به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سید عبدالرحیم رضایی

  • مریم موسوی نژادمقدم، مرتضی بهنام رسولی*، سید عبدالرحیم رضایی، ناصر مهدوی شهری
    زمینه و هدف

    یکی از عوامل ضعف ترمیم اعصاب محیطی ضایعه دیده، مرگ نورونی رو به عقب در گانگلیون های ریشه پشتی نخاع است که به علت افزایش فعالیت اکسیدان ها می باشد. مطالعه حاضر تاثیر تیامین بعنوان یک آنتی اکسیدان را بر مرگ نورونی، متعاقب قطع عصب سیاتیک مورد بررسی قرار داده است.

    روش ها

    در این مطالعه پژوهشی از 25 موش صحرایی نر ویستار در 5 گروه آزمایشی استفاده گردید (5 موش در هر گروه). گروه 1گروه سالم و در گروه های 2 تا 5 عصب سیاتیک قطع شده و بترتیب تیمار روزانه با سرم فیزیولوژی (گروه کنترل)، تیامین داخل صفاقی (50 و 100 میلی گرم بر کیلوگرم) و تیامین موضعی (1/7 میلی گرم بر کیلوگرم) انجام گرفت. پس از 4 هفته، حیوانات قربانی شده و گانگلیون ریشه پشتی قطعه پنجم کمری جهت مطالعات بافت شناسی برداشته شد.

    یافته ها

    در بررسی مورفولوژیکی برشهای گانگلیون های گروه های با قطع عصب، مناطقی بدون سلول مشاهده شد که احتمالا در ارتباط با مرگ برنامه ریزی شده است. اندازه حجم گانگلیون های گروه های تیمار موضعی و سالم تفاوتی نداشت، در حالیکه در سایر گروه ها کاهش حجم گانگلیون در مقایسه با گروه سالم مشاهده گردید  (0/001> p) و کاهش حجم در گروه کنترل در مقایسه با گروه تیمار موضعی مشاهده شد (0/001 > p) . مقایسه تعداد نورون های گانگلیون ها بین گروه های تیمار موضعی و سالم معنادار نبود، اما کاهش نورون ها در سایر گروه های آزمایشی در مقایسه با گروه سالم مشاهده شد (0/01 > p)  مقایسه تعداد نورون ها بین گروه های تیمار موضعی و کنترل افزایش نشان داد ( 0/01 > p). 

    نتیجه گیری

    نتایج نشان می دهد که تیامین، متعاقب تجویز دوز کافی، می تواند در گروه عوامل محافظ نورونی قرار گیرد.

    کلید واژگان: تیامین, گانگلیون ریشه پشتی, مرگ نورونی
    Maryam Mousavinezhad Moghaddam, Morteza Behnam Rassouli*, Seyed Abdol Rahim Rezaee, Naser Mahdavi Shahri
    Background and aims

    The retrograde neuronal death in the dorsal root ganglia (DRG) can be the main factor in poor regeneration of injured peripheral nerves occurring by increased activity of oxidant agents. The present study investigated the effect of thiamine treatment, as an antioxidant, on neuronal death after sciatic nerve transection.

    Methods

    Twenty-five male Wistar rats were allocated in 5 experimental groups (n = 5). Group 1 was considered as intact. The sciatic nerve was transected in groups 2 to 5. Then rats were treated daily with physiological saline (control group), thiamine (50 and 100 mg/kg; i.p.) and thiamine (1.7 mg/kg locally). After four weeks, animals were sacrificed and L5DRG was removed for histological assessment.

    Results

    Morphological analysis showed some no cell areas in L5DRG sections, which may be related to apoptotic cells in axotomized animals. L5DRG volume measurement showed no significant difference between intact and local thiamine treated group, while its volume was significantly reduced in other experimental groups (p < 0.001). This parameter was also significantly reduced in control group compared with local thiamine treated group (p < 0.001). Although the difference of L5DRG cell number in local thiamine treated group was not significant, its reduction was significant in control and intraperitoneal groups compared with intact group (p < 0.01). The L5DRG cell count in local thiamine treated group was significantly higher than that in control group (p < 0.01).

    Conclusion

    These findings may indicate that thiamine if is administered in sufficient doses can be classified as neuroprotective agent.

    Keywords: Thiamine, Dorsal root ganglia, Neuronal cell death
  • مریم موسوی نژادمقدم، مرتضی بهنام رسولی*، سید عبدالرحیم رضایی، ناصر مهدوی شهری
    زمینه و هدف

    برای ترمیم یک فیبر عصبی قطع شده، فرایندهای تشکیل مخروط رشد و جوانه زنی آکسونی، تکثیر سلول های شوان، ساختن غلاف میلین و عواملی دیگر ضروری می باشند. جهت تسهیل و تقویت این فرایندها، مداخلات دارویی توصیه می گردد. در مطالعه حاضر آثار تیامین، دگزامتازون و ان-استیل سیستیین بر جوانه زنی آکسونی با یکدیگر مقایسه شد.

    روش ها

    در 24سر موش صحرایی نر ویستار، عصب سیاتیک راست قطع گردید و دو انتهای بریده شده عصب به درون یک قطعه لوله سیلیکونی بخیه زده شد. سپس موش های صحرایی به چهار گروه (در هر گروه 6 موش) تقسیم و با ان-استیل سیستیین (150میلی گرم بر کیلوگرم)، دگزامتازون (0/2 میلی گرم بر کیلوگرم)، تیامین (50 میلی گرم بر کیلوگرم) و سرم فیزیولوژی (گروه کنترل)، به طور روزانه و به صورت داخل صفاقی تیمار شدند. در پایان دوره آزمایش (16 هفته)، حیوانات قربانی شده و جوانه آکسونی جهت بررسی های بافت شناسی برداشته شد.

    یافته ها

    اگرچه تفاوت معنادار در تعداد فیبرها، قطر آکسون و ضخامت غلاف میلین در بین گروه های آزمایشی و کنترل وجود نداشت اما قطر آکسون در گروه تیمار با تیامین نزدیک به افزایش نشان داد (0/06= p). سطح مقطع عصب در گروه دگزامتازون در مقایسه با گروه کنترل و سایر گروه های آزمایشی به طور معناداری کم شده بود (0/05 > p). کاهش معنادار قطر آکسون و ضخامت غلاف میلین در گروه دگزامتازون در مقایسه با گروه تیامین مشاهده شد (0/05 > p).

    نتیجه گیری

    در ترمیم عصب سیاتیک موش صحرایی ممکن است تجویز دگزامتازون اثر مخرب، تیمار با تیامین تا حدودی اثر مفید و ان-استیل سیستیین تاثیر واضحی بر ترمیم نداشته باشند.

    کلید واژگان: ان-استیل سیستئین, تیامین, جوانهزنی آکسونی, دگزامتازون
    Maryam Mousavinezhad Moghaddam, Morteza Behnam Rassouli*, S.A. Rahim Rezaee, Naser Mahdavi Shahri
    Background and aims

    Regeneration of nerve fibers in transected nerve injuries requires formation of growth cone and axonal sprouting, proliferation of Schwan cells, myelin synthesis and etc. Pharmacological interventions are recommended to improve and promote these processes. In the present study the effects of thiamine, dexamethasone and N-acetyl cysteine administrations on axonal sprouting are examined.

    Methods

    After transection of right sciatic nerve of 24 male Wistar rats, the two ends of cut nerve were sutured into a piece of silicone tube. The rats were then divided into four groups (n = 6); receiving N-acetyl cysteine (150 mg/kg), dexamethasone (0.2 mg/kg), thiamine (50 mg/kg) and normal saline (control) once daily by intraperitoneal injection. At the end of treatment period (16 weeks) animals were sacrificed and the axonal sprouts removed and histologically examined.

    Results

    There was no significant difference in the number of nerve fibers, axonal diameter and myelin sheath thickness among experimental groups. However, axonal diameter was almost increased in thiamine treated group (p=0.06). Moreover, a significant decrease (p < 0.05) in nerve cross sectional area was observed in dexamethasone group. The axonal diameter and myelin sheath thickness were also significantly decreased (p < 0.05) in dexamethasone group, compare to thiamine group.

    Conclusion

    Our data indicate that sciatic nerve regeneration in rats is inhibited by dexamethasone, might be ameliorated by thiamine, and is not changed by N-acetyl cysteine.

    Keywords: N-acetyl cysteine, Thiamine, Axonal sprouting, Dexamethasone
  • مریم موسوی نژادمقدم، مرتضی بهنام رسولی*، سید عبدالرحیم رضایی، ناصر مهدوی شهری
    هدف

    دژنراسیون والرین پاسخ سیستم ایمنی ذاتی پس از وقوع ضایعات عصبی است. در این مطالعه، اثرات داروهای ضدالتهابی دگزامتازون و تیامین بر دژنراسیون والرین مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است.  

    مواد و روش‏ها

    عصب سیاتیک پای راست در 45 موش صحرایی نر قطع و حیوانات به 5 گروه آزمایشی تقسیم شدند (9n=). گروه 1 به‏ عنوان کنترل و گروه های 2 تا 5 به‏طور روزانه (تا موقع نمونه برداری) و به‏ ترتیب دوزهای پایین و بالای دگزامتازون و تیامین را به‏ صورت داخل صفاقی دریافت نمودند. در هر یک از روزهای پنجم، هفتم و دهم پس از قطع عصب از هر گروه 3 حیوان انتخاب و از بخش دیستال عصب سیاتیک آنها جهت ارزیابی های بافت شناسی نمونه برداری شد.

    نتایج

    در برش های بافتی تمامی گروه ها، ادم، تجزیه غلاف میلین و نفوذ سلولهای مونونوکلئار مشاهده شد، ولی تغییرات بافتی مذکور در گروه های دریافت کننده دوز بالای دگزامتازون و تیامین (گروه های 4 و 5) به‏ صورت خفیف تری دیده شد. در بررسی تعداد فیبرهای عصبی میلین دار تنها در گروه های دریافت کننده دوز بالای دگزامتازون و تیامین افزایش معنی‏ داری در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (05/0>p). هم چنین اندازه گیری سطح مقطع عصب سیاتیک تفاوت معنی‏داری را در هیچ یک از گروه ها نشان نداد. در نهایت، تجویز دگزامتازون با دوز بالا با عوارض جانبی متعددی همراه بود.

    نتیجه گیری

    اگرچه یافته ها حاکی از سودمند بودن آثار ضد التهابی دگزامتازون و تیامین می باشد ولی با توجه به عوارض جانبی شدید دگزامتازون، تجویز  آن در موارد حاد و کوتاه مدت ضایعات عصبی و تجویز تیامین در شرایط التهاب عصبی مزمن و بلند مدت توصیه می‏شود.

    کلید واژگان: دگزامتازون, تیامین, دژنراسیون والرین
    M Mousavinezhad Moghaddam, M Behnam Rassouli*, A Rezaee, N Mahdavi Shahri
    Aim

    Wallerian degeneration is aninnate immune response which occurs after nerve injury. In this study, the effects of dexamethasone (Dex) and thiamine (Thi), as anti-inflammatory drugs, were compared on the Wallerian degeneration.

    Material and Methods

    The right sciatic nerve of 45 male rats was transected and the rats were divided into five groups (n=9). Animals in groups 2 to 5 daily received (i.p) low and high doses of Dex and Thiup until sampling days, respectively. Group 1 was considered as control. At 5th, 7th and 10th days after axotomy, 3 rats from each group were killed and the distal stump of sciatic nerve was served for histological assessment.

    Results

    In the histological examinations of all groups, edema, degraded myelin sheets and some infiltrated mononuclear cells were observed. But administration of high doses of Dex and Thi (groups 4 and 5) alleviated all the above mentioned histological changes. In comparison with control group, the groups received high doses of Dex and Thi showed significant increase in the number of myelinated nerve fibers (p<0.05). Measuring of the cross surface area of the sciatic nerve showed no significant differences. Finally, administration of high dose of Dex was associated with several side effects.

    Conclusion

    Although these findings indicated the beneficial effects of both Dex and Thi but due to the severe adverse effects of Dex, it is recommended to prescribe Dex for acute and short term cases of nerve injuries, whereas in the case of chronic and long terminflammatory conditions Thi administration may be preferred.

    Keywords: Dexamethasone, Thiamine, Wallerian degeneration
  • عبدالمجید فتی، سید عبدالرحیم رضایی، الهام مقدس، فائزه سادات موسوی وفا، سید علی اکبر شمسیان
    مقدمه
    Leishmaniasis پوستی، از بیماری های انگلی پوستی است که در بسیاری مناطق جهان به ویژه ایران به صورت اندمیک وجود دارد. هر چند روش میکروسکوپی روش متداول تشخیص بیماری می باشد، اما تشخیص گونه های عامل Leishmaniasis به صورت میکروسکوپی و یا از طریق یافته های بالینی امکان پذیر نیست. برای این منظور، روش های مولکولی از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند.
    روش ها
    در این مطالعه، شناسایی گونه ی عامل Leishmaniasis پوستی در شهرستان درگز به روش Polymerase chain reaction (PCR) با هدف قرار دادن ژن کینتوپلاست Kinetoplast-DNA (kDNA) مورد بررسی قرارگرفت. این مطالعه بر روی 94 نمونه ی گرفته شده از بیماران مشکوک به Leishmaniasis مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان درگز انجام شد. لام ها به روش گیمسا (Gimsa) رنگ آمیزی شدند و مورد بررسی مستقیم قرار گرفتند. PCR با استفاده از پرایمرهای اختصاصی DNA کینتوپلاست انجام شد و نتایج به دست آمده، توسط نرم افزار آماری SPSS و آزمون 2χ تجزیه و تحلیل گردید.
    یافته ها
    در بین 94 مراجعه کننده ی مشکوک به Leishmania، لام میکروسکوپی 82 نفر (2/87 درصد) از بیماران و با روش مولکولی 85 نفر (4/90 درصد) از بیماران مثبت شدند که تعداد 63 مورد (1/74 درصد) Leishmania major و 22 مورد (9/25 درصد) Leishmania tropica بودند. با در نظر گرفتن روش kDNA-PCR به عنوان یک روش استاندارد، ویژگی روش مستقیم میکروسکوپی 100 درصد و حساسیت آن 96 درصد محاسبه گردید. در این مطالعه، بین ابتلا به بیماری و فصل بروز (045/0 = P)، محل سکونت (004/0 = P)، جدید یا کهنه بودن ساختمان مسکونی (003/0 = P) و همچنین، نزدیکی به محل زندگی جوندگان (025/0 = P) رابطه ی معنی داری وجود داشت. بیشترین رخداد زخم های ناشی از Leishmania در نواحی دست و صورت بود.
    نتیجه گیری
    شهرستان درگز به عنوان کانون Zoonotic leishmaniasis مطرح بوده است؛ نتایج این مطالعه نشان می دهد کانون های جدیدی از Anthroponotic leishmaniasis نیز در این منطقه وجود دارد. Leishmania major عامل غالب بروز Leishmaniasis پوستی در این شهرستان بود ولی Leishmania tropica نیز به مقادیر کمتری در آن وجود داشت.
    کلید واژگان: Leishmaniasis پوستی, Leishmania major, Leishmania tropica, Polymerase chain reaction, ایران
    Abdolmajid Fata, Abdolrahim Rezaei, Elham Moghaddas, Faezeh Sadat Mousavi, Vafa, Seyed Aliakbar Shamsian
    Background
    Cutaneous leishmaniasis is a parasitic skin disease that is endemic in many parts of the world, particularly in Iran. Although the microscopic technique is a common method of diagnosis of leishmaniasis, species of leishmania cannot be differentiated by this method. So, molecular methods have special importance.
    Methods
    In this study, kinetoplast-DNA polymerase chain reaction (kDNA-PCR) method was used to diagnose the leishmania species in Dargaz city, Iran. Direct slide smears were obtained from skin lesions of 94 patients suspected to the leishmaniasis referred to health centers of this city. Smears were stained using Gimsa method. PCR method was performed using specific kDNA primers. Data were analyzed using SPSS software.
    Findings: Among 94 subjects with skin ulcers suspected to cutaneous leishmaniasis, 82 (87.2%) were positive by direct microscopic smear and 85 (90.4%) by PCR in which 22 patients (26%) had Leishmania tropica and 63 (74%) had Leishmania major. Sensitivity and specificity of direct microscopic examination were calculated as 96% and 100%, respectively. There were statistically significant differences between disease occurrence and seasons (P = 0.045), habitat (P = 0.004), new or old building (new or old) (P = 0.003), and distance to rodent's living sites (P = 0.025).
    Conclusion
    Dargaz city is a known site of zoonotic leishmaniasis in Iran; but this study shows that there are some new sites of anthroponotic leishmaniasis in this city, too. Leishmania major is the dominant species in Dargaz city but there is Leishmania tropica foci in this area, too.
    Keywords: Cutaneous leishmaniasis, Leishmania. tropica, Leishmania.major, Polymerase chain reaction, Iran
  • علی شعیبی، محمد مهدی اعتمادی، رضا بوستانی، سید عبدالرحیم رضایی، سحر فدایی، مهدی مشفق
    زمینه و هدف
    ویروس لنفوسیتیک T انسانی نوع 1 (HTLV-1)در 3% از ناقلین موجب ابتلاء به پاراپارزی اسپاستیک گرمسیری و میلوپاتی (HAM/TSP)، با علائم حرکتی، حسی و اسفنکتری می شود. گرچه التهاب مزمن نخاع در ایجاد این بیماری موثر است، درمان های تعدیل کننده ایمنی تاکنون بهبود کافی در علائم آن ایجاد نکرده اند. در این مطالعه اثرات والپروات سدیم، همراه با پگ اینترفرون و پردنیزولون بر علائم بالینی بیماران مبتلا به پاراپارزی اسپاستیک ناشی از HTLV-1 بررسی شد.
    مواد و روش کار
    در این کارآزمایی بالینی، 10 نفر از بیماران مبتلا به HAM/TSP واجد شرایط و مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان قائم مشهد در بین ماه های مهر تا دی سال 1391 تحت درمان 3 گانه فوق به مدت 3 ماه قرار گرفتند و علائم بالینی قبل و پس از درمان، توسط معیار ناتوانی حرکتی Osame، اسپاستیسیتی Ashworth و علائم ادراری بررسی گردید.
    یافته ها
    میانگین معیار Osame در بیماران در ابتدای تشخیص 9/1± 4/2 بود و 3 ماه پس از درمان 8/0 واحد در 70درصد بیماران بهبود نشان داد (003/0=P). معیار Ashworth و تکرر ادراری نیز بهبود معنی داری را نشان دادند (001/0=P و 024/0=P).
    نتیجه گیری
    بیماران تحت مطالعه بهبود چشمگیری را در ناتوانی حرکتی و اسپاستیسیتی نشان دادند، در این مطالعه میزان کاهش معیار اسامه نسبت به مطالعات قبلی مونوتراپی با اینترفرون آلفا، بیشتر یا برابر بوده و از نظر درصد بهبودی از مطالعات قبلی درصد بهبودی بیشتری را نشان می دهد. بنابراین نقش والپروات سدیم در بهبود علائم حرکتی مبتلایان به HAM/TSP نیاز به بررسی بیشتر دارد.
    کلید واژگان: پاراپارزی اسپاستیک ناشی از HTLV, 1, والپروات سدیم, پگ اینترفرون, کورتیکواستروئید
    Background and Objectives
    Affection to Human T Lymphocytic Virus-type 1 (HTLV-1) in 3% of carriers results in HTLV-1 associated Myelopathy or Tropical Spastic Paraparesis (HAM/TSP) with motor، sensory and sphincteric signs. Although، chronic inflammation of spinal cord plays a critical role in this disease، immunomodulatory treatments could not show an acceptive improvement in its symptoms yet. This study was performed to evaluate the effect of sodium valproate، in combination with Peg-Interferon and prednizolone on clinical findings in patients with HAM/TSP.
    Material And Methods
    In a clinical trial study conducted between September and December 2012، HAM/TSP screening was done for patients referred to the neurology clinic of Qaem hospital، Mashhad. 10 patients with inclusion criteria were underwent a triple treatment with sodium valproate، Peg-Interferon and prednizolone for 3 months. The clinical signs were assessed with Osame motor disability scale، Ashworth spasticity scale and checklist of urinary signs، before and after the treatment.
    Results
    Pretreatment mean Osame scores in remaining 10 patients was 2. 4±1. 9، which improved 0. 8 in 70% of patients at the end of treatment (P=0. 003). Ashworth and urinary frequency scores also showed a significant improvement (P=0. 001، and P=0. 024 respectively).
    Conclusion
    Our data revealed a significant improvement in motor disability and spasticity in undertreated patients. The authors have reached to a lower or same score of Osme criteria in each patient and higher improvement percentages of all studied population، if compared to IFN based mono-therapy studies. Therefore، the role of sodium valproate in improvement of motor signs in patients with HAM/TSP needs to more investigations.
    Keywords: HTLV, 1 associated Myelopathy or Tropical Spastic Paraparesis, Sodium Valporate, Peg, Interferon, Corticosteroid
  • سعید نیازمند، نرگس ذبیحی، فاطمه هرندی زاده، سیدعبدالرحیم رضایی
    سابقه و هدف
    سایتوکاینها در پاسخهای ایمنی ترشح می شوند که در شرایط خاص مثل شوک توکسیک در نتیجه تحریک لنفوسیتها با سوپر آنتی ژنها یا طوفان سایتوکاینی میزان بسیار بالایی از آنها آزاد شده و باعث کولاپس سیستم قلبی- عروقی و مرگ می گردند. در این مطالعه اثر مایع رویی کشت لنفوسیتها بعد از سه روز تحریک با فیتوهماگلوتینین (PHA) بر قلب ایزوله رت بررسی شده است.
    مواد و روش ها
    این مطالعه تجربی بر روی 20 سر رت نر نژاد ویستار در محدوده وزنی 250-200 گرم که بطور تصادفی به دو گروه آزمون و کنترل تقسیم شدند، انجام گردید. در گروه آزمون اثر غلظتهای مختلف مایع رویی کشت لنفوسیتی فعال شده با PHA و در گروه کنترل اثر غلظتهای مختلف محیط کشت همراه با PHA مورد بررسی قرار گرفت. هریک از غلظتهای 800/1، 400/1، 200/1 مایع رویی کشت به مدت 10 دقیقه از قلب عبور داده شده و به مدت 40 دقیقه تغییرات فشار درون بطن چپ ثبت شد. لنفوسیتهای خون محیطی داوطلبان سالم در محیط کشت به مدت سه روز با PHA تحریک و مایع رویی کشت جمع آوری شد.
    یافته ها
    مایع رویی بر ضربان قلب اثرکاهشی داشت. در غلظت 800/1 در زمانهای 1 و 2 دقیقه پس از شروع انفوزیون این کاهش معنی دار بود. در غلظتهای 400/1 و 200/1 این اثر تا 10 دقیقه بعد از شروع انفوزیون نیز معنی دار بود. مایع رویی اثر معنی داری بر Max dp/dt و Min dp/dt و Max LV و Min LV نداشت.
    نتیجه گیری
    نتایج مطالعه نشان داد که تحریک الگوی سایتوکاین التهابی با PHA منجر به کاهش معنی دار ضربان قلب می شود که بیانگر تاثیر سایتوکاینها بر سیستم تحریکی و هدایتی قلب می باشد و بر قدرت انقباضی قلب تاثیر چندانی ندارد.
    کلید واژگان: قلب ایزوله, انقباض قلبی, ضربان قلب, فیتوهماگلوتینین, لنفوسیت
    S. Niazmand, N. Zabihi, F. Harandizadeh, Sa Rezaee
    Background And Objective
    Cytokines are mainly released during immune responses to antigens. In some circumstances such as toxic shock during super-antigen stimulation, high level of cytokines are released which it may have a dramatic impact on cardiovascular system. Therefore, in the present study the effects of supernatant of Phytohemaglotinin (PHA)- stimulated lymphocytes on isolated heart in rat have been evaluated.
    Methods
    This is an interventional study which was arranged on 20 male Wistar rats weighed 200-250g. The animals were randomly divided in two groups of control and test. The isolated heart in control group received the cell culture medium with PHA, while in test group the supernatants of PHA stimulated lymphocytes were introduced to isolated hearts. Three dilutions of supernatants (1/800, 1/400 and 1/200) on isolated rat hearts were used. Each concentration was infused to the heart for 10 minutes and the heart rate and the intraventricular pressure were recorded for 40 minutes. The peripheral blood mononuclear cells from healthy volunteers were isolated and stimulated by PHA in vitro for three days and then the supernatants were harvested.
    Findings
    The highest dilution, 1/800, reduced the heart rate 1 and 2 minute after infusion significantly (p<0.05). This effect was significant 10 minutes after infusion for 1/400 and 1/200 dilutions as well. However, the effect of supernatant on the Max dp/dt, Min dp/dt, Max LV and Min LV were not significant.
    Conclusion
    In general the data in the present study shows that cytokine pattern of PHA stimulated lymphocyte had a marked negative impact on heart rate which might be due to the effect of these cytokines on stimulatory and conductivity (chronotropy) of cardiac muscle. On the other hand, there was not any significant effect on contractility.
  • فرشیده عابدیان، حسن برادران، مسعود ثقفی، سید عبدالرحیم رضایی، سید رضا مظلوم، زینب عابدیان
    سابقه و هدف
    آرتریت روماتویید از بیماری های روماتیسمی منتشر خود ایمن است. اتو آنتی بادی های کشف شده در این بیماری از نظر تشخیص و پیش آگهی با ارزش می باشند. یکی از این آنتی بادی ها، آنتی بادی ضد کراتین (AKA). است که با کراتین فیبری در اپیدرم و ضمائم اپیدرمال و لایه های شاخی شده اپی تلیوم مری رت واکنش می دهد. ابتدا کیت AKA-IFA طراحی، حساسیت و ویژگی آن محاسبه می شود سپس شیوع آنتی بادی را در بیماران آرتریت روماتویید (RF) بررسی و در پایان نتایج AKA با نتایج آزمایش RF مقایسه شد.
    مواد و روش ها
    با استفاده از آنتی ژن های پروتیینی لایه شاخی مری رت و استفاده از آنتی هیومن IgG کونژوگه به ماده فلورسنت، کیت AKA طراحی گردید. برای سنجش حساسیت و ویژگی کیت، 52 بیمار مبتلا به آرتریت روماتویید با استفاده از معیار کالج روماتولوژی امریکا با میانگین سنی15.8±48.0 انتخاب شد و نتایج آزمایش AKA در آنها با گروه کنترل بیمار (23 بیمار مبتلا به بیماری های روماتیسمی و غیر مبتلا به آرتریت روماتویید) با میانگین سنی 16.9±32.5 و گروه کنترل سالم 30 نفر با میانگین سنی 16.9±32.1 مورد مقایسه قرار گرفت. جهت تعیین دقت کیت، روش Inter assay و Inter assay مورد استفاده قرار گرفت. RF بیماران بررسی و نتایج آن با نتایج AKA شده مقایسه گردید.
    یافته ها
    از 52 بیمار آرتریت روماتویید، 39 مورد (75 درصد) و در گروه کنترل بیمار 3 مورد (13 درصد) و در گروه کنترل سالم 1 مورد (3.3درصد) AKA مثبت بودند. کیت طراحی شده AKA از دقت 100 درصد به روشن Inter assay و 98 درصد به روش Inter assay برخوردار بوده و حساسیت و ویژگی تست AKA در رقت 1.10 سرم به ترتیب 75 و 92.5 درصد بود. در حالی که حساسیت و ویژگی RF به ترتیب 88.5 و 86.8 درصد محاسبه شد.
    استنتاج
    نتایج نشان داد، بهترین حساسیت و ویژگی آزمایش برای بیماران آرتریت روماتویید، تیتر 10/1 است به عبارتی رقت 10/1 به عنوان حداقل تیتر معنی دار (Cut off) در تشخیص و تایید آرتریت روماتویید می باشد و با توجه به دقت کیت طراحی شده، سنجش –IFA AKA دارای اعتبار علمی بالایی در تشخیص و تایید بیماری آرتریت روماتویید می باشد.
    کلید واژگان: آنتی کراتین آنتی بادی, آرتریت رومایید, ایمنوفلورسانس
    F. Abedian, H. Baradaran, M. Saghafi, A.R. Rezaee, S.R. Mazloom, Z. Abedian
    Background and
    Purpose
    Rheumatoid Arthritis (RA) is a systemic auto immune Rheumatoid diseases. Auto antibodies are detected in this disease, with diagnostic and prognostic properties. One of them is AKA which reacts with the fibrous keratin in epiderm and the stratum corneum of rat esophageal epithelium. Hence at first AKA – IFA kit was designed, then its sensitivety and specificity was measured, and the titer of Anti body was evaluated in RA patients, and finaly the results of AKA were compared with that of RF test.
    Materials And Method
    AKA-IFA kit was designed with protein antigens in the stratum corneum of rat esophageal and anti human IgG conjugated to FITC. 52 patients with RA (mean age 48.0 ±15.8) according to the American College of Rheumatology (ACR) criteria were selected for measuring the sensitivity and specificity. The results of AKA test in sera of RA patients were campared with 23 sera of patient control groupe (mean age 32.5 ±16.4) and 30 sera of healthy control groupe (mean age 32.1 ±16.9). Inter and intra assay method was used to determinig precision of AKA kit. RF test was also performed and it's results compared with result of designed AKA kit.
    Results
    AKA were found in 75% of patients with RA (39/52), 13% of patient control groupe (3/23) and 3.3% of healthy control groupe. (YBO) The designed AKA kit by inter and intra assay method had 100% and 98% percision respectively. The sensitiviety and specificity of AKA in (1/10) serum dilution was 75% and 92.5% respectively but sensitiviety and specificity of RF was 88.5%, 86.8% respectively.
    Conclusion
    According to the results, IFA– AKA test could be diagnostic and confirmative for RA, And AKA in (1/10)serum dilution has the best diagnostic Value for RA. (cut off).
    Keywords: Anti keratin Antibody, Rheumatoid Arthritis, Immuno fluorescent assay
  • فرشیده عابدیان، سید عبدالرحیم رضایی، حسن برادران
    سابقه و هدف
    آرتریت روماتویید از بیماری های روماتیسمی منتشر خود ایمن است. در این بیماری، اتو آنتی بادی هایی کشف شده اند که از نظر تشخیص و پیش آگهی با ارزش می باشند. یکی از این آنتی بادی ها، آنتی بادی ضد فاکتور پری نوکلئر است که با گرانول های کراتوهیالن سلول های مخاطی دهان واکنش می دهد. بنابراین ابتدا کیت APF-IFA را طراحی و سپس میزان آنتی بادی را در بیماران آرتریت روماتویید بررسی نمودیم.
    مواد و روش ها
    طراحی کیت شامل: 1- شناسایی کننده های مناسب؛ 2- آماده سازی سوبسترای آنتی ژنیک؛ و 3- بهینه سازی روش و کنترل کیفیت می باشد.
    این روش براساس اتصال APF با گرانول های کراتوهیالن سلول های مخاطی دهان و شناسایی آن با استفاده از آنتی هیومن گلوبولین تام کونژوگه به ماده فلورسنت می باشد. پس از کالیبراسیون کونژوگه، سنجش APF با رقت های و تا در سه گروه بیماران آرتریت روماتویید] 52 نفر با میانگین سنی (8/15 ± 48)[، گروه کنترل بیمار] 23 نفر با میانگین سنی (9/16 ± 5/32)[و گروه کنترل سالم]30 نفر با میانگین سنی (9/16 ± 1/32)[انجام شد.
    یافته ها
    از 52 بیمار آرتریت روماتویید 37 مورد (2/71 درصد) APF مثبت و در گروه کنترل بیمار 2 مورد (7/8 درصد) و در گروه کنترل سالم 1 مورد (3/3 درصد) APF مثبت بودند.
    کیت طراحی شده APF از دقت 98 درصد به روش inter and intra assay برخوردار بوده و حساسیت و اختصاصی بودن تست APF در رقت سرم به ترتیب 2/71 و 3/94 درصد بوده است
    استنتاج
    باتوجه به نتایج، بهترین حساسیت واختصاصی بودن آزمایش برای بیماران آرتریت روماتویید، تیتر بود؛ یعنی رقت به عنوان Cut off یا حداقل تیتر معنی دار در تشخیص و تایید آرتریت روماتویید می باشد و با توجه به دقت 98 درصدی کیت طراحی شده سنجش APF-IFA دارای اعتبار تشخیصی متوسط و تاییدی بالا برای بیماری آرتریت روماتویید است. همچنین مقایسه بین گروه های مورد آزمایش نشان داد که بین غلظت APF و شدت بیماری ارتباط معنی دار وجود دارد (05/0P=)، در حالی که ارتباط معنی دار بین تیتر APF و ابتلای خارج مفصلی، ظرفیت عملی، جنسیت، سن، سن شروع بیماری و مدت بیماری دیده نشد.
    کلید واژگان: آرتریت روماتویید, تکنیک آنتی بادی ایمونوفلورسانس
    F., Acirc, Bedyan, A.R. Rezaee, H. Baradaran, M. Saghafi, S.R. Mazalom
    Background and
    Purpose
    Rheumatiod arthritis (RÂ) is one of systemic autoimmune disease. Ïn this disease, autoimmune antibodies are discovered, which have diagnostic and prognostic properties. Ône of them is ÂPF, that can react with keratohyalin granules of buccal mucosal cell. Therefore, at first ÂPF-ÏFÂ kit was designed and then antibody titer (Âb) was evaluated in RÂ patients.
    Materials And Methods
    Designing of kit was as follow: 1- Ïdentification of satisfactory donors. 2- Ântigenic substrate preparation. 3- Ïmprovement of method and quality control. The method is based on the binding of ÂPF to Perinuclear Keratohyaline line granules of buccal mocusal cells and its detection with total Ânti Human Globulin (ÂHG) conjugated to FÏTÇ. Âfter calibration of ÂHG, ÂPF assayed in sera dilution of, to in three RÂ patients (52 RÂ patients mean age 48.0 ± 15.8), 23 sera of patient control groups (Mean age 32.5 ± 16.4) and 30 sera of healthy control group (mean age 32.1 ± 16.9).
    Results
    From total of 52 RÂ patients (71.2%) were ÂPF positive, in 2(8.7%) cases and in healthy control group 1(3.3%) case were ÂPF positive. The designed ÂPF kit had 98% accuracy by inter and intra assay methods. Sensitivity and specificity of ÂPF in serum dilution was 71.2% and 94.3% respectively. Çonclusion: Âccording to the results of this study, 1/5 serum dilution has best diagnostic value for RÂ for best sensitivity and specificity, that means, 1/5 as a cutt off, or significant minimum dilution in diagnosis and approving of RÂ, and considering 98% accuracy of designed kit, ÂPF-ÏFÂ assay has medium diagnosis and high aproving property for RÂ patients. Âlso Çomparison between differant groups under investigation showed that there is significant relationship between concentration of ÂPF and Severity of disease.
    Keywords: Ârthristis, Rheumatoid, Fluorescent Ântibody Technique
  • مسیح نقیبی، طاهره حسن نیا، فاطمه ناظمیان، سید عبدالرحیم رضایی، رضا فرید حسینی، رضیه پیشنماز
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال