زهرا بصیری
-
سابقه و هدف
تنوسینوویت دوکرون یکی از علل شایع درد مچ دست است. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی اثربخشی لیزردرمانی پرتوان و تزریق موضعی کورتیکواستروئید در درمان تنوسینوویت دوکرون انجام شد.
مواد و روش هادر یک کارآزمایی بالینی، تعداد 30 بیمار با تشخیص تنوسینوویت به صورت تصادفی به دو گروه 15نفری A و B تخصیص داده شدند. گروه A تحت لیزردرمانی پرتوان، پنج جلسه به مدت سه هفته ی متوالی قرار گرفت و به گروه B (کورتیکواستروئید) 1 میلی لیتر تریامسنولون و 1 میلی لیتر لیدوکائین 2 درصد در مچ دست تحت هدایت سونوگرافی تزریق شد. ضخامت تاندون، شدت درد، کیفیت زندگی و میزان رضایت از درمان در هر دو گروه در بدو درمان، یک ماه و سه ماه بعد از درمان اندازه گیری و مقایسه شد.
یافته هادر گروه A و B به ترتیب ضخامت تاندون عضلات اکستانسور پولیسیس لونگوس و ابداکتور پولیسیس برویس قبل از درمان 0/63±7/57 و 0/58±7/25 (0/120=P)، یک ماه بعد 0/61±6/55 و 0/40±6/54 (0/955=P) و سه ماه پس از درمان 0/75±5/71 و 0/45±5/99 (0/239=P) میلی متر، نمره ی درد قبل از درمان 1/18±8/60 و 1/46±8/47 (0/785=P)، یک ماه بعد 1/66±2/73 و 1/16±4/27 (0/007=P) و سه ماه بعد از درمان 1/33±1/73 و 1/06±2/47 (0/107=P) بود. بین دو گروه از نظر کیفیت زندگی و رضایت از درمان تفاوت معنا دار مشاهده نشد (برای همه 0/05<P).
نتیجه گیریهر دو روش درمانی تزریق موضعی کورتیکواستروئید و لیزر پرتوان برای بیماران مبتلا به تنوسینوویت دوکرون ایمن است و به کاهش درد و ضخامت تاندون و افزایش کیفیت زندگی بیماران منجر می شود.
کلید واژگان: تنوسینوویت دوکرون, کورتیکواستروئید, لیزردرمانیBackground and ObjectiveDe Quervain's tenosynovitis is one of the common causes of wrist pain. The present study aimed to compare the effectiveness of high-power laser therapy and local corticosteroid injection in the treatment of De Quervain's tenosynovitis.
Materials and MethodsIn this clinical trial, 30 patients diagnosed with De tenosynovitis were randomly assigned to two groups of 15, A and B. Group A underwent high-power laser therapy, five sessions for three consecutive weeks, and group B received corticosteroid injections of 1 ml triamcinolone and 1 ml lidocaine 2% in the wrist under ultrasound guidance. Tendon thickness, pain intensity, quality of life, and treatment satisfaction were measured and compared in both groups pre-treatment, month one, and month three post-treatment.
ResultsIn groups A and B, respectively, the mean scores of the thickness of extensor abductor pollicis longus and abductor pollicis brevis muscles before the treatment were 7.57±0.63 and 7.25±0.58 (P=0.120). these value were calculated at 6.55±0.61 and 6.54±0.40 one month later (P=0.955). They were 5.71±0.75 and 5.99±0.45 (P=0.239) mm three months post-treatment. In addition, pain scores before the treatment were 8.60±1.18 and 8.47±1.46 (P=0.785). One month later, they were 2.73±1.66 and 4.27±1.16 (C=0.785), and three months post-treatment, they were 1.73±1.33 and 2.47±1.06 (P=0.007). There was no significant difference between the two groups in terms of quality of life and satisfaction with treatment (P<0.05 for all).
