رحمت الله جوکار
-
زمینه و هدف
بیماری های مفصلی دژنراتیو درگیرکننده مفصل هیپ می توانند باعث درد و ناتوانی جسمی بیمار مبتلا شوند. هیپ آرتروپلاستی روشی استاندارد و موفق جهت ارتقاء کیفیت زندگی و کاهش هزینه درمانی برای این بیماران محسوب می شود. روش های جراحی مختلفی مانند مستقیم قدامی، جانبی (لترال) و خلفی (پوسترولترال) برای هیپ آرتروپلاستی گزارش شده است. با توجه به تلاش هایی که در زمینهی بررسی مشکلات تحرک و تعادل عملکردی این بیماران انجام شده است، هدف از این مطالعه، مقایسه نتایج عملکردی اولیه بین روش کلاسیک لترال و پوسترولترال در آرتروپلاستی هیپ به منظور تعیین روش ارجح با نتایج عملکردی بهتر می باشد.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی شده بدون گروه کنترل، در جامعه بیماران کاندید جراحی هیپ آرتروپلاستی مراجعه کننده به بیمارستان های تابعه دانشگاه علوم پزشکی بابل در سال 1396 انجام شد. بر اساس معیارهای واجد شرایط بودن و به روش نمونه گیری در دسترس 50 بیمار، انتخاب و وارد مطالعه شدند. پس از اخذ رضایت آگاهانه، بیماران به طور تصادفی به یکی از گروه های جراحی لترال یا پوستروپلاستی تخصیص داده شدند. توصیف و تحلیل نتایج درمانی با استفاده از نرم افزارهای GraphpPad Prism 8 و SPSSV 16 و محاسبه شاخص های آمار توصیفی و آزمون های تست دقیق فیشر X2، تی تست در سطح معنی داری 05/0 انجام پذیرفت.
یافته هامتوسط نمره شاخص لگن شش ماه بعد از جراحی به روش لترال (گروه اول)، 6/1±2/99 و پس از جراحی به روش پوستریورلترال (گروه دوم)، 9/0±6/99 گزارش شد که از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین آنها مشاهده نشد (001/0>P). همچنین متوسط نمره حرکت مفصل شش ماه بعد از مداخله در گروه لترال 4/6±298 و در گروه پوستریورلترال 4±299 گزارش شد که ازلحاظ آماری تفاوت معنی داری بین آنها مشاهده نشد (001/0<P).
نتیجه گیرییافته های حاصل ازاین مطالعه نشان داد که تفاوت معنی داری بین نتایج حاصل ازدو روش جراحی لترال و پوستریورلترال وجود ندارد.
کلید واژگان: هیپ, آرتروپلاستی, لترال, پوستریورIntroduction & ObjectiveDegenerative hip joint of diseases can cause physical inability and pain in patients. Hip arthroplasty is a standard and successful method for improving quality of life and reducing the cost of treatment for these patients. A number of surgical approaches to the hip joint exist, include direct anterior, lateral and posterior. Considering to efforts for evaluating the functional problems of these patients, the aim of this study is to comparison the functional results of the lateral and posterior procedure in hip arthroplasty, in order to determine the preferred method with the best functional results.
Materials & MethodsA total of 50 patients then randomly are divided into two groups: first lateral classical method and second Classic posterior. Patient demographic information, history of preoperative disease and postoperative complications were collected. The patients were assessed with the Harris Hip Score (HHS) at 6 month follow-up visit to evaluate functional outcome. The results of treatment patients were evaluated in 1 and 6 months after the surgery.
ResultsHHS index in the lateral and posterior groups 99.2 and 99.2 was reported respectively at 6 months after the intervention there was no statistically significant difference between the two groups. Also, the mean range of motation score in the lateral and posterior groups 298 And 299 Was reported respectively at 6 months after the intervention that there was no statistically significant difference between the two groups.
ConclusionsThe findings of this study showed that there is no significant difference between the results of two methods of lateral and posterior surgery.
Keywords: Hip, Arthroplasty, Lateral, Posterior -
هدف:
بی حسی وریدی منطقه ای یک روش بی حسی ساده و مطمین جهت انجام جراحی اندام تحتانی است. این مطالعه با هدف مقایسه اثر بی حسی وریدی منطقه ای و بی حسی نخاعی در جراحی های پا انجام گرفت.
مواد و روش هااین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 60 بیمار کاندید اعمال جراحی پا در دو گروه مساوی انجام شد. در گروه مداخله بی حسی وریدی منطقه ای با 40 میلی لیتر لیدوکایین نیم درصد و در گروه شاهد بی حسی نخاعی با 12 میلی گرم مارکایین نیم درصد انجام گرفت. در هر دو گروه مدت زمان بی دردی، مدت زمان بی دردی بعد از باز کردن تورنیکه، مدت ریکاوری، شدت درد بعد از عمل بر اساس مقیاس دیداری (Visual analog scale, VAS)، فشار خون، ضربان قلب حین عمل و ریکاوری و عوارض دیگر مثل تهوع، استفراغ و سردرد بررسی گردید.
یافته هادو گروه از نظر سن و جنس اختلافی نداشتند. میانگین مدت زمان بی دردی در گروه نخاعی 30/17±13/121 دقیقه و در گروه بی حسی وریدی 14/5±50/49 دقیقه بود (001/0<p). میانگین مدت زمان بی دردی بعد از باز کردن تورنیکه در گروه شاهد 29/15±17/72 دقیقه و در گروه مداخله 22/6±17/11 دقیقه بود (001/0<p). میانگین مدت زمان ریکاوری در گروه شاهد 82/4±83/26 و در گروه مداخله 20/3±10/13 دقیقه بود (001/0<p). نمره درد یک ساعت بعد از عمل در گروه شاهد 31/0±3/2 و در گروه مداخله 20/0±1/7 بود (001/0<p). کاهش فشارخون، برادیکاردی، تهوع و استفراغ، سرگیجه و سردرد در گروه نخاعی بیش تر از گروه بی حسی داخل وریدی بود (001/0<p).
نتیجه گیریدر جراحی کوتاه مدت اندام تحتانی، بی حسی وریدی منطقه ای مناسب تر از بی حسی داخل نخاعی است.
کلید واژگان: بی حسی هدایتی, بی حسی نخاعی, جراحی, پاKoomesh, Volume:23 Issue: 4, 2021, PP 449 -455IntroductionIntravenous regional anesthesia is a simple and reliable method for surgeries of the lower extremities. The purpose of this study was to compare the effect of regional intravenous anesthesia with spinal anesthesia on foot surgeries.
Materials and MethodsThis study was conducted as a randomized clinical trial on 60 patients undergoing foot surgery in two similar groups. In this account, the intervention group received intravenous regional anesthesia with 40 mililitre of lidocaine (0.5%) and the control group underwent spinal anesthesia with marcaine (0.5%). Duration of analgesia, duration of postoperative analgesia after opening the tourniquet, recovery time, postoperative pain intensity based on Visual Analogue Scale (VAS), blood pressure, heart rate during the surgery and recovery period, and other complications such as nausea, vomiting and headache were assessed in both groups.
ResultsThe two groups did not differ in age and sex. The mean duration of analgesia in the spinal group was 121.13±17.30 minutes and in the intravenous anesthesia group was 49.50±5.14 minutes (P<0.001). The mean duration of analgesia after opening the tourniquet was 72.17± 15.29 minutes in the control group and 11.17± 6.22 minutes in the intervention group (P<0.001). The mean recovery time in the control group was 26.83± 4.82 and in the intervention group was 13.10±3.20 min (P<0.001). One hour postoperative pain score was 2.3 ± 0.31 in the control group and 7.1± 0.20 in the intervention group (P<0.001). Hypotension, bradycardia, nausea and vomiting, dizziness, and headache were more incidental in the spinal group than in the intravenous anesthesia group (P<0.001).
ConclusionIn short-term foot surgeries, intravenous regional anesthesia is more appropriate than intra-spinal
Keywords: Conduction Anesthesia, Spinal Anesthesia, Foot, surgery -
سابقه و هدف
شکستگی های سوپراکوندیلار استخوان بازو در کودکان شایع بوده و شیوه های جراحی مختلفی برای آن وجود دارد. این مطالعه، بمنظور مقایسه نتایج درمانی به روش جراحی باز با رویکرد خارجی و خلفی انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی بر روی200 کودک مبتلا به شکستگی سوپراکندیلار بازو با سن کم تر از10 سال،که طی سال های 97-1393 به بیمارستان شهید بهشتی بابل مراجعه و تحت عمل جراحی به روش خارجی و خلفی قرار گرفتند، انجام شد. اطلاعات شامل سن، جنس، علت شکستگی، نوع شکستگی، سمت شکستگی، دامنه حرکت مفصل آرنج در هفته هشتم بعد از عمل و بررسی رادیوگرافی، در دو گروه مقایسه شد.
یافته هااز 200 کودک، 98 نفر (8/48 درصد) تحت جراحی با رویکرد خارجی و 102 نفر (2/51 درصد) با رویکرد خلفی قرار داشتند. سن، جنس، سمت درگیری و غالب بودن دست درگیر بین دو روش، تفاوت معنی داری نداشت (05/0<P). در بررسی دامنه حرکت، زاویه حمل، فلکشن و اکستنشن سمت آسیب دیده تفاوت معنی داری بین دو رویکرد مشاهده نشد. در مقایسه بین دست آسیب دیده و سالم دررویکرد خارجی دامنه حرکت (27/3±45/152 در مقابل 50/4±61/143)، زاویه حمل (72/1±98/11 در مقابل 75/2±44/11)، فلکشن (30/3±91/141 در مقابل 85/4±35/134) واکستنشن آرنج (69/1±60/10 در مقابل 35/2±9) در دست آسیب دیده کم تر بود (001/0<P). در مقایسه متغیرهای بالینی و رادیولوژی بین دست آسیب دیده و سالم در رویکرد خلفی دامنه حرکت (64/3±78/152 در مقابل 39/4±39/144)، زاویه حمل (47/1±04/12 در مقابل 83/1±62/11)، فلکشن (33/3±54/142 در مقابل 36/4±41/135) و اکستنشن آرنج
(81/1± 14/10 در مقابل 07/2±89/8) در دست آسیب دیده کم تر بود (001/0<p).استنتاجدرمان شکستگی های سوپراکندیلار بازو با دو روش خارجی و خلفی از نظر شاخص های بالینی و رادیولوژیک و عوارض مختلف با یکدیگر تفاوت معنی داری ندارند.
کلید واژگان: شکستگی, جراحی, سوپراکندیلار بازو, کودکان, رویکرد لترال, رویکرد خلفیBackground and purposeSupracondylar fracture of the humerus is common in children and various surgical procedures are used to manage this condition. This study was conducted to compare the treatment results of open surgical approaches; external (lateral) and posterior access.
Materials and methodsThis cross-sectional study was performed in 200 children (younger than 10 years of age) with supracondylar fractures of the arm attending Babol Shahid Beheshti Hospital (2014-2018) who underwent open surgery using either lateral or posterior approach. Radiographic examination and some factors such as age, sex, cause of fracture, type of fracture, fracture side, and range of motion of elbow joint were compared between the two groups at week eight after the surgeries.
ResultsAmong the patients, 98 (48.8%) underwent surgery with lateral approach and 102 (51.2%) underwent posterior approach. There were no significant differences between the two groups in age, sex, fracture side, and the predominance of the involved arm (P<0.05). We observed no significant differences between the range of motion, bearing angle, flexion and extension of the injured side. Clinical and radiological variables in injured and healthy hands in the external approach showed that range of motion (152.45±3.27 vs. 143.61±4.50), carrying angle (11.98±1.72 vs. 11.44±2.75), and flexion (141.91±3.30 vs. 134.35±4.85) and extension (10.60±1.69 vs. 9±2.35) of the elbow were lower in the injured hand (P<0.001). In comparing the clinical and radiological variables between the injured and healthy hand in the posterior approach, it was found that the range of motion (152.78±3.64 vs. 144.39±4.39), carrying angle (12.4±1.47 vs. 11.62±1.83), and flexion (142.54±3.33 vs. 135.41±4.36) and extension (10.14±1.81 vs. 8.89±2.07) of the elbow were lower in the injured hand (P<0.001).
ConclusionThe study showed no significant differences between external and posterior approaches in treatment of supracondylar fractures of the arm.
Keywords: fracture, surgery, arm supracondylar, pediatric, external approach, posterior approach -
سابقه و هدف
شکستگی گردن فمور، به خصوص در افراد جوان که معمولا در اثر ضربه های شدید با انرژی زیاد ایجاد می شوند، میزان بالایی از عوارض را به همراه دارند. نتایج بعد ازصدمه به مواردی نظیر جابجایی، خردشدگی، میزان خونرسانی، جااندازی مناسب و فیکساسیون پایدار و محکم وابسته است. هدف از این مطالعه، مقایسه دو روش DHS و MCS در شکستگی های قاعده گردن فمور می باشد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، تعداد 78 بیمار با شکستگی قاعده گردن فمور به روش فیکساسیون داخلی به روش MCS (26 نفر) و DHS (52 نفر) در طی سال های 97-1395 در بیمارستان شهید بهشتی بابل تحت درمان و مقایسه بالینی قرار گرفتند. میزان عوارض شامل درد و لنگش، عفونت، AVN و عدم جوش خوردگی بین این دو گروه بررسی شدند. همچنین نمره VAS و HHS نیز بین دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته هامیانگین سن بیماران در گروه MCS برابر 35/23 ± 19/54 سال و در گروه DHS برابر 06/21 ± 50/58 سال بود. در بیماران گروه MCS میزان عفونت، AVN، عدم جوش خوردگی و درد و لنگش به ترتیب برابر 3 مورد، 2 مورد، 3 مورد و 6 مورد بود. در گروه DHS این موارد به ترتیب برابر یک مورد، یک مورد، یک مورد و 4 مورد بودند. دو گروه از نظر عوارض، اختلاف معنی داری نداشتند (05/0>p). میانگین نمره VAS در گروه DHS به طور معنی داری کم تر از گروه MCS بود (05/0<p). نمرات HHS بین دو گروه مورد مطالعه تفاوت معنی داری نداشت (05/0<p).
استنتاجبا توجه به نتیجه این مطالعه، به نظر می رسد روش MCS به دلیل خونریزی و مدت زمان جراحی کم تر، روش مناسب تری در درمان شکستگی قاعده گردن فمور باشد.
کلید واژگان: شکستگی قاعده گردن فمور, فیکساسیون داخلی, عوارض جراحی, نمره دیداری شنیداری, نمره لگن هریسBackground and purposeFemoral neck fracture is associated with a high rate of side effects, especially in young people, who are usually affected by severe energy shocks. Results after injury depend on some factors, including displacement, fragility, bleeding rate, proper placement, and stable and strong fixation. The aim of this study was to compare dynamic hip screw (DHS) or multiple cannulated screws (MCS) in fractures of the femoral neck base.
Materials and methodsIn this cross-sectional study, 78 patients with femoral neck fracture were treated by internal fixation: MCS (n= 26) and DHS (n= 52) in Babol Shahid Beheshti Hospital, 2016-2018. Complications, including pain and lameness, infection, avascular necrosis (AVN), and nonunion were investigated in both groups. The visual analog scale (VAS) score and Harris Hip Score (HHS) were also compared between the two groups.
ResultsMean ages of the patients in MCS group and DHS group were 54.19 ± 23.35 and 58.50 ± 21.06 years, respectively. In patients treated by MCS, infection, AVN, no welding, and pain and lameness were seen in 3, 2, 3, and 6 patients, respectively, while these complication were observed in 1, 1, 1, and 4 patients in the DHS group, respectively. The rate of complications were not found to be significantly different between the two group (P>0.05). The mean VAS score was significantly lower in the DHS group compared to that in the MCS group (P<0.05). The HHS scores were not significantly different between the two groups (P<0.05).
ConclusionAccording to this study, MCS is more appropriate in the treatment of femoral neck fractures due to less bleeding and shorter operation time.
Keywords: femoral neck fracture, internal fixator, surgical complications, visual analogue scale, Harris Hip Score -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هفتم شماره 1 (پیاپی 217، فروردین 1398)، صص 47 -53زمینه و هدفاز عوارض دیابت، زخم پا است که در صورت عدم درمان مناسب منجر به آمپوتاسیون می شود. گچ گیری تماس کامل روشی در ارتوپدی است که به عنوان استاندارد طلایی در درمان زخم های نوروپاتیک و نوروایسکمیک پا، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش کنونی با هدف بررسی نتایج درمانی گچ گیری تماس کامل در بیماران با زخم پای دیابتی انجام گرفته است.روش بررسیدر این مطالعه گذشته نگر، 92 بیمار که در بازه زمانی فروردین 1393 تا اسفند 1394 به بیمارستان شهید بهشتی بابل با شکایت زخم پای دیابتی گرید 0، 1 و 2 (درجه بندی واگنر) مراجعه کرده بودند، شرکت داشتند. داده های مربوط به ویژگی های دموگرافیک، بیوشیمیایی و ابعاد زخم گردآوری گردید. پس از اقدامات اولیه در پاکسازی زخم، برای بیماران گچ گیری تماس کامل بسته شده و هر هفته تا زمان بهبود تعویض شد. سرعت ترمیم زخم به صورت کاهش هفتگی مساحت زخم محاسبه گردید.یافته هاجامعه کل با میانگین سنی 10/56±63/9 سال متشکل از 16 نفر با دیابت نوع یک و 76 نفر با دیابت نوع دو بودند. مدت گچ گیری با تماس کامل به طور میانگین 1/9±6/8 هفته بود. سرعت ترمیم زخم پس از گچ گیری با تماس کامل در تمامی افراد به طور میانگین cm2/week 0/168±0/406 بود. سرعت التیام زخم با بالا رفتن سن بیمار (0/001P<) و افزایش طول مدت ابتلا به دیابت (0/003P=) کاهش یافت.نتیجه گیریگچ گیری تماس کامل می تواند روشی موثر در التیام زخم های پای دیابتی باشد. بیماران با سن بالا و سابقه بیشتر ابتلا به دیابت به درمان طولانی تری جهت بهبود کامل زخم نیاز دارند.کلید واژگان: شاخص توده بدنی, پای دیابتی, هموگلوبین A1c, گچ های جراحی, التیام زخمBackgroundDiabetes Mellitus is a prevalent disease worldwide and foot ulcer is one of the serious complications of chronic uncontrolled diabetes which could lead to various complications such as amputation of the extremity if left untreated. Total contact casting (TCC) is the gold standard in treatment of neuropathic and neuro ischemic diabetic foot ulcers (DFU) on which less emphasize is seen on routine medical practice. The aim of this study was to emphasize on healing effect of this off-loading method and to study the possible influence of variants on the healing rate of this technique.MethodsIn this cohort study, 92 diabetic patients with complaint of plantar foot ulcer grade 0, 1 and 2 according to Wagner classification had participated in Shahid Beheshti Hospital, Babol City, Iran, from March 2014 to February 2016. The demographic and biochemical information along with dimensions of foot ulcers were carefully recorded. After the primary cleansing, surgical debridement and dressing, TCC was applied on foot by the specialist and they were requested to return weekly for changing the TCC and re-evaluation of ulcers. The healing rate was calculated as decline in ulcer surface area per week.Results92 patients of study sample with mean age of 63.9±10.56 year consisted of 76 patients with DM type 2 with BMI of 31.16±3.8 kg/m² and 58 male patients. The average healing rate of ulcers treated with TCC was 0.406 ±0.168 cm²/week. The duration of diabetes on average was 17.23±6.93 years. Most of the patients (n=45) had an ulcer on the forefoot and the healing rate of midfoot ulcers was slower. The average amount of baseline HbA1c was 8.2±0.19%. There was no relation between smoking history (P=0.94) and anti-diabetic regimen used by patients (P=0.754) with the healing rate.ConclusionThe healing rate is slower in elderly patients and those with longer duration of diabetes. So in these two groups, TCC is to be applied for a longer duration in order to achieve complete healing.Keywords: body mass index, diabetic foot, hemoglobin A1c, surgical casts, wound healing
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.