سعید حیدری کشل
-
سابقه و هدف
سلول های بنیادی خونساز خون بند ناف،دارای توانایی های بالقوه زیادی جهت درمان بیماری های هماتولوژیکی و غیر هماتولوژیکی می باشند. آگاهی از بیولوژی ، خود نوسازی ، لانه گزینی ، تکثیر ، ذخیره سازی و پیوند سلول های بنیادی خونساز خون بند ناف، می تواند منجر به استفاده بهینه از این سلول ها گردد.
مواد و روش هادر این مطالعه مروری، جهت بررسی پیشرفت ها و چالش های موجود در بانک های خون سلول های بنیادی بند ناف، روش های تکثیر، ذخیره سازی، لانه گزینی و پیوند با استفاده از کلید واژه های خون بند ناف، سلول های بنیادی خونساز و بانک سلول های بنیادی به جستجوی منابع در پایگاه اطلاعاتیMed Pubدر بازه زمانی 2000 تا 2020 پرداخته شد.
یافته هابا گذشت زمان، پیشرفت های زیادی در زمینه بیولوژی، تکثیر، ذخیره سازی و پیوند سلول های خونساز بند ناف توسط محققان در سراسر دنیا ایجاد شده است و به موازات آن بانک های خون خصوصی و دولتی در سراسر دنیا گسترش و توسعه پیدا کرده اند. با وجود این پیشرفت ها، هم چنان چالش هایی جهت استفاده بهینه از این سلول ها وجود دارد.
نتیجه گیریافزایش آگاهی ما نسبت به دستاورد ها و کاستی های موجود در زمینه سلول های بنیادی خونساز خون بند ناف می تواند منجر به شکل گیری راه کار های جدید و انجام مطالعه های بیشتر جهت استفاده بهینه از سلول های بنیادی خونساز خون بند ناف گردد.
کلید واژگان: خون بند ناف, سلول بنیادی خونساز, پیوندBackground and ObjectivesUmbilical cord blood hematopoietic stem cells (UCB-HSCs) have high potential capabilities in the treatment of hematological and non-hematological disorders. Awareness of biology, self-renewal, homing, expansion, storage, and transplantation can lead to optimal use of these cells.
Materials and MethodsIn this Review article in order to investigate the advances and challenges in cord blood banks, the expansion, storage, homing and transplantation of umbilical cord blood stem cells, we used key words like umbilical cord blood, hematopoietic stem cells and stem cell banks for searching published articles in the PubMed database during 2000 to 2020.
ResultsOver time, many advances in biology, expansion, storage, and transplantation of cord blood cells have been made by researchers around the world with a growth in the number of private and public cord blood banks in parallel. Despite these advances, there are still challenges to the optimal use of these cells.
Conclusions :
Increasing our awareness about the achievements and shortcomings in the area of UCB-HSCs, can lead to the formation of new strategies and further studies for the optimal use of these cells.
Keywords: Umbilical Cord Blood, Hematopoietic Stem Cells, Transplantation -
هدفمقایسه اثر آدیپونکتین (Adiponectin) با بواسیزوماب(Bevacizumab) در کاهش نورگ زایی قرنیه.
روش پژوهش: این مطالعه بر روی 40 چشم از 20 خرگوش نر آلبینو نیوزیلندی صورت گرفت. القای نورگ زایی قرنیه به وسیله یک بخیه سیلک 0-7 به طول 2 میلی متر و به فاصله 1 میلی متر از لیمبوس انجام شد. خرگوش ها به طور تصادفی به دو گروه ده تایی تقسیم شدند. برای چشم راست هر دو گروه از قطره آدیپونکتین و برای چشم چپ، در گروه اول قطره اشک مصنوعی و گروه دوم قطره بواسیزوماب استفاده شد. این درمان تا 14 روز ادامه یافت و خرگوش ها به طور منظم پی گیری شدند. در هر معاینه، تصویربرداری دیجیتال قرنیه صورت گرفت و پیشروی عروق به داخل قرنیه از لحاظ طول و سطح، اندازه گیری شد.یافته هادر پایان 14 روز، طول پیشروی عروق در خرگوش های درمان شده با آدیپونکتین از 32/0±123/2 میلی متر (قبل از درمان) به 458/0±887/0 میلی متر (بعد از درمان) کاهش یافت که معادل 98/19±68/57 درصد (51/0±24/1 میلی متر) کاهش بود (001/0P<). در مقایسه آدیپونکتین با بواسیزوماب، طول پیشروی عروق به ترتیب 98/19±68/57 و 17/27±49/42 درصد کاهش نشان داد (527/0P=). هم چنین در پایان 14 روز میانگین مساحت عروق در هر دو گروه درمان شده با آدیپونکتین از 50/1±02/5 میلی متر مربع به 75/0±40/1 میلی متر مربع کاهش یافت که معادل 76/17±64/70 درصد (57/1±63/3 میلی متر مربع) کاهش بود (001/0P<). در مقایسه آدیپونکتین با گروه درمان شده با بواسیزوماب، مساحت پیشروی عروق به ترتیب 76/17±64/70 درصد و 23/19±24/48 درصد کاهش نشان داد (013/0P=).نتیجه گیریآدیپونکتین به طور قابل توجهی باعث کاهش نورگ زایی قرنیه می شود و تاثیر آن حداقل مشابه بواسیزوماب می باشد.PurposeTo compare the effect of adiponectin versus bevacizumab on reducing corneal neovascularizationMethodsThis study was performed on 40 eyes of 20 New Zealand Albino male rabbits. Corneal neovascularization was induced by a 7-0 silk suture 2mm long and 1 mm away from the limbus. Rabbits were randomly divided into two groups of ten. In the first group, adiponectin eye drop and artificial tears were administered in the right and left eyes, respectively. In the second group, adiponectin eye drop was applied in the right eye and bevacizumab eye drop was used in the left eye for 14 days. The rabbits were examined regularly. Imaging was performed at each visit. The area of corneal vascularization and the length of vessels were measured and compared.ResultsAt the end of 14 days, the average length of vessels in the rabbits treated with adiponectin decreased from 2.12 ± 0.32 mm to 0.89 ± 0.46 mm, (57.68 ± 19.98% decrease ;1.24 ± 0.51mm) (PConclusionThe results of this study suggest that adiponectin can potentially decrease youn corneal neovascularization. Its effect seems to be at least comparable to bevacizumab.Keywords: Adiponectin, Bevacizumab, Corneal Neovascularization -
هدفطراحی داربست نانوفیبری پلی کاپرولاکتون برای کشت، تکثیر و تمایز سلول های بنیادی لیمبوس که می تواند یک جایگزین برای غشای آمنیوتیک انسانی باشد.
روش پژوهش: سلول های بنیادی لیمبوس انسان جهت ارزیابی زیست سازگاری (شبکه نانوفیبری، غشای آمنیوتیک انسانی) بر اساس فنوتیپ، قابلیت زنده ماندن، تکثیر و توانایی چسبندگی استفاده شده اند.یافته هانتایج زیست سازگاری بر این نکته دلالت داشت که همه بسترها از سازگاری بافتی بالایی برخوردار بودند. تجزیه و تحلیل میکروسکوپی نشان داد که سلول ها به داخل نانوفیبرها نفوذ یافته و به طور قابل توجهی باعث تشکیل ساختار سه بعدی سلول های اپی تلیوم قرنیه شدند که در دو هفته، ماندگاری زیستی خوبی را نشان دادند. نتایج ایمونوسایتوشیمی و Real Time PCR تفاوتی بین بیان رشد سلول های بنیادی قرنیه روی بسترهای نانوفیبری و رشد روی غشای آمنیوتیک را نشان نداد.نتیجه گیریبسترهای پلیمری نانوفیبری الکتروریسی شده یک محیط حمایتی برای سلول های بنیادی لیمبوس و هم چنین حامل جایگزین مناسب به جای غشای آمنیوتیک برای تولید بافت سطحی چشم می باشند.PurposeTo develop a nanofibrous polycaprolacton (PCL) substrate for limbal stem cell (LSC) expansion that can serve as a potential alternative substrate to replace human amniotic membrane.MethodsThe human Limbal stem cells (LSCs) were used to evaluate the biocompatibility of substrates (nanofibrous scaffold, and human amniotic membrane) regarding cellular phenotypic profile, viability, proliferation, and attachment ability.ResultsBiocompatibility results indicated that the substrates were highly biocompatible, as LSCs could favorably attach and proliferate on the nanofibrous surface. Microscopic figures showed that the human LSCs were firmly anchored to the substrates and were able to retain a normal corneal stem cell phenotype. Microscopic analyses illustrated that cells infiltrated the nanofibers and successfully formed a three-dimensional corneal epithelium, which was viable for two weeks. Immunocytochemistry (ICC) and real timePCR results revealed no change in the expression profile of LSCs grown on nanofibrous substrate when compared to those grown on human amniotic membrane.ConclusionElectrospun nanofibrous PCL substrate provides not only a milieu supporting LSCs expansion, but also serves as a useful alternative carrier for ocular surface tissue engineering and could be used as an alternative substrate to human amniotic membrane.Keywords: Cornea, Epithelial Cells, Limbal Stem Cell, Nanofibrous Scaffold, Polycaprolactone -
هدفکشت و بررسی ماهیت سلولی و مولکولی سلول های بنیادی چربی اربیت و مقایسه آن با سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان و سلول های بنیادی چربی شکمی.
روش پژوهش: جداسازی سلول های بنیادی از چربی اربیت، چربی شکمی و آسپیره مغز استخوان انجام پذیرفت. آنالیز فلوسیتومتری برای مارکرهای سطحی اختصاصی سلول های بنیادی، بررسی توانمندی تمایزی آن ها به رده های سلولی استئوبلاست و آدیپوسیت، بررسی میزان تکثیر آن ها با استفاده از تست MTT و ارزیابی میزان بیان ژن های پلوریپوتنسی با استفاده از Real-Time PCR صورت گرفت. ارزیابی قابلیت ترمیم نیز با آزمون های آزمایشگاهی ترمیم و توانایی بیان مارکرهای اپی تلیالی نیز با آزمایش های هم جوارسازی با هوا انجام شد.یافته هانتایج فلوسیتومتری نشان داد که مارکرهای 105CD، 90CD، 73CD، 44CD، 166CD در سلول های بنیادی اربیت (OFSCs) همانند سلول های بنیادی مغز استخوان (MSCs) و چربی شکمی (ASCs) دارای بیان مثبت و مارکرهای 133CD، 34CD، 45CD، 31CD منفی بودند. تمایز به رده های سلولی آدیپوسیت و استئوبلاست در هر سه گروه دیده شد. در نتایج ترمیم آزمایشگاهی، سلول های OFSC در مقایسه با دو گروه دیگر با سرعت بالاتری ترمیم شدند. پس از هم جوارسازی با هوا، فقط در گروه OFSC مارکرهای اپی تلیال 3KRT، 12KRT و کانکسین 43 مثبت بودند.نتیجه گیریسلول های بنیادی چربی اربیت با منشاء اکتودرم توانایی بالایی در تکثیر و تمایز دارند. با توجه به امکان بیان مارکرهای اپی تلیالی و پتانسیل ترمیمی مناسب و هم چنین موضع قرارگیری آن در مجاورت چشم، شاید بتوان از این سلول ها در ترمیم نقائص پایدار اپی تلیوم قرنیه استفاده نمود.
PurposeTo separate and characterize orbital fat-derived stem cells (OFSCs) and compare its cellular and molecular properties with those of bone marrow-derived mesenchymal stem cells (MSCs) and adipose-derived stem cells (ASCs).MethodsStem cells from orbital fat, abdominal fat and bone marrow aspirates have been isolated. We assessed stem cell specific cell surface markers using cytometry, osteoblast and adipocyte differentiation potential using special stains, and cellular proliferation rate using MTT test and expression of pleuripotency genes by Real-Time polymerase chain reaction (PCR). We also assayed wound healing using a scratch test and expression of corneal epithelial specific cell markers using an air lifting test.ResultsResults of flow cytometry showed that OFSCs were positive for CD105, CD90, CD44, CD166 and CD73 and negative for CD34, CD45, CD31 and CD133, similar to MSCs and ASCs. Differentiation to osteoblast and adipocyte was observed in all groups. OFSCs healed more rapidly as compared to MSCs and ASCs. Only OFSCs expressed epithelial markers KRT3, KRT12 and Connexin43 after air lifting.ConclusionOrbital fat-derived stem cells had a high capability of proliferation and differentiation. Given the possibility of expression of epithelial markers and the potential of regeneration as well as its close location to the eye, these cells can be considered for cell therapy to treat persistent corneal epithelial defects.Keywords: Adipose, derived Stem Cell, Bone Marrow, derived Mesenchymal Stem Cell, Orbital Fat, derived Stem Cell -
سابقه و هدفسلول های بنیادی انسانی در بالغین، فاقد خصوصیات اختصاصی بافت هستند و در سلول درمانی و مهندسی بافت از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشند. در تحقیق حاضر، سلول های بنیادی از بافت اندومتر تخلیص و به منظور تعیین ماهیت با سلول های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان مورد مقایسه قرار گرفت.مواد و روش هادر یک مطالعه تجربی 5 نمونه بافت اندومتر و آسپیره خون مغز استخوان از اهداکنندگان سالم، با کسب رضایت آگاهانه توسط متخصصین مربوطه گرفته شد. پس از جداسازی و گذشت سه پاساژ، برای مارکرهای سطحی ویژه سلول بنیادی، CD45، CD34، CD146، CD105، CD73، CD133 و CD90 با استفاده از روش فلوسیتومتری مورد مقایسه قرار گرفتند. آنالیز کاریوتایپ نیز برای سلول های بنیادی اندومتر انجام پذیرفت.یافته هادر آنالیز فلوسیتومتری سلول های چسبنده، میزان بیان مثبت مارکرهای بنیادی سطحی: 9/0%: CD34، 8/95% CD90:، 3/98% CD105:، 4/1% CD133، 84% CD44:، 96% CD73:، 1/1% CD45: و 3/59% CD146: را شامل می شدند و این در حالی بود که در سلول های بنیادی مزانشیمال خون مغز استخوان، میزان بیان مارکرهای 3/0% CD45:، 13% CD146:، 3/89% CD44:، 9/97% CD73:، 5/0% CD34:، 4/98% CD90:، 6/98% CD105: و 6/0% CD133: بود. مورفولوژی سلول های اندومتریال، شبیه سلول های مزانشیمی و به حالت دوکی فرم بوده و دارای کاریوتایپ 46XX طبیعی بودند.نتیجه گیریسلول های بنیادی جداسازی شده از بافت اندومتریال، دارای جمعیت ناهمگونی از سلول ها بوده و سلول های بنیادی جداسازی شده دارای سطوح بالایی از بیان مارکر سطحی ویژه سلول های بنیادی، خصوصا منشاء مزودرم می باشند.
کلید واژگان: اندومتر, سلول های بنیادی بالغ, فلوسیتومتریBackground And ObjectivesStem cells are undifferentiated cells able to self-renew as well as to produce more differentiated daughter cells. In this study, stem cells were isolated from the endometrium and were then compared with the mesenchymal stem cells for their nature to be determined.Materials And MethodsEndometrial samples from healthy donors with informed consent after laparoscopy were collected by a gynecologist. The bone marrow samples were aspirated from femur by a hematologist. At least 5 mL of blood was removed and the tissue is at least one square centimeter. After three successive passages, the stem cell surface markers of CD90, CD105, CD146, CD34, CD73, CD44, CD133, and CD45 were analyzed using flowcytometry. The karyotype analysis was also performed for the adherent cells.ResultsEndometrial stem cells were successfully isolated from the five samples. Adherent cells in flowcytometric analysis showed the positive expression of surface markers to be CD146: 59.3%, CD105: 98.3%, CD90: 95.8%, CD34: 0.9%, CD 45: 1.1%, CD73: 96%, CD44: 84%, and CD133: 1.4% while in bone marrow mesenchymal stem cells the expression of markers were CD105: 98.6%, CD90: 98.4%, CD34: 0.5%, CD73: 97.9%, CD44: 89.3%, CD146:13%, CD45: 0.3%, and CD133: 0.6%. The morphology of endometrial cells, spindle-like mesenchymal cells, the mode of application, and 44XX karyotype were normal.ConclusionsStem cells isolated from the endometrial tissue had a heterogeneous population of the cells and high levels of expression of specific surface markers of stem cells especially the mesoderm lineage.Keywords: Endometrium, Adult Stem Cells, Flow Cytometry -
هدفمعرفی لایه تغذیه کننده نوینی با منشا انسانی به منظور تسهیل کشت سلول های بنیادی.
روش پژوهش: سلول های بنیادی سوماتیک خون بندناف از مادران با دوران کامل بارداری جداسازی شد. بیان نشانگرهای سطحی سلول بنیادی نظیر CD105،CD90، CD73، CD44،CD34،CD45 با روش فلوسیتومتری بررسی شدند. سلول های بنیادی لیمبال بر روی دو لایه تغذیه کننده که با میتومایسین C فعالیت میتوزی آن ها متوقف شده بود، کشت یافته و با استفاده از میکروسکوپ، مرحله کنتراست مورفولوژی سلول های بنیادی لیمبال مورد ارزیابی قرار گرفت. بیان نشانگرهای اختصاصی سلول بنیادی لیمبال:19، KRT3P63، ABCG2،Involucrin، Vimentin،CX43، KRT با استفاده از روش ایمونوسیتوشیمی و Real-Time PCR بررسی شد. کروموزوم ها نیز پس از همجواری مورد ارزیابی کاریوتایپ قرار گرفتند.یافته هاسلول های بنیادی سوماتیک خون بندناف دارای شکل دوکی با سرعت تقسیم بالا می باشند. بیان نشانگرهای سطحی بنیادی در آن ها مثبت بوده و نتایج نشان داد که سلول های بنیادی لیمبال کشت یافته بر سطح USSC دارای بیان مثبت برای P63ABCG2، KRT19،Involucrin، Vimentin، می باشند که با Real-Time PCR نیز مورد تایید قرار گرفت. نتایج بیان در گروه لایه تغذیه کننده 3T3 و USSC با یکدیگر مشابه بودند. نتایج کاریوتایپ نیز پس از گذشت 10 پاساژ متوالی، 44XX را نشان داد.نتیجه گیریسلول های بنیادی مشتق از خون بندناف توانستند حمایت از سلول های بنیادی لیمبال را بطور کامل و حتی مناسب تر از رده سلولی 3T3 انجام دهند. از این جهت که سلول های لایه تغذیه کننده USSC منشا انسانی دارد، دارای مزیت عمده نسبت به 3T3 می باشند.
PurposeThe 3T3 feeder layer cells are commonly used for stem cell maintenance and expansion. Although feeder free systems are recently being developed for embryonic stem cells culture, deciphering the ability of new sources of feeder cells is still important for accurate expansion of epithelial stem cells. This study was aimed to introduce a new feeder layer for the culture of human limbal stem cells which can be applied for therapeutic corneal regeneration. For this purpose, the potential of unrestricted somatic stem cells (USSCs) isolated from umbilical cord blood was investigated.MethodsHuman limbal stem cells were co-cultured with mouse 3T3 fibroblasts in addition with human unrestricted somatic stem cell (USSC), isolated from full term-pregnant women. The expression of surface markers including CD73, CD90, CD105, CD45, CD34, and CD44was evaluated using flowcytometry. Lmbal stem cells were cultured on two feeder layers in which mitotic activities were inhibited using mitomycin C. The morphology of cultured cells was assessed using phase-contrast microscopy. Furthermore, stem cell characteristics were assessed using immunocytochemistry and real-time PCR for stem cell markers including p63, KRT19, KRT3, Cx43, vimentin, involucrin and ABCG2. Additionally, chromosomal karyotype analysis was preformed.ResultsCord blood somatic stem cells with spindle-shaped morphology can be quickly split up. The results demonstrated that limbal stem cells cultured on USSC surface were positive for ABCG2, 63 and KRT19. These results were confirmed by real-time PCR analysis. Limbal stem cells grown on a USSC feeder layer maintained a stem cell-like phenotype, comparable to cells grown on a 3T3 feeder layer. Karyotype analysis of USSCs and Limbal stem cells represented a normal 44XX karyotype.ConclusionUSSC could successfully support the growth of human limbal stem cells even better than 3T3 feeder cells. Since USSC are derived from human beings, it has an advantage over 3T3.Keywords: Cornea, Feeder Layer, Limbal Stem Cells, Umbilical Cord Blood, USSC -
سابقه و هدفاستئوآرتریت (OA) شایع ترین بیماری دژنراتیو مفصلی و مهم ترین علت ناتوانی بیماران مسن می باشد. آسیب غضروف یک مشکل عمده در بیماری استئوآرتریت است. در این مطالعه به منظور فهم پاتوژنز استئوآرتریت به بررسی پروتئوم کندورسیت غضروف بیماران مبتلا به استئوآرتریت در مقایسه با غضروف نرمال پرداخته ایم.مواد و روش هادر این مطالعه پروتئین های غضروف 7 بیمار مبتلا به استئوآرتریت در مرحله نهائی، که اندیکاسیون آرتروپلاستی داشتند با 7 نمونه غضروف سالم مقایسه شده و پروتئین ها با روش ژل الکتروفورز دو بعدی فلورسانت (2D- DIGE) آنالیز شدند. افتراق بین پروتئین های استخراج شده توسط pH ایزوالکتریک و وزن مولکولی تعیین شده و برای آنالیز از نرم افزار Progenesis same spot استفاده شده است.نتایجدر این مطالعه از بین 25 پروتئین آنالیز شده تعداد 8 پروتئین شامل پروتئین های استئونکتین، کلاسترین، کاتپسین، کلاژن تیپ 2، کندروادهرین، کربنیک انهیدراز، اکتیوین A و ((HSP Heat shock protein بین دو نمونه اختلاف داشتند که تغییرات آنها به صورت زیر می باشد: سطح پروتئین های استئونکتین، کلاسترین، کاتپسین و کلاژن تیپ 2 در نمونه های مبتلا به استئوآرتریت نسبت به نمونه های سالم کاهش یافته و سطح پلی پپتید کندروادهرین و آکتین A در نمونه های مبتلا به استئوآرتریت افزایش بارزی داشت.نتیجه گیریدر مجموع می توان گفت روش 2D-DIGE و MS توانایی نشان دادن تغییر در بروز پروتئین ها در غضروف مبتلایان به استئوآرتریت را دارد و مشخص شدن تغییر در پروتئوم راه را برای بررسی های بیشتر در مورد پاتوژنز استئوآرتریت فراهم می کند.
کلید واژگان: استئوآرتریت, پروتئوم, پروتئومیکس, کندروسیت, 2D, DIGEFeyz, Volume:18 Issue: 2, 2014, PP 159 -166BackgroundOsteoarthritis (OA) is a common degenerative disease of joints and the main cause of elder patient's disability. Cartilage damage is a major problem in OA. To investigate the pathogenesis of OA, this study aimed to analyze the differential proteomics of chondrocytes in OA patients compared to normal chondrocytes.Materials And MethodsProtein extracts of cartilages prepared from 7 patients with end-stage OA, who were candidates for arthroplasty, were compared to 7 samples from normal cartilages. Proteins were analyzed by fluorescent gel electrophoresis (2D-DIGE) method and the differentially expressed proteins were identified by mass spectrometry (MS). Two samples were lost because of tissue insufficiency and the other because of mistransportation.ResultsAmong the 25 analyzed proteins, difference was seen for the 8 following proteins: osteonectine, cathepsin, chondroadherin, HSP, clustrine and collagen II, Activin A and carbonic Anhydrase. The levels of osteonectine, cathepsin, clustrine and collagen II were decreased in the OA samples compared to normal chondrocytes. Moreover, the levels of chondroadherin and Activin A were increased in the OA samples compared to normal chondrocytes.ConclusionThe findings demonstrate the ability of the 2D-DIGE/MS platform to identify proteins with altered expression in chondrocytes of patients with OA. The identification of these proteins may open new lines of research for the pathogenesis of OA.Keywords: Osteoarthritis, Proteome, Cartilage, Chondrocyte, 2D, DIGE -
سابقه و هدفیکی از کاربردهای پزشکی آنزیم فنیل آلانین دهیدروژناز، تعیین مقدار دقیق سطح L- فنیل آلانین در سرم خون افراد جهت شناسایی بیماران مبتلا به بیماری فنیل کتونوریا می باشد. در این مطالعه، میزان بیان پروتئین مورد نظر بعد از بهینه سازی کدون ژنی (pdh) در دو ناقل بیانی pET-23a و pPR37 در میزبان بیانی E.coli بررسی شد.روش بررسیدر این تحقیق تجربی، از ژن فنیل آلانین دهیدروژناز (pdh) بهینه سازی شده مربوط به باکتری B. Sphaericus استفاده شد که در دو ناقل بیانی pET-23a و pPR37 کلون گردید. بیان ژن pdh در ناقلین بیانی pET-23a و pPR37 به ترتیب با افزودن القاگر شیمیایی IPTG(1mM) و تغییر دمایی 30 به 42 درجه سانتی گراد صورت گرفت. بهینه سازی کدون با نرم افزار Jcat انجام گرفت. آنزیم فنیل آلانین دهیدروژناز(PheDH) با استفاده از ستون کروماتوگرافیNi-NTA تخلیص گردید. در ادامه با SDS-PSGE 10% وزن مولکولی نسبی زیر واحد PheDH را در حدود KDa 41 نشان داده شد. همچنین خلوص و میزان پروتئین توسطSDS-PAGE تعیین گردید.یافته هابیشترین میزان بیان 8 ساعت بعد از القاء در سازه pETpdh/ BL21(DE3)plysS مشاهده شد، در حالی که میزان بیان در همان مدت زمان در سازه دیگر بسیار پایین بود. فعالیت ویژه آنزیم بعد از به کار گیری روش تخلیصی U/mg 705 از پروتئین محاسبه شد. بیان پروتئین مورد نظر بعد از بهینه سازی کدون و در سازه ژنی pETpdh بیشتر بود.نتیجه گیریبا توجه به مقایسه دو سازه ژنی در بیان پروتئین مورد نظر، سازهpETpdh احتمالاجهت تولید آنزیم PeDH در مقیاس بالا مناسب تر بوده و بر اساس این تحقیق برای این کار توصیه می گردد.
کلید واژگان: فنیل آلانین دهیدروژناز, بیان, پلاسمید, پروموتورAbstractBackgroundThis study was performed on the base of importance ofphenylalanine dehydrogenase (PheDH) in the outbreak of phenylketonuria (PKU). In order for PKU screening one of the medical applications of enzyme is, identifying and quantifying the exact amount of L-phe in blood serum. The research question was whether the level of protein expression changes after optimization of codon usage in pET-23a and pPR37 expression vectors in E.coli expression system host and the level of expression of the two vectors are different. In this study, experimental approach has been performed.Materials And MethodsIn this study, pdh gene optimized was used belonging to B.sphaericus that was cloned in the two expression vectors. Codon optimization was performed by online Jcat software. PheDH was purified by Ni-NTA chromatography column. The relative molecular mass of PheDH subunit was about 41KDa by SDS-PAGE 10%.The purity and amount of proteins were assessed by SDS-PAGE.ResultsThe highest rate of expression was observed at 8h after induction inpETpdh/BL21 (DE3)plysS construction. The level of expression of other construction was very low. Applying this method for purification the specific activity of enzyme was 705 U/mg of protein. Our polyhistidine-tag enzyme can be ideally used for the immobilization on a nickel coated microliter plate surface.ConclusionOn the based of this research, it is recommended for large scale enzyme production. According to the comparison between the twogene construction,presumablypETpdh construction is appropriate for production of PeDH enzyme in large-scale.Keywords: L, phenylalanine dehydrogenase, Expression, Plasmid, Promoter -
تومور مارکرها موادی هستند که در مایعات بدن مثل خون، ادرار، سرم و بافت های بدن وجود دارند و در افراد مبتلا به سرطان در بافت های مختلف افزایش می یابند. اکثر تومور مارکرها پروتئین هستند که یا در پاسخ به تغییرات در شرایط سرطانی افزایش می یابند و یا توسط خود سلول های سرطانی ساخته می شوند. اما اکثر تومور مارکرها جزء ترکیبات طبیعی سلول های نرمال هستند که در شرایط طبیعی در حد کمی از سلول وجود دارند و در اثر ایجاد سرطان دچار افزایش بیان شده و میزان آن ها در خون و مایعات بدن و یا در بافت ها بالا می رود. مقاله حاضر به طور تفصیلی به بررسی و مرور جدیدترین یافته در مورد بیومارکر سرطانی با استفاده از تکنولوژی پروتئومیکس، خواهد پرداخت.
کلید واژگان: سرطان, مارکر, تومور مارکر, مایعات بدنTumor markers are soluble substances in body fluids such as blood, urine, serum and tissues that are increased in patients with cancer. Most of the tumor markers are proteins that are increased in response to changing in the condition of cancer or are directly secreted by the cancer cells. Furthermore, most of the tumor markers are also made by normal cells and their amount is low in the cells: however the expression of tumor markers is increased or decreased in tumor cells thereby their amounts are elevated in blood and body fluids. This article sought to review the recentl-y published data on the diagnosis of cancer cells with the aid of tumor markers through proteomics approaches.Keywords: cancer, marker, tumor marker, body fluids -
مقدمهتجزیه زیستی نفت کوره سنگین(مازوت) به وسیله میکروارگانیسم های مستعد بومی یکی از زمینه های جدید از فناوری زیستی در صنایع نفت است. سازگاری با محیط و کم هزینه بودن این روش روز به روز آن را گسترش داده است. جداسازی و شناسایی باکتری های نفت خوار می تواند برای تجزیه کردن نفت کوره سنگین نیز موثر باشد.مواد و روش هانمونه برداری از منابع خاکی و آبی آلوده به ترکیبات نفتی انجام شد. نمونه ها بر روی محیط های کشت اختصاصی رشد داده شد تا میکروارگانیسم های مستعد جداسازی شوند. پس از جداسازی، توانایی تجزیه کنندگی آن ها برروی مازوت بررسی شد. بهترین میکروارگانیسم انتخاب و شناسایی شد. سپس تجزیه مازوت، در بسترهایی با مازوت تثبیت شده و شناور، توسط آن سویه بررسی گردید.
یافته های پژوهش: سویه جدید Enterobacter cloacae((BBRC10061 برای تجزیه زیستی مازوت از خاک های آلوده به ترکیبات نفتی شهر مشهد جداسازی و شناسایی شد. در شرایط هوازی 13 درصد از مازوت (1 درصد حجمی) موجود در محیط معدنی، در مدت 10 روز، توسط BBRC10061 تجزیه گردید. بررسی تثبیت و شناور سازی مازوت و به کارگیری مخلوط میکروبی نشان داد که شناور سازی مازوت و جلوگیری از چسبیدن آن به محیط زیست واکنشگاه سبب افزایش بازده فرایند می شود، و مخلوط میکروبی نیز قادر به افزایش تجزیه مازوت به صورت محسوس نیست.
بحث و نتیجه گیرینتایج حاصل در این مطالعه نشان داده است که سویه BBRC10061 می تواند به عنوان تجزیه کننده مناسب هیدروکربن های سنگین و ترکیبات نفتی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: جداسازی, مازوت, تجزیه زیستی, هیدروکربن های نفتی, Enterobacter cloacaeIntroductionBiodegradation of hea-vy fuel oil (Mazut) by indigenous competent microorganisms is one of the new fields of biotechnology in petroleum industries. Biocompatibi-lity and inexpensiveness characterist-ics of the method have developed its application day to day. Isolation and identification of oil bacteria can be an effective approach for degrading heavy fuel oil.Materials and MethodsSampling of the soil and water sources contamin-ated with oil components was carried out. The samples were incubated on special culture conditions to screen potential microorganisms. Then، their degrading ability was investigated on mazut. Best microorganisms were se-lected and identified. Then، the degr-adation capability for mazut was in-vestigated in matrices containing fix-ed and floating mazut by the strain bacteria.FindingsThe new strain Entero-bacter cloacae (BBRC10061) was isolated and identified from oil conta-minated soil in Mashhad to biod-egrade mazut. In aerobic condition، 13% of mazut (1%v/v) containing in mineral environment was degraded by BBRC10061 during a 10-day period. Evaluating the fixation and floatation of mazut and also impli-cating the microbial mixture، demon-strated that the floating the mazut and preventing its adoration into the bioreactor wall increased the effici-ency process. However، the mixture was not able to considerably increase the mazut degradation. Discussion &ConclusionThe results of this study represented the strain BBRC1-0061 could be used as a proper degrader for biodegradation of the heavKeywords: isolation, mazut, biodegradat, ion, oil hydrocarbons, enterobacter cloacae -
مقدمهدر صنایع نساجی، رنگزدایی میکروبی به عنوان یک روش موثر و توانمند برای حذف مواد رنگزا بررسی شده است. نوع رنگ ها و عوامل تجزیه کننده، بازده فرایند را تعیین می کنند. عوامل زیستی مانند باکتری ها از جمله تجزیه کننده های باصرفه و سازگار با محیط زیست به شمار می آیند که کاربرد آن ها در رنگزدایی روز به روز در حال گسترش است. باکتری های سودوموناس به عنوان یکی از قدرتمندترین باکتری های تجزیه کننده شناخته شده است که می توان از آن در رنگزدایی پساب های کارخانجات نساجی بهره برد.مواد و روش هادر این مطالعه، چهار رنگ آزو شامل: Acid Blue 113 (AB-113)، Basic Red 46 (BR-46)، Direct Blue 151 (DB-151)، Direct Brown 2 (DB-2) و مخلوط این چهار رنگ(Mix) برای تجزیه زیستی توسط سودوموناس آئروژنوزا و سودوموناس پوتیدا در pH 7.2 و دمای 30 درجه سانتی گراد بررسی گردید.
یافته های پژوهش: سودوموناس آئروژنوزا رنگ AB-113 در تمام غلظت ها، رنگ BR-46 در غلظت های 1/0 و 2/0 گرم بر لیتر و رنگ DB-2 در غلظت های 1/0، 2/0 و 5/0 گرم بر لیتر را به طور کامل تجزیه کرد. سودوموناس پوتیدا رنگ AB-113 در غلظت های 1/0 و 2/0 گرم بر لیتر و رنگ DB-2 در غلظت های 1/0 و 2/0 گرم بر لیتر را به طور کامل تجزیه کرد. هم چنین، مخلوط چهار رنگ در غلظت 1/0 گرم بر لیتر توسط سودوموناس پوتیدا کاملا تجزیه گردید. رنگزدایی های انجام شده در غلظت های پایین از سینتیک مرتبه اول و در غلظت های بالا از مرتبه دوم پیروی می کنند. ثابت های سرعت محاسبه شده برای غلظت های پایین تر، مقدار بالاتری را نشان می دهند.
بحث و نتیجه گیریبررسی نتایج مختلف نشان می دهد که سویه های مختلف سودوموناس توانایی های مختلفی در تجزیه رنگ های آزو در غلظت های مختلف دارند که می توان براساس اجزا و غلظت رنگ ها، از آن هاکلید واژگان: رنگ های آزو, رنگزدایی, سودوموناس آئروژنوزا, سودوموناس پوتیدا, سینتیکntroduction: Microbial decolorization in removing chromophores is investigated as an effective and potential method to be applied in textile industries. The type of dyes and degraders determines efficiency of the process. Biodegraders such as bacteria are environmentally biocompatible and cost effective which their application in deco-lorization is extending day to day. Pseud-omonas bacteria are known as one of the most powerful degrader bacteria that can be applied to decolorize textile wastewater.Materials and MethodsIn this study، four different azo dyes including Acid Blue 113 (AB-113)، Basic Red 46 (BR-46)، Direct Blue 151 (DB-151)، Direct Brown 2 (DB-2)، and a mixture of the four dyes (Mix) were subjected to biodegradation using Pseudomonas aeruginosa (P. aeruginosa)، and Pseudomonas putida (P. putida) at pH 7. 2 and 30 °C condition.FindingsP. aeruginosa completely deco-lorized AB-113 in all initial dye concen-trations، BR-46 in the concentrations of 0. 1 and 0. 2 g/L and DB-2 in the concentrations of 0. 1، 0. 2 and 0. 5 g/L. P. putida completely decolorized AB-113 in the concentrations of 0. 1 and 0. 2 g/L، DB-2 in the conce-ntrations of 0. 1 and 0. 2 g/L. The mixture of four dyes was also completely decolorized in the concentration of 0. 1 g/L by P. putida. Decolorization processes followed first and second order kinetics with respect to dye concentration. The higher calculated rate constants of first and second order were observed in low dye concentrations. Discussion &ConclusionResults of the study represented that various strains of Pseudomonas are differently able to degra-de azo dyes in different concentrations that can be used based on the components and concentrations of dyes.Keywords: azo dyes, decolorization, pseu, domonas aeruginosa, pseudomonas putida, kinetics -
بررسی تاثیر اتانل بر بقای سلول های فیبروبلاست انسانیمقدمهمصرف اتانل یا الکل اتیلیک(C2H5OH) می تواند عوارض سمی در بدن داشته و موجب تغییرات گسترده ای در سلول های بدن شود. اتانل در بدن به عنوان یک متابولیت عادی محسوب نمی شود و متابولیسم آن از مسیرهای متنوعی انجام می گیرد. در یک مسیر آلدئید دئیدروژناز، اتانل به استالدئید و در مرحله بعد به یک ماده جنبی با فعالیت کمتر به نام استات تبدیل می شود. در صورتی که مقدار مصرفی آن بالا باشد، مسیرهای دیگری به کار می آیند که سبب به وجود آمدن متابولیت های فرعی خطرناکی از جمله گونه های اکسیژنی فعال(ROS) Reactive oxygen species شوند که می توانند به DNA و پروتئین ها آسیب رسانده و ترکیبات سرطان زا ایجاد کنند.مواد و روش هادر این پژوهش در دو مرحله اثر غلظت های مختلف اتانل بر سلول های فیبروبلاست انسانی توسط روش های مشاهده میکروسکوپیInvert و تست بقا MTT assay مورد بررسی قرار گرفت. بدین صورت که در مرحله اول پس از 48 ساعت انکوباسیون در محیط کشت RPMI حاوی غلظت های مختلفی از الکل و در ادامه در مرحله دوم به منظور بررسی پایداری و ناپایداری اثر اتانل بر نسل های بعدی این سلول ها به مدت 48 ساعت نیز در محیط کشت فاقد اتانل کشت داده شدند.
یافته های پژوهش: مطالعات تست بقا نشان داد که پس از 48 ساعت انکوباسیون در غلظت های مختلفی از اتانل میزان بقا سلول های فیبروبلاست انسانی تغییر می یابد. از سوی دیگر در ادامه کشت سلول ها در محیط فاقد اتانل به مدت 48 ساعت تغییراتی را در میزان بقا در نسل های بعدی مشاهده شد که این نتایج به کمک مطالعات میکروسکوپی تایید گردید.بحث و نتیجه گیریبا توجه به تغییرات بقای سلول های فیبروبلاست در شرایط غیاب الکل این گونه می توان نتیجه گرفت که اتانل سبب تغییراتی در سطح ژنتیکی نسل های بعدی سلول ها شده است و پیشنهاد می گردد که بررسی در سطح ژنتیکی و تعیین کاریوتیپ این سلول ها انجام شود تا امکان بروز اختلالات ژنتیکی مشخص گردد.
کلید واژگان: اتانل, فیبروبلاست, مورفولوژی, بقا سلولیThe Evaluation of Ethanol Effects on Fibroblast Cells ViabilityIntroductionEthanol known as ethyl alc-ohol is a volatile، flammable، colorless liq-uid. It is primarily known as the type of alcohol found in alcoholic beverages. Its consumption is very high around the world. It has been reported that ethanol intake is associated with different diseases. There-fore، here in this study the effect of ethanol on human fibroblast cells was investigated.Materials and MethodsWe have carried out cell survival and morphologic studies via Invert Microscope and MTT assay methods to evaluate survival rate and morphological alterations of human fibroblast cells treated with different concentrations of alcohol.FindingsOur findings suggested that etha-nol could possibly change human fibroblast cells morphology and survival rate after 48 h incubation. In addition to this، examining fibroblast cells after 48 h culturing without ethanol showed the maintenance of these changes in next generation of the cells. Discussion &ConclusionIt can be conclu-ded that ethanol can possibly cause genetic alterations of the human fibroblast cells، so karyotype evaluations is required to deter-mine these consequences.Keywords: ethanol, fibroblast, MTT assay, morphologic studies -
عامل دار کردن نانو تیوب های اسیدی چند دیواره با ترکیبات دی آزو حاصل از آمین های آروماتیک و مطالعه اثرات ضد سرطانی آن ها بر رده سلولی SW742در شرایط invitroمقدمهیکی از علل عمده مرگ و میر در تمام جهان سرطان است. با وجود پیشرفت علم و تکنولوژی، بشر هنوز در درمان قطعی این بیماری ناکام مانده است. کشف خواص شگفت انگیز بیولوژیک نانو تیوب های کربنی باعث شد تا آن ها کاندیدای خوبی برای مطالعه بر روی سلول های سرطانی باشند و از آن جا که عامل دار کردن باعث بهبود خواص و اصلاح نانو تیوب ها می شود، عامل دار کردن آن ها با ترکیبات مختلف مورد توجه قرار گرفت. از آن جا که بسیاری از ترکیباتی که در شیمی داروئی مطرح می شوند از خانواده دی آزو هستند در این مقاله سعی کردیم تا نانو تیوب های چند دیواره دارای عامل اسیدی را با ترکیبات دارای گروه دی آزو عامل دار کنیم.مواد و روش هاهمه محصولات به وسیله طیف سنجی FT-IR، RamanوSEM تایید شده اند. سپس محصولات به کمک روش MTT بر روی لاین سلولی SW742 مورد بررسی قرار گرفتند و توان زیستی سلول ها در غلظت های مختلف بررسی شد.
یافته های پژوهش: بررسی ها نشان داد که توان زیستی سلول های سرطانی در حضور نانو تیوب های عامل دار شده به مقدار قابل ملاحضه ای کاهش می یابد.بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد که ترکیبات حاصل می توانند کاندیدای مناسبی برای ساخت داروهای موثر در درمان سرطان روده باشند.
کلید واژگان: کربن نانو تیوب, سرطان روده, عامل دارکردنFunctionalization of Carboxylated Multi Walled Nanotubes With Diazo Compounds of Aromatic Amins and anti Cancer Study on SW742 Cell Line By Invitro ConditionsIntroductionOne of the leading causes of death around the world is cancer. Despite the advances in science and technology، man has still failed to cure the disease. The discovery of amazing biological properties of carbon nano tubes caused that they would be good candidates for the research on cancer cells. Functionalization of carbon nanotubes is known to improve their prop-erties. Many compounds that have appli-cations in medicinal chemistry have diazo group. In this paper، we tried to func-tionalize MWNT-COOH with diazo comp-ounds.Materials and MethodsModification was confirmed by FT-IR، Raman and SEM spectroscopy. The products were tested on colon cancer cells (SW742) by MTT assay. Viability of the colon cancer cells was investtigated in different concentrations of the functionalized products.FindingsThe results demonstrated that the viability of cancer cells was profoundly de-creased in the presence of the function-nalized nanotubes. Discussion &ConclusionOur results reve-aled that the functionalized nanotubes could be a suitable candidate for the synthesis of effective drugs on colon cancer.Keywords: carbon nanotube, colon center, functionalization -
مقدمهبیماری پریودنتال در انواع مزمن و پشرفته، کل ناحیه پریودنشیوم یا بخشی از آن را می توانند درگیر نمایند. در حالی که بیماری های پریودنتال با تخریب گسترده بافت پریودنشیوم(شامل سمنتوم، استخوان آلئول، لثه و لیگامان پریودنتال) همراهند، این بافت توانای محدودی در بازسازی خود دارد. به نظر می رسد با توجه به کندی فرایند ترمیم در این بیماری، باید از سلول های با قدرت بازسازی تخصصی بالا بهره جست که توانای تبدیل به سمنتوم، استئوبلاست و فیبروبلاست را داشته و بافت همبند را بین سمنتوم و استخوان جدید ایجاد نماید.مواد و روش هاسلول های تک هسته ای جدا شده از 30 نمونه خون بندناف را بر بستر پوشانده شده با فیبرونکتین و محیط کشت اختصاصی مورد جداسازی قرار داده شد. آنالیز فلوسیتومتری برای مارکرهای سطحی انجام پذیرفت. پس از آماده سازی غیر جراحی در حیوان خانه، مدل حیوانی ضایعه کالواریا با استفاده از فرز ترفان حفرهای با ابعاد 8 میلی متر، در کالواریای خرگوش ایجاد و سلول ها در محل ضایعه به همراه حامل کلاژنی پیوند شدند.
یافته های پژوهش: سلول های USSC برای مارکرهای CD105، CD73 مثبت و برای مارکرهای CD34 منفی بوده و دارای کاریوتایپ کرومزومی نورمال XX44 بودند. کیفیت استخوان سازی و ارتباط بافت استخوانی تازه و بافت استخوانی اطراف در گروه دریافت کننده USSC در قیاس با کنترل، بهتر برقرار شده بود.بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد که از نظر هیستومورفومتریک ترمیم ضایعه در گروه نمونه(USSC) بالاتر از 90 درصد بوده و بازسازی کامل پس از 8 هفته انجام گردیده بود.
کلید واژگان: استخوان, USSC, سلول بنیادیIntroductionPeriodontal disease in its advanced chronic forms، can involve all or parts of periodontium. While periodontal diseases are accompanied with extensive destruction of periodontal tissues (include-ing cementum، alveolar bone، gingival and periodontal ligament)، the tissue has a limited ability to regenerate itself. Due to the limited regenerating capacity of the tissue، application of cells with high pote-ncy of regeneration may be for the treatm-ent of periodontal disease.Materials and MethodsCord blood was collected from the umbilical cord vein of 30 mothers who gave informed consent. The isolated mononuclear cell layer was washed in PBS، and then re-suspended in growth medium. The cells were analyzed with flowcytometry for superficial mar-kers. Critical-sized (8 mm) calvarial defe-cts were created in the parietal bone of ad-ult rabbit. Defects were either left empty، treated with a collagen alone، or a collagen with human cord blood-derived mesenc-hymal stem cells (USSCs). Histology and histomorphometry were performed.FindingUSSCs were positive for the markers CD73 and CD105، negative for the marker CD34 and had the normal kary-otype 44XX. Quality of the regenerated bone and its connection to surrounding bone tissue were significantly improved in the treated rabbits. Discussion &ConclusionsResults of the study demonstrated that from the viewpoint of histomorphometric، the rate of lesion regeneration was about 90% higher in the treatment group and the complete reconst-ruction was accomplished after 8 weeksKeywords: bone, USSCs, stem cell -
مقدمهاسکیزوفرنی یک بیماری و اختلال روانی پیچیده و ناتوان کننده است. شواهدی مبنی بر ارتباط ژنتیکی ژن پرولین دهیدروژناز با بروز اسکیزوفرنی وجود دارد. در این تحقیق ارتباط این ژن را با بررسی یک پلی مورفیسم ژنی مورد مطالعه قرار دادیم.مواد و روش هادر این پروژه از 150 فرد مبتلا به اسکیزوفرنی حاد و 160 فرد سالم برای این بیماری که داوطلب اجرای این کار بودند خون گیری به عمل آمد. تست های مرتبط با استفاده از تکنیک PCR-RFLP انجام گرفت. انجام واکنش PCR، برش آنزیمی و سپس بررسی الگوی برش قطعات بر روی ژل آگارز 4 درصد برای تعیین نوع ژنوتیپ هر یک از نمونه ها صورت گرفت. سپس مقایسه ژنوتیپ های به دست آمده بین دو گروه کنترل و شاهد با آنالیز آماری با نرم افزار SPSS v.16 نتیجه نهایی تحقیق را مشخص ساخت. در این بررسی SNP 1945T>C و ارتباطش یا این بیماری را در جمعیت آماری خود را مورد تحقیق قرار دادیم.
یافته های پژوهش: یافته ها نشان دادند که ارتباط معنی داری بین بروز این جهش تک نوکلئوتیدی و فراوانی آن در بین افراد بیمار وجود دارد.(P= 0.00)بحث و نتیجه گیرینتیجه نهایی، حاکی از این است که ژن PRODH می تواند به عنوان یک ژن کاندیدای مهم در جمعیت به عنوان عاملی در بروز اسکیزوفرنی مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: اسکیزوفرنی, پرولین دهیدروژناز, پرولینIntroductionSchizophrenia is a compli-cated، debilitative mental disorder. Evide-nce is emerging for the association of pol-ymorphisms in PRODH gene and the increased risk of schizophrenia. In the pres-ent research we investigated the relation-nship between this gene and schizophrenia disease by means of a gene polymorphism using PCR-RFLP technique.Materials and MethodsBlood samples were prepared from 150 persons suffering from acute Schizophrenia and 160 healthy per-sons volunteering for this project. Based on intended SNP، a pair of primers was design-ned by Oligo7 program and the polymerase chain reaction (PCR) was performed on a thermocycler set. Then the PCR product was treated by appropriate restriction enzymes. Finally، the fragments of digested PCR product were electrophoresed on the gel agarose (4%) and migration pattern of resulted components were compared in he-althy and patient subjects، whereby obtain-ing genotypes of different persons in po-lymorphic position. We utilized SPSS 16. 0 program for statistical investigation of the work and studied SNP 1945T>C and its relation with the disease in statistical population.FindingsThe findings of the research sho-wed a meaningful relation between the occ-urrence of this nucleotide mutation and its frequency in patients. (P=0. 001) Discussion &ConclusionFinal results of this work indicated that PRODH gene can be considered to be a significant candidate in the population under study as a factor influencing the occurrence of Schizoph-renia.Keywords: schizophrenia, PRODH, proline -
مقدمهبا توجه به ویژگی های قطعات کوچک نوکلئوتید(الیگونوکلئوتیدهای تک زنجیره ای) از جمله توانائی آن ها در استفاده ابزاری برای تشخیص بعضی از مولکول های کلیدی تصمیم گرفته شد تا تجربیاتی در رابطه با به دست آوردن یک قطعه DNA که تمایل زیادی در اتصال به مولکول مورفین دارد، حاصل گردد.
مواد، روش ها و یافته های پژوهش: برای این منظور ابتدا یک کتابخانه الیگونوکلئوتیدی که شامل دو توالی مشخص 21 و 19 نوکلئوتیدی در دو سر ''5 و ''3 یک توالی40 نوکلئوتیدی در وسط که از نظر ترتیب اسیدنوکلئیک تصادفی بوده تهیه گردید، با توجه به این که چهار نوع اسیدنوکلئیک وجود دارد و توالی 40 اسید نوکلئیک دارد حدود 1015 زنجیره DNA حاصل گردید کهاستخر الیگونوکلئوتیدی نام برده شد. پس از تکثیر توسط PCR در معرض مولکول هدف که مورفین بود و به یک بستر ثابت شده بود قرار گرفت و پس از شستشو با یک بافر و خروج زنجیره هائی که به مولکول هدف متصل نشده بودند توسط یک بافر دیگر که توانائی جدا کردن زنجیره های DNA را از مولکول هدف داشتند جدا گردید و این عمل تا 15 مرتبه تکرار گردید. سپس در بار آخر از پرایمر هائی استفاده گردید که در انتهای 5 آن یک مولکول فلورسین قرار گرفت و به وسیله تکنیک فلوسایتومتری کارائی زنجیره برای تشخیص مولکول هدف(مورفین) اثبات کنیم.بحث و نتیجه گیریمولکول مورفین به واسطه اهمیت آن از نظر اجتماعی، اقتصادی برای دولتمندان کشور، هدفمند انتخاب گرید. در این راستا با استفاده از تجارب دیگر محققین سیستم جداسازی این قطعه نوکلئوتید(الیگونوکلئوتید) طراحی گردید و در نهایت به قطعاتی دست یافتیم که پس از تعیین توالی می توانیم به جای آنتی بادی های مونوکلونال که هم اکنون برای تشخیص مورفین در کیت های سریع به کار می روند استفاده گردد با این تجربه پا به عرصه علوم نانوبیوتکنولوژی می گذاریم که در امتداد آن به استفاده از الیگونوکلئوتیدها در درمان و هم چنین انتقال دارو به سلول های هدف و پیگیری تاثیر دارو بر سلول ها و در نهایت کمک به تصویر برداری خواهیم رسید.
کلید واژگان: آپتامر, مورفین, سلکسIntroductionWith regard to the chara-cteristics of single-stranded oligonucle-otides، including their potential for implem-ental use in order to detect some key molec-ules، it was determined to gain experience in obtaining single-stranded DNA (ssDNA) having affinity for binding to morphine molecules. Materials، methods &FindingsAn oligo-nucleotide library was prepared، consisting of an 80-nucleotide sequence with fixed length flanked by constant 5′ and 3′ ends، a 19-nucleotide sequence from 3′-end، a 21-nucleotide sequence from 5′-end that serve as primer، and a 40-nucleotide random seq-uence in the middle. Four types of nucleic acid and the 40-nucleotide sequence are mathematically equaled with 1015 DNA chains known as oligonucleotide pool. Af-ter amplification by PCR، the aptamers we-re exposed to the matrix-bound morphine molecules. After rinsing with a buffer and eliminating the chains، not bound to mor-phine molecule، they were separated using washing buffer، having potential to separate DNA chains from the target molecule. This act was repeated 15 times. Lastly، those primers were used in which one fluorescein molecule was placed at its 5′-end and flow cytometry results proved the efficiency of the chain in detection of target molecule (morphine). Discussion &ConclusionMorphine mol-ecule was chosen due to its social and commercial importance for governments. For this reason، the separation of this nucl-eotide segment (oligonucleotide) was desi-gned by applying the experience of other researchers and some segments were event-ually obtained، which can be utilized inst-ead of monoclonal antibodies in detecting morphine in rapid kits after detection of sequences. Therefore، we enter to nanobi-ology and we will achieve applying olig-onucleotides in treatment، drug delivery into the target molecule، follow up the effect of the drug on cells، and finally help imaging.Keywords: aptamer, morphine, SELEX -
مقدمهمحدوده عمر پوشش های آلی در مصارف محیطی به دلیل مضرات اشعه آفتاب، اکسیژن و آلاینده های اتمسفری کاهش پیدا کرده است. از طرفی تجزیه این پوشش ها و پوشش های تجدید شده، آلاینده هایی به محیط وارد می کنند. در پوشش هایی که بر پایه حلال ها هستند مانند رنگ های آلکیدی، منبع اصلی آلاینده ها، VOCها یا همان ترکیبات آلی فرار می باشند که به عنوان عوامل ابتدایی ایجاد سرطان شناخته می شوند. در این مقاله اثرات جاذب های UV فنولی بر روی افزایش جذب بتاکاروتن بررسی شده و هم چنین با استفاده از آزمون توان حیاتی((MTT توان زیستی سلول های سرطانی مورد محاسبه قرار گرفت.مواد و روش هاطیف UV فنل ها از محلول های 2×10-5 مولار به دست آمده و ε ترکیبات به وسیله معادله بیر-لامبرت(A=εbc) محاسبه شده است. استخراج کاروتن از هویج به وسیله اتانل و 2- پروپانل در دمای 60oC در 4-2 ساعت انجام سپس، شاهد و نمونه ها به وسیله طیف سنجی UV مورد مطالعه قرار گرفته و پس از آن این محلول ها در نور آفتاب به مدت 30 روز قرار گرفتند. بعد از گذر مدت گزارش شده، محلول ها دوباره به وسیله طیف سنجی UV مطالعه شدند. نهایتا برای بررسی اثر ضد سرطانی بتاکارتن در حضور جاذب های UV بر رده سلول سرطانی انسانی از روش(MTT) استفاده شد.
یافته های پژوهش: بررسی ها نشان داد که حضور فنول های به کار رفته در این پروژه بر پایداری بتاکاروتن در حضور اشعه فرابنفش افزوده است.بحث و نتیجه گیریدر پژوهش حاظر، روشی جدید و مناسب در ساخت ماده ضد سرطان توام با جذب UV ارائه شد. قابلیت جذب فرابنفش در تمام نمونه ها افزایش یافت؛ بنا بر این این مواد گزینه های بسیار مناسبی برای کاربرد در داروهای ضد سرطانی به شمار می روند.
کلید واژگان: فنل ها, MTT, جاذب های UV, بتاکاروتن, ضد سرطانIntroductionThe lifespan of organic coa-tings is reduced in outdoor applications by attacks of solar radiation، oxygen and atom-spheric pollutants. Degradation of coating and recoating introduce pollutants into the environment. For solvent based coatings like alkyd paints، volatile organic comp-ounds (VOC) are the main source of pollut-ion. Undesirable mechanical، physical and chemical consequences of the resulting degradation can be substantially restricted by properly selected photo stabilizers.Materials and MethodsCarotene than carr-ots extracted by ethanol and 2 - propanol at a temperature of 60 º C in 4-2 hours. In this regard، samples and control were analyzed by UV spectroscopy and results were compared with samples after past 30 days exposure on the UV sunlight.FindingsBeta carotene acts like a subs-tance against UV light and can increase the resistance of the material to be used as anticancer drug; however it''s not able to do the task by itself. In a view، beta carotene is counted as a powerful anti-oxidant material. If such material is increased in UVAs، the UV absorbing quality will be increased. Such work is considered a big advantage in anti-cancer drugs. Tautomerization and co-njugation in phenols makes them to be con-sidered as important UV absorbers and eff-ective class of UV-absorbers. Discussion &ConclusionIn this paper we have investigated the effect of phenolic UVAs on increasing UV absorbing quality in beta carotene، viable cancer cell numbers or MTT test was also performedKeywords: phenol, MTT, UV Absorbing, β, carotene, anti, cancer -
مقدمهسرطان در حال حاضر، دومین عامل مرگ و میر در جهان است و در بین انواع آن، سرطان سینه شایع ترین سرطان در بین زنان می باشد. یکی از روش های درمان این بیماری پرتودرمانی می باشد که در آن برای بالا بردن بازده درمان می توان از حساس کننده های پرتویی استفاده کرد. برخی از نانو ذرات به دلیل بالا بردن سمیت سلولی با ایجاد استرس اکسیداتیو و افزایش رادیکال های آزاد درون سلول ها از جمله ROS (Reactive Oxygen Species)، می توانند به عنوان حساس کننده مطرح شوند. در این مطالعه اثر هم زمان نانو ذره دی اکسیدتیتانیوم و پرتو گاما بر رده سلولی سرطان سینه انسانی به منظور دستیابی به یک حساس کننده پرتویی مناسب، بررسی گردید.مواد و روش هاپس از کشت رده سلولی سرطان سینه در محیط آزمایشگاهی، این سلول ها به صورت هم زمان تحت تابش گاما با دوز Gy 2 و غلظت μg/ml 30 از کریستال های آناتاز و روتایل نانوذره دی اکسیدتیتانیوم قرار گرفته و درصد بقای سلول ها توسط سنجش MTT محاسبه گردید.
یافته های پژوهش: اعمال نانوذره به تنهایی به طور متوسط باعث کاهش 50 درصدی بقا در کلیه گروه های آزمایشی شد. سلول هایی که به طور هم زمان تحت اثر تابش و نانو ذره قرار گرفته بودند، درصد بقای کمتری از سلول هایی که تنها تحت اثر تابش و یا نانو ذره بودند، داشتند. میزان این تاثیر وابسته به نوع کریستال و دوز نانو ذره بود.بحث و نتیجه گیرینانو ذره دی اکسیدتیتانیوم به دلیل ایجاد ROS و افزایش سمیت سلولی، باعث افزایش حساسیت سلول های سرطانی سینه به تابش گاما می شود. کریستال آناتاز به دلیل داشتن ناحیه سطحی بزرگ تر و تولید بیشتر رادیکال آزاد، اثر شدیدتری نسبت به کریستال روتایل دارد. بنا بر این می توان از این ذره به عنوان عامل حساس کننده پرتویی استفاده نمود.
کلید واژگان: نانوذره تیتانا, کبالت 60, سرطان سینه, حساسیت پرتویی, پرتودرمانیIntroductionNowadays، cancer is the second cause of mortality in the world and among its variants; the most common cancer in women is the breast cancer. One of the methods for cancer treatment is radioth-erapy، in which to enhance the efficiency of radiation therapy some of radio sensitizer can be used for enhancing tumor cell radiosensitivity. Some nanopa-rticles can be considered as a sensitizer because they enhance the cytotoxicity due to oxidative stress and increase the free radicals، especially reactive oxygen species (ROS)، within cells resulting in cell death. In this study، elevated synergistic effect of TiO2 nanoparticles as radiosensitizer was evaluated in presence of cobalt-60 gamma rays on human breast cancer cell line.Materials and MethodsAfter cell culture، the human breast adenocarcinoma cell line (MCF-7 cells) was exposed to 2 Gy of radiation and 30 µg/ml concentration of the aforementioned nanoparticles. Viability was calculated using (3- [4، 5-dimethylthiazol-2-yl] -2،5 diphenyl tetrazolium bromide) MTT assay.FindingsViability of cells in presence of gamma radiation and the nanoparticles، sig-nificantly reduced compared to the viability of cells exposed only to radiation or nano-particle، alone. The effect may dependent on nanoparticle crystals type and conce-ntration. Discussion &ConclusionNano-TiO2 inc-reased sensitivity of breast cancer cells to gamma radiation، due to an increase in ROS production and cytotoxicity. Anatase crystals have more severe effects than rutile crystal because of having a larger surface area and creation of more free radicals. Therefore، this nanoparticle has the potent-ial to be used as a radiosensitizer.Keywords: nano, TiO2, Cobalt 60, Breast cancer, radiosensitivity, radiotherapy -
مقدمهامروزه نانوتیوبهای کربنی عامل دار شده مورد استفاده فراوانی در پزشکی یافته اند، نظیر رشد هدایت شده نرونها بر روی نانوتیوبهای کربنی چند دیواره عامل دار شده، در این میان تحقیقات گسترده ای بر روی عامل دار کردن نانوتیوبهای کربنی صورت گرفته است که می توان به استری کردن، افزایش رادیکالهای آزاد و آمید دار کردن اشاره کرد. عامل دار کردن نانوتیوبهای کربنی تحت شرایط مایکروویو سریعتر و موثرتر از روش های معمول می باشد.
مواد و روش هادر این تحقیق، عاملی دار کردن شیمیایی نانوتیوبهای کربنی چند دیواره کربوکسیل دار شده (MWNT-COOH) را با متیل 2-(2- آمینو- 4 اکسو تیازول – (H4)- ایلیدین)استات((MWNT-Amide در شرایط مایکروویو بررسی نموده. سپس نانولوله های کربنی آمید دار شده(MWNT-Amide) از طریق واکنش با فنیل هیدرازین در مدت 20 دقیقه مشتق تیازول را بر روی نانوتیوبها تولید کردند که توسط طیف سنجی IR، Raman، SEM، آنالیز عنصری وTGA تایید گردیدند.
یافته های پژوهش: اثر نانوتیوبهای عامل دار شده سنتیتیک، بر روی سلولها در شرایط In-Vitro مورد بررسی قرار گرفت. نتایج سلولی سمیت بالایی را برای MWNT-Thiazole نسبت به دیگر نمونه ها از خود نشان داد.بحث و نتیجه گیریمتیل 2- (2- آمینو- 4 - اکسو تیازول- 5(H4) – ایلیدین) استات و مشتق تیازول بر روی نانوتیوب های کربنی عامل دار شده و به وسیله تصاویر SEM، FT-IR، Raman، آنالیز عنصری، TGA مورد تایید قرار گرفت با این عاملی دار کردن سایت های فعال برای واکنش های بیولوژیک فارماکوژنیک آینده فراهم گردید.
کلید واژگان: نانوتیوب های کربنی, فنیل هیدرازین, مایکروویو, سمیتIntroductionSince carbon nanotubes (CNTs) were discovered by Iijima in 1991، it opened up new opportunities in the field of molecular electronics، sensoring، composite materials، drug delivery system and cancer therapy. Application of CNTs in drug delivery systems is being investigated actively because of their useful combination of size and physicochemical properties. Matherials&MethodsSignificant factor in our study، multiwall carbon nanotubes by chemical carboxyl labeled (MWNT-COOH) with methyl 2 - (2 - amino - 4 oxo Thiazole - (H4) - Alidin) acetate ((MWNT-Amide in terms of microwave said. then، carbon nanotubes amide labeled (MWNT-Amide) by reaction with phenyl hydrazine in 20 minutes derived Thiazole on nanotubes produced by spectroscopy IR، Raman، SEM، elemental analysis، and TGA was Also examined the effect of the nanotubes on cells.FindingResults are highly toxic to cells than other samples of MWNT-Thiazole showed. Discussion &Conclusionfictionalization of groups is very effective for toxicity reduction of MWNT that can be used for conjugate to drugs or biochemically materials.Keywords: Nanotubes, Phenyl hydrazine, Microwave, Cytotoxicity -
مقدمهاز آنجاییکه سرطان کولون یکی از عوامل شایع مرگ ومیر در جهان است و این بیماری دومین عامل مرگ و میر ناشی از سرطان در میان بزرگسالان شناسایی شده است، بنابراین نیاز مبرمی به مهار این بدخیمی با بکارگیری روش هایی که حداقل عوارض جانبی را دارد، احساس می شود. یکی از این روش ها استفاده از منابع طبیعی مانند گیاهان است. در این تحقیق اثر اسانس گیاه زیره سبز بر سلول های سرطانی روده در مقایسه با سلول های فیبروبلاست بررسی شده است.مواد و روش هابه هدف بررسی خواص سایتوتوکسیتی اسانس گیاه روش MTT assay بکار برده شد. بدین ترتیب که سلول های کشت داده شده شامل سلول های سرطانی روده و سلول های نرمال فیبروبلاست در مجاورت دوزهای مختلف از اسانس گیاه قرار گرفتند و میزان بقای آنها با استفاده از روش های آماری مناسب مقایسه و بررسی شد.
یافته های پژوهش: براساس نتایج بدست آمده، فاز گازی (رایحه) هم روی رشد سلول های سرطانی و فیبروبلاست اثر مهاری دارد. اما فاز محلول علاوه بر اثر مهاری رشد سلول های سرطانی روی فیبروبلاست اثرات محرک رشد نشان می دهد.
بحث و نتیجه گیریاز آنجاییکه اسانس گیاه زیره سبز می تواند جایگاه ویژه ای درکاهش علائم بدخیمی های سرطانی در آینده داشته باشد بنابراین تحقیقات بیشتری برای شناسایی ترکیبات موثر این گیاه و همچنین بررسی آن در شرایط in vivo پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: رده سلولی SW742, اسانس گیاهی, سرطان کلون, بقای سلولیBackground And AimColon cancer is the second lethal cancer after lung cancer. Due to the existence of many side effects and problems in the ways of cancer treatment arising from surgery، chemotherapy or radiotherapy at the present، the need for such ways to be replaced and new drugs is prominent. Usage of herbal essential oils as drug contributes to a major part of traditional and Islamic medicine. This project aims at studying of anticancer activity of Cuminum cyminum essential oils on human colon cancer cell line (SW742).Materials And MethodsEssential oils are provided by distillation method and their cytotoxicity effects on SW742 cell line were investigated. Human fibroblast cell was used as healthy and control cells. The cells were cultured and different concentrations of each essential oil were induced to cells. After 48 h incubation، cell survival with MTT assay was studied via the statistical methods (software SPSS)، averages and standard deviations were achieved and diagrams were drawn.ResultsFindings indicate that essential oil affects on cell survival by two different ways; evaporation part reduces the cell growth enormously of both cancer and fibroblast cells. Soluble part، on the other hand، stimulates cell growth of fibroblast cells، while reduces cell growth of cancer cells.ConclusionAnalytical data provide considerable information about pharmaceutical properties of this plant. Even though، more evaluations are needed to investigate the exact effects of this plant.Keywords: Essential oils, Colon cancer (SW742), Herbal drug, Cuminum cyminum, Cell survival, Anti cancer -
مقدمهسلول های بنیادی، دارای توانای های بسیار در ترمیم بافت های آسیب دیده می باشند. سلول های بنیادی مزانشیمی از بافتهایی نظیر مغز استخوان، خون محیطی و بافت های دیگر جداسازی شده اند. سلول های بنیادی CD133 مثبت دارای ویژگی های پلوریپوتنسی میباشند و کاندید قدرتمند در سلول درمانی نوین محسوب می شوند.مواد و روش هااز تعداد 30 نمونه خون بند ناف، سلول های تک هسته ای مورد جداسازی و کشت قرار گرفتند. سلولهای جداسازی شده در پاساژ 3 را با استفاده از ستون MACS CD133 مورد جداسازی ثانویه قرار داده و سلول های بدست آمده را کشت و از نظر مورفولوژی و بیان مارکر های سطحی بنیادی نظیر CD105، CD90، CD34 مورد ارزیابی قرار گرفتند. انالیز کاریوتایپ نیز برای سلول های بنیادی CD133 انجام پذیرفت.
یافته های پژوهش: سلولهای بنیادی مزانشیمی از 5 نمونه مورد جداسازی موفقیت آمیز قرار گرفتند. در آنالیز فلوسیتومتری سلول های چسبنده، میزان بیان مثبت مارکر های بنیادی سطحی:، CD105:78.35%،CD90:82.32%، CD34:8.56 CD 133: 25.33% را شامل میشدند و این در حالی بود که در سلول های CD133 مثبت، میزان بیان مارکرهای CD105;55.63%، CD90; 43.25%، CD34:18.2% میباشد. مورفولوژی سلول های CD133 شبیه سلولهای مزانشیمی و به حالت دوکی فرم بوده و دارای کاریوتایپ 46XX طبیعی بودند.بحث و نتیجه گیریسلولهای بنیادی جداسازی شده از خون بند ناف، دارای جمعیت ناهمگونی از سلول ها بوده و سلول های جداسازی شده بر اساس مارکر CD133 از نظر بیان دیگر مارکرها سلول های بنیادی همگن بوده ولی بیان 18.2% مارکر هماتوپویتیک CD34 در سلول های بنیادی CD133 مثبت میتواند بیانگر تمایل این سلول در فرایند های خونسازی باشد. درصد پایین این سلول ها در قیاس با دیگر سلولهای بنیادی خون بند ناف بیانگر ابتدای تر بودن انها نیز میتواند باشد.
کلید واژگان: سلول بنیادی, خون بند ناف, فایکول, مارکر سطحی, فلوسیتومتریIntroductionStem cells have the ability repair damaged tissues are too. Mesenchymal stem cells from tissues such as bone marrow، peripheral blood and other tissues have been separation. CD133-positive stem cells have Pluripotency properties and are powerful candidates for application in cell therapy.Materials and MethodsIn this experimental study، MACS kit was used to isolate CD133+ cells of umbilical cord blood. CD 133 positive cells were evaluated by flowcytometry for surface stem cell marker such as CD 90، CD34، and CD105 and than karyotiping are performed.FindingFlowcytometry results showed that approximately 95% of purified cells were CD133+. Heterogeneous cell populations have positive level of CD105:78. 35، CD90:82. 32 and then CD34:8. 56. In CD133 positive fraction، expression of surface marker was: CD105:55. 63، CD90:43. 25، CD34:18. 2. This cells were Normal karyotype and Spindle shaped like Mesenchymal stem cell.ConclusionThe study results showed that the mentioned CD133 positive cells combination and alone can be act a Nominate as a valuable source to tissue engineering.Keywords: CD133+ cells, USSC, Flowcytomtry, Stem cell -
مقدمهاز سلولهای فیبروبلاستی جنینی موش (MEFs) برای حمایت از رشد سلولهای بنیادی جنینی موشی (mESCs) و یا سلولهای بنیادی جنینی انسانی (hESCs) استفاده می شود. تکثیر پیوسته وپی درپی سلولهای mESCبطور معمول توسط هم کشتی این سلولها با MEFبدست می آید. سلولهای MEFبعنوان یک لایه پشتیبان برای سلولهای mESC عمل می کنند. احتمال انتقال رتروویروسها و دیگر پاتوژنها در اثر همجواری سلولهای MEF(که منشاء موشی دارند) با سلولهای ESوجود دارد.مواد و روش هاسلولهای سوماتیک نامحدود، مشتق شده ازخون بند ناف انسانussc)) ازاهداکنندگان متعددی بدست آمد. از این سلولها بعنوان لایه پشتیبان جهت حمایت از رشد سلول C4 mESCمورد استفاده قرار گرفت.
یافته های پژوهش: کلونی های سلولهای mESC که برروی hUSSCغیر فعال شده کشت یافته بودند در طی 30 روز کشت پی درپی بیش از 600 برابر تکثیر یافتند (درطی 10 پاساژ) در سلولهای mESC گسترش یافته برروی hUSSC، مشاهده گردید که مورفولوژی این سلولها و مارکرهای مولکولی ویژه سلولهای mESC تمایز نیافته، همگی همانند سلولهای mESCهستند که برروی MEF گسترش یافته است. این سلولها از نظر فاکتورهای رونویسی همچون OCT4،nanog و همچنین آنزیم تلومراز وLIFR، LIF، Brachyury، B2m، BMP4، Rex1 مثبت بودند.بحث و نتیجه گیریسلولهای mESCکشت داده شده برروی hUSSCدارای پتانسیل تمایزی جهت تمایز به هر 3 لایه زاینده سلولی (آندودرم، مزودرم، اکتودرم) می باشند ودارای کاریوتایپ دیپلوئید طبیعی نیز هستند. انجام مطالعات بیشتر برروی hUSSCشاید منجر به توسعه و بهبود روش های کلینیکی برای گسترش سلولهای hESC در سلول درمانی نوین گردد.
کلید واژگان: سلولهای بنیادی جنینی, خون بند ناف, لایه تغذیه کننده, کاریوتایپEmbryonic stem cells (ES) are derived from the pluripotent inner cell mass (ICN) cells of blastocysts with the potential to maintain an undifferentiated stat indefinitely. The derivation process involves plating of the blastocysts on mouse embryonic fibroblast (MEF) and expansion of the outgrowth in to established ES cell line. ES cell capable of unlimited self-renewal by symmetric division and differented cells to all primitive embryonic germ layers. The capacity of ES cells to differentiate in to almost all the cell types of human body highlights their potentially to play a promising role in cell replacement therapies for treatment of human diseases.Materials and MethodsIn this study، MEFs has been replaced with human mesenchymal stem cells (hMSCs). C4 mES cell (mouse embryonic stem cell line) colonies culture on inactivated hMSCs amplified ≥ 600-folds during the 30-days of continues culture. The longest continues expansion of C4 mES cells on hMSC was 30 passages.FindingIn this study the gene expression for Oct-4، Nanog، Rex1، Brachyury، LIF، LIFR، TERT، B2M، Stat3، Sox2، Fgf4 in mES cells، using reverse transcriptase polymerase chain reaction (RT-PCR) and in which genes expression for Stat3، Sox2، Fgf4 genes was negative whilst the genes expansion for Oct-4، Nanog، Rex1، Brachyury، LIF، LIFR، TERT، B2M genes was positive. There was also a karyotype analysis for ES which showed normal result. The immunocytochemical analysis of Oct4 transcriptional factor for ES cells was made which showed positive result for this factor. Discussion &ConclusionThese genes may be novel candidates to play critical roles in the regulation of ESC pluripotency and self-renewal.Keywords: Embryonic stem cell, mesenchymal stem cell, blastocysts, feeder layer, pluripotency -
مقدمهپلیمرهای حساس به دما که در پایین تر از دمای بحرانی شان آبدوست و در بالای آن آبگریز می شوند می توانند در مهندسی سلولی بکار روند.مواد و روش هادر این مطالعه هیدروژل هوشمند حساس به دمای کیتوسان / پلی- N- ایزوپروپیل اکریل آمید به روش تابش دهی گاما به منظور طراحی بستری مناسب برای کشت سلول طراحی نمودیم. هیدروژلهای تهیه شده پیوند خورده توسط پرتو گاما توسط آنالیز DSC، مقدار تورم و آنالیز سلولی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته های پژوهش: نتایج این بررسی ها نشان داد که با این روش بدون افزودنی، کوپلیمریزاسیون با پیوند گاما با موفقیت انجام شده است. در آزمون تورم، اثر تورم و همچنین تغییر فاز از حالت دو فازی به تک فازی با توجه به داده های حاصله از این بررسی در دو دمای 40 و10 درجه سانتیگراد به ترتیب نشان دهنده ی آبگریزی و آبدوستی سطوح پیوند زده شده می باشد. آنالیز DSC نمونه ها نیز چنین تغییر فازی را در دمای LCST نشان می دهد که نشان دهنده وجود و پلیمریزه شدن N- ایزوپروپیل اکریل آمید به پلی- N- ایزوپروپیل اکریل آمید می باشد.آنالیز سلولی نیز در دماهای مختلف چسبندگی سلولی مناسب و همچنین ویژگی جدایش سلولها را از سطح پلیمر هوشمند نشان می دهد.بحث و نتیجه گیریسطوح کوپلیمر هوشمند نشان می دهد که در دمای فیزیولوژیکی (37 درجه سانتیگراد) سلولها به خوبی روی سطح بستر پیوندزنی شده کشت می یابند و در دمای 4 درجه سانتیگراد سوسپانسیون سلولی به دلیل ویژگی آب گریزی سطح، ایجاد و از سطح جدا می شوند از این کوپلیمرها می توان برای جدایش سلولی بدون بهره گیری از روش های متداول جدایش سلولی همانند روش مکانیکی یا آنزیماتیکی بهره برد.
کلید واژگان: مهندسی سلولی, پلیمر هوشمند حساس به دما, کیتوسان, پلی, N, ایزوپروپیل اکریل آمیدThe abrupt conformational matrix، in which PNIPAM or its modified forms transition of it upon changes at temperatures، may be embedded. It is expected that the change around 32´C has stirred up explorations for in temperature may induce the conformational technological applications. Methods & Materials: Thermo-sensitive hydrogels were prepared by graft copolymerization of chitosan and N-Isopropylacrylamide via gamma radiation. Characterization of hydrogels such as 13C-NMR، DSC analysis and swelling test and cell assessments for harvesting living cell sheet were investigated. 13C-NMR and DSC analysis showed chitosan and NIPAAm monomer were grafted via gamma radiation successfully.FindingsSwelling ratio and curves results administrated hydrophilicity / hydrophobicity of hydrogel that this property is due to presence of PNIPAAm in different temperatures. The hydrogel was tested for harvesting epithelial cells after carrying out cell culture at 37 °C and incubating the confluent cells at 4°C for spontaneous detachment of cell sheet from hydrogel surface without enzyme treatment. Discussion &ConclusionCell viability assay results and microscopic observations demonstrated that cells could attach to the hydrogel surface and maintain high viability and proliferation ability. Cell detachment efficiency from the hydrogel was high. These unique properties of the hydrogel would make it a promising support for epithelial cell grafting especially cornea regeneration.Keywords: Tissue engineering, intelegent polymer temperature response, chitosan, poly N, Isopropylacrylamide -
آپوپتوز یا مرگ برنامه ریزی شده سلولی یک پروسه تنظیم شده نرمال خودکشی سلولی است که موجود زنده را قادر می سازد تا تعداد سلول های خود را حفظ کرده و سلول های ناخواسته را که بقاء موجود را تهدید می کند حذف نماید. تعادل درست بین آپوپتوز و مهار آپوپتوز در حفظ هموستاز بافت و مورفوژنز اندام نقش مهم دارد. در طی انجام آپوپتوز تغییرات بیوشیمیایی و سیتولوژیکی خاصی در سلول اتفاق می افتد که شامل متراکم سازی نوکلئوپلاسم و سیتوپلاسم، قطعه قطعه شدن DNA و تشکیل اجسام اپوپتوزی متصل به غشا می باشد که توسط سلول های مجاور شناخته شده و حذف می گردد. هر گونه اشتباه در این پروسه باعث به وجود آمدن حالت های پاتولوژیک می شود. از جمله انحراف از مسیر آپوپتوز باعث گسترش تومور و متاستاز شده و القاء آپوپتوز باعث ایجاد بیماری های تحلیل اعصاب مثل الزایمر می گردد4-Aryl-4H-chromenes are novel anticancer agents which induce apoptosis in cancer cells. These compounds were found to induce apoptosis by targeting the tubulin/microtubule system in cell proliferation process. The aim of this study was to report cyototoxic and apoptosis inducing activities of a new series of synthesized 4-aryl-4H-chromenes compounds. The in vitro cytotoxic activity of the synthesized 4-aryl-4H-chromenes was investigated against a paned of human cancer cell lines including MCF-7 (breast carcinoma), A549 (lung carcinoma), HEPG-2 (liver carcinoma), SW-480
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.