رضا فتوحی قزوینی
-
میزان سرمای دریافتی و تجمع گرمایی که از عوامل اصلی و تاثیر گذار در گلدهی و تولید محصول در درختان میوه مناطق معتدله هستند، تحت تاثیر تغییرات اقلیمی و نوسانات دمایی قرار دارند. در این پژوهش نیاز سرمایی جوانههای گل در کیوی فروت رقم هایوارد بر اساس مدل های دینامیک و ساعت سرمایی و نیاز گرمایی بر اساس مدل درجه ساعت رشد (GDH) بررسی شد. نتایج نشان داد که وقوع دمای بالا در مرحله تورم جوانه و یا پنبه زنی مراحل فنولوژی جوانه ها را نسبت به شاهد تسریع کرد. همچنین کاهش سرما و برطرف نشدن کامل نیاز سرمایی منجر به تاخیر مراحل فنولوژی جوانه شد. بهعلاوه یک ارتباط خطی و معنادار بین نیاز گرمایی و سرمایی برای شکفتن جوانه ها وجود دارد. بنابراین، در کیویفروت رقم هایوارد زمان گلدهی بهطور معنا داری تحت تاثیر برهمکنش سرمای دریافتی و تجمع گرمایی قرار گرفت. در قلمههایی که 954 و 1194 ساعت سرما دریافت کردند، نیاز گرمایی برای شکفتن جوانههای رویشی بهترتیب 10543 GDH و 8251 GDH بود. با تداوم دریافت سرما در جوانه ها، نیاز گرمایی برای شکفتن آنها کاهش یافت و گلدهی در دورههای کوتاهتری انجام شد. همچنین نتایج نشان داد مقدار تامین نیاز سرمایی بر درصد شکفتن جوانهها و تعداد گل تشکیل شده موثر است. در کیوی فروت رقم هایوارد نیاز سرمایی برای شکفتن حداکثری جوانههای رویشی حدود 725 ساعت سرما و برای حداکثر گلدهی بیش از 954 ساعت سرما بود.
کلید واژگان: شکوفایی جوانه, نیاز سرمایی, مدل دینامیک, سقط گل هاClimate change has affected the rates of chilling and heat accumulation, which are vital for flowering and production in temperate fruit trees. In this study, the chilling requirement of kiwifruit was analyzed by using the dynamic (CP) and chilling hours (CH) model, and the heat requirement was analyzed by using the growing degree Hours (GDH) model. The results shown that high temperatures at bud swell or woolly bud phase led to the acceleration of the different stages of bud phenology. Also, reduction of chilling requirement delays the events of bud phenology. In addition, a linear and significant relation was observed between chilling requirement and heat accumulation. So, the flowering time of kiwifruit cultivar “Hayward” was significantly affected by the timing and interaction of received chilling and heat accumulation. In the cuttings that received 954 and 1194 chilling hours, the heat requirement for breaking vegetative buds was 10543 GDH and 8251 GDH respectively. With cold-continuing, the heat requirement for breaking buds decreased, and flowering was done in shorter periods. The obtained results showed that the amount of chill recieved is effective in the percentage of bud break, and the number of flower buds formed. Also, the chilling requirements for maximum bud breaking were about 725 CH, and the chilling requirements for maximum flowering were above 954 CH in Hayward cultivar.
Keywords: Bud, Chilling Requirment, Dynamic Models, Flowers Abortion -
آب یکی از مهم ترین عوامل محدود کننده در تولید محصولات کشاورزی جهان به شمار می آید. هدف از انجام این آزمایش مطالعه اثر سطوح مختلف کم آبیاری و مالچ آلی بر عملکرد، بهره وری آب، وزن تر، درصد ماده خشک، سفتی، محتوای مواد محلول، اسید قابل تیتراسیون و شاخص کلروفیل سیب رقم گرانی اسمیت در زمان برداشت است. به این منظور آزمایش فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک کامل تصادفی با سه تکرار در سال 1398 اجرا شد. تیمار آبیاری در سطوح تامین 100، 75 و 50 درصد نیاز آبی درخت (ETc) و مالچ آلی در ضخامت های صفر، چهار، هشت و 12 سانتی متر اعمال شدند. نتایج نشان داد، بیشترین میانگین وزن تر میوه به سطوح تامین 75 و 100 درصد نیاز آبی اختصاص داشت و تیمار مالچ آلی در ضخامت هشت، چهار و 12 سانتی متر به ترتیب اختلاف معنی دار مثبتی در وزن تر میوه نسبت به شاهد داشتند. میانگین عملکرد در درختان مالچ پاشی شده 52/11 درصد بیشتر از درختان شاهد بود، بیشترین عملکرد در درختان تحت تیمار هشت سانتی متر مالچ به دست آمد. غلظت مواد محلول و سفتی میوه در 50 درصد آبیاری بهبود یافت. برهمکنش تیمار 8 سانتی متر مالچ آلی با 75 درصد آبیاری بیشترین مقدار اسید میوه را به خود اختصاص دادند. شاخص هر دو کلروفیل a و b با افزایش تنش خشکی کاهش و با کاربرد تیمار مالچ بهبود یافتند. به علاوه برهمکنش هر دو تیمار آزمایش، بهره وری آب و بهره وری اقتصادی در واحد سطح را افزایش داد.
کلید واژگان: تبخیر- تعرق, تنش خشکی, سیب”گرانی اسمیت“_ کیفیت میوهWater is one of the most important restrictive factors in the production of agricultural products worldwide. The aim of this research is to study the effects of different levels of irrigation and organic mulch on yield, water productivity, fresh weight, dry matter percentage, hardness, soluble solid content, titratable acid, and chlorophyll index of Granny Smith apple fruit at harvest. For this purpose, factorial experiment was performed in a randomized complete block design with three replications in 2019. Irrigation treatment were applied at supply levels of 100, 75 and 50 percents of tree water requirement (ETc) and organic mulch to thicknesses of zero, 4, 8 and 12 cm. The results showed that the highest average of fresh weights of fruit were allocated to 75 and 100 percent water supply levels and organic mulch treatment at thicknesses of 8, 4 and 12 cm had a significant positive difference in fresh weight of fruit compared to the control, respectively. The average yield of mulched trees was 11.52 percent more than control trees, the highest yield was obtained in treated trees with 8 cm of mulch. Fruit SSC and the firmness of fruit were improved at 50 percent irrigation. The interaction of 8 cm mulch treatment with 75 percent irrigation had the most amount of fruit acid. Both chlorophyll a, b and total decreased with increasing drought stress and improved with the application of mulch treatments .In addition, interaction of both experimental treatments, increased water productivity and benefit per drop unit area.
Keywords: Drought stress, evapotranspiration, Fruit quality, Granny Smith Apple -
خشکی یکی از مهمترین تنش های محیطی است که انواع گیاهان از جمله گیاهان زینتی را تحت تاثیر قرار می دهد. شناسایی و انتخاب ژنوتیپ های مقاوم گیاهان زینتی برای اجرای پروژه های فضای سبز ضروری به نظر می رسد. بدین منظور پژوهشی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با یازده ژنوتیپ رونده ارس، در دو سطح آبیاری (تیمار شاهد یا آبیاری و خشکی شدید) در آزمایشگاه پژوهشکده مرکبات و میوه های گرمسیری رامسر انجام شد. تنش خشکی موجب کاهش رنگیزه های فتوسنتزی در ژنوتیپ های مورد بررسی گردید. محتوای قندهای محلول، پرولین و پروتیین محلول کل در شرایط تنش خشکی افزایش یافتند و بیشترین افزایش نسبت به گیاهان شاهد در ژنوتیپ G3 به ترتیب 8/30 میلیگرم بر گرم وزن خشک، 5/30 میکروگرم بر گرم وزن خشک و 2/965 میکروگرم بر گرم وزن تر بدست آمد. همچنین بیشترین افزایش در میزان صفات پراکسید هیدروژن در ژنوتیپ G11، مالون دی آلدیید در ژنوتیپ G4 و نشت یونی در ژنوتیپ G10 نسبت به گیاهان شاهد مشاهده شد. بیشترین فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز در ژنوتیپ G3 (57/85 درصد)، محتوای فنل کل در ژنوتیپ G5 (09/181 درصد) و فلاونویید کل در ژنوتیپ G8 (46/98 درصد) مشاهده شد. ژنوتیپ G3 (رونده معمولی) بر مبنای بالا بودن مقادیر آنزیم سوپراکسید دیسموتاز، قندهای محلول، پرولین و پروتیین محلول نسبت به خشکی مقاومترین ژنوتیپ شناخته شد. ژنوتیپ G5نیز به دلیل افزایش فعالیت آنزیم سوپراکسید دیسموتاز و افزایش تولید فلاونویید کل در گروه ژنوتیپ های مقاوم قرار گرفت. بنابراین در ژنوتیپ های ارس افزایش متابولیت های سازگار و سیستم آنتی اکسیدانی، مکانسیم حفاظتی کارآمدی در برابر آسیب اکسیداتیو ناشی از تنش خشکی است.
کلید واژگان: ارس, تنش محیطی, سوپر اکسید دیسموتاز, متابولیت های سازگارIntroductionDrought is one of the most important environmental stresses that affects various plants such as ornamental plants. The identification and selection of ornamental tolerant genotypes is essential for landscape projects. Understanding the mechanisms that enable plants to adapt to drought stress can help to select the most tolerant genotypes for cultivation in arid and semi-arid regions.
Materials and MethodsFor this purpose, a research was conducted as a factorial experiment based on completely randomized design with eleven genotypes and two levels of irrigation (irrigation as Control and severe drought) at Ramsar Citrus and Tropical Fruits Research Institute.
Results and DiscussionThe first symptoms of drought stress were observed after 10 days in the Juniperus horizontalis (G1) genotype (the most sensitive genotype) and were not recovered and dried after 15 days. G3 and G5 genotypes (Ravande-mamouli and Ravande-setarei, respectively) showed drought stress after 28 days (most tolerant genotypes) and recovered at the end of the stress period after irrigation. Drought stress decreased photosynthetic pigments in studied genotypes. The content of soluble sugars, proline, and total soluble protein increased under drought stress conditions and the highest amount was observed in G3 genotype 30.8 mg g-1 DW, 30.5 μg g-1 DW, and 965.2 μg g-1FW, respectively. Under drought stress condition, the highest concentration of hydrogen peroxide, malondialdehyde and electrical conductivity were observed in G11, G4, and G10 genotypes respectively compared to control plants. In addition, the most enzyme activity of superoxide dismutase (85.57%), total phenol (181.09%) and total flavonoid (98.46%) was evaluated in G3, G5 and G8 respectively. Also, chlorophyll changes indicate the response of plants to environmental stresses such as drought during drought stress, the concentration of abscisic acid and ethylene increases, which stimulates the activity of the enzyme chlorophilase and causes chlorophyll degradation. The reduction of photosynthetic pigments under drought stress also seems to be related to changes in nitrogen metabolism to proline production and reduced chlorophyll synthesis because the precursor of chlorophyll and proline is glutamate. Furthermore, one of the biochemical changes that occur in plants under drought stress is the accumulation of ROS. Numerous reports have stated that drought stress increases ROS production. Drought-induced oxidative stress causes lipid peroxidation and membrane damage. It seems that in some genotypes with low levels of malondialdehyde, the membrane damage is severe and leads to more electrical conductivity. Genotypes with more electrical conductivity are more damaged by drought stress. In some genotypes, such as G2 and G11, there was a positive correlation between malondialdehyde content and electrical conductivity, but in others, such as G1, there was a negative correlation. Although the amount of malondialdehyde in this genotype is low, electrical conductivity is very high. In other words, this genotype should be a genotype sensitive to drought stress. The tolerance of the plant to various environmental stresses may be related to the level of activity of the enzymes responsible for scavenging ROS. The antioxidant response to water scarcity depends on the severity of stress and type of plant species. Therefore, different genotypes increased their antioxidant activity to reduce the effects of oxidative stress, and the high antioxidant activity was observed for G5 compared with other genotypes which can be contemplated as drought-tolerant genotype. The accumulation of compatible metabolites such as soluble sugars and proline in plants under drought conditions can help to protect them against stress. The proline and soluble sugars accumulation under stress conditions reduce lipid peroxidation and acts as a free radical scavenger. According to the results, drought stress induced accumulation of proline and soluble sugars in the genotypes of Juniperus and the highest accumulation of proline was related to G3. Therefore, this genotype can be introduced as drought-resistant genotype.
ConclusionThe results of the current study showed that drought stress significantly affected some biochemical parameters in all eleven genotypes. However, a variation in drought susceptibility was observed among genotypes. The studied genotypes in this experiment had different responses to drought stress and it seems that they utilized different mechanisms for stress tolerance. Genotype of G3 (Ravande -mamouli) was the most tolerant genotype to drought stress based on the highest levels of superoxide dismutase, soluble sugars, proline, and soluble protein. Genotype of G5 was also tolerant to drought stress with high superoxide dismutase activity and the largest amount of total flavonoid production. Therefore, increasing of compatible metabolites and antioxidant system are effective protective mechanisms against oxidative damage under drought stress.
Keywords: Compatible metabolites, environmental stress, Juniperus, Superoxide dismutase -
سابقه و هدف
کیوی یکی از مهمترین محصول صادراتی کشاورزی ایران است، طوری که هر ساله مقادیر زیادی از میوه کیوی ایران به خارج از کشور صادر می شود. پایین بودن درصد شکوفایی جوانه های زمستانه و بروز میوه های بدشکل از مهمترین عوامل کاهش بهره وری تاکستان های کیوی رقم هایوارد می باشند. زیرا میزان میوه صادراتی کیوی ارتباط مستقیم با درصد شکوفایی جوانه های زمستانه، تعداد گل ها در جوانه ها و درصد میوه های با شکل طبیعی دارد. بنابراین، هدف از این پژوهش، ارزیابی درصد شکوفایی جوانه ها و وقوع میوه های بدشکل در برخی از تاکستان های کیوی در دو منطقه تالش و رودسر، به ترتیب در غرب و شرق استان گیلان می باشد.
مواد و روش هااین آزمایش در قالب طرح کاملا تصادفی در نه تاکستان کیوی در دو منطقه شرق (رودسر) و غرب (تالش) استان گیلان، انجام گرفت. در هر تاکستان سه تاک کیوی رقم هایوارد یکنواخت انتخاب شدند و روی هر تاک چهار شاخه یکساله (کین) در دو جهت انتخاب ارزیابی شدند. خصوصیات آب و هوایی دو منطقه نیز مورد مطالعه قرار گرفت. درصد جوانه های شکوفا، تعداد گل به ازای هر جوانه زمستانه، درصد میوه های غیر طبیعی (درصد میوه های پهن، بادبزن) و مکان ظهور میوه های غیرطبیعی تعیین شدند.
یافته ها:
نتایج آزمون اورتوگونال نشان داد بین دو منطقه اختلاف معنی داری از نظر درصد جوانه های شکوفا، تعداد گل در هر جوانه و درصد میوه های غیرطبیعی (درصد میوه های پهن و درصد میوه های دوقلو) و ایندکس جوانه با میوه های پهن و بادبزنی وجود داشت. درصد جوانه های شکوفا شده در تاکستان های تالش (76/58-5/45%) و در رودسر (39/45-7/30%) متغیر بود. همینطور، درصد بروز میوه های بدشکل در تالش (85/5-04/2%) و در رودسر (5-1/2 %) بوده است. از نظر تعداد گل به ازای هر جوانه زمستانه کیوی در تاکستان های مختلف مورد مطالعه به طور معنی داری متفاوت بود. در تاکستان های تالش این میزان بین (1.81-2.59) و در رودسر (1.78-1.18) متغیر بود. تفاوت معنی داری بین تاکستان ها مختلف از نظر طول شاخه یکساله (کین)، قطر کین، میانگین تعداد جوانه در کین، درصد جوانه های شکوفا، تعداد گل در جوانه زمستانی، درصد میوه های پهن و دوقلو وجود داشت. مکان تشکیل میوه های پهن و بادبزنی بر روی یک کین بدون توجه به تاکستان ها تقریبا مشابه بود، اما تشکیل میوه های دوقلو بسته به نوع تاکستان متفاوت بود. در شاخه های سال جاری، بیشترین درصد میوه های پهن و بادبزنی در گره 2و3 و میوه های دوقلو و سه قلو در گره های1و2 مشاهده شد.
نتیجه گیریدر مجموع، نتایج نشان می دهد درصد شکفتن جوانه ها و بروز میوه های بدشکل بسته به شرایط محیطی و عوامل باغی متغیر می باشد. این عوامل با تاثیر گذاشتن روی فیزیولوژی تاک می تواند سبب افزایش بروز این نابسامانی ها در کیوی رقم هایوارد شود.
کلید واژگان: گل های غیر طبیعی, میوه های پهن, میوه های تجارتیBackground and objectivesKiwifruit is one of the main exportable agricultural products, during which large quantity of kiwifruit was annually exported from Iran. Low percentage of winter bud break and malformed fruits incidence is the main factors for low productivity in Hayward Kiwifruits. Because the exportable fruits quantity was positively correlated with bud break percentage, flower number and normal fruits percentage. Therefore, the main objective of current study is to evaluate bud break and malformed incidence percentage in some kiwifruit vineyards in Talesh and Rudsar in West and East of Guilan province respectively.
Materials and methodsThis experiment was conducted as a completely randomized design in nine kiwifruit vineyards in both east (Rudsar) and west (Talesh) of Guilan province. Three uniform Hayward kiwifruit vines with four canes were selected in each vineyard. Climate conditions in two regions were also studied. Bud break percentage, flower number per winter bud, aberrant fruit percentage (flat and fan fruit percentage) and bud index for aberrant fruits was investigated.
ResultsThe results of orthogonal test showed that there is a significant difference between two regions for bud break percentage, flower number per bud and malformed fruits percentage (flat and double fruit percentage) and bud index for flat and fan fruits. Bud break percentage varied (45.5-58.76%) in Talesh vineyard and (30.7-45.39%) in Roodsar. Furthermore, aberrant fruits percentage was (2.04-5.85%) in Talesh and (2.1-5%) in Roodsar. There were significantly different in terms of the number of flowers per kiwi winter bud in different vineyards. This value varied between (1.81-2.59) and in Rudsar (1.78-1.18). There was a significant difference between different vineyards in terms of cane diameter, average number of buds in cane, percentage of flowering buds, number of flowers in winter buds, percentage of flat and fan fruits. The incidence place of flat and fan fruits on the canes was the same independently to vineyards, but double fruit formation place was dependently to vineyard. The most flat and fan shape fruits was found on node 2 and 3 of current season shoot, however, double and triple fruits incidence was found in node 1 and 2.
ConclusionOverall, the results showed that bud break percentage and aberrant fruits incidence was varied to environmental condition and orchard practices. These conditions caused disorders incidence in Hayward kiwifruit by affecting on vine physiology
Keywords: Aberrant Flowers, Flat Fruits, Exportable Fruits -
کمبود بر می تواند عامل محدودکننده تشکیل گل و میوه در برخی از باغ های زیتون باشد. زمان مناسب محلول پاشی با این عنصر در مناطق کشت و در رقم های مختلف نیاز به بررسی بیشتر دارد. در این پژوهش تاثیر محلول پاشی با غلظت بهینه بر 350 میلی گرم بر لیتر در مراحل فنولوژیکی شامل: بعد از برداشت میوه در پاییز (مرحله اول)، تمایزیابی جوانه گل در زمستان (مرحله دوم)، زمان شکوفایی گل در بهار (مرحله سوم)، به طور مجزا یا در ترکیب مراحل با یکدیگر، بر گلدهی و تشکیل میوه رقم های زیتون بلیدی، میشن و کرونایکی بررسی شد. ویژگی های شمار گل آذین، شمار کل گل، درصد گل کامل، درصد گل ناقص، تشکیل میوه نهایی، تندش دانه گرده و محتوای بر برگ و گل آذین ارزیابی شدند. محلول پاشی با بر، تندش دانه گرده را در هر سه رقم زیتون نسبت به شاهد افزایش داد. محلول پاشی در مرحله اول و مرحله اول با دوم سبب افزایش شمار گل آذین و کل گل در رقم کرونایکی و در ترکیب هر سه مرحله باعث افزایش شمار این ویژگی های در رقم میشن شد. رقم بلیدی در محلول پاشی مرحله دوم و ترکیب مرحله دوم با سوم و رقم کرونایکی در مرحله سوم دارای بیشترین درصد گل کامل بودند. بیشترین درصد تشکیل میوه در ترکیب مراحل اول با سوم و دوم با سوم در رقم کرونایکی و در ترکیب هر سه مرحله در رقم میشن مشاهده شد. محلول پاشی در ترکیب مرحله دوم با سوم سبب افزایش محتوای بر برگ و گل آذین در هر سه رقم گردید.
کلید واژگان: زیتون, تندش دانه گرده, گل آذین, بر, تشکیل میوهBoron deficiency can be a limiting factor for flowers and fruits formation in some olive orchards. The appropriate time of boron foliar application in different areas and cultivars needs more investigations. This study was conducted to investigate the effects of spraying with an optimum concentration of boron (350 mg/l) at different phenological stages: after fruit harvest in autumn (first stage), the onset of flower bud formation in winter (second stage), during anthesis in spring (third stage), alone or in combination, on flowering and fruit formation in three olive cultivars (Bella di, Mission and Koroneiki). The characteristics such as inflorescences number, total flowers number, complete and incomplete flowers percent, final fruit-set, percentage of pollen germination, and leaf and inflorescence boron content were evaluated. Boron spraying increased the percentage of pollen germination in all three cultivars compared to control. Spraying in first stage and in combination of the first and the second stages increased the total number of flowers and inflorescences in Koroneiki and in combination of all three stages increased these characteristics in Mission. Bella di with spraying in second stage and in combination of second and third stages, and Koroneiki in third stage had the highest percent of complete flowers. The highest percent of fruit-set was observed in combination of the first and the third stages, and in combination of the second and the third stages in Koroneiki and then in combination of all three stages in Mission. Spraying in combination of the second and the third stages increased leaf and inflorescence boron contend in all three cultivars.
Keywords: Olive, Pollen germination, Inflorescences, Boron, Fruit-set -
کم آبیاری یکی از شیوه های موثر افزایش کارایی مصرف آب در باغ های میوه مناطق خشک و نیمه خشک می باشد. در این پژوهش، تاثیر کم آبیاری (75 و 50% نیاز تبخیر و تعرق) بر آلو ژاپنی رقم فرایر در دو مرحله سخت شدن هسته و پس از برداشت میوه ها بر ویژگی های رشدی و همچنین عملکرد و کیفیت میوه در زمان برداشت و در پایان دو ماه نگه داری در سردخانه بررسی شد. نتایج نشان داد کم آبیاری سبب کاهش معنی دار تعداد گره، طول میانگره و رشد طولی شاخه ها شد، اما تاثیر کم آبیاری در کاهش رشد طولی شاخه ها در مرحله پس از برداشت میوه به طور معنی داری بیشتر بود. تراکم گلدهی و تشکیل میوه درختان آلو در سال بعد زیر تاثیر تیمار کم آبیاری قرار نگرفتند. میزان عملکرد کل و میوه های بازارپسند در تیمار %50 نیاز تبخیر و تعرق به طور معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت، اما تفاوتی بین شاهد و تیمار 75% مشاهده نشد. کم آبیاری تاثیری بر درصد ماده خشک میوه ها نداشت، اما سفتی بافت میوه هایی که 75% نیاز آبی شان را دریافت کردند (3/2 کیلوگرم بر سانتی متر مربع) به طور معنی داری در پایان دوره انبارمانی بیشتر از تیمار50% و شاهد (به ترتیب2/1، 85/1 کیلوگرم بر سانتی متر مربع) بود. کمترین میزان SSC و TA در زمان برداشت و نیز در پایان دوره انبارمانی در تیمار 50% مشاهده شد. در مجموع، آبیاری با 75% نیاز تبخیر و تعرق بدون آنکه باعث کاهش عملکرد شود و با صرفه جویی در مصرف آب، توصیه می شود.
کلید واژگان: آبیاری, سخت شدن هسته, پس از برداشت, رشد رویشی, سفتی بافتDeficit irrigation is one of the effective methods for increasing water use efficiency in fruit orchards under arid and semiarid climates. In this study, the effects of deficit irrigation (50 and 75% ETc) during pit hardening and after harvest on growth characteristics and fruits yield and quality of Japanese plum trees cv. Friar were studied during two consecutive years. The results showed deficit irrigation reduced the number of nodes as well as the length of nodes and shoots. However, the effect of deficit irrigation on reducing shoot length was significantly high, when applied after fruits harvest. Flowering density and fruit set percentage in the following year were not affected by RDI. Total fruit yield and acceptable fruits of 50 ETc was significantly lower than control, but no significant difference was found for control and 75% ETc. Deficit irrigation have no significant impact on fruit dry matter but fruit firmness of 75% ETc (2.3 kg/cm2) at the end of the storage was significantly higher than 50% and control (1.2 and 1.85 kg/cm2). The lowest SSC and TA were found in fruits at the end of the storage when irrigated with 50% ETc. Overall, irrigation with 75 ETc is recommended because of saving water and without negative effect on fruit yield.
Keywords: Firmness, Irrigation, Pit Hardening, Postharvest, Vegetative Growth -
حدود 75 درصد وسعت کشور ایران مناطق خشک و نیمه خشک است؛ بنابراین استفاده از روش های آبیاری با بازده بالا در بخش کشاورزی حائز اهمیت است. به منظور مطالعه اثر کم آبیاری تنظیم شده (RDI) و سوپرجاذب (SA) بر کیفیت انبارمانی میوه آلو ژاپنی Prunus salicina)) رقم سانتاروزا، درختان از مرحله سخت شدن هسته (7 هفته بعد از تمام گل) در شرایط سه سطح آبیاری(ETc100%، ETc 75% و ETc 50%) و چهار سطح سوپرجاذب (صفر، 100، 200 و 300 گرم، برای هر درخت)، در قالب طرح فاکتوریل (طرح پایه CRD) با سه تکرار قرار گرفتند. میوه ها پس از برداشت در مرحله رسیدن به مدت یک ماه در دمای 4 درجه سانتی گراد و رطوبت نسبی بالای 80 درصد نگهداری شدند. سپس برخی ویژگی های کیفی آنها مورد ارزیابی قرار گرفت. کم آبیاری سبب افزایش سفتی بافت میوه گردید. فلاونوئیدهای میوه نیز تحت تاثیر کم آبیاری تنظیم شده افزایش معنی داری پیدا کرد. درحالیکه سطوح کم آبیاری و غلظت های مختلف سوپرجاذب تاثیر معنی داری بر میزان SSC، TA و SSC/TA میوه ها در مقایسه با شاهد نداشتند. برهمکنش اثر تیمارهای کم آبیاری تنظیم شده و سوپرجاذب بر میزان آب میوه، فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی معنی دار بود. آب میوه در اثر تیمار کم آبیاری کاهش یافت؛ ولی تیمار سوپرجاذب به صورت معنی داری آب میوه را افزایش داد. فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه که در شرایط تنش ملایم کم آبیاری افزایش یافته بود با کاربرد سوپرجاذب به صورت معنی داری کاهش یافت.کلید واژگان: پس از برداشت, تنش, سفتی بافت میوه, ظرفیت آنتی اکسیدانی, مواد جامد محلولAbout 75 percent of Iran`s land is arid and semi-arid. Hence, the use of high-efficiency irrigation methods in agriculture will be important. In order to study the effects of both regulated deficit irrigation (RDI) and super absorbent (SA) on the storage quality of Japanese plum fruits (Prunus salicina cv. Santarosa), an experiment was conducted under factorial design with three replicates. Plum trees from the pit-hardening period (seven weeks after full bloom) were exposed to RDI treatments; 100%, 75% and 50% of seasonal crop evapotranspiration (ETc) and four super absorbent treatments including 0, 100, 200 and 300 g (per tree). Harvested fruits at the ripening stage were stored at 4ᵒC in 80% relative humidity for one month, then, some quality characteristics of fruits were evaluated. The firmness of fruits tissues and total flavonoids in RDI treated plants was higher than the control fruits. However, RDI levels and different concentrations of super absorbents did not show significant effects on the TA, SSC and SSC/TA when compared to controls. The interaction of treatments increased fruit juice, total phenol and antioxidant capacity significantly. Fruit juice decreased by RDI and increased due to SA, and while total phenol and antioxidant capacity of fruit under RDI was considerable, SA application could reduce both traits significantly.Keywords: Antioxidant capacity, fruit firmness, post-harvest, soluble solid concentration, stress
-
روغن زیتون یکی از قدیمی ترین روغن های گیاهی بوده و ششمین منبع تامین روغن جهان است. عوامل مختلفی به ویژه رقم و اقلیم، کیفیت روغن زیتون را تحت تاثیر قرار می دهند؛ بنابراین پژوهش حاضر به منظور ارزیابی کیفیت روغن پنج رقم در ایستگاه تحقیقات زیتون طارم -زنجان در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 1395 اجرا شد. میوه های ارقام زرد، کالاماتا، کایسی، کرونائیکی و آربکین در شاخص رسیدگی 3-4 برداشت و بلافاصله پس از برداشت استخراج روغن انجام شد و برخی خصوصیات کیفی روغن زیتون مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که در بین ارقام مورد بررسی، کایسی دارای پایین ترین عدد یدی و ارزش پراکسید و در عین حال بالاترین مقدار K232، کارتنوئید کل، فنل کل، اولئیک اسید و نیز نسبت اولئیک اسید به لینولئیک اسید روغن زیتون بود. هم چنین در ارزیابی ترکیبات اسید چرب روغن زیتون، مشخص شد که کرونائیکی بالاترین مقدار ایکوسنوئیک اسید، آراشیدیک اسید و لینولئیک اسید را دارا بود. بیشترین مقدار کلسترول و دلتا. 7. اونسترول در رقم زرد مشاهده گردید؛ در حالی که کالاماتا دارای بیشترین میزان استیگماسترول، بتاسیتوسترول و دلتا.5. 24. استیگماستادینول بود. با توجه به نتایج به دست آمده در بین ارقام مورد مطالعه، می توان رقم کایسی را بر اساس کیفیت روغن زیتون به عنوان رقم مناسب برای شرایط آب و هوایی منطقه طارم معرفی کرد.کلید واژگان: ارزش پراکسید, اسیدهای چرب, اولئیک اسید, ترکیبات استرولی, فنل کلOlive oil is one of the oldest known vegetable oils and ranking sixth source in the world production. Many factors, particularly the cultivar and climate affect olive oil quality. Therefore, present study was conducted to evaluate the oil qulity of five olive cultivars in Tarom olive research station of Zanjan based on completely randomized design with three replications in 2016. Fruits of Zard, Kalamata, Kayssi, Koroneiki and Arbequina cultivars were harvested at 3- 4 maturity index and immediately after harvest oil extraction was performed and some qualitative characteristics of olive oil were evaluated. Results showed that among the studied cultivars, Kayssi had the lowest iodine and peroxide value, and at the same time had the highest K232, total carotenoid, total phenol, oleic acid and also oleic to linoleic acid ratio of olive oil. Moreover, in the evaluation of the fatty acid composition of olive oil, it was revealed that Koroneiki had the highest eicosenoic acid, arachidic acid and Linoleic acid. The highest amount of cholesterol and Δ7-avenasterol was observed in Zard cultivar, while Kalamata had the highest stigmasterol, β-sitosterol and Δ5-24-stigmastadienol. According to the obtained results, among the studied cultivars according to quality of olive oil Kayssi cultivar can introduce as a suitable cultivar for Tarom weather conditions.Keywords: Fatty acids, oleic acid, peroxide value, sterol compounds, total phenol
-
حفظ کیفیت میوه با استفاده از تیمارهای فیزیکی به جای شیمیایی هدف برخی پژوهشگران و مطلوب مصرف کنندگان است. در این پژوهش، اثر تیمار دمایی بر ترکیبات زیست فعال و ظرفیت آنتی اکسیدانی گوشت و پوست میوه ی دو رقم پرتقال خونی مورو و سانگینلو در مرحله پس از برداشت بررسی شد. میوه ها با دمای °C 12 (یک هفته) ، °C 20 (سه روز) و °C 30 (دو روز) پیش تیمار شدند و سپس به مدت 60 روز در انبار با سردخانه با دمای °C 5 و رطوبت 85 درصد قرار داده شدند. بعلاوه یک گروه از میوه های پیش تیمار نشده در همان شرایط سردخانه به عنوان شاهد و گروهی دیگر در انبار معمولی قرار داده شدند. سپس ترکیبات زیست فعال و ظرفیت آنتی اکسیدانی میوه ها طی روزهای صفر، 30 و 60 اندازه گیری شد. نتایج نشان داد میزان فنل کل گوشت میوه های تیمار دمایی شده تا روز 30 انبارداری در مقایسه با شاهد افزایش نشان داد ولی در پایان انبارداری میزان آن به پایین تر از تیمار شاهد رسید. میزان فلاونوئید کل نیز در پاسخ به تیمارهای دمایی نسبت به شاهد افزایش یافت. تیمارهای دمایی روی میزان آسکوربیک اسید و کاروتنوئید کل تاثیر معنی داری نداشت، ولی میزان آنتوسیانین کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی را نسبت به شاهد افزایش داد. حداکثر میزان آنتوسیانین در ارقام مورو و سانگینلو به ترتیب با مقدار 23/3 و 57/1 میلی گرم در لیتر در دمای °C 30 مشاهده شد. در مجموع، می توان استفاده از تیمار دمایی °C 30 (برای دو روز) را برای حفظ و یا افزایش ترکیبات زیست فعال پرتقال های خونی طی انبارداری توصیه کرد.کلید واژگان: انبارداری, تیمار دمایی, ظرفیت آنتی اکسیدانی, مرکباتMaintaining fruit quality by using physical treatments instead of chemical is the goal of some researchers and is desirable to consumers. In this study, effect of heat treatments on fruit bioactive compounds and antioxidant capacity of two blood orange varieties (‘Sanguinello’ and ‘Moro’) were evaluated at postharvest stage. The fruits were pre-treated in an incubator at 12°C (1 week), 20°C (3 days) and 30°C (2 days) and then were stored in cold storage with 5°C and 85% RH for 60 days. One group of un-treated fruits was also placed in cold storage as control and other group was kept in common storage. Then, their bioactive compounds and antioxidant capacity were evaluated at 0, 30 and 60 days. Result showed that, the total phenol content of treated fruits plup increased up to 30 days of storage as compared with control, but at the end of storage its amount was lower than the control. Total flavonoids also increased in response to heat treatments compared to control. Heat treatments had no significant effect on ascorbic acid and carotenoid contents. While, the anthocyanin and antioxidant capacity were significantly increased compared to the control by heat treatments. The maximum amount of anthocyanin was observed in Moro and Sanginlo varieties with the amount of 3.23 and 1.57 mg / L at 30 °C, respectively. In general, it is possible to use heat treatment (30 °C for two days) to maintain or increase the bioactive compounds of blood oranges during storage.Keywords: Antioxidant capacity, Citrus, Heat treatment, storage
-
کادمیم یک فلز سنگین آلاینده خاک و آب است. جهت بررسی توانایی تحمل و پالایش کادمیم خاک به وسیله گیاه سرخارگل، آزمایشی در قالب طرح به طور کامل تصادفی و در شرایط گلخانه ای و در گلدان های محتوی خاک آلوده به غلظت های صفر، 5، 10، 15، 20 و 25 میلی گرم کادمیم نیترات (Cd(NO3)2) در کیلوگرم خاک طراحی گردید. اندازه گیری جذب کادمیم توسط ریشه و اندام هوایی نشان داد که با افزایش غلظت کادمیم، جذب توسط گیاه افزایش (شاخص تجمع) و توانایی انتقال کادمیم از ریشه به اندام هوایی (شاخص انتقال) کاهش نشان داد. افزایش کادمیم سبب کاهش 13، 15، 37 و 19 درصدی تعداد برگ، طول گیاه، وزن تر و خشک اندام هوایی شد، اما با افزایش 18 و 22 درصدی وزن تر و خشک ریشه، مقاومت بالایی نسبت به کادمیم مشاهده شد. اندازه گیری ویژگی های مرتبط با گلدهی نشان دهنده گلدهی در غلظت های مختلف کادمیم بود. با افزایش غلظت کادمیم کلروفیل کاهش یافت در حالی که افزایش آنتوسیانین، کاروتنوئید و برخی شاخص های تحمل مانند قند کل و پرولین معنی دار بود. هم چنین، افزایش کادمیم در خاک سبب افزایش 11 درصدی نشت یونی و کاهش 43 درصدی ظرفیت آنتی اکسیدانی شد. به طورکلی، سرخارگل ضمن مقاومت بالا در برابر کادمیم، توانایی پالایش خاک آلوده به کادمیم را تا غلظت 25 میلی گرم در کیلوگرم داشت.کلید واژگان: سرخارگل, عنصرهای سنگین, گیاه پالایی, زیست پالایی, شاخص تجمع, شاخص انتقالCadmium is a heavy metal that contaminates water and soil. In order to study on soil cadmium tolerance and remediation ability of Echinacea purpurea, a greenhouse experiment in a completely randomized design was conducted by pots filled with soil and cadmium nitrate [Cd(NO3)2] in concentrations of 0, 5, 10, 15, 20, 25 mg kg-1. The results showed that with the addition of cadmium in the soil, cadmium uptake by roots and aerial parts (bioconcentration factor) was increased while the ability of cadmium transfer from root to shoot (translocation factor) was decreased. Increasing the concentration of cadmium resulted in 13, 15, 37 and 19 percent reduction in leaf number, plant length, shoot fresh and dry weight, but with an increase of 18 and 22 percent root fresh and dry weight, high resistance to cadmium was observed. Flowering indices exhibited flowering ability of E. purpurea in different concentration of cadmium. Total chlorophyll content declined by increasing cadmium concentration, while anthocyanin, carotenoid and some tolerance indicators such as total sugars and proline elevated significantly (P<0.05). In addition, higher concentrations of soil cadmium caused 11 percent increment in electrolyte leakage and 43 percent decrement in antioxidant capacity. Overall, E. purpurea with high resistance to cadmium had an ability to remediate cadmium-contaminated soil with concentration up to 25 mg kg-1.Keywords: Coneflower, Heavy metals, Phytoremediation, Bioremediation, Bioconcentration factor, Translocation factor
-
درختان مرکبات دمای پایین و زهکشی ضعیف خاک را به خوبی تحمل نکرده و در صورت پرورش آن ها در مناطق گرم در معرض تاثیر زیانبار خشکی قرار می گیرند. این پژوهش، به منظور بررسی تاثیر خشکی بر محتوای نسبی آب برگ، نشت یونی، میزان تجمع مالون د آلدیید، کربوهیدرات محلول کل و عنصرهای پتاسیم و کلسیم در دانهال های نوسلار نژادگان (ژنوتیپ) طبیعی مرکبات به همراه دو پایه حساس و مقاوم به خشکی به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه ای انجام شد. عامل ها شامل ده نژادگان مختلف و تیمار های آبیاری کامل (شاهد) و تنش شدید (قطع آبیاری) بودند. نتایج بررسی هانشان داد، پونسیروس به دلیل نشت یونی پایین تر (85/31 درصد)، تجمع کمتر مالون دآلدیید (4/134 نانومول بر گرم وزن خشک برگ) و در نتیجه پراکسیداسیون کمتر چربی (لیپید)ها و میزان کلسیم بالاتر (57 میلی گرم بر گرم وزن خشک برگ) نسبت به دیگر نژادگان ها متحمل به خشکی و راف لمون به دلیل تجمع بیشتر مالون دآلدیید (9/356 نانومول بر گرم وزن خشک برگ) و در نتیجه پراکسیداسیون بیشتر چربی ها، نشت یونی بالا (43/69 درصد) و میزان پایین تر کلسیم (63/32 میلی گرم بر گرم وزن خشک برگ) در مقایسه با دیگر نژادگان ها، حساس به خشکی هستند. همچنین نژادگان طبیعی شل محله به دلیل نشت یونی بالا (17/77 درصد) و تجمع پایین کربوهیدرات محلول کل (45/48 میلی گرم بر گرم وزن خشک برگ)، پس از راف لمون در رتبه بعدی حساسیت قرار داشت. بنابراین با توجه به مقایسه میانگین ها و همبستگی خوب نشت یونی با دوره بقا، می توان آن را به عنوان نشانگر فیزیولوژی مناسب در مبحث تحمل به خشکی معرفی کرد.کلید واژگان: قطع آبیاری, مالون د آلدیید, محتوای نسبی آب برگ, نژادگان ناشناخته, نشت یونیCitrus tolerate low temperature and weak drainage. Growing citrus in warm regions, expose them to drought. This research was conducted to investigate drought effect on relative water content, ion leackage, malondialdehyde, soluble sugars, potassium and calcium nutrients in nucellar seedlings of citrus natural genotypeswith two susceptible and tolerant rootstocks in factorial test based on randomized completely design with three replications in glasshouse conditions. Factors included commercial Citrus genotypes and two level of irrigation (optimum irrigation and withholding irrigation). The results showed that Poncirus because of lower ion leakage (31.85 %), lower malondealdehyde accumulation (134.4 nm/gdw) and higher calcium content (57 mg/gdw) compared with other genotypes was more tolerant to drought. Rough lemon because of higher malondealdehyde accumulation (356.9 nm/gdw), high ion leakage (69.43 %) and lower calcium content (32.63 mg/gdw) compared with other genotypes, was susceptible to drought. Genotype of Shelmahalleh because of high ion leakage (77.17 %) and slight total soluble carbohydrate accumulation was susceptible to drought after Rough lemon. Therefore, we could consider ion leakage as a proper physiological marker for drought tolerance with regard to means comparison and its good correlation to survival time.Keywords: Ion leakage, leaf relative water content, malondialdehyde, unknown genotype, Withhold irrigation
-
اثر همزمان کم آبیاری تنظیم شده و سوپرجاذب بر رشد رویشی، عملکرد و کیفیت میوه آلوی ژاپنی رقم سانتاروزادر آبیاری درخت های میوه، استفاده از روش کم آبیاری تنظیم شده و نیز بهبود شرایط نگهداری آب خاک مهم است. به همین منظور در آزمایشی اثرهای هر دو کم آبیاری تنظیم شده و سوپرجاذب همزمان بر رشد رویشی، عملکرد، مقدار میوه بازارپسند و برخی ویژگی های کیفی میوه درخت های آلو ژاپنی Prunus salicina)) رقم سانتاروزا بررسی شد. در مرحله سخت شدن هسته، درخت ها با سه سطح کم آبیاری شامل 100، 75 و 50% تبخیر و تعرق گیاه (ETc) و چهار سطح سوپرجاذب صفر، 100، 200 و300 گرم (برای هر درخت) تیمار شدند. در کم آبیاری تنظیم شده تفاوت رشد رویشی درخت ها در مقایسه با شاهد معنی دار بود و مقدارهای مصرفی سوپرجاذب هم مانع از کاهش رشد رویشی نبود. مقدار عملکرد، پس از کم آبیاری تنظیم شده ی 75% کاهش معنی داری پیدا نکرد ولی در سطح 50% به صورت معنی داری کاهش یافت. مقدار عملکرد در شاهد و تیمارهای 75% و 50% به ترتیب 47 و 15/46 و 50/35 کیلوگرم در هر درخت بود. در حالی که مقدار میوه بازارپسند در تیمار کم آبیاری تنظیم شده ی 75% در مقایسه با شاهد افزایش یافت. تیمار کم آبیاری تنظیم شده تاثیر معنی داری روی اسید قابل تیتراسیون و ماده های جامد محلول، نسبت ماده های جامد محلول به اسیدیته و منیزیم در مقایسه با شاهد نداشت. مقدار کلسیم به دنبال کم آبیاری تنظیم شده افزایش محسوسی پیدا کرد و بیشترین مقدار کلسیم میوه های آلو در کم آبیاری تنظیم شده ی 50% مشاهده شد. به علاوه، مقدار فنل کل، ظرفیت آنتی اکسیدانی و سفتی میوه های کم آبیاری در مقایسه با میوه های درخت های شاهد به طور معنی داری افزایش یافت. در این پژوهش، برهمکنش اثرهای تیمارهای کم آبیاری تنظیم شده و سوپرجاذب فقط برای فنل کل معنی دار بود.کلید واژگان: آلو, سوپرجاذب, کم آبیاری, ویژگی های فیزیولوژیکUsing of Regulated Deficit Irrigation (RDI) and improved water holding of soil are very important in irrigation of fruit trees. For this purpose, the effects of both RDI and super-absorbent (SA) were studied on the vegetative growth, yield and amount of marketable fruit and some quality characteristics of Japanese plum (Prunus salicina cv. Santarosa). The trees were exposed to three RDI levels including 100% ETc, 75% ETc, 50% ETc and four super-absorbent levels of zero, 100, 200, and 300 grams/tree at the pit hardening stage. In RDI, the difference of vegetative growth compared to control trees was significant and the SA treatments could not compensate for the decrease of vegetative growth. The amount of yield was not affected under the influence of 75% ETc, but at the 50% ETc level, it decreased significantly. The yield of control, 75% ETc and 50% ETc treatments were 47, 46.15 and 35.50 kg/tree respectively. However, comparing between control and other levels of RDI showed that the amount of marketable fruit increased in 75% Etc. In addition, the irrigation levels were not effective on soluble solid content (SSC), titrable acidity (TA), SSC/TA and the magnesium (Mg) concentration. While, the concentration of fruit calcium increased considerably under RDI and the highest amount of Ca was observed at 50% Etc. The quality characteristics such as total phenol, firmness and antioxidant potential of fruits increased by lower irrigation than the control fruits. In this study, the interaction effects of RDI and SA treatments were significant only for total phenol trait.Keywords: Plum, Super absorbente, Deficit irrigation, Physiological characteristics
-
با توجه به پرورش مرکبات در اقلیم های گرمسیری و نیمه گرمسیری که اغلب در معرض خشکی قرار می گیرند پژوهشی برای بررسی پاسخ برخی از پایه های بذری مرکبات به خشکی، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار و دو دانهال در هر واحد آزمایشی در شرایط گلخانه انجام شد. عامل اول شامل پنج پایه مختلف مرکبات و عامل دوم تیمار های آبیاری شامل آبیاری بهینه (حفظ رطوبت بستر در حد ظرفیت گلدانی) و تنش شدید (قطع آبیاری به مدت شش هفته) بودند. نتایج نشان داد در شرایط تنش خشکی، ترکیب های بیوشیمیایی شامل پرولین، قند محلول، مالون دی آلدئید و کاروتنوئید در بیشتر پایه ها افزایش و میزان سبزینه (کلروفیل) a، b و کل کاهش یافت. همچنین در شرایط خشکی بیشترین تجمع پرولین در بکرایی، بیشترین میزان قند محلول در نارنج و کمترین میزان تجمع پرولین و قند محلول در پایه لیموترش مکزیکی (مکزیکن لایم) مشاهده شد. اثر متقابل تیمارهای آبیاری و پایه بر میزان تجمع مالون دی آلدئید معنی دار نشد. میزان کاهش سبزینه a، سبزینه b و کل در راف لمون بیشتر از دیگر پایه ها و میزان کاهش سبزینه a در نارنج و سبزینه b و کل در ماکروفیلا کمتر بود. همچنین میزان افزایش کاروتنوئید در نارنج بیشتر و در لیموترش مکزیکی کمتر بود. لذا می توان گفت نارنج با افزایش قندهای محلول و کاروتنوئید به خشکی واکنش نشان داده و تحمل بیشتری نسبت به دیگر پایه ها دارد.کلید واژگان: پراکسیداسیون لیپید, پرولین, خشکی, رنگدانه ها, قند محلولAs regards Citrus growing in sub-tropical and tropical regions that often expose drought, in order to investigation of some Citrus seedlings response to drought this research was done in factorial experiment based on randomized completely design with three replication under glasshouse conditions. First factor were five Citrus rootstocks and second factor included two treatment of irrigation (optimum irrigation and withholding irrigation for six weeks). The results showed that proline, soluble sugars, malondialdehyde and carotenoid in the majority of rootstock increased and total, b and a chlorophylls decreased in drought stress. Maximum accumulation of proline was observed in drought stress in Backraii rootstock, maximum accumulation of soluble sugars in Sour orange and minimum accumulation of proline and soluble sugars in Mexican lime. Interaction between rootstock and irrigation treatments was not significant. Decreasing amount of total chlorophyll, chlorophyll a and b in Rough lemon rootstock was more than other rootstocks and decreasing amount of chlorophyll a in Sour orange and total chlorophyll and chlorophyll b in Macrophylla was minimal. Furthermore, increasing amount of carotenoid in Sour orange was more than other rootstocks and in Mexican lime was least. Therefore, Sour orange rootstock because of increasement of soluble sugars and carotenoid was the most rootstock tolerant in drought.Keywords: drought, lipid peroxidation, pigments, Proline, total soluble sugars
-
بررسی برخی خصوصیات موفولوژیک سه گونه چمن در شرایط تنش خشکی
-
مجله تحقیقات گیاهان دارویی و معطر ایران، سال سی و دوم شماره 4 (پیاپی 78، مهر و آبان 1395)، صص 620 -633بیوتیپ های طبیعی واقع در کلکسیون ژرم پلاسم پژوهشکده مرکبات و میوه های نیمه گرمسیری کشور از ذخایر ژنتیکی باارزش در کشور است که شاید مناسب تازه خوری نباشند ولی قابلیت استفاده در صنایع فرآوری را دارند. به این منظور از میوه های 16 بیوتیپ با کد های 6، 8، 15، 21، 24، 25،26، 29، 30، 41، 43، 45، 48، 51، 52 و 53 از این کلکسیون در دو مرحله، 60 روز پس از 50% شکوفایی گل ها (بعد از ریزش خردادماه) و 120 روز بعد از شکوفایی گل ها (آغاز بلوغ فیزیولوژی) نمونه برداری شد. علاوه بر اندازه گیری میزان فنل کل و ظرفیت آنتی اکسیدانی، مقداری ترکیب های فلاونوئیدی شامل هسپریدین، نارینجین، کوئرستین و کاتچین نیز اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بیشترین مقدار کاتچین و کوئرستین 60 روز پس از 50% شکوفایی گل ها و در بیوتیپ 29 مشاهده شد. میزان هسپریدین و نارینجین در بین بیوتیپ ها روند متفاوتی داشت و بالاترین مقدار به ترتیب در بیوتیپ های 43 و 41 در 120 روز بعد از گلدهی مشاهده شد. به طور کلی ظرفیت آنتی اکسیدانی طی رشد روند کاهشی داشت ولی بیوتیپ های 6، 29، 43 و 51 بیشترین ظرفیت آنتی اکسیدانی را 60 روز پس از گلدهی داشتند. بالاترین میزان فنل کل در مرحله بلوغ میوه ها مشاهده شد. بیوتیپ با شماره 48 بالاترین میزان فنل کل را نسبت به سایر بیوتیپ ها نشان داد. به طور کلی بیوتیپ های 29، 41 و 43 دارای قابلیت بالایی از ترکیب های فلاونوئیدی هستند که می توانند در برنامه های اصلاح ژنتیکی رقم و پایه، صنایع غذایی و دارویی مورد استفاده قرار گیرند.کلید واژگان: ظرفیت آنتی اکسیدانی, بیوتیپ, فلاونوئید ها, فنلThe natural biotypes in the germplasm collection of the Citrus and Subtropical Fruits Research Center are a valuable genetic resource in the country that may not be suitable for fresh eating but they can be used in processing industry. Therefore, the fruits of 16 biotypes, coded as 6, 8, 15, 21, 24, 25, 26, 29, 30, 41, 43, 45, 48, 51, 52 and 53, were harvested at two stages, 60 days after 50% of flowering (after June drop) and 120 days after 50% of flowering (beginning of physiological maturity). Some variables were measured such as total phenol and antioxidant capacity, and flavonoid compounds including hesperidin, naringin, quercetin and catechin content. Results showed that the maximum amount of catechin and quersetin was observed at 60 days after 50% of flowering in the biotype 29. The. amount of Hesperidin and Naringin was significantly different between biotypes. The highest amount of hesperidin and naringin was observed in biotypes 43 and 41 at 120 days after flowering, respectively. Generally, antioxidant capacity was reduced during of growth whereas biotypes 6, 29, 43, and 51 had the highest antioxidant capacity at 60 days after flowering. The highest total phenol content was observed at maturity stage of fruits. Biotype 48 showed higher amount of total phenol as compared with other biotypes. Totally, biotypes 29, 41, and 43 have high potential of flavonoid compounds to be used in the genetic improvement programs of cultivar and rootstock, food processing and pharmaceutical industry.Keywords: Antioxidant capacity, biotype, flavonoids, phenol
-
باران اسیدی ناشی از فعالیت های صنعتی یکی از تنش های جدی است که وقوع آن در اغلب مناطق ایران در سال های آینده محتمل است. به منظور درک بهتر اثر این تنش بر غشاء سلول، کلروفیل، تولید رادیکال های اکسیژن و تاثیری که بر گیاهان دارد بطور موردی، رفتار درخت زینتی-صنعتی افرای پلت در برابر این آلاینده هوا مورد مطالعه قرار گرفت. از این رو، نهال های این درخت در معرض باران اسیدی شبیه سازی شده در قالب طرح کاملا تصادفی در چهار سطح pH: 3، 4، 5، و 6 به عنوان شاهد، و در سه تکرار به مدت ده روز، قرار گرفتند. در پایان آزمایش، برخی تغییرهای ظاهری از قبیل لکه های بافت مرده و خمیدگی حاشیه برگ تنها در گیاهان مواجه شده با باران اسیدی دارای 3 = pH مشاهده شد. نتایج نشان داد که با افزایش اسیدیته باران اسیدی میزان نشت یونی (EL) و پراکسیداسیون لیپید (LPO) به طور معنی داری افزایش یافت. میزان کلروفیل کل در برگ ها در مواجهه با باران اسیدی دارای 3 = pH به طور چشمگیری کاهش یافت. این تغییرات حاکی از آسیب غشاء سلول و کاهش سطح فتوسنتز بود. بنابر نتایج به-دست آمده، فعالیت آنزیم سوپراکسیددیسموتاز (SOD) تحت تاثیر باران اسیدی قرار نگرفت، در حالی که میزان فعالیت آنزیم های پراکسیداز (POD) و آسکوربات پراکسیداز (APX) در گیاهان مواجه شده با باران اسیدی دارای 3 = pH به طور چشمگیری کاهش یافت. کاهش ظرفیت آنتی اکسیدانی مصادف با بروز آسیب بود. به عبارت دیگر افرای پلت در برابر باران اسیدی تا 4 = pH بدلیل افزایش آنتی اکسیدان ها مقاوم بوده ولی در برابر باران اسیدی دارای 3 = pH و بی تردید pH های پایین تر، به دلیل افزایش رادیکال ها، کاهش فتوسنتز و پراکسیده شدن غشاء آسیب مشهود شد.کلید واژگان: آلودگی هوا, آنزیم های آنتی اکسیدان, افرا, تنش باران اسیدی, لیپید پراکسیداسیونAir pollution is a serious problem at recent years which progressively increases. This study was accomplished in order to more understanding of morphological and physiological responses of acid rain on Persian maple trees as an ornamental and industrial plant. Accordingly, three-year old Persian maple seedlings were submitted based on completely randomized design to four different acid rain regimes: pH 3, 4, 5 and near neutral (pH 6) as control, in tree replications, during 10 days. At the end of experiment, some visible changes such as necrotic spots and leaf marginal wrinkle were observed in the plant leaves sprayed only with AR of pH 3. Results showed that electrolyte leakage (EL) and lipidperoxidation (LPO) amount significantly increased as pH values of AR decreased. However, reducing of AR had no effect on leaf chlorophyll content by pH 4.0, whereas AR of pH 3.0 dramatically degraded it. In addition, AR did not significantly affect superoxide dismutase (SOD) activity. On the contrary, it enhanced peroxidase (POD) and ascorbate peroxidase (APX) activities by pH 4.0, but AR of pH 3.0 markedly decreased them, thereby, the antioxidative system was weakened and injury appeared. Overall, our results cleared that Persian maple was resistant to AR by pH 4.0, while it is certainly susceptible to pH 3.0 and lower pH values.Keywords: Air pollution, Antioxidant enzymes, Maple, Acid rain stress, Lipid peroxidation
-
به منظور بررسی اثر خشکی بر مقدار برخی ترکیبات در دانهال های نوسلار شش ماهه پونسیروس (Poncirus trifoliata Raf.)، ترویرسیترنج(Citrus sinensis Osbec. × Poncirus trifoliata Raf.) ، نارنج(Citrus aurantium L.) ، سیتروملو(Citrus paradisi M. × Citrus sinensis Osbec.) و نارنگی کلئوپاترا (Citrus reshni L.)، آزمایشی در موسسه تحقیقات مرکبات رامسر، در سال 1393 انجام گرفت. این پژوهش، به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در بستر کوکوپیت و ماسه تحت شرایط گلخانه ای انجام گرفت. فاکتورها شامل پایه های تجاری مرکبات و سطوح آبیاری بودند. نتایج نشان داد پرولین، کل قندهای محلول، مالون دی آلدئید و کاروتنوئید در شرایط تنش خشکی افزایش یافتند، درحالی که مقدار کلروفیل a، b و کل کاهش یافت. در اثر خشکی، بیشترین تجمع پرولین در پایه های نارنج و نارنگی کلئوپاترا (به ترتیب با 41/306 و 65/281 میکرومول بر گرم وزن خشک) و همچنین بیشترین تجمع قندهای محلول در پایه های نارنج و نارنگی کلئوپاترا (به ترتیب با 79/233 و 9/137 میلی گرم بر گرم وزن خشک) و کمترین مقدار تجمع مالون دی آلدئید نیز در پایه های نارنج و نارنگی کلئوپاترا (به ترتیب با 21/179 و 1/204 میکرومول بر گرم وزن خشک) مشاهده شد. میزان کاهش کلروفیل a و کلروفیل کل در نارنگی کلئوپاترا و کلروفیل b در نارنج بیشترین و میزان کاهش کلروفیل a، b و کل در سیتروملو کمترین بود. همچنین بیشترین افزایش کاروتنوئید در نارنج و نارنگی کلئوپاترا و کمترین آن در پونسیروس مشاهده شد. ازاین رو، پایه های سه برگچه ای بترتیب پونسیروس، ترویرسیترنج و سیتروملو تحمل بیشتری به خشکی نشان دادند.کلید واژگان: آنتی اکسیدانت, بیوشیمیایی, تنظیم اسمزی, کاروتنوئید, کلروفیلCitrus often were encountered with periodic droughts. For this reason, drought effect on six-month-old seedlings of Poncirus (PT) (Poncirus trifoliata Raf.),Troyer citrange (TC) (Citrus sinensis Osbec. × Poncirus trifoliata Raf.),Citrumello (CR) (Citrus paradisi M. × Citrus sinensis Osbec.),Sour orange (SO) (Citrus aurantium L.),andCleopatra mandarin (CM) (Citrus reshni L.) were tested on 2014 in Ramsar Citrus Research Institute. This research was conducted as factorial experiment based on completely randomized design with three replications. The factors included commercial Citrus rootstocks and two level of irrigation. The results showed that maximum quantities of proline, total soluble sugars, malondialdehyde and carotenoid and minimum quantities of total, b and a chlorophyll were observed in drought stress. Maximum accumulation of proline (ordered 306.41 and 281.65 µmol/gdw) and total soluble sugars (ordered 233.79 and 137.9 mg/gdw) and minimum accumulation of malondialdehyde (ordered 179.21 and 204.1 µmol/gdw) were observed in SO and CM rootstocks under drought stress. Decreasing amount of total and chlorophyll a in CM and chl b in SO rootstock was more than other rootstocks and decreasing amount of total and b, a chlorophyll in CR was least. Furthermore, increasing amount of carotenoid in SO and CM was most and the least amounts in PT was observed. On the basis of the study, trifoliate rootstocks as Poncirus, Troyer citrange and Citrumello tolerate as much as drought.Keywords: Antioxidant, Biochemical, Carotenoid, Chlorophyll, Osmotic Adjustment
-
یکی از چالش های اصلی در مدیریت چمن، محدودیت منابع آب جهت آبیاری است.استفاده از گونه ها و ارقام مقاوم به خشکی، مهم ترین ابزار در کاهش میزان آب مورد استفاده در زمین های چمن کاری شده است.این پژوهش به منظور بررسی برخی پاسخ های مورفولوژیک شاخساره و ریشه چمن های آگروپایرون دزرتوروم (Agropyron desertorum Fischer)، پوآ پراتنسیس (Poa pratensis L.) رقم«باریمپالا» و بروموس اینرمیس (Bromus inermis Leyss) به قطع آبیاری انجام شد. بذرهای چمن در گلدان های استوانه ایی در فضای آزاد کشت شدند و آبیاری به نحوی انجام شد که آب به آرامی از انتهای زهکش گلدان خارج شود. پس از استقرار کامل گیاهان، آبیاری قطع شد تا بیشتر گیاهان به حدود 80 درصد خشکیدگی برسند. پس از آن آبیاری مجدد انجام شد. با قطع کامل آبیاری به ترتیب چمن های بروموس اینرمیس، پوآ پراتنسیس و آگروپایرون دزرتوروم به حدود 80 درصد خشکیدگی رسیدند. پس از انجام آبیاری مجدد درصد خشکیدگی ابتدا در آگروپایرون دزرتوروم و سپس در پوآ پراتنسیس کاهش یافت و پس از مدتی مشابه گیاهان شاهد شدند، هر چند آبیاری مجدد اثری روی بروموس اینرمیس نداشت و این گونه چمن به خشکیدگی کامل رسید. تنش خشکی ارتفاع رشد و ماده خشک حاصل از سربرداری را کاهش داد. میزان این کاهش در آگروپایرون دزرتوروم کم تر از دو گونه دیگر بود. کیفیت چمن نیز در اثر تنش خشکی کاهش یافت، اما کاهش کیفیت در آگروپایرون دزرتوروم کندتر از دو گونه دیگر بود. نتایج بررسی خصوصیات ریشه نشان داد که آگروپایرون دزرتوروم در مقایسه با دو گونه دیگر چمن از طول و وزن خشک ریشه بیشتری برخوردار بود. بروموس اینرمیس و پوآ پراتنسیس اختلاف معنی داری در این دو صفت نداشتند. طول ریشه در گیاهان با آبیاری مناسب به طور معنی داری بیش از گیاهان در معرض تنش خشکی بود. در آگروپایرون دزتوروم و پوآ پراتنسیس نسبت ریشه به شاخساره در گیاهان تحت تنش بیش از گیاهان با آبیاری مناسب بود، درحالی که در بروموس اینرمیس نسبت ریشه به شاخساره در این دو تیمار اختلاف معنی داری را با یکدیگر نشان نداد.کلید واژگان: آگروپایرون دزرتوروم, پوآ پراتنسیس, بروموس اینرمیس, شاخساره, ریشهRestriction of water resources is one of the main challenges in turf management and the most important tool in reducing of the water requirement in turf land is using drought resistant species. This study was carried out to evaluate some morphological responses of Agropyrondesertorum, Poapratensiscv. Barimpala and Bromusinermis subjected to withholding irrigation. Turf grass seeds were cultured in cylindrical pots in outdoor conditions. Plants were irrigated daily until drainage occurred. After establishment of plants, irrigation was withheld until leaf wilting of the most plants reached to 80%, and then re-watered. After irrigation withholding, leaf wilting of B. inermis, P. pratensis and A. desertorum reached to 80% respectively. Leaf wilting of A. desertorum and P. pratensis decreased during re-watering and finally became similar to control plants; whereas B. inermis was completely wilted. Height growth and shoot dry matters were decreased due to drought stress, that this decrease in A. desertorum was less than two other species. Turf quality under drought conditions declined but decreased quality in A. desertorumoccurred later. Results of root characteristics shown that A. desertorum had higher root length and root dry weight than other species. B. inermis, P. pratensis had not significant difference in two traits. Root length in control plants significantly was higher than plants under drought stress. In A. desertorum and P. pratensis root to shoot ratio in grass subjected to drought stress was higher than control grass while the root to shoot ratio in B. inermis did not show significant difference between these treatments.Keywords: Agropyrondesertorum, Poapratensis, Bromusinermis, Shoot, Root
-
بیوتیپ های طبیعی مرکبات از ذخایر ژنتیکی باارزش در کشور است که بررسی تنوع ترکیب های بیوشیمیایی آن ها جهت بهره برداری بهینه و توسعه ارقام جدید سودمند است. بدین منظور برای شناسایی آن ها میوه های 16 بیوتیپ با کد های 6، 8، 15، 21، 24، 25، 26، 29، 30، 41، 43، 45، 48، 51، 52 و 53 از کلکسیون ژرم پلاسم موسسه تحقیقات مرکبات کشور، در مرحله رسیدن ارقام تجاری مرکبات برداشت شدند. تغییرات رنگ پوست، ظرفیت آنتی اکسیدانی، فنل کل و ویتامین C به طور جداگانه در پوست و گوشت اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که ظرفیت آنتی اکسیدانی و ویتامین C در پوست بیوتیپ ها بالاتر از گوشت میوه بود و پوست بیوتیپ 24 و 29 بیش ترین (132 میلی گرم بر صد گرم وزن تر) ویتامین C را داشت. میزان فنل کل در گوشت میوه تا حدودی بالاتر از پوست بود و گوشت بیوتیپ 25 فنل کل بالا تری (25/1 میلی گرم بر گرم وزن تازه) نسبت به سایر بیوتیپ ها داشت. ظرفیت آنتی اکسیدانی در پوست و گوشت میوه ها همبستگی ضعیفی با ویتامین C و فنل کل داشت. در کنار گوشت میوه با فنل کل بالا، پوست میوه بیوتیپ ها می تواند به عنوان یک منبع بسیار خوب برای ویتامین C در صنایع غذایی و دارویی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: مرکبات, ویتامین C, فنل کل, بیوتیپ و ظرفیت آنتی اکسیدانیNatural citrus biotypes are a valuable genetic resource in the country. Investigation about diversity of biochemical compounds due to optimize the utilization and development of new varieties is useful. Therefore، for identifying them، the fruits of 16 biotypes with numbers of 6، 8، 15، 21، 24، 25، 26، 29، 30، 41، 43، 45، 48، 51، 52 and 53 in the germplasm collection of the Iran Citrus Research Institute were harvested at stage of ripening in commercial citrus varieties. Changes of color peel، antioxidant capacity، total phenol and vitamin C were investigated in both peel and pulp. Results showed that antioxidant capacity and vitamin C in peel were higher than the pulp and peel of biotypes 24 and 29 had highest (132 mg/100g FW) vitamin C. The content of total phenol in the pulp was higher than the peel and total phenol in pulp of biotype 25 was higher (1/25 mg/g FW) than other of biotypes. The antioxidant capacity of peel and pulp of fruits had weak correlation with vitamin C and total phenol. Besides fruit pulp with high total phenol، the peels are also a good source of vitamin C and can be used for food and pharmaceutical industries.Keywords: citrus, Vitamin C, Total Phenol, Biotype, Antioxidant capacity -
کیفیت میوه مرکبات علاوه بر خواص فیزیکی و شیمیایی، به ترکیبات آنتی اکسیدانی چون آسکوربیک اسید، فنل ها، فلاونوئیدها و آنزیم های آنتی اکسیدانی نیز بستگی دارد. گروه فلاونوئیدها به ویژه فلاونوئیدهای گلیکوزیدی در مرکبات غالبیت دارند و بازدارنده بیماری های مزمن چون سرطان و عارضه های قلبی و عروقی هستند. در این مطالعه میزان فلاونوئیدهای کل و هم چنین نارینجین، هسپریدین، نئوهسپریدین، کوئرستین و کاتچین در میوه های بالغ و رسیده شش رقم مرکبات (تامسون، سیاورز، مورو، سانگینلو، تاراکو و نارنگی پیج) با دستگاه HPLC اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که همه ارقام در زمان رسیدن در اوج مقدار فلاونوئیدکل بودند. مقدار نارینجین در زمان بلوغ ارقام تامسون و تاراکو بالاترین (به ترتیب با مقادیر 8/452 و 3/436 میکروگرم در گرم) بود. به طورکلی تجمع هسپریدین در ارقام خونی بیشتر از ارقام غیرخونی بود. ارقام سانگینلو و سیاورز از نظر میزان نئوهسپریدین به خصوص در حالت رسیده در سطح بالایی قرار داشتند. میزان کاتچین گوشت رقم تاراکو در شهریور با 36/24 میکروگرم در گرم در بالاترین سطح و بعد از آن رقم سیاورز با مقدار 6/10 میکروگرم در گرم قرار داشت. میزان کوئرستین در میوه های نارس و در ارقام تامسون، سیاورز و تاراکو بالاتر بود. در میان ارقام مورد مطالعه، رقم تاراکو سطوح بالاتری از ترکیبات فلاونوئیدی را در حالت بلوغ و یا رسیده داشتند.
کلید واژگان: زمان برداشت, مرکبات, رسیدن, بلوغ, فلاونوئیدها و HPLCIn addition to physical and chemical properties of citrus fruit, its quality depends on antioxidant compounds such as ascorbic acid, phenols, flavonoids and antioxidant enzymes. Flavonoids group, especially flavonoid glycosides are dominant in citrus, which prevent chronic diseases such as cancer and cardiovascular diseases. In this experiment, the total flavonoids, naringin, hesperidin, neohesperidin, quercetin and catechin were measured in the mature and ripe fruits of six citrus varieties (Thomson, Siavaraz, Moro, Sanguinello, Tarocco and Page) by HPLC analysis. The results showed that all cultivars had high level of total flavonoid at the ripening stage. The amount of naringin was highest in 'Thomson' and 'Tarocco' (with 452.8 and 824.8 μgg-1 respectively) at maturity phase. Hesperidin accumulation was higher in blood oranges than blond varieties. The Sanguinello and Siavaraz had the highest value of neohesperidin especially in ripe fruits. The pulp of Tarocco had the highest level of catechin with 24.36 μgg-1 followed by Siavaraz with 10.6 μgg-1 at ripening stage. The Quercetin levels were higher in immature fruits selected from Thomson, Siavaraz and Tarocco varieties. Among the studied varieties, 'Tarocco' variety showed higher levels of flavonoid compounds at the ripened or mature stage.Keywords: Harvesting time, Citrus, Ripening, Maturity, Flavonoids, HPLC -
شناسایی و معرفی گیاهانی که در خاک های آلوده به مواد نفتی به رشد خود ادامه دهند و یا در کاهش آلودگی ها موثر باشند، بسیار مهم است. با هدف گیاه پالایی و تعیین سطح تحمل گیاه کنوکارپوس (Conocarpus erectus L.) به پساب های نفتی و تاثیر اکسیدکلسیم بر افزایش سطح مقاومت گیاه، این آزمایش در سال 1388در مزرعه آموزشی و پژوهشی گروه باغبانی دانشگاه هرمزگان انجام شد. در این مطالعه اثر پساب نفتی با پنج سطح (0، 5، 10، 15 و20 میلی لیتر در کیلوگرم خاک) و اکسیدکلسیم با پنج سطح (0، 5/2، 5، 5/7 و10درصد) بر دانهال های 4 برگی گیاه کنوکارپوس بررسی گردید. افزایش غلظت پساب نفتی باعث کاهش معنی دار وزن خشک ساقه و وزن خشک ریشه به ترتیب 67 درصد و 66 درصد نسبت به شاهد گردید. همچنین افزایش پساب نفتی تا سطح 20 میلی لیتر باعث کاهش معنی دار فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و میزان کل پروتئین محلول به ترتیب 6/50 درصد و 1/62 درصد نسبت به شاهد شد. افزایش پساب نفتی تا سطح 20 میلی لیتر باعث افزایش معنی دار میزان نشت یونی و میزان پراکسیداسیون لیپید به ترتیب 8/51 درصد و 8/42 درصد در 20 میلی لیترنسبت به شاهد نشان داد. از طرفی مصرف اکسیدکلسیم به طور قابل ملاحظه ای باعث کاهش خسارت پساب های نفتی و بهبود مولفه های رشدی مانند وزن خشک ساقه و وزن خشک ریشه شد. تیمار اکسیدکلسیم باعث کاهش نشت یونی، کاهش پراکسیداسیون چربی ها، افزایش فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز و میزان پروتئین کل محلول شد. در نتیجه به نظر می رسد به دلیل بهبود مولفه های رشدی و فیزیولوژیکی در نتیجه مصرف اکسیدکلسیم در گیاه کنوکارپوس Conocarpus erectus، استفاده از این گیاه برای مطالعات بعدیگیاه پالایی می تواند مفید واقع گردد. بنابراین با توجه به مقاومت نسبی گیاه کنوکارپوس به تنش پساب های نفتی و اثر مطلوب تیمار اکسید کلسیم، شاید بتوان این گیاه را با ویژگی گیاه پالایی معرفی کرد.
کلید واژگان: آلودگی نفتی, آسکوربات پراکسیداز, پراکسیداسیون چربی ها, کنوکارپوس گیاه پالاییThe identification of plants that are able to grow in the presence of oil pollutants or be effective in reducing pollution is very important. The experiment was acnducted in order to evaluate the phytoremediation rate and resistance of Conocarpus erectus L. under different oil sewage concentrations and calcium oxide levels in the Research Department of Horticulture, University of Hormozgan in 2009. Accordingly, four eaves seedlings were treated by oil sewage under five levels (0, 5, 10, 15 and 20 ml/kg soil), and calcium oxide under five concentrations (0, 2.5, 5, 7.5 and 10 percent). Despite the relative tolerance of seedlings to the oil sewage besed on the plant appearance, the results showed that the increasing of oil effluent concentration to 20 ml significantly decreased the vegetative traits such as shoot dry weight and root dry weight to 67% and 66%, respectively. In addition, 20 ml of waste oil reduced 50.6% peroxidase ascorbate enzyme activity and 62.1%of total solution protein. In comparison to control, waste oil at 20 ml level increased the ion leakage and lipids peroxidation to 51.8% and 42.8%, respectively. On the other hand, calcium oxide reduced damages of waste oil and improved vegetative traits such as shoot dry weight and root dry weight. Calcium oxide treatments also improved ion leakage, lipid peroxidation, and ascorbate peroxidase enzyme, and total solution protein. The use of Conocarpus erectus L for further phytoremediation studies can be useful. According to its relative resistance against oil sewage as well as the desired effects of calcium oxide on the plant, Conocarpus erectus L. could be introduced for phytoremediation in the oil -polluted soils.Keywords: Oil pollution, Peroxidase ascorbate, Lipids peroxidation, Conocarpus, Phytoremidation -
گلایسین بتائین یکی از مهم ترین ترکیبات محلول سازگار (compatible solute) است که جایگزین آب آزاد سلول شده، ضمن ایفای نقش آنتی اکسیدانی، وظیفه حفاظت از پروتئین ها و غشا را نیز دارد. وجود آن در برخی گیاهان سبب افزایش مقاومت به تنش های مختلف غیر زیستی مانند تنش دمای پایین می شود. در بررسی حاضر، تاثیر کاربرد خارجی گلایسین بتائین در تنش دمای پایین روی نهال های دو ساله لیموآب شیراز به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار شامل 5 سطح گلایسین بتائین (صفر (شاهد)، 5/2، 5، 5/7 و 10 میلی مولار) و 5 سطح تنش دمایی (6-، 4-، 2-، 0، 2 درجه سانتیگراد) ارزیابی شد. نتایج نشان داد که تیمارهای 5/7 و 10 میلی مولار گلایسین بتائین در مقایسه با سایر غلظت ها، به طور معنی داری بر میزان فعالیت پراکسیداز طی تنش سرمایی به غیر از دمای 2 درجه سانتیگراد، موثر است. همچنین تیمار 10 میلی مولار گلایسین بتائین به طور معنی داری میزان پروتئین کل بافت های برگ را طی تنش سرمایی افزایش داد. با این وجود، غلظت های مختلف گلایسین بتائین روی صفات لیپید پراکسیداسیون، نشت یونی، ظرفیت آنتی اکسیدانی و فعالیت سوپراکسید دیسموتاز تاثیر معنی داری نداشتند. به نظر می رسد این ترکیب در حفاظت پروتئین ها و از جمله پراکسیداز ها موثر بوده است ولی عدم تغییر سوپراکسید دیسموتاز در همه تیمارهای سرمایی با گلایسین بتائین احتمالا به دوره و شدت کم تنش مربوط باشد. به علاوه، گلایسین بتائین در نهال های لیموآب ظرفیت آنتی اکسیدانی را افزایش نداد و نقش آن در حفاظت غشا در این آزمایش تایید نشد.
کلید واژگان: آنزیم های آنتی اکسیدانی, تنش سرمایی, گلایسین بتائین, لیموآب شیرازGlycine betaine (GB) is an important compatible solute that acts as a substitute for water molecules release protein and membrane protection and also acts as active oxygen scavengers. In some plants، accumulation of this compound causes resistance to various stresses such as low temperature. In this experiment، the effect of exogenous application of GB and low temperature stress was investigated on Mexican lime in factorial experiment based on complete randomized design with three replications. Glycine betaine was applied at five levels (0، 2. 5، 5، 7. 5 and 100 mM) and also plants were subjected to five temperature treatments (2، 0، -2، -4 and -6°C). Results showed that spraying by 7. 5 and 10 mM GB as compared to other concentrations apart from the temperature at 2°C significantly increased the activity of peroxidase (POD) during the stress. Also، 10 mM of GB increased the total protein during the low temperatures in leaf tissues significantly. However، different concentrations of GB had not any clear effact on other characteristics such as lipid peroxidation (MDA)، ion leakage (EC)، total antioxidant capacity (DPPH sc%) and superoxide dismutase (SOD). It seemed that GB had protected the proteins such as peroxidase. In this study SOD content did not change during treatments that may depended on the low duration of stress. In addition، GB without antioxidant role in Mexican lime، could not protect the membrane from proxidation.
Keywords: Antioxidant Enzymes, Cold stress, Glycine betaine, Mexican lime -
Drought stress is one of the most important limiting factors for plant growth and productivity. Synthesis of glycine betaine in some plants has improved the tolerance to environmental stress. In this study, the effects of glycine betaine (0, 2.5, 5, 7.5, 10 mM) and four levels watering (100% FC, 75% FC, 50% FC, and 25% FC) were investigated on two-year old Mexican lime seedlings during two months. Following treatments, lipid peroxidation, electrolyte leakage, total protein, antioxidant capacity, peroxidase and superoxide dismutase activity were evaluated. Results showed that 7.5 and 10 mM treatments of glycine betaine prevented reduction of peroxidase activity during drought stress. In addition, 10 mM treatment of glycine betaine prevented significant loss of total protein. However, glycine betaine had no effects on some traits such as lipid peroxidation, electrolyte leakage, antioxidant capacity and superoxide dismutase activity. However, 50% FC level, increased antioxidant capacity. Content of malondialdehyde was added by low watering. This study shows that, glycine betaine at different concentrations could not enhance antioxidant capacity in seedlings while has protected proteins and may antioxidant enzymes such as peroxidase. This compatible solute has probably affected drought resistance through protection of some enzymes, substitution for water release and osmoregulation.Keywords: Antioxidant, Drought stress, Glycine betaine, Mexican lime
-
خودناسازگاری در بادام و گونه های جنس آلوسانان یک مکانیسم مهم ژنتیکی است که به این گیاهان اجازه می دهد گرده خودی یا گرده های مشابه را تشخیص دهند و سبب جلوگیری از خودباروری می شود. خودناسازگاری در بادام از نوع گامتوفیتیک است و توسط یک مکان ژنی چند آللی کنترل می شود. مطالعه حاضر به منظور شناسایی و انتخاب اولیه نتاج خودسازگار در تلاقی های کنترل شده بادام با استفاده از آغازگر اختصاصی SFF-SFR انجام شد. برخی صفات مهم مورفولوژیکی والدین تلاقی ها با استفاده از توصیفگر UPOV و IBPGR بادام ارزیابی شدند. همچنین نتاج F1حاصل از پنج ترکیب تلاقی شامل تلاقی های A (تونو × ژنوتیپ 101)،B (سوپرنووآ × ژنوتیپ 101)، C (ژینکو × شاهرود 21)،D (تونو × ژنوتیپ 12) و E (تونو × شاهرود 17) با استفاده از روش PCR جهت تکثیر DNA و بررسی خودسازگاری، آزمایش شدند. نتایج حاصل از روش PCR با استفاده از آغازگر SFF-SFR نشان داد که نتاج خودسازگار نواری به اندازه 449 جفت باز نشان دادند که نتاج خودناسازگار فاقد این نوار بودند. علاوه بر این، تمامی ارقام خودناسازگار داخلی فاقد آلل S1 بود و این آلل تحت هیچ شرایطی در والدین مادری (ارقام خودناسازگار داخلی) وجود نداشت.
کلید واژگان: آغازگر SFF, SFR, آلل Sf, آلل S1, بادام, خودناسازگاری, PCRSelf-incompatibility in almond and Prunus species is an important genetic trait that prevents self-fertilization. Self-incompatibility in almond is controlled gametophytically by the multiallelic S-locus. This study was done in order to identification and preliminary selection of self-compatible progenies resulted from controlled crosses in almond using specific primer SFF-SFR.Some important morphological traits of parental crosses were evaluated using almond descriptor. Also, offspring’s (F1) of five crosses including; A (Tuono × 101 Genotype), B (Supernova × 101 Genotype), C(Genco × Shahrood 21), D (Tuono × Shahrood 12) and E (Tuono × shahrood 17) were tested using PCR in order to DNA amplification and self-compatibility evaluation. Results of PCR method found that self-compatible progenies showed 449 bp band, while this band not observed in self-incompatible progenies. In addition, all self-incompatible progenies appeared no S1 allele at any condition.Keywords: almond, self, incompatibility, Sf, allele, S1, allele, SFF, SFR primer, PCR
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.