به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

زهرا شیخی آلمان آباد

  • زهرا شیخی آلمان آباد، حسین پیرخراطی*
    زمینه و هدف
    به جهت وجود اهمیت کیفیت خاک در بستر حیات و محیط زیست، روش های ارزیابی مختلفی برای توصیف تاثیر آلاینده هایی همچون فلزات سنگین بر کیفیت خاک پیشنهاد شده اند. در این مطالعه ما با استفاده از مدل ریاضی، شاخص بهبود یافته وزنی به عنوان رویکردی نو، کیفیت خاک اطراف مجتمع سرب و روی زنجان واقع در شهرستان زنجان را مورد ارزیابی قرار داده و با نتایج حاصل از شاخص های آلودگی نمرو و شاخص بار آلودگی مورد مقایسه قرار دادیم.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، نتایج حاصل از 71 ایستگاه نمونه برداری خاک اطراف مجتمع سرب و روی زنجان، واقع در شمال غربی ایران، توسط دستگاه اسپکترومتری نشری پلاسمای جفت شده القایی برای قرایت غلظت فلزات سنگین سرب، روی، آرسنیک، کادمیوم، تالیوم، باریم، آنتیموان، وانادیوم، کبالت، مولیبدن، نیکل و مس مورد استفاده قرار گرفت. همچنین مقدار اسیدیته خاک مورد آنالیز قرار گرفت. در این رویکرد، در طی محاسبه ی شاخص بهبود یافته وزنی، وزن ها با استفاده از ابزارهای آماری، از جمله تجزیه و تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی و تحلیل مولفه های اصلی، به فلزات سنگین مختلف اختصاص داده شد. نتیجه ی حاصل از شاخص به صورت کمی مقدار آلایندگی را مشخص می سازد.
    یافته ها
    براساس شاخص بهبود یافته وزنی، 9/19 درصد نمونه ها در آلودگی متوسط و 2/4 درصد نمونه ها در آلودگی شدید، و سایر نمونه ها فاقد آلودگی و یا با آلودگی اندک بودند. برحسب شاخص بار آلودگی 8/5 درصد نمونه ها در آلودگی متوسط و 8/2 درصد در آلودگی شدید و شاخص آلودگی نمرو 9/19 درصد نمونه ها در آلودگی متوسط و 2/42 درصد در آلودگی شدید قرار دارند. مقایسه همبستگی نتایج حاصل از مدل با شاخص بهبود یافته وزنی با شاخص بار آلودگی، مقدار همبستگی 907/0 و با شاخص نمرو، مقدار همبستگی 701/0 می باشد که نشان دهنده ی نزدیکی بیشتر آن با شاخص بار آلودگی بود. نتایج شاخص بهبود یافته وزنی نشان داد که فلزات سنگین روی، سرب، کادمیوم و آرسنیک با منشا انسان زاد و در نتیجه فعالیت های صنعتی مجتمع سرب و روی زنجان نشان می دهد. در حالی که فلزات سنگین باریم، وانادیوم، تالیوم، مولیبدن، کبالت، مس، نیکل و آنتیموان دارای منشا زمین زاد می باشند.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد که شاخص بهبود یافته وزنی با شاخص های قبلی تطابق خوبی داشته و می توان در محدوده های وسیع بکار برده شود. همچنین کاستی های شاخص های قبلی را برطرف نموده و به عنوان یک مدل جدید می تواند برای ارزیابی آلودگی خاک و خطر اکولوژیکی خاک مورد استفاده قرار گیرد. از این شاخص می توان در جهت شناسایی و تعیین منابع محتمل آلودگی استفاده نمود.
    کلید واژگان: شاخص بهبود یافته وزنی, زنجان, فلزات سنگین, شاخص نمرو
    Zahra Sheikhi Alman Abad, Hossein Pirkharrati *
    Background and
    purpose
    Due to the importance of soil quality in life and environment, various evaluation methods have been proposed to describe the effect of pollutants such as heavy metals on soil quality. In this study, we evaluated the quality of the soil around Zanjan lead and zinc complex located in Zanjan city by using the mathematical model of the improved weighted index and compared it with the results of Nemerow indices and pollution load index.
    Materials and methods
    In this study, the results of 71 soil sampling stations around Zanjan lead and zinc complex, located in the northwest of Iran, by inductively coupled plasma emission spectrometry device for reading the concentration of heavy metals Lead, Zinc, Arsenic, Cadmium, Thallium, Barium, Antimony, Vanadium, Cobalt, Molybdenum, Nickel and Copper were used. Soil acidity was also analyzed. In this approach, during the calculation of the improved weighted index, weights were assigned to different heavy metals using statistical tools, including hierarchical cluster analysis and principal component analysis. The result of the index quantitatively determines the amount of pollution.
    Results
    Based on the improved weight index, 19.9% of the samples were in moderate pollution and 4.2% of the samples were in severe pollution, and the other samples were without pollution or with little pollution. According to the pollution load index, 5.8% of the samples are in moderate pollution and 2.8% are in severe pollution, and according to the pollution index, 19.9% of the samples are in moderate pollution and 42.2% are in severe pollution. Comparing the correlation of the results obtained from the model with the weighted improved index with the pollution load index, the correlation value is 0.907, and with the Nimro index, the correlation value is 0.701, which indicates that it is closer to the pollution load index. The results of the improved weight index showed that the heavy metals Zinc, Lead, Cadmium and Arsenic are of anthropogenic origin and as a result of the industrial activities of Zanjan lead and zinc complex. While heavy metals Barium, Vanadium, Thallium, Molybdenum, Cobalt, Copper, Nickel and Antimony are of earth origin.
    Conclusion
    The results showed that the improved weighted index has a good match with the previous indices and can be used in wide ranges. It also overcomes the shortcomings of the previous indicators and can be used as a new model to evaluate soil pollution and soil ecological risk. This index can be used to identify and determine possible sources of pollution.
    Keywords: Improved weight index, Zanjan, Heavy metals, Nimro index
  • رویا بهرامی نصب، حسین پیرخراطی*، علی رضا عباس فام، زهرا شیخی آلمان آباد
    دشت کهریز در استان آذربایجان غربی و در امتداد دریاچه ی ارومیه واقع شده و جزء از حوضه ی آبریز دریاچه است. با توجه به نزدیکی این دشت به دریاچه و تغییرات سطح آب زیرزمینی در این منطقه، این پژوهش به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی از نتایج 12 ایستگاه نمونه برداری در طی سه دوره ی آبی 89-88، 92-91 و  95-94 دوره ی خشک (شهریور ماه) به صورت مقایسه ای استفاده شد. نتایج مطالعات نشان داد تیپ آب در دوره ی اول سدیک- منیزیک- کلراته بوده و به تیپ کلسیک-کربناته-کلراته تغییر نموده است که نشان از اثر متقابل- آب سنگ در منطقه است. کیفیت آب زیرزمینی برای آشامیدن و کشاورزی نشان داد که در هر سه دوره ی مذکور بخش شمالی و مناطق منتهی به دریاچه ی ارومیه به دلیل بالا بودن شوری و مقدار سدیم از کیفیت مطلوبی برخودار نبوده و دارای محدودیت استفاده می باشند. جهت جریان آب زیرزمینی در منطقه از سمت غرب به سمت دریاچه ارومیه بوده و به همین منوال مقدار هدایت الکتریکی و همگام با آن کل جامدات محلول نیز از سمت غرب به سمت دریاچه افزایش نشان می دهد. بیش ترین میزان همبستگی بین پارامترهای هدایت الکتریکی و کل جامدات محلول مشاهده شد (9/0<r و 05/0>p) و هم چنین یون ها همبستگی بالایی نشان داده و دارای منشا مشترکی می باشند. بررسی شاخص های درصد سدیم، نسبت جذب سدیم، نفوذپذیری، خطر منیزیم و نسبت کیلی نشان دهنده ی محدودیت کم تا متوسط در استفاده از آب زیرزمینی در سامانه های آبیاری می باشند. از عوامل کنترل کننده ی کیفیت آب زیرزمینی براساس نسبت های ژیوشیمیایی اثر انحلال کانی های تبخیری، تبخیر وسیع، احتمال نفوذ آب شور می باشد. از نظر هدایت الکتریکی 25% نمونه ها در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته و برای مناطق شمالی شامل اراضی گل تپه و اراضی جمال آباد، قوشچی و قولنجی محدودیت بالا تا متوسط را نشان می دهد. بنابراین بکار گرفتن روش های مختلف مانند آبشویی و اصلاح الگوی کشت مورد نیاز می باشد.
    کلید واژگان: کهریز, کیفیت آب زیرزمینی, دریاچه ارومیه, کشاورزی
    R. Bahrami Nasab, H. Pirkharrati *, A. R. Abasfam, Z. Sheikhi
    Kahriz Plain is located in the West Azarbaijan province along Urmia Lake and is part of the Urmia Lake catchment. Given the proximity of this plain to Urmia Lake and changes in groundwater level in this region, this study aimed to investigate the quality of groundwater from the results of 12 sampling stations during three dry periods (September) of 88-89, 91-92 and 95-94 was used for comparison. The results showed that the water type was Calcic-Magnesium-Chlorate in the first period and changed to Calcic-Carbonate-Chlorate type indicating the interaction of water-rock in the region. Groundwater quality for drinking and agriculture showed that due to high salinity and sodium content in all three periods, the northern part and areas leading to Urmia Lake were not of good quality and had limited use. The direction of groundwater flow in the region is from west to Urmia Lake, and thus the amount of electrical conductivity along with the total soluble solids increases from west to lake. The highest correlation was observed between electrical conductivity parameters and total soluble solids (p <0.05 and r = 0.9) and ions were highly correlated and had a common origin. Investigation of indices of sodium percent, sodium uptake ratio, permeability, magnesium risk and Kelly ratio indicate low to moderate limitations in groundwater use in irrigation systems. Groundwater quality based on geochemical ratios is one of the factors controlling the effect of evaporative minerals dissolution, extensive evaporation, and probability of saline water infiltration. In terms of electrical conductivity, 25% of the samples are in poor condition and show high to medium restriction for northern areas including Goltapeh and Jamalabad, Ghushchi and Qolghani areas. Therefore, different methods such as leaching and modification of the cropping pattern are needed.
    Keywords: Kahriz, Ground water quality, Urmia lake, Agriculture
  • زهرا شیخی آلمان آباد، حسین پیرخراطی*، منیر مجرد

    مطالعه ی حاضر با هدف بررسی توزیع مکانی روی، سرب و کادمیوم در خاک اطراف مجتمع فرآوری مواد معدنی انگوران (MFMMA) شامل واحدهای تغلیظ سرب و روی و کارخانه ی روی در منطقه ی دندی، زنجان و بررسی پتانسیل آلایندگی، خطر اکولوژیکی، احتمال سرطان زایی و همچنین تعیین سهم منشا فلزات با استفاده از مدل عامل یابی مثبت صورت گرفته است. میانگین روی، سرب و کادمیوم، در نمونه های خاک سطحی ppm 1/1648، 9/467 و 8/9 می باشد. بررسی همزمان نقشه های کریجینگ توزیع مکانی فلزات و شاخص خطر اکولوژیکی، غالب بودن غلظت های بالای فلزات را در اطراف MFMMA نشان می دهد که همسو با نتایج بدست آمده از شاخص های درجه ی آلودگی اصلاح شده و بار آلودگی است. براساس شاخص زمین انباشت، سرب در 1/16% و روی در 5/17% نمونه ها آلودگی بالا نشان داد. در حالی که نتیجه ی حاصل از ضریب غنی شدگی، کادمیوم با میانگین 1/72، در رده ی غنی شدگی بی نهایت شدید قرار دارد. برمبنای شاخص خطر سرطان زایی احتمال ابتلا به سرطان برای بزرگسالان و کودکان با میانگین 3-10×1/0 و 3-10×2/0 در منطقه متوسط و بالا بوده است. مدل عامل یابی مثبت بیشترین سهم غلظت فلزات را (بیش از 90%) ناشی از منشا آنتروپوژنیک نشان داد.

    کلید واژگان: مجتمع فرآوری مواد معدنی انگوران, آنتروپوژنیک, خطر اکولوژیکی, غنی شدگی
    Zahra Sheikhi, Hossein Pirkharrati *, Monir Mojarrad

    Soil is a bed to the accumulation of nutrients and pollutants and plays an important role in environmental sustainability. Among all types of soil pollutants, heavy metals are considered as a major threat to environmental health due to their non-degradability in the environment and their long life span. Heavy metals are naturally present in the earth's crust. Rocks and minerals have a high impact on the concentration of elements in the soil and sometimes increase the concentration of the elements in the soil beyond the permitted level. Besides, human activities such as mining and related processing cause heavy metals propagation in the environment. Angouran Mineral Processing Complex includes Zinc and Lead Concentration Complexes and Zinc Factory is located in Dandi, Mahneshan city, northwest of Zanjan, Iran. Because of industrial activities development, some heavy metal processing has led to increasing their concentration in soil and other environmental media. hence, the purposes of this study were to determine the spatial pattern of Zn, Pb and Cd spreading around Angouran Mineral Processing Complex, to investigate their potential risk using different environmental indices, to identify ecological risk and carcinogenic risk, and to determine the contribution of anthropogenic and geogenic origin.
    Angouran Mineral Processing Complex, with the geographical coordinate of 36°34′20 ˝N and 47°37′40 ˝E. The area is located in a metamorphic complex of the Sanandaj-Sirjan microplate in the Zagros orogenic belt affected by the Tertiary to Quaternary volcanic activities as well as the geothermal activities of the Urumieh-Dokhtar zone. It is composed of the present age river banks and alluvial deposits in the center along with conglomerate and red tuffs in the northern part.
    Soil sampling was done from 0-20 cm depth in June 2016 (n=74). After the preparation of the samples, they were sent to the Zarazma laboratory for analysis of Zn, Pb, and Cd by ICP-OES. Statistical analysis of the data and index calculations were performed using Excel and SPSS software. Also, PMF 5.0 EPA (Positive Matrix Factorization) software was used to determine the source contribution to metal dispersion. Applied indices include enrichment factor (Ef), Geoaccumulation index (Igeo), pollution load indices (PLI) and modified pollution degree (mCd), ecological risk potential (PERI) and cancer risks (CR).
    The soil in the study area is in a poor and serious condition that threats agriculture and animal husbandry, the main activities besides the industrials. Zn had the highest concentration with an average of 1648.1 ppm in the region and fallowed by Pb and Cd with a mean of 467.9 and 9.8 ppm, respectively.
    The Igeo mean for Pb, Zn, and Cd were 1.7, 2.0, and 0.4, respectively, which indicated average contamination of Pb and Zn and non-contaminated to intermediate contamination of Cd. Igeo's result showed that the metals accumulation order was Zn> Pb> Cd. The extent of metal contamination was -2.4 to 8.9 for Pb, -0.4 to 8.3 for Zn, and -2.4 to 7.1 in terms of Cd, suggesting negative values for these metals which are in the range of non-polluted soils. High Cd contamination was observed only in 4.9% of the samples while EF showed high Cd enrichment (72/1). The mean Ef calculated for Zn, Pb and Cd were 37.1, 45.7 and 72.1, respectively, suggesting strong enrichment for Zn and Pb, but extremely strong for Cd. Cd is the most mobile metal in the soil and is likely to be absorbed through the plant's roots. The enrichment degree for all three metals in the region is wide. Contamination severity (Ff>10) in total observed for Zn, Pb, and Cd in 29.6%, 25.6% and 59.4% of samples, respectively, which indicates the very high impact of anthropogenic contamination sources. In general, it can be concluded from the Igeo and Ef index that samples collected from this area have enriched and contaminated by the examined heavy metals.
    Given the various toxic effects of metals on the human body, the PERI index of metals in the soil varies from 42.8 to 35500.5 and showed a high environmental risk for Cd than for Zn and Pb. Based on the classification, 35% of sampling points showed high ecological risk.
    The metal contamination degree in the soil was higher than expected. In the study area, mCd ranged from 0.8 to 723.4 and 60% of the samples showed high contamination. PLI calculation showed that the contamination range is between 0.7 and 627.8. The contamination range calculated by mCd and PLI revealed that 60% and 40% of the area is in very poor and inappropriate conditions, which shows a significant risk in agricultural land use.
    CR for adults ranges from 0.2×10-2 to 0.5×10-5 while the mean is 0.1×10-3. Unexpectedly, Zn with an impact of 96.9% had the highest share in the carcinogenic risk of ingested contaminated soil. CR for children varies from 0.4×10-2 to 0.9×10-5 with a mean of 0.2×10-3. Similar to the results obtained from adult CR, Zn with 99.1% had the greatest effect on the carcinogenesis probability due to ingestion. Based on the CR classification, the risk was a middle and upper class for children.
    The CR calculation for children and adults showed that the ingestion risk of contaminated soils contain Zn had the greatest effect on the risk of carcinogenicity and health problems. Absorption via skin and respiration of Zn, Pb and Cd were the next highest risk factors. Soil and dust ingestion was a potential source of exposure to environmental chemicals for both adults and children. Children may, in particular, consume large amounts of soil because of their tendency to play on the ground and carry the soil coated objects to their mouths. Due to the wide range of industrial activities in the region, agriculture in the study area poses a greater risk of carcinogenicity for the adult population.
    PMF model was used to quantify the contribution of the different sources in Cd, Zn and Pb pollution. Comparing the metals prevalence in each factor and the information obtained from the regional field for the probable source of heavy metals, two factors were considered to the probable source of the heavy metals. Geogenic origin was the first-factor and anthropogenic origin was the second one. According to the results, the concentration of Zn in the second factor was 99% while the first factor was 1%. Therefore, the greatest impact on Zn concentration in the region is due to anthropogenic activities. Pb and Cd the second factor were estimated to be 90.2 and 95.7%.
    Therefore, there is a need to reduce the risk of exposure to soil metals in order to maintain the health of the residents 'health and sustainability of the environment and animals in the area, including soil refining.

    Keywords: Angouran Mineral Processing Complex, Anthropogenic, ecological risk, enrichment
  • فرخ اسدزاده*، حسین پیرخراطی، زهرا شیخی آلمان آباد
    در تحقیق حاضر، تعداد 12 پارامتر کیفی آب مربوط به تعداد 63 حلقه چاه در دشت اردبیل در خرداد ماه سال آبی 92-91 اندازه گیری شد و سپس شاخص های کیفیت آب مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد، آب زیرزمینی دشت اردبیل با میانگین شاخص های EC و SAR به ترتیب 7/1405 میکروزیمنس بر سانتی متر و 8/2 در کلاس C3-S1 از نظر طبقه بندی ویلکوکس قرار داشته و دارای محدودیت کم تا متوسط از نظر شوری و بدون محدودیت از نظر نفوذ آب در خاک می باشد. شاخص های RSC، KR و PI که به نوعی خطر سدیم را بیان می کنند، به ترتیب با میانگین های 5/4-، 6/0 و 8/53 نشان دهنده عدم وجود محدویت ناشی از سدیم و کیفیت مناسب از این نظر بود. شاخص CR با میانگین 85/0 نیز بیان کننده عدم وجود خطر خورندگی آب زیرزمینی بود. بررسی پارامترهای Na و Cl نیز بیان کننده محدویت متوسط از نظر سمیت آب برای گیاهان کشت شده در دشت اردبیل بود. از سوی دیگر نقشه های پهنه بندی شاخص ها نشان داد، مقدار شوری در بسیاری از نقاط دشت دارای محدویت کم تا متوسط و در قسمت های شرقی و جنوبی به ترتیب دارای بدون محدویت و محدویت شدید می باشد. اکثر نقاط دشت از نظر شاخص SAR دارای عدم محدویت بوده و فقط بخش کمی از قسمت جنوبی دشت دارای محدویت متوسط بود. بررسی شاخص LSI نشان داد، در بیشتر نقاط دشت مقدار این شاخص بزرگتر از صفر بوده و در نتیجه خطر گرفتگی قطره چکان ها وجود خواهد داشت.
    کلید واژگان: پارامترهای آماری, پهنه بندی, خطر سدیم, شوری آب, طبقه بندی ویلکوکس
    Farrokh Asadzadeh *, Hossein Pirkharrati, Zahra Sheikhi Almanabad
    The quantitative and qualitative decline of groundwater in recent years has needed for proper management of water from these valuable resources. One of the important ways to achieve this goal is to monitoring groundwater quality. In the present study, 12 water quality parameters related to 63 wells in Ardebil plain were measured in June and September (dry and wet season), 2013-2012, then water quality indices were studied. After calculating the indices, the ArcGIS10 software were used to prepare the maps and then calculate some important statistical parameters. The results showed that groundwater in Ardebil Plain with EC and SAR indexes average, 405.17 microseisms per cm and 2.8 in the C3-S1 class, according to Wilcox classification, and had a low to moderate limit Salinity and without any limit in term of penetration in the soil. RSC, KR and PI Indicators, which express the risk of sodium, indicate that there is no sodium constraint and have a good quality. The CR index with 0.8 average also indicated a lack of groundwater corrosion risk. Investigating the Na and Cl also indicates an average limit for water toxicity for the plants cultivated in Ardebil plain. On the other hand, the zoning maps of the studied indices showed that salinity in some parts of the plain has a low to moderate limit, and in eastern and southern parts, it has no limitation. According SAR index most part of plain was unlimited, with only a small portion of the southern plain with moderate constraints. The LSI index showed that in most plain areas, the value of this index is greater than zero, and therefore there will be a risk of droplets.
    Keywords: Mapping, Salty Hazard, Sodium hazard, Statistical Parameter, Wilcox
  • زهرا شیخی آلمان آباد، فرخ اسدزاده*، حسین پیرخراطی
    کیفیت آب از مهم‏ترین پارامترهای مرتبط با توسعه و پایداری فعالیت‏های بشری است. کیفیت آب را می‏توان از مقایسه مقادیر پارامترهای کیفی آن با مقادیر استاندارد هر یک تبیین کرد. محدودیت‏های این روش از جمله عدم جامعیت آن موجب توسعه شاخص‏های تلفیقی کیفیت آب شده است. هدف از این پژوهش، بررسی جامع شرایط کیفی آب آشامیدنی در آبخوان اردبیل با استفاده از یک شاخص پیشنهادی (DWQIProposed) است و مقادیر کمی و توزیع این شاخص با شاخص‏های متداول کیفیت آب نظیر DWQIG و DWQIA مقایسه شده است. بدین منظور نمونه‏برداری از 60 حلقه چاه واقع در آبخوان اردبیل در شهریور ماه 1392 انجام گرفت و 21 پارامتر مختلف فیزیکی و شیمیایی در آنها تعیین شد. سپس شاخص DWQIProposedطی چهار مرحله شامل انتخاب خصوصیات کیفی آب و دسته‏بندی آنها، توسعه زیرشاخص، تخصیص ضریب وزنی برای خصوصیات برگزیده و ارائه تابع تجمیع محاسبه شد. نتایج نشان داد به رغم تفاوت در مقادیر کمی، الگوی توزیع فراوانی شاخص‏های DWQIG و DWQIProposed مشابه هم است. شاخص‏های DWQIProposed و DWQIA نیز در مقادیر زیاد تشابه فراوانی داشتند. با این حال، تفاوت بین میانگین شاخص‏های در منطقه معنا‏دار بود (05/0P<). سه شاخص یاد شده براساس ضریب همبستگی پیرسون ارتباط معنا‏داری داشتند (001/0P<؛ 99/0-98/0 = r). از بین پارامترهای کیفی مرتبط با بهداشت و سلامت، مقدار نیترات همبستگی بسیار زیادی با شاخص‏های یاد شده نشان داد (001/0P<؛ 815/0-712/0 = r) که بیان کننده تاثیر مهم نیترات بر کیفیت آب در آبخوان اردبیل است. الگوی مکانی شاخص‏های کیفیت آب استحکام فضایی مطلوبی نشان داده و نقشه های کریجینگ ترسیم شده بیان کننده افزایش کیفیت آب در مناطق شرقی و کاهش آن در بخش جنوب‏غربی منطقه است.
    کلید واژگان: شاخص های تلفیقی کیفیت آب, کریجینگ, گروه های کیفی آب, نیترات
    Zahra Sheykhi Alman Abad, Farrokh Asadzadeh *, Hossein Pirkharrati
    Water quality is considered as one the most important factors in development of the civilizations and sustainability of human activities. Water quality can be evaluated by comparing the each of the chemical properties in water samples with their reference values. The single parameter comparison method has limitation and a comprehensive evaluation of the water quality is not possible with this method. Thus, water quality indices has been developed during the last 3 decades. The aim of this study was to comprehensively evaluate the water quality in Ardabil aquifer with a newly proposed drinking water quality index (DWQIProposed). The DWQIProposed was also were compared with the conventional water quality indices including DWQIA and DWQIG. Water samples were collected from 60 wells in Ardabil aquifer during the September 2014 and analyzed for 21 different physical, chemical, and biological properties. DWQIProposed were computed in four steps including parameter selection, parameter categorization, development of sub-index with regression statistics, and aggregating the sub indices. Results indicated that, although there was a quantitative difference between the DWQIProposed and DWQIG, but their probability distribution functions reflect a similar pattern. DWQIProposed and DWQIA have similar values for samples with excellent water quality. ANOVA results indicated that the mean difference between three indices is significant (P
    Keywords: Comprehensive water quality indices, Water quality groups, nitrate, Kriging
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال