به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سمیه سامانی

  • پروانه اصفهانی، سمیه سامانی، عالیه بزی، مهناز افشاری*، محمد عباس زاده بزی
    مقدمه

    افسردگی از شایع ترین اختلالات روحی روانی است. اغلب شروع این بیماری در دوران نوجوانی و اوایل جوانی است.  این دوره که دوره ی انتقال از کودکی به بزرگسالی است، مرحله ای از بی ثباتی عاطفی است که ناشی از تقاضا برای جدایی و استقلال است. دانشجویان در این محدوده سنی قرار دارند. بروز افسردگی در این سنین موجب افت شدید عملکرد تحصیلی و اجتماعی می شود. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی ایرانی با استفاده از پرسشنامه بک انجام شد.

    مواد و روش کار

    این مطالعه از نوع مروری نظام مند و فراتحلیل بود. کلیه مقالات علمی منتشر شده تعیین شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی تا پایان 31 مرداد 1402 در 5 پایگاه داده ای PubMed، Web of Science، Scopus، SID، Magiran و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و ارزشیابی کیفیتی شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص  I2 و مدل متارگرسیون برای ارزیابی متغیرهای مظنون به ناهمگونی در سطح معناداری 0/05 بررسی شد. در نهایت،  تعداد 9 مقاله با استفاده از نرم افزار  CMAتحلیل شدند.    

    یافته ها

    بر مبنای مدل تصادفی، شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی ایرانی 15/2 درصد با فاصله اطمینان 95 % با سطح معناداری P=0/001 محاسبه شد. بیشترین شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی همدان در سال 1394 برابر 24/8 % و کمترین شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی در استان کرمان در سال 1995برابر 6/5 درصد به دست آمد. شیوع افسردگی در دانشجویان زن بیشتر از مرد بود. همچنین بین سال و شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی ایرانی رابطه معناداری وجود داشت.

    نتیجه گیری

    براساس ترکیب پژوهش های انجام شده، شیوع افسردگی در دانشجویان پزشکی در ایران 15/2 درصد بود که این میزان با افزایش سال رو به افزایش است. بنابراین، سیاستگذاران و مدیران باید اقدامات جدی به منظور کاهش افسردگی  به کارگیرند.

    کلید واژگان: افسردگی, شیوع, دانشجوی پزشکی, فراتحلیل, مرور نظام مند
    Parvaneh Isfahani, Somayeh Samani, Aliyeh Bazi, Mahnaz Afshari*, Mohammad Abbaszadeh Bezi
    Objective (s)

    Depression is one of the most common mental disorders. Often the onset of this disease is during adolescence and early youth. This period, which is the period of transition from childhood to adulthood, is a stage of emotional instability caused by the demand for separation and independence. Students are in this age range. The occurrence of depression at this age causes a sharp drop in academic and social performance. Therefore, this study was conducted with the aim of determining the prevalence of depression in Iranian medical students using Beck questionnaire.

    Methods

    A systematic review and meta-analysis was conductted. All articles written in English and Persian on the prevalence of depression in medical students up to 22 August 20023 were searched in Web of Science, PubMed, Scopus, Magiran, and Scientific Information Database (SID) databases, and Google Scholar search engine. The heterogeneity of the studies was investigated using the I2 index and the meta-regression model to evaluate the variables suspected of heterogeneity at a significance level of 0.05. Finally, 9 articles were analyzed using CMA software.

    Results

    The overall prevalence of depression in Iranian medical students based on the nine published articles was 15.2% (95% CI 11.8-19.5; 95%). The highest depression in medical students was recorded in Hamedan, 24.8% (95% Cl: 19.5%-30.9%) in 2015 and the lowest prevalence of depression in medical students was obtained in Kerman province, 6.5% (95% CI: 4-10.4) in 2016. Depression was higher in female than male students. Also, a significant statistical correlation was observed between prevalence of depression in medical students and years (P<0.05).

    Conclusion

    The prevalence of depression in Iranian medical students was 15.2%. Although, the rate of prevalence was increased annually; therefore, policy makers and managers should take serious measures to reduce depression.

    Keywords: Depression, Prevalence, Medical Student, Meta-Analysis
  • پروانه اصفهانی، محمد سارانی، سمیه سامانی، عالیه بزی، سیده معصومه حسینی زارع، احمد سیر صدر، مریم سادات حسینی، سیده محبوبه حسینی زارع*
    مقدمه و اهداف

    افسردگی از شایع ترین اختلالات روحی- روانی در دانشجویان است که منجربه افت شدید عملکرد تحصیلی و اجتماعی می شود. بنابراین، این مطالعه مرور ساختارمند و متاآنالیز با هدف تعیین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در ایران انجام شد.

    روش کار

    این مطالعه به صورت مرور ساختارمند و متاآنالیز انجام شد. کلیه مقالات علمی منتشر شده تعیین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در 5 پایگاه داده (Web of Science، Scopus ، PubMed، SID، Magiran) و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو و ارزشیابی کیفیتی شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص  I2 و مدل متارگرسیون برای ارزیابی متغیرهای مظنون به ناهمگونی انجام شد. در نهایت، تعداد 9 مقاله شرایط ورود به این مطالعه را داشت که با استفاده از نرم افزار  Comprehensive Meta-Analysis  تحلیل شدند.

    یافته ها

    بر مبنای مدل تصادفی، شیوع کلی افسردگی در دانشجویان پرستار ایرانی برابر با3/2 درصد (4/5 2/1؛ حدود اطمینان %95) به دست آمد. بیشترین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در استان سیستان و بلوچستان در سال 1383برابر 6/2 درصد (7/1- 5/3؛ حدود اطمینان %95) و کمترین شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری در استان قم و اصفهان در سال 1395 برابر 0/8درصد (1/2- 0/5؛ حدود اطمینان %95) به دست آمد. همچنین بین سال، حجم نمونه، میانگین سنی و شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری ایرانی رابطه معناداری وجود داشت (0/05>P).

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که شیوع افسردگی در دانشجویان پرستاری برابر با 3/2 درصد بود و با افزایش سال و میانگین سنی این میزان شیوع کاهش می یابد. با این وجود، ضروری است سیاستگذاران و مدیران اقداماتی به منظور کاهش افسردگی به کار گیرند.

    کلید واژگان: افسردگی, شیوع, پرستاری, دانشجو, ایران
    Parvaneh Isfahani, Mohammad Sarani, Somayeh Samani, Aliyeh Bazi, Seyedeh Masoumeh Hosseini Zare, Ahmad Siar Sadr, Maryam Sadat Hosseini, Seyedeh Mahboobeh Hosseini Zare*
    Background and Objectives

    Depression is one of the most prevalent mental disorders among students associated with a major decline in academic and social performance. This study was carried out to determine the prevalence of depression in Iran's nursing students.

    Methods

    the research was conducted as a systematic review and meta analysis, all published scientific articles related to the prevalence of depression in nursing students were searched in 5 databases (Web of Science, Scopus, PubMed, SID, Magiran) and Google Scholar search engine and then their quality was evaluated. The heterogeneity of the studies was investigated using the I2 index and meta-regression model to evaluate heterogeneity-prone variables at a significance level of 0.05. Ultimately, 9 articles met the criteria for inclusion in this study and were analyzed using Comprehensive Meta-Analysis (CMA) software.

    Results

    Based on the random model, the prevalence of depression in Iranian nursing students was equal to 3.2% (2.1 – 4.5; 95% confidence level). Results showed that the highest prevalence of depression in nursing students was 6.2% (5.3-7.1; 95% confidence limit) in Sistan and Balochestan province in 2004, while the lowest prevalence was 0.8% (0.5-1.2; confidence limit 95%) in Esfahan and Qom provinces in 2016. Also, there was a significant relationship between the calendar year, sample size, average age, and prevalence of depression in Iranian nursing students (P<0.05).

    Conclusion

    The results showed that the prevalence of depression in nursing students was 3.2%, which decreased with the increase of the calendar year and average age. Nevertheless, policymakers and managers must take measures to reduce depression.

    Keywords: Depression, Prevalence, Nurse, Student, Iran
  • پروانه اصفهانی، مهناز شبانی بورنگ، الهام میربلوکی، فائزه رسولخانی، مرضیه عارفی، سمیرا علیرضایی، مهناز افشاری*، سمیه سامانی
    مقدمه

    شیوع کووید19 پیامدهای روانی زیادی بر اقشار مختلف جامعه از جمله پرستاران داشته است. ترس و اضطراب ناشی از اپیدمی کووید-19 در پرستاران علاوه بر ایجاد ناهنجاری های روحی و روانی باعث کاهش کیفیت خدمات و افزایش هزینه های نظام سلامت می گردد. این مطالعه باهدف تعیین میزان اضطراب پرستاران ایرانی در دوران اپیدمی کووید-19 انجام شد.

    مواد و روش کار

    در این مطالعه فراتحلیل، کلیه مقالات علمی منتشر شده تعیین میزان اضطراب در دوران اپیدمی کووید-19 در پرستاران ایرانی در 5 پایگاه داده ای و موتور جستجوگر Google Scholar جستجو  و ارزشیابی کیفیتی شدند. ناهمگنی مطالعات با استفاده از شاخص  I2 و مدل متارگرسیون برای ارزیابی متغیرهای مظنون به ناهمگونی در سطح معناداری 0/05 بررسی شد. در نهایت، تعداد 15 مقاله با استفاده از نرم افزار  CMA تحلیل شد.

    یافته ها

    بر مبنای مدل اثرات تصادفی، میانگین و انحراف معیار اضطراب پرستاران ایرانی در دوران کووید-19 برابر با 29/96 به دست آمد. بیشترین میانگین و انحراف معیار اضطراب پرستاران در شهر اسلامشهر استان تهران در سال 1399 برابر با 44/08 و کمترین میانگین و انحراف معیار اضطراب پرستاران در بوشهر در سال 1399 برابر با 4/37  به دست آمد. همچنین بین حجم نمونه و میزان اضطراب پرستاران ایرانی در دوران اپیدمی کووید-19 ارتباط معنادار وجود داشت.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان داد که پرستاران در دوران همه گیری کووید-19 از اضطراب رنج می برند. بنابراین، سیاستگذاران و مدیران نظام سلامت باید اقدامات جدی به منظور کاهش اضطراب پرستاران در دوران بحران به کار گیرند.

    کلید واژگان: اضطراب, پرستاران, کروناویروس, ایران
    Parvaneh Isfahani, Mahnaz Shabani Borang, Elham Mirboluki, Faezeh Rasoulkhani, Marzieh Arefi, Samira Alirezaei, Mahnaz Afshari*, Somayeh Samani

    Objective (s):

     The outbreak of Covid-19 induced many psychological consequences on various segments of society, including nurses. Fear and anxiety caused by the Covid-19 epidemic in nurses, in addition to triggering mental disorders, could reduce the quality of services and increase the costs of the health system. Therefore, this study was performed to assess anxiety of Iranian nurses during the corona epidemic.

    Methods

    This meta-analysis included all published papers reporting on anxiety in Iranian nurses during the corona epidemic. Heterogeneity of studies was evaluated using theI2 index and the probability of diffusion in diffusion by Egger test and meta-regression model to evaluate the variables suspected of heterogeneity at a significance level of 0.05. Finally, 15 articles were analyzed using CMA software.

    Results

    Based on the random-effects model, the mean and standard deviation of the anxiety of Iranian nurses during the corona pandemic was equal to 21.96 ± 3.18 (10.17-15.71; 95% confidence interval).  The highest mean and standard deviation of nurses' anxiety in 2020 was equal to 44.08 ± 0.76 (42.58- 45.57; 95% confidence interval) and the lowest mean and standard deviation of nurses' anxiety in 2020 was equal to 4.37 ± 0.38 (3.60 -5.13; 95% confidence interval). There was also a significant relationship between sample size and anxiety of Iranian nurses during the corona epidemic (P <0.05).

    Conclusion

    The results showed that nurses suffered from anxiety during the corona epidemic. The findings suggest there is need to take appropriate preventive measures among nurses during such crisis.

    Keywords: Anxiety, Nurses, Coronavirus, Iran
  • پروانه اصفهانی، فایزه رسولخانی، حدیثه شهرکی، فاطمه محمدی *، سمیه سامانی
    مقدمه

    با توجه به تحولات زیاد عرصه علم و دانش، یادگیری خودراهبر می‌تواند به عنوان یک مهارت بسیار مهم نقش اساسی در یادگیری مادام‌العمر و توانمندسازی افراد ایفا کند. بنابراین، این مطالعه با هدف تعیین نگرش دانشجویان رشته‌ی مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی دانشگاه علوم پزشکی زابل، نسبت به یادگیری خودراهبر در سال 1398 صورت گرفت.

    شیوه‌ی مطالعه

    در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، تعداد 62 دانشجوی رشته‌ی مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی با استفاده از روش سرشماری انتخاب شدند. از یک پرسش‌نامه‌ی استاندارد در این مطالعه استفاده شد. داده‌های پژوهش با استفاده از آزمون‌های توصیفی و استنباطی مناسب تحلیل شدند.

    یافته‌ها

    در مولفه‌ی مفهوم از یادگیری خودراهبر، عدم تاثیرپذیری از استاد با میانگین و انحراف معیار (0/935 ± 3/24)، در مولفه‌ی چگونگی تاثیر بر یادگیری، قدرت برانگیختگی بالاتر نسبت به شیوه‌ی سنتی با میانگین و انحراف معیار (0/791± 2/65)، در مولفه‌ی موانع، کوییزها و آزمون‌ها با میانگین و انحراف معیار (961/0± 73/2) و در مولفه‌ی عوامل انگیزشی، سخنرانی خوب با میانگین و انحراف معیار (1/000± 3/02)، دارای بیش‌ترین فراوانی بودند.

    نتیجه‌گیری

    از دیدگاه دانشجویان، قدرت برانگیختگی، نقش مهمی در تعیین کارآیی یادگیری خودراهبر ایفا می‌کند و آزمون‌ها و کوییزها از بزرگ‌ترین موانع آن قلمداد می‌شود.

    کلید واژگان: یادگیری خودراهبر, دانشجو, نگرش
    Parvaneh Isfahani, Faezeh Rasulkhani, Hadiseh Shahreki, Fatemeh Mohammadi*, Somayeh Samani
    Background

    Due to the many developments in the field of science and knowledge, self-directed learning can play a key role in lifelong learning and empowerment as a very important skill. Therefore, this study was conducted to determine the attitude of healthcare services management students of Zabol University of Medical Sciences towards self-directed learning in 2019.

    Methods

    In this descriptive-analytical study, 62 students of health care management major were selected using the census method. A standard questionnaire was used in this study. Data were analyzed using appropriate descriptive and inferential tests.

    Results

    The most frequent elements were "lack of influence from the teacher" (3.24 ± 0.935) in the category of perception of self-direct learning, "higher arousal power than the traditional method" (2.65 ± 0.791) in the category of how to effect learning, "quizzes and tests" (2.73 ± 0.961) in the category of barriers and "good lecture" (3.02 ± 1.000) in the category of motivational factors.

    Conclusion

    From the students' point of view, Individual characteristics played an important role in determining self-directed learning efficiency and lack of knowledge was one of the major obstacles.

    Keywords: Self-directed learning, Student, Attitude
  • محدثه عبادی پور، عاطفه ابراهیم زاده، سمیه سامانی*
    مقدمه

    پدیده ی ریزگردها یا گرد و غبار، از مهم ترین بحران های محیطی در مناطق مجاور بیابان ها و نواحی خشک است. یکی از مشکلات زیست محیطی در مناطق شرق ایران، فعالیت توفان های گرد و غبار و ریزگردها در اتمسفر شهرها است. لذا هدف از این مطالعه، تعیین اثر ریزگردها بر میزان شیوع ناراحتی های تنفسی در بین دانش آموزان دختر دوره ی متوسطه ی دوم شهرستان زابل می باشد.

    شیوه مطالعه

    این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد که طی آن 300 نفر از دانش آموزان دختر دوره ی دوم متوسطه از بین 5 دبیرستان شهرستان زابل در سال تحصیلی 98-1397 به طور تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسش نامه ی استاندارد ناراحتی های تنفسی (انجمن ریه ی آمریکا)، جمع آوری شد و آنالیز داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی، وارد نرم افزار SPSS نسخه ی 21 گردید.

    یافته ها

     میزان شیوع ناراحتی های تنفسی و علائم آلرژی دانش آموزان، در روزهای طوفانی بیشتر است (0/05 > p value) و همچنین بین پایه ی تحصیلی دانش آموزان و داشتن ناراحتی های تنفسی، احساس فشار در قفسه ی سینه و علائم آلرژی، ارتباط معنی داری از لحاظ آماری وجود دارد (0/05 < p value). به طوری که بیش ترین ناراحتی تنفسی در موارد ذکر شده مربوط به پایه ی 11 تحصیلی است، در ضمن بین معدل تحصیلی کمتر و داشتن ناراحتی های تنفسی از لحاظ آماری ارتباط معنی داری دیده شد (0/05 < p value).

    نتیجه گیری

     با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، اکثر دانش آموزان در روزهای طوفانی، دارای نارحتی های تنفسی بودند و اثر ریزگردها در دانش آموزان کاملا مشخص شده بود. ضمن ضرورت انجام اقدامات کنترلی ریزگردها در منطقه ی سیستان، غربال گری بیماری های تنفسی در میان دانش آموزان، باید در چارچوب برنامه ی سلامت دانش آموزان منطقه قرار گیرد.

    کلید واژگان: ریزگردها, ناراحتی تنفسی, دانش آموزان دختر, سیستان
    Somayeh Samani*, Mohadeseh Ebadipour, Atefeh Ebrahimzadeh
    Background

    Dust deposition phenomenon is one of the most important environmental crisis in places close to desert or dry areas. One of the environmental issues in the eastern regions of Iran is the activity of dust storms and aerosols in the atmosphere of cities. Therefore, this study aims to determine the effects of dust on the prevalence of respiratory diseases among the second-grade high school female students in Zabol City.

    Methods

    In this descriptive-analytic research, 300 female students of the second grade of 5 high schools in the Zabol city were selected randomly in the academic year of 2018-19. Data is collected through demographic and standard respiratory diseases questionnaire and inserted intoSPSS21 software and analyzed via descriptive-analytical statistics.

    Results

    The results revealed that the prevalence of respiratory diseases and allergy symptoms are higher on stormy daysamong the students (p value < 0.05). Besides, there is a statistically significant correlation between the students' educational level, the presence of respiratory diseases, the Chest pressure and allergy symptoms
    (p value < 0.05). The most common respiratory diseases in the mentioned cases are related to year eleven. Moreover, there is a significant relationship between lower grade (or Less GPA) and respiratory distress (p value > 0.05).

    Conclusion

    Due to the results of this study, most of the students have breathing difficulties on stormy days and the effects of dust were quite clear on them. In addition to the necessity of remedial actions of dust control in the Sistan province, screening and monitoring breathing difficulties among students should be considered in their health control schedule.

    Keywords: Dusts, Respiratory diseases, Female students, Sistan
  • سمیه سامانی *، مریم قلع جهی
    مقدمه و هدف
    اختلالات اسکلتی- عضلانی (MSDs: Musculoskeletal Disorders) یکی از مهم ترین دلایل بی رغبتی به کار و کاهش انگیزه های کاری هستند که به مرور زمان می توانند منجر به استرس شغلی گردند. در این ارتباط، پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی با استرس شغلی در بین قالی بافان روستایی منطقه سیستان صورت گرفت.
    روش کار
    در این پژوهش توصیفی- تحلیلی 100 زن قالی باف از روستاهای چهار شهرستان منطقه سیستان از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور تعیین شیوع علائم اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه استاندارد استرس روانی- اجتماعی نوردیک استفاده گردید. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از نرم افزار SPSS 16 ، آزمون t تک نمونه ای و ضریب همبستگی Pearson صورت گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان دادند که میزان استرس شغلی در زنان قالی باف روستایی سیستانی در سطح بالایی است. بر مبنای یافته ها، بیشترین اختلالات اسکلتی- عضلانی (98 درصد) به قسمت فوقانی پشت اختصاص داشت و کمترین اختلالات (45 درصد) مربوط به زانو بود. شایان ذکر است که بین اختلالات اسکلتی- عضلانی و مولف ه های آن ها (به جز سه مولفه ران، زانو و پا) با استرس شغلی رابطه معنادار و مثبتی به دست آمد (P=0/001).
    نتیجه گیری
    براساس یافته های پژوهش، اقدامات موثر برای کاهش استرس شغلی در زنان قالی باف روستایی مورد نیاز می باشد. همچنین با توجه به تاثیر شش مولفه از نه مولفه اختلالات اسکلتی- عضلانی بر استرس شغلی، تمرکز بر بهسازی و طراحی مناسب فضاهای کاری، نیازهای روحی و روانی قالی بافان، طرز صحیح نشستن و تحرک و ورزش در زما نهای مشخص می تواند در کاهش استرس شغلی و اختلالات اسکلتی- عضلانی موثر باشد.
    کلید واژگان: اختلالات اسکلتی- عضلانی, استرس شغلی, سیستان و بلوچستان, شیوع, قالی بافی
    Somayeh Samani *, Maryam Ghaljahi
    Introduction and purpose: Musculoskeletal disorders (MSDs) are among the most important causes of disinclination to work and reduced work incentives and can lead to occupational stress over time. The purpose of this study was to investigate the relationship between the prevalence of MSDs and occupational stress among rural carpet weavers in Sistan and Baluchestan, Iran.
    Methods
    This descriptive analytical study was conducted on 100 female carpet weavers living in four villages of Sistan province. The study population was selected through convenience sampling technique. The estimation of the prevalence of MSDs and job stress was accomplished using the Nodric questionnaire for Psychological and Social Factors at Work. Data analysis was performed in SPSS software (version 16) using t-test and Pearson correlation coefficient.
    Results
    According to the results, the female carpet weavers had a high level of occupational stress. The most frequent MSD was observed in the upper back (98%), while the least frequent one was related to the knee disorders (45%). Occupational stress showed a positive relationship with MSDs and their components (except for the three components of the hip, knee, and leg) (P=0.001).
    Conclusion
    Based on the findings of the research, it is essential to take effective measures to reduce occupational stress among rural female carpet weavers. Furthermore, considering the effect of six out of nine components of MSDs on occupational stress, the consideration of the improvement and proper design of the workplace, mental and emotional needs of carpet weavers, proper way of siting and mobility, and exercise at certain times can effectively reduce occupational stress and skeletal disorders.
    Keywords: Carpet weaving, Musculoskeletal disorders, Occupational stress, Prevalence, Sistan, Baluchestan
  • شهین احمدی *، سمیه رهدار، سمیه سامانی
    مقدمه و هدف
    آنیلین یک ترکیب ساده آروماتیک حلقوی است که سمی و سرطان ز ا بوده و کاربرد گسترده ای در صنایع مختلف دارد و با توجه به حلالیت بالا در آبهای سطحی و زیرزمینی به وفور یافت می شود. ورود این ترکیب به محیط مشکلات متعددی را در پی دارد. در این راستا هدف از مطالعه حاضر حذف آنیلین با استفاده از جاذب خاکستر بادام کوهی می باشد.
    روش کار
    مقادیر جذب تعادلی تابعی از pH محلول ( 9،7،5،3 و 11 )، زمان تماس ( 150 - 20 دقیقه)، دوز جاذب ( 4/ 0، 6/ 0، 8/ 0، 1، 2/ 5 و 1/ 1 گرم بر لیتر) و غلظت اولیه آنیلین ( 150 - 20 میلی گرم بر لیتر) می باشد. در این مطالعه سینتیک های جذب مختلفی از جمله سینتیک شبه درجه اول ، شبه درجه دوم و Elovich مطالعه شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که خاکستر بادام کوهی می تواند آنیلین را به میزان 65 درصد در pH=7 ، غلظت اولیه آنیلین 90 میلی گرم بر لیتر ، زمان تماس 120 دقیقه و دوز جاذب 8/ 0 میلی گرم در لیتر کاهش دهد. در مطالعه حاضر مدل های سینتیکی مختلفی برای توصیف داده های سینتیکی به کار رفتند که در این میان مدل سینتیکی شبه درجه دوم با نتایج منطبق بود.
    نتیجه گیری
    براساس نتایج به دست آمده می توان گفت که جاذب خاکستر بادام کوهی نه تنها ماده ای ارزان قیمت است؛ بلکه پارامتری موثر در حذف آنیلین می باشد.
    کلید واژگان: آنیلین, سنتیک جذب, بادام کوهی, محلول های آبی
    Shahin Ahmadi *, Somayeh Rahdar, Somayeh Samani
    Introduction and
    Purpose
    Aniline is a simple aromatic compound that has a wide application in various industries. This compound has mutagenic and carcinogenic properties. Given the solubility and high toxicity of aniline, the entrance of this compound into the surface and ground water can endanger human and environment and disturb aqueous species life . Regarding this, the present study was conducted to investigate the elimination of aniline from aqueous solutions by means of Arachis hypogaea ash.
    Methods
    The equilibrium adsorption level was determined as a function of the solution pH (i.e., 3, 5, 7, 9, and 11), contact time (i.e., 20-150 min), adsorbent doses (i.e., 0.4, 0.6, 0.8, 1, 1.2, and 1.5 g/L), and aniline initial concentration (i.e., 20-150 mg/L). Adsorption kinetic was assessed using pseudo first order, pseudo second order, and Elovich kinetics.
    Results
    According to the results, Arachis hypogaea ash was capable of reducing aniline by 65% at the pH of 7, initial aniline concentration of 90 mg/ L, contact time of 120 min, and dosage of 0.8 g/L. Regarding the adsorption kinetics, and a second-order equation resulted in the achievement of the best fit.
    Conclusion
    As the finding indicated, Arachis hypogaea ash as an inexpensive absorbent was a quite effective substance for the removal of aniline from water and wastewater.
    Keywords: aqueous solutions, Kinetics, Aniline, Amygdalus
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال