سیامک پورعبدیان
-
مقدمه
انتخاب گوشی حفاظتی مناسب برای کارگران در برنامه حفاظت شنوایی به عنوان آخرین راهکار معرفی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی افت عبوری جاذب برخی از ایرماف های رایج در فرکانس یک سوم اکتاوباند بر مبنای روش لوله امپدانس انجام شد.
روش هااین مطالعه تحلیلی- تجربی بر روی جاذب چهار مدل ایرماف انجام گردید. ضریب افت عبوری جاذب ها با استفاده از لوله امپدانس به روش تابع انتقال و بر طبق استاندارد ISO 10534-2 انجام گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های Paired t و ANOVA در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هابیشترین و کمترین میانگین افت عبوری اندازه گیری شده در جاذب ها به ترتیب 5/27 و 3/0 دسی بل بود. اختلاف معنی داری بین میانگین افت عبوری جاذب A با جاذب های B، C و D و جاذب B با جاذب های A و D در تمام فرکانس های اندازه گیری شده وجود داشت (05/0 > P). همچنین، بر اساس یافته ها، تفاوت معنی داری بین تمام فرکانس های قبل و بعد در جاذب های A، B و C مشاهده گردید (05/0 > P).
نتیجه گیریجاذب ایرماف ها در مقایسه با هم در فرکانس های مختلف، عملکردهای متفاوتی در افت عبوری و کارایی نشان دادند. همچنین، در فرکانس پایین بیشتر ایرماف های مورد بررسی، با افزایش فرکانس کاهش افت عبوری ایجاد شد و پس از آن در فرکانس های 2000 هرتز به بالا روند افزایش افت عبوری مشاهده گردید که نیاز است نتایج مذکور در انتخاب گوشی حفاظتی مناسب برای کارگران در صنایع، مد نظر قرار گیرد.
کلید واژگان: کاهش شنوایی ناشی از سر و صدا, ایرماف, تجهیزات حفاظت فردی, تست امپدانس آکوستیکBackgroundChoosing the suitable hearing protection for workers as part of the Hearing Conservation Program was introduced as a final measure. This study aimed to investigate the absorption and transmission loss of common earmuffs at one third octave band frequencies using the impedance tube method.
MethodsAn analytical-experimental study was carried out on absorbers of four earmuff models. The transmission loss of the absorbers was measured using the impedance tube by the transfer function method, in accordance with the ISO 10534-2 standard. Data analysis was conducted using the paired-samples t-test and analysis of variance (ANOVA) with SPSS software.
FindingsThe highest and lowest mean transmission losses measured in absorbers were 27.5 dB and 0.3 dB, respectively. The results showed a significant difference in the mean transmission loss between absorber A and absorbers B, C, and D, as well as between absorber B with absorbers A and D, across all measured frequencies (P < 0.05). Moreover, the results showed a significant difference in all frequencies before and after in absorbers A, B, and C (P < 0.05).
ConclusionWhen comparing earmuff absorbers, it is evident that their performance in transmission loss and efficiency varies across different frequencies. In addition, most of the earmuffs examined in the study showed a decrease in transmission loss at low frequencies as the frequency increased. However, above2 kHz, an increasing trend in transmission loss was observed. These results need to be noted when choosing suitable hearing protection for workers in industries.
Keywords: Hearing Loss, Noise Induced, Earmuff, Personal Protective Equipment, Acoustic Impedance Tests -
مقدمه
استفاده از گوشی حفاظتی، یکی از راه های کاهش آلودگی صوتی در صنایع است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تغییرات ضریب جذب صوتی برخی از جاذب ایرماف ها در ترازها و فرکانس های مختلف بود.
روش هادر این مطالعه، چهار مدل ایرماف از جمله TASCO2550، (VENUS-740) AKHAVAN، 3M optime98 و Parkson ABZ تهیه گردید. سپس جاذب ایرماف ها در قطر 3 سانتی متر و ضخامت 2/1 سانتی متر برش داده شد. ضریب جذب هر نمونه با استفاده از لوله امپدانس و نرم افزار VA-Lab در سه تراز صوتی 75، 85 و 95 دسی بل اندازه گیری شد و در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هااختلاف معنی داری در میانگین ضریب جذب بین ترازهای صوتی 75، 85 و 95 دسی بل وجود نداشت و میانگین ضریب جذب در فرکانس های میانی و بالا افزایش یافت. نمونه جاذب ایرماف TASCO2550 بیشترین ضریب جذب را در فرکانس های 2000 تا 2500 هرتز نشان داد؛ در حالی که نمونه جاذب های (VENUS-740) AKHAVAN و 3M optime98 بیشترین میانگین ضریب جذب را در فرکانس 4000 هرتز داشت. همچنین، نمونه جاذب Parkson ABZ بیشترین میانگین ضریب جذب را در فرکانس 5000 هرتز نشان داد. به طور کلی، نمونه جاذب ایرماف های TASCO2550 و 3M optime98 به ترتیب بیشترین و کمترین ضریب جذب را به خود اختصاص دادند.
نتیجه گیریبا انتخاب ایرماف با جاذب کارامد، می توان میزان جذب صوتی را افزایش داد تا به نتایج مطلوبی از کاهش آلودگی صوتی رسید.
کلید واژگان: ایرماف, جذب صوت, آلودگی صوتی, تست امپدانس آکوستیکBackgroundUsing a hearing protection device is one of the ways to control noise pollution in the industry. The purpose of the present study is to evaluate the changes in the sound absorption coefficient of some commonly used earmuffs in laboratory conditions at various sound levels and frequencies.
MethodsIn this study, four earmuff models, including TASCO2550, AKHAVAN (VENUS-740), 3M optime98, and Parkson ABZ, were prepared. The absorber of the earmuffs was then cut to a diameter of 3 cm and a thickness of 1.2 cm. The absorption coefficient of each sample was measured using an impedance tube and VA-Lab4 software at three sound levels of 75, 85, and 95 dB. Finally, the data were analyzed using SPSS software.
FindingsThere was no significant difference in the average absorption coefficient between sound levels of 75, 85, and 95 dB. However, in middle and high frequencies, the average absorption coefficient increased. TASCO2550 earmuff absorbent samples showed the highest absorption coefficient at frequencies of 2000-2500 Hz. While AKHVAN (VENUS-740) and 3M optime98 absorbent samples showed the highest average absorption coefficient at the frequency of 4000 Hz. Also, The Parkson ABZ absorbent sample had the highest average absorption coefficient at a frequency of 5000 Hz. In general, The TASCO2550 earmuff absorbent sample showed the highest absorption coefficient, while the 3M optime98 absorbent sample showed the lowest absorption coefficient.
ConclusionBy selecting an earmuff with efficient absorber, we can increase sound absorption rate to achieve the desired results of reducing noise pollution.
Keywords: Earmuff, Sound absorption, Noise pollution, Acoustic impedance tests -
زمینه و اهداف
هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی میزان مواجهه با صدا و ارتباط آن با استرس شغلی، تغییرات فشارخون و ضربان قلب در کارگران کارگاه چوببری بود.
مواد و روشها:
در این مطالعه مقطعی- تحلیلی- توصیفی تعداد140 نفر از شاغلین یک کارگاه چوب بری در استان مازندران انتخاب و در دو گروه مورد و کنترل تقسیم شدند. اطلاعات جمعیتشناختی شاغلین با پرسشنامه گردآوری شد. میزان فشارخون سیستولیک و دیاستولیک با استفاده از فشارسنج جیوهای و ضربان قلب گروه مورد و شاهد به وسیله دستگاه نبض سنج Beurer مورد سنجش قرار گرفت. نتایج بدست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. در تمام مراحل، ملاحظات اخلاقی مد نظر قرار گرفت.
یافتهها:
نتایج اندازهگیری صدا نشان داد، میانگین مواجهه با صوت در شاغلین مواجهه یافته در شیفت 8 ساعته 92/11 دسیبل و گروه بدون مواجهه 74/48 دسیبل است. میانگین فشار خون سیستولیک، دیاستولیک به ترتیب در دو گروه کنترل و مواجهه 124،126، 80 و 82 بود. همچنین میانگین ضربان قلب دو گروه به ترتیب 74/9 و 75/83 ضربه در دقیقه بود. همچنین تفاوت معنیداری در فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و ضربان قلب بین دو گروه وجود نداشت (P>0/05).
نتیجهگیری:
نتایج مطالعه نشان داد، میزان فشار خون سیستولیک، دیاستولیک، ضربان قلب و استرس در گروه مواجهه بیشتر از گروه کنترل بود و اختلاف فشار خون سیستولیک، دیاستولیک و ضربان قلب بین دو گروه از نظر آماری معنیدار نبوده و فقط در میزان استرس اختلاف معنیداری مشاهده شد.
کلید واژگان: صدا, استرس شغلی, تغییرات فشارخون, ضربان قلب, کارگاه چوب بریBackground and AimsThe aim of this study was to investigate the level of noise exposure and its relationship with job stress, changes in blood pressure and heart rate among woodworking workshop workers.
Materials and MethodsIn this cross-sectional-analytical-descriptive study, 140 employees of a lumber workshop in Mazandaran province were selected and divided into case and control groups. Demographic information of employees was collected by questionnaire. Systolic and diastolic blood pressure were measured using mercury sphygmomanometer. Heart rate of the case and control groups was measured by Beurer pulse meter. The results were analyzed using SPSS software.
ResultsThe results of noise measurements showed that the mean noise exposure in workers from 8-hour shifts was 92.11 dB and among non-exposed group was 74.48 dB. The mean systolic and diastolic blood pressure in the control and exposure groups were 124, 126, 80 and 82, respectively. Also, the mean heart rate of the studied groups was 74.9 and 75.83 beats per minute, respectively. There was no significant difference in systolic and diastolic blood pressure and heart rate between the two groups, (p> 0.05).
ConclusionBased on thefindings, the rate of systolic and diastolic blood pressure, as well as the heart rate and stress levels were higher in the exposed group as compared with the control group; however, the difference between systolic, diastolic blood pressure and heart ratebetween the two groups was not statistically significant. There was a significant difference in stress. It was found to be consistent with the results of some previous studies
Keywords: noise, job stress, blood pressure changes, heart rate, woodworking workshop -
مقدمه
استفاده شایع از تلفن های همراه منجر به افزایش نگرانی در مورد تاثیر امواج رادیوفرکانسی بر فیریولوژی بدن انسان شده است. این مطالعه به منظور تعیین واکنش متفاوت دمای عمق های مختلف بافت مغز در مواجهه با امواج رادیوفرکانسی تلفن همراه انجام شد.
روش اجرااین مطالعه از نوع تجربی بود. بافت مغز گاو در یک اتاقک در سه عمق mm12،22و2 بافت و در فاصله ی و cm 4 وmm 4 تلفن همراه از بافت به مدت min 15 اثر حرارتی امواج رادیوفرکانسی تلفن همراه در حین مواجهه و بعد از قطع مواجهه مورد بررسی قرار گرفت. برای اندازه گیری دمای بافت از دماسنج لوترون استفاده گردید.
یافته هادر حین مواجهه بافت مغز در فاصله mm4 از تلفن همراه میزان افزایش دما در عمق mm22بیشتر از عمق های mm 2و 12 بود به طوری که دمای بافت در عمق های mm12،22و2 به ترتیب 29، 31/0 و 37/0 درجه سانتی گراد نسبت به دمای پایه افزایش یافت. همچنین دمای بافت مغز در فاصله cm4 با افزایش عمق بافت، بیشتر از سایر عمق ها بود. افزایش دمای بافت با افزایش عمق بافت مغز در زمان بعد از مواجهه با تلفن همراه نیز وجود داشت. دمای عمق mm22 بافت در زمان مواجهه با سرعت بالاتری افزایش یافت.
نتیجه گیریامواج رادیوفرکانسی تلفن همراه نه تنها در تمامی عمق های بافت مغز سبب افزایش دمای بافت شد بلکه در عمق های بالاتر(mm 22( بافت مغز دمای ناشی از امواج رادیوفرکانسی تلفن همراه بیشتر بود.
کلید واژگان: تلفن همراه, امواج رادیوفرکانسی, بافت مغز, دما, عمق بافتBackgroundThe widespread use of cell phones has led to an increase in concern about the effect of radiofrequency radiation on the physiology of the human body. This study was conducted to determine the different reaction temperatures of different brain tissue in exposure to mobile radiofrequency waves.
MethodThis was an experimental study. The cow's brain tissue was examined in a chamber at three depths of 2,12 and 22 mm and at a distance of 4 mm and 4 in the cell phone from the tissue for 15 min of the radiofrequency radiation of the mobile phone during exposure and after the exposure was discontinued. . Luteron thermometer was used to measure tissue temperature.
ResultsDuring the exposure to the brain tissue at a distance of 4 mm from the mobile phone, the temperature increase at 22 mm depth was more than the depths of 2 and 12 mm, so that the tissue temperature at 2, 12 and 22 mm depths was 29 ° C 0 /, 0.3 / 0 and 0/37 respectively. Also, the temperature of the brain tissue at 4 cm intervals was greater than the other depths with increasing tissue depth. An increase in tissue temperature was also associated with increased brain tissue depth after exposure to mobile phones. The temperature of the depth of 22 mm of texture increased during exposure to higher temperatures.
ConclusionMobile radiofrequency waves not only increased the temperature of the tissue at all depths of the brain but at higher depths (22 mm), brain tissue was higher than the temperature of mobile radiofrequency waves.
Keywords: cell phone, radiofrequency waves, brain tissue, temperature, tissue depth -
مقدمهصدا شایع ترین عامل استرس زا در محیط های کاری است که می تواند اثرات زیان آوری را به دنبال داشته باشد. در این ارتباط، مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات زمان مواجهه با صدا و تراز فشار آن بر میزان خستگی ذهنی و ترشح هورمون نورآدرنالین در بدن انسان در شرایط آزمایشگاهی انجام شد.روش هامطالعه حاضر طی چهار روز متوالی در ارتباط با 10 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت گرفت. افراد مورد مطالعه در روزهای اول (نیم ساعت) و دوم (یک ساعت) با تراز 85 دسی بل و در روزهای سوم (نیم ساعت) و چهارم (یک ساعت) با تراز 90 دسی بل مواجهه یافتند. هر روز افراد قبل و بعد از مواجهه، 20 سوال ریاضی را حل می کردند و میزان خستگی ذهنی خود را بر روی مقیاس آنالوگ بصری (VAS: Visual Analog Scale) علامت می زدند. شایان ذکر است که از تمامی افراد قبل و بعد از مواجهه، نمونه خون گرفته شد. در نهایت، نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS آنالیز گردیدند.یافته هاسطح هورمون نورآدرنالین تنها در زمان نیم ساعت مواجهه با تراز 90 دسی بل اختلاف معناداری با یک ساعت مواجهه با همین تراز داشت (037/0P=) و در سایر زمان های مواجهه اختلاف معناداری مشاهده نشد. باید خاطرنشان ساخت که در خستگی ذهنی در تمامی حالات، قبل و بعد از مواجهه با ترازهای فشار صوت 85 و 90 دسی بل اختلاف معناداری مشاهده گردید.نتیجه گیریافزایش زمان مواجهه با صدا، تنها باعث افزایش میزان خستگی ذهنی گردید؛ اما تغییری در ترشح نورآدرنالین ایجاد نکرد. علاوه براین، افزایش تراز فشار صوت از 85 به 90 دسی بل موجب افزایش میزان خستگی ذهنی و ترشح نورآدرنالین نگردید؛ از این رو به نظر می رسد که در کوتاه مدت، افزایش زمان مواجهه نسبت به افزایش تراز فشار صوت در ایجاد خستگی ذهنی مهم تر می باشد.کلید واژگان: تراز فشار صوت, خستگی ذهنی, زمان مواجهه, نورآدرنالینBackgroundNoise is one of the most common stress-inducing factors in a workplace and can cause many detrimental effects. Regarding this, the present study was conducted to investigate the effects of exposure time to noise and sound pressure level on mental fatigue and release of noradrenaline in the human body under lab situations.MethodsThis study was conduced on 10 students of Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran, during 4 consecutive days. The subjects were exposed to the noise levels of 85 and 90 dB on the first (0.5 h)/second (1 h) and third (0.5 h)/fourth (1 h) days, respectively. They solved 20 mathematic questions before and after exposure to noise every day, and then marked their fatigue severity on a visual analog scale. In addition, blood samples were collected before and after exposure to noise. The data were analyzed in SPSS software (verion 20).FindingsThe noradrenaline level estimated after 0.5 h exposure to 90 dB was significantly different with the level obtained after 1 h exposure to the same sound level (P=0.037). However, no significant difference was observed for other exposure durations. Furthermore, the mental fatigue degrees evalauted before exposure to the sound pressure levels of 85 and 90 dB were significanty different form those measured after exposure to these pressure levels in all situations.ConclusionAs the findings indicated, the elongation of time exposure to noise led to the elevation of mental fatigue; however, it resulted in no change in the level of noradrenaline. Furthermore, the rise of noise level from 85 to 90 dB did not lead to the elevation of mental fatigue and noradrenaline release. Consequently, it seems that increased exposure time to noise is more important in causing mental fatigue than the sound pressure level in a short period of time.
-
مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی کردستان، سال بیست و سوم شماره 2 (پیاپی 94، خرداد و تیر 1397)، صص 37 -45زمینه و هدفبه دلیل پیشرفت سریع و استفاده وسیع از تلفن همراه و تاثیر آن بر ارتباطات و تعاملات انسانی، بررسی اثرات منفی احتمالی استفاده از تلفن همراه بر سلامت کاربران امری ضروری است. هدف از این مطالعه تعیین تاثیر افزایش فاصله تلفن همراه با بافت مغز بر دمای قشر مرکزی و خاکستری مغز ناشی از حرارت امواج رادیو فرکانسی بود.روش بررسیدر این مطالعه تجربی، بافت مغز گاو در یک اتاقک در سه عمق 2،12 و 22 میلیمتری بافت و در فاصله ی 4 میلیمتری و 4 سانتیمتری تلفن همراه از بافت به مدت 15 دقیقه بررسی شد. برای اندازه گیری دمای بافت از دماسنج لوترون استفاده گردید. تحلیل داده ها توسط نرم افزار لوترون و MATLAB صورت پذیرفت.یافته هادر فاصله 4 میلیمتری و در عمق های 2، 12 و22 میلیمتری نسبت به فاصله 4 سانتیمتری افزایش دمای بیشتری را نشان داد. همچنین افزایش دما بعد از قطع تماس نسبت به دمای پایه در هر دو فاصله مشاهده شد که در فاصله 4 میلیمتری بیشتر بود.نتیجه گیریتماس با تلفن همراه در نزدیکی بافت مغز باعث افزایش دمای بافت می شود در حالی که هرچه منبع مواجهه یعنی تلفن همراه از بافت دورتر شود افزایش دمای بافت روند کندتری را نشان می دهد و گرمای تجمعی که بعد از قطع مواجهه مشاهده شد، نیز کمتر می شود.کلید واژگان: تلفن همراه, امواج رادیوفرکانسی, بافت مغز, دماBackground And AimConsidering the great advances and extensive use of cell phones and its effects on the human communications and interactions, investigation of potential negative effects of cell phones on the user's health is necessary. The aim of this study was to determine the effect of the distance between cell phones and brain tissue on the temperature of the central and gray matters of the brain, because of the heat generated by radiofrequency waves.MethodsThis was an experimental study. Cow brain tissue was analyzed in a compartment with three depths of 2 mm, 12 mm and 22 mm, and at the distances of 4 mm and 4 cm from a cell phone, for 15 minutes. Lutron thermometer was used to measure the tissue temperature. Data analysis performed by using Lutron and MATLAB software packages.ResultsTemperature increase was more at the distance of 4 mm and in the depths of 2, 12, and 22 mm compared to that at the distance of 4 cm. Also temperature increase after removal of the confrontation was more than the baseline temperature at both distances which was higher at the distance of 4 mm.ConclusionDecreased distance between brain tissue and cell phone can increase the tissue temperature. Increasing the cell phone distance from the brain tissue can result in slower trend in temperature increase and decreased collective temperature after discontinuing the confrontation.Keywords: Mobile phone, Radiofrequency waves, Brain tissue, Temperature
-
مقدمهایرپلاگ به عنوان یکی از تجهیزات حفاظتی سیستم شنوایی، عملکرد متفاوتی در فرکانس های مختلف دارد. پژوهش حاضر با شبیه سازی مدلی از کانال گوش انسان، اثر حفاظتی ایرپلاگ در تضعیف صدا در فرکانس و طول های مختلف کانال گوش را مورد بررسی قرار داد.روش هادر این مطالعه توصیفی- تحلیلی، در یک سمت کانال گوش شبیه سازی شده، میکروفون به عنوان دریافت کننده صدا و در انتهای دیگر، ایرپلاگ تعبیه شد. پس از پخش صدای صورتی توسط بلندگو، میزان افت جایگذاری (Insertion loss یا IL) ایرپلاگ در فرکانس یک اکتاو و فواصل مختلف قرارگیری ایرپلاگ در کانال گوش شبیه سازی شده (8/12، 5/17، 5/25 و 1/31 میلی متر) بررسی و نتایج در نرم افزار LabVIEW ثبت گردید.یافته هایافته های میزان IL ایرپلاگ در فرکانس های یک اکتاو نشان داد که IL گوشی در فاصله 5/25 میلی متر در مقایسه با دیگر فواصل و در فرکانس های پایین (کمتر از 500 هرتز)، مقادیر بالاتری داشت و در این فاصله، در فرکانس حدود 4000 هرتز به بیشترین میزان رسید.نتیجه گیریبالاترین میزان IL برای فرکانس های پایین در فاصله 5/25 میلی متر حاصل شد. متوسط طول کانال گوش انسان هم 5/2 سانتی متر است. بنابراین، بالاترین مقادیر تضعیف صدای محیط در سیستم شنوایی انسان نیز در همین طول صورت می گیرد. با توجه به حداکثر بودن میزان IL گوشی در این فاصله و در فرکانس 4000 هرتز، ساخت گوشی حفاظتی از مواد جاذب صدای این فرکانس پیشنهاد می شود.کلید واژگان: کانال گوش, وسایل حفاظت شنوایی, شنواییBackgroundEarplug as one of the protective equipment of the auditory system has different function at different frequencies. Thus, in this study, by simulating a model of human ear canal, protective effectiveness of earplug in sound attenuation was checked at different frequencies and different lengths of the ear canal.MethodsIn this cross-sectional descriptive-analytical study, in one side of the simulated ear canal, a microphone was used as the sound receiver, and earplug was embedded in the other end of the ear canal. After playing the pink noise through the speaker, the insertion loss (IL) of earplug at one octave frequency and at different lengths of placement of earplug in simulated ear canal (12.8, 17.5, 25.5, and 31.1 mm) was examined and the results were recorded using Labview software.
Findings: The result of insertion loss of earplug at one octave frequencies showed that in comparison with other distances, the insertion loss of earplug at 25.5 mm in low frequencies (below 500 Hz) was higher, and at this distance, the frequency at 4000 Hz reached the highest rate.ConclusionThe highest rate of insertion loss was achieved for low frequencies at 25.5 mm. The average length of the human ear canal is 2.5 cm; so, in human hearing system, the highest levels of environmental sound attenuation are at the this distance. Due to the maximum insertion loss of earplug at this distance and at 4000 Hz, producing protective device from absorbent substance for this frequency is suggested.Keywords: Ear canal, Ear protective devices, Hearing -
مقدمهآب و الکترولیت ها برای حفظ سلامتی و کارایی افراد در محیط های شغلی گرم ضروری می باشند. هدف از این مطالعه تعیین میزان تاثیر نوشیدنی های مختلف بر تغییرات شاخص های نمره استرین حرارتی، ادراکی و فیزیولوژیکی در شرایط آزمایشگاهی می باشد.روش بررسیاین مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی بر روی 13 نفر دانشجوی مرد در شرایط گرم خشک آزمایشگاهی(دمای40 درجه سانتی گراد، رطوبت 30 درصد) انجام شد. به افراد در 3 مرحله به مدت زمان 2 ساعت یکی از مداخله گرهای آب، آب و آبلیمو و شربت آبلیمو به مقدار 400 سی سی در 4 دفعه داده شد. از بدو مواجهه با گرما هر 10دقیقه یکبار شاخص های HSSI، PESI، PSI، ضربان قلب و دمای دهانی افراد اندازه گیری شد. از آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات و آزمون تعقیبی جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.نتایجنتایج نشان داد که شاخص های نمره استرین حرارتی(P=<0/001)، استرین ادراکی (P=0/001) و استرین فیزیولوژیکی(P=<0/001)دارای تفاوت معنادار هنگام مصرف 3 مداخله گر بودند.نتیجه گیریمصرف نوشیدنی ها باعث حفظ شرایط نرمال در افراد تحت آزمایش گردید. مصرف شربت آبلیمو دارای بیشترین تاثیر در کاهش میانگین نمرات هر سه شاخص نسبت به آب و آبلیمو و آب بود.کلید واژگان: نوشیدنی, HSSI, PESI, PSI, شرایط گرم و خشکIntroductionWater and electrolytes are essential to maintain the health and performance in hot occupational environments. The aim of this study was to determine the effect of different drinks on indices HSSI, PESI and PSI under laboratory conditions.MethodsThis clinical trial study was conducted on 13 male students in hot and dry laboratory conditions, (40 ° C, humidity 30%). In 3 steps within 2 hours of interferences, water, the combination of water and lemon, and lemon juice in the amount of 400 cc for 4 times was given to the participants. Every 10 minutes from the beginning of exposure to the heat index, Heat Strain Score Index (HSSI), Perceptual Strain Index (PESI), Physiological Strain Index (PSI), heart rate and oral temperature were measured. Analysis of variance with repeated observations and post hoc test was used to analyze the data.ResultsThe results showed that the index of HSSI (P=ConclusionDrinking leads to keeping and maintaining normal conditions in participants. Compared with water and the combination of water and lemon, lemon juice drink has the greatest impact in reducing the average scores in all three indicators.Keywords: Drinks, Heat Strain Score Index, Perceptual Strain Index, Physiological Strain Index, Hot, dry conditions
-
مقدمهتامین آب و الکترولیت باعث حفظ تعادل گرمایی بدن در مواجهه با گرما می شوند. هدف از این مطالعه تعیین میزان تاثیر نوشیدنی های مختلف بر تغییرات شاخص های فیزیولوژیکی در شرایط آزمایشگاهی می باشد.روش کاراین مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی 13 دانشجوی مرد در شرایط گرم خشک آزمایشگاهی(دمای40 درجه سانتی گراد، رطوبت 30 درصد) انجام شد. به افراد در 3 مرحله به مدت زمان 2 ساعت یکی از مداخله گرهای آب، آب و آبلیمو و شربت آبلیمو به مقدار 400 سی سی در 4 دفعه داده شد. هر 10دقیقه یکبار ضربان قلب،دمای دهانی و دمای پوست افراد اندازه گیری شد، در پایان مواجهه از افراد نمونه ادرار برای تعیین دما و کدورت گرفته شد، همچنین میزان تعریق محاسبه گردید. از آزمون آنالیز واریانس با تکرار مشاهدات و آزمون تعقیبی جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته هانتایج نشان داد میانگین دمای ادرار (0/155p=)، کدورت ادرار(0/171p=)، ضربان قلب حین فعالیت (0/345p=)و شدت تعریق (0/988p=) تفاوت معناداری نداشتند ولی میانگین ضربان قلب در دقیقه سوم از هر 10 دقیقه استراحت(0/04p=)، دمای دهانی (0/007p=) و دمای پوست (0/005p=) تفاوت معناداری داشتند.نتیجه گیریتاثیر شربت آبلیمو نسبت به آب و آبلیمو و آب در کاهش استرین های گرمایی فیزیولوژیکی بیشتر بود.کلید واژگان: نوشیدنی, استرین فیزیولوژیکی, شرایط گرم و خشک آزمایشگاهIntroductionWater and electrolytes can maintain thermal balance of the body at encounter to heat. The purpose of the present study was to determine the effect of different drinks on changes in physiological indexes in laboratory conditions.Materials And MethodsThis clinical trial study was conducted on 13 male students under hot and dry Laboratory condition (40 ° C, humidity 30%). People in 3 steps within 2 hours ate the interferences water, lemonade and lemon juice in the amount of 400 cc at 4 times. . Every 10 minutes, heart rate, oral temperature and skin temperature were measured. At the end of encounter, urine samples were taken to determine the temperature and turbidity, as well as the sweat was calculated.Repeated Measures ANOVA and LSD(Least significant difference) was used to analyze the data.ResultsThe results showed that the average temperature of the urine (p=0.155), turbidity of urine (p=0.171), heart rate during activity (p=0.345) and severity sweating (p=0.988) no significant difference but mean heart rate in the third minute from every 10 minutes rest (p=0.04), oral temperature (p=0.007) and skin temperature (p=0.005) were significantly different.ConclusionThe effect of lemon juice compared to water lemonade and water was major to reduce physiological heat strain.Keywords: Drink, Physiological strain, hot, dry Laboratory condition
-
پیش زمینه و هدفعلاوه بر اثرات نامطلوب صدا در سیستم شنوایی، می توان به اثرات غیر شنوایی نیز اشاره کرد که سبب آزار و ناراحتی فیزیولوژیکی و اختلال در عملکردهای شناختی می شود. هدف از مطالعه حاضر تعیین عملکرد شناختی پس از تماس با سطوح مختلف تراز فشار صوت در یک مطالعه کارآزمایی بالینی بود.مواد و روش کاراین مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی (Befor after clinical trial) بود که به منظور بررسی اثرات صدا بر عملکرد شناختی 12 نفر (6 زن و 6 مرد) از دانشجویان دارای محدوده سنی 22-27 سال و شاخص توده بدنی kg/m2 25-20 دانشگاه علوم پزشکی اصفهان موردبررسی قرار گرفتند. بدین منظور از منبع صوتی با فرکانس مشخص شده در تراز فشار صوت 65،75 و 85 دسی بل و سنجش زمان واکنش با دستگاه «Reaction Timer» برای اندازه گیری عملکرد شناختی استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری pair-T test، Anova (آنالیز واریانس) با سطح معنی دار 05/0 استفاده شد.یافته هابا اعمال تراز فشار صوت 65 دسی بل در مقایسه با قبل از اعمال تراز فشار صوت 65 دسی بل منجر به افزایش میانگین زمان واکنش انتخابی رنگ ها (041/0 = P) و صداها (038/0 = P) به صورت معنی داری شد. همچنین با افزایش تراز فشار صوت از 65 دسی بل به 75 و سپس 85 دسی بل میانگین زمان واکنش نیز افزایش معنی داری (001/0 > P) داشت.بحث و نتیجه گیریعلاوه بر تراز فشار صوت 75 و 85 دسی بل محدوده تراز فشار 65 دسی بل را نمی توان محدوده ایمن برای اثرات غیر شنوایی با توجه به تاثیرات آن بر عملکرد شناختی در نظر گرفت و این موضوع در مشاغلی که افراد با صدای زیاد مواجهه دارند و اختلال در عملکرد شناختی (زمان واکنش، توجه و...) باعث افزایش ریسک می گردد باید بیشتر موردتوجه قرار گیرد.کلید واژگان: صدا, عملکرد شناختی, زمان واکنش, سلامتیBackground and AimsIn addition to the adverse effects of noise in the auditory system, non-auditory effects can be regarded as factors which cause physiological harassment, discomfort and also disorder in cognitive functions. The present study aimed at determining cognitive function after exposuring to different levels of sound pressure level in a clinical trial study.Materials and MethodsThis study was clinical trial type (before and after clinical trial). In order to evaluate the effects of noise (65, 75 and 85 dB) on cognitive function, 12 students (6 males and 6 females) of Isfahan Medical Science University students between the ages 22 and 27 with BMI 20-25kg/m were studied. To analyze data, the statistical pair-T test was used and ANOVA (P=0.05) was run.ResultsApplying sound pressure level of 65 dB in comparison with prior applying of 65 dB sound pressure level led to average increase in chosen reaction times colors (P=0.041) and sounds (P=0.038) were significant. Also, by increasing the sound pressure level of 65 dB to 75 and then 85 dB reaction time average increase was significant (001/0> P).ConclusionAccordingly, the 75 and 85 dB sound pressure level of 65 dB sound pressure range cannot be considered within safe limits for non-auditory effects according to its impact on cognitive function. Besides, this issue in jobs that expose people to high sound leads to disorder in cognitive function (reaction time, attention, etc.) causing the risk which must be taken into consideration.Keywords: noise, cognitive function, reaction time, health
-
مقدمهپرستاری یکی از حرفه های پر استرس است. عوامل استرس زای فراوان موجود در این حرفه تاثیرات زیادی را در کارکنان آن به جای می گذارد. این مطالعه با هدف شناسایی علل ایجاد کننده استرس شغلی در پرستاران بخش فوریت ها پزشکی انجام شده است.
روش تحقیق:در این مطالعه مقطعی 84 نفر از کارکنان شاغل در بیمارستان در دو گروه پرستاران زن شاغل در بخش فوریت های پزشکی و کارکنان زن شاغل در بخش های مختلف اداری بیمارستان انتخاب شدند (42 نفر در هر گروه). ابزار جمع آوری اطلاعات نسخه فارسی و خلاصه پرسشنامه استرس شغلی سازمان بین المللی ایمنی و سلامت کار بود. پس از جمع آوری داده ها، به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و از آزمون های آزمون های آماری تی مستقل، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون استفاده شد.یافته هامیانگین نمره استرس شغلی در پرستاران 29/9±30/97 و در کارمندان 91/10±85/91 بود (016/0=P). نتایج اختلاف معناداری بین دو گروه مورد مطالعه در میانگین نمره بار نقش (005/0=P)، کنترل نقش(02/0=P) و حمایت اجتماعی (004/0=P) نشان می دهد.نتیجه گیریحاضر پرستاران بخش فوریت های پزشکی استرس شغلی بالایی را در مقایسه با کارمندان بیمارستان تجربه می نمایند. ضمن آنکه بار نقش، کنترل نقش و حمایت اجتماعی به عنوان مهمترین عوامل در استرس شغلی پرستاران مطرح می باشند.
BackgroundsNursing، is one the stressful professions. The stressful factors in this job have affected nurses in a serious way. The purpose of the present study was to identify causes of job stress in nurses working in emergency wards.MethodsIn this analytical study، 84 female nurses of emergency wards were selected by stratified sampling، and female clerks of hospitals by quota sampling (42 individuals in each group). The data collection tool was the Persian short version of generic job stress questionnaire of the National Institute for Occupational Safety and Health (NIOSH). After collecting information، data were analyzed using Student’s t-test، ANOVA، and Pearson correlation tests. For all tests، P = 0. 05 was considered as the level of significance.FindingsThe mean score of job stress was 97. 30 ± 9. 29 and 91. 85 ± 10. 91 in nurses and clerks، respectively (P = 0. 01). The results show a significant difference between the two groups with regard to the scores obtained for workload (P = 0. 005)، role control (P = 0. 02)، and social support (P = 0. 004).ConclusionNurses working in emergency wards are exposed to more stressing factors. Moreover، work load، role control، and social support are of great importance in determination of job stress in nurses working in emergency wards.Keywords: Job Stress, Nurses, Hospitals -
مقدمهاین مطالعه با هدف ارزیابی و مقایسه ی میزان ایمونوگلوبولین ترشحی A (SIgA) بزاق پرستاران زن شاغل در بخش فوریت های پزشکی و کارکنان زن کادر اداری انجام شد.روش هادر این مطالعه ی مقطعی 84 نفر از کارکنان شاغل در بیمارستان در دو گروه پرستاران زن شاغل در بخش فوریت های پزشکی و کارکنان زن شاغل در بخش های مختلف اداری بیمارستان انتخاب شدند (42 نفر در هر گروه). جهت بررسی SIgA، از روش ELISA استفاده شد. پس از جمع آوری داده ها، به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات و از آزمون های آماری student-t و ANOVA استفاده شد.یافته هامیانگین میزان SIgA در پرستاران 93/380 ± 04/338 و در کارمندان 70/354 ± 78/706 بود (001/0 > P). نتایج اختلاف معنی داری در میزان SIgA بین دو گروه پرستاران و کارمندان در گروه های سنی 29-20 سال (001/0 > P) و 39-30 سال (02/0 > P) را نشان داد. علاوه بر آن میزان SIgA بین دو گروه پرستاران و کارمندان با سابقه ی شغلی مختلف اختلاف معنی داری داشت.نتیجه گیریبر اساس نتایج مطالعه ی حاضر کار در محیط پر فشار اورژانس تاثیر مهمی بر کاهش میزان SIgA پرستاران دارد. پژوهش حاضر پیشنهاد انجام مطالعات بیشتری در خصوص استفاده از SIgA به عنوان مشابه زیستی بالقوه (Biomarker) در مواجهه با فشار های روانی ارائه می نماید.
کلید واژگان: ایمونوگلوبولین A ترشحی, بیمارستان, پرستارBackgroundThe purpose of the present study was to compare salivary immunoglobulin A (SIgA) levels of female nurses working in emergency wards with those of female hospital clerks.MethodsIn this descriptive-analytical study, 42 female nurses in emergency wards and 42 female clerks of hospitals were selected. SIgA levels were determined using enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA). The collected data was analyzed using t-test, analysis of variance (ANOVA) and Pearson's correlation coefficient.FindingsThe levels of SIgA in nurses and clerks were 338.04 ± 380.93 and 706 ± 354.70, respectively (P < 0.001). SIgA levels had significant differences between 20-29 year-old and 30-39 year-old members of the two groups (P = 0.001 and P = 0.02, respectively). Moreover, SIgA levels were significantly different between nurses and clerks with different working experience.ConclusionThe results of the current study confirmed that working in stressful emergency environments has a significant relationship with decreased SIgA level. These findings may suggest SIgA as a biomarker of psychological stress.Keywords: Immunoglobulin A, Saliva, Nurses, Hospitals -
مقدمهلباس کار می تواند تبادلات حرارتی میان انسان و محیط را محدود کند و سبب ایجاد تنش های حرارتی، اختلالات جسمانی و روانی و کاهش راندمان کار و بهره وری گردد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر جنس لباس کار بر شاخص استرین فیزیولوژیکی (PSI یا Physiological Strain Index) مردان در شرایط آب و هوایی گرم در اتاقک شرایط جوی انجام گرفت.روش هااین پژوهش به صورت مداخله ای بر روی 18 دانشجوی پسر در 16 حالت ترکیبی از چهار نوع لباس کار معمولی (1، 2، 3، 4)، دو سطح فعالیت (سبک و متوسط) و دو نوع شرایط آب و هوایی (گرم و خشک، گرم و مرطوب) انجام شد. ضربان قلب و دمای عمقی افراد به ترتیب با استفاده از دستگاه های پایش ضربان قلب (Polar RS100) و پایش دمای عمقی بدن از طریق گوش (Questemp II) اندازه گیری و ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تکرار مشاهدات توسط نرم افزار SPSS انجام گرفت.یافته هانتایج نشان داد که در شرایط گرم و مرطوب، کمترین مقدار PSI در فعالیت سبک و متوسط به ترتیب مربوط به لباس نوع 100 درصد پنبه و 30 درصد پنبه- 70 درصد پلی استر بود. در شرایط گرم و خشک، کمترین مقدار PSI در هر دو فعالیت، مربوط به لباس نوع 30 درصد پنبه- 70 درصد پلی استر بود. میانگین شاخص PSI در شرایط گرم و مرطوب و هنگام انجام فعالیت متوسط، برای انواع لباس ها اختلاف معنی داری را نشان داد (044/0 = P).نتیجه گیرییافته های تحقیق نشان داد که در راستای کاهش استرین گرمایی برای شرایط گرم و مرطوب در سطح فعالیت سبک، لباس 100 درصد پنبه و در فعالیت متوسط لباس 30 درصد پنبه- 70 درصد پلی استر و در شرایط گرم و خشک لباس 30 درصد پنبه- 70 درصد پلی استر مناسب تر است.
واژه های کلیدی: لباس کار، شاخص استرین فیزیولوژیکی، شرایط آب و هوایی گرم، دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان -
زمینه و هدفدر رابطه با استرس پس آسیبی در محیط کار پژوهشهای فراوانی انجام شده است، اما کمتر پژوهشی به نقش استرس مزمن شغلی بر علایم بیماری جسمی و سلامت روانشناختی پرداخته است. این مطالعه به بررسی اثرات ترکیبی استرس مزمن کاریی و پریشانی روانی بر گزارش دهی علایم بیماری جسمی در میان کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان میپردازد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 189 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال 1389 به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شده و به پرسشنامه های خصوصیات دموگرافی، استرس مزمن کاریی کوهن،کامارک و مرملستین، پریشانی روانی و علایم بیماری جسمی از بارلینگ، لوگین و کلوی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از محاسبه ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین متغیرهای استرس مزمن کاریی، پریشانی روانی و گزارش دهی علایم بیماری جسمی همبستگی درونی معنیداری وجود دارد(01/0p<). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد بعد از کنترل متغیرهای دموگرافیک، اثر تعاملی استرس مزمن کاریی و پریشانی روانی بر گزارش دهی علایم بیماری جسمی معنیدار می باشد(05/0p<).نتیجه گیریاسترس مزمن کاریی به طور مثبتی در ارتباط با گزارش دهی علایم بیماری جسمی هم در تجربه و هم در عدم تجربه پریشانی روانی می باشد، اما این تاثیر زمانی قویتر بود که کارکنان همراه با استرس مزمن کاریی، پریشانی روانی را نیز تجربه کرده باشند.
کلید واژگان: استرس مزمن کاریی, کارکنان, شرکت ذوب آهن اصفهان, پریشانی روانی, علایم بیماری جسمیBackgroundA lot of research has been done on the post-traumatic stress, but few studies have investigated the effect of chronic stress disorders on physical and psychological health. This study investigated the combined interactive effects of chronic stress disorders and mental disorders on somatoform disorders reporting among employees at Isfahan Steel Company.Materials And MethodsIn this correlational study, 189 employees in Isfahan Steel Company wwere selected according to the stratified random sampling method and completed demographic characteristics, chronic stress disorders of Cohen, Karmark, and Mermelstein, and mental disorders and somatoform disorders of Barling, Loughlin, and Kelloway questionnaires in 2011. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and hierarchical regression.ResultsResults showed significant internal correlations among chronic stress disorders, mental disorders, and somatoform disorders (p<0.01). In addition, by controlling for demographic variables, the results of hierarchical regression analysis showed the interactive effect of chronic stress disorders and mental disorders on reporting somatoform disorders to be significant (p<0.05).ConclusionThis study showed that chronic stress disorders have a positive relationship with reporting somatoform disorders both in experiencing and not experiencing psychological disorders; however, this relationship was stronger when employees in addition to chronic stress disorders experienced psychological disorders. -
مقدمهبا رشد سریع تکنولوژی، ابزارهای مرتبط با آن از جمله کامپیوتر، نمایشگرها و پایانه های تصویری (Visual display terminals یا VDT) به سرعت در حال گسترش هستند. بر اساس تحقیقات، بیشترین شکایات کاربران VDT، ناراحتی های چشمی گزارش شده است. هدف از این مطالعه، طراحی ابزاری مناسب جهت سنجش خستگی بینایی کاربران VDT می باشد.موادو روش هانوع مطالعه مقطعی، بر روی 248 نفر از کاربران VDT در مشاغل مختلف در سال1390 انجام شد. پس از مطالعه کتب، مقالات و پرسش نامه های مشابه، بانک سوالات تهیه و پرسش نامه اولیه تدوین شد. روایی و پایایی پرسش نامه با استفاده از شاخص روایی محتوایی (CVI) و ضریب Cronbach’s alpha تایید گردید. یک الگوی نظری چهار عاملی در زمینه خستگی چشمی، از مطالعات قبلی، اقتباس و با استفاده از نرم افزار Amose16 و به روش تحلیل عاملی تاییدی و محاسبه شاخص های برازش، اعتبار سازه آن بررسی شد. همچنین با استفاده از نرم افزار SPSS18 ضریب همبستگی درونی حیطه ها محاسبه و جهت بررسی اعتبار ملاک و سطح بندی خستگی چشمی، از نتایج اندازه گیری هم زمان خستگی چشمی با دستگاه VFM-90.1 و پرسش نامه استفاده شد و نقاط برش به وسیله منحنی ROC مشخص شدند.یافته هاپرسش نامه در 4 حیطه اصلی استرین چشمی (4 سوال)، اختلال دید (5 سوال)، اختلالات سطح چشم (3 سوال) و مشکلات خارج چشمی (3 سوال) به تایید نهایی رسید. پایایی نهایی پرسش نامه برابر 75/0، حداقل شاخص CVI معادل 75/0، شاخص های برازش مدل 36/0 = RMSEA، 96/0 = GFI، 92/0 = AGFI و ضریب همبستگی نتایج پرسش نامه و دستگاه 87/0- به دست آمد و نقاط برش پرسش نامه، معادل 65/0 و 36/2 و 88/3 محاسبه شدند.نتیجه گیریپرسش نامه خستگی چشمی دارای 15 سوال تخصصی بوده، از پایایی و روایی بسیار خوبی برخوردار است. این ابزار با توجه به تعداد به نسبت کم سوالات و سادگی جملات، به راحتی می تواند میزان و سطح خستگی چشمی کاربران VDT را ارزیابی کند.
کلید واژگان: پرسش نامه خستگی چشمی, روایی, پایایی, کاربران پایانه های تصویریBackgroundTechnology- related tools, including computers and video display terminals (VDTs), are rapidly expanding as a result of the quick growth of technology itself. Investigation on the complaints of VDT users reported visual discomfort. This study aimed to design an appropriate tool to assess visual fatigue of VDT users.MethodsThis cross-sectional study was performed on 248 VDT users in different professions during 2011. After reading books, articles, and similar questionnaires, question banks were provided and an initial questionnaire was developed. Validity and reliability of the questionnaire were evaluated by Cronbach's alpha coefficient and content validity index (CVI). A theoretical model based on four categories of symptoms of visual fatigue, extracted from previous studies, was designed. AMOS software was used to assess the validity of its constructs using confirmatory factor analysis and fitted parameters. Using the SPSS18, internal correlation coefficients of the domains were calculated. In order to investigate the reliability and grade the final scores of the questionnaire, visual fatigue was simultaneously assessed by the questionnaire and the VFM-90.1 device and the results were compared. In addition, cutting points were determined by the ROC curve.FindingsA minimum CVI of 0.75, reliability coefficient of 0.755, model fit indices of RMSEA = 0.026, GFI = 0.96 and AGFI = 0.92 were found. The correlation between the results measured with a questionnaire and VFM-90.1 was -0.87 and the cut-off points were calculated as 0.65, 2.36 and 3.88. Four main domains of the questionnaire, including eye strain (4 questions), visual impairment (5 questions), surface-related impairments of the eye (3 questions) and problems outside the eye (3 questions), were approved.ConclusionsThe questionnaire contained 15 questions to assess visual fatigue. It had excellent reliability and validity. Therefore, VDT users can easily assess their extent and level of visual fatigue by this relatively short and simple questionnaire. -
زمینه و هدف
استرس شغلی منفی بر سلامت جسمی وروانی کارکنان اثرات زیان باری بر جا می گذارد. با وجود این، تاثیر استرس می تواند بوسیله سایر متغیرها تعدیل گردد. این پژوهش به بررسی رابطه بین استرس شغلی، فشار کاری و نرخ حوادث گزارش شده می پردازد.
روش بررسیجامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در زمستان 1388 تشکیل دادند که از بین آنها 189 نفر به عنوان نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای (از روی فهرست کارکنان هر بخش) انتخاب شده و به پرسش نامه های استرس شغلی 10 سوالی، فشار کاریی 4 سوالی، نرخ حوادث گزارش شده 22 سوالی پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون سلسله مراتبی مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش (استرس شغلی، فشارکاری و نرخ حوادث گزارش شده) همبستگی درونی معنی داری وجود داشت (05/0 p<). همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که استرس شغلی بر نرخ حوادث گزارش شده بطور مستقیم و همچنین غیر مستقیم از طریق ادراک فشار کاری موثر بود (05/0 p<). بطور مشابه، در تحلیل تعدیلی معکوس، استرس شغلی رابطه بین فشار کاری و نرخ حوادث گزارش شده را تعدیل کرد(05/0 p<).
نتیجه گیری. کاهش استرس شغلی بوسیله تغییر ادراک کارکنان از فشار کاری می تواند در پایین آوردن نرخ حوادث گزارش شده موثر باشد و همچنین کاهش ادراک فشار کاری بوسیله بهبود استرس شغلی می تواند در وقوع حوادث شغلی موثر باشد.کلید واژگان: فشار کاری, استرس شغلی, نرخ حوادث گزارش شدهBackground and aimsNegative job stress puts harmful effects on physical and psychological health of workers. However, the effects of stress can be mediated by other variables. This study examines the relationship between job stress, work pressure and the rate of reported incidents. Methodsstatistical research community included all workers of Isfahan Steel Company in the winter 1388 that among them, 189 individuals were selected as sample using stratified random sampling method (from the list of workers per sector) and they responded to questionnaires including 10 questions of job stress, 4 questions of work pressure and 22 questions of the rate of reported incidents. Data were analyzed using Pearson correlation coefficients and hierarchical regression.ResultsResults showed that there was a significant internal correlation among study variables (job stress, work pressure and the rate of reported incidents) (p<0.05). In addition, regression analysis showed that job stress on the rate of incidents reported directly and indirectly through perception of job pressure was effective (p<0.05). Similarly, in the inverse mediation analysis, job stress mediated relationship between work pressure and the rate of reported incidents (p<0.05).ConclusionReducing job stress by changing workers’ perceptions of work pressure can lower the rate of reported incidents and also the reduction of work pressure perception by improving job stress can be effective in incidence of occupational accidents.
-
زمینه و هدفآموزش های ایمنی از نظر جهانی به عنوان مهمترین وسیله کاهش هزینه های مادی و انسانی حوادث و بیماری های شغلی شناخته شده است. لذا بررسی آسیب شناسی این نوع آموزش ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش، از پرسش نامه نگرش سنج ایمنی به منظور فرآیند آسیب شناسی استفاده شد. این پرسش نامه متشکل از 13 بعد بود: وجدان کاری، سرنوشت گرایی، رهبری تبادلی ویژه ایمنی، هوشیاری ایمنی، گران باری نقش، فشارکاری، ادراک از ایمنی شغل، ادراک از اقدامات ایمنی سرپرست، ادراک از اقدامات ایمنی همکاران، ادراک از اقدامات مدیریت، ادراک از برنامه ها و سیاست های ایمنی، تعارض های بین فردی در کار و دلبستگی شغلی.روش کار204 نفر (101 نفرگروه مداخله و 103 نفر گروه کنترل) پرسش نامه نگرش سنج ایمنی را قبل از یک دوره آموزش ایمنی 4 ساعته در شرکت ذوب آهن اصفهان تکمیل کردند. تنها اعضای گروه مداخله در این دوره آموزشی شرکت کردند. این پرسش نامه تقریبا 30 روز بعد از آموزش دوباره بر اعضای هر دو گروه اجرا شد. نتایج گروه مداخله و کنترل با استفاده از آماره های توصیفی و کوواریانس مورد مقایسه قرار گرفتند.نتایجنتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، آموزش های ایمنی اثر مثبت معنی داری بر تغییر نگرش کلی کارکنان نسبت به مسایل ایمنی دارد. همچنین این آموزش به طور معناداری تنها بر ابعاد هوشیاری ایمنی، رهبری، ادراک از اقدامات ایمنی سرپرست و ادراک از اقدامات ایمنی مدیریت موثر بود.نتیجه گیریسنجشی از نگرش ایمنی و ابعادش می تواند برای شناسایی نواحی از آموزش که نیاز به توجه بیشتر و طراحی بهتر دارد، استفاده شود.
کلید واژگان: آموزش ایمنی, نگرش ایمنی, آسیب شناسی, ابعاد نگرش ایمنیBackground And AimMillions of occupational accidents and disease cases are reported from work places annually causing considerable human and financial damages. Safety training is globally considered the best strategy to mitigate these damages. In this project a safety attitude questionnaire was used to obtain the required information. The questionnaire contained items about 13 relevant variables: job conscientiousness, fatalism, leadership, safety consciousness, role overload, work pressure, job safety perception, supervisor safety perception, coworker safety perception, management safety perception, safety program and policies perception, interpersonal conflicts at work, and job involvement.Materials And MethodsA total of 204 individuals (101 in the control and 103 in the experiment group) in the Isfahan Steel Company completed the safety attitude questionnaire. This was followed by a 4-hour safety training course attended by the experimental group. After 30 days both the experimental and control group completed the questionnaire again. Descriptive statistics and covariate analysis were used the compare the data between the 2 groups.ResultsSafety training in the workplace influenced positively the general attitude of the personnel towards safety issues. Further analysis of the data revealed that the training affected statistically significantly only safety consciousness, leadership, and management safety perception.ConclusionAssessment of safety attitude in the workplace and its dimensions can be used to identify those areas of safety training that need more attention and a better design. -
زمینه و هدفکارگران کارگاه های رنگ آمیزی اتومبیل در معرض آلاینده های مختلف از جمله ایزوسیانات ها می باشند و یکی از مهمترین عوارض نامطلوب تماس با این مواد آسم شغلی است. هدف از انجام این مطالعه شناخت تغییرات تست سریال پیک فلومتری در نقاشان اتومبیل می باشد.روش بررسینوع مطالعه توصیفی- تحلیلی بود که به صورت مقطعی انجام شد. 43 نفر از کارگران کارگاه های رنگ آمیزی اتومبیل اصفهان به صورت تصادفی انتخاب شدند. تست حداکثر جریان بازدمی افراد (پیک فلو) با دستگاه پیک فلومتر (وایتالوگراف مدل Asma plan) در دو نوبت ابتدا و انتهای شیفت کاری و به مدت یک هفته برای هر کارگر انجام شد.یافته هامیانگین درصد تغییرات حداکثر جریان بازدمی در روز اول هفته برابر با 91/6 درصد و در روز پایانی هفته برابر با 11/8 درصد بود. میانگین درصد تغییرات حداکثر جریان بازدمی افراد در روز تماس با آلاینده برابر با 8/1±2/11درصد و در روز بعد از تماس با آلاینده برابر با 9/1±9/7درصد بود.که بر اساس استاندارد تست های عملکرد ریوی نشان دهنده تغییر پاتولوژیک در وضعیت ریوی می باشد. 72 درصد از کارگران در روز تماس با آلاینده تغییر بیش از 10% در پیک فلو نشان دادند.نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که ریسک ابتلا به آسم شغلی و دیگر بیماری های ریوی در کارگران نقاش اتومبیل وجود دارد و تست پیک فلومتری می تواند در ارزیابی اختلالات ریوی ابزاری مفید باشد.
کلید واژگان: تست حداکثر جریان بازدمی, نقاشان اتومبیل, پیک فلومترBackground And AimWorkers working in car painting workshops are exposed to different contaminants including isocyanates. One of the most important sequelae of this exposure is occupational asthma. The aim of this study was to identify alterations in peak expiratory flow test in the workers working in the car painting workshops.Materials And MethodsThis was a cross-sectional descriptive study. 43 workers were selected randomly from the car painting workplaces in Isfahan. The peak expiratory flow of the workers was measured by means of a peak flow meter set at the beginning and at the end of the work shift, for one week.ResultsThe mean percentage of alterations in peak expiratory flow was 6.91% on the first day and 8.11% on the last day of week. The mean percentage of alternation of peak expiratory flow of the workers were 11.2±1.8 and 7.9±1.9 an the day of exposure to the contaminants after painting, and also one day after exposure respectively, which was indicative of pathological changes in the lungs of the workers, as shown by standard tests of pulmonary function. 72% of the workers after exposure to the contaminants showed alternation of more than 10% in the peak expiratory flow.ConclusionThis study showed there is high risk of occupational asthma and other lung diseases in the workers working in car painting workshops and peak flow meter test can be useful for assessment of pulmonary disorders -
در ادبیات پژوهشی به سازهی حمایت سازمانی ادراکشده (POS) توجه زیادی شده است. با وجود این، در زمینهی ایمنی به این سازه توجه چندانی نشده است. هدف پژوهش حاضر پر کردن این کمبود پژوهشی، بر مبنای دو پیشفرض است: (1) حمایت سازمانی ادراکشده برای ایمنی (POSS) به طور مثبتی با رویدادهای مرتبط با ایمنی مرتبط است؛ (2) فراهمآوری آموزشهای ایمنی ادراک کارکنان را از حمایت سازمانی افزایش میدهد. داده های مربوط به دو پرسشنامهی حمایت سازمانی ادراکشده و رویداهای مرتبط با ایمنی، از نمونهی متعلق به جامعهی آماری کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در تابستان و پاییز سال 1389، به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای گردآوری شد. داده ها با استفاده از فنون کوواریانس و همبستگی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج پژوهش از فرضیات ما حمایت کرد. یافته ها پیشنهاد میکند که کاهش رویدادهای مرتبط با ایمنی به وسیلهی بهبود ادراک کارکنان از حمایت سازمانی میتواند منجر به کاهش حوادث، آسیبها و مرگ و میرها در سازمان شود.کلید واژگان: آموزش ایمنی, حمایت سازمانی ادراکشده برای ایمنی, رویدادهای مرتبط با ایمنی, آسیبهای شغلیThe concept of perceived organizational support (POS) has received considerable attention in the literature. However, little attention has been paid to this construct within safety field of study. This study is designed to fill the void in our knowledge about the relationship between perceived organizational support and safety. This study is based on three premises: (1) Perceived organizational support for safety (POSS) is associated with safety-related events, (2) providing safety training increases workers perception of organizational support. A sample of employees working in a large manufacturing firm, Isfahan Steel Company, completed the survey questionnaire. The questionnaire included perceived organizational support for safety and safety-related events measures. Data were analyzed using ANCOVA and correlation analyses. Results provided support for the research hypotheses. Findings suggest that improving employees perception of organizational support decreases safety-related events which in turn can reduce the frequency of accidents, injuries, and fatalities in the organizations.
-
مقدمهمواجهه ی مداوم با سر و صدا می تواند موجب آسیب دایمی گوش داخلی و کاهش شنوایی شود. رانندگی وسایل نقلیه یکی از این مشاغلی است که در معرض سر و صدای زیاد قرار دارد. این مطالعه با هدف بررسی میزان آسیب شنوایی رانندگان این وسایل نقلیه انجام گرفت.روش هااین مطالعه ی توصیفی در درمانگاه های مراکر پزشکی آیت ا.. کاشانی و الزهرا (س) و مرکز ادیومتری ترمینال امیر کبیر در شهر اصفهان به صورت مقطعی انجام گرفت. رانندگان وسایل نقلیه ی سنگین، که حداقل 5 سال سابقه ی رانندگی در این شغل را داشتند، از نظر معاینه ی فیزیکی گوش و حلق و ادیومتری مورد بررسی قرار گرفتند.یافته هادر این مطالعه، 384 مرد که به شغل رانندگی وسایل نقلیه سنگین اشتغال داشتند، با میانگین سنی 7/9 ± 97/40 سال تحت ادیومتری هر دو گوش قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که در فرکانس 2000 هرتز، آستانه ی شنوایی گوش چپ (06/4 ± 08/18 دسی بل) در افراد مورد مطالعه به نحو معنی داری بالاتر از گوش راست (34/5 ± 5/18 دسی بل) بود (02/0 = P). اما در فرکانس 1000 هرتز، آستانه شنوایی گوش چپ (56/4 ± 38/16 دسی بل) و راست (14/4 ± 04/16 دسی بل) تفاوت معنی داری نداشت (07/0 = P).نتیجه گیرینتایج مطالعه ی ما، همانند سایر مطالعات، دال بر این موضوع بود که سر و صدای زیاد و مداوم باعث آسیب به سیستم شنوایی در رانندگان وسایل نقلیه ی سنگین می شود و آستانه ی شنوایی را بالا می برد؛ گوش چپ (از طرف شیشه اتومبیل) بیشتر از گوش راست در معرض این آسیب می باشد. پیشنهاد می گردد، رانندگان وسایل سنگین از نظر آسیب وارده به گوش، تحت معاینات دوره ای و منظم قرار گیرند.
کلید واژگان: کاهش شنوایی رانندگان وسایل سنگین, آسیب شغلی, ادیومتریBackgroundDriving is a usual job with many occupational complications. Occupational hearing loss in track driver is not an unusual occupational problem. We studied the relation of occupational hearing loss and long term noise exposure in track drivers.MethodsThis descriptive study was done among track driver population in Kashani and Al-Zahra hospitals in Isfahan. Taking medical history and physical examination were done by an expert otolarygologist and then, eudiometry was done. The data were analyzed by paired-t and variance regression tests via SPSS11.5 software.FindingIn 384 track drivers, hearing threshold in left ear was more than hearing threshold in right ear (P < 0.001).ConclusionsIn this study, such as the other studies, a relation between persistent noise and hearing loss was observed. In track drivers, persistent noise can cause occupational hearing loss and their left ears are more susceptible than the rights in risk. -
مقدمهفاکتورهای موثر در ایجاد اختلالات اسکلتی- عضلانی ازجمله کمردرد از مباحث مهم دانش ارگونومی می باشد هدف این تحقیق بررسی رابطه شدت ناراحتی در ناحیه کمر با دو فاکتور عامل کمردرد شغلی- عوامل خطر ارگونومیکی و عوامل روانی- اجتماعی- که در پرستاران بخش اورژانس افزایش بالایی دارند، بود.روش هااین مطالعه مقطعی بر روی 120 نفر از پرستاران بخش اورژانس سه بیمارستان در اصفهان انجام شد. در این تحقیق برای ارزیابی روزانه عوامل شغلی روانی- اجتماعی، عوامل خطر ارگونومیکی و شدت ناراحتی کمر به ترتیب از پرسش نامه معتبر محتوای شغلی(Job Content Questionnaire)، چک لیست شناسایی خطرات ارگونومیکی (NIOSH، 1994) و پرسش نامه نوردیک استفاده شد. سوالات در پایان هر روز کاری به مدت پنج هفته از افراد پرسیده شدند. اطلاعات با آزمون آماری Spearman، Mann-Whitney، اسمیرنوف کولوگروف و نرم افزارSPSS18/PASW تجزیه وتحلیل گردید.یافته هانیاز کار، ماهیت شغل، تقابل اجتماعی با شدت ناراحتی کمر رابطه معنی داری داشتند (P-value<0.05). درحالی که میان آزادی تصمیم گیری با شدت ناراحتی کمر رابطه وجود نداشت. همچنین رابطه میان شدت ناراحتی کمر و عوامل خطر ارگونومیکی معنی دار بود (P-value<0.05).نتیجه گیریاین مطالعه نشان داد که با کاهش تقابل اجتماعی و افزایش نیاز کاری، ماهیت شغل و عوامل خطر ارگونومیکی، شدت ناراحتی کمر در پرستاران بخش اورژانس افزایش می یابد. بنابراین به منظور کاهش شدت ناراحتی کمر در پرستاران، باید علاوه بر فاکتورهای ارگونومیکی، عوامل روانی اجتماعی را نیز مد نظر قرار داد.
کلید واژگان: عوامل شغلی روانی اجتماعی, عوامل ارگونومیکی, کمردرد, پرستاران بخش اورژانسBackgroundThe aim of this study was to evaluate the relation of intensity of low back discomfort with two factors that contribute to low back pain -Ergonomics risk factors and psychosocial factors- most seen in emergency unit nurses.MethodsThis cross-sectional survey was conducted on 120 emergency unit nurses in Isfehan. For daily assessment of psychosocial and Ergonomics factors and intensity of Low back discomfort, questionnaires such as: Job Content, Ergonomics hazards and Nordic questionnaire were used respectively. Nurses were questioned during a 5-week period, at the end of each shift work. Using Spearman, Mann-Whitney and Kolmogorov-Smirnove test, the final results were analyzed with SPSS software18/PASW.FindingsThere was significant relationship between work demand, job content, social support and intensity of low back discomfort (P-value<0.05). But there was not any link between intensity of Low Back discomfort and decision latitude. Also there was significant relationship between Intensity of low back discomfort and Ergonomics risk factors.ConclusionThis study showed that intensity of low back discomfort will increase with decreasing social support and increasing work demand, Job Content and Ergonomics factors. So, to decrease work related low back discomfort, psychosocial factors should be attended in addition to Ergonomics factors.Keywords: Work, related psychosocial factors, Ergonomics factors, Low back pain, Emergency unit nurses -
مقدمه و هدفهدف این تحقیق بررسی رابطه شدت ناراحتی در ناحیه کمر با دو فاکتور مسبب کمردرد شغلی- عوامل خطر ارگونومیکی و عوامل روانی- اجتماعی- که در پرستاران بخش اورژانس نمود بالایی دارند، بود.روش کاراین مطالعه مقطعی بر روی 120 پرستار بخش اورژانس سه بیمارستان در اصفهان انجام شد. برای ارزیابی روزانه عوامل شغلی روانی- اجتماعی، عوامل خطر ارگونومیکی و شدت ناراحتی کمربه ترتیب از پرسشنامه معتبرمحتوای شغلی(1)، چک لیست شناسایی خطرات ارگونومیکی (NIOSH، 1994) و پرسشنامه نوردیک استفاده شد. سوالات در پایان هر روز کاری و به مدت پنج هفته از افراد پرسیده شدند. تجزیه و تحلیل نهایی با آزمون آماری Spearman، Mann-Whitneyو اسمیرنوف کولوگروف با نرم افزارSPSS18/PASW انجام شد.نتایجنیاز کار، ماهیت شغل، تقابل اجتماعی و عوامل خطرارگونومیکی با شدت ناراحتی کمر رابطه معنی داری داشتند (P <0.05). درحالی که میان آزادی تصمیم گیری با شدت ناراحتی کمر رابطه وجود نداشت.
نتیجه نهایی:با کاهش تقابل اجتماعی و افزایش نیاز کاری، ماهیت شغل، عوامل خطر ارگونومیکیشدت ناراحتی کمردر پرستاران بخش اورژانس افزایش می یابد. بنابراین به منظور کاهش شدت ناراحتی کمردر پرستاران، باید علاوه بر فاکتورهای ارگونومیکی، فاکتورهای روانی اجتماعی را نیز مدنظر قرار داد.
کلید واژگان: پرستاران بخش اورژانس, عوامل ارگونومیکی, عوامل رشغلی روانی اجتماعی, کمردردIntroduction &ObjectiveThe aim of this study was to evaluate the relation of intensity of low back discomfort with two factors that contribute to low back pain-Ergonomics risk factorsand psychosocial factors- most seen in emergency unit nurses.Materials and MethodsThis cross-sectional survey was conducted on 120 emergency unit nurses in Isfahan. For daily assessment of psychosocial and Ergonomics factors and intensity of Low back discomfort, questionnaires such as: Job Content, Ergonomics hazards and Nordic questionnaire were used respectively. Nurses were questioned during a 5-week period, at the end of each shift work. Using Spearman, Mann-Whitney and Kolmogorov-Smirnove test, the final results were analyzed with SPSS software18/PASW.ResultsThere was significant relationship between work demand, job content, social support, Ergonomics risk factors and intensity of low back discomfort (P-value<0.05). But there was not any link between intensity of Low Back discomfort and decision latitude.ConclusionsThis study showed that intensity of low back discomfort will increase with decreasing social support and increasing work demand, Job Content, Ergonomics factors, manual patient handling and repetitiveness, standing continuously more than 30 minutes). So, to decrease work related low back discomfort, psychosocial factors should be attended in addition to Ergonomics factors. -
مقدمهبا توجه به اهمیت آموزش های ایمنی و لزوم توجه و برنامه ریزی دقیق در این مورد به منظور کاهش و پیشگیری از حوادث، این پژوهش با هدف بررسی آموزش واکنش های اضطراری بر هوشیاری ایمنی کارکنان انجام شده است.روش هاجامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال 1388 می باشد. نمونه موردنظر شامل 50 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان بودند که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده بودند و در دو گروه (آزمایش و کنترل) قرار گرفتند. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون بعد از یک ماه مورد ارزیابی قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری زیر مقیاس هوشیاری مانتینیو بود. داده ها به وسیله نرم افزار SPSS و با استفاده از تست آماری کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند.یافته هابررسی نمرات کل آزمون، نشان داد که در مجموع با مقایسه ی رابطه ی معنادار نمرات پیش آزمون با نمرات پس آزمون، آموزش های ایمنی و واکنش اضطراری باعث تغییر هوشیاری ایمنی کارکنان شده است(p<0.05).نتیجه گیریآموزش واکنش های اضطراری بر افزایش هوشیاری ایمنی کارکنان تاثیر به سزایی دارد.
کلید واژگان: آموزش واکنش های اضطراری, هوشیاری ایمنی, کارکنانBackgroundThis paper aims to study the emergency reactions training in employee's safety consciousness regarding the importance of safety trainings and careful planning in order to prevent and minimize disasters.MethodsThe research methodology involved the study of 50 employees of Esfahan Steel Company by stratified random sampling in 2009. Control and experimental groups were selected and evaluated in pretest and posttest after one month. The data was surveyed by using of SPSS, covariance and safety survey of Munteanu.FindingsBased on the test score, emergency reactions training boosted the employee's safety consciousness compared with the meaningful relation of pretest and posttest scores. (p<0/05)ConclusionThe results show that emergency reactions training improve the employee's safety consciousness. -
پیش زمینه و هدفعلل مختلف ایجاد سرطان مثانه مورد بررسی قرار گرفت و دو هدف اصلی دنبال شد اول شناسایی مشاغل پرخطر برای سرطان مثانه و دوم بررسی مجدد مشاغلی که در مطالعات گذشته رابطه معنی داری با سرطان مثانه داشته اند.مواد و روش کاردر این مطالعه مورد - شاهدی با 300 مورد سرطان مثانه و 500 شاهد بیمارستانی مصاحبه گردید. افراد مورد و شاهد از نظر سن و جنس با هم همسان شده و اطلاعات دموگرافیک، تاریخچه شغلی و سوابق مواجهه با ترکیبات شیمیایی از جمله آمین های آروماتیک جمع آوری گردید. سپس نسبت شانس (OR) و ضریب اطمینان 95 درصد مربوطه برای هر شغل با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک غیرشرطی محاسبه گردید.یافته هاپس از گروه بندی عناوین شغلی بر اساس استاندارد بین المللی طبقه بندی مشاغل(ISCO-08)، گروه های شغلی رانندگان اتوبوس، کامیون و وسائط نقلیه سنگین (05/92-3/1 CI= 95%، 3/11 OR=)، کشاورزان(7/15-3/2 CI= 95%، 04/6 OR=)، کارگران صنایع فلزی مانند جوشکاران و برشکاران (5/35-03/1 CI= 95%، 6 OR=)، خانم های خانه دار (3/34-04/1 CI= 95%، 9/5 OR=) و کارکنان ساختمانی (3/12-1/1 CI= 95%، 8/3 OR=) ارتباط معنی داری با افزایش خطر سرطان مثانه داشتند. در این مطالعه بین مشاغل کارگران صنایع نساجی، تولید رنگ، لاستیک، چاپ، چرم و کفش و افزایش خطر سرطان مثانه رابطه ای مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیریرانندگان وسائط سنگین، کشاورزان، کارگران صنایع فلزی، زنان خانه دار و کارکنان ساختمانی از جمله کسانی هستند که خطر ابتلا به سرطان مثانه در آن ها با شغل رابطه داشته است. یافته های این مطالعه بایستی در مطالعات بعدی تست گردد، خصوصا مواجهه با عواملی مانند روغن های برشکاری و آمین های آروماتیک در کارگران صنایع فلزی و کشاورزان.
کلید واژگان: شغل, سرطان مثانه, آمین های آروماتیکBackground and AimsThis study investigated different causes of bladder cancer. We followed two chief objectives first to identify high-risk occupations in Isfahan and second to re-inspect occupations that were in relation with bladder cancer.Materials and MethodsIn this cross control study, 300 bladder cancer cases and 500 hospital controls were interviewed. The cases and controls were matched for age and sex; and demographic information, occupational history and exposure history to the chemical compounds such as aromatic amines were collected. Odds ratios (ORs) and corresponding 95% confidence intervals (CIs) were calculated by unconditional logistic regression for each occupation.ResultsAfter grouping job titles based on international standard classification of occupations (ISCO-08), there was a significant association for increased risk of bladder cancer among truck and bus drivers (OR=11.3), farmers (OR=6.04), Metal industry workers(OR=6), domestic housewives (OR=5.9), and construction workers (OR=3.8),. There was no significant relation ship between bladder cancer in workers and textile, paint, rubber, print, leather and shoe.ConclusionsTruck and bus drivers, farmers, metal industry workers, domestic wives, and construction workers demonstrated a major association between occupation and elevated risk of bladder cancer. The findings of this investigation should be tested in the future studies, in particular since exposures to agents such as cutting fluids or aromatic amines in metal industry workers and farmers.
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.