به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

ذکیه فتاحی

  • حسین افلاکی فرد*، محمد قلعه نویی، ذکیه فتاحی
    مقدمه
    هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اشتیاق تحصیلی بر اساس مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان بود.
    روش
    پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی-همبستگی با مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از تمامی دانش آموزان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر مرودشت در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای استفاده شد. بدین صورت که ابتدا از بین مدارس متوسطه اول، 3 مدرسه به صورت تصادفی انتخاب و سپس از هر مدرسه 2 کلاس انتخاب شد و تمامی دانش آموزان آن کلاس ها (160 نفر) پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فریدل و پاریس، مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن و خودپنداره تحصیلی یس یسن چن بود. تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شده است. در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از رگرسیون چند متغیره به روش متوالی هم زمان بر اساس مدل بارون و کنی (1986) و معادلات ساختاری استفاده شده است.
    یافته ها
    یافته ها حاکی از آن بود که مهارت های حل مسئله با واسطه گری خودپنداره تحصیلی دانش آموزان قادر به پیش بینی اشتیاق تحصیلی دانش آموزان است. همچنین مدل از برازش قابل قبولی برخوردار بود.
    نتیجه گیری
    تقویت و توسعه مهارت های حل مسئله و افزایش خودپنداره تحصیلی دانش آموزان می تواند به بهبود اشتیاق و علاقه آنها به مسیرهای آموزشی و تحصیلیشان کمک کند. بنابراین، ارائه برنامه های آموزشی مناسب و استراتژی هایی در محیط های مدرسه و خانواده با هدف ارتقاء مهارت های حل مسئله و توسعه خودپنداره تحصیلی می تواند تاثیر مثبتی بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان داشته باشد.
    کلید واژگان: اشتیاق تحصیلی, مهارت های حل مسئله, خودپنداره تحصیلی
    Hossein Aflakifard *, Mohammad Ghalehnooei, Zakiyeh Fatahi
    The aim of the present research was to predict academic engagement based on problem-solving skills, mediated by academic self-concept in female high school students. This applied study utilized a descriptive-correlational approach with structural equation modeling. The population of this research included all female high school students in Marvdasht during the academic year 1401-1402. A clustered random sampling method was employed, where three schools were randomly selected, and two classes from each school were chosen, totaling 160 students who completed the questionnaires. The measurement tools included the academic engagement questionnaire by Fredell and Paris, problem-solving skills by Heppner and Petersen, and academic self-concept by Yessen and Chen. Data analysis was conducted at two levels, descriptive statistics and inferential statistics. Descriptive analysis involved examining means and standard deviations, while inferential analysis utilized multivariate regression through the Baron and Kenny (1986) model and structural equation modeling with LISREL and SPSS software. The findings indicated that problem-solving skills, mediated by academic self-concept, were able to predict students' academic engagement. Furthermore, the model demonstrated an acceptable fit.
    Keywords: Academic engagement, problem-solving skills, academic self-concept
  • ذکیه فتاحی، شیرین ساسانی، سوده دشتیانه *

    هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین نگرش به مرگ و معنای زندگی در زنان از منظر دو دیدگاه فلاسفه اسلامی و روانشناسی انسان گرا و وجودی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی، پیمایشی، همبستگی بود. روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از جدول مورگان تعداد 250 پرسشنامه بین زنان اقشار مختلف شهر شیراز پخش شد. با استفاده از نرم افزار SPSS27 ، جهت تعیین همبستگی از آزمون همبستگی پیرسون و جهت تعیین میزان پیش بینی کنندگی از آزمون رگرسیون چند متغیره استفاده شد.. نتایج نشان داد که بین حضور معنا و پذیرش خنثی، فعالانه و گریز رابطه ی معنادار وجود دارد. همچنین بین جستجوی معنا و پذیرش خنثی و فعالانه رابطه ی معنادار وجود دارد. در مجموع بین حضور معنا و پذیرش معنا همچنین در کل معنای زندگی با نگرش به مرگ رابطه ی معنادار وجود دارد.در هر دو دیدگاه مکاتب فلاسفه اسلامی و روانشناسی انسان گرا و وجودی، معنای زندگی با نگرش به مرگ در ارتباط است و هر چقدر افراد هدف و معنایی برای زندگی دنیوی خود جستجو کنند، نگرششان به مرگ و زندگی پس از آن متفاوت و مثبت خواهد بود.

    کلید واژگان: معنای زندگی, روانشناسی انسان گرا - وجودی, نگرش به مرگ, زنان, فلسفه اسلامی
    zakiyeh fattahi, shirin sasani, soode dashtiane *

    The purpose of the present study was to investigate the relationship between the attitude to death and the meaning of life in women from the perspective of Islamic philosophers and humanistic and existential psychology. The current research was a descriptive, survey, correlational and fundamental study. By using the available sampling method and Morgan's table, 250 questionnaires were distributed among women from different strata of the city.in order to determine correlation and predictability Pearson's correlation test and multivariate regression test was respectively. It was found that there is a significant relationship between the presence of meaning and neutral, active and avoidance acceptance. Also, there is a meaningful relationship between searching for meaning and neutral and active acceptance. In general, there is a significant relationship between the presence of meaning and the acceptance of meaning, as well as the meaning of life and the attitude towards death. From the perspective of both schools of Islamic philosophers and psychology, there is a connection between the meaning of life and the attitude towards death, and no matter how much people search for a purpose and meaning for their worldly life, their attitude towards death and the life after it will be different and positive.

    Keywords: Women, meaning of life, Islamic Philosophy, attitude to death, humanistic, existential psychology
  • سوسن سهامی، ذکیه فتاحی*، روح الله زاکرین
    هدف

    این پژوهش با هدف واکاوی مدل تربیتی حماسی با رویکرد دینی در مولفه های هوش هیجانی و هوش اخلاقی در روان شناسی انجام شد.

    روش

    این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی، کیفی است که با استفاده از تکنیک نظریه پایه ور انجام شده است جامعه؛ نمونه آماری به روش نمونه گیری هدفمند از میان مجموعه کتب موجود کتاب حماسه حسینی انتخاب شده است و مفاهیم مرتبط با هوش اخلاق و هوش هیجانی از کتاب استخراج شده  و  محتوای آن در سه مرحله کد گذاری شد.

    یافته ها

    یافته های پژوهش نشانگر سازگاری و نقش مکملی مولفه های تربیت حماسی و مولفه های هوش هیجانی از دیدگاه "دانیل گلمن" و هوش اخلاقی از منظر "میکله بوربا" بود،  به نحوی که با وجود این بررسی ضمانت اجرایی تری برای تحقق دو مورد هوش اشاره شده در زندگی فردی و به ویژه زندگی اجتماعی بوجود خواهد آمد.

    نتیجه

    نتیجه حاکی از آن است که در جای جای بررسی ابعاد هوش هیجانی و هوش اخلاقی، تربیت حماسی نقش آفرین است و می تواند عامل عینیت بخشی، تسهیل کنندگی و تکمیلی کنندگی برای هوش هیجانی و هوش اخلاقی در زندگی باشد. با وجود این همخوانی و تلاقی مفهومی بین تربیت حماسی، هوش هیجانی و تربیت حماسی، هوش اخلاقی می توان به کاربردی بودن مدل تربیت حماسی در علوم گوناگون از جمله تعلیم و تربیت، روان شناسی و جامعه شناسی صحه گذاشت.

    کلید واژگان: تربیت حماسی, هوش هیجانی, هوش اخلاقی, دانیل گلمن, میکله بوربا
    Suosan Sahami, Zakiyeh Fattahi *, Ruhollah Zakirin

    Title:

     The current research was conducted with the aim of analyzing the epic educational model with a religious approach in the components of emotional intelligence and moral intelligence in psychology.

    Method

    This research is applied in terms of purpose and in terms of descriptive-qualitative method, which was carried out using the basic theory technique of society; The statistical sample was selected from among the available books of Hosseini's epic book by purposive sampling method, and the concepts related to moral intelligence and emotional intelligence were extracted from the book and its content was coded in three stages.

    Findings

    The findings of the research showed the compatibility and complementary role of the components of epic education and the components of emotional intelligence from the point of view of "Daniel Golman" and moral intelligence from the point of view of "Michel Borba", in such a way that despite this investigation, there is a more effective guarantee for the realization of the two points of intelligence. will arise in individual life and especially in social life.

    Result

    The result indicates that instead of examining the dimensions of emotional intelligence and moral intelligence, epic education plays a role and can be an objectifying, facilitating and complementary factor for emotional intelligence and moral intelligence in life. Despite this congruence and conceptual intersection between epic education, emotional intelligence and epic education, moral intelligence, the applicability of the epic education model in various sciences such as education, psychology and sociology can be confirmed.

    Keywords: epi education, Emotional intelligence, Moral Intelligence, Daniel Golman, Michele Burba
  • ذکیه فتاحی*

    هدف مقاله این است که جایگاه اجتماعی مرتبط با  زنان راهبه را  در ادیان بودایی و مسیحیت، بررسی کند. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی و مطالعات تاریخی است، به روش کتابخانه ای انجام شده است؛ در ادیان بودایی و مسیحیت به زنانی که زهد می ورزند (راهبه) و به مردان (راهب) می گویند. در واقع رهبانیت در ادیان، گونه ای زهد ورزی است که به یک نحوه ی زندگی تعبیر می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که ، زنان بودایی در ابتدا جایگاهی نداشتند و بودا از لغزش های اخلاقی زنان واهمه داشته است. اما  با پذیرش زنان در سنگهه و ورود آنان در سلک رهبانی با کراهت و با شرایطی که اطاعت مطلق و تابعیت زنان را از راهبان مرد ایجاب می کرد موافقت کرده است؛ اما در مسیحیت در نظام های رهبانی، راهبان، زنان را اغواگر و شیطان دانستنه اند که البته این امر بیشتر به سبب شرایط فرهنگی و اجتماعی آن زمان بوده است. اما به مرور شاهد افزایش راهبه ها و صومعه های خاص زنان می باشیم تا جایی که حتی زنان رهبری صومعه ها را به عهده گرفته اند نتایج پژوهش حاکی از آن است که، نگاه جنسیتی به زن مانع  اساسی بر مشارکت های معنوی زنان در حلقه های رهبانیت شده است؛ گرچه در آغاز از ورود راهبه ها به دلایل مختلف مخالفت شده است، اما با تغییر شرایط فرهنگی و اجتماعی زنان به عنوان راهبه ها جایگاه اجتماعی خود را در این دو دین بزرگ یافته اند؛ تا آنجا که شمار آنها با مردان راهب برابری کرده و حتی صومعه های خاص زنان راهب رواج یافته است.

    کلید واژگان: زن, راهبه, رهبانیت, بودیسم, مسیحیت
    Z.Fatahi*

    The purpose of the present article was to investigate the social factors associated with the status of monks in Christianity and Buddhist religions. This study, which is a descriptive and historical type, was carried out using library method. In Buddhism and Christianity, the women and men who practiced asceticism were called nuns and monks respectively. In fact, monasticism in religions is a kind of asceticism which is interpreted as a way of life. The findings of the research showed that for Buddhists, women had no place, in fact, the Buddha was afraid of women’s moral slip. However, they accepted women in Sangha and allowed them with disgust to enter the monastic coterie. Of course, this permission was given after admitting all the conditions that required absolute obedience of women from men. But in Christianity, in monastic systems, the monks considered women seductive. This was more due to the social and cultural conditions of the time. But over time, the number of nuns and special monasteries increased to the point that even women . The results that sexual view to women was a major obstacle for women's spiritual participation in the monasticism rings. Although, in the beginning, the entry of nuns was opposed for various reasons, with the change of cultural and social conditions, women found their social status in these two great religions. In fact, the number of women increased to such an extent that it became equal to that of men and even the special .

    Keywords: Woman, Nun, Monasticism, Buddhism, Christianity
  • ذکیه فتاحی*

    پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش مثبت نگری با تاکید بر آیات قرآن، بر تاب آوری و عزت نفس دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه انجام پذیرفت. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم شهرستان ایذه در سال تحصیلی 96-1395 بود که به روش نمونه گیری در دسترس 120 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری (Conner-Davidson, 2003) و عزت نفس (Cooper Smith, 1967) استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش مثبت نگری با تاکید بر آیات قرآن به شیوه گروهی قرارگرفت، و گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس حاکی از آن بود که بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر مثبت نگری تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این صورت که آموزش مثبت نگری با تاکید بر آیات قرآن به صورت معناداری باعث افزایش تاب آوری و عزت نفس اعضای گروه آزمایش شده است.

    کلید واژگان: مثبت نگری با تاکید بر آیات قرآن, تاب آوری, عزت نفس
    Zakiyeh Fattahi *

    The purpose of this study was to determind the effectiveness of train positive thinking-based Quran verses on Resiliency and Self-esteem in High School boys. Recent work is a clinical trial with pre/posttest plan for a group covering 120 students who were selected by in access method and arranged randomly in interference (15) and control (15) groups.before and after implementation of independent variable,all subjects were measured in both groups using CD-RISC and SEI questionnaire. results of covariance analaysis ,after controlling the scores of pretest illustrated the meaningful difference of Resiliency and self-esteem scorces in interference and control after the of train positive thinking-based Quran verses that this method has an appropriate contribution in improvement of Resiliency and self-estem in High School boys. Train positive thinking-based Quran verses in high school boys can improve their Resiliency and self-estem.and effectiveness of train positive thinking-based Quran verses on Resiliency and Self-esteem in High School boysKeywords: positive thinking, resiliency,self-estem.

    Keywords: positive thinking, resiliency, self-estem
  • ذکیه فتاحی
    از نگاه عارفان همه ی موجودات در عالم هستی مظاهر اسماء الهی اند؛ بنابراین زن نیز ظرف وجودی اسمی از اسماء و صفات خداوند می باشد؛ عرفا نیز زن را مظهر اسم جمال، خالق و اسم رب می دانند؛ به ویژه ابن عربی درباره ی زنان، از آن جهت که آینه ی جمال حق هستند نظری خاص دارد؛ وی پس از بیان حدیث نبوی: «حبب الی من دنیاکم ثلاث: النساء و الطیب و جعلت قره عینی فی الصلاه»، استدلال می کند که تاویل این سخن به نوعی بیانگر منزلت حقیقی زن بوده وحب زنان را کمال عارفان وحب الهی می شناسد. دراین مقاله سعی بر آن است که منزلت حقیقی زن از دیدگاه عرفان اسلامی و ادبیات عرفانی را تبیین و روشن نماید؛ ابن عربی بیش تر از هرکس به شان معنوی زن پرداخته است؛ این مقاله مطالبی از ابن عربی و شواهدی از «مثنوی» در باب منزلت زن را تحلیل می کند؛ سعی نگارنده این است که یکی از پیوندهای فکری مولانا با ابن عربی را در این خصوص به صورت توصیفی- تطبیقی روشن نماید.
    کلید واژگان: زن, اسماء, صفات, جمال, خالق, ابن عربی, مولانا
    In mystics'' view، all creatures in this world are the representatives of divine names; therefore the women are the symbols of God’s names and attributes. The mystics know the woman as divine، epiphany beauty and the name of lord. Ibne Arabi has a specific idea about women due to being the mirror of Divine’s beauty. saying the prophet Hadith «I like three things of your world، women، fragrant (good smell) and praying which is the delight of one’s eye»، he argues that its hermeneutic interpretation somehow shows the real status of a woman and he considers loving a woman as attainment to mystics'' perfection and the Divine’ s love. This study attempts to verify women’s real statusfrom the perspective of Islamic mysticism and mystical literature. Ibne-Arabi discusses the woman''s spiritual degree more than others. In fact، this article surveys some subjects of Ibne-Arabi and some evidences of Masnavi about woman’s dignity. The author has tried to clarify one of the mental relationships between Moulana and Ibne-Arabin comparatively and descriptively.
    Keywords: Woman, Divine, Beauty, Epiphany, Attributes, Ibne, Arabi, Molavi
  • ذکیه فتاحی*، شهرام پازوکی

    خلوت یکی از مراحل سیروسلوک در عرفان عملی است که دارای دو جنبه ظاهری و باطنی است. جنبه ظاهری آن انقطاع از غیر با شروط خاص با هدف تزکیه نفس است؛ اما جنبه باطنی و حقیقت آن، جمعیت خاطر، تداوم مراقبت، استمرار ذکر، ترک علایق و در نهایت، بندگی خداوند است. این مرحله از سیر معنوی، آداب و شروطی دارد و فواید و آثاری بر آن مترتب است. خلوت از ارکان اساسی سلوک به شمار می‏آید و همواره رهبران طریقت پیروان خود را به نوعی از خلوت سفارش نموده‏اند؛ در دوره‏های مختلف، در شیوه خلوت‏گزینی تحولاتی رخ داده است که این امر مبین پویایی عرفان عملی با توجه به مقتضیات زمان و اجتماع است. در این مقاله به بررسی مساله «خلوت» در متون عرفانی و آداب آن پرداخته شده است.

    کلید واژگان: تصوف, خلوت, عزلت, سلوک, چله‏نشینی
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال