زهرا اصغرپور لشکامی
-
مطالعه حاضر با هدف تدوین برنامه مداخله ای ویژه کودکان طلاق با اختلالات عاطفی-رفتاری مبتنی بر رویکرد شناختی رفتاری و بررسی اثربخشی آن بر اضطراب کودکان طلاق انجام شده است. روش پژوهش از نوع آمیخته اکتشافی (کیفی -کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی به منظور تهیه بسته و اعتبارسنجی آن از مقالات مرتبط با کودکان خانواده های طلاق، نظر اساتید دانشگاه و متخصصان حوزه اختلالات روان شناختی استفاده شده و بخش کمی، شامل همه کودکان دختر خانواده طلاق شهرستان آستانه اشرفیه بود. 30 کودک طلاق به عنوان حجم نمونه به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش 12جلسه، هفته ای 2 بار به مدت 90 دقیقه تحت آموزش قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (2001) و پرسشنامه اضطراب کودکان اسپنس (1997) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و در بخش کمی از آزمون تحلیل واریانس استفاده شده است. روایی محتوایی برنامه مداخله معادل 0/75 تا 1 به دست آمده است و یافته ها نشان دادند که میان دو گروه در نمرات اضطراب تفاوت معنا دار وجود دارد (0/01>P)، یعنی برنامه مداخله موجب کاهش اضطراب کودکان طلاق در گروه آزمایش شده است. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه مداخله ای تدوین شده می تواند روشی موثر برای بهبود اختلالات روان شناختی کودکان خانواده طلاق و کاهش اضطراب آنها باشد.
کلید واژگان: کودکان طلاق, اختلالات عاطفی-رفتاری, اضطراب, مداخله بهنگامThe present study aimed to develop an intervention program specifically for children from divorced families with emotional-behavioral disorders based on a cognitive-behavioral approach and to examine its effectiveness on the anxiety of children from divorced families. The research had an exploratory mixed (qualitative-quantitative) design. The statistical population in the qualitative part included related articles on children from divorced families, opinions of university professors, and psychological disorder specialists for package preparation and validation. The quantitative part included all female children from divorced families in Astaneh-ye Ashrafiyeh. A sample of 30 children from divorced families was purposefully selected and randomly divided into two groups of 15 (experimental and control). The experimental group received 12 sessions, twice a week for 90 minutes each. Data were collected using the Achenbach Child Behavior Checklist (2001) and the Spence Children's Anxiety Scale (1997). Qualitative data were analyzed using qualitative content analysis with an inductive approach, and quantitative data were analyzed using analysis of variance (ANOVA). The content validity of the intervention program was found to be between 0.75 and 1. The findings showed significant differences in anxiety scores between the two groups (P<0.01), indicating that the intervention program reduced anxiety in the experimental group. The results demonstrated that the developed intervention program could be an effective method for improving psychological disorders and reducing anxiety in children from divorced families.
Keywords: Children From Divorced Families, Emotional-Behavioral Disorders, Anxiety, Early Intervention -
زمینه و هدف
طلاق والدین می تواند منجر به مشکلات رفتاری و روان شناختی فراوان در کودکان شود. هدف پژوهش حاضر، تدوین برنامه مداخله بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری ویژه کودکان طلاق با اختلالات عاطفی-رفتاری و تعیین اثربخشی آن بر سازگاری اجتماعی کودکان طلاق بود.
مواد و روش هاروش پژوهش توصیفی حاضر، جامعه آماری در بخش کیفی مقالات و اساتید روان شناسی و بخش کمی شامل کلیه کودکان دختر خانواده طلاق شهرستان آستانه اشرفیه در سال 1401 بود. تعداد 30 کودک طلاق به شیوه تصادفی انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای دو جلسه آموزش دیدند و گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها در پیش آزمون و پس آزمون، از سیاهه رفتاری کودک Achenbach و پرسش نامه سازگاری اجتماعی Dokhanchi استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی از آنالیز کوواریانس یک متغیره استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد میانگین و انحراف معیار نمرات سازگاری اجتماعی در گروه آزمایش از 90/1 ± 33/98 در مرحله پیش آزمون به 08/1 ± 33/104 در پس آزمون و در گروه کنترل از 67/1 ± 07/98 در پیش آزمون به 40/1 ± 53/98 در پس آزمون رسید (001/0>P).
نتیجه گیریبر اساس مطالعه حاضر، برنامه مداخله بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی-رفتاری ویژه کودکان طلاق با اختلالات عاطفی-رفتاری بر افزایش سازگاری اجتماعی کودکان طلاق موثر بود. از این رو، می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای موثر برای ارتقاء سازگاری اجتماعی کودکان طلاق استفاده نمود.
کلید واژگان: طلاق, مداخله بهنگام, اختلالات روان شناختی, سازگاری اجتماعیBackground and ObjectivesDivorce can lead to many behavioral and psychological problems in children. The aim of the current study was to develop early intervention program based on cognitive-behavioral theory in children of divorce with emotional-behavioral disorders and determine its effectiveness in social adjustment of children of divorce.
Materials and MethodsIn the current descriptive study, the statistical population included all articles and the professors of psychology, in the qualitative part, and all the girls of divorced families of Astaneh-Ashrafiyeh City, in the quantitative part, in 2022. Moreover, 30 children of divorce were selected by random sampling and randomly assigned into experimental and control groups (15 people in each group). The experimental group was trained in 12 90-minute sessions, twice a week, and the control group did not receive any training. Data was collected in pre-test and post-test using Achenbach’s Child Behavioral Checklist (2001) and Dokhanchi's Social Adjustment Questionnaire (1998). The data were analyzed by thematic analysis and univariate analysis of covariance in the qualitative and quantitative parts, respectively.
ResultsThe findings demonstrated that the mean and standard deviation of social adjustment scores in the experimental group increased from 98.33±1.90 in the pre-test to 104.33±1.08 in the post-test, and in the control group from 98.07±1.67 in the pre-test to 98.53±1.40 in the post-test (p<0.001).
ConclusionBased on the results of the present study, the early intervention program based on cognitive-behavioral theory of children of divorce with emotional-behavioral disorders was effective on the increase of social adjustment of these children. Therefore, this program can be implemented as an effective program to improve the social adjustment of children of divorce.
Keywords: Divorce, Early intervention, Psychological disorders, Social adjustment -
مقدمه
طلاق یکی از مهمترین عوامل ایجاد تنش و فشار بر روی کودکان است.
هدفپژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه مداخله ای مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق دارای اختلالات عاطفی- رفتاری و بررسی اثربخشی آن بر پرخاشگری کودکان طلاق انجام شد.
روشطرح پژوهش از نوع آمیخته (کیفی- کمی) بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل مقالات و متون مرتبط با کودکان طلاق و همچنین کلیه اساتید دانشگاه و متخصصان اختلالات روانشناختی کودکان و بخش کمی شامل، کلیه کودکان دختر خانواده های طلاق شهر آستانه اشرفیه در سال 1401 بود، که تعداد 30 کودک به روش هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برنامه مداخله 12 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای 2 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست رفتاری کودک آخنباخ (2001) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان شهیم (1385) بود. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون و در بخش کمی از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که روایی محتوایی برنامه مداخله معادل 0/75 تا 1 است، و بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون دو گروه در پرخاشگری تفاوت معنادار وجود دارد (0/01>P). به طور کلی برنامه مداخله ای بهنگام مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری ویژه کودکان طلاق بر پرخاشگری کودکان طلاق تاثیر معنادار داشت (0/01>P).
نتیجه گیریبراساس یافته ها برنامه مداخله ای تدوین شده بر پرخاشگری کودکان طلاق موثر بود؛ بنابراین می توان از این برنامه به عنوان برنامه ای موثر برای کاهش پرخاشگری کودکان طلاق استفاده نمود.
کلید واژگان: طلاق, اختلالات روانشناختی, پرخاشگریIntroductionDivorce is one of the most important causes of tension and pressure on children.
AimThe research aimed to develop of early intervention program based on cognitive-behavioral theory for divorced children with emotional-behavioral disorders and its effectiveness in aggression of divorced children.
MethodThe research scheme was mixed (qualitative-quantitative). The statistical population in qualitative part consisted of articles and documents related to divorced children and all the professors and specialists in children’s psychological disorders and quantitative part consists of all the girls of divorced families of Astaneh-ashrafiyeh in 2022. Moreever 30 people were selected by purposive sampling and randomly replaced in experimental and control groups. The intervention program was performed in 12 sessions of 90 minutes, two session per week for experimental group. Instruments included Achenbach’s Children Behavioral Check list (2001) and Shahim’s Primary School Aggression Questionnaire (2006). The data in the qualitative part were analyzed by thematic analysis and in the quantitative part by multivariate analysis of covariance.
ResultThe results showed the content validity of the intervention program was equal to 0.75 up to 1 and there is significant difference between the pre-test and post-test scores of the groups in aggression (P<0.01). In general, the early intervention program based on cognitive-behavioral theory for divorced children with emotional-behavioral disorders is effective on aggression in divorced children (P<0.01).
ConclusionBased on findings developed intervention program was effective in aggression of divorced children. Therefore, this intervention program can be used as an effective intervention to reduce aggression of divorced children.
Keywords: Divorce, Mental disorders, Aggression -
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی موسیقی درمانی آنلاین بر اضطراب کرونا و تعامل والد-کودک در مادران بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. روش نمونه گیری هدفمند بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند 6 تا 12 ساله شهر تهران در سال 1399 بودند که دارای علایم اضطراب کرونا بوده و از پرسشنامه اضطراب کرونا (علی پور و همکاران، 1398) نمره بیشتر از میانگین به دست آوردند، تعداد 30 نفر که واجد معیارهای ورود به پژوهش بودند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور و همکاران، 1398) و مقیاس رابطه والد-کودک (CPRS) (پیانتا، 1994) استفاده شد. پس از آن گروه آزمایش طی 21 جلسه 25 دقیقه ای (هر روز به مدت سه هفته) موسیقی درمان فعال با رویکرد برین دنس را دریافت نمودند، این در حالی بود که افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با نرم افزار SPSS-24 و تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که موسیقی درمانی بر کاهش ابعاد جسمانی و روانی و نیز نمره کلی اضطراب کرونا؛ و همچنین بهبود تعامل والد- کودک در ابعاد نزدیکی، تعارض، وابستگی و نیز نمره کلی تعامل والد- کودک موثر بوده و این تاثیر از نظر آماری معنادار است (05/0>P). بنابراین می توان از موسیقی درمانی جهت کاهش اضطراب کرونا و بهبود تعامل والد- کودک استفاده نمود.
کلید واژگان: ویروس کرونا, اضطراب کرونا, تعامل والد- کودک, موسیقی درمانیThe aim of this study was to determine the effect of music therapy on coronavirus anxiety and parent-child interaction in mothers. The research design was semi-experimental as a pretest-posttest with a control group. Sampling method was purposive. For this purpose, among the statistical population of the study, including all mothers with children aged 6 to 12 years in Tehran who had symptoms of coronary anxiety and obtained a score higher than the average from the Coronavirus Anxiety Inventory (CDAS), 30 people who met the inclusion criteria were selected and randomly assigned to the experimental and control groups. The questionnaires were the Corona Disease Anxiety Scale (Alipour et al., 1398) and the Child-Parent Relationship Scale (CPRS) (Pianta, 1994). After that, the experimental group received active music therapy with a Brain Dance approach for 21 sessions of 25 minutes (every day for 3weeks), while the controls did not receive any intervention. Finally, the data were analyzed by SPSS-24 and multivariate analysis of covariance. The results of data analysis showed that music-therapy is effective on reduction of the physical and mental dimensions as well as the overall score of coronary anxiety; and also, the improvement of parent-child interaction in the dimensions of closeness, conflict, dependence and also the overall score of parent-child interaction and this effect is statistically significant (P <0.05). Therefore, music therapy can be used to reduce corona anxiety and improve parent-child interaction.
Keywords: Coronavirus, Coronary Anxiety, Parent-Child Interaction, Music Therapy -
فصلنامه خانواده پژوهی، پیاپی 62 (تابستان 1399)، صص 139 -154
هدف پژوهش حاضرتعیین رابطه اضطراب کرونا در مادران با تعامل والد-کودک و پرخاشگری کودکان در ایام قرنطینه بود. طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک 6 تا 12 ساله شهر تهران در اردیبهشت 1399 بود. برای انجام این پژوهش، از روش نمونه گیری و اجرای اینترنتی استفاده شد. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش حاضر عبارت بودند از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS)، مقیاس رابطه والد-کودک، پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی. درنهایت داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین اضطراب کرونا در مادران با رابطه مثبت کلی در تعامل والد-کودک رابطه منفی معنادار (511/0-=r)، و با پرخاشگری رابطه مثبت معنادار (601/0=r) وجود داشت. علاوه براین، اضطراب کرونا در مادران به ترتیب با ضرایب بتای 324/0- و 428/0 پیش بینی کننده معنادار رابطه مثبت کلی بین مادران و کودکان و پرخاشگری کودکان بود (01/0>p). بنابراین با ارایه مداخلات و آموزش های به موقع و مناسب جهت کاهش اضطراب ناشی از بیماری کرونا در مادران، می توان تعاملات والدین و کودکان را بهبود بخشید و مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان را کاهش داد.
کلید واژگان: کرونا, اضطراب, تعامل والد-کودک, پرخاشگریThe aim of this study is to determine the relationship between corona anxiety in mothers and parentchildinteraction and children's aggression during the quaran-tine days. The research design was descry-ptive and correlational.he statistical population of the study included mothers with children aged 6 to 12 in Tehran in May 2020.To conduct this research, the online sampling method and online implementation were used. The questionnaires used in the present study were Corona Disease Anxiety Scale (CDAS), ChildParent Relationship Scale (CPRS), and Primary Children's Aggr-ession Questionnaire. Finally, the data were analyzed using SPSS24 software. The results showed that corona anxiety in mothers had a significant negative relati-onship (r=01.51) with a positive overall relationship in parent-child interaction, and a significant positive relationship with aggression (r=0.601) in children. In add-ition, corona anxiety in mothers with beta coefficients of 0.324 and 0.428, respecti-vely, predicted a significant positive ove-rall relationship between mothers and children and children's aggression (p<0.01). Therefore, by providing timely and appropriate interventions and training to reduce anxiety caused by corona vir-uses' disease in mothers, it is possible to improve parent-child interactions and reduce children's behavioral and emotio-nal problems.
Keywords: Corona, Anxiety, Parent-Chi-ld Interaction, Aggression
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.