سیدمحمود طباطبایی
-
سیاست گذاری حال حاضر داده های آب در ایران در حالی با مشکلات متعددی مواجه است که تعداد کاربران و تنوع خدمات مورد نیاز در زمینه ی آب و داده های آن در حال افزایش است. غالبا بین آنچه در دسترس است و آنچه تصمیم گیران عمومی و خصوصی نیاز دارند فاصله وجود دارد؛ اما به دلیل هزینه بر بودن ایجاد زیرساخت های جمع آوری، پردازش و انتشار این داده ها، بسیاری از مردم و سرمایه گذاران بخش خصوصی توان اجرای این زیرساخت ها را ندارند؛ به همین منظور برای دسترسی به این داده ها باید از زیرساخت های دولتی استفاده نمود. پژوهش حاضر، با مرور بر منابع کتابخانه ای، جایگاه ویژه ی داده و اطلاعات در حکمرانی آب را بررسی می کند. این پژوهش که داده های آن با 15 مصاحبه ی نیمه ساختاریافته به دست آمده و با روش های تحلیل مضمون و نگاشت نهادی در مدت 5 ماه تحلیل شده اند، نشان می دهد برای دریافت این داده ها و اطلاعات از مجموعه های دولتی در ایران موانع نهادی مشخصی مانند فقدان سیاست گذاری جامع، انحصار طبیعی داده ها در دولت، عملکرد صلاح دیدی و رقابت سازمان های دولتی با یکدیگر وجود دارد. در این راستا، علاوه بر بازکردن دسترسی عمومی به این داده ها، چهار راهکار ارائه گردید که در نهایت راهکار «تعامل مشارکتی عمومی - خصوصی با سازمان های مسئول» بیش از همه قادر به رفع مسائل تشخیص داده شد.
کلید واژگان: انتشار عمومی داده ها, تعارض منافع, تحلیل مضمون, حکمرانی داده محور آب, انحصار دادهThe current policy of water data in Iran is facing many problems while the number of users and the variety of services required in the field of water and its data are increasing. There is often a gap between what is available and what public and private decision makers need; But due to the high costs of creating the infrastructure to gather, process and share these data, many people and private sector investors cannot afford to implement these infrastructures; For this purpose, government infrastructures should be used to access these data. This research, the data of which was obtained with 15 semi-structured interviews and analyzed with thematic analysis and institutional mapping methods, showed that there are certain institutional barriers to receive these data and information from government organizations in Iran, such as the lack of comprehensive policy, natural monopoly of data in the government, the discretionary performance and the competition of government organizations with each other. Therefore, the goal of this research was to open public access to these data and 4 solutions were presented. Finally, the solution of "public-private collaborative interaction with responsible organizations" helped most of all to solve the identified problems.
Keywords: Public Sharing Of Data, Conflict Of Interest, Thematic Analysis, Data-Driven Water Governance -
رعایت عوامل کنشی و بینشی تضمین کننده سلامتی و کارآمدی خانواده است. قدسی انگاری خانواده که از جنس ادراکات اعتباری است، با طی فرایند های پیچیده ذهنی در قوه خیال و ذهن زوجین شکل می گیرد و در تحقق و تحول نگرش های اعضای خانواده موثر است. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش قدسی انگاری خانواه بر عوامل استحکام آن با تدقیق در مضامین قرآنی و روایی به روش کیفی از نوع تحلیل مضمون انجام شد و براساس مدل اکتشافی، چگونگی تاثیرگذاری نگرش تقدسی به خانواده بر عوامل بنیادین استحکام خانواده یعنی، رعایت اصول اخلاقی، تحقق نظامات حقوقی و خدامحوری بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که باتوجه به میزان تحقق شکل گیری ادراک «قدسی انگاری خانواده» در فرد و نقشی که برای او در ایجاد و تقویت این نگرش به وجود می آید، فرد می تواند بر عوامل مخرب در استحکام خانواده فائق آید. همچنین با ایجاد این نگرش در فرد، وی می تواند به واسطه تاثیرگذاری بر عوامل واسطه ای تحقق ساز مضامین بنیادین استحکام خانواده نقش مهمی در پایداری، استحکام و کارآمدی خانواده ایفا کند.
کلید واژگان: قدسی انگاری خانواده, سازوکار شناختی خانواده, سازوکار رفتاری خانواده, نصوص دینی, عوامل استحکام خانواده در نصوص دینی, مضامین قرآنی و روایی قدسی انگاری خانوادهObserving action and vision factors guarantees the health and efficiency of the family. The family sanctification, which is a kind of conventional perceptions, is formed through complex mental processes in couples' imagination and mind, and is effective in the realization and transformation of the family members' attitudes. Therefore, this qualitative research was conducted with the purpose of investigating the role of family sanctification in the factors of family stability by analyzing the Quranic and narrative themes using the thematic analysis. Based on the exploratory model, how the attitude of sanctification toward the family affects the fundamental factors of family stability, i.e., the observance of moral principles, and the realization of legal and God-centered systems was examined. The results showed that according to the realization of the formation of the perception of "family sanctification" in the individual and the role that is formed for him/her in creating and strengthening this attitude, the individual can overcome the destructive factors in the family stability. In addition, by creating this attitude in the individual, he/she can play an important role in the stability, strength and efficiency of the family by influencing the mediating factors that realize the fundamental themes of family stability.
Keywords: Family Sanctification, Cognitive Mechanism Of The Family, Behavioral Mechanism Of The Family, Religious Contents, The Factors Of Family Stability In Religious Contents, Quranic, Narrative Themes Of Family Sanctification -
دوره قاجار در تاریخ نقاشی دورانی پراهمیت و قابل بررسی است؛ فصل نوینی از نقاشی در این دوره تاریخی آغاز می شود که با خود نگرشها و رویکردهای جدید و خاصی را به همراه دارد و به شدت متاثر از مضامین و شیوه های اروپایی با وجود شیوه ها و سبک های متنوع در نقاشی است. هدف اصلی این تحقیق، بررسی شیوه های مختلف نقاشی قاجار و همچنین مطالعه و مقایسه کلی نقاشی های پایه روغنی و پایهآبی این دوره بر پایه تطبیق آنها با یکدیگر به شیوه تحلیلی- تطبیقی می باشد. و پرداختن به این مسئله که: چه تفاوتها و شباهت های کلی و جزئی بین این دو گروه بزرگ تکنیکی وجود دارد. از اهم نتایج این تحقیق: در دوره قاجار، با توجه به گسترش شدید نقاشی رنگ روغنی، رقابتی نامحسوس بین دو گروه رنگهای پایه آبی و پایه روغنی صورت میگیرد و در نهایت رنگهای روغنی و روغنها قویتر عمل میکنند، و به طورکل بیشتر مورد توجه هنرمند، جامعه و به ویژه دربار قرار میگیرند. با این وجود هنرمندانی هستند که سعی در زنده نگاه داشتن شیوه های گذشته مانند گلومرغ و نقاشی زیر الکی را دارند. اما اغلب آنان نیز از مقوله فرنگی سازی و تاثیرات غرب بی نصیب نمانده و از این رهیافت روح حاکم بر نقاشی قاجار متفاوت از دوره های دیگر تاریخ نقاشی می شود، نهایتا نقاشی این دوره حال و هوایی نوظهور و غیر ایرانی پیدا میکند.
کلید واژگان: عصر قاجار, نقاشی قاجار, شیوه, رنگ روغن, آبرنگ -
در سالهای اخیر در کشور ما با وجود شبکه های مجازی، رسانه و محیط جامعه زنان بیشتر از قبل به موضوع جایگاه اجتماعی، اندام، نوع لباس، جنس لباس و راحتی لباس اهمیت میدهند و برای آرامش درونی و رضایت-مندی از خود به فاکتورهای راحتی لباس توجه ویژهای دارند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش شناختی آمیخته کیفی - کمی است . داده ها و اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته به دست آمدند. مدت زمان هر مصاحبه بین 30-40 دقیقه بود روش نمونه گیری هدفمند بوده و از روش گلوله برفی استفاده شد. در مرحله بعد از طریق پرسشنامه های تهیه شده شاخص های موردنظر استخراج و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که مولفه های شناسایی شده تاثیرگذار در راحتی روان شناختی - اجتماعی لباس بانوان بر اساس مقایسه زوجی هر یک از معیارها با یکدیگر و به ترتیب اولویت و وزن دهی عبارتاند از: اهمیت جنس لباس، اهمیت اندازه لباس، جنس متناسب، راحتی ذهنی و روانی، اهمیت برندها به دلیل تکمیل بودن کیفیت آنها، اهمیت مدل لباس، داشتن حس خوب و اهمیت لباس در ایجاد انگیزه. بر اساس نظر زنان مولفه ها وزن دهی شد و آنها معتقد بودند اولین مولفه که تاثیر به سزایی در ایجاد احساس راحتی دارد جنس لباس است.
کلید واژگان: بانوان, تکنیک SWOT, راحتی, شاخصه, لباس زیر -
زمینه و هدف
بازی شطرنج در شرایط تنگی زمان یکی از چالش های بسیار مهمی است که شطرنج بازان در طول رقابت های مختلف در مراحل پایانی بازی با آن مواجه شده و عملکرد ورزشکاران این رشته را در طول رقابت تحت تاثیر قرار می دهد، از اینرو، پیشنهاد راهکارهای تمرینی مناسب در راستای بهبود عملکرد ورزشکاران این رشته ورزشی و بررسی سازوکارهای بروز مربوطه یک ضرورت به شمار می رود. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی تاثیر 12 هفته تمرینات شطرنج در شرایط تنگی زمان بر شاخص های الکتروانسفالوگرافی و مهارتی در شطرنج بازان است.
مواد و روش هادر یک تحقیق نیمه تجربی از میان شطرنج بازان 22-15 سال در بازه درجه بین المللی (ELO) 1400-2000 که سابقه حداقل 3 سال بازی شطرنج را داشتند، 28 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و در دو گروه 14 نفره شامل گروه تمرین در شرایط تنگی زمان و گروه تمرینات عادی شطرنج قرار گرفتند. در اولین روز مطالعه، وزن، قد، شاخص توده بدنی و شاخص های الکتروانسفالوگرافی آزمودنی ها در حالت استراحت و حین بازی در شرایط تنگی زمان اندازه گیری شد. گروه تمرین شطرنج، 12 هفته تمرینات اختصاصی شطرنج در شرایط تنگی زمان را به صورت 5 جلسه در هفته و هر جلسه به مدت چهار ساعت در بازه زمانی 4 تا 8 عصر انجام دادند. گروه کنترل در این مدت تمرینات شطرنج عادی خود را داشتند. در هفته ششم و دوازدهم اجرای پروتکل تمرینی، شاخص های الکتروانسفالوگرافی و مهارتی تمام آزمودنی ها برای تعیین توان مطلق امواج تتا، آلفا و نسبت تتا به آلفا ثبت شد. تغییرات شاخص های مورد مطالعه طی مراحل مختلف اندازه گیری با آزمون های تحلیل واریانس 3×2، آزمون تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با استفاده از نرم افزار SPSS22 در سطح معنی داری 05/0 > P بررسی شد.
نتایجپس از تایید همگنی گروه ها در متغیر تحقیق (05/0<P)، پس از شش هفته انجام تمرین با محدودیت زمانی و عادی افزایش معنی داری در شاخص توان مطلق امواج تتا، آلفا، و نسبت تتا به آلفا مشاهده شد (05/0 > P)، اما تفاوت درون گروهی و بین گروهی به لحاظ شاخص های فوق الذکر مشاهده نگردید (05/0<P). با این حال، پس از 12 هفته میزان افزایش موج تتا و نسبت آلفا به تتا در گروه تمرین با محدودیت زمانی به طور معنی داری با گروه تمرین عادی تفاوت داشت (05/0 > P).
نتیجه گیریتمرینات شطرنج با محدودیت زمانی ممکن است باعث ایجاد تغییرات مثبتی در سطح قشر مغزی از طریق تعدیل فعالیت امواج تتا شود. بنابراین، تمرینات شطرنج با محدودیت زمانی می تواند یک مداخله موثر برای بهبود امواج مغزی و فعالیت الکتریکی قشر مغز و به طور بالقوه ارتقای عملکرد مغزی شطرنج بازان باشد.
کلید واژگان: شطرنج, تنگی زمان, تمرینات شطرنج در شرایط تنگی زمان, الکتروانسفالوگرافی, موج تتاBackground and PurposePlaying chess under time pressure is one of the most important challenges faced by chess players during various competitions in the final stages of the game, and it affects the performance of athletes in this field during the competition, hence suggesting the suitable training solutions is considered necessary to improve the performance of athletes in this sport field along with its occurrence mechanisms. Therefore, the aim of the current study was to investigate the effect of chess-based training in time pressure on the electroencephalography and skill indicators in chess players.
Materials and MethodsIn a semi-experimental research among chess players (with15-22 years range) in the international level (ELO) range of 2000-1400 who had the experience of at least 3 years of chess activity, 28 subjects were chosen voluntarily and were placed in two groups: chess-based training under time pressure and the normal chess training group. On the first day of the study, electroencephalography indices of the subjects were recorded at rest and during the game under time pressure. The chess-based training group did 12 weeks of special chess training under time pressure in the form of 5 sessions per week each session for 4 hours. In the sixth and after the twelfth week of the study protocol, the electroencephalography and skill indices of all subjects were recorded to determine the absolute and relative power of theta and, alpha waves and the theta to alpha ratio. The data were analyzed with a 3×2 analysis of variance (ANOVA), bonferroni post hoc and independent t-tests using SPSS22 software at a significance level of P < 0.05.
ResultsThe results showed that before the start of the research project, there was no difference between the studied groups between the absolute and relative power of theta and, alpha waves and the theta to the recorded alpha ratio (P>0.05). Subsequent six weeks of regular and time-limited exercise, a significant increase was observed in the absolute and relative power index of theta, and alpha waves, and the ratio of theta to alpha waves(P<0.05), but no intra-group and inter-group differences were observed in terms of the aforementioned indicators (P>0.05). However, the increase in theta wave and the alpha to theta ratio in the time-limited training group were significantly more than from the normal training group.
ConclusionIt could be concluded that time-limited chess-based training may cause positive changes in the cerebral cortex by modulating theta wave activity. Therefore, time-limited chess training can be an effective intervention to improve the brain waves and electrical activity of the cerebral cortex and potentially improve the brain performance of chess players.
Keywords: chess, Chess-Based, Training under Time Pressure, Electroencephalography, Theta -
سابقه و هدف
اختلال میل جنسی را می توان کاهش احساس ها، فکرها و خیال پردازی های شهوانی تعریف کرد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه ی اثربخشی درمان تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم بر اختلال میل جنسی در مردان و زنان است.
مواد و روش هاروش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر عبارت بودند از: مردان و زنانی که از مشکل کاهش میل جنسی رنج می بردند و به همین منظور به مراکز درمانی در شهر تبریز مراجعه کرده بودند و تشخیص اختلال کاهش میل جنسی برای آن ها داده شد. نمونه ی پژوهش شامل 40 نفر از مردان و زنانی بود که مشکل کاهش میل جنسی داشتند که به صورت هدفمند انتخاب شدند و به دو گروه، شامل20 نفر در گروه آزمایشی (tDCS) و20 نفر در گروه کنترل به صورت تصادفی ساده تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون هالبرت قبل و بعد از مداخلات استفاده شد. از تحلیل کوواریانس دومتغیری برای بررسی آماری در نرم افزار SPSS نسخه ی 26 استفاده شد.
یافته هامیانگین دو گروه tDCS و کنترل نشان داد که متغیر مستقل بر متغیر وابسته به طور معنی داری موثر بود (0.001=P).
نتیجه گیرینتایج به دست آمده نشان داد که روش درمانی tDCS در کاهش اختلال میل جنسی مردان وزنان دارای اختلال میل جنسی اثربخش بود و اثربخشی آن بین مردان و زنان متفاوت بود. این تفاوت بیانگر این است که زنان نتیجه ی بهتری در مقایسه با مردان از درمان گرفته اند.
کلید واژگان: اختلال کاهش میل جنسی, درمان مبتنی بر tDCS, اختلالات جنسی, اختلال میل جنسی مردان, اختلال میل جنسی زنانBackground and ObjectiveSexual desire disorder can be defined as a decrease in sexual feelings, thoughts, and fantasies. This research aimed to compare the effectiveness of Transcranial Direct Current Stimulation treatment on sexual desire disorder in men and women.
Materials and MethodsThe statistical population of the present study consisted of all individuals who suffered from the problem of decreased sexual desire, and for this purpose, were referred to medical centers in Tabriz, Iran, and were diagnosed with the disorder of decreased sexual desire. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design. The research sample included 40 men and women who suffered from decreased sexual desire and were purposefully selected and were randomly assigned into two groups, including 20 people in the first test group (tDCS) and 20 people in the control group. Halbert's test was used to collect data before and after the intervention. Two-variable covariance analysis and SPSS software (version 26) were used to test the research hypotheses.
ResultsThe average of the tDCS group and control groups showed that the independent variable was significantly effective on the dependent variable (P=0.0001).
ConclusionThe obtained results showed that the tDCS treatment method reduces the sexual desire disorder of overweight men. It had an effective libido disorder and its effectiveness was different between men and women. This difference indicates that Women have a better result than men from treatment.
Keywords: Libido Reduction Disorder, Men Desire Disorder, Sexual Disorders, tDCS-based Treatment, Women Desire Disorder -
زمینه و هدف
طرحواره درمانی یکی از درمان های موج سوم است که کاربرد گسترده ای در درمان اختلالات اضطرابی دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه و ادراک بیماری در بیماران با اختلال اضطراب فراگیر شهر تبریز در سال 1401 انجام شد.
روش کارپژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود که با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه بیمارانی بود که در سال 1401 با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر به کلینیک های روان پزشکی شهر تبریز مراجعه کرده بودند. از بین آنها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (15 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه و ادراک بیماری را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند و درمان مبتنی بر طرحواره درمانی طی یک دوره 12 جلسهای (هفته ای یک جلسه) روی گروه آزمایش اجرا شد. همچنین پس آزمون، دو هفته بعد از اتمام مداخله اعمال شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کواریانس چند متغیری) در نرمافزارSPSS-23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.
یافته هانتایج نشان داد میانگین نمرات متغیرهای پژوهش در حوزه های بریدگی و طرد به ترتیب در پیش آزمون و پس آزمون، 43/14 و 36/40 ، خودگردانی 35/01 و 31/01 محدودیت 39/32 و 32/12، دیگرجهت مندی 37/53 و 29/73، گوش بزنگی 47/93 و 39/86 و در ادراک بیماری 54/93 و 47/86 بود. براساس یافته ها، طرحواره درمانی بر کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، موثر بوده است (0/01>p).
نتیجه گیرینتایج نشان داد که طرحواره درمانی باعث کاهش طرحواره های ناسازگار اولیه و ادراک بیماری در بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر می شود. لذا، پیشنهاد می شود در مراکز روانپزشکی و روانشناسی از این روش برای درمان بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر استفاده شود.
کلید واژگان: طرحواره درمانی, طرحواره های ناسازگار, ادراک بیماری, اضطراب فراگیرIntroductionThe present study was conducted with the aim of determining the effectiveness of schema therapy on primary maladaptive schemas and disease perception in people with generalized anxiety disorder in Tabriz city in 2022.
MethodThe current research was a semi-experimental type that was conducted using a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of this research included all patients suffering from generalized anxiety who referred to psychiatric clinics and after diagnosis by a psychiatrist, 30 of them were randomly selected from among the statistical population and divided into two experimental groups and Controls (15 people for each group) were replaced. Patients with generalized anxiety disorder completed questionnaires of primary maladaptive schemas and disease perception as pre-test and post-test, and treatment based on schema therapy was performed on the subjects during a period of 12 sessions (one session per week). The collected data were analyzed using descriptive statistics methods including mean and standard deviation and inferential statistics including multivariate covariance analysis in SPSS software.
ResultsBased on the findings, schema therapy has been effective in reducing primary maladaptive schemas and disease perception in patients with generalized anxiety disorder (p<0.01).
ConclusionBased on the findings of this research, it can be concluded that schema therapy as an effective intervention can be used for patients with generalized anxiety disorder along with drug therapy.
Keywords: schema therapy, maladaptive schemas, illness perception, generalized anxiety -
مقدمه
رشد تاب آوری به واسطه حل مسیله، راهبردهای مقابله ای و خلق وخو انجام میشود و درخصوص تعیین نقش روابط علی ساختاری مهارتهای حل مسیله، راهبردهای مقابله ای و خلق وخو با تابآوری با میانجیگری آشفتگی روانشناختی مطالعهای در بین پرستاران صورت نگرفته است. این پژوهش با هدف تعیین روابط علی ساختاری مهارتهای حل مسیله، راهبردهای مقابله ای و خلق وخو با تابآوری با میانجیگری آشفتگی روانشناختی در پرستاران انجام شد.
روش کاراین پژوهش توصیفی - همبستگی (معادلات ساختاری) بود و جامعه آماری آن دربرگیرنده کلیه پرستاران شهر تبریز در سال 1400-1399 بود که تعداد 500 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامههای حل مسیله هپنر و کراسکوف (PSQ)، راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (CSQ)، خلق و خو باس و پلامین (EAS)، تاب آوری کانر - دیویدسون (CD-RISC) و آشفتگی روانشناختی کسلر و همکاران (PDQ) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS.23 و Smart Pls3 تحلیل شدند.
یافته ها:
بین مهارتهای حل مسیله (001/0=p، 174/0β=) و راهبردهای مقابله ای (002/0=p، 188/0β=) با تاب آوری رابطه علی مستقیم وجود داشت؛ درحالی که بین خلق وخو با تاب آوری رابطه علی مستقیم وجود نداشت (459/0=p). همچنین، بین راهبردهای مقابله ای (001/0=p، 143/0β=) و خلق وخو (002/0=p، 259/0β=) با تاب آوری با میانجیگری آشفتگی روانشناختی رابطه علی غیرمستقیم وجود داشت؛ اما بین مهارتهای حل مسیله (947/0=p، 003/-0β=) با تاب آوری با میانجیگری آشفتگی روانشناختی رابطه علی غیرمستقیم وجود نداشت.
نتیجه گیری:
با توجه به اینکه رابطه راهبردهای مقابله ای و خلق وخو با تاب آوری را آشفتگی روانشناختی میانجیگری میکند؛ به نظر میرسد نتایج این پژوهش در طراحی مداخلاتی با هدف ارتقای تابآوری پرستاران با درنظرگرفتن نقش متغیرهای مورد بحث کمککننده باشد.
کلید واژگان: حل مسئله, راهبرد مقابله, خلق وخو, تابآوری, آشفتگی روانیIntroductionThe development of resilience is done through problem-solving, coping strategies, and mood, and regarding determining the role of structural causal relationships of problem-solving skills, coping strategies and temperament with resilience with the mediation of psychological disturbance, no study has been done between nurses. This research was conducted to determine the structural causal relationships of problem-solving skills, coping strategies, and temperament with resilience through the mediation of psychological disturbance in nurses.
MethodsThis was descriptive-correlational research (structural equations) and the statistical population included all the nurses in Tabriz city in 2020-2021 and 500 people were selected by stratified random sampling. Information was collected using Heppner & krauskopf problem-solving questionnaires (PSQ), Lazarus & Folkman coping strategies (CSQ), Buss & Plomin temperament (EAS), Connor-Davidson resilience (CD-RISC) and psychological disturbance Kessler et al. (PDQ). Data were analyzed using the structural equation analysis method in SPSS.23 and Smart Pls3 software.
ResultsThere was a direct causal relationship between problem-solving skills (β=0.174, p=0.001) and coping strategies (β=0.188, p=0.002) with resilience; while there was no direct causal relationship between temperament and resilience (p=0.459). Also, there was an indirect causal relationship between coping strategies (β=0.143, p=0.001) and temperament (β=0.259, p=0.002) with resilience mediated by psychological disturbance; but there was no indirect causal relationship between problem-solving skills (β= -0.003, p=0.947) and resilience with the mediation of psychological disturbance.
ConclusionConsidering that the relationship between coping strategies and mood with resilience is mediated by psychological disturbance; it seems that the results of this research help design interventions aimed at improving the resilience of nurses by considering the role of the discussed variables.
Keywords: Problem-Solving, Coping Strategy, Mood, Resilience, Psychological Disturbance -
در نظام تربیتی اسلام، سقوط و انحطاط یا کمال و تعالی انسان با رفتار ارتباطی بین شخصی او هم بستگی مستقیم دارد. تنظیم این نوع از رفتارها و شناسایی عوامل آن مورد اهتمام اندیشمندان بوده است. روان شناسان جنبه های زیستی، رویدادهای بیرونی، یادگیری و نگرش ها را از عوامل موثر بر رفتار ارتباطی بین شخصی انسان می دانند. آموزه های دینی نیز بر تبیین و تنظیم رفتار انسان تاکید می کنند. در پژوهش حاضر انگاره های ذهنی به عنوان عامل زیربنایی در تنظیم رفتار ارتباطی انسان بر پایه آموزه های دینی جست وجو شده و به روش توصیفی _ تحلیلی، نحوه شکل گیری خودبنده انگاری به عنوان عاملی زیربنایی در تنظیم رفتار ارتباطی انسان شده است. متون دینی با ترویج توحید در مالکیت و ربوبیت و توجه دادن به فقر ذاتی انسان، نیازمندی مطلق به خداوند را در او نهادینه می کنند. درک نیازمندی انسان به خداوند، خودبنده انگاری را در ذهن و اندیشه آدمی ایجاد می کند. وجود این انگاره نیز به تحقق نگرش عبودیت در مومن انجامیده و با کمک واسطه نگرش عبودیت، فرد می تواند بر مبادی رفتاری خود اعم از نفس، غرایز و صفات اخلاقی تاثیرگذار باشد.
کلید واژگان: انگاره, خودبنده انگاری, فرایند شکل گیری انگاره, مبادی رفتارMishkat, Volume:42 Issue: 159, 2023, PP 4 -28In the Islamic educational system, human degeneration or perfection has a direct correlation with interpersonal communication behavior. Thinkers have always been concerned about regulating these behaviors and identifying their factors. Psychologists consider biological aspects, external events, as well as learning and attitudes as effective factors on human interpersonal communication behavior. Religious teachings also emphasize the explanation and regulation of human behavior. In this research, mental images are searched as the underlying factor in regulating human communication behavior based on religious teachings. This article examines the formation of Self-servitude as an underlying factor in human communication behavior using a descriptive analytical method. By promoting monotheism in ownership and lordship and paying attention to the human's inherent poverty, religious texts institutionalize his absolute need for God. Self-servitude in human's thought comes from the understanding of man's need for God. This presupposition has led to the realization of the attitude of worship in the believer. With the help of the intermediary of attitude, a person's servitude can affect his behavioral principles, including ego, instincts and moral traits.
Keywords: Presupposition, self-servitude, presupposition formation process, behavior principles -
ازآنجا که قوامیت مردان بر همسران در آیه 34 سوره نساء از شوون زناشویی و در قلمرو اغراض نوعی و عقلایی عقد ازدواج تعریف می شود، و از سوی دیگر قوامیت به معنای مدیریت و سرپرستی، ناظر به دو بعد تکلیف و حق است، برآیند این دو آن است که قوامیت و مدیریت مردان بر همسران مشروط به شرایطی همچون رشد عقلی، توان تدبیر، پرداخت مهر و عمل به وظایف زناشویی است. ازاین رو قوامیت به مثابه شانی از شوون مردان نمی تواند حق اطاعت مطلق برای ایشان ثابت کند و زمینه توسعه حقوق بر اساس امیال و هوس ها باشد. پژوهش حاضر در صدد تحلیل دیدگاه های قوامیت مردان بر همسران از منظر مفسران و فقها با روش توصیفی- تحلیلی است. ره آورد پژوهش این است که یکی از ابعاد قوامیت شوهر، اصلاح رفتار ظالمانه همسری است که از حقوق زوجیت بهره مند است، ولی از ادای حقوق شوهر سرپیچی کرده و حالت تمرد و عصیانگری به خود گرفته است. شوهر با توجه به حق قوامیت و رعایت راه های سه گانه تادیبی به شکل درست آن، علاوه بر حفظ آبروی همسر در درون منزل، او را از گزند طلاق دور می دارد. اما علم آموزی و دیگر فعالیت های فردی و اجتماعی زن، در صورت عدم تنافی با حقوق و قلمرو ثابت قوامیت شوهر، به خودی خود تحت حق اطاعت شوهر قرار نمی گیرد.
کلید واژگان: تکلیف, حق, قوامیت, شوهر, همسرSince the authority (qawwāmiyat) of men over their wives is defined in verse 34 of Sūrat al-Nisā as among the marital aspects and in the realm of typical and rational purposes of a marriage contract, and on the other hand, authority in the sense of management and guardianship refers to the two dimensions of duty and right, the resultant of these two is that the authority and management of men over their wives is subject to conditions such as intellectual maturity, resourcefulness, payment of dowry and fulfillment of marital duties. Therefore, authority as an aspect of men's status cannot prove the right of absolute obedience for them and be the basis for development of rights based on desires and whims. The present study is intended to analyze the viewpoints concerning the authority of men over their wives from the point of view of interpreters and jurists with a descriptive-analytical method. The achievement of this research is that one of the dimensions of the husband's authority is to correct the oppressive behavior of the wife who enjoys the rights of marriage, but has refused to fulfill the husband's rights and has become disobedient and rebellious. Given his right of authority and observing the three modes of punishment in a correct way, the husband keeps her wife away from the harm and injury of divorce while maintaining her respectability inside the home. However, a woman's academic and other personal and social activities, if they do not conflict with the rights and fixed territory of her husband’s authority, do not per se fall under the husband's right of obedience.
Keywords: Duty, Right, Authority (Qawwāmiyat), Husband, Wife -
اعضای هییت علمی، در تحقق اهداف و آرمان های آموزش عالی و سلامت جامعه تاثیرگذارترین نقش را بر عهده دارند. در دوره معاصر، ایفای نقش فرهنگی و تربیتی استادان در مورد دانشجویان، در سرنوشت سازترین ماموریت آموزش عالی، به اندازه اهمیت و ضرورت مورد توجه قرار نگرفته است، و غفلت از آن خسارت ها و عواقب ناگوار و جبران ناپذیری بدنبال داشته است. در این مطالعه، ضمن تبیین ضرورت و اهمیت، نسبت به شناسایی نقش های فرهنگی برجسته استادان نسبت به دانشجویان (با تاکید بر آموزش عالی سلامت)، اهتمام و راهکارهای نافذ بررسی و پیشنهاد شده است. مطالعه با تلفیقی از روش توصیفی - تحلیلی و بحث متمرکز گروهی انجام شد. از دیدگاه های منتخبی از استادان صاحبنظر و داده های حاصل از مقالات علمی معتبر بومی و موضوعات مرتبط در اسناد بالادستی استفاده شده است. یافته های مطالعه در پنج حوزه کلان و چهل موضوع تنظیم شد. "اهداف و آرمانهای فرهنگی"؛ "رسالت عمومی استادان برای تربیت فرهنگی عموم دانشجویان" و "رسالت اختصاصی استادان آموزش عالی سلامت"؛ " شیوه های معتبر" و "الزامات" تربیت فرهنگی دانشجویان" در ذیل هشت موضوع برگزیده در هر محور به ترتیب اولویت شناسایی و توصیه شد. استادان نقش محوری را در تربیت فرهنگی و ارزشی دانشجویان برعهده دارند. شایسته است این مسیولیت، بصورت عینی و شیوه های علمی مناسب طراحی و تحقق آن در نظام آموزشی رصد و تعالی آن تدبیر گردد
کلید واژگان: آموزش عالی, استاد, دانشجو, سلامت, فرهنگ و سواد سلامت, فرهنگیAcademic faculty members play the most influential role in realizing the goals and ideals of higher education and community health. In the contemporary period, the cultural and educational role of professors, in the most crucial mission of higher education, has not received the required and necessary attention, and neglecting it has resulted in irreparable damages and adverse consequences. This study attempted to identify the prominent cultural roles of professors in relation to students (with an emphasis on higher health education), while explaining the necessity and importance, and effective solutions were examined and proposed. The present study was conducted using a descriptive-analytical method and a focus group discussion. Selected views of expert professors and data from authentic local scientific articles and related topics in upstream documents were utilized. The findings of the study were classified into five main themes and forty categories. “Cultural goals and ideals”; “general mission of professors for the cultural education of all students” and “special mission of professors of higher health education”; “authentic methods”; and “requirements for cultural education of students” were identified and recommended under the eight selected topics in each axis in order of priority. University Professors play a central role in the cultural and ideological education of students. It is appropriate to develop this responsibility in an objective manner and with suitable scientific methods and observe its excellence and realization in the education system.
Keywords: Higher education, Professor, Student, Health, Health literacy, culture, Cultural -
اختلال میل جنسی را می توان کاهش احساسات، افکار و خیال پردازی های شهوانی تعریف کرد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی بر اختلال میل جنسی در مردان بود. روش پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری پژوهش عبارت بودند از مردانی که از مشکل کاهش میل جنسی رنج می بردند و به این منظور به مراکز درمانی شهر تبریز مراجعه و تشخیص اختلال کاهش میل جنسی را دریافت کردند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از مردانی که دارای مشکل کاهش میل جنسی بودند، به صورت هدف مند انتخاب و در سه گروه، شامل گروه آزمایش یک (تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز)، گروه آزمایش دو (درمان شناختی رفتاری) وگروه کنترل به صورت تصادفی ساده جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون هالبرت استفاده شد. از تحلیل کوواریانس تک متغیری برای بررسی آماری با استفاده از نرم افزار SPSS-26 اقدام شد. میانگین دو گروه تحریک مستقیم فراجمجمه ای مغز و درمان شناختی رفتاری نشان داد که درمان های تحریک فراجمجمه ای با جریان مستقیم و رفتار درمانی شناختی به طور معناداری بر کاهش اختلال میل جنسی در مردان موثر بودند. همچنین یافته ها نشان داد که روش درمان شناختی رفتاری در مقایسه با روش درمانی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز دارای تاثیر بیشتری است. همین طور هر دو روش درمانی در کاهش اختلال میل جنسی مردان اثربخش هستند.
کلید واژگان: اختلال کاهش میل جنسی, درمان مبتنی بر درمان های شناختی- رفتاری, درمان مبتنی بر درمان تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیمJournal of Psychology, Volume:27 Issue: 3, 2023, PP 313 -322Sexual desire disorder can be defined as a decrease in sensual feelings, thoughts and fantasies. The purpose of this research is to compare the effectiveness of Transcranial Direct Current Stimulation and cognitive behavioral therapy on libido disorder in men. The research method was semi-experimental with a pre-test and post-test design. The statistical population of the present study consisted of all men who suffered from the problem of decreased libido and for this purpose, they referred to medical centers in Tabriz city and received the diagnosis of decreased libido disorder. The research sample included 30 men who had the problem of decreased sexual desire and were randomly selected in three groups including the first experimental group (tDCS), the second experimental group (CBT) and the control group. Halbert's test was used to collect data. Single-variable covariance analysis was used for statistical analysis using SPSS-26 software. The results of the analysis showed that both treatment methods are effective in the dependent variable (decrease of sexual desire disorder).
Keywords: Libido reduction disorder, CBT-based treatment, tDCS-based treatment -
سابقه و هدف
امروزه، اختلال در کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به اوتیسم موضوع بحث برانگیزی است؛ لذا این پژوهش با هدف اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمه ای و توان بخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی کودکان مبتلا به طیف اوتیسم انجام شد.
مواد و روش هاپژوهش نیمه تجربی و مطابق با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 10 تا 12 سالی بود که دارای اختلال طیف اوتیسم بودند و به مراکز و کلینیک های درمانی شهرستان های شاهین دژ و بوکان در سال 1400-1401 مراجعه کرده بودند. 30 کودک مبتلا به اوتیسم به صورت هدفمند انتخاب و به دو گروه (15 نفر گروه تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای و 15 نفر گروه توان بخشی شناختی) به صورت تصادفی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه اول، تحت تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای آندی (قطب مثبت) به مدت 10 دقیقه روی سر و آزمودنی های گروه دوم به مدت 12 جلسه ی 40 دقیقه ای تحت آموزش توان بخشی شناختی رایانه ای قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تشخیص اوتیسم گیلیام، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین، آزمون استروپ، خرده آزمون حافظه عددی آزمون وکسلر، آزمون آندره-ری و آزمون عملکرد پیوسته بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوورایانس چند متغیری در نرم افزار SPSS نسخه ی 26 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای در مقایسه با روش توان بخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی، بازداری پاسخ، حافظه ی کاری و توجه پایدار) اثربخشی بیشتری دارد (0/05 ≥P).
نتیجه گیریدو روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای و توان بخشی شناختی، مکمل های سودمندی برای بهبود و تقویت کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به طیف اوتیسم هستند.
کلید واژگان: تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای, توانبخشی شناختی, کارکردهای اجرایی, اختلالات طیف اوتیسمBackground and ObjectivesNowadays, disorder in the executive functions of children with autism is a controversial issue. Therefore, the present research aimed to examine the effectiveness of transcranial direct current stimulation (tDCS) and cognitive rehabilitation on the executive functions of children with autism.
Materials and MethodsThis semi-experimental research had a pre-test-post-test design. The statistical population of the study included all children aged 10-12 with autism disorder who referred to treatment centers and clinics in Shahin Dezh and Bukan cities, Iran, 2021-2022. A total of 30 children with autism were purposefully selected and randomly assigned into two groups (15 in the tDCS and 15 in the cognitive rehabilitation). The participants in the tDCS group underwent anodic tDCS on the head for 10 min, and participants in the cognitive rehabilitation group underwent 12 sessions of 40 min long computerized cognitive rehabilitation training. Research tools included Gilliam's Autism Diagnostic Scale, Wisconsin Card Sorting Test, Stroop Test, Numerical Memory Subtest of Wechsler Test, Andre-Ray Test, and Continuous Performance Test. Multivariate covariance analysis was performed to analyze the collected data using SPSS software (version 26).
ResultsThe results showed that the tDCS method was more effective on executive functions (cognitive flexibility, response inhibition, working memory and sustained attention) compared to the cognitive rehabilitation method (P≥0.01).
ConclusionBased on the findings of the present research, both methods of tDCS and cognitive rehabilitation are helpful supplements for improving and strengthening executive functions in children with autism.
Keywords: Transcranial direct current stimulation, cognitive rehabilitation, executive functions, autism spectrum disorders -
شناخت روایت صحیح از مجعول همواره دغدغه حدیث شناسان بوده است. یکی از راه های کشف روایات مجعول، تحلیل و بررسی انگیزه های جعل در راویان است. دغدغه اصلی این نوشتار، بیان آراء سید علی سیستانی در روش شناسی کشف روایات مجعول و تبیین قواعد آن بر اساس انگیزه های جعل است. اگرچه انگیزه های جعل در مقالات و کتب متعددی به صورت پراکنده اشاره شده اما کشف قواعد بر اساس فهرستی کامل از انگیزه های جعل تاکنون مورد تاکید قرار نگرفته است. سید علی سیستانی همچون یکی از فقیهان آشنا به مباحث علم حدیث و خصوصا حوزه اختلاف احادیث با ارایه فهرستی از انگیزه های جعل، مسیر را برای شناخت روایات مجعول به هدف حل اختلاف احادیث گشوده است. این پژوهش، ضمن بیان مبانی وی، با استناد به شواهدی از اندیشمندان علم حدیث و مثال هایی از روایات، به بررسی و توسعه عوامل و انگیزه های مورد اشاره وی و بیان قواعدی برای کشف روایات مجعول بر اساس انگیزه های جعل پرداخته است.
کلید واژگان: روش شناسی, وضع حدیث, اختلاف حدیث, روایات مجعول, سید علی سیستانیRecognizing the correct narration for forged one has always been the concern of Hadith scholars. One of the ways to discover forged narrations is to analyze and investigate the motivations of the narrators for forgery. The main concern of this article is to express the opinions of Seyyed Ali Sistani in the methodology of discovering fake narrations and explaining its rules based on the motives of forgery. Although the motives of forgery have been mentioned sporadically in numerous articles and books, the discovery of rules based on a complete list of the motives of forgery has not been emphasized so far. Seyyed Ali Sistani, as one of the jurists familiar with the topics of Hadith science and especially the field of Hadith disputes, has opened the way for the recognition of forged traditions for the purpose of resolving Hadith disputes by presenting a list of reasons for falsification. This research, in addition to explaining his foundations, by citing evidences from Hadith scholars and examples of Hadiths, investigates and develops the factors and motivations mentioned by him and states rules for discovering fake traditions based on the motivations of forgery.
Keywords: methodology, Forgery of Hadith, Differences in Hadith, Fake Narrations, Forged Hadith, Seyyed Ali Sistani -
حدیث و سنت با آسیب های فراوانی مواجه شده است که یکی از مهمترین آن ها پدیده اختلاف و تعارض روایات است. یکی از اسباب مغفول اختلاف احادیث که کمتر بدان پرداخته شده است، رویکرد اهل بیت (ع) در اختلاف افکنی میان شیعیان است. صدور جواب های گوناگون از ایمه اطهار (ع) به سوالات یکسان شیعیان و حکمت اتخاذ چنین رویکردی توسط اهل بیت (ع) در دفع شبهات اعتقادی، موثر است و ما را با شیون معصوم در استفاده از ویژگی های کلام و سخن آشنا می سازد. صدور جواب های گوناگون از ایمه اطهار (ع) در روایات متعددی اشاره شده و باور و پذیرش آن برای اصحاب ایمه سخت و دشوار جلوه کرده است. در این نوشتار به برخی از کاربست های این رویکرد در فقه و احکام شرعی اشاره و به مبانی و نوآوری های میرزا مهدی اصفهانی و آیت الله سیدعلی سیستانی توجه می شود. این دو فقیه حدیث شناس ضمن تبیین حکمت های متعدد این پدیده، آن را دارای ماهیتی متفاوت از تقیه (موافقت با عامه) دانسته و با نقد و تحلیل کلام دیگر اندیشمندان به شواهد روایی و مصادیق آن پرداخته اند.
کلید واژگان: اسباب اختلاف حدیث, اختلاف افکنی میان شیعیان, تعارض ادله, تقیه, آیت الله سیستانی, میرزا مهدی اصفهانی, جواب های مختلف امامانHadith and Sunnah have been affected by much damage. One of the most important of them is the difference and conflict between narrations. The approach of Ahl al-Bayt (the household of the prophet) (AS) in creating conflict between the Shiites is one of the neglected and less discussed causes of the conflict between the hadiths. The Pure Imams' different answers to the same questions and adopting such an approach by them is effective in removing theological doubts. Also, it acquaints us with the Infallible status in using figures of speech. Differently answering of the Pure Imams have been referred to in several narrations and their companions have considered it difficult to believe or accept. This paper aims to mention some usages of this approach in jurisprudence and revealed rules. Also, it considers the fundamentals and innovations of Mīrzā Mahdī Iṣfihānī and Ayatollah Sayyid Alī Sīstānī. These two traditionist jurists have explained several reasons for this issue and considered its nature different from Taqīya (the conformity with the Sunnites). Also, by criticizing and analyzing other scholars' views, they have discussed its narrative evidence and examples.
Keywords: The cause of the conflict between narrations, Creating conflict between Shiites, Conflict of the evidence, Taqīya, Ayatollah Sīstānī, Mīrzā Mahdī Iṣfihānī, Different answers of the Imams -
بسیاری از اعضای خانواده خصوصا مادران از اثرات منفی داشتن یک کودک با نیازهای ویژه خصوصا کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری رنج می برند. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی حس انسجام زنان دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری بر اساس حمایت اجتماعی و خودکارآمدی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر تبریز در سال 1400 بود که از بین آنها با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 300 نفر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های حس انسجام، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی را تکمیل نمودند. اطلاعات به دست آمده با روش آماری ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه با کمک نرم افزار 17-SPSS تجزیه تحلیل گردید. یافته ها نشان داد خودکارآمدی (001/0p= ، 177/0 β=) و حمایت اجتماعی (001/0p= ، 289/0 β=) به طور همزمان 15 درصد از تغییرات «حس انسجام» مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری را تبیین میکنند. با استفاده از نتایج میتوان پیشنهاد نمود با برگزاری کارگاه ها و کلاس های آموزشی در تشریح نقش حمایت اجتماعی و تقویت خودکارآمدی در جهت تقویت حس انسجام مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری اقدام نمود.
کلید واژگان: حس انسجام, حمایت اجتماعی, خودکارآمدی, ناتوانی یادگیریMany family members, especially mothers, suffer from the negative effects of having a child with special needs, especially a child with a learning disability. The aim of this study was to predict the sense of cohesion of women with children with learning disabilities based on social support and self-efficacy. The research method was descriptive-correlational. The statistical population of the present study included all mothers with children with learning disabilities who referred to medical centers in Tabriz in 1400, of which 300 people were selected by purposive sampling as a sample and questionnaires of sense of cohesion, social support. And completed self-efficacy. The obtained data were analyzed by correlation coefficient and multiple regression statistical methods using SPSS-17 software. The results showed that self-efficacy (p = 0.001, β = 0.177) and social support (p = 0.001, β = 0.289) simultaneously accounted for 15% of the changes in the "sense of cohesion" of mothers with children with disabilities. Explain learning. Using the results, it can be suggested that by holding workshops and educational classes to explain the role of social support and strengthen self-efficacy to strengthen the sense of cohesion of mothers with children with learning disabilities.
Keywords: Sense of cohesion, social support, Self-efficacy, learning disability -
مقدمه و اهداف:
اختلال یادگیری خاص بر مبنای آخرین نسخه تشخیصی آماری اختلالات روانی، اختلال عصبی رشدی با منشا زیستی است که موجب نابهنجاری هایی در سطح شناختی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر تکانشگری و پرخاشگری دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص بود.
مواد و روش هاروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم ابتدایی با اختلال یادگیری خاص از نوع خواندن در شهرستان تبریز بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 36 دانش آموز دختر و پسر دوره دوم ابتدایی با اختلال یادگیری از نوع خواندن بودند. برای انتخاب نمونه، ابتدا از ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر تبریز به صورت خوشه ای 3 مدرسه ابتدایی دوره دوم دختر و 3 مدرسه دوره دوم پسر انتخاب شدند. با مراجعه به پرونده دانش آموزان از میان افرادی که سابقه تشخیص اختلال یادگیری از نوع خواندن داشتند و والدین آن ها فرم رضایت نامه آگاهانه را تکمیل کردند، 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در نهایت، 36 نفر با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 18 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون هوش ریون، چک لیست بررسی نشانگان نارساخوانی (فرم معلم)، پرسش نامه پرخاشگری باس و پری و مقیاس تکانشوری بارات استفاده شد. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نسخه 22 نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هایافته ها نشان داد تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر پرخاشگری و تکانشگری کودکان در گروه آزمایش معنادار بود (0/001>P).
نتیجه گیریبراساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر کاهش تکانشگری و پرخاشگری در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری موثر است.
کلید واژگان: پرخاشگری, تکانشگری, اختلال یادگیری خاص, تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ایBackground and AimsSpecific learning disabilities Based on the latest statistical diagnostic version of mental disorders, neurodevelopmental disorder of biological origin is considered, which causes abnormalities at the cognitive level. Therefore, the aim of this study was to investigate the effectiveness of Transcranial Direct Current Stimulation on students’ impulsivity and aggression with a particular learning disorder.
MethodsThe present research method was a quasi-experimental pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of all male and female students in the second grade of elementary school with special learning disabilities was the type of reading in Tabriz. The study sample included 36 male and female students in the second year of elementary school with a learning disability. To select the sample, first from the 3rd district of Tabriz education, three primary schools for girls in the second year and three schools for boys in the second year were selected as a cluster. And their parents completed the consent form. Fourty five people were selected for targeted sampling and 36 of them were selected as the final sample by considering the entry and exit criteria as the final sample and randomly tested in two experimental groups. Particepents (18 in each group) were in test group and control group. Raven’s intelligence test, checklist of teacher dysfunction checklists (teacher form), Buss and Perry’s aggression questionnaire, and Barratt’s developmental scale were used to collect data. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance with SPSSsoftware 22 and the significance level was considered to be 0.05.
ResultsThe results showed that Transcranial Direct-Current Stimulation on aggression and impulsivity of children in both experimental and control groups was significant (P<0.001).
ConclusionAccording to the results of this study, it can be concluded that Transcranial Direct Current Stimulation is effective in reducing impulsivity and aggression in children with learning disabilities.
Keywords: Aggression, Impulsivity, Specific Learning Disabilities, Transcranial direct current stimulation -
تصویرپردازی ازجمله فنون ابداع و انتقال معناست و یکی از قوی ترین قالب های ساخت این تصاویر در قرآن، تشبیه است. با وجود اینکه برداشت معنایی از تشبیهات قرآنی سخت تر از خطاب های مطابقی ساده است، مشاهده می شود در قرآن از این قالب به وفور استفاده شده است. برای پاسخ به چرایی این امر، یعنی هدف خداوند از تصویرپردازی این تشبیهات، باید هدف نهایی نزول قرآن را در نظر گرفت؛ یعنی انسان سازی در همه ساحات وجود آن. با توجه به اینکه فهم این اهداف مبتنی بر فهم دقیق تشبیه به کار رفته و ارکان آن، در این پژوهش ابتدا تشبیهات به طور دقیق، تحلیل سپس اهداف آن استنباط می شوند. بر این اساس، مقاله حاضر، تحقیقی بنیادی نظری و اکتشافی خواهد بود و روش تحقیق نیز توصیفی تحلیلی است. در بیان ضرورت چنین پژوهشی، علاوه بر اینکه عدم درک معانی و اهداف این آیات، مخل رسیدن به هدف هدایت گری قرآن است، باید در نظر داشت تاکنون با چنین نگرشی، تصویرپردازی تشبیهات قرآن تحلیل نشده است. از بین ساحات سه گانه انسان، تشبیهات قرآنی، کنش های انسانی را به صورت مستقیم هدف قرار نداده است، بلکه بینش ها و گرایش ها (باورها، خلقیات و احساسات) را مدنظر قرار داده است؛ بنابراین، اهداف خداوند از این تصویرپردازی ها در ایجاد، اصلاح و تکمیل این دو ساحت برشمرده می شود.
کلید واژگان: تصویرپردازی, تشبیه, قرآن, ساحت های سه گانه انسان, بینش های انسان, گرایش های انسانImagery is one of the techniques of inventing and conveying meaning, and simile is one of the strongest forms of creating these images in the Qur'an. Although it is more difficult to understand the meaning of Qur'anic similes than simple addresses, it can be seen that this format is used abundantly in the Qur'an. To answer the reason for this, that is, God's purpose in portraying these similes, one must consider the final purpose of the revelation of the Qur'an; It means humanization in all areas of its existence. Since the understanding of these goals is based on the precise understanding of the simile used and its elements, in this research the similes are first analyzed exactly and then their goals are deduced; Based on this, this article will be a fundamental, theoretical, and exploratory research, and the research method is descriptive-analytical. In expressing the necessity of such this research, in addition to the fact that the lack of understanding of the meanings and purposes of these verses hinders the achievement of the guidance goal of the Qur'an, it should be kept in mind that the imagery of the Qur'an's similes has not been analyzed with such an attitude. Among the three areas of human beings, Quranic similes do not target human actions directly, but consider insights and tendencies (beliefs, moods, and emotions); Therefore, God's goals from these images can be listed in the creation, modification, and completion of these two areas.
Keywords: Imagery, Simile, Qur'an, human's three spheres, human's insights, human's tendencies -
هدف این پژوهش ارایه و اعتبار سنجی الگوی ارتقاء ساختار مدارس متوسطه به روش آمیخته بوده است. این مطالعه به روش آمیخته (طرح اکتشافی) انجام شد. روش تحقیق در بخش کیفی نظریه داده بنیاد و در بخش کمی پیمایشی بود. داده های کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 12 نفر (نمونه هدفمند) از مدیران ،معلمان و استادان حوزه مدیریت آموزشی حاصل شد.. همچنین به منظور جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مطالعه کلیه اسناد و مدارک موجود داخلی و خارجی مرتبط با موضوع پژوهش و از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای اعتباریابی داده ها از معیارهای اعتبارپذیری و اعتمادپذیری استفاده شد. اعتبار مصاحبه با استفاده از معیارهای چهارگانه گابا و لینکلن (1994) و پایایی پرسشنامه با استفاده از آزمون کرونباخ 92 ./تایید گردید. برای تحلیل داده های کیفی به روش کدگذاری باز،کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی و انتخاب و تعیین مقوله پدیده محوری صورت گرفت. برای گرداوری داده های کمی از پرسشنامه محقق ساخته (مبتنی بر یافته های کیفی) بهره گرفته شده است. جامعه آماری در بخش کمی کلیه مدیران مدارس شهر کرج به تعداد1900نفر در سال تحصیلی 1397-98 بودند که با استفاده از جدول انتخاب نمونه مورگان تعداد 320 نفر نمونه از مدیران مدارس به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند.جهت اعتباریابی پرسشنامه محقق ساخته از نظر متخصصان واساتید استفاده شد که اکثر متخصصان، اعتبار آن را تایید کردند و برای تایید قابلیت اعتماد پرسشنامه از روش انجام آزمون پایلوت و محاسبه آلفای کرونباخ با نرم افزار SPSS استفاده گردید؛ بر این اساس، آلفای کرونباخ برابر با 803 /0 محاسبه گردید که نشان از تایید قابلیت اعتماد پرسشنامه محقق ساخته دارد. پرسشنامه محقق ساخته شامل سوالاتی بود که به مفاهیم طبقه بندی شده در بخش کیفی اشاره داشتند. در بررسی تحلیل کیفی الگوی ارتقای ساختار مدارس متوسطه، مولفه های شرایط علی الگوی ارتقای ساختار مدارس متوسطه شامل قابلیتهای فردی و شرایط سازمانی ومولفه های عوامل مداخله گر شامل سه مقوله سیستم سیاسی، روابط قدرت و نظام باورهاو مولفه های شرایط زمینه ای شامل فرهنگ سازمانی وجو سازمانی بود.استراتژی یا راهکارهای ارایه الگوی ارتقای ساختار مدارس متوسطه شامل دو راهبرد برنامه ریزی و تحول و توسعه بود.از پیامدهای الگوی ارایه شده می توان به بهره و به ساختار پویا وتوانا و همچنین سبک رهبری اثربخش و کار آمد اشاره کرد. نتایج این پژوهش نشان داد که ساختار مطلوب در مدارس به اثر بخشی و کیفیت بخشی فرایندهای آموزشی و تسهیل در امور اداری و فرهنگی کمک نموده و مدارس را قادر می سازد تا با تغییرات محیطی و عوامل مداخله گر درون سازمانی منطبق شود. همچنین باعث رفع موانع و مشکلات ناشی از ساختارهای معیوب شده و از این طریق باعث ارتقای کارایی ،اثربخشی و بهره وری در مدارس شوند.
کلید واژگان: ارتقا ساختار, داده بنیاد, مدارس متوسطه, روش آمیختهThe purpose of this research was to present and validate the model of improving the structure of secondary schools using a mixed method. This study was conducted using a mixed method (exploratory design). The research method was in the qualitative part of the foundation's data theory and in the quantitative part of the survey. Qualitative data was obtained through semi-structured interviews with 12 people (purposive sample) from managers, teachers and professors in the field of educational management. With the subject of the research, a semi-structured interview was used. Validity and reliability criteria were used to validate the data. The validity of the interview was confirmed using the four criteria of Gaba and Lincoln (1994) and the reliability of the questionnaire was confirmed using the Cronbach's test. To analyze the qualitative data, open coding, axial coding and selective coding were used to select and determine the category of the central phenomenon. A researcher-made questionnaire (based on qualitative findings) was used to collect quantitative data. In the quantitative part, the statistical population was all principals of schools in Karaj city in the number of 1900 people in the academic year 2017-2018. Using Morgan's sample selection table, a sample of 320 school principals were selected by available sampling method. Professors were used and most experts confirmed its validity, and to verify the reliability of the questionnaire, the method of conducting a pilot test and calculating Cronbach's alpha with SPSS software was used; Based on this, Cronbach's alpha was calculated as 0.803, which shows the reliability of the researcher-made questionnaire. The researcher-made questionnaire included questions that refer to the concepts classified in the qualitative section. In the qualitative analysis of the secondary school structure improvement model, the causal conditions components of the secondary school structure improvement model included individual capabilities and organizational conditions, and the intervening factors included the three categories of political system, power relations, and belief system, and the background condition components included organizational culture and organizational atmosphere. The strategy or strategies of presenting the model for improving the structure of secondary schools included two strategies of planning and transformation and development. Among the consequences of the presented model, we can point out the benefits of a dynamic and capable structure as well as an effective and efficient leadership style. The results of this research showed that the desired structure in schools helps in the effectiveness and quality of educational processes and facilitates administrative and cultural affairs and enables schools to adapt to environmental changes and intervening factors within the organization. It also removes the obstacles and problems caused by defective structures and in this way improves efficiency, effectiveness and productivity in schools.
Keywords: structure improvement, foundation data, secondary schools, mixed method -
مقدمه
مشکلات رفتاری به عنوان مجموعه پیچیده ای از مشکلات هیجانی، شناختی و رفتاری می باشند، که به وسیله فقدان کنترل و عدم پایبندی به اصول اخلاقی و اجتماعی و اختلال در رفتار به شیوه مطلوب جامعه شناخته می شوند. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر تکانشگری و پرخاشگری دانش آموزان با مشکلات رفتاری بود.
روشروش پژوهش حاضر نیمه مداخله ی طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم ابتدایی (کلاس چهارم، پنجم و ششم) با مشکلات رفتاری شهرستان تبریز بودند. نمونه پژوهش نیز شامل 36 دانش آموز دختر و پسر دوره دوم ابتدایی با مشکلات رفتاری بودند. برای انتخاب نمونه، ابتدا از ناحیه 3 آموزش و پرورش شهر تبریز، به صورت خوشه ای سه مدرسه ابتدایی دوره دوم دختر و سه مدرسه دوره دوم پسر انتخاب شدند و پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون توسط معلم تکمیل گردید و از میان دانش آموزانی که نمره بالایی در پرسشنامه مشکلات رفتاری کوای و پترسون کسب کرده بودند، 36 نفر با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه مداخله (18 نفر) و شاهد (18 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از چک لیست تجدید نظرشده مشکلات رفتاری، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992) و مقیاس تکانشوری بارات (1994) استفاده شد.
نتایجدرمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر پرخاشگری و تکانشگری کودکان در گروه مداخله معنادار است (0/001>P)؛ با توجه به مجذور ایتا در هر یک از متغیرهای پرخاشگری (بدنی، کلامی، خشم و خصومت) به ترتیب 0/240، 0/260، 0/196 و 0/221 و تکانشگری (عدم برنامه ریزی، حرکتی و شناختی) به ترتیب 0/270، 0/283 و 0/251 درصد تغییرات با توجه به درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان تبیین می شوند.
نتیجه گیریدرمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان بر کاهش تکانشگری و پرخاشگری در کودکان با مشکلات رفتاری موثر است.
کلید واژگان: درمان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان, تکانشگری, پرخاشگری, مشکلات رفتاریIntroductionBehavioral problems are a complex set of emotional, cognitive and behavioral problems, which are characterized by a lack of control and non-adherence to moral and social principles and behavioral disorders in a desirable way in society. Therefore, the aim of this study was to investigate the effectiveness of cognitive therapy based on emotion regulation on impulsivity and aggression of students with behavioral problems.
MethodThe method of the present study was a semi-interventional pretest-posttest design with a control group. The statistical population was all male and female students in the second grade of elementary school (fourth, fifth, and sixth grade) with behavioral problems in Tabriz. The research sample also included 36 male and female elementary school students with behavioral problems. To select the sample, first from the 3rd education district of Tabriz, three primary schools for girls and three secondary schools for boys were selected in clusters, and the Quay and Peterson Behavioral Problems Questionnaire was completed by the teacher. Among the students who scored high on the Quay and Peterson Behavioral Problems Questionnaire, 36 were selected as the final sample based on the inclusion and exclusion criteria and randomly divided into two experimental groups (18 people) and a control group (18 people) were replaced. To collect data from a revised checklist of behavioral problems, Buss and Perry Aggression Questionnaire (1992) and Barratt Impulsivity Scale (1994) were used.
ResultsCognitive therapy based on the emotional regulation of aggression and impulsivity in children in the intervention group is significant (P <0.001); According to ETA square in each of the variables of aggression (physical, verbal, anger, and hostility) 0.40, 0.260, 0.196 and 0.221, respectively, and impulsivity (lack of planning, motor and cognitive), respectively. 0.270, 0.283, and 0.251% of the changes are explained according to cognitive therapy based on emotion regulation.
ConclusionsCognitive therapy based on emotion regulation is effective in reducing impulsivity and aggression in children with behavioral problems.
Keywords: Cognitive therapy based on emotion regulation, impulsivity, aggression, behavioral problems -
هدف این پژوهش طراحی و اعتبارسنجی مدل الگوی مدیریت مدارس متوسطه و ارتقای ساختار سازمانی در راستای سیاستهای کلی نظام و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در ایران است. این پژوهش از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی و از جهت شیوه اجرا، کیفی کمی است. در بخش کیفی، با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون، ابعاد و مولفه های ارتقای مدارس توسط پانزده نفر از استادان و متخصصان مدیریت آموزشی به شکل هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری شناسایی و انتخاب شد و پژوهشگر با استفاده از روش کیفی به طراحی الگویی جهت مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی آن پرداخت. جامعه تحلیلی شامل دو بخش متون مرتبط با چارچوب ها، سیاست ها و اصول مدیریت و متن سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مصوب آذر ماه 1390 بود. ابزار اندازه گیری در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و نیز سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود. داده های اسنادی به شیوه کیفی با استفاده از شاخصهای توصیفی در فرایند تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. در بخش کمی، جهت اعتبارسنجی، جامعه آماری پژوهش مدیران مدارس متوسطه دولتی شهر کرج بود که با استفاده از جدول مورگان و نامحدود بودن جامعه آماری، تعداد 384 نفر ارزیابی شد. برای تجزیه وتحلیل یافته های پژوهش نیز نرم افزارهای اسمارت پی ال اس 3 و اس پی اس اس 22 مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش بیانگر این است که چارچوبها و سیاستهای طراحی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی را میتوان براساس مدارک و مستندات مرتبط در شش چارچوب و سیاست کلان و سیزده خرده چارچوب، سیاست و زیرمولفه های آن تدوین کرد. از مجموع 385 فراوانی مرتبط با چارچوبها و سیاستهای طراحی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی در سیاستهای کلی نظام و سند تحول بنیادین، بیشترین فراوانی با شصت فراوانی مضامین پایه (48.4 درصد) به منافع و سیاست های کلان اختصاص یافته است. همچنین در بین چارچوب ها و مولفه های سیاست «طراحی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی»، ضرایب بارهای عاملی و مقادیر معناداری ابزار اندازهگیری نشان میدهد ابعاد، زیرمولفه ها و گویه های مرتبط با آنها دارای بار عاملی قابل قبول و در سطح خطای 0.05 معنادار است. نتایج پژوهش نشان داد الگوی مدل مدیریت مدارس و ارتقای ساختار سازمانی براساس سیاست های کلی نظام و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش اعتبار دارد و شامل مولفه های مالی، آموزشی، اخلاقی، فرهنگی، راهبردی و اداری است.
کلید واژگان: ارتقای مدارس, ساختار مدارس, سند تحول بنیادین, مدارس متوسطهThe aim of this study was to design and validate the high school management model and improve the organizational structure in line with the general policies and the document of fundamental change in education. The data were collected quantitatively and qualitatively. In qualitative data, content analysis was employed and the elements of school improvement were identified by 15 experts in the educational management in order to be theoretically justified. They were used as a basis for designing the high school management model and improving the organization structure. The text to be investigated were the general policies of management and the fundamental change in education enacted in 2011. The instrument in the qualitative analysis were a semi-structured interview and the notes from the content analysis. The document analysis was used to extract the descriptive indexes in the process of content analysis. So far as the quantitative analysis is concerned with respect to the validation, the population included high school managers of Karaj which were selected through Morgan table, resulting in 384 individuals. The data analysis was done through SMART PLS 3 and SPSS 22. The findings indicated that the policies of school management model and the organizational structure could be designed in sixth macro policies and 13 micro policies. Out of the 385 frequencies related to the policies of school management model and organizational structure in the general policies and the fundamental change in education document, the most frequency, that is 60 basic themes (48.4%), was dedicated to the interest and macro policies. Also, among the elements of designing school management model and improving organizational structure, the causal elements and the significance of the measuring instrument showed that subcategories and the related elements had an acceptable significant role with 0.05 degree of freedom. The results showed that the model of school management model and the improvement of the organizational structure based on the general policies and the fundamental change in education is valid, consisting of financial, educational, moral, cultural, strategic, and administrative elements.
Keywords: School upgrades, school structure, Fundamental Change Document, high schools -
سابقه و هدف
هدف از پژوهش حاضر، مدل یابی احساس تنهایی مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری بر اساس حمایت اجتماعی با نقش واسطهای خودکارآمدی بود.
مواد و روش هاروش پژوهش، توصیفی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه ی آماری، شامل کلیه ی مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری مراجعه کننده به مراکز روان درمانی شهر تبریز در سال 1399 بود که از بین آن ها تعداد 300 نفر به عنوان نمونه، انتخاب و پرسش نامههای احساس تنهایی Russell (1980)، حمایت اجتماعی Sherborn و Stewart (1991) و خودکارآمدی Nicholas (1989) را تکمیل نمودند. اطلاعات توسط روش آماری ضریب همبستگی و تحلیل مسیر و با کمک نرم افزار SPSS و AMOS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته هانتایج نشان داد، مسیر مستقیم از حمایت اجتماعی به خودکارآمدی (0/0001 = P، 0/360 = β)، از نظر آماری معنی دار بود، اما مسیر مستقیم از حمایت اجتماعی به احساس تنهایی (0/950 = P، 0/007 = β)، از نظر آماری معنی دار نبود. همچنین حمایت اجتماعی (0/004 = P، 0/141- = β)، به شیوه ی منفی و به روش غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی، قادر به پیش بینی احساس تنهایی بود.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج به دست آمده می توان با بهره گیری از برگزاری کارگاه ها و کلاس های آموزشی، در تشریح نقش حمایت اجتماعی و تقویت خودکارآمدی مادران دارای کودک مبتلا به ناتوانی یادگیری، اقدام نمود.
کلید واژگان: اختلال یادگیری خاص, احساس تنهائی, حمایت اجتماعی, خودکارآمدیBackground and ObjectivesThe aim of this study was the modeling of loneliness in mothers with Children having learning disabilities (LD) in terms of social support with a mediating role of self-efficacy.
Materials and MethodsThe present study was a descriptive study with structural equations. The statistical population of the study included all mothers with children having learning disabilities who referred to psychotherapy centers in Tabriz in year 2020. Among them, through random sampling, 300 people were selected and they completed the questionnaires of Loneliness Russell and Pilva and Cortona, 1980), Social Support (Sherborn and Stewart, 1991) and Self-efficacy (Nicholas, 1989).The obtained data were analyzed using correlation coefficient and path analysis statistical method with the help of SPSS and AMOS softwares.
ResultsFindings showed that direct social support to self-efficacy (P = 0.0001, β = 0.360), is statistically significant. But direct social support to feeling lonely (P = 0.950, β = 0.007) is not statistically significant. Also, social support (P = 0.004, β = -0.141) was able to predict loneliness via negative and indirect method through self-efficacy.
ConclusionsAccording to the obtained results, it is possible to explain the role of social support and strengthen the self-efficacy of mothers with children having learning disabilities by conducting workshops and educational classes.
Keywords: Specific Learning Disorder, Loneliness, Social support, Self Efficacy -
زمینه و هدف
پژوهش حاضر، با هدف طراحی دستورالعمل مداخله ای-حمایتی و تاثیر آن بر تاب آوری و سوادرسانه ای در کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین، انجام شد. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و در گروه طرح های شبه آزمایشی با گروه گواه و آزمایش است.
روشنمونه این پژوهش، 40 نفر از کارکنان دانشگاه علوم انتظامی امین بودند که به شیوه غیراحتمالی در دسترس، پس از اجرای آزمون های سواد رسانه ای و تاب آوری، گزینش و در دو گروه آزمون و کنترل، تقسیم شدند. ابزار گردآوری، مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (2003) و سواد رسانه ای فلسفی (1393) بود. دستورالعمل طراحی شده، شامل کارگا ه های گروهی، به مدت ده جلسه و به صورت 2 جلسه در هفته، در پنج هفته متوالی بود که تنها برای گروه آزمون اجرا شد. برای آزمون اثربخشی دستورالعمل، از تحلیل کوواریانس و نرم افزارSPSS نسخه 26 بهره گیری شد.
یافته هابر اساس نتایج، میانگین نمره های تاب آوری و سواد رسانه ای در گروه آزمایش، افزایش داشت و فرضیه های پژوهش مبنی بر اثرگذاری طراحی دستورالعمل مداخله ای-حمایتی، با احتمال 95 درصد تایید شد.
نتایجنظر به تاثیر معنادار طراحی دستورالعمل مداخله ای-حمایتی، بهره گیری از آن به منظور ارتقای تاب آوری و سواد رسانه ای کاربران، توصیه می شود.
کلید واژگان: پرتاب میان گرگها, تاب آوری, سواد رسانه ای, طوفان رسانه ایJournal of Development of Logistics and Human Resoure Management, Volume:17 Issue: 63, 2022, PP 161 -188Background and objectiveThe present study was conducted to design intervention-supportive guidelines and its effect on resilience and media literacy in the staff of Amin University of Law Enforcement Sciences. This research is applied in terms of purpose and in the group of quasi-experimental designs with the control and experimental groups.
MethodThe sample of this study was 40 employees of Amin University of Law Enforcement Sciences who were selected by non-probability method available after performing media literacy and resilience tests and divided into two groups of test and control. The collection tools were Conner-Davidson (2003) Resilience Scale and Philosophical Media Literacy (2014). The designed instructions included group workshops, for ten sessions and 2 sessions per week, for five consecutive weeks, which were implemented only for the experimental group. To test the effectiveness of the instruction, analysis of covariance and SPSS software version 26 were used.
FindingsBased on the results, the mean scores of resilience and media literacy in the experimental group increased and the research hypotheses about the effectiveness of the design of intervention-support guidelines were confirmed with 95% probability.
ResultsDue to the significant effect of designing intervention-supportive guidelines, its use is recommended to promote resilience and media literacy of users
Keywords: Throwing among wolves, resilience, media literacy, media storm -
اختلال سوء مصرف مواد، یک اختلال عودکننده مزمن است و پیامدهای ناخوشایند آن از مهمترین مشکلات سلامت عمومی در جهان به شمار می رود. بنابراین، این پژوهش با هدف تعیین تاثیر مداخلات روان شناسی مثبت نگر بر تاب آوری، بهزیستی روان شناختی و شادکامی در پدران وابسته به مواد مخدر دانش آموزان انجام گرفت. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری مطالعه حاضر پدران وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد قرچک در سال 1395 بودند. از میان آن ها 30 نفر با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 15 جلسه 90 دقیقه ای با روش مداخلات روان شناسی مثبت نگر آموزش دیدند و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفتند. هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه بهزیستی ریف (1989) و پرسشنامه شادکامی آرگایل و لو (1990) را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس و به روش کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد میان گروه آموزش مداخلات روان شناسی مثبت نگر و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، آموزش مداخلات روان شناسی مثبت نگر باعث افزایش معنادار تاب آوری، بهزیستی روان شناختی و شادکامی شده بود (05/0>P). بنابراین، روان شناسان می توانند برای افزایش تاب آوری، بهزیستی روان شناختی و شادکامی در افراد وابسته به مواد از این روش استفاده کنند.
کلید واژگان: بهزیستی, تاب آوری, شادی, مداخلات روان شناسی مثبت نگرThis was a semi experimental research with pre-test and posttest design. The statistical community consisted of all pupils addicted to drugs and referred to the Qarchak addiction centers in 1395. Among them 30 were selected by voluntary sampling method and were randomly replaced in two groups of experiment and control group (each group of 15). The experiment group was trained for 15 minutes with positive psychological interventions and the control was on the waiting list. Both groups met with Kunar &Davidson (2003), well-being questionnaire (1989)and Argail (1990) happiness questionnaire as pre-test and ….. The data were analyzed using SPSS version 19 by univariate covariance. The findings indicated that there is a significant difference between the training group of positive psychological interventions and control group. In other words, the training of positive psychology interventions caused a significant increase in psychological well-being, psychological well-being and happiness (P<0.05). Discussion and conclusions The results of this study showed that the method of teaching positive psychology interventions could improve resiliency, psychological well - being and happiness in dependent people. Therefore, psychologists can use this method to improve the swing, psychological well being and happiness in people dependent on drugs.
Keywords: Happiness, Positive psychological interventions, resiliency, Well-being
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.