به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سارا ضیاغم

  • معصومه سیاحی، سارا ضیاغم، اعظم جهانگیری مهر، زهرا حاتمی منش، فراز مجاب، مریم نیک بینا*
    مقدمه

    اپی زیاتومی یکی از روش های متداولی است که برای وسیع تر کردن خروجی لگن استفاده می شود و با عوارضی مانند درد و خونریزی همراه می باشد. چای سبز و مورد، دو گیاه دارویی با خواص ضد التهاب و ضد درد می باشند. مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر عصاره مورد و چای سبز بر کاهش درد و ترمیم زخم اپی زیاتومی انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی سه سوکور در سال 1400-1399 بر روی 90 نفر از زنان نخست زای مراجعه کننده به زایشگاه بیمارستان الهادی شوشتر و گنجویان دزفول انجام شد. نمونه ها به صورت تصادفی در گروه های دریافت کننده پماد چای سبز، مورد و دارونما به مدت 14 روز تحت درمان قرار گرفتند. ارزیابی وضعیت بهبود زخم با معیار ریدا و شدت درد با معیار VAS انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 23) و آزمون های من ویتنی و فریدمن صورت گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    شاخص ریدا در روز چهاردهم بین سه گروه مورد بررسی اختلاف معناداری داشت که این شاخص در گروه مورد کمتر از گروه چای سبز و گروه دارونما بود (001/0=p). شاخص VAS در روز چهاردهم بین سه گروه مورد بررسی اختلاف معناداری داشت که این شاخص در گروه مورد کمتر از گروه چای سبزو گروه دارونما بود (001/0=p).

    نتیجه گیری

    مصرف پماد عصاره مورد و عصاره چای سبز می تواند منجر به کاهش شدت درد و بهبود زخم اپی زیاتومی می گردد و به نظر می رسد که تاثیر پماد مورد بیشتر از پماد چای سبز و دارونما باشد.

    کلید واژگان: اپی زیاتومی, چای سبز, مورد
    Masoumeh Sayahi, Sara Ziagham, Azam Jahangirimehr, Zahra Hatamimanesh, Faraz Mojab, Maryam Nikbina *
    Introduction

    Episiotomy is one of the common methods used to widen the pelvic outlet, and it is associated with complications such as pain and bleeding. Green tea and Myrtus communis are two medicinal plants with anti-inflammatory and pain-relieving properties. The present study was conducted with aim to investigate the effect of Myrtus communis extract and green tea on pain reduction and episiotomy wound healing.

    Methods

    This three-blind randomized clinical trial study was conducted in 2020-2021 on 90 primiparous women referred to the maternity ward of Shushtar Al-Hadi and Ganjovian Dezful hospitals. The samples were randomly treated in groups receiving green tea, Myrtus communis extract ointment and placebo for 14 days. Evaluation of the wound healing status was done with Rida index and pain intensity by VAS. Data analysis was done with SPSS software (version 23) and Mann-Whitney and Friedman tests. P<0.05 was considered statistically significant.

    Results

    There was a significant difference among the three investigated groups in the Rida index on the 14th day, and this index was lower in the Myrtus communis group than in the green tea group and the placebo group (P=0.001). VAS index on the 14th day had a significant difference among the three investigated groups, and this index was lower in the Myrtus communis group than in the green tea group and the placebo group (P=0.001).

    Conclusion

    The use of Myrtus communis ointment and green tea extract can reduce pain intensity and improve heal episiotomy wound, and it seems that the effect of Myrtus communis ointment is more than green tea ointment and placebo.

    Keywords: Episiotomy, green tea, Myrtus Communis
  • فروغ بوستانی، سارا ضیاغم*، اعظم جهانگیری مهر، اعظم هنرمند پور
    زمینه

     سندرم پیش از قاعدگی یک اختلال شایع جسمی روانی است که ارتباط واضحی با قاعدگی در زنان در سنین باروری دارد و می تواند به غیبت از محل کار و یا افت تحصیلی منجر شود. 

    هدف

    این مطالعه با هدف شیوع تظاهرات بالینی سندرم پیش از قاعدگی و اختلال ملال پیش از قاعدگی و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان دبیرستانی شهر شوشتر صورت گرفت.

    مواد و روش ها

    این مطالعه توصیفی تحلیلی به روش تصادفی طبقه بندی شده روی 368 دانش آموز دختر دبیرستان های دولتی شهر شوشتر در سال 1395 انجام شد. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه های اطلاعات فردی و استاندارد غربالگری علائم قبل از قاعدگی بود. داده ها با استفاده از آزمون های کولموگروف اسمیرنوف، کای اسکوئر، دوجمله ای، من ویتنی و ضریب همبستگی اسپیرمن تجزیه و تحلیل شدند.

    یافته ها

     میانگین سنی افراد 0/87± 16/3 سال بود. شیوع سندرم پیش از قاعدگی در این افراد 53/5 درصد و شیوع اختلال ملال قبل از قاعدگی 12/22 درصد به دست آمد. شایع ترین علائم به ترتیب، علائم خلقی، رفتاری و جسمی بود. فراوانی سندرم پیش از قاعدگی در افرادی که سابقه خانوادگی مثبت داشتند، بالاتر بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج، شیوع سندرم پیش از قاعدگی در دانش آموزان دبیرستانی نسبتا بالاست. از آنجایی که این مسئله می تواند باعث تداخل در فعالیت های شخصی، اجتماعی و تحصیلی فرد شود، وجود یک برنامه آموزشی در مدارس و اطلاع رسانی به دانش آموزان در این زمینه می تواند گام مفید و موثری در بهداشت سلامت دختران جوان باشد.

    کلید واژگان: سندرم پیش از قاعدگی, اختلال ملال پیش از قاعدگی, شیوع, دانش آموزان
    Forough Boustani, Sara Ziagham*, Azam Jahangirimehr, Azam Honarmandpour
    Background

     Premenstrual Syndrome (PMS) is a common psychosomatic disorder linked to menstruation in women at gestational age and can lead to absence from work and academic failure. 

    Objective

     This study aimed to determine the prevalence and severity of PMS, Premenstrual Dysphoric Disorder (PMDD) and associated factors among the female high school students.

    Methods

     This descriptive-analytical study was carried using randomized classification method on 368  female high school students in Shoushtar, Iran in 2016. Data were collected by a demographic form and Premenstrual Symptoms Screening Tool. Collected data were analyzed in SPSS software using Kolmogorov-Smirnov test, Chi-squared test, binomial test, Mann-Whitney test and Spearman correlation test at a significance level of P<0.05.

    Findings

     The Mean±SD age of participants was 16.3±0.87 years. The prevalence of PMS in students was 53.5% and for PMDD it was 12.22 %. The most prevalent symptoms were mood, behavioral and physical symptoms. The frequency of PMS was higher in students with a positive family history.

    Conclusion

     The prevalence of PMS in high school female students was relatively high. Since this problem can interfere with one's personal, social and academic activities, an educational program at schools and informing students in this regard can be helpful and effective in promoting the health and young girls.

    Keywords: Premenstrual syndrome, Premenstrual dysphoric disorder, Prevalence, High school students
  • معصومه سیاحی، آرزو حاصلی، پروین عابدی، زینب سهرابی، سارا ضیاغم*
    مقدمه
    یائسگی، بحرانی ترین دوره تغییرات نامطلوب آنتروپومتریک و پارامترهای متابولیک بوده که با خطر بیماری های قلبی - عروقی همراه است. سندرم متابولیک، نقش کلیدی در ایجاد بیماری قلبی- عروقی دارد و به عنوان یک مشکل عمده در بسیاری از کشورها درآمده است. بر اساس مطالعات مختلف، افزایش فریتین با سندرم متابولیک در ارتباط است و افراد با سطح فریتین بالاتر، خطر ابتلاء به سندرم متابولیک در آنها بیشتر است. بنابراین با توجه به بالا بودن شیوع سندرم متابولیک در ایران، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح فریتین سرم با سندرم متابولیک انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه مقطعی در سال 1392 بر روی 165 زن یائسه واجد شرایط مراجعه کننده به مرکز بهداشت 17 شهریور و بهداشت شماره 8 اهواز انجام شد. پرسشنامه اطلاعات فردی برای نمونه ها تکمیل و جهت بررسی اجزای سندرم متابولیک، فشارخون 2 بار به فاصله 10 دقیقه و بعد از استراحت اندازه گیری شد و میانگین آنها در نظر گرفته شد. دور کمر افراد اندازه گیری و آزمایشات HDL، تری گلیسیرید، کلسترول، فریتین و FBS بعد از 12 ساعت ناشتایی شبانه بر روی سرم افراد انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمون های کای دو، آنالیز واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن انجام گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    در این مطالعه 58 نفر (2/35%) به سندرم متابولیک مبتلا بودند. میانگین سطح سرم فریتین در زنان مبتلا به سندرم متابولیک 45/25±53/34 و در زنان غیر مبتلا 12/23±56/33 بود. بین شاخص توده بدنی، دور کمر، قندخون، سطح تری گلیسیرید پلاسما، چربی خون و ابتلاء به سندرم متابولیک ارتباط معناداری مشاهده شد (05/0>p)، اما بین سندرم متابولیک و سن، سندرم متابولیک و فریتین سرم ارتباط معنی داری وجود نداشت (05/0<p).
    نتیجه گیری
    بین سطح فریتین سرم و سندرم متابولیک ارتباط معنا داری وجود ندارد.
    کلید واژگان: سندرم متابولیک, فریتین سرم, یائسگی
    Masoumeh Sayahi, Arezoo Haseli, Parvin Abedi, Zainab Sohrabi, Sara Ziagham *
    Introduction
    Menopause is the most critical period with unfavorable changes in anthropometric and metabolic parameters which is associated with Cardiovascular disease risk. Metabolic syndrome has a key role in causing cardiovascular disease and has been a major problem in many countries. According to various studies, the increased ferritin level is associated with metabolic syndrome and those with higher ferritin levels are at more risk of metabolic syndrome. Therefore, due to the high prevalence of metabolic syndrome in Iran, this study was performed with aim to investigate the relationship between serum ferritin levels and metabolic syndrome.
    Methods
    This cross-sectional study was conducted on 165 menopausal women referred to the 17 Shahrivar health center and health center No. 8 of Ahvaz in 2013. Demographic information questionnaire was completed for the subjects; for the evaluation of the components of metabolic syndrome, blood pressure was measured twice with interval of 10 minutes after a break and their mean was considered. Waist circumference (WC) was measured. HDL, triglycerides, cholesterol, serum ferritin and FBS tests were done after 12 hours of night fasting on serum of patients. Data were analyzed using SPSS software (version 19) and Chi-square test, ANOVA, Pearson and Spearman correlation coefficients. P
    Results
    In this study, 58 patients (35.2%) had metabolic syndrome. The mean serum ferritin levels in women with metabolic syndrome were 34.53 ± 25.45 and in women without metabolic syndrome was 33.56± 23.12. There was a significant relationship between body mass index, waist circumference, blood glucose, plasma triglyceride, lipid profile and metabolic syndrome (p<0.05). But no significant relationship was found between metabolic syndrome and age, metabolic syndrome and serum ferritin (p>0.05).
    Conclusion
    There is no significant relationship between serum ferritin levels and metabolic syndrome.
    Keywords: Menopause, metabolic syndrome, serum ferritin
  • بیان صابری پور، اکرم همتی پور، سیدعلی موسوی، سارا ضیاغم، یعقوب مدملی
    مقدمه
    اختلالات روانی مشکلات شایع و جدی هستند که در تمام دنیا مشاهده می شوند، پیشگیری از استرس، اضطراب و افسردگی نقش مهمی در سلامت روانی دانشجویان خواهد داشت. مطالعه حاضر با هدف تعیین عوامل موثر بر افسردگی، استرس و اضطراب دانشجویان دانشکده علوم پزشکی شهرستان شوشتردرسال 1394 انجام شد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی از نوع مقطعی است که بر روی 215 نفر از دانشجویان دانشکده علوم پزشکی شهرستان شوشتر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام گردید. اطلاعات لازم با استفاده از پرسشنامه اطلاعات فردی و پرسشنامه استاندارد (DASS-21) جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون های آمارتوصیفی، تی مستقل و آنالیز واریانس یکطرفه انجام شد.
    یافته ها
    در این پژوهش 104 نفر(4/48%) دانشجویان مذکر با میانگین سنی (24/2±10/21 ) شرکت کردند، نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان داد که (2/50%) دانشجویان درجاتی از افسردگی، (4/48%) استرس و (3/49%) اضطراب را داشتند. در بررسی ارتباط متغیرها، بین محل سکونت و تاهل با سطح استرس، اضطراب و افسردگی ارتباط آماری معناداری یافت شد (05/0>p). همچنین مشاهده شد که جنس و رشته تحصیلی با اضطراب و فعالیت ورزشی با افسردگی ارتباط آماری معنادری دارد (05/0>p).
    نتیجه گیری
    با توجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت تحصیل در دانشگاه با توجه به وجود استرس های گوناگون با افسردگی و اضطراب همراه هست. جامعه ای که به سلامت خود و نسل های آینده خود می اندیشد باید با بررسی و رفع عوامل زمینه ساز و ایجاد کننده استرس و به تبع آن افسردگی و اضطراب در راه نیل به آرمان های خود گام بردارد .
    کلید واژگان: استرس, اضطراب, افسردگی, دانشجویان
  • ملیحه اکبری، حمید تقی نژاد، نازنین رضایی، سارا ضیاغم، زینب سهرابی*
    مقدمه
    خونریزی پس از زایمان از مهم ترین عوارض زایمانی است. اداره فعال مرحله سوم زایمان خطر خونریزی پس از زایمان را کاهش می دهد، لذا مطالعه حاضر با هدف تاثیر دکستروز بر طول مرحله سوم زایمان انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 92-1391 بر روی 120 زن باردار مراجعه کننده به زایشگاه بیمارستان شهید مصطفی خمینی شهر ایلام انجام شد. افراد به روش نمونه گیری آسان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه دکستروز و اکسی توسین قرار گرفتند. پس از خروج جنین در گروه دکستروز تزریق آهسته داخل وریدی 200 سی سی دکستروز 10% و در گروه اکسی توسین از 20 واحد اکسی توسین در 1000 میلی لیتر سرم رینگر به صورت انفوزیون وریدی استفاده شد. سپس طول مرحله سوم زایمان بر حسب دقیقه ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کای اسکوئر و تی مستقل انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    هر دو گروه از نظر ویژگی های مادری و نوزادی یکسان بودند. میانگین طول مرحله سوم زایمان در گروه دکستروز (28/1±11/5 دقیقه) به صورت معناداری کمتر از گروه اکسی توسین (14/1±86/7 دقیقه) بود (001/0=p). در هیچ یک از دو گروه، موردی از احتباس جفتی یا نیاز به خروج دستی جفت مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    اداره فعال مرحله سوم زایمان با تجویز دکستروز 10% به عنوان یک روش غیرتهاجمی می تواند طول مرحله سوم زایمان را کاهش دهد.
    کلید واژگان: اداره فعال, دکستروز 10%, زایمان طبیعی, مرحله سوم زایمان
    Malihe Akbari, Hamid Taghinejad, Nazanin Rezaee, Sara Ziagham, Zeinab Sohrabi *
    Introduction
    Postpartum hemorrhage (PPH) is a major complication of delivery. Active management of third stage of labor decreases the risk of postpartum hemorrhage. This study was to assess the effect of dextrose on third stage of vaginal delivery.
    Methods
    This clinical trial study was performed on 120 pregnant women referred to maternity ward of Shahid Mustafa Khomeini Hospital in Ilam between 2012 and 2013. The subjects were selected by convenience sampling and were randomly assigned to two groups of dextrose and oxytocin. After fetus expolsion, the dextrose group received 200 cc dextrose 10 % and oxytocin group received 20 units oxytocin per 1000 ml serum ringer by intravenus infusion. Then, the length of third stage of labor was recorded in minute. Data were analyzed using SPSS software (version 16) and independent t-test and Chi-square. P
    Results
    Two groups were similar in maternal and neonatal characteristics. Mean length of third stage of labor in dextrose group (5.11±1.28 min) was significantly shorter than oxytocin group (7.86±1.14 min) (P=0.001). There was no case of placental retention or need for manual removal of placenta in both groups.
    Conclusion
    Active management of third stage of labor with administration of dextrose 10% as noninvasive method can significantly reduce the duration of the third stage of labor.
    Keywords: Active management, Dextrose 10%, Normal vaginal delivery, Oxytocin, Third stage of labor
  • زینب سهرابی، سارا ضیاغم، ملیحه اکبری*، آراسته بسطامی
    مقدمه

    خونریزی پس از زایمان از علل اصلی مرگ مادران در سراسر جهان و مسئول تقریبا 30% از موارد مرگ مستقیم مادری می باشد. با توجه به اهمیت کنترل خونریزی پس از زایمان در زندگی مادر و کودک، مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر استنشاق اکسیژن بر خونریزی پس از زایمان انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 92-1391 بر روی 120 زن باردار مراجعه کننده به زایشگاه بیمارستان شهید مصطفی خمینی شهر ایلام جهت انجام زایمان طبیعی انجام شد. افراد به روش نمونه گیری آسان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. در هر دو گروه جهت اداره مرحله سوم زایمان از یک لیتر سرم رینگر و 20 واحد اکسی توسین استفاده شد. در گروه مداخله علاوه بر اداره معمول، از 8 لیتر در دقیقه اکسیژن از طریق ماسک صورت به طور مداوم تا 2 ساعت پس از زایمان استفاده شد. میزان خونریزی با توزین شان و گازها و پدهای مورد استفاده محاسبه و یک گرم افزایش وزن معادل یک سی سی خون در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کای اسکوئر و تی انجام شد. میزان p کمتر از 05/ 0 معنی دار در نظر گرفته شد.

    یافته ها

    نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که میانگین خونریزی در پایان دو ساعت اول بعد از مداخله در گروه مداخله 46±5.149 سی سی و در گروه کنترل 97±16.256 سی سی بود که اختلاف معنی داری بین دو گروه وجود داشت (006 /0>p).

    نتیجه گیری

    استنشاق اکسیژن در طی مرحله سوم لیبر و دو ساعت اول بعد از زایمان باعث کاهش معنی دار در میزان خونریزی پس از زایمان می شود.

    کلید واژگان: اکسی توسین, اکسیژن استنشاقی, خونریزی پس از زایمان
    Zainab Sohrabi, Sara Ziagham, Malihe Akbari, Arasteh Bastami
    Introduction

    Postpartum hemorrhage is of the major causes of maternal mortality worldwide, and is responsible for approximately 30% of maternal direct death. Given the importance of management of postpartum bleeding for mother and child, this study was performed with aim to evaluate the effect of Oxygen inhalation on postpartum hemorrhage.

    Methods

    This clinical trial study was performed on 120 pregnant women referred to the Maternity of Shahid Mustafa Khomeini Hospital of Ilam from 2012 to 2013, for normal vaginal delivery. The subjects were selected with convenience sampling and were randomly assigned to two groups. In two group, for Management of the third stage of labor, one liter of ringer and 20 units of oxytocin were used. In the intervention group, in addition to the routine administration, 8 liters of oxygen via face mask was continuously used until 2 hours after delivery. Blood loss was determined by regular weighting of the buttocks and gases and pads, and 1 gram increase in weight was considered to be equivalent to 1cc blood). Data was analyzed by SPSS software (version 16) using T-test and Chi-square test. P<0.05 was considered significant.

    Results

    The results of t-test indicated that the mean of bleeding was 256.16±97 cc in control group and 149.5±46 cc in intervention group at the end of first two hour after intervention that the difference between two groups was significant (p<0.006).

    Conclusion

    Oxygen inhalation during the third stage of labor and the first two hours after delivery significantly decreases postpartum hemorrhage.

    Keywords: Oxytocin, Oxygen inhalation, Postpartum hemorrhage
  • معصومه سیاحی، مهرنوش ذاکر کیش، محمدحسین حقیقی زاده، سارا ضیاغم*
    زمینه و هدف
    یائسگی دوره ای بحرانی در زندگی زنان محسوب می شود که با تغییرات مختلف نوروفیزیولوژیک و شناختی همراه است. زنان مسن تر در خطر بالایی برای سندرم متابولیک و عوارض قلبی - عروقی بعدی آن می باشند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین علائم یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به صورت توصیفی - تحلیلی با روش نمونه گیری آسان بر روی 165 زن یائسه مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اهواز انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه استاندارد شده امتیازبندی عوارض یائسگی، پرسش نامه ثبت اطلاعات دموگرافیک، آزمایشات قند خون ناشتا، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین با چگالی بالا، اندازهای آنتروپومتریک و فشارخون نمونه ها بود. داده ها با استفاده از آمارهای توصیفی، ضرایب همبستگی پیرسون، من ویتنی و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 19 تجزیه و تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که میانگین کلی عوارض یائسگی در این مطالعه 5/4±11/85 بود. بین فشار خون (p=0.04)، قندخون (p=0.02) و لیپوپروتئین با چگالی بالا (0/02=p) با علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنی داری مشاهده گردید، ولی بین سایر موارد سندرم متابولیک و حیطه های دیگر علائم یائسگی (سوماتیک و روحی -روانی) ارتباط معنی داری مشاهده نشد. ارتباط معنی داری بین سن و علائم روحی- روانی یافت شد ولی سن با علائم سوماتیک و ادراری-تناسلی ارتباط معنی داری نداشت. بین شاخص توده بدن با علائم یائسگی ارتباطی دیده نشد.
    نتیجه گیری
    بین سندرم و علائم ادراری –تناسلی ارتباط معنی داری مشاهده گردید لذا به عنوان راهکار بهداشتی پیش گیرانه افراد شاکی ازعلائم ادراری تناسلی باید در اولویت بررسی از نظر ابتلا به سندرم متابولیک قرارگیرند.
    کلید واژگان: سندرم متابولیک, علائم یائسگی, پرسش نامه عوارض یائسگی
    Masoumeh Sayahi, Mehrnoosh Zakerkish, Mohammad Hossein Haghighizadeh, Sara Ziagham *
    Background
    Menopause is a critical period in the women life which is associated with different neurophysiological and cognitive changes. This study aimed to determine the relationship between menopausal symptoms with metabolic syndrome in postmenopausal women.
    Materials And Methods
    This descriptive - analytical study was conducted on 165 postmenopausal women referred to health centers in Ahvaz. Data collection tools were standardized questionnaire menopausal rating symptoms (MRS), questionnaire to record demographic information and the results of experiments and measurements (blood pressure, Waist circumference). The data were analyzed by Pearson correlation coefficients, Mann-Whitny in bySPSS version 19.
    Results
    The results showed that the overall mean of MRS in this study was 11.85±5.4. The mean of metabolic syndrome was 36±4.8 percent and we found significant association between blood pressure (p=0.04),blood sugar (p=0.02),HDL-C(p=0.02) and urogenital symptoms. But there werent significant relationship between other metabolic syndrome components and other menopausal symptoms (somatic and psychological Dimensions).
    Conclusion
    the relationship was observed between metabolic syndrome and urogenital symptoms Therefore, as a preventative health strategy women with urogenital complaints should examin for metabolic syndrome.
    Keywords: Metabolic Syndrome, Menopausal Symptoms, MRS Questionnaire
  • سارا ضیاغم، مریم بخشنده باورساد، شایسته حقیقی، معصومه سیاحی*، منصوره زرگر نتاج، شهناز آبادیان
    زمینه و هدف
    زایمان طبیعی بهترین روش زایمان می باشد. سزارین بدون اندیکاسیون مامایی هزینه نسبتا زیادی را بر سیستم بهداشتی تحمیل می کند. درخواست مادر یکی از دلایل عمده افزایش میزان سزارین است که این امر در اکثر مواقع از عدم آگاهی یا دریافت اطلاعات نادرست ناشی می شود. هدف این مطالعه تعیین نیازهای آموزشی دوران بارداری برای انتخاب نوع زایمان سزارین یا طبیعی از دیدگاه زنان باردار شکم اول می باشد.
    مواد و روش ها
    پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی است که بر روی 150 نفر از زنان باردار شکم اول مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر اهواز در سال 1391 انجام شد. جامعه آماری با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته (86/0=a) و با روش مصاحبه جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 با محاسبه آمار توصیفی و همبستگی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند (05/0 p<).
    یافته ها
    نتایج نشان داد میانگین سنی مادران 85/4± 32/25 سال بود. اکثریت مادران (7/48 درصد) تحصیلات دانشگاهی و 1/68 درصد مادران خانه دار بودند. در این مطالعه، 3 اولویت اول آموزشی از دیدگاه زنان باردار به ترتیب شامل آموزش و کسب اطلاعات در مورد تاثیرگذاری نوع زایمان بر وضعیت جسمی مادر، تاثیرگذاری نوع زایمان بر وضعیت سلامت نوزاد و نحوه انجام زایمان طبیعی بود.
    نتیجه گیری
    بر اساس نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد مسئولین مراقبت های بهداشتی، برنامه های آموزشی را بر اساس نیازهای مددجویان طراحی نمایند تا علاوه بر تاثیرگذاری بیشتر سبب کاهش هزینه های مربوطه گردد.
    کلید واژگان: نیاز آموزشی, زایمان طبیعی, زایمان سزارین, زنان باردار
    Ziaghm S., Bakhshandeh Bavarsad M., Haghighi Sh, Sayhi M.*, Zargar, Natage M., Abadian Sh
    Background and Aim
    Vaginal delivery is the best method of delivery. Cesarean section without obstetric indications imposed relatively high costs on the health system. One of the major causes of increased rates of cesarean section is the mother's preference, which refers to the lack of knowledge or incorrect information. The purpose of this study is determination of educational needs in pregnancy period to choose cesarean section or vaginal delivery in aspect of nulliparous women.
    Material and Methods
    This descriptive cross-sectional study was conducted on 15 nulliparous pregnant women referred to Ahvaz health center units in 2012. The statistical populations were selected by simple available sampling. Data were collected through structured questionnaires (alfa =0.86) by interviews method. The Data were analyzed by SPSS 16.0 software, using descriptive statistics and Pearson correlation coefficient. P-Value less than 0.05 were considered as statistically significant.
    Results
    The results showed that the mean age of referred mothers was 25.32±4.85 years. Majority of mothers (48.7 percent) were college graduates and 68.1 percent were housekeeper. In this study, the three educational priorities in the pregnant women’s point of view were training and gaining more information about the effectiveness of delivery mode on maternal body condition, the effectiveness of delivery mode on newborn health and more information about how to vaginal delivery respectively.
    Conclusion
    The results of this study suggested that Health authorities must design the educational programs based on the needs of clients to increase the effectiveness of training and also reduce the costs.
    Keywords: educational needs, Natural Childbirth, Cesarean Section, Pregnant Women
  • آراسته بسطامی، ندا داوری دهکردی، سارا ضیاغم
    مقدمه
    سزارین یکی از شایع ترین اعمال جراحی در طب زنان و مامایی می باشد. التیام ناکافی زخم و ایجاد گسیختگی در برش جراحی، از علل اصلی عوارض پس از زایمان های سزارین می باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر کرم فنی توئین بر بهبود زخم سزارین انجام شد.
    روش کار
    این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور در سال 1391 بر روی 80 زن مراجعه کننده داوطلب عمل سزارین در بیمارستان امام خمینی (ره) شهر اهواز انجام شد. مادران به صورت تصادفی به دو گروه مصرف کننده فنی توئین و دارونما (40 نفر در هر گروه) تقسیم شدند. میزان بهبود برش سزارین در روزهای 7 و 14 بعد از ترمیم با استفاده از مقیاس ریدا ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های تی مستقل، کای دو و من ویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    میانگین نمرات بهبود زخم در گروه فنی توئین در مقایسه با دارونما در روزهای هفتم و چهاردهم پس از عمل کمتر بود (001/0=p)، به این معنا که بهبود زخم در گروه مصرف کننده فنی توئین بهتر بود. همچنین دو گروه از نظر بهبودی کامل زخم در روز چهاردهم پس از عمل، اختلاف آماری معناداری داشتند (003/0=p).
    نتیجه گیری
    کرم فنی توئین بر تسریع روند بهبود زخم سزارین موثر است.
    کلید واژگان: ترمیم زخم, سزارین, فنی توئین
    Arasteh Bastami, Neda Davari Dehkordi, Sara Ziagham
    Introduction
    Cesarean is one of the most common surgical procedures in obstetrics and gynecology. Poor wound healing and failure of incision are the main causes of complications after cesarean delivery. The aim of the present study was to determine the effect of phenytoin cream on cesarean wound healing.
    Methods
    This double blind randomized clinical trial was conducted in 2012 on 80 candidate mothers for cesarean section in Imam Khomeini hospital of Ahvaz، Iran. Subjects were randomly divided into two phenytoin and placebo groups (n=40 for each). Cesarean wound healing was assessed using REEDA scale at days 7 and 14 after repair. Data were analyzed using SPSS software version 16 and independent t-tests، chi-square and Mann-Whitney tests. P value less than 0. 05 was considered significant.
    Results
    The mean scores of wound healing in phenytoin group were significantly lower than placebo group at days 7 and 14 after delivery (p=0. 001). There was a significant difference in total wound healing between two groups at day 14 after delivery (p=0. 003).
    Conclusion
    Phenytoin cream has a significant effect on faster cesarean wound healing
    Keywords: Cesarean Section, Phenytoin, Wound healing
  • نسرین عظیمی، میترا تدین نجف آبادی، سارا ضیاغم، مهرزاد کیانی *
    مقدمه

    رفتار نتیجه تصمیم و تصمیم مبتنی بر آگاهی و گرایش می باشد. آگاهی یا دانش نیاز فرد را به دانستن بر می انگیزد. بسیاری از خطاهای پزشکی ناشی از عدم آگاهی نسبت به موضوع درمانی است که علاوه بر خسارت های جسمی، روحی و مادی که به بیمار وارد می کند، سبب کاهش اعتماد بیماران به کادر درمان می شود و جریمه های مالی را برای خاطی در بر خواهد داشت.

    روش

    مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی و جامعه ی پژوهش کلیه ی دانشجویان کارشناسی و ارشد مامایی و دستیاران زنان علوم پزشکی اهواز بود؛ که تعداد 90 نفر از آنها از طریق نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار، پرسشنامه ی دو بخشی شامل اطلاعات دموگرافیک و 33 سوال چهار گزینه ای جهت سنجش میزان آگاهی دانشجویان پیرامون موضوع پژوهش بود. نتایج از طریق آمار توصیفی و نرم افزار SPSS نسخه ی 17 تجزیه و تحلیل شد.

    نتایج

    میانگین سنی نمونه ها 58/4±72/24 سال و اکثریت آنها (11/61%) دانشجوی کارشناسی مامایی بودند.میانگین نمره ی آگاهی، 7/2±83/10 به دست آمد (آگاهی ضعیف). بین نمره ی آگاهی دانشجویان و پیش بینی آنها از سطح آگاهی خود ارتباط معناداری دیده نشد (168/0=p). بین نمره ی آگاهی با شرکت در کارگاه مرتبط با موضوع پژوهش ارتباط معناداری وجود داشت (007/0=p).
    بحث: برای برنامه ریزی جهت ارتقاء سطح آگاهی و عملکرد، کاهش بروز خطاها و شکایات پزشکی از کادر درمان، لازم است سطح آگاهی شاغلین درمانی در حیطه های مختلف شغلی بررسی شود تا نقاط قوت و ضعف آنها و راهکارهای بهبود آگاهی آنها شناسایی گردد. کادر زنان و مامایی در معرض موارد بالایی از شکایات پزشکی هستند و تدوین مباحث کاربردی و رایج پزشکی قانونی برای آنها از اهمیت بالایی برخوردار است.

    کلید واژگان: آگاهی, قوانین جزایی مامایی, پزشکی قانونی
    Nasrin Azimi, Mitra Tadayon Najafabadi, Sara Ziagham, Dr Mehrzad Kiani
    Introduction

    Behavior is result of decision and it is based on awareness and attitude. Knowledge or learning cause to stimulation human to learning. Many of mistake in medic are result of lack of awareness about therapy subject that these mistakes cause to physical، emotional and financial damage to patient and these reduce patient'' trust to treatment team and will fallow it cause to pay fine for trespassing.

    Material and Method

    This research was a cross sectional-descriptive study and the study''s population was all of MS & BS midwifery student and assistant resident of gynecology Ahvaz medical science of university that 90 person of them entered to project by available sampling. Research tool was a bi-partial questionnaire with demographic data and 33 question with quad-answering for determining awareness’s student about subject’s study. Data analyzed by descriptive statistic and SPSS software version (17).

    Result

    The mean age of student was 24. 72±4. 58; most of them were midwifery student (61. 11 percent). The mean score of awareness was 10. 83±2. 7 (low awareness). Between score of awareness and prediction of student about their awareness was not significant (p=0. 168). Between score of awareness and take apart in workshop of project’ subject was significant (p=0. 007).

    Conclusion

    It is necessary to evaluation level of awareness'' treatment employers for detecting their strength and weakness and determining methods for promoting their awareness for programming promotion awareness level، function and reducing mistakes and medical complains. Midwife and gynecologist are face to many medical complaints so codification common and handling forensic medicine topics are very important.

    Keywords: knowledge, retributive legal's midwifery, forensic medicine
  • سعیده ضیایی، سارا ضیاغم، معصومه سیاحی
    زمینه و هدف
    یائسگی بحرانی ترین دوره تغییرات نامطلوب آنتروپومتریک و پارامترهای متابولیک بوده که با خطر بیماری های قلبی _عروقی همراه می باشد. سندرم متابولیک نقش کلیدی در ایجاد بیماری قلبی- عروقی دارشته و بعنوان یک مشکل عمده در بسیاری از کشورها درآمده است. با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک بخصوص در زنان بعد از یائسگی، این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین سن یائسگی و سندرم متابولیک در زنان یائسه، انجام شد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه بصورت مقطعی برروی 140 زن یائسه سالم غیر چاق که BMIکمتر ازKg/m2 30 داشتند، درسال 1388 درشهر اهواز انجام شد و داده ها از طریق مصاحبه که حاوی اطلاعات دموگرافیک، سن یائسگی، اندکس توده بدن((BMIو اندازه گیری مقادیرHDL-C، FBS، TG سرم بعد از 12 ساعت ناشتا و اندازه گیری فشار خون و دور کمر بدست آمدند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندگانه توسط نرم افزار spss 15 آنالیز شدند.. و از تعریف سندرم متابولیک که توسط پنل سوم درمان بزرگسال (ΙΙΙAdult Treatment Panel) ارائه شده، استفاده شد.
    یافته ها
    بین سن یائسگی و گلوکز ناشتای خون(04/0P=) که یکی از اجزای سندرم متابولیک است ارتباط معنادار منفی مشاهده شد، ولی سن یائسگی با سایر اجزای سندرم متابولیک که شامل تری گلیسرید(28/0P=)، فشار خون سیستول (80/0P=)، فشارخون دیاستول(48/0P=)، دورکمر (08/0P=) و HDL-C (65/0P=) ارتباط معناداری نداشت.
    نتیجه گیری
    افزایش سن یائسگی(یائسگی دیر رس) اثر حفاظتی در برابر قند خون ناشتا دارد.
    کلید واژگان: سن یائسگی, سندرم متابولیک, زنان یائسه غیر چاق
    Saideh Ziaei, Sara Ziagham, Masoumeh Sayahi
    Background
    menopause being the most critical period، the unfavorable changes in anthropometric and metabolic parameters associated with CVD risk. Metabolic syndrome is the key factor for cardiovascular disease and has become major problem in many countries. the high prevalence of metabolic syndrome، especially in women after menopause This study was performed to investigate the relationship between the Menopausal age and metabolic syndrome in non-obese postmenopausal women.
    Materials And Methods
    This cross sectional study on 140 healthy non-obese postmenopausal women who had a BMI less than30 Kg/m2، at 2009 in Ahvaz the data were contained demographic information، menopausal age، BMI، values of HDL-C، FBS، TG serum after 12 houres fasting، blood pressure and waist circumference. we used the Pearson correlation and multiple regression analysis by SPSS 15 software.
    Results
    Menopausal age with FBS (P=0. 04) was negatively significant. But there was not any correlation between menopausal age with other Components of metabolic syndrome. [triglycerides (P=0. 28)، systolic blood pressure (P=0. 80) diastolic blood pressure (P=0. 48)، waist circumference (P=0. 08)، HDL-C (P=0. 65)].
    Conclusion
    late menopause has favourable effect on Fasting glucose.
    Keywords: menopausal age, metabolic syndrome, non, obese postmenopausal women
  • سارا ضیاغم، زهرا عباسپور، محمدرضا عباسپور، محمدحسین حقیقی زاده، ایران رشیدی
    زمینه و هدف
    به دنبال گرگرفتگی، دومین، شایع ترین و پر دردسرترین عارضه یائسگی، آتروفی واژن است که سبب ایجاد علایمی مانند: خشکی ولو و واژن، درد هنگام مقاربت، و واژینیسموس یا خارش واژن می شود که می تواند به طور معناداری کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد. هدف این مطالعه، مقایسه تاثیر شیاف واژینال هیالورونیک اسید با ویتامین E در درمان آتروفی واژن در زنان یائسه است.
    روش بررسی
    این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دو سوکور در مرکز بهداشتی 17 شهریور اهواز از شهریور ماه تا دی ماه سال 1389 انجام شد. تعداد 40 زن یائسه با علایم آتروفی واژن به صورت تصادفی در دو گروه، جهت دریافت شیاف واژینال حاوی 5 میلی گرم هیالورونیک اسید (20 نفر) یا 1 میلی گرم ویتامین E (20 نفر) برای مدت 8 هفته، قرار گرفتند. ارزش رسیدگی سلول های واژن قبل و بعد از درمان اندازه گیری و در دو گروه مقایسه گردید. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و تی زوجی و با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. سطح معناداری کمتر از 05/0 در نظر گرفته شد.
    یافته ها
    یافته های این پژوهش نشان داد که میانگین ارزش رسیدگی سلول های واژن در دو گروه، به طور معناداری بهبود یافته بود (001/0>p) اما میانگین ارزش رسیدگی سلول های واژن در گروه هیالورونیک اسید در مقایسه با گروه ویتامین E بالاتر بود (001/0>P).
    نتیجه گیری
    هیالورونیک اسید و ویتامین E سبب افزایش بلوغ اپیتلیوم واژن می شوند، اما بهبودی در گروه هیالورونیک اسید بیشتر بوده است. لذا شیاف واژینال هیالورونیک اسید می تواند در زنان دچار آتروفی واژن که نمی خواهند یا نمی توانند استروژن درمانی موضعی را دریافت کنند، استفاده شود.
    کلید واژگان: یائسگی, آتروفی واژن, هیالورونیک اسید, ویتامین E
    Sara Ziagham, Zahra Abbaspoor, Mohammad Reza Abbaspour, Mohammad Hossein Haghighizadeh, Iran Rashidi
    Background And Objective
    Following hot flashes, the second, most common and bothersome menopausal complaint is vaginal atrophy. This symptoms causes vaginal or vulvar dryness, dyspareunia, vaginismus or itching that can significantly affect quality of life. The aim of this study was to compare the effectiveness of vaginal perssaried containing sodium hyaloronate or vitamin E for the treatment of atrophic vaginitis.Subjects and
    Methods
    This randomized, double-blind clinical trial study was carried out at 17 Shahrivar health center (an educational center in Ahvaz, Iran) from August to December 2010. Forty postmenopausal women with symptoms of vaginal atrophy were randomized in two groups to administer vaginal perssaries of 5 mg sodium hyaloronate (n=20) or 1mg vitamin E (n=20) for 8 weeks. Vaginal maturation was measured and compared in both groups. The data were analyzed using independent t-test and Paired t test, in SPSS version 16.0. P-values less than 0.05 were considered statistically significant.
    Results
    The results showed that the vaginal maturation values were significantly improved at both treatment groups (P<0.001). However, the mean maturation value in sodium hyaluronate group was significantly higher when compared with vitamin E group (P<0.001).
    Conclusion
    Sodium hyaluronate and vitamin E increased maturation of vaginal epithelium, but improvement was greater in sodium hyaluronate group. Therefore, sodium hyaluronate vaginal pessary is suggested as an ulternative in women who do not want to or cannot use estrogen treatment of vaginal atrophy.
    Keywords: Menopause, Vaginal Atrophy, Sodium hyaluronate, Vitamin E
  • سارا ضیاغم، زهرا عباسپور، محمدرضا عباسپور
    زمینه و هدف
    آتروفی اروژنیتال از شایع‎ترین عوارض بعد از یائسگی بوده و کیفیت زندگی زنان یائسه توسط علائم مربوط به آتروفی واژن تحت تاثیر قرار می‎گیرد. هدف این مطالعه مقایسه تاثیر شیاف واژینال هیالورونیک اسید با ویتامین E در درمان آتروفی واژن در زنان یائسه می‎باشد.
    مواد و روش‎ها: این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور در شهر اهواز و از شهریور تا دی ماه سال 1389 انجام شد. تعداد 40 زن یائسه با علائم آتروفی واژن به صورت تصادفی در دو گروه شیاف واژینال حاوی 5 میلی‎گرم نمک سدیمی هیالورونیک اسید (20 نفر) و 1 میلی‎گرم ویتامین E (20 نفر) برای مدت 8 هفته، قرار گرفتند. علائم آتروفی واژن به وسیله مقیاس 4 درجه‎ای نمره ترکیبی علائم واژینال (عدم وجود، خفیف، متوسط و شدید) تعیین و در 4 دوره ارزیابی شد. در انتها، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شد.
    یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که علائم آتروفی واژن در مقایسه با ابتدای مطالعه به صورت معنی‎داری در دو گروه درمانی تسکین یافت (001/0>p) که تسکین علائم به طور معنی‎داری در گروه هیالورونیک اسید درمقایسه با ویتامین E بالاتر بود(05/0>p).
    نتیجه گیری: هیالورونیک اسید و ویتامین E سبب تسکین علائم واژن می‎شوند، اما بهبودی در گروه هیالورونیک اسید بهتر بوده است. لذا استفاده از شیاف واژینال هیالورونیک اسید در زنان دچار آتروفی واژن که نمی‎توانند استروژن درمانی موضعی را دریافت نمایند، پیشنهاد می‎گردد.
    کلید واژگان: هیالورونیک اسید, یائسگی, آتروفی واژن, ویتامین E
    Sara Ziagham, Zahra Abbaspour, Mohammad Reza Abbaspour
    Background
    Urogenital atrophy is a common problem after menopause and quality of life in post-menopauseis seriously affected by the symptoms associated with vaginal atrophy. The aim of this study was to compare the effectiveness of the vaginal suppository of hyaluronic acid and vitamin E in atrophic vaginitis treatment.
    Materials And Methods
    This randomized double-blind clinical trialwas carried out in Ahvaz (Iran) from August to December 2010. Forty postmenopausal women with symptoms of vaginal atrophy were randomly allocatedto two groups to take vaginal suppositories of either 5 mg hyaluronic acid sodium salt (n=20) or 1 mg vitamin E (n=20) for 8 weeks. The symptoms of vaginal atrophy were evaluated by a self-assessed 4-point scaleand the composite score was determined asnone، mild، moderate، and severe in four periods.
    Results
    The results showed that the symptoms were relieved significantly in both groups (P<0. 001). The relief of symptoms was significantly superior in the hyaluronic acid group compared with the vitamin E group (P<0. 05).
    Conclusion
    Although both hyaluronic acid and vitamin E relieved the vaginal symptoms، improvements were greater in the hyaluronic acid group. Therefore،hyaluronic acid vaginal suppository is suggested for women with vaginal atrophy who do not want to or cannot take local estrogen treatment.
    Keywords: Hyaluronic acid, Menopause, Vaginal atrophy, Vitamin E
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال