به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سحر رضایی

  • سحر رضائی، ناصر بای*، باقر مرسل، علی فهیمی نژاد

    هدف:

     از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه عملکردی بهداشت محیط بر اساس شاخص المری و سیستم اطلاعات جغرافیایی (Gis) در فضاهای روباز بزرگ مقیاس مجموعه ورزشی انقلاب تهران بود.

    روش

    مطالعه حاضر از نوع توصیفی و به صورت مقطعی و به صورت کمی و کیفی بود که به منظور ارزیابی عملکرد بهداشت محیط با استفاده از روش پرسشنامه ELMERI و سیستم اطلاعات جغرافیایی (Gis) در مجموعه ورزشی انقلاب تهران انجام شد. در روش المری از دو مولفه بهداشت محیط شامل: نظافت، نظم، ترتیب و بهداشت صنعتی توسط کارشناسان HSE و پژوهشگر در فضاهای مذکور بررسی و ارزیابی شدند مبنای سنجش میزان آلاینده ها، براساس شاخص کیفیت هوا (AQI)، تنظیم گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از طریق دستگاه GPS و نقشه های کاربری اراضی شهر تهران از ابزار GIS 10 استفاده شد.

    یافته ها

    در مناطق شمالی مجموعه ورزشی انقلاب غلظت آلاینده pm10 , No2 بیش از سایر مناطق بود. پراکنش آلودگی هوا با آلاینده O3 در قسمت شرق مجموعه انقلاب بیش از سایر ایستگاه ها بود و در غرب ورزشگاه که زمین های گلف و تنیس قرار دارد کمترین میزان را داشت. در روش المری نیز مولفه نظافت، نظم و ترتیب زمین های تنیس شاخص کل 5/83 درصد و در مولفه بهداشت صنعتی شاخص کل 8/78 درصد در وضعیت خوبی قرار گرفته بود. در مولفه نظافت، نظم و ترتیب زمین های گلف شاخص کل 5/82 درصد و در مولفه بهداشت صنعتی زمین های گلف شاخص کل 6/77 درصد و در وضعیت خوبی قرار گرفته بود.

    نتیجه گیری

    میزان بهداشت و شاخص آلایندگی هوای فضاهای بزرگ مقیاس مجموعه انقلاب شامل زمین های تنیس و گلف برای پرسنل و افرادی که در این فضاها فعالیت ورزشی دارند مناسب شناخته شد.

    کلید واژگان: شاخص المری, آالیندگی هوا, بهداشت محیط, GIS
    Sahar Rezaei, Nasser Bay, Bagher Morsal, Ali Fahimi Nejhad

    The purpose of the current research was to investigate and compare the performance of environmental health based on Elmeri index and Geographical Information System (GIS) in the large-scale open spaces of the Tehran Revolution Sports Complex.

    Method

    The present study was descriptive, cross-sectional, quantitative and qualitative, which was conducted in order to evaluate environmental health performance using the ELMERI questionnaire method and Geographical Information System (GIS) in Tehran's Engleab sports complex. In Elmeri's method, two components of environmental health, including: cleanliness, order, order and industrial hygiene, were examined and evaluated by HSE experts and researchers in the mentioned spaces. In order to analyze the data collected through GPS device and land use maps of Tehran, GIS 10 tool was used.

    Findings

    In the northern areas of the Revolution sports complex, the concentration of PM10, No. 2 pollutants was higher than other areas. The distribution of air pollution with O3 pollutant was more in the eastern part of the Revolution complex than in other stations, and it was the lowest in the west of the stadium where the golf and tennis courts are located. In Al-Mari's method, the component of cleanliness, order and order of tennis courts was in a good condition with a total index of 83.5% and in the component of industrial hygiene with a total index of 78.8%. In the component of cleanliness, order and order of golf courses, the total index was 82.5%, and in the component of industrial hygiene, the total index of golf courses was 77.6% and it was in good condition.

    Conclusion

    The health level and air pollution index of the large-scale spaces of the Revolution Complex, including tennis and golf courts, were found to be suitable for personnel and people who do sports in these spaces.

    Keywords: Elmerه Index, Air Pollution, Environmental Health, GIS
  • سحر رضایی، سید عباس حسینی*، احمد شرافتی
    زمینه و هدف

     داده های رطوبت خاک به دست آمده از ماهواره ها نقش مهمی در مدیریت موثر منابع آب، به ویژه در مناطق مستعد کم آبی و خشکسالی ایفا می کند. با نظارت بر پویایی رطوبت خاک در طول زمان، سیاست گذاران آب می توانند استراتژی های تخصیص پایدار آب را توسعه دهند، اقدامات حفاظت از آب را اجرا کنند و اثرات نامطلوب خشکسالی بر کشاورزی را کاهش دهند. داده های ماهواره ای شناسایی نقاط بالقوه تنش آبی را تسهیل می کند. داده های ماهواره ای شناسایی نقاط تنش آبی بالقوه را تسهیل می کند هدف از این پژوهش ارزیابی دقت رطوبت خاک مدل GLDAS با داده های مشاهداتی در مناطق با آب و هوای مرطوب، نیمه مرطوب، خشک و پایش خشکسالی کشاورزی با استفاده از مدل GLDAS، شاخص خشکسالی VHI و بارش سالیانه است.

    روش پژوهش:

     در این پژوهش رطوبت خاک مدل GLDAS  از سال 2003 تا سال 2020 در 6 منطقه کشاورزی اکلاهما به صورت روزانه استخراج و با داده های مشاهداتی ثبت شده در6 منطقه کشاورزی واقع در اکلاهما مقایسه شد. برای درک بهتر از میزان اختلاف میان داده های رطوبت خاک مدل GLDAS با داده های مشاهداتی، مناطق کشاورزی به سه منطقه مرطوب، نیمه مرطوب، خشک تقسیم شدند و نهایتا به کمک دو شاخص ضریب همبستگی CC و خطای جذر میانگین مربعاتRMSE، به صورت روزانه، فصلی و سالانه مورد ارزیابی قرار گرفتند.

    یافته ها

     نتایج نشان داد بیشترین متوسط همبستگی رطوبت خاک فصلی مربوط به فصل زمستان و پاییز است و یکی از دلایل آن  بارندگی بیشتر در این فصول است. بیشترین همبستگی متوسط مناطق با 64/0متعلق به مناطق مرطوب و کمترین متوسط همبستگی 47/0 مربوط به مناطق خشک بود. مناطق مرطوب معمولا پوشش گیاهی بیشتری نسبت به مناطق خشک دارند. پوشش گیاهی به دلیل تاثیر بر سیگنال های مایکروویو دریافتی توسط سنسورهای ماهواره ای بر دقت تخمین های رطوبت خاک ماهواره تاثیر می گذارد. همچنین وجود پوشش گیاهی متراکم، بازیابی رطوبت خاک داده های ماهواره ای را بهبود  می بخشد، به ویژه مناطقی که پوشش گیاهی فراوان دارند. نتایج بررسی RMSE (cm3/cm3) مدل GLDAS و داده های مشاهداتی در 6 منطقه کشاورزی اکلاهما نشان دهنده عملکرد خوب مدل GLDAS بود. در ادامه همبستگی داده های مدل GLDAS با شاخص خشکسالی VHI و بارش مورد بررسی قرار گرفت که همبستگی رطوبت خاک مدل  GLDAS با داده های بارش 17 ساله  برابر با 68/0 و همبستگی مدل GLDAS  و VHI برابر با 2/0 بود. یکی از دلایل تغییرات همبستگی بین بارش، VHI و رطوبت خاک مدل GLDAS، تغییرات پارامترهای هیدرولوژیکی مانند تغذیه آب زیرزمینی، نرخ تبخیر و تعرق، و رواناب سطحی، در سال های مختلف است.

    نتایج

     با توجه به نتایج به دست آمده رطوبت خاک به عنوان یک واسطه حیاتی بین بارش و VHI عمل می کند. در حالی که بارش به طور مستقیم بر دینامیک های رطوبت خاک تاثیر می گذارد، رطوبت خاک، به نوبه خود، جذب آب گیاه، تعرق و فرآیندهای فیزیولوژیکی را کنترل می کند که به VHI منجر می شود. داده های رطوبت خاک مدل GLDAS را می توان برای پایش و ارزیابی خشکسالی استفاده کرد. داده های GLDAS در فواصل زمانی منظم (به عنوان مثال، روزانه، ماهانه) در دسترس هستند، که امکان نظارت بر پویایی رطوبت خاک را در طول زمان فراهم می کند. این وضوح زمانی برای ردیابی شروع، مدت و شدت رویدادهای خشکسالی بسیار مهم است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که می توان از داده های رطوبت خاک مدل GLDAS  با اطمینان خاطر در پایش خشکسالی کشاورزی استفاده کرد.

    کلید واژگان: خشکسالی, رطوبت خاک, GLDAS, سنجش از دور, شاخص سلامت گیاه
    Sahar Rezaei, Seyed Abbas Hosseini *, Ahmad Sharafati
    Background and Aim

    Soil moisture data obtained from satellites play an important role in the effective management of water resources, especially in areas susceptive to dehydration and drought. By monitoring soil moisture dynamics over time, water policymakers can develop sustainable water allocation strategies, implement water conservation measures, and reduce the adverse effects of drought on agriculture. Satellite data facilitates the identification of potential water stress points. The purpose of this study is to evaluate the accuracy of soil moisture in the GLDAS model with observational data in areas with dry, humid, and semi-humid climates, Agricultural drought monitoring using the GLDAS model and the VHI drought index and annual precipitation.

    Method

    In this study, soil moisture from the GLDAS model from 2003 to 2020 in 6 agricultural areas of Oklahoma was extracted daily and with observational data recorded in 6 agricultural areas located in Oklahoma compared. To better understand the degree of difference between the GLDAS model soil moisture data with observational data, agricultural areas are divided into three dry, humid, and semi-humid areas,they were split and finally evaluated on a daily, seasonal, and annual basis with the used of two indicators of correlation coefficient CC and average RMSE root mean squares error.

    Results

    The results showed that the highest average correlation of seasonal soil moisture is related to winter and autumn, and one of the reasons is more precipitation in these seasons. The highest correlation of average areas with 0/64 belonged to humid areas and the lowest average correlation of 0.47 was related to dry areas. Humid areas usually have vegetation cover more than dry areas. Vegetation cover due to the impact on microwave signals received by satellite sensors affects the accuracy of satellite soil moisture estimates. Also, the presence of dense vegetation improves the soil moisture recovery of satellite data, especially in areas with abundant vegetation. The results of RMSE (cm3/cm3) of the GLDAS model and observation data in 6 agricultural areas of Oklahoma showed the good performance of the GLDAS model. The correlation of GLDAS model data with VHI drought index and precipitation was further investigated, which correlated GLDAS model soil moisture with 17-year precipitation data equal to 0.68 the correlation of the model GLDAS and VHI was equal to 0.2. One of the reasons for the variation in the correlation between precipitation, VHI, and soil moisture of the GLDAS model is the changes in hydrological parameters such as groundwater feeding, evaporation and transpiration rates, and surface runoff, it is in different years.

    Conclusion

    According to the results, soil moisture serves as a critical intermediary between precipitation and vegetation health. While precipitation directly influences soil moisture dynamics, soil moisture, in turn, regulates plant water uptake, transpiration, and physiological processes that contribute to VHI. GLDAS model soil moisture data can be used to monitor and assess drought. GLDAS data are available at regular intervals (e.g., daily, monthly), allowing monitoring of soil moisture dynamics over time. This time resolution is crucial for tracking the start, duration, and severity of drought events. The results of this study show that GLDAS model soil moisture data can be used with confidence in monitoring agricultural drought.

    Keywords: Drought, Soil Moisture, Precipitation, GLDAS, Remote Sensing, VHI
  • آریسا جزیده، آرش بوچانی*، برهان ارغوانی نیا، سحر رضایی
    پایداری ساختاری، خواص الکترونیکی، مغناطیسی نوری CoRuVGa توسط تقریب های GGA و مورد مطالعه قرار گرفته است. فاز فرومغناطیسی با گشتاور مغناطیسی 2.69 مکنتون بور پایدارتر از فاز غیر مغناطیسی است. این سازه دارای پایداری الاستیک با مدول یانگ و برشی به ترتیب 186.1749GPa و 5.0 GPa است. علاوه بر این، نمودار پراکندگی فونون نشان می دهد که این ترکیب پایداری دینامیکی دارد این ساختار دارای رفتار فلزی است. به دلیل رفتار فرومغناطیسی این ترکیب، زاویه کر در نواحی مرئی و فرابنفش دارای چرخش خلاف جهت عقربه های ساعت 0.1 درجه است.
    کلید واژگان: نظریه تابعی چگالی, ترکیبات چهار تایی, اثر کر
    Arisa Jazideh, Arash Boochani *, Borhan Arghavani Nia, Sahar Rezaee
    The structural stability, electronic, magneto-optical properties of CoRuVGa have been studied by GGA approximations. The ferromagnetic phase with a magnetic moment of 2.69 μ_B is more stable than the non-magnetic phase. This structure has elastic stability with Young's and shear modulus of 186.1749 GPa and 5.0 GPa, respectively. Moreover, the phonon scattering diagram shows that this compound has dynamic stability, this structure has metallic behavior. Due to the ferromagnetic behavior of this compound, the Kerr angle in the visible and ultraviolet regions has a counter-clockwise rotation of 0.1 degrees.
    Keywords: DFT, Coruvga Heusler, Phonon, MOKE
  • سحر رضایی، محمود گودرزی*
    مقدمه

    ارضاء نیازهای روانی در دوران بارداری به عنوان احساس رضایت، افزایش استقلال، بهبود تعامل بین دیگران و محیط و افزایش خودبه خودی انرژی روانی برای دستیابی به بارداری و زایمانی موفق تعریف می شود. مطالعه حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه نیازهای روانی بارداری انجام شد.

    روش کار

    پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر داده ترکیبی کیفی و کمی (آمیخته) و از نظر روش مطالعه، داده بنیاد است. جامعه آماری شامل زنان مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی زنان و مراکز مامایی در سال 1402-1401 شهر کرمانشاه بود که از طریق نمونه گیری هدفمند با معیار ورود تا اشباع نظری 40 نفر انتخاب و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند. پس از تحلیل مصاحبه ها، ابزاری متناسب با بافت ایرانی برای اندازه گیری نیازهای روانی بارداری تنظیم شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم و برای سنجش پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج تحلیل عامل اکتشافی، 6 عامل استخراج شد و بر اساس نتایج تحلیل عامل تاییدی برازش مدل شش بعدی نیازهای روانی بارداری تایید شد. به لحاظ مبانی نظری و محتوای سوال ها، این عوامل با عناوین (حمایت طلبی، محبت خواهی، انگیزه و امید، درک هیجانی، همدلی و نیاز جنسی) نام گذاری شد. همچنین پایایی پرسشنامه 89/0 گزارش شد.

    نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد پرسشنامه نیازهای روانی بارداری، از روایی و پایایی لازم برخوردار است و می توان از طریق این ابزار، به سنجش نیازهای روانی زنان باردار پرداخت.

    کلید واژگان: اعتباریابی, بارداری, پایایی, روایی, نیازهای روانی
    Sahar Rezaei, Mahmoud Goudarzi *
    Introduction

    Satisfying psychological needs during pregnancy is defined as a feeling of satisfaction, increased independence, improved interaction between others and the environment, and spontaneous increase of mental energy to achieve successful pregnancy and delivery. The present study was conducted with aim to create and validate the pregnancy psychological needs questionnaire.

    Methods

    In terms of applied purpose, the current research is qualitative and quantitative combined data (mixed) and in terms of study method is foundational data. The statistical population included women referred to specialized women's clinics and midwifery centers in Kermanshah city in 2022-2023, and 40 people were selected through purposeful sampling with the inclusion criteria up to theoretical saturation and were subjected to in-depth interviews. After the analysis of the interviews, a tool suitable for the Iranian context was prepared to measure the psychological needs of pregnancy. In order to analyze the data in the qualitative part of content analysis and in the quantitative part of exploratory factor analysis, first and second order factor analysis were used and Cronbach's alpha was used to measure its reliability.

    Results

    Based on the results of exploratory factor analysis, six factors were extracted and the fit of the six-dimensional model of psychological needs of pregnancy was confirmed based on the results of confirmatory factor analysis. Considering the theoretical foundations and the content of the questions, these factors were named (supportiveness, affection, motivation and hope, emotional understanding, empathy and sexual need). Also, the reliability of the questionnaire was reported as 0.89.

    Conclusion

    The results of the present study showed that the pregnancy psychological needs questionnaire has the necessary validity and reliability, and it is possible to measure the psychological needs of pregnant women through this tool.

    Keywords: pregnancy, Psychological needs, Reliability, Validation, Validity
  • سحر رضایی*، محمود گودرزی، کیوان کاکابرایی
    هدف از پژوهش حاضر ارایه الگوی توانمند سازی مهارت های زندگی برای کودکان تحت سرپرستی مراکز نگهداری شبانه روزی بهزیستی بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، از نظر داده ترکیبی کیفی و کمی (آمیخته) و از نظر روش مطالعه پدیدار شناسی است. جامعه آماری شامل متخصصان حوزه روانشناسی کودک که سابقه کار و آشنایی با کودکان بهزیستی و آسیب های این کودکان را داشتند بود که از طریق نمونه گیری هدفمند به صورت گلوله برفی تا اشباع نظری انتخاب شدند. ابتدا با استفاده از مصاحبه عمیق به شناسایی مولفه های توانمند سازی مهارت های زندگی و استخراج پروتکل آموزشی و سپس طراحی ابزار جهت سنجش اثربخشی الگو پرداخته شد. جهت تجزیه و تحلیل دادها در بخش کیفی از تحلیل مضمون و در بخش کمی از تحلیل عاملی اکتشافی و روایی همگرا و واگرا استفاده شد.داده ها ازطریق نرم افزارهایSPSS ,MAXQDA و smart-pls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد الگوی توانمند سازی مهارت های زندگی شامل 6 مولفه (دوستی، مهربانی، مهارت مشارکت و همکاری، مهارت تفکر خلاق، احساس مسیولیت و اعتماد به نفس) و 36 شاخص می باشد و الگوی حاصل از لحاظ روایی هم گرا و واگرا نیز مورد قبول بود. همچنین پرسشنامه به دست آمده از روایی و پایایی مناسبی برخودار بود.
    کلید واژگان: الگوی توانمندسازی, مهارت های زندگی, کودکان تحت سرپرستی, مراکز نگهداری شبانه روزی, بهزیستی
    Sahar Rezaie *, Mahmoud Goudarzi, Keyvan Kakabaraee
    Thepurpose of the current research was to provide a model of empowering life skills for children under the supervision of 24-hour well-being care centers. The research is applied in terms of purpose, qualitative and quantitative (mixed) in terms of data, and phenomenological in terms of study method. The statistical population included specialists in the field of child psychology who had work experience and familiarity with children, the well-being and injuries of these children, who were selected through targeted sampling in the form of snowball until theoretical saturation. First, by using in-depth interviews, the components of empowering life skills were identified and the training protocol was extracted, and then the tool was designed to measure the effectiveness of the model. In order to analyze the data, thematic analysis was used in the qualitative part, and exploratory factor analysis and convergent and divergent validity were used in the quantitative part.The data was analyzed through SPSS, MAXQDA and smart-pls software. The results showed that the life skills empowerment model includes 6 components (friendship, kindness, participation and cooperation skills, creative thinking skills, sense of responsibility and self-confidence) and 36 indicators, and the resulting model has convergent and divergent validity. was also accepted. Also, the obtained questionnaire had good validity and reliability.
    Keywords: empowerment model, life skills, children in care, day care centers, rehabilitation
  • سحر رضایی، محمود گودرزی*

    هدف از پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه هوش خانواده بود. این پژوهش کاربردی و از نوع توسعه ابزار بود . جامعه آماری جهت تهیه ابزار شامل والدین و دانش آموزان مقطع پنجم ابتدایی شهر کرمانشاه که در سال 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند و تعداد آنها بر اساس گزارش سازمان آموزش و پرورش 1000 نفر گزارش شد، که به صورت نمونه گیری هدفمند با معیار ورود (خانواده هایی که در ابزار پژوهش شامل عملکرد خانواده اپشتاین نمره بالایی آورده باشند و سن ورود به پژوهش 12 تا 65سال) تا اشباع نظری 40 نفر انتخاب و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند و در بخش دوم جامعه آماری جهت سنجش روایی پرسشنامه شامل اساتید روانشناسی و مشاوره با معیار ورود داشتن مدرک دکترا و داشتن حداقل5 سال سابقه کار مرتبط با خانواده تا اشباع نظری 15 نفر انتخاب شدند. جهت تعیین روایی صوری ابزار ابتدا بین 30 تن از خانواده های جامعه مورد بررسی قرار گرفت سپس برای تایید داده های پژوهش از تحلیل عاملی اکتشافی ،تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم و برای سنجش پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها نشان داد، از لحاظ ساختار عاملی 30 گویه پرسشنامه، قابل تقلیل به مولفه های مهارت های ارتباطی، اهداف و راهبردهای مشترک، انسجام، روحیه تلاش و آینده نگری، توانایی حل مسیله و تمایل به دانش گروهی می باشد، همچنین نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد مدل شش بعدی هوش خانواده دارای برازش است و ضریب آلفای کرونباخ 972/0گزارش شد. ضرایب در همه مولفه ها نیز بالاتر از0 7/0 است در نتیجه می توان گفت پرسشنامه از پایایی مطلوبی برخودار است.

    کلید واژگان: ساخت و اعتباریابی, هوش خانواده, تحلیل عاملی, روانسنجی
    Sahar Rezaie, Mahmoud Goudarzi *

    The purpose of this research was to construct and validate the family intelligence questionnaire. This research was practical and tool development type. The statistical population for the preparation of the tool includes parents and students of the fifth grade of elementary school in Kermanshah who were studying in 1400-1401 and their number was reported 1000 according to the report of the Education Organization, which was a targeted sampling with inclusion criteria. (Families that scored high in the research tool including Epstein Family Function and the age of entering the research is 12 to 65 years old) 40 people were selected until theoretical saturation and were subjected to in-depth interviews, and in the second part of the statistical population to evaluate the validity of the questionnaire, including professors of psychology and counseling 15 people were selected with the entry criteria of having a doctorate degree and having at least 5 years of family-related work experience up to theoretical saturation. To determine the face validity of the tool, it was first examined among 30 families of the community, then exploratory factor analysis, first and second order factor analysis was used to confirm the research data, and Cronbach's alpha was used to measure its reliability. The findings showed that in terms of the factor structure of the 30 items of the questionnaire, it can be reduced to the components of communication skills, common goals and strategies, cohesion, spirit of effort and foresight, ability to solve problems and desire for group knowledge, as well as the results of confirmatory factor analysis. It showed that the six-dimensional model of family intelligence has a good fit and Cronbach's alpha coefficient was reported as 0.972. The coefficients in all components are higher than 0.7, so it can be said that the questionnaire has good reliability.

    Keywords: Construction, Validation, family intelligence, factor analysis, Psychometrics
  • سحر رضایی، محمود گودرزی*، کامران علی مددی
    هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش الگوی توانمندسازی مهارت های زندگی بر افزایش عزت نفس و حل مسیله اجتماعی در کودکان تحت سرپرستی مراکز نگهداری شبانه روزی (محدوده سنی 6 تا 12 سال) شهر کرمانشاه در سال 1401 بود. روش مطالعه، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان 6 تا 12 سال تحت پوشش بهزیستی به تعداد 20 نفر می شد و با استفاده از نمونه گیری به روش سرشماری جامعه کودکان به صورت تصادفی و به روش همتاسازی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار شامل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI) و حل مسیله اجتماعی لانگ و کسیدی (PSS) بود. برای گروه مداخله آموزش الگوی توانمندسازی به صورت 14 جلسه دو ساعته برگزار شد. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از آماره های فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد و آزمون کواریانس چندمتغیره در نرم افزار SPSS-24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد الگوی توانمندسازی مهارت های زندگی بر عزت نفس و حل مسیله در کودکان موثر بوده است و تفاوت معنی داری بین نمرات گروه مداخله و کنترل وجود دارد (001/0<P). بنابراین، نتیجه می گیریم الگوی توانمندسازی مهارت های زندگی بر عزت نفس و حل مسیله در کودکان تحت سرپرستی مراکز نگهداری شبانه روزی اثربخش است. لذا تدوین برنامه های مدون آموزش الگوی توانمندسازی مهارت های زندگی و گنجاندن آن در برنامه های آموزشی این کودکان در افزایش عزت نفس و حل مسیله اجتماعی مفید است.
    کلید واژگان: الگوی توانمندسازی مهارت های زندگی, حل مسئله اجتماعی, عزت نفس, کودکان تحت سرپرستی, مراکز نگهداری شبانه روزی
    Sahar Rezaie, Mahmoud Goudarzi *, Kamran Ali Madadi
    This research aimed to investigate the effectiveness of life skills empowerment training on increasing self-esteem and solving social problems in children under the supervision of daycare centers (age range 6 to 12 years) in Kermanshah city in 2023. The study method was a semi-experimental pre-test-post-test type with a control group. The statistical population included all children 6 to 12 years old under welfare coverage, 20 people, and using community census sampling. The children were randomly assigned to two groups of 10 people, the test and the control. The tools included Cooper Smith's Self-Esteem Questionnaire (SEI) and Long and Cassidy's Social Problem Solving (PSS). 14 two-hour sessions were held for the intervention group. Then a post-test was performed on both groups. The data were analyzed using frequency, percentage, mean, and standard deviation statistics and multivariate analysis of covariance test in SPSS-24 software. The results showed that the life skills empowerment model was effective in self-esteem and problem-solving in children. There was a significant difference between the scores of the intervention and control groups (P<0001). Therefore, we conclude that the model of empowering life skills on self-esteem and problem-solving in children under the supervision of daycare centers is effective. Therefore, it is useful to develop codified training programs of the life skills empowerment model and include them in these children's educational programs to increase self-esteem and solve social problems.
    Keywords: life skills empowerment model, Self-esteem, Problem-solving, children in care, daycare centers
  • امیر زلتی*، علی آرمان، عزیزالله شفیع خانی، سحر رضایی

    امروزه لایه کربن شبه الماسی برای کاربردهای صنعتی و زیستی مورد توجه است، به طوریکه با وارد کردن ناخالصی (فلزی یا غیر فلزی) به آن، به دنبال ایجاد ویژگی های ساختار و مکانیکی جدیدی هستند. از اینرو در این پژوهش نانوذرات نقره در بستری از لایه نازک کربن شبه الماسی روی زیرلایه های مختلف فلزی با استفاده از روش همزمان کندوپاش پلاسمای بسامد رادیویی و انباشت بخار شیمیایی تهیه و مشخصه یابی شدند. لایه ها از هدف نقره در محیطی از ترکیب گازهای استیلن و نیتروژن و در فشارهای مختلف کاری ساخته شدند. ریختار (مورفولوژی) لایه ها با میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM) بر اساس استاندارد 25178-2: 2012 بررسی گردید و نتایج آماری به دست آمده از داده های AFM نشان داد که مکان نگاری سطح لایه ها در فشارهای مختلف با توجه به طبعیت زیرلایه، دستخوش تغییر شده است، بطوریکه نمونه های تهیه شده در فشار کاری 5/18 میلی تور بالاترین زبری سطح را نسبت به سایر نمونه ها داشتند. پس از آن ویژگی برخالی (فرکتالی) لایه های تهیه شده بصورت نظری بررسی گردید و مشخص شد که همه آنها ویژگی های چندبرخالی (چندفرکتالی) دارند. نتایج بررسی چند برخالی لایه ها همخوانی خوبی با سایر داده های آماری AFM داشت. همچنین با کمک طیف سنجی های پراکندگی انرژی پرتوی ایکس (EDS) و رامان، تشکیل ساختار و وجود عناصر کربن، نیتروژن و نقره و وجود ساختار کربن شبه الماسی تایید شد.

    کلید واژگان: ریخت شناسی, فرکتال, کربن شبه الماسی, میکروسکوپ نیروی اتمی
    Amir Zelati*, Ali Arman, Azizollah Shafiekhani, Sahar Rezaee

    Nowadays, the use of diamond-like carbon films has been considered for industrial and biological applications, so in today's research, by introducing impurities (metallic or non-metallic), they are looking for new structural and mechanical properties. Therefore, this research discussed the fabrication and characterization of silver nanoparticles in a diamond-like carbon (DLC) thin film bed on various metal substrates using the simultaneous radio frequency plasma sputtering and chemical vapour deposition method. Therefore, the films were fabricated from the silver target in an environment of a combination of acetylene and nitrogen gases at different working pressures. The morphology of the film was examined using an atomic force microscope (AFM) according to the standard 25178-2: 2012, and the statistical results obtained from the AFM data showed that the surface topography of the film at different pressures changed according to the substrate nature so that the samples prepared at a working pressure of 18.5 mTorr had the highest surface roughness compared to other samples. After that, the fractal properties of the prepared films were theoretically checked, and all the films have multi-fractal properties—the results of the multi-fractal analysis of the film satisfactorily complied with other AFM statistical data. Moreover, with the help of EDS and Raman analysis, the structure formation, the presence of carbon, nitrogen, and silver elements, and the existence of a carbon-like structure were confirmed.

    Keywords: Morphology, Fractal, Diamond-like carbon, AFM
  • مسعود خلیقی*، کمال ایزدی، سحر رضایی

    قاب های فولادی با اعضای زانویی کمانش تاب، یکی از سیستم‏های باربر جانبی نوین هستند که به کمک دستک های کوتاه کمانش‏تاب در محل اتصال تیر به ستون ساخته می شوند. استفاده از اعضای زانویی، علاوه بر افزایش عملکرد لرزه ای قاب، باعث کاهش محدودیت های معماری و قابلیت تعمیرپذیری آن می شود. علی رغم مزایای مذکور، این نوع قاب ها تاکنون از سوی استاندارد  2800 به عنوان یکی از سیستم های مقاوم جانبی به رسمیت شناخته نشده اند. هدف از این مطالعه، ارزیابی عملکرد لرزه ای این سیستم ها مطابق با آیین نامه های ایران است. برای نیل به این هدف در این مقاله در گام نخست 16 مدل قاب 3 ،6 ،9 و12 طبقه در 4 دهانه متفاوت در نرم افزار PERFORM 3D مدل سازی شدند. طراحی قاب‏های مذکور با استفاده از روش طراحی پلاستیک مبتنی بر عملکرد انجام شد. در گام بعد به منظور ارزیابی لرزه ای سازه از روش تحلیل دینامیکی غیرخطی استفاده شد. بدین منظور 8 رکورد زلزله مطابق با روش استاندارد 2800 انتخاب و مقیاس سازی رکوردها انجام شد. پس از تحلیل قاب‏ها، ارزیابی لرزه‏ای مطابق با دستورالعمل بهسازی لرزه ای (نشریه 360) انجام گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که سطح عملکرد ایمنی جانی در اعضای زانویی کمانش تاب به عنوان حلقه شکل پذیر سیستم سازه‏ای با لحاظ سطوح عملکرد ساختمان مطابق با تعریف ارایه شده در نشریه 360 تامین می گردد.

    کلید واژگان: ارزیابی لرزه ای, تحلیل دینامیکی غیرخطی, اعضای زانویی کمانش تاب, طراحی غیرخطی
    M. Khalighi, K. Izadi, S. Rezaie

    Steel frames with buckling-resistant knee members are one of the new lateral bearing systems. They are made using short buckling-resistant members at the beam-to-column junctions. Using mentioned members, reduces the architectural limitations and reparability of frames in addition to increasing their seismic performance. Despite the mentioned advantages, these types of frames have not yet been recognized as one of the lateral resistance systems by the 2800 standard. The purpose of this study is to evaluate the seismic performance of this lateral resistant system according to Iranian standards. To achieve this goal, in the first step, 16 steel frames with 3, 6, 9, and 12 stories with different sizes were modeled By Perform 3d. The design of the mentioned frames was done using the performance-based plastic design method. In the next step, non-linear dynamic analysis method was used for seismic evaluation of the structure. In the next step, the nonlinear dynamic analysis method was used for the seismic performance assessment of buckling-restrained knee brace frames. For this purpose, 8 earthquake records were selected and scaled according to the 2800 standard method. After the frames analysis, a seismic evaluation was performed according to Instruction for Seismic Rehabilitation of Existing Buildings (code No. 360). The results of this research showed that the performance level of life safety in buckling-restrained knee-braced frames as a malleable ring of a structural system is provided in terms of building performance levels according to the definition provided in 360 publication.

    Keywords: Seismic Evaluation, Non-Linear Dynamic Analysis, Buckling-Restrained Knee-Members, Non-Linear Design
  • سمیرا رحیم لو، سحر رضایی، نوشین میلانچیان، اسماعیل قره پاپاق*
    زمینه

    تیروتوکسیکوز بیماری است که دارای اتیولوژی، تظاهرات و درمان های بالقوه متعدد است. اصطلاح "تیروتوکسیکوز" به یک حالت بالینی گفته می شود که ناشی از عملکرد نامناسب هورمون تیرویید در بافت ها است. از اوایل دهه ی 50 میلادی مصرف ید رادیواکتیو به عنوان درمان قطعی هیپرتیرویید رایج شد و به خصوص در 2 دهه ی گذشته ید رادیواکتیو درمانی به دلیل آسانی، قابلیت تکرارپذیری، کم خرج بودن و عود کمتر بیماری به عنوان درمان انتخابی شناخته شد. هدف ما در این مطالعه بررسی نتایج درمان با ید رادیواکتیو-131 در بیماران هیپرتیروییدی مقاوم به درمان دارویی است.

    مواد و روش ها: 

    پس از انتخاب نمونه ها و کسب معیارهای ورود به مطالعه، 100 بیمار (40 نفر مرد و 60 نفر زن) مبتلا به هیپرتیروییدی مقاوم به درمان دارویی در سال های 1396 تا 1400 وارد این بررسی شدند. اطلاعات مورد نیاز با رعایت اصول اخلاقی مربوط به استفاده از پرونده بالینی بیماران استخراج شده است. روش گردآوری داده ها در این مطالعه به صورت چک لیست حاوی اطلاعات بیمار شامل سن، جنس، نوع هیپرتیروییدی، میزان TSH و Free T4 قبل از درمان، 2 ماه، 6 ماه و 12 ماه پس از درمان بوده است. برای آنالیز داده ها از آزمون T-Test برای ارزیابی متغیرهای کمی و از qui-square و یا آزمون من ویتنی و ویلکاکسون برای داده های کیفی استفاده شد.

    یافته ها:

     نتایج بررسی نشان داد تعداد 61 نفر (61 درصد) از بیماران مبتلا به گواتر ندولر توکسیک و 39 نفر (39 درصد) مبتلا به گواتر منتشر توکسیک بودند. انحراف معیار ± میانگین TSH و T4 FREE بیماران قبل از شروع درمان به ترتیب 0/07±0/91 و 0/8±2/9 بود. تعداد 49 نفر (49 درصد) از بیماران 6 ماه پس از درمان هیپوتیرویید شدند. تعداد 43 نفر (43 درصد) یوتیرویید و 8 نفر (8 درصد) هیپرتیرویید باقی ماندند که در تحت درمان مجدد با ید رادیواکتیو قرار گرفته و در کنترل 12 ماهه 6 نفر از آن ها هیپوتیرویید و دو نفر نیز یوتیرویید شدند.

    نتیجه گیری: 

    نتایج این بررسی نشان دهنده این بود که در بیماران مبتلا به هیپرتیروییدی مقاوم به درمان دارویی، درمان با ید رادیواکتیو می تواند به عنوان یک روش موثر و قاطع در درمان هیپرتیروییدی استفاده گردد.

    کلید واژگان: ید رادیواکتیو, هیپرتیروئیدی مقاوم به درمان, هیپوتیروئیدی, یوتیروئیدی
    Samira Rahimlou, Sahar Rezaei, Noushin Milanchian, Esmaeil Gharepapagh*
    Background

    Thyrotoxicosis is a clinical state with potentially multiple etiologies, clinical presentations, and treatments. Thyrotoxicosis is a clinical condition that results from inappropriate function of thyroid hormone in the body tissues. During the early 1950s, radioactive iodine was used as a definitive treatment method. During the last two decades, radioactive iodine has been recognized as an effective treatment for thyrotoxicosis because of its simplicity, repeatability, inexpensiveness, and low recurrence rate.

    Method and materials:

     One hundred patients with refractory hyperthyroidism (40 men and 60 women) were enrolled according to the inclusion criteria from 2017 to 2021. The data was extracted considering the ethical principles of examining patients' medical files. Patients' information including age, gender, type of hyperthyroidism, serum levels of TSH, and free T4 were collected before and 2, 6, and 12 months after treatment.

    Results

    The results showed that 61% of the patients had toxic nodular goiter and 39% had diffuse toxic goiter. The mean ± standard deviation values of patient’s TSH and free T4 before treatment were 0.91±0.07 and 2.9±0.8, respectively. Six months after treatment, 49% of the patients became hypothyroid. Also 43% revealed euthyroid state and 5% showed no response (recurrence). One year follow-up of these patients after repetitive radioiodine therapy showed 6% hypothyroidism and 2% euthyroidism.

    Conclusion

    Our results indicated that radioactive iodine therapy is an effective and definitive treatment for patients with refractory hyperthyroidism.

    Keywords: Radioactive iodine therapy, hyperthyroidism resistant to therapy, hypothyroidism, euthyroidsm
  • سحر رضایی*، کیوان کاکابرایی
    هدف پژوهش در وهله اول تدوین بسته آموزشی ذهن آگاهی معنوی مبتنی بر آیات قرآن و اثربخشی آن بر تنظیم هیجان و تحمل آشفتگی زنان مبتلا به حملات اضطرابی با تجربه سقط خودبه خودی جنین می باشد. روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی- کمی) است که در بخش کیفی روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از نوع روش نیمه آزمایشی با طرح تحقیق پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 10 تن از اساتید روانشناسی که در زمینه روان شناسی دینی و اختلالات اضطرابی آشنایی داشتند و در بخش کمی شامل کلیه زنان باتجربه سقط خودبه خودی جنین مراجعه کننده به پزشکان متخصص زنان شهر کرمانشاه در سال 1401- 1400 که تعداد آن ها 200 نفر بود و نمونه شامل زنان باتجربه سقط خودبه خودی جنین بود که در ابزارهای سنجش شامل: (پرسشنامه تنظیم هیجان گروس وجان، پرسشنامه تحمل آشفتگی (DTS) سیمونز و گاهر و پرسشنامه باور وحشت زدگی گیرنبرگ) نمره بالایی آورده بودند و تعداد آن ها 30 نفر بود، که بر اساس ملاک ورود و کسب رضایت آگاهانه در دو گروه 15 نفره مداخله و 15 نفره کنترل گمارده شدند. برای گروه مداخله پروتکل آموزشی به صورت 9 جلسه دو ساعته ارایه شد و سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. جهت تجزیه وتحلیل یافته ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج مقایسه بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه ها حاکی از آن بود که بسته آموزشی ذهن آگاهی معنوی بر تنظیم هیجان و تحمل آشفتگی در نمرات پس آزمون تاثیر معنی دار داشته است و همچنین آزمون اندازه گیری مکرر نشان داد این تغییرات از پس آزمون تا پیگیری مکرر پایدار بوده است..
    کلید واژگان: ذهن آگاهی معنوی, تنظیم هیجان, تحمل آشفتگی, حملات اضطرابی, سقط خودبه خودی جنین
    Sahar Rezaie *, Keyvan Kakabaraee
    First of all, the aim of the research is to compile a training package of spiritual awareness based on the verses of the Quran and its effectiveness on the regulation of excitement and tolerance of anxiety in women suffering from anxiety attacks who experienced spontaneous abortion. The current research method is mixed (qualitative and quantitative), which was unequaled with the control group in the qualitative part of the content analysis method and in the quantitative part of the semi-experimental method with a pre-test, post-test, follow-up research plan. The statistical population in the qualitative part included 10 psychology professors who were familiar with religious psychology and anxiety disorders and in the quantitative part included all women with experience of spontaneous abortion who referred to gynecologists in Kermanshah in 2021-2022, whose number was 200 and The sample consisted of women with experience of spontaneous abortion, who scored high in measuring instruments including: (Gross and Jan's Emotion Regulation Questionnaire, Simmons and Gaher's Disturbance Tolerance Questionnaire (DTS) and Girenberg's Panic Belief Questionnaire) and there were 30 of them, which Based on the entry criteria and obtaining informed consent, they were assigned to two groups of 15 intervention and 15 control groups. For the intervention group, the educational protocol was presented in the form of 9 two-hour sessions, and then both groups were given a post-test.In order to analyze the findings, the content analysis method was used in the qualitative part and the variance analysis method with repeated measurements was used in the quantitative part. The results of the comparison between the pre-test and post-test scores of the groups indicated that the spiritual awareness mind training package had a significant effect on the regulation of excitement and disturbance tolerance in the post-test scores, and also the repeated measurement test showed that these changes were stable from the post-test to the repeated follow-up.
    Keywords: Spiritual Mindfulness, Emotion Regulation, Tolerance of Chaos, anxiety attacks, spontaneous abortion
  • سحر رضایی، مسعود خلیقی*، جمیل بهرامی، زانیار میرزایی

    حمله کلرایدی یکی از مخرب ترین پدیده هایی است که در سازه های بتنی اثراث نامطلوبی بر بتن و فولاد به جای می گذارد. خوردگی میلگردها از یک سو و آسیب بتن از سوی دیگر می تواند بطور چشمگیری منجر به کاهش ظرفیت لرزه ای سازه های بتنی در بستر زمان گردد. با توجه به این موضوع، مدلسازی زوال مقاطع بتن آرمه پیش از انجام تحلیل های غیرخطی به منظور ارزیابی رفتار لرزه ای آنها ضرورت دارد. در این راستا نشریه 360 توصیه می نماید که برای در نظر گرفتن اثرات خوردگی مقاطع بتن آرمه، روابط ممان-انحناء مورد استفاده در تعریف مفاصل پلاستیک به کمک یک عدد ثابت تحت عنوان ضریب آگاهی اصلاح گردد. با توجه به وابستگی فرایند زوال سازه های بتنی تحت حملات شیمیایی به زمان و همچنین وجود عدم قطعیت های مختلف در مدل سازی این پدیده، به نظر می رسد که لحاظ نمودن اثرات خوردگی تنها با یک ضریب ثابت کافی نبوده و می بایست پژوهش های بیشتری در این خصوص انجام گردد. در این راستا در مقاله حاضر رفتار لرزه ای یک قاب خمشی بتن آرمه در عمر مفید 50 ساله تحت حمله کلرایدی بر وجوه خارجی ستونها مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور در ابتدا انتشار کلراید با توجه به قانون فایک مدل سازی و سپس میزان آسیب در میلگرد ها و بتن به کمک نرم افزار متلب محاسبه گردید. به منظور افزایش دقت مدل سازی، از یک چهارچوب احتمالاتی مبتنی بر شبیه سازی مونت کارلو جهت درنظر گرفتن عدم قطعیت ها استفاده شد. در گام بعد، منحنی های ممان-انحناء مقاطع با استفاده از نتایج مدل سازی زوال استخراج گردید و با روابط توصیه شده در نشریه 360 مقایسه شد. در پایان رفتار لرزه ای قاب خمشی مذکور به کمک تحلیل غیرخطی استاتیکی (پوش آور) در دو حالت استفاده از نتایج ممان-انحناء بدست آمده از پژوهش حاضر و نشریه 360 مورد مطالعه قرار گرفت.

    کلید واژگان: حمله کلرایدی, مونت کارلو, روابط ممان-انحناء, ضریب آگاهی, نشریه 360., تحلیل پوش اور
    Sahar Rezaie, Masoud Khalighi*, Jamil Bahrami, Zaniar Mirzaei

    Chloride attack is one of the most destructive phenomena that has an adverse effect on concrete and steel materials in reinforced concrete structures. Corrosion of rebars and damage of concrete can significantly reduce the seismic capacity of these structures over time. Accordingly, it is necessary to model the deterioration of reinforced concrete sections before performing nonlinear analysis to evaluate their seismic behavior. In this regard, Instruction for Seismic Rehabilitation of Existing Buildings (code No. 360) recommends that in order to consider the corrosion effects of reinforced concrete sections, the moment-curvature relationships used in the definition of plastic joints are corrected by a fixed number called the knowledge factor. Due to the fact that the deterioration process of concrete structures under chemical attacks is time-dependent and also there are various uncertainties in modeling this phenomenon, it seems that considering the effects of corrosion with only one constant factor, is not enough and in this regard, more research needs to be done. In this regard, in the present paper, the seismic behavior of a reinforced concrete flexural frame with a lifetime of 50 years under chloride attack on the external aspects of the columns was studied. For this purpose, in the first step, chloride diffusion is modeled according to Fick's law and then the measure of damage in rebars and concrete was calculated using MATLAB software. In order to increase the modeling accuracy, a probabilistic framework based on Monte Carlo simulation was used to consider the uncertainties. In the next step, Moment-curvature curves of the sections were extracted using the results of deterioration modeling and were compared with those recommended by code No. 360. After that, the seismic behavior of the flexural frame was studied using static nonlinear analysis (Pushover) based on the moment-curvature results obtained from the present study and the recommendations of Code No. 360. A summary of the results obtained in this study can be expressed as follows: Corrosion due to chemical attacks can change the behavior of reinforced concrete members over time from deformation-control to force-control. For this reason, the type of failure mechanism of these structures changes from ductile to brittle. In correcting the moment-curvature diagrams of reinforced concrete flexural frame columns using the knowledge factor of Code No. 360, it is necessary to pay attention to the actual behavior of the member subject to corrosion. Using the method used in this research, it is possible to predict the actual behavior of concrete sections under the chloride attacks during the lifetime of the structure based on the modeling results of cross-sectional deterioration. For the studied moment frame, it was concluded that in the first half of the structure life, the use of a knowledge factor 0.75 to modify the curvature, is appropriate to correct the behavior of column sections subject to corrosion. But in the second half of the life of the structure, it is better to correct the moment-curvature relationship by applying the knowledge factor to the moment. In this study, the diameter of the rebars, ductility of steel, and the compressive strength of concrete were considered as indicators of damage due to chloride attacks. Based on statistical calculations, it was concluded that the determination of the reduction in diameter of rebars over time has a higher uncertainty than the other two parameters. Therefore, further research is needed to provide a suitable solution to more accurately estimate this parameter.

    Keywords: Chloride attack, Monte Carlo, Pushover analysis, Moment-curvature relations, Code No. 360, knowledge factor
  • پردیس غفاریان، سحر رضایی*، اسماعیل قره پاپاق، سعید سرکار، محمدرضا آی
    زمینه

    در این مطالعه توانایی روش پیشنهادی اصلاح ترکیبی اثر حجم جزیی و آرتیفکت حرکتی در کمی سازی تومورها و ضایعات سلول های غیر کوچک ریوی با در نظر گرفتن تاثیر روش های مختلف بازسازی بر کمی سازی تصاویر PET 18F-FDG مورد ارزیابی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    برای اصلاح ترکیبی، روش پس پردازشی Lucy-Richardson دکانولوشن به همراه روش کاهش نویز مبتنی بر ویولت پیاده سازی شد. عملکرد الگوریتم پیشنهادی با استفاده از داده های 15 بیمار با 60 ضایعه سلول های غیر کوچک ریوی مورد بررسی قرار گرفت. در بیماران ضایعات بر اساس سایز، مکان و نسبت سیگنال به پس زمینه (SBR) تفکیک شدند. در هر مطالعه تصاویر با چهار روش مختلف OSEM، PSF، TOF و TOFPSF بازسازی شدند. سپس نسبت کنتراست به نویز (CNR)، نویز (COV) و میزان جذب استاندارد (SUV) در ضایعات ریوی محاسبه شده و مقادیر این پارامترها در تصاویر اصلاح شده و اصلاح نشده مقایسه شدند.

    یافته ها

    نتایج مطالعات بالینی ما نشان داد که استفاده از الگوریتم پیشنهادی اصلاح می تواند سبب افزایش مقادیر CNR و SUV در تصاویر اصلاح شده در تمامی سایزها، SBRها و روش های بازسازی (به ویژه در ضایعات کوچک تر) گردد (0/05>p). علاوه بر این استفاده از ترکیب الگوریتم دکانولوشن به همراه روش کاهش نویز مبتنی بر ویولت توانست به طور قابل توجهی مقادیر COV و CNR را در تصاویر اصلاح شده بهبود دهد (0/05>p). با در نظر گرفتن روش های مختلف بازسازی، مقدار میانه درصد اختلاف نسبی CNR تصاویر اصلاح شده و اصلاح نشده به ترتیب برای OSEM، PSF، TOF و TOFPSF برابر 40/9، 41/2، 45/3 و 40/8 درصد برای ضایعاتی با سایزکوچک تر از 15 میلی متر، 31/0 درصد، 25/9، 34/1 و 28/2 درصد برای ضایعاتی با سایز بزرگ تر از 15میلی متر ، 35/7، 33/7، 37/8 و 33/2 درصد برای ضایعات واقع در لوب های پایین ریه، 33/5، 31/0، 35/7 و 30/6 درصد برای ضایعات واقع در لوب های بالای ریه، 39/7، 37/9، 45/1 و 39/0 درصد برای ضایعاتی با SBR پایین (SBR <3) و 28/8، 27/8، 34/8 و 25/7 درصد برای ضایعاتی با SBR بالا (SBR>3) بود.

    نتیجه گیری

    نتایج ما نشان می دهند که الگوریتم پیشنهادی اصلاح می تواند دقت کمی سازی تصاویر پت را بهبود بخشد. علاوه بر این، تغییرات در دامنه حرکتی، سایز هدف و SBR منجر به اختلاف قابل توجه روش های مختلف بازسازی در کمی سازی تصاویر اصلاح شده گردید. به ویژه در سایز هدف کوچک تر، دقت کمی سازی به شدت وابسته به انتخاب روش بازسازی بود. بنابراین لازم است هنگام استفاده از هر روش اصلاحی، روش های بازسازی باید با دقت انتخاب گردد.

    کلید واژگان: تصویربرداری پت, سی تی, بازسازی تصویر, PSF, TOF, آرتیفکت حرکت تنفسی, اثر حجم جزئی, کمی سازی, سرطان ریه
    Pardis Ghafarian, Sahar Rezaei*, Esmaeil Gharepapagh, Saeid Sarkar, Mohammad Reza Ay
    Background

    The present study aims to assess the impact of various image reconstruction methods in 18F-FDG PET/CT imaging on the quantification performance of the proposed technique for joint compensation of respiratory motion and partial volume effects (PVEs) in patients with non-small cell lung cancer. 

    Materials and Methods

    An image-based deconvolution technique was proposed, incorporating wavelet-based denoising within the Lucy-Richardson algorithm to jointly compensate for PVEs and respiratory motion. The method was evaluated using data from 15 patients with 60 non-small cell lung cancer. In these patients, the lesions were classified by size, location and Signal-to-Background Ratios (SBR). In each study, PET images were reconstructed using four different

    methods

    OSEM with time- of-flight (TOF) information, OSEM with point spread function modelling (PSF), OSEM with both TOF and PSF (TOFPSF), and OSEM without PSF or TOF (OSEM). The Contrast to Noise Ratio (CNR), Coefficient of Variation (COV) and Standardized Uptake Values (SUV) were measured within the lesions and compared to images that were not processed using the joint-compensation technique. Furthermore, variabilities arising due to the choice of the reconstruction methods were assessed.

    Results

    Processing the images using the proposed technique yielded significantly higher CNR and SUV, particularly in small spheres, for all the reconstruction methods and all the SBRs (P<0.05). Overall, the incorporation of wavelet-based denoising within the Lucy Richardson algorithm improved COV and CNR in all the cases (P<0.05.( In the patient data, the median values of the relative difference (%) of CNR for the compensated images in comparison to the uncompensated images were 40.9%, 41.2%, 45.3% and 40.8% for OSEM, PSF, TOF, and TOFPSF, respectively, in the small lesions (equivalent diameter <15 mm), 31.0%, 25.9%, 34.1% and 28.2% in the average-sized lesions (equivalent diameter<30 mm), 35.7%, 33.7%, 37.8% and 33.2% in the lesions in the lower lung lobes, 33.5%, 31.0%, 35.7% and 30.6% in the lesions in the upper lung lobes, 39.7%, 37.9%, 45.1% and 39.0% in the low-SBR lesions and 28.8%, 27.8%, 34.8% and 25.7% in the high-SBR lesions. Changes in motion amplitude, target size and SBRs in the patient data resulted in significant inter-method differences in the images reconstructed using different methods. Specifically, in a small target size, quantitative accuracy was highly dependent on the choice of the reconstruction method.

    Conclusion

    Our results showed that joint compensation, and incorporation of wavelet-based denoising, yielded improved quantification from PET images. Quantitative accuracy is greatly affected by SBR, lesion size, breathing motion amplitude, as well as the choice of the reconstruction protocols. Overall, the choice of reconstruction algorithm combined with compensation method needs to be determined carefully.

    Keywords: 18F-FDG PET, CT, Reconstruction Algorithm, PSF, TOF, Combined Compensation, Respiratory Motion, Partial Volume Effect, Quantification, Lung Cancer
  • سحر رضایی، حسین بیات*
    فناوری نانو در کشاورزی می تواند به عنوان یکی از روش های نوید بخش، کمک شایانی به بهبود ویژگی های خاک و افزایش قابل توجه محصول نماید. نانو ذرات به دلیل دارا بودن سطح ویژه بسیار زیاد، فعال و واکنش پذیر، توانایی تغییر در برخی از ویژگی های فیزیکی، مکانیکی و شیمیایی خاک را دارند. با این وجود، تاثیر نانو ذرات اکسیدروی (ZnO) بر بسیاری از ویژگی های خاک تا کنون بررسی نشده است. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی تاثیر نانو ذرات اکسیدروی بر برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک هایی با بافت متفاوت بود. برای این منظور، نمونه برداری از 3 خاک با بافت های لوم شنی، لومی و رسی انجام شد و با درصد های وزنی مشخصی (صفر، 5/0، 1 و 3 درصد وزنی) از نانوذرات اکسیدروی در سه تکرار مخلوط گردید. خاک های تیمار شده درون ظروف پلاستیکی، به مدت 120 روز تحت شرایط اشباع و خشک شدن متوالی قرار گرفتند. سپس اثرات احتمالی نانو ذرات اکسیدروی بر برخی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که نانو اکسیدروی سبب افزایش مقدار گنجایش تبادل کاتیونی و قابلیت هدایت الکتریکی (P < 0.05) در بافت های مختلف خاک گردید. در مقابل، کاربرد نانو ذرات اکسیدروی سبب کاهش pH (P < 0.05) در بعضی سطوح از خاک های لوم شنی و رسی گردید. هم چنین کاربرد سطوح مختلف نانو اکسیدروی در خاک رسی موجب کاهش درصد کربنات کلسیم معادل (P < 0.05) گردید، اما تاثیری بر مقدار این متغیر در خاک های لوم شنی و لومی نداشت. به طورکلی نانوذرات با دارا بودن خواص فیزیکوشیمیایی خاص می توانند برخی از ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک را تحت تاثیر قرار دهند.
    کلید واژگان: اکسید روی, اکسیدهای فلزی, نانو ذرات, ظرفیت تبادل کاتیونی, ماده آلی
    S. Rezaei, H. Bayat *
    Introduction
     Given the energy crisis in the world, increasing environmental pollution, clean, renewable energy and the reduction of environmental pollution are needed. Soil is the main source of agricultural production. Therefore, maintaining soil health and fertility is very important for sustainable food production. Nanotechnology is a good way to reduce soil issues in agriculture, a promising method to improve soil properties and significant capacity to increase yield. Nanotechnology is one of the newest technologies that is used in all fields of science and research due to its high potential and unique features, including natural resources and soil protection. Nanoparticles have the ability to change some physical, mechanical and chemical properties of soil due to their very high specific surface area and activity. Nanoparticles increase the cation exchange capacity of soil and soil porosity. Among all nanoparticles, zinc oxide (ZnO) is one of the most widely used nanoparticles. Zinc oxide nanoparticles due to their high specific surface area can act as a bonding agent between particles and stabilize the soil structure by flocculating soil particles. Although many studies have used zinc oxide nanoparticles (ZnO) in the field of heavy metal contamination in soil, aqueous solutions and plants, the effect of one nanoparticle on soils with different textures has been less reported. Therefore, objective of this study was to investigate the effect of zinc oxide nanoparticles on some physical and chemical properties of soils with different textures.
    Materials and Methods
     In this study, three soil samples with different textures, including sandy loam, loam and clay were collected from three locations as Malayer, Abbasabad and Nahavand, in Hamedan province, respectively. Samples were taken from soil surface (0-20 cm depth). The soil samples were transferred to the Soil Physics Laboratory. After  air drying, they were passed through a 4 mm sieve and mixed with specific weight percentages of zinc oxide (ZnO) nanoparticles (zero, 0.5, 1 and 3 % W/W) in three replications. After preparing the treated samples, the soils were homogeneously poured into plastic containers measuring 18 × 5.5 × 18 cm with a specific bulk density related to the field. The treated soils in plastic containers, were wetted and dried with municipal water for 120 consecutive incubation period. After 120 days from the start of incubation, the samples were taken from the containers. Some physical and chemical properties including pH, cation exchange capacity, organic matter, calcium carbonate and electrical conductivity were measured.
    Results and Discussion
     The results showed that the use of nanoparticles increased the cation exchange capacity in two textures of loamy and clay soils. The increment was significant compared to the control in loamy soil at two levels of 1 and 3% and in clay soil in all three levels of 0.5, 1 and 3%. Electrical conductivity increased and decreased (P <0.05) at 3% level for loamy soil and at 3% for sandy loam and clay soils, respectively. In contrast, the application of nanoparticles led to a decrease in pH and organic matter content (P <0.05) in sandy loam and clay soils, respectively. At the level of zero and 0.5%, the order of pH was: sandy loam> clay> loamy soil, with significant differences. But at the level of 1%, the order of pH was: sandy loamy> loamy> clay, with significant differences. At 3% level, the order of pH was: loamy> sandy loam> clay, with significant differences. At all levels of zero, 0.5, 1 and 3% of zinc oxide nanoparticles, the amount of organic matter was significantly in loamy> clay> sandy loam. Application of different levels of zinc oxide nanoparticles in clay soil reduced the percentage of calcium carbonate (P <0.05) (at the 3% by weight level), but had no effect on the amount of this variable in sandy loam and loamy soils. At all levels of zero, 0.5, 1 and 3%, the amount of soil calcium carbonate was significantly in the following order: clay> sandy loam> loam.
    Conclusion
     According to the results obtained in this study, it can be concluded that the use of nanoparticles can be a good solution to reduce the harmful environmental effects of chemical fertilizers. In addition to the positive effect of zinc oxide nanoparticles on physical and chemical parameters in different textures, the selection of the most optimal level of zinc oxide nanoparticles should be economically applicable. This requires further studies to determine the significant effects of nanoparticles on the physicochemical properties of the soils in different conditions to determine the optimal amount of nanoparticles, in order to save costs.
    Keywords: metal oxides, Zinc oxide, Nanoparticles, Cation exchange capacity, Organic matter
  • سحر رضایی، محمود گودرزی*
    سابقه و هدف

     شیوع ویروس کرونا و پیامدهای روانی ناشی از طرح فاصله گذاری اجتماعی یکی از مهم ترین وقایع اجتماعی قرن 21 است که خانواده های پرستاران با پیامدهای روان شناختی ناشی از آن روبه رو هستند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش حل مسیله خانواده محور بر آثار منفی فاصله گذاری اجتماعی ناشی از کووید19 در خانواده پرستاران دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد.

    مواد و روش ها: 

    پژوهش حاضر نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل است. جامعه آماری شامل خانواده های پرستاران متاهل شاغل در بخش کرونای بیمارستان های دولتی شهر کرمانشاه در سال 1400-1399 به تعداد 380 نفر بودند. نمونه پژوهش شامل خانواده های پرستارانی بود که در ابزار سنجش فاصله گذاری اجتماعی نمره بالایی آورده بودند که تعداد آن ها 100 نفر بود و در دو گروه 50 نفره مداخله و 50 نفره کنترل گماشته شدند. برای گروه مداخله 10 جلسه دو ساعته آموزش مجازی پروتکل های حل مسیله خانواده محور برگزار شد. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. داده ها با استفاده از آماره های فراوانی درصد، میانگین و انحراف استاندارد و آزمون تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه وتحلیل شد.

    یافته ها:

     یافته ها نشان داد آموزش حل مسیله خانواده محور بر تعارض زناشویی، اضطراب و ترس در پرستاران موثر بوده است و تفاوت معنی داری بین گروه کنترل و مداخله وجود دارد (0/001<p).

    نتیجه گیری: 

    آموزش حل مسیله خانواده محور بر آثار منفی فاصله گذاری اجتماعی ناشی از کووید 19در خانواده پرستاران موثر است.

    کلید واژگان: آموزش حل مسئله خانواده محور, خانواده های پرستاران, فاصله گذاری اجتماعی, ویروس کرونا
    Sahar Rezaie, Mahmoud Goudarzi*
    Background and Objective

    The outbreak of the coronavirus disease 2019 (COVID-19) and the psychological consequences of social distancing are among the most important social events of the 21st century that have made nurses' families face their related psychological consequences. This study aimed to evaluate the effectiveness of family-centered problem-solving training on the negative effects of social distancing caused by COVID-19 in the families of nurses at Kermanshah University of Medical Sciences, Kermanshah, Iran.

    Materials and Methods

    The present quasi-experimental study was conducted based on a pretest-posttest control group design. The statistical population (n=380) included the families of married nurses working in the COVID-19 ward of public hospitals in Kermanshah, 2020-2021. The sample consisted of the families of nurses who obtained a high score in the social distance measurement tool; accordingly, 100 people were included in the study and assigned to two groups of intervention and control (n=50 each). For the intervention group, 10 two-hour virtual sessions of training family-centered problem-solving protocols were held. Post-test was performed on both groups. Data were analyzed in SPSS software (version 20) using frequency, mean and standard deviation, and analysis of covariance.

    Results

    The findings showed that family-centered problem-solving training was effective on marital conflict, anxiety, and fear in nurses, and a significant difference was observed between the control and intervention groups (P<0.001).

    Conclusion

    Family-centered problem-solving training was effective on the negative effects of social distancing caused by COVID-19 in nurses' families.

    Keywords: Coronavirus, Family-centered Problem-solving Training, Nurses' Families, Social Distancing
  • محمود گودرزی، سحر رضایی
    مقدمه

    سبک زندگی اسلامی-ایرانی گونه ای از سبک زندگی است که بر پایه آمیختگی دو فرهنگ ایرانی-اسلامی میباشد و زیستن به خواست دیدگاه آنان از اسلام و ایرانی بودن است.

    هدف

    هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی سبک زندگی اسلامی ایرانی بر انسجام، رضایت زناشویی و سلامت روان خانواده در بحران کرونا بوده است.

    روش

    روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش‌آزمون_ پس‌آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شهر کرمانشاه بود. که بر روی 40 نفر کارکنان متاهل دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه به روش هدفمند پرسشنامه های سبک زندگی اسلامی-ایرانی لعلی و همکاران (1390)، انسجام روانی فلنسبرگ و همکارانش (2006)، رضایت زناشویی اینریچ و پرسشنامه گلدنبرگ اجرا گردید.شرکت کنندگان در دو گروه گروه آزمایش (تعداد 20 نفر) و گروه کنترل (تعداد 20 نفر) گمارش شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه به صورت یک ساعته به صورت مجازی(آنلاین) تحت آموزش پروتکل آموزشی سبک زندگی اسلامی- ایرانی قرار گرفت، سپس از دو گروه ذکر شده پس آزمون به عمل آمد .

    نتایج

    نتایج نشان داد بین سبک زندگی اسلامی- ایرانی با انسجام زناشویی، رضایت زناشویی و سلامت روان رابطه و معناداری وجود دارد .

    نتیجه گیری

    سبک زندگی اسلامی- ایرانی بر انسجام زناشویی، رضایت زناشویی و سلامت روان موثر است.

    کلید واژگان: سبک زندگی اسلامی- ایرانی, انسجام زناشویی, رضایت زناشویی و سلامت روان
    Mahmoud Goudarzi, sahar rezaie
    Introduction

    Islamic-Iranian lifestyle is a type of lifestyle that is based on the fusion of two Iranian-Islamic cultures and living according to their views of Islam and being Iranian.

    Objective

    The aim of this study was to determine the effectiveness of Iranian Islamic lifestyle on cohesion, marital satisfaction and family mental health in coronary crisis.

    Method

    The method of the present study is quasi-experimental pre-test-post-test with a control group. The statistical population was the staff of Kermanshah University of Medical Sciences. 40 married employees of Kermanshah University of Medical Sciences were targeted by the Islamic-Iranian lifestyle questionnaires of Lali et al. (2011), Flensberg et al. (2006), Inrich marital satisfaction and Goldenberg questionnaire. Participants in two The experimental group (20 people) and the control group (20 people) were assigned. The experimental group was trained in the Islamic-Iranian lifestyle training protocol online for 10 hours in a virtual one-hour session, then the two groups were tested.

    Results

    The results showed that there was a difference between the Islamic-Iranian lifestyle. There is a significant relationship with marital cohesion, marital satisfaction and mental health and

    conclusion

    Islamic-Iranian lifestyle is effective on marital cohesion, marital satisfaction and mental health.

    Keywords: Islamic-Iranian lifestyle, marital cohesion, marital satisfaction, mental health
  • سحر رضایی، احمد اصغری*، شاهین حسن پور، فرنوش ارفعی
    هدف

    هدف از مطالعه حاضر اثرات ضد دردی تستوسترون و تاثیر متقابل آن با گیرنده های اوپیوییدی، گاباارژیک و دوپامینرژیک در موش صحرایی نر متعاقب لیگاتور عصب سیاتیک بود.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه 170 موش صحرایی نر بالغ متعاقب لیگاتور عصب سیاتیک به طور تصادفی در 4 گروه آزمایش قرار گرفتند. در آزمایش 1 ، به حیوانات بواسطه سرم فیزیولوژی، تستوسترون (10 و 15 میلی گرم در کیلوگرم) ، مورفین (5 میلی گرم در کیلوگرم) تزریق شدند و 30 دقیقه بعد تزریق فرمالین به سطح کف پای راست انجام شد. در آزمایش 2 ، سرم فیزیولوژی، تستوسترون (15 میلی گرم در کیلوگرم) ، نالوکسان (2 میلی گرم در کیلوگرم) و تستوسترون (15 میلی گرم در کیلوگرم) + نالوکسان (2 میلی گرم در کیلوگرم) تزریق شد. در آزمایشات 3 و 4 فلومازنیل (5 میلی گرم در کیلوگرم) و یوهیمبین (2 میلی گرم در کیلوگرم) به جای نالوکسان تزریق شد. سپس زمان صرف لیسیدن پنجه در مرحله اول و دوم پس از تزریق فرمالین تعیین شد.

    نتایج

    براسا یافته ها، تزریق تستوسترون به روش وابسته به دوز باعث کاهش زمان لیسیدن و گاز گرفتن در پنجه در مقایسه با گروه کنترل شد (05/0 < p). پیش تزریق نالوکسان یا فلومازنیل به طور قابل توجهی اثر ضد درد تستوسترون را کاهش داد (05/0 <p). پیش تزریق با یوهیمبین به طور قابل توجهی اثر ضد درد تستوسترون را افزایش داد (05/0 <p) .

    نتیجه گیری نهایی

     نتایج نشان دهنده این است که تستوسترون دارای فعالیت ضد دردی بوده و این اثرات از طریق گیرنده های اوپیوییدی، گابارژیک و دوپامینرژیک در موش نر متعاقب لیگاتور به عصب سیاتیک انجام می شود.

    کلید واژگان: ضددرد, دوپامینرژیک, عصب سیاتیک, تستوسترون, موش صحرایی
    Sahar Rezaei, Ahmad Asghari *, Shahin Hassanpour, Farnoosh Arfaei
    BACKGROUND

    Neuropathic pain is a chronic condition which is mediated by complex mechanisms exerted by the release of nerve neurotransmitter. A correlation exists between the sex hormones and neuropathic pain, however many aspects of this correlation still remain unclear.

    OBJECTIVES

    The aim of the current study was to determine the anti-nociceptive activity of testosterone and its interaction with the opioidergic, GABAergic, and dopaminergic receptors in sciatic nerve-ligated male rats.

    METHODS

    In this study, 170 adult male rats were randomly allocated into the 4 experimental groups following the sciatic nerve ligation. In the experimental group 1, the animals were injected intraperitoneally (i.p.) with saline, testosterone (10 and 15 mg/kg), and morphine (5 mg/kg), and 30 minutes later with formalin into the plantar surface of the right paw. In the experimental group 2, the animals were injected with saline, testosterone (15 mg/kg), nalox-one (2 mg/kg), and testosterone (15 mg/kg)+naloxone (2 mg/kg). In the groups 3 and 4, flumazenil (5 mg/kg) and yohimbine (2 mg/kg) were injected instead of naloxone. Then, the time spent for paw licking was monitored for the first and second phases after the formalin injection.

    RESULTS

    According to the results, the injection of testosterone in a dose dependent manner decreased the time of licking and biting in the injected paw compared to the control group (P<0.05). Likewise, pretreatment with na-loxone or flumazenil significantly decreased the anti-nociceptive effect of testosterone (P<0.05). While pretreatment with yohimbine significantly increased the anti-nociceptive effect of testosterone (P<0.05).

    CONCLUSIONS

    These results suggested testosterone has an anti-nociceptive activity and this effect is mediated by the opioidergic, GABAergic, and dopaminergic receptors in the sciatic nerve-ligated male rat.

    Keywords: Anti-nociceptive, Dopaminergic, GABAergic, rat, Sciatic nerve injury, Testosterone
  • محمود گودرزی، سحر رضایی

    پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس اثرات روانی و اجتماعی ناشی از فاصله گذاری اجتماعی  کوید19  انجام شد. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی-داده بنیاد (روش آمیخته کمی و کیفی) میباشد. جامعه آماری بخش کیفی صاحبنظران روانشناسان، مشاوران کادر مشغول در بیمارستان میباشد. در بخش کمی نیز جامعه شامل کلیه خانواده های پرستاران بیمارستان های دولتی شهر کرمانشاه در سال 1400-1399 میباشند که  تعداد آنها بیش از 500 نفر می باشد. حجم نمونه در روش کیفی برای به دست آوردن شاخص ها از صاحبنظران روانپزشکی، مشاوره و راهنمایی بیمارستانها به تعداد 20 نفر انتخاب شد و نظرخواهی شد. حجم نمونه در بخش کمی برای پر کردن پرسشنامه برای سنجش اعتباریابی پرسشنامه از 380پرستاریکه تحت تاثیر پیامدهای روانی فاصله گذاری اجتماعی در وضعیت دشوار کووید-19 بوده اند. برای بررسی اعتبار سازه نیاز به اجرای تحلیل عاملی بود ساخت ابزار از طریق مصاحبه و سپس کدگذاری و تحلیل مصاحبه ها و بر اساس مولفه های استخراج شده از مصاحبه ها، ابزاری متناسب با بافت ایرانی برای اندازه گیری تاثیر فاصله اجتماعی تنظیم شد. تعداد 16 سوال برای اندازه گیری چهار مولفه انسجام خانواده، تعارض زناشویی، اضطراب و ترس تهیه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و با استفاده از نرم افزار آماری وایرماکس استفاده شد. نتایج نشان داد مقادیر جاصل از آزمون KMO نشان داد و میتوان داده ها را به یک سری مولفه پنهان (مکنون) زیربنایی و بنیادی تقلیل داد. نتیجه آزمون بارتلت نشان داد همبستگی بین گویه ها، ماتریس همسانی و واحد نمیباشد؛ یعنی از یک طرف بین گویه های داخل هر مولفه همبستگی بالایی وجود دارد و از طرف دیگر بین گویه های یک مولفه با گویه های مولفه دیگر، هیچگونه همبستگی مشاهده نمیشود. نتایج حاکی از ان بود مجموع مولفه‌های استخراج شده توانسته‌اند به میزان مطلوبی تغییرات هر گویه را تبیین کنند. سهم هر مولفه در تبیین واریانس پرسشنامه به صورت نزولی میباشد. مولفه اول بیشترین سهم (950/9) درصد با مقدار ویژه (971/3) و مولفه سوم کمترین سهم یعنی (609/8) درصد با مقدار ویژه (616/3) را در تبیین واریانس 17 گویه داشتند. سهم تبیین برای مولفه دوم (698/8) درصد با مقدار ویژه (677/3)، سهم تبیین برای مولفه دوم برابر با (698/8) با مقدار ویژه (677/3) بود. پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ 86/0 محاسبه شد.

    کلید واژگان: اثرات روانی و اجتماعی, فاصله گذاری اجتماعی, کووید 19
  • سمیه جهانگیری، سحر رضایی

    تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس از آزمون با پیگیری گروه کنترل است. جهت جمع آوری اطلاعات این پژوهش از روش های مطالعه کتابخانه ای به‌منظور گردآوری مبانی نظری و پیشینه تجربی پژوهش استفاده خواهد شد. جهت جمع آوری داده های مورد نیاز از نمونه مورد مطالعه از روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه می باشد. پروتکل درمانی رویکرد زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004)، جلسه درمانی و شفقت برخود گیلبرت 2009) بود. ابزارهای پژوهش شامل تمایز یافتگی خود، صمیمیت جنسی، پرسشنامه تعارضات زناشویی بود.  جامعه آماری کلیه زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر کرمانشاه در سال 1399 خواهد بود. نمونه آماری شامل 30 نفر از زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی خواهد بود که به روش نمونه گیری در دسترس از بین زنان مراجعه کننده به دفاتر مشاوره و راهنمایی خانواده شهر کرمانشاه بود. بعد از جلسات پرسشنامه های تعارضات زناشویی، صمیمیت زناشویی و تمایزیافتگی به آنان به عنوان پس از آزمون داده خواهد شد و بعد از گردآوری اطلاعات مورد نظر مورد تجزیه و تحلیل خواهند گرفت. برای جمع آوری داده های پژوهش پس از گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و یافته های پژوهش از بررسی سوالات و فرضیه های پژوهش به کمک نرم افزار آماری spss نسخه 24 و با استفاده از شاخصهای توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل خواهد شد. نتایج نشان داده است که با کنترل نمرات پس آزمون و پیگیری گروه های آزمایش به طور معنادار از گروه کنترل بالاتر بوده و این اثربخشی در طول زمان ماندگار است.

    کلید واژگان: رویکرد زوج درمانی هیجان مدار, شفقت برخود, تعارضات زناشویی, تمایزیافتگی خود, صمیمت جنسی
  • سحر رضایی*، سعید نادری، پیمان کرمی، فرزاد هوشیار
    وجود اطلاعات مربوط به پراکنش جغرافیایی و انتخاب زیستگاه، هسته مرکزی حفاظت و مدیریت گونه های تهدید شده است. تجزیه و تخریب زیستگاه از تهدیدات مهم تنوع زیستی محسوب می شود. بدین منظور، آگاهی از نیاز های زیستی و شناسایی زیستگاه مطلوب گراز نقش مهمی در اتخاذ شیوه های مدیریتی گونه و زیستگاه دارد. هدف از مطالعه حاضر، مدلسازی مطلوبیت زیستگاه گراز در پناهگاه حیات وحش جاسب و تعیین مهم ترین فاکتور های محیطی موثر بر انتخاب زیستگاه گونه می باشد. مطالعه حاضر در یک دوره یک ساله در 4 فصل مختلف سال صورت گرفته است. بدین منظور، از مدل تحلیل عامل آشیان بوم شناختی (ENFA) و نرم افزار بایومپر استفاده شد. لایه های اطلاعاتی به کار برده شده به عنوان متغیر های موثر بر روی حضور گونه شامل شیب، جهت، ارتفاع، فاصله از چشمه، فاصله از روستا، فاصله از قنات، فاصله از جاده، شاخص پوشش گیاهی، تیپ پوشش گیاهی، کاربری اراضی و فاصله تا توسعه انسانی، بوده است. نتایج حاصل از تحلیل عامل آشیان بوم شناختی نشان داد، مقادیر شاخص بویس برای الگوریتم میانگین میانه، میانگین هندسی فاصله، میانگین هارمونیک و حداقل فاصله در طول چهار فصل (بهار، تابستان، پاییز و زمستان) و بازه یک ساله کم است. بر اساس مقادیر شاخص بویس می توان نتیجه گیری کرد، صحت نقشه های تولیدی چندان مناسب نمی باشد. دلیل این امر بالا بودن واریانس مدل می باشد که نشان دهنده پایین بودن دقت مدل و قدرت پیش بینی پایین مدل است. بنابراین، مدل تحلیل عامل آشیان بوم شناختی برای زیستگاه های با کیفیت پایین و مقیاس کم، قابلیت کمتری دارد. از این رو تحلیل عامل آشیان بوم شناختی روش مناسبی به منظور مطالعه زیستگاه انتخابی گراز در پناهگاه حیات وحش جاسب نمی باشد. لذا شناسایی توزیع و پراکندگی گونه گراز در پناهگاه حیات وحش جاسب به عنوان یک راهگشا، برای مدیران و کارشناسان محیط زیست و کشاورزان به منظور رسیدن به یک تصمیم مدیریتی کار آمد جهت کاهش تضاد و همچنین شناسایی مناطقی که ریسک خسارت در آن ها بالاست و باید در اولویت حفاظتی باشند، نقش دارد.
    کلید واژگان: خوک وحشی (Sus scrofa), پناهگاه حیات وحش جاسب, مطلوبیت زیستگاه, تحلیل عامل آشیان بوم شناختی
    Sahar Rezaei *, Saeid Nadert, Peyman Karami, Farzad Hoshyar
    The information about the geographical distribution and habitat selection is the core of the conservation and management of threatened species. Habitat destruction is one of the major threats to biodiversity. Therefore, knowledge of the need for biological and identify favorable habitats for wild boar have very important role in the way of habitat species management. This study is going to model the habitat of wild boar in Jassib wildlife sanctuary and determine the most important environmental factors affecting the choice of species-habitat. The provided survey has conducted in one-year period in four different seasons of the year. So Ecological Niche Factor Analysis (ENFA) and software Bayvmpr was used. Information layers used as effective variables on the species consisted of, slope, aspect, elevation, distance from the source, the distance from the village, away from canals, roads, vegetation index, vegetation type, land use and distance to human development, respectively. The results of the analysis showed that ecological niche factor, Boyce index values for average algorithm median, mean geometric distance, the harmonic mean and minimum distance during four seasons (spring, summer, autumn and winter) and a one-year period is not really enough. Boyce can be concluded based on index values; the accuracy is not very good production. The reason for this variance is high, indicating low precision and low predictive power of the model. Based on index values of Boyce it can be concluded that the accuracy production is not very good. The reason is for the higher variance which indicating lower precision predictive power of the model. Thus, ecological niche factor analysis model is less functional due to low quality and small-scale habitats. The ecological niche factor analysis is not a good way to study the habitat of Jassib hogs Wildlife. Therefore, identification of species distribution and dispersion of wild boar in Jassib wildlife sanctuary have paly important role as a facilitator for executives and environmental experts and farmers in order to achieve an efficient management to reduce conflict as well as identify areas that are at high risk damage and their protection must be in a priority as well.
    Keywords: Wild boar (Sus scrofa), Jassib Wildlife Sanctuary, Habitat Utility, Ecological niche factor analysis
  • ولی دلوجی*، نسیم رحیمی، سحر رضایی، علیرضا سوری

    لایه های مختلف اکسید روی و اکسید روی تزریق شده با آلومینیوم با استفاده از روش کندوپاش مغناطیسی با فرکانس رادیویی در دمای اتاق بر روی لایه های شیشه ای ساخته شدند. لایه ها در یک کوره الکتریکی با حضور گاز آرگون در سه دمای مختلف 400، 500 و 600 درجه سانتی بازپخت شدند. مقدار چگالی اپتیکی اکسید روی نسبت به اکسید روی تزریق شده با آلومینیوم بیشتر است. مقادیر اندازه عرضی نانو ذرات برای لایه های اکسید روی با افزایش دمای بازپخت، افزایش یافتند.  لایه های اکسید روی بازپخت شده در دمای 400 درجه سانتی گراد دارای کمترین مقدار اندازه عرضی نانو ذرات در حدود 59/22 نانومتر هستند. لایه های اکسید روی تزریق شده با آلومینیوم و بازپخت شده در دمای 600 درجه سانتی گراد دارای بیشترین مقدار اندازه عرضی نانو ذرات در حدود 41/34 نانومتر هستند. تغییرات ارتفاع سطح روبش شده لایه ها نشان دادند که لایه  اکسید روی در دمای اتاق دارای یک جهش تند 25 نانومتر می باشد. همچنین لایه اکسید روی تزریق شده با آلومینیوم در دمای 600 درجه سانتی گراد دارای فراز و نشیب کمتری نسبت به بقیه دماها دارا می باشد و ارتفاع حول 6 نانومتر است. باافزایش دمای بازپخت مقادیر ابعاد فراکتالی لایه های اکسید روی کاهش می یابد.

    کلید واژگان: ابعاد فراکتال, خواص ساختاری, اندازه عرضی نانو ذرات, توپوگرافی سطح لایه ها, چگالی اپتیکی, منطقه تحمل

    The ZnO films and ZnO films doped with Al were deposited on glass substrates by radio frequency magnetron sputtering at room temperature. Films were annealed in an electrical furnace with Ar atmosphere at three different temperatures 400, 500, and 600 oC. The values of optical density of ZnO films were greater than respect to ZnO films doped with Al. With increasing annealing temperature, the lateral size values of nanoparticles for ZnO films were increased. The ZnO films annealed at 400 ⁰C have minimum value of the nanoparticles lateral size in about of 22.59 nm.  The ZnO films doped with Al and annealed at 600 ⁰C have maximum value of the nanoparticles lateral size in about of 22.59 nm.  Changes in the height of the scanned surface of the layers indicated that the zinc oxide film has a sharp jump of 25nm at room temperature. Also, the ZnO films doped with aluminum at 600 °C have less ups and downs than other temperatures and the height is around 6 nm. With increasing the annealing temperature, the fractal dimensions’ values of the zinc oxide films were decreased.

    Keywords: fractal dimension, structural properties, lateral size, optical density, bearing area
  • لیلا نعمتی *، خدیجه صاحب، سحر رضایی

    با توجه به هدف مقایسه اثربخشی درمان وابسته به پذیرش و تعهد با درمان وجودی اصلاح روابط فرازناشویی، پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا از نوع آزمایشی دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل می باشد. جامعه آماری افراد دارای تجربه رفتار فرازناشویی مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهر کرمانشاه در طی یک سال جاری می باشد. حجم نمونه بر اساس روش نمونه در دسترس به صورت تصادفی60 نفر انتخاب شد. این طرح در دو گروه که یک گروه از روش درمانی پذیرش و تعهد بهره مند می شود و گروه دیگر از روش درمانی رویکرد وجودی (قبل از اجرای آموزشها از آنان پس از آزمون گرفته می شود که این دو گروه بعد از آموزش های لازم در آخر اثربخشی آنان در افراد مورد مقایسه و بعد پس آزمون اجرا گردید. پروتکل-درمانی شامل روش درمانی پذیرش و تعهد و درمانی وجودی میباشد. ابزار پژوهش پرسشنامه روابط زناشویی مارک واتلی (2006) بود. برای تحلیل داده ها از شاخصهای توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد اثربخشی درمان وابسته به پذیرش و تعهد با درمان وجودی بر اصلاح روابط فرازناشویی اثربخش بودند و قدرت اصلاح را داشتند.

    کلید واژگان: درمان وابسته به پذیرش و تعهد, درمان وجودی اصلاح, رفتار فرازناشویی
  • حسنا محمدی، دکتر محمود گودرزی *، سحر رضایی

    پژوهش با هدف پیش بینی تعهد زناشویی براساس باورهای ارتباطی‌ و طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی الگوهای ارتباطی زوجین ‌و رضایت جنسی و سبکهای حل تعارض دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور کرمانشاه انجام گرفته است. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور کرمانشاه با بیش از 5 سال سابقه زندگی زناشویی خواهند. حجم نمونه به روش نمونه گیری در دسترس 300 نفر انتخاب گردید. ابزار های پژوهش شامل پرسشنامه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (1988)، پرسشنامه باورهای ارتباطی آیدلسن و اپستین (1981)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی کریستنسن و ساالوی (1984)، پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1988)، پرسشنامه سبکهای حل تعارض رحیم (1983) بود. پایایی پرسشنامه ها از طریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 81/0، 80/0، 83/0، 89/0، 90/0 92/0 محاسبه شد. یافته ها حاکی از آن بود که باورهای ارتباطی‌ و طرحواره های ناسازگار اولیه بر تعهد زناشویی اثر مستقیم و با نقش میانجی الگوهای ارتباطی زوجین ‌و رضایت جنسی و سبکهای حل تعارض دانشجویان متاهل دانشگاه پیام نور کرمانشاه اثر غیر مستقیم دارد.

    کلید واژگان: باورهای ارتباطی, طرحواره های ناسازگار اولیه, الگوهای ارتباطی زوجین, رضایت جنسی, سبکهای حل تعارض
  • مریم رضایی، سحر رضایی*

    با توجه به اینکه هدف پژوهش حاضر پیش بینی طلاق عاطفی براساس سبک های دلبستگی، صمیمیت زناشویی و هوش هیجانی می باشد روش پژوهش با در نظر گرفتن هدف کاربردی و شیوه اجرا از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوجین مراجعه کننده به دادگاه های طلاق و مراکز مشاوره در کلانتری ها شهرستان کرمانشاه تشکیل می دهند که نمونه ای به تعداد 200 نفر با استفاده از نمونه گیری دردسترس انتخاب گردید. شرکت کنندگان به پرسشنامه های سبک های دلبستگی  AAIو طلاق عاطفی گاتمن و هوش هیجانی سیبریاشرینگ و صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون پاسخ دادند. داده های دریافتی توسط ضریب همبستگی و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار آماری SPSS19 مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل داده ها نشان داد که بین هوش هیجانی و طلاق عاطفی در سطح (01/0>P) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد. و نیز بین سبک های دلبستگی زوجین و طلاق عاطفی در سطح (01/0>P) و صمیمیت زناشویی با طلاق عاطفی در سطح (05/0>P) رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای پیش بین (صمیمیت، هوش هیجانی و سبک دلبستگی) به طور همزمان توانسته اند 45 درصد از واریانس طلاق عاطفی را در شرکت کنندگان در پژوهش را پیش بینی و تبیین نمایند.

    کلید واژگان: طلاق عاطفی, سبک های دلبستگی, هوش هیجانی, صمیمیت زناشویی
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • سحر رضایی
    سحر رضایی

  • دکتر سحر رضایی
    دکتر سحر رضایی
    دانشجوی دکتری مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی سنندج
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال