به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

فهرست مطالب سیداکبر بیان زاده

  • الهام زارعی دوست، محمد کاظم عاطف وحید، سید اکبر بیان زاده، بهروز بیرشک
    هدف
    هدف پژوهش حاضر شناسایی و تعیین نوع شیوه های مقابله ای، منبع کنترل و باورهای غیرمنطقی در زنان روسپی و مقایسه آن با زنان عادی می باشد.
    روش
    در این بررسی مقطعی، آزمودنی های پژوهش 60 نفر (30 زن روسپی و 30 زن عادی) بودند که به کمک پرسش نامه های منبع کنترل راتر، شیوه های مقابله موس و بیلینگز و باورهای غیرمنطقی جونز ارزیابی شدند. زنان روسپی به روش نمونه گیری در دسترس و گروه عادی از میان کارآموزان آموزشگاه های فنی و حرفه ای انتخاب، و از نظر سن و میزان تحصیلات با آنان همتا شدند. داده ها به کمک آزمون های آماری t و خی دو تحلیل شدند.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که بین نوع منبع کنترل و بزهکاری رابطه وجود ندارد. هم چنین در دو گروه از نظر شیوه های مقابله متمرکز بر مساله و باورهای منطقی تفاوتی دیده نشد. اما تفاوت معنی داری میان دو گروه در زمینه متغیر شیوه مقابله متمرکز بر هیجان به دست آمد و زنان روسپی به طور معنی داری (05/0>p) بیشتر از زنان عادی در برابر استرس، این شیوه را به کار می برند.
    نتیجه گیری
    زنان روسپی بیش از زنان عادی در برخورد با رویدادها و مشکلات زندگی، به دست کاری هیجانی و شیوه های مقابله ای متمرکز بر هیجان می پردازند، در برابر تغییر درماندگی بیشتری احساس می کنند و میزان نگرانی توام با اضطراب در آنان بالاتر است.
    کلید واژگان: زنان روسپی, شیوه های مقابله, منبع کنترل, باورهای غیرمنطقی}
    Elham Zareidoost *, Dr. Mohammad Kazem Atefvahid, Dr. Seyed Akbar Bayanzadeh, Dr. Behrooz Birashk
    Objectives
    The objective of this study was to identify and determine coping styles, locus of control, and irrational beliefs in prostitutes in comparison with normal women.
    Method
    In this cross-sectional study, 60 subjects (30 prostitutes and 30 normal women) participated by filling out Rotter's Locus of Control Scale, Moos and Biling's Coping Style Questionnaire, and Johnn's Irrational Beliefs Questionnaire. Prostitutes were selected based on convenient sampling and normal women were selected from vocational school students. Both groups were matched by age and edu- cational level. Collected data were analyzed using t-test and c2 test.
    Results
    The results showed no significant correlation between locus of control and delinquency. Coping styles focused on problem solving and rational beliefs were similar in both groups. However, prostitutes relied on emotional coping style in stressful situations more frequently than non-delinquent women did (p<0.05).
    Conclusion
    Prostitutes rely on emotional manipulations and emotional coping style more than non-delinquent women when encountering life difficulties. They feel more helplessness and show higher levels of worry with anxiety in response to changes.
  • سیداکبر بیان زاده، جعفر بوالهری، محمدکاظم عاطف وحید، ربابه نوری قاسم آبادی، فهیمه فتحعلی لواسانی، عیسی کریمی کیسمی
    زمینه و هدف
    سوء مصرف مواد در زندان ها، یک مشکل جدی است، الگوهای پرخطر مصرف، منجر به بروز مشکلات بیش تری از جمله گسترش افراد HIV مثبت و مبتلا به ایدز می شود که ضرورت درمان سوء مصرف مواد و کاهش آسیب در زندان ها را مطرح می کند. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی نقش مداخلات دارویی و روانشناختی در کاهش مخاطرات ناشی از مصرف مواد مخدر و بهبود وضعیت روانی زندانیان معتاد است.
    روش بررسی
    برای این منظور، اثر دو درمان نگهدارنده متادون و درمان های مرسوم روانشناختی بر کاهش مصرف موادمخدر، شدت وابستگی به مواد، تزریق، تزریق مشترک، تزریق با وسایل غیراستریل، ارتباطات جنسی پرخطر و سلامت روان و رضایت زندانیان معتاد از درمان ها، در یک مطالعه مورد شاهدی کمی و کیفی بررسی شد. افراد گروه آزمایش(38 نفر)، درمان نگهدارنده متادون و روانشناختی و افراد گروه شاهد(31 نفر)، درمان های معمول روانپزشکی دریافت نمودند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه SCL-90-R (Symptom checklist 90 revised)، مقیاس خشم، مقیاس شدت وابستگی، پرسشنامه رفتارهای پرخطر و پرسشنامه رضایت مددجو.
    یافته ها
    داده های مطالعه با استفاده از آزمون آماری t مستقل و Chi-square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج مداخلات پس از تحلیل آماری و نیز تحلیل کیفی نشان داد که پس از 6 ماه اجرای برنامه درمانی، در گروه آزمایش، تغییر معنی داری در مصرف مواد، تزریق مواد و استفاده اشتراکی از سرنگ صورت گرفت و شاخص های سلامت روان افزایش یافت ولی در زمینه رفتارهای پرخطر جنسی هیچ گونه تفاوتی در گروه ها دیده نشد. همچنین بیماران گروه درمان نگهدارنده متادون، به طور معنی داری بیش از گروه دیگر از خدمات دریافتی رضایت داشتند.
    نتیجه گیری
    از یافته های پژوهش نتیجه گیری می شود که ارایه مداخلات درمانی متادون، روانپزشکی و روانشناختی به معتادان در زندان ها، نه تنها مشکلی ایجاد نمی کند بلکه از بسیاری از مشکلات فعلی کاسته می شود و اقدامات فوق به کاهش آسیب در زندان کمک می کند.
    کلید واژگان: 1, اعتیاد تزریقی 2, متادون 3, مداخلات روانشناختی 4, کاهش آسیب 5, زندان}
    S.K. Bayanzadeh, J. Bolhari, M.K. Atef Vahid, R. Nori, Ghasem Abadi, F. Lavasani, I. Karimi Kisami
    Background and Aim
    Drug abuse in prisons is a serious problem and the high risk methods of drug abuse are even more dangerous, causing greater threats such as the outbreak and spread of HIV/AIDS in the prisons. This indicates the need for treatment of drug abuse and harm reduction in prisons. The aim of this study was to examine the role of medical and psychological interventions in reducing the risks of drug abuse and improving the psychological status of prisoners. Patients and
    Methods
    The effects of methadone maintenance therapy(MMT) and other traditional methods of treatment were compared in a case-control and qualitative study to examine their role in reducing drug use, drug dependence, needle sharing, injections using un-sterilized objects, high-risk sexual behaviors, as well as the psychological well being of the prisoners and their statisfaction with the treatment process. The instruments used in the study were SCL-90-R(farsi version), Highrisk questionnaire,Drug dependence scale, Anger scale and client statisfaction questionnaire. The experimental group(n=38) was provided with MMT and psychological and psychiatric treatment while the control group(N=31) received only the usual psychiatric treatment.
    Results
    Data were analyzed using independent T and Chi-square tests. Six months into the project, the results showed significant changes in the amount of drug use and the extent of needle sharing in the experimental group. However, high-risk sexual conduct remained as prevalent as before. Methadone maintenance therapy also greatly improved the psychological health indicators. In addition, the subjects in the MMT group were considerably more satisfied with the services they received.
    Conclusion
    The findings of this study revealed the advantages of MMT over the traditional psychological and psychiatric approaches in the imprisoned, in helping drug addicts in prisons to overcome their addiction. Based on the results of this study, it can be concluded that not only providing methadone to addicted inmates is safe and harmless, but also can lead to harm reduction and solve many dangerous problems which they face.
    Keywords: 1) Intravenous Addiction 2) Methadone 3) Psychologic Intervention}
  • میترا خلف بیگی، سید اکبر بیان زاده، علی زاده محمدی، نرگس شفارودی
    هدف
    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر فعالیت های موسیقایی بر حافظه و توجه در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا انجام شده است.
    روش
    28 مرد مبتلا به اسکیزوفرنیا در این پژوهش شرکت داشتند که در دو گروه آزمایشی و گواه بررسی شدند. گروه آزمایشی در جلسات موسیقی درمانی شرکت کردند. داده ها به کمک آزمون فراخنای ارقام وکسلر، آزمون حذف حروف لزاک و پرسش نامه اندریسون در مراحل پیش آزمون و پس آزمون گردآوری شدند.
    یافته ها
    موسیقی درمانی در بالابردن نمره های حافظه (05/0p<، 18/2=t) و توجه (01/0p<، 5/2-=t) موثر بود و در بیماران با علایم مثبت و منفی تاثیرمتفاوتی نداشت.
    نتیجه گیری
    محرک های موسیقایی تنظیم شده می توانند از پراکندگی ذهن و عدم توجه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بکاهند.
    کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, حافظه, توجه, موسیقی}
    Mitra Khalafbaigi *, S. Akbar Bayanzadeh, Ali Zadeh-Mohammadi, Nargess Shafaroodi
    Objectives
    This study was carried out with the aim of assessing the effect of musical activities on the memory and attention of patients with schizophrenia.
    Method
    28 men with schizophrenia took part in this research and were studied in two experimental and control groups. The experimental group took part in music therapy sessions. Data were gathered using Weshsler Digit Span Scale, Lezak Letter Cancellation Test and Andreason Scale in the pretest and post-test stages.
    Results
    Music therapy was effective in elevating memory scores (p<0.05, t=-2.18) and attention scores (p<0.01, t=2.5), and its effects were not different in patients with negative and positive symptoms.
    Conclusion
    Adjusted musical stimuli could reduce lack of attention and absent -mindedness in patients with schizophrenia.
  • عبدالحکیم تیرگری، علی اصغر اصغرنژاد فرید، سیداکبر بیان زاده، علیرضا عابدین
    سابقه و هدف
    امروزه توجه به رابطه هیجان، شناخت و هم سازی بین آنها که در مفهوم نو ظهور هوش هیجانی ابعاد تازه ای به خود گرفته است، در هر دو حوزه مطالعات نظری و عملی جایگاه ویژه ای دارد. از حیطه های مرتبط با این موضوع، وارسی رابطه بین هوش هیجانی و سازگاری (رضامندی) زناشویی است. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی تفاوت سطوح هوش هیجانی و رضامندی زناشویی، و تعیین سطح رابطه معنی داری بین آنهاست.
    مواد و روش ها
    مطالعه حاضر از نوع پژوهش توصیفی- تحلیلی است که به بررسی مقایسه ای سطوح هوش هیجانی و رضامندی زناشویی و رابطه بین آنها در دو گروه از همسران ناسازگار (25 زوج) و سازگار (25زوج) پرداخته است. ابزار پژوهش، پرسشنامه های EQ-i وENRICH و مشخصه های جمعیت شناختی بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از مدل های آمار توصیفی و آزمون های F،r، و توکی بر مبنای برنامه نرم افزاری SPSS-10 انجام شد.
    یافته ها
    نتایج پژوهش نشان داد که نمره هوش هیجانی و رضامندی زناشویی و هم چنین نمرات مولفه های سازنده آنها، بین همسران ناسازگار با سازگار تفاوت معنی داری داشت. در بررسی رابطه بین هوش هیجانی و رضامندی زناشویی نتایج نشان داد که تنها در همسران سازگار رابطه معنی دار وجود دارد و هم چنین این رابطه در زنان سازگار و شوهران سازگار نیز صادق بود.
    استنتاج
    بین عوامل و مولفه های هوش هیجانی و سازگاری (رضامندی) زناشویی و تفاوت سطوح برخوردرای از ظرفیت های آن، در همسران سازگار با ناسازگار رابطه وجود دارد بنابراین کفایت هوش هیجانی زوجین به عنوان سازه ای بنیادین و اثر گذار بر روند بهبود و تقویت روابط زناشویی رضامندانه به شمار می رود، به نظر می رسد بتوان از طریق تصریح نقش هوش هیجانی در بهسازی روابط بین فردی و زناشویی با هدف کمک به همسران ناسازگار اقدامی موثر انجام داد.
    کلید واژگان: هوش هیجانی, رضامندی زناشویی, سازگاری روان شناختی}
    A. Tirgari, A.A. Asgharnezhad Farid, S.A. Bayanzadeh, A.R. Abedin
    Background and
    Purpose
    Particular attention is paid to relation between emotion and cognition and complementary aspects of them has found a new dimention in both theorethical and practical domains which introduced by a concept called "Emotional Intelligence" (EI). An important aspect of this subject is to survey the relation between EI and marital adjustment (satisfaction). The purpose of this study was to determine the levels of EI and marital satisfaction, and their correlation among discordant and well-adjusted couples.
    Materials And Methods
    This study was a descriptive-analytical research designed to compare the levels of EI and marital satisfaction and relation between them in two groups of discordant (25) and well-adjusted (25) married couples. All subjects completed EQ-i, ENRICH, and a demographic sheet. Statistical analysis were done by ANOVA, Tukey and Pearson,s correlation coefficient (r) using SPSS-10 program.
    Results
    A significant difference was between EI and marital satisfaction and their component scores among discordant and well adjusted couples. Moreover, there was only a significant relation between EI and marital satisfaction of the well adjusted couples, this was also observed in well adjusted wives and husbands scores.
    Conclusion
    This project demonstrated the relation between EI and marital satisfaction as well as the different levels of them in both groups of discordant and satisfied couples. Also, the study indicated that the EI competencies are a basic and efficacient construct for improving the quality of satisfied marital relationships. Therefore, considering the efficacy and role of EI in the domain of interpersonal and marital relationships, it may aid to resolve or eliminate the problems of discordant couples.
    Keywords: Emotional intelligence, marital satisfaction, psychological adjustment}
  • سمانه کرمعلی اسماعیلی، سیداکبر بیان زاده، الهه حجازی، نرگس شفارودی
    مقدمه
    این پژوهش با هدف مقایسه برخی ویژگی های مهارت حل مساله اجتماعی در دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری و دانش آموزان عادی دبستانی شهر تهران انجام شده است.
    مواد و روش کار
    60 دانش آموز (30 نفر در هر گروه) از پایه های سوم، چهارم و پنجم دبستان شهر تهران بررسی شدند. گروه مبتلا به ناتوانی یادگیری به روش نمونه گیری در دسترس و گروه عادی به روش تصادفی خوشه ایانتخاب و از نظر متغیرهای سن، جنس، پایه تحصیلی و بهره هوشی همتاسازی شدند. داده ها به کمک مصاحبه با آموزگار، پرونده دبستان یا درمانگاه، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون کودکان و آزمون موقعیت های مبهم اجتماعی به صورت مصاحبه انفرادی به دست آمد. داده ها به کمک آزمون های آماری t مستقل و خی دو تحلیل شدند.
    یافته ها
    دو گروه در هدف حل مساله، احساس ناخوشایند نسبت به همسال و ادراک خودکارآمدی در اثبات قدرت و توانمندی با یکدیگر تفاوت آماری معنی دار داشتند.
    نتیجه گیری
    کودکان دارای ناتوانی یادگیری در موقعیت های حل مساله اجتماعی، هدف های اجتماع گرایانه که مهم ترین آن ها حل مساله می باشد را دنبال نمی کنند و هدف های اجتماعی و ادراک خودکارآمدی آن ها در راستای پاسخ های رفتاری کناره گیری یا پرخاشگری است.
    کلید واژگان: ناتوانی یادگیری, مهارت حل مساله اجتماعی, دانش آموزان دبستانی}
    S. K. Smaeily, S. A. Bayanzadeh, E. Hejazy, N. Shafaroudy
    Introduction
    To compare some characteristics of social problem solving skills between normal schoolchildren and children with learning disabilities in the city of Tehran.
    Method
    Sixty primary school children (30 normal students and 30 students with learning dis- ability) from third, fourth, and fifth grades were assessed. The group with learning disabilities was selected using convenience sampling and the normal group was selected using randomized clustering method. The samples were matched for age, gender, grade, and IQ. The data were gathered using interviews with teachers, school and clinic files, Raven’s progressive Matrices, and the Test of Ambiguous Provocation Situations via individual interviews. Data were analyzed using independent t-test and c2 test.
    Results
    The two groups showed significant difference regarding problem-solving goal, un-pleasant feelings toward peers, and self-efficacy in maintaining an assertive reputation.
    Conclusion
    The findings showed that children with learning disabilities do not follow sociability goals such as problem solving in social problem-solving situations. Their social goals and self- efficacy perceptions usually end in withdrawal or aggressive responses.
  • مجید محمود علیلو، محمدکاظم عاطف وحید، سید اکبر بیانزاده، سید کاظم ملکوتی
    مقدمه
    هدف این پژوهش بررسی مشکلات حافظه ای افراد مبتلا به نوع وارسی اختلال وسواسی- اجباری از نظر حافظه ی رویدادی، سویمندی در حافظه و میزان اطمینان به حافظه است.
    روش
    60 فرد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری (30 وارسی کننده و 30 شستشو کننده) و 60 نفر به عنوان گروه گواه (30 نفر مبتلا به اختلال اضطراب منتشر و 30 نفر بهنجار) انتخاب شدند. گروه ها از نظر متغیرهای جمعیت شناختی با گروه وارسی کننده همتا شدند و از نظر نوع افکار و اعمال وسواسی- اجباری با استفاده از سیاهه ی وسواسی- اجباری مادزلی و مصاحبه ی تشخیصی بررسی شدند. حافظه ی آزمودنی ها به کمک دو فهرست از واژه ها (فهرست یادآوری و فهرست بازشناس اطمینان) که با بهره گیری رایانه ارایه می شد، بررسی گردید.
    یافته ها
    این بررسی نشان داد که گروه ها از نظر میزان یادآوری با یکدیگر تفاوتی ندارند. هم چنین وارسی کننده ها، شستشوکننده ها و مضطرب ها نسبت به یادآوری واژه های مرتبط با خطر و تهدید، سویمندی نشان دادند و افراد گروه وارسی کننده به صورت معنی دار اطمینان کمتری نسبت به حافظه ی خود نشان دادند. تلویحات نظری و عملی یافته ها مورد بررسی قرار گرفت.
    نتیجه گیری
    مشکلات حافظه ی بیماران وارسی کننده در چارچوب نظریه های روانشناختی به ویژه دیدگاه شناختی- رفتاری تبیین پذیر است.
    کلید واژگان: اختلال وسواسی, اجباری, حافظه, شناختی, رفتاری, وارسی}
    M. Mahmoud Aliloo, M. K. Atefvahid, S. A. Bayanzadeh, S. K. Malakouti
    Introduction
    The objective of this research was to determine memory problems (episodic memory, memory bias and memory confidence) in checking type obsessive-compulsive disorder (OCD).
    Method
    Sixty individuals with OCD (30 checking and 30 washing types) were selected, together with 60 control individuals (30 with generalized anxiety disorder and 30 normal). The groups matched the checking OCD group in demographic features and were assessed for obsession and compul-sion by the Maudsly Obsessive – Compulsive Inventory (MOCI) and diagnostic interview. Memory was assessed by two computer-based word lists (recalling list and recognition/confidence list).
    Results
    This study revealed no difference in the amount of recalling words among the groups. Checking OCD, washing OCD and generalized anxiety groups showed memory bias in recalling danger associated words. The checkers had significantly less memory confidence than any other groups. The theoretical and practical implications of the findings were also considered.
    Conclusion
    The memory problem in the checking type OCD could be described in the frame-work of psychological theories, particularly, with a cognitive-behavioral approach.
  • قاسم نظیری، حبیب الله قاسم زاده، محمدکاظم عاطف وحید، سیداکبر بیان زاده
    مقدمه
    این پژوهش با هدف ارزیابی بازنمایی های معنایی بیماران افسرده و بررسی کارآیی شیوه ی افتراق معنایی در این نوع ارزیابی انجام گرفت.
    مواد و روش کار
    آزمودنی های پژوهش را 60 نفر (30 بیمار افسرده و 30 نفر غیر افسرده) تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، گونه ی تغییریافته ای از آزمون افتراق معنایی با چهار مفهوم محرک (من، گذشته، زندگی و آینده) و پرسش نامه ی افسردگی بک بودند. داده های پژوهش به کمک روش های آمار توصیفی، آزمون آماری t، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون ارزیابی شدند.
    یافته ها
    بین میانگین نمره های کل آزمودنی های افسرده و بهنجار در آزمون افتراق معنایی تفاوت معنی داری دیده شد. بین شدت افسردگی و بازنمایی منفی بیماران افسرده همبستگی مثبت وجود داشت. بازنمایی منفی از مفهوم”من“قوی ترین پیش بینی کننده ی میزان افسردگی بود.
    نتیجه گیری
    بیماران افسرده بازنمایی معنایی منفی از زندگی، گذشته، آینده و به ویژه خود دارند که نیازمند توجه درمانگران است. شیوه ی افتراق معنایی در ارزیابی های بالینی کارآیی دارد.
    کلید واژگان: شیوه افتراق معنایی, بازنمایی معنایی, افسردگی, استعاره}
    H. Naziry, H. Ghasemzadeh, M. K. Atefvahid, S. A. Bayanzadeh
    Introduction
    The aim of this study was to assess the semantic representation of depressed patients and also the efficacy of semantic differentiation technique for this kind of assessment.
    Method
    Subjects (30 depressed and 30 non- depressed persons) were selected through convenient sampling. The instruments used included a modified version of a semantic differentiation task, which�embodied four stimulus concepts of me, past, life and future, and Beck’s Depression Inventory. Data were analyzed using descriptive methods, t-test, Pearson’s correlation coefficient, and regression analysis.
    Results
    There was a significant difference in the total semantic differentiation scores between dep-ressed and normal subjects.There was a positive correlation between the severity of depression and negative semantic representation. Negative representation of the concept “me” was the strongest predictor of depression.
    Conclusion
    Depressed patients have a negative meaning representation of life, past, future, and in particular self that must be addressed by the therapists. The semantic differentiation technique is effective for clinical assessments.
  • سید اکبر بیان زاده، جعفر بوالهری، محبوبه دادفر، عیسی کریمی کیسمی
    این پژوهش به منظور بررسی کارآمدی درمان شناختی رفتاری مذهبی فرهنگی همراه با مصرف دارو و مقایسه آن با درمان دارویی و درمان شناختی رفتاری علاوه بر دارو در درمان اختلال اضطرابی (وسواسی جبری) صورت گرفته است. بدین منظور 15 بیمار مبتلا به اختلال وسواسی جبری (5 مرد و 10 زن) که دارای زمینه مذهبی بودند، به طور تصادفی در 3 گروه قرار گرفتند که عبارت بودند از: 1- درمان با روش های شناختی رفتاری مذهبی فرهنگی همراه با دارو 2- درمان دارویی (کلومی پرامین یا فلوگزتین) 3 -درمان شناختی رفتاری همراه با دارو. جهت تعیین مذهبی بودن بیمار از پرسش نامه پای بندی مذهبی استفاده گردید. تمام بیماران پیش از آغاز درمان و 8 هفته پس از درمان با استفاده از پرسش نامه اضطراب بک، پرسش نامه افسردگی بک، مقیاس وسواسی جبری یل براون، فهرست اعمال وسواسی، پرسش نامه باورها و پرسش نامه نگرش های ناسالم مورد ارزیابی قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل نتایج به کمک مجذور خی و تحلیل واریانس 1 طرفه انجام شد. نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی رفتاری مذهبی فرهنگی همراه با دارو و درمان شناختی رفتاری همراه با دارو در کاهش علایم اضطرابی، افسردگی، وسواسی، باورها و نگرش های ناسالم بیماران موثر بوده و شدت آن ها را کاهش می دهد اما درمان دارویی تنها در کاهش علایم افسردگی و وسواسی موثر بوده و در کاهش اضطراب، باورها و نگرش های ناسالم اثری نداشته است. درمان شناختی رفتاری مذهبی فرهنگی همراه با دارو در مقایسه با درمان دارویی به تنهایی موثرتر بوده اما در مقایسه با درمان شناختی رفتاری همراه با دارو تاثیر بیش تری نداشته است. براساس نتایج به دست آمده از تحلیل های آماری، اگر چه نمرات خام شاخص های بهبودی در افرادی که روش شناختی رفتاری مذهبی فرهنگی در مورد آن ها اعمال شده بود بالاتر از سایر گروه ها بوده است، افزودن بخش مذهبی فرهنگی به روش های شناختی رفتاری و دارو در بهبودی بیش تر بیماران مذهبی مبتلا به اختلال وسواسی جبری نقش موثری ندارد.
    کلید واژگان: اختلال اضطرابی, اختلال وسواسی, جبری, درمان شناختی, رفتاری, درمان مذهبی, فرهنگی, درمان دارویی}
    S.A. Bayanzadeh*, J. Bolhary, M. Dadfar, I. Karimi Keisomi
    This study was a comparative evaluation conducted to assess the effectiveness of cognitive-behavioral religious-cultural therapy in addition to medication treatment versus medication treatment alone and cognitive-behavioral therapy in addition to medication treatment in improvement of anxiety disorder (obsessive-compulsive). 15 obsessive-compulsive patients (5 males & 10 females) with religious background were randomly assigned into three groups: 1) Cognitive-behavioral religious-cultural therapy in addition to medication treatment (CBRCT, add. M), 2) Medication treatment alone (clomipramine or Fluoxetine), 3) Cognitive-behavioral therapy in addition to medication treatment (CBT, add. M). The subjects’ religious affiliation was determined by religious attitude questionnaire. All patients were evaluated before the commencement of treatment and, once again, eight weeks after the treatment by Beck Anxiety Inventory (BAI), Beck Depression Inventory (BDI), Yale-Brown Obsessive-Compulsive Scales, a checklist of obsessive behaviors, religious beliefs questionnaire and dysfunctional attitude questionnaire. The results were analyzed and further interpreted by chi-squared test(X2) and one-way analysis of variance (ANOVA). The results showed that both cognitive-behavioral religious-cultural therapy in addition to medication treatment and cognitive-behavioral therapy in addition to medication treatment were effective in reducing the severity of anxiety symptoms, depression, obsession, and dysfunctional beliefs and attitudes. Medication treatment alone was only effective in reducing symptoms of depression and obsession, while it was not effective in reducing anxiety or dysfunctional beliefs and attitudes. Cognitive-behavioral religious-cultural therapy in addition to medication treatment was more effective than medication treatment alone, but in comparison with cognitive-behavioral therapy in addition to medication treatment was less effective. Based on the statistical analysis of findings, the addition of religious cultural components to cognitive-behavioral therapy was not necessarily effective in improvement of religious patients with symptoms of obsessive- compulsive disorder however, the raw scores of improvement indices were higher in subjects receiving cognitive–behavioral religious-cultural therapy in addition to medication treatment than the other groups.
