر متقابل تیمارهای کود شیمیایی فسفر و کود زیستی بر همه صفات گیاهی ذرت به جز تعداد دانه در بلال و قطر بلال و شاخص برداشت معنی دار بود. بیشترین عملکرد دانه در اثر متقابل تیمارهای آزمایشی کود زیستی تلقیح بذر + مصرف سرک و 60 کیلوگرم فسفر شیمیایی با عملکرد 1/13381 کیلوگرم در هکتار بدست آمد. یافته های این پژوهش نشان داد که کود زیستی حاوی ریزجانداران حل کننده فسفر می تواند با افزایش جذب فسفر از خاک منجر به افزایش عملکرد دانه ذرت شود.
    کلید واژگان: ذرت, شاخص برداشت, عملکرد دانه, فسفر و کود زیستی
    M. A.Tohidinia*, D. Mazaheri, S. M. Bagher, Hosseini, H. Madani
    To study the effect of biological phosphorous fertilizer and different quantities of chemical phosphorous fertilizer on kernel yield of maize cv. SC704 a field experiment was conducted in agricultural research farm of University of Tehran in Karaj، Iran، in 2009. Treatments were arranged as split plot in randomized complete block design with four replications. Experimental treatments included: three levels of biological phosphorous fertilizer; Barvar-2 (control، seed inoculation، seed inoculation + foliar application) and four levels of chemical phosphorous fertilizer (control، 20، 40، 60 kg. ha-1 of super phosphate triple). Results showed that the effect of biofertilizer was significant on kernel yield، number of kernel. ear-1، 1000 kernel weight، weight of kernel. ear-1، biological yield، harvest index and ear diameter. The highest kernel yield (13131 kg. ha-1) belonged to seed inoculation + foliar application of biological phosphorous fertilizer. Results also showed that chemical phosphorous fertilizer had significant effect on all traits except the number of number of kernel. ear-1. The highest kernel yield (12855. 8 kg. ha-1) was obtained in 60 kg. ha-1of chemical phosphorous fertilizer. Furthermore، the interaction effect of treatments showed that the application of biological and chemical phosphorous fertilizers was significant on all traits except the number of kernel. ear-1، ear diameter and harvest index. The highest grain yield was obtained from seed inoculation + foliar application with biological phosphorous and 60 kg. ha-1 chemical phosphorous fertilizers. Results of this experiment showed that the biological phosphorous fertilizer contains microorganisms which could solve phosphorous in the soil، promoted growth and uptake of phosphorous by maize plant and increased grain yield.
    Keywords: Biological fertilizer, Harvest index, Kernel yield, Maize, Phosphorous
  • شکیبا شاهمرادی، محمدرضا چایی چی، جواد مظفری*، داریوش مظاهری، فرزاد شریف زاده

    خواب بذر نقش اساسی در سازگاری اکولوژیکی گونه های وحشی گیاهان از جمله جو وحشی (Hordeum spontaneum) دارد. در این آزمایش 192 اکوتیپ جو وحشی از کلکسیون جو بانک ژن گیاهی ملی ایران(NPGBI) که از مناطق جغرافیایی مختلف ایران از جمله مناطق خشک و کویری و مناطق معتدل جمع آوری شده اند، مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات زراعی، فنولوژیک و مورفولوژیک اکوتیپ ها در شرایط مزرعه و آزمایشگاه اندازه گیری شد. پس از برداشت و شش ماه نگهداری بذرها در دمای 5 درجه سانتی گراد، میزان خواب بذر و شاخص جوانه زنی در اکوتیپ ها بررسی شد. ارزیابی خواب بذر در اکوتیپ های بومی اقلیم های مختلف نشان داد که میزان آن در اکوتیپ های مناطق بیابانی و بیابانی سرد (به ترتیب 6/77% و 7/83%)، به طور معنی داری بالاتر از اکوتیپ های مناطق استپی سرد (6/45%) بود. مقایسه میانگین صفت شاخص جوانه زنی نشان دهنده مقادیر بالاتر این صفت در بذر اکوتیپ های اقلیم استپی سرد نسبت به سه اقلیم دیگر بود. مطالعه ارتباط خواب بذر با دیگر صفات مورفولوژیک، نشان دهنده وجود همبستگی معنی داری بین این صفت و برخی از صفات کیفی مانند رنگ گلوم، رنگ دانه و رنگ ریشک بود، به طوری که درصد خواب بذر در اکوتیپ های دارای رنگ دانه، گلوم و ریشک تیره تر بیشتر بود.

    S. Shahmoradi, M. R. Chaeichi, J. Mozafari, D. Mazaheri, F. Sharifzadeh

    Seed dormancy has a critical role in ecological adaptation of wild plant species such as Hordeum spontaneum، a wild relative of barley. In this study، 192 ecotypes of Hordeum spontaneum maintained in National Plant Gene Bank of Iran (NPGBI) originating from different climatic zones of the country were evaluated. Morphological، phenological and physiological traits were recorded in the field. After harvest، the seeds were kept at 5°C for six months then were evaluated for seed dormancy. Evaluation of seed dormancy in different ecotypes of wild barley indicated that، seed dormancy was significantly higher in ecotypes of desert and cold desert climates (77. 6% and 83. 7% respectively) compared to ecotypes originating from cold steppe climates (45. 6%). The germination index was higher in cold steppe ecotypes (2. 08) than ecolypes of other climates. Correlation of seed dormancy and some qualitative traits such as glum color، grain color and awn color was significant. In this study the seed dormancy was higher in ecotypes with darker color glum، grain and awn.

    Keywords: Wild barley, seed dormancy, genetic diversity, ecological adaptation
  • سعیده ملکی فراهانی، داریوش مظاهری، محمدرضا چایی چی
    به منظور بررسی اثر نظام های کم آبیاری و کودی بر برخی خصوصیات شیمیایی گیاه و خاک در کشت جو، آزمایشی به صورت طرح کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار، طی سال های زراعی 871385، انجام شد. کرت های اصلی شامل سه سطح آبیاری 1. بدون تنش (آبیاری نرمال گیاه تا پایان رسیدگی فیزیولوژیک)، 2. قطع آبیاری از آغاز گلدهی تا شروع پر شدن دانه و 3. قطع آبیاری از آغاز گلدهی تا پایان رسیدگی فیزیولوژیک و کرت های فرعی شامل شش سطح کودی: بدون کود، استفاده از کود بارور 2 و نیتروکسین، استفاده از کود ورمی کمپوست، 50 درصد کود شیمیایی+50 درصد کود ورمی کمپوست،50 درصد کود شیمیایی+کود بارور 2 و نیتروکسین و استفاده کامل از کود شیمیایی بود. نتایج نشان داد که مصرف تلفیقی کود شیمیایی و ارگانیک (زیستی و ورمی کمپوست) مقدار فسفر خاک را بیشتر از سایر کودها افزایش داد. همچنین، کاربرد تلفیقی کودها، غلظت نیتروژن گیاه را نسبت به سایر تیمارهای کودی افزایش داد. تیمارهای حاوی ورمی کمپوست در تمام سطوح تنش، دارای کربن آلی، نیتروژن و فسفر خاک بیشتری نسبت به سایر تیمارها بودند. همان طور که این تیمار در شرایط تنش خشکی باعث افزایش غلظت نیتروژن در گیاه شد، کودهای زیستی در شرایط آبیاری نرمال مقدار فسفر خاک و گیاه را نسبت به سایر کودها افزایش دادند.
    کلید واژگان: تنش رطوبتی, جو, عناصر غذایی, کود زیستی, ورمی کمپوست
    Saeideh Maleki Farahani, Daryoush Mazaheri, Mohammad Reza Chaeichi
    To evaluate the effects of fertilizing and deficit irrigation regimes on some chemical properties of soil and plant، an experiment was conducted during 2007 and 2008 growing seasons. Experimental design was a split plot based on a randomized complete block design with four replications. The treatments consisted of three deficit irrigation regimes (main plots) and six soil fertilizing systems (sub-plots). The irrigation treatments were included non-stressed، medium stress and severe stress. Fertilizing systems consisted of no fertilizing as control، phosphorous and nitrogen biofertilizers، 100% chemical fertilizer، vermicompost، 50% chemical fertilizer + 50% vermicompost، and 50% chemical fertilizer + biofertilizer as the sub plots. Integrated application of chemical and organic fertilizers increased soil P more than the other fertilizing systems. Integrated fertilizers increased plant N in compare with other fertilizing systems. Fertilizers containing vermicompost had more soil organic carbon، nitrogen and phosphorus or plant N and P under water stress rather than the others. Biofertilizer increased soil and plant P content under normal irrigation.
    Keywords: barley, biofertilizer, chemical fertilizer, deficit irrigation, vermicompost
  • شکیبا شاه مرادی، محمدرضا چایی چی *، جواد مظفری، داریوش مظاهری، فرزاد شریف زاده

    به منظور استفاده از سرمایه عظیم تنوع ژنتیکی در برنامه های اصلاحی، اطلاع از ماهیت و میزان تنوع در ژرم پلاسم از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از انجام این تحقیق، ارزیابی آگرومورفولوژیکی و بررسی تنوع ژنتیکی در اکوتیپ های مختلف جو وحشی به ویژه برای صفات سازگاری بود. در این آزمایش تعداد 188 اکوتیپ جو وحشی Hordeum spontaneum L.، مورد ارزیابی قرار گرفتند. صفات مورد بررسی شامل 24 صفت زراعی، فنولوژیکی، مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی می شد که در مزرعه و یا در آزمایشگاه اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از پارامترهای آمار توصیفی صفات کمی مورفوتیپ ها نشان دهنده این امر بود که دامنه تنوع در صفات مختلف، متفاوت می باشد. در برخی از صفات کیفی تنوع کمی ملاحظه شد اما اکثر صفات مورد بررسی از تنوع نسبتا بالایی برخوردار بودند. با توجه به پارامتر ضریب تغییرات در میان صفات کمی، بیشترین تنوع در صفات وزن و سطح برگ پرچم ملاحظه شد. رنگ گره ساقه و ایستادگی سنبله دارای بیشترین تنوع در صفات کیفی بودند. گروه بندی مورفوتیپ ها بر اساس صفات مورفولوژیکی و زراعی، هماهنگی بیشتری با تقسیم بندی اقلیمی مبداء جمع آوری اکوتیپ ها نشان داد. درگروه بندی با استفاده از این صفات، جمعیت های بومی مناطق صحرایی سرد و کوهستانی سرد و مدیترانه ای، به طرز آشکاری از جمعیت های بومی مناطق خشک و بیابانی متمایز شده و در گروه های جداگانه ای قرار گرفتند.

    کلید واژگان: جو وحشی, اکوتیپ, اقلیم و تنوع ژنتیکی
    Shakiba Shahmoradi, Mohammad Reza Chaeichi, Javad Mozafari, Daryoosh Mazaheri, Farzad Sharifzadeh

    Knowledge about genetic diversity is an essential step towards conservation of genetic resources and developing further strategies for plant improvement. The objective of this research was to evaluate the agronomical and morphological traits and determine the level of variation within wild barley ecotypes especially for acclimation traits. In this study 188 ecotypes of wild barley (Hordeumspontaneum) were evaluated for qualitative and quantitative traits in a trial. Evaluated traits in this study included 24 agronomical, phenological, morphological and physiological traits which were measured in the field or laboratory. Different characters showed different levels of diversity based on descriptive statistics and Shannon diversity index. Flag leaf area, and flag leaf weight represented the highest diversity among quantitative traits based on coefficient of variation (CV) in qualitative traits, stem nod color and spike erectness were the most diverse traits. Cluster analysis based on morphological and agronomical traits and the origin of ecotypes were more in line with geographic data. Based on these traits, populations from cold climates were clearly distinguished from desert populations.

    Keywords: Wild barley, ecotypes, climate, Genetic diversity
  • بهرام بهزادی، حمیدرضا بلوچی، داریوش مظاهری
    به منظور بررسی اثر رقم و تراکم بوته (با تغییر فاصله بین ردیف های کاشت) بر برخی از ویژگی های کمی و کیفی کلزا آزمایشی به صورت کرت های خرد شده در قالب بلوک های کامل تصادفی در چهار تکرار در مرکز تحقیقات کشاورزی جیرفت به اجرا درآمد. در این تحقیق تراکم بوته در چهار سطح (40، 50، 5/66 و 100 بوته در مترمربع) با تغییر فواصل بین ردیف شامل 20، 30، 40 و 50 سانتی متر به عنوان عامل اصلی و ارقام (هایولا 308، هایولا 401 و ساری گل) به عنوان عامل فرعی مورد بررسی قرار گرفتند. صفات ارتفاع بوته، اجزای عملکرد شامل تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، تعداد شاخه های فرعی در هر بوته، وزن هزار دانه و عملکرد دانه با رطوبت 12 درصد، درصد روغن و عملکرد روغن اندازه گیری شد. نتایج بررسی های انجام شده نشان داد که اثر متقابل رقم و تراکم بر تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، تعداد شاخه های فرعی در بوته، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، ارتفاع بوته و عملکرد روغن معنی دار بودند. بیشترین میزان عملکرد دانه و روغن از تراکم 40 بوته در مترمربع (فاصله بین ردیف های کاشت 50 سانتی متر) و رقم هایولا 308 به ترتیب با میزان های 2393 و 1053 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. تراکم 40 بوته (فاصله بین ردیف های کاشت 50 سانتی متر) در مترمربع دارای بیشترین تعداد دانه در خورجین بود. بالاترین درصد روغن از رقم هایولا 308 با میانگین 38/44 درصد به دست آمد.
    کلید واژگان: کلزا, تراکم بوته, رقم, عملکرد دانه, روغن
    B. Behzadi, H.R. Balouchi, D.Mazahery
    Investigation on the effect of variety and plant density by change of row space on some of the quantitative and qualitative characteristics of Canola (Brassica napus L.) in Jiroft region، had conducted in agricultural research center field in split plot laid out in randomized complete block design with four replications. Four plant densities (including 40، 50، 66. 5 and 100 plants/m2 by change the row space including 20، 30، 40 and 50 cm as the main plot) and three varieties (including Hyola 308، 401 and Sarigol as the sub plot) had evaluated in this research. The trait consist of plant height، yield components (pods per plant، seed per pods، sub branches in plant and 1000 grains weight)، grain yield by 12 percent moisture and percentage of oil yield was evaluated. The results showed that there is a significant difference between varieties in plant height، pods per plant، and seed per pods، sub branches in plant، 1000 grains weight، grain yield and percentage of oil yield. The highest performance of grain and oil yield had gained in the first density (40 plants in m2) or (50 cm planting row space) and Hyola 308 by amounts of 2393 and 1053 Kg per hectare respectively. The maximum number of grain in pods in plant took in 40 plants in m2 (50 cm planting row space). The highest amount of oil percentage was achieved from Hyola 308 with average of 44. 38%.
    Keywords: Canola, Plant density, Variety, Grain yield, Oil
  • مجید پوریوسف، داریوش مظاهری، محمدرضا چایی چی، اصغر رحیمی، افشین توکلی
    به منظور بررسی تاثیر مدیریت های مختلف حاصلخیزی خاک بر عملکرد، اجزای عملکرد و غلظت عناصر در دانه اسفرزه، آزمایشی در گلخانه تحقیقاتی گروه زراعت و اصلاح نباتات دانشکده علوم زراعی و دامی دانشگاه تهران انجام گرفت. در این تحقیق سه سطح کود شیمیایی (N 50 P30، N 25 P15 و 30 N50P) به عنوان تیمارهای حاصلخیزی شیمیایی، چهار سطح کود دامی (5، 10، 15 و 20 تن در هکتار) به عنوان تیمارهای حاصلخیزی آلی و چهار سطح تلفیق کود دامی و شیمیایی (N50P25 + 5 تن کود دامی، 20 P 40 N +10 تن کود دامی، 30P15 N + 15 تن کود دامی و 10 N20 P +20 تن کود دامی) بعنوان تیمارهای حاصلخیزی تلفیقی در مقایسه با شاهد، بصورت طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج آزمایش نشان داد که تاثیر سامانه های مختلف مدیریت حاصلخیزی خاک بر تمامی صفات مورد بررسی معنی دار (05/0 ≥ p) بود. با افزایش سطوح کودی در تمامی مدیریت های حاصلخیزی خاک، عملکرد دانه و موسیلاژ نیز افزایش یافت. در بین تیمارهای مختلف حاصلخیزی، بیشترین عملکرد دانه در حدود 952/0 گرم در بوته از تیمار 10 N20 P باضافه 20 تن کود دامی در هکتار حاصل شد. نتایج آزمایش همچنین نشان داد که درصد موسیلاژ و فاکتور تورم دانه نیز در تیمارهای حاصلخیزی آلی و تلفیقی نسبت به تیمارهای حاصلخیزی شیمیایی و شاهد در حد بالاتری بودند. غلظت عناصر نیتروژن، فسفر و پتاسیم در دانه بطور معنی داری (05/0 ≥ p) تحت تاثیر سامانه های حاصلخیزی قرار گرفتند. بیشترین غلظت نیتروژن در دانه به مقدار 33/3 درصد، فسفر 535/0 درصد و پتاسیم 961/0 درصد از تیمار 10 N20 P به اضافه 20 تن کود دامی در هکتار حاصل شد.
    کلید واژگان: اسفرزه, تیمارهای حاصلخیزی خاک, عملکرد, اجزا عملکرد, موسیلاژ, غلظت عناصر
    Majid Pouryousef, Dariush Mazaheri, Mohammad Reza Chaiechi
    To study the effects of different soil fertilizing treatments on yield، yield component and seed mineral nutrients content in Isabgol، a glasshouse experiment was conducted in College of Agronomy and Animal Sciences، University of Tehran. In this research effect of chemical fertilizers containing N and P in three levels (chemical fertilizing treatments)، cattle manure in four levels (organic fertilizing treatments)، and mixture of chemical fertilizer and cattle manure in four levels (integrated fertilizing treatments) were investigated in a complete randomized block design with three replications. The results showed that fertilizing treatments had significant effect (p≤ 0. 05) on all measured traits. Seed and mucilage yields increased with increment in rate of fertilizers applied; so the highest seed and mucilage yields were obtained by N20P10+20 ton/ha cattle manure. Mucilage percentage، seed and mucilage swelling factor were significantly higher (p≤ 0. 05) in organic and integrated fertilizing treatments than chemical treatments and control. The results also showed that seeds N، P and K contents were positively affected by all soil fertilizing treatments.
    Keywords: Isabgol, Fertilizing treatments, Yield, Yield components, Mucilage, Mineral nutrients content
  • هویزه کریمی، داریوش مظاهری، سیدعلی پیغمبری، مجتبی میرآب زاده اردکانی
    به منظور بررسی اثر مصرف کمپوست زباله شهری، ورمی کمپوست و کودهای شیمیایی NPK بر عملکرد دانه و اجزای عملکرد ذرت هیبرید سینگل کراس 704، آزمایشی در مزرعه آموزشی- پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، در سال 1387 به صورت کرت های خرد شده نواری و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار انجام گرفت. تیمارهای آزمایشی شامل چهار سطح مصرف کودهای کمپوست شامل شاهد (بدون کود آلی)، 15 تن ورمی کمپوست، 25 تن کمپوست و 15 تن کمپوست +10 تن ورمی کمپوست در هکتار و پنج سطح مصرف کود NPK شامل شاهد (بدون مصرف کود شیمیایی)، N80P40K40، N120P60K60، N160P80K80، N200P100K100 کیلوگرم در هکتار بودند. بر پایه نتایج بدست آمده، سطوح مختلف مصرف کودهای NPK بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، عملکرد بلال، طول و قطر بلال، وزن بلال، تعداد دانه در بلال و وزن هزار دانه تاثیر معنی داری داشت. همچنین اثر تیمارهای کود آلی بر همه صفات یاد شده به جز شاخص برداشت معنی دار بود. بررسی اثر متقابل تیمارها نیز نشان داد که بیشترین مصرف دانه به میزان 9623 کیلوگرم در هکتار با مصرف توام کمپوست و ورمی کمپوست به همراه N200P100K100 بدست آمد که با سایر تیمارها اختلافی معنی داری داشت. نتایج این آزمایش نشان داد که مصرف تلفیقی کودهای شیمیایی و کمپوست ها به ویژه ورمی کمپوست، نسبت به مصرف جداگانه آن ها می تواند در افزایش عملکرد ذرت نقش موثرتری را ایفا نماید.
    کلید واژگان: ذرت, کمپوست, کودهای شیمیایی و ورمی کمپوست
    Karimih., D. Mazaheri, S. A. Peyghambari, M. Mirabzadeh Ardakani
    To study effect of urban waste compost, vermicompost and NPK on grain yield and yield components of maize (Zea mays L. SC704) an experiment was conducted at research farm of the University of Tehran, Karaj, Iran in 2008 cropping season. Experimental treatments were arranged in a strip split plot design in randomized complete block design with three replications. Treatments included; four organic fertilizers levels; control, 15 ton.ha-1 vermicompost, 15 ton.ha-1 compost and 15 ton.ha-1 compost + 10 ton.ha-1 vermicompost, and five levels of chemical fertilizers; control, N80P40K40, N120P60K60, N160P80K80 and N200P100K100 kg.ha-1. Results indicated that chemical fertilizers had a significant effect on grain yield, biological yield, harvest index, ear yield, ear length, ear diameter, ear weight, number of kernels.ear-1 and 1000 grain weight. Meanwhile organic fertilizers caused significant differences on all mentioned traits except for harvest index. The interaction effects showed that integrated application of organic and chemical fertilizers were more effective on maize growth. Therefore, the highest grain yield (9623 kg.ha-1) obtained by applying compost and vemicompost mixture with N200P100K100. Generally, integrated application of chemical fertilizers and composts, especially vermicompost, could play important role in increasing maize grain yield.
    Keywords: Chemical fertilizer, Maize, Vermicompost, Waste Compost
  • رضا حمیدی، داریوش مظاهری، حمید رحیمیان
    در یک پژوهش گلخانه ای، اثر نیتروژن برتوانایی رقابتی یک رقم گندم زمستانه (رقم پیشتاز) با جو وحشی با استفاده از روش افزایشی مورد بررسی قرار گرفت. در تمام کرت های دارای نیتروژن، تعداد دو بوته‎ی جو وحشی در گلدان، بلندی گندم را تحت تاثیر قرار نداد در حالی که تراکم 16 بوته ی جو وحشی در گلدان، بلندی گندم را به میزان 30، 10و10 درصد به ترتیب در تیمارهای40، 80 و160 میلی گرم نیتروژن در کیلوگرم خاک کاهش داد. در تمام تیمارهای دارای نیتروژن، پنجه های گندم با رقابت 4، 8 و60 بوته جو وحشی در گلدان کاهش معنی داری یافت. در کشت خالص هر دو گیاه، بیشترین مقدار سطح برگ در مقدار 80 میلی گرم نیتروژن در کیلوگرم خاک به دست آمده هم چنین در کشت خالص، بیشترین وزن خشک اندام های رویشی هوایی برای گندم در 80 و برای جو وحشی در 160 میلی گرم نیتروژن در کیلوگرم خاک تولید شد. درصد نیتروژن اندام های هوایی جو وحشی در تمام تیمارهای دارای نیتروژن بیشتر از گندم بود. نتایج این پژوهش نشان داد که جو وحشی برای به دست آوردن نیتروژن خاک رقابت زیادی با گندم داشته و از این راه می تواند عملکرد این گیاه زراعی را کاهش دهد.
    کلید واژگان: توانایی رقابتی, جو وحشی, روش افزایشی, گندم, نیتروژن
    R. Hamidi, D. Mazaheri, H. Rahimian
    A greenhouse study was conducted to investigate the effects of nitrogen(N) on wild barley (Hordeum spontaneum Koch) interference with winter wheat(Triticum aestivum var. Pishtaz) by an additive series experiment. The experiment wasconducted in a split plot design with 3 replications. Wheat plant height losses were onaverage 30, 10, and 10% in a wild barley density of 16 plants per pot with an N supply of40, 80, and 160 mg per kg soil, respectively. At all N application rates, wheat tillersdecreased in the presence of wild barley densities of 4, 8, and 16 plants per pot.Increased N stimulated wheat tiller growth per plant but this effect was reduced by wildbarley interference. The highest leaf area was observed at 80 mg N per kg soil for bothspecies in monocultures. Significant differences were observed among wheat dry weightvalues in all wild barley densities and at each level of N application rate. Shoot Nconcentration of wild barley was greater than that of wheat. Wild barley competitionalways reduced shoot N concentration of wheat and this was increased with increasingwild barley density. The results of this study suggested that wild barley is moreresponsive to soil N levels than wheat.
  • محمود رمرودی، ناصر مجنون حسینی، عبدالهادی حسین زاده، داریوش مظاهری، سید محمد باقر حسینی
    گیاهان پوششی را باید به عنوان پشتوانه هر سیستم زراعی پایدار بشمار آورد. لذا، به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی، سیستم های خاک ورزی توام با کود نیتروژن بر برخی خصوصیات خاک و عملکرد سورگوم علوفه ای (رقم (KFs3، آزمایشی به صورت فاکتوریل- اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی84-1383 در مزرعه آموزشی– پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران واقع در کرج اجرا گردید. کرت های اصلی ترکیب سیستم های خاک ورزی کاهش یافته (دیسک) و متداول (گاوآهن+ دیسک) با مقادیر مختلف کود نیتروژن به میزان صفر، 75، 150 کیلوگرم در هکتار و کرت های فرعی گیاهان پوششی شامل چاودار، ماشک گل خوشه ایو آیش (بدون گیاه پوششی) بود. تاثیر تیمار گیاهان پوششی (قبل از کشت سورگوم) بر جرم مخصوص ظاهری، نیتروژن و واکنش اسیدیته خاک (pH) معنی دار شد، اما مواد آلی خاک تحت تاثیر تیمار گیاه پوششی قرار نگرفت. تاثیر سیستم های خاک ورزی بعد از برداشت سورگوم فقط بر pH خاک معنی دار گردید، و در خاک ورزی کاهش یافته pH خاک کمتر از خاک ورزی متداول بود. تاثیر سیستم های خاک ورزی بر عملکرد علوفه سبز و خشک سورگوم معنی دار نشد، اما عملکرد علوفه سبز و خشک سورگوم تحت تاثیر تیمارهای کود نیتروژن و گیاهان پوششی بسیار معنی دار گردید و بیشترین عملکرد علوفه سورگوم به تیمار گیاهان پوششی همراه با 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار تعلق داشت.
    کلید واژگان: گیاهان پوششی, خاک ورزی, نیتروژن, خصوصیات خاک, سورگوم علوفه ای
    Mahmood Ramroudi, N. Majnoun Hosseini, H.Hosseinzadeh, D. Mazaheri, M. B. Hosseini
    Cover crops are considered as a support for sustainable cropping system. Hence، a field study was conducted to examine the effects of cover crops، tillage systems in combination with different nitrogen levels on certain soil properties and sorghum forage yield (cv. KFS3)، at Research Farm University of Tehran، Karaj، during 2004-2005 growing season. Factorial–spilt plot arrangement based on randomized complete blocks design with three replications was applied. A combinations of tillage systems including reduced and conventional with nitrogen rates of 0، 75 and 150 kg ha-1 were assigned to whole plots with rye (Secale cereale) and hairy vetch (Vicia villosa) constituted the subplots. Effect of cover crop prior to sorghum planting was significant on soil bulk density، nitrogen and soil pH، but these effects were not significant on soil organic matter. The effect of tillage systems was only significant on soil pH after harvesting forage sorghum. Soil pH was lower in reduced tillage than conventional tillage. Tillage systems had no significant effect on yield of forage sorghum، but cover crops and nitrogen rates treatments significantly affected forage sorghum. The highest forage yields were obtained from rye and vetch cover crops along with 150 kg N ha-1.
    Keywords: Cover crops, tillage, Nitrogen, Soil properties, Forage sorghum
  • محمدعلی ابوطالبیان، داریوش مظاهری
    هدف این تحقیق ارزیابی زمان خاک دهی و کشت همزمان دو مالچ زنده (جو و شبدر ایرانی) در بین ردیف های سیب زمینی برای کنترل علف های هرز و تاثیر آنها بر عملکرد این محصول بوده است. به این منظور، در یک طرح بلوک های کامل تصادفی به صورت کرت های خرد شده و در سه تکرار، دو زمان خاک دهی (سه و پنج هفته پس از کاشت سیب زمینی) در کرت های اصلی و چهار تیمار مالچ زنده جو، مالچ زنده شبدر ایرانی، بدون مالچ زنده و کنترل شیمیایی در کرت های فرعی قرار گرفت. تعداد علف های هرز و تعداد مالچ زنده سه هفته پس از خاک دهی و زیست توده آنها در زمان برداشت محصول اندازه گیری شد. نتایج نشان داد زمان خاک دهی و تعداد مالچ زنده بر تعداد علف های هرز اثری نداشت اما بر زیست توده آنها به صورت معنی داری مؤثر بود به طوری که متوسط زیست توده علف های هرز در زمان خاک دهی دوم کمتر از زمان خاک دهی اول شد اما زیست توده مالچ زنده در زمان خاک دهی دوم بیشتر بودکه علت آن کنترل رشد جو در زمان خاک دهی اول بود. مالچ زنده جو نسبت به مالچ زنده شبدر ایرانی در کنترل رشد و زیست توده علف های هرز برتری خوبی نشان داد و مالچ زنده شبدر ایرانی با سرعت رشد اندکی که داشت از نظر میزان زیست توده علف های هرز در ردیف تیمار بدون مالچ زنده قرار گرفت. هر چند که در مقایسه میانگین اثر مالچ زنده بر عملکرد سیب زمینی، تیمار کنترل شیمیایی دارای برتری عملکرد بود اما در بررسی اثر متقابل زمان خاک دهی و مالچ زنده بر عملکرد سیب زمینی تیمار مالچ زنده جو کنترل شده در زمان خاک دهی اول توانست با تیمار کنترل شیمیایی برابری نماید. لذا کاشت مالچ زنده جو در اوایل فصل رشد سیب زمینی به همراه استفاده تکمیلی از یک علف کش نازک برگ پس از رویش، می تواند ضمن کاهش مصرف علف کش عملکردی برابر روش های متداول کشت سیب زمینی تولید کند.
    کلید واژگان: علف هرز, جو, مالچ زنده, شبدر ایرانی, سیب زمینی
    The recent decades emphasis on reducing pesticide use especially herbicide has led to increased interest in alternative weed control methods. The purpose of this study was to evaluate the hilling time and simultaneous interseeding of two cover crops as living mulch to control weeds in potato and to determine the impact of these actions on potato yield. A randomized complete block design as split plot with three replications was used with hilling time (two levels containing 3 and 5 weeks after potato planting) and cover crops (four levels containing barley, persian clover, no-cover and chemical control) as main and subplot treatments, respectively. The barley cover crop in the first hilling time was needed to control using sethoxydim (0.21 Kg ai ha-1).Weed and cover crop numbers were recorded three weeks after hilling time and their biomass was measured at harvest time. Generally the hilling time had no effect on weed and cover crop numbers but was effective on their biomass so that the average weed biomass in second hilling time was less than its first but the cover crop biomass in second hilling time was more than its first because of controlling barley in first hilling time. Barley cover crop was superior to Persian clover in weed control and because of slow growth of Persian clover, its weed biomass was as no-cover crop treatment. However the potato yields were highest with the chemical control but considering to hilling time and cover crop interaction on potato yield, the controlled barley in the first hilling time was to able to provide yields comparable to chemical control. Thus the results suggest that early interseeding of barley as cover crop supplemented with a postemergence narrow leaves herbicide may both control weed adequately with less herbicide and provide yields comparable with conventional potato production systems.
  • خلیل جمشیدی، داریوش مظاهری، ناصر مجنون حسینی، حمید رحیمیان مشهدی، سیدعلی پیغمبری
    به منظور بررسی تاثیر سیستم کشت مخلوط ذرت دانه ای و لوبیا چشم بلبلی بر روند تغییرات ماده خشک علف های هرز آزمایشی با استفاده از روش جایگزینی و افزایشی با نسبت اختلاط 1:1 (50% لوبیا + 50% ذرت)، 2:1 (33% لوبیا + 67% ذرت)، 1:2 (67% لوبیا + 33% ذرت)، (20% لوبیا+100% ذرت) و (10% لوبیا + 100% ذرت) در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه زنجان به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک کامل تصادفی در سه تکرار در سال زراعی 86 به اجرا درآمد. دراین تحقیق تراکم مطلوب و بالای مطلوب گیاه ذرت رقم سینگل کراس 647 موسوم به محقق (75 و 90 هزار بوته در هکتار) و برای لوبیا چشم بلبلی رقم پرستو (150 و 200 هزار بوته در هکتار) در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین عملکرد دانه ذرت به میزان 8844 کیلوگرم در هکتار ازکشت مخلوط افزایشی با نسبت (100% ذرت + 20% لوبیا چشم بلبلی) و بیشترین عملکرددانه لوبیا چشم بلبلی به میزان 5/640 کیلوگرم در هکتار ازکشت مخلوط جایگزینی با نسبت (33% ذرت + 67% لوبیا چشم بلبلی) به دست آمد. اثر الگوی کاشت و تراکم گیاهی بر میزان ماده خشک علف های هرز در سطح یک درصد مؤثر بود و سیستم کشت مخلوط نسبت به تک کشتی در کنترل علف های هرز بهتر بوده است. در نسبت اختلاط 67% ذرت + 33% لوبیا چشم بلبلی به روش جایگزینی، کمترین میزان ماده خشک علف هرز به دست آمد. بررسی تراکم نسبی گونه های علف هرز نشان داد که تاج خروس ریشه قرمز (Amaranthus retroflexus) با 38 درصد تراکم، علف هرز غالب مزرعه بود و علف های هرز سلمه تره (Chenopodium album)، تاج خروس سفید (Amaranthus albus)، نیلوفر پیچ (Ipomoea hederacea)، تلخ بیان (Acroptilon repens)، گاو زبان بدل (Sophora pachycarpa)، سوروف (Echinochloa crus-galli)، توق (Xanthium pensylvanicum) و علف شور (Salsola kali) به ترتیب در رده های بعدی قرارداشتند. مقادیر نسبت برابری زمین بیش از یک به ترتیب در روش کشت مخلوط افزایشی 100% ذرت + 20% لوبیا چشم بلبلی و جایگزینی 67% ذرت+ 33% لوبیا چشم بلبلی، مزیت کشت مخلوط نسبت به تک کشتی را نشان داد.
    کلید واژگان: سودمندی کشت مخلوط, روش افزایشی و جایگزینی, _ نسبت برابری زمین, شاخص علف هرز, مجموع عملکرد نسبی
    In order to study the weeds frequency and dry matter in corn and cowpea sole cropping and intercropping systems, an experiment using replacement and additive techniques was conducted using different combination of intercropping in seven levels with ratio of 1:1 (50% corn + 50% cowpea), 1:2 (33% + 67%), 2:1 (67% + 33%), (100% + 20%), (100% + 10%), 100% corn and 100% cowpea, two levels optimal and high plant density. A factorial experiment was conducted in the form of randomized complete block design (RCBD) with three replications at the research farm of Agriculture college of Zanjan University on 2007.Results showed that the maximum yield of corn (8844 kg/ha) was obtained from intercropping system with ratio of 20% cowpea additive and the maximum yield of cowpea (640.5 kg/ha) from the mxing ratio of 1:2 (33% maize+67% cowpea).The plant density and cropping pattern has influenced the dry matter of weeds. Additive intercropping systems and sole of corn was affected on weeds control and dry matter decrease those to cropping systems others. In intercropping pattern of replacement method (33%cowpea+67% corn), was obtained least of weed dry matter. Plant density and cropping pattern levels has significant effect (?=0.01) on weeds dry matter. the study of relative frequency of weed species indicated that red root pigweed (Amaranthus retroflexus) 38% with density was the dominant species and Chenopodium album, Amaranthus albus, Ipomoea hederacea, Acroptilon repens, Sophora pachycarpa, Echinochloa crus-galli, Xanthium pensylvanicum, and Salsola kali respectively were the next category. Values of LER>1 (Land equivalent ratio) more than one in intercropping systems of additive increase 100% corn+20% cowpea and replacement 33%cowpea+67% corn, the advantage to intercropping systems showed a sole cropping.
  • محمود رمرودی، داریوش مظاهری، ناصر مجنون حسینی، عبدالهادی حسین زاده، سید محمد باقر حسینی
    به منظور بررسی تاثیر گیاهان پوششی و سیستم های خاک ورزی توام با مقادیر مختلف کود نیتروژن بر عملکرد کمی و کیفی سورگوم علوفه ای رقم KFs3، آزمایشی به صورت فاکتوریل_اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با چهار تکرار طی دو سال زراعی 85-1383 در مزرعه آموزشی_ پژوهشی پردیس کشاورزی و منابع طبیعی (کرج)، دانشگاه تهران اجرا گردید. کرت اصلی ترکیب سیستم خاک ورزی کاهش یافته (دیسک) و متداول (گاوآهن برگردان+ دیسک) با مقادیر مختلف کود نیتروژن به میزان صفر (شاهد)، 75 و150 کیلوگرم در هکتار و کرت فرعی گیاهان پوششی شامل چاودار، ماشک گل خوشه ایو آیش (بدون گیاه پوششی) بودند. تاثیر سیستم های خاک ورزی بر خصوصیات کمی و کیفی سورگوم علوفه ای در هر دو سال آزمایش معنی‎دار نبود، اما عملکرد علوفه سبز و خشک سورگوم در هر دو سال آزمایش تحت تاثیر تیمارهای کود نیتروژن و گیاهان پوششی تفاوت معنی‎داری نشان داد، به طوری که حداکثر عملکرد علوفه سبز و خشک سورگوم با مصرف بیشترین میزان کود نیتروژن به دست آمد. اختلاف عملکرد علوفه سبز و خشک سورگوم در تیمارهای گیاهان پوششی از نظر آماری به طور معنی‎دار بیشتر از تیمار آیش بود، ولی بین تیمارهای گیاهان پوششی چاودار و ماشک گل خوشه ایاز نظر آماری تفاوت معنی‎داری مشاهده نشد. در تجزیه مرکب صفات کیفی علوفه سورگوم نظیر ماده خشک قابل هضم، کربوهیدرات های محلول در آب، پروتئین خام و خاکستر بین تیمار شاهد با سطوح کود نیتروژن و همچنین تیمار آیش با تیمارهای گیاهان پوششی از نظر آماری تفاوت معنی‎دار وجود داشت. نتایج نشان داد که استفاده از گیاهان پوششی توام با 150 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و سیستم خاک ورزی کاهش یافته برای تولید سورگوم علوفه ای، مناسب ترین ترکیب قابل توصیه در منطقه کرج می باشند.
    کلید واژگان: نیتروژن, سورگوم علوفه ای, سیستم خاک ورزی, عملکرد, گیاهان پوششی
    To evaluate the effect of cover crops, tillage systems and nitrogen (N) application rates on yield of forage sorghum (cv. KFs3), a factorial–spilt plot arrangement based on randomized complete block design with four replications was carried out at the Research Farms College of Agriculture and Natural Resources, University of Tehran, Karaj, during the growing seasons of years 2005 and 2006. Combinations of tillage systems, namely: either reduced (Disc) or conventional (Moldboard Plow+Disc) and N rates (0, 75 and 150 Kg.ha-1) were assigned to main plots, while winter cover crops (rye, hairy vetch and fallow or no cover crop) allocated to subplots. In either of the years, the tillage system did not affect the yield quantity and quality of forage sorghum, but significant differences were observed for N rates and cover crop treatments in terms of forage sorghum yield. Forage yields increased with increasing N rates, and the maximum yields were obtained with the highest N rates per hectare. There were significant differences observed between cover crop treatments as compared to check, but no significant differences between rye and vetch cover crops were recorded. Combined analysis showed significant differences for N rates and cover crop treatments in such qualitative attributes as digestive dry matter, soluble carbohydrates, crude proteins and ash. The results showed that using cover crops with 150 Kg of N ha-1 accompanied by reduced tillage system are advisable for forage sorghum production in Karaj region.
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال