به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب رسول کاویان نژاد

  • سعید محمدی، جواد امینی سامان، رقیه ماهوتی، مریم مردانپور، رضا محمدی، رسول کاویان نژاد
    زمینه و هدف

     درد به عنوان یک احساس ناخوشایند در فرآیندهای تشخیصی و درمانی به صورت فراوانی گزارش می شود. یکی از روش های شایع کاهش درد استفاده از بی حس کننده های موضعی است. مطالعه حاضر با هدف تعیین و مقایسه اثرات تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست با پماد بی حسی ترکیبی لیدوکایین و پریلوکایین بر روی میزان درد انجام گرفت.

    مواد و روش ها

     این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده در 240 بیمار مزمن انسدادی ریوی در بیمارستان امام رضا (ع) شهر کرمانشاه در سال 1399 انجام شد. این بیماران نیازمند سه فرآیند نمونه گیری خون شریانی-وریدی و گذاشتن کاتتر وریدی بودند. در هر فرآیند، 80 بیمار به طور تصادفی به دو گروه دریافت تحریک الکتریکی پوست و پماد بی حسی در ناحیه ورود نیدل یا کاتتر تقسیم شدند. ارزیابی میزان درد با استفاده از معیار بصری درد بعد از انجام فرآیندها و در دقایق 1، 3 و 5 اندازه گیری شد. زمان و دفعات تلاش نیز ثبت شد. از آزمون های t مستقل و آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.

    یافته ها

     میانگین نمره درد در نمونه گیری خون وریدی، شریانی و قرار دادن کاتتر وریدی بین گروه های دریافت کننده تحریک الکتریکی و پماد از لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0p>). دفعات تلاش نیز از لحاظ آماری معنی دار نبود (05/0<p)، اما میانگین زمان انجام فرآیندها به صورت معنی داری در گروه تحریک الکتریکی بالاتر بود (05/0>p).

    نتیجه گیری

     تحریک الکتریکی می تواند درد موضعی ناشی از ورود نیدل یا کاتتر را مانند پماد بی حسی کاهش دهد. لذا پیشنهاد می شود این روش در راهنماهای کاهش درد غیر دارویی مورد بررسی بیش‌تری قرار گیرد.

    کلید واژگان: مدیریت درد, تحریک الکتریکی عصب از طریق پوست, داروی ترکیبی لیدوکائین و پریلوکائین, کاتتریزاسیون}
    Saeed Mohammadi, Javad Amini Saman, Roghaye Mahoti, Maryam MArdanpour, Reza Mohammadi, Rasoul KAvyannejad
    Background and Objectives

     Pain is frequently reported as an unpleasant feeling during diagnostic and therapeutic procedures. Using local anaesthetics is one of the common ways to reduce pain. The present study was conducted to determine and compare the effects of Transcutaneous Electrical Nerve Stimulation (TENS) with a combined anaesthetic ointment of lidocaine and prilocaine on pain level.

    Materials and Methods

     This randomized clinical trial study was conducted on 240 chronic obstructive pulmonary disease patients at Imam Reza Hospital in Kermanshah, in 2020. These patients required three procedures including arterial-venous blood sampling and intravenous catheter placement. In each clinical procedure, 80 patients were divided into groups receiving electrical stimulation and anaesthetic ointment in the needle or catheter insertion area. The pain level assessment was done by the visual analogue scale and after the procedures and in 1st, 3rd, and 5th minutes. The time and attempt frequency were also recorded. Independent t-test and two-way repeated measures ANOVA were used for data analysis.

    Results

     The pain level in venous and arterial sampling and catheter placement was not statistically significant (p>0.05). The attempt frequency was not statistically significant across different procedures (p>0.05), but the time to perform the procedures was significantly higher in the stimulation group (p<0.05).

    Conclusion

     Electrical stimulation can reduce local pain caused by the insertion of a needle or catheter, similar to anaesthetic ointment. Therefore, it is proposed that this method be further investigated in non-pharmacological pain reduction guidelines.

    Keywords: Pain management, Transcutaneous electrical nerve stimulation, Lidocaine, prilocaine drug combination, Catheterization}
  • رسول کاویان نژاد، جواد امینی سامان، سعید محمدی، شیلا امینی، مریم میرزایی، حسنعلی کریم پور*
    زمینه و هدف

    عفونت ریوی وابسته به ونتیلاتور یک عارضه شایع، جدی و پر هزینه در بیماران بخش های مراقبت ویژه است. بهداشت دهان به عنوان یکی از اقدامات بالینی مهم جهت کاهش میزان عفونت ریوی در این بیماران است؛ لذا این پژوهش به مقایسه اثرات دهان شویه کلرهگزیدین و اورتودنتول در پیشگیری از عفونت ریوی بیماران دارای لوله تراشه تحت تهویه مکانیکی می پردازد.

    مواد وروش ها

    این مطالعه ی کارآزمایی بالینی دو سو کور بر روی 60 بیمار تحت تهویه مکانیکی در دو گروه مداخله (30n=) و کنترل (30n=) در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان امام رضا(ع) شهر کرمانشاه انجام شد. در گروه کنترل، دهان شویه کلرهگزیدین 0/2 درصد و در گروه مداخله، از فرآورده دهان شویه گیاهی اورتودنتول به صورت سه بار در روز استفاده شد. نتایج دو گروه در مورد میزان عفونت ریوی زودرس و دیررس بر اساس معیار CPIS با استفاده از آزمون های کای دو، Fisher’sexact test و تی تست مقایسه شدند.

    یافته ها:

     میزان بروز پنومونی زودرس و دیررس در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل بود؛ ولی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05<P). فراوانی کلی عفونت ریوی در گروه مداخله به صورت معنی داری کمتر از گروه کنترل بود (0/03=P). فراوانی عامل پنومونی در بیشتر موارد در گروه مداخله کمتر بود؛ ولی این کاهش در عامل استافیلوکوک اوریوس به صورت معنی داری مشاهده شد (0/03=P).

    نتیجه گیری: 

    با توجه به نتایج پژوهش، دهان شویه اورتودنتول می تواند در کاهش بروز عفونت ریوی مرتبط با تهویه مکانیکی موثر باشد.

    کلید واژگان: بهداشت دهان, عفونت ریوی, بخش مراقبت های ویژه, لوله تراشه}
    Rasool Kawyannejad, Javad Aminisaman, Saeed Mohammadi, Shila Amini, Maryam Mirzaei, Hasanali Karimpour*
    Background and Aim

    Ventilator-associated pneumonia is a common, serious and costly complication in patients of intensive care units. Oral hygiene is one of the important clinical measures to reduce the amount of pulmonary infection in these patients. Therefore, this study compares the effects of chlorhexidine and orthodontal mouthwashes on prevention of pulmonary infection in patients with endotracheal tracheal intubation under mechanical ventilation in intensive care units.

    Materials and Methods

    This double-blind clinical trial study was performed on 60 patients undergoing mechanical ventilation in two groups of intervention (n = 30) and control (n = 30) in ICU department of Imam Reza hospital in Kermanshah. In the control group, chlorhexidine (0.2%) mouthwash and in the intervention group, Ortodontol mouthwash was used three times a day. Data on the rate of early and late pneumonia were compared based on CPIS criteria applying t-test and Chi-square.

    Results

    The incidence of early and delay pneumonia in the intervention group was lower than that of control, but no significant difference was observed (P >0.05). The overall frequency of pulmonary infection in the intervention group was significantly lower than the control group (P = 0.03). The frequency of pneumonia causes was lower in the intervention group, but this decrease was statistically significant in Staphylococcus aureus (P = 0.03).

    Conclusion

    According to the results of this study, orthodontol mouthwash can be effective in reducing the incidence of pulmonary infection associated with mechanical ventilation.

    Keywords: Oral Hygiene, Pneumonia, Intensive Care Unit, Endotracheal Tube}
  • مسعود فلاحی، حسنعلی کریم پور، جواد امینی سامان، سعید محمدی، اعظم شریفی، علیرضا جهانبخش، مسعود مدرسی، مریم میرزایی، رسول کاویان نژاد *
    سابقه و هدف
    پنومونی وابسته به ونتیلاتور یک عارضه شایع، جدی و پرهزینه در بخش مراقبت های ویژه است که رتبه اول عفونت های بیمارستانی را به خود اختصاص می دهد. از این رو، انجام مداخلات لازم جهت پیشگیری از آن لازم و ضروری به نظر می رسد. گیاه اکالیپتوس دارای خواص آنتی بیوتیکی می باشد، لذا هدف از این پژوهش بررسی اثرات بخور اکالیپتوس در پیشگیری از پنومونی در بیماران دارای لوله تراشه و تحت ونتیلاتور در بخش مراقبت های ویژه است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه کار آزمایی بالینی دو سو کور بر روی 100 بیمار دارای لوله تراشه و تحت ونتیلاتور در دو گروه و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان امام رضا شهر کرمانشاه انجام شد. در گروه مداخله (50n=) مقدار 4 سی سی از محلول اکالیپتوس 2 درصد با 6 سی سی آب مقطر و در گروه کنترل (50n=) 10 سی سی آب مقطر روزی سه بار از طریق کیت نبولایزر متصل به دستگاه های تهویه مکانیکی داده شد. نتایج دو گروه در مورد میزان عفونت ریوی زودرس و دیررس بر اساس معیار CPIS با استفاده از آزمون های کای دو و تی تست مقایسه شدند.
    یافته ها
    میزان بروز پنومونی زودرس و دیررس در گروه مداخله کم تر از کنترل بود، این کاهش به صورت معنی دار در پنومونی دیررس مشاهده شد (01/0=p). شروع زمان پنومونی ناشی از تهویه مکانیکی به صورت معنی داری در گروه مداخله دیرتر از گروه کنترل بود (01/0=p).
    استنتاج
    با توجه به نتایج پژوهش، اکالیپتوس به عنوان یک درمان پروفیلاکسی یا تاخیر در بروز عفونت ریوی در بیماران تحت ونتیلاتور موثر است. استفاده از این گیاه به شکل بخور در بیماران دارای لوله تراشه پیشنهاد می شود.
    کلید واژگان: عفونت ریوی, تهویه مکانیکی, اکالیپتوس, بخش مراقبت های ویژه}
    Masoud Fallahi, HasanAli Karimpour, Javad AminiSaman, Saeed Mohammadi, Azam Sharifi, Alireza Jahanbakhsh, Masoud Modarresi, Maryam Mirzaei, Rasol Kawyannejad *
    Background and purpose
    Ventilator-associated pneumonia is a common, serious and costly disorder in intensive care units (ICUs) that rank first in hospital infections. So, appropriate interventions are needed to prevent this condition. Eucalyptus is a plant with antibiotic properties, therefore, current study aimed at investigating its effects on prevention of endotracheal tube-associated pneumonia in ICU.
    Materials and methods
    A double-blind clinical trial was performed in 100 patients with endotracheal tube and on ventilator in ICU in Kermanshah Imam Reza Hospital, Iran. The patients were divided into two groups. In intervention group (n=50) 4 cc of 2% eucalyptus solution was mixed with 6 cc distilled water and in control group (n=50) 10 cc distilled water was given three times daily through a nebulizer kit connected to mechanical ventilation devices. Data on the rate of early and late pneumonia were compared based on CPIS criteria applying t-test and Chi-square.
    Results
    The incidence of early and late pneumonia was lower in intervention group compared to that of the controls. The decrease was significantly more in onset of late pneumonia (P=0.01). The onset of pneumonia due to mechanical ventilation was significantly higher in intervention group than that of the control group (P=0.01).
    Conclusion
    Eucalyptus was found to be an effective prophylaxis that could delay the development of pulmonary infection in patients on ventilation. Therefore, it is suggested in ICUs in patients with tracheal tubes.
    Keywords: pulmonary infection, mechanical ventilation, eucalyptus, Intensive Care Unit}
  • سعید محمدی، جواد امینی سامان، حسنعلی کریم پور، رسول کاویان نژاد *، ابراهیم عزتی
    زمینه و هدف
    بلایا و حوادث طبیعی و غیرطبیعی تاثیر زیادی بر نحوه زندگی و سلامت انسان ها می گذارند. هدف اصلی بیمارستان ها، ارائه مراقبت های بهداشتی درمانی سریع و به موقع، جهت کاهش میزان مرگ ومیر و عوارض ناشی از حوادث و بلایا می باشد؛ ازاین رو هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان آمادگی بحران و بلایا در مراکز تروما و حوادث دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه بود.
    روش بررسی
    این پژوهش توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی در 3 بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه (A،B،C) در سال 1395 انجام گرفت. اطلاعات مطالعه به وسیله پرسشنامه خودساخته با مصاحبه و مشاهده جمع آوری شد. این پرسشنامه 220 سوالی به صورت بله/ خیر شامل 10 حوزه اورژانس (30 سوال)، پذیرش (24 سوال)، تخلیه و انتقال (30 سوال)، ترافیک (15 سوال)، ارتباطات (16 سوال)، امنیت (17 سوال)، آموزش (17 سوال)، پشتیبانی (28 سوال)، نیروی انسانی (21 سوال) و مدیریت (22 سوال) بود. انتخاب بله و خیر نمره یک و صفر داده شد. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری توصیفی ارزیابی شد.
    یافته ها
    میانگین نسبی آمادگی در مواجهه با بحران و بلایا در بیمارستان A،B و C به ترتیب 99/1%، 84/7% و 43/4% بود. به طورکلی میانگین آمادگی در بیمارستان های مورد مطالعه 75% بود. بیشترین و کمترین آمادگی به ترتیب مربوط به حوزه مدیریت و ترافیک بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش مشخص گردید که میزان آمادگی بیمارستان ها در سطح خوبی است. مسئولین مراکز درمانی باید برنامه ها و آموزش های لازم برای همه حوزه های آمادگی بحران در بیمارستان ها جهت واکنش سریع و به موقع را داشته باشند.
    کلید واژگان: بحران, بلایا, بیمارستان, آمادگی}
    Saeid Mohammadi, Javad Aminisaman, Hasanali Karimpour, Rasol Kaviannezhad*
    Background And Aims
    Natural and abnormal disasters and accidents have great influence on people's lifestyle and their health. Main object of hospitals is providing fast and timely health care to reduce mortality and complications by the disaster. The aim of this study is to evaluate preparedness crisis and disasters in centers of trauma of Kermanshah University of Medical Sciences.
    Methods
    The present descriptive, cross-sectional study was conducted in three hospitals (A,B,C) of Kermanshah university of medical sciences, Iran, 2016. The study data were collected using a self-administered checklist and questioner through observation and interview. The checklist included 220 yes/no questions in 10 domains of emergency (30 questions), admission (24 questions), evacuation and transfer (30 questions), traffic (15 questions), communication (16 questions), security (17 questions), education (17 questions), support (28 questions), human workforce (21 questions), and leadership and management (22 items). Scores 0 and 1 were given to “No” and “Yes” choices, respectively. Data were analyzed using SPSS and descriptive statistics.
    Results
    Overall, the relative mean of disaster preparedness in the study hospitals A, B and C was 99.1%, 43.4%and 84.7%, respectively. Generally, the average readiness score for all hospitals was 75%. The most and lowest preparedness was related to the management and traffic, respectively.
    Conclusion
    According to the results, preparedness of hospitals was in the suitable level. Officials of medical centers have the necessary programs and educations in all areas of disaster preparedness for quick reaction and timely in hospitals.
    Keywords: Crisis, Disaster, Hospital, Preparedness}
  • افشین الماسی، فوزیه حاتمی، اعظم شریفی *، تورج احمدی جویباری، رسول کاویان نژاد، فرزاد ابراهیم زاده
    زمینه و هدف
    از آنجا که وجود فرزند معلول در خانواده به عنوان یک منبع استرس، سلامت جسمی و روانی والدین به خصوص مادر را به خطر می اندازد و از سویی افزایش تاب آوری توانایی فرد در مقابله با عوامل استرس زا را افزایش می دهد، پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش مهارتهای مقابله با استرس بر تاب آوری مادران دارای فرزند معلول انجام گردید.
    روش بررسی
    این پژوهش از نوع نیمه تجربی(با طرح پیش آزمون-پس آزمون) و با گروه کنترل می باشد. در این پژوهش 60نفر از مادران دارای فرزند معلول مراجعه کننده به مرکز بهزیستی شهر کرمانشاه در سال 1392 به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده، یک بسته آموزش مهارت مقابله با استرس و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون(CD-RISC) بود. نتایج با استفاده از نرم افزارSPSS 20 تحلیل گردید.
    یافته ها
    نتایج بدست آمده نشان داد آموزش مهارت های مقابله با استرس برافزایش سطح تاب آوری مادران دارای فرزند معلول تاثیر مثبت و معنی داری دارد(001/0>P).
    نتیجه گیری
    در اکثر برنامه های آموزشی مهارتهای مقابله با استرس، به خود فرد دارای معلولیت اهمیت داده می شود و نیاز خانواده که نقش اصلی مراقبت از وی را به عهده دارد، نادیده گرفته می شود. بنابراین با توجه به نتیجه این مطالعه توصیه می شود، کلیه مراکز مشاوره ای و درمانی، برنامه های آموزشی جهت والدین دارای فرزند معلول را در راس سیاستها و برنامه ریزی های خود قرار دهند.
    کلید واژگان: تاب آوری, مهارت های مقابله با استرس, مادران, فرزند معلول}
    Dr Afshin Almasi, Foozieh Hatami, Azam Sharifi*, Dr Toraj Ahmadijouybari, Rasoul Kaviannezhad, Farzad Ebrahimzadeh
    Background And Aim
    Handicapped child in the family is a source of stress which can affect physical and mental health of the parents, especially mothers. Increase in resiliency increases ability to manage stressors. The aim of this study was to determine the effect of stress coping skills training on the resiliency of mothers with handicapped children.
    Material and
    Methods
    This semi experimental study with pre-test, post-test design and control group included 60 mothers with handicapped children who had been referring to the Kermanshah welfare center in 2013. They were selected by using convenient method and then divided randomly into two groups. In this study we used a coping skill training package and Connor and Davidson Resiliency Scale (CD-RISC). SPSS 20 software was used for data analysis.
    Results
    The results showed that coping skills training resulted in a significant increase in resiliency level in the mothers with disabled children (P
    Conclusion
    In most of the coping skills training programs, handicapped children were the center of attention and their families that take care of them had been ignored. Therefore, training programs for parents with handicapped children is at the forefront of planning policies.
    Keywords: Resiliency, Stress coping skills, Mothers, Handicapped child}
  • رسول کاویان نژاد، خدایار عشوندی، رضا برزو، محمود غلیاف
    سابقه و هدف
    کفایت همودیالیز یکی از فاکتورهای کلیدی در ارزیابی سیستم ارائه خدمت سلامت بیماران همودیالیزی می باشد. این مطالعه به منظور تعیین کفایت دیالیز با صافی سرعت جریان کم در بیماران همویالیزی مرکز شهید بهشتی شهر همدان در سال 1390 انجام شد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه توصیفی- مقطعی 40 بیمار با صافی Low flux مدل FR6 دیالیز شده و نمونه خون قبل و پایان دیالیز پس از 30 ثانیه کاهش دور پمپ دستگاه به 80 میلی لیتر در دقیقه تهیه شد. از معیارهای KT/V و URR جهت کفایت دیالیز استفاده شد.
    یافته ها
    5/67 درصد نمونه های پژوهش مرد و 5/32درصد زن و میانگین سن نمونه ها 38/10 ± 37/48 بود. میانگین کلی KT/V، 32/0 ± 10/1 و میانگین کلی URR، 14/0 ± 61 بود.
    استنتاج: بررسی دوره ای کفایت دیالیز و رسیدن به استانداردهای جهانی لازم به نظر می رسد.
    کلید واژگان: دیالیز کلیوی, صافی, کفایت}
    Rasool Kaviannezhad, Khodayar Oshvandi, Reza Borzuo, Mahmood Gholyaf
    Background and
    Purpose
    Hemodialysis adequacy is one of the key factors in evaluating the health services provided for hemodialysis patients. This study was performed to determine the adequacy of dialysis with low-flux membrane in Hamadan Shahid Beheshti Hospital at 2011.
    Materials And Methods
    In a cross sectional descriptive study, 40 patients were put on low-flux membrane (FR6). Blood samples were taken before and at the end of dialysis (30 second after decreasing the blood flow rate to 80ml/min). KT/V and URR were used to determine the hemodialysis adequacy. Data was analyzed in SPSS ver. 19.
    Results
    The patients were 67.5% male and 32.5% female (mean age: 48.37±10.38 years). The mean KT/V and URR were 1.10± 0.32 and 0.61±0.14, respectively.
    Conclusion
    Periodic assessment of hemodialysis adequacy is necessary to achieve international standards.
    Keywords: adequacy, membrane, renal dialysis}
  • رسول کاویان نژاد *، خدایار عشوندی، رضا برزو، محمود غلیاف
    زمینه و هدف
    همودیالیز شایع ترین روش درمانی در بیماران با مرحله انتهایی کلیه است. با توجه به اهمیت و نقش نفوذپذیری صافی های همودیالیز در پاک سازی مواد و ذرات، این صافی ها به دو گروه جریان کم و جریان زیاد تقسیم می شوند. این پژوهش با هدف مقایسه اثرات این صافی ها در برداشت الکترولیت ها و ذرات در این بیماران انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    در یک کارآزمایی بالینی متقاطع، نمونه خون 30 بیمار همودیالیزی طی دو جلسه همودیالیز با استفاده از صافی جریان کم و جریان زیاد قبل و بعد از همودیالیز جهت بررسی و مقایسه مقادیر سدیم، پتاسیم، فسفر، اوره و کراتینین از لاین شریانی تهیه و به آزمایشگاه ارسال شد. از نرم افزار SPSS نسخه 16 جهت تحلیل داده ها استفاده شد.
    یافته ها
    میانگین سنی نمونه ها 74/10±46/47 سال بود، 70 درصد مرد و 30 درصد زن بودند. میزان برداشت اوره (017/0=p)و فسفر (006/0=p)بعد از همودیالیز در صافی جریان زیاد بالاتر بوده و از لحاظ آماری معنی دار بود. اما در سایر پارامترها اختلاف آماری معنی داری بین دو صافی مشاهده نشد(05/0
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج پژوهش و ویژگی صافی جریان زیاد، پیشنهاد می شود در صورت عدم وجود ممنوعیت خاص، صافی جریان زیاد به صورت منظم در بخش های همودیالیز استفاده شود.
    کلید واژگان: الکترولیت, اوره, دیالیز کلیوی, صافی, کراتینین}
    Rasool Kavyannezhad *, Khodayar Oshvandi, Reza Borzuo, Mahmood Gholyaf
    Background
    Hemodialysis is the most common method of treatment in patients with end-stage renal diseases (ESRD). Given the importance and the role of permeability of hemodialysis membranes in removing the materials and particles, they were divided into two categories Low and High Flux.This study aimed to compare the effects of membranes in removing electrolytes and particles in ESRD patients.
    Materials And Methods
    In a crossover clinical trial, blood sampling from 30 patients undergoing hemodialysis was done in two sessions of hemodialysis using a Low Flux and High Flux membrane from arterial lines before and after hemodialysis in order to assess and compare the amounts of sodium, potassium, phosphorus, urea and creatinine was taken. Data were analyzed by SPSS 16 software.
    Results
    The mean age of samples was 47.46±10.74 years and 70% were men and 30% were women. Urea and phosphorus uptake was significantly higher in the high flux membrane (p=0.017)(p=0.006) respectively. Other parameters did not show significant differences between the two filters (p>0.05).
    Conclusion
    According to the results of research and high flux membrane features, we propose a high flux filter regularly be used in hemodialysis in the absence of specific ban.
    Keywords: Electrolyte, Urea, Renal Dialysis, Membrane, Greatinine}
  • رسول کاویان نژاد، خدایار عشوندی، رضا برزو، محمود غلیاف
    زمینه و هدف
    شایع ترین روش درمانی در بیماری مرحله انتهایی کلیه، همودیالیز است. صافی همودیالیز به دو دسته Low Flux و High Flux طبقه بندی می شود. این پژوهش با هدف مقایسه تاثیر این دو صافی بر میزان راحتی بیمار و بروز عوارض همودیالیز در بیماران مرحله انتهایی کلیه انجام گرفت.
    روش بررسی
    در یک کارآزمایی بالینی، راحتی و عوارض همودیالیز (تغییرات فشارخون، تهوع، استفراغ، خارش، سردرد، تب و لرز)، 30 بیمار واجد شرایط در دو گروه با صافی Low Flux و High Flux طی همودیالیز مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های آنالیز واریانس، تی زوجی و کای مربع تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری، 05/ 0>p در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در این مطالعه، 70% بیماران مرد، 30% زن و میانگین سنی نمونه ها 7/ 10±4/ 47 سال بود. فشار خون در صافی ها، کاهش آماری معنی داری داشت (001/ 0>p)، ولی بین صافی ها، اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت (05/ 0
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج این پژوهش در مورد عدم اختلاف معنی داری در بروز و شدت عوارض، همچنین اهمیت نقش صافی در بیماران همودیالیزی، توصیه می گردد از صافی High Flux در بخش های دیالیز استفاده گردد.
    کلید واژگان: دیالیز کلیوی, عوارض همودیالیز, کلیه مصنوعی, کارآزمایی بالینی تصادفی شده}
    Rasool Kavyannejad, Khodayar Oshvandi, Reza Borzuo, Mahmood Gholyaf
    Background And Objectives
    Hemodialysis is the most common method of treatment for end stage renal disease. The hemodialysis dialyzers are divided into low-flux and high-flux. This study aimed to compare the effects of these two dialyzers on patient’s comfort and hemodialysis complications in end-stage renal dialysis patients.
    Methods
    In a clinical trial, convenience and complications (variations of blood pressure, nausea, vomiting, itching, headache, and fever and chills) of 30 eligible patients were assessed during hemodialysis in two groups with low- and high-flux dialyzers. Data were analyzed using ANOVA, paired t-test, and Chi-square were analyzed. The significance level was considered to be p<0.05.
    Results
    In this study, 70% of the patients were male and 30% were female, and the mean age of the samples was 47.4±10.7 years. The blood pressure significantly decreased in dialyzers (p<0.001), but there was no statistical difference between the dialyzers (p>0.05). The incidence and severity of hemodialysis complications did not show any statistically significant changes between the two dialyzers, (p>0.05). The patient’s comfort was higher with high-flux dialyzer, but it was not significant (p>0.05).
    Conclusion
    According to the results of this study, in the case of no statistically significant differences in the incidence and severity of complications and also the importance of dialyzers in hemodialysis patients, it is recommended that high-flux filter be used in dialysis wards.
    Keywords: Renal dialysis, Hemodialysis complications, Artificial kidney, Randomized clinical trial}
  • رسول کاویان نژاد، محمودرضا کهن، زمانه حسینی، گلاویژ زندکریمی
    زمینه
    تهوع و استفراغ شایع ترین عارضه بعد از عمل است که می تواند منجر به مشکلات متعددی بر روی سیستم های مختلف بدن گردد. هدف از این مطالعه مقایسه اثر دگزامتازون و متوکلوپرامید در پیشگیری از تهوع، استفراغ و درد بعد از عمل است.
    روش ها
    در یک کارآزمایی بالینی 60 بیمار ASA1-2 که کاندید عمل جراحی هرنی اینگوینال الکتیو بودند، به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. یک گروه (M) mg10 متوکلوپرامید و گروه دیگر (D) mg8 دگزامتازون به صورت وریدی، 10 دقیقه قبل از خارج کردن لوله و 6 ساعت بعد از پایان عمل دریافت کردند. بروز تهوع و استفراغ، زمان اولین تقاضای ضد درد و مقدار ضددرد در دوره 24 ساعت بعد از عمل ثبت شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 16 آنالیز شد.
    یافته ها
    وقوع تهوع و استفراغ در دو گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0P>). زمان اولین درخواست ضددرد در گروه M کم تر از گروه D (063/0=P) و مقدار ضددرد استفاده شده در گروه D کم تر از گروه M بود (177/0=P) اما اختلاف معناداری با هم نداشتند. دفعات تجویز ضددرد در گروه دگزامتازون به طور معنادار کم تر از گروه متوکلوپرامید بود (033/0P=).
    نتیجه گیری
    اختلاف بین دو گروه در میزان تهوع و استفراغ بعد از عمل معنادار نبود اما به واسطه اثرات بی دردی دگزامتازون، ما پیشنهاد می کنیم از این دارو بعد از عمل استفاده شود
    Rasool Kavyannejad, Mahmoodreza Kohan, Zamane Hosaini, Glaviz Zandkarimi
    Background
    Postoperative nausea and vomiting (PONV) is the commonest consequence after surgery which can lead to multiple difficulties on different body systems. The aim of this study was to compare Dexamethasone and Metoclopramide effect in preventing PONV and pain.
    Methods
    In a clinical trial, 60 ASA 1-2 patients who were candidate for elective inguinal surgery were randomly divided into two equal groups. One group (M) received the intravenous 10mg Metoclopramide and the other group (D) received 8mg Dexamethasone 10 min before extubation and 6 hours after the end of the surgery. The indication of PONV, the time to the first request for analgesic and the amount of analgesic in the course was recorded 24 hours after surgery. Data was analyzed using SPSS version 16.
    Results
    The indication of PONV had no significant difference in both groups (P>0.05). The time to the first request for analgesic in group (M) was less than group (D) (p=0.063) and the amount of used analgesic in group (D) was less than group (M) (p=0.177) but had no significant difference. Prescription frequency of analgesic was significantly lower in dexamethasone group (P=0.033).
    Conclusion
    There was no statistically significant difference between two groups in the rate of PONV, but due to the analgesia effects of Dexamethasone, using this drug after surgery is recommended.
  • رسول کاویان نژاد، مهدی طیبی آراسته، محمود کهن، محمود مرادی، جمال الدین علی طلب، صفورا امانی
    زمینه و هدف
    درد از عوارض مهم و شایع بعد از عمل می باشد که می تواند موجب بروز عوارض ناگهانی در سیستم های مختلف بدن گردد. این مطالعه به منظور تعیین اثر متوکاربامول در مقایسه با دارونما بر میزان درد بعد از عمل جراحی کله سیستکتومی انجام شد.
    روش بررسی
    این کارآزمایی بالینی دوسوکور روی 60 بیمار (53 زن و 7 مرد) کاندید عمل جراحی کله سیستکتومی به روش لاپاراتومی بستری شده در بیمارستان بعثت سنندج در سال 1387 انجام گردید. بیماران در کلاس ASA I، II انجمن بیهوشی آمریکا قرار داشتند. بیماران در محدوده سنی 60-30 سال با وزن کمتر از 100 کیلوگرم در نظر گرفته شدند. افراد به صورت تصادفی در دو گروه 30نفری مداخله و پلاسبو قرار گرفتند. هیچیک از گروه ها پره مدیکاسیون دریافت نکردند و تحت شرایط بیهوشی یکسان قرار گرفتند. نیم ساعت قبل از خروج بیمار از بخش ریکاوری، گروه مداخله 500 میلی گرم متوکاربامول (5سی سی دارو رقیق شده با 5سی سی نرمال سالین) و گروه پلاسبو 10 سی سی نرمال سالین به صورت وریدی دریافت کردند. بیماران از لحاظ میزان درد براساس معیار سنجش بصری 1، 3، 6، 12 و 24 ساعت بعد از عمل ارزیابی شدند. در صورت نیاز (نمره درد بیش از 4) مسکن پتیدین به میزان کمتر از 0.5 mg/kg تجویز شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-16 و آزمون های ANOVA، Chi-Square و student’s t-test تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    بیماران از لحاظ سنی و جنسی اختلاف آماری معنی داری نداشتند. میانگین شدت درد در ساعات 6 و 24 بعد از عمل در گروه مداخله کمتر بود (P<0.05)؛ ولی در ساعات 1، 3 و 12 تفاوت آماری معنی داری نشان نداد. میزان مسکن دریافتی در گروه مداخله کمتر بود (P<0.05).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که مصرف متوکاربامول بعد از عمل جراحی کله سیستکتومی، باعث کاهش درد و میزان مسکن دریافتی بیماران می گردد.
    کلید واژگان: متوکاربامول, پلاسبو, درد بعد از عمل, کله سیستکتومی}
  • خدایار عشوندی، رسول کاویان نژاد، سید رضا برزو *، محمود غلیاف، محسن صلواتی
    پیش زمینه و هدف

    همودیالیز رایج ترین روش درمان در مرحله پایانی بیماری کلیوی است. دیالیز ناکافی به عنوان یک عامل خطر منجر به افزایش مرگ و میر و ناخوشی در این بیماران است، بنابراین تعیین کفایت دیالیز لازم و ضروری است. این مطالعه به منظور تعیین کفایت در صافی High Flux در بیمارستان شهید بهشتی شهر همدان انجام شد.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه توصیفی - مقطعی 40 بیمار همودیالیزی در بیمارستان شهید بهشتی همدان شرکت داشتند. در طی جلسه دوم با صافی High Flux مدل FR60، نمونه خون قبل و در پایان همودیالیز پس از 30 ثانیه کاهش دور پمپ دستگاه به 80 میلی لیتر در دقیقه تهیه و جهت بررسی BUN به آزمایشگاه ارسال شد. از معیارهای KT/V و URR جهت کفایت دیالیز استفاده شد. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل شد.

    یافته ها

    5/67درصد شرکت کنندگان مذکر و 5/32درصد مونث با میانگین سنی 79/10 ± 56/47 بود. میانگین KT/V 28/0 ± 27/1 و کم ترین و بیشترین میزان آن به ترتیب 71/0 و 12/2 بود. میانگین URR، 09/0 ± 65/0 و کم ترین و بیشترین آن به ترتیب 45/0 و 92/0 بود.

    بحث و نتیجه گیری

    با توجه به نتایج بدست آمده، پیشنهاد می شود از راهکارهایی مثل استفاده از صافی های High Flux و افزایش سرعت خون جهت افزایش کفایت دیالیز و رسیدن به استانداردهای جهانی استفاده گردد.

    کلید واژگان: همودیالیز, کفایت دیالیز, مرحله انتهایی بیماری کلیه, صافی High Flux}
    Kh Oshvandi, R. Kavyannejad, S. R Borzuo, M. Gholyaf, M. Salavati
    Background and Aims

    Hemodialysis is the most common treatment for end stage renal disease (ESRD). Inadequate dialysis is a risk factor for morbidity and mortality of this group، so it is necessary to determine the adequacy of dialysis. This study was performed to determine the adequacy of dialysis with High Flux membrane in hemodialysis at Shahid Beheshti hospital in Hamedan.

    Materials and Methods

    in this cross sectional descriptive study، 40 hemodialysis patients in Shahid Beheshti Hospital of Hamadan city participated. In second dialysis session with High Flux membrane (FR60) before and 30 seconds after decreasing blood flow rate to 80mg/min at the end of dialysis، blood samples were taken in order to assess BUN. KT/V and URR indexes used to determine hemodialysis adequacy. Data analyzed by SPSS 16 software.

    Result

    in the present study 67. 5% of participants were male and 32. 5% were female. The mean of their age were 47. 56 ± 10. 79 years. The mean of kt/v was 1. 27± 0. 28 with the minimum of 0. 71 and the maximum of 2. 12. The mean of URR was 0. 65±0. 09 with the minimum of 0. 45 and the maximum of 0. 92.

    Conclusion

    According to the results of our study، we suggest the use of High Flux membrane dialysis and increase of blood flow rate doing hemodialysis to increase dialysis efficiency and to achieve international standards.

    Keywords: hemodialysis, dialysis adequacy, end stage renal disease, high flux membrane}
  • رسول کاویان نژاد، نوشین هادی زاده، رقیه محمدتقی، فردین غریبی
    زمینه و هدف
    امواج الکترومغناطیس تلفن همراه بر سیستم های زیستی تاثیر دارد. این مطالعه به منظور تعیین اثر امواج الکترومغناطیس تلفن همراه روی فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، ضربان و آریتمی قلب انجام پذیرفت.
    روش بررسی
    در یک کارآزمایی بالینی دو سوکور 56 نفر از دانشجویان سالم دانشگاه علوم پزشکی کردستان در محدوده سنی 30-20ساله به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (29 نفر) و مواجهه (27 نفر) قرار گرفتند. در گروه مواجهه تلفن همراه کنار قلب قرار داده شد و در گروه کنترل از تلفن همراه فاقد کارکرد استفاده گردید. فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، ضربان قلب و الکتروکاردیوگرام اولیه ثبت شد. در مرحله یک (قبل از قرار دادن تلفن همراه)، مرحله دو (5دقیقه پس از قرار دادن تلفن همراه)، مرحله سه (بعد از 6بار زنگ زدن در حالت بدون صدا)، مرحله چهار (بعد از 17 دقیقه تماس) و مرحله پنج (بعد از 34 دقیقه تماس) متغیرها ثبت شد. مانیتور قلبی (لید2) در کلیه زمان ها از لحاظ وجود آریتمی سینوسی، برادیکاردی سینوسی، بلوک سینوسی، بلوک گره دهلیزی بطنی و انقباض زودرس دهلیزی و بطنی بررسی شد.
    یافته ها
    فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب در هیچ یک از مراحل بین دو گروه از نظر آماری معنی دار نبود. میزان آریتمی سینوسی در مراحل 4 و 5 در گروه مواجهه بیشتر بود؛ اما فقط در مرحله 4 تفاوت آماری معنی داری با گروه کنترل داشت (P<0.05).
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که امواج الکترومغناطیس تلفن همراه در مکالمات 17 دقیقه ای باعث آریتمی سینوسی می شود. باتوجه به اهمیت پیشگیری از اثرات تلفن همراه در ایجاد آریتمی قلبی توصیه می گردد که تلفن همراه دور از قلب قرار گرفته و زمان استفاده از آن کاهش یابد.
    کلید واژگان: تلفن همراه, آریتمی, فشار خون, ضربان قلب}
    Rasool Kavyannejad, Noshin Hadizade, Roghaye Mohammad Taghi, Fardin Gharibi
    Background And Objective
    Electromagnutic field of cell Phones may affect the biological systems. This study was done to evaluate the effect of electromagnutic field of mobile phones on blood pressure, heart rate and arytmia on students of Kurdistan University of Medical Science, in West of Iran.
    Materials And Methods
    In a randomized, double-blind clinical Trial, 56 young healthy volunteers with 20-30 years age were divided in two groups: expousure (n=27) and control (n=29). Cell phone was kept in front of the heart. Non functional cell phone was used in the control group. Systolic and diastolic blood pressure, heart rate and basic ECG were recorded. The Parameters were recorded in stage one (before set on cell phone), stage two (the first 5minutes), stage three (6minutes,with silent ringing), stage four (after 17min conection) and stage five (after 35 min conection). In all Stages, it was evaluated by cardiac monitoring (Lead2) for the presence of (sinus arryhthmia, sinus bradycardia, SA block, AV block, PAC and PVC).
    Results
    Systolic and diastolic blood pressure and heart rate did not show to have any significant differences between two groups in any stages. Rate of sinus arryhthmia was higher in expousure group at stages four and five, but only in stage four, this difference was shown to be significant (P<0.05).
    Conclusion
    The findings of this study showed that, electromagnetic of cellular phone cause sinus arryhthmia after 17 minute connection, to prevent the side effect of cell phone, we suggest that, cell phone set distant away from heart and reduce the connection time.
    Keywords: Cell Phone, Arryhthmia, Heart Rate, Blood Pressure}
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال