به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زهرا ادیبی

  • زهرا ادیبی*، اکرم گودرزی، خدیجه ابوالمعالی الحسینی

    هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش مدیران آموزشی در فرایند توسعه فرهنگی در ابعاد هویت ملی- دینی، نظم و انسجام اجتماعی، کالاها و خدمات فرهنگی، و تعاملات فرهنگی بین المللی بوده است و برای انجام دادن تحقیق از روش کیفی، ازنوع نظریه داده بنیاد استراوس و کوربین استفاده کرده ایم. جامعه آماری پژوهش، مشتمل بر مدیران و صاحب نظران شهرهای تهران و کرج است که درزمینه اجرایی شدن فرهنگ، تجربه اجرایی یا سابقه پژوهشی داشتند. با استفاده از روش نمونه گیری نظری تا رسیدن به اشباع نظری، با دوازده نفر از خبرگان مصاحبه و برای اطمینان یافتن از اعتبار یافته ها، از معیارهای چهارگانه گابا و لینکلن استفاده شد. یافته های پژوهش درقالب 209 کد باز، 58 مفهوم اساسی، نوزده کد محوری و پنج مقوله منتخب ذیل عنوان های عوامل علی، پدیده پژوهش، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها درقالب الگوی پارادایمی طراحی شدند. این یافته ها نشان می دهند مدیران آموزشی در فرایند توسعه فرهنگی، به دو صورت، نقش ایفا می کنند: یکی درقالب مدیریت فرهنگی و دیگری درقالب رهبری فرهنگی. در جایگاه مدیریت فرهنگی، آنان ایفاگر نقش های اجرایی و ساختاری هستند و در فرایند رهبری فرهنگی نیز نقش های محتوایی را برعهده دارند. مهم ترین عوامل علی اثرگذار بر نقش آفرینی مدیران، شامل اقداماتی برای تحقق یافتن هویت ملی و مصرف کالاهای فرهنگی بوده و عوامل زمینه ساز و مداخله گر درقالب دو دسته مسایل برون سازمانی و درون سازمانی شناسایی شده اند. راهبردها و اقدامات شناسایی شده، مربوط به درونی سازی نظم اجتماعی و گسترش تعاملات فرهنگی بوده اند. درنهایت، این نتیجه به دست آمد که به رغم رسالت مدیران مدارس در علم آموزی، نقش آن ها در فرایند توسعه فرهنگی و فرهنگ پذیری، خطیر و چندگانه است و باید مدیران و عوامل بالادستی نظام آموزشی، مطمح نظر آنان باشند.

    کلید واژگان: نقش مدیر آموزشی, توسعه فرهنگی, هویت ملی و بومی, نظم و انسجام اجتماعی
    Zahra Adibi*, Akram Goodarzi, Khadijeh Abolmali Alhoseini

    The purpose of this study is to explain the role and duties of educational managers in the process of cultural development in the dimensions of national-religious identity, social order and cohesion, cultural goods and services and international cultural interactions. The qualitative research method is data foundation theory with a systematic approach of Strauss and Corbin. The statistical population in this study includes managers and experts who had executive experience or research background in the field of culture implementation. The sampling method started purposefully and continued with the snowball method until reaching the theoretical saturation level, and a total of 12 experts were interviewed. The research findings were designed and classified in the form of 209 open source 58, basic concept and 19 central codes and 5 selected categories under the headings of causal factors, research phenomenon, contextual factors, interfering factors, strategies and consequences in a paradigm model. Findings showed that educational managers play two roles in the process of cultural development; One in the form of cultural management and the other in the form of cultural leadership. In the position of cultural management, they play executive and structural roles. Educational managers in the position of cultural leadership also play content roles. The most important causal conditions affecting the role of managers included measures to achieve national identity and consumption of cultural goods. Underlying and interfering factors were identified in both external and internal issues.

    Keywords: the role of the educational director, cultural development, national, indigenous identity, social order, cohesion
  • مریم تقوایی یزدی *، زهرا ادیبی

    هدف پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی نقاط مثبت و منفی بحران کرونا در آموزش مجازی و الکترونیکی دانشگاه ها بوده است. روش تحقیق از نوع کتابخانه ای بود. پس از طرح مساله، بیان اهمیت و ضرورت مطالعه، به بیان مبانی نظری و پیشینه تحقیقات انجام شده درباره موضوع در داخل و خارج از کشور پرداخته شد. نتایج این تحقیق نشان داد، در دنیای پرتلاطم امروزی با توجه به سیر تحولات آموزش، سیستم آموزشی در حال تغییر و تحول می باشد. با توجه به اهمیت آموزش و کیفیت آن، بسیار حایز اهمیت است که شیوه های آموزش به چه صورت و چگونه خواهد شد و این مهم نیاز به پژوهش های عملی و نظری در این زمینه دارد. یکی از روش های آموزش، آموزش به صورت مجازی و یا از راه دور می باشد که می تواند با تعامل مستقیم و یا غیرمستقیم دانش پذیر باشد. با توجه به این مهم، آموزش به صورت مجازی و به طور خاص نوع غیرتعاملی آن مورد بررسی قرار گرفته شده است و با بررسی آن به خصوص در زمان بحران کرونا و محدودیت های ناشی از آن، شکل جدید آموزش مجازی یعنی بر بستر شبکه های اجتماعی علی الخصوص اینستاگرام مورد بررسی قرار گرفت و این بستر بسیار مناسب و درخور توجه تشخیص داده شد که می تواند در زمینه های مختلف از این شبکه مجازی جهت آموزش استفاده گردد.

    کلید واژگان: بحران کرونا, آموزش مجازی و الکترونیکی, آموزش عالی و دانشگاه ها
  • زهرا ادیبی، مجتبی انصاری شهیدی*، امیرمحسن راه نجات، حسن رضایی جمالویی
    مقدمه

    فرسودگی شغلی یک واکنش روانی شناخته شده در میان کارکنان بخش های پراسترس می باشد که به عنوان احساس خستگی عاطفی، مسخ شخصیت و کاهش موفقیت فردی توصیف می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت ‍ درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس شغلی، بهزیستی روان شناختی در کارکنان دارای فرسودگی شغلی شرکت گاز شهر اصفهان انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل در انتظار درمان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کارکنان شرکت گاز استان اصفهان بودند. با اجرای پرسشنامه فرسودگی (MBI)، از بین کارکنانی که تشخیص فرسودگی را دریافت کردند، تعداد 30 نفر واجد فرسودگی شغلی از کارکنان شرکت گاز شهر اصفهان به صورت نمونه گیری هدفمند بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. سپس در گروه های 15 نفره به صورت تصادفی گمارش شدند. گروه آزمایش، در 8 جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند در حالی که گروه کنترل در انتظار درمان در این جلسات شرکت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی (WSQ)، پرسشنامه فرسودگی شغلی (MBI) و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (RPWBS) بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 و با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تحلیل شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل در انتظار درمان از لحاظ متغیرهای پژوهش (بهزیستی روان شناختی و استرس شغلی) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با یکدیگر در سطح 0/001 تفاوت معنا داری داشتند.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصله از این مطالعه حاکی از آن بود که می توان از شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی جهت افزایش بهزیستی روان شناختی و کاهش فرسودگی شغلی کارکنان تحت استرس شغلی  استفاده نمود.

    کلید واژگان: درمان ذهن آگاهی, استرس شغلی, بهزیستی روان شناختی
    Zahra Adibi, Mojtaba Ansari Shahidi*, Amirmohsen Rahnejat, Hasan Rezaee Jamalooee
    Introduction

    Burnout is a well-known psychological reaction among personnel of stressful departments, which is described as a feeling of emotional fatigue, metamorphosis and reduced personal success. Therefore, the present study was conducted to determine the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy on job stress, psychological well-being in personnel with burnout in Isfahan Gas Company.

    Methods

    The present study was a quasi-experimental study with pretest-posttest design and control group waiting for treatment. The statistical population of this research consisted of the personnel of Isfahan Gas Company. By performing the burnout questionnaire (MBI), from among the personnel who received the burn diagnosis, 30 people with burnout were selected by purposive sampling from the personnel of Isfahan Gas Company based on inclusion and exit criteria. They were then randomly assigned to groups of 15. The experimental group received 8 sessions of mindfulness-based cognitive therapy training, while the control group did not participate in these sessions. Research instruments included Job Stress Questionnaire (WSQ), Job Burnout Questionnaire (MBI) and Reef Psychological Well-Being Questionnaire (RPWBS). Data were analyzed using SPSS-24 software and repeated measures analysis of variance.

    Results

    The results showed that the experimental and control groups were significantly different in terms of research variables (psychological well-being and job stress) in the two stages of pre-test and post-test at the level of 0.001.

    Conclusion

    The results of this study showed that mindfulness-based cognitive therapy can be used to increase psychological well-being and reduce burnout in personnel under job stress.

    Keywords: Mindfulness Based cognitive Therapy, Job stress, Psychological Well-being
  • دکتر محسن گلپرور*، زهرا ادیبی، صدیقه الزهراء مدنی فر، فهیمه عبدلی
    هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش تعدیل کننده نیازهای روانی-اجتماعی در پیوند میان فشارزاهای شغلی با رفتارهای مدنی-سازمانی، عملکرد وظیفه و خلاقیت بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان یکی از شرکت های وابسته به وزارت نفت در شهر بندرعباس بودند، که از میان آنها، 187 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نیازها (یاماگوچی، 2003) ، فشارزاهای شغلی، عملکرد وظیفه (باباکاس و همکاران،2009) ، خلاقیت (تایرنی و همکاران، 1999) ، و رفتارهای مدنی-سازمانی (بخاری و علی،2009) می باشد. داده ها از طریق تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد: نیاز به پیوند جویی رابطه ابهام و گرانباری نقش با عملکرد وظیفه و رفتارهای مدنی و سازمانی ، و نیاز به قدرت رابطه ابهام و گرانباری نقش با خلاقیت را تعدیل می کنند. همچنین نیاز به قدرت رابطه تعارض نقش با عملکرد وظیفه، با خلاقیت و با رفتارهای مدنی و سازمانی را تعدیل می نمایند.
    کلید واژگان: نیازهای روانی, اجتماعی, فشارزاهای شغلی, رفتارهای مدنی سازمانی, خلاقیت, ترک خدمت
    The main purpose of this research was to investigate the moderating role of psycho-social needs in the relationships between job demands and organizational citizenship behaviors, task performance, and creativity. The statistical population included the employees of a company affiliated to Ministry of Petroleum in Bandarabas, and from among them, 187 persons were selected using simple random sampling. The research instruments consisted of: needs questionnaire (Yamaguchi, 2003), job demands and task performance questionnaires (Babakas et al, 2009), creativity questionnaire (Tierney et al, 1999), and organizational citizenship behaviors questionnaire (Bukhari and Ali, 2009). The data were analyzed with the use of hierarchical regression analysis. Results revealed that need for affiliation moderates the relationship between role overload and ambiguity with task performance and organizational citizenship behaviors, and need for power moderates the relationship between role overload and ambiguity with creativity. Also, need for power moderates the relationship between role conflict with task performance, with creativity and organizational citizenship behaviors. The results of the current research revealed that needs could relate behavioral tendencies to job stresses.
    Keywords: Psycho-social needs, Job demands, Organizational citizenship behaviors, Creativity, Task performance
  • علی مهداد*، زهرا ادیبی، سروش صفاری
    به دلیل نقش و تاثیر خودکارآمدی بر بسیاری از متغیر های رفتاری در محیط کار، پژوهش در مورد آن و شناسایی عوامل تاثیر گذار بر آن مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. به همین جهت، این پژوهش با هدف بررسی امکان پیش بینی خودکارآمدی از طریق عزت نفس و حمایت سازمانی ادراک شده به اجرا در آمد. روش پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بوده و جامعه ی آماری پژوهش را کارکنان شرکت گاز استان اصفهان به تعداد 733 نفر تشکیل داده است. نمونه ی پژوهش بر اساس جدول حجم نمونه به حجم جامعه آماری میچل و جولی (2007)، شامل 248 نفر از کارکنان این سازمان بود که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های حمایت سازمانی (آیزنبرگر و همکاران،1986)، عزت نفس روزنبرگ (1965) و خودکارآمدی عمومی (شرر و مادوکس،1982) بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین حمایت سازمانی ادراک شده و خودکارآمدی، بین حمایت سازمانی ادراک شده و عزت نفس و بین عزت نفس و خودکارآمدی رابطه معناداری وجود دارد (01/0p<). همچنین بین حمایت سازمانی ادراک شده، عزت نفس و خودکارآمدی رابطه چندگانه ترکیبی وجود دارد (01/0p<) . حمایت سازمانی ادراک شده و عزت نفس توانستند تا 30 درصد از واریانس خودکارآمدی را تبیین کنند. بنابراین، میتوان چنین نتیجه گیری نمود که برای افزایش خودکارآمدی ، می توان عزت نفس کارکنان و حمایت سازمانی را افزایش داد.
    کلید واژگان: خودکارآمدی, حمایت سازمانی ادراک شده, عزت نفس, شرکت گاز
    Ali Mehdad *, Zahra Adibi
    Research in relation of self-efficacy and the identification of factors affecting it, has been of interest to researchers due to its role and its impact on many behavioral variables in the workplace. Accordingly, this research carried out with the aim of predicting self – efficacy through perceived organizational support and self – esteem. Research method was descriptive-correlational and statistical population was all employees of Isfahan province Gas Company. Using convenience sampling, 248 subjects were selected. They were assessed by perceived organizational support questionnaire (Eisenberger et al., 1986), self - esteem questionnaire (Rosenberg, 1965) and self - efficacy questionnaire (Sheerer & Maddux, 1982). Data were analyzed by use of Pearson correlation coefficient and stepwise regression analysis. Results showed that there was significant relationship between Perceived organizational support and self - efficacy (p
    Keywords: Perceived organizational support_self - efficacy_self- esteem_Gas Company
  • علی مهداد*، زهرا ادیبی، منظر عزتی

    این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای عزت نفس در رابطه بین ادراک حمایت سازمانی و خودکارآمدی در میان کارکنان شرکت گاز استان اصفهان به انجام رسید. روش پژوهش همبستگی و جامعه ی آماری شامل کلیه کارکنان شرکت مذکور بود که از میان انان 248 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ی 16 سوالی حمایت سازمانی آیزنبرگر و همکاران (1986)، پرسشنامه ی 10 سوالی عزت نفس روزنبرگ (1965) و پرسشنامه ی 17 سوالی خودکارآمدی عمومی شرر و مادوکس (1982) بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گام به گام و تحلیل مسیر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که طی یک سلسله روابط زنجیره ای، عزت نفس رابطه میان حمایت سازمانی ادراک شده با خودکارآمدی را میانجی گری می کند (/010p<). بنابراین، چنین نتیجه گیری می شود که برای افزایش خودکارآمدی کارکنان می توان با افزایش عزت نفس کارکنان از طریق بهبود در ادراک حمایت سازمانی اقدام نمود.

    کلید واژگان: خودکارآمدی, حمایت سازمانی ادراک شده, عزت نفس, شرکت گاز
    Ali Mehdad *, Zahra Adibi, Manzar Ezati Abarghani

    This research carried out with the aim of studying the mediating role of self – esteem on the relationship between perceived organizational support and self – efficacy. Research method was correlational and statistical population was all employees of Isfahan province Gas Company. Using convenience sampling, 248 subjects were selected.  They were assessed by perceived organizational support questionnaire (Eisenberger et al.), self - esteem questionnaire (Rosenberg) and self - efficacy questionnaire (Sheerer & Maddux). Data were analyzed by use of Pearson correlation coefficient and Structural Equation Modeling. Results showed that there was significant relationship between Perceived organizational support and self - efficacy (p<0.01), Perceived organizational support and self - esteem (p<0.01) self - esteem and self - efficacy (p<0.01). Moreover results of Structural Equation Modeling showed that self – esteem played a mediating role between perceived organizational support and self – efficacy (p<0.01). According to these findings, for increasing of employees’ self – efficacy in organizations, should pay more attention to employees’ self – esteem through organizational support.

    Keywords: Perceived organizational support_self - efficacy_Self- esteem_Gas Company
  • محسن گل پرور، محمدرضا مصاحبی، حسن عابدینی، زهرا ادیبی، فهیمه عبدلی
    زمینه
    طی سال های اخیر روان شناسان معنویت را به عنوان یکی از سازه های بسیار موثر بر حوزه های مختلف زندگی معرفی نموده اند. پژوهشگران در نقاط مختلف دنیا نیز این پدیده را از جهات مختلف مورد بررسی و پژوهش قرار داده اند.
    هدف
    هدف این پژوهش تهیه مقیاس سرمایه معنوی و بهزیستی معنوی سالمندان بود.
    روش
    جامعه آماری پژوهش سالمندان شهر اصفهان بودند، که از میان آن ها، 245 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سرمایه معنوی و بهزیستی معنوی محقق ساخته بود. داده ها از طریق تحلیل عامل اکتشافی و تاییدی، محاسبه ضریب پایایی (آلفای کرونباخ)، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیری تحلیل گردید.
    یافته-ها: نتایج نشان داد که مقیاس سرمایه معنوی با بیست و یک سوال و مقیاس بهزیستی معنوی با هشت سوال از روایی سازه مناسبی برخوردار هستند. آلفای کرونباخ خرده مقیاس های سرمایه معنوی (ارزش-گرایی معنوی، خلوت با خدا، اهمیت معنویت و تاثیر گذاری معنوی) به ترتیب برابر با 9 /0، 87/ 0، 84 /0 و86/ 0 و آلفای کرونباخ مقیاس بهزیستی معنوی برابر با 89/ 0 به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد که بین سرمایه معنوی و بهزیستی معنوی سالمندان غیر ساکن در سرای سالمندان، و سالمندان ساکن در سرای سالمندان دولتی و خصوصی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0p<).
    بحث و نتیجه-گیری: با توجه به نقش موثر و سازنده سرمایه معنوی در زندگی سالمندان، پژوهشگران می توانند پرسشنامه های ساخت و ارائه شده در این پژوهش را برای مقاصد پژوهشی و کاربردی در ایران مورد استفاده قرار دهند.
    کلید واژگان: سرمایه معنوی, بهزیستی معنوی, سالمندان, سرای سالمندان
    Mohsen Golparvar
    Background
    In recent years, psychologists have introduced spirituality as one of the most effective construct in various spheres of life. Also researchers around the world have studied this phenomenon in different directions.
    Objective
    Current research was carried out with the aim of construct and validation of spiritual capital and well being scales for senile people.
    Method
    Statistical population was the senile people in Isfahan city, among them, 245 people were selected by accessible sampling. Research instruments was researcher made spiritual capital and well being scales. Data were analyzed by use of exploratory and confirmatory factor analysis, and computation of reliability coefficient, Pearson correlation coefficient and multivariate analysis of variances.
    Findings
    Results revealed that spiritual capital scale with 21 items and spiritual well being scale with 8 items have suitable construct validity. Cronbachs’ alpha of spiritual capital components (spiritual valuation, quiet with God, the importance of spirituality and spiritual influence) was 0.9, 0.87, 0.84 and 0.86 respectively, and for spiritual well being scale was 0.89. Also results revealed that there are significant difference between spiritual capital and well being of non-habitant senile in sanitarium with senile who inhabitant in private and public sector sanitarium (p<0.01). Coclusion: Due to effective and constructive role of spiritual capital in the lives of the elderly, researchers can use questionnaires presented in this study for the purposes of research and practice in Iran.
    Keywords: Spiritual capital, Spiritual Well being, Seniles, Sanitarium
  • محسن گل پرور*، زهرا جوادیان، زهرا ادیبی، محمدرضا مصاحبی، بیتا خبازیان
    هدف اصلی این پژوهش، بررسی نیازهای روانی اجتماعی در پیوند میان تقاضاهای شغلی با عملکرد کارکنان (رفتارهای انحرافی، رفتارهای مدنی سازمانی، عملکرد وظیفه، تمایل به ترک خدمت و خلاقیت) بود. جامعه آماری پژوهش، کارکنان یکی از شرکت های وابسته به وزارت نفت در شهر بندرعباس بودند، که از میان آن ها، 187 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه نیازها (یاماگوچی، 2003)، فشارزاهای شغلی، عملکرد وظیفه و ترک خدمت (باباکاس و همکاران، 2009)، خلاقیت (تایرنی و همکاران، 1999)، رفتارهای انحرافی (بنت و رابینسون، 2000) و رفتارهای مدنی سازمانی (بخاری و علی، 2009) بودند. داده ها از طریق الگوسازی معادله ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد: فشارزاهای شغلی با نیازهای روانی اجتماعی و نیازهای روانی اجتماعی نیز با عملکرد کلی دارای رابطه معنادار هستند. همچنین، نتایج نشان داد که فشارزاهای شغلی تاثیر خود را بر عملکرد کلی به طور غیر مستقیم از طریق نیازهای روانی اجتماعی اعمال می کنند. تحلیل واسطه ای نیز از نقش واسطه ای نیازهای روانی اجتماعی در رابطه فشارزاهای شغلی با عملکرد کلی حمایت نمود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نیازها می توانند تمایلات رفتاری مرتبط با فشارهای شغلی را واسطه گری کنند.
    کلید واژگان: نیازهای روانی, اجتماعی, فشارزاهای شغلی, عملکرد کلی, محیط های کار
    M. Golparvar *, Z. Javadian, Z. Adibi, M. R. Mosahebi, B. Khabazian
    The main purpose of this research was to investigate the structural model of relations of job stress and psycho-social needs with total performance (deviant behaviors, organizational citizenship behaviors, task performance, intention to turnover, and creativity) of employees. The research populations were the employees of a company related to petroleum ministry in Bandarabas City, from among which 187 employees were randomly selected. Research instruments consisted of: needs questionnaire (Yamaguchi, 2003), job stress, intention to quit and task performance questionnaires (Babakas & etal, 2009), deviant behaviors questionnaire (Bennett and Robinson, 2000), creativity questionnaire (Tierney & etal, 1999), and organizational citizenship behaviors questionnaire (Bukhari and Ali, 2009). Data were analyzed with the use of structural equation modeling. Results revealed that there were significant relationships between job stress and psycho-social needs and between psycho-social needs and total performance (p<.05). Also results showed that effects of job stress on total performance are mediated indirectly by psycho-social needs. Mediation analysis supports the mediating role of psycho-social needs in the relation between job stress and total performance. The results of current research revealed that psycho-social needs could be mediate the behavioral tendencies related to job stress.
    Keywords: psycho, sociol.needs, job stress, total performance, personels
  • محسن گل پرور *، زهرا جوادیان، زهرا ادیبی، محمدرضا مصاحبی، اکرم احمدی
    زمینه و هدف
    استرس شغلی در محیط های کار عاملی موثر بر رضایت شغلی، ترک خدمت و عملکرد وظیفه است. این پژوهش با هدف مطالعه رابطه بین استرس شغلی با ترک خدمت و عملکرد وظیفه با توجه به نقش واسطه ای رضایت شغلی به مرحله اجرا درآمد.
    روش بررسی
    پژوهش از نوع توصیفی و به روش همبستگی اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش کارکنان یک از سازمان دولتی بودند که از میان آنها 187 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه استرس شغلی، عملکرد وظیفه و ترک خدمت از باباکاس و همکاران (2009) و پرسشنامه رضایت شغلی از اسپکتور (1985) بود. داده ها از طریق الگو سازی معادله ساختاری (SEM) مورد تحلیل قرار گرفت
    یافته ها
    نتایج نشان داد که: 1. استرس شغلی با رضایت شغلی و عملکرد وظیفه دارای رابطه منفی و معنی دار و با ترک خدمت دارای رابطه مثبت و معنی دار (01/0 >P) است. 2. رضایت شغلی نیز با ترک خدمت دارای رابطه منفی و معنی دار، ولی با عملکرد وظیفه دارای رابطه مثبت و معنی دار است. 3. رضایت شغلی نقش متغیر واسطه ای پاره ای را در رابطه استرس شغلی با ترک خدمت و عملکرد وظیفه ایفا می نماید.
    نتیجه گیری
    شواهد حاصل از این پژوهش نشان داد که برای کنترل اثرات استرس شغلی بر ترک خدمت و عملکرد وظیفه، لازم است در محیط های کار بر آموزش مدیریت استرس و تقویت رضایت شغلی تمرکز نمایند.
    کلید واژگان: استرس شغلی, ترک خدمت, عملکرد وظیفه, رضایت شغلی
    Mohsen Golparvar *, Zahra Javadian, Zahra Adibi, Mohhamad Reza Mosahebi, Akram Ahmadi
    Background And Aim
    Job stress at workplaces is an effective factor on job satisfaction, turnover and task performance. This research was administered with the aim of investigating the relationship between job stress with turnover and task performance considering the mediating role of job satisfaction.
    Methods
    The research method was descriptive which administered in the form of co-relational. Research statistical population was the employees of a public sector organization, among them, 187 persons were selected via simple random sampling. Research instruments consisted of: Babakas et al ’ s (2009) turnover, task performance and job stress questionnaires, and Spector ’ s (1985) job satisfaction questionnaire. Data were analyzed using Structure Equation Modeling (SEM).
    Results
    Results revealed that: 1. There are negative significant relationship between job stress with job satisfaction and task performance, and positive significant relationship with turnover (P<0.01). 2. Job satisfaction has negative significant relationship with turnover, but it has positive significant relationship with task performance. 3. Job satisfaction was partial mediator variable on the relationships between job stress with turnover and task performance.
    Conclusion
    The results of this research showed that to control the effects of stress on turnover and task performance, organizations must concentrate on the stress management training and reinforcement the job satisfaction.
    Keywords: Job stress, Turnover, Task performance, Job satisfaction
  • Zahra Adibi, Mohsen Golparvar, Mohammad Reza Mosahebi
    Various factors could be related to deviant behaviors at workplaces. Among these factors, we can point out to items like job demands, resources and control. This research aims at predicting deviant behaviors through job demands, resources and control. Population of this study includes employees working at South Zagros Gas & Oil Company at Bandar-Abbas in spring and summer 2012 (with frequency of 250 people). 187 employees of this organization selected based on simple random sampling comprise research sample group. Research instruments include job demands questionnaire with 7 items with two subscales including role overload and ambiguity and role conflict. Job resources questionnaire contains 13 items in three subscales containing training and appreciation, supervision support and technological support. On the other hand, job control questionnaire and finally deviant behaviors questionnaire consist of 5 and 9 items respectively. Using hierarchical regression, data obtained by questionnaires are analyzed. Findings indicated that the role overload and ambiguity is placed in the first stage while role overload and ambiguity and role conflict along with training and appreciation are in the second stage. Also, supervision support is positioned in the third stage. Results also show that role overload and ambiguity, training and appreciation and supervision support along with job control have significant predictive power for deviant behavior respectively (p<0.01).
    Keywords: Job demands, Deviant behaviors, Job resources, Job control, South Zagros Gas, Oil Company
  • زهرا ادیبی، محسن گلپرور، محمدرضا مصاحبی
    این پژوهش با هدف بررسی نقش کنترل شغلی در رابطه گرانباری، ابهام و تعارض نقش با رفتارهای مدنی سازمانی، خلاقیت، عملکرد وظیفه، رفتارهای انحرافی و تمایل به ترک خدمت اجرا شد. پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش کارکنان یک سازمان وابسته به وزارت نفت در بندرعباس بودند که از میان آنها، 187 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل، پرسشنامه های ابهام و گرانباری نقش، تعارض نقش، عملکرد وظیفه و ترک خدمت (باباکاس و همکاران، 2009)، پرسشنامه کنترل شغلی محقق ساخته، پرسشنامه رفتارهای مدنی سازمانی (بخاری و علی، 2009)، پرسشنامه رفتارهای انحرافی (بنت و رابینسون، 2000) و پرسشنامه خلاقیت (تایرنی و همکاران، 1999) بود. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که: 1 کنترل شغلی رابطه ابهام و گرانباری نقش و تعارض نقش را با عملکرد وظیفه، ترک خدمت، خلاقیت و رفتارهای مدنی سازمانی تعدیل نمی نماید؛ 2 کنترل شغلی، رابطه بین تعارض نقش را با رفتارهای انحرافی تعدیل نمود. بدین معنی که وقتی کنترل شغلی بالاست، بین تعارض نقش با رفتارهای انحرافی رابطه منفی و معنادار (01/0P<) وجود دارد.
    کلید واژگان: گرانباری, ابهام, تعارض, رفتارهای مثبت, رفتارهای منفی, کنترل شغلی
    This research was carried out with the aim of studying the role of job control in relation among overload, ambiguity and role conflict with organizational citizenship behaviors, creativity, task performance, deviant behaviors and turnover. Method of research was correlation and statistical population was the employees of an organization related to petroleum ministry in Bandar Abbass city, among them187 persons were selected using simple random sampling. Research instruments consisted of Role overload and Ambiguity, Role Conflict, Task Performance and Turnover Questionnaires (Babakas et al, 2009), a researcher made Questionnaire of Job Control, the Organizational Citizenship Behaviors Questionnaire (Bukhari & Ali, 2009), the Deviant Behaviors Questionnaire (Bennett & Robinson, 2000) and the Creativity Questionnaire (Tierney et al, 1999). Data were analyzed using Pearson’s correlation coefficient and hierarchical regression analysis. The results showed that: 1) job control has not moderated the relationships between role overload and ambiguity and role conflict with task performance, turnover, creativity and organizational citizenship behaviors, 2) job control has moderated the relationship between role conflict with deviant behaviors. That is, when job control is high, there is a negative significant relationship between role conflict and deviant behaviors (P<0.01).
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال