سید احمد حسینی حاجی بکنده
-
قرار گرفتن در معرض خشونت خانگی، آسیب های متعدد جسمی و روانی برای زنان به همراه دارد. برنامه ریزی اجتماعی برای مقابله با این مسئله اجتماعی نیازمند شناسایی دقیق آن و زمینه های فرهنگی شکل دهنده آن است. بر این اساس هدف از انجام این پژوهش پاسخ به این سوال است که ویژگی های خشونت علیه زنان در خانواده و نیز عوامل فرهنگی زمینه ساز آن کدام است. نمونه مورد بررسی شامل 31 نفر از زنان خشونت دیده 15 تا 65 ساله شهر تهران است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با ایشان جمع آوری گردید. روش انجام پژوهش روش تحلیل مضمونی بوده است. زنان خشونت دیده برای پدیده خشونت خانگی علیه زنان چهار ویژگی چرخه ای بودن، افزایش تدریجی تا مرحله جدایی و یا طلاق عاطفی، اجتناب ناپذیر بودن و همراه بودن خشونت جسمی با انواع دیگر خشونت را برشمردند. مضمون های فرهنگی اصلی شناسایی شده شامل مضمون اصلی مردسالاری (مضمون های فرعی جامعه پذیری جنسیتی، سلب قدرت تصمیم گیری از زنان و درونی سازی ستم) و مضمون اصلی نگرش های فرهنگی نادرست (طلاق تابوی اجتماعی، خشونت موضوعی مربوط به حوزه خصوصی خانواده و تحمل خشونت در هر شرایطی) بودند.
کلید واژگان: زنان, خشونت خانگی, مردسالاری, جامعه پذیری جنسیتی, نگرش های فرهنگیDomestic violence can cause negative consequences for women’s mental and physical health. To plan a proper program to prevent and control this social issue, we need to know the nature of domestic violence and cultural themes that led to it. In this research information has been gathered through interviewing with battered women. Findings then got analyzed by thematic analysis method. As a result, main themes and sub themes got emerged. 31 women who had experience of domestic violence participated in this research and they have been chosen by purposeful sampling method. Women who suffered from domestic violence mentioned four characteristics for it. According to what they explained, domestic violence followed a cycle of specific phases and its severity increased gradually as marriage goes forward. Also, it is usually unavoidable for them and different types of violence are combined. Research findings also showed that there are two main cultural themes for violence against women; Patriarchy and inappropriate social attitudes. As a main theme patriarchy contains three sub themes of sexual socialization, depriving women from making decisions for their lives and internalizing oppression. Inappropriate attitude theme includes three sub themes. They are considering divorce as a social taboo, domestic violence as a private issue and tolerating domestic violence in any cost.
Keywords: violence, Domestic Violence, patriarchy -
مقدمه
خشونت خانگی علیه زنان یکی از مسایل اجتماعی شایع و با قدمت جامعه است. پیشگیری، کاهش و کنترل این مساله اجتماعی نیازمند شناسایی زمینه های اصلی اجتماعی آن است. بر این اساس هدف از انجام این پژوهش شناسایی نقش انواع منابع در وقوع خشونت علیه زنان درخانواده بود.
روشپژوهش به روش تماتیک یا تحلیل مضمونی اجرا گردید. این تحقیق در گروه روش پژوهش های کیفی دسته بندی می شود. جامعه آماری شامل سی و یک نفر از زنان خشونت دیده پانزده تا شصت و پنج ساله شهر تهران بود که در فاصله سال های 1396-1394 به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. پس از انجام مصاحبه، یافته ها به شیوه تحلیل مضمونی تماتیک مورد بررسی قرار گرفتند و تم ها یا مضمون های اصلی شناسایی شدند.
