زهرا ترابی
-
هدف
تقویت و بهبود کنترل عصبی عضلانی به شکل های مختلف از جمله اصلاح تکنیک، جهت پیشگیری از بروز آسیب های ورزشی، به عنوان یک اصل همواره مورد توجه محققین و ورزشکاران می باشد. تکنیک فرود پس از پرش حین ورزش هایی نظیر والیبال به عنوان یکی از مهم ترین سازوکارهای غیربرخوردی بروز آسیب لیگامان های مفصل زانو شناخته شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا بر روی آزمون های عملکردی زانو در زنان ورزشکار بود.
روش بررسی30 بازیکن زن والیبال (سن 3/93±22/06 سال، قد0/04±1/67 متر، وزن 8/86±63/70 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 3/38±22/81 کیلوگرم بر متر مربع) با حداقل سه سال سابقه شرکت در تمرینات ورزش والیبال به صورت مداوم در این پژوهش شرکت کردند که به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (15 نفر) و گروه تجربی (15 نفر) تقسیم شدند. آزمون های پرش تاک و سیستم امتیازدهی خطای فرود به عنوان امتیاز عملکرد آزمودنی ها ثبت شد. متغیرهای کینماتیکی اندام تحتانی آزمودنی ها حین اجرای پرش تاک و آزمون سیستم امتیازدهی خطای فرود، قبل و بعد از انجام تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا، توسط دو دوربین از نماهای ساجیتال و فرونتال اندازه گیری شد. خطای عملکردی آزمودنی ها با استفاده از نرم افزار کینوا ثبت و در جدول مخصوص امتیازدهی آزمون ها ثبت شد. آزمودنی های گروه تجربی به مدت 6 هفته و 3 جلسه در هفته (هر جلسه در حدود 50 دقیقه) در برنامه تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا شرکت کردند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های پارامتریک تی مستقل و وابسته برای داده های با توزیع طبیعی و آزمون های ناپارامتریک یومن-ویتنی (Mann Whitney U) و ویل کاکسون (Wilcoxon) برای داده های با توزیع غیرطبیعی در نرم افزار SPSS نسخه 23 استفاده شد.
یافته هایافته های پژوهش حاضر نشان داد که تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا منجر به کاهش معنا دار در میانگین خطاهای پرش تاک از 10/66 در پیش آزمون به 7/80 در پس آزمون (0/001=p)، نمره آزمون سیستم امتیازدهی خطای فرود از 8/13 در پیش آزمون به 4/53 در پس آزمون (0/001=p) و کاهش نمره غلبه لیگامان از 1/40 در پیش آزمون به 0/8 در پس آزمون (0/001=p) در گروه تجربی شد.
نتیجه گیریطبق نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد انجام تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا در بازیکنان زن والیبال، موجب کاهش خطر آسیب و بهبود عملکرد حرکتی شده و احتمالا در توان بخشی ورزشکاران موثر باشد. از این رو، استفاده از تمرینات ثبات عصبی عضلانی پویا در رشته های ورزشی دارای پرش و فرودهای مکرر نظیر والیبال برای پیشگیری از بروز آسیب لیگامان متقاطع قدامی توصیه می شود.
کلید واژگان: زنان ورزشکار, پرش تاک, سیستم امتیازدهی خطای فرود, لیگامان متقاطع قدامیPurposeStrengthening and improving neuromuscular control in various ways, including technique modification, in order to prevent sports injuries, as a principle, is always of interest to researchers and athletes. Landing technique after jumping during sports such as volleyball is known as one of the most important non-contact mechanisms of knee joint ligament injury. The purpose of this study was to investigate the effect of dynamic neuromuscular stability (DNS) exercises on knee functional tests in female athletes.
Methods30 female volleyball players (age 22.06±3.39 years, height 1.67±0.04 m, weight 63.70±8.86 kg and body mass index 22.81±3.38 kg/m2) with at least three years of experience in volleyball training, they participated in this research and were randomly divided into two control groups (15 people) and an experimental group (15 people). Tuck Jump and Landing Error Scoring System (LESS) tests were recorded as subjects' performance scores. The kinematic variables of the subjects' lower limbs were measured by two cameras from the sagittal and frontal views during the Tuck Jump and LESS tests, before and after DNS exercises. The functional error of the subjects was recorded using the Kinovea software and recorded in the special table for scoring the tests. The subjects of the experimental group participated in the program of DNS exercises for 6 weeks and 3 sessions per week (each session lasting about 50 minutes). In order to analyze the data, independent and dependent parametric t-tests were used for data with normal distribution, and Mann Whitney U and Wilcoxon non-parametric tests were used for data with non-normal distribution in SPSS version 23 software.
ResultsThe findings of the current research showed that DNS exercises was led to a significant decrease in the average Tuck Jump errors from 10.66 in the pre-test to 7.80 in the post-test (p=0.001), the score of the LESS from 8.13 in the pre-test to 4.53 in the post-test (p=-0.001) and the ligament dominance score decreased from 1.40 in the pre-test to 0.8 in the post-test (p=0.003) in the experimental group.
ConclusionAccording to the results of the present study, it seems that performing DNS exercises in female volleyball players reduces the risk of injury and improves Motor-performance and is probably effective in the rehabilitation of athletes. Therefore, the use of DNS exercises in sports with frequent jumps and landings such as volleyball is recommended to prevent ACL injury.
Keywords: Female Athletes, Tuck Jump, Landing Error Scoring System, Anterior Cruciate Ligament -
زمینه و هدف
با توجه به کمبود مطالعات نظری در حیطه چیستی صلاحیت حرفه ای بازاریابی گردشگری، در این مقاله به بررسی تاملی آینده پژوهانه در صلاحیت حرفه ای بازاریابی گردشگری با نگاهی بر توسعه پایدار پرداخته شده است.
روش شناسی:
داده های مورد نیاز از دو بخش ادبیات پژوهش به منظور شناسایی شاخص های صلاحیت حرفه ای (بازاریابی) گردشگری و نیز نظرات 9 تن از مدیران ارشد سازمان های دولتی و شرکت های معتبر گردشگری برای شناسایی ساختار بومی شاخص ها گرداوری گردید. برای شناسایی شاخص ها، از ابزار تحلیل محتوای استقرایی و به منظور ارایه مدل بومی از ابزار تحلیل مضمون در نرم افزار مکس کیو دی ای استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان داد که صلاحیت حرفه ای فعالان در صنعت گردشگری را می توان مبتنی بر 88 شاخص مهارتی، دانشی، ویژگی های شخصیتی، نگرشی، انگیزشی و عمومی مورد ارزیابی قرار داد. همچنین نتایج نشان دادند که نظام صلاحیت حرفه ای بازاریابی گردشگری کشور در بردارنده شش بعد مهارت ها، دانش و اطلاعات، شاخص های رفتاری، شایستگی های عام، قابلیت های مدیریتی و عوامل افزاینده کمکی بوده است.
نتیجه گیری و پیشنهادات:
صنعت گردشگری و بازاریابی گردشگری عملا بدون وجود افرادی که توانمند در نشان دادن انعطاف رفتاری بوده و سطح اعتمادبه نفس و خلاقیت بالایی داشته باشند قادر نخواهد بود تا بر رفتارها و تصمیمات مشتریان اثرگذار باشد. ضمن این که توانمندی رهبری به وجود قابلیت های کاریزماتیک در فرد اشاره داشته و عملا وجود چنین قابلیت ها و ویژگی هایی به معنای توانمندی در اثرگذاری عمیق بر دیگران می باشد.
نوآوری و اصالت:
مساله صلاحیت حرفه ای در صنعت گردشگری امری به شدت حیاتی محسوب می گردد. علی رغم این اهمیت، بررسی ها نشان می دهد که توجه نظری چندانی به مساله صلاحیت حرفه ای بازاریابی گردشگری و شاخص های موثر سنجش چنین صلاحیتی در کشور وجود ندارد که مطالعه حاضر به دنبال رفع این شکاف تحقیقاتی در میان مطالعات داخلی می باشد.
کلید واژگان: صلاحیت حرفه ای, تحلیل مضمون, تحلیل محتوای استقرائی, صنعت گردشگری, توسعه پایدارContext and PurposeConsidering the lack of theoretical studies in the field of tourism marketing professional competence, the present study has discussed a future-oriented reflection on tourism marketing professional competence with a view to sustainable development.
Design/methodology/approach:
The required data were collected from two parts of the research literature to identify the indicators of professional qualification (marketing) of tourism, as well as the opinions of nine senior managers of government organizations and reputable tourism companies to identify the local structure of the indicators. In order to identify the indicators, the inductive content analysis tool was used, and to present the native model, the theme analysis tool was used in the Max QDA software.
FindingsThe findings of the study showed that the professional competence of tourism industry activists can be evaluated based on 88 skills, knowledge, personality, attitudinal, motivational, and general indicators. Moreover, the results showed that the country's tourism marketing professional qualification system included six dimensions of skills, knowledge and information, behavioral indicators, general competencies, management capabilities, and auxiliary enhancing factors.
ConclusionsThe tourism industry and tourism marketing will not be able to influence the behavior and decisions of customers without the presence of people who can show behavioral flexibility and have a high level of self-confidence and creativity. In addition, the ability of leadership refers to the existence of charismatic abilities in a person, and the existence of such abilities and characteristics means the ability to deeply influence others.
Originality/value:
The issue of professional competence in the tourism industry is considered extremely vital. Despite this importance, the studies show that there is not much theoretical attention to the issue of tourism marketing professional competence and the effective indicators of measuring such competence in the country, and the present study seeks to solve this gap among domestic studies.
Keywords: Professional competence, theme analysis, inductive content analysis, tourism industry, Sustainable Development -
زمینه و هدف
امروزه منابع انسانی با کیفیت و شایسته یکی از سرمایه های کلیدی در هر سیستم و صنعتی می باشد. لذا در این پژوهش به بررسی طراحی الگوی صلاحیت حرفه ای بازاریابی گردشگری سلامت در پسا کرونا پرداخته شده است.
روش کارپژوهش حاضر پژوه شی آمیخته می باشد. جامعه آماری برای گردآوری داده های کیفی پژوهش، متشکل از اساتید دانشگاه، مدیران ارشد حوزه سلامت و معاونان اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان یزد و مدیران ارشد شرکت های معتبر گردشگری که از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد می باشد. 9 تن از مدیران، معاونان و سرپرستان در کنار مدیران شرکت های گردشگری و خبرگان آکادمیک مصاحبه شدند. در فاز کمی از روش میدانی و ابزار پرسشنامه استاندارد مدل اصلی پژوهش ساختاردهی شد. MAXQDA استفاده گردید که نهایتا 13 مولفه شناسایی شد و با استفاده از نرم افزار
یافته هانتایج نشان داد که 13 مولفه در طراحی الگوی مطالعه شناسایی شد که در میان آنها توانمندی های روانشناختی و عوامل فزاینده شایستگی به عنوان اصلی ترین و اثرگذارترین ابعاد در مسیر توسعه مطلوب تر بازاریابی گردشگری سلامت در زمان فاصله گذاری اجتماعی و پس از آن شنا سایی گردید و عنصر عملکرد حرفه ای عام نیز در میان ابعاد مورد برر سی دارای کمترین اهمیت می باشند.
نتیجه گیریبه طور کلی میتوان نتیجه گرفت که آنچه میتواند صنعت گردشگری در حوزه سلامت را توسعه و بهبود بخشد، به کارگیری ابزارها و پارامترهای موثر صلاحیت حرفه ای می باشد.
کلید واژگان: بازاریابی گردشگری سلامت, صلاحیت حرفه ای, کوید19, معادلات ساختاری, پسا کروناBackground & AimsToday, high-quality and competent human resources are one of the key assets in every system and industry. On the one hand, having such a capital can generate sustainable competitive advantages, and on the other hand, it is one of the most important factors for obtaining operational efficiency. Health tourism and related marketing activities are among the fields that are highly dependent on quality human resources. Also, due to the interaction and interaction of this industry with all segments of society and international health tourists, the competences of health tourism marketing activists is one of the most key issues in the mentioned industry. Despite this importance, studies show that there is not much theoretical attention to the issue of professional competence in health tourism marketing and the effective indicators of measuring such competence in the country that the present study aims to solve this research gap among domestic studies. The development of Iran's health tourism industry is not possible only by recognizing and relying on strengths and potentials; the weaknesses and challenges of this nascent industry in our country are issues that should not be ignored. Knowledge and awareness of issues and problems of health tourism helps managers, planners and policy makers in the field of tourism and health to use a systematic perspective and all-round efforts to improve and develop the state of health tourism in Iran. Due to the lack of theoretical studies in the field of what is the professional qualification of health tourism marketing, despite the efforts in the field of health tourism, we have not yet achieved a worthy position in this industry. Therefore, in this research, the design of the professional competency model for health tourism marketing has been investigated in the post-Corona period.
MethodsThe current research is a mixed research because it uses qualitative and quantitative methods in order to collect and analyze data. To identify the components, qualitative approach and systematic review tools, inductive content analysis and Delphi were used, and in order to investigate the relationships between different components and its final verification, quantitative approach and structural equation modeling method were used. The statistical community for collecting qualitative research data consists of university professors, senior managers in the field of health, and deputies of the General Directorate of Cultural Heritage, Tourism and Handicrafts of Yazd Province and senior managers of reputable tourism companies that used the snowball sampling method. 9 managers, assistants and supervisors were interviewed along with managers of tourism companies and academic experts. In the quantitative phase, the field method and standard questionnaire were used. Finally, 13 components were identified and the main research model was structured using MAXQDA software.
ResultsTherefore, the components resulting from the analyzes carried out in two different parts, i.e. the analysis of tourism marketing literature and the analysis of interviews conducted with experts and the combination of the obtained results, include the following 13 components, which are: General professional performance, analytical skills, specific professional skills, general professional skills, job information and awareness, job commitment, professional attitude, desire for career development, inherent individual characteristics, increasing factors of competence, basic job assignment knowledge, Bright personality and psychological abilities. Among them, psychological abilities and increasing competence factors were identified as the main and most effective dimensions in the path of better development of health tourism marketing during social distancing and after and the element of general professional performance is the least important among the investigated dimensions.
ConclusionThe unprecedented growth of the tourism industry in the past few years and the competition at the global level have faced the health tourism marketing discussion with new challenges, which has made researchers look for more effective marketing strategies. Therefore, the need for a systematic and targeted planning for marketing in Iran is increasing day by day. Therefore, one of the factors that can develop and improve the tourism industry in this area is the use of effective professional qualification tools and parameters. Based on this, there is a need for a model under the title of health tourism marketing professional qualifications that will be a guide for people and managers to create promote or develop qualifications that optimize health tourism skills. Based on this, the tourism industry and health tourism marketing are practically without people who are psychologically capable of showing behavioral flexibility and have a high level of interest in health tourism, curiosity, creativity, physical and mental health, and self-confidence, it will not be able to influence the behavior and decisions of customers. In addition, the ability of leadership in this industry strongly refers to the existence of charismatic performance in the individual, and the existence of such capabilities and characteristics means the ability to deeply influence others. As a result, with the disappearance of the existing weaknesses in Iran's health tourism value chain, each of the patients will confidently return to our country to receive more services. Customer satisfaction is what makes the reputation of the quality of Iran's medical and beauty services spread to health tourists across the borders.
Keywords: Health tourism marketing, Professional qualification, Covid-19, Structural equations, Post-Corona -
زمینه و هدف
دیابت نوع 2 شایع ترین نوع دیابت در دنیاست. آموزش بهداشت می تواند با تغییر رفتار بیماران از عوارض یا پیشرفت بیماری در آنان پیشگیری کند. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر کاربرد مدل اعتقاد بهداشتی بر تغییر رفتار تغذیه ای زنان مبتلا به دیابت نوع 2 در شهرکرد انجام پذیرفت.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه نیمه تجربی است که در سال 1398 بین 88 بیمار زن مبتلا به دیابت نوع 2 که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند، انجام شد. ابزار گردآوری مطالعه، پرسشنامه ای 3 قسمتی شامل اطلاعات دموگرافیک، سازه های مدل اعتقاد بهداشتی و چک لیست خود ارزیابی رفتارهای تغذیه ای است. مداخله آموزشی در شش جلسه 40 دقیقه ای انجام شد. اطلاعات به دست آمده دو گروه (کنترل و مداخله) در قبل، بلافاصله و سه ماه بعد از مداخله با استفاده از نرم افزار SPSS-18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هاتفاوت میانگین نمرات رفتارهای تغذیه ای و سازه های مدل اعتقاد بهداشتی که شامل: آگاهی، حساسیت درک شده، منافع درک شده، موانع درک شده بود قبل، بعد و 3 ماه بعد از مداخله معنی دار نشان داده شد (0/05>P). در بین سازه های مدل اعتقاد بهداشتی، سازه شدت درک شده با وجود روند افزایشی معنی دار نبوده است (0/05<P).
نتیجه گیرییافته این مطالعه نشان دهنده این بود که آموزش بر اساس مدل اعتقاد بهداشتی موجب بهبود رفتارهای تغذیه ای بیماران زن مبتلا به دیابت نوع 2 خواهد شد و می تواند به برنامه ریزان و سیاست گذاران کمک کند تا بتوانند در راستای تغییر رفتار این گروه از بیماران گامی اساسی بردارند.
کلید واژگان: مدل اعتقاد بهداشتی, دیابت, رفتار تغذیه ایScientific Journal of Nursing, Midwifery and Paramedical Faculty, Volume:7 Issue: 2, 2021, PP 47 -59Background & AimType 2 diabetes is the most common type of diabetes in the world. Health education can prevent complications or disease progression in patients by changing their behavior. Therefore, this study was conducted to investigate the effect of applying the health belief model on the change of nutritional behavior in women with type 2 diabetes in Shahrekord.
Materials & MethodsThis study is a quasi-experimental study with control group. The target group is patients referring to health centers in Shahrekord. The instrument of study is a 3-part questionnaire including demographic information, model constructs Health Belief and self-assessment checklist of nutritional behaviors. The intervention was conducted in 40-minute six sessions. Data were analyzed by SPSS software and statistical tests before, immediately and three months after the intervention.
ResultsThe difference between the mean scores of nutritional behaviors and structures of the health belief model, which included: awareness, perceived sensitivity, perceived benefits, perceived barriers before, after and 3 months after the intervention was significant (P <0.05). Among the constructs of the health belief model, the perceived intensity construct was not significant despite the increasing trend (P <0.05).
ConclusionThe findings of this study indicate that education based on the Health Belief Model will improve the nutritional behaviors of female patients with type 2 diabetes and help planners and policymakers to take fundamental steps to change the behavior of this group of patients.
Keywords: Health Belief Model, Diabetes, Nutritional Behavior -
زمینه و هدفاز آنجایی که ناراحتی های عضلات اسکلتی در رانندگان وسایل نقلیه عمومی شایع است، لذا هدف مطالعه حاضر، تعیین هم بستگی بین روش ارزیابی خستگی عضله و پرسش نامه اختلالات عضلانی اسکلتی کرنل در بین رانندگان تاکسی بود.مواد و روش هامطالعه حاضر به شکل توصیفی بر روی 140 نفر از رانندگان تاکسی شهرستان شاهرود در سال 1396 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه ناراحتی عضلانی اسکلتی کرنل (Cornell Musculoskeletal Disorders Questionnaire; CMDQ) و چارت ارزیابی خستگی عضله (Muscle Fatigue Assessment; MFA) جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین) و استنباطی (ضریب Eta) انجام شد.یافته هانتایج MFA نشان داد، 82 درصد از خستگی عضله ناحیه کمر در سطح خیلی زیاد می باشد. نتایج CMDQ نیز نشان داد، بیش ترین ناراحتی عضلاتی اسکلتی در ناحیه کمر و کم ترین ناراحتی در ناحیه ساعد می باشد. نتایج هم بستگی بین روش MFA و CMDQ نشان داد که بیش ترین هم بستگی در ناحیه کمر با 574/0Eta= و کم ترین هم بستگی در ناحیه گردن با 294/0Eta= بوده است.نتیجه گیریهم بستگی بالای بین نتایج روش MFA و CMDQ نشان داد، می توان به جای استفاده از روش CMDQ که روشی خود گزارش دهی می باشد و امکان عدم همکاری یا گزارش غیر واقعی وجود دارد، از روش MFA استفاده نمود.کلید واژگان: خستگی عضله, اختلالات عضلانی اسکلتی, رانندگی خودروBackground and ObjectivesMusculoskeletal disorders is very common in drivers of public vehicles. Therefore, the purpose of this study was to measure the correlation between muscle fatigue assessment (MFA) and Cornell musculoskeletal discomfort questionnaire (CMDQ) in taxi drivers in Shahroud in 2017.Materials and MethodsThis descriptive study was performed on 140 taxi drivers in Shahroud in 2017. Data were collected using demographic questionnaire, CMDQ and MFA chart. Statistical analysis was performed by descriptive statistics (frequency, percentage, mean) and inferential statistics (Eta coefficient).ResultsThe MFA results showed that 82% of lumbar muscle fatigue level was very high. The CMDQ results also showed that most musculoskeletal disorders was in the lower back and the least musculoskeletal disorders was in the forearm. Correlation between MFA and CMDQ showed that the highest correlation was in the back region with Eta=0.574 and the lowest correlation was in the neck region with Eta=0.294.ConclusionThe high correlation between MFA and CMDQ showed that MFA can be used instead of CMDQ. CMDQ is a self-report method and there is the possibility of non-cooperation or false report..Keywords: Muscle fatigue, Musculoskeletal disorders, Automobile driving
-
مقدمه و اهداف
همه گیری های اسهالی همه ساله در سراسر جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه اتفاق می افتند. هدف از این مطالعه شناسایی عوامل موثر در ایجاد و گسترش همه گیری بیماری اسهالی با عامل سبب شناختی شیگلا فلکسنری در شهر اصفهان در بهار سال 1394 است.
روش کارمتعاقب دریافت نخستین گزارش ها، مطالعه مورد- شاهدی برای 360 بیمار مبتلا به اسهال و 360 شاهد هم سان از نظر سن، جنس و محل سکونت طراحی و اطلاعات به وسیله پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و از روش رگرسیون لجستیک شرطی برای تحلیل داده ها و نسبت های شانس تطبیق داده شده در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد.
یافته هامصرف سبزیجات خام آلوده (نسبت شانس =50/4، فاصله اطمینان 95 درصد =01/7-88/2) به عنوان منبع همه گیری و تماس با بیمار مشابه (نسبت شانس =19/7، فاصله اطمینان 95 درصد =12/12-26/4) ، وجود بیمار در خانواده (نسبت شانس =2/33،فاصله اطمینان 95 درصد =82/80-64/13) ، مصرف غذا در مراسم خاص (نسبت شانس =67/1، فاصله اطمینان 95 درصد = 62/2-06/1) ، شغل کارمند (نسبت شانس =08/3، فاصله اطمینان 95 درصد=78/5-64/1) و بی سوادی (نسبت شانس =91/2، فاصله اطمینان
95 درصد =67/7-10/1) از عوامل موثر در گسترش آن بودند.نتیجه گیریمصرف سبزیجات آلوده به شیگلا فلکسنری به دلیل آبیاری زمین های کشاورزی با پساب فاضلاب غیر استاندارد علت همه گیری شناسایی شد. لزوم رعایت استانداردها در تولید محصولات کشاورزی و تدوین برنامه جامع برای بهبود وضعیت مدیریت تصفیه فاضلاب در سیاست های زیست محیطی توسط دستگاه های ذیربط در پیش گیری از همه گیری بیماری های اسهالی دارای اهمیت است.
کلید واژگان: همه گیری, اسهال خونی, شیگلا فلکسنری, مورد- شاهدی, اصفهانBackground and ObjectivesEpidemics of diarrhea caused by contaminated food and water occur frequently worldwide, especially in developing countries. The aim of this study was to identify the factors contributing to the development and spread of diarrhea epidemics caused by Shigella flexneri in Isfahan in the spring of 2015.
MethodsFollowing the first reports and activation of the surveillance system, a matched case-control study was conducted in 360 cases with diarrhea and 360 controls. Data were gathered using a questionnaire, and conditional logistic regression was used to provide adjusted odds ratios and 95% confidence intervals.
ResultsConsumption of contaminated fresh vegetable (OR=4.50, 95% CI=2.88-7.01) was the source of the epidemic. Contact with similar patients (OR=7.19, 95% CI=4.26-12.12), presence of similar patients in the family (OR=33.2, 95% CI=13.64-80.82), food consumption on special events (party, wedding ceremony, funeral, etc.) (OR=1.67, 95% CI=1.06-2.62), being a government employee (OR=3.08, 95% CI=1.64-5.78) and being illiterate (OR=2.91, 95% CI=1.10-7.67) were the risk factors of the spread of the epidemic.
ConclusionIn this study, consumption of fresh vegetable contaminated with Shigella flexneri was the source of the infection. According to the Epidemic Management Team, contamination occurred due to non-standard wastewater irrigation of agricultural lands. Therefore, it is important to consider the standards of agricultural production and compilation of a comprehensive program to improve the status of the wastewater purification system in the environmental sciences by the relevant organizations to prevent diarrhea epidemics
Keywords: Epidemic, Dysentery, Shigella flexneri, Case-control study, Isfahan -
مقدمهفرسودگی شغلی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر روی تمایل به ترک شغل در میان پرستاران و کیفیت ارایه خدمات مراقبت های بهداشتی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر متغیرهای دموگرافیک، سازمانی و ابعاد مختلف استرس شغلی بر روی فرسودگی شغلی در میان پرستاران می باشد.مواد و روش هااین مطالعه مقطعی برروی 170 نفر از پرستاران یکی از بیمارستان های شهر شاهرود، که به صورت تصادفی انتخاب شدند، انجام گردید. داده های با استفاده از پرسشنامه های دموگرافیک، استرس شغلی پرستاران (NSS) و فرسودگی شغلی مسلش (MBI) جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون لجستیک چند متغیره و نرم افزار SPSS در سطح معنی داری 05/0 انجام شد.نتایجاز میان ابعاد استرس شغلی تعارض با سایر همکاران و عدم حمایت به ترتیب دارای بیشترین (45/4±79/11) و کمترین (64/1±77/3) میانگین بودند. بیشترین میانگین فرسودگی شغلی مربوط به خستگی عاطفی (65/9 ±29/19) بود. خستگی عاطفی با کمبود حمایت (18/3–14/1=CI، =OR1/91)، عدم آمادگی کافی (57/3–13/1=CI، =OR2/01)، شیفت کاری (988/0–046/0=CI، =OR 0/214) و درگیری با پزشکان (92/1–45/1=CI، =OR1/64) رابطه معنی دار داشت. علاوه بر این، مسخ شخصیت با مرگ و مردن و کمبود حمایت، رابطه معنی دار مثبت و موفقیت فردی به ترتیب با عدم آمادگی کافی رابطه معنی دار منفی و با سابقه کار رابطه معنی دار مثبت داشت.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان داد که با ارتقاء برخی از ابعاد استرس شغلی مانند تعارض با پزشکان، عدم آمادگی کافی، کمبود حمایت، مرگ و مردن و همچنین بهبود نظام نوبت کاری می توان باعث کاهش فرسودگی شغلی پرستاران شد.کلید واژگان: پرستار, استرس, فرسودگی شغلیIntroductionJob burnout is one of the most important factors affecting intent to leave among nurses and quality of care. The purpose of this study was to investigate the effect of demographic and organizational variables and also job stress on burnout among nurses.MethodsThis cross sectional study was done among 170 randomly selected nurses of a hospital in Shahroud. Data were collected using organizational demographic questionnaires, Nursing Stress Scale (NSS) and Maslach Burnout Inventory (MBI) questionnaire. The data analysis was performed by Pearson correlation and multiple logistic regression at 0.05 significant level using SPSS version 24.ResultsAmong the dimensions of occupational stress, conflict with peers and lack of support had the highest (11.79±4.45) and the lowest (3.77±1.64) average respectively. The highest average of burnout was belonged to emotional exhaustion (19.29±9.65). Emotional exhaustion had a significant correlation with lack of support (OR=1.91, CI=1.14-3.18), inadequate preparation (OR=2.01, CI=1.13-3.57) and conflict with physicians (OR=1.64, CI=1.45-1.92). In addition, the depersonalization was positively correlated with death and dying, lack of support and personal accomplishment had a negative and positive association with inadequate preparation and clinical experience.ConclusionThe results of this study showed that improving some aspects of occupational stress, such as conflict with physicians, inadequate preparation, lack of support, death and dying, as well as improvement of shiftwork schedule might reduce perceived burnout.
exhaustion had a significant correlation with lack of support (OR=1.91, CI=1.14-3.18), inadequate preparation (OR=2.01, CI=1.13-3.57) and conflict with physicians (OR=1.64, CI=1.45-1.92). In addition, the depersonalization had positively correlated with death and dying, lack of support and personal accomplishment had a negative and positive relation with inadequate preparation and clinical experience.ConclusionThe results of this study showed that improving some aspects of occupational stress, such as conflict with physicians, inadequate preparation, lack of support, death and dying, as well as improvement of shiftwork schedule might reduce perceived burnout.Keywords: Burnout, Job stress, Nurse -
هدففقدان فراگیری مهارت های خواندن می تواند مانع پیشرفت کودکان در سال های تحصیل شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روش تربیت مخچه به همراه ویبریشن بر مهارت های خواندن دانش آموزان با مشکلات خواندن بود.روش بررسیاین پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه پژوهش تمامی دانش آموزان پایه دوم و سوم ابتدایی بودند. جهت انجام پژوهش، 20 دانش آموز پایه دوم و سوم به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه قرار گرفتند (هر گروه 10 نفر). داده های پژوهش از طریق آزمون خواندن کرمی نوری و مرادی (1381) و آزمون حساسیت شنیداری وپمن (1987) جمع آوری شدند. ابتدا در هردو گروه پیش آزمون اجرا شد و سپس گروه آزمایشی 20 جلسه یک ساعت ونیمی (یک ساعت تربیت مخچه و نیم ساعت اصلاح شنیداری) تحت آموزش با این روش قرار گرفتند. گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. سپس برای آزمودنی ها پس آزمون اجرا شد. در نهایت نیز نتایج با نرم افزار SPSS و تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 0٫05 تحلیل شدند.یافته هانتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله مذبور باعث تغییر معناداری در مشکلات خواندن دانش آموزان می گردد (0٫001>p) و این تفاوت تنها برای خرده آزمون های خواندن کلمات (0٫448=p)، نامیدن تصاویر (0٫320= p) و حذف آوا ها (0٫616 =p) معنادار نبود .همچنین مداخله مذبور باعث تغییرات معناداری نیز در حساسیت شنیداری (0٫014 =p) دانش آموزان شده بود.نتیجه گیریروش تربیت مخچه به همراه ویبریشن بر بهبود مشکلات خواندن و حساسیت شنیداری دانش آموزان با مشکلات خواندن موثر است؛ بنابراین این روش می تواند در کنار آموزش های لازم برای این دانش آموزان به کار گرفته شود.کلید واژگان: تربیت مخچه, ویبریشن, حساسیت شنیداری, مشکلات خواندن, دانش آموزانBackground & ObjectiveReading is a kind of mental-lingual process based on the visual information, reader's awareness, as well as phonological and semantic rules. This skill is the most fundamental learning tool for students, since reading, and comprehension are the basic requirements to acquire any written information. The lack of success in acquiring reading skills in early school years can genuinely prevent students from achievement in most other educational subjects. Research shows that most children with reading complications suffer from problems in motor coordination and auditory processing. Based on the above, the present study aims to answer the following question: is sound therapy with Forbrain able to help students with reading difficulties improve their reading performance and auditory discrimination?MethodsThis study was a quasi-experimental design with pretest-posttest with the control group. The sample group consisted of 20 students who were studying in elementary school (second and third grade). They were selected by available sampling method from the stated sample and assigned randomly to two experimental and control groups. In this Study Data collected by Reading - Dyslexia Test (Karami nori & Moradi 2008) and Wepman auditory discrimination test (WADT 1987). The criteria for entry into the study included: Not having dyslexia according to DSM-5, The lowest scores in the Reading & dyslexia test, not taking the drug (Ritalin), being In the age range of 7 to 9 years, and having a normal IQ in the Wechsler Intelligence Test. Exit criteria include: having other intermittent disorders such as ADHD, having unprofitable families (such as divorce, parenthood addiction, etc.), having Physical sensory problems. After pre-test the experimental group for 20 sessions trained by integrated cerebellar training method (1hour), and auditory correction method (30 minute with Forbrain headset), while the control group received no intervention. Then, the subjects of the two groups tested by post-test. Data were analysed by SPSS22 in p=0.05.ResultsAs pretest scores were considered as a covariant variable, to determine its impact on the posttest, analysis of covariance used. To this end, the assumptions of variance homogeneity and the normal distribution of scores- as main covariance assumptions- were investigated. The results of the Levene test approved the homogeneity of the data (Auditory Discrimination: F=29.65, P<0.11; Reading Skills: F=1.66, P<0.33). The data analysis based on the Kolmogorov–Smirnov test shows the normal distribution of data in both groups. Since the prerequisites for covariance observed, the data were analysed using Analyze of Covariance (ANCOVA). The results of ANCOVA shows significant differences in mean of reading skills (p= 0.02), and auditory discrimination (p=0.00) in the experimental group decreased significantly. This difference also was significant for all subscales of reading skills (Chain words, Understanding words, Rhyme test, The concept of text, Read the words) except Reading non-words, Naming picture and Deleting sounds (p=0.44, 0.32, 0.06).ConclusionAccording to the previous study, the results obtained in this study show that the integrating of cerebellar training method with vibration have a significant effect on reading skills and auditory discrimination students with reading difficulties. Because of the effectivity of the present intervention in the treatment of auditory discrimination, the same method can be employed to treat or prevent other learning disorders. Although this intervention is not a perfect treatment for all types of learning disorders, it is a major component since hearing plays a prominent role in the learning process without its training and adjustment learning will be hard.Keywords: Cerebellar training, vibration, auditory discrimination, reading difficulties, students.
-
مقدمهبا توجه به اهمیت احساس تنهایی در سلامت افراد و اینکه تاکنون در کشور ما احساس تنهایی همسران نظامیان اعزامی به ماموریت های طولانی مدت به صورت دقیق مورد بررسی قرار نگرفته است، این مطالعه به احساس تنهایی و عوامل موثر بر آن در همسران کارکنان نیروی دریایی راهبردی پرداخته است.روش بررسیدر این مطالعه توصیفی تحلیلی با روش تصادفی ساده 120 نفر از همسران کارکنان اعزامی به ماموریت های دریانوردی طولانی مدت در یکی از مناطق نیروی دریایی کشور (سال 1394) انتخاب شدند و مقیاس احساس تنهایی اجتماعی- عاطفی بزرگسالان را تکمیل کردند. اطلاعات با SPSS تجزیه و تحلیل شدند.یافته هامیانگین و انحراف معیار تنهایی رمانتیک زنان 6/7± 8/12 تنهایی خانوادگی 5/4±8/7، تنهایی اجتماعی 9/4±5/12 و تنهایی کلی 8/9±9/32 بود. احساس تنهایی (کلی، خانوادگی و یا اجتماعی) برحسب گروه های مختلف سنی، تعداد فرزندان و سابقه کار همسر تفاوتهای معنی داری وجود داشت (05/0>p).بحث و نتیجه گیریبیشترین احساس تنهایی همسران در بعد رمانتیک است. زنان جوان تر با فرزندان کمتر در معرض خطر بیشتر در تمام ابعاد تنهایی هستند.کلید واژگان: احساس تنهایی, همسران, کارکنان نیروی دریاییBackgroundGiven the important effects of loneliness on health and it has not been studied precisely in our country among the spouses of personnel deployed to long-term missions, therefore, the current study was done to investigate loneliness and related factors among spouses of naval personnel.Materials And MethodsIn this cross-sectional study with simple random sampling, 120 spouses of personnel deployed to long-term naval missions were selected in one of the regions of the navy in 2015. They were assessed using the short form of the Social-Emotional Loneliness Scale (SELSA-S). Data were analyzed by SPSS software.ResultsThe mean and standard deviation of romantic loneliness, family loneliness, social loneliness, and general loneliness were 12.8±7.6, 7.8±4.5, 12.5±4.9, and 32.9±9.8, respectively. Also, it was found significant differences in loneliness scores (general, social, or family) among different age groups, number of children, and work experience of spouse (pConclusionThe highest value in loneliness is related to romantic loneliness score. Younger women with fewer children are at risk of more loneliness in its all aspects.Keywords: Loneliness, Spouse, Navy Personnel
-
مقدمهبحران های محیطی ناگهانی و غیر منتظره می توانند نشانه-های روان شناختی شدیدی را ایجاد کنند با عنوان اختلال استرس پس سانحه (PTSD). پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان در حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا بهPTSD پایه ریزی و اجرا شد.روشروش تحقیق، طرح تجربی تک آزمودنی چند خط پایه و ابزارهای پژوهش، پرسشنامه حساسیت اضطرابی(ASI) و تاثیر رویداد ویرایش (IES-R) بود. جامعه آماری، نظامیان مبتلا به PTSD که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس سه نفر واجد شرایط انتخاب شدند. درمان در 8 جلسه و یک دوره پیگیری برای هر آزمودنی اجرا شد. از فرمول درصد بهبودی و ملاک بهبود تشخیصی برای میزان بهبودی استفاده گردید.نتایجیافته ها نشان می دهد که آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان، کاهش معناداری به لحاظ بالینی در حساسیت اضطرابی بیماران به همراه داشته است.
بحث: حساسیت اضطرابی یکی از فاکتورهای مرتبه اول آسیب پذیری در ارتباط با آشفتگی های اجتنابی است. راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان با کاهش در حساسیت اضطرابی بیماران، قادر به درمان علائم بوده است.کلید واژگان: اختلال استرس پس از سانحه, حساسیت اضطرابی, آموزش راهبردهای نظم جویی شناختی هیجانIntroductionSudden and unexpected environmental crises can cause severe psychological symptoms that known as Post-Traumatic Stress Disorder (PTSD). The purpose of this study is investigating the effectiveness of Cognitive Emotion Regulation on Anxiety Sensitivity in patients PTSD.MethodResearch Methodologies were single subject multiple baselines method, Anxiety Sensitivity Inventory (ASI) and Impact of Event Scale-(IES-R) edition. Statistical society was three military patients with PTSD disorder selected through convenience sampling method. Eight treatment sessions and one follow-up period was administered for each subject. In addition, percent recovery equation & diagnostic remission were used to evaluate the recovery rate.ResultsThe results shown cognitive emotion regulation procedures had a clinically significant decreasing on anxiety sensitivity of patients.DiscussionAnxiety sensitivity is one of the first vulnerability factors associated with inevitably turmoil. Instructions of cognitive emotion regulation procedures have been able to treat the symptoms by decreasing on anxiety sensitivity in patients.Keywords: Post, Traumatic Stress Disorder (PTSD), Anxiety Sensitivity, Instructions of cognitive emotion regulation procedures -
مقدمهکمبود روی در ایران شایع است و با توجه به تاثیر عنصر روی در پاتوژنز سیروز و آنسفالوپاتی کبدی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی شیوع کمبود روی در افراد مبتلا به سیروز با و بدون ابتلا به آنسفالوپاتی کبدی طراحی شد.روش هااین پژوهش یک مطالعه ی توصیفی- تحلیلی مقطعی بود که در سال 1390 در بخش داخلی بیمارستان شریعتی اصفهان انجام شد. 80 بیمار با هر اتیولوژی سیروز انتخاب شدند که به دو گروه مبتلا و غیر مبتلا به آنسفالوپاتی کبدی تقسیم شدند. آن ها از نظر غلظت پلاسمایی روی مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت، داده های ثبت شده به وسیله ی نرم افزار Stata نسخه ی 11 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها80 بیمار مبتلا به سیروز با میانگین ± انحراف معیار سنی 51/14 ± 97/50 سال مورد بررسی قرار گرفتند. 44 نفر (55 درصد) مرد و 36 نفر (45 درصد) زن بودند. میانگین ± انحراف معیار غلظت پلاسمایی روی بیماران، μg/dl 03/27 ± 50/87 بود. غلظت پلاسمایی روی در 25/26 درصد بیماران پایین بود. میانگین ± انحراف معیار غلظت پلاسمایی روی در افراد مبتلا و غیر مبتلا آنسفالوپاتی کبدی به ترتیب 90/23 ± 10/75 و 10/23 ± 00/104 بود. اختلاف آماری معنی داری بین غلظت پلاسمایی روی در افراد مبتلا و غیر مبتلا به آنسفالوپاتی کبدی وجود داشت (050/0 > P). ارتباط آماری معنی داری بین سن و جنس با غلظت پلاسمایی روی وجود نداشت (050/0 < P).نتیجه گیریغلظت پلاسمایی روی در افراد مبتلا به سیروز به خصوص مبتلایان به آنسفالوپاتی کبدی پایین است. بنابراین پیشنهاد می شود غلظت پلاسمایی روی اندازه گیری و بر اساس آن، درمان مناسب انجام شود.
کلید واژگان: سیروز, آنسفالوپاتی کبدی, روی -
مقدمهمقاومت به انسولین، عبارت از عدم حساسیت بافت ها به برداشت گلوکز است. پولیپ های ن و رکتوم بر مبنای هیستولوژی، خطر تبدیل به فرم بدخیم نئوپلاستیک دارد. یک سری عوامل خطر غیر قابل کنترل در پیدایش نئوپلاسم های کولون و رکتوم دخالت دارند و برخی از آن ها به طور نسبی یا کامل، قابل کنترل هستند، از جمله می توان به مقاومت به انسولین اشاره کرد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط مقاومت به انسولین با ابتلا به نئوپلاسم های کولون و رکتوم در افراد 50 سال و بالاتر بود.روش هااین مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی مقطعی بر روی 200 بیمار 50 سال و بالاتر با اندیکاسیون کلونوسکوپی انجام شد که عوامل خطری مانند سابقه ی فامیلی سرطان کولون یا ابتلا به سرطان، بیماری های التهابی روده، کم خونی، خونریزی رکتوم و غیره را نداشتند. BP (Blood pressure)، دور کمر (WC یا Waist circumference)، قد و وزن، HDL (High-density lipoprotein)، TG (Triglyceride)، FBS (Fasting blood sugar)، کلسترول و انسولین پلاسمای بیماران اندازه گیری شد و بعد کلونوسکوپی شدند و در صورت وجود ضایعه ی غیر طبیعی، نمونه به پاتولوژی ارسال شد. در انتها اطلاعات ثبت شده در فرم توسط نرم افزار SPSS نسخه ی 21 آنالیز شد.یافته هادر افراد 50 سال و بالاتر، افراد مبتلا به سندرم مقاومت به انسولین و فراوانی پولیپ های کولون و رکتوم بیشتر است (007/0 = P). میان افراد مبتلا به سندرم مقاومت به انسولین، افراد با قند خون ناشتای بالا و خانم های با HDL پایین و نیز سندرم متابولیک، با پولیپ های کولورکتال پیشرفته ارتباط معنی داری وجود داشت (050/0 < P). اما مواردی مانند فشار خون بالا، سن، جنس، چاقی و هیپر تری گلیسریدمی ارتباط معنی داری با پولیپ های کولورکتال پیشرفته نداشتند (050/0 < P).نتیجه گیریفراوانی پولیپ های کولون و رکتوم و به خصوص نوع پیشرفته ی آن ها در افراد مبتلا به مقاومت به انسولین، افراد مبتلا به دیابت و افراد مستعد ابتلا به دیابت، بیشتر می باشد و به نظر می رسد که این گروه افراد، جهت پیشگیری از عوارض و مرگ و میر ناشی از کانسرهای کولون و رکتوم باید در سنین پایین تری کلونوسکوپی شوند. هر چند لازم است در این زمینه مطالعات بیشتری انجام شود.
کلید واژگان: سندرم مقاومت به انسولین, سندرم متابولیک, پولیپ کولون و رکتوم -
زمینه و هدفاطلاعات کمی در مورد رابطه بین سندرم متابولیک و احتمال بروز سرطان بدخیم کولورکتال وجود دارد. لذا از این مطالعه به منظور بررسی مقایسه ای بین ضایعات کلورکتال در افراد با و بدون سندرم متابولیک طراحی و انجام شده است.روش بررسیاین مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی در بین 114 بیمار 50 سال و بالاتر (بامیانگین سنی8/50±60/69 سال) مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان شریعتی اصفهان انجام گرفت. بعد از انجام آزمایشات بیماران به دو گروه با و بدون سندرم متابولیک تقسیم شدند و برای هر دو گروه کولونوسکوپی انجام شد. سپس بر اساس وجود پولیپ آدنوم با پاتولوژی پیشرفته و یا پولیپ آدنوم بدون پاتولوژی پیشرفته نیز به دو گروه تقسیم و با یکدیگر مقایسه شدند. داده ها توسط نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون کای اسکور تجزیه و تحلیل شدند.یافته هااز 119 مورد بیمار که وارد مطالعه شدند، 45/6٪ مبتلا به سندرم متابولیک بودند. و در 42/2٪ این افراد پولیپ آدنوم مشاهده شد که 63/6٪ از این پولیپ های آدنوم پاتولوژی پیشرفته داشتند. این در حالی است که فقط در 12/9٪ افراد بدون سندرم متابولیک، پولیپ های آدنوم مشاهده شد که از این تعداد، 25٪ دارای پاتولوژی پیشرفته بودن..شیوع آدنوم در مردها (41/5%) بیشتراز زن ها (17/5%) بود.نتیجه گیریاحتمال می رود افراد مبتلا به سندرم متابولیک زمینه بیشتری جهت بروز ضایعات نئوپلاستیک داشته باشند. لذا کولونوسکوپی در سنین پایین تر، در این گروه دارای ریسک فاکتور، جهت غربالگری و پیشگیری از سرطان بدخیم کولورکتال پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: پولیپ کولون, سندرم متابولیک, سرطان کولورکتالBackground And AimsThere is little information about the association between metabolic syndrome and colorectal cancer risk. Therefore، this study was aimed to investigate a comparison between colorectal lesions in patients with and without metabolic syndrome.MethodThis study descriptive- analytic study was performed among 114 patients in 50 years and higher referred to clinic of Isfahan Shariati hospital. After their experiments were taken، patients divided in two groups with or without metabolic syndrome، and for both groups، colonoscopy was done. According to the existence or lack of polyp and then due to andenoma polyp with advanced pathology، andenoma polyp without advanced pathology، patients divided and compared in two groups.ResultsOf 119 cases studied from these persons، 45. 6% was suffering from metabolic syndrome، which 42. 2% of these patients was observed andenoma، and 63. 6% andenoma polyps with advanced pathology. Only، 12. 9% of patients without metabolic syndrome were observed andenoma polyps، which 25% of these numbers was advanced pathology polyps. The prevalence of andenoma in males (%41. 5) was more than females (%17. 5) (p<0. 05).ConclusionAccording to the findings of this research، it may be persons who have metabolic syndrome and they have more preparation to detect neoplastic lesions. So، colonoscopy in lower age in this group with risk factor is offered in order to screening and prevention from malignant colorectal lesions.Keywords: Colon polyps, Metabolic syndrome, Colorectal cancer -
مقدمه
دیابت شایع ترین بیماری متابولیک جهان و ایران است. کمبود کرومیوم موجب بروز اختلال در متابولیسم گلوکز و چربی ها و بروز علایم دیابت می گردد. با توجه به این که مطالعه ای روی سطح این عنصر و تاثیر آن در افراد پره دیابت صورت نگرفته است، هدف از انجام این مطالعه، بررسی شیوع کمبود سطح سرمی کروم در افراد پره دیابت است.
روش هادر این مطالعه ی توصیفی- تحلیلی 132 فرد پره دیابت انتخاب شدند و پس از اندازه گیری شاخص توده ی بدنی جهت تعیین سطح سرمی انسولین، قند خون و قند خون دو ساعت پس از مصرف گلوکز از آن ها نمونه ی خون ناشتا گرفته شد. اندازه گیری مقادیر کروم با استفاده از روش جذب اتمی انجام گردید.
یافته هادر این مطالعه، از 132 بیمار مورد بررسی 24 نفر به دلیل عدم تکمیل آزمایش ها از مطالعه خارج شدند. از بین این افراد، 34 نفر (5/31 درصد) دارای کمبود کروم و 74 نفر (5/68 درصد) دارای سطح سرمی طبیعی کروم بودند. بین سطح کرومیوم و سن در گروه کرومیوم طبیعی، همبستگی معکوس به میزان 276/0 وجود داشت که طبق آزمون همبستگی Pearson، معنی دار شد.
نتیجه گیریبا توجه به کمبود سطح سرمی کروم در تعداد مورد توجهی از بیماران پره دیابت، بهتر است در غربالگری بیماران برای دیابت، بیماران پره دیابت از نظر سطح سرمی کروم مورد بررسی قرار گیرند تا در صورت کمبود کروم، اقدامات مقتضی در جهت رفع آن صورت پذیرد.
کلید واژگان: انسولین, پره دیابت, کرومیومBackgroundSupplementations of chromium (Cr) have been shown to exert beneficial effects for the management of type-2 diabetes, as reflected by a decline in insulin response. Prevalence of chromium deficiency in patients with prediabetes is not well understood; the aim of this study was to evaluated the amount of this prevalence.
MethodsIn this cross-sectional descriptive study, were recruited 132 patients with prediabetes. Participants were randomly selected from those referred to the Shariati hospital, Isfahan, Iran. Fasting venous blood samples were collected from participants to measure the levels of chromium, insulin, fasting blood sugar and 2-hour post load plasma glucose. Body mass index was calculated. Determination of Cr was carried out by atomic absorption spectrometry.
FindingsOf 132 patients, 24 were excluded due to failure to complete the test. Among remained patients, 34 (31.5%) had chromium deficiency, and 74 (68.5%) had normal serum levels of chromium. A significant inverse relationship was found between chromium levels and age in normal group.
ConclusionLevels of chromium deficiency is relatively common in patients with prediabetes and it is necessary to eliminate chromium deficiency in screening patients for diabetes.
Keywords: Chromium, Insulin, Prediabetes -
پلیئوزیس هپاتیس، یک عارضه نادر است که با حضور حفره های پرخون در فضای پارانشیم کبد مشخص می شود. عوامل خطر پلیئوزیس هپاتیس، بیماری هایی مانند: ایدز، سل، سرطان و مصرف داروهایی مانند استروئیدهای آنابولیک و آزاتیوپرین است. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثرات عصاره الکلی گلبرگ زعفران بر پلیئوزیس هپاتیس تجربی در موش های صحرایی انجام گرفت. در این مطالعه، 32 موش صحرایی نر نژاد ویستار، به چهار گروه: شاهد سالم، بیمار با جنتامایسین دوز mg/kg80، عصاره با دوز mg/kg40 همراه با جنتامایسین mg/kg80 و عصاره با دوزmg/kg 80 همراه با جنتامایسین با دوز mg/kg 80 تقسیم شدند. پس از اتمام دوره، خونگیری از قلب آنها جهت سنجش مقادیر آنزیم های کبدی انجام شد. بافت کبد نیز تحت مطالعات هیستوپاتولوژیک قرار گرفت. مقادیر آسپارتات آمینوترانسفراز درگروه های دریافت کننده جنتامایسین و گروه های تیمار با عصاره، به طور معنی داری (05/0P<) در مقایسه با گروه سالم افزایش پیدا کرد. بین گروه های تیمار با عصاره و گروه جنتامایسین، اختلاف معنی داری مشاهده نشد. نتایج بافت شناسی نیز تاییدکننده حضور سینوزوئیدهای خونی در گروه های دریافت کننده جنتامایسین بود که اختلافی بین آنها مشاهده نشد. طبق نتایج مطالعه، عصاره هیدروالکلی گلبرگ زعفران، تاثیری بر پلیئوزیس هپاتیس و تلانژیکتازی ناشی از مصرف جنتامایسین در موش صحرایی ندارد.
کلید واژگان: پلیئوزیس هپاتیس, گلبرگ زعفران, جنتامایسین, کبدPeliosis hepatis is a rare liver disease characterized by blood-filled cavities scattered irregularly throughout the liver. Risk factors for peliosis include chronic illness such as AIDS، tuberculosis، cancer also use of some drugs such as anabolic steroids and azathioprine. The aim of the present study was to evaluate the curative properties of crocus sativus petals on induced peliosis hepatis in rats. Thirty two male Wistar rats (weight: 180-220 g) were randomly divided into four equal groups: group 1 (healthy group) received only IP normal saline، group2 received IP 80mg/kg. bw gentamicin، group3 IP 80mg/kg. bw gentamicin+ 40mg/kg crocus sativus petal extract، and group 4 was given IP 80mg/kg. bw gentamicin+ 40mg/kg crocus sativus petal extract. At the end of the experiment، the rats were anesthetized and their blood samples were collected through cardiac puncture for AST and ALT measurement. Then، the livers of the subjects were excised and fixed in formalin. It was found that AST significantly increased in gentamicin group (P<0. 05) compared to the healthy group and groups treated by means of crocus sativus petal extract. Moreover، there was no significant differences between the groups administered the extract and those given gentamicin. Histologically،heterogeneous multiple blood-filled cavities were observed in gentamicin group (2) and the treatment groups (3 and 4). The results of the present study show that doses of hydroalcoholic extract of crocus sativus do not effect on peliosis hepatic and telangiectasis due to gentamicin sulfate in ratsKeywords: Peliosis hepatis, Crocus sativus petal extract, Gentamicin, Rat -
سابقه و هدفسندرم کرونری حاد مجموعهای از نشانه ها را به همراه دارد که میتواند به دلیل ساختار بدنی یا تفاوتهای روانی و فرهنگی در مردان و زنان بروز متفاوتی داشته باشند.بررسی درد قفسه صدری و علایم بالینی سندرم کرونری حاد در زنان و مردان بستری در بخشهای مراقبتهای ویژه کرونری مورد مقایسه قرار گرفت.مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی - مقطعی بود، خصوصیات درد و علایم بالینی سندرم کرونری حاد در بیماران بستری در بخشهای مراقبتهای ویژه کرونری مورد مقایسه قرار گرفت. جامعه پژوهش کلیه بیمارانی بودند که با تشخیص سندرم کرونری حاد بستری شده بودند و پس از تایید تشخص توسط پزشک متخصص معیارهای ورود به پژوهش را داشتند. ابزار پژوهش پرسشنامه و مقیاس درد مکگیل بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون مربع کای، تی مستقل و محاسبه نسبت شانس و فاصله اطمینان و به وسیله نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.یافته هادرد تجربه شده در زنان بیشتر از مردان و شانس حس درد در محلهایی غیر از قفسه سینه در آنها بیشتر بود. زن بودن شانس تجربه تپش قلب، بیاشتهایی، تهوع، سوء هاضمه، تنگی نفس و تعریق را افزایش میداد. شانس استفراغ در مردان بیشتر بود در حالیکه احساس نفخ، سکسکه، غش، سرگیجه و احساس اضطراب در دو جنس مشابه بود.بحث و نتیجه گیریزنان علایم متفاوتتری را نسبت به مردان گزارش کرده بودند که اهمیت توجه بیشتر به زنان در زمان برخورد با این علایم را نشان میدهد.
کلید واژگان: درد سینه, زن, مرد, سندرم کرونری حاد, نشانه ها, عوامل مربوط به جنسBackgroundAcute coronary syndrome is a collection of symptoms that could be different in female and male due to their differences in the physical or psychological and cultural differences subjects. This study was aimed to compare the clinical symptoms of chest pain and acute coronary syndrome in women and men hospitalized in the intensive coronary care units.Material And MethodsIn this cross sectional study the pain characteristics and clinical symptoms of acute coronary syndrome of admitted patients to the coronary intensive care units were compared. We helped as the questionnaire and McGill Pain Scale as studied research instrument. Data was analyzed by SPSS software with Chi-square test, t test and calculation the odds ratios and confidence intervals.ResultsThe pain by women has more chance to occur in the other places other than chest. Being a woman enhances the chance of experiencing the heart palpitations, anorexia, nausea, indigestion, shortness of breath and sweating would whereas men were more likely to feel vomiting. Bloating, hiccup, fainting, dizziness and anxiety were similar in both sexes.ConclusionWomen have showed the different symptoms than men, so more attention to women’s health is important dealing with these symptoms.Keywords: Chest pain, Women, Men, Acute coronary syndrome, Gender -
هدف پژوهش بررسی رابطه سبک های دلبستگی و سبک های هویت با سلامت عمومی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر قزوین را شامل بود. نمونه آماری پژوهش 343 دانش آموز دختر پیش دانشگاهی را شامل بود. این دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. سبک های دلبستگی و سبک های هویت و سلامت عمومی آزمودنی ها به ترتیب با استفاده از پرسشنامه های سبک های دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، سبک هویت برزونسکی، و سلامت عمومی گلدبرگ سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان داد که: سبک های هویت و دلبستگی با یکدیگر و با سلامت عمومی و سبک های هویت با پیشرفت تحصیلی رابطه معنا دار دارد، اما سبک های دلبستگی با پیشرفت تحصیلی رابطه معنا دار ندارد.
کلید واژگان: سبک های دلبستگی, سبک های هویت, سلامت عمومی, پیشرفت تحصیلیThe aim of the present research was to study the relationship among attachment and identity styles with general health and academic achievement of female pre-university school students in Qazvin city. Study sample consisted of 324 pre-university school students. They were selected by means of the multi-stage cluster sampling method. Attachment styles, identity styles and general health of the subjects were measured using the Cloinz and Rid's Adult Attachment Scale, Berzonsky Identity Styles, and Goldberg General Health Questionnaire, respectively. Results of the study indicated that: identity styles and learning styles were significantly correlated to each other and also were significantly correlated with general health of the subjects. Identity styles and academic achievement were significantly correlated. The correlations among attachment styles and academic achievement were not significant.Keywords: Attachment styles, Identity Styles, General Health, Academic Achievement
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.