    Keywords: Anxiety Disorder, Obsessive, Compulsive Disorder, Cognitive, Behavioral Therapy, Religious, Cultural Therapy, Drug Therapy}
  • سید اکبر بیان زاده، یدالله اسلامی، عزت الله سام آرام، ستاره فروزان، مصطفی اقلیما
    نظر به اهمیت کمک رسانی به موقع و مداخله فوری بلافاصله پس از بروز بلاهای طبیعی به ویژه حوادثی که با خسارت ها و تلفات جانی گسترده همراه هستند؛ و نیز ضرورت اقدامات کوتاه و بلند مدت، در پیش گیری از پیامدهای زیان بار روان شناختی و اجتماعی ناشی از این گونه حوادث، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت زندگی بازماندگان زمین لرزه بم و میزان رضایت آن ها از اقدامات صورت گرفته در چند هفته پس از بروز زمین لرزه یاد شده انجام شده است. در این پژوهش که از نوع زمینه یابی است به منظور ارزیابی وضعیت زندگی خانواده ها و سنجش نیازهای آنان، با 363 تن از سرپرست خانوارها (203 زن و 160 مرد)، مصاحبه هایی مکالمه گونه به عمل آمد که افراد به روش نمونه گیری خوشه ای- تصادفی از میان کل بازماندگان ساکن در چادرهای نصب شده در شهرستان بم انتخاب شده بودند. برای گردآوری داده ها یک پرسش نامه چهار بخش (الف: ویژگی های جمعیت شناختی؛ ب: وضعیت محل زندگی؛ ج: وضعیت روانی - اجتماعی؛ د: نظر افراد درباره کمک های دریافتی) و پرسش نامه ای دیگر که دارای 6 پرسش آزاد (در باب بازسازی منطقه آسیب دیده، مدیریت افراد محلی و افراد غیر بومی، همچنین افراد دولتی) به کار برده شد. داده های گردآوری شده به کمک روش های آمار توصیفی تحلیل و ارایه شد.
    نتایج این پژوهش نشان داد که بیش ترین درصد افراد شرکت کننده در این بررسی، در گروه سنی 30-21 سال قرار داشتند و متاهل، دارای تحصیلات متوسطه و خانه دار بودند. درصد بالایی از آن ها از نظر دسترسی به امکانات و تسهیلات اولیه نظیر آب سالم بهداشتی، مواد غذایی، وسایل پخت و پز، دست شویی و توالت، صابون و مواد پاک کننده بهداشتی، وسایل خواب و چادر محل اقامت رضایت نداشتند و با رضایتی در حد متوسط داشتند. همچنین بسیاری از افراد این بررسی، از نظر امکانات آموزشی، فرهنگی، شغلی و تفریحی دچار مشکلات و محدودیت های جدی بودند به طوری که درصد بالایی از آنان هیچ گونه دسترسی به روزنامه، کتاب و دوره های آموزشی نداشته و فاقد برنامه های مربوط به فعالیت هایی بدنی و اجتماعی بوده اند.
    افزایش مشکلات روانی - رفتاری پس از بروز حادثه یاد شده و میزان سوء مصرف مواد از یافته های دیگر این بررسی بوده است. یافته های پژوهش نشان دهنده اهمیت توجه به وضعیت زندگی بازماندگان و فراهم کردن هر چه بیشتر امکانات اولیه زندگی و نیز تسهیلات آموزشی، فرهنگی، تفریحی، خدمات بهداشتی، بهداشت روانی و بالاتر از آن امکانات شغلی و ایجاد کار است
    کلید واژگان: بلایای طبیعی, بم, زلزله}
    Bayanzadeh Akbar*, Eslami Yadollah, Ezatallah Sam, E. Aram, Setareh Forouzan, Eghlima Mostafa
    Considering this fact that natural disasters especially those ones that are followed by heavy damages and human loses demand an immediate interference and necessity of taking short term and long term steps to prevent socio-psychological damaging effects which are the consequences of such disasters. This research investigates the living conditions of Bam earthquake survivals and their satisfaction of the supports and aids sent to the area after the earthquake. This research which is done according to field method, tries to assess the living conditions of 363 family members (203 females and 160 males). Who are chosen with cluster sampling out of the total survivals of the earthquake and lived in tents. The results were achieved by doing a survey that included a questionnaire divided into four parts A: anthropological characters B: conditions of living area. C: socio-mental conditions D: People comments about the aids and consisted of 6 questions relating to reconstructions of quake hit area local and other people management and the government sectors roles. The collected-data was analysed with statistical methods.According to the results most of the participants in this research are 21-30 years old whom married with high school education and housewives the vast majority of them were displeased with the lack of facilities such as drinking water food cooking equipments toilets detergents materials tent and sleeping equipments and their residing area. Most of them complained about the education and entertainment limitations or shortage so that most of them had no access to newspaper or books or training courses of any kind such as physical equipments and facilities.An increasing rate in behavioral-mental disorders after the quake and abusing narcotic drugs were among the findings too.All the findings mentioned in this research claim an immediate attention to the survivals and providing them whit the basic living facilities such as educational and health ones and the most important of all job opportunities.
    Keywords: Bam Earthquake, Survival}
  • بررسی وضعیت زندگی بازماندگان زلزله بم
    سید اکبر بیان زاده، یدالله اسلامی، عزت الله سام آرام، ستاره فروزان، مصطفی اقلیما
    نظر به اهمیت کمک رسانی به موقع و مداخله بلافاصله پس از بروز بلاهای طبیعی به ویژه حوادثی که با خسارت ها و تلفات جانی گسترده همراه هستند و نیز ضرورت اقدامات کوتاه و بلند مدت، در پیشگیری از پیامدهای زیانبار روانشناختی و اجتماعی ناشی از اینگونه حوادث، پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت زندگی بازماندگان زمین لرزه بم و میزان رضایت آنها از اقدامات صورت گرفته چند هفته پس از بروز زمین لرزه یاد شده انجام شده است...
  • سید اکبر بیان زاده، زهرا ارجمندی
    هدف
    پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی بر رفتار سازگارانه کودکان عقب مانده ذهنی خفیف انجام شده است.
    روش
    28 دانش آموز که برپایه آزمون هوش وکسلر کودکان، عقب مانده ذهنی خفیف تشخیص داده شده و دارای سطوح سازگاری پایین در خرده مقیاس های مهارت های زندگی روزمره و مهارت اجتماعی شدن مقیاس واینلند، با هوشبهر 63 تا 67 و در گروه سنی 11 سال تا 11 سال و 10 ماه بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (14=n) و گواه (14=n) تقسیم شدند. نخست هر یک از آزمودنی ها به کمک فهرست مهارت های اجتماعی و دو خرده مقیاس مهارت های زندگی روزمره و مهارت اجتماعی شدن مقیاس واینلند ارزیابی شدند. سپس آموزش مهارت های اجتماعی به مدت 5/2 ماه در 15 جلسه آموزشی برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. در پایان دوره آموزش و 2 ماه پس از آن، همه آزمودنی ها دوباره به کمک ابزارهای یادشده ارزیابی شدند.
    یافته ها
    تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش پس از پایان جلسات آموزشی، بهبود معنی داری را در زمینه رفتار سازگارانه (مجموع مهارت های زندگی روزمره و مهارت اجتماعی شدن) و مهارت های اجتماعی پیدا کرده است. بررسی پیگیری نیز نشان داد که بهبودهای به دست آمده از آموزش، 2 ماه پس از پایان آموزش نیز همچنان حفظ شده است.
    نتیجه
    آموزش مهارت های اجتماعی سبب افزایش رفتار سازگارانه کودکان مبتلا به عقب ماندگی خفیف ذهنی می شود.
    کلید واژگان: مهارت های اجتماعی, رفتار سازگارانه, عقب مانده ذهنی خفیف}
    S.A. Bayanzadeh, Z. Arjmandi, M.A
    Objectives The aim of present project was to investigate efficacy of social skills training on adjusting behaviors of mild mentally retarded children. Method 28 students between the ages of eleven years to eleven years and ten months old were selected randomly and divided into two groups of study (N=14) and control (N=14). The subjects were mildly mentally retarded based on Wechsler IQ Test with the scores ranging between 63 and 67. They also obtained low levels of adjusting behavior in daily life skills and socialization skills in the subscales of Vineland Scale. At first all the sub-jects were examined with Social Skills Training Check List; then the study group was pro- vided with about 2.5 months of training (15 sessions) on social skills. At the end of the training period, and once again, two months later in a follow up assessment, all the sub-jects were evaluated by the spoken instruments. Findings The findings showed that the experimental group had significantly improved in adjusting behaviors and social skills (daily life skills and socialization skill).The follow up evaluation revealed that social skills training in experimental group was still effective two months after termination of training. The control group comparatively did not significant- ly improve on any of the variables.Results Social skills training improves adjusting behaviors of mild mentally retarded child- ren.
  • سکینه مفرد، محمد کاظم عاطف وحید، سید اکبر بیان زاده
    هدف
    هدف از این بررسی مقایسه نگرانی کودکان بهنجار و کودکان بیمار مضطرب شهرستان دشتستان از نظر میزان نگرانی بوده است.
    روش
    پژوهش حاضر از نوع پژوهش های پس رویدادی است. این بررسی در دو مرحله مقدماتی و اصلی اجرا گردید. نخست در مرحله مقدماتی، پس از بررسی پایایی و روایی ابزارهای پژوهش در مرحله اصلی، اجرای نهایی آزمونها، بر روی آزمودنی های شرکت کننده انجام گردید و داده های بدست آمده با یکدیگر مقایسه شدند. آزمودنی های بیمار را یک گروه 30 نفری (17 دختر و 13 پسر) و آزمودنی های بهنجار را یک گروه 50 نفری (26 دختر و 24 پسر) تشکیل می دادند. گروه ها از نظر سن، جنس و تحصیلات همتاسازی گروهی شدند. سن آزمودنی ها از 8 تا 14 سال و تحصیلاتشان از کلاس دوم دبستان تا سوم راهنمایی بود. ابزارهای به کار برده شده عبارت بودند از: سیاهه نگرانی کودکان، پرسشنامه نگرانی کودکان و مقیاس تجدید نظر شده اضطراب آشکار کودکان.
    یافته ها
    این پژوهش نشان داد بین دو گروه کودکان بهنجار و بیمار از نظر شاخص های نگرانی تفاوت معنی داری وجود دارد و آزمودنی های بیمار نسبت به آزمودنی های بهنجار نگرانی شدیدتری گزارش کردند. در بررسی تاثیر سن و جنسیت بر شاخص های نگرانی، نتایج نشان داد که کودکان بزرگتر اغلب راجع به عملکرد فردی و کودکان کوچکتر راجع به آسیب شخصی نگرانی های بیشتری را داشتند و همچنین شمار موارد نگرانی های پسران بیش از دختران بود. در بررسی شاخص های نگرانی در گروه های مختلف بیماران، نتایج نشان داد که بین نوع بیماری و شاخص های نگرانی ارتباط معنی داری وجود ندارد.
    کلید واژگان: اضطراب, شناخت, کودکان}
    S. Mofrad M.K. Atefvahid, S.A. Bayanzadeh
    The present study was designed to compare the worries of anxious children to that of normal children in the town of Dashtestan in Booshehr Province. Method This was a post-hoc study conducted in two phases. In the initial phase, the validity and reliability of the research tools were assessed. In the main phase, the tests were administered on the subjects; next the collected sets of data were compared to one another. The anxious group was comprised of 30 subjects, (17 girls, 13 boys). In the normal group, there were 50 subjects(26 girls, 24 boys). Both groups were matched in terms of sex, age, and level of education. The age of the subjects ranged from 8 to 14 years, and their level of education ranged from the 2nd grade of primary school to 3rd grade of junior high school. The instruments used in the study were List of Children’s Worries, Children’s Worries Questionnaire, and Revised Children’s Anxiety Scale. Findings The study indicated a significant difference between the normal & anxious children in terms of anxiety indices; the anxious children were more worried than the normal subjects. Further examination of the impact of age and sex on anxiety indices showed that older children were more worried about their personal performance, whereas younger children were more worried about personal injury.The frequency of worrisome matters was greater among boys than girls. The review of anxiety indices in the different groups of subjects demonstrated no significant relationship between type of illness and anxiety indices.
  • سیداکبر بیان زاده، ربابه نوری قاسم آبادی، اشرف کربلایی نوری
    هدف از این پژوهش توصیفی، بیان وضعیت بیماران اسکیزوفرنیک مزمن و مراقبان آنها پس از ترخیص از بیمارستان از نظر کارکرد، کیفیت زندگی بیماران و میزان فشار مراقبان بود. بدین منظور پرسشنامه هایی شامل برنامه تجربه های خانواده بیماران روانی(FEIS)، وضعیت توانبخشی مرنینگ ساید (MRSS) و کیفیت زندگی ویسکانسین (WQL) تهیه شد و اطلاعات مربوط به 260 بیمار اسکیزوفرنیک مزمن و 261 نفر از مراقبان آنها در این پرسشنامه ها وارد شد یافته ها نشان دادند که تنش ها (70) و احساسات منفی (94) در مراقبان شایع است. مراقبت از بیمار، نظم زندگی اغلب مراقبان را مختل کرده بود. بیش از نیمی از بیماران وابستگی متوسط به دیگران داشتند، ارتباط اجتماعی محدودی داشته و بیکار بودند. اوقات فراغت 72 بیماران محدود به پیاده روی یا گوش کردن به رادیو و ضبط بود. بیش از نیمی از بیماران اشکالات قابل توجهی در عملکردهای خود داشتند و وضعیت بهداشت روان خود را (بد) توصیف کرده بودند. جز در مورد نحوه گذراندن اوقات فراغت و احساس تنهایی در سایر ابعاد زندگی، از کیفیت زندگی خود راضی بودند. این یافته ها ضرورت ارائه خدمات روانی اجتماعی که در برگیرنده آموزش مهارتهای زندگی و ماهیت بیماری باشند را برای بیمار و مراقبان مورد تاکید قرار می دهد.
    کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, مراقبان, فشار, کارکردها, کیفیت زندگی}
    S.A. Bayanzadeh*, R. Nori Ghasemabadi, A. Karbali Nori
    The purpose of the present study was to depict the condition of chronic schizophrenic patients and their carers after discharge regarding functions and quality of life of patients as well as carers burden. To this end a series of questionairs including family experiences interview scale (FEIS), Morningside rehabilitation status scale (MRSS) and Wisconsin quality of life (WQL) were administered on 260 schizophrenic palients and 261 carers. Finding revealed that tensions (70%) and negative emotions (94%) were prevalent in the majority of the carers. The function of caring for the ill member of the family had intrupted the routine life of most carers, more than half of the patients were moderately dependent on others, they were redundent/jobless and had limited social interactions. As for avocation 72% of patients, listened to radio or audio cassettes and did walking. Over half of the patients experienced difficulties for conducting their different functions. This group have perceived their mental health status at undesirable level. However, the patients were content with their quality of life except for inadequate recreation and feeling lonely. These findings imply the necessity for the provision of psycho-social services for patients and their carers. An emphasized component of such programme should include teaching the nature of illness as well as life skills to both groups.
    Keywords: Schizophrenia, Carers, Burden, Functions, Quality of life}
  • محبوبه دادفر، جعفر بوالهری، کاظم ملکوتی، سیداکبر بیان زاده
    از آنجا که نشانه های وسواسی - جبری علایمی فرهنگ وابسته اند، شناسایی انواع نشانه های موجود در افراد وسواسی - جبری از اهمیت بالینی ویژه ای برخوردار است. شناخت بهتر نشانه های وسواس در بیماران ایرانی تشخیص سریعتر این اختلال را در پی خواهد داشت و همچنین برای تشخیص افتراقی و مداخلات درمانی بسیار مهم و سودمند خواهد بود. به کمک یک طرح مقطعی...
    کلید واژگان: اختلال وسواسی - جبری, علائم و نشانه ها, مقیاس وسواسی - جبری یل - براون}
  • ضرورت نگاه به ارزشهای دینی
    سید اکبربیان زاده
  • سید اکبر بیان زاده، افشین زمانی منفرد
    در این پژوهش وضعیت سلامت روانی گروهی از کارکنان یک مجتمع صنعتی که به شیوه نمونه گیری خوشه ایانتخاب گردیدند با استفاده از آزمون مورد بررسی قرار گرفت. میانگین سن افراد مورد بررسی 6/39سال و میانگین سابقه کار آنان 7/17 سال بوده است. همچنین بیشتر آنها مرد 5/95% بودند و 6/94% آنان به کار فنی اشتغال داشتند بیشترین درصد افزوده مورد بررسی تحصیلات ابتدایی داشته اند 5/36 درصد...
    کلید واژگان: سلامت روانی, کارکنان مجتع صنعتی}
  • سید اکبر بیان زاده، اشرف کربلایی نوری، حسن عشایری، فیروز آزردگان
    کیفیت زندگی 100 بیمار (24 زن و 76 مرد) مبتلا به اسکیزو فرنیا که بطور تصادفی انتخاب شدند با استفاده از پرسشنامه کیفیت زندگی ویسکانسین در مرکز روانپزشکی شهید اسماعیلی در مرداد ماه سال 1375 مورد بررسی قرار گرفت دراین بررسی قرار گرفت. در این بررسی که از نوع بررسی های زمینه یابی- مقطعی بوده است. ارتباط خدمات پیگیری این مرکز بر کیفیت زندگی بیماران نیز بررسی شده...
    کلید واژگان: اسکیزوفرنیای مزمن, روانپزشکی جامعه نگر, کیفیت زندگی}
  • ضرورت توجه به ارزشهای دینی در مشاوره و روان درمانی
    سید اکبر بیان زاده
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال