به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب سید محمدمهدی حسین پور

  • سید محمدمهدی حسین پور، مهدی مسائلی*

    تکفیر مسلمانان مهم ترین معضل دینی و اجتماعی است که جامعه اسلامی از صدر اسلام تا کنون به آن مبتلا بوده است و بسیاری از عالمان کوشیده اند راهکارهایی برای خروج از این مشکل ارائه کنند. محمد غزالی عالم برجسته قرن پنجم نیز با نگارش کتاب فیصل التفرقه بین الاسلام و الزندقه در این مسیر گام گذاشته است. هدف این مقاله، تحلیل و روشن کردن ابعاد نظریه پردازی غزالی برای برون رفت از معضل تکفیر است. این نوشتار، به این پرسش اصلی می پردازد که ایده های غزالی برای حل مشکل تکفیر چیست؟ این مقاله با روش کتابخانه ای و با توصیف و تحلیل محتوای این کتاب، به دسته بندی و نقد ایده ها و راهکارهای غزالی و تاثیرگذاری آنها در بازداری از تکفیر می پردازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد غزالی در این کتاب با ارائه و تبیین قانون تاویل، به تبیین تفاوت مقام «اختلاف در دین» با «مخالفت با دین» می پردازد و اظهارنظرهای اجتهادی را که به تکذیب سخن پیامبر (ص) نمی انجامد، موجب تعلق عنوان کفر نمی داند. بر این اساس غزالی اگرچه بعضی از مذاهب اسلامی را خطاکار یا بدعت گذار می داند، آنان را در دایره و حدود دین اسلام می داند و با تکفیر آنها مقابله می کند. البته غزالی در این کتاب بر موضع خود در برابر تکفیر فلاسفه تاکید می کند و سخنان آنان را تکذیب سخن پیامبر (ص) می داند. غزالی در ظاهر جایگاه عقل را مقدم بر نقل می داند و برای حفظ شان حکم عقل، قانون تاویل را تبیین می کند؛ ولی او در جایگاه یک عالم منتسب به مکتب کلامی اشعری در ماده قیاس برهانی، نقل را اصالت می دهد و هر قیاسی را که این ماده نقلی در آن نباشد، غیربرهانی می داند. این موضوع مهم ترین عامل مواجهه تکفیری او با فلاسفه است.

    کلید واژگان: تکفیر, محمد غزالی, فیصل التفرقه, کفر و اسلام}
    Seyyed Mohammadmahdi Hosseinpur, Mahdi Masaeli *

    Excommunication of Muslims has been a significant religious and social issue within the Islamic community from the early Islamic period to the present, prompting numerous scholars to seek solutions. One such scholar, Muḥammad al-Ghazālī, addressed this problem in his fifth-century AH work, Fayṣal al-tafriqa bayn al-Islam wa-l-zandaqa (The Distinction Between Islam and Unbelief). This article aims to analyze and clarify various aspects of al-Ghazālī’s proposed solutions to the issue of excommunication. The primary focus is on al-Ghazālī’s solutions and their effectiveness. Utilizing the bibliographical method, this article describes and analyzes al-Ghazālī’s book, classifying and critiquing his ideas and their impact on preventing excommunication. The findings indicate that al-Ghazālī distinguishes between "disagreement within religion" and "disagreement with religion" through his explanation of the law of interpretation. He argues that speculative or inferential statements that do not contradict the Prophet’s teachings do not equate to unbelief (kufr) or warrant excommunication. While al-Ghazālī considers certain Islamic denominations to be erroneous or heretical, he maintains that they remain within the bounds of Islam and should not be excommunicated. However, al-Ghazālī does advocate for the excommunication of philosophers, arguing that their ideas contradict the Prophet’s teachings. He appears to prioritize reason over textual evidence to safeguard the status of reason. As an Ashʿarite theologian, he values transmitted evidence in demonstrative proofs and regards syllogisms lacking such content as non-demonstrative, which is a key factor in his decision to excommunicate philosophers..

    Keywords: Excommunication (Takfīr), Muḥammad Al-Ghazālī, Fayṣal Al-Tafriqa, Unbelief, Islam}
  • سید محمدجواد سایبان*، سید محمدمهدی حسین پور، سید علی حسین پور

    یکی از روایات معروف در کتب روایی اهل سنت، عبارتی از قول ابوبکر است که می گوید: «سمعت رسول الله (ص) یقول إنا معاشر الانبیاء لا نورث ما ترکنا صدقه». این حدیث نزد اهل سنت قطعی الصدور است؛ ولی امامیه آن را هم به لحاظ ضعف سند و هم به دلیل تعارض محتوای آن با کتاب و سنت، منکر شده است. درباره این رویداد از دیدگاه امامیه و اهل سنت به صورت تطبیقی، پژوهش مستقل و جامعی انجام نگرفته است؛ از این رو تحقیق پیش رو با روش تحلیلی - توصیفی و با استفاده از اسناد کتابخانه ای، ابتدا به بررسی احتمال های ادبی این حدیث می پردازد و بعد از روشن شدن محتوای روایت با بیان تعارضات قرآنی و روایی آن و پاسخ به احتمال های نسخ و تخصیص، برداشت نهایی اهل سنت و شیعه را بیان می کند تا نگاه جامعی ارائه گردد. یافته های پژوهش نشان می دهد این روایت خبر واحدی است که ساخته و پرداخته خلیفه اول بوده است و هدف از جعل آن، تصرف فدک از حضرت زهرا (س) و گرفتن حق ایشان بوده است.

    کلید واژگان: ابوبکر, ارث پیامبران, صدقه, تعارض با آیات, تعارض با سنت, دیدگاه امامیه, دیدگاه اهل سنت}
  • ربابه کریمی*، مهدی ابراهیمی شهرابی، سید محمدمهدی حسین پور، صادق امامی

    پس از وفات پیامبر اکرم (ص) قبایل عرب که پیش از آن به حکومت های متمرکز کمتر تمایل داشتند، به مرور زمان به نظام حکومتی متمرکز روی آوردند. موضوع مشروعیت خلافت، به ویژه در میان شیعیان امامیه به یکی از موضوعات مهم در تاریخ اسلام تبدیل شد. شیعیان امامیه با تاکید بر اصول مشروعیت قدرت در اسلام، نظام معرفتی و اپیستمولوژیکی را پایه گذاری کردند که تاثیرات عمیقی بر جامعه اسلامی گذاشت. پژوهش حاضر به بررسی این موضوع می پردازد که چگونه این نظام معرفتی در مناقشات مشروعیت خلافت عباسیان و علویان تاثیر گذاشته است. با تحلیل متون تاریخی و روایی، مشخص شده است که این باورها نقش بنیادینی در این مناقشات ایفا کرده اند. این مناقشات، ریشه در اختلافات اعتقادی و سیاسی میان دو گروه دارد. عباسیان که خود را نسبت به علویان فاقد مشروعیت کافی می دیدند، به دنبال اثبات مشروعیت خویش از طریق استدلال های شرعی و سیاسی بودند. در مقابل، علویان با تکیه بر اموری همچون رابطه خویش با پیامبر اکرم (ص)، حق وراثت، نسب والا و امامت، خود را به عنوان وارثان واقعی خاندان پیامبر (ص) وجانشینان بر حق او می دانستند. تحلیل نظام معرفتی شیعه امامیه در این مناقشات می تواند دریچه ای تازه به سوی فهم عمیق تر از این تحولات تاریخی و تاثیرات طولانی مدت آن بر جهان اسلام باز کند.

    کلید واژگان: علویان, مهدویت, خلافت, امامت, عباسیان}
    Robabeh Karimi *, Mahdi Ebrahimi Shahrabi, Seyed Mohammadmahdi Hosseinpoor, Sadeq Emami

    Following the Prophet’s demise, Arabian tribes, which had previously not leaned toward centralized governance, began to shift toward such systems. The issue of the caliphate’s legitimacy, especially among Imam Shiites, became a significant concern in Islamic history. Imami Shiites emphasize the principles of legitimate authority in Islam and have developed an epistemic framework that has profoundly influenced the Islamic community. This article explores how this epistemic system impacted disputes over the legitimacy of the Abbasid and Alawite caliphates. These conflicts arose from doctrinal and political differences between the two groups. The Abbasids, perceiving themselves as less legitimate compared to the Alawites, sought to establish their authority through religious and political arguments. In contrast, the Alawites claimed their legitimacy through their kinship with the Prophet, their inheritance rights, noble lineage, and Imamate, presenting themselves as the rightful heirs of the Prophet’s Household. Analyzing the Imami Shiite epistemic system in these controversies offers a deeper understanding of these historical developments and their enduring effects on the Islamic world..

    Keywords: Alawites, Mahdavism, Caliphate, Imamate, Abbasids}
  • سید محمد مهدی حسین پور*
    همه متکلمان اسلامی در اینکه علم غیب ذاتی از آن خداوند است اتفاق نظر دارند، اما درباره علم غیب بشر، اعم از پیامبران و غیرپیامبران، اختلاف نظر بسیار وجود دارد. اکثر متکلمان علم غیب پیامبران را پذیرفته اند اما درباره علم غیب غیرپیامبران اختلاف نظر فراوان است. چنانچه برخی همچون معتزله و ماتریدیه معتقدند غیر از خداوند فقط پیامبران علم غیب دارند؛ اشاعره، ابن تیمیه از سلفیه و اسماعیلیه معتقدند علاوه بر پیامبران، غیرپیامبران هم می توانند علم غیب داشته باشند؛ امامیه نیز علم غیب پیامبران را حتمی دانسته و درباره غیرپیامبران معتقدند اولیای الاهی، به خصوص ایمه اطهار (ع) نیز علم غیب دارند. با این حال برخی از آنان گستره این علم را مقید و برخی مطلق می دانند. در این پژوهش ابتدا علم غیب را با استناد به قرآن کریم بررسی می کنیم و در ادامه نمونه ای از دیدگاه متفکران هر یک از مذاهب اسلامی را ذکر، و ادله شان را تحلیل و ارزیابی می کنیم و نشان می دهیم دیدگاه مذاهب اسلامی غیر از امامیه با اشکالات متعددی روبه رو است و در مقابل نظر امامیه با استناد به دلایل متقن نقلی و عقلی اثبات پذیر است.
    کلید واژگان: علم غیب, عقلی, نقلی, غیرپیامبران, مذاهب اسلامی}
    Seyed Mohammad Mahdi Hosseinpoor *
    All Islamic theologians agree that the unseen knowledge is inherent to God, but there are many differences of opinion regarding the unseen knowledge of human beings; both prophets and non-prophets. Most theologians have accepted the unseen knowledge of prophets, but there are many differences of opinion about the unseen knowledge of non-prophets. Some, like Mutazilites and Maturidis, believe that apart from God, only the prophets have the knowledge of the unseen. Asharis, Ismailis, and Ibn Taymiyyah from the Salafism believe that in addition to prophets, non-prophets can also have unseen knowledge. Imamiyya also considers the unseen knowledge of the prophets to be certain and regarding non-prophets, they believe that the saints, especially the infallible Imams (AS) also have the knowledge of the unseen. However, some of them consider the scope of this knowledge to be limited and some consider it to be absolute. In this research, we first examine the knowledge of the unseen referring to the Holy Quran, and then, as an example, mention the viewpoint of the thinkers of each Islamic denomination and analyze and evaluate their arguments. The findings show that the view of Islamic denominations other than Imamiyya is facing many problems, and on the other hand, the view of Imamiyya is provable by referring to strong narrative and intellectual reasons.
    Keywords: Unseen knowledge, intellectual, narrative, non-prophets, Islamic Denominations}
  • امیرمحمد جعفرخانی، سید علی حسین پور، سید محمدمهدی حسین پور

    به قدرت رسیدن عمربن عبدالعزیز یکی از ابهامات تاریخ است که مخفی کاری بنی امیه و تلاش تاریخ نگاران برای حفظ شان خلفا غباری از کتمان بر روی نگاشته های مرتبط با این واقعه نشانده است. سلیمان بن عبدالملک در آخرین روزهای عمرش، در اقدامی عجیب و مبهم، با وجود وصیت عبد الملک برای واگذاری حکومت به برادرانش، ردای خلافت را بر دوش عموزاده اش عمر بن عبدالعزیز انداخت. بررسی ها نشان می دهد مصلحت اندیشان و علمای درباری با الهام از سخنان پیشینیان مبنی بر ظهور منجی هنگام فراگیر شدن ظلم کوشیدند با ارایه طرحی، از تنفر جامعه نسبت به آل امیه بکاهند و اسباب دوام قدرت آنان را فراهم آورند. بدین منظور عمر بن عبدالعزیز که در مقایسه با دیگر امویان از امتیاز خویشاوندی با خلیفه ثانی برخوردار و ارادتش را به فرزندان عبدالملک ثابت کرده بود، مکلف به اجرای نقش «مهدی امت» شد. او نیز به حسب رسالتش، برخلاف سیره متداول حکمرانان اموی عمل کرد. اما اندکی بعد، کاسه صبر فرزندان عبدالملک لبریز شد. در نتیجه، به موفقیت سطحی از این برنامه اکتفا نمودند و به حکومتی که تنها نقش حلقه اتصال خلافت از سلیمان به یزید را داشت، خاتمه دادند.

    کلید واژگان: عمر بن عبدالعزیز, مهدی امت, سلیمان بن عبدالملک, رجاء بن حیوه}
  • سید محمدمهدی حسین پور*، عبدالحسین خسروپناه
    شاه ولی الله دهلوی از اندیشمندان مهم اهل تسنن هند در سده های اخیر است که با مطرح کردن مسایل بحث برانگیزی درباره موضوعات مختلف اعتقادی، به ویژه در حوزه نبوت پیامبر، تاثیر بسزایی در مکاتب فکری بعد از خود داشته است. وی برای اولین بار مسئله رویاپنداری وحی قرآن بر پیامبر را مطرح کرد، در حالی که این موضوع با هیچ یک از گزاره های تاریخی و تفسیری سازگاری ندارد و هیچ گاه پیامبر یا صحابه مدعی رویاپنداری وحی نبوده اند. در مسئله بعثت پیامبر دو نوع دعوت برای آن حضرت متصور است: بعثتی به سوی بنی اسماعیل و بعثتی برای همه جهانیان؛ در حالی که قاطبه علما به دعوت سری و سپس دعوت خویشاوندان و در نهایت دعوت عمومی معتقدند. در باب علوم پیامبر نیز دهلوی از کسانی است که به تمایز امور دنیوی و امور شرعی و اخروی در رفتار و حدیث نبوی باور داشت و در نهایت به سهوالنبی معتقد شد که اشکالات متعددی بر آن وارد است. در انتها، دهلوی با استناد به روایاتی ضعیف به اجتهاد پیامبر معتقد است و آن را در عوض وحی بر آن حضرت جایز می شمرد، در حالی که این مدعا مستلزم بی اعتمادی به سخنان آن حضرت، و در تضاد با صریح آیات قرآن است.
    کلید واژگان: دهلوی, وحی, بعثت, علم, اجتهاد, پیامبر (ص)}
    Seyyed Mohammad Mahdi Hoseynpur *, Abd Al-Hoseyn Khosropanah
    Shah Waliullah Dehlavi is one of the most important Sunni thinkers in India in the recent centuries who has had a great impact on later schools of thought by raising controversial issues on various doctrinal topics, especially in the field of prophethood of the Prophet (S). For the first time, he considered the Quranic revelation to the Prophet (S) to be a dream, while neither it was compatible with any of the historical and interpretive propositions nor the Prophet (S) or his Companions had claimed that Quranic revelation was a dream. Regarding the Prophet's appointment to prophetic mission, there are two types of invitations: a mission to Bani Ismail and a mission to the whole world, while the scholars believe in the secret invitation and then the invitation of relatives and finally the public invitation. As for the Prophet's knowledge, Dehlavi is one of those who believed in the distinction between worldly affairs and religious and otherworldly affairs in prophetic behavior and hadith. Moreover, he believed in the oversights of the Prophet (S), which has many drawbacks. In the end, Dehlavi, based on weak narrations, believed in the ijtihad (reasoning) of the Prophet (S) and considered it permissible in place of revelation, while this claim requires distrust of the Prophet's words, and contradicts the explicit verses of the Quran.
    Keywords: Dehlavi, revelation, Bethat (Prophet's Appointment to Prophetic Mission), Knowledge, Ijtihad (Reasoning), Prophet (S)}
  • سید محمد مهدی حسین پور، عبدالحسین خسروپناه
    در میان دیدگاه ها درباره خلافت و امامت به عنوان یکی از چالشی ترین مسائل اسلام، آرای شاه ولی الله دهلوی، یکی از مهم ترین نظریه پردازان مسلمان اهل تسنن شبه قاره هند، به دلیل نوآوری های خاصی که دارد، از جایگاه خاصی برخوردار است. دهلوی در زمینه خلافت و امامت با ارائه تعریفی جدید آن را واجب کفایی دانسته و سپس همسو با امامیه، البته با دلایلی دیگر، خلافت و امامت را جزو اصول دین بر می شمارد. با این حال، اشکال ها و نقدهای متعددی بر دیدگاه های او وارد است؛ برای نمونه، تعریف وی جامع همه وظایف دینی خلیفه نیست؛ افزون بر آنکه مقید کردن آن به وجوب کفایی، برخلاف نظر قاطبه اهل تسنن و همسو با سلفیه است. از سوی دیگر، هرچند اعتقاد وی بر قرارگرفتن این مسئله در اصول دین موافق با امامیه است، مستندات و دلایل وی، صبغه علمی ندارد، بلکه واجد تناقض های بسیاری است و بیشتر دیدگاه های او برخلاف ادعایش مسبوق به سابقه است.
    کلید واژگان: شاه ولی الله دهلوی, امامت, اصول دین, واجب کفایی, نوآوری}
    Sayyed Muhammad Mahdi Hosseinpour, Abdolhossein Khosropanah
    Of views about Caliphate and Imamate as most challenging issues in Islam, the views of Shah Walīyyullāh Dihlawī, as an important Sunni Muslim theoretician in the Indian Peninsula, are of special significance because of their innovations. Dihlawī provides a new definition of Caliphate and Imamate and takes them as collective obligations (wājib kifā’ī), and then along with the Imami view, and for different reasons, he takes Caliphate and Imamate as principles of the religion. However, a number of objections can be made against his views. For instance, his definition does not cover all religious obligations of a Caliph. Moreover, taking Caliphate to be a collective obligation is in conflict with the view of the majority of Sunni Muslims and is along with the Salafis. Furthermore, although his consideration of Imamate as a principle of religion is in agreement with the Imami position, his evidence and reasons for the view do not meet scholarly criteria. In fact, they involve many contradictions, and contrary to his own claim, most of his views have precedents.
    Keywords: Shah Walīyyullāh Dihlawī, Imamate, principles of religion, collective obligation, innovation}
  • سیدمحمدمهدی حسین پور*، سیدعلی حسین پور، حامد منتظری مقدم
    امارت حج در سال نهم هجری، از مسائل مهم و بحث برانگیز تاریخ اسلام است. بسیاری از اندیشمندان شیعه و سنی بر این عقیده اند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سال نهم هجری شخصی را متصدی این منصب نموده و در سال بعد، در حجهالوداع، شخصا این مسئولیت را به عهده گرفته است. برخی شیعیان حضرت علی علیه السلام، و بیشتر اهل سنت، ابوبکر را متصدی این امر در سال نهم هجری معرفی کرده اند.
    در این پژوهش، این مسئله به تفصیل بررسی شده و با بررسی دقیق نظرهای موجود، اثبات شده که بر خلاف قول مشهور، در این سال امیر الحاجی از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم انتخاب نشده و ایشان فقط برای ابلاغ آیات سوره برائت، ابتدا ابوبکر و سپس حضرت علی علیه السلام را متصدی این امر نموده اند. با این حال، هر دو گروه برای مدعای خود، به دلایل متعددی استناد کرده اند که پس از بررسی، در نهایت ثابت خواهد شد که دلایل هر دو گروه ضعیف و دارای اشکالات مهمی است و در مقابل، نص صریح بسیاری از روایات صحیح السند و گزاره های تاریخی موثق خلاف آن را ثابت می کند.
    کلید واژگان: ابلاغ آیات برائت, امیرمومنان علی علیه السلام, ابوبکر, ابن تیمیه, اهل تسنن}
    Seyyed Mohammad Mehdi Hosseinpour*, Seyyed Ali Hosseinpour, Hamed Montazeri Moghaddam
    Possession of command in Hajj in the 9th century is one of the most important and controversial issues of Islamic history. Many Shiite and Sunni scholars believe that the Prophet (pbuh) put someone in charge of hajj in the 9th AH and personally assumed responsibility in Hijat al-Weda’ the next year. Some Shiites of Imam Ali (AS), and most of the Sunni, have introduced Abu Bakr as the one in charge of hajj in the 9th AH. This study has examined this issue in detail, and by carefully studying the existing views, it has proven that, contrary to the commonly-held view, in that year no was appointed by the Prophet (pbuh) to be in charge of Haji; he appointed first Abu Bakr and then Imam Ali (AS) to this task only to convey the verses of Surah al-Bīrāt. However, both groups have cited a number of arguments which, after investigation, all prove to be weak, and eventually serious flaws are found in the ideas of both of them. On the contrary, many of the authentic narrations and valid historical propositions explicitly prove the opposite.
    Keywords: announcement of al-Bīrāt verses, commander of the faithful Ali (a), Abu Bakr, Ibn e-Teymiya, Sunnis}
  • سیدمحمدمهدی حسین پور، حمید ملک مکان
    بیشتر متکلمان اسلامی بر خلود و جاودانگی کفار در آتش جهنم اجماع دارند؛ اما درباره مسلمان گناهکار اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. برخی از متکلمان اسلامی به جاودانگی مسلمان گناهکار در آتش جهنم معتقد بوده و برخی این مطلب را نفی کرده اند. از این میان، فرقه های خوارج، معتزله و زیدیه، مسلمان گناهکار را در آتش جهنم جاودانه می دانند؛ اما اشاعره، ماتریدیه، سلفیه و امامیه قائلند که مسلمان گناهکار در آتش جهنم جاودانه نیست. اسماعیلیه نیز امر را دایر مدار ولایت کرده و مسلمان گناهکار ولایت مدار را غیرمخلد و گناهکار بدون ولایت را مخلد در آتش جهنم می داند.
    قائلین به جاودانگی به آیاتی استناد کرده اند که مفهوم آن این است که نافرمانان از خدا و رسولش، جاودان در آتش هستند. نیز به سه دلیل عقلی منع استحقاق و تفضل بر مرتکب کبیره، منع از اجتماع استحقاق ثواب و عقاب و قبح ذم محسن استناد جسته اند. در نقد این ادعا علاوه بر اینکه آیات و دلایل عقلی متعددی وجود دارد، باید گفت این آیات شامل فساق نمی شود، بلکه مختص کفار است. جاودانگی هم به معنای دوام و ابدی بودن نیست. نیز این آیات معارض با آیات خلود درباره وعد است، ضمن آنکه دلیل عقلی معتقدان به جاودانگی هم باطل است؛ چون ادعای آنان مستلزم احباط است و قول به احباط عمل باطل است؛ در عین حال معارض نص آیات قرآن و مستلزم ترجیح بلامرجح است. علاوه بر اینکه برداشتن عقاب از مسلمان گناهکار، نشانه رحمت و احسان خداوند است.
    کلید واژگان: جاودانگی (خلود), مسلمان گناهکار, جهنم, شفاعت, مذاهب کلامی}
    Sayed Mohammad Mahdi Hosein-Pour, Hamid Malekmaka
    The most of Islamic theologians admit immortality of unbelievers the fire of Hell, but there is difference of opinion about sinful Muslim. Some of Islamic theologians admit immortality of sinful Muslim the fire of Hell and some denied them. Kharijites, Mutazilites and Zaidis admitted that sinful Muslim is immortality of on fire of Hell, but Asharites, Maturidites, Salafism and Imamiyya admitted that sinful Muslim is mortality of on fire of Hell, also Ismaelites admitted that sinful Muslim without Vellayat (Imamat) is immortality of on fire of Hell. The believers of immortality referring to Verse that disobedient of God and Apostle of God are immortality on fire of Hell, and also argue to three rational argument: the abstain of deserving and benevolence on the grave sinner, the abstain of aggregation and benevolence of reward and punishment, and the badness of virtuous's blame. The Verses and rational arguments reject that claimant. These verses applies to unbelievers alone, and dont applies lascivious, as immortality isnt eternal and constant. The believers of immortality's rational argument is wrong; because theirs claim requiring to cancellation. The cancellation is abrogated action, as it contrary to verses and requiring to preponderant without a preponderant. The forgiveness of sinful Muslim's punishment is sign of benevolence and beneficence of God.
    Keywords: Immortality, Sinful Muslim, hell, Intercession, Theological schools in Islam}
سامانه نویسندگان
  • دکتر سید محمد مهدی حسین پور
    حسین پور، سید محمد مهدی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال