رجب رشیدی
-
مقدمه
نوبت کاری از جمله عوامل زیان بار شغلی خصوصا"برای کارکنان مراکز بهداشتی و درمان است.با توجه به ضرورت نظام نوبت کاری در کارکنان اتاق عمل این پژوهش به منظور بررسی مشکلات ناشی از نوبت کاری در کارشناسان اتاق عمل بیمارستانهای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی خرم آباد در سال 1399 انجام گرفت.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی- تحلیلی بود که بر روی کارشناسان اتاق عمل شاغل در بیمارستان های آموزشی خرم آباد در سال 1399 انجام شد. از 115 نفر کارشناس اتاق عمل شاغل در بیمارستان های مذکور 105 نفر آن ها که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند به صورت سرشماری انتخاب شدند.ابزار جمع آوری اطلاعات در این مطالعه پرسشنامه Survey of shift work(SOS) بود. کلیه آزمونهای آماری با استفاده از نرم افزار22SPSS در سطح معناداری P<0.05انجام شد.
نتایجمیانگین سنی افراد مورد مطالعه 5.67±30.21 سال بود که 82.9درصد آن زن و 17.1درصد مرد بودند. یافته ها نشان داد که بین جنسیت و مشکلات مختلف ناشی از نوبت کاری ارتباط معنی داری وجود ندارد. در این مطالعه بیشترین مشکلات مربوط به نوبت کاری افراد مورد مطالعه مشکلات گوارشی با78.1٪ بود. نتایج نشان داد که بین سن کارکنان نوبت کار و بروز مشکلات قلبی عروقی به لحاظ آماری ارتباط معناداری وجود دارد.(P<0.05) همچنین این مطالعه نشان داد که بین نوبت کاری و مشکلات خانوادگی و اجتماعی به لحاظ آماری اختلاف معنا داری وجود دارد (P<0.05).
نتیجه گیرینتایج حاصل از این مطالعه مشخص کرد که نوبت کاری، پتانسیل بروز عوارض جسمی از جمله بروز بیماری های گوارشی، قلبی- عروقی، روحی و برهم زدن ریتم های سیرکادین را دارد. از این رو باید تمهیداتی از جمله انتخاب افراد به طور داوطلبانه در نظام شیفت کاری و وجود برنامه های چرخشی منظم برای جلوگیری از بروز این عوارض در افراد نوبت کار اندیشیده شود.
کلید واژگان: نوبت کاری, تکنسین اتاق عمل, مشکلات ناشی از نوبت کاریYafteh, Volume:23 Issue: 1, 2021, PP 180 -188BackgroundShift work is one of the harmful factors of work, especially for the staff of health centers. Due to the necessity of the shift system in the operating room staff, this study was conducted in order to investigate the problems caused by shift work in the operating room experts of Khorramabad University of Medical Sciences teaching hospitals in 2020.
Materials and MethodsThe present study was a cross-sectional-analytical study that was performed on operating room experts working in Khorramabad teaching hospitals in 2020. Out of 115 operating room experts working in the mentioned hospitals, 105 of them who met the inclusion criteria were selected by census. The data collection tool in this study was the Survey of shift work (SOS) questionnaire. All statistical tests were performed using SPSS 22 software at a significant level of P <0.05.
ResultsThe mean age of the subjects was 30.21 5± 5.67 years, of which 82.9% were female and 17.1% were male. Findings showed that there is no significant relationship between gender and different problems caused by shift work. In this study, most of the problems related to shift work were gastrointestinal problems with 78.1%. The results showed that there was a statistically significant relationship between shift age and the incidence of cardiovascular problems (P <0.05). This study also showed that there is a statistically significant difference between shift work and family and social problems P-value <0.05.
ConclusionThe results of this study showed that shift work has the potential to cause physical complications such as gastrointestinal, cardiovascular, mental and circadian rhythm disorders. Therefore, measures should be considered such as selecting people voluntarily in the work shift system and having regular rotation programs to prevent the occurrence of these complications in shift workers.
Keywords: Shift work, Operating Room technician, problems caused by Shift work -
مقدمه
اختلالات اسکلتی عضلانی یکی از مهم ترین مشکلات در حرفه پرستاری می باشد. با توجه به اهمیت موضوع و خطرات ناشی از این اختلالات ، هدف از این پژوهش بررسی شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی و عوامل موثر بر آن در حرفه پرستاری بود.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نوع مقطعی-تحلیلی است و در آن عوامل خطر و شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در حرفه پرستاری بیمارستان های آموزشی شهر خرم آباد در سال1398 مورد ارزیابی قرار گرفته است. تعداد 210 نفر از پرستاران به روش نمونه گیری طبقه ای وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه اختلالات اسکلتی عضلانی نوردیک بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های دقیق فیشر و مجذور کای استفاده شد.
یافته هادر این مطالعه از کل 210 نمونه، 114 نفر (30/54 درصد) مرد و 96 نفر (70/45 درصد) زن بودند. میانگین سنی پرستاران 93/7 ± 46/30 سال با حداقل 20 و حداکثر 55 سال بود. میانگین BMI پرستاران30/2± 40/24 با حداکثر 05/34 و حداقل 54/17 بود. شیوع کلی اختلالات اسکلتی- عضلانی حداقل در یک عضو برابر با 206 نفر (1/98 درصد) بود. ارتباط معناداری بین جنسیت و ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی در ناحیه گردن، شانه، مچ دست وجود داشت (05/0<p). اما ارتباط معناداری بین جنسیت و ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی در ناحیه آرنج، فوقانی پشت، تحتانی پشت، کفل، باسن، ران، زانو، قوزک پا وجود نداشت. همچنین ارتباط معناداری بین شاخص توده بدنی (BMI) و ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی در ناحیه آرنج و فوقانی پشت مشاهده شد (05/0<p).
بحث و نتیجه گیریبیشترین اختلالات اسکلتی- عضلانی کادر پرستاری مورد مطالعه به ترتیب در ناحیه شانه، گردن، زانوها، ناحیه فوقانی پشت و ناحیه تحتانی پشت، قوزک پا، ران، باسن، کفل، مچ دست و آرنج بود. لذا در خصوص کاهش اختلالات اسکلتی عضلانی پرستاران می بایست مدیران پرستاری با آگاهی از نتایج این پژوهش، با برقراری ارتباط صحیح با پرستاران و حمایت آنان و ایجاد محیط مناسب برای ادامه فعالیت حرفه ای پرستاران در جهت کاهش نیازهای فیزیکی، فشارهای روانشناختی و افزایش سطح کیفیت زندگی متمرکز شوند.
کلید واژگان: پرستاری, اختلالات اسکلتی عضلانی, پرسشنامه نوردیکYafteh, Volume:23 Issue: 1, 2021, PP 1 -12BackgroundMusculoskeletal disorders are one of the most important problems in the nursing profession. Considering the importance of the subject and the dangers of this disorder, the purpose of this study was to investigate the prevalence of musculoskeletal disorders and the factors affecting it in the nursing profession.
Materials and MethodsThe present study is a cross-sectional-analytical study in which the risk factors and prevalence of musculoskeletal disorders in the nursing profession of Khorramabad teaching hospitals in 1398 have been evaluated. A total of 210 nurses were enrolled in the study by stratified sampling. The data collection tool was the Nordic Musculoskeletal Disorders Questionnaire. Mann-Whitney and Chi-square tests were used to analyze the data.
ResultsIn this study, out of 210 samples, 114 (54.3%) were male and 96 (45.7%) were female. The mean age of nurses was 30.46 ± 7.93 years with a maximum of 55 years and a minimum of 20 years. The mean BMI of nurses was 24.40± 2.3 with a maximum of 34.05 and a minimum of 17.54. The overall prevalence of musculoskeletal disorders in at least one member was 206 (98.1%). There was a significant relationship between gender and musculoskeletal disorders in the neck, shoulders and wrists (p<0.05). But there was no significant relationship between gender and musculoskeletal disorders in the elbow, upper back, lower back, buttocks, buttocks, thighs, knees, ankles (p> 0.05). Also, a significant relationship was observed between BMI and musculoskeletal disorders in the elbow and upper back (p<0.05).
ConclusionThe most musculoskeletal disorders of the nursing staff were in the shoulders, neck, knees, upper back and lower back, ankles, thighs, buttocks, buttocks, wrists, and elbows, respectively. Therefore, regarding the reduction of musculoskeletal disorders in nurses, nursing managers should be aware of the results of this study, by establishing proper communication with nurses and their support and creating a suitable environment for nurses to continue their professional activities in order to reduce physical needs and psychological pressures. And focus on increasing the quality of life.
Keywords: Nursing, Musculoskeletal Disorders, Nordic Questionnaire -
مقدمه
نیدل استیک شدن یکی از مشکلاتی است که کارکنان مراکز بهداشتی- درمانی به ویژه پرستاران با آن مواجه هستند. با توجه به اهمیت این موضوع هدف از مطالعه حاضر بررسی میزان فراوانی و علل آسیب نیدل استیک در بین پرستاران می باشد.
مواد و روش هااین پژوهش مطالعه مقطعی- تحلیلی بود و جامعه پژوهش را کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های آموزشی شهر خرم آباد در سال 1399 تشکیل دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ای شامل دو بخش اصلی بود. بخش نخست در زمینه مشخصات دموگرافیک و بخش دوم شامل سوالات تخصصی درباره نیدل استیک بود. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 15 وآزمون رگرسیون لجستیک استفاده شد.
یافته هادراین مطالعه بصورت تصادفی ساده 380پرستار از کل بیمارستان های آموزشی شهر خرم آباد انتخاب شدند. از کل 380 نمونه، 204 پرستار (7/53%) نیدل استیک شده بودند و 176 نفر (3/46%) نیدل استیک نداشتند، 301 نفر (2/79%) زن و 79 نفر (8/20%) مرد بودند. 194 نفر (52%) بین 20-30 سال، 142 نفر (1/38%) بین 30-40 سال و 37 نفر (9/9%) بالای 40 سال سن داشتند. به لحاظ آماری نتایج نشان داد که همبستگی معناداری بین نوبت کاری و نیدل استیک شدن (003/0=P)، سابقه کار و نیدل استیک شدن (027/0= P) و بخش محل خدمت و نیدل استیک شدن (015/0=P) وجود دارد. نتایج نشان داد که همبستگی معناداری بین جنسیت، سن، بیمارستان محل خدمت، تحصیلات و نیدل استیک شدن وجود ندارد.
بحث و نتیجه گیریبا توجه به این که در کشور ما به دلایل مختلف استفاده از ابزار و روش های جدید تزریق رایج نیست لذا کوشش برای تغییر رفتار شغلی پرستاران باید با تاکید بیشتری انجام گیرد.
کلید واژگان: آسیب نیدل استیک, پرستاران, آسیب های شغلیYafteh, Volume:22 Issue: 4, 2021, PP 107 -119BackgroundNeedle sticking is one of the problems faced by the staff of health centers, especially nurses. Due to the importance of this issue, the aim of this study was to investigate the frequency and causes of needle head injury among nurses.
Materials and MethodsThis study was a cross-sectional-analytical study and the study population consisted of all nurses working in teaching hospitals in Khorramabad in 1399 of this study.The data collection tool of the questionnaire is two main parts. The first part is about demographic characteristics and the second part includes specialized questions about Needle Stick. Data were analyzed using SPSS software version 15 and logistic regression test.
ResultsIn this study, 380 nurses were randomly selected from all educational hospitals in Khorramabad.out of 380 samples,204 nurses(53.7%) were needled and 176(46.3%) were not needled, 301 (79.2%) were female and 79 (20.8%) were male. They were. Of these,194 (52%) were between 20-30 years old, 142 (38.1%) were between 30-40 years old and 37 (9.9%) were over 40 years old. Statistically, the results showed that there is a significant correlation between shift work and needle sticking (P=0.003), statistically the results showed that there is a significant correlation between work experience and needle sticking (P = 0.027),in terms of The results showed that there was a significant correlation between the workplace and needle sticking (P=0.015). the results showed that there was no significant correlation between gender, age, hospital, education and needle sticking.
ConclusionConsidering that in our country, for various reasons, the use of new injection tools and methods is not common; Therefore,efforts to Changing nurseschr('39') job behavior should be done with more emphasis.
Keywords: Needle Stick Injury, Nurses, Occupational Injuries -
زمینه و اهداف
در مشاغل حساس، ترتیب انجام مراحل کار از اهمیت بسزایی برخوردار است، به طوری که در صورت فراموشی یا عدم انجام آن به هر دلیلی پیامدهای ناگواری به همراه خواهد داشت. هدف از این تحقیق، شناسایی و ارزیابی خطای انسانی در مشاغل حساس از دو دیدگاه شناسایی خطای انسانی در یکی از پست های برق فشار قوی می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه توصیفی به صورت مقطعی با بهره گیری از دو تکنیک TAFEI وSHERPA ، به شناسایی خطای اپراتور پرداخته است. اطلاعات لازم در این مطالعه از طریق مشاهده مستقیم فعالیت، مصاحبه و بررسی وظایف با استفاده از روش HTA بدست آمد. در نهایت، دو تکنیک به لحاظ شناسایی خطا و حوزه کاربردی مقایسه گردید. در طول مدت مطالعه، کلیه موازین اخلاقی رعایت گردید.
یافته هانتایج جدول ماتریس در وظیفه شغلی مورد نظر با استفاده از روش TAFEI، 29 مورد انتقال غیر قانونی را نشان داد، بنابراین 29 خطای انسانی شناسایی گردید، در حالی که کل خطاها با روش SHERPA، 25 مورد شناسایی گردید.
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که روش TAFEI در شناسایی تعداد خطاهای انسانی، در این حوزه بهتر عمل می کند و از طرفی، روش SHERPA می تواند نقاط ضعف روش TAFEIرا پوشش و سطح ریسک ارایه نماید؛ لذا توصیه می شود، تحلیل گر تکنیک های مختلف HEI موجود را در مطالعه موردی مشابه، برای دستیابی به شناسایی بهتر در نظر بگیرد و روشی را که در جهت برآورده کردن نیازها مناسب می داند اعمال کند.
کلید واژگان: شناسایی خطای انسانی, پست برق, TAFEI, SHERPABackgrounds and ObjectivesThe work process is very important in complex jobs, so that if you forget or do not do it for any reason, it will have unpleasant consequences. The aim of this study was to identify and evaluate the human errors in sensitive jobs from two perspectives of human error identification in a high-voltage post station.
Materials and methodsIn this descriptive study, TAFEI and SHERPA techniques were employed to identify the operator's error. The necessary information was obtained by directly observing the human activities, interviewing and reviewing the tasks and sub-tasks with HTA method. The exploited techniques were thence compared in terms of error detection and applied field.
ResultsThe results of matrix table in the job task using TAFEI method showed 29 cases of illegal transfer, so 29 human errors were identified; while totally 25 errors were identified by SHERPA method.
ConclusionThe results of this study show that the TAFEI method performs better in identifying the number of human errors in the task sequence step. On the other hand, the SHERPA method can cover the weaknesses of the TAFEI method and provide the level of risk. Accordingly, it is recommended that the analyst consider the different available HEI techniques and apply the one that he/she considers the most suitable for their need.
Keywords: Human error identification, power station, TAFEI, SHERPA -
مقدمه
با توجه به افزایش دانش و آگاهی در مورد انتقال بیماری ها، مشخص شده است که بیماری های مشخصی می توانند از طریق استخرهای شنا و سواحل آلوده به واسطه تماس یا بلعیدن آب آلوده منتقل شوند. مطالعه حاضر جهت بررسی شاخص های بهداشتی آب استخرهای شنا در استان لرستان و مقایسه آن با استانداردهای موجود در کشور در دو فصل زمستان و تابستان در سال 95 انجام گردید.
مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- مقطعی، از کل استخرهای سرپوشیده و فعال استان لرستان که تعداد آنها در سال 95 به 20 عدد می رسید, در طی دو فصل زمستان و تابستان نمونه برداری انجام شد و پارامترهای فیزیکی شامل pH , درجه حرارت و کدورت و پارامترهای شیمیایی, شامل میزان کلر آزاد باقیمانده و پارامترهای میکروبی شامل کلیفرم کل, کلیفرم مدفوعی، سودوموناس آیروژینوزا، استافیلوکوک اوریوس, استرپتوکوک مدفوعی و باکتری های هتروتروف مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری هر 2 هفته یکبار و به مدت 6 ماه انجام شد به گونه ای که در هر فصل 120 نمونه و در مجموع 240 نمونه بارعایت اصول نمونه برداری سنجش کیفیت میکروبی استاندارد انجام شد. در نهایت داده ها با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS از طریق آمار توصیفی و همچنین آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هابررسی ها نشان داد که میزان کلر آزاد باقیمانده در 58/59 %, pHدر 07/67%, کدورت در 66/61% و دما در 08/77% نمونه های مورد بررسی در حد مطلوب بود. در هیچ کدام از استخرها استرپتوکوک مدفوعی و استافیلوکوک اوریوس از حد استاندارد تجاوز نکرد. میزان کل کلیفرم و کلیفرم مدفوعی, سودوموناس آیروژینوزا, استافیلوکوک اوریوس, استرپتوکوک مدفوعی و باکتری های هتروتروف به ترتیب در 91/62% , 75/73%, 25/66%, 66/91%, 49/97% و 08/82% درصد موارد وضعیت مطلوب بوده است. آنا لیز آماری داده ها نشان داد ارتباط بین جمعیت باکتریها و کلر آزاد باقیمانده رابطه معنی دار و معکوس و بین جمعیت باکتریها و کدورت رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. (p<0/005)
بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج، پارامترهای کلر و کدورت و کل کلیفرم کمترین تطابق را با استاندارد داشت که نشان دهنده پایش مداوم کلر آزاد باقیمانده همراه با تنظیم pHآب استخر ها می باشد.
کلید واژگان: شاخص های بهداشتی, استخر شنا, لرستانYafteh, Volume:22 Issue: 1, 2020, PP 96 -109BackgroundGiven the increased awareness and knowledge regarding disease transmission, it has been established that specific diseases could be transmitted from contaminated swimming pools, river banks and sea shores via contact or swallowing contaminated water. The present study was conducted to examine the sanitary water indicators of the public swimming pools in Lorestan, Iran, and to compare these indicators with the current standards in Iran during the winter and summer of 2016.
Materials and MethodsIn this descriptive cross-sectional study, water samples were taken from all indoor and active public swimming pools in Lorestan, Iran, consisting of a total of 20 swimming pools, during the winter and summer months. Physical parameters (including pH, temperature, and opacity), chemical parameters (including the remaining free chlorine), and microbial parameters (including total coliforms, fecal coliforms, Pseudomonas aeruginosa, streptococcus aureus, fecal streptococci, and heterotroph bacteria) were examined. Sampling was performed every two weeks for six months. 120 samples in each season and 240 samples on the whole were collected following the standard sampling principles of microbiological quality control.
ResultsOur investigations indicated that the amount of remaining free chlorine was at a favorable level in 59.58% of the studied samples, pH was favorable at 67.07% of the samples, opacity was at a good level in 61.66% of the samples, and temperature was at an acceptable level in 77.08% of the samples. In none of the swimming pools, fecal streptococci and Staphylococcus aureus exceeded the standard levels. The total coliforms, fecal coliforms, Pseudomonas aeruginosa, Staphylococcus aureus, fecal streptococci, and heterotroph bacteria were at a favorable condition in 62.91%, 73.75%, 66.25%, 91.66%, 97.49%, and 82.08% of the cases, respectively. Statistical analysis of the data showed that there was an inverse and significant relationship between bacterial populations and the remaining free chlorine levels. Moreover, there was a direct and significant relationship between bacterial populations and water opacity (p < 0.005).
ConclusionAccording to the results, the parameters of chlorine levels, opacity, and total coliforms had the lowest correspondence with the standards, which suggests that the levels of remaining free chlorine should be continuously monitored and the pH of the water in the swimming pools should be constantly adjusted.
Keywords: sanitary conditions, public swimming pools, Lorestan -
مقدمهاسترس حرارتی یک واکنش فیزیولوژیک در برابر فشار گرمایی محیط است. هدف از این مطالعه بررسی میزان استرس حرارتی در نانوایی های صنعتی و سنتی خرم آباد با استفاده از شاخص(WBGT) Wet-bulb globe temperature می باشد.مواد و روش هااین مطالعه به روش توصیفی-تحلیلی مقطعی صورت گرفت. از 267 نانوایی خرم آباد 202 نانوایی صنعتی و 65 نانوایی سنتی است. تعداد 88 نانوایی به روش تصادفی ساده انتخاب گردید. با استفاده از دستگاه WBGT پارامترهای دمای خشک، تر، گوی سان و رطوبت اندازه گیری شدند. سپس استرس حرارتی با استفاده از شاخصWBGT در مرداد ماه و ساعات کاری (11:30-13) در محل استقرار کارگران اندازه گیری شد.یافته هاطبق نتایج، نانوایی های سنتی نسبت به صنعتی استرس حرارتی بالاتری را نشان دادند. میانگین شاخص WBGT به صورت جداگانه در نانوایی های سنتی oC 69/6 ± 49/44 و در نانوایی های صنعتی 88/39 ± 38/43 بوده است. میانگین مقادیر شاخص WBGT در نانوایی های سنتی انحراف بیشتری را نسبت به نانوایی های صنعتی از حد مجازدارد. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون t مستقل نشان داد که بین میانگین دمای تر محیط، دمای گوی سان، رطوبت وWBGT در نانوایی های صنعتی و سنتی تفاوت معنی دار وجود دارد. (P<0.05).بحث و نتیجه گیریدر این مطالعه میزان استرس حرارتی بالاتر از حد استاندارد بوده است. که نشان دهنده وضعیت استرس گرمایی نگران کننده در نانوایی های شهر خرم آباد است. و در نتیجه برنامه ریزی در جهت کنترل استرس های حرارتی در نانوایی های شهر خرم آباد ضروری می باشد.کلید واژگان: WBGT, استرس حرارتی, رطوبتYafteh, Volume:20 Issue: 4, 2019, PP 74 -84BackgroundHeat stress is a physiological reaction against environmental high temperatures. This study aimed to investigate the levels of heat stress in industrial and traditional bakeries of Khorramabad, Iran, using the WBGT index.Materials and MethodsThis was a descriptive/analytical/cross-sectional study. Khorramabad has 267 bakeries, 202 of which are industrial bakeries and 65 are traditional bakeries. 88 bakeries were selected using the simple random sampling method. Using the WBGT device, dry, wet, and globe temperatures and humidity were measured. Next, heat stress was measured using the WBGT index from July 22 to August 21 and in the hours (11:30-13) in the workplace of the workers.ResultsThe results showed that traditional bakeries showed higher levels of heat stress than industrial bakeries. The mean WBGT index was 6.69 ± 44.49 ˚C in traditional bakeries and 1.52 ± 43.38 ˚C in industrial bakeries. The mean WBGT index value shows greater deviation from the permitted levels in traditional bakeries than in industrial bakeries. The analysis of the results using independent t-tests indicated that there were significant differences in terms of environmental wet temperatures, globe temperatures, humidity, and WBGT between industrial and traditional bakeries (p < 0.05).ConclusionIn this study, heat stress levels were higher than standard which is indicative of the worrying condition of heat stress in the bakeries of Khorramabad. Therefore, it is essential to make plans to control heat stress in the bakeries of Khorramabad.Keywords: WBGT, heat stress, humidity
-
مقدمهبر اساس تحقیقاتی که اخیرا انجام گرفته است، علت بیش از نیمی از غیبت های محیط کار و دلیل یک سوم درخواست غرامت های ناشی از کار را اختلالات اسکلتی عضلانی تشکیل می دهند. این مطالعه با هدف بررسی اختلالات اسکلتی عضلانی و ارزیابی ریسک ابتلا به این اختلالات در جوشکاران شهر خرم آباد انجام شده است.مواد و روش هااین مطالعه توصیفی تحلیلی به روش سرشماری بر روی 170 نفر از جوشکاران شهر خرم آباد انجام شده است. میزان شیوع علائم اختلالات اسکلتی عضلانی با استفاده از پرسشنامه نوردیک بررسی شد. به منظور ارزیابی خطر ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی از روش QEC استفاده شد. آنالیز داده ها با استفاده از شاخص آمار مرکزی و آزمون t انجام گرفت.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی به ترتیب در نواحی کمر (70%)، زانو (1/54%) و تنه (50%) بالاترین میزان را دارد. نتایج ارزیابی به روش QEC نشان داد که 8/83% از موارد، سطح ریسک ابتلا به اختلالات بالا و بسیار بالا دارند.بحث و نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که شیوع اختلالات اسکلتی عضلانی در بین جوشکاران مورد مطالعه بالا است و همچنین ریسک ابتلا به این اختلالات نیز بالا می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده، از علل ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی در شغل جوشکاری می توان به پوسچر نامطلوب، بلند کردن و حمل دستی بار و خمش و پیچش کمر اشاره کرد. افزون بر این نتایج، این مطالعه نشان داد که روش QEC می تواند نتایج قابل اعتمادی را ارائه دهد.کلید واژگان: اختلالات اسکلتی عضلانی, QEC, پوسچر, پرسشنامه نوردیکYafteh, Volume:20 Issue: 1, 2018, PP 23 -31BackgroundBased on recently conducted research, the reason for more than half of the absences from the work environment and one-third of the work-related compensation claims is attributable to musculoskeletal disorders. This study aimed to evaluate musculoskeletal disorders and assess the risk of these disorders among the welders of Khorramabad, Iran.Materials And MethodsThis descriptive-analytical study was conducted on 170 welders employed in Khorramabad, Iran. The welders were selected using the census sampling method. The prevalence of musculoskeletal disorders was evaluated using a Nordic questionnaire. To assess the risk of musculoskeletal disorders, the QEC method was used. Data analysis was done using the indices of central tendency and t-test.ResultsThe results showed that the prevalence of the musculoskeletal disorders is highest in the back (70%), the knees (54.1%), the trunk (50%). The QEC assessment results showed that, in 83.8% of the cases, the risk of developing such diseases is high and very high.ConclusionThis study showed that the prevalence of musculoskeletal disorders among the studied welders is high. Additionally, the risk of developing these disorders is also high. Based on these results, among the causes of musculoskeletal disorders among welders, uncomfortable working posture, manual lifting and carrying of loads, and the bending and twisting of the spine and back can be mentioned. In addition to these results, this study showed that the QEC method can offer reliable results.Keywords: Musculoskeletal disorders, QEC, posture, Nordic questionnaire
-
مقدمهپخش گرد و غبار به عنوان مهمترین آلودگی ناشی از تولید سیمان شناخته می شود. در این مطالعه پراکنش گرد و غبار (PM10) حاصل از دودکش کارخانه سیمان دورود با استفاده از مدل گوس در شرایط مختلف جوی بررسی می گردد.مواد و روش هادر این مطالعه، دستگاه Westech Instrument برای سنجش ذرات خروجی براساس استاندارد ISO-9096 به روش گراویمتریک به کار برده شد. مدل پلوم گوس برای تخمین پراکنش PM10 منتشره از دودکش کارخانه سیمان در فواصل زمانی مشخص مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصله با استاندارد 24 ساعته سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (EPA) مقایسه شد. اثر شاخص های هواشناسی شامل دما، سرعت باد و رطوبت نسبی نیز روی پراکنش گرد و غبار مورد بررسی قرار گرفت.نتایجنتایج حاصل از پژوهش حاضر نشان داد که حداکثر و حداقل غلظت پیش بینی شده در هوای آزاد در فاصله 1800 و 500 متری در شرایط پایدار و کمی پایدار با مقدارμg/m312/118 و μg/m313/53 از منبع انتشار به دست آمد. کاهش سرعت باد و همچنین افزایش پایداری هوا نقش مهمی در افزایش غلظت ذرات گرد و غبار در فضای اتمسفر اطراف کارخانه سیمان داشته است.نتیجه گیریمقایسه نتایج حاصل از این مطالعه با استاندارد EPA نشان داد که در هیچ دوره نمونه برداری غلظت PM10 از استاندارد بالاتر نبوده است. بررسی های میدانی بیشتر به صورت سنجش PM10 در بالادست و پایین دست کارخانه سیمان و مقایسه نتایج با یافته های حاصل از مدل ضروری می باشد.کلید واژگان: پراکنش غبار, پلوم گوس, کارخانه سیمانIntroductionThe dispersion of particulate matter has been known as the most serious environmental pollutant from the cement plants. In this study, the dispersion of dust (PM10) from the stack of Doroud Cement plant was investigated using Gaussian plume model in different atmospheric conditions.MethodsIn this study, westech instrument was used to measure PM10 level by gravimetric method based on ISO-9096 standard. The Gaussian plume model was used for predict PM10 concentrations in certain intervals. The results were compared with 24 hour EPA standard for PM10. The effect of meteorological parameters including temperature, wind speed and relative humidity on the PM10 dispersion were assessed.ResultsThe results showed that the maximum and minimum predicted concentrations in ambient air were obtained at the distance of 1800 and 500 meter from the source with concentrations of 118.12 and 53.13 µg/m³, respectively. The increment of wind speed and increasing of air stability had an important role in rising of dust in atmosphere surrounding of cement plant.ConclusionThe comparison of results with EPA standard showed that PM10 concentrations were not higher than standard during sampling period. The further field investigations to measure PM10 in upwind and downwind of cement plant and compare with the results of modeling are essential.Keywords: Dust dispersion, Gaussian plume, Cement plant
-
مقدمهاختلالات اسکلتی- عضلانی عامل اصلی از دست رفتن زمان کار، افزایش هزینه ها و آسیب های انسانی است. لذا بررسی شیوع این اختلالات در بین کارکنان اداری با توجه به مدت زمان کار با کامپیوتر و چگونگی استقرار آنها در پشت میز کار از اهمیت ویژه ای برخوردار است.مواد و روش هااین پژوهش بصورت مقطعی بر روی کارمندان بخش اداری دانشگاه علوم پزشکی شهرخرم آباد انجام شد. جهت گردآوری اطلاعات علاوه بر مشخصات فردی و اطلاعات دموگرافیک و سوالاتی در مورد متوسط مدت زمان استفاده از کامپیوتر در طول روز، ارزیابی اختلالات اسکلتی-عضلانی کارکنان با استفاده از پرسشنامه استاندارد نوردیک صورت گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی برای محاسبه میزان، میانگین و انحراف معیار هر یک از متغیرهای تحقیق و برای بررسی رابطه بین متغیرها از آزمون استقلال مجذور کای استفاده شد. کلیه آنالیزها به کمک نرم افزار 21SPSS انجام گرفته است.یافته هانتایج مطالعه نشان داد که بیشترین شیوع علائم اختلالات اسکلتی–عضلانی به ترتیب در نواحی کمر (60 درصد)، گردن (4/59 درصد)، شانه (50 درصد) بوده و زانو (4/49 درصد)، پشت (1/47 درصد)، مچ دست (4/42 درصد) در رتبه های بعدی قرار دارند. بین سابقه کار و شیوع علائم در نواحی شانه ، زانو ، ران، قوزک پا و گردن در نمونه های مورد مطالعه ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0P < ). اما در نواحی آرنج، مچ دست، پشت و کمر، رابطه معناداری مشاهده نشد. بین سن کارکنان و شیوع اختلال در ناحیه آرنج رابطه معنی داری وجود داشت (05/0P < )، به گونه ای که با افزایش سن فقط شیوع اختلال در این ناحیه افزایش یافته است و در سایر نواحی بدن اختلالی مشاهده نشده است.بحث و نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه حاضر، اختلالات اسکلتی– عضلانی دارای فراوانی بالایی در بین کارکنان اداری است. در این راستا انجام برنامه های مداخله ای ارگونومی در محیط کار امری ضروری بنظر می رسد. که می توان به آموزش کاربران در رابطه با اصول ارگونومیک کار با کامپیوتر، طراحی ایستگاه کار و نوبت کاری را به عنوان اجزا این برنامه ذکر کرد.کلید واژگان: اختلالات اسکلتی, عضلانی, کارمندان, خرم آبادYafteh, Volume:19 Issue: 3, 2017, PP 121 -128BackgroundMusculoskeletal disorders are the main cause of loss of work time, increases in costs, and human injuries. Therefore, the investigation of the prevalence of these disorders among administrative employees needs to receive attention, given the long hours they work with computers and the way they sit at their desks.Materials And MethodsThis cross-sectional study was conducted on the administrative employees of the Lorestan University of Medical Sciences working in Khorramabad, Iran. In addition to collecting the personal characteristics and demographic data of the participants, questions were asked about the meantime of using computers during the day, and the standard Nordic questionnaire was used to assess the prevalence of musculoskeletal disorders among the employees. To analyze the data, descriptive statistics were used to calculate the mean and standard deviation of each of the study variables. To analyze the relationships among the variables, the chi-squared test was used. All analyses were conducted using SPSS version 21.ResultsThe results of the study showed that the parts of the body most affected by the symptoms of musculoskeletal disorders were the upper back (60%), neck (59.4%), shoulders (50%), knees (49.4%), low back (47.1%), and wrist (42.4%) in order of prevalence. There were significant relationships between work experience with the prevalence of the symptoms in the shoulders, knees, thighs, ankles, and neck in the studied participants (pConclusionBased on the results of the present study, musculoskeletal disorders are very frequently observed among administrative employees. In this regard, the implementation of ergonomic interventional programs in the work environment seems crucial. Some of the components of such a program can include training the users of computers regarding the ergonomic principles of working with computers, designing better workstations, and work shifts.Keywords: Musculoskeletal disorders, Employees, Khorramabad
-
مقدمهکارخانه سیمان دورود به عنوان یکی از منابع مهم گازهای آلاینده، در استان لرستان واقع شده است. در این کارخانه در فصل زمستان به دلیل کاهش فشار گاز طبیعی، از مازوت به عنوان سوخت کوره استفاده می گردد. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی میزان انتشار گاز دی اکسید کربن (2CO) حاصل از کاربرد سوخت مازوت از دودکش کارخانه سیمان دورود لرستان در فصل زمستان و شبیه سازی انتشار گاز مونوکسید کربن (CO) در شرایط مختلف جوی در جهت پایین دست باد توسط مدل SCREEN3 بود.روش هااین مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. غلظت های حجمی گازهای مونوکسید کربن و دی اکسید کربن اندازه گیری شده توسط Testo XL350 به مقدار نشر جرمی تبدیل گردید و با استاندارد خروجی از الکتروفیلتر و کوره مقایسه شد. مقادیر نشر جرمی گاز مونوکسید کربن در سه دودکش کارخانه سیمان در کلاس های مختلف پایداری که احتمال رخداد آن در فصل زمستان وجود داشت، با استفاده از مدل نرم افزاری SCREEN3 شبیه سازی شد.یافته هامیزان نشر جرمی به دست آمده از گاز دی اکسید کربن بالاتر از استاندارد خروجی الکتروفیلتر و پیش گرمکن گزارش گردید. یافته های حاصل از مدل سازی گاز مونوکسید کربن در جهت پایین دست باد غالب نشان داد که حداکثر مقدار مشاهده شده در کلیه شرایط اتمسفری در فاصله 4924 متری، برابر با 81/778 میکروگرم بر مترمکعب در مسیر باد غالب از سمت جنوب غربی بود.نتیجه گیریبا توجه به این که بیشترین غلظت پیش بینی شده گاز مونوکسید کربن در کلیه شرایط اتمسفری در فاصله 4924 متری دودکش به دست آمد؛ می توان گفت که این نقطه به عنوان حساس ترین وآسیب پذیرترین نقطه در اطراف کارخانه سیمان از نظر انتشار این گاز می باشد. به منظور کنترل و کاهش غلظت خروجی گاز دی اکسید کربن، به اقدامات بهینه تری نیاز است.کلید واژگان: الگوی پراکنش, کارخانه سیمان, مونوکسید کربن, دی اکسید کربن, SCREEN3BackgroundDourod Cement Plant is recognized as one of the pollution sources in Lorestan, Iran. In this plant, due to liquefied petroleum gas (LPG) pressure drop during the winter, mazut fuel is used as kiln fuel. The aims of this study were determination of emission rate (g/s) of carbon dioxide (CO2) and carbon monoxide (CO) and the simulation of CO dispersion in different atmospheric conditions in downwind direction of the plant using SCREEN3.MethodsThis was a descriptive-analytical study. The concentrations of CO and CO2 gases were measured using Testo XL350, and then, converted to mass emission rate and compared with the emission standards for electro filter and rotary kiln. The mass emission rate of CO from three stacks in different classes was simulated by SCREEN3 model in the winter.
Findings: The results of this study showed that the emission rate of CO2 was higher than the suggested standards. The maximum concentration of CO in all atmospheric conditions was observed at the distance of 4924 m, equal to 778.81 µg/m3 downwind from the source (Northeast).ConclusionThe maximum concentration of CO was predicted at a distance of 4924 m from the stack, so this point was selected as the most sensitive point in the surrounding of the cement plant in terms of CO emissions. To control CO2 emission, continuous monitoring, process improvement, and flue gas purification systems are required.Keywords: Dispersion pattern, Cement plant, CO, CO2, SCREEN3 -
مقدمهبا توجه به تولید آلاینده های گازی و آیروسولی فراوان توسط صنعت چاپ و تکثیر، ارزیابی کیفیت هوا در داخل و خارج این مراکز در سطح شهر خرم آباد مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش هادر یک مطالعه توصیفی، پنج آلاینده گازی از آلاینده های معیار(CO،NO ،NO2 ،SO2 وO3 ) و ترکیبات آلی فرار مورد سنجش قرار گرفت. در کل 360 نمونه از هوای داخل و خارج مراکز چاپ و تکثیر در دو فصل تابستان و زمستان گرفته شد. نمونه برداری به دو روش قرائت مستقیم و نمونه برداری محیطی انجام گرفت. در روش قرائت مستقیم از دستگاه آنالایزر محیطی برای سنجش آلاینده های معیار گازی و از دستگاه phochek5000 برای اندازه گیری VOCs استفاده گردید. در نمونه برداری محیطی از پمپ های محیطی و لوله های جاذب کربن فعال SKC به صورت تصادفی-مداوم استفاده گردید. نمونه ها با حلال دی سولفید کربن آماده سازی شدند و با دستگاه کروماتوگراف گازی مورد تجزیه قرار گرفتند. از آزمون آماری t برای آنالیز نتایج استفاده گردید.یافته هانتایج پژوهش نشان داد که در بین آلاینده های شاخص بجز گاز CO و در بین ترکیبات آلی فرار غلظت آلاینده های بنزن و تولوئن در هوای مراکز چاپ و تکثیر بیشتر از استاندارد EPA برای اماکن بسته می باشد. همچنین بین غلظت بنزن و تولوئن در فصل تابستان و زمستان اختلاف معنی داری وجود داشت (05/0P<). در همه اندازگیری ها در فصول تابستان و زمستان میزان گاز O3 در داخل مراکز چاپ و تکثیر به صورت معناداری بیشتر از فضای آزاد بود (05/0P<).بحث و نتیجه گیریهر چند مراکز چاپ و تکثیر نمی توانند بعنوان یک کانون جدی انتشار آلاینده ها برای سایر اماکن عمومی اطراف خود باشند، اما آلاینده های حاصل از آنها بخصوص آلاینده O3 می تواند سلامت کارکنان این مراکز را تهدید نماید.کلید واژگان: چاپ و تکثیر, آلاینده های شاخص, ترکیبات آلی فرارYafteh, Volume:18 Issue: 3, 2016, PP 34 -41BackgroundGiven the large amount of gaseous and aerosol pollutants produced by the printing press industry, the indoor and outdoor air quality of such centers in Khorramabad, Iran was assessed.
Methods and Materials: In a descriptive study, five gaseous pollutants from among criteria air pollutants (CO, NO, NO2, SO2, O3) and volatile organic compounds (VOCs) were measured. Overall, 360 samples were taken from the indoor and outdoor air of printing press centers during the two seasons of summer and winter. In addition to the direct reading sampling method, environmental sampling was also conducted. In the direct reading method, the environmental analyzer device was used to measure criteria gaseous pollutants and the phocheck5000 device was used to measure the VOCs. In the sampling by environmental pumps, SKC activated carbon absorbent tubes were used randomly/continuously during the work hours and periodically for all centers. The samples were prepared using a carbon disulfide solution and were analyzed using a gas chromatograph device. Statistical t-tests were used to analyze the results.ResultsThe results of the study demonstrated that, the concentrations of the all of the criteria pollutants except for the CO gas and, among the VOCs, the concentrations of benzene and toluene in the air of the printing press centers was higher than the standards set by the EPA for indoor areas. Further, there was a significant difference between the concentrations of benzene and toluene during the summer and winder seasons (pConclusionAlthough printing press centers cannot be considered as serious hotspots for the emission of pollutants into public places in urban areas, the pollutants produced in these centers, especially O3 can jeopardize the health of the employees of these centers.Keywords: Printing, Copying, Criteria air pollutants, Volatile organic Compounds -
زمینه و هدفحضور بیوآئروسل های قارچی در بخش های داخلی بیمارستان ها سلامتی مراجعین به ویژه بیماران با سیستم ایمنی ضعیف تر را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین تشخیص میزان و نوع این عوامل ضروری است. هدف از این مطالعه تعیین میزان کمی و کیفی بیوآئروسل های قارچی در ارتباط با ذرات معلق (PM10، PM2.5 وPM1) و تعیین نسبت (Indoor/Outdoor) I/O در بخش های پراهمیت دو بیمارستان آموزشی-درمانی شهر خرم آباد است.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی-تحلیلی، غلظت بیوآئروسل های قارچی و ذرات معلق در 10 بخش درونی بیمارستان و 2 ایستگاه بیرونی به مدت 6 ماه مورد سنجش قرار گرفت. نمونه برداری از بیوآئروسل های قارچی توسط Quick Take 30 با دبی 28/3L/minو زمان 2/5min بر روی محیط کشت سابورو دکستروز آگار حاوی کلرامفنیکل صورت گرفت. همچنین ذرات معلق توسط Monitor Dust-Trak مدل8520 TSI اندازه گیری شدند. پارامترهای رطوبت نسبی و دما به وسیله دستگاه دیجیتال TES-1360 بررسی شد.یافته هانتایج حاصل از سنجش 288 نمونه قارچی و 864 نمونه ذرات معلق نشان داد که میانگین تراکم کل عوامل قارچی در محیط داخلی 59/75CFU/m3 و میانگین غلظت PM10، PM2.5 و PM1 به ترتیب 27/3، 23 و μg/m3 20/2 بوده است. همچنین میانگین تراکم کل عوامل قارچی در فضای آزاد 135/3CFU/m3 و میانگین غلظت PM10، PM2.5 و PM1 به ترتیب 40/2، 35/7 و 29/8μg/m3 تعیین گردید. در مجموع %12/5 نمونه های برداشت شده منفی و %87/5 آن ها مثبت بوده است. بخش عفونی با %101/7 به عنوان آلوده ترین بخش و اتاق عمل هر دو بیمارستان کمترین میزان آلودگی قارچی را نشان دادند.نتیجه گیرییافته های این پژوهش نشان داد که در تمامی نمونه های مورد برداشت نسبتI/O کمتر از یک بوده است. این نسبت نشان دهنده غلبه بیوآئروسل های قارچی و ذرات معلق محیط بیرونی بر محیط داخلی است. همچنین، بین ذرات معلق و فراوانی بیوآئروسل های قارچی و نیز بین فراوانی بیوآئروسل های قارچی، رطوبت نسبی و دما ارتباط معنادار (P <0/001) مشاهده گردید.کلید واژگان: بیوآئروسل های قارچی, ذرات معلق, هوای داخل, هوای آزادBackground And ObjectiveThe presence of fungal bioaerosols in hospitals indoor environments have affected the health of patients with the defect in immunity system. Therefore, determination of the rate and species of these agents is essential. This study aimed to investigate association between fungi contamination and particulate matter (PM10, PM2.5 and PM1) concentrations in the main indoor wards and outdoor environment and to determine I/O ratio in two educational-medical hospitals of Khorramabad City.Materials And MethodsIn this description-analytical study, the concentration of fungal bioaerosols and particulate matter was measured in 10 indoor parts and 2 outdoor stations over 6 mounts. The sampling was conducted using Quick Take-30 at an airflow rate of 28.3 L/min and sampling period of 2.5 min onto Sabouraud dextrose agar medium containing chloramphenicol. The particulate matters were measured using Monitor Dust-Trak 8520. Moreover, the relative humidity and temperature were recorded using digital TES-1360.ResultsAnalysis of 288 fungi samples and 864 particulate matter samples showed that the average of fungi accumulation was 59.75 CFU/m3 and the mean concentrations of PM10, PM2.5 and PM1 in the indoor environment was 27.3, 23, and 20.2 µg/m3 respectively. In addition, in ambient air the mean concentration was 135.3 CFU/m3 for fungal bioaerosols and 40.2, 35.7, and 29.8 µg/m3 for PM10, PM2.5 and PM1 respectively. At the total of fungi samples, 12.5% were negative and 87.5% were positive. Having 101.7%, Infection ward was the most contaminated ward. The operation ward in both hospitals showed the minimum fungal contamination.ConclusionsThe results of the present study showed that at all of the samplings the ratio of I/O was lower than one. It was noticed the dominancy of fungal bioaerosols and particulate matter of outdoor source on the indoor environment. In addition, a significant correlation (PKeywords: Fungal bioaerosols, Particulate matter, Indoor, Outdoor
-
مقدمهبا توجه به کاربرد سوخت مازوت در فصل زمستان به عنوان سوخت کوره در کارخانه سیمان دورود و شرایط پایداری هوا و اینورژن دمایی در این فصل، شاهد افزایش غلظت آلاینده ها در اتمسفر این شهر هستیم. بنابراین نیاز به تعیین غلظت این آلاینده ها احساس می گردد. هدف از این پژوهش بررسی پراکنش آلاینده هایNOX، SO2و ذرات معلق منتشر شده از دودکش کارخانه سیمان دورود در پایین دست جهت باد و در فصل زمستان، تا فاصله 5000 متری از منبع انتشار و مقایسه با استاندارد هوای پاک کشور و استاندارد ملی کیفیت هوای آزد (NAAQS) می باشدمواد و روش هادر این مطالعه، نمونه برداری گازها با استفاده از دستگاه Testo مدل XL 350 و اندازه گیری ذرات خروجی از دودکش کارخانه سیمان نیز توسط دستگاه Westech انجام گرفت. از مدل نرم افزاری SCREEN3 برای بررسی کیفیت هوای محیط و نحوه پراکنش آلاینده های NOX، SO2و PM استفاده گردید. ورودی مدل شامل میزان غلظت و انتشار گازهای آلاینده، فاکتورهای فیزیکی مرتبط با دودکش کارخانه سیمان، ارتفاع، طول و پهنای ساختمان های در مسیر باد، کلاس پایداری و سرعت باد در ارتفاع 10 متری سطح زمین می باشند.یافته هانتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که حداکثر غلظت پیش بینی شده گازهایNOX، SO2 و PM توسط نرم افزار SCREEN3 در شرایط خنثی(D) و سرعت باد 6 متر بر ثانیه در فاصله 1084 متری دودکش کارخانه سیمان برابر با g/m3μ 48/265، g/m3μ 39/168و g/m3μ 56/56 مشاهده گردیده است. همچنین در شرایط پایدار (F) و سرعت باد 4 متر بر ثانیه، در فاصله 2647 متری دودکش حداکثر میزان غلظت این آلاینده ها به ترتیبg/m3μ 71/195،g/m3μ 54/308 وg/m3μ 73/65 پیش بینی گردیده است.بحث و نتیجه گیریبه منظور دستیابی به استاندارد های هوای پاک، نیاز به پایش مستمر و استفاده از یک سیستم ارتقا یافته جهت کنترل آلاینده های خروجی از دودکش کارخانه سیمان می باشد.
کلید واژگان: شبیه سازی پخش آلاینده ها, کارخانه سیمان, مدل نرم افزاری SCREEN3Yafteh, Volume:17 Issue: 4, 2016, PP 75 -83BackgroundWith regard to application of the oil fuel at winter in Dorud cement plant, the aim of this study was to investigaten NOX, SO2 and particulate matter (PM) dispersion from cement plant stack at downwind direction and atmospheric different conditions and thermal inversion in winter season up to distance 5000 m from emission source and its comparison with clean air and NAAQS standard.Materials And MethodsIn this study, the sampling gases exited from cement plant stack were carried out using Testo XL350 and particulates measurement done by Westech device. SCREEN3 software model was used to evaluate air quality and dispersion NOX, SO2 and PM. Data interred into the model includin emission rate, physical factor related with stack, height, length and width building, mixing height, meteorological stability and wind speed. This model incorporates sources related factors, meteorological factors and emission rates to estimate pollutant concentration from continuous sources. The class stability and wind speed were at a hight of 10 meter.ResultsThe results showed that the maximum concentration predicted NOX, SO2 and PM by SCREEN3 in neutral condition (D) and wind speed 6 m/s was at 1084 m away from stack with concentration of 265.48µg/m3, 168.39µg/m3 and, 56.56µg/m3 for NOX, SO2 and PM respectively. Also, at stability condition (F) with wind speed 4 m/s the maximum concentration predicted in 2647 m away of stack with amount of 195.71µg/m3, 308.54µg/m3 and 65.37µg/m3 respectively.ConclusionIn order to reach the clean air standard, continuous monitoring and development methods are necessary for control gases and particulates exited from stack.Keywords: Pollutants dispersion simulating, Cement plant, SCREEN3 software model -
مقدمهاولین گام در راستای کنترل آلاینده ها، اندازه گیری و تجزیه آنهاست، زیرا بدون آگاهی کامل ازکیفیت و کمیت آلاینده ها امکان مقایسه با استاندارد های مربوطه و نهایتا کنترل آنها عملی نخواهد بود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی و تعیین مقدار ترکیبات آلی فرار در هوای شهر خرم آباد انجام شد.مواد و روش هااین پژوهش یک مطالعه توصیفی می باشد. در کل از هوای شهر خرم آباد 144 نمونه هوا بطور تصادفی در طول سال گرفته شد. نمونه برداری با استفاده پمپ نمونه بردار محیطی و لوله های جاذب کربن فعال صورت گرفت. روش نمونه برداری بصورت تصادفی- مداوم در طول 24 ساعت شبانه روز بوده است. آماده سازی نمونه و استخراج آلاینده ها به وسیله حلال دی سولفید کربن انجام گرفت و تجزیه نمونه ها توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی طیف سنج جرمی مجهز به ستون های مویی انجام گردید. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار SPSS-17و استفاده از آزمون آماری T انجام شد.یافته هانتایج پژوهش حاضر نشان داد که مجموع غلظت ترکیبات آلی فرار در هوای شهر خرم آباد μg/m3 1140/9 بوده که حدود 7 برابر بیشتر از حداکثر غلظت مجاز USEPA می باشد. همچنین یافته های تحقیق نشان داد که بطور کلی میانگین غلظت کلیه BTEX در نقاط مختلف شهر خرم آباد بیشتر از حد مجاز استاندارد EPA برای هوای تنفسی است. در مقایسه میانگین غلظت ترکیبات آلی فرار در هوای شهر خرم آباد در فصول گرم و سرد سال، نتایج آزمون آماری T نشان داد که بین غلظت بنزن و تولوئن و فصل سال رابطه معنی داری وجود دارد (p < 0.05). اما در خصوص سایر هیدرو کربن های شناسایی شده با وجود بیشتر بودن غلظت آنها در فصول گرم، رابطه معنی داری وجود نداشت.بحث و نتیجه گیریبا توجه به نتایج این پژوهش مبنی بر هفت برابر بودن غلظت ترکیبات آلی فرار در هوای شهر خرم آباد نسبت به استاندارد های جهانی، می توان نتیجه گرفت که پیشگیری از آلودگی هوا برای شهر خرم آباد ضروری است و نیازمند طراحی یک سیستم مدیریت مناسب، برنامه ریزی صحیح، سیستم پایش مداوم، و ارتقای سطح آگاهی مردم می باشد.
کلید واژگان: ترکیبات آلی فرار, آلودگی هوا, خرم آبادYafteh, Volume:16 Issue: 4, 2015, PP 54 -61BackgroundThe first step in controlling pollutants is to measure and analyze them, because comparing them with standards and practically controlling them will not become possible without full awareness of the qualities and quantities of pollutants. The present study was conducted to assess and determine the amount of volatile organic compounds in the air in Khorramabad, Iran. Methods and Materials: The present research is a descriptive study. On the whole, a total of 144 samples were randomly taken from the air in Khorramabad during one year. Sampling was done through an environmental sampling pump and activated carbon absorbent tubes. The sampling method the continuous random 24-hour type. The preparation of the samples and the extraction of the pollutants were carried out by solvent carbon disulfide. The samples were analyzed using Gas Chromatography – Mass Spectrometry (GC-MS) device equipped with capillary columns. Data analysis was conducted using SPSS 17 and t-tests.ResultsThe results of the present study showed that the total concentration of the volatile organic compounds (VOCs) in the air of Khorramabad was 1140.9 µg/m3, which was about 7 times greater than the maximum acceptable amount set by USEPA (United States Environmental Protection Agency). Additionally, the findings of the present research indicate that, totally the mean concentration of all volatile organic compounds in different areas of the city of Khorramabad was higher than the permissible level set by EPA for breathable air. The comparison of the mean concentration of VOCs in the air in Khorramabad in the warm and cold seasons using the t-test indicated that there is a significant relationship between the concentrations of benzene and toluene and the season of the year (p < 0.05). But for the other identified hydrocarbons no significant relationship was found despite the fact that they have higher concentrations during the warm season.ConclusionRegarding the results of this study which indicated that the concentration of the VOCs in the air of Khorramabad is seven times greater than the amount set by international standards, it can be concluded that taking action to prevent the contamination of the air in Khorramabad is absolutely essential and calls for the design of an appropriate management system, proper planning, a continual monitoring system, and enhancement of the level of awareness of the people.Keywords: Volatile organic compounds, Air pollution, Khorramabad -
سابقه و هدفآلودگی هوای محیط بسته در کشورهای در حال توسعه، مشکل اساسی در حیطه سلامت در ابعاد جهانی محسوب می گردد. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت آلاینده های هوای داخل و خارج منازل مسکونی شهر خرم آباد در پاییز و زمستان سال 1391 بوده است.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی- مقطعی، غلظت 9 آلاینده گازی و ذره ای توسط دستگاه های مخصوص سنجش آلاینده های هوا (TSI، BABUC/A، PHOCHEK 5000) اندازه گیری شد. نتایج با استفاده از آزمون های آماری و آنالیز واریانس در سطح 5 درصد محاسبه و نتایج به صورت میانگین و انحراف از استاندارد بیان گردید.یافته هااز میان دو آلاینده داخلی که برای آن ها رهنمود تعیین گردیده است CO همواره در حدود رهنمود و NO2 بیش از رهنمود گزارش گردید. آلاینده های بیرونی نیز غیر از NO2 که از حد مجاز فراتر رفته بود، همگی در حد استاندارد بودند. غلظت های بیرونی NO2 و SO2 بیش از مقادیر داخلی این گازها بود در حالی که مقادیر داخلی گاز O3 و بسته به ویژگی های منزل VOCs و PM در حدود بالاتری از غلظت های هوای آزاد بوده است.استنتاجهوای داخل منزل از طریق تهویه بسیار مرتبط با هوای بیرون منزل بوده و گاهی با تجزیه، جذب و ته نشینی آلاینده های نفوذی، از کیفیت بهتری برخوردار می شود اما با وجود فعالیت هایی چون استعمال دخانیات و مواد شیمیایی، استفاده از وسایل گرمازای بدون تهویه، آشپزی، گردگیری نامناسب و عدم تهویه، کیفیت هوای درون بدتر از هوای بیرون می گردد.
کلید واژگان: آلودگی هوای محیط بسته (IAP), آلاینده داخلی, آلاینده بیرونیBackground andPurposeIndoor air pollution in developing countries is considered as one of the main problems in healthcare. This study aimed at investigating the levels of indoor/outdoor air pollutants in Khorramabad during autumn and winter 2012.Materials And MethodsIn a cross-sectional study, nine gas concentrations and particulate pollutants were measured using air pollution measuring instruments including TSI، BABUC/A، and PHOCHECK 5000. Results were calculated using SPSS software and were expressed as mean and standard deviation.ResultsAccording to limit values recommended by National Ambient Air Quality Standards for indoor pollutants, levels of CO were found within this limit, while NO2 were observed at higher concentrations recommended by the guideline. Outdoor pollutants except NO2 met the standard levels. Outdoor concentrations of NO2 and SO2 were higher than their indoor concentrations. The levels of indoor O3, VOCs and PM concentrations (depending on house features) were slightly higher than those of the outdoor levels.ConclusionIndoor air is associated with outside air through ventilation. Sometimes, breaking down, absorbing and sedimentation of influencing pollutants will improve the air quality indices. However, activities such as smoking and using chemicals, heating without proper ventilation, cooking, improper cleaning of house, and lack of ventilation could worsen the indoor air quality.Keywords: Indoor air pollution (IAP), indoor pollutant, outdoor pollutant -
زمینه و هدفصنعت سیمان منبع مهم تولید آلاینده های خطرناک می باشد. اگرچه اندازه گیری هایی توسط کارشناسان محیط زیست انجام گرفته اما ارزیابی دقیق میزان انتشار آلاینده ها که می تواند بعنوان داده اولیه در مدل سازی آلودگی هوا و بررسی های مدیریتی مورد استفاده قرار گیرد، موجود نمی باشد. هدف از این مطالعه، اندازه گیری و بررسی مقادیر نشر جرمی گازهای آلاینده خروجی از الکتروفیلتر و پیش گرمکن کارخانه سیمان دورود می باشد.مواد و روش هادر این پژوهش مقادیر مختلف غلظت حجمی(ppm) گازهای اندازه گیری شده بوسیله دستگاه سنجش Testo مدل XL350 پس از استاندارد سازی فشار و دما بر اساس قانون گازهای ایده آل به غلظت جرمی(mg/m3) تبدیل شدند. سپس میزان انتشار جرمی(g/s) گازها با توجه به اندازه دبی خروجی دودکش محاسبه گردید.یافته هانتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که مقادیر حجمی گازها بالاتر از استاندارد آلاینده های خروجی از دودکش صنایع سیمان (الکتروفیلتروپیش گرمکن) می باشد. میزان تولید گازهای آلاینده CO و SO2 در فصل زمستان افزایش یافته است که عمده دلیل آن استفاده از مازوت به عنوان سوخت کوره در این فصل می باشد.نتیجه گیریاین روش در مدل سازی پراکنش گازها کاربرد دارد. به منظور پایش زیست محیطی آلاینده های خروجی لازم است که این آلاینده ها در فواصل دورتر و در اطراف کارخانه سیمان نیز مورد بررسی قرار گیرند.
کلید واژگان: نشرجرمی, گازهای آلاینده, کارخانه سیمان دورودBackground And AimsHealth is an important dimension in analyzing multidimensional child poverty. High life expenditure imposed on families has lead to the household’s health poverty. Considering the importance of childhood and measuring health poverty indices to inform planners and towards distributive effects of policy strategies، as well as، family welfare، this paper tends to measure and analyse the trends of health poverty of Iranian “households with child” from 1984-2012.Materials And MethodsIn this trend study، statistical data on household budgets were considered to measure health poverty in households with child (using FGt index). The results were analyzed using STATA and Excel Software.ResultsThe results showed that the poverty rate was the highest in terms of all age group’s health in 1999. While، the health poverty rate among families with children in the age group of 11-15-year-old showed an upward trend in recent periods (the end of the fourth development goal and beginning of fifth Program)، it was associated with fluctuations in other age groups.ConclusionOverall، health poverty rate was high in all age groups although it showed high fluctuations. The high fluctuations of the health poverty index during the development plans indicate that stable and consistent policy has not been developed to reduce households facing catastrophic health expenditure. At the end of this research، some recommendations have been offered to reduce the amount of household’s health poverty.Keywords: health poverty, household financial contribution, cohort approach, child -
مجله تحقیقات نظام سلامت، سال نهم شماره 12 (اسفند 1392)، صص 1346 -1356مقدمهکاربرد وسیع تولوئن در زندگی انسان و به دنبال آن اثرات زیان آور این ماده بر سلامتی و به ویژه عوارض مزمن آن بر روی سیستم اعصاب مرکزی، باعث گردیده است که مطالعات زیادی در جهت کنترل و کاهش بخارات تولوئن از هوا صورت گیرد. هدف از این پژوهش بررسی کارایی فرایند ازن زنی کاتالیزوری در حذف تولوئن از جریان هوا است.روش هاپژوهش حاضر از نوع تجربی و در مقیاس آزمایشگاهی است. سیستم آزمایش شامل پمپ هوا، پمپ تزریق سرنگی، ژنراتور ازن، سیستم تولید رطوبت، محفظه اختلاط، روتامتر و راکتور شیشه ای به طول 25 سانتی متر و قطر داخلی 2 سانتی متر بود. غلظت های مشخص تولوئن به صورت مداوم با توجه به زمان ماند، دوز ازن و مقادیر مختلف رطوبت در معرض فرایند ازن زنی کاتالیزوری با کربن فعال و کربن فعال پوشش داده شده با نیترات منیزیم قرار گرفت. پس از سنجش میزان غلظت تولوئن قبل و بعد از راکتور، داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS نسخه 16 و به کارگیری آمار توصیفی و استنباطی و توسط آزمون three-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته هایافته ها حاکی از آن بود که ظرفیت حذف تولوئن در فرایند ازن زنی کاتالیزوری هنگام استفاده از کربن فعال پوشش داده شده با نیترات منیزیم به مراتب بیشتر از کربن فعال به تنهایی است. به طوری که زمان ظهور تولوئن در خروجی راکتور برای کربن فعال 50 ساعت و برای کربن فعال پوشش داده شده با نیترات منیزیم 115 ساعت بود. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای زمان ماند، دوز ازن و رطوبت نسبی پارامترهای تاثیر گذار در فرایند بوده، به طوری که افزایش سه متغیر مذکور سبب ارتقا سیستم گردید.نتیجه گیریبا توجه به ارتقا قابل توجه راندمان حذف تولوئن در هنگام استفاده توام از کربن فعال و نیترات منیزیم در فرایند ازن زنی کاتالیزوری، می توان نتیجه گیری کرد که استفاده از کربن فعال پوشش داده شده با نیترات منیزیم می تواند یک روش مناسب برای حذف تولوئن از جریان هوا باشد.
کلید واژگان: تولوئن, کربن فعال, نیترات منیزیم, ازن زنی کاتالیزوریBackgroundThe widespread use of toluene and its consequent adverse effects on health and specially its chronic effects on the central nervous system has resulted in many studies being carried out on the methods that can control and reduce toluene vapors in the airflow. The objective of this study is to assess the effectiveness of the catalytic ozonation process in the removal of toluene from the airflow.MethodThe present study is of the experimental type and was carried out on a laboratory scale. The experimental equipment consisted of an air pump, an injection pump, an ozone generator, a humidity generating system, a mixing chamber, a rotameter, and a glass reactor with a length of 25 cm and an internal diameter of 2 cm. Varying concentrations of toluene were constantly exposed to the process of catalytic ozonation to the activated carbon and activated carbon covered in magnesium nitrate while inducing changes in variables such as reaction time, ozone dosage, and level of humidity. Different concentrations of toluene were measured before and after exposure to the treatment process. The data were analyzed using the SPSS Win 16 and such statistical techniques and methods as descriptive and inferential statistics and three-way ANOVA were utilized.FindingsThe findings indicated that the toluene removal rates were much higher in the catalytic ozonation process when activated carbon covered in magnesium nitrate was used than when pure activated carbon was used. This issue can be deduced from the fact that the time necessary for toluene to appear at the exit point of the reactor when using activated carbon is 50 hours, while this time in case of use of activated carbon covered in magnesium nitrate is 115 hours. The findings also showed that the three variables of reaction time, ozone dosage, and relative humidity had a positive effect on the process, so that increasing the amounts of these three variables led to an enhancement of the removal system.ConclusionGiven the considerable enhancement of the toluene removal rates as a result of concomitant use of activated carbon and magnesium nitrate in the catalytic ozonation process, it can be concluded that activated carbon covered in magnesium nitrate is an appropriate method in the removal of VOCs from the airflow.Keywords: toluene, activated carbon, magnesium nitrate, Catalytic Ozonation -
مقدمه
فرایند UV/O3 از جمله روش های اکسیداسیون پیشرفته است که برای تجزیه ترکیبات آلی فرار بکار گرفته می شود. این مطالعه با هدف بررسی کارایی فرایند UV/O3 در حذف بنزن از جریان هوا با توجه به اثرات رطوبت نسبی، دوز ازن و زمان ماند بر راندمان این روش انجام شده است.
روش بررسیمطالعه حاضر از نوع تجربی و در مقیاس آزمایشگاهی انجام شده است. تجهیزات آزمایشی شامل پمپ هوا، پمپ تزریق سرنگی، محفظه اختلاط، روتامتر، ژنراتور تولید ازن، راکتور مجهز به یک لامپ 15 وات UV-C و سیستم تولید رطوبت (شامل ایمپینجر و هیتر) بود. غلظت ppm80 بنزن به صورت مداوم با توجه به مقادیر مختلف رطوبت، دوز ازن و زمان ماند در معرض فرایند UV/O3 توام، قرار گرفت و میزان غلظت های قبل و بعد از در معرض قرارگیری با فرایند مذکور با هم مقایسه گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و بکارگیری آزمون آنالیز واریانس سه طرفه (Three- way ANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایجیافته ها نشان داد که هر سه فاکتور رطوبت نسبی، دوز ازن و زمان ماند بر راندمان فرایند UV/O3 موثر است. به طوری که با افزایش رطوبت نسبی تاحدود 60% کارایی سیستم در حذف بنزن ارتقاء یافت. علاوه بر آن افزایش دوز ازن و زمان ماند نیز سبب افزایش میزان حذف بنزن در فرایند UV/O3 شد.
نتیجه گیریروش UV/O3 با توجه به سادگی کار و انجام واکنش در شرایط عادی محیط، می تواند به عنوان یک روش کارآمد برای حذف بنزن از جریان هوا مورد استفاده قرار گیرد و در این خصوص با تاثیر متغیرهایی از جمله رطوبت نسبی، دوز ازن و زمان ماند کارایی سیستم را ارتقاء داد.
کلید واژگان: ترکیبات آلی فرار, بنزن, ازن, اشعه ماوراء بنفشIntroductionUV/O3 is among the advanced oxidation processes and is used to break down volatile organic compounds. This study was designed to examine the efficiency of the UV/O3 process in the removal of benzene from the airflow and to study the effects of such factors as relative humidity، ozone dosage، and exposure time on the efficiency of this method Methods and Materials: The present study is of the experimental type and was performed on a laboratory scale. The laboratory equipment consisted of an air pump، an injection pump، mixing chamber، rotameter، an ozone generator، a 15-Watt UV-C lamp، and a humidity generating system (consisting of an impinger and a heater). 80 ppm of benzene was exposed to the combined UV/O3 process under varying conditions of different humidity levels، different ozone dosages، and different exposure times. The different concentrations of benzene before and after exposure to the afore-mentioned process were measured and compared. The data was analyzed using descriptive and inferential statistics and three-way ANOVA
ResultsThe findings showed that all three factors of relative humidity، ozone dosage، and exposure time affected the efficiency of the UV/O3 process. Increasing the relative humidity enhanced the efficiency of the system in removing benzene up to %60. Additionally، increasing ozone dosage and exposure time led to augmentation of the benzene removal in the UV/O3 process
ConclusionGiven the ease of use and possibility of performing the reaction under the normal conditions of the environment، the UV/O3 method can be used as an effective method in removing benzene from the airflow. Altering variables such as relative humidity، ozone dosage، and exposure time can enhance the efficiency of the system
Keywords: volatile organic compounds, benzene, ozone, ultraviolet rays -
مجله تحقیقات نظام سلامت، سال هشتم شماره 7 (بهمن 1391)، صص 1140 -1150مقدمه
ترکیب های آلی فرار (Volatile organic compounds یا VOCS) یکی از گروه های اصلی آلاینده های هوا هستند که آثار مخربی بر محیط زیست و سلامت انسان دارند. با توجه به سرطان زا بودن برخی از این ترکیب ها از جمله بنزن، امروزه چگونگی کنترل آن ها موضوعی مهم در پژوهش های زیست محیطی به حساب می آید. هدف از این مطالعه ارزیابی فرایند ترکیبی 3O/UV در حذف بنزن از جریان هوا بود.
روش هامطالعه حاضر از نوع تجربی و در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد. در این تحقیق از سیستم آزمایشی شامل پمپ هوا، پمپ تزریق سرنگی، محفظه اختلاط، روتامتر، ژنراتور تولید ازن و راکتور استیل به طول cm 45 و حجم مفید 35/1 لیتر استفاده شد که در داخل آن یک لامپ 15 وات C-UV با طول موج 254 نانومتر بود. غلظت های مشخص بنزن به صورت مداوم در زمان ماندهای مختلف در معرض تابش اشعه C-UV، دوزهای مختلف ازن و 3O/UV قرار گرفتند. میزان غلظت بنزن قبل و بعد از در معرض قرارگیری با متغیرهای ذکر شده با هم مقایسه گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کارگیری آزمون Three way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هادر این مطالعه غلظت های 10، 20، 30، 50 و 80 ppm از بخارات بنزن از درون راکتور عبور داده شد. سپس در معرض تابش C-UV، دوزهای مختلف ازن و UV و ازن توام قرار گرفت. نتایج نشان داد که UV به تنهایی تا 2 درصد قادر به حذف بنزن از جریان هوا است، ولی ازن قادر است تا حدود 14 درصد بنزن را از هوا حذف نماید. این در حالی است که کاربرد همزمان 3O/UV می تواند تا 24 درصد غلظت بنزن را از جریان هوا کاهش دهد. تحلیل آزمون Three way ANOVA نشان داد که بین متغیرهای دوز ازن، اشعه UV و 3O/UV و میزان حذف بنزن از هوا رابطه معنی داری وجود دارد (002/0 P <).
نتیجه گیریبا توجه به تاثیر اندک UV به تنهایی در تجزیه بنزن از جریان هوا می توان چنین نتیجه گیری کرد که واکنش های (AOP یا Advanced oxidation process) که تولید رادیکال های فعال می کند، می تواند برای تجزیه بنزن به کار گرفته شود. یافته ها حاکی از آن بود که درصد حذف بنزن در هنگام استفاده توام از UV و ازن نسبت به کاربرد هر یک به تنهایی کاملا چشمگیر بود. آزمون تحلیل واریانس نیز نشان داد که کاربرد همزمان UV و 3O دارای اثر هم افزایی مثبت است (001/0 P <).
کلید واژگان: ترکیبات آلی فرار, بنزن, ازن, اشعه ماوراء بنفشBackgroundVolatile organic compounds (VOCs) are among the main air pollutants which have destructive effects on the environment and human health. Considering the carcinogenic effects of some of these compounds including benzene، how to control and limit them is considered an important issue in environmental research. The aim of this study was to evaluate the use of the combined ultraviolet (UV) /O3 method in the removal of benzene from the airflow.
MethodsThe present experimental study was conducted using laboratory methods. The laboratory equipment consisted of air pumps، injection pumps، mixing chamber، rotameter، ozone generator، and a steel reactor with 45 cm length and a usable volume of 1. 35 liters in which a 15-watt UV-C diode with a wave length of 254 nm had been placed. Then، the different concentrations of benzene were continuously exposed to UV-C rays، different ozone doses، and simultaneous UV/O3 with varying reaction times (and considering the speed of the input airflow into the reactor). The concentration levels of benzene before and after the exposures were compared with each other and with the above-mentioned variables. The data were analyzed using descriptive and inferential statistics and by three-way ANOVA.
FindingsConcentrations of benzene vapored with different values of 10، 20، 30، 50، and 80 ppm passed through the reactor and was exposed to UV-C rays، different ozone doses، and simultaneous UV/O3 in sequence. The findings demonstrated that UV alone can remove benzene from the airflow up to 2%. Ozone can remove 14% of benzene from the airflow، while the concurrent application of UV/O3 can reduce the benzene in the airflow by 24%. The three way ANOVA test showed that there was a significant relationship between the variables of ozone dose، UV rays، and UV/O3 in the one hand، and benzene removal rate from the airflow، on the other hand (P < 0. 002).
ConclusionGiven the small effect of UV alone in separating benzene from the airflow، it can be concluded that advanced osidation process (AOP) reactions which produce active radicals can be used in the filtration of benzene. The findings indicated that the removal rate of benzene during the simultaneous use of UV/O3 is much more considerable than during the use of either of them alone. Additionally، the analysis of variance test demonstrated that the simultaneous use of UV/O3 has a positive cumulative effect.
Keywords: Volatile Organic Compounds, Benzene, Ozone, Ultraviolet Radiation -
مقدمه
بنزن یکی از پرکاربردترین ترکیبات آلی فرار است که اثر مخربی بر سلامتی انسان دارد. حذف و یا کنترل بنزن از هوا، یکی از موضوعات مورد بحث در مهندسی محیط زیست است. هدف از این مطالعه، اثربخشی اشعه UV-C (Ultra violet-C) در هوای مرطوب بر چگونگی حذف بنزن از جریان هوا در فرایند uv/o3 بود.
روش هامطالعه حاضر از نوع تجربی و در مقیاس آزمایشگاهی انجام شده است. سیستم آزمایش شامل پمپ هوا، پمپ تزریق سرنگی، محفظه اختلاط، روتامتر، ژنراتور تولید ازن، هیتر، ایمپینجر و رآکتور استیل به طول cm 45 و حجم مفید 35/1 لیتر که در داخل آن یک لامپ 15 وات UV-C با طول موج 254 نانومتر قرار داده شده بود. غلظت های مشخص بنزن به صورت مداوم در زمان ماندهای متفاوت و رطوبت های مختلف در معرض فرایند uv/o3 قرار گرفت. میزان غلظت بنزن قبل و بعد از در معرض قرارگیری با متغیرهای ذکر شده سنجش گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و به کارگیری آزمون Three- way ANOVA (Three- way analysis of variance) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که با افزایش رطوبت نسبی تا 60 درصد اثربخشی UV-C (Ultra violet-C) در حذف بنزن سیر صعودی دارد و در رطوبت هوای بیش از 60 درصد، از تاثیر آن کاسته شده است. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که با افزایش زمان واکنش در حضور اشعه UV-C و رطوبت بیشترین مقدار حذف بنزن (2/13 درصد) در جریان هوا اتفاق می افتد.
نتیجه گیریبا توجه به ارتقای راندمان حذف بنزن در هنگام استفاده توام از اشعه UV و رطوبت و نتایج آزمون Tukey در خصوص تاثیر افزایش زمان واکنش در موقع کاربرد همزمان اشعه UV و رطوبت نسبی می توان نتیجه گیری کرد که استفاده از اشعه UV-C در هوای حاوی رطوبت 60-50 درصد، اثر هم افزایی مثبت در حذف بنزن دارد (001/0 < P).
کلید واژگان: بنزن, رطوبت نسبی, اشعه ماوراء بنفشBackgroundBenzene is one of the most widely used volatile organic compounds showing severely adverse effects on human health. Removing benzene from the airflow or controlling its amounts، is one of the issues put to discussion in the field of environmental engineering. The objective of this study was to examine the efficacy of the Ultraviolet-C (UV-C) radiations on removing benzene from the airflow under conditions of varying humidity and reaction time in the UV/O3 process.
MethodsThis was an experimental study which was performed on a laboratory scale. The testing and measurement system included an air pump، an injection pump، a mixing chamber، a rotameter، an ozone generator، a heater، an impinger، and a steel reactor with 45 cm long، and with a net volume of 1. 35 L in which a 15-watt UV-C lamp with a wavelength of 254 nm was placed. Different concentrations of benzene were continuously exposed to the UV/O3 process under varying conditions of reaction time and humidity. The concentrations of benzene before and after exposure to the treatment process were measured taking aforementioned factors into account. The data were analyzed using descriptive and inferential statistics and three-way ANOVA test.
FindingsThe results demonstrated that increasing the humidity levels up to 60% led to an increase in the efficacy of UV-C in the removal of benzene، while this efficacy decreased at humidity levels above 60%. Additionally، the findings indicated that increasing the reaction time can lead to the highest benzene removal rates in the presence of humidity (13. 2%، P < 0. 001).
ConclusionGiven the improvement in the efficacy of benzene removal as a result of the simultaneous use of UV and humidity، and the effects of increased reaction times in a process involving the simultaneous use of the UV rays and relative humidity، it can be concluded that the use of UV-C rays in an airflow containing humidity levels of 50% to 60% can have a positive potentiating effect on the efficacy.
Keywords: Benzene, Relative Humidity, Ultraviolet Rays -
مقدمه و هدفتحقیق مشارکتی مبتنی بر جامعه، نوعی از پژوهش علمی است که امروزه درعلوم بهداشتی مورد توجه قرار گرفته است. هدف اصلی تحقیق مشارکتی، جامعه محور وکاربردی کردن نتایج پژوهش است واین امر با هدایت موضوعات پژوهش در جهت نیازهای جامعه محقق خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر تعیین مشکلات اقتصادی اجتماعی و بهداشتی در شهر خرم آباد از دیدگاه مردم ساکن در مناطق تحت پوشش پایگاه تحقیقات جمعیتی خرم آباد در سال 1386 بود.مواد و روش هادر این تحقیق مشارکتی مبتنی بر جامعه از شیوه بحث گروهی متمرکزاستفاده شد.با توجه به 23 بلوک موجوددرمنطقه پایگاه، نمونه ای به حجم 69 جلسه انتخاب گردید. یعنی درهربلوک سه جلسه بحث باگروه های مردم برگزار شد. بدین صورت که ابتدا با تشریح موضوع مورد بحث، فضای آزاد برای بیان نقطه نظرات اعضای گروه بدون هیچ گونه نقدی به اظهارات اعضا با حضور یک نفر بعنوان هماهنگ کننده بحث ایجاد شد. درنهایت مسائل ومشکلات عنوان شده در هرجلسه در سه محور اجتماعی – اقتصادی، بهداشتی وسایر مسائل دسته بندی و برای هریک از مشکلات مذکور فراوانی مطلق ونسبی تعیین گردید.یافته هااز بین مشکلات اجتماعی –اقتصادی، 6/49% افراد شرکت کننده دربحث های گروهی مشکل خودرا نداشتن یا خرابی آسفالت خیابانها،40% کمبود فضای سبز، 7/35% اعتیاد، 6/35% وجود اراذل واوباش عنوان کردند.همچنین معضل بهداشت محیط در 3/33%، عدم توجه به بهداشت عمومی در یکی از بیمارستان های شهر در 3/18%، کمبود سطل زباله در معابر عمومی در 7/14% وشلوغی وآلودگی صوتی خیابانها ومعابر در 5/13% از جمله مهمترین مسائل بهداشتی بودند که مورد اشاره مردم ساکن درمنطقه پایگاه بودند.نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان می دهد مهمترین مشکلات مردم مسائل اقتصادی اجتماعی،بهداشتی هستندو بایستی حل این مشکلات در اولویت برنامه های مسئولین شهر قرار گیرد.
کلید واژگان: پایگاه تحقیقات جمعیتی, نیاز سنجی, خرم آباد, مشکلات اجتماعی, اقتصادی و بهداشتیBackground and AimCommunity based participatory research in population research center is an important plan of undersecretary for research and technology of ministry of health and medical education in Iran. Need assessment by participation of khoramabad population is the important aim of this project.Material And MethodsFocus group discussion (FGD) was the method in this project. sixty nine sessions were organized and various groups of khoramabad citizens were participated in these sessions. view points of participants were collected with taking notes by facilitators. Finally the three bassis as mentioned problems and difficulties in each session were divided into, socio-economic health and proplems, etc and using spss software were an analysied.ResultsDuring the sessions 15 socio- economic problems were propounde. The first of which with the most perecentage (49.6%) was having gravel roads instead of tarmac. The second problem (40%) was the lack of recreation grounds. Then addiction (35.7%) and 35.6% complained about hooligans. Also 7 health problems were propound, the most of these problems were environmental health problems (33.3%), lack of geneal health in one of educatinal hospitals (18.3%), Insufficient number of bins in the streets (17%), and crowded and noisy streets (13.5%).ConclusionSocio-economic and health problems are the most complains of people in Khoramabad and should be attended by city's recponsibels. Focus group discussion can be used for need assessment as an effective method in community based participatory researches. Also participation of people in executive interventions must be considered.Keywords: Population research center, Need assessment, Khoramabad -
مقدمهعفونت ادراری از بیماری های شایع باکتریال دوران کودکی است. حدود 5-3% دختران و 1% پسران مبتلا به عفونت ادراری می شوند. درمان عفونت ادراری به واسطه افزایش شیوع سوشهای مقاوم، مشکل و درمان تجربی با آنتی بیوتیک های رایج مثل آمپی سیلین، کوتریموکسازول و آموکسی سیلین منجر به ایجاد مقاومت بیشتر و صرف هزینه های بیشتر شده است. هدف ما از این مطالعه بررسی مقاومت آنتی بیوتیکی در بیماران زیر 14 سال با کشت مثبت ادرار بر اساس نتیجه آنتی بیوگرام بود.مواد و روش هادر این مطالعه توصیفی - مقطعی کلیه بیمارانی که در طی یک سال (81-80) با عفونت ادراری به بیمارستان کودکان خرم آباد مراجعه کرده بودند (127 نفر)، مورد بررسی قرار گرفتند. روش نمونه گیری برای انجام کشت و آنتی بیوگرام در بیماران واجد کنترل ادراری، گرفتن نمونه وسط ادرار و در اطفال بدون کنترل، اسفنکتری، آسپیراسیون سوپراپوبیک بود.یافته هابر اساس یافته های آزمایشگاهی، ارگانیسم رشد کرده درکشت ادرار مبتلایان به این شرح بود: اشرشیاکولی (73.3%)، پروتئوس (12.6%)، کلبسیلا (9.4%)، انتروباکتر(3.1%)، سیتروباکتر (0.8%) و یرسینیا (0.8%) در مجموع مقاومت میکروارگانیسم ها به آنتی بیوتیک های کشت شده به این شرح بود: آمپی سیلین (88.2%)، آموکسی سیلین (86.6%)، کوتریموکسازول (75.6)، نیتروفورانتوئین (18.9%)، نالیدیکسیک اسید (10.2%) سفی کسیم (4.7%)، سفتریاکسون (3.1%)، جنتامایسین (11.8%)، آمیکاسین (3.1%)، سیپروفلوکساسین (4.7%).نتیجه گیرینتایج نشان داد میزان مقاومت به آنتی بیوتیک های خوراکی که به طور رایجی در سایر عفونت ها تجویز می شوند بارزتر است.کلید واژگان: عفونت ادراری, کودکان, مقاومت آنتی بیوتیکیIntroductionUrinary tract infection is a common bacterial infection in childhood. Approximately 3-5% of girls and 1% of boys acquire a urinary tract infection (UTI). The management of UTI is complicated by the increasing prevalence of antibiotic- resistant strains and over the - counter antibiotics empiric therapy with antibiotics such as ampicillin, amoxicillin and cotrimoxazole world cost more and lead to widespread antibiotic resistance.Materials And MethodsIn this study we aimed at assessment of prevalence of antibiotic resistance in 127 patients with positive urine culture based on antibiogram results. This cross- sectional study was performed in Khorramabad Madani hospital during 2001-2002. 62/2% of the patients were female and 37.8% were male.FindingsCulture results were: Ecoli (73.3%), proteus (12.6%), klebsiela(9/4%), Entrobacter(3.1%), Citerobacter (0.8%), Yersinia (0.8%). Overall antibiotic resistance was 96.9% and resistance to antibiotics, were: Ampicillin(88.2%), Amoxicillin (86.6%), Cotrimoxazole (75.6%), Nitrofurantoin (18.9%), Nalidixic acid (10.2%), Cefixim (4.7%), Ceftriaxon (3.1%) Gentamicin (11.8%), Amikacin (3.1%).ConclusionResults showed that antibiotic resistance for over- the counter antibiotics was significant.Keywords: Urinary tract infection, Children, Antibiotic resistance
-
به منظور تعیین آلودگی صوتی صنایع و مشاغل شهرستان ایلام و پی بردن به عوامل موثر بر آن، تعداد 54 کارخانه و کارگاه در یک مطالعه توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از دستگاهsound Level meter به روش ایستگاه بندی از 154 ایستگاه در اماکن مذکور تراز فشار صوت در شبکه های liner, C, A اندازه گیری گردید، در ایستگاه های که تراز فشار صوت بیش از حد مجاز (85 dB) بود، بلافاصله آنالیز صوت در فرکانسهای هشتگانه بعمل آمد. در این رابطه، متغیرهایی مثل نوع فعالیت واحد صنعتی، جنس دیوارها و سقف کارگاه و داشتن مسئول ایمنی و بهداشت کار در مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از آزمونهای آماری T و آنالیز واریانس یکطرفه مورد تحلیل قرار گرفتند و پارامترهایی مثل میانگین، انحراف معیار و بیناب صدا تعیین گردید. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین تراز فشار صوت در کارگاه های دارای کمیته حفاظت فنی بطور متوسط dB 6.2 کمتر از کارگاه های فاقد کمیته حفاظت فنی بود و این اختلاف به لحاظ آماری معنی دار بود (P=000). همچنین بین میانگین تراز فشار صوت و جنس دیوارها وسقف کارگاه ها رابط معنی داری وجود داشت (7.33=F). نتایج این تحقیق در رابط با تراز فشار صوت در مشاغل مختلف نشان داد که بین میانگین تراز فشار صوت در کارگاه ها و نوع فعالیت آنها اختلاف معنی داری وجود دارد (P=0.000 و F=70.49).
کلید واژگان: آلودگی صوتی, صنایع, ایلام
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.