ConclusionBoth local corticosteroid injection and high-power laser treatment methods were safe in the treatment of De Quervain's tenosynovitis, leading to a reduction in pain and tendon thickness, as well as an increase in the patient's quality of life
Keywords: Corticosteroid, De Quervain's Tenosynovitis, Laser Therapy -
هدف این مطالعه، تعیین اثر سه نوع بریس مختلف بر پایداری دینامیک موضعی با استفاده از حداکثر نمای لیاپانوف حین دویدن در افراد مبتلا به ناپایداری مچ پا بود. 12 آزمودنی مبتلا به ناپایداری مچ پا در گروه آسیب دیده و 12 آزمودنی سالمدر این مطالعه شرکت کردند. گروه آسیب دیده، روی تردمیل 70 گام با بریس سخت، نیمه سخت، نرم و بدون بریس دویدند. گروه سالم، تنها در وضعیت بدون بریس آزمون دویدن را انجام دادند. حداکثر نمای لیاپانوف با استفاده از داده های کینماتیک محاسبه شد. نتایج نشان داد حداکثر نمای لیاپانوف کوتاه دوره در دویدن با بریس نیمه سخت در گروه آسیب دیده به طور معناداری با سایر وضعیت های بریس مچ پا متفاوت است، اما دویدن با بریس نیمه سخت تفاوت معناداری در حداکثر نمای لیاپانوف کوتاه دوره گروه آسیب دیده در مقایسه با گروه سالم ایجاد نکرد. با توجه به این نتایج، به نظر می رسد دویدن با بریس نیمه سخت توانسته است وضعیتی نزدیک به دویدن گروه سالم فراهم کند.کلید واژگان: اسپرین مچ پا, حمایت کننده خارجی, حداکثر نمای لیاپانوف, ناپایداری مزمن مچ پاThe purpose of this study was to determine the effect of three different ankle braces using the Maximum Lyapunov exponent on local dynamical stability of individuals with chronic ankle instability during running. Twelve subjects with chronic ankle instability as injured group and 12 healthy individuals participated in this study. Injured group performed 70 strides of treadmill running in shoe and rigid, semi-rigid and soft braces as well as no-brace conditions. The healthy group performed the test only in no-brace condition. Kinematics data were used to calculate the short time (λ_S) and long time (λ_L) maximum Lyapunov exponent. The results showed that λ_S of running in semi-rigid brace is significantly different with running in other braces in chronic ankle instability group; but it was not different with the control group. It seems running in semi-rigid brace in chronic ankle instability group provides stability like healthy control group.Keywords: Ankle Sprain, External Prophylactic Ankle Support, Maximum Lyapunov exponent, Chronic Ankle Instability
-
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و ششم شماره 8 (پیاپی 212، آبان 1397)، صص 529 -535زمینه و هدفاستئوپروز شایعترین بیماری متابولیک استخوان در دنیا است و حدود 200 میلیون نفر در سراسر جهان مبتلا بوده و باعث افزایش خطر شکستگی می شود. سالانه بیش از پنج میلیون شکستگی ناشی از استئوپروز در جهان رخ می دهد. استاندارد تشخیص پوکی استخوان، تراکم سنجی ماده معدنی استخوان است که به طور معمول استخوان فمور و مهره های کمری (مهره های 4-2) مورد بررسی قرار می گیرد. هدف مطالعه حاضر تعیین وضعیت تراکم یک سوم دیستال استخوان رادیوس در بیماران مستعد استئوپروز اولیه بود.روش بررسیاین مطالعه به روش مشاهده ای-مقطعی در بیمارستان شهید بهشتی شهر همدان، از مهرماه 1394 به مدت یک سال انجام گرفت. از بین بیماران با سن بیشتر از 50 سال، 71 نفر که دارای معیارهای ورود (سن بیشتر از 50 سال، عدم ابتلا به بیماری های سیستمیک و مصرف کورتون) بودند وارد مطالعه و دانسیتومتری به روش Dual X-ray Absorptiometry (DXA) از سه مقطع درخواست شد. از تعریف سازمان بهداشت جهانی برای تعیین استئوپنی و دانسیته نرمال استخوان استفاده شد.یافته هادر این پژوهش 71 نفر وارد مطالعه شدند. میانگین سن بیماران 9/36±62/25 (92-51) سال بود. ضریب همبستگی پیرسون، بین نتیجه دانسیتومتری یک سوم دیستال استخوان رادیوس با گردن و توتال استخوان فمور و استخوان های کمری همبستگی مثبت و معنادار نشان داد (0/001P=). همبستگی بین نتیجه دانسیتومتری T اسکور استخوان یک سوم رادیوس و توتال آن با گردن فمور از نظر آماری معنادار بود (0/001P=).نتیجه گیریبا توجه به یافته های این مطالعه، بررسی دانسیته معدنی یک سوم دیستال رادیوس برای تشخیص استئوپروز از حساسیت چشمگیری برخوردار است، دانسیته استخوان رادیوس نسبت به مهره های کمری و گردن استخوان فمور به مراتب زودتر افت می کند.کلید واژگان: دانسیتومتری, استئوپروز, رادیوسBackgroundOsteoporosis is the most common metabolic disease of the bone in the world, and has hit about 200 million people around the world and it increases the risk of fractures. More than 5 million osteoporotic fractures occur annually in the world. Bone mineral density is the standard method of diagnosis of this disease. In this method, proximal of femur (neck) and lumbar vertebra bones (L2, L3, L4, L5) are typically evaluated. The aim of this study was determine the bone density profile of one third of distal radial bone in patients with primary osteoporosis.MethodsThis cross-sectional study conducted at Shahid Beheshi hospital in Hamadan city, from October 2015 to October 2016. Among of the patients, those over the age of 50 years old, 71 patients were selected by convenience sampling method taking into account if they have inclusion criteria (such as: age> 50 years, no systemic diseases, no history of corticosteroid use). For all patients that enter the study, lumbar, femoral neck and one third of distal radial bone densitometry was done by dual X-ray absorptiometry (DXA) method. Osteopenia and normal bone density the World Health Organization criteria were used to determine osteoporosis.ResultsIn this research 71 people entered the study. The mean age of the patients was 62.25±9.36 (51-92) years. In term of gender 5.63% of patients were male and 94.37% female. Pearson correlation coefficient showed a positive and significant correlation between the results of one third of distal radius with neck and total femur bone and lumbar bones (P<0.05). Correlation between the T-score of one third of distal radius and total femoral neck was statistically significant (P<0.05). The mean age of patients was 62.25±9.36 years.ConclusionAccording to the findings of this study one third of distal radial bone mineral density has an acceptable sensitivity to detect osteoporosis. Radius bone density decreases much faster than lumbar, vertebra and femoral neck.Keywords: densitometry, osteoporosis, radius
-
مقدمهورزش زمانی بر تراکم استخوان نواحی مختلف بدن موثر می باشد که بتواند موجب افزایش بار مکانیکی یا فشار دینامیکی در آن ناحیه از بدن گردد، بنابراین هدف از تحقیق حاضر، تاثیر تمرینات ورزشی در آب بر تراکم استخوان زنان پری منوپوز بود.روش کاراین تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون بود. 20 زن پری منوپوز 40 تا 45 سال شهر همدان در سال 1394 در دو گروه 10 نفری (گروه تمرین در آب و گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه تجربی 12 هفته تمرین در آب را سه بار در هفته و هر جلسه 70 دقیقه انجام دادند. تراکم مواد معدنی استخوان ران (کل هیپ و سر فمور) آزمودنی ها قبل و پس از 12 هفته توسط دستگاه سنجش تراکم استخوان دگزا مورد سنجش قرار گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی، تی تست مستقل و وابسته و تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار SPSS نسخه 21 صورت گرفت. سطح معناداری در کلیه آزمون ها کمتر از 0/05 در نظر گرفته شد.یافته هاتراکم استخوان ران (کل هیپ و گردن فمور) در گروه تمرین در آب در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری را نشان داد (0/002=P و 46 0/0=P). در گروه کنترل کاهش تراکم استخوان ران در ناحیه کل هیپ و گردن فمور (0/004=P و 0/033=P) مشاهده شد.نتیجه گیریبا توجه به این که تفاوت در بین گروه تمرین در آب و گروه کنترل مشاهده شد، تمرینات تحمل وزن در آب به زنان پری منوپوز توصیه می شود، زیرا باعث جلوگیری از کاهش تراکم مواد معدنی استخوان ناشی از افزایش سن در این دوران می شود.کلید واژگان: تراکم استخوان, تمرین ورزشی در آب, زنان پری منوپوزIntroductionExercises are effective in bone density in different areas of the body when they can increase the mechanical load or dynamic pressure in those areas. Therefore, the aim of this study was to investigate the effect of exercises in water on bone density of premenopausal women.MethodsThis semi-experimental study was of pretest-posttest design. Twenty premenopausal women, between 40 to 45 years, were randomly selected in two groups of exercise in water and control group in the city of Hamadan in 2016. The experimental group completed 12 week exercise training, three times a week and 70 minutes per session. Before and after 12 weeks, femoral bone mineral density (Total Hip and Femoral Neck) in subjects were measured by DEXA bone mineral densitometry. The data obtained were analyzed by descriptive statistics, dependent and independent t-test and ANCOVA on a significant level PResultsFemoral bone density (total hip and femoral neck) in water training group compared with the control group showed a significant difference (P=0.002 and P=0.046). In control group decrease in bone density of the hip in total hip and femoral neck (P=0.004 and P=0.033) were observed.ConclusionRegarding the differences in the training in water group and the control group, weight-bearing exercises in water in premenopausal women are recommended, because it can prevent a decrease in bone mineral density stemming from aging in this period.Keywords: Bone density, exercise in the water, Premenopausal women
-
سابقه و هدف
اصلاح ساختار زیره کفش های ورزشی به عنوان عاملی اثرگذار بر سینتیک و سینماتیک دویدن در راستای بهبود متغیرهای وابسته به توان همواره مورد توجه سازندگان کفش بوده است. هدف این مقاله بررسی تاثیر استفاده از نانو ذرات کلی در زیره کفش ورزشی بر توان مچ پا در فاز اتکا دویدن می باشد.
مواد و روش ها18 آزمودنی مرد سالم با میانگین سنی 6± 23 سال، قد 4±178 سانتی متر و وزن 8 ± 71 کیلوگرم با سه کفش ورزشی با جنس زیره پلی اورتان (PU)، نانوکامپوزیت پلی اورتان-کلی 1درصد (NPU1) و 2درصد (NPU2) با سرعت 5/3 متر بر ثانیه دویدند. توان مچ پا با استفاده از دینامیک معکوس در سه صفحه حرکتی با استفاده از نرم افزار 2010MATLAB محاسبه و با آزمون آنالیز واریانس یک سویه با اندازه های مکرر در نرم افزار 20SPSS مورد تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که استفاده از نانو ذرات کلی در زیره کفش ورزشی بر اوج تولید توان در هر سه صفحه حرکتی به طور معناداری اثرگذار بود (05/0P<). اما بر اوج جذب توان تاثیر معناداری نداشت.
نتیجه گیریکفش ورزشی با زیره (NPU) سبب بهبود عملکرد ورزشکار در صفحه ساجیتال و حفظ ثبات مچ پا در صفحه هوریزانتال می شود، درحالی که ممکن است حفظ تعادل مچ پا را در سطح فرونتال دشوارتر نماید.
کلید واژگان: توان, دویدن, کفش, نانو ذرات کلیThe Effect of Nanoclay Particles in Sport Shoe Outsole on Ankle Power during Stance Phase of RunningBackgroundFor years, athletic footwear companies tried to modify the shoe outsole construction as an effective factor influencing on kinetic and kinematic parameters of running aiming to improve the energetic parameters of motion. The aim of this study is to investigate the effect of Nanoclay particles in sport shoe outsole on ankle joint power during stance phase of running.
MethodologyEighteen healthy shod runner males were recruited to run three times at 3.5 m.s-1 under PU, NPU1 and NPU2 shoes. The three-dimensional ankle and knee joint power were determined using the inverse dynamic approach by MATLAB2010 and analyzed by SPSS20 using one-way repeated measures ANOVA.
ResultsThe result showed that the positive peaks of ankle joint power in all three-dimensional planes significantly influenced by NPU shoe. However, the Running with NPU had not any effect on negative peaks of ankle joint power in all planes.
ConclusionRunning with NPU can improve performance in the sagittal plane and facilitate the stability of the ankle joint in the horizontal plane. While it makes balancing the ankle joint more difficult in the frontal plane.
Keywords: joint power, Running, Shoe, Nano Clay Particles -
سابقه و هدفبهترین راه پیشگیری از بروز پوکی استخوان در سالمندی جلوگیری از کاهش تراکم استخوانی و یا تلاش در جهت حفظ آن در سنین جوانی است، بنابراین هدف از تحقیق حاضر، تاثیر تمرین ترکیبی بر تراکم استخوان زنان پیش یائسه بود.مواد و روش هااین تحقیق نیمه تجربی، طرح پیش آزمون-پس آزمون و نوع کاربردی بود. 20 زن پیش یائسه 40 تا 45 ساله شهر همدان در سال 94 در دو گروه 10 نفری (گروه تمرین ترکیبی و گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه تجربی 12 هفته تمرین ترکیبی (شش هفته تمرین در آب و شش هفته تمرین در خشکی)، را سه بار در هفته و هر جلسه 70 دقیقه انجام دادند. تراکم استخوان ران (کل هیپ و سر فمور) آزمودنی ها قبل و پس از 12 هفته توسط دستگاه سنجش تراکم استخوان دگزا مورد سنجش قرار گرفت و با استفاده از آمار توصیفی، تی تست مستقل و زوجی و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری کمتر از 0.05 با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد.یافته هاتراکم استخوان ران (کل هیپ و گردن فمور) در گروه تمرین ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معناداری را نشان داد (0.05>P). پس از 12 هفته در گروه تمرین ترکیبی افزایش تراکم استخوان و در گروه کنترل کاهش تراکم استخوان (0.05>P) مشاهده شد.نتیجه گیریبا توجه به این که تفاوت در بین گروه های تمرینی ترکیبی و گروه کنترل مشاهده شد، تمرینات ترکیبی به زنان پیش یائسه توصیه می شود، زیرا باعث جلوگیری از کاهش تراکم استخوان ناشی از افزایش سن در این دوران می شود.کلید واژگان: تراکم استخوان, تمرینات ورزشی, پیش یائسه, سلامت زنانBackground And ObjectivesThe best way to prevent osteoporosis, at old age is to prevent bone loss and at young age is trying to keep bones healthy, therefore the aim of this study was to determine the effect of combined exercise on bone mineral density of premenopausal females.Materials And MethodsThis semi-experimental study was conducted among 20 premenopausal females between 40 and 45 years old, which were randomly assigned to two groups (experimental and control groups) in Hamadan city, during year 2016. The experimental group completed a 12-week combined exercise-training program (6 weeks in water and 6 weeks on land), three times a week and 70 minutes per session. Before and after the 12 weeks, femoral bone mineral density in all samples was measured by DEXA bone mineral densitometry. Data were analyzed with the SPSS 21 software using descriptive and inferential statistics, such as independent and paired t-test, and Analysis of Covariance (ANCOVA).ResultsBone mineral density of femoral neck and total hip of the experimental group, had significant differences with corresponding areas of the control group (PConclusionsAccording to the results, to prevent a decrease in bone mineral density during the menopausal period, combined exercises are recommended for females at this age.Keywords: Bone Density, Exercise, Premenopause, Women's Health
-
افزایش محبوبیت دویدن و آسیب های ناشی از آن، گرایش به توسعه ساختار کفش ورزشی را با هدف جلوگیری از آسیب های مختلف دویدن، افزایش داده است. هدف این مطالعه بررسی اثر استفاده از ذرات نانوکلی در زیره کفش ورزشی بر توان مفصلی زانو در مرحله اتکای دویدن بود. 14 آزمودنی مرد سالم با سه کفش ورزشی با جنس زیره پلی اورتان (PU)، نانوکامپوزیت پلی اورتان- کلی 1% (NPU1) و2% (NPU2) با سرعت m/s 3/5 سه بار در مسیر آزمون دویدند. توان مفصلی زانو (Pj) با استفاده از روش دینامیک معکوس و با ضرب گشتاور مفصلی (Mj) در سرعت زاویه ای (ωj) محاسبه گردید. حداکثر توان مفصلی زانو در سه صفحه حرکتی و در مرحله اتکا دویدن با سه کفش ورزشی با استفاده از تحلیل واریانس یک سویه با اندازه های مکرر مورد مقایسه قرار گرفت (0/05 > p). نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اوج منفی توان مفصلی زانو در صفحه حرکتی ساجیتال در دویدن با کفش NPU2 به طور معنادار با کفش PU متفاوت بود. اما میان اوج مثبت توان مفصلی زانو در صفحه حرکتی ساجیتال و اوج های مثبت و منفی توان مفصلی زانو در صفحات حرکتی فرونتال و هوریزانتال تفاوت معناداری مشاهده نگردید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که استفاده از کامپوزیت پلی اورتان - نانوکلی در زیره کفش ورزشی می توان توانایی مفصل زانو در جذب شوک را بهبود بخشد.
کلید واژگان: زیره کفش, ذرات نانوکلی, توان مفصل زانو, دویدنThe popularity of running and consequently of running injuries has increased tends to develop shoe sole constructions aiming at preventing different injuries. The purpose of this study was to investigate the effect of shoe outsole containing nanoclay particles on knee joint power during stance phase of running. Fourteen healthy male shod runners run 3 times at 3.5 m.s-1 under three shoe conditions manufactured by polyurethane (PU), 1% Polyurethanes-clay nano-composites (NPU1) and 2% Polyurethanes-clay nano-composites (NPU2). The joint power (Pj) was calculated by multiplying the joint moment (Mj) and the joint angular velocity (ωj). Knee joint peak power in the three dimensional planes were compared between the shod conditions during the stance phase of running using repeated measurement ANOVA (P< 0.05). The results showed that the negative peak of knee joint power in sagittal plane was significantly different between the PU and NPU2 conditions. No significant differences were noted in other positive and negative peaks. It is concluded that using Polyurethanes-clay nano-composites can change shock absorbing ability of knee joint.
Keywords: Shoe Outsole, Nanoclay Particles, Knee Joint Power, Running -
مقدمه و هدفبیماری ریوی یکی از مهمترین علل مرگ و میر در مبتلایان به اسکلرودرمی است. بنابراین تشخیص زود هنگام درگیری ریوی ضروری می باشد. این مطالعه برای ارزیابی شیوع اختلالات ریوی در مبتلایان به اسکلرودرمی به وسیله رادیوگرافی قفسه سینه(Chest X-Ray) و توموگرافی کامپیوتری با قدرت تحلیل بالا (High Resolution Computed Tomography) و توصیف علائم و یافته های این افراد صورت پذیرفت.روش کاردر این مطالعه مقطعی 52 بیمار مبتلا به اسکلرودرمی که طی سالهای 1390-1389 به درمانگاه و کلینیک روماتولوژی مراجعه کردند تحت معاینه بالینی قرار گرفته و برای هر یک CXR و HRCT انجام شد و نوع درگیری ریوی آنان مورد بررسی قرار گرفت.نتایجاسکلرودرمی در 40 نفر(9/76%) منتشر و در12 نفر(1/23%) محدود بود. میانگین سنی افراد 73/9 ±5/39 سال بود. HRCT در 21 بیمار(4/40%) طبیعی، در 19 بیمار(5/36%) NSIP و در 12 نفر(1/23%) UIP گزارش شد. CXR نیز در 19 نفر(5/36%) طبیعی، در 15 نفر(8/28%) رتیکولار خفیف، در14 نفر(9/26%) رتیکولار واضح و در4 نفر(7/7%) نمای لانه زنبوری گزارش شد. در بین 6 نفر(5/11%) از بیماران بدون تنگی نفس،22 نفر(3/42%) بدون شکایت سرفه، 20 نفر(38.4%) فاقد کراکل در سمع ریه ها و 26 نفر(50%) فاقد کلابینگ در معاینه، HRCT نمای غیر طبیعی را نشان داد و به طور کلی در 2 بیمار(8/3%) بدون هیچگونه یافته و علائم ریوی UIP دیده شد.
نتیجه نهایی:HRCT روشی غیر تهاجمی است که می تواند درگیری ریوی را در مراحل ابتدایی بیماری حتی در مواردی که هیچ علامت و یافته ریوی وجود ندارد نشان دهد.
کلید واژگان: بیماریهای بافت بینابینی ریه, تصلب پوستی, توموگرافی کامپیوتری با قدرت تحلیل بالا, رادیوگرافی قفسه سینهIntroduction &ObjectiveInterstitial lung disease is the leading cause of mortality and morbidity in patients with scleroderma. For this reason an early diagnosis of lung involvement is warranted. The best approach to detect pulmonary disease particularly alveolitis (inflammatory NSIP) as a reversible phase is controversial. The aim of this study is estimating the advantage of HRCT as a noninvasive screening test to detect the pattern of ILD related to systemic sclerosis.Materials and MethodsIn this cross sectional study, 52 patients with scleroderma who referred to rheumatologic medical center from 2010 to 2011 were evaluated for ILD by the use of history, physical examination, CXR and HRCT. Finally, all the data were analyzed using SPSS13 software.ResultsHRCT was normal in 21 patients (40.4%), and NSIP in 19 patients (36.5%) and UIP in 12 patients (23.1%) were reported. CXR was normal in 19 (36.5%) and mild reticular pattern in 15 (28.8%), overt reticular pattern in 14 (26.9%) and honey combing in 4 (7.7%) were seen. HRCT findings were abnormal in 6(11.5%) patients without dyspnea, 22(42.3%) without cough, 20(38.4%) without crackle in lung auscultation and 26(50%) without clubbing in physical examination. In 2(3.8%) patients no pulmonary signs and symptoms UIP were reported.ConclusionHRCT is a noninvasive method to detect lung involvement in early phases independent of presence or absence of pulmonary signs and symptoms.Keywords: Lung Disease, Interstitial, Radiography, Thoracic, Scleroderma, Systemic, Tomography, High Resolution Computed -
مقدمه
گرانولوماتوز وگنر (Wegener’s Granulomatosis)نوعی واسکولیت سیستمیک عروق کوچک است که علایم آن ناشی از درگیری راه های هوایی فوقانی، ریه،کلیه،چشم،دستگاه گوارش،قلب،پوست وطحال می باشد.این بیماری اغلب همراه با ترومبوزنیست اگر چه ترومبوز عروق کوچک و بزرگ اینتراکرانیال، ترومبوز عروق ریه و ترومبوز شریانی اندام ها شرح داده شده است ولی به طور کلی وقوع حوادث ترومبوآمبولیک در بیماری نادر است.
معرفی بیمار: دو بیمار مبتلا به گرانولوماتوز وگنرکه با ترومبوز شریان های با سایز متوسط اندام تحتانی مراجعه کرده بودند گزارش میشود. بررسی در مورد کمبود پروتئین Cو S آنتی ترومبین 3، وجود فاکتور V لیدن وسندروم آنتی فسفولیپید در مورد آن ها نکته غیر طبیعی نداشت و این دو بیمار به سندروم آنتی فسفولیپید مبتلا نبودند. ایسکمی شریانی با اقدامات درمانی برطرف شد و به گانگرن منجر نگردید.
نتیجه نهایی: به نظر می رسد علت زمینه ای ایجاد ترومبوز مرتبط با آسیب اندوتلیوم و با مکانیسم بیماری زایی خود بیماری باشد. توصیه می شود با توجه به این که موربیدیته انسداد و ایسکمی شریانی به صورت گانگرن اندام است در موارد درد اندام در این بیماران به احتمال وجود انسداد و ترومبوز توجه نموده و اقدامات پاراکلینیک مانند سونوگرافی داپلر رنگی و آنژیوگرافی جهت تایید یا رد آن به عمل آید و در صورت وجود ترومبوز عوامل خطر(کمبود پروتئین C و S آنتی ترومبین III، وجود فاکتور V لیدن وسندروم آنتی فسفولیپید آنتی بادی) شناسایی و رفع گردد و در غیر اینصورت با توجه به اینکه زمینه گرانولوماتوز وگنر در ایجاد ترومبوز نقش دارد دوز بالای داروهای ایمونوساپرسیو مانند استروئید و داروهای سایتوتوکسیک مانند اندوکسان رژیم درمانی می باشند.کلید واژگان: ترومبوز سرخرگ ها, گرانولوماتوز وگنر, نرسیدن خون به عضوIntroductionWegener’s Granolomatosis (WG) is a systemic, necrotizing, small-vessel vasculitis. Vascular inflammation and occlusion leading to tissue ischemia is a hallmark of WG. WG has a clinical predilection for the upper airways, lungs, and kidneys. Thromboembolic events do not usually occur and arterial thrombosis is extremely rare. Case Report: Here we reported 2 rare cases of arterial thrombosis that caused lower limb ischemia. There were not any risk factors such as deficiency of protein C, protein S or anti-thrombin 3, Factor V Leiden mutation, and anti-phospholipids syndrome. Limb perfusion returned as a result of emergency treatment and ischemia did not occur. High doses of prednisolone and endoxan were administrated for them.
ConclusionThe thrombosis seemed to happen due to the inflammation process of the disease itself. Because of possible morbidity of limb gangrene we suggest special notice to limb pain, evaluation by paraclinics such as color doppler sonography or angiography to rule out or rule in thromboembolism, determining whether there are risk factors for thrombosis such as (deficiency of protein C and protein S or anti-thrombin III, Leiden 5 factor mutation and anti-phospholipid antibody syndrome), and treatment or removal of them. If no risk factor is found, high doses of immunosuppressive therapy like steroid and cytotoxic agents like Endoxan will be the choice.
-
مقدمه و هدفآرتریت روماتوئید یک بیماری التهابی مزمن پیشرونده است که درد و سفتی مفصل در نهایت باعث تخریب مفصلی می شود. تعیین علائم بالینی و بیومارکرها مشخص می کند که چه بیمارانی از درمان گسترده برای جلوگیری از تخریب و ناتوانی مفصل سود می برند. در این مطالعه ارتباط بین اروزیون مفصل در بیماران آرتریت روماتوئید نسبت به یافته های بالینی (خشکی صبحگاهی، خستگی، ندول روماتوئید، تعداد و وجود مفاصل دردناک، تعداد و وجود مفاصل متورم) و یافته های آزمایشگاهی (RF-CRP-ESR) بررسی شده است.روش کاراین مطالعه بصورت توصیفی مقطعی روی 266 بیمار مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان مباشر کاشانی همدان انجام شده است. شرح حال بیماران، معاینه بالینی و آزمایشات لازم از آنها بعمل آمد و سپس نتایج در پرسشنامه ثبت شد. اطلاعات بدست آمده توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون آماری Chi-square تجزیه و تحلیل گردید.نتایجبین وجود مفاصل دردناک در معاینه، تعداد مفاصل دردناک، وجود مفاصل متورم با اروزیون رابطه معنی داری وجود داشت (به ترتیب P=0.05، P=0.05 و P=0.01). همینطور اروزیون مفصلی با خشکی صبحگاهی، ندول روماتوئید، خستگی ارتباط معنی داری داشت یعنی در صورت وجود موارد فوق اروزیون مفصلی بیشتر دیده می شود (به ترتیب P=0.04، P=0.00 و P=0.001)، اما بین تعداد مفاصل متورم، ESR بالا، CRP + و RF + ارتباط معنی داری دیده نشد (به ترتیب P=0.182، P=0.66 و P=0.32).
نتیجه نهائی: جهت تعیین اروزیون مفصلی مجموعه ای از علائم کلینیکی و پاراکلینیکی کمک کننده استکلید واژگان: آرتریت روماتوئید, اروزیون, علائم آزمایشگاهی, یافته های بالینیIntroduction &ObjectiveRheumatoid Arthritis (RA) is a chronic progressive inflammatory disease of the articular joint that results in significant pain, stiffness and swelling and leads to destruction. The clinical findings and biomarkers application can allow clinicians to quality the effects of aggressive treatment during the first stage of the disease in order to prevent joint destruction and disability. The purpose of this study was to determine the correlation between joint erosion and clinical and laboratory findings.Materials and MethodsIn this cross sectional study 266 patients with RA referred to Mobasher Kashani hospital in Hamadan were evaluated. The data of clinical and laboratory findings and X ray results were collected and analyzed by chi square test.ResultsThe study showed that the painful joint, number of painful joint and swelling joint had a significant correlation with erosion (P=0.05, P=0.057, P=0.013 respectively). The morning stiffness, fatigue and rheumatoid nodule had a significant correlation with joint erosion (P=0.001, P=0.00, P=0.04 respectively). However the number of joint swelling, elevated ESR, positive CRP and positive RF didn’t have significant correlation with joint erosion (P=0.18, P=0.108, P=0.66, P=0.32 respectively).ConclusionsWe conclude that for a better diagnosis of joint erosion both clinical and paraclinical findings should be considered.Keywords: Clinical Finding, Erosion, Para Clinical Finding, Rheumatoid Arthritis -
مقدمهبیماری پلی آرتریت ندوزا (PAN) یک واسکولیت نکروز دهنده سیستمیک است که غالبا" شریانهای با سایز متوسط و کوچک را درگیر می کند. در بعضی بیماران PAN محدود به یک منطقه یا ارگان می شود.
معرفی بیمار: گزارش حاضر یک مورد PAN محدود در یک مرد 29 ساله است که به دلیل درد، تورم، گرمی در دو سوم فوقانی ساعد چپ از 3 ماه قبل مراجعه نموده بود. با توجه به نمای رادیوگرافی، تورم نسج و واکنش پریوست و یافته های MRI تحت عمل جراحی قرار گرفت.
نتیجه نهائی: با توجه به نتیجه بیوپسی (انفیلتراسیون سلولهای نوتروفیل همراه با هیپرپلازی آندوتلیال، مدیا و فیبروز اطراف آن همراه با نکروز فیبرینوئید در بعضی مناطق) تشخیص پلی آرتریت ندوزا گذاشته شد و درمان با استروئید mg/kg 1 شروع شد که پس از یکماه علائم تخفیف پیدا کرد.
کلید واژگان: استخوان, پلی آرتریت ندوزا, عضله, واسکولیت -
-
مقدمه و هدفآپاندیسیت حاد شایعترین جراحی اورژانسی شکم می باشد که می تواند بدلایل مختلف از جمله عوامل عفونی مانند یرسینیا (Yersina) ایجاد شود. یرسینیا شایعترین علت آدنیت مزانتر است که سندرم بالینی شبیه آپاندیسیت حاد بصورت درد و حساسیت ربع تحتانی و راست شکم و همچنین علایم سیستمیک ایجاد می کند در بیماران با عفونت یرسینیا اغلب موارد آپاندیس نرمال ولی گاهی باعث آپاندیسیت حاد می گردد.
معرفی بیمار: در این گزارش یک دختر 12 ساله مبتلا به آپاندیسیت حاد همراه با آدنیت مزانتر و درگیری ارگانهای مختلف بدن معرفی می شود که یافته های بالینی و هیستولوژیک آن منطبق با یرسینیوز (Yersiniosis) می باشد.
نتیجه نهایی: با معرفی این مورد می توان نتیجه گرفت که در هر کودک با تشخیص بالینی آپاندیسیت حاد خصوصا اگر پس از جراحی روند بهبودی مناسب و مورد انتظار مشاهده نگردید باید بیماری زمینه ای وسیعتر از جمله آدنیت مزانتر ناشی از یرسینیا همراه با آپاندیسیت حاد یا بدون آپاندیسیت را مد نظر قرار دارد.
کلید واژگان: آپاندیسیت حاد, پرسینیوز
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.