ساجده فخرآبادی
-
نشریه آسیب شناسی، مشاوره و غنی سازی خانواده، سال هفتم شماره 1 (پیاپی 13، بهار و تابستان 1400)، صص 55 -80
محیط کار و خانواده به عنوان دو قطب اصلی زندگی در دهه حاضر درگیر همه گیری کووید 19 شد و عوامل زیادی همچون تعارض، سازگاری، تنیدگی و غیره را تحت تاثیر قرار داد. هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی تعارض کار - خانواده بر اساس تنیدگی شغلی، شفقت به خود و سازگاری زناشویی در بین آموزگاران زن در همه گیری کووید 19 بود. پژوهش توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه آموزگاران زن شهر تفت که از بین آن ها تعداد 250 معلم زن به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه تعارض کار - خانواده (Carlson, Grzywacz& Zivnuska, 2000)، پرسشنامه شفقت ورزی به خود (Neff, 2003) پرسشنامه سازگاری زناشویی، (Spannier,1976) و پرسشنامه تنیدگی شغلی (Osipow,1987) آزمودنی ها تکمیل شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با نرم افزارSpss نسخه 23 تحلیل شد. نتایج نشان داد سازگاری زناشویی پیش بینی کننده منفی و معنی دار تعارض کار-خانواده است (309/0=R2،01/0p<، 52/10-t=،555/0-β=) و با یک واحد استاندارد افزایش در سازگاری زناشویی، 555/0 واحد استاندارد تعارض کار- خانواده کاهش پیدا می کند. همچنین نتایج نشان داد تنیدگی شغلی پیش بینی کننده مثبت و معنی دار تعارض کار-خانواده است (063/0=R2،01/0p<، 96/4t=،326/0β=) و با یک واحد استاندارد افزایش در تنیدگی شغلی، 326/0 واحد استاندارد تعارض کار- خانواده افزایش پیدا می کند. نتیجه اینکه افزایش تنیدگی شغلی افزایش تعارض کار - خانواده را در پی دارد درحالی که افزایش سازگاری زناشویی کاهش دهنده تعارض کار-خانواده بود بنابراین توجه به این گونه متغیرها جهت شناخت تاثیرات آنان بر خانواده در مراکز مشاوره و روان شناسی ضروری به نظر می رسد.
کلید واژگان: تعارض کار, تنیدگی شغلی, شفقت ورزی, سازگاری زناشوییBackgroundThe workplace and family, as the mainstay of life in the current decade, have become Coveid 19 and have been affected by many factors such as conflict, adjustment, stress, and so on. This study aimed to predict work-family conflict based on job stress, self-compassion, and marital adjustment among female teachers in Coveid-19 conditions.
MethodThe study was descriptive with a correlational design. The statistical population of the study included all female teachers in Taft, from which 250 female teachers were selected as a sample by the available sampling method. The following questionnaires were adapted, Conflict Questionnaire - Carlson Family (2000), Self-Compassion, (2003), Spanier Marital Adjustment (1976), and OSIPOW (1987) Job Stress (1987). Data collected through these three questionnaires were analyzed using Pearson correlation coefficient, structural equations, and regression with SPSS software version 23. The
resultsThe result revealed that marital adjustment was a negative and significant predictor of work-family conflict, and job stress was a positive and significant predictor of work-family conflict (P <0.001). In addition, between job stress and work-family conflict, there was a positive and significant relationship. The relationship between marital adjustment and work-family conflict was negative and significant (P <0.001).
ConclusionThe result indicated that job stress had a significant positive relationship and self-compassion and marital adjustment had a significant negative relationship with work-family conflict. Therefore, it seems necessary to pay attention to such variables to recognize their effects on the family in counseling and psychological centers.
Keywords: work-family conflict, job stress, self-compassion, marital adjustment -
زمینه و هدف
زورگویی به عنوان پدیده ای جهان شمول و حایز اهمیت به ویژه در سنین مدرسه، می تواند روند یادگیری فرد را مختل کند؛ بنابراین، شناسایی عوامل مختلف مرتبط با افزایش و کاهش زورگویی اهمیت فراوانی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های هوش اخلاقی بر همدلی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان زورگو انجام گرفت.
روش بررسیروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان زورگوی در حال تحصیل در دوره متوسطه دوم از منطقه هیجده شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 تشکیل دادند. از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، چهل دانش آموز وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه بیست نفر) قرار گرفتند. فقط شرکت کنندگان گروه آزمایش، یازده جلسه آموزش مهارت های هوش اخلاقی را دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی اجتماعی (کیز، 1998) و مقیاس همدلی اساسی (جولیف و فارینگتون، 2006) و پرسش نامه تجدیدنظرشده زورگو/قربانی اولویوس (اولویوس، 2003) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. سطح معناداری آزمون ها 0٫05 در نظر گرفته شد.
یافته هانتایج نشان داد، دانش آموزان زورگو در گروه آزمایش درمقایسه با دانش آموزان زورگو در گروه گواه، در پس آزمون بعد از حذف پیش آزمون، به طور معناداری همدلی و بهزیستی اجتماعی بیشتری داشتند (0٫001>p). باتوجه به مجذور اتا، افزایش میانگین هریک از متغیرهای همدلی و بهزیستی اجتماعی به ترتیب 85درصد و 76درصد متاثر از مداخله با آموزش هوش اخلاقی بود.
نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش، آموزش مهارت های هوش اخلاقی در افزایش همدلی و بهزیستی اجتماعی دانش آموزان زورگو اثربخش است.
کلید واژگان: مهارت های هوش اخلاقی, همدلی, بهزیستی اجتماعی, دانش آموزان زورگوBackground & ObjectivesBullying poses a pervasive problem, disrupting one's learning process and leading to undesirable personality and social consequences. Adverse consequences of bullying include loneliness, low self–esteem, psychological problems, high suicidal ideation and suicide attempt in adulthood, problems in romantic relationships in adulthood–marriage, substance abuse, anxiety, carrying weapons, adjustment problems, poor relationships with peers, challenging friendships, personality disorders, antisocial behaviors, and reduced empathy. Bullying is one of the factors that, in the long run, can decrease empathy and social wellbeing in students. Meanwhile, people with high moral intelligence show more warmth and intimacy. They are kind to their friends and are more sensitive to their needs. Therefore, the present study was conducted to determine the effectiveness of teaching moral intelligence skills on empathy and social wellbeing of bullying students.
MethodsThe method of the present study was quasi–experimental with a pretest–posttest design and a control group. The statistical population comprised all senior high school students in the 18th district of Tehran City, Iran, in the academic year 2021–2022. Two schools were selected from the boys' high schools in the region. Finally, 40 students who received the highest score in Olweus Bully/Victim Questionnaire–Revised (OBVQ–R) (Olweus, 2003) were selected and randomly assigned to the experimental group (20 students) and the control group (20 students). The inclusion criteria included not using other psychological and psychotherapeutic services while participating in the research, lacking psychiatric disorders, not taking psychiatric drugs, and not undertaking the advice of another group during the research. The exclusion criteria included dissatisfaction to participate in the study, absence from more than two training sessions, and inability to perform training sessions. The study data were collected using Basic Empathy Scale (Jolliffe & Farrington, 2006), Social Welfare Questionnaire (Keyes, 1998), and Olweus Bully/Victim Questionnaire–Revised (OBVQ–R) (Olweus, 2003). Experimental group participants received 11 sessions of moral intelligence skills training (Borba, 2001). However, no intervention was provided for the control group. The analysis of the data obtained from the research was done with the help of SPSS version 22 in two parts: descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate covariance analysis). The significance level of the tests was considered 0.05.
ResultsThe results showed that after removing the effect of the pretest, moral intelligence training was effective in increasing the empathy (p<0.001) and social wellbeing (p<0.001) of students. According to Eta squared, the increase in the mean scores of empathy and social wellbeing was 85% and 76%, respectively, after the intervention with moral intelligence training.
ConclusionAccording to the results, moral intelligence skills training effectively increases the empathy and social wellbeing of bullying students. Therefore, it is recommended that school counselors use moral intelligence skills training to improve the empathy and social wellbeing of bullying students.
Keywords: Moral intelligence skills, Empathy, Social welfare, Bullying students
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.