نتایجزنان خشونت دیده چهار نوع از منابع را در روایت های خود برشمردند که فقدان آن ها و یا دسترسی ناکافی به آن ها زمینه ساز خشونت خانگی علیه آنان شده است. این منابع عبارتند از حمایت اجتماعی خانواده و دوستان، حمایت قانون، منابع اقتصادی و منابع فردی. روایت های زنان آشکار ساخت، خانواده ها به علت خصوصی در نظر گرفتن موضوع خشونت خانگی، درگیر بودن در مسایل و مشکلات شخصی و اقتصادی و همچنین عادی دانستن خشونت خانگی از قربانی خشونت حمایت لازم را به عمل نمی آورند. سیستم حمایت قانونی نیز عملکرد لازم و مورد انتظار را در حمایت از قربانیان خشونت ندارد. از جمله علل آن را می توان به نقص در مواد قانونی و ابهام در تعریف حقوقی خشونت خانگی، دشوار بودن اثبات آن، عدم تمایل سیستم قانون در حوزه خصوصی خانواده و کمبود اطلاع رسانی در خصوص منابع حمایت رسمی اشاره کرد. دسترسی نداشتن به منابع کافی اقتصادی و همچنین عدم برخورداری از شخصیت توانمند از دیگر زمینه های اجتماعی خشونت خانگی علیه زنان است.
بحث و نتیجه گیری:
با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود به منظور توانمندسازی زنان قربانی خشونت خانگی، در سطح فردی نسبت به توسعه حمایت اجتماعی موثر، استقلال اقتصادی زنان و افزایش توانمندی های شخصیتی و سطح اعتماد به نفس آنان و در سطح جامعه ای نیز با تصویب قوانین حمایتگرانه و شفاف و تسهیل فرآیند دادرسی محور مداخله مددکاری اجتماعی، برنامه ریزی و اقدامات موثر صورت پذیرد.
کلید واژگان: خشونت خانگی علیه زنان, زنان خشونت دیده, مضمون های اجتماعیIntroductionDomestic violence against women is an ancient and common problem in any society. Knowing the leading social themes may help us to prevent and control domestic violence against women. The current study aims to investigate the role of access or lack of access to the resources in domestic violence against women.
MethodsThe thematic analysis applied as the research method. Thirty-one women who had domestic violence experience between 2015 to 2017 chosen by purposeful and snowball sampling methods as the research sample. Data has been gathered by interviewe and analyzed by the thematic analysis method. As a result, the main themes got emerged.
ResultsWomen who suffered from domestic violence mentioned four important resources; social support, legal system support, economic resources, and personal resources. Women’s stories revealed family and friends did not support them as they were supposed to do. They mentioned a few reasons for it. Families were worried about divorce stigma, they were busy with their own problems and did not have enough economic resources to support the battered women. Also, some people consider it as a common private issue in all families. According to what women mentioned in the interviews, the legal system did not have effective performance neither. There are a few possible explanations for it including lack of supportive rules and ambiguous laws. Also, the process of proving domestic violence is time-consuming, hard and needs observable marks of violence as documents. Not having access to enough economic resources and not having a powerful personality are other factors of domestic violence.
ConclusionsBased on finding of this research to empower a domestic violence survivor, it is suggested to devise an action plan to increasing effective social support, economic independency, personality traits and level of self-confidence, at individual-level factors and passing clear protecting laws, facilitate the court-based process and social work intervention at level of social factor.
Keywords: Domestic Violence Against Women, Battered Women, Social Themes -
فصلنامه رفاه اجتماعی، پیاپی 70 (پاییز 1397)، صص 77 -104مقدمهیکی از وظایف دولتها اتخاذ سیاستهای مناسب برای ارتقاء شاخصهای سلامت اجتماعی و کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی است. در شرایط فعلی کشور شاهد روند افزایشی آمار آسیبهای اجتماعی، تنوع آنها و کاهش سن افراد آسیب دیده اجتماعی هستیم. تحقیق حاضر با هدف تدوین سیاستهای پیشنهادی در حوزه کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی در ایران انجام شده است.روشتحقیق از نوع تحقیقات کیفی و به روش دلفی بوده و طی آن، نظرات تعداد 20 نفر از نخبگان و صاحبنظران برجسته کشور در این حوزه استخراج گردید.یافته هایافته های تحقیق در چهار مرحله شامل یک پیش راند و سه راند به دست آمده است. در مرحله پیش راند که به صورت یک سوال باز بود 52 سیاست توسط نخبگان پیشنهاد شد. پس از تحلیل اطلاعات در مرحله اول 48 سیاست، در مرحله دوم 31 سیاست و در مرحله سوم 32 سیاست پیشنهادی حاصل شد که اولویت دارترین آنها رصد مستمر آسیبهای اجتماعی، توجه به رویکردهای اجتماع محور، توجه ویژه به مسائل اقتصادی، توجه به راهکارهای قضازدایی، گسترش روحیه نشاط و امید، همکاری بین بخشی، توجه به ارزشها، آینده پژوهی، توجه به نقاط آسیب خیز اجتماعی، حذف ساختارهای موازی و ناکارآمد، سنجش سلامت اجتماعی، تهیه پیوستهای اجتماعی و فرهنگی بودند.بحثبا وجود اقدامات انجام شده، جای سیاستهای اجتماعی مشخص در سطح کلان در جامعه (به جز در حوزه اعتیاد به مواد مخدر) درزمینه کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی خالی است تا از این طریق برای ترسیم نقشه راه برای مدیریت آسیبهای اجتماعی، پرهیز از سیاستگذاری های سلیقه ای، بهره گیری از همه ظرفیتها در بخش دولتی و غیردولتی، هماهنگی های بین بخشی و فرابخشی، مدیریت بهینه منابع، اولویت دهی سیاستگذاری های اجتماعی، افزایش فراگیری، جامعیت و کفایت برنامه های اجرایی و تقسیم کار بهتری بین دستگاه های مرتبط اقدام شود.کلید واژگان: آسیب های اجتماعی, امنیت اجتماعی, برنامه توسعه, سیاستگذاری اجتماعی, مددکاری اجتماعیIntroductionGovernments are expected to adopt proper policies to promote health indicators and to control and decline social harms. However, current social harms statistics and types as well as age range of people who are involved in them show an unsuitable situation. Lack of convenient policy underlies poor interdisciplinary work, inadequate resource management, and arbitrary decision. There are many barriers which prevent social harms to be well identified and figured out: politicians and the public must intend and demand special consideration towards social harms; media activists should be concerned about it instead of focusing only on trivial or unsolvable topics; remarkable research evidence must be provided, and social harms must be well conceptualized as they vary time to time and place to place. The present study has been conducted to provide a list of recommended policies in order to control social harms in Iran, utilizing experts’ opinions.MethodsThis is a qualitative and applied-developmental research study, conducted implementing a Delphi method. Delphi is a systematic data gathering method through which experts’ opinions are obtained as regards a particular subject or question. In this study, during three rounds, experts answered written questions anonymously. The participants could see feedbacks of others and change or insist on their viewpoints. Finally, the research team continued the procedure until they felt that relative consensus has been reached Twenty experts were asked to participate in the study. The experts were selected based on some criteria that could enable researchers to reach the study goals. They all had academic and scientific reputation, and they were also nationally known for their works on the topics related to the present study, either in social harms field directly or germane areas, such as sociology, social health, social work, social policy, economics, etc. They had also prominent practical experience in the fields that assured researchers that they are knowledgeable in the study topic. Since this method is inherently time consuming, the participants should have been provided with sufficient time to answer and get to know the topic. All recommended parts of Delphi method including controlled feedback, results analysis, and consensus were respected until the best possible agreement was reached.FindingsResults were discovered differently in any round. In pre-round stage, one single open question was posed and 52 policies were taken out. In order to purify the received responses, 48 items were sent back to the participants. In the next rounds 31 policies were agreed upon and in the last round, experts noted that one of the items must have been divided into two, accordingly 32 policies were identified, and it was assessed and pointed out that the participants have agreed on 32 policies. Some of the most prioritized subjects were identified as, continuous monitoring of social harms, attention to community-based approaches, special attention to economic issues, attention to expanding alternative dispute resolution, developing happiness and hope, inter-organizational cooperation, attention to religious and social values, futurism, attention to high-risk areas, removing parallel and ineffective organizational structures, continuous assessment of social health, providing social and cultural attachment for programs, attention to educational centers, training specialized and professional persons, attention to virtual space and social media, healthy lifestyle, social identity, improving health-care, social support promotion, social inclusion, social responsibility and social demanding, attention to social responsibility of corporations, decreasing workplace stress, using mass media, using capacity of urban and rural management system, sense of social security, recreations, occupational training and empowerment, international communication and insurance coverage.DiscussionBased on the findings, it can be claimed that despite all the efforts that have been made, there is still a long way to go to reach a satisfactory point to be able tackle social harms. Results of the present study revealed that except for addiction field that has already been made, macro-level social policy as regards social harms seems necessary to be built. Just by taking a macro-level policy into account, it will be possible to design pathways to avoid arbitrary decision making, to get all capacities, either in GO or NGO parts together, to begin an inter-organizational coordination, to manage sources effectively, to determine priorities for policy making, to administer programs comprehensively, inclusively, and adequately, and finally, to do a better work division among related organizations at different levels. It is, of course, a noticeable progress that high ranking politicians did acknowledge that we are still several years behind compared to the way social harms change, since it helps scholars and managers to address the problems and find ways to solve them. Since social issues are interrelated, governments are supposed to make policies by which all indicators of health, including social health indicators become continuously investigated and along with changes of social issues, particularly social harms, policies become flexibly modified. Media and civil society would be good partners for governments to adopt and implement policies against social harms.Keywords: development program, social harms, social policy, social security, social work
-
مقدمه
یکی از وظایف دولت ها در هر جامعه ای ایجاد بستر لازم برای تحقق امنیت اجتماعی می باشد که مولفه های مختلفی در ایجاد آن تاثیرگذار هستند. از جمله مولفه هایی که می تواند در زمینه تحقق امنیت اجتماعی تاثیرگذار باشد، کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی هستند. به همین منظور ضروری است تا دولت بتواند با اتخاذ سیاست های مناسب در این حوزه برای ایجاد امنیت اقدام اساسی انجام دهد. تاملی بر شرایط فعلی کشور نشان می دهد که در حوزه آسیب های اجتماعی شاهد روند افزایشی آمار آسیب های اجتماعی، تنوع آنها و کاهش سن افراد آسیب دیده اجتماعی هستیم. نداشتن سیاست های مشخص در این حوزه موجب ضعف هماهنگی بین بخشی، مدیریت نامناسب منابع، برخورد های سلیقه ای، و... شده است. تحقیق حاضر با هدف تدوین سیاست های پیشنهادی در حوزه کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی در ایران و تاثیر آن بر امنیت اجتماعی انجام شده است که برای این منظور، با استفاده از نظرات نخبگان و صاحب نظران کشور، سیاست های کلان مناسب برای کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی ارایه شده است.
روشتحقیق از نوع تحقیقات کیفی و کاربردی - توسعه ای بوده که به صورت دلفی انجام شده است. دلفی رویکرد یا روشی سیستماتیک در تحقیق برای استخراج نظرات از یک گروه متخصصان در مورد یک موضوع یا یک سوال است و یا رسیدن به اجماع گروهی از طریق یک سری از راندهای پرسشنامه ای با حفظ گمنامی پاسخ دهندگان و بازخورد نظرات به اعضای پانل است ؛ درخواست قضاوت های حرفه ای از متخصصین همگن و مستقل در مورد یک موضوع ویژه با استفاده از پرسشنامه ها است که تا زمان دستیابی به اجماع نظرات مداوم تکرار می شود. در این تحقیق تعداد بیست نفر از نخبگان وصاحب نظران انتخاب شدند. همچنین از مطالعه اسناد و منابع هم استفاده شده است.
یافته هایافته های تحقیق در چند مرحله به دست آمده است. در مرحله پیش راند که به صورت یک سوال باز بود 52 سیاست توسط نخبگان پیشنهاد شد. پس از تحلیل اطلاعات در مرحله اول 48 سیاست دراختیار صاحب نظران قرار گرفت تا نظرات خود را اعلام کنند. پس از تحلیل اطلاعات در مرحله دوم 33 سیاست تعیین شدند. در مرحله سوم نیز تعداد این سیاست ها که روی آنها اجماع صورت گرفته بود به 31 سیاست پیشنهادی رسید.
بحثتاملی بر یافته های تحقیق گویای این نکته است که علیرغم اقدامات انجام شده در کشور در حوزه سیاست گذاری های مرتبط با آسیب های اجتماعی نیاز به داشتن سیاست های اجتماعی مشخص در سطح کلان در جامعه بیش از پیش ضروری است (به جز در حوزه مواد مخدر که سیاست های کلی نظام سال 1385 ابلاغ شده است) تا با توجه به این سیاست های اجتماعی بگونه ای برنامه ریزی شود تا آسیب های اجتماعی مخل ایجاد امنیت اجتماعی نشوند. نظر به اهمیت این موضوع و لزوم دست یابی به سیاست های اجتماعی کشور در حوزه کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی ضرورت دارد تا سیاست های اجتماعی ایران در زمینه کنترل وکاهش آسیب های اجتماعی با هدف تامین امنیت اجتماعی تدوین گردد تا بتوان از این طریق نقشه راه برای کنترل وکاهش آسیب های اجتماعی ترسیم شود، از سیاست گذاری های اجتماعی سلیقه ای جلوگیری شود، از همه ظرفیت ها در قوای مختلف کشور و سازمان های غیر دولتی استفاده شود، هماهنگی های بین بخشی و فرابخشی در حوزه آسیب های اجتماعی که فقدان یا ضعف آن یکی از چالش های جدی کشور محسوب می شود، بهتر انجام شود، مدیریت بهینه منابع صورت گیرد، اولویت های سیاست گذاری های اجتماعی در این حوزه تعیین شود، تقسیم کار بهتری بین دستگاه های مرتبط در سطوح مختلف پیشگیری از آسیب های اجتماعی با هدف ایجاد زمینه های لازم برای تحقق امنیت اجتماعی صورت گیرد.
کلید واژگان: امنیت اجتماعی, سیاست گذاری اجتماعی, آسیب های اجتماعی, مددکاری اجتماعی, برنامه توسعهOne of the duties of governments in each society is to create the necessary framework forthe realization of social security, which have different components in its creation. One of thecomponents that can influence the realization of social security is controlling and reducing socialharm. To this end, it is imperative that the government can take appropriate policies in this area toprovide security. The current situation in the country shows that in the area of social damage, weare seeing an increase in the number of social injuries, their variability and the reduction of the ageof socially damaged people. The purpose of this study was to elaborate proposed policies in thefield of control and reduction of social damages in Iran and its impact on social security. For thispurpose, using the views of the elites and experts of the country, macro policies are appropriatefor controlling and Reduced social damage. .
MethodThe research is a qualitative and applied research - an extension that has beendeveloped by Delphi. . Delphi is a systematic data making method by which experts’ opinionsare obtained regarding a particular subject or question. In this study, during three rounds, expertsanswered written questions, anonymously. The participants had seen feedbacks of others andcould change or insist on their point of view. Finally, the research team felt that relative consensushas been reached and it finished. 20 experts were asked to participate in the study. Reviewing therelated sources was also taken out.Results was discovered differently in any round. In pre-round stage, one single open questionwas posed and 52 policies were taken out. Purifying the received responses, 48 items were sentback to the participants. In next rounds respectively, 33 and 31 policies were identified and it wasassessed that the participants has agreed on 31 policies.Based on the findings, except for substance use that it has already been made in 2006, macrolevelsocial policy regarding social harms seems necessary to be built. Just by taking a macro-levelpolicy, it will be possible to design pathways for social harms not to disturb social security. To reachsocial policies which fits for social harms decline, so that social security become provided, adequatemacro level policies must be adopted to avoid arbitrary decision making, to get all capacities,either in GO or NGO parts together, to begin an inter-organizational coordination, to managesources in an effective way, to determine priorities for policy making, to administer programscomprehensively, inclusively, and adequately, and finally, to do a better work division amongrelated organizations in different levels, and finally, social security become promoted.
Keywords: social security, social policy, social harms, social work, development program -
زمینه و هدفیکی از مشکلات کشور روند رو به رشد آسیب های اجتماعی و تنوع آن هاست؛ مشکلی که افزایش بیش تر آن می تواند بر کاهش امنیت اجتماعی تاثیرگذار و نظم اجتماعی را مختل کند. از آن جایی که سیاست گذاری اجتماعی مناسب می تواند در این زمینه اثربخش باشد، هدف این پژوهش بررسی سیاست های اجتماعی کشور در شش برنامه توسعه بعد از انقلاب اسلامی است.
روش شناسی: پژوهش از نوع تحقیقات کیفی، کاربردی – توسعه ای و توصیفی بوده که با توجه به موضوع و ماهیت آن به صورت اسنادی وکتابخانه ایی انجام شده است. در این پژوهش محتوایی کلیه سیاست های کلی ابلاغی برنامه های توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی کشور در بعد از انقلاب اسلامی ایران و احکام قوانین شش برنامه توسعه مورد بررسی قرار گرفته است.یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد که در برنامه های چهارم و ششم توسعه به موضوع آسیب های اجتماعی بیش از بقیه برنامه پرداخته شده است. برنامه های اول، دوم و پنجم کم ترین توجه به این حوزه را داشته اند.نتیجه گیریتوجه کم و در برخی مواقع نامناسب به آسیب های اجتماعی در سیاست گذاری های کلان کشور موجب شده تا کشور نتواند به موقع و با استفاده از ظرفیت های موجود در جهت کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی اقدام های موثری انجام دهد. البته برنامه ششم فرصت مناسبی را فراهم کرده است.کلید واژگان: سیاست گذاری اجتماعی, آسیب های اجتماعی, مددکاری اجتماعی, برنامه توسعه, امنیت اجتماعی -
مصرف مواد، پدیدهای است که آسیبهای فراوان جسمی، روانی، خانوادگی،اجتماعی و اقتصادی به دنبال دارد. هدف این مقاله، مقایسه عوامل مرتبط در عودبیماری اعتیاد نزد دو دسته است: بیمارانی که سوء مصرف مواد داشته اند و افراد معتادی که عود نداشته اند. روش تحقیق حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه ما بیمارانی در نظر گرفته شدهاند که آغاز بهبودی و سم زدایی آنها از دی ماه 1385 در نظرگرفته شده و حفظ بهبودی و سلامت آنها تا 6 ماه بعد، یعنی تا خرداد ماه 1386 مورد بررسی قرار می گیرند.با استفاده از فرمول حجم نمونه، تعداد 73 نفر به صورت نمونه گیری احتمالی و از نوع سیستماتیک برای هر یک از دو گروه مطالعه (بیماران معتاد عود کرده) و مقایسه (بیماران معتاد عود نکرده) انتخاب شدند. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از تکنیک پرسشنامه استفاده شده است. نتایج نشان داد که به هر میزان فرد تحت درمان، در جلسات مشاوره فردی شرکت جسته، با دوستان مصرف کننده، کمترمعاشرت داشته و لذت جویی خود برای مصرف را مهارکند، میزان عود کاهش می یابد. به نظر میرسد بیماران درگیر در این مساله با توجه به سن، جنس، وضعیت تحصیلی، خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی، شغلی، جسمی و روانی، محل سکونت، چگونگی مصرف مواد، چگونگی تهیه آن، چگونگی رفتارهای اعتیاد گونه آن و... مداخلات خاصی را جهت پیشگیری، درمان و پیشگیری از عود میطلبند که لازم است با نگاه جامع تر و ژرفانگرتر، این دسته از افراد مورد مداقه و حمایت قرار گیرند.کلید واژگان: اعتیاد, عوارد, سوء مصرف مواد, بیمارDrug addiction is a phenomenon which causes considerable physical, mental. social, economic and family problems. The purpose of this article is comparing the effective factors in the recurrence of addiction in two groups: patients who have had a history of drug abuse and patients who have not experienced a recurrence of addiction. The present method is of a semi-experimental type. Our society consisits of patients who underwent detoxification in January 2007, and their state of health is studied until June2008, for a period of six months. By using a sample volume formula, 73 patients were chosen through systematic statistical sampling for each of the above groups. In this research, question forms were used for gathering information. Results show that taking part in personal counseling sessions, avoiding addicted associates, and controlling the strong desire for drugs by the patients can decrease the recurrence of addiction. It seems different methods are required for the treatment of drug addiction and its recurrence in different groups of patients, where sufficient attention should be focused on age, sex, educational status, family conditions, cultural and social background, occupation, physical and mental conditions, as well as place of residence of the patients and also the methods they use to obtain drugs. Such patients should be supported and treated through application of deeper, more comprehensive methods.Keywords: Addiction, Recurrence, Drug Abuse, Patient